نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ اسفند ۵, چهارشنبه

انتخاباتی آزاد!رقابتی مابين دزدها، برای هرچه بيشترچاپيدن

فساد لجام گسيخته"هزار فاميل"آخوندهای دزد و وطنفروش


چهار دلیل برای ترغیب به مشارکت در انتخابات ۹۴ و نقد آنها 
مجید محمدی


از مجموعه مطالبی که در آستانه انتخابات سال ۹۴ منتشر شده بر می‌آید که حداقل بخشی از مخالفان نظام جمهوری اسلامی تمایل ندارند این انتخابات را تحریم کنند یا اصولا به شهروندان ایرانی در این زمینه توصیه هایی ارائه کنند. البته شهروندان ایرانی مخالف و منتقد به دو گروه مخالف و موافق شرکت تقسیم شده و می‌شوند، مثل همیشه. 
اما افراد و گروههای اصلاح طلب مذهبی و غیر مذهبی مثل دو دهه گذشته هم به رای دادن باور دارند و هم آن را در قالب تحلیل و تفسیر سیاسی و به صورت بیانیه و اعلام مواضع حزبی و گروهی به دیگران توصیه می‌کنند. در این مسیر افراد و گروه ها‌ گاه با پیشنهادات مشخصی مثل تلاش برای رای نیاوردن برخی از نامزدهای مجلس خبرگان وارد این عرصه شده اند. گروهی دیگر نیز به اهمیت دو نهاد مجلس شورا و خبرگان یا افزایش حامیان دولت در مجلس اشاره می‌کنند. با وارسی ادبیات این گروه‌ها می‌توان به چهار دلیل برای مشارکت در انتخابات مواجه شد: امنیت کشور، تمرین دمکراسی، حل مشکلات از طریق صندوق رای، و احتمال اندک تقلب در شمارش آرا. 
امنیت
موافقان اصلاح طلب حکومتی و غیر حکومتی می‌گویند حکومت با همه اشکالاتی که دارد امروز کشور را در شرایط بحرانی خاورمیانه در شرایط امن نگاه داشته است. آن‌ها می‌گویند برای تداوم این امنیت باید در فرایند سیاسی شرکت کرد. آنها ایران را با سوریه و عراق مقایسه کرده و اعتبار عدم جنگ (که البته به معنای امنیت نیست: امنیت فقط فقدان جنگ نیست) را به حکومت و فرایندهای سیاسی مدیریت شده از سوی حکومت نسبت می‌دهند. 
در مقابل این دلیل به هفت نکته می‌توان اشاره کرد که نشان می‌دهند شرکت در انتخابات یا سیاستهای جمهوری اسلامی هیچ رابطه ای با امنیت کشور ندارد (و بلکه در بسیاری از مقاطع این سیاست‌ها علیه آن بوده) و اصولا حاکمان امروز جمهوری اسلامی نمی‌توانند اعتبار عدم جنگ داخلی یا خارجی را به خود نسبت دهند: 
۱. سیاست خارجی اوباما و دول اروپایی در هفت سال گذشته مذاکره و مصالحه با جمهوری اسلامی بوده است و با همین سیاست بود که در ‌‌نهایت توافقی میان ۵+۱ و جمهوری اسلامی برای حل مشکل اتمی شکل گرفت. اگر رئیس جمهوری دیگری در امریکا بر سر کار بود معلوم نبود ماجرا بدین جا برسد. 
۲. فقدان جنگ داخلی مثل سوریه نه به علت مردمی‌تر بودن حکومت خامنه ای نسبت به حکومت بشار اسد بلکه به علت حاکمیت گفتمان عدم خشونت در میان اکثر مخالفان رژیم از دهه هفتاد بدین سو بوده است. از دیگر سو حاکمان و دستگاه های تبلیغاتی آن‌ها با سرکوب‌ها (تا حد اعدام و رد شدن از روی افراد با اتومبیل یا انداختن آن‌ها از روی پل به پایین) در همه زمینه‌ها مدام مخالفان را به اقدامات خشن تحریک می‌کرده اند.

