نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ خرداد ۲۹, جمعه

قیمت 20 خانه‌ مبله در تهران 

در میان آپارتمان‌های مبله‌ای که برای فروش گذاشته شده‌اند، تنها امکاناتی که برخی از آنها دارند، پرده و گاز رومیزی و وسایلی مثل آینه سرویس‌های بهداشتی و از این جنس امکانات است.
اقتصاد نیوز نوشت: در میان واحدهای مبله‌ای که در سایت‌های آنلاین برای فروش گذاشته شده، گران‌ترین مربوط به واحدی 15 سال ساخت و 270متری در منطقه نیاوران و ارزان‌ترین مربوط به واحدی دو سال ساخت و 40متری در محله شاپور است.
در شهر بزرگ تهران، بسیاری از خانه‌ها به صورت مبله، اجاره داده می‌شوند، همچنین برخی افراد نیز که قصد فروش ملک خود را دارند، آنها را به صورت مبله می‌فروشند.
افرادی به دلیل مهاجرت به خارج از کشور و برخی دیگر نیز به دلیل آنکه وسایلی را مخصوص خانه ساخته و نمی‌توانند آنها را در جای دیگری استفاده کنند، خانه‌شان را به صورت مبله می‌فروشند، همچنین برخی برای آنکه ملک مورد نظرشان را سریع‌تر به فروش برسانند، آنها را با وسایل برای فروش می‌گذارند.
در میان آپارتمان‌های مبله‌ای که برای فروش گذاشته شده‌اند، تنها امکاناتی که برخی از آنها دارند، پرده و گاز رومیزی و وسایلی مثل آینه سرویس‌های بهداشتی و از این جنس امکانات است.
البته برخی دیگر، تمامی وسایل لازم برای یک خانه شیک و مدرن را دارا هستند که قیمت‌ آنها از قیمت سایر آپارتمان‌هایی که در آن محل برای فروش گذاشته شده‌اند گران‌تر است.
برای مثال خانه‌ای مبله در یوسف‌آباد با طول عمر یک سال با قیمت هر متر مربع 12.5 میلیون تومان برای فروش گذاشته شده است. این در حالی است که قیمت هر متر مربع خانه نوساز در این نقطه از یوسف‌آباد نهایتاً 12 میلیون تومان است و به گفته فروشنده آن، این واحد به دلیل داشتن وسایل شیک با این قیمت به فروش می‌رسد.
در میان این واحدهای مبله، گران‌ترین مربوط به واحدی 15 سال ساخت و 270متری در منطقه نیاوران و ارزان‌ترین مربوط به واحدی دو سال ساخت و 40متری در محله شاپور است.
قیمت 20 خانه‌ مبله در تهران (+جدول)

برچیده شدن باندهای قدرت-ثروت پیش از ورود پول‌های بلوکه شده

برچیده شدن باندهای قدرت-ثروت پیش از ورود پول‌های بلوکه شده

 واقعیات اقتصاد سیاسی گویای آن است که اقتصاد ایران به مبارزه با فساد ساختاری و سیستماتیک، پیش از لغو تحریم­ها نیاز دارد. در غیر این صورت لغو تحریم­ها و آزاد شدن منابع مالی بلوکه شده صرفا به تقسیم گوشت قربانی میان باندهای قدرت-ثروت و بروکراسی فاسد دولتی، منجر می‌شود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، این روزها بازیگران اقتصاد ایران و عموم مردم، با دقت در حال رصد کردن مذاکرات هسته­‌ای هستند تا رفتار اقتصادی خود را با نتیجه این مذاکرات تنظیم کنند. مهم ترین انتظاری که تولید کنندگان و مصرف کنندگان از به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته‌ای دارند، عادی شدن فضای اقتصادی ایران، بهبود فضای کسب و کار، افزایش سرمایه گذاری، اطمینان به آینده، افزایش هزینه­‌های مصرفی، رشد تقاضای کل و رشد اقتصادی فزاینده است. اگر چه گاه انتظار از تاثیر توافق هسته ای به سایر حوزه های سیاسی و فرهنگی نیز کشیده می‌شود و فعالان سیاسی و فرهنگی، گشایش در این حوزه­‌ها را نیز از نتایج توافق هسته‌ای می‌دانند. اما از آنجا که اصلی ترین پیامد تحریم­‌ها، تحریم اقتصادی بود در نتیجه تاثیر مستقیم و بی واسطه توافق هسته‌ای، لغو تحریم­‌ها و در نتیجه، اثرگذاری بر اقتصاد است.

آیا انتظاری که عموم مردم و فعالان اقتصادی از نتایج مثبت توافق هسته ای دارند، واقعی است؟ آیا درباره تاثیر فوری لغو تحریم­‌ها اغراق نمی‌شود؟ با توجه به واقعیات "اقتصاد سیاسی" ایران، تاثیر کوتاه مدت و میان مدت لغو تحریم­‌ها بر اقتصاد ایران چه خواهد بود؟

سال 94 ، سال دشوار اقتصاد ایران

عیان شدن اثر تحریم­‌ها و کاهش بهای نفت، سال 1394 را به یکی از سخت­‌ترین سال­‌های اقتصاد ایران تبدیل کرده است. کاهش قدرت خرید کارمندان و کارگران که از ابتدای سال 1390 آغاز شد و تا پایان سال 1392 ادامه داشت، به کاهش تقاضای کل منجر شد. مهم‌ترین اثر کاهش قدرت خرید حقوق بگیران را در کاهش مصرف لبنیات و کاهش خرید خودروهای غیرلوکس می‌توان مشاهده کرد. بهبود اندک قدرت خرید مصرف کنندگان در سال 1393 نیز نتوانسته است به افزایش مصرف یاری برساند. زیرا از یک سو علی­رغم مهار تورم، افزایش قدرت خرید کارمندان و کارگران بسیار اندک بوده و از سوی دیگر عدم اطمینان به آینده به کاهش هزینه های مصرفی مصرف­‌کنندگان انجامیده است. تاثیر منفی شدن سرمایه گذاری که از سال 1390 آغاز شد نیز علی رغم بهبود در سال 1393 همچنان گریبان‌گیر اقتصاد ایران است.

در کنار این موارد کاهش بهای نفت به ایجاد مضیقه در منابع درآمدی بودجه و عدم تحقق آن منجر خواهد شد. پیش بینی رشد اقتصادی برای سال 1394 صفر و در خوشبینانه ترین حالت زیر یک درصد خواهد بود. تنها تاثیر مثبت توافق هسته ای در سال 94 صرفا بهبود فضای روانی و خوشبینی به آینده است.

در صورت وقوع توافق هسته ای و برداشته شدن وزنه­‌های سنگین تحریم از پای اقتصاد ایران، نخستین نشانه­‌های بهبود و رشد از سال 1395 آشکار خواهد شد که لازمه آن سرمایه گذاری گسترده از طریق منابع مالی آزاد شده و همچنین افزایش بهره­‌وری است.

اما آیا واقعیات "اقتصاد سیاسی" و مناسبات قدرت و ثروت اجازه می دهد منابع مالی آزاد شده صرف سرمایه گذاری اقتصادی شود؟ آیا با فساد جاری، رشد بهره­‌وری ممکن است؟

***باندهای قدرت - ثروت و شرایط پسا تحریم***

رصد کردن تحولات یک دهه گذشته، چشم انداز آینده را مایوس کننده می‌سازد. زیرا وضعیت پیش رو نمی‌تواند جدا از فضایی باشد که در یک دهه اخیر شکل گرفته است. آنچه در یک دهه اخیر در مناسبات حقیقی باندهای قدرت شکل گرفت، تبدیل فساد از "فساد موردی" به فساد ساختاری و سیستماتیک بود به نحوی به جرات می‌توان گفت؛ امروز ایران یکی از فاسدترین اقتصادها را در میان کشورهای در حال توسعه دارد. در چنین فضایی رقابت برای توسعه به رقابت باندها و کانون­‌های قدرت - ثروت به اختصاص بخش بزرگ­تری از منابع ملی به خود، تبدیل شده است.

با نگاه به فهرست  نهادهای امنیتی، نظامی، فرهنگی و ... نشان می‌دهد با آزاد شدن دلارهای بلوکه شده و افزایش مجدد فروش نفت و انتقال درآمد آن از آن به کشور، این نهادها لیستی بلند بالا از هزینه های ضروری خویش را تهیه کرده و افزایش چند صد درصدی بودجه خویش را خواستار می‌شوند. این مسئله بخش بزرگی از منابع مالی آزادشده را به جای سرمایه گذاری در بخش های صنعتی و عمرانی به سوی این نهادهای خرج سوق خواهد داد.

از سوی دیگر به دلیل بوروکراسی فاسد دولتی و اداری کنونی؛ منابعی که به سوی سرمایه گذاری های تولیدی و زیربنایی سوق داده خواهد شد نیز با حداقل بهره­‌وری و با بهای تمام شده بالا به سرانجام خواهد رسید.

از این رو پیش‌بینی می‌شود با لغو تحریم­‌ها، فساد موجود، باعث اتلاف و هدر رفتن بخش عمده­ای از منابع مالی آزاد شده شود و به این دلیل بخش بزرگی از اثرات مثبت لغو تحریم­‌ها نیز از بین خواهد رفت.

واقعیات اقتصاد سیاسی گویای آن است که اقتصاد ایران به مبارزه با فساد ساختاری و سیستماتیک، پیش از لغو تحریم­‌ها نیاز دارد. در غیر این صورت لغو تحریم­‌ها و آزاد شدن منابع مالی بلوکه شده صرفا به تقسیم گوشت قربانی میان باندهای قدرت-ثروت و بروکراسی فاسد دولتی، منجر می‌شود.

