بتول عزیزپور
|
رازی که توسط یک سند محرمانه فرانسوی در سال ۲۰۰۹ میلادی بر ما آشکار شد
دو سند و چند گزارش و عکس در باره اقامت آیت الله خمینی در نوفل لو شاتو و ورود او به تهران در سال ۱۳۵۷
به خوانندگان این نوشته!
روز دوشنبه دوم فوریه سال ۲۰۰۹ م روزنامه فرانسوی فیگارو چاپ پاریس برای نخستین بار و پس ازگذشت سی سال از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، رسماً به افشای رازی دست زد. پژوهشگران تاریخ و خوانندگان جستجوگرْ آگاه هستند که شماری از اسناد سِرّی کشورهای غربی پس از سی سال آزاد می شوند و در دسترس درخواست کنندگان این گونه اسناد قرار می گیرند.
این روزنامه، خبری را در پیوند با انقلاب اسلامی و ورود آیت الله، رهبر آن، به ایران با این عنوان در سال گذشتهء میلادی به چاپ رسانید:
راز گویی های فیگارو
باز گشت خمینی به تهران: مهماندار هواپیما [که دست در دست آیت الله داشت] یک جاسوس بود
تصویری که سی سال پیش در اول فوریه ۱۹۷۹ [۱۲ بهمن ماه ۱۳۵۷] در جراید دنیا به چاپ رسید و آیت الله خمینی را دست در دست مهماندار فرانسوی ی آبی پوش که او را هنگام پیاده شدن از هواپیمای ۷۴۷ هواپیمایی فرانسه برای بازگشت پیروزمندانه اش به نام رهبرانقلاب اسلامی در فرودگاه تهران یاری و همراهی می کرد؛ در حقیقت این مهماندار که در کنار آیت الله دیده میشود یک مأمور سرویس های اطلاعاتی فرانسه بود که مأموریت داشت اطلاعاتی در باره آیت اللهی که پس از پانزده سال زندگی در تبعید می رفت تا هیجانات توده های [ایرانی] را شعله ور سازد جمع آوری کند. (سند شماره ا) .
سند شماره ۱
پیش سخن:
سال گذشته راز ِ خدمهء هواپیمای فرانسوی که دست در دست رهبر انقلاب اسلامی بر پلکان هواپیما در سال 1357 دیده شد، بر پایه سند روزنامه فیگارو که خوانندگان این نوشته، متن اصلی و برگردان آن را پیش رو دارند بر کسان بسیار آشکار شد. پرسش این است که چرا رسانه ها ی حکومت اسلامی ایران درست یک روز پس از واقعه نوفل لو شاتو و حضور اعتراض آمیز تعدادی از معترضین ایرانی در محل اقامت پیشین آیت الله در روز یکشنبه ۱۱ بهمن ماه ۱۳۸۸ / ۳۱ ژانویه ۲۰۱۰ ، شتاب زده به دروغ پردازی در باره حضور این معترضین می پردازند و همزمان به افشار گری علنی در بارهء همراه فرانسوی ی آیت الله که در اصل خبری سوخته است و چنان که در سند شمار ۱ نشان داده شده، افشای این راز به یک سال پیش برمی گردد، دست می زنند؟
ماجرا چگونه آغاز شد:
گویا همه ساله دیپلمات های حکومت اسلامی ایران در فرانسه و مهمانان اشان در محل اقامت پیشین آیت الله در نوفل لو شاتو گِردهم می آیند و به مناسبت روز بازگشت پیروزمندانه روح الله خمینی به ایران در سال ۱۳۵۷، این روز را جشن می گیرند.
امسال چنان که پیشتر اشاره شد جمعی از معترضین ساکن فرانسه در اعتراض به اعدام ها و کشتار و زندان و شکنجه مردم در ایران و به ویژه دو اعدام اخیر یعنی اعدام محمد رضا علی زمانی و آرش رحمانی پور، همچنین ابراز انزجار از روز بازگشت ِ آیت اللهی که در سی و یک سال پیش فرشته نامیده شد!! در آنجا تجمع اعتراضی بر پا داشتند.
اما اعتراض مسالمت آمیز آن ها سرانجام به درگیری لفظی خارج از عُرفِ دیپلماتیک سفیر و کارکنان سفارت جمهوری اسلامی با آنان از یک سو و رو در رویی خشن کارکنان سفارت با پلیس فرانسه از دیگر سو خاتمه یافت و این امر موجب آن شد که سُور ِ سنگ پرانان و دشنام سُرایان دیپلمات های حکومت اسلامی درهمان آغاز به پایانی تلخ بیانجامد.
درست یک روز پس از این تظاهرات تعدادی از رسانه های حکومت اسلامی در درون کشور به بهانهء سی ویکمین سال بازگشت آیت الله به ایران، هم در باره حضور معترضین درنوفل لو شاتو خبر دروغ منتشر کردند، و هم در بارهء جاسوس فرانسوی ی همراه آیت الله خمینی قلم بر توهمات خود راندند.
نخست پایگاه اسناد انقلاب اسلامی ایران یک سال پس از افشاگری روزنامهء فیگارو در مورد فرد فرانسوی که آیت الله را در پرواز پیروزی همراهی می کرد، دست به افشاگری یی علنی و تکراری، اما واژگونه زد؛ که البته همین ضد و نقیض گویی در مورد فرد فرانسوی که پیشتر افشا شده بود را هم تاب نیاورد و با شتاب مطلب را پس از یک روز حذف و ستون مربوط به این واژگونه گویی را بر روی سایت خود هک کرد. تا شاید به گفته خود « مبادا رسانه های ضد انقلاب که کم هم نیستند از آقای باتااوش [ منظور جاسوس همراه آیت الله خمینی در پوشش مهماندار هواپیما است] بهره برداری سیاسی نمایند».
این را می گویند خواب خرگوشی ی مرکز اسناد انقلاب اسلامی و توهین مستقیم به شعور مردم. این مرکز پس از سی و یک سال که از از ورود ِ پیروزمندانهء رهبر اسلامی می گذرد و بعد از یک سال از افشاگری آشکار روزنامه فیگارو در مورد این فرد، دست بکار می شود و در گزارشی پر تناقض، از چگونگی هویت مأمور مذکور پرده بر می دارد!! غافل از آن که هستند کسانی که به اصل اسناد دسترسی دارند که یکی از آن ها همین خبر محرمانه روزنامه فیگارو است که دردوم فوریه سال ۲۰۰۹ م در شماره ۲۰۰۶۵ این روزنامه به چاپ رسید.
مرکز اسناد... ظاهراً در ۱۲ بهمن ۱۳۸۸ / ۲ فوریه ۲۰۱۰ همت کرده و به جستجو و یافتن مأمور مخفی سرویس های اطلاعاتی فرانسوی ی همگام آیت الله بر آمده است که بنا بر گزارش سانسور شدهء خود گویا این فرد هنوز در ایران زندگی می کند و بر پایه سندی که در زیر خواهد آمد شخص یاد شده مدت زمانی را هم به معاملات بزرگ بازرگانی بین دولتین مشغول بوده (سند شماره 2 منبع سایت پرچم) است؛ با این وجود در فیلم هنرپیشهء تئاتر و سینما داود رشید که چند سال پیش در باره دوران اقامت آیت الله در پاریس تهیه شده بود و در آن فیلم با افراد گوناگون در باره دوران اقامت خمینی در فرانسه و ورود ایشان به ایران گفتگوهایی صورت گرفته بود، گفته شد« فردی که همراه امام از پله های هواپیما پائین می آید نیز مرحوم شده است؟! ... »
سند شماره ۲
نوشتهء پیش رو بر اساس گفته های رسانه ای درون کشور، گزارش ها و عکس ها و اسنادی را گِرد آورده که نشان می دهد « شیدای ِ امام» (مأمور همراه آیت الله) زنده است، در ایران بسر می بَرد و شاید همچنان در انتظار « ظهور مسیح(ع) » روز شماری می کند!!
گزارش ها و عکس ها و سندی که در این رابطه در سایت های درون کشور به چاپ رسیده اند و نخستین و تنها مقاله ای که در باره فرد فرانسوی در سایت دولتی مرکزاسناد انقلاب اسلامی منتشر شد بیش از یک روز در دسترس نماند و بی درنگ بر روی این سایت هک شد.
ما گزارش هک شده را همان روز نخست ضبط کردیم و متن آن و واکنش دیگر سایت های حکومتی به این راز گشایی را پس از پس از گزارش « سایت نور پرتال» به ترتیب تاریخ انتشار پیش روی خوانندگان خواهیم نهاد.
