قتل تروتسکی؛ ارنست مندل، برگردان آبتین
به مناسبت سالگرد ترور لئون تروتسکی
تروتسکی شخصیتی بی نظیر در تاریخ تا کنونی است: او نویسندهای زبر دست است. برشت بر این نظر است که در آن دوران "در میان زندگان، نویسندهای به عظمت تروتسکی وجود ندارد". در زمینه سازماندهای نظامی و تهیج تودهها و سخنوری چیره دست است. با آن قطار معروف وقتی که به پتروگراد در محاصره میرسد، ویکتور سرژ مینویسد که کاملا همه پتروگراد را از دست رفته تلقی میکردند، حتی لنین و زینویف، تنها با ورود تروتسکی جوّ عوض میشود:"سازمنده پیروزی از راه میرسد و اوضاع به یک باره رنگ پیروزی میگیرد" (نقل به مفهوم). در زمینه تئوری برای نمونه نوشتههای او در باره فاشیسم تا به امروز همتا ندارد. در مقایسه با استالین، تامارا دویچه مینویسد که تروتسکی متفکری تمام عیار و چند بعدی بود و تصور او در لباس نظامی با تفکری خشک، به اوهام بیشتر شبیه میشود (نقل به مفهوم). کورت توخلسکی نویسنده سرشناس آلمانی، که در دهه ۲۰ قرن گذشته در آلمان ناشر نشریه معتبر "Weltbühne" بود، بعد از خواندن "پرتره ناسیونال سوسیالیسم" که نوشته تروتسکی در رابطه با قدرت گیری فاشیزم بود، تعجب خود را به این شکل بیان میکند:" چگونه کسی قادر است با چند صد کیلومتر فاصله از آلمان اینگونه تحلیل کند، در این نوشته همهٔ چیز همانگونه که رخ داد تحلیل شده است. در آینده چه پیش خواهد آمد؟ من نمیدانم، تروتسکی اما میداند، انقلاب یا جنگ" (نقل دقیق اما به مفهوم). تروتسکی در آن زمان در ترکیه در تبعید بود.
با آغاز فروپاشی سرمایه داری در سال ۲۰۰۸، تاریخ به عصر "انقلاب مداوم" پا نهاد. بیرق خونینی که تروتسکی برافراشت، طبقهٔ کارگر جهانی را، اگر اضمحلال سرمایه داری به نابودی نسل انسانی منجر نشود، در انقلاب جهانی آتی به پیروزی خواهد رساند. تروتسکی یعنی امید. درود بر "سازمانده پیروزی" لئو تروتسکی!
قتل تروتسکی
ژاک مورنار ادعا می کرد بلژیکی است،در واقع نام اش رامون مرکادور بود و اهل کاتالان اسپانیاست،وی از سال 1937 به مکزیک پناهنده شده بود و بازوی هدایت کننده استالین بشمار می رفت.
در 19 اوت سال 1940 با یک تبر کوهنوردی یخ شکن رمون مرکادور،جممجمهِ لئون تروتسکی را متلاشی کرد،این نقشه از بدو ورود مرکادورپناهجو از سال 1937 به مکزیک طرح ریزی شده بود.
قاتل به پلیس گفت،نامش ژاک مورنارو شهروند بلژیک است.بازیگر وعامل قتل تروتسکی، سازمان دهنده اش به تنهایی نبود. قاتل آینده ی تروتسکی از طریق رابطه با تروتسکیست جوان به نام سیلویا اگلوف زیر فرنام فرانک جکسون و برآمده و پناهنده از جنگ داخلی اسپانیا اعتماد محافظین تروتسکی را بسوی خود جلب می کند و چندین بار به خانه ی مستحکم و حفاظ شده(در حومه مکزیکوسیتی) رفت و آمد می کرد.