۳. مجلس یا قوه مجریه که در ایران با رای گیری مهندسی شده انتخاب می‌شوند نقش محوری در تصمیات کشور ندارند و این در ‌‌نهایت دستگاه رهبری و نهادهای امنیتی و نظامی تحت نظر وی هستند که تصمیم سازی را به جریان می‌اندازند. بدین لحاظ تغییر یا حتی تعطیلی این دو نهاد در ایران تاثیر چندانی بر امنیت کشور ندارد.

۴. اشتباه دولت بوش در حمله به عراق شاید کلیدی‌ترین عامل در روی کار آمدن اوباما و مخالفت افکار عمومی در امریکا با جنگی دیگر در خاورمیانه بوده است. اگر به ایران حمله نظامی نشد نه به خاطر رفتارهای معقول سپاه (بلکه ضد آن)، نه به خاطر درایت رهبر کشور (که خلاف آن در سیاست داخلی و خارجی مورد نظر وی دیده می‌شود) و نه به خاطر سیاست خارجی خامنه ای (دشمنی با غرب و جاه طلبی در منطقه) بوده است بلکه صرفا به خاطر عدم محبوبیت جنگی دیگر در امریکا بوده است. البته سپاه در سالهای گذشته همه تلاش خود را برای شعله ور ساختن جنگی دیگر در خلیج فارس (موشک پرانی به نزدیکی ناوهای امریکایی، بازداشت دریانوردان امریکایی و صحنه سازی برای تحقیر آن‌ها، و نابودی ماکت ناو امریکایی) به انجام رسانده است اما خویشتنداری مقامات امریکایی از فاجعه جنگ جلوگیری کرده است.

۵. حکومت خامنه ای با پیگیری ۲۰ ساله برنامه غیر شفاف و فریب آمیز هسته ای امنیت ملی ایران را در معرض مخاطره قرار داد و اگر نبود خویشتنداری دول غربی و محوریت دیپلماسی در برنامه گروه ۵+۱ در برابر جمهوری اسلامی امکان این وجود داشت که دول غربی به تاسیسات اتمی حمله کنند. در ‌‌نهایت نیز تحریم‌ها بود که حکومت را وادار به ورود به مذاکرات کرد و نه سیاست تنش زدایی جمهوری اسلامی (که در دوران احمدی‌نژاد وجود نداشت). بنابر این اعتبار عدم جنگ را نباید به جنگ افروزانی مثل خامنه ای نسبت داد. حکومت خامنه ای امروز در سه جنگ داخلی در عراق و سوریه و یمن حضور جدی دارد. 
۶. به دلیل وجود یک بخش قابل توجه از جمعیت کشور که رویای دمکراتیک دارد و به رابطه با غرب نگاهی خوشبینانه دارد آن دسته از دول یا احزاب غربی که به تحول در ایران می‌اندیشند امید دارند که خود مردم منشا این تحول باشند. همین بخش است که به قائلان به دیپلماسی در برابر حکومت ایران دست بالا‌تر را در برابر کسانی که معتقدند باید حکومت را از بیرون برانداخت می‌دهد.

۷. تفاوت است میان امنیت ایران، امنیت جمهوری اسلامی و امنیت حکومت خامنه ای. انتخابات مهندسی شده به افزایش ضریب امنیتی حکومت و تا حدی نظام کمک می‌کند اما هیچ دلیلی بر اینکه انتخابات مهندسی شده به امنیت ملی کشور کمک کند نداریم. انتخابات مهندسی شده شکاف میان ملت و دولت و شکاف میان اقشار و قومیت‌ها را زنده نگاه می‌دارد و تنها یک جرقه یا ضعف ماشین سرکوب می‌تواند تضادهای فرو خفته را بیرون بریزد. 
