نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۱ اسفند ۲۹, سه‌شنبه


28اسفند.حداقل ۲۰۰ هزار کودک زير ۶ سال کشور از فقر غذايی رنج مي‌برند 



ايلنا: مديرکل امور بهداشت، بيمه‌های اجتماعی و درمان کميته امداد گفت: کميته امداد ۵ هزار بيمار صعب‌العلاج، ۳ هزار بيمار مبتلا به سل، ۵ هزار کودک زير ۶ سال دچار فقر غذايی را تحت پوشش خود درآورده است و اين در حالی است که در کشور ۱۲ هزار بيمار صعب‌العلاج و بيش از ۲۰۰ هزار کودک زير ۶ سال دچار فقر غذايی وجود دارد. 

ناصر ايروانی منش در گفت‌و‌گو با خبرنگار ايلنا، مبنای اصلی خدمات درمانی کميته امداد را در ۴ بخش اصلی دانست و گفت: خدمات درمانی نهاد مددجويان روستايی و شهری را شامل مي‌شود و مددجويان از نظر سنی و جنسی جهت ارتقای کيفيت ارائه خدمات انجام شده است. 

مديرکل امور بهداشت، بيمه‌های اجتماعی و درمان کميته امداد به همکاری وزارت بهداشت و اين نهاد اشاره کرد و افزود: در راستای برنامه‌های وزرات بهداشت کلاس‌های آموزشی نکات درمانی و بهداشتی را بين مددجويان برگزار کرديم. 

وی به ساخت و سازهای سرويس‌های بهداشتی بين راهی و مناطق محروم اشاره کرد و ادامه داد: بيش از ۱۷ هزار سرويس بهداشتی جهت حفظ سلامتی ساکنان مناطق محروم راه اندازی شده است. 

مديرکل امور بهداشت، بيمه‌های اجتماعی و درمان کميته امداد با بيان اينکه حمايت از بيماران صعب‌العبور در شرح وظايف کميته امداد جای گرفته است، اضافه کرد: ارائه بسته‌های غذايی به بيش از ۵ هزار بيمار صعب‌العلاج يکی از اقدامات امسال اين نهاد بوده است و همچنين ۱۲ هزار بيمار صعب‌العلاج در کشور توسط اين نهاد شناسايی شده است. 

ايرواني‌منش ادامه داد: همچنين به بيش از ۳ هزار بيمار مبتلا به سل نيز جهت کاهش فشار‌های اقتصادی به خانواده سبد غذايی داده مي‌شود. 

مديرکل امور بهداشت، بيمه‌های اجتماعی و درمان کميته امداد با بيان اينکه تغذيه کودکان زير ۶ سال با توجه به اينکه بهترين زمان رشد مغز در شش سالگی است، اهميت ويژه‌ای دارد، افزود: اگر مواد غذايی مناسبی در اين زمان به کودک نرسد رشد مغزی کودک کامل نمي‌شود و در آينده آن کودک نمي‌تواند از جايگاه خوبی در جامعه بهره‌مند شود و در ‌‌نهايت سربار جامعه مي‌شود. 

وی با بيان اينکه استان سيستان و بلوچستان با داشتن ۸ هزار کودک مبتلا به فقر غذايی بيشتر مشکل را در کشور دارد، ادامه داد: کودکان نيازمند تغذيه مناسب هستند که در حال حاضر به ۵۰ هزار کودک نيازمند سبد‌های غذايی تعلق مي‌گيرد و اين در حالي‌ است که ۲۰۰ هزار کودک در نوبت قرار گرفته‌اند و نتوانسته‌ايم تمامی کودکان را پوشش دهيم. 

مديرکل امور بهداشت، بيمه‌های اجتماعی و درمان کميته امداد ضمن اشاره به همکاری اين نهاد با وزارت کار، گفت: اميدوار هستيم با افزايش اعتبار تعداد افراد تحت پوشش کامل را افزايش دهيم که برای تحقق اين امر به بودجهٔ ۱۰۰ ميليارد تومانی احتياج داريم. 

ايروانی منش به طرح حمايت درمانی از قالي‌بافان تحت پوشش کميته امداد اشاره کرد و افزود: افرادی که با توجه به خودکفايی از اين طريق دچار ضعف بينايی شده‌اند تحت خدماتی همچون کمک هزينه خريد عينک يا جراحی قرار مي‌گيرند. 

وی بالا بردن سطح آگاهی افراد تحت پوشش را بسيار مهم و مناسب دانست و تصريح کرد: با اين امر مي‌توان ميزان هزينه‌ها را کاهش داد که راه‌اندازی مرکز مشاوره‌های قبل از ازدواج يکی از اقدامات پيشگيرانه مهم در اين زمينه تلقی مي‌شود. 

مديرکل امور بهداشت، بيمه‌های اجتماعی و درمان کميته امداد در تشريح خدمات بيمه‌ای کميته امداد، گفت: اين نهاد به عنوان يکی ۴ سازمان بيمه‌گر خدمات مي‌دهد و از سال ۷۶ کميته امداد طرح سطح‌يندی خدمات بر مبنای پزشک خانواده را اجرا کرده است که از نظر مالی نيز مديريت هزينه را در نظر گرفته‌ايم. 

ايرواني‌منش ادامه داد: چندين سال است که هزينه داروهای شيمی درمانی مددجويان تحت پوشش امداد را تقبل مي‌کنيم و خدمات درمانی همچون اسکان، مشاوره‌های تشخيص بيماری را ارائه مي‌دهيم که در بسياری بيمه‌ها وجود ندارد. 

مديرکل امور بهداشت، بيمه‌های اجتماعی و درمان کميته امداد به خارج شدن مددجويان روستايی از پوشش بيمه درمانی امداد اشاره کرد و افزود: با توجه به اينکه سرانه درمانی روستاييان به امداد تعلق نگرفت روستاييان از بسياری خدمات درمانی محروم شد‌ه‌اند که اميدواريم شرايط بهتری برای آنان مهيا شود تا بتوانند از خدمات درمانی کميته امداد بهره‌مند شوند. 

وی ضمن ابراز نگرانی از ادغام و موازي‌کاری سازمان‌های بيمه‌گر، خاطرنشان کرد: با موازي‌کاري‌ها عملا به دهک پايين جامعه ظلم مي‌شود و اين درحالی است که ۱۱ هزار مرکز طرف قرارداد با بيمه‌ها و بيش از ۱۴ هزار پزشک خانواده داريم. 

ايرواني‌منش به طرح خودکفايی زنان سرپرست خانوار زير ۵۰ سال اشاره کرد و گفت: از محل صرفه‌جويی يارانه‌ها درصدی برای اين امر به کميته‌امداد تعلق مي‌گيرد و تا کنون ۲۲۰ هزار خانوار تحت پوشش بيمه‌های اجتماعی قرار دارند که از اين ميان ۱۴۰ هزار خانوار روستايی هستند. 

مديرکل امور بهداشت، بيمه‌های اجتماعی و درمان کميته امداد به طرح غربالگری مددجويان امداد اشاره کرد و ادامه داد: از ۲۰ هزار دانش اموز تحت پوشش که مورد غربالگری قرار گرفته‌اند ۸۶۰۰ نفر مشکوک يا مبتلا به بيماري‌هايی مثل کم‌خونی و بيماري‌های ناشی از فقر هستند. 

وی با بيان اينکه گرانی خدمات درمانی و دارويی موجب شده است که بسياری از بيماری فقير تحت پوشش امداد از ادامه دادن مراحل درمانی منصرف بشوند، اظهار کرد: در جهت رفع مشکلات ناشی ار تورم به ويژه در مراحل درماني، شورای مرکزی امداد را برای طرح فراگيری بيمه تکميلی طراحی کرديم؛ که در اين طرح گسترهٔ ارائه خدمات درمانی رشد محسوسی دارد. 


سلیمی نمین:آیت نفوذی مظفربقایی در نظام بود، می خواهند آیت را بخاطر دشمنی با میرحسین هوشمندتر از امام نشان دهند


سلیمی نمین:آیت نفوذی مظفربقایی در نظام بود، می خواهند آیت را بخاطر دشمنی با میرحسین هوشمندتر از امام نشان دهند
آیت با مظفر بقایی کار کرده و عضو حزب زحمتکشان بوده البته ایشان مدعی است سال 42 ، 43 فاصله گرفته اما به لحاظ مشی و شیوه، شیوه مظفر بقایی را در این نقطه تاریخی دنبال می کند نه نظرات امام را. یعنی خیلی تعبدی به رهنمودهای امام از خودش نشان نمی دهد.شاید امروز آیت را با برخی اهداف سیاسی هوشمندتر از امام نسبت به میر حسین موسوی معرفی کتیم، اما ما برای انقلابی گری ملاک داریم. ملاک اینجا امام است

گفتگوی مشروح«مهر»با عباس سلیمی نمین در بازخوانی برگی از تاریخ صدر انقلاب به منظور عبرت گیری از رویدادهای تاریخی به شرح زیر است:
*شخصیت بنی صدر که یک شخصیت انقلابی به شمار نمی رفت چه اتفاقی می افتد تا سطح ریاست جمهوری بالا می آید چراکه خیلی از شخصیتهای انقلابی و با سابقه می توانستند در آن مقطع کاندیدا شوند و به این سطح برسند؛ آیا این یک ضعف در ساختار انقلاب بود  که یک فردی مانند بنی صدر به این درجه از سطح مدیریتی می رسد؟
در ابتدا توصیه ای داشته باشم که باید از مسائل تاریخی تجربه اخذ کنیم اما نباید تلاش ویژه ای برای تطبیق کامل موضوعات تاریخی با مسائل جاری داشته باشیم.
دنیاطلبی در همه مسئولین تکرار می شود
درست است که تاریخ تکرار می شود اما در یک قالب و در یک شکل دقیقا تکرار نمی شود این که ما ذهن مان را ببندیم و تصور کنیم که تاریخ نعل به نعل و عینا تکرار می شود،خیر اینطور نیست. درست است که دنیا طلبی در همه مسئولین تکرار می شود؛ اما این لغزش صورتهای مختلفی دارد . بنابراین اگر از مسائل تاریخی تجربه بیندوزیم قادر خواهیم بود بینش خودمان را رشد دهیم و مسائل جدید را بهتر در ذهنمان حل و فصل کنیم.
در ارتباط با بنی صدر و اینکه چگونه توانست در آن دوران به سرعت رشد کند و به جایگاه ریاست جمهوری برسد عوامل عدیده ای تعیین کننده بود.
اولین دلیل آن بود که وی برای این کار یک برنامه ریزی دقیقی داشت و همانطور که در خاطراتش نیز به درستی می گوید از ابتدای ورود به عرصه مبارزه بنا داشت اولین رئیس جمهور ایران شود و از نوجوانی که وارد مبارزات جبهه ملی می شود با چنین هدفی ذهنش را کاملا درگیر کرده بود . این مطلب هم در کتاب "درس تجربه" به صراحت آمده است.
در انتهای دهه 30 بعد از اینکه فضای سیاسی در ایران مقداری پرهزینه شد بنی صدر به خارج از کشور سفر می کند چراکه خارج از کشور فضا بازتر بود و افرادی که در خارج امکان فعالیت سیاسی داشتند شناخته تر می شدند. و به واسطه اینکه بنی صدر در چارچوب جبهه ملی کار کرده و تجربیاتی اخذ کرده بود وقتی به خارج از کشور منتقل شد توانست از طریق کار تشکیلاتی جایگاهی برای خود کسب کند.
جبهه ملی  در خارج از کشور اعضایش اندک بود؛ مثلا در انگلیس 3 نفر در فرانسه هم همین تعداد؛ اما چون تشکیلات و نشریه داشتند تا حدی شناخته شدند.
ارائه چهره مذهبی یکی از عوامل مطرح شدن بنی صدر بود
عامل سومی که موجب مطرح شدن بنی صدر شد این بود که وی علی رغم اینکه بر مسائل دینی اشراف نداشت و خیلی هم به مسائل دینی مقید نبود اما مانند دیگر عناصر جبهه ملی که به چپ گرایش پیدا کردند ، بنی صدر به چپ گرایش پیدا نکرد و وجهه مذهبی خودش را حفظ کرد.
جریان چپ در خارج از کشور در سالهای 53 - 54 تقریبا رو به اضمحلال رفت و اختلافاتش زیاد شد. ساواک در این گروه نفوذ کرد و توانست بسیاری از آنان را به ایران بیاورد و در ایران توبه کنند. بنابراین اعتبارشان در خارج از کشور از بین رفت. لذا در این سالها فقط تنها جریانی که در خارج از کشور نفوذ روبه فزونی داشت جریان مذبی بود. بنابراین طبیعی است که برای بنی صدر یک امکان خوبی بود که از موقعیت انجمن های اسلامی دانشجویی بهره برداری کند.
اتحادیه انجمن اسلامی به عنوان یک تشکل فراگیر در سراسر اروپا، آمریکا و آسیای دور تشکیلات داشت و سخنرانی ها و برخی آثار بنی صدر را منتشر می کرد و این موضوع هم کمکی بود برای مطرح شدن بنی صدر. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی هم آثاری که از بنی صدر توسط اتحادیه انجمن های اسلامی در خارج از کشور چاپ شده بود به داخل کشور نیز رسید و خود این موضوع به سرعت بنی صدر را در داخل کشور مطرح کرد.
*در آنجا از نزدیک با بنی صدر آشنایی داشتید ؟
بله، ما هم بنی صدر را در انجمن خودمان در انگلیس دعوت می کردیم  و  زمانیکه به آنجا می آمد می توانست برای جنبش دانشجویی  مفید باشد. چراکه دانشجویان عمدتا جوان بودند به تجارب تاریخی افرادی مانند بنی صدر به عنوان یک نیروی با سابقه سیاسی که دوران ملی شدن صنعت نفت را تجربه کرده بود نیاز داشتند و میتوانست برای دانشجویان جذاب باشد.
اما اینکه گفتم بنی صدر مطالعات و  باورهای اسلامی اش ضعیف بود از نزدیک با آن مواجه شده بودیم. چون زمانیکه دعوتش می کردیم و درنشست های اتحادیه حضور پیدا می کرد این امر کاملا در صحبت هایش مشهور بود.
دبیر فرهنگی اتحادیه وقتی می خواست کتاب چاپ کند باید مسئولین انجمن ها در سراسر اروپا این کتاب را قبل از چاپ می خواندند و نظر می دادند؛ مثلا یکی از آثار بنی صدر که می خواست چاپ شود، اتجادیه قبل از انتشار فرستاد و من خواندم ،به طور شخصی ایراداتی از کتاب بنی صدر نسبت به مبانی اعتقادی اش در آوردم ؛ از جمله نظرش در مورد اصحاب کهف بود که برداشت بسیار غلط و تضادی با قرآن از اصحاب کهف داشت و این گروه را یک سری آدم های ترسو که مبارزه را ترک کرده بودند نامیده بود . مطلبی نوشتم به اتحادیه که این نگاه بنی صدر با نگاه قرآن کاملا در تعارض است و این نشان می دهد وی این آیات را در قرآن نخوانده چرا که قرآن از اصحاب کهف یک تجلیل برجسته ای می کند. اتحادیه نامه من را به بنی صدر داد و وی نیز جوابیه ای فرستاد. جوابیه بنی صدر را خواندم و دیدم دفاعش بسیار سست است و به اتحادیه گفتم که توضیحاتش قابل پذیرش نیست. همچنین در سمینار فرهنگی اتحادیه که در آلمان برگزار شد با بنی صدر بر سر این موضوع بحث کردیم و آخرش بنی صدر وقتی که نتوانست استدلال کند شروع به تندی کرد.
*علیرغم اینکه اطلاعات مذهبی کمی داشت  وارد این مبانی می شد خطر ایجاد می کرد؟
بنی صدر روحیه جالبی داشت؛ وقتی بر سر موضوعی با او صحبت می کردیم متوجه می شدیم که هیچ مطلبی برای عرضه ندارد؛ اما آنچنان از موضع بالا برخورد می کرد که کسی به خودش جرات نمی داد که در ادعاهای وی تشکیک ایجاد کند. ویژگی اش این بود که آنچنان در یک زمینه ای که می خواست خودش را صاحب نظر عنوان کند از موضع بالا برخورد می کرد که مخاطب جرات اینکه بگوید شما در این زمینه صاحب نظر هستید یا نیستید نمی داد و اگر یادتان باشد می گفت آقایان علما در یک زمینه مجتهد هستند و من در 17 زمینه مجتهد هستم.
عامل دیگری که موجب شد بنی صدر موقعیت پیدا کند ممنوعیت و محدودیتی بود که امام برای شاگردان نزدیک خودش در ارتباط با تصدی گری امور اجرایی گذاشته بودند. خوب وقتی نیروهای با سابقه و دارای وجهه دینی و سیاسی برجسته  امکان ورود به رقابت انتخاباتی را پیدا نکردند یعنی امام به صورت قاطع در این زمینه ایستاد که روحانیون در مسائل اجرایی وارد نشوند و روحانیت بیشتر در زمینه تولید فکر مانند مجلس و قوه قضاییه باشند این مخالفت امام قطعا زمینه مناسبی را برای بنی صدر فراهم ساخت.
عامل بعدی بحث خود بیت امام بود. بیت امام بسیار تحت تاثیر شخصیت پردازی و ادعاهای بنی صدر قرار گرفته بود. تقریبا همه اعضای بیت امام تحت تاثیر بنی صدر بودند و جذب وی شدند و بنی صدر را به عنوان یک عنصر دارای فکر و اندیشه پذیرفتند.
دلیل بعدی این بود که بنی صدر با زیرکی در ابتدای انقلاب هیچ مسئولیتی را نپذیرفت و شروع کرد به عنوان منتقد دولت موقت عمل کردن. امروز اینگونه مطرح ست که گویا حزب جمهوری اسلامی دولت موقت را زمین زده و یعنی برای جوانان اینطور جا می اندازند که رقیب اصلی دولت موقت و نهضت آزادی حزب جمهوری بوده است؛ در حالیکه این واقعیت ندارد. تندترین نقدها نسبت به عملکرد دولت موقت از جانب بنی صدر صورت می گرفت چون دولت موقت کشش لازم را در ارتباط با وزن انقلاب و موج قوی انقلاب نداشت؛ البته خود بازرگان هم بر این قضیه اذعان داشت و می گفت"ما مانند یک فولکس واگن هستیم و انقلاب مانند یک تریلی است که ما نمی توانیم این تریلی را بکشیم." لذا عملکرد بازرگان و دولتش خیلی در منظر مردم ضعیف جلوه گر می شد؛ بنابراین انتقادات بنی صدر از وی به عنوان یک چهره انقلابی جلوه می کرد.
بنابراین عدم پذیرش مسئولیت اجرایی توسط نیروهای انقلابی و همچنین اتخاذ موضع انتقادی تند از سوی بنی صدر نسبت به دولت موقت، عاملی برای رشد جایگاه بنی صدر در جامعه به ویژه درمیان دانشجویان شد. دانشجویان در این مقطع بنی صدر را به عنوان یک عنصر انقلابی می شناختند.
جالب است بدانید ارتباط بچه های تسخیر کننده لانه جاسوسی با بنی صدر بسیار بسیار قوی بود. یعنی دانشجویان منتقد عملکرد دولت موقت نسبت به آمریکا در آن مقطع کاملا با بنی صدر نزدیک و هماهنگ هستند.
*در آن شرایط که دولت موقت هم ظرفیت همراهی با خیزش مردم را نداشت و عملکردش منناسب با ارزشها و خواسته های انقلابی نبود و در بعضی از جاها هم تعارض با ارزش های انقلابی داشت و طبیعتا امام و نیروهای انقلابی اصیل نقدهای داشتند اما یک نفر سوپر انقلابی وارد میدان شده و چون نقد تندتری می کرد مورد توجه بیشتری قرار گرفت؟
بنی صدر با نشان دادن چهره انقلابی از خود توانست دانشجویان را جذب کند
جالب است بدانید در آن مقطع با وجود اینکه نیروهای انقلابی اصیل و شاگران حضرت امام عضو حزب جمهوری بودند دانشجویان خط امام با حزب جمهوری موضع تندی داشتند و با بنی صدر موضع دوستانه. دانشجویان قبل از تسخیر لانه با بنی صدر مشورت کردند بعد از تسخیر نیز بنی صدر نماینده ای در بین دانشجویان می گذارد تا با آنان ارتباطی مستقیم داشته باشد اما وقتی که شورای انقلاب شهید باهنر را به عنوان نماینده خودش انتخاب می کند که با دانشجویان ارتباط برقرار کند. به این دلیل بود که باهنر عضو حزب جمهوری است ایشان را به سفارت راه ندادند و حتی به عنوان یک شخصیت حقوقی وی را نپذیرفتند.
بنابراین چهره ای انقلابی که بنی صدر از خودش ترسیم کرده بود دانشجویان را تحت تاثیر قرار داده بود و این موضع توانست موقعیتی برای وی رقم بزند.
بنی صدر توانست در سقوط دولت موقت تاثیر جدی بگذارد و در مقطع کوتاهی که وظایف دولت موقت به شورای انقلاب واگذار شد تا زمان برگزاری انتخابات. از آنجا که بنی صدر عضو شورای انقلاب است در چند پست حساس مانند وزارت اقتصاد مسئولیت می گیرد و در این زمینه کارهایی چشمگیری مانند تجمیع بانک ها انجام می دهد،
ادغام بانک ها به عنوان یک حرکت انقلابی جلوه گر شد و در جامعه جا افتاد که بنی صدر برای اقتصاد برنامه دارد؛ بنابراین توانست موقعیت خوبی را برای خودش در آستانه انتخابات رقم بزند.
از طرفی نیز حزب جمهوری برای انتخابات جلال الدین فارسی را به عنوان کاندیدای خود معرفی کرد که این موضوع یک ایراد شکلی داشت؛ چرا که پدر جلال الدین ایرانی نبود و این موضوع زمینه بحث و اختلافات را در جامعه ایجاد کرد و این اختلافات به امام کشیده شد. امام هم مصالح کشور را در نظر گرفتند و برای اینکه شائبه ای ایجاد نشود از حزب جمهوری خواستند فرد دیگری را معرفی کند و چون زمان زیادی تا انتخابات نمانده بود امکان معرفی فرد دیگری وجود نداشت. حزب جمهوری نتوانست یک رقیب جدی دیگر را به صحنه بیاورد؛ بنابراین بنی صدر توانست آراء چشم گیری را جذب کند.
* بعد از ریاست جمهوری بنی صدر رفتارش موجب شکل گیری انتقاداتی جدی نسبت به دولت وی می شود به ویژه حزب جمهوری و چهره های شاخص انقلاب و نزدیک به امام انتقادات جدی نسیت به بنی صدر داشتند بخصوص بعد از اتفاقات 14 اسفند صف بندی ها مشخص تر شد؛ اما شاهدیم که امام هنوز از بنی صدر تا دو هفته قبل از عزلش حمایت می کنند . آیا راه صحیح این بود و امام نمی توانستند از ظرفیت جریان اصولگرایی و چهرهای شاخص انقلاب که هریک مجبوبیتی پیش مردم داشتند مانند آقای هاشمی و آقای بهشتی فضایی را برای نقد دولت فراهم کنند تا دولت مهار شود به جای اینکه سقوط کند . اما برعکس این روند را شاهدیم و هرجا انتقاد و اختلافی هست می بینیم که امام از بنی صدر حمایت می کنند.
قبل از انقلاب بنی صدر یک حلقه ضعیف و قابل نفوذ در کنار امام بود
البته جمله آخرتان نیاز به اصلاح دارد. اینطور نبود که امام هر اتفاقی می افتاد طرف بنی صدر را می گرفتند. بعد از انتخابات ریاست جمهوری اتفاقاتی می افتد که نیاز است آنرا بررسی کنید. قبل از انقلاب بنی صدر به عنوان یک حلقه ضعیف و قابل نفوذ در کنار امام است؛ چراکه در فرانسه  افراد متعددی گرد امام جمع شدند مانند قطب زاده، بنی صدر، حسن حبیبی از ملییون و مذهبیون .
اسناد لانه نشان می دهد در این مقطع دستگاه اطلاعاتی آمریکا تلاش می کند یک حلقه ضعیفی را در کنار امام شناسایی و روی آن سرمایه گذاری کند. وقتی امام در فرانسه است در همین مدت یک ارتباط با بنی صدر برقرار می شود و یک شرکت تحت پوشش سازمان اطلاعاتی آمریکایی با عنوان شرکت اقتصادی با بنی صدر مذاکره می کند که شما مشاوره اقتصادی به ما بدهید. ظاهرا توافقاتی صورت می گیرد و مبلغ ماهانه 1000 دلار هم به بنی صدر پیشنهاد می شود؛ اما سیر مسائل انقلاب سرعتش آنقدر زیاد بود که این موضوع به جایی نمی رسد. ولی یک تشخیص درستی منابع غربی در این زمینه داشتند که می شود روی بنی صدر سوار شد و  از طریق این حلقه کارهایی را دنبال کرد.  گرچه به نتیجه نرسید چون بنی صدر به ایران آمد  و ارتباط خارج از کشورش قطع شد.
زمانی که بنی صدر به رئیس جمهوری می رسد طبیعی است  کشورهایی مانند انگلیس، فرانسه و امریکا که منافع سرشاری در ایران داشتند حاضر نبودند با یک انقلاب مردمی منافعشان کاملا نابود شود؛ علی القاعده اینها به دنبال این بودند که در روند موجود تاثیر بگذارند و اوضاع را برگردانند لذا کاملا بدیهی است که آنان در این زمینه سرمایه گذاری کنند .اما تا کنون کار شفافی در این زمینه صورت نگرفته است که آیا از سوی سازمان های اطلاعاتی بیگانه کار تشکیلاتی و سازمانی خاصی نسبت به بنی صدر همانطور که در پاریس صورت گرفته در داخل هم دنبال شد یا خیر؟  اما به طور کلی نمی شود گفت که صورت نگرفته باشد. حتی الامکان می توان متصور شد که به صورت غیر آشکار و در پوشش، این مسائل دنبال شده باشد. یعنی دور از ذهن است قدرتهایی مانند انگلیس و آمریکا پوششی هم تلاش نکنند کسی که به ریاست جمهوری نزدیک شده و جایگاه تعیین کننده ای دارد، در او تاثیر غیر مستقیم نگذارند و این قابل پذیرش نیست. حتی اطلاعات دقیقی هم نداشته باشیم می توانیم حدس بزنیم چنین کارهایی صورت  گرفته است.
* فکر نمی کنید ضعف جدی در این مسئله وجود داشته است که چرا چنین اطلاعاتی جمع آوری نشده است؟
البته آنقدر مسائل فراوانی در جریان انقلاب رخ داده مثلا بنی صدر رفته یک اتفاق تازه ای شکل گرفته است؛ اما بله این ضعف ها وجود دارد. مثلا درمورد سید مهدی هاشمی نتوانستیم روشن کنیم که به ساواک پیوند خورده بود یا نه ؟ و کار اطلاعاتی دقیقی در این زمینه صورت نگرفته است.
مهدی هاشمی عضو ساواک و سرویس های اطلاعاتی بیگانه بود
وقتی به قبل از انقلاب بر می گردیم می بینیم مهدی هاشمی می آید در مدح شاه سخنرانی می کند معلوم است این ارتباطی ایجاد شده اما این ارتباط یک کار تشکیلاتی و سازمان یافته بوده و یا اینکه آیا مهدی هاشمی در قتل روحانی شمس آبادی که شکی نیست برنامه ساواک بود  به عنوان مامور ساواک این کار را انجام داده یا نداده ؟ و این که بعد از انقلاب مهدی هاشمی با سازمانهای اطلاعاتی ارتباط دارد یا نه ؛ که باز هم قرائن زیادی نشان می دهد که دارد؛  چراکه بسیاری از نیروهای مبارز منطقه از طریق مهدی هاشمی لو می روند . این نیروها وقتی که برای یک نشست مخفیانه به ایران می آیند به محض بازگشت دستگیر می شوند. آیا مهدی هاشمی با سرویس های بیگانه ارتباط داشته است؟ اینها ابهاماتی است که کار مدونی در این زمینه صورت نگرفته است. البته مشکلات و فتنه گریهای متعدد بر سر راه انقلاب آنقدر زیاد بود که مانع این کار شده است.
با روی کار آمدن بنی صدر فضای دو قطبی در جامعه ایجاد شد
بعد از روی کار آمدن بنی صدر تمام جریاناتی که با امام مشکل داشتند، یعنی همه افراد و گروههایی که  با انقلاب زاویه داشتند و بعضا پیوندشان با انقلاب حسابگرانه بود دور او جمع شدند. نهضت آزادی در این مقطع اختلافات جدی با بنی صدر داشت؛ اما زمانیکه بنی صدر رئیس جمهور شد اختلافاتش راکنار گذاشت و به وی نزدیک شد.
کسانیکه از روی فریب کاری رهبری امام را پذیرفتند اما با روی کار آمدن بنی صدر، فکر کردند جایگاهی درست شده که می تواند سنگری در برابر امام باشد، شروع به تقویت کردن این جایگاه کردند؛ به این ترتیب می خواستند دو قطب  در جامعه ایجاد کنند که البته تا حدودی موفق هم شدند. در اوایل پیروزی انقلاب فضای جامعه را دوقطبی کنند. فضای دوقطبی بسیاری می توانست خطر آفرین باشد چراکه این فضا اندیشه را می زداید و احساس جایگزین آن می شود.
* امام به لحاظ نگرانی از این موضوع سعی می کردند سکوت کنند ؟
با فضای دو قطبی بنی صدر در مقابل امام قرار می گرفت
اگر فضای سیاسی دوقطبی می شد، برخی گروهها به دفاع از بنی صدر وی را نماینده ملی گرایی تلقی می کردند و توده های مذهبی هم می آمدند به طرف امام به عنوان رهبر دینی. امام نمی خواستند چنین قطب بندی ایجاد شود؛ چراکه این یک تجربه تارخی بود که یکبار در دوران نهضت مشروطه و یکبار هم در نهضت ملی شدن نفت صورت گرفته بود. در نهضت مشروطه هم رهبری دینی یک طرف قدرت شد در حالیکه رهبری دینی از جایگاه هدایتی کلیه جریانات به یک قطب یا یک جریان سیاسی تنزل می یافت.
مثلا به امام می گفتند رئیس جمهور شود یا اینکه سید احمد نخست وزیر بنی صدر شود. با این گونه پیشتهادات می خواستند سطح امام را پایین بیاورند و امام را از رهبری نهضت می خواستند به سر یک قطب تنزل دهند. این یک حرکت تجربه شده در تاریخ ملت ایران بود که اگر تکرار می شد می توانست ضربه جدی به انقلاب بزند. هم جایگاه امام را تنزل می داد و هم دعواهای کاذبی را که در جامعه به وجود می آورد. در دعوای کاذب چهره دشمن گم می شد یعنی به جای اینکه فکر و ذهن ما متوجه توطئه های دشمن باشد تمام دغدغه ما این شد که دعوا با نیروهای ملی داشته باشیم و این امر هم فرصت را برای کودتا فراهم می کرد و هم یک انحراف اساسی در انقلاب محسوب می شد؛ بنابراین امام هوشمندی خود را نسبت به کسب تجربه شان از تاریخ به نمایش گذاشتند و اجازه ندادند چه افرادی که خود را به حزب جمهوری نزدیک کرده بودند  و چه گروههای ملی گرا که دور بنی صدر جمع شده یودند ، ابزار راه اندازی یک سناریو شوند.
*چه گروههای به حزب جمهوری اسلامی نزدیک شده بودند؟
مظفر بقایی عنصری غیر مذهبی است
از جمله ابن گروهها حزب زحمتکشان بود که موفق شد خود را به حزب جمهوری نزدبک کند و چهار نیرو از جانب خود در ابن حزب وارد کرد. بفایی نه تنها عنصری مذهبی نیست بلکه عنصری کاملا غیر مذهبی بود که  در ماجرای نهضت ملی شدن صنعت نفت خودش را به شدت به آیت الله کاشانی و فدائیان اسلام نزدیک کرده بود و یکبار دیگر می خواست خود را به انقلاب اسلامی نزدیک کند و قصد داشت با این نزدیکی ایجاد اختلاف کند و قطب بندی مورد نظر را شکل دهد و همین زمینه ها هم پس از روی کار آمدن بنی صدر به وجود آمد.
آیت، جاسبی، زواره ای و کاشانی چهار نفوذی در حزب جمهوری بودند
در ابن مقطع هم توانست چهار نفر یعمی آقایان جاسبی، محمود کاشانی ، زواره ای و آیت را به عنوان یک فراکسیون در شورای مرکزی حزب قرار دهد و از این طریق ایجاد اختلاف کند.
امام در فضای دو قطبی نهیب می زدند که ساکت باشید
در ابن مقطع امام به شاگردانشان نهیب زدند که ساکت باشید اما  آن فراکسیون کار خود را می کردند و باز علی رغم هشدار و تاکیدات امام ، جریانی که متاثر از مظفر بقایی بود به اختلاف افکنی ها ادامه داد اما چون امام با قاطعیت برخورد می کرد اصلا اجازه نداد اینها به اهدافشان برسند.
خوب آثاری که اکنون هست شاگردان نزدیک امام همه به شدت از سخت گیرهای ایشان ناراحت بودند امام آنقدر بر آنها سخت می گیرد که حتی نمی گذارد در این مسئله از خودشان دفاع کنند. نامه هاشمی و نامه 5 تا از شاگردان امام از جمله آیت الله خامنه ای و آیت الله بهشتی اینها گواه بر این است که خیلی از سخت گیری های امام ناراحت هستند و این سخت گیری ها را ضروری نمی دانند در حالیکه امام از تاریخ تجربه کسب کرده بود و فقط بنی صدر را نمی دید.
* یعنی شما می خواهید بگویید چهره هایی مانند آیت با یک برنامه ریزی قبلی وارد شده بودند؟
من معتقدم قطعا متاثر از بقایی در این قضیه عمل کردند چراکه  آیت حتی بعد از نهیب امام باز هم به اختلاف افکنی ها دامن می زند.
* اگر نگوییم که این قرائت جدید است اما در عین حال عجیب است . روایت تاریخی که از آیت وجود دارد نقش جدی ایشان در پایه ریزی اصل ولایت فقیه در قانون اساسی و مقابله ای که با انحرافات داشته ، حتی مخالفت هایی که با موسوی انجام می دهد و نطق خیلی آتشین و انقلابی که دارد با مطالبی که شما می گویید بسیار متفاوت است.
امام ملاک انقلابی گری است/ اگر کسی از امام تندتر رفت دیگر انقلابی نیست
بحث اینکه آیت در شکل گیری یا طرح  تز ولایت فقیه نقش داشته باشد خیلی محل نردید است، زیرا افراد مختلفی همچون آیت الله منتظری مدعی ابن امر هستند ؛ بنابراین خیلی اصالت برای این مسئله قائل نیستم. آنچه که جز مسلمات تاریخی می دانیم آیت با مظفر بقایی کار کرده و عضو حزب زحمتکشان بوده البته ایشان مدعی است سال 42 ، 43 فاصله گرفته اما به لحاظ مشی و شیوه، شیوه مظفر بقایی را در این نقطه تاریخی دنبال می کند نه نظرات امام را. یعنی خیلی تعبدی به رهنمودهای امام از خودش نشان نمی دهد.شاید امروز آیت را با برخی اهداف سیاسی هوشمندتر از امام نسبت به میر حسین موسوی معرفی کتیم، اما ما برای انقلابی گری ملاک داریم. ملاک اینجا امام است. امام ملاک انقلابی گری است. اگر کسی از امام تندتر رفت دیگر انقلابی نیست. اگر کسی آمد گفت من از امام هم در مبارزه فساد جلوترم یا دروغ می گوید یا فریبی را دارد دنبال می کند، دقت کنید.
منبع: مهر
اگر عض


چرا امسال مردم دل و دماغ عید را ندارند؟

اگرچه مشکلات اقتصادی تاثیر چشمگیری بر فضای روانی جامعه دارد، اما به نظر می رسد این افسردگی عمومی جامعه در آستانه نوروز بیش از مسایل اقتصادی است. شاید یکی از دلایل این فقدان شادی در جامعه، عدم امید جدی به بهتر شدن شرایط زندگی در کشور است که ناشی از فضای عمومی و عملکرد کلی مسئولان است
در فاصله دو روز تا پایان سال 1391، فضای افکار عمومی با سال های قبل تفاوت محسوسی دارد.

به گزارش خبرنگار «بازتاب»، اگرچه مشکلات اقتصادی باعث شده است تا به خانواده های ایرانی فشار بسیار زیادی برای تامین هزینه های آخر سال و عید نوروز بیاید، اما به نظر می رسد افسردگی حاکم بر بخش زیادی از جامعه، فراتر از مسایل اقتصادی باشد.
سال های گذشته دست کم در هفته پایانی سال، شور ونشاط محسوسی بر جامعه حاکم بود و مردم با اشتیاق به استقبال سال نو و نوروز می رفتند، اما امسال از این اشتیاق تنها ترافیک آن به ارث رسیده است؛ اما چهره های شاد و منتظر سالهای قبل کمتر در جامعه دیده می شود.
در این میان، اگرچه مشکلات اقتصادی تاثیر چشمگیری بر فضای روانی جامعه دارد، اما به نظر می رسد این افسردگی عمومی جامعه در آستانه نوروز بیش از مسایل اقتصادی است.
شاید یکی از دلایل این فقدان شادی در جامعه، عدم امید جدی به بهتر شدن شرایط زندگی در کشور است که ناشی از فضای عمومی و عملکرد کلی مسئولان است.

هم اکنون در شرایطی که تحریم های خارجی فشار زیادی به اقتصاد کشور وارد کرده است، مسئولان دولتی و در راس آنها احمدی نژاد، با شعار «زنده باد بهار»، در پایان هشت سال دولت خود، تلویحا از رویارویی بزرگی در سال آینده و انتخابات ریاست جمهوری خبر می دهند که این تضاد در سناریوی طرح مشایی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری و تلاش برای تایید صلاحیت وی نمود خواهد یافت. بدیهی است که این برنامه نه تنها به جامعه امیدی تزریق نخواهد کرد، بلکه نگرانی ناشی از شکاف میان دولت و نظام و اختلال در امور عادی مردم را افزایش خواهد داد.


از سوی دیگر، اصولگرایان نیز بدون داشتن برنامه و ایده مشخص، اکثرا تنها به حمله و ناسزاگویی به دولتی می پردازند که خود با تمام توان آن را به قدرت رسانده و در قدرت نگه داشته اند و مشخص نیست در کجا تفاوت اصولی با سیاست های این دولت دارند. ائتلاف دو بعلاوه یک و یکی دو جین کاندیدای متفرقه اصولگرا در سایزها و رنگ بندی های مختلف که به بیماری واگیردار احساس تکلیف  مبتلا شده اند، در فضایی دست به کاندیداتوری می زنند که حتی برای نزدیکان خود نیز جذابیتی ندارند.

از سوی دیگر، اصلاح طلبان درجه دو که راه اصولگرایان را در داغ کردن تنور انتخابات با کاندیداسازی در پیش گرفته اند، به جز هزینه کردن پول های بی صاحبی که دریافت کرده اند، کار مشخصی انجام نمی دهند و با برخورد سرد افکار عمومی و نخبگان مواجه شده اند و شخصیت های تاثیرگذاری مانند هاشمی و خاتمی نیز فراهم شدن زمینه مناسب را پیش شرط کاندیداتوری خود قرار داده اند.

در این شرایط، افکار عمومی نگران آینده کشور است؛ چرا که تداوم این فضا به معنای بدتر شدن شرایط کشور در سال آینده است و این بدتر شدن فضا وقتی معنا می یابد که بدانیم پس از هفت سال و نیم درآمد نجومی نفتی دولت، شش ماه تحریم های سخت این تاثیر را براقتصاد کشور گذاشته است و از سال آینده که دولت با صندوق ذخیره ارزی خالی و خزانه غبارروبی شده مواجه است، باید دید چگونه کاندیداهای بدون برنامه می توانند وعده های کیلویی خود را عملی کنند.
در این شرایط، عملکرد صداوسیما و مسئولین فرهنگی نیز در گرفتگی فضای جامعه و فقدان شور و نشاط محسوس است و مشخص نیست مردمی که یک سال درگیر انواع و اقسام مشکلات زندگی بوده اند، چرا باید از شادی نوروز نیز محروم شوند؟

بازی علی اصغری 22 کاندیدا در استادیوم تنک انتخابات

اگر این 22 کاندیدا هریک به طور متوسط حتی 100 هزار طرفدار فعال هم داشتند، در حال حاضر در کشور 2میلیون و 200 هزار نفر در حال تبلیغات انتخاباتی بودند، اما وضعیت سرد فعلی نشان می دهد این کاندیداهای ریاست جمهوری که مدعی اداره کشورند، حتی در حد ده هزار نفر، یعنی یک محله نیز هوادار پای کار ندارند
در فاصله سه ماه تا انتخابات ریاست جمهوری، حضور 22 کاندیدا در عرصه انتخابات نیز به گرم کردن تنور این رخداد منجر نشده و به نظر می رسد این تعداد کاندیدا به تعداد دو تیم فوتبال، در استادیومی خالی مشغول بازی سرد و زیر توپ زدن هستند.

به گزارش خبرنگار «بازتاب»، به دلیل فقدان احزاب، رقابت های انتخاباتی مهمترین فعالیت سیاسی در جامعه محسوب می شود و تنها در مقطع انتخابات است که مردم فرصت حضور و تعیین سرنوشت در معادلات سیاسی و تصمیمات مربوط به حاکمیت را می گیرند.

از این رو همواره زمانی که انتخابات دارای تکثر و تنوع بوده و افکار عمومی احساس می کنند می توانند در نتیجه تاثیرگذار باشند، با شور و اشتیاق در انتخابات مشارکت می کنند که نمونه آن دوم خرداد 1376 و 27خرداد و 3 تیر 1384 و به خصوص 22خرداد 1388 بود.

اما این دوره از انتخابات با شرایطی متفاوت دنبال می شود: حضور 22 کاندیدا در عرصه انتخابات که بسیار بیشتر از دوره های قبل است و در مقایسه با دوره های گذشته پرشمارتر است، از یک سو در کنار عدم وجود چهره شاخص موجب شده است تا رقابت های انتخاباتی شبیه مسابقات فوتبال بی سر و ته و به تعبیر علی پروین، علی اصغری شود که 22 بازیکن حاضر در زمین، صرفا زیر توپ می زنند و چندان برنامه و طرح خاصی را دنبال نمی کنند.


حتی در انتخابات های غیر رقابتی نظیر دور نخست و دوم ریاست جمهوری هاشمی و دور دوم دولت سید محمد خاتمی که نتیجه انتخابات از قبل برای عموم جامعه قابل پیش بینی بود، کاریزمای شخصیتی هاشمی و خاتمی موجب شده بود تا رقابت انتخاباتی در عین قابل پیش بینی و یکطرفه بودن، دارای کلاس لازم باشد. اما در این دوره از انتخابات، در میان لشگر کاندیداها حتی از یک سوپر کاندیدا و چهره کاریزما و جذاب برای عموم نیز خبری نیست .

اگر این 22 کاندیدا هریک به طور متوسط حتی 100 هزار طرفدار فعال هم داشتند، در حال حاضر در کشور 2میلیون و 200 هزار نفر در حال تبلیغات انتخاباتی بودند، اما وضعیت سرد فعلی نشان می دهد این کاندیداهای ریاست جمهوری که مدعی اداره کشورند، حتی در حد ده هزار نفر، یعنی یک محله نیز هوادار پای کار ندارند و عملا نتوانسته اند جز نزدیکان خود کسی را جذب کنند و سیاهی لشگرها و افرادی که با رودربایستی یا برای دریافت پست و موقعیت کنارشان جمع شده اند، حاضر به مایه گذاشتن از خود برای آنان نیستند؛ در صورتی که در جریان انتخابات 1384، بسیاری از افراد بصیرت زده و خودعمارپندار حامی احمدی نژاد، برای پیروزی وی به هر قیمت، از خود مایه می گذاشتند.

در انتخابات فعلی که در غیاب شخصیتهای طراز اول اصلاح طلب و مستقل، بسیاری از چهره های اصولگرا در کنار شخصیتهای درجه دو و سه اصلاح طلب حضور پیدا کرده اند، چندان ویژگی برجسته ای در میان کاندیداها برای جذب افکار عمومی دیده نمی شود.

از یک سو طیف دولت که با سه، چهار کاندیدای مشایی، نیک زاد، الهام و صالحی در عرصه حضور دارد، سعی دارد با استفاده از امکانات دولتی نظیر نقدینگی و پول و نیز برخی مواضع عجیب، مردم را به سوی خود جذب و از سوی دیگر نقش دولت را در ایجاد تحریم علیه کشور فضای بسته سیاسی و فرهنگی و از هم گسیختگی اجتماعی، به سوی نظام فرافکنی کند.

اصولگرایان نیز که در بسته بندی و طیف بندی های متنوع و انواع و اقسام سایزها در انتخابات حضور دارند، فصل مشترک خود را در انتقاد از دولت و برائت جستن از نتایج زیانبار حکومت هشت ساله احمدی نژاد قرار داده اند؛ اما این نکته را به مردم نمی گویند که اگر با عملکرد احمدی نژاد مخالف بوده اند، چرا در طول هشت سال گذشته و به خصوص سال 1388 از هر وسیله ای برای نگه داشتن احمدی نژاد در قدرت استفاده کرده اند؟

در این میان اصلاح طلبان رده دو و سه نیز با حضور در انتخابات قرار است ایجاد تکثر و تنوع کرده و نقش بازنده نجیب را ایفا کنند؛ اما ظاهرا این شگرد هنوز جواب نداده و حتی دوستان نزدیک این کاندیداها نیز آنان را از حضور در عرصه انتخابات منع می کنند.
به نظر می رسد اگر قرار است مطالبه رهبر انقلاب مبنی بر حضور حداکثری مردم در انتخابات تحقق یابد، پیش نیازهایی دارد تا فضای کشور به کلی تغییر یافته و مردم با احساس علامت های مشخص و امید به اصلاح و تغییر، وارد فضای انتخابات شوند تا بعد از تغییر دولت شاهد رشد و تحول محسوس در کشور باشیم.


پس از گذشت چند ماه از افشاگری های «بازتاب» درباره بابک زنجانی، بی بی سی فارسی با پخش مصاحبه ای رپرتاژ آگهی گونه برای بابک زنجانی، به وی این فرصت اختصاصی را داد که با گفتن دروغهای آشکار، به توجیه عملکرد خود بپردازد.
پس از گذشت چند ماه از افشاگری های «بازتاب» درباره بابک زنجانی، بی بی سی فارسی با پخش مصاحبه ای رپرتاژ آگهی گونه برای بابک زنجانی، به وی این فرصت اختصاصی را داد که با گفتن دروغهای آشکار، به توجیه عملکرد خود بپردازد.

به گزارش خبرنگار «بازتاب»، اظهارات بابک زنجانی درباره افشاگری های بازتاب علیه وی در حالی از بی بی سی فارسی پخش گردید که گزارشگر این شبکه، شبیه مرتضی حیدری، مصاحبه گر سیمای جمهوری اسلامی در مقابل احمدی نژاد، نقش پایه میکروفون را ایفا کرد و در برابر هیچ یک از دروغ های آشکار وی واکنشی نشان نداد و این مصاحبه با وجود سپری شدن چندین روز از ضبط آن، در اقدامی غیرحرفه ای بدون هیچ گونه توضیحی از بی بی سی پخش گردید.

منابع خبری بازتاب به محض ضبط مصاحبه، انجام آن را به اطلاع تحریریه بازتاب رسانده بودند و خوشبختانه این دست پخت مشترک بابک زنجانی و بی بی سی با تمام گاف های آن، روی آنتن رفت که بازتاب در ادامه به 5 مورد آن اشاره می کند:

1- بابک زنجانی در مصاحبه ادعا کرد، تصاویر گرفته شده از وی مربوط به 15 سال قبل یعنی سال 1998 بوده است، در حالی که این تصاویر مربوط به 12 و 13 می سال 2010، یعنی 12 سال بعد از آن تاریخی که بابک زنجانی در مصاحبه با بی بی سی ادعا کرده است، می باشد. توجه به خودروی موجود در تصویر و چهره بابک زنجانی، کذب بودن ادعای وی را نشان می دهد، به ویژه که بابک زنجانی متولد سال 1974 می باشد و تصویر وی مشخص می کند که آیا این تصویر متعلق به فردی 24 ساله است یا 36 ساله؟




گذرنامه آقای زنجانی نشان می دهد وی به تازگی جشن تولد 39 سالگی خود را گرفته و 15 سال قبل، جوانی 24 ساله بوده است.
2- بابک زنجانی ادعا کرده تصویر منتشرشده توسط بازتاب از حضور وی در جت شخصی بهمراه سید حسن میرکاظمی مشهور به رعیت (از مفسدین اقتصادی و عوامل خودسر لباس شخصی که نقش گسترده ای در تخلفات سال 1388 داشته است)، اولا توسط خود وی در فیس بوک منتشر شده که مراجعه به صفحه فیس بوک بابک زنجانی در اینجا دروغ بودن این اظهارات را نشان می دهد.

ثانیا وی مدعی شده این سفر مربوط به بلاروس بوده است که نشان می دهد دروغگو کم حافظه است، چرا که خود بابک زنجانی پیش از این در مصاحبه با سایت باشگاه خود اظهار کرده این عکس مربوط به سفر از تاجیکستان به ترکیه است و ثانیا میرکاظمی در سال 1388 پلیس بوده و بدین خاطر از  اسلحه کمری برای برخورد با معترضان استفاده کرده، در حالی که این موضوع نیز کذب است و وی هیچ مسئولیت انتظامی نداشته است و به صورت خودسرانه و بدون مجوز از اسلحه در برابر معترضان استفاده کرده است.

3- بابک زنجانی ادعا کرده است که وی هیچ نفت خامی از ایران دریافت نکرده است که باز هم دروغ بزرگی گفته است. چرا که وی چندین میلیارد دلار نفت خام ایران که بر روی کشتی های نفتکش بارگیری شده بود، بر روی آب به صورت نسیه خریداری کرده است و مبلغ ادعایی وی معادل 4 میلیارد یورو نیز بابت بدهی وی به وزارت نفت جهت خرید نفت روی آب، بلوکه شده است که جزئیات آن در آینده توسط بازتاب افشا خواهد شد.

4- درباره موضوع ارتباط بابک زنجانی با تعدادی از مهره های امنیتی و حمایت از وی نیز بازتاب به جهت آن که موضوع را از طریق نهادهای مسئول پیگیری می کند، در مورد ارائه جزئیات بیشتر را تا روشن شدن نحوه رسیدگی به تخلفات عناصر امنیتی در پرونده بابک زنجانی خویشتنداری خواهد کرد و فعلا به افشای هویت دو مهره بدنام یعنی حمید فلاح هروی که تصویر جدیدی از وی به همراه بابک زنجانی در همین گزارش منتشر می شود و سید حسن میرکاظمی بسنده می کند. اما این موضوع را جهت اطلاع افکار عمومی خاطر نشان می سازد که این دو مهره سوخته، صرفا رابط بابک زنجانی با دو محفل امنیتی می باشند.


گزارش بی بی سی/ میلیاردر ایرانی: فاضل لاریجانی از من درخواستی نداشت
نام بابک زنجانی، تاجر ایرانی با ماجرایی گره خورده است که محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری ایران در مجلس کلیک علیه برادران لاریجانی مطرح کرد.

اکنون بعد از یک ماه و نیم، بابک زنجانی در گفت‌و‌گو با بی‌بی‌سی فارسی جزئیات بیشتری را درباره نقش فاضل لاریجانی، برادر رؤسای مجلس و قوه قضاییه ایران و سعید مرتضوی، رئیس سازمان تأمین اجتماعی در این پرونده و رابطه خود با حکومت ایران مطرح کرده است.

آقای زنجانی می‌گوید که فاضل لاریجانی برای تسهیل فعالیت‌های اقتصادی او به طور مستقیم از او درخواستی نداشته است.

بعد از قرار گرفتن نام بابک زنجانی در فهرست تحریم‌های اروپا، آن‌طور که گفته می‌شود، آقای زنجانی تصمیم می‌گیرد بخشی از سرمایه خود در خارج کشور، معادل ۵ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار را با خرید حدود ۱۱۷ شرکت سازمان تأمین اجتماعی، به ایران منتقل کند.

بر اساس فیلمی مخفی که از گفت‌و‌گوی خصوصی سعید مرتضوی، رئیس سازمان تأمین اجتماعی و فاضل لاریجانی منتشر شده، آقای لاریجانی ظاهرا از آقای مرتضوی می‌خواهد که واسطه همکاری او با بابک زنجانی شود.

بر اساس این فیلم و همین‌طور کلیک سخنان رئیس جمهوری ایران علیه برادران لاریجانی، فاضل لاریجانی قصد داشته در ازای دریافت پول و امکانات مالی، از نفوذ و اعتبار برادران خود در رأس قوه قضاییه و قوه مقننه استفاده کند تا فعالیت‌های اقتصادی بابک زنجانی تسهیل شود.

فاضل لاریجانی این ادعا را تکذیب کرده است.

آقای زنجانی در گفت و گو با بی‌بی‌سی فارسی می‌گوید که یک دیدار کوتاه ۵ دقیقه‌ای با فاضل لاریجانی، برادر رؤسای مجلس و قوه قضاییه داشته و در آن دیدار طرح‌هایش را برای خرید شرکت‌های سازمان تأمین اجتماعی مطرح کرده است.

به گفته آقای زنجانی، فاضل لاریجانی در آن دیدار می‌گوید "اگر کمکی خواستید در این واگذاری‌ها کمک می‌کنیم"، اما او در عوض "هیچ درخواستی نداشت".

او می‌گوید "از صحبت‌هایی که بعد‌ها بین آقایان شده خبر ندارم".
'به ایران بر می‌گردم'

جز فیلم مذاکره خصوصی فاضل لاریجانی و سعید مرتضوی، فیلم دیگری هم در اینترنت از دیدار بابک زنجانی و سعید مرتضوی منتشر شده که در آن نام فاضل لاریجانی و دو نفر دیگر مطرح می‌شود.

بابک زنجانی درباره این فیلم به بی‌بی‌سی فارسی گفته است: "سعید مرتضوی خواهش می‌کند که من به بیرون بگویم این اشخاص، برای کمک ابراز آمادگی کرده‌اند؛ اما این اشخاص ربطی به آقای لاریجانی نداشتند. حالا چه جوری شد که فیلم گرفتند و در سایت‌ها گذاشتند، نمی‌دانم. نمی‌خواستند از من استفاده کنند. شاید [رقبای سیاسی] می‌خواستند کار خودشان را یک جوری با هم حل کنند".

بعد از آنکه ماجرای افشاگری رئیس جمهوری ایران علیه برادران لاریجانی توفانی در فضای سیاسی ایران ایجاد کرد، ۳۰ بهمن ماه سال جاری، غلامحسین محسنی اژه‌ای سخنگوی قوه قضاییه ایران از احضار فاضل لاریجانی و بابک زنجانی به دادگاه خبر داد.

اما بابک زنجانی، گفته در این مدت دائم به ایران رفت و آمد داشته است و به‌زودی هم به تهران باز می‌گردد. او می‌گوید: "اگر قوه قضاییه احضارم کند، می‌روم؛ خلافی انجام نداده‌ام که ترس داشته باشم."
'سلاح‌ها مربوط به سفر عراق است'

از بابک زنجانی عکس‌هایی منتشر شده که او را در حال حمل سلاح نشان می‌دهد. با استناد به این عکس‌ها؛ بعضی سایت‌های خبری داخل ایران، او را به ارتباط با سازمان‌های امنیتی ایران متهم کرده‌اند.

آقای زنجانی گفته این عکس‌ها مربوط به سفر ۱۵ سال پیش او به عراق است که در راه اربیل برای حفظ امنیت، مانند مسافران دیگر مجبور به حمل سلاح بوده است.

عکسی دیگر او را همراه حسن میرکاظمی نشان می‌دهد.

آقای میرکاظمی، تاجری بسیجی و مالک چند کارخانه و واحد تولیدی است. او شهرت خود را بیشتر مدیون تصاویری است که در جریان انتخابات سال ۸۸ ایران منتشر شد. آن زمان، عکس‌هایی از فردی با لباس شخصی و کلت کمری در خیابان‌های تهران منتشر شد که ظاهرا در حال رویارویی با معترضان بود. گفته می‌شود که این شخص کلت به دست، حسن میرکاظمی است.

آقای زنجانی می‌گوید که حسن میرکاظمی دوست اوست و اگر برای دفاع از کشورش به اسلحه دست برده، کار خلافی انجام نداده است.

بابک زنجانی می‌گوید افتخار می‌کند به اینکه "به عنوان بازرگان برای جمهوری اسلامی کار می‌کند".

فرداد فرحزاد، خبرنگار بی‌بی‌سی با بابک زنجانی، هنگام افتتاح پروژه‌ای اقتصادی در تاجیکستان مصاحبه‌ای انجام داده است.