چند ماه پیشتر از قتل تروتسکی ،سو قصد به جان تروتسکی به شکست منتهی گشت. در 24 ام می 1940،در ساعت 4 صبح یک کمانده ی بیست نفره به خانه ی تروتسکی هجوم می برند،برای چند دقیقه ای آنان با تیربارخودکار اتاق خواب تروتسکی را زیر رگبار قرار می دهند و دو نارنجک آتش زا را بسوی اتاق خواب تروتسکی پرتاب می کنند که بطور معجزه آسایی نارنجکها منفجر نمی شوند و تروتسکی و همسرش زیر تخت پناه می آورند و نوه ی آنها به نام "سیوا"همین کار را می کند.براستی
جکسون چه کسی بود؟ مطبوعات استالینیستی هیجان زده به خشم در آمدند،سوقصد را به تروتسکی منتسب کردند تا تروتسکی خودنمایی خودش را برجسته کند تا به حزب کمونیست مکزیک و استالین اتهام زده شود.یک ماه بعد ازاین رویداد،30 نفر پشت میله های زندان قرار گرفتند، که بخش اعظم آنها عضو حزب کمونیست اسپانیا بودند. مسئول این تیم ترور فرار را برقرار ترجیح داد و آن نقاش معروف اسپانیایی به نام" دیوید آلفارو سیه کیه روس"،سرهنگ قدیمی در ارتش اسپانیا و به داوری تروتسکی وی از سال 1928 به خدمت گ.ژ.پ پلیس سیاسی استالین درآمده بود؛بعدها تحقیقات نشان دادند که دیوید الفار سیه کیه روس، با جکسون از اسپانیا همدیگر را می شناختند.
هویت فرانک جکسون
براستی فرانک جکسون چه کسی بود؟
از آن زمان ده سال گذشت تا به ماهیت واقعی جکسون پی برده شد. به ناگهان در جیب لباس اش نامه ای پیدا می شود که انگیزهِ به قتل رساندن تروتسکی را توضیح می دهد:جکسون یک تروتسکیست مایوسی است،از تروتسکی نفرت داشت که چرا که از طرف تروتسکی به وی پیشنهاد می شود به شوروی رهسپار شود، به خرابکاری دست بیازد، به تضعیف روحیه ی ارتش سرخ مبادرت بورزد و دست آخر تلاش کند استالین را به قتل برساند.برای انجام اینکار باید از یک کشور بزرگ حمایت شود(به همانند ایالت متحده ی آمریکا،زیرا تروتسکی نمی توانست عامل و جاسوس نازیها باشد،چرا که معاهده ی شوروی ـ ژرمنی برای تقسیم لهستان امضا شده بود، و از آن نمی توانستند بهره برداری بکنند).
همه ی این اتهامات جعلی و واهی به وسیله ی احزاب کمونیست جهان کم و بیش به مدت 40سال تکرار شد.در سال 1969 رهبر حزب کمونیست فرانسه "لئو فیگیر" در کتاب اش از این جعلیات استفاده کرد وباز هم نوشت"تروتسکیسم ،ضد لنینیسم است" .به هنگامیکه فرتورهای قاتل تروتسکی در مطبوعات منتشر شد،چندین اسپانیایی سابق از جنگ داخلی(که بیشترینشان به مکزیک پناهنده شده بودند) رامون مرکادر را به عنوان فعال مبارز کمونیست تجلیل کردند. با این وجود باید تا سال 1950 به حقیقت پی برد: یک جرم شناس مکزیکی ـ دولتی به تحقیقات گسترده ای در اسپانیا دست یازید و نشان داد که مرکادور جوان باز داشت شده در ژوئن 1935 اثر انگشتش با قاتل تروتسکی مرکادور یکسان است، و در یک کنگره ی اروپایی این تحقیقات جرم شناسی اش را در ملا عام برملا کرد.
در سال 1953 که با مرگ استالین رقم خورده است،همه ی اسناد و مدارک رسمی نام مرکادور به جکسون منار تغییراسم پیدا کرده است.مادر قاتل "کاریداد مرکادر"یک فعال اتحادیه سوسیالیستهای کاتالون و به کمینترن استالین متصل بوده است.وی بوسیله پلیس سیاسی استالین کا.ژ.اوپلیس سیاسی استالین به نام "ژِرو"و یکی از رهبران استالینیست مجارستانی و دیپلمات سیاسی بصورت رسمی در اسپانیا کار می کرده است،به خدمت پلیس سیاسی استالین در می آید.مادر قاتل تروتسکی همزمان معشوقه ی"اینیگون" عضو گا. ژ او در می آید ،نقش او شناسائی دیپلمات های شوروی و ترور آنها که به مخالفت استالین درآمده باشند،مشهور بود.رامون مرکادور در مکزیک به بیست سال زندان محکوم می شود(اشد حکم جزائی در قانون مکزیک)،وی پس از بیست سال زندان،در سال 1960 از زندان آزاد می شود و از طریق کوبا به چکسلواکی رفت و از آنجا به شوروی رهسپار می شود،در آنجا از او به عنوان"قهرمان اتحاد جماهیر شوروی" قدردانی می شود و"مدال نظم لنین"ی به وی اعطا می شود.در سال 1978 ،مرکادور در گذشت و به خاک سپرده شد ،بی آنکه از چگونگی به قتل رسیدن تروتسکی سخنی براند.
فرمان استالین
استالین پیشوای جرم و جنایت در حال حاضر برای همه شناخته شده است، از جمله برای اتحاد جماهیر شوروی و بویژه برای حزب کمونیست فرانسه.والنتین کامپا،یکی از رهبران سابق حزب کمونیست مکزیک خاطرات خود را منتشر کرد،براین باور بود که حزب کمونیست خود را در ترورهای سال 1940بنا نکرده بود و هیچ شوق و شوری در ترورها نمی دید و نمی خواست در آنها شریک باشد.
اومانیته ارگان حزب کمونیست فرانسه در روزنامه ی رسمی اش در روز 26 ام و 27 ام 1978 خطوطی از خاطرات والنتین کامپا به رشته ی تحریر در آورد و تاکید کرد که دستور قتل تروتسکی ،به فرمان مستقیم استالین صورت گرفت.معهذا در این دایره باقی می ماند و آن چیزهایی که افشا شده است ،تکرار می کند و اینرا نمی گوید و بویژه ادغان نمی کند که استالین یکی از سازماندهندگان اصلی این جنایت بوده است.
رسوایی کامل از آنجا آغاز می شود که ژرژ فورینال استالنیست قدیمی ،مسئول ارائه اسناد و مدارک می شود،( بعد از به قتل رسیدن تروتسکی می شود) ،معذالک، وی در فوریه 1938 "معلم جوان ژرژ فورینال" درآن زمان بوسیله مطبوعات تروتسکیستی به عنوان عامل ژ.پ.او. افشا می شود،برحسب اتفاق به تعطیلات شش ماهه به مکزیک سفر می کند تا کنگره انترناسیولیستی کارگران در زمینه ی آموزش و پرورش شرکت بکند،وی در سازماندهی جنایت نقش مستقیمی داشت...
با این وجود،به شکرانه ی ولانتین کمپا ،فعالان قدیمی احزاب کمونست جهانی ،بعد از38 سال با تاخیر دریافتند که رهبران احزاب کمونیست نه تنها دروغگو هستند،بلکه آدم کش هم هستند.
یک چیز جالب توجه وجود دارد و آن این است که کتابی در باره ی تروتسکی در مسکو در حال منتشر شدن است.ژنرال ولکولونوف ،مدیرانستیتوِ تاریخ نظامی اتحاد شوروی و اخیرن نویسنده زندگینامه استالین است ،در یک مصاحبه با خبرنگار ستامپا(شماره ی 26 ژوئیه 1990)ادعا می کند به آرشیو ن.ک.و.د* دسترسی پیدا کرده است،از جمله به آرشیو استالین و تروتسکی. او می گوید که به بزرگترین مجموعه از اسناد مربوط به تروتسکی دست یافته است که شامل 40000 قطعه ،هزاران فرتور(عکس)، و ده ها تن شاهد دسترسی دارد ،وی قصد دارد برخی از این اسناد و مدارک را منتشر کند،از جمله دستور کشتن تروتسکی به تاریخ 1931قید شده است و توسط استالین،وروشیلوف،مولوتف، و اوردژویکیدزا امضا شده است و در سال 1934 تمدید گردید ـ منتشر خواهد کرد.
