قدرت پنهانی ايران در عراق، فيگارو، برگردان از انوشيروان بزرگمهر
مقاله ای به قلم ژرژ مالبرونو، فرستاده ويژه فيگارو به بغداد
برگردان : انوشيروان بزرگمهر (anoushirwan_bozorgmehr@yahoo.com)
تاريخ چاپ مقاله در روزنامه فرانسوی فيگارو : چهارشنبه ۱۵ مه ۲۰۱۳ (۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۲)
پس از دخالت نظامی آمريکا در عراق در سال ۲۰۰۳، بين النهرين سابق به حياط خلوت ايران تبديل شده است. رژيم تهران، چه در زمينه سياسی و چه در زمينه تجاری، بر هم مذهبان شيعه اش در عراق يک نفوذ تعيين کننده اعمال ميکند.
اياد علاوی، نخست وزير سابق عراق : «ايرانيها در عراق پول توزيع ميکنند، ارعاب ميکنند، تبليغات رسانه ای انجام ميدهند و قاچاق نفت را سازماندهی ميکنند.»
اين حکايت گواه روابط نزديک حکومتهای ايران و عراق است. ميگويند يک بار رهبر جمهوری اسلامی، آيت الله علی خامنه ای، حين ملاقات با نخست وزير عراق، نوری المالکی، به شوخی به او گفته است : «خوب است که ما وزيران امور خارجه مان را با يکديگر معاوضه کنيم. وزير امور خارجه ما، علی اکبر صالحی، در کربلا بزرگ شده و به زبان عربی کاملاً مسلط است. وزير امور خارجه شما، هوشيار زيباری، با زبان فارسی آشناست، زيرا در دوران ديکتاتوری صدام حسين که دشمن مشترک ما بود يک مدت در ايران زندگی کرده است.»
۱۰ سال پس از آزادسازی عراق توسط يک ائتلاف به سردمداری آمريکا، نفوذ ايران در عراق بی شک هيچگاه به اندازه امروز قوی نبوده است. پس از خروج نيروهای آمريکايی از عراق در پايان سال ۲۰۱۱، اين نفوذ تغيير ماهيت داده است. در گذشته پاسداران ايرانی شبه نظاميان شيعه عراقی را که عليه آمريکاييها ميجنگيدند، مسلح ميکردند. اکنون پاسداران نفوذشان در عراق را همچنان حفظ کرده و گسترش داده اند. امروزه حضور آنها در عراق کمتر مشهود است، ولی به همان اندازه موثراست. آنها قادرند هر تصميمی را که به نفع رژيم ايران باشد به مقامات عراقی تحميل کنند و از اتخاذ هر تصميمی که به ضرر منافع آنها باشد جلوگيری کنند. آنها با استفاده از واسطه های سياسی، اقتصادی و تجاری در عراق، از «قدرت نرم» قابل توجهی برخوردارند. هدف آنها اين است که شيعيان در عراق قوی باشند، و در همين حال عراق در مجموع کشور ضعيفی باقی بماند و هيچگاه مانند زمانی که صدام حسين در سال ۱۹۸۰ به ايران اعلان جنگ نمود قدرتمند نشود.
دور زدن مجازاتهای بين المللی
اياد علاوی معتقد است که عراق برای ايران به يک ميدان استراتژيک تبديل شده است. نخست وزير سابق عراق از اين موضوع کاملاً آگاه است زيرا او خودش يکی از اصلی ترين قربانيان اعمال نفوذ ايران در عراق بوده است. ليست العراقيه که اياد علاوی در رأس آن قرار داشت درآخرين انتخابات پارلمانی در عراق در سال ۲۰۱۰ پيروز شده بود و او منطقاً ميبايست در جايگاه نخست وزير عراق قرار بگيرد. وليکن در آن زمان رژيم ايران به ديگران فهمانده بود که «علاوی به هيچ وجه نبايد نخست وزير شود و ايران اين مسئله را يک خط قرمز محسوب ميکند». دليل مخالفت شديد ايران با علاوی اين بود که او در گذشته با سرويسهای اطلاعاتی آمريکايی و انگليسی نزديک بوده و از سوی ديگر کسی بوده که از شرکت دادن کادرهای بعثی سابق در حکومت کنونی عراق دفاع ميکرده است . پس از سرنگونی صدام حسين، بعثيها از ارتش، از سرويسهای اطلاعاتی و از همه ادارات دولتی اخراج شده بودند. ظرف ۱۰ سال گذشته يک طرح گسترده «بعثی زدايی» در عراق به اجرا گذاشته شده است. سفيران ايران در عراق از سال ۲۰۰۳ تاکنون ـ که همه شان از پاسداران سابق بوده اند ـ همواره بشدت مواظب بوده اند که بعثيهای سابق به هيچ وجه مجدداً درحکومت جديد عراق شرکت داده نشوند.
به گفته اياد علاوی، «ايرانيها در عراق پول توزيع ميکنند، ارعاب ميکنند، تبليغات رسانه ای انجام ميدهند و قاچاق نفت را سازماندهی ميکنند»، چه در مناطق شيعه نشين در جنوب و چه در مناطق کردنشين در شمال. درمنطقه خودمختار کردستان نيز مسعود بارزانی و جلال طالبانی به دليل منافع تجاری کردستان عراق چشمهايشان را بر روی حضور عناصر ايران ميبندند.
مجازاتهای بين المللی عليه ايران به دليل فعاليتهای آن کشور به منظور دستيابی به بمب اتمی باعث افزايش حضور رژيم تهران درعراق شده است. بين النهرين سابق به يک حياط خلوت بسيار مفيد برای ملّاها تبديل شده است. برای نمونه، در زمينه بانکی، ايران روابطش را با موسسات عراقی افزايش داده است تا از طريق آنها مجازاتهای بين المللی را دور بزند. تاجری که هم با ايران و هم با شيعيان عراقی معامله دارد ميگويد : «بسياری از شرکتهای عراقی که در مناقصه های مربوط به پروژه ها در بخشهای نفتی، ساختمان سازی، برق و انرژی شرکت ميکنند در اصل شرکتهای ايرانی هستند که فقط ظاهرشان عراقی است.»
در چنين شرايطی، تعجب بر انگيز نيست که در هتلهای بغداد همواره تاجران ايرانی مشاهده ميشوند. اين همسايه قوی به دومين طرف تجاری مهم برای عراق تبديل شده است و ايران هر سال حدود ۷ ميليارد دلار جنس به عراق صادر ميکند. در خيابانهای شلوغ پايتخت عراق، تاکسيهای زرد رنگ سايپا (يک مدل اتوموبيل ساخت ايران) پديدار شده اند. برخی ميگويند که عمار الحکيم (رئيس يک حزب شيعه عراقی که در دوران رژيم سابق عراق در ايران زندگی ميکرده است) در پشت همه تجارتهای سود آور ميان عراق و ايران قرار دارد. در جنوب بغداد، يک تاجر فرانسوی با تعجب شخصاً شاهد بوده است که نزد يکی از طرفهای تجاری عراقی او حدود ۵۰ کارگر ايرانی مشغول کار بوده اند.
تجارت با عراق کاملاً به نفع رژيم ايران است. ايران محصولات ارزان قيمت را به طور گسترده به سوی بازار عراق سرازير کرده است و اين وضعيت خشم تاجران عراقی را بر انگيخته است. واکنش اين رقيبان تجاری برای ايران فاقد اهميت است. ايران بيش از آنکه در جستجوی دوست باشد در پی حفظ منافعش است. ايران صرفاً در مناطق شيعه نشين جنوب عراق، که گاه تصاوير خامنه ای در آنجا مشهود است، فعال نيست. عوامل ايران در مناطق شرقی کشور، از جمله در استان سنی نشين الأنبار، تلاش کرده بودند مدرسه بسازند. اکنون اهالی اين استان وارد يک شورش عليه نوری المالکی شده اند. روسای عشاير سنی درعراق در همه جا دست دراز شده ايران را قاطعانه پس زده اند. يک ديپلمات در بغداد ميگويد : «برخی از تروريستها که در الأنبار کشته شده اند در مدارکشان رواديد سفر به ايران مشاهده شده است. سنيها مظنونند که ايران سلاح و مواد مخدر به مناطق آنها صادر کرده است.»
ايران بخش نفت درعراق را شديداً تحت نظارت دارد، زيرا اين بخش چون «گاوی شيرده» است. حسين شهرستانی (معاون نخست وزير عراق در زمينه انرژی) ايرانی تباراست. ايران به هيچ وجه تمايل ندارد که عراق صادرات نفتش را افزايش داده و در بازارهای جهانی نفت به رقابت با ايران بپردازد. يک کارشناس نفتی در بغداد ميگويد : «از سال ۲۰۰۳ تاکنون، پروژه های نفتی عراق در سطح حداقل به اجرا گذاشته شده اند و عراق به جای تلاش برای گسترش قابليت توليد نفت، تلاشهايش را بيشتر برای انعقاد قراردادهای خدمات رسانی در زمينه نفتی متمرکز کرده است. اين سياست به طور آشکار به علت اعمال نفوذهای ايران اتخاذ شده است.» از طريق واسطه های سياسيش در پارلمان عراق، رژيم تهران اين سياست را دنبال ميکند که روند تصويب يک لايحه قانونی پيرامون افزايش سطح توليد نفت عراق به ۸ ميليون بشکه در روز را تا آنجا که ممکن است به تأخير بيندازد.
ايرانيها که پراگماتيست هستند تلاش ميکنند با همه نيروهای سياسی در عراق رابطه برقرار کنند، گرچه آنها هم مذهبان شيعه خود را به ديگران ترجيح ميدهند. پنجاه و پنج درصد جمعيت عراق شيعه هستند. ايران ميخواهد که شيعيان عراق متحد باقی بمانند تا اکثريت سياسی در پارلمان را حفظ کرده و سلطه آنها بر دولت عراق ادامه يابد.
يک بغدادی به کنايه ميگويد : «از آمريکاييها سپاسگذاريم که دموکراسی را برای عراق به ارمغان آوردند !» برای اين عراقی باورنکردنی است که آمريکاييها عراق را دو دستی به دشمن قسم خورده خودشان تقديم کرده اند. واسطه های اصلی ايران در رأس احزاب شيعه عراقی عبارتند از : نوری المالکی، عمارالحکيم، مقتدی صدر (يک آخوند جوان شيعه که در سال ۲۰۰۷، در هنگامی که در عراق شديداً تحت فشار قرار گرفته بود، رژيم ايران او را در ايران مورد پذيرايی قرار داد. مقتدی صدر در دوران اقامتش در ايران مدتی در حوزه علميه قم تحصيل کرد و سپس به شهر کوفه واقع در نزديکی نجف بازگشت. مقتدی صدر مهره ايران نيست، ولی تحت کنترل ايران است.)
پس از رفتن آمريکاييها، مقتدی صدر گروه شبه نظاميش («جيش المهدی») را برچيد. اين گروه، از جمله توسط ايران آموزشهای نظامی دريافت کرده بود. برخی از اعضای اين گروه که ميخواستند مبارزه را ادامه دهند توسط «نيروی القدس»، بازوی مسلح پاسداران در خارج از ايران، عضوگيری شدند. شبه نظاميان سابق عراقی يکی ديگر از اهرمهای اعمال نفوذ ايران درعراق هستند. آنها در دوران رژيم سابق عراق توسط جمهوری اسلامی مورد پذيرايی قرار گرفته بودند و در ايران آموزشهای نظامی دريافت کرده بودند. آنها متعاقباً در سرويسهای امنيتی عراق جديد که تحت سطله شيعيان هستند نفوذ داده شدند. تعداد آنها بالغ بر ۱۵ هزار نفر برآورد شده است. آنها در ارتش و در سرويسهای اطلاعاتی يا پليسی به کار گرفته شدند، به طور خاص آن دسته از آنها که در گذشته عضو «نيروی بدر» بوده اند و در دوران جنگ اول خليج فارس در کنار ايران عليه عراق جنگيده بوده اند. آنها امروز از چه کسی اطاعت ميکنند ؟ آيا آنها روابط خود را با پدرخوانده های سابقشان قطع کرده اند ؟ يا اينکه به جاسوسهای دوجانبه و خطرناک تبديل شده اند؟
شيعيان عرب عليه شيعيان پارسی
پس از خروج نيروهای آمريکايی، ايرانيها آرايش نيروهايشان را تغيير دادند و مطابق الگوی حزب الله شيعه در لبنان، در عراق نيز گروه های شبه نظامی محلی ايجاد کردند تا در صورتی که حکومت مرکزی عراق از فرامين ايران پيروی نکند، ايران اين گروهها را در جهت پيشبرد منافعش فعال کند. ميان شيعيان پارسی و شيعان عرب، يک بدبينی کهن و تاريخی وجود دارد که مانع از هرگونه نزديک شدن آنها به يکديگر است. محمد، عراقی اهل نجف که در بغداد با او گفتگو کرديم، تأکيد ميکند : «ما آنها را دوست نداريم. ميان ما و آنها نوعی مرز وجود دارد.» او يادآوری ميکند که اصلی ترين اماکن مقدسه شيعيان در عراق قرار دارند و می افزايد که طرز تفکر شيعيان عراقی و شيعيان ايرانی متفاوت است. شيعيان عراقی طرفدار جدايی دين و سياست هستند، در حالی که شيعيان ايرانی نظام ولايت فقيه را به اجرا گذاشته اند. محمد به اين نکته واقف است که هر سال ۴۰ هزار زائر شيعه ايرانی به نجف و کربلا سفر ميکنند، زائران، سرمايه گذاران، جاسوسان...
شنيده شده است که ايران قصد دارد يکی از عناصر خودش را به جای آيت الله العظمی علی سيستانی در عراق قرار دهد. سيستانی عاليرتبه ترين مرجع تقليد شيعه در عراق است که نزد مردم کوچه و بازار عراق نفوذ فراوانی دارد. هاشمی شاهرودی، رئيس سابق قوه قضائيه ايران، اکنون در نجف مستقر شده است، ولی شيعيان عراقی او را نميخواهند. ايران تلاشهايش را ادامه ميدهد، ولی بنظر نميرسد که رژيم ايران در حال حاضر قادر باشد گزينه مطلوبش را به شيعيان عراقی تحميل کند. در گذشته ايران از شيعيان عراقی خواسته بود تا در انتخابات پارلمانی متحد شوند و ليست مشترکی ارائه دهند، ولی آنها در اين کار موفق نشدند. با اين حال، ايران هم اکنون قادر است اين امر را به زور به مالکی تحميل کند که هواپيماهای ايرانی بتوانند از فضای هوايی عراق عبور کرده و محموله های تسليحاتی به دمشق برسانند. يک روشنفکر در بغداد ميگويد : «ايرانيها تا آنجا پيش رفته اند که مسعود بارزانی را تهديد کرده اند که اگر بخواهد به برادران کرد سوريش کمک کند، شعله های جنگ را در کردستان عراق برخواهند افروخت.»
يک وزير سابق عراقی ميگويد : «مالکی پذيرفته است که از ايران و بشار اسد پشتيبانی کند. در مقابل، رژيم ايران به مالکی قول داده است که در رقابت مالکی با ديگر رهبران شيعه در عراق از او پشتيبانی کند.» مالکی صرفاً يک عروسک خيمه شب بازی در دست ايرانيها نيست. يک سفير عرب هشدار ميدهد : «همه مسئولان شيعه عراقی، چه مالکی، چه صدر و چه سيستانی، اين احساس را دارند که توسط کشورهای سنی منطقه خليج فارس احاطه شده اند و در چنين شرايطی به نفعشان نيست که از ايران فاصله بگيرند.»