تمرین دمکراسی
بعد از دو دهه تلاش ناموفق نیروهای دمکراسی خواه برای به جریان انداختن فرایند دمکراتیزاسیون از مسیر مشارکت در انتخابات امروز دیگر روشن است که انتخابات مهندسی شده در چارچوب نظام جمهوری اسلامی تمرین دمکراسی نیست. شاید در سالهای دهه شصت که بسیاری از گروه‌ها عادت به مشارکت در انتخابات نداشتند و بخشی از مخالفان صندوق رای را روشی مناسب برای تغییر نمی‌دیدند این امر صادق بود اما وقتی در جامعهای بخشی از مردم هر دو سال یکبار به پای صندوقهای رای می‌روند و هیچ تغییری در رفتار حاکمان نمی‌بینند طبعا باید در موثر بودن این فرایند در جهت افزایش سطح دمکراسی شک کرد. آلبرت آنشتاین می‌گفت دیوانگی را بدین شکل تعریف می‌کنند که با عملی مکرر انتظار نتایج متفاوت داشته باشیم. وقتی افرادی ده‌ها بار در انتخابات شرکت کنند و هر بار انتظار نتیجه متفاوتی داشته باشند طبعا می‌توان در عقل آن‌ها شک کرد. 
تغییر از مسیر صندوق‌های رای
دلیل دیگر بر شرکت در انتخابات این است که اگر بخواهیم در ایران تغییر بدون خشونت و جنگ و هزینه های داشته باشیم تنها مسیر صندوق رای است. در این سخن در شرایط ایران سه مشکل وجود دارد: 
۱. اول اینکه تغییر مسالمت آمیز و بدون خشونت ضرورتا با صندوق رای امکان پذیر نمی‌شود. نافرمانی مدنی، اعتصاب عمومی، تحریم مراسم حکومتی و فاصله گرفتن از آن، تعطیلی کسب و کار، فعالیت در چارچوب نهادهای مدنی و فاصله گرفتن از نهادهای حکومتی، تحریم نهادهای حکومتی در زندگی جاری، و صد‌ها روش دیگر استفاده شده توسط جنبش های مدنی روشهای بدیل شرکت در انتخابات برای تغییر هستند که ربطی به شرکت در انتخابات مهندسی شده ندارند. 
۲. سخن فوق میان صندوق رای به طور کلی و صندوق رای در جمهوری اسلامی خلط می‌کند. تغییر می‌تواند از صندوق رای به دست آید اما در دنیای دمکراتیک و آزاد و نه در رژیم‌های اقتدارگرا و تمامیت خواه که هر رویدادی را مهندسی می‌کنند و از معنا تهی می‌سازند. مهندسی رای در ایران از مجاریای مثل نظارت استصوابی، محدود کردن آزادیهای چهارگانه، و از میان بردن امکان سنجش نتایج انتخابات (با حضور ناظران مستقل نامزد‌ها یا ناظران بین المللی در مرحلهی رای گیری و شمارش آرا) انجام می‌شود. 
۳. تغییر از مسیر صندوق رای کم هزینه است اگر چنین مسیری ممکن باشد. تا کنون علی رغم ده‌ها انتخابات در جمهوری اسلامی هیچ تغییر در کشور محقق نشده و بلکه در دوره‌هایی وضعیت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی بد‌تر شده است. اصولا شعار مخالفان اصلاحات بعد از انتخابات ۷۶ این بود که «چیزی تغییر نکرده است.» تغییر از مسیر صندوق رای کم هزینه است اما مسیر این تغییر در ایران تحت جمهوری اسلامی بسته است. 
تقلب در شمارش آرا
موافقان شرکت در انتخابات می‌گویند در این دوره به علت شکاف میان حکومت و دولت یا به تعبیر دقیق‌تر شورای نگهبان و وزارت کشور امکان تقلب پایین است. این سخن با توجه به ترکیب مدیران وزارت کشور چندان حقیقت موضوع را بیان نمی‌کند. به گفته موسوی لاری وزیر کشور دولت خاتمی «در حالی که در شرایط کنونی دولت در آستانه سومین سال استقرار خود است، بیش از ۷۰ درصد مدیران دولت احمدی‌نژاد در سمت های تصمیم گیرنده باقی مانده اند.» (تابناک ۱ مهر ۱۳۹۴) این موضوع شاید در دولت خاتمی صادق بود اما در دولت روحانی صادق نیست. 
***
در این مطلب هدف نویسنده نه ترغیب به شرکت در انتخابات (با دلایلی غیر از دلایل چهارگانه فوق) است و نه تحریم آن. افراد خود می‌توانند در این مورد تصمیم بگیرند و نیاز به مرجع تقلید سیاسی ندارند. هدف، نقد استدلالهایی بود که برای ترغیب افراد به مشارکت در انتخابات عرضه می‌شوند.


