نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ آذر ۱۶, دوشنبه


وصیت­نامه امین الضرب به پسرش محمدحسین
اعوذبالله من الشیطان الرجیم؛ بسم الله الرحمن الرحیم
این کتابچه دستورالعملی است که به آن فرزند دلبند سعادت­مند می نویسم که انشاءالله تعالی به توجه حضرت قائم آل محمد - سلام الله علیه - مثل در شاهوار به گوش کشیده و در سینه خود نقش نموده سعی و اهتمام نمائید فوق این مراتب را تحصیل نمائید که انشاءالله اسباب خیر دنیا و آخرت خواهد شد و هرگز ذلت و مسکنت بر شما مستولی نشود. و هرگاه خدای نخواسته تخلف نمائید و اعتنا نکنید یقین قطع داشته باشید که خدای نخواسته به ذلت و مسکنت و فقر و پریشانی گرفتار خواهید شد. درست تفکر کنید، ببینید سلطنت دنیا و آخرت و عزت بهتر است یا آنکه پریشانی و مذلت و احتیاج.

ای فرزند سعادتمند، بدان و آگاه باش که هرچیزی در دار دنیا تخمی دارد مثل گندم و جو و نخود و عدس و سایر چیزها، آن را که می­کاری در زمین و آب می­دهی سبز می­شود و جور خودش از او حاصل می­شود اگر خوب متوجه شوید برای چیزهای خوب و زراعات خوب تخمی هفتاد تخم و صد تخم و هزار تخم و هشتصد تخم حاصل می­دهد مطابق آیه شریفه که می­فرماید: «مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبّةٍ انبتت سبع سنابِلَ فی کل سنبه مائه حبّة والله یضاعف من یشاء»[i]

 و اگر تخم بد کاشته شود خدای نخواسته العیاذ بالله، یک کار بد منبع است تمامی ندارد هرگز، آن کار بد گم نمی­شود، مثل این می­ماند که یک آتشی روی رخت انسان یعنی آدمی بیفتد و بسوزاند وقتی پارچه­ی همرنگ لباس پیدا کردید وصله زدید، رخت وصله­دار است محال است که دوباره آن رخت درست بشود. العیاذبالله احتراز کنید از کار زشت، از حرف لغو و از چیزهایی که خداوند و رسول اکرم - صلوات الله وسلامه علیه- و ائمه طاهرین - سلام الله علیه - منع فرموده ­اند.


الان شما پاک و معصوم هستید، این عصمت خود را حفظ کنید و نگاه دارید که هیچ دولتی بالاتر از عصمت و درستی نیست. معنی عصمت اینست که شخص از گناه کبیره و صغیره احتیاط نمود از اول نکرد آن معصوم است به درگاه حضرت احدیث خیلی قرب و منزلت دارد. دعاهای او همیشه مستجاب است. و رسول خدا خداوند او را دوست می­دارد، محبوب جمیع مخلوقات واقع می­شود کشف آیات و علوم دینیه و غریبه بر او می­شود، ابواب خیرات و شئونات بر او مفتوح می­شود حضرت یوسف - سلام الله علیه - را زلیخای مصری به خود خواند، حضرت از خداوند ترسید و خداوند را فراموش نکرد و به او اعتنا نفرمود. خداوند عوض علم لدنّی به او مرحمت فرمود، سلطنت مصر را به او عطا فرمود، عمر طولانی مرحمت فرمود،[ii] هر یک از بندگان خداوند از محرمات اجتناب کنند و خداوند را فراموش نکنند مرتبه سلطنت و علوم لدنّی به آن­ها مرحمت خواهد فرمود، خوشتر آن باشد که سر دلبران گفته آید[iii] در حدیث دیگران:

 ای فرزند سعادتمند و ای نور چشم عزیز من، فرعون - علیه اللعنه، ادعای الوهیت نمود، کارهای زشت را پیش گرفت به اغوای شیطان خواست بندگان خدا را از راه بیرون ببرد و نور خداوند را خاموش نماید. چون بر خداوند لازم است که چراغ هدایت خود را همیشه به مخلوق خود بنماید و نگذارد دشمن­های او بمانند، حضرت موسی - سلام الله علیه - مبعوث به پیغمبری فرمود که فرعون و قومش را هدایت بفرماید، حضرت موسی - سلام الله علیه، آیات و معجزات هفت­گانه داشتند، مثل ید بیضا و عصا، کف دست مبارک حضرت مثل آفتاب درخشنده بود، عصای حضرت وقتی می­انداخت اژدها می­شد، مثل هارون برادری داشت. احوالات حضرت در قرآن و در اخبار معلوم است. حضرت به فرعون فرمود دست از ادعاهای بی­معنی خود بردارد، خداوند یگانه پرستش کن، توبه کن، در عوض اینکه تو قبول تبلیغ رسالت مرا بکنی، از خداوند کریم مسئلت می­کنم که در عوض به تو عمر جاویدان بدهد، همیشه جوان بمانی، پیری بر تو استیلا نیابد، سر تو هرگز درد نیاید، پادشاهی مصر را به تو همیشه مستدام فرماید دنیا و آخرت تو را خداوند معمور بفرماید، و هرگاه قبول نکنی به ذلت گرفتار می­شوی و این سلطنت و زندگی برای تو نخواهد ماند. فرعون عرض نمود یا موسی مهلت بدهید امشب مشورت کنم فردا جواب بدهم. حضرت مهلت دادند. 

شب رفت از عیال خودش که آسیه بود مشورت نمود، به او فرمود زود قبول کن مجال بده، رفت نزد وزیر خودش هامان از او مشورت نمود.[iv] جواب داد قبول نکن تو سال­های زیادی ادعای خداوندی نموده حال چگونه می­توانی بگوئی من بنده­ام، حضرت موسی تو را گول می­زند، فرعون حرف هامان را قبول نمود و حرف عیال خود را قبول نکرد خداوند عالم او را در رود نیل غرق نمود بعد از عذاب­های زیاد.

ای فرزند دلبند در وجود انسان موسی هست و فرعون هم است، موسی که قلب مطمئنه باشد امر به کارهای خوب و منع از کارهای بد می­کند، فرعون که نفس لوامه باشد امر می­کند به کارهای قبیح و زشت. هروقت نفس تو میل کند به یک کار لغوی صلوات بر رسول خدا فرست و حالات و قدس و زهد و تقوی و ورع حضرت یوسف و پیغمبرها اولوالعزم و ائمه اطهار را به یاد خود بیاور و شیطان را لعن کن. پیش خودت خیال کن یا ببین محبوب خدا و پیغمبر باشی،

 بهتر است یا مغضوب آن­ها. ببین ذلیل و محتاج و زیر دست مردم بودن بهتر است یا نزد مردم معزز و محترم بودن بهتر است. اگر احترام را می­خواهی، دولت و دین و دنیا می­خواهی، ابداً راضی مشو که یک کار غلو از تو سر بزند. اگر باختی باخته­ای. اگر خدای نخواسته معصیتی از تو سر بزند منتظر باش که سقف­های بازارها و خانه­ها بر سر تو خراب خواهد شد. اگر دولت روی زمین مال تو باشد، از دست تو می­رود - العیاذ بالله. همیشه حالت یوسفی را فراموش نکن که زن پادشاه مصر ساعتی هزار مرتبه دور او می­گشت، ابداً نگاه به او نمی­کرد. 

حضرت خضر پیغمبر - سلام الله علیه ترک هوای نفس نمود همیشه زنده است. پیغمبر آخرالزمان محمد بن عبدالله - صلی الله علیه وآله -ترک لذات دنیا را فرمود و بندگی خداوند را پیش گرفت، الا انقراض قیامت نام مبارک او را به تعظیم و تکریم می­برند. سلطنت دنیا و آخرت، آسمان­ها و زمین­ها در پنجه اقتدار اولاد آن بزرگوار است.

ای فرزند سعادتمند صبر و تقوی را پیشه خود قرار بده، هرچه بر تو وارد می­شود صبر کن، پرهیز کن، خیلی پرهیز کن، کارهای بد مثل زهر است، زهر را آدم می­خورد می­میرد. اینکه می­بینی بعض مردم کارهای بد می­کنند نمی­میرند، صورتاً نمرده­ اند، باطن آن­ها می­میرد. 

سلطنت­های بزرگ از دست آن­ها می­رود، خداوند عالم بر حسب ظاهر سیصد و شصت و شش رگ در بدن انسان قرار داده است. این رگ­ها هرکدام مصدر امری عظیم هستند. مجرای فیوضات ربانی هستند مثل نهرهائی که در کوچه­ها آب می­رود و به خانه­ها و باغات وارد می­شود، باغ این نهرها که رگ­های بدن باشد قلب انسان است، باید فیوضات را از مبدأ فیض این رگ­ها کسب نماید و به دل که قلب باشد برساند. اگر معصیتی از انسان سر بزند اسباب مسدود شدن راه­ها می­شود، اگر خدای نخواسته کبیره باشد به کلی مسدود می­شود محروم از فیض خداوند خواهد شد و ابداً آن راه دیگر باز نخواهد شد، اگر توبه کند به همان حالت روز توبه خواهد ماند و الا به کلی خراب­تر و ضایع­تر خواهد شد، مثل میوه­ای که اول لکه ندارد وقتی لکه افتاد تمام را فاسد می­کند و معدوم می­شود.

 حکماً و حتماً بدون شک و شبهه مثل آفتاب پیش روی شما روشن باشد که معاصی الهی ابواب فیوضات و فتوحات را مسدود می­کند، آدم چشم دارد و نمی­بیند، گوش دارد نمی­شنود، چنانچه در کلام مجید ربانی و قرآن روشن می­فرماید: «ولهم اعین لایبصرون بها ولهم اذان لایسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل». انشاءالله[v] این مقام را درک خواهید نمود و متوجه خواهید شد که خداوند و رسول از شما راضی باشند. دنیا و آخرت خودتان معمور خواهید نمود، ابا و اجدا خود را ضایع و باطل نخواهید نمود. آبا و اجداد شما زحمت­های کشیده­اند که شما به ثمر رسیده­اید. طوری بکنید که آن­ها راضی باشند. رضایت آن­ها رضایت پیغمبر خدا و ائمه اطهار است.

دقیقه از ذکر خداوند غفلت نکنید، از کتب هرگز غفلت نکنید، احوالات سابقین را، ترتیب زاهدین را ببینید چه بوده است، هرکدام خوب بوده­اند ببینید چه شده­اند، هرکدام بد بوده­اند تمام پایمال شده­اند، اسمی و رسمی از آن­ها باقی نمانده است العیاذاً بالله.[vi] بیست و هشت سال است در مملکت تهران مانده­ام. البته یک صد نفر متجاوز آدم­های مغرور با دولت و با عزت دیده­ام که خانه­های خوب داشته­اند، املاک زیاد داشته­اند، پسرهای ظریف داشته­اند، عروس­های ماهرو برای پسرهای خود حاضر نموده­اند، با آدم­های بادولت وصلت کرده­اند، ملک­زاده­ها را برای پسرهای خود گرفته­اند، چون به راه خدا نرفتند و از معصیت الهی اجتناب نکردند، «و جعلنا عالیها سافل­ها». 

خداوند ذریات آن­ها را برانداخت. معدوم کرد. اولادهای آن­ها را به گدائی دیدم، بدتر از گدائی. پناه بر خداوند متعال باید برد. «ففروا الی الله ففّروا الی الله، ففّروا الی الله».[vii] پسرجان من، عزیزتر از جان من، گوش بده هوش خود را به مغز خود بیار. هشیار باش، شیاطین انس زیاد است، ابداً با کسی دوستی نکن. با جوانان معامله نکن. داد و ستد نکن. به خانه آن­ها نرو. آن­ها را به خانه خودت میاور. الحذر الحذر الحذر از این مردم. دین و مال و جان را می­برند از روی هوای نفس حرکت مکن. تندرستی و تدین و هوش اگر داشته باشی دولت قرین تو خواهد بود. آن­چه خداوند خواسته و می­خواهد و مقدر شده غیر از آن نخواهد شد. همیشه متوسل به ائمه طاهرین - صلوات الله علیه - باش. با مردم همیشه خوش سلوکی کن، اگر کسی نیکی کند هروقت ممکن باشد تلافی کن. هرکس به تو بدی نماید دفع کن او را رفع شر او بکن، به هر طور ممکن است، او را واگذار کن به خداوند، هرکس که خلاف بکند و اذیت برساند به خود راه مده. 

خلاف عهد را دو مرتبه عذرش را بپذیر دفعه­ی سوم، هرکس باشد قبول مکن. او را ترک کن. در تحصیل علوم تا قوه و جوانی است کوشش کن، بعد از آن­که به سن بیست سالگی رسیدی تأهل اختیار کن. قبل از بیست سال قبول نکن، هرکس بگوید و ترغیب نماید، گوش مده. بعد از تأهل اختیار نمودن تهیه و تدارک مکه معظمه ببین. با یک نفر از سادات که درس خوانده باشد و متدین باشد به سفر مکه معظمه زادها اله شرفا وتعظیماً مشرف سیّد خرجش را قبول کن در عرض راه، آداب حج و اصول دین از او تحصیل کن.

در امورات خیر آنچه قوه داشته باشی به طور مخفی که احدی ملتفت نشود خودداری نکن. اشخاصی که پیرمرد هستند و فقیر شده­اند خیلی مراعات[viii] کن، در خفا و آشکار از آن­ها مضایقه نکن. سائل را تا بتوانی رد نکن.تو ولو کان به یک پول سیاه باشد. در تعزیه داری خامس آل عبا - سلام الله علیه - غفلت و کوتاهی نکن ایام عاشورا پانصد من به وزن تبریز[ix] برنج طعام نموده به فقرا و طلاب و هرکس که وارد می­شود بر مجلس تعزیه بده. در عید غدیر همه ساله به قدر قوه به فقرا و سادات به طوری که پیشرفت باشد بذل کن. صله ارحام که داریم در اصفهان، ثبت آن­ها در دفترها هست. همه ساله به آن­ها داده می­شود از آنها غفلت کن. ماه مبارک رمضان همه ساله یکصد تومان به طلاب مدرسه­های تقسیم کن که مدد معاش ماه مبارک آنها باشد و هکذا در شب عید نوروز یکصد تومان به طلاب تقسیم کن که شب عید را طعام صرف نمایند. امید دارم ابداً اینها را فراموش نخواهی نمود.

 اگر فراموش نکردی، خداوند خداوند. ابواب فتوحات را بر تو مفتوح خواهد فرمود. ابداً در دنیا و آخرت پریشان نخواهی شد. لیکن تند مرو یعنی اسراف نکن، با کمال آرامی حرکت کن، صبر پیش گیر خیلی صابر و شکور باش. ابداً شکایت نکن، هرچه خداوند احدیت پیش می­آورد او را راضی باش. هرگز هوا و هوس نداشته باش که امروز لباس رنگین و سنگین می­خواهم یا عیال من اینطور می­خواهد، یا عمارات عالی مردم ببینی دلت بخواهد. ابداً این چیزها را مخواه، غیر از زحمت و مرارت چیزی بر این­ها مترتب نیست، هر قدر کمتر آلوده دنیا بشوی، آسوده­تر هستی. خودت را به مهلکه نینداز. کارهای زیاد و آرزوهای زیاد اسباب هلاکت است، خانه و زندگی را بر باد می­دهد. 

به قدر شعور خودت و دسترس خودت مشغول کسب باش. همیش به نان خالی شاکر باشد. ابداً و مطلقاً نزدیک این زرد و سرخ دنیا نرو. پنجاه سال شب و روز آرام نگرفتم، خودت دیده­ای که در خانه یک ساعت آرام نیستم. جهت این است خود را داخل مردم کرده­ام هوای نفس مرا گرفتار نمود. با مردم همیشه به طور تواضع و تعارف رفتار کن. به هر طور عموهای شما صلاح بدانند، اطاعت کن و مطیع باش همیشه ملاحظه دخل و خرج خودت را بکن. از صبح الی شام ببین دخل چه داری، مقابل آن خرج کن اگر دخل نداری خرج نکن. و هکذا حساب شب و روز که 24 ساعت است برای وجود خودت نگاهدار، متوجه باش که هشت ساعت آن را تحصیل علم و اطاعت و بندگی خدا به جای بیاوری، شب که نصف شود و قدری بگذرد خداوند را یاد کن. از خداوند توفیق و وسعت بخواه. اگر می خواهی که شب زنده­دار باشی، اسباب زحمت برای خودت را فراهم نیاور. چیزهای رطوبتی[x] نخور. خوراک کمتر بخور، کسالت تو را کمتر خواهد گرفت. به وقت بیدار خواهی شد. در رخت خواب عیال خود هرگز نخواب، به جز هفته یک شب، بلکه پانزده شب یکشب. اگر زیاده بر این بخوابی، اسباب ناخوشی و مرض است، هرگز سالم نخواهی ماند. خودت را خیلی حفظ کن، هرگز نگاه به ناموس مردم نکن. چشمت به نامحرم بیفتد بر هم بگذار. ملائکه آسمان­ها زمین­ها برای تو استغفار می­کنند و تسبیح می­گویند.

آن­چه می­نویسم بفهم. هشیار باش. این کلمات جوهر کلمات است. وقت زیاد نوشتن ندارم. هریک را به اختصار می­نویسم، انشاءالله خواهی فهمید و خواهی دانست. همه صحیح است. حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب - علیه السلام - فرزندهای خود را نصایحی فرموده است یک کلام مبارک آن حضرت برای جمیع عالم بس است. الحمدلله سواد عربی و علم داری به آنها رجوع کن. حالات متقدمین را بخوان. ببین چیزی نتوانسته­اند برای خودشان بگذارند، به جز خوبی و علم. دولت­های دنیا فانیست، ابداً نخواهد ماند. مملکت­ها فانی است. آدم­ها فانی هستند. پوسیده و خاک شده­ها و می­پوسیم. حرص زدن اسباب گرفتاری است این­ها را ملتفت باش همیشه تقوا و پرهیز را از دست مده. در تحصیل فهم و علوم جد و جهد کن، علام الغیوب تفضّل خواهد فرمود.

 لیکن خودت را در نظر مردم جلوه مده و اسرار خود را با احدی مگو همه را گوش باش. آنچه می­شنوی خوب باشد در سینه­ات ضبط کن به وقتش به کار تو می­آید، آن چه بد است از او احتیاط کن و ابداً به خودت راه مده. وجود خودت را حفظ کن از همه چیز. مردم تو را نشناسند، بهتر است آن چه از علوم در سینه داری نگاه دار، با مردم نامناسب ابداً سلام و علیک نکن. همیشه استغفار کن. پناه بر خداوند و ائمه طاهرین بجو. اعمال و افعال روز انشاءالله به همین طور که رفتار می­کنید طلوع فجر که قبل از اذان صبح است باید حاضر باشید برای نماز فریضه و تعقیبات و تلاوت قرآن. بعد از طلوع آفتاب توکل بر ذات مقدس حضرات احدیت نموده، بیاری ائمه طاهرین توسل جسته دنبال شغل و مطالب می­روی.

آن­چه خداوند عالم مقرر فرموده است پیش خواهد آمد، نه آنکه هرچه پیش بیاید او را قبول کنی، آنچه پیش می­آید اول با عقل باید سنجید اگر کاری است که گرفتاری دارد ابداً قبول نکن طوری باید زندگانی کنی انشاءالله که هر وقت بخواهی جایی سفری بروی مانع نداشته باشی، گرفتار نباشی. چه بسیار اشخاص که بعد از پدر دور آن­ها را گرفته­اند و مشغول لهو و لعب نموده­اند، به اسباب چینی اموال و جان او را برده­اند. شیطان انس زیادست، الحذر احدی را با خودت دوست ندان، ریشخند می­کنند، مال آدم را ببرند، خانه آدم خراب می­کنند، فکر کن ببین اگر خدای نخواسته محتاج شوی و از کسی قرض بخواهی چه قدر ناگوار است. فکر کن ببین اگر خداوند تفضل نفرماید عزت تو را بدل به ذلت نماید، چه خواهی نمود. اگر می خواهی عزیزدارین باشی از معصیت­های الهی، از کارهای بد. از دروغ، پرهیز کن. معاذالله ثم معاذالله. از مردم هم کمال احتیاط را بکن در کارها عجله مکن با کمال آرامی و طمأنینه حرکت کن. هرگز تندی با کسی مکن. با مردم با علم و با حلم رفتار کن.

 با مردم تواضع کن، احترام کن، توجه در کسب تجارت داشته باش، لاغیر. کارهای دیگر را هم علمش لازم است من جمله علم جواهرات و معدنیات و علم صرافی کالا و نقره، علم حساب، اول مقدم بر جمیع علوم است که ترتیب علم داد و ستد تجارت باشد. باید فهمید که دفتر و روزنامچه تجارت را به چه فاعده باید نگاه داشت، روزنامچه باید داشت آنچه واقع می­شود از داد و ستد و خرید و فروش، در روزنامچه باید نوشت و شب از روزنامچه در دفاتر دیگر. طلب را در دفتر طلب و قرض را در دفتر قرض ارسال و مرسول به ولایات، در دفتر ولایات. خرج را در دفتر علاحده. اجناس را باید در دفتر علاحده، به اسم و رسم و جزو قیمت طلب نوشت.

 روز به روز یا هر وقتی که فروش می­رسد، وجهش را نوشت و همیشه رسیدگی نمود که چیزی کم نشده باشد یعنی متوجه باشد. آدم که اول مثلاً صد توپ چیت داشته است این صد توپ عددش کم نشده باشد، قیمتی که اول خریده است با قیمتی که فروش نموده است مطابق کند، ببینید نفع کرده است یا ضرر کرده است. اگر دید ضرر کرده است یا کم آمده است، باید مجدداً رجوع کرد به حساب، شاید کسی برده باشد یا سهو شده باش، عیب را پیدا کند جمیع امورات شخص باید ثبت و جمع و خرج داشته باشد. من خودم اگر کارهایم از نظم و ترتیب خارج است. مجال نکرده­ام. لیکن به حول الله و قوته منظم خواهم نمود و معین خواهم نمود که سررشته به دست بیاید. اگر مجال نشود تو که فرزند من هستی این طور مکن. رشته کار را محکم نگاهدار. همه روزه جمیع خرج و ضرر و نفع خود را ملاحظه کن، یک وقتی آدم ملتفت می­شود آب از سرگذشته است. ابداً ضمانت از کار احدی کن الحذر الحذر.

 وصیت می­کنم به تو مبادا ضمانت از احدی هرگز بکنی. ای فرزند سعادتمند بدان و آگاه باش که نوشتن این ورقه­ها طول کشید بعضی اتفاقات برای من وارد شد که باید برای تو بنویسم. اولاً چندی قبل خواستم خود را در امورات بعضی تجار داخل نمایم و طوری بنمایم که اسباب رفاهیت عامه مردم بشود، راه متقبلین و اشخاص مال مردم خور را مسدود نمایم بعد از زحمات زیاد و عرض خاکپای مبارک اعلیحضرت شاهنشاه عالمیان پناه روحنا فداه، کمال مرحمت شد و توجهات ملوکانه شد اشخاصی که همراه بودند حسد به هم رسانیدند بنای فساد را گذاشتند، کارها بر هم خورد،[xi] چون برای من غیر از زحمت و خرج فایده نداشت، دست کشیدم و اغلب تجار و مردم کمال عداوت را با من دارند به طوری که هرگاه بتوانند از مال و جان در حق شماها کوتاهی نخواهند نمود، تکلیف شماها صبر و حوصله است.

آنچه بگویند از دور و نزدیک، ابداً اعتنا نکنید، نزدیک کسی نروید، با کسی حرف نزنید، احدی را دوست خودتان ندانید، راه نزد خودتان ندهید، هیچ کس نباید نزد شما بیاید. اگر هر قدر بگویند مال شما را بردند، خوردند ما برای شما همراهی می­کنیم قبول نکنید. عموهای شما هروقت حاضر شدند، دفتر و دستک حساب را به آن­ها تفویض کنید. حساب مردم را همه را راجع به حاجی میرزاابوالقاسم نمایید. صورت طلب و قرض را تماماً می­داند. اگر کسی حرفی ادعائی به شما بکند گفتگوئی نماید در دفتر معلوم است. آن چه هرکس بگوید تکلیف حساب در دفتر است و شرع. ای فرزند سعادتمند، بدان و آگاه باش که آخر خیالات و رأی من، بر این قرار گرفت که کائناً ما کان از نقد و مطالبات و املاک را تماماً به شما مصالحه نمایم که در حقیقت شما به جای خودم برقرار باشید. مصالحه نامچه علیحده، سفارش و دستورالعمل داده بودم جناب حاجی ملاعلی محرر بنویسد، نوشته است انشاءالله خودم به مهر می­رسانم صیغه آن مصالحه و همان طور خوانده­ام صحیح است.

دستورالعمل شما این است که اولاً توکل شما برذات مقدس الهی باشد، دوم ائمه اطهار. همیشه با ذکر و خضوع و خشوع باشید در کارهای دنیوی همیشه. دست از خدمت جناب جلالت مأب أجل اکرم افخم آقای وزیر دربار اعظم، امین السلطان مدظله العالی نکشید. از پدر خیلی خوب از برادر خیلی خوب، از هرچه بگوئید به حقیر مهربانی بیشتر فرمودند. جان قربان محبت جناب معظم الیه باید کرد. من که جان ندارم. باری خودت را یک روز خارج مکن. برو تعظیم کن.

حجره برو، حق هرگونه مرحمت بر من دارند. عموهای شما، هرگز نامهربانی نخواهند نمود اگر خدای نخواسته تغیری کنند، ساکت باش. مطلب دیگر آنکه در مصالحه نامچه نوشته­ام ده هزار تومان به نور چشمی محمدمهدی آقا بدهی. از قرار معلوم والده­ی او حمل دارد. چنانچه پسر است انشاءالله بماند پنج هزار تومان هم باید برای او تهیه نمائی که بی­حق نماند. اگر دختر است دو هزار و پانصد تومان. زیاده بر این مجال ندارم بنویسم جمیع امورات را راجع به خداوند متعال نمودم و همه را به خداوند سپردم.

بعد از وفات نعش مرا ببرند ابن بابویه در مقبره­ی مرحوم حاجی آخوند یکی از آن اتاق­ها و درهایش را بگیرند یک قبر پیغمبری بسازند آن­جا بگذارند دو سه ماه بگذرد، تلاده پس بدهد. پانصد تومان به جناب آقامیرزا محمدخلیل بدهند که یک صد تومانش را به علی شاگرد واگذار نماید. چهارصد تومان هم به جهت مخارج نعش و خودشان حقیر را به عتبات عالیات و همه جا طواف داده، در زمین وادی السلام دفن نمایند.

یکصد تومان علی به جهت مخارج راه و متوجه شدن نعش و سایر مخارج او می­باشد.

به تاریخ ششم شهر محرم الحرام 1303. بقیه­ی کتابچه تحریر شد صحیح است.

الحاج محمدحسن

بابک زنجانی را می بینید.

بابک زنجانی را می بینید.

«چگونه می‌توان ایرانى بود؟»

«چگونه می‌توان ایرانى بود؟».
...
می‌گویند ادوارد براون انگلیسى وقتى با دانشمندانى برخورد می‌کرد که می‌توانستند به فارسى تکلم کنند، هر زبان دیگر را کنار می‌گذاشت و می‌گفت: «باید فارسى حرف زد؛ چرا که وقتى انسان فارسى حرف می‌زند، احساس می‌کند زبانش انسانی‌تر است.» نمی‌دانم آیا ایرانی‌هایى که در خانۀ خود با فرزندان ایرانى خویش به زبان فرنگى حرف می‌زنند یا در ادارات، کارگاه‌ها و بیمارستان‌ها مطالب خود را به زبان انگلیسى تقریر می‌نمایند، از این کلام براون احساس شرمسارى می‌کنند؟
من وقتى در باب گذشتۀ ایران تامل می‌کنم، از اینکه ایرانی‌ها دنیا را به نام دین یا به نام آزادى به آتش و خون نکشیده‌اند، از اینکه مردم سرزمین‌هاى فتح شده را قتل‌عام نکرده‌اند و دشمنان خود را گروه‌گروه به اسارت نبرده‌اند، از اینکه در روزگار قدیم یونانی‌هاى مطرود را پناه داده‌اند؛ ارامنه را در داخل خانۀ خویش پذیرفته‌اند؛ جهودان و پیغمبرانشان را از اسارت بابل نجات داده‌اند؛ از اینکه در قرن‌هاى گذشته جنگ صلیبى بر ضد دنیا راه نینداخته‌اند و محکمۀ تفتیش عقاید درست نکرده‌اند؛ از اینکه ماجراى سن‌بارتلمى نداشته‌اند و با گیوتین سر مخالفان را درو نکرده‌اند؛ از اینکه جنگ گلادیاتورها و بازی‌هاى خونین با گاو خشم‌آگین را وسیلۀ تفریح نشمرده‌اند؛ از اینکه سرخپوست‌ها را ریشه‌کن نکرده‌اند و بوئرها را به نابودى نکشانیده‌اند؛ از اینکه براى آزار مخالفان ماشین‌هاى شیطانى شکنجه اختراع نکرده‌اند و اگر هم بعضى عقوبت‌هاى هولناک در بین مجازات‌ها ... بوده، آن را همواره به چشم یک پدیدۀ اهریمنى نگریسته‌اند، و از اینکه روى‌هم‌رفته ایرانی‌ها به اندازۀ سایر اقوام کهنسال دنیا نقطه ضعف اخلاقى نشان نداده‌اند، احساس آرامش و غرور می‌کنم.
...
و در این احوال، اگر سؤال سمج و تأمل‌انگیز منتسکیو و پاریسی‌هاى کنجکاوش یقه‌ام را بگیرد و باز از من بپرسد: «چگونه می‌توان ایرانى بود؟» جواب روشنى براى آن آماده دارم؛ جوابى که خود سؤالى دیگر است: «چگونه می‌توان ایرانى نبود؟». گمان دارم نسل تازه‌اى که حالا دارد به عرصه می‌آید و حتى نسل‌هایى که می‌بایست شاهد استمرار تاریخ و فرهنگ ایران باشند نیز می‌خواهند همین جواب غرورانگیز را در برابر سؤال منتسکیو داشته باشند. در این‌ صورت، می‌بایست نه فقط خودشان این عنصر اخلاقى و انسