نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ شهریور ۲۹, یکشنبه

در «دیلی بیست» حلقه سری رابط بین نایاک و جمهوری اسلامی را افشا کرد!!، نایاک سازمانی غیر انتفاعی برای پیشبرد منافع جامعه ایرانیان آمریکاست؛ آن گونه که در وب‌سايت اين گروه لابی گر، ادعا شده که از بدو تأسیس در سال ۲۰۰۲ تا کنون، نایاک (NIAC) مستمر و مأثر صدایی پرنفوذ به جامعه ایرانیان آمریکا در صحن کنگره داده است.


«دیلی بیست» حلقه سری رابط بین نایاک و جمهوری اسلامی را افشا کرد

وب‌سایت خبری «دیلی بیست» با انتشار مقاله‌ای "حلقه رابط پنهان بین جمهوری اسلامی و گروه شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک) که به لابی گری برای جمهوری اسلامی متهم است" را افشا کرده
خبرگزاری ایرانشهر - در این مقاله که زیر عنوان «خانواده‌ای در سایه، پشت پرده لابی ایران در آمریکا» به رشته تحریر در آمده‌است، نویسنده کوشیده است تا از اطلاعات و مدارک در اختیار خود برای اثبات نقش خانواده «نمازی» در احیای قدرت لابی‌گری برای مقامات جمهوری اسلامی در پایتخت آمریکا و کوشش برای آنچه نویسنده مقاله فشار بر دولت آمریکا برای برقراری ارتباط حسنه با تهران می خواند پرده بردارد.
createthumb_text_dailyb.jpg
نویسنده با توصیف خانواده نمازی به افرادی که تمایلی به حضور در صحنه رسانه‌ها ندارند، آنها را نمادی از قدرت سیاسی در تهران توصیف کرده و می‌گوید: «کسانی که به نمازی‌ها نزدیکند می‌گویند که آنها کارگزاران مالی زیرک و کارآمدی هستند که بیشتر ترجیح می‌دهند به جای مردانی ایدئولوژیک، خود را بازرگانانی مشتاق به تجارت به دنیای غرب و بهره‌مند از آزادی‌های رایج آن جلوه دهند.»
اشاره نویسنده این مقاله به خانواده نمازی مشخصا انگشت اتهام را به سوی «سیامک نمازی» پسر ارشد محمدباقر نمازی به عنوان مغز متفکر و فعال‌ترین عضو این خانواده نشانه‌رفته است. کسی که خانواده نمازی را در دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی در ایران، میزبان بزرگ‌ترین شرکت‌های نفتی جهان کرد. شرکت‌های وابسته به این خانواده از جمله آتیه بهار در بزرگ‌ترین قراردادهای نفتی سه دهه گذشته به انحای مختلف نقش ایفا کرده و در پرونده کرسنت از شرکای لاینفک مهدی هاشمی، فرزند اکبر هاشمی بوده‌اند که به دلیل اخذ رشوه در پرونده استات اویل هم اکنون در زندان اوین به سر می برد.
موسسه «آتیه بهار» یک مجموعه دلالی نفت در سطح بین‌المللی است که در بررسی مدیران سابق و فعلی آن به اسامی قابل توجه زیادی بر می‌خوریم. علیرضا امیدوار، قائم‌مقام شل در ایران سال‌ها با باقر نمازی، بزرگ‌خاندان نمازی‌ها در مجموعه آتیه‌گروپ و تشکیلات سازمان‌های مردم‌نهاد غیردولتی (NGO) مشغول به کار بوده‌است. علی قزلباش که از مدیران برجسته شرکت نفت و گاز هیدرو استات‌اویل نروژ به شمار می‌رفت، پیش از این در سال‌های 2006- 2003 مدیر آتیه بهار بوده است. محمد منظر پور سردبیر فعلی صدای امریکا نیز از کارگزاران این مجموعه بوده است و حتی تریتا پارسی، مدیر تشکیلات دلالی روابط ایران و آمریکا که توسط شورای روابط خارجی آمریکا با پول مجموعه‌ای از شرکت‌های نفتی و غیرنفتی ناراضی از تحریم فعالیت می‌کند، پیش از این در آتیه بهار سابقه فعالیت داشته است. در واقع آقای پارسی، نایاک را نیز با تلاش برادرانه سیامک نمازی و همفکران او راه اندازی کرده است.
tritaParsiNuce1.jpg
بخش‌هایی از مقاله دیلی بیست به روند فعالیت خانواده نمازی در سیاست پنهان و اقتصاد نفتی جمهوری اسلامی پرداخته و از روابط این خانواده با نزدیکان اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و گروهی از اطرافیان محمود احمدی نژاد در برهه‌های زمانی مختلف پرده برداشته است.
نویسنده مقاله دیلی بیست و با افشای روابط خانواده نمازی با مقامات تهران از یک سو و تقارن این مناسبات با عملکرد نایاک و نیز توضیح جایگاه و اقدامات این گروه که لابی غیر رسمی جمهوری اسلامی در واشنگتن شناخته می‌شود، از سوی دیگر کوشیده است تا نشان دهد دوستی و همکاری تریتا پارسی و سیامک نمازی چیزی بیشتر از دوستی به سبک خانوادگی است و اهداف خاصی را دنبال کرده است. به همین روی چندین پاراگراف از این مقاله با ارائه اسناد و اطلاعات دست اول، می‌کوشد تا ابعاد این روابط را بهتر از پیش افشا سازد.
از این بین اشاره به اسامی برخی افراد شناخته شده، مانند هادی قائمی(عضو سابق هیئت مدیره نایاک و سخنگوی فعلی کمپین حقوق بشر برای ایران) ، سحر نوروززاده (عضو سابق هیئت مدیره نایاک و عضو مشاور شورای امنیت ملی کاخ سفید)، بیژن خواجه پور(کارگزار ارشد اقتصادی نزدیک به اصلاح طلبان و داما خانواده نمازی)، محمد منظرپور (سردبیر فعلی صدای آمریکا و کارمند پیشین گروه آتیه بهار) و... در این مقاله، متضمن به کارگیری از همه توانایی و نیروی کارکنان و مدیران سابق گروه آتیه بهار، برای به کارگماری در پست‌های حساس است، به گونه‌ای که نایاک و دیگر کریدورهای ارتباطی تهران بتوانند از آن در کنترل رفتار دولتمردان آمریکا درباره تصمیمات مهم در خصوص جمهوری اسلامی به نفع خود استفاده کنند.
این افشاگری وقتی به نقطه حساس خود می‌رسد که هویت پدر خانواده نمازی فاش می‌گردد. محمدباقر نمازی دولتمرد پیشین ایران که قبل از انقلاب استاندار خوزستان و معاون عمرانی وزارت کشور ایران بوده است. فردی که واقعه تلخ آتش سوزی سینما رکس آبادان در 28 مرداد 1357 خورشیدی در زمان استانداری او در خوزستان روی داد. او در حالی تا سال 1362 خورشیدی(1983 میلادی) به عنوان یک مدیر عالی رتبه نظام شاهنشاهی در ایران به راحتی به زندگی ادامه داد که بسیاری از مدیران و کارکنان دون رتبه رژیم پیش در دادگاه‌های انقلاب به مرگ محکوم شدند. برخی گروه‌های حقوق بشری با ارائه اسنادی معتقدند که آن آتش سوزی از سوی رهبران انقلابی و با اطلاع روح الله خمینی و برخی نزدیکان وی رخ داده است. این افراد دستگیری، محاکمه و اعدام تنی چند از شهروندان آبادان پس از انقلاب به جرم آتش زدن سینما رکس را نمایشی و پرده پوشانه تلقی می‌کنند.
لازم به یادآوری است محمد باقر نمازی در سال 1983 به آمریکا مهاجرت کرد و تنها چند سال بعد در دوران ریاست جمهوری اکبرهاشمی رفسنجانی به ایران بازگشته و زمینه تشکیل گروه اقتصادی آتیه بهار، آتیه گروپ، سازمان غیر دولتی همیاران و .. را به سکانداری یکی از دو پسر خود «سیامک نمازی» طرح ریزی کرد.
مقاله یاد شده که با اسم مستعار «الکس شیرازی» در «دیلی بیست» منتشر شده‌است، از نگاه کارشناسان رسانه به قلم فردی بسیار نزدیک به سیستم کاری آتیه بهار، نایاک و خانواده نمازی به رشته تحریر درآمده است. کسی که از مناسبات پشت پرده بین خانواده نمازی و کارکنان آتیه بهار که حالا پست‌های کلیدی برای اعمال فشار به دولتمردان آمریکایی را به عهده دارند، آگاهی کافی دارد. دیلی بیست در توضیحی کوتاه درباره نویسنده مقاله، واهمه از شناسایی و آسیب به نویسنده و یا خانواده او در ایران را از دلایل مخفی نگه داشتن نام وی عنوان کرده‌است.
همین نویسنده پیش از این در مقاله‌ای دیگر که در «دیلی بیست» منتشر شده بود، برخی حامیان مالی هیلاری کلینتون را به ارتباط تجاری پنهانی با جمهوری اسلامی و نقض تحریم‌ها برای فروش تجهیزات صنایع هواپیمایی به ایران متهم کرده بود، رابطه‌ای که حالا پس از اعلام توافق هسته‌‌ای دیگر سری قلمداد نمی‌شود.

وب سایت خبری دیلی بیست که یکی از لیبرال‌ترین خروجی‌های خبر در ایالات متحده آمریکا شناخته می‌شود، از ششم اکتبر 2008 و با سرمایه «تینا براون» سردبیر پیشین نشریه نیویورکر کار خود را آغاز کرد و هم اکنون در مالکیت یک بنگاه مهم اینترنتی به اسم IAC قرار دارد. کارشناسان اهمیت دیلی بیست را به اندازه نیوزویک در دوران اوج خود محاسبه می‌کنند.



createthumb_text_dailyb.jpg
به گزارش «تابناک»، نایاک سازمانی غیر انتفاعی برای پیشبرد منافع جامعه ایرانیان آمریکاست؛ آن گونه که در وب‌سايت اين گروه لابی گر، ادعا شده که از بدو تأسیس در سال ۲۰۰۲ تا کنون، نایاک (NIAC) مستمر و مأثر صدایی پرنفوذ به جامعه ایرانیان آمریکا در صحن کنگره داده است. نایاک (NIAC) و اعضای آن در هر دو سواحل و منطقه مرکزی آمریکا حضور دارند.

بنا بر این گزارش، در روزهای اخیر همزمان با انتشار مقاله ای در سایت «دیلی بیست» آمریکا که به افشاگری علیه نایاک (شورای ملی ایرانیان آمریکا) پرداخته، برخی سایت های فارسی زبان خارج نشین به استقبال این گزارش افشاگرانه رفته و در گزارش هایی هماهنگ با هم، گزارش هایی را علیه نایاک روی خروجی خود گذاشته اند.

«دیلی بیست» در این مقاله با عنوان «خانواده ای در سایه، پشت پرده لابی ایران در آمریکا»، می کوشد خانوده ای را که در آمریکا برای ایران لابی می کند تا بر مقامات آمریکایی برای داشتن رابطه ای بهتر با ایران فشار وارد کند، معرفی نماید و اطلاعاتی از آنان را در اختیار مخاطب خود گذارد.

نویسنده با توصیف خانواده نمازی به افرادی که تمایلی به حضور در صحنه رسانه‌ها ندارند، آنها را نمادی از قدرت سیاسی در تهران توصیف کرده و می‌گوید: «کسانی که به نمازی‌ها نزدیک اند، می‌گویند که آنها کارگزاران مالی زیرک و کارآمدی هستند که بیشتر ترجیح می‌دهند به جای مردانی ایدئولوژیک، خود را بازرگانانی مشتاق به تجارت به دنیای غرب و بهره‌مند از آزادی‌های رایج آن جلوه دهند.

اشاره نویسنده این مقاله به خانواده نمازی مشخصا انگشت اتهام را به سوی «سیامک نمازی» پسر ارشد محمدباقر نمازی به عنوان مغز متفکر و فعال‌ترین عضو این خانواده نشانه ‌رفته است؛ کسی که خانواده نمازی را در دوران ریاست جمهوری آیت الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی در ایران، میزبان بزرگ‌ترین شرکت‌های نفتی جهان کرد.

در این مقاله همچنین مدعی شده که شرکت‌های وابسته به این خانواده از جمله آتیه بهار در بزرگ‌ترین قراردادهای نفتی سه دهه گذشته به انحای مختلف نقش ایفا کرده است.

این افشاگری وقتی به نقطه حساس خود می‌رسد که هویت پدر خانواده نمازی فاش می‌شود؛ محمدباقر نمازی دولتمرد پیشین ایران که قبل از انقلاب، استاندار خوزستان و معاون عمرانی وزارت کشور ایران بوده است. وی در سال 1983 به آمریکا مهاجرت کرد و تنها چند سال بعد در دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی به ایران بازگشته و زمینه تشکیل گروه اقتصادی آتیه بهار، آتیه گروپ، سازمان غیر دولتی همیاران و .. را به سکانداری یکی از دو پسر خود «سیامک نمازی» طرح ریزی نمود.
tritaParsiNuce1.jpg

مقاله یاد شده که با نام مستعار «الکس شیرازی» در «دیلی بیست» منتشر شده ‌است، از نگاه کارشناسان رسانه به قلم فردی بسیار نزدیک به سیستم کاری آتیه بهار، نایاک و خانواده نمازی به رشته تحریر درآمده است؛ کسی که از مناسبات پشت پرده بین خانواده نمازی و کارکنان آتیه بهار ـ که حالا پست‌های کلیدی برای اعمال فشار به دولتمردان آمریکایی را به عهده دارند ـ آگاهی کافی دارد. دیلی بیست در توضیحی کوتاه درباره نویسنده مقاله، واهمه از شناسایی و آسیب به نویسنده و یا خانواده او در ایران را از دلایل مخفی نگه داشتن نام وی عنوان کرده ‌است.

همین نویسنده پیش از این در مقاله‌ای دیگر که در «دیلی بیست» منتشر شده بود، برخی حامیان مالی هیلاری کلینتون را به ارتباط تجاری پنهانی با جمهوری اسلامی و نقض تحریم‌ها برای فروش تجهیزات صنایع هواپیمایی به ایران متهم کرده بود؛ رابطه‌ای که حالا پس از اعلام توافق هسته‌‌ای دیگر سری قلمداد نمی‌شود.

در سال ۲۰۰۹، سناتور مارک کرک نایاک را «همدل با جمهوری اسلامی» خواند و گفت که «آنها به کنگره آمدند تا بودجه‌های مربوط به برنامه‌های [ایجاد و توسعه] دموکراسی در ایران قطع شود» نایاک به دنبال پایان دادن به «بودجه‌های ایجاد دموکراسی» دولت بوش در مورد ایران بود، چرا که این بودجه‌ها را ابزاری برای کمک به براندازی جمهوری اسلامی می‌دید. نایاک در پاسخ به حرف‌های سناتور کرک، این بودجه‌ها را ساخته و پرداخته‌ی دولت بوش و سیاست شکست‌خورده‌ی این دولت در خاورمیانه خواند که می‌خواست با تأمین [بودجه] مؤسسات غیر دولتی ایرانی نهایتا دولت ایران را براندازد.

 کاپیتان تیم ملی در کنار جاده انجیر می‌فروشد و ضایعات می‌خرد


Iran-Disabled-Futsal-Captain-Sells-Fig-1
محمدرضا تخشا” کاپیتان ۳۱ ساله‌ی تیم فوتسال معلولان ایران که به همراه این تیم به مقام قهرمانی جهان نیز دست یافته این روزها در زادگاهش در نوکنده بندرگز در استان گلستان، به فروش انجیر در کنار جاده و خرید ضایعات می‌پردازد تا بتواند هزینه‌های زندگی‌اش را تامین کند.
آقای تخشا که به معلولیت مادرزادی در دست راستش دچار است، درباره‌ی وضعیتش به خبرگزاری “مهر” می‌گوید: «ما در سال‌ ۱۳۹۰ در کشور ایتالیا به مقام قهرمانی جهان و در سال ۱۳۹۱ در کشور فرانسه به مقام سومی جهان دست یافتیم. اما پس از آن، فدراسیون جانبازان و معلولان به مشکلات مالی برخورد کرد و در سه سال گذشته به مسابقاتی اعزام نشدیم.»
کاپیتان ۱۱ سال گذشته تیم فوتسال معلولان ایران، ادامه می‌دهد: «باوجود آنکه ملی‌پوش هستم اما ۵-۶ سالی می‌شود که در مردادماه به این کار مشغول می‌شوم. بیکار هستم و از طرفی انجیرفروشی درآمد خوبی دارد. تابستان انجیر می‌فروشم و یک مغازه ضایعاتی در نوکنده دارم که پس از تابستان آنجا مشغول هستم. سه تا بچه دارم که باید شکم آن‌ها را سیر کنم. خدا را شکر که پیش زن و بچه‌هایم شرمنده نیستم.»
او با بیان این‌که «مسوولان انتظاراتش را را برآورده نمی‌کنند» می‌افزاید: «چرا منِ ملی‌پوش باید در این گرما انجیرفروشی کنم یا ضایعات بخرم؟ شما می‌بینید که صورت من چقدر سیاه است، پوستم از اول این رنگی نبود، به خاطر کار در زیر آفتاب به این روز افتادم! دست‌هایم را نگاه کنید که به چه روزی افتاده‌اند (دست‌هایش را نشان می‌دهد که زخمی و پینه بسته است). پسرم (رسول) بیماری کم‌خونی دارد و بیمه تامین اجتماعی هم نیستیم. از صندوق حمایت از قهرمانان انتظار دارم به من توجه کنند.»
محمدرضا تخشا با ابراز تاسف از این‌که هر مسوولی «به فکر فک و فامیل و منفعت خودش است»، اضافه می‌کند: «افرادی هستند که به اقوام خودشان که در مسابقات کشوری مقام آورده بودند، زمین و ماشین بخشیدند اما به من با وجود پیگیری‌های زیاد و قهرمانی جهان توجهی نداشتند. فرمانداری هم همین‌طور؛ هر موقع که به آنجا مراجعه می‌کنم وعده فردا را به من می‌دهند. من نمی‌دانم علت این کم‌توجهی چیست؟ شاید به خاطر معلولیتم باشد و اینکه تو تیم جانبازان و معلولین بازی می‌کنم.»
این برای چندمین بار در یک سال گذشته است که گزارش‌هایی درباره‌ی وضعیت نامناسب شغلی قهرمانان ورزش ایران در رسانه‌ها منتشر می‌شود.
در یکی از آخرین این موارد، در تیرماه امسال، خبرگزاری ایسنا در گزارشی نوشت که رامین صفویه دارنده‌ی مدال طلای المپیک نوجوانان در سال ۲۰۱۴، حدود یک سال از قهرمانی‌اش در این رقابت‌ها، از سوی مسوولان فدراسیون جودو ایران فراموش و به حال خود رها شده است و با ظرف‌شویی در یک رستوران، امرار معاش می‌کند.
در آبان‌ماه گذشته، خبرگزاری “مهر” با انتشار تصاویری از  امید ستایش‌پور، قهرمان ایران و آسیا در رشته پاورلیفتینگ نوشت که او برای گذران زندگی و تأمین هزینه تمرینات خود، مجبور به دست‌فروشی در کنار خیابان در شهر قزوین شده است.
پیش‌تر نیز مهدی صادق‌پور، قهرمان گناوه‌ای همین رشته، با انتشار تصویری از خود در صفحه‌ی فیسبوکش که او را در حال حمل بار نشان می‌داد، نوشته بود: «عاقبت ورزش و قهرمان شدن، حمالی است در گرمای ۵۰ درجه‌ی شارجه. لعنت بر من که زندگی‌ام را روی ورزش گذاشتم.»
Iran-Disabled-Futsal-Captain-Sells-Fig-4

Iran-Disabled-Futsal-Captain-Sells-Fig-2

 قهرمان پاورلیفتینگ آسیا در قزوین دست‌فروشی می‌کند


Omid-SetayeshPour-Qazvin-2
تقاطع: امید ستایش‌پور، قهرمان ایران و آسیا در رشته پاورلیفتینگ، برای گذران زندگی و تأمین هزینه تمرینات خود، مجبور به دست‌فروشی در کنار خیابان شده است.
آن‌گونه که خبرگزاری “مهر” نوشته، آقای ستایش‌پور ۲۷ ساله، پس از چند سال زندگی در تهران و کسب مقام‌های قهرمانی، چند سالی است که به قزوین رفته و در حال حاضر، در خیابان “خیام” این شهر دست‌فروشی می‌کند.
این ورزش‌کار تنومند که سابقه‌ی قهرمانی در چند تورمنت آسیایی در سال‌های پایانی دهه‌ی هشتاد خورشیدی را دارد، به “مهر” گفته که بعد از آن قهرمانی‌ها، به رقابت‌های جهانی دعوت شد «اما به دلیل نداشتن کارت پایان خدمت و عدم همکاری مسوولان ورزش کشور، از اعزام باز می‌ماند و به عنوان تنها نماینده‌ی ایران از مسابقات جهانی محروم می‌شود».
او سپس با اشاره به این‌که در سال ۹۰ به “سربازی” رفته «تا دیگر مانعی برای اعزام به مسابقات جهانی و آسیایی نداشته باشد»، وضعیت فعلی‌اش را این‌گونه شرح می‌دهد: «باور کنید در این سال‌ها همه انگیزه خود را از دست داده‌ام زیرا با هزینه‌های سنگین شخصی خود را آماده نگه می‌دارم و در کمال ناباوری بدون حامی مانده‌ام و احساس می‌کنم تا کسی را نداشته باشی حتی اگر قهرمان جهان باشی نمی‌توانی استعداد خود را نشان دهی.»
وی با “ناراحتی” از روزی گفته که «مأموران با توهین بساطش را جمع کرده و با خود برده بودند و در مقابل ادعایش که از قهرمانان کشور است با تمسخر گفته‌اند “مدال که برایت نان و آب نمی‌شود”».
امید ستایش‌پور که خود را برای مسابقات قهرمانی کشور آماده می‌کند، می‌گوید: «حتی حاضرم شهرداری مجوز دست‌فروشی در بازارچه را به من بدهد تا خودم هزینه زندگی و شرکت در مسابقات را تامین کنم.»
Omid-SetayeshPour-Qazvin-1
گفتنی است این برای دومین بار در چند ماه اخیر است که خبری درباره‌ی وضعیت نامناسب شغلی قهرمانان رشته‌ی پاورلیفتینگ ایران منتشر می‌شود.
پیش از این نیز، مهدی صادق‌پور، قهرمان گناوه‌ای این رشته، با انتشار تصویری از خود در صفحه‌ی فیسبوکش که او را در حال حمل بار نشان می‌داد، نوشته بود: «عاقبت ورزش و قهرمان شدن، حمالی است در گرمای ۵۰ درجه‌ی شارجه. لعنت بر من که زندگی‌ام را روی ورزش گذاشتم.»
او از دوستان و دنبال‌کنندگان صفحه‌ی فیسبوکش خواسته بود تا این عکس را «تا جایی که می‌توانند» منتشر کنند تا «شاید به دست مسوولان در خواب رفته برد و برای دیگر قهرمانان چاره‌ای بیندیشند».
mEHDI-sADEGHpOUR

تصویری: دستفروشی قهرمان پرتاب وزنه جوانان آسیا در بازار تهران

تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور, ۱۳۹۴
Shahin-Jafari
 قهرمان مسابقات پرتاب وزنه جوانان آسیا در سال ۲۰۱۴ در بازار تهران دستفروشی می‌کند.
شاهین جعفری ۱۹ ساله‌ در گفتگویی با خبرگزاری “ایسنا” گفته که مجبور است برای تامین هزینه‌های خود دستفروشی کند و هرچند از این موضوع خجالت نمی‌کشد، اما این شرایط باعث شده که وقتش را به بطالت بگذراند و از تمریناتش عقب بماند.
وی سال گذشته در مسابقات چین‌تایپه بعد از شاهین مهردلان دیگر عضو تیم ایران، به مقام نایب‌قهرمانی آسیا دست یافت اما با مثبت اعلام‌ شدن نتیجه‌ی آزمایش دوپینگ مهردلان و پس گرفته شدن مدال طلای او، این عنوان به جعفری رسید.
با این وجود، شاهین جعفری تصریح کرده که پیگیری‌هایش برای دریافت مدال طلا و یا حتی حکم قهرمانی آسیا تا کنون بی‌نتیجه بوده است و هیچ‌کس در فدراسیون دوومیدانی ایران به این مساله اهمیت نمی‌دهد.
او در این ارتباط می‌گوید: «من این حق را برای خودم قائل هستم که حکم قهرمانی‌ام را به دیوار خانه‌ام آویزان و پدر و مادرم را خوشحال کنم. از پاداش که بگذریم و از برگرداندن مدال طلا هم چشم‌پوشی کنم، به چه امیدی می‌خواهم زنده باشم؟ من از گرفتن این مدال به دنبال خوشحال کردن پدر و مادرم هستم.»
جعفری با بیان این‌که از «طبقه‌ی ضعیف جامعه» است و هیچ پشتوانه‌ای ندارد، افزوده: «تا الان هر کاری که توانسته‌ام انجام دهم و هر هزینه‌ای که کرده‌ام با دستفروشی بوده و هیچ کس کمک نکرده است. یک سالی است که این شرایط حکم‌فرماست و به نظرم نمی‌توان این‌گونه کار کرد. این هم زندگی من است که باید در بازار تهران دستفروشی کنم.»
این قهرمان جوان اضافه می‌کند: «عده‌ای گفته‌اند که مهم نیست شاهین جعفری باشد یا نه. مهم نیست که او دستفروشی می‌کند یا نه. من در حال‌ حاضر کار می‌کنم و از کار کردن‌ هم خجالت نمی‌کشم. اما عملا وقتم را به بطالت می‌گذرانم. به دلیل تمرینات نامنظمی که داشتم امسال رکورد خوبی نزدم. من در حال‌ حاضر ۱۹ ساله هستم و فکر می‌کنم خیلی دیر نیست. امیدوارم که مسوولان به من توجه کنند.»
وی در پایان با تاکید بر این‌که «دست از تلاش بر نمی‌دارد و همه کار می‌کند تا به هدفش برسد»، می‌گوید: «امسال با تیم نیروی هوایی در لیگ شرکت کردم که این تیم هم به دلیل اینکه سرباز می‌گیرد هیچ پولی به من نداد.»
این برای چندمین بار است که گزارش‌هایی درباره‌ی وضعیت نامناسب شغلی قهرمانان ورزش ایران در رسانه‌ها منتشر می‌شود که از جمله‌ی این گزارش‌ها می‌توان به اخبار مربوط به انجیرفروشی محمدرضا تخشا، کاپیتان تیم فوتسال معلولان ایران در کنار جاده، ظرف‌شویی رامین صفویه دارنده‌ی مدال طلای المپیک نوجوانان در رشته جودو، دستفروشی امید ستایش‌پور، قهرمان ایران و آسیا در رشته پاورلیفتینگ در قزوین، و باربری مهدی صادق‌پور، قهرمان گناوه‌ای همین رشته در شارجه امارات، اشاره کرد.

هنوز هجوم ادامه دارد و شتر سواران می تازند تیغ برکف و هیاها کنان در زیر بالهای فرشتگان تاریک


هنوز

    هجوم
           ادامه دارد
و شتر سواران می تازند
تیغ برکف و هیاها کنان
در زیر بالهای فرشتگان تاریک
از میان قیر
         و جهل
               و ایمان 
                      و صدای موذنان
از ظلمات دوردست
              تا آفتاب خراسان
و از  چنگ افکندن و زاریدن
                        برضریح عطر آآگین
تا چنگ افکندن
 بر پیکرهای عریان دختران کاوه و آرش
و ستارخان و مصدق
                   که خواهران مایند.
ودریغا،
     چندین 
          و چند قرن دیگر
                         باید بگذرد
تا ما در برابر برادر بر دار کشیده
وخواهر ویران شده مان
ببینیم
      و بدانیم
            و بخود آئیم 
                      وسر بر آوریم 
و آفتاب خراسان و ضامن آهو و بداند
در این شب گندناک سفلیسی و دینزده
در سایه های تاریک ضریح
و بر بستر آلوده ی عرقناک
خواهرک 
    خرد و خسته ی ما
                     کم از آهوئی نیست......
_______________________________
28 شهریور 1394
 
دیروزها

نامه مسعود رجوی به میخائیل سرگئیویچ گورباچُف
 

بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اسناد زیادی در اختیار عموم قرار گرفت.
پرونده کشتار کاتین Katyn... و نامه مسعود رجوی به میخائیل سرگئیویچ گورباچف Mikhail Sergeyevich Gorbachev نمونه اندکی از آن است.
در مورد قتلعام کاتین The Katyn massacre پیشتر نوشته‌ام و شماری از اسناد مربوط به آن هم منتشر شده است.
...
ترجمه نامه مسعود رجوی به گورباچف و دو نامه دیگر(به‌زبان روسی) همراه با اصل نامه‌ها به فارسی؛ همچنین لیست شهدا+برنامه و مصوبات شورای ملی مقاومت... و اسناد دیگر از طریق سفارت شوروی (سابق) در بلغارستان برای گورباچف ارسال شده‌است.
کپی نامه‌ها در آرشیو دانشگاه استنفورد موجود است و تابستان ۲۰۰۳ زنده یاد خسرو شاکری از آن پرده برداشت. همان سال من هم مطلب کوتاهی در مورد آن در سایت دیدگاه نوشتم.
شماره پرونده نامه‌ها در بايگانی حزب کمونيست اتحاد شوروی این است: ۸۹/۱۵/۲۴
ــــــــــــــــــــــــــ
نامه اول، که از سوی سازمان مجاهدین خلق امضا شده اشاره می‌کند که ما زیر ضرب هستیم، افراد ما از مرز فرار می‌کنند و شما به آن‌ها به‌طور موقت پناهندگی بدهید.(متن کامل این نامه را هنوز ندارم)
نامه دوم، از طرف مسعود رجوی به گورباچف نوشته شده‌است.
نامه سوم، از سوی دفتر سیاسی سازمان با امضای فرهاد الفت (منوچهر) به عنوان نماینده مجاهدین است که تقاضای ۳۰۰ میلیون دلار وام می‌کند. 
...
از پندار واهی آقای رجوی که با اطمینان تصریح می‌کند در کنگره بعدی حزب کمونیست اتحاد شوروی (کنگره بیست و هشتم)[جولای ۱۹۹۰=خرداد ۶۹] هیچ اثری از رژیم [جمهوری اسلامی] در ایران نخواهیم یافت و، از ادعای مربوط به شورای ملی مقاومت که بگذریم، به‌نظر من نامه ایشان به گورباچف (بر خلاف نامه دیگر) بر نکات مثبت زیادی انگشت گذاشته و قابل دفاع است. مگر اینکه بخواهیم از سکویی که امروز ایستاده‌ایم؛ به وقایع دیروز بنگریم.
...
در نامه به گورباچف تصریخ شده «تا کنون نزدیک به ۱۷ هزار حزب و سازمان سیاسی و سندیکا و اتحادیه کارگری و شورای صنفی و سازمانهای دانشگاهی و مذهبی و شخصیت‌های مختلف سیاسی و پارلمانی و علمی و اجتماعی و فرهنگی، شورای ملی مقاومت ایران را طی بیانیه‌ها و موضع گیریهای رسمی خود بعنوان نماینده مقاومت مردم ایران و جانشین دموکراتیک برای رژیم خمینی برسمیت شناخته‌اند»
...
در اینجا متن نامه آقایان مسعود رجوی و فرهاد الفت را (منهای اسناد ضمیمه آن) آورده‌ام. توضیح داخل کروشه‌ها از من است.

بنام خدا
و
بنام دوستی و مبارزات ضد امپریالیستی و ضد استثماری خلقهای ایران و شوروی
رهبر کشور بزرگ همسایه ما، دبیر کل کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی، رفیق گرامی، میخائیل سرگئویچ گورباچف؛
بمناسبت آغاز سال نو و در آستانه برگزاری بیست و هفتمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی، صمیمانه‌ترین درود‌ها و تبریکات مقاومت انقلابی و سراسری مردم ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران را بپذیرید.
آنچنان‌که درپیام تلویزیونی ـ که در اول اکتبر گذشته در فرانسه پخش شد ـ گفتید، بیلان حزب کمونیست اتحاد شوروی در اداره و پیشرفت کشورتان طی سالهای گذشته بسیار درخشان بوده است. بنحوی که امروز شما در کشورتان بیش از یک میلیون طبیب، ۶ میلیون مهندس، و یک و نیم میلیون دانشمند دارید و کرایه خانه بطور متوسط تنها ۳ در صد بودجه خانوادگی را تشکیل می‌دهد. از سوی دیگر در ۲۰ سال گذشته، درآمد واقعی هر فرد ۱۰ برابر شده، اما قیمت کالاهای مصرفی در شوروی افزایش نیافته و از ۵۰ سال پیش شما با پدیده‌ای بنام بیکاری مواجه نیستید. یک سیستم آموزش و پروزش و بیمه‌های اجتماعی مجانی دارید و اتحاد شما شامل بیش از یکصد ملیت است …
با این همه شما افزودید که برنامه‌ای برای پانزده سال آینده در نظر دارید که طی آن بایستی به‌مان میزان که در ۲۰ سال گذشته در اتحاد شوروی کار شده است، باز هم کار انجام گیرد.
…سیاست اعلام شده شما در دفاع از صلح پایدار جهانی و مخالفت قاطعانه‌تان با مسابقه تسلیحاتی و ابتکارات شما در زمینه خلع سلاح بمنظور بقاء بشریت و مقابله با تشنج آفرینی‌های امپریالیستی، بسیار عادلانه و تحسین آمیز است.
…یک چنین بیلان ارزشمندی مبیّن این است که دستاورد‌های بیست و هفتمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی، بیگمان در تحکیم مبانی صلح و سوسیالیسم و در برنامه ریزی برای پیشرفتهای اقتصادی ـ اجتماعی کشورتان، نقش بسزائی خواهد داشت و ارتقاء هر چه بیشتر زندگی کارگران و زحمتکشان و همچنین کلیه ملل اتحاد شوروی را باعث خواهد گردید.
همچنین بدیهی است که توجهات همهً خلق‌های تحت ستم و جنبش‌های رهائی بخش و توجهات کلیه ملل و نیروهای طرفدار صلح در جهان امروز، در چارچوب منافع مشترک صلح جویانه و ضد امپریالیستی، به دستاورد‌های این کنگره معطوف می‌باشد، از جمله سازمان مجاهدین خلق ایران ـ سازمان رهبری کننده مقاومت سراسری مردم ایران برای صلح و آزادی که اینک همزمان با اعتلای مقاومت مردمی در داخل ایران، بیش از پیش، تحت انواع فشار‌ها و هدف تیز‌ترین حملات مقامات رسمی ایالات متحده آمریکا قرار دارد (برخی از اسناد ضمیمه است) و علیهذا از طریق شما همدردی و همبستگی حزب کمونیست و خلقهای کبیر اتحاد شوروی را با مردم و مقاومت ایران، خواستار می‌شود.
در اکتبر گذشته همچنین از رفتار غیر منطقی دولت خمینی و مشکل بودن گفتگو با این دولت، بحق ابراز تعجب کرده بودید. بنام مقاومت سراسری و بنام انقلاب نوین مردم ایران علیه ارتجاع ضد تاریخی و ضد منطقی خمینی که تمایلات دیکتاتوریهای مذهبی ماقبل سرمایه داری را نمایندگی می‌کند.
۱ ـ رژیم خمینی غرق در بحرانهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و قطعا ً محکوم به سقوط است. مقامات رژیم اذعان می‌کنند که از زمان به‌حکومت رسیدن ملایان توان تولیدی کشور ۸۳ درصد و درآمد ملی ۲۵ درصد کاهش داشته و قیمت کالاهای اساسی ۱۰ الی ۱۵ برابر افزایش یافته است.
۱۰ میلیون نفر فاقد مسکن هستند. ۲۵ در صد از مرغوب‌ترین زمین‌های کشاورزی به خشک زار تبدیل شده و سطح زیر کشت ۶۰ درصد کاهش یافته است. واردات کشور در سال گذشته از ۲۰ میلیارد دلار متجاوز بوده و تماماً از درآمد نفت (که بیش از ۹۰ درصد بودجه دولت را تشکیل می‌دهد) تامین گردیده است. هم اکنون در ایران ۶ میلیون نفر بیکار، ۳ میلیون آواره جنگی و بیش از یک میلیون و ششصد هزار معتاد وجود دارد. از اصلاحات اقتصادی و اجتماعی هیچ خبری نیست و رژیم با منتهای توان خود در ادامه ً دو جنگ ضد مردمی اصرار می‌ورزد:
 
الف: جنگ خارجی با عراق ـ
که تا کنون بیش از یک میلیون کشته و زخمی در طرف ایران برجای گذاشته و ۵۰ شهر ایران را بطور کامل از بین برده و توسعه اقتصادی ایران را لااقل ۲۰ سال بعقب کشانده است. اکنون چند سال است که فقط خمینی خواهان ادامه این جنگ است، تا سرپوشی باشد بر یک جنگ مهم‌تر استراتژیکی که همانا جنگ داخلی برعلیه مردم و مقاومت ایران است. اگر چه ما مسئولیت طرف عراقی را در ابتدای شروع این جنگ از نظر دور نداشته و آنرا به غایت محکوم کرده‌ایم.
 
ب: جنگ داخلی علیه مردم و مقاومت ایران؛
با بیش از ۵۰ هزار اعدام شده و بیش از یکصد و چهل هزار زندانی سیاسی (فهرست اسامی و مشخصات بخشی از شهدا ضمیمه است) جنگی که رژیم خمینی ـ که ماموریت تاریخی آن به آتش کشیدن انقلاب شکوه‌مند دموکراتیک ـ ضد امپریالیستی ۱۹۷۹ ایران بوده است ـ هم اکنون دو سوم تمامی قوای سرکوبگر خود را صرف آن می‌سازد. حال اینکه تنها یک سوم قوای این رژیم صرف جنگ خارجی با عراق می‌گردد.
...
متقابلاً رژیم خمینی با از دست دادن بیش از ۱۰ هزار تن از مهم‌ترین مهره‌ها و کادر‌ها و ایادی سرکوبگر خود در رویاروئی با قوای مقاومت، ثبات و آینده خود را از دست داده و همچنین به اثبات رسیده است که به هیچ وجه قادر به از بین بردن سازمان مردمی، سراسری و مسلح ما و مقاومت رو به اعتلای آن و آلترناتیو دموکراتیک ـ ضد امپریالیستی که ما معرفی نموده‌ایم و شورای ملی مقاومت ایران نامیده می‌شود، نیست.
در این اوضاع تضاد‌های درونی رژیم نیز بشدت افزایش یافته و مساله جانشینی شخص خمینی را در دستور قرار داده است. اگر ما چه به دلایل متعدد تاریخی و اقتصادی و اجتماعی و در تعادل قوای بین مقاومت مردمی و رژیم نامشروع خمینی قویاً مطمئنیم که این رژیم نه رفرم پذیر است و نه آلترناتیوی در درون آن وجود دارد. (درباره ً تضادهای داخل رژیم نامه عده‌ای از نمایندگان مجلس خمینی به رئیس جمهور این رژیم بعنوان نمونه ضمیمه است.)
۲ـ امپریالیست‌ها ـ بویژه محافل فوق ارتجاعی و جنگ افروز آنان ـ از سیاستهای جنگ طلبانه خمینی و تروریسم صادراتی او در خاورمیانه بغایت سود برده‌اند. سیاست‌های خمینی (که از ماهیت مادون سرمایه داری رژیم او نشات می‌گیرد) برغم آب و رنگ باصطلاح ضد امپریالیستی آن، عملا در سطح منطقه خاورمیانه و همچنین در سطح جهانی پیوسته دست راستی‌ترین جناحهای امپریالیستی و صیهونیستی و تهاجمات نظامی آن‌ها را تقویت نموده و بطور غیر مستقیم در خدمت اهداف هژمونی طلبانه آن‌ها بوده است.
سیاست حراج نفت ارزان خمینی نیز چپاول هر چه بیشتر منابع نفتی ملل زیر سلطه را باعث گردیده است….
بی‌جهت نبود که لنین مبارزه جوئی طبقات ارتجاعی علیه امپریالیسم را (بخاطر فقدان محتوای ترقیخواهانه آن) افشا می‌نمود وهر گونه حمایت از آنرا منع می‌کرد. متقابلاً جای تعجب ندارد که امپریالیست‌ها از ترس استقرار یک آلترناتیو انقلابی ـ دموکراتیک، بطرق مختلف به ادامه حکومت خمینی یاری می‌رسانند و در‌‌ همان حال مجاهدین را تحت حمله و فشار قرار می‌دهند.
با این همه از آنجا که در اثر افشاگریهای جهانی مقاومت، رژیم خمینی را فاقد مشروعیت و ثبات و عاری از هر آیندهً روشنی یافته‌اند؛ برآنند تا بطرق مختلف در مقابل ما آلترناتیوی پوشالی از بیرون و از درون رژیم خمینی (از طریق تقویت بقایای رژیم شاه و از طریق سرمایه گذاری بر روی محافل وابسته گرای لیبرال در داخل رژیم خمینی) عَلَم کنند.
اگر چه بوضوح و بر اساس بسیاری شواهد عینی به یقین می‌دانند که مشروعیت اجتماعی، پایگاه مردمی و سازمان نظامی و سیاسی آلترناتیو ارائه شده از جانب ما در سطح داخلی و بین المللی کاملاً تثبیت شده و بلامعارض است و بهیچ وجه نه در حال و نه در آینده نمی‌توان آنرا نادیده گرفت.
۳ ـ سازمان مجاهدین خلق ایران، شورای ملی مقاومت ایران را به مثابه جانشین دموکراتیک ـ انقلابی برای دیکتاتوری ارتجاعی و قرون وسطائی خمینی تاسیس نموده و در سطح داخلی و بین المللی وسیعاً به معرفی آن مبادرت ورزیده است. پشتوانه مردمی و دستاورد‌های سیاسی و نظامی این مقاومت در داخل ایران، مضافا بر طرح صلح این شورا در رابطه با جنگ ایران و عراق و تبلیغات افشاگرانه ما بر علیه رژیم خمینی، آنچنان وزن و اعتباری به این آلترناتیو دموکراتیک ـ انقلابی بخشیده است که تا کنون نزدیک به ۱۷ هزار حزب و سازمان سیاسی و سندیکا و اتحادیه کارگری و شورای صنفی و سازمانهای دانشگاهی و مذهبی و شخصیت‌های مختلف سیاسی و پارلمانی و علمی و اجتماعی و فرهنگی، شورای ملی مقاومت ایران را طی بیانیه‌ها و موضع گیریهای رسمی خود بعنوان نماینده مقاومت مردم ایران و جانشین دموکراتیک برای رژیم خمینی برسمیت شناخته‌اند (برخی اسناد ضمیمه است).
در این میان بیش از ۲۰۰۰ مورد از این «موضع گیری‌ها که بعضاً متعلق به برخی مجامع بین المللی از قبیل پارلمان اروپا و شورای اروپا می‌باشد، معطوف به حمایت از طرح صلح شورای ملی مقاومت در رابطه با جنگ ایران و عراق می‌باشد.
طرح صلحی که دولت عراق نیز بدنبال ملاقات نایب نخست وزیر این کشور با اینجانب در پاریس و صدور بیانیه مشترک (ژانویه ۸۳) آنرا بعنوان مبنای قابل قبول برای آغار مذاکرات صلح پذیرفته است (مارس ۱۹۸۳). بهمین مناسبت با تقدیم اسناد مربوطه [که همراه نامه ضمیمه شده] تقاضای بررسی این طرح صلح و حمایت از آنرا توسط بیست و هفتمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی دارم. بدیهی است که یک چنین حمایت فوق العاده ارزشمندی یک اقدام تاریخی و فراموشی ناپذیر در تاریخ دوستی میان خلقهای شوروی با مردم ایران و همچنین مردم عراق و کلیه ملل عرب خواهد بود.
مطابق برنامهً شورای ملی مقاومت و دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران. ما دست در دست عموم طبقات و اقشار مردم ایران برای «صلح و آزادی» و برای «قطع همهً روابط اسارت بار امپریالیستی» در راستای یک انقلاب نوین «دموکراتیک و ضد امپریالیستی» مبارزه می‌کنیم که چشم انداز آیندهً آن با تاکید بر «جهت گیری و رشد ضد استثماری» به اتکاء «کارگران و دهقانان محروم ایران» مشخص می‌شود. ما خواستار یک ایران «دموکراتیک» و «غیر متعهد» و بدور از «پیمانهای سیاسی و نظامی استعماری» هستیم. (برنامه و مصوبات شورای ملی مقاومت و دولت موقت ضمیمه است)
...
در ۲۴ ژوئیه گذشته، ریچارد مورفی معاون وزارت خارجه آمریکا طی موضع گیری رسمی خود در کنگره آمریکا، مجاهدین خلق ایران را سازمانی «ضد دموکراتیک»، «ضد آمریکائی»، «کلکتیویست» [جمع‌گرا] و «تروریست» خواند که «با شاه محمد رضا پهلوی مخالفت نموده و بخصوص با «روابط شاه با امپریالیسم آمریکا» مبارزه می‌کرده … و در سالهای ۱۹۷۰ در خط اول جبهه مبارزه بر علیه شاه و اصلیترین نیروی درگیر تروریسم ضد آمریکائی و ضد غربی بوده است …»
...
و ما البته در توضیح مواضع عادلانه گذشته و حال خود ـ عاری از هر گونه سوء تفاهم و تحریف حقایق ـ برای تمام جهانیان و همهً ملت‌ها و دولت‌ها بسیار کوشیده‌ایم و باز هم بغایت تلاش خواهیم نمود، تا موجودیت و مشروعیت یک خلق در زنجیر دربرابر دیکتاتوریهای تروریستی شاه و خمینی مخدوش نشده و در عرصهً بین المللی هر چه وسیع‌تر برسمیت شناخته شود. سیاست انقلابی ما در این زمینه نه مبتنی بر «تحریک» ضدیت‌هائی که در تعادل قوای کنونی دقیقاً بسود رژیم خمینی است، بلکه مبتنی بر مهار کردن و خنثی نمودن تشنجاتی است که قبل از هر کس دشمن اصلی کنونی و رودرروی خلق و میهنمان، یعنی دیکتاتوری ویرانگر و ضد بشری خمینی از تشدید آن‌ها بر علیه ما استقبال می‌کند.
...
واضح است که رژیم خمینی از برانگیختن هر گونه ضدیت بین المللی علیه ما، بنفع خود و برای طولانی کردن عمر رژیمش استفاده می‌کند، تا خود را از انزوای بین المللی خارج نموده و متقابلاً ما را منزوی کند. به این ترتیب خمینی خواهد توانست با دست باز‌تر سرکوب افسار گسیخته در داخل کشور را افزایش دهد.
لذا ما در عین استواری بر سر اصول ضد استبدادی، ضد استعماری و ضد استثماری مبارزاتی‌مان تلاش خواهیم کرد.
[همچون] لنین بنیانگذار کبیر اتحاد شوروی و حزب شما از هر شکافی در میان دشمنان هر اندازه که کوچک باشد از هر تضاد منافع از هر امکانی هر اندازه هم که کوچک باشد با ‌‌نهایت دقت، مواظبت، احتیاط و مهارت استفاده [می]نمائیم تا انقلاب نوین مردم ایران به نتیجه برسد.
برای پیروزی بر دشمن‌مان رژیم خمینی، ما از استراتژی قیام مسلحانه مردمی و سازمان یافته پیروی می‌کنیم و هم اکنون در دوران تدارک قیام هستیم و قویاً بر آنیم که در سالهای گذشته بخش اعظم جادهً پیروزی را در نوردیده‌ایم.
هدف مرحله‌ای استراتژی ما در مقطع فعلی گسترش کمی و کیفی پراتیک هسته‌های مقاومت سراسری برای ایجاد منافذی در دیوار اختناق خمینی است. بدین وسیله راه تنفس تودهً مردم قدری هموار می‌شود و قدم به قدم به حل معادلهً ارتباطات فرماندهی و تمرکز نیرو نزدیک می‌شویم.
منافذ فوق الذکر درمسیر رشد کمی و کیفی خود به پنجره هائی تبدیل می‌شوند که بالمآل طلسم اختناق دیکتاتوری نظامی ـ پلیسی خمینی را در هم شکسته و دروازه آزادی را نوید می‌دهد. دقیقاً برخلاف جنبش‌های چریکی شهری، ما از موضع یک آلترناتیو سراسری و مقاومت فراگیر مردمی، طی دو سال گذشته بیش از ۱۰ پراتیک از پیش اعلام شده سراسری داشته‌ایم که طی آن‌ها هسته‌های مقاومت و واحد‌های نظامی و سیاسی بطور همزمان با اعلام قبلی به صحنه آمده و قدرت و توان مجاهدین را به نمایش گذاشته‌اند. (برخی از اسناد ضمیمه است)
آخرین نمونه پراتیک دو هفته‌ای مربوط به تحریم انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری خمینی بود که بمدت دو هفته سراپای رژیم خمینی را لرزاند. بنحوی که مقامات درجه اول این رژیم در موضع گیریهای رسمی و شداد و غلاظ خود با اذعان به قدرت مجاهدین، پیاپی علیه ما هشدار می‌دادند (اسناد ضمیمه است) و تمام قوای سرکوبگر رژیم را بحال آماده باش کامل در آورده بودند. در خاتمه این پراتیک، ری شهری، وزیر اطلاعات رژیم خمینی برای تقویت روحیه مزدوران رژیم ناگزیر به میدان آمد و در سپتامبر گذشته طی مصاحبه مطبوعاتی که در روزنامه‌های رژیم (بتاریخ ۷ / شهریور/ ۱۳۶۴) منعکس شد، به «۶۵۲ مورد ترور و حمله به مراکز حساس وحیاتی … که قبل از انجام کشف و خنثی شده» اقرار نمود و از «دستگیری ۳۵۲ هسته مقاومت و ۳۹ تیم نظامی و بیش از ۱۵۰۰ عدد کوکتل و بیست موشک و خمپاره و بیش از ۱۲۰۰ قبضه سلاحهای دیگر و ۲۶۰ کیلو گرم TNT» سخن گفت.
بیلان واقعی عملیات مجاهدین از سپتامبر ۸۴ تا سپتامبر ۸۵ که اسناد آن جزء به جزء منتشر شده بقرار زیراست؛
۳۲۰ رشته عملیات موفق در تهران، شهرستان‌ها و کردستان.
ـ ۱۵۰۰ تن کشته و زخمی از مزدوران رژیم.
ـ انهدام یا وارد کردن خسارت جدی به ۱۴۴۰ مرکز سرکوب و شکنجه یا مراکز تبلیغاتی و اداری دشمن.
ـ انفجار ۲۵۰بمب قدرتمند تبلیغاتی در روز انتخابات فرمایشی جمهوری.
ـ پخش علنی ۴ میلیون تراکت و اعلامیه.
ـ نفوذ و تبلیغات و سابوتاژ و اجرای عملیات ضد جنگ در ۲۰۰ مرکز نظامی و انتظامی.
ـ پخش ۶۰۰ هزار تراکت و اعلامیه در پادگانهای ارتش.
ـ از کار انداختن ۲۰ فروند جنگندهً فانتوم و ۵۴۰ دستگاه نظامی دیگر در راستای مقاومت علیه جنگ افروزی ضد میهن خمینی.
طی این مدت نیروهای مقاومت ۴۰۰ در صد رشد نموده و رژیم نیز متقابلاً ۵۰۰۰ تن را اعدام کرده است. طی پراتیک‌های فوق الذکر که بالمآل به شکستن طلسم اختناق راه می‌برد و جاده تمرکز نیرو و قیام خلق را هموار می‌کند، ما به جذب نیروی جدید، سازماندهی واحد‌های تازه نفس، تبلیغات سیاسی و اجتماعی، اجرای مانورهای مختلف و آمادگیهای نظامی و دریافت حمایت‌های مادی از توده‌های مردم می‌پردازیم.
ارگانهای تبلیغات دائمی ما علاوه بر انتشارات واطلاعیه‌های ضروری، نشریه هفتگی «مجاهد» و رادیو «صدای مجاهد» است که با پوشش سراسری خود روزانه بیش از ۱۶ ساعت به پخش برنامه‌های مختلف اشتغال دارد که نیاز‌های آموزشی نیروهای گسترده اجتماعی سازمان مجاهدین را نیز تامین می‌کند.
مجاهدین خلق ایران از حضور نظامی فعال و کاملاً چشم گیری در کوهستانهای کردستان ایران برخوردارند که مکمل خطوط مبارزاتی ما در داخل شهرهاست. در اکتبر گذشته چند واحد از نیروهای مجاهدین در منطقه کردستان که بیش از ۲۰۰۰ تن بودند، در ناحیه مرزی به مانور نظامی مبادرت ورزیدند (تصاویر مربوطه و یک فیلم چند دقیقه‌ای ضمیمه است)
۴ ـ ملاحظه می‌شود که مبارزه ما یک مبارزه عادلانه و مردمی در سراسر ایران است که بیش از ۹۰ درصد تمامی شهدا و زندانیان خلق را تقدیم نموده و به همین مناسبت سازمان مجاهدین خلق ایران از محبوبیت فوق العاده‌ای در میان توده‌های مردم برخوردار است.
مبارزه ما یک مبارزه تمام خلقی است که تمام اقشار و طبقات مردم ایران را در بر می‌گیرد؛ از کارگر و دهقان گرفته تا استاد و دانشجو و کارمند و بازاری و روحانیون جوان و پرسنل مردمی ارتش و زنان خانه دار و دانش آموزان دبیرستان‌ها هر یک صفحات مبسوطی را در فهرست شهدای مقاومت بخود اختصاص داده‌اند. (فهرست اسامی بیش از ۱۲۰۰۰ تن از اعدام شدگان با مشخصات کامل ضمیمه است.)
ازآنجا که رژیم خمینی ـ بمراتب جنایتکار‌تر از رژیم شاه ـ دارای هیچ مشروعیت اجتماعی و سیاسی در داخل ایران نیست …
ازآنجا که در سطح بین المللی نیز اکثر ملل و دول برعدم مشروعیت این رژیم از جمله در قطعنامه اخیر مجمع عمومی ملل متحد درباره ً جنایات ضد بشری رژیم خمینی در ایران، که خوشبختانه رای مثبت اتحاد شوروی در کمیسیون سوم مجمع عمومی را نیز در برداشت؛ گواهی داده‌اند …
از آنجا که این رژیم بهیچ وجه رفرم پذیر نبوده و هیج آلترناتیوی در درون آن وجود ندارد …
ازآنجا که بازگشت به رژیم سلطنتی پیشین نیز مطلقاً محال است.؛ بنابراین آلترناتیو رژیم خمینی:
اولاً: از درون نیروهای انقلاب ضد سلطنتی ایران؛
ثانیاً: از بیرون رژیم خمینی؛ [در نمی‌آید. آلترناتیو واقعی]
ثالثاً: دارای مشروعیت مبارزه با هر دو دیکتاتوری شاه و خمینی؛
رابعاً: مجهز به سلاح و سازمان کارآمد نظامی و سیاسی؛
خامساً: دارای پایه گسترده اجتماعی؛
سادساً: بایستی دارای برنامه مشخص سیاسی و برنامه مشخص توسعه اقتصادی ـ اجتماعی و دارای قدرت تضمین صلح (در جنگ خارجی با عراق) و تضمین حقوق اقلیت‌های ملی و مذهبی بوده و باشد. (لطفاً به طرحهای شورای ملی مقاومت دربارهً خود مختاری کردستان ایران و درباره رابطهً دولت موقت با دین و مذهب که ضمیمه است توجه کنید)
سابعاً: با توجه به فرهنگ ویژه جامعهًایران و با توجه به سوء استفاده گسترده رژیم خمینی از چتر اسلام، آلترناتیو این رژیم می‌بایستی برای عامه مسلمانان مورد احترام بوده و دارای خصیصه اسلامی باشد. اما دقیقاً برخلاف خمینی یک اسلام ترقیخواه ومردمی که مبشر صلح و دوستی و عدم دخالت در امور دیگران باشد.»
ملاحظه می‌شود که خصایص هفتگانه فوق که نه به تصادف، بلکه دقیقاً بر اساس قانونمندیهای متقن تاریخی و اجتماعی استخراج شده و ویژگیهای خاص تجربه ایران را منعکس می‌کند همانا قابلیت‌ها و سیمای ویژهً تاریخی سازمان مجاهدین خلق ایران وآلترناتیو مورد نظر آن را تداعی می‌کند.
دیکتاتوری مذهبی و قرون وسطائی خمینی، رژیم ماقبل سرمایه داری که تنها به جنگ سرکوب و درآمد نفت متکی است، محققاً همچون دیکتاتوری کمپرادور شاه، محکوم به سرنگونی است بنحوی که با اطمینان می‌توان گفت در کنگره بعدی حزب کمونیست اتحاد شوروی (کنگره بیست و هشتم)[جولای ۱۹۹۰=خرداد ۶۹] هیچ اثری از این رژیم در ایران نخواهیم یافت. ما به پیروزی مقاومت عادلانه مردم ایران در برابر رژیم ضد بشری خمینی همچون پیروزی شما در قبال فاشیسم هیتلری و در قبال دیکتاتوری تزاری یقین داریم.
اگر چه مردم ما هم اکنون روز‌های بسیار تیره و تاری را ـ که یکی از سیاه‌ترین ادوار کل تاریخ آنهاست ـ سپری می‌کنند. اجازه می‌خواهم ضمن ابراز مجدد درود‌ها و تبریکات خود بمناسبت سال جدید و بمناسبت برگزاری بیست و هفتمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی و ضمن آرزوی موفقیت و سلامت برای شما و آرزوی خوشبختی و رفاه برای مردم شوروی، یکبار دیگر بر اهمیت و ضرورت همدردی و همبستگی فراموشی ناپذیر شما و حزب و میهن کبیرتان با مقاومت مردم ایران، تاکید کنم.
با ایقان به پیروزی مقاومت کبیر مردم ایران برای صلح و آزادی
و با تاکید بر دوستی و همبستگی خلقهای شوروی و ایران
٢۶ دسامبر ١٩٨۵
مسعود رجوی
متن نامه فرهاد الفت
تقاضای وام
کميتهء مرکزی حزب کمونيست اتحاد شوروی،
رفقای عزيز،
محترما:
سازمان مجاهدين خلق ايران که يک مبارزه ی انقلابی و سراسری برای سرنگونی رژيم ارتجاعی و قرون وسطايی خمينی را رهبری می کند، و بر طبق اسناد ارائه شده، در گير و دار يک نبرد تمام عيار نظامی و سياسی و اجتماعی و تبليغاتی با رژيم مربوط است، برای نيل به اين هدف انقلابی و ضد امپرياليستی خود، که نهايتا سازماندهی قيام مسلحانه ی مردمی را در چشم انداز دارد، در مجموع به مبلغی در حدود ۳۰۰ [سيصد] ميليون دلار، که ارزيابی کميته ی مرکزی آن است، نيار دارد. بديهی است که بخش اعظم نيازهای مالی سازمان ما از طريق کمک ها و منابع مردمی مجاهدين در داخل و مصادره از رژيم خمينی تامين می شود. اما بخاطر کمبودها از رفقای کميته ی مرکزی حزب کمونيست اتحاد شوروی تقاضا می کنيم هر ميزان از مبلغ فوق را که ميسر باشد (حتی يک سوم) به سازمان مجاهدين خلق ايران وام بدهند، که طبعا تاثير جدی و فراموش ناپذير خود را در پيشبرد مبارزه ی انقلابی سراسری ايران خواهد داشت. شايان تذکر می‌دانيم که چون نياز مبارزاتی ما به مبلغ فوق جدی است و در برنامه ريزی های استراتژيکی و تاکتيکی سازمان در سال ۱۹۸۶ اهميت تعيين کننده و مبرم دارد، و لذا خواهان تصويب هرچه سريعتر آن هستيم. سازمان مجاهدين خلق ايران بدين وسيله متعهد می گردد که در هر شرايطی که در آينده پيش بيايد، وام مزبور را از سال ۱۹۸۸ به بعد (ولو از محل کمک های مردمی خود) با تقسيط تاديه کند.
با تشکر
فرهاد الفت، عضو دفتر سياسی و نماينده ء سازمان مجاهدين خلق ايران
 ۷ ژانويه ۱۹۸۶
letter from Masoud Rajavi, to Mikhail Gorbache
Resolution of the TsK KPSS Secretariat approving a response to a letter from M. Rajavi, leader of the Mujahedin Organization of the Iranian People, to M. Gorbachev, and to a request submitted by the organization; two copies of instructions to the Soviet Embassy in Bulgaria to be delivered in ciphered form by the Committee for State Security (KGB); extract from the minutes of the TsK KPSS Secretariat; memorandum to the TsK KPSS from R. Ulianovskii, Deputy Chief of the International Department; letter to Gorbachev from Rajavi (translated into Russian) and the original letter in Persian; statement with information about the collection of documents attached to the letter from Rajavi; memorandum (translated into Russian) to the TsK KPSS from F. Olfat, member of the Politburo of the Mujahedin Organization, and the original letter in Persian requesting that the TsK KPSS lend any amount of money (up to US$300,000,000) to the Mujahedin Organization; memorandum to the TsK KPSS from Olfat, (translated into Russian) and the original letter in Persian requesting that the supporters of the Mujahedin Organization be allowed to cross the Soviet-Iranian border and be granted a temporary asylum in the Soviet Union 1985 December - 1986 February
... 
Reel 1.993, File 24

در همین زمینه
...
سایت همنشین بهار