آثار اداره «خرتوخری» امور در نیروی زمینی ارتش و افشا شدن یک دروغ دیگر پاسدار فدوی
ایرج شكری


اداره امور کشور به روش خر تو خری و توسط افراد نالایق و متحجر و نفهم که ویژگی این رژیم از آغاز به قدرت رسیدن خمینی در ایران بوده است، دستاوردی جز زیان و ضرر و فاجعه برای مردم و مردم و کشور نداشته و این البته تنها پرونده دیگری در کنار پرونده بسیار قطور تر و پر برگ تر جنایات و سرکوبگری این رژیم است. اما اداره امور به روش خرتوخری که همراه است با رجزخوانی هایی در زمینه های مختلف از سوی ولایتمداران صاحب مقام و به ویژه فرماندهان متکبّر و نادان سپاه، گاه می تواند اثرات مخرّب امنیتی برای رژیم در برابر رژیمهایی که با آنها در تقابل و تضاد منافع است و روابط پرتنشی دارد، داشته باشد. یکی از آثار مخرّب اداره امور به روش خر تو خری، همه کاره شدن سپاه پاسداران در مسائل امنیتی و دفاعی و حتی تعیین خط و هدف در سیاست خارجی است. در مورد مساله دفاعی، به لحاظ قانونی و آنچه در قانون اساسی آمده است، این ارتش است که از تمامیت ارضی و نیز موجودیت رژیم در برابر تهدید خارجی باید دفاع و آن را تضمین کند.
 دراین مورد در اصل 143 قانون اساسی رژیم آمده است:«ارتش جمهوری اسلامی ایران پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی کشور را بر عهده دارد.». در اصل دیگری در مورد نقش و وظیفه سپاه پاسداران آمده است:«سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد، برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن پابرجا می‌ماند. حدود وظایف و قلمرو مسوولیت این سپاه در رابطه با وظایف و قلمرو مسوولیت نیروهای مسلح دیگر با تأکید بر همکاری و هماهنگی برادرانه میان آنها به وسیله قانون تعیین می‌شود».
 بعد از سرنگون شدن رژیم شاه، دولت و رژیم تازه مستقر، ابزاری برای اعمال حاکمیت و برقراری نظم و امنیت نیاز داشت. ابتدا صحبت از تشکیل «گارد ملی» بود. اما خمینی و اسلامگرایانی که با دنباله روی از «امام خمینی»، انقلاب مردم ایران برای آزادی و عدالت و جمهوری را «انقلاب اسلامی» نامیدند و در پی حذف نیروهای چپ و لائیک در همه جا بودند، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» را پی ریختند که از اسمی که برای آن گذاشتند، به روشنی نقش دگراندیش ستیزی این نهاد مردم ستیز آزادی کش و ضد ایرانی از آغاز تشکیل آن، در آن نمایان است. در واقع سپاه نیروی سرکوبگری است که برای حفاظت رژیم در برابر اعتراضات مردم و فعالیتهای گروههای دگر اندایش و نیز برای تحمیل «احکام اسلام» و در هم شکستن هرنوع مخالفت و مقاومت در برابر آن و قلع قمع منتقدانِ و مخالفانِ جبّاریت و انحصار قدرت توسط خمینی پلید، شکل گرفت. البته خمینی برای درهم شکستن مبارزات مردم کردستان برای خود مختاری، ارتش را هم بکار گرفت. به هرحال جنگ فرصتی شد برای وسیع شدن دامنه اقدام و عمل و در دست گرفتن امکانات توسط سپاه و فرمان خمینی در 26 شهريور سال ۱۳۶۴ برای تشکیل نیروی سه گانه (زمینی، هوایی، دریایی) برای سپاه، به این مساله یک پشتوانه قوی اجرایی داد.
 قبل از این یک «وزارت سپاه پاسداران» هم برای گرفتن اعتبارات(برای مخارج سپاه از جمله خرید تسلیحات) از دولت  تشکیل شده بود که نقش وزارت دفاع را برای سپاه را داشت که محسن رفیق دوست جنایتکار و دزد هم وزیر آن شد. درهمان ایام جنگ شلیک موشک به عراق توسط سپاه صورت می گرفت. موشکها در اختیار سپاه بود. با پایان جنگ سپاه روز به روز به دامنه عمل خود در امر تجهیز و در اختیار گرفتن تسلیحات سنگین و پیشرفته افزود که شامل خرید زیردریایی و تولید موشکهای دوربرد بود که اساسا خارج از دامنه مسئولیت تعریف شده برای آن در قانون اساسی و نیز اساسنامه آن(مصوب 15 شهریور 1361)* است و باید در اختیار ارتش قرار می گرفت. اما در مقابل، محدویت برد موشکها برای ارتش به ویژه نیروی زمینی هنوز هم برقرار است و این محدودیت تا آن اندازه بود که هنوز در خرداد ماه 93 موشکهایی که در اختیار نیروی زمینی بود، فاقد برد و سرعت و به عبارتی کارایی مطلوب برای این نیرو بود. سرتیپ پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش، در 2 خرداد سال قبل(93) در توضیحاتی در مورد رزمایش های برگزار شده یاد آور شد که :«در برگزاری این رزمایش موشکی ارتباطات خوبی با صنایع دفاعی ایجاد شد» و افزود:« ما به دنبال این هستیم که هم برد، هم دقت و هم قدرت تخریب راکت‌ها را افزایش دهیم.
 اکنون هم موافقت شده به راکت‌های نیروی زمینی عمق بیشتری اضافه شود ما هم به دنبال راکت‌هایی در حوزه تاکتیکی یعنی راکت‌هایی که عقبه دشمن را هدف قرار بدهد هستیم». معنی این حرف هم روشن است یعنی موشکهایی که نیروی زمینی تا آن موقع در اختیار داشته، نه برد لازم و نه قدرت تخریبی لازم را برای هدف قرار دادن عقبه دشمن نداشته است. اما سپاه پاسداران از این قبیل مشکلات ندارد و در مهر ماه سال جاری حاجی‌زاده  فرمانده هوا فضای سپاه در بازدید از یک محل استقرار زیر زمینی موشکهای دوربرد سپاه مدعی شد کمتر شهری است که پایگاه موشکی  نداشته باشد. که البته هم در عمق پانصد متری بودن آنها و هم تعدادشان، بیشتر یک بلوف به نظر می رسد(پانصد متر زیر زمین! آن هم نزدیک تقریبا هر شهری). اگر واقعی باشد، این سئوال مطرح است که این همه هزینه هنگفت برای تولید موشک و ایجاد پایگاههای زیر زمینی برای آن برای چیست؟ آیا این واقعا نیاز دفاعی و امنیتی کشور است؟ یا پشتوانه ایست برای عربده کشی های فرماندهان سپاه و ولی فقیه در سیاستهای گسترش دامنه مداخله فرا مرزی و تنش آفرینی و ارضای تمایلات خود بزرگ بینی و قدرت پرستانه آنها به اسم حمایت از «مقاومت اسلامی»؟ 
به هرحال همان تونل ها و کامیونها که ظاهر سکوهای متحرک پرتاب موشک بودند که در تلویزیون نشان داده شدند، گواه دست باز داشتن در خرج کردن بدون محدویتِ سپاه بود، هم چنان که ساختن ماکتی از ناو هواپیمابر نیمیتیس در ابعاد نزدیک به دویست متری و آن «رزمایش» مسخره تسخیر ناو هواپیمابر آمریکا توسط نیروی دریایی سپاه - که قرار بود آن ماکت در این نمایش غرق بشود ولی همان ماکت تو خالی را هم نتوانستند غرق کنند-، گواه دیگری است در مورد برخورداری سپاه از منبع بی پایان و بدون محدویت برای خرج کردن و از این نمونه ها باز هم البته می شود آورد. به تازگی(3 اسفند) خامنه ای دستور تشکیل یگان هوانیروز به سپاه هم داده است*. اما در مقابل برای ارتش وضع طور دیگری است. سرتیپ پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش که به نحو آشکاری در مورد کمبود های نیروی زمینی  مشغله ذهنی دارد، چندی ماه پیش در اوائل خرداد که برای سخنرانی به مناسبت سالگرد آزاد کردن خرمشهر از اشغال عراق در مجلس رژیم حضور یافته بود، در سخنانی در مجلس به نزدیک شدن داعش به مرزهای ایران و اقدامات نیروی زمینی برای مقابله با آن(که ورود از زمین و نیز از هوا با هیلیکوپتر تا عمق 40 کیلومتری خاک عراق بود) اشاره کرد و ضمن آن گفت:« «استدعای بنده این است که نگاه ویژه به نیروهای مسلح داشته باشید. امسال در بودجه نگاه خوبی به مجموعه نیروی زمینی شد استدعای من از همه شما به ویژه ریاست مجلس این است که این نگاه ویژه تر شده تا ما بتوانیم رسالت و مسئولیت و ماموریت خطیر خود را که ملت ولایت مدار و رهبری عزیز برعهده ما گذاشتند به شایستگی انجام دهیم». این قسمت از سخنان فرمانده نیروی زمینی خیلی مختصر در سایتهای خبری رژیم نقل شده است و در آن اسم نیروی زمینی سپاه هم در سخنان پوردستان گنجانده شده است. آنچه در بالا نقل شد به نظر می رسد تنها در سایت «فرارو» درج شده است(لینک در زیر آمده است).