گزارش نخست:
دروغ پردازی در باره گردهمآیی شماری از معترضین ایرانی در نوفل لو شاتو
سایت نور پرتال/ دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۸/ اول فوریه ۲۰۱۰
محل اقامت امام در پاریس مورد حمله واقع شد
در پی ادعای مضحک سایتهای اپوزیسیون درخصوص درگیری مسئولین سفارت ایران با پلیس فرانسه، یک مقام کشورمان تصریح کرد: پلیس فرانسه...
یک مقام سفارت جمهوری اسلامی ایران در پاریس گفت: تعدادی انگشتشمار از مزدوران کشورهای بیگانه که تلاش میکردند با بر هم زدن مراسم با شکوه سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در دهکده "نوفل لو شاتو" در حومه پاریس، فضای اغتشاش ایجاد کنند، پس از اینکه موفق به انجام نیات خود نشدند، تلاش کردند که مراسم را به درگیری بکشانند که با حضور پلیس فرانسه متفرق شدند و محل را ترک کردند.
وی افزود: این افراد وابسته به دشمنان ایران که دولتهای حامی آنها طی ماههای پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری کشورمان، به ایجاد نفاق و آشوب در کشور پرداخته بودند، این بار تلاش کردند با رویکردهای غیر اخلاقی خود، مراسم باشکوه پیروزی انقلاب اسلامی در دهکده نوفل لوشاتو را بر هم بزنند که با دخالت شماری از ایرانیهای متعهد مقیم فرانسه و سپس نیروهای پلیس این کشور، مجبور به ترک محل شدند.
این مقام سفارت جمهوری اسلامی ایران در پاریس با اشاره به وظیفه پلیس هر کشور در رعایت مصونیت دیپلماتیک نمایندگیهای خارجی تصریح کرد: نیروهای پلیس فرانسه در همین راستا با ایجاد یک حلقه امنیتی، به ممانعت از ادامه رویکردهای غیراخلاقی این گروه مزدور پرداختند.
گفتنی است که سایتهای اپوزیسیون امروز با انتشار تصاویری از درگیری پلیس فرانسه با تعدادی از مخالفان نظام در این کشور، در ادعایی مضحک تصاویر کتک خوردن این اغتشاشگران توسط پلیس فرانسه را به کارکنان سفارت ایران در این کشور نسبت دادند و مدعی درگیری مسئولین ایرانی با پلیس فرانسه شدند؛ امری که به لحاظ عرف دیپلماتیک، هیچگاه و از سوی پلیس هیچ کشوری صورت نمیگیرد.
گزارش دوم یا گزارش اصلی که پس از یک روز از روی سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی برداشته شد و اکنون غیر قابل دسترسی است: افشاگری وژاگونه و پُر تناقض پس از سی و یک سال
مصاحبه ای با عنوان "محافظ مخصوص حضرت امام (ره)"
مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ دوشنبه ۱۲ بهمن ماه ۱۳۸۸ [اول فوریه ۲۰۱۰]
داستان « شیدای ِ امام» یا روزی که « انگار مسیح(ع) ظهور کرده بود»
سند شماره ۳
در اوّل آبان ۱۳۸۸ دوستی به نام «آقای میرغضنفری» تلفن زد و گفت: «آیا شما از مهمانداری که همراه امام در روز 12 بهمن از پله های هواپیما پایین می آیند خبر داری؟» گفتم: «چطور؟» گفت: «ایشان در تهران هستند و سرگردان»! خیلی تعجب کردم و گفتم: «مشتاقانه منتظر دیدار این عزیز و شما در مرکز اسناد انقلاب هستم».
سند شماره ۴
در تاریخ ۱۰/۸/۸۸ آقای میرغضنفری به همراه «آقای ژرژان [ژرار] فابین باتااوش»
[Gérard Jean Fabien Bataouche ] به مرکز تشریف آوردند. البته آقای باتااوش بدون لباس یونیفرمی که در 12 بهمن بر تن داشت، آمده بود!
سند شماره ۵
آقای باتااوش خیلی روان فارسی صحبت می کرد و خیلی هم پیر شده و با آن چهره معروف متفاوت است.
به آقای باتااوش گفتم: «چطور در ایران ماندگار شدی؟» و سپس به یاد فیلمی افتادم که چندین سال پیش آقای داود رشیدی پیرامون اقامت امام در پاریس تهیه کرده و در آن فیلم با افراد بسیاری صحبت شده بود. و گفته شد که فردی که همراه امام از پله های هواپیما پائین می آید نیز مرحوم شده است؟! ...
آقای باتااوش گفت: «۶۴ سال دارم و اصالتاً اهل الجزایر هستم. به فرانسه مهاجرت کردم و در یک خانواده مسیحی بزرگ شده ام. بعد از تحصیلات دانشگاهی جذب پلیس فرانسه شدم و به هنگام ازدواج، قسمتم یک خانم ایرانی به نام «بیتا آهی» شد و ثمره این ازدواج هم دو فرزند است. یک دختر و یک پسر که الان بین آمریکا و ایران تردد می کنند».
از آقای باتااوش پرسیدم: «چگونه به پیر و مرشد و مراد ما "روح الله الموسوی الخمینی" وصل شدی؟» گفت: «وقتی آقای خمینی به پاریس آمد، پلیس فرانسه چند نفر را برای محافظت نزد امام فرستاد؛ اما آقای خمینی هیچ کدام را نپذیرفت. تا این که قسمت من شد و در همان دیدار اوّل علقه ای میان من و آقای خمینی برقرار گردید و چون فارسی هم صحبت می کردم مزید بر علت شد، و در مدت 116 روز اقامت امام در نوفل لو شاتو داشت. او درباره آمدن امام گفت: «وقتی که قرار شد آقای خمینی به ایران بیاید من هم همراه ایشان در آن پرواز تاریخی بودم. زمانی که هواپیما می خواست در فرودگاه مهرآباد به زمین بنشیند، یونیفرم مخصوص پوشیدم و به هنگام تشریف فرمایی امام از پله های هواپیما دست امام را گرفتم، و امام هم دست مرا گرفت و از پله ها پائین آمدیم».
عکس از پایگاه خبری، تحلیلی اهل بیت/ سند شماره ۶
او درباره آن روز تاریخی می گوید: «روز عجیبی بود. انگار مسیح(ع) ظهور کرده بود».
باتااوش درباره ماندنش در ایران هم می گوید: «به علت علاقه ای که به امام پیدا کرده بودم به احمد آقا گفتم: می خواهم در ایران بمانم. احمد آقا گفت: دولت فرانسه برای شما مشکل درست نمی کند؟ گفتم: خیر، خودم را بازنشسته می کنم. بعد از موافقت امام و احمد آقا و گرفتن حکم بازنشستگی به ایران آمدم و با نظر احمد آقا با «شهید چمران» و سپس «مرحوم نظران» همکاری های متعدد داشتم...و در کارهای مختلف کمک می کردم.
او درباره دوران فعلی اش هم می گوید: «حال هم که پیر شده ام و همسرم نیز از من جدا شده است، در غربت و بی کسی و آوارگی در تهران به سر می برم تا این که بمیرم و جنازه ام را آتش بزنند و در دریا بریزند تا به وسیله گردش آب به طبیعت برگردم».
قصه پرغصه آقای باتااوش خیلی مرا متأثر کرد و گفتم چگونه کسی که به عشق امام جلای وطن نموده به ایران هجرت کرده، باید چنین آواره و بی خانمان، و هر چند شب مهمان کسی باشد!
به چند نفر از مسؤولین هم مشکلات و گرفتاری های آقای باتااوش را منتقل کردم. آنها هم تعجب می کردند که این آقا چطور تا به حال در ایران بوده و هیچ کس خبر ندارد، و هم پاسخ می دادند که: شاید...
گفتم: ما که از غیب خبر نداریم. می توانید با چند سؤال، مشکل این "شیدای امام" را حل کنید و لااقل ایشان را از آوارگی نجات دهید تا مبادا رسانه های ضد انقلاب که کم هم نیستند از آقای باتااوش بهره برداری سیاسی نمایند
گزارش سوم:
روایت سایت پرچم از فرد فرانسوی ِ همراه آیت الله در پرواز پیروزی
سایت پرچم/ پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۸/ ۴ فوریه ۲۰۱۰
آيا كسي كه خود را محافظ امام مي نامد جاسوس است؟
اين روزها هم زمان با سالروز پيروزي انقلاب اسلامي مصاحبه اي در سايت مركز اسناد انقلاب اسلامي قرار گرفته و به تبع آن در رسانه هاي مختلف منتشر شد كه گفتگو با شخص مجهول الهويه مدعي همراهي امام در پرواز تاريخي انقلاب را در بر داشت. اما انتشار گسترده اين مصاحبه و فاش شدن هويت اين شخص زمينه ساز آن شد تا پشت پرده و شخصيت اصلي اين فرانسوي همراه امام علني شود. نكته جالب اينكه هويت اين همراه امام ساليان سال مخفي بوده و به يكباره چنين ادعا مي شود كه وي همان شخص مورد نظر آن هم ساكن ايران است!
به گزارش پرچم: اين مصاحبه كه در حال حاضر از سايت مركز اسناد انقلاب اسلامي حذف شده است با توجه به تحقيقاتي كه صورت گرفته فرد مذكور مشكوك بوده و سابقه اي درخشان در ادعاهاي عجيب و غريب و كلاهبرداري هاي سياسي دارد.
در همين زمينه حميد دولت آبادي نويسنده معروف دفاع مقدس مي نويسد: " اوایل دی ماه ۱۳۸۱ یعنی ۷ سال پیش، "شاهرخ سلطان احمدی" خواهر زاده "کاظم اخوان" - خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی که 14 تیر ماه ۱۳۶۱ همراه "احمد متوسلیان"، "تقی رستگار" و "سید محسن موسوی" در لبنان توسط نیروهای فالانژیست مزدور رژیم اشغال گر قدس به اسارت درآمد – گفت که "سید رائد موسوی" فرزند سید محسن، شماره تلفن فردی فرانسوی را داده که مدعی است اطلاعات جدیدی درباره ۴ گروگان ایرانی دارد. آن طور که معلوم بود، "سید حسین موسوی" برادر سید محسن، در طرحی نو، این فرد فرانسوی را معرفی کرده بود. آن گونه که شاهرخ می گفت، نام این فرد "رضا باتااوش" بود. شماره تلفن همراه او را گرفتم و پس از چند بار تماس، موفق شدم با او که فارسی را تقریبا خوب صحبت می کرد، گفت وگو کنم. قرار شد عصر همان روز همدیگر را ببینیم. محل قراری که او تعیین کرد، در طبقه دوم یکی از لاستیک فروشی های نزدیک میدان سپاه (عشرت آباد) بود. این که چرا چنین جایی را برای دیدار تعیین کرد، برای خودم هم عجیب بود.
"ژرارد ژان فابین باتااوش"خبرنگار عکاس - نوفل لوشاتو پشت سر امام / سند شماره ۷
ساعت 3 بعد از ظهر به محل قرار رفتم. میان لاستیک ها و بوی تند مواد نفتی، گوشه ای نشستیم و او شروع کرد به گفتن. او مدعی بود که در منطقه بیروت شرقی که تحت سلطه فالانژیست ها بوده، در زندانی که چند سلول داشته، تک تک گروگان های ایرانی را دیده است. او می گفت که فالانژها حاضر بودند در قبال یک کشتی نفت از سوی ایران، آنها را آزاد کنند. وقتی از او زمان ملاقاتش با گروگان ها را پرسیدم، گفت که سال ۱۳۷۵ بود و این درست زمانی بود که بر خلاف ادعای او، در آن زمان دیگر فالانژها آن قدرت گذشته را نداشته و زندان و پادگانی هم در اختیار نداشتند. وقتی که بیشتر سوال کردم، او که متوجه شد من کاملا بر اوضاع و احوال بیروت و لبنان تسلط دارم، گفت که با چشمان بسته به آن مکان منتقل شده و چیز دیگری به یاد نمی آورد.
رضا [منظور ژرار است] باتااوش که نام کامل خود را این گونه برایم نوشت "ژرارد ژان فابین باتااوش" (gerard jean fabianbataouche ) گفت که حرفه اش خبرنگاری برای مطبوعات فرانسه بوده و هنگامی که امام خمینی در "نوفل لوشاتو" مستقر بوده، او نیز آن جا حضور داشته و حتی با همان هواپیمایی که امام به ایران آمد، او هم به عنوان خبرنگار به تهران آمده و از آن زمان تاکنون در ایران ماندگار شده است.
باتااوش گفت که زن ایرانی اش خانه و زندگی او را گرفته و در حال حاضر هر روز پهلوی کسی زندگی می کند. او مدعی شد که حاضر است در قبال تهیه یک خانه و از همه مهمتر پاسپورت و شناسنامه ایرانی، به اسراییل سفر کند و واسطه گری کند تا گروگان های ایرانی آزاد شوند.
چندی بعد "خسروی نژاد" از همرزمان حاج احمد متوسلیان، گفت که سید رائد موسوی آن فرد فرانسوی را برده پهلوی "نصرت کاشانی" – رئیس وقت سازمان جانبازان _ از همرزمان حاج احمد، و این فرانسوی مخ او را زده است. به پیشنهاد خسروی نژاد، رفتیم پهلوی کاشانی.
همه ادعاهای باتااوش را گفتم و رد همه ادعاهای او را نیز اظهار کردم که کاشانی گفت:
- من خودم هم به او شک کرده بودم. برای همین به بچه های ضد جاسوسی وزارت اطلاعات گفتم که رویش کار کنند.
جالب این بود که کاشانی پذیرفته بود در قبال واسطه گری باتااوش و آزادی حاج احمد، پیشاپیش یک خانه به نام او سند بزند و حتی یکی از مسئولین رده بالای انتظامی نیز قول داده بود که حاضر است مشکل پاسپورت و شناسنامه ایرانی برای او را حل کند.
خلاصه با زیرآبی که بنده زدم، همه رشته های باتااوش پنبه شد.
چند روز بعد، بر حسب اتفاق کتاب خاطرات یکی از افرادی که روزهای اول پیروزی انقلاب چند صباحی در اطراف امام بوده و بعدها به خارج پناهنده شده بود، به دستم رسید. گذشته از مزخرفات بیشمار کتاب، قسمتی از آن برایم خیلی جالب آمد.
او در بخشی از ادعاهایش گفته بود که یک جاسوس از فرانسه تا تهران همراه امام در هواپیما بوده است. به گفته او، این جاسوس که مستقیما عامل سازمان جاسوسی آمریکا "سیا" بوده، به عنوان خبرنگار فعالیت داشته و همواره خود را دور و بر امام نشان می داده است.
سریع رفتم پهلوی نصرت کاشانی و ماجرای کتاب و خبرنگار جاسوسی را که با هواپیمای حامل امام از فرانسه به تهران آمده است، گفتم که او هم گفت:
- اتفاقا رفیقام بهم گفتند که به هیچ وجه دیگر با او ارتباط برقرار نکنم که او مشکل جاسوسی دارد .
جالب تر از همه این است که در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، سایت "مرکز اسناد انقلاب اسلامی" در اقدامی نسنجیده، با "رضا باتااوش" که حالا مدعی شده جزو نیروهای محافظ فرانسه بوده، مصاحبه ای با عنوان "محافظ مخصوص حضرت امام (ره)" با او انجام داده و از همه بدتر وی مدعی شده که آن فردی که دست امام را گرفته و از پلکان هواپیما پایین می آید، و تا امروز گفته می شد که فوت کرده، خود اوست و شروع کرده به روضه خوانی. والبته این ادعا کذب محض است.
این که وی مدعی شده از طرف دولت فرانسه برای امام محافظ تعیین شده بود و درباره ارتباطش با امام داد سخن سر داده است، برای من که چندین جلسه با او به بحث و صحبت درباره فعالیت هایش پرداخته ام، بسیار عجیب آمد.
حالا خبری را که دی ماه ۱۳۸۱ در وبلاگ "کاظم اخوان" (یکی از وبلاگ های خودم) منتشر کردم، بخوانید. این مطلب را سال ۱۳۸۴ نیز در کتاب کمین جولای 82 (روزشمار گروگانگیری 4 دیپلمات ایرانی در لبنان) منتشر کرده ام.»
بنا بر اين گزارش، ژرارد که با پرواز انقلاب به عنوان خبرنگار به ایران آمد، به جهت داشتن مدرک دانشگاهی در زمینه مهندسی راه و به کمک ارتباطاتی که ایجاد کرده بود توانست در لایه هایی از نظام نفوذ کند.
این ارتباطات که از داشتن حکم از آیت الله خلخالی برای تحقیق و تفحص در امور خودرو سازی تا توصیه نامه هائی برای مساعدت با ایشان در جهت فروش نفت خام سبک ایران و در نهایت مصوبه هیئت دولت سازندگی در تاریخ ۱۳۸۴/۵/۴ در زمینه اعطای وام ۱۵۴ میلیون دلاری برای مثلا سرمایه گذاری خارجی ایشان در زمینه تولیدات لبنی می توان اشاره کرد. ژرارد ولی به جهت طلاق همسرش هر آنچه را که داشته از دست می دهد و برای نجات خود و کسب تابعیت ایرانی (پس از بیست سال حضور در ایران) دست به فعالیت ها و ارتباطات مشکوک و دروغ پردازی و کلاه برداری می زند.
گفتني است كه اين مصاحبه در كمتر از يك روز از صفحه سايت مركز اسناد انقلاب اسلامي حذف شد.