کاسبی و بهره برداری خامنه ای از جنازه گردانی ایرج شكری

کاسبی و بهره برداری خامنه ای از جنازه گردانی
ایرج شكری

خامنه ای پیامی به مناسبت مراسمی که برای تشییع و دفن جنازه های غواصان و تعداد دیگری از کشته شدگان جنگ با عراق برگزار شد، فرستاده است که به خوبی نشان دهنده اهمیت حضور «جنازه شهدا» در صنحه  برای ولی فقیه به ویژه در شرایط پر اضطرابی که او پاسدارنش قرار داند می باشد. پاسدارانی که بابت شرکتشان در آن جنگ پوچی که خمینی برای گسترش دامنه «ولایت» خود به فراسوی مرزها، 8 سال بر ادامه آن پافشاری کرد و مریدانش هم با او همراه شدند- خود را مالک کشور و مردم می دانند و هیچ حد و مرز و قاعده قانونی در تحمیل اراده و نظر، برای خود نمی شناسند چنان که 24 تن از آنها وقتی خاتمی رئیس جمهور بود یک نامه جمعی و سرگشاده به او نوشتند که و تهدید کردند که کاسه صبرشان لبریز شده است و امروز هم در مساله اتمی برای دولت و مذاکره کنندگان تکلیف تعین می کنند و خط و نشان می کشند و... .
پیام خامنه ای به روشنی نشان دهنده ارزش جنازه ها و و جنازه گردانی ها و نیاز شدید دستگاه خامنه ای و پاسدارانش به  استفاده از احساسات و عواطف مردم از طریق حضور دائمی جنازه های کشته های جنگ در «صحنه» و نمایش دائمی آن به عنوان سند مالکیت خودشان بر«انقلاب اسلامی» است. طبیعی است که مردمی که زیر همین سقف سنگی که رژیم روی سرشان زده است زندگی می کنند، با هر اختلافی که باهم داشته باشند، در زمینه هایی احساس و عواطف یکسانی داشته باشند از جمله مثلا برنده شدن تیم فوتبال ایران در مسابقات بین المللی و طبیعی بود که یک واکنش عاطفی نسبت به پیدا شدن و بازگردان اجساد قربانیان جنگی که بیش از ربع قرن از پایان آن می گذرد، نشان بدهند. خصوصا عواطف و همدردی کسانی که یا در زمان جنگ متولد نشده بودند و یا خیلی خردسال بوده اند و چیزی از بهای کلانی که مردم برای ادامه آن جنگ به خاطر جنون خودبزرگ بینی خمینی و اسلام گستری او و دستیارانش پرداختند به یاد نمی آورند، می تواند در چنین رویداد برانگیخته شود. اما خامنه ای و پاسدارانش، از چنین عواطفی بهره برداری و «کاسبی» بزرگی می کنند و همچنان که اشاره شد، با مالک «انقلاب اسلامی» و میراث دار «خونهای داده شده برای آن» دانستن خود، به دهن رقبا می زنند و به حقوق مردم دست درازی می کنند و به برای «حفظ انقلاب و نظام» که «حاصل خونهای شهیدان» است، زندان و شکنجه گاهها برپا کرده اند و دستگاه سانسور و سرکوب شان نفسها و زبانها را می برد.
دفن کردن جنازه ها در دانشگاهها و در جاهایی از مکانهای تاریخی در شهرها- آن گونه که چندی پیش در میدان امیر چخماق یزد کردند-، برای بهره برداری از همین «حضور همیشه در صحنه» جنازه «شهدای دفاع مقدس» است که همه در راه «اسلام» بوده است. نباید فراموش کرد که سپاه پاسداران،«سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» است. ایران بی ایران! اینها با آریو برزن و بابک دو قهرمان بزرگ تاریخ ایران در دفاع از میهن در برابر دشمنان و متجاوزان، بیگانه و از آن دو بیزارند. سرچشمه هویت برای اینان داستانهای مربوط به دوران پیامبر و مسائل مربوط به جانشینی او و رویداد کربلا با روایت و بیان آخوندی آنها است. عکسهای عزیز جعفری فرمانده سپاه پاسداران، در بازدید از نمایشگاهی(چند سال پیش) به اسم «کوچه های بنی هاشم» گویای این تعلق و هویت است. او با چنان بهت و حیرت و مجذوبیّت به آن آدمکهای بی چهره نگاه می کرد که اصلا گویی در دنیای دیگری است. در او را  حالتی می بینم که دماوندی از بهت و بلاهت و تحجر و خرافات است. 
این طلبکاری بابت «خون دادن در راه اسلام» را خمینی از همان آغاز قبضه قدرت بنا نهاد. من بارها به گفته های او در آن حرفهای سوم خرداد 58 اشاره کرده ام و از یاد آوری آن خسته نمی شوم و رجوع به آن را برای شناخت درست و بدون گرد و غبار زمان و تحریفاتی که از این سو و آن سو در بیان شرایط و فضای اجتماعی - سیاسی زمانی که خمینی به عنوان امام همراه یک جامبوجت از انواع اقسام شارلاتانها در ایران فرود آمد، لازم می دانم. خمینی در آن سخنان که واکنش پر از عصیبت و پرت و پلا گویی و خشم بود به تجمع عظیم دوسه روز پیش از آن در بزرگذاشت صدمین سالگرد زاد روز دکتر مصدق و سخنرانی هایی که در آن مراسم در ستایش از خدمات مصدق و آزادی و استقلال و دموکراسی و حقوق مردم شده بود، بارها به این که مردم برای اسلام خون داده اند و جوانانش را داده اند تاکید کرد و دیگران را حتی با اذعان به آزادی خواهی و دموکراسی خواهی شان، به خاطر «اسلام» خواه نبودشان، دشمن دانست و مردم را به مبارزه با آنان دعوت کرد.
خمینی در این سخنان که در کیهان 5 خرداد 1358 درج شده است از جمله گفت:« اگر رژيم[شاه] به احكام اسلام عمل مي كرد، همان كه ما مي گفتيم او هم مي گفت ما كه با او دعوا نداشتيم. اين خونهايي كه ريخته شده است نه براي اين[بود] كه رژیم از بين برود، براي اين[بود] كه اسلام تحقق پيدا كند. مقصود[از] رفتن رژيمهاي فاسد، مقصود[از] قطع ايادي آنها اين است كه ايران بشود يك مملكت اسلامي، حكومت اسلامي باشد. برنامه ها برنامه هاي اسلامي باشد. اگر بنا باشد كه حكومت ورژيم سابق از بين رفت لكن يك رژيم غير اسلامي ديگري آمد، خونهاي جوانهاي ما هدر مي رود» خمینی تاکید کرد که: «دشمن ما فقط محمد رضا نبود. هركس كه مسيرش اسلام نباشد دشمن ما است. با هر اسم كه مي خواهد باشد. هركس جمهوري را بخواهد دشمن ما است براي اين كه دشمن اسلام است. هركس اسم جمهوري را دموكراتيك بگذارد اين دشمن ما است براي اين كه اسلام را نمي خواهند. ما اسلام را مي خواهيم. ما اين همه فداكاري كرديم جوانهاي ما اين همه در مبارزات وارد شدند، زحمت كشيدند و رنچ كشيدند و خون دادند براي اين كه اسلام را مي خواستند.آن كه اين نهضت را پيش برد آن بود كه مي گفت من شهادت را فوز مي دانم،[آیا می گفت] شهادت را برای دموکراتیک فوز می دانم، شهادت را براي مسير چپ يا راست فوز مي داند؟ بچه های ما براي آن كه همان جمهوري كه در شوروي هست، همان جمهوري كه كمونيستها مي خواهند ما دنبالش فرياد بزنيم؟ ما خون داديم براي آن جمهوري؟
ما خون داديم براي جمهوري غرب؟ ما را براي اسلام خون داديم. جوانهاي ما براي اسلام خون دادند» هم چنان که در این جملات خمینی پیداست «خون دادن» ها از نظر او فقط از طرف مسلمانها و در راه اسلام بود و اصلا گویی هیج  صدایی و هیچ مبارزه و مبارزی در ایران در دوران شاه وجود نداشته است. این انحصار طلبی تا امروز و در رفتار و ادعاهای دست اندرکاران رژیم، به ویژه ولی فقیه و پاسداران و جناح هار (و حتی در مورد جنگ با ندیده گرفتن نقش ارتشیان میهن پرست)، به قوّت خود باقی است. خمینی پلید در همان سخنرانی چهر بی نقاب و کینه توز خود را نسبت به مصدق، با بی اهمیت دانست مساله ملی کردن نفت و با «یک مشت استخوان» خواندن دکتر مصدق خفته در خاک و نستب به اهل قلم  و روشنفکران، با ترجیح دادن شاه به آنان( به این خاطر که شاه اگر ریایی هم بود اسم خدا را می آورد و به زیارت می رفت اما اینها نه) و مبارزه با آنان را به عنوان «حجت خدا»  و «وظیفه کوتاه مدت» به مردم ابلاغ کردن، نشان داد. خمینی در این مورد گفت:« این برنامه کوتاه مدت شما است که باید با تما اینها مبارزه ای بکنید بدتر از آن مبارزه ای که با شاه کردید. دشمنی بعضی از این طوایف برای اسلام کمتر از دشمنی او نبود. او در عین قدرتش باز اسم خدا را می آورد، باز زیارت می رفت ولو به طور ریا بود. اما اینها ریایی هم حاظر نیستند. اینها همچون فرار می کنند از اسلام وقرآن و احکام اسلام که حاظر نیستند دروغ هم بگویند ولو خلاف هم باشد بگویند و بروند. بعضی از این نویسنده هی ما حاضر نیستند برای جلو بردن مقصدشان بک کلمه اسللام بکار ببرند ولو برای این که ما را بازی بدهند. ما با اینها باید همان مبارزه ای را بکنیم که بار محمدرضا کردیم برای این که توطئه در کار است. نه قضیه آزادی. آزادی [بله]، لکن توطئه نه. جمع آوری قشرها را در هم و برهم و راه انداختن [ آنها] به هر بهانه ای، برای هر استخوانی میتینگ راه انداختن و [به ] دنبال آن با اسلام مخالفت کردن قابل تحمل نیست».
باری، خامنه ای هم امروز همان خط را دنبال می کند و چندی پیش هم به صراحت گفت که اسلام با پلورالیسم، سازگار نیست. باری، اهمیت جنازه گردانی اخیر برای خامنه ای  و  سوء استفاده او از عواطف مردم برای قربانیان جنگ و همدردی با بازماندگان آنها را، در این جملات پیام او به خوبی مشهود است:« و سپاس بی پایان، پروردگار حکیم و مهربان را که در لحظه های نیاز این ملّت خداجوی و خداباور، بشارتهای تردیدناپذیر را بر دلهای بیدار نازل می فرماید و غبارها را می زداید. و سلام بر شما ملّت بزرگ، وفادار، آگاه و مسئولیت پذیر که خطاب لطیف الهی را به درستی می شناسید و می نیوشید و پاسخ می گویید. حضور پرمضمون امروز شما در تشییع این دردانه های به میهن بازگشته یکی از به یادماندنی ترین حوادث انقلاب است». اما به گمان من این پیام فرصت طلبانه چیزی را عوض نمی کند و مردم منزجر و خسته از سیاست بازی ها و جاه طلبی های مصیبت بار او و دارو دسته اشراری که سی و هفت سال است با اختناق و سرکوب به مردم و کشور حکم می رانند و دستگاه لبریز از فسادشان ثروت کشور را بباد داده و می دهند و فقر و اعتیاد و بیکاری و نا امیدی نسبت به آینده حاصل عملکردشان است، پیوسته در فکر برچیدن نطام ولایی هستند و خواهند بود و از یاد نخواهند برد که پرچمدار و فرمانده  به خون کشیدن تظاهرات مسالمت آمیز آنان برای اندکی تغییر در چهارچوب همین نظام در سال 88 خامنه ای بود و طبیعی است که آرزوی  به زمین کوبیدن او  متلاشی کردن این رژیم ضد ایرانی زندگی سوز و مردم ستیز را همواره در دل خود خواهند داشت.
 در زیر متن پیام خامنه ای که خبرگزاری فارس آن را به نقل از «پایگاه خبر رسانی» خامنه ای منتشر کرده است و نیز متن کامل سخنان خمینی در 3 خرداد 58 مندرج در کیهان 5 خرداد 58 امده است. امیدوارم این سخنرانی خمینی که به روشنی نشان می دهد او چه آخوند پلید و تاریک اندیش مرتجعی بود، به طور گسترده از طریق شبکه های اجتماعی تکثیر بشود و تا نسل جوان به ماهیت خمینی و پیروانش بهتر پی ببرند.
چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۷ ژوئن ۲۰۱۵
******************** 
پیام خامنه ای به مناسبت تشییع جنازه غواصان 
بسم الله الرحمن الرحیم
صلوات و سلام خدا بر شهیدان عزیز که مشعل توحید را با ایثار خود بر فراز میهن اسلامی برافروختند. و صلوات و تحیات خدا بر شهیدان مظلوم غواص که با ظهور و حضور خود این فروغ خاموش نشدنی را مدد رساندند و پرچم یادهای عزیز و گرانبها و ذخیره های معنوی امت را با شکوهی هر چه تمام تر در کشور برافراشتند.
سلام بر دستهای بسته و پیکرهای ستم دیده شما و سلام بر ارواح طیبه و به رضوان الهی، بال گشوده ی شما. سلام بر شما که بار دیگر فضای زندگی را معطّر و جان زندگان را سیراب کردید؛ و سپاس بی پایان پروردگار حکیم و مهربان را که در لحظه های نیاز این ملّت خداجوی و خداباور، بشارتهای تردیدناپذیر را بر دلهای بیدار نازل می فرماید و غبارها را می زداید. و سلام بر شما ملّت بزرگ، وفادار، آگاه و مسئولیت پذیر که خطاب لطیف الهی را به درستی می شناسید و می نیوشید و پاسخ می گویید. حضور پرمضمون امروز شما در تشییع این دردانه های به میهن بازگشته یکی از به یادماندنی ترین حوادث انقلاب است. رحمت خدا بر شما.
و سپاس بی حد از خدای مالک دلها و سلام بی پایان بر حضرت بقیه الله روحی فداه که صاحب این ثروت عظیم است.
 والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
سیدعلی خامنه ای
 26 خرداد 
****************************
سخنان خمینی مندرج در کیهان 5 خرداد 58 با تیتر «امام استراتژی انقلاب را اعلام کرد»  

بسم الله الرحمن الرحيم
همانطور كه دولتها گاهي برنامه طويل المدت و برنانمه كوتاه مدت دارند الان ملت ما بايد كه برنامه طويل المدت و يك برنامه عاجل قليل المدت داشته باشند. برنامه قليل المدت اينست كه اين انقلاب را و اين نهضت را كوشش كنند محفوظ باشد. اين انقلاب اگر محفوظ نباشد و اگر خداي ناخواسته نهمضت ما نتواند با وحدت كلمه به پيش برودهمين اشكالاتي كه شما اشاره كرديد ممكن است كه پيش بيايد و دست هايي كه در كار است براي اين كه نگذارند اين نهضت به ثمر برسد اين ريشه هاي گنديده كم كم باهم اجتماع كنند وهمدديگر را پيدا كنند و با هم متحد بشوند و ما هم خداي نخواسته به توهم پيروزي رو به سستي و سردي برويم و مشغول به اين بشويم كه حالا من گرفتاري دارم، گرفتاريهاي شخصي از قبيل كار نداشتن بيكار بودن مقروض بودن و خانه نداشتن و امثال گرفتاريهايي كه اقشار دارند.
اگر ما الان در اين موقع كه هستيم و در اين موقع حساس كه مملكت ما شايد از همه اوقاتي كه پشت سر گذاشته است الان حساس تر باشد، اگر ما مشعول كارهاي شخصي خودمان بشويم و از آن نظري كه اول داشتيم و آن توجهي كه همه باهم داشتيم و اين نهضت را تا اينجا رسانديم اگر غفلت كنيم ممكن است- البته حالا چيزي نيست ولي ممكن است- كه دشمن ها با توطئه و نقشه هايي كه دارند و منافعشان از دستشان رفته است، اين اقشار مختلفي كه هستند اينها باهم اتحاد پيدا كنند و موجب زحمت بشوند و خداي نخواسته از پيشرفت نهضت جلوگيري كنند.
برنامه دراز مدت و كوتاه مدت
برنامه قليل المدت و عاجل كه حالا ما برايش مكلف هستيم اين است كه با توجه به اين كه پيروزي كه ما پيدا كرديم در اثر وحدت كلمه و اين كه همه اقشار دست به دست هم و با فرياد واحد گفتيم ما اين سلطنت كثيف را نمي خواهيم و ما يك سلطنت الهي و يك جمهوري الهي مي خواهبم كه احكام الهي در آن تحقق پيدا كند همه گفتيم جمهوري اسلامي بايد همين معنا را حفظ كنيم و در خلال اين معنا يك توجه خاصي هم ملت ايران به جمعيت هايي كه در شرف تشكيل هستند يا تشكيل شدند و دارند تشكيلات خودشان را بيشتر مي كنند يك توجهي به اينها بكنيم و به ببينم كه اينها مسيرشان مسیر ملت است يا مسيرشان با ملت فرق دارد. علامت اين كه مسيرشان همان مسير ملت باشد اين است كه در صحبتهايي كه مي كنند و مقالاتي كه مي نويسند در ميتينگهايي كه مي دهند همانطوري كه ملت هرجا باهم مجتمع بشود و هرجا ميتبنگ ميخواهد بدهد و هروقت قلم دست نويسندگان ملت مي افتد اينها همه فرياد مي زنند و مي نويسند جمهوري اسلامي، اگر اين جمعيتهايي كه حالا در شرف تكوين است يا تكوين شده است ودارند خودشان را تقويت مي كنند و مردم را از اطراف جذب مي كنند، اگر اينها هم همين مطلب را، بگويند جمهوري اسلامي مضايقه يي نيست از اين كه اينها هم هر كدام يك اجتماعي داشته باشند. ملت هم با آنها و آنها هم با ملت هستند. اما اگر ديديد كه در حرفهايشان از خدا خبري نيست، از اسلام هم خبري نيست، هيچ به جمهوري اسلامي هم فكر نمي كنند، و هيچ دمي از جمهوري اسلامي نميزنند و از اين كه ملت همه با هم راي دادند به اتفاق كلمه كه ما جمهوري اسلامي مي خواهيم، اگر شما ديديد اين جمعيت هايي كه الان مشغول فعاليت هستند، جمهوري كه مي گويند، يا[فقط] جمهوري مي گويند، يا جمهوري دموكراتيك مي گويند يا جمهوري دموكراتيك اسلامي مي گويند، اين همان معنايي است كه دشمنان ما مي گويند. دشمنان ما از جمهوري نمي ترسند، از اسلام مي ترسند. از جمهوري صدمه نديدند از اسلام صدمه ديدند. آن كه تودهني به آنها زد جمهوري نبود، جمهوري دموكراتيك هم نبود جمهوري دموكراتيك اسلامي هم نبود، جمهوري اسلامي بود. علامت اين كه شما بفهميد مسير آن جمعيت هركه مي خواهد باشد اگر چنانچه جمعيتي باشد كه درپيشاني او از نماز خواندن پينه بسته نظير خوارج كه پيشاني شان از شدت طول سجده پينه بسته بود، لكن حق را كشتند. اگر اشخاصي باشند كه صد در صد ملي به خيال شما يا به خيال خودشان هستند؛ اگر اشخاصي باشند كه دم از آزادي مي زنند؛ دم از استقلال مي زنند، لكن در نوشته هايشان از خدا خبري نيست؛ از اسلام خبري نيست؛ از جمهوري اسلامي خبري نيست، اينها همانطور كه شيطان از بسم الله مي ترسد اينها از اسلام مي ترسند. علامت اين كه شما اشخاصي را بشناسيد كه از مسير شما شما خارج است از مسيراین ملتي كه خونش را در راه اسلام داد، جوانهاي ما كه خون دادند و به خيابان ريختند، بانوان كه به خيابان ريختند و تظاهر كردند با مشت گره كرده اين دشمن بزرگ را از بين ببرند بايد ديد كه اينها اشخاصي بودند كه دموكراتيك بودند و مسلك شان دموكراتيك بود؟ اينها جمهوري مي خواستند مثل جمهوري كه شوروي مي خواهد، شوروي هم جمهوري است مثل جمهوري كه ساير ممالك دشمن ما مي خواهد. آمريكاهم جمهوري است. ملت ما كه خون خودش را ريخت و فرياد كرد الله اكبر و فرياد كرد جمهوري اسلام، اسلام اينها را وادار كرد به يك چنين جانباري و خون ريزي و فدايي دادن، يا آن معنائي كه شورويها مي خواهند؟ يا آن معنايي كه آمريكائيها مي خواهند؟ يا آن معنايي كه اسرائيل مي خواهد؟
جمهوري اسلامي فقط دو كلمه
اينهايي كه مي گويند جمهوري و اسلامي را دنبال آن نمي گذارند و فقط اين دو كلمه كه من از اول فرياد زدم كه
ماهمين دو كلمه را مي خواهيم؛ جمهوري اسلامي. اگر ديديد يك كلمه اي اضافه شد، بدانيد كه مسيرشان باشما مخالف است. اگر كلمه اسلام هم پهلويش گذشتند، مي خواهند شما را بازي بدهند. اگر ديديد يك كلمه اي از‌آن افتاده و گفتند جمهوري بدانيد مسيرشان با شما مختلف است. اينها مي خواهند شما را بكشانند به ‌آن مطالبي كه بر خلاف اسلام است. بر فرض كه مخالف با رژيم سابق هم باشد و بسياري از آنها هم هستند لكن ما فقط مطلب مان كه اين نبود كه رژيم سابق از بين برود، آن مقدمه بود. مطلب مسلمان اين نيست كه فلان طايفه از بين بروند. از باب اين كه رژيم مانع بود از اين كه اسلام در خارج تحقق پيدا كند و احكام اسلام تحقق پيدا كند و به قرآن عمل بشود، از اين جهت ما با رژيم مخالفت كرديم. اگر رژيم هم به احكام اسلام عمل مي كرد، همان كه ما مي گفتيم او هم مي گفت ما كه با او دعوا نداشتيم. اين خونهايي كه ريخته شده است نه براي اين[بود] كه رژیم از بين برود، براي اين[بود] كه اسلام تحقق پيدا كند. مقصود[از] رفتن رژيمهاي فاسد، مقصود[از] قطع ايادي آنها اين است كه ايران بشود يك مملكت اسلامي، حكومت اسلامي باشد. برنامه ها برنامه هاي اسلامي باشد. اگر بنا باشد كه حكومت ورژيم سابق از بين رفت لكن يك رژيم غير اسلامي ديگري آمد، خونهاي جوانهاي ما هدر مي رود. ما زحمت كشيديم و اين سد را از بين برديم و ديگران آمدند همان مطالب سابق و همان حرفهاي غير اسلامي را در خارج به آن تحقق دادند.
هركس مسيرش، مسير اسلام نباشد دشمن ماست
برنامه ملت ما و برنامه طويل المدت(خمینی در پایان مطلب برنامه طویل المدت را چیزی تعین کرده است) اين است كه دشمن را شناختند و از ميدان رد كردند حالا هم دشمن را بشناسند و از ميدان ردش كنند. دشمن ما فقط محمد رضا نبود. هركس كه مسيرش اسلام نباشد دشمن ما است. با هر اسم كه مي خواهد باشد. هركس جمهوري را بخواهد دشمن ما است براي اين كه دشمن اسلام است. هركس اسم جمهوري را دموكراتيك بگذارد اين دشمن ما است براي اين كه اسلام را نمي خواهند. ما اسلام را مي خواهيم. ما اين همه فداكاري كرديم جوانهاي ما اين همه در مبارزات وارد شدند، زحمت كشيدند و رنچ كشيدند و خون دادند براي اين كه اسلام را مي خواستند.آن كه اين نهضت را پيش برد آن بود كه مي گفت من شهادت را فوز مي دانم،[می گفت] شهادت را برای دموکراتیک فوز می دانم، شهادت را براي مسير چپ يا راست فوز مي داند؟ بچه های ما براي آن كه همان جمهوري كه در شوروي هست، همان جمهوري كه كمونيستها مي خواهند ما دنبالش فرياد بزنيم؟ ما خون داديم براي آن جمهوري؟ ما خون داديم براي جمهوري غرب؟ ما را براي اسلام خون داديم. جوانهاي ما براي اسلام خون دادند.
برنامه قليل المدت ملت ما و شما جوانان ما كه از راه دور آمده ايد و زحمت كشيديد آمديد، شما آمديد به كشوري كه دموكراتيك است بينيد؟ يك نفر آدمي كه مايل به شوروي است ببينيد؟ يك نفر آدمي كه آمريكائي است ببينيد؟ انگليسي است ببينيد؟ يا آمديد يك نفر آدمي كه مسلمان است ببينيد ؟ يك نفر آدم كه دعوت به اسلام مي كند ببينيد؟ اين همه زحمت كشيديد يك نفر روسي را ببينيد؟ يك نفر انگليسي را ببينيد؟ يك نفر آلماني را ببينيد؟ شما كه براي اين جهت نيامديد. شما آمديد پيش يك نفري كه با شما همدرد است. اسلام را مي خواهد، همآن كه شما مي خواهيد او هم مي خواهد. بايد بشناسيد علامتش هم همين است كه من عرض مي كنم. روزنامه ها را بخوانيد اينهائي كه فرياد مي زنند بايد دموكراسي باشد، اينها مسيرشان غير از ما است. اينهائي كه اسمي از اسلام نمي آورند و اجتناب مي كنند از اين كه اسم بياورند. در عمرشان بسم الله الرحمن الرحيم را نمي خواهند بگويند. اگر نوشته هاي اينها را بخوانيد ببينيد كه از جمهوري اسلامي اصلا صحبتي نيست. اينهائي كه از اين فداكاري كه روحانيون كردند و قدم را روحانيون برداشتند[ صحبتي نمي كنند]. 15 خرداد روحاني قدم برداشت و بايد تعطيل بشود براي روحاني و نهضت روحانيت. اينهائي كه مي بينيد اجتناب از اين دارند حتما با اسم ديگر روي آن باشد اسلام نباشد هرچه مي خواهد باشد،
ملي كرن نفت پيش ما مطرح نيست
اينها مي خواهند سرپوش بگذارند روي مقاصد خودشان آن مقاصدي كه برخلاف مسير ما است به اسم يك نفري كه ملي است. مسیر ما مسیر نفت نیست. این اشتباه است. ما اسلام را می خواهیم. اسلام که آمد نفت هم مال خودمان می شود. مقصد ما اسلام است مقصد ما نفت نیست. اگر یکنفر نفت را ملی کرده است اسلام را کنار بگذارند برای او سینه بزنند.
روحانیین را می خواهند کنا ر بگذارند.
هرکس را که دیدید با هر اسمی ؛ هر هیأتی را دیدید با هر اسمی؛ هر جمعیتی ار دیدید باهر اسمی؛ هر نویسنده ای را دیدید با هر اسمی؛ هر کسی که دعوی می کند که ما حقوق دان هستیم و دعوی چیزی می کندبه بینید مقالاتشان چگونه است. در روزنامه ها مقالاتی که می نویسند؛ وقتی که اجتماع می کنند که کردند به بینید که با اسلام چطور مخالفت می کنند. به بینید این اجتماعات از چه نوع جمعیتی تشکیل می شود.،به ببینید چه مردمی در این اجتماعات جمع می شوند و خودشان را متصل می کنند، و بعد هم از اسلام هیچ خبری نیست. به ببینید چه چه جمعیت هایی هستند که روحانیین را می خواهند کنار بگذارند. هما نطور که در صدر مشروطیت روحانی کار را کرد و اینها زدند و کشتند و ترور کردند. همان نقشه است. آنوقت سید عبدالله بهبهانی را کشتند مرحوم نوری را کشتند و مسیر ملت را از آن راهی که بود برگرداندند به مسیر دیگر. الان همان نقشه است. که مطهری را می کشند. فراد هم شاید من را و پس فردا هم یکی دیگر را. مسیر[ آنها] غیر مسیر ماست. مسیر ما اسلام است و ما اسلام را می خواهیم. ما آزادی که اسلا م در آن نباشد نمی خواهیم. ما استقلالی که در آن اسلام نباشد نمی خواهیم. ما اسلام می خواهیم و آزادی که در پناه اسلام است. استقلالی که در پناه اسلام است ما می خواهیم . ما آزادی و استقلال بدون اسلام به چه دردمان می خورد. وقتی اسلام نباشد. وقتی پیغمبر اسلام مطرح نباشد، وقتی قران اسلام مطرح نباشد هزار آزادی باشد- ممالک دیگر هم آزادی دارند-، ما آن را نمی خواهیم.
من حجت را دارم تمام می کنم برای ملت ایران
دشمن خودتان را بشناسید ما توطئه را می شکنیم. من حجت را دارم تمام می کنم برای ملت ایران . من می بینم بدبختی هایی که ازدست هم این اشخاصی که فریاد آزادی می کشند. برای ملت ایران بدبختی دارم می بینم. بدبختی ملت ما آن وقتی است که ملت ما از قرآن جدا باشد. از احکام خدا جدا باشد. از امام زمان جدا باشد. ما آزادی را در پناه اسلام می خواهیم. استقلال در پناه اسلام می خواهیم. اساس مطلب اسلام است. من اینها را به شما معرفی کردم. با این اشخاصی که با اسلام کاری ندارند، روحانیت را هم کاری ندارند، می خواهند یک مملکت غربی درست کنند برای شما آنهایی که حسن نیت دارند، نیت سوء ندارند نمی خواهند رژیم دوباره برگردد با او هم بد هستند؛ اینها می خواهند یک مملکت غربی برای شما درست کنند[که] آزاد هم باشید و مستقل هم باشید اما نه خدایی در کار باشد و نه پیغمبری و نه امام زمانی و نه قرآنی و نه احکام خدا، نه نمازی و نه چیزی.
هرجا که گفتند جمهوری بدانید توطئه است
شما که شهادت را برای خودتان فوز می دانید برای این است که مثل سوییش بشوید؟ شما قرآن را می خواهید، شما برای اسلام قیام کردید. این همه رنج و زحمت که روحانیت می برد برای اسلام است. هرجا که گفتند جمهوری بدانید که توطئه است که اسم اسلام را نیاوردند. هرجا که گفتند جمهوری دموکراتیک، بدانید توطئه می کنند. بدانید منهای اسلام است، آزادی منهای اسلام است. استقلال منهای اسلام است. این همه تبلیغاتی که اهل قلم می کند نمیدانم اهل بیان تبلیغاتی که می کنند که ما از آن دیکتاتوری فارغ شدیم دیکتاتوری عمامه و کفش آمده اینها ضد اسلام هستند. آخوند دیکتاتور نیست آخوند می خواهد مردم آزاد باشد. آخوند می خواهد استقلال باشد. آخوند با توطئه مخالف است نه با آزادی. اینها می خواهند روحانیت را کنار بگذارند.
آنهایی که حسن نیت دارند، حسن نیت به این معنا که نیتشان این است که رژیم سابق نه خارحیها هم نه. اما چی ؟ اما اسلام هم نه. آنهایی که به خیال خودشان حسن نیت دارند، نه رزیم سابق را می خواهند – با آن دشمن هستنند- و نه اجانب را می خواهند با آنها هم دشمن هستند و نه اسلام و آخوند را. اسلام و هرچه وابسته به اسلام است. آخوند یعنی اسلام ؛ روحانیین با اسلام در هم مدغم اند. آن که با روحانیین به طور کلی – نه با یک آخوند نه با من، هرکس به من هرچه بگوید مانعی ندارد- آن که با عنوان روحانیین و آخوند مخالف است آن دشمن شماست. او آزادی را ممکن است برای شما تامین کند، استقلال هم ممکن است برای شما تامین کند، اما استقلالی که در آن امام زمان نیست، آزادی که در آن قرآن نیست، آزادی که در آن پیغمبر اسلام نیست. ملت ما خونش را برای دین داده برای آزادی و خدا داده .
روحانی آزادی در پناه اسلام می خواهد
ملت ما تبع حضرت سید الشهدا شد. او خونش را برای چه داد. حکومت می خواست؟ استقلال و آزادی می خواست؟ او خدا را می خواست. او می خواست که اسلام در خارج تحقق پیدا کند. روحانی اسلام می خواهد، روحانی آزادی در پناه اسلام می خواهد.
این برنامه کوتاه مدت [ شماست] که شما بشناسید اشخاصی که مسیرشان مسیر خداست، مسیر اسلام است، مسیر امام زمان است. راه شناختن به این معنا است که اگر گفتند جمهوری اسلامی بدانید راه، راه شماست و اگر از این کلمه احتراز کردند، اگر دیدید که با روحانیت شما موافقند بدایند با قرآن هم موافقند بدانید با اسلام هم موافقند. اگر گفتند اسلام منهای روحانیت بدانید با اسلام موافق نیستند؛ اینها را برای گول زدن می گویند. برای این که این دژ را [که] بشکنند،دنبالش اسلام[هم] رفته است دیگر محتاج به چیزی نیست. اسلامی که گوینده اسلامی ندارد، این اسلام نیست. اسلام که در کتاب نیست. کتابش را هم از بین می برند. آن کسی که روحانیت را می خواهد از بین ببرد کتاب روحانیت را هم می خواهد از بین ببرد؛ کتاب روحانیت را هم می خواهد بریزد دور. اگر روحانیت از بین رفت تمام کتب دینی ما به دریا ریخته می شود؛ آتش زده می شود.
من حجتی که خدا برایم دارد ادا کردم
این برنامه کوتاه [مدت] برای شما ملت است؛ اللهم قد بل لقد(اشتباه از کیهان است؛ اللهم قد بلغت- به تشدید ل صحیح است) من رساندم بشما ملت، من مطلب را بشما گفتم و باید هم گفته بشود. من مسائلی [را] که می دانم و می فهم وظیفه ام این است که بگویم و گفتم. من حجتی که خدا برایم دارد ادا کردم. این برنامه کوتاه مدت شما است که باید با تما اینها مبارزه ای بکنید بدتر از آن مبارزه ای که با شاه کردید. دشمنی بعضی از این طوایف برای اسلام کمتر از دشمنی او نبود. او در عین قدرتش باز اسم خدا را می آورد، باز زیارت می رفت ولو به طور ریا بود. اما اینها ریایی هم حاظر نیستند. اینها همچون فرار می کنند از اسلام وقرآن و احکام اسلام که حاظر نیستند دروغ هم بگویند ولو خلاف هم باشد بگویند و بروند.
نویسنده ها کلمه یی از اسلام بکار نمی برند
بعضی از این نویسنده هی ما حاضر نیستند برای جلو بردن مقصدشان بک کلمه اسللام بکار ببرند ولو برای این که ما را بازی بدهند. ما با اینها باید همان مبارزه ای را بکنیم که بارمحمدرضا کردیم برای این که توطئه در کار است. نه قضیه آزادی. آزادی [بله] لکن توطئه نه. جمع آوری قشرها را در هم و برهم و راه انداختن [ آنها] به هر بهانه ای، برای هر استخوانی میتینگ راه انداختن و [به ] دنبال آن با اسلام مخالفت کردن قابل تحمل نیست.
برنامه طویل المدت برای همه ملت ایران
برنامه طویل المدت برا شما جوانها، برای شما خانم و برای همه ما این است که اگر شما ها یک انسان مهذب باشید مقاصد اسلامی را پیش می برید. اگر این خانمها بچه های مهذب بار بیاورند بچه های اسلامی بار بیاورند شما دین تان و هم دنیایتان محفوظ است. اگر خدای نخواسته در دامن اینها بچه های غیر مهذب و بچه ها غیر اسلامی پیدا بشود و در کفالت شما جوانها و بچه های غیر اسلامی و غیر مهذب پیدا بشوند و در دبستانهای ما که بچه ها می روند، مهذب و مودب به آداب اسلامی نباشیند و در دبیرستانهای ما که جوانهای ما میروند تهذیب در کار نباشد، ادب اسلام در کار نباشد و از علوم و احکام اسلام خبری نباشد، روبه زوال است یعنی هم اسلام بباد می رود و هم کشور.
برنامه طویل المدت و دراز مدت این است که شما خودتان را تهذیب کنید و بچه هایتان را. برای آتیه، شما کشور لازم دارید برای بچه های خودتان و اسلام برای بچه هایتان. شما حالا به واسطه این که مودب شدید به آداب اسلام برای حالا کار می کنید، لکن اولاد شما اگر چنانچه مهذب نباشد و مودب به آداب اسلام نباشد، فردا برای اسلام هیچ کاری نمی کند و کسی که ایمان نداشته باشد کسی که به خدا اعتقاد ندشته باشد کسی که به روز جزا اعتقاد نداشته باشد این برای کشورش مفید نخواهد بود. ممکن است یکی دوتا پیدا بشود اما ما حجت مان بر سر توده مردم است. مردمی می توانند کشور خودشان را حفظ کنند، مردمی می توانند مملکت و ملت خودشان را نجات بدهند که معنویت داشته باشند. اگر معنویت در کار نباشد و همه مربوط به مادیت باشد هر جا آخور بهتر است سر آن آخور می روند، ولو این که آن آخور را آمریکا برایش درست بکند.
اینهایی که به مملکت ما خیانت کردند و همه چییز ما را بردند، اینها برایشان فرق نمی کرد که آمریکا به آنها مادیت بدهد یا از یک را ه دیگری باشد. راه صحیح و غیر صحیح پیش آنها فرقی نمی کند. آنها اتومبیل می خواهند حالا این اتومبیل از دست پیغمبر به آنها برسد یا از دست ابوجهل برسد فرقی نمی کند. به او کاری ندارند به اتومبیل کار دارند.
اینهایی که به مملکت ما خیانت کردند و مملکت ما را به تباهی کشاندند اینها آنها بودند که ایمان نداشتند. اگر در بین آنها یکنفر ایمان داشت آن یکنفر این کارها را نمی کرد. آنهایی که خوردند و بردند ما را به تباهی کشاندند، آنهایی بودند که به اسلام کاری نداشتند؛ اعتقاد ندادشتند به ماوراء طبیعت اعتقاد نداشتند؛ به معنویت عقیده نداشتند. آنها می گفتند همین چها روز زندگی مرفه تر بهتر است؛ از هر راهی که می خواهد باشد.
وظائف استاد معلم و نویسنده در برنامه طویل المدت
برنامه طویل المدت ملت ما، برنامه دراز مدت ما این است که بچه های خودمان اینهایی را که تحت تربیت آنها است،معلمهای ما؛ پدر های بچه های ما؛ معلم های بچه های ما؛ استادهای بچه های ما؛ نویسنگان برای بچه های ما؛ گویندگان برا بچه های ما؛ اینها معنویات را به این ملت بفهمانند. آنها را با معنویات آشنا کنند.
این مادر که بچه در دامن او بزرگ می شود، بزرگترین مسئولیت را دارد و شریفترین شغل را دارد. شریف ترین شغل در عالم بزرگ کردن یک بچه و تحویل دادن یک انسان است به جامعه. این همان بود که خدای تبارک و تعالی در طول تاریخ برایش انبیاء را فرستاد. در طول تاریخ از آدم تا خاتم انبیاء آمدند انسان درست کنند. شعل مادری، مع الاسف اجانب این شغل را پیش ما مبتذل کردند و مادرهای بچه های ما را از بچه ها جدا کردند. این شغل بزرگ را مبتذل کردند که از دامن مادر بچه صحیح بیرون نیاید و بعد که به دبستان می رود و بعد که تحت حمایت پدر می آید پدر راهم یک کار بکنند که توجهش به بچه نباشد. تربیت نکند. بعد هم در دبستان و دبیرستان و بعد در همه جا و بالاتر از آن، اینها می خواهند انسان در این کشورها نباشد. اگر انسان در این کشورها باشد دست آنها کوتاه خواهد شد. می خواهند مسلمان صحیح مومن بالله، آن که شهادت را فوز می داند در این مملکت نباشد. دیدند اینهایی که دست آنها را کوتاه کردند همین ها بودند که زن و مرد در خیابانها ریختند و فریاد کردند اسلام. اینها از اسلام می ترسند.
آن برنامه قلیل المدت وکم مدت و این برنامه دراز مدت و این مطلبی است که به شما عرض می کنم و شما برادرها و خواهرهای من از قول من عرض کنید که مطلب این است. بعد هم که انشاء الله می خواهید وکیل تعیین کنید، برای هر محلی که می خواهید، وکیلی تعیین کنید که به جمهوری اسلامی اعتقاد داشته باشد.
وکیلی که جمهوری اسلامی نخواهد به درد شما نمی خورد
اگر وکیلی باشد که پیشانیش پینه بسته است از شدت سجده ولیکن جمهوری اسلامی را نمی خواهد، این به درد شما نمی خورد. و اگر وکیلی باشد که[حتی] بدانید [که] دشمن با رژیم منحوس بوده و دشمن با آمریکا و شوروی بود ولکن جمهوری اسلامی نمی خواهد این وکیل را انتخاب نکنید.
وکیلی که تعیین می کنید آن است که به جمهوری اسلامی عقیده داشته باشد، نه چهار روزی که حالا می خواهد وکالت بکند، بگوید جمهوری اسلامی.
ما یکنفر داشتیم می خواست وکیل بشود. می گفتند که این آدم در ایامی که می خواهد رای بگیرد نماز می خواند. این طور نباشد، خودتان فهمدیده باشید، بین خودتان زندگی کرده باشد و فهمیده باشید که مسیر[او] همان مسیری است که شما دارید. اگر یکنفر آدمی باشد که فیلسوف زمان باشد؛ یک آدمی باشد که تمام عالم را درتحت سیطره علمی خودش برده باشد لکن جمهوری اسلامی را نمی خواهد ان را تعیین نکنید.
خداوند انشاءالله شما را حفظ کند و موید ومنصور کند و این راه را هم ما باهم انشاءالله ادامه بدهیم.
(کیهان 5 خرداد 1358)



عکس‌خبر: جایزه یک‌میلیون‌دلاری اسرائیل به مایکل داگلاس برای حمایتش از دین یهود

عکس‌خبر: جایزه یک‌میلیون‌دلاری اسرائیل به مایکل داگلاس برای حمایتش از دین یهود


مایکل داگلاس، کاترین زتا جونز و دو فرزندشان
مایکل داگلاس، بازیگر هالیوودی، برای فعالیت‌هایش در حمایت از دین یهود و تبلیغ آن، جایزه یک میلیون دلاری جنسیس (پیدایش) را در اسرائیل دریافت کرد.
او همراه همسرش کاترین زتا جونز و دو فرزندشان در مراسم دریافت این جایزه شرکت کرده بود.
مایکل داگلاس پیش از برگزاری مراسم گفت که "پس از سالها،‌ همین تازگی ها سعی کردم به ریشه های یهودی خود باز گردم." او گفت کرک داگلاس، پدرش، والدین یهودی داشته ولی مادر خودش یهودی نبوده است.
او پس از دریافت جایزه گفت که از این جایزه استفاده خواهد کرد تا میان اسرائیل و جوامع یهودی سراسر دنیا پل بزند.
مایکل داگلاس به خبرگزاری اسوشیتدپرس گفت: "درهای خیمه ابراهیم باز است و از آنجا که نیمی از جمعیت یهودی جهان، در خارج از اسرائیل است، ما می توانیم راه هایی را بیابیم که یکدیگر را بهتر درک کنیم و با هم رشد کنیم."
null
null
بنیامین نتانیاهو و همسرش سارا در کنار مایکل داگلاس و کاترین زتا جونز در اقامتگاه رهبر اسرائیل در بیت المقدس

احمد نوری‌زاده در آسایشگاه کهریزک؛ شاعر غیرارمنی که به ارمنی شعر می‌سراید

احمد نوری‌زاده در آسایشگاه کهریزک؛ شاعر غیرارمنی که به ارمنی شعر می‌سراید

بنا به خبرها احمد نوری‌زاده، شاعر، مترجم و ارمنی‌شناس در آسایشگاه کهریزک به سرمی‌برد.
خبرگزاری مهر گزارش داده است که: "آقای نوری‌زاده چند ماهی است در گل یاس، یکی از ساختمان‌های آسایشگاه کهریزک مخصوص بیماران ام اس، تحت مراقبت‌های پزشکی و اجتماعی است."
از این شاعر و نویسنده طی پنجاه سال فعالیت ادبی و فرهنگی نزدیک به ۲۷ عنوان کتاب به چاپ رسیده است.
او نخسین شاعر غیرارمنی است که به زبان ارمنی شعر می‌سراید و بارها مورد تقدیر مجامع فرهنگی ارمنستان قرار گرفته است.
در ارمنستان، از او به عنوان "فرزند پارسی گوی ملت ارمنی" یاد می‌شود و جایزه "سپاس" را از انجمن نویسندگان ارمنستان دریافت کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، بخش‌هایی از منظومه "ماسیس، کوه نیست" در کتاب‌های درسی مقطع دوم راهنمایی مدارس ارمنی تدریس می‌شود.

کرد محله

احمد نوری‌زاده در آبان سال ۱۳۳۰ در کرد محله بندر انزلی به دنیا آمد. به گفته خود او "من‌ هم‌ باربر و کارگر بوده‌ام‌ و هم‌ مدیر هتل‌ و هم‌ روزنامه‌نگار و هم‌ شاعر و نویسنده‌ و مترجم‌ و پژوهشگر و روی‌ هم‌ رفته‌ زندگی‌ دشوار و پرماجرایی‌ را پشت‌ سر گذاشته‌ام‌ و با کسانی‌ زیسته‌ام‌ که‌ برخی‌ از آنها چهره‌های‌ تاریخی‌ ماندگاری‌ هستند."
این شاعر، به یاد می‌آورد که " کُردمحله در غازیان بندر انزلی با دریا پانصد – ششصد متر فاصله داشت. شب های بی‌خوابی و شکم دردهای گرسنگی من با هیاهوها و همهمه‌ها و تپش‌های موج‌های دریای توفنده عجین شده بود."
پدر او کارگر آتش‌نشانی شیلات در بندرانزلی عهده‌دار یک خانواده پرجمعیت بود.
طبق گفته آقای نوری‌زاده، موقعیت کردمحله چنان بود که از همجواری فرهنگ‌های متفاوت برخوردار بود و به دلیل همسایگی با ارامنه در این محله، از کودکی توجه او به سمت زبان و فرهنگ ارمنی جلب شد.
همزمان با یادگیری زبان ارمنی، کار فرهنگی و ادبی خود را به با مجله "فرهنگ مصور" با سردبیری جلال سرافراز آغاز کرد و نخستین مصاحبه خود را با نادر نادرپور، شاعر، انجام داد. بعدها با نصرت رحمانی در روزنامه اطلاعات همکار و دوست شد.

نخستین کتاب

نخستین کتابی که از نوری‌زاده به چاپ رسید "قدرت معجزه‌گر" (۱۳۵۲) شعرهایی از گالوست خاننتس ، شاعر ارمنی تبار ایرانی، بود.
در این باره نوشته است: "یک روز خاننتس که دوستی دیرینه ای با نادرپور و هوشنگ ابتهاج (ه . ا. سایه) داشت به محل کار من تلفن زد و گفت: نادرپور مقاله ای درباره کتاب قدرت معجزه گر که تو ترجمه کرده‌ای نوشته است که قرار است در صفحه های ادبی روزنامه کیهان چاپ شود... برای من که آن روزها تازه از آستانه بیست و دو سالگی گذشته بودم ... نقد نادرپور ازکتابی که ترجمه کرده بودم حادثه مهمی بود که می توانستم مدت ها با آن پز بدهم."

حاصل عمر

null
او چنان به زبان ارمنی تسلط پیدا کرد که به ترجمه شعرهای ارمنی و سرودن شعر به زبان ارمنی همت گمارد. او در جوانی نزد خاژاک درگریگوریان، رئیس دانشکده وقت ارمنی شناسی دانشگاه اصفهان، رفت تا زبان ارمنی خود را کامل کند.
حاصل این روی‌آوری به زبان ارمنی، ترجمه کتاب‌های بیشماری از ادبیات و فرهنگ ارمنی‌ است، که می‌توان به "صد سال شعر ارمنی" (نشر چشمه) با یک مقدمه محققانه درباره شعر ارمنی اشاره کرد؛ بعلاوه سه مجموعه شعر به زبان ارمنی با نام‌های"سلام‌ بر شما ارمنی‌ها"، "در شب‌ تنهایی‌ و رویاها" و"وقتی‌ به‌ یاد تو می‌افتم‌".
دو مجموعه شعر به فارسی نیز به نام‌های "رازقی‌ها بگذار عطر بفشانند" (۱۳۸۱) و "در شب تنهایی و زمستان جهان" (۱۳۸۳) در کارنامه ادبیش می‌گنجند.
"پتر اول" نوشته آلکسی تولستوی، "۲۶ کمیسر یا کمون باکو" از هراچیا کوچار، "سرودهای سرخ" از یقیشه چارنتس، "آی وطن! آی وطن!" از هوهانس تومانیان، "باغ سیب، باغِ باران و چند داستان دیگر" (بیست داستان کوتاه و بلند از ۱۵ نویسنده نامدار ارمنی) و "پژوهشی در تاریخ و فرهنگ ارمنستان" از دیگر آثار ترجمه و نگارشی نوری‌زاده هستند.

در گذرگاه رنج

این شاعر، همچنین، پاره‌ای از خاطرات خود را به صورت پراکنده نوشته است. او در این نوشته‌ها، خاطرات خود را از برخی از مهمترین شاعران یا به قول خود "چهره‌های تابناک و ماندگار" بازگو کرده است. شاعرانی مانند نصرت رحمانی که مدتی را با او هم خانه بود، اسماعیل شاهرودی، منوچهر نیستانی، رضا براهنی، نادرنادرپور و هوشنگ گلشیری، فریدون مشیری و منوچهر آتشی.
در این خاطرات، به یاد می‌آورد در "هیات یک بچه کارگر در پانسیون متروپلِ کُردمحله‌ غازیان بندرانزلی ... چمدان علی اصغر حکمت را از راننده سواری که تازه رسیده بود گرفتم... گاهی ... در خواست می‌کرد که سینی غذایش را من به اتاقش ببرم. اتاق او همیشه کنجکاوی مرا تحریک می‌کرد. روی میز کوچک اتاق تا چشم کار می کرد کتاب بود و مجله و روزنامه. وقتی سینی را می‌گذاشتم روی میز عینک ته استکانی‌اش را روی دماغ گوشتی بزرگش جا به جا می‌کرد و بعد دست توی جیب شلوار می‌برد و یک سکه انعام می‌داد."
در این نوشته‌ها، شاهد خاطرات بدیعی از لحظات زندگی چهره‌های ادبی و فرهنگی هستیم.
به گفته او "ثبت خاطره‌هایم در رابطه با خسرو گلسرخی، مریم فیروز، کیانوری، به آذین و دیگر چهره های معروف را که هریک در تاریخ جنبش کمونیستی ایران جایگاه ویژه خود را دارند به رمان سه جلدی‌ام که با نام "درگذرگاه رنج" قلمی خواهد شد وا می‌گذارم."
نوری‌‌زاده در گفت‌وگویی در سال ۱۳۸۷ گفته بود سرگرم نوشتن رمان سه جلدی به نام "در گذرگاه رنج" است که نیم قرن زندگیش همراه با خاطرات و خطرات تاریخی در قالب داستانی است.
او در این رمان به روزگار کودکی در کرد محله بازمی‌گردد تا روای سرگذشت خود و آدم‌های دورانش باشد.
"کردمحله با همه آدم‌هایی که من در گذشته با آنها زیسته‌ام و برخی از آنها امروز آخرین جرعه جام زندگی خود را سرکشیده‌اند و دیگر نیستند و برخی مثل خود من در واپسین جاده‌های ناهموار حیات گام برمی‌دارند دوباره درخیال من جان می‌گیرند و در انتظار نوبت خود هستند تا درصفحه‌های رمان دگربار به زندگی ادامه دهند."

خانواده بی سرپناه مشهدی در خیابان های شهر!

این تصاویر متعلق به یک خانواده است  که با 
سه کودک ۵ روز است در گوشه 

خیابان خیابان رسالت مشهد به‌سرمی‌برند.