سرانجام ولگوکونوف نام سازماندهنده و قاتل تروتسکی و تحت فرمان چه کسی کار می کرده است را فاش کرد: انیتگون (ژنرال گ.پ.او. و معشوقه ای به نام کاریداد مرکادور ـ مادر قاتل تروتسکی بود).اینک مردی 85 ساله است که 15 سال آنرا به همت و ابتکار خروشچف در زندان بسر برده است. افزون بر این ولگوکونف موفق شد،انتیگون را به سخن گفتن وا دارد.اولین بار در سپتامبر 1931 طرح نقشه بطور عمومی گرفته شد تا تروتسکی را به قتل برساند،و سپس یگان ویژه برای شکار تروتسکی ساخته شد...رسالت یگان ویژه آن بود که مخالفین استالین را در مقیاس جهانی سربه نیست بکند و فقط مختص کشتن تروتسکی نبود. شاخکهای اختاپوس پلیس سیاسی استالینی در همه جا بودند.این سرویس مخفی در سازمان مخوف مخفی پلیس سیاسی شکل گرفت و مختص پناهجویانی بود که بر علیه رژیم استالینیستی مبارزه می کردند،این افراد برای استالین خطرناک قلمداد می شدند ،چرا که اطلاعات زیادی داشتند و باید به قتل برسند.
"تراژدی ـ کمیک"
ولگوکونف وفادار به اندیشه های گورباچف است کسی، که بسیاری از اندیشه های تروتسکی را ستایش می کند(از جمله ضد استالینیسم بودنش از دهه های بیست به این طرف) را پنهان نمی کند،
لیکن ولگوکونف،بوراون گِله ای سخت با خود دارد."تروتسکی خویشتن خویش را در یک تصویر بزرگ و به غلط از ایده ی انقلاب جهانی سوسیالیستی داشته است. حتا یک هفته قبل از مرگش براین باور و بر این ایده انقلاب سوسیالیستی جهانی پافشاری می کرد و می نوشت". آری ،رفیق ژنرال! تروتسکی باورهایش با لنین مشترک بود و شاید این نقطه ضعف اش محسوب بشود.این شاید موضوع کتاب بعدی شما در آینده باشد. اما استالین بوارون ،در سال 1935 به "روی هاوارد"اظهار کرد،اتحاد جماهیر شوروی بعنوان یک ایده ،می تواند مشوق انقلاب سوسیالیستی جهانی باشد و این بیشتر به یک "کمدی ـ تراژدی" شباهت دارد. شاید شما یک روزی به این نقطه عطف برسید و پیشاپیش به شما تبریک می گویم،بطور آزادانه بنویسید،اگر امثال استالین ،در همه جای اروپا ،باورهای آنها جاروب در نیستی بشوند،آنگاه "تصورات بزرگ و به غلط" که حاوی حزن انگیز و خنده دار"اند، به قوت خود زنده هستند و در گذرگاه تاریخ از انقلاب سوسیالیستی جهانی هر آینه از آن سخن گفته می شود.
ارنست مندل،برگردان آبتین
*nkdv
پلیس سیاسی استالین که مردم شوروی را تحت کنترل کامل خود داشت و رهبر آن ژوزف استالین بود و در سراسر کشور حکومت پلیسی را اعمال می کرد. ان .کا.د.و شامل هزاران افسر،پلیس و ارتشی بود.در بحبوحه ی جنگ دوم جهانی مسئولیت اردوگاهای کار اجباری را بعهده گرفت. به گفته ی رئیس کا.گ.ب، الکساندر کاربانف ، این سازمان مسئول مرگ بیش از3 میلیون و نیم انسان بوده است و در سالهای تسویه بزرگ و به فرمان "رهبرکبیر پرولتاریای جهانی"!؟ ژوزف استالین ، جنایت علیه بشریت آفرید.(م)