 اظهارات پوردستان ظاهرا در قسمت مربوط به نزدیک شدن داعش به مرزها مورد تکذیب و انتقاد رئیس ستاد کل نیروهای مسلح سرلشکر بسیجی فیروز آبادی قرار گرفت و او مدعی شد که داعش هیچوقت به مرزهای ایران نزدیک نشده و جرأت این کار را ندارد و از انعکاس اظهارات فرمانده نیروی زمینی در رسانه ها اظهار تاسف کرد.
 فرمانده نیروی زمینی ارتش، قبل از این در 23 فروردین سال جاری در یک نشست خبری در آستانه برگزاری روز ارتش(29 فروردین) با اشاره به مساله انتقال پادگانها از شهرها گفته بود که « در تهران 4 پادگان تخلیه و تحویل شهرداری شده است، برای جابجایی پادگانها هیچ ردیف بودجه ای تعیین نشده و ارتش باید تولید ثروت کند»!
ارتش چطور قرار است ثروت سازی بکند؟ سپاه علاوه بر بودجه یی که حتما از طریق وزارت دفاع و پشتیبانی نیروی های مسلح دریافت می کند، با انحصار اجرای طرحهای بزرگ از طریق قرارگاه خاتم الانبیا و واردات قاچاق، مشکلی برای «تولید ثروت» ندارد. از طرفی وارد چنین عرصه یی شدن می تواند سبب آسیب پذیری ارتش در برابر فساد، بشود. فرمانده نیروی زمینی در اظهار نظر دیگر در 7 آذر ماه(سال جاری) در گفتگو با خبرنگار دفاع مقدس با اشاره به رابطه خوب رژیم و روسیه گفت:« قطعا یکی از مواردی که در دستور کارنیرو زمینی قرار دارد خرید تانک پیشرفته تی 90 و همچنین سلاح‌ها و تجهیزات سبکی است که در عرصه فضای جنگ‌های نیابتی مورد نیاز ما است». اما همین پوردستان چندی بعد در 13 بهمن گفت:« یکی از علاقمندی های ما تانک تی 90 است که به ستاد کل نیروهای مسلح اعلام کردیم. اما با توجه به ظرفیت کشور فعلا خرید تی 90 از دستور کار خارج شده است و ما به دنبال تولید تانک داخلی هستیم»(شرق 13 بهمن) بنابر این روشن است که به در خواست او که حتی در اظهار نظر دیگری از تصمیم به اعزام کارشناسانی به روسیه برای مساله خرید تانک حرف زده بود، از سوی مقامات بالای تصمیم گیرنده در این زمینه که از وزیر دفاع تا رئیس ستاد نیروهای مسلح و شخص فرمانده کل قوا- رهبر- همه در جبهه و اردوی سپاه هستند، روی خوش نشان داده نشده است. چند روز بعد این اظهارات فرمانده نیروی زمینی، پاسدار دهقان وزیر دفاع رژیم در یک برنامه تلویزیونی در 20 بهمن از ساخت جدیدترین تانک ایران بانام «کرار» خبر داد و قال قضیه اینگونه کند:« طراحی این تانک از صفر تا 100 در صنعت دفاعی صورت گرفته و اگر ویژگی‌های آن بهتر از تانک تی -90  روسیه نباشد، کمتر هم نیست. پاسدار دهقان افزود «این تانک در رده پیشرفته ترین تانکهای جهان است». بعد از این سرتیپ حیدری در 25 بهمن در پاسخ به سوال خبرنگاران در مورد منتفی شدن خرید تانک تی 90 گفت:«اصل بر این است که فناوری این تانک را وارد کشور کرده و به‌صورت مشترک این سامانه دفاعی را داخل کشورمان تولید کنیم[...] از این رو ما دستور خرید مطلق نداریم» او در همین گفتگو یاد آور شدکه تانک «کرار» وارد چرخه دفاعی شده است.
 در اینحا این سوال پیش می آید که آیا پوردستان فرمانده زیر زمینی می دانسته یا نمی دانسته است که تانکی با ویژگی تانک تی 90 روسی، یا به ادعای وزیر دفاع رژیم حتی شاید بهتر از آن به اسم کرار در داخل تولید شده است؟ چون جانشین او کیومرث احمدی همچنانکه اشاره شده گفته است که این تانک وارد چرخه دفاعی شده است. اگر نمی دانسته، این سوال پیش می آید که چگونه است تولید تانکی که طبعا باید بنابر نیاز نیروی زمینی صورت گرفته باشد، از فرمانده نیروی زمینی مخفی نگه داشته شده. ولی اگر می دانسته خب روشن است که او با اطلاع از ویژگی تانک در دست تولید، آن را کافی برای پرکردن نیاز نیروی زمینی نمی دانسته به خاطر همین تمایل به دریافت تانک تی 90 برای نیروی زمینی را بیان کرده است و شاید گمان می کرده است که بیان و انعکاس رسانه ای آن، می تواند عاملی باشد در واداشتن «مقامات» به تامین این نیاز نیروی زمینی و نیازهای دیگر آن که او برای رویا رویی با «جنگهای نیابتی استکبار» ضروری می داند.
  به هر حال این چند گانه حرف زدن خود نشانه دیگری از ادراه امور به روش «خر تو خری»، این بار در ارتش است. ارتش که باید دارای انظباط  و یکپارچگی باشد. این چند گونه نظر دادن می تواند نشانه نا هماهنگی و نداشتن خط و برنامه درست و مطالعه شده در نیروهای مسلح و نیز رابطه این نیروها با دستگاه سیاسی اداره کنند امور هم باشد که طبعا از نظر ناظر امور پنهان نمی ماند و این البته نقطه ضعف و آسیب پذیری نظام در برابر تهدیدات خارجی است. در وضعیتی که در دستگاه سیاسی رژیم تضاد جناحها تا مرز نفرت و کینه توزی باندها و جناحها نسبت به یکدیگر با انواع اتهام زنی ها - چنان که اکنون همگان شاهد آنند- به یک جریان دائمی تبدیل شده است، این چند جور حرف زدن در مورد ضرورت یا عدم ضرورت خریدن تانک تعجبی ندارد. خصوصا که در این مساله این ارتش است که تانک می خواهد و آن وزیر دفاع و پشتیبانیِ پاسدار است آن را رد می کند. سپاهی که هنوز هم از متهم کردن ارتش به قصور و کوتاهی  در جنگ و قهرمان و کارآمد نشان دادن خود به رغم تمام خطاها و تقصیر های فاجعه باری که مرتکب شده، دست بردار نیست.
نکته پایانی برای یاد آوری، این است که چند روزی بعد از حادثه ورود دوقایق نیروی دریایی آمریکا به آبهای جزیره فارسی، پاسدار فدوی در یک برنامه تلویزیونی که خبر آن را سایت دفاع مقدس در 5 بهمن درج کرد، در شرح «ماجرا» مدعی شد که آمریکائی ها 18 هواپیما به پرواز در آوردند که برخی از آنها به آسمان جزیره فارسی آمدند**. اما چند روزی بعد این ادعا، در 18 بهمن سرتیپ اسماعیلی فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء  که او هم در یک برنامه تلویزیونی به صحنه آمده بود تا نقش یکان تحت اختیار خود را بیان کند در همان شبکه خبر تلویزیون ژیم تعداد هواپیماها را 3 فرورند اف 18 و دو هواپیما از نوع دیگر ذکر کرد و یاد آور شد که گشت زنی هواپیما های آمریکایی از ساعت 6 عصر تا 2 صبح ادامه داشته است. البته او حواسش روی کار یگان تحت فرماندهی خودش متمرکز بوده و قصد رد ادعای پاسدار فدوی را نداشته ولی خُب این مساله در عمل پیش آمده است.  
------------------------------------------------------
ادعای فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه:**
قسمتی از اساسنامه سپاه که مربوط به هدف و وظیفه سپاه پاسداران است: *
اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
تاریخ تصویب : 1361/06/15
‌اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی
‌فصل اول - هدف
‌ماده 1 - سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نهادی است تحت فرماندهی عالی مقام رهبری که
هدف آن نگهبانی از انقلاب اسلامی ایران و دستاوردهای‌آن و کوشش مستمر در راه تحقق
آرمانهای الهی و گسترش حاکمیت قانون خدا طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران و تقویت
کامل بنیه دفاعی جمهوری‌اسلامی از طریق همکاری با سایر نیروهای مسلح و آموزش نظامی
و سازماندهی نیروهای مردمی می‌باشد.

‌فصل دوم - مأموریت
‌ماده 2 - مبارزه قانونی با عوامل و جریانهایی که در صدد خرابکاری، براندازی نظام
جمهوری اسلامی، و یا اقدام علیه انقلاب اسلامی ایران‌می‌باشند.
‌ماده 3 - مبارزه قانونی با عواملی که با توسل به قوه قهریه در صدد نفی حاکمیت
قوانین جمهوری اسلامی باشند.
‌ماده 4 - اقدام همانند دیگر نیروهای انتظامی در جهت خلع سلاح کسانی که بدون مجوز
قانونی اسلحه و مهمات حمل و نگهداری می‌نمایند.
‌ماده 5 - همکاری با نیروهای انتظامی در مواقع لزوم، در جهت برقراری نظم و امنیت و
حاکمیت قانون در کشور.
‌تبصره - سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در زمینه مأموریتهای مذکور در مواد فوق به
عنوان ضابط قوه قضائیه عمل می‌کند.
‌ماده 6 - همکاری با دیگر نیروهای انتظامی در جهت حفاظت از اماکن و شخصیتهای سیاسی
و مذهبی به تشخیص شورای تأمین محل. (‌حدود‌وظایف و اختیارات این شورا طبق قانونی
است که به تصویب مجلس شورای اسلامی خواهد رسید).
‌ماده 7 - همکاری با ارتش جمهوری اسلامی ایران در مواقع لزوم در جهت پاسداری از
استقلال و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی ایران.
‌تبصره - موارد لزوم و کیفیت همکاری سپاه با ارتش را شورای عالی دفاع تعیین
می‌کند.
‌ماده 8 - همکاری با ارگان اطلاعاتی کل کشور طبق قانونی که به تصویب مجلس شورای
اسلامی خواهد رسید.
‌ماده 9 - برنامه‌ریزی، سازماندهی، اداره و فرماندهی و اجرای آموزشهای عقیدتی،
سیاسی و نظامی اعضاء بسیج مستضعفین بر طبق موازین‌اسلامی.
‌ماده 10 - مشارکت در عملیات امدادی به هنگام بروز بلایا و حوادث و انجام خدمات
امدادی، آموزشی، تولیدی و جهاد سازندگی به درخواست‌دولت و با رعایت کامل موازین
عدل اسلامی در زمان صلح در حدی که به تشخیص شورای عالی سپاه، آمادگی رزمی لازم را
برای انجام مأموریتهای‌خود از دست ندهد.
‌ماده 11 - پرورش و آموزش اعضاء سپاه طبق تعالیم و موازین اسلامی مبتنی بر
رهنمودهای ولایت فقیه در زمینه‌های عقیدتی، سیاسی و نظامی در‌جهت کسب توان لازم به
منظور انجام مأموریتهای محوله
-----------------------------  
 ۴ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۳ فوریه ۲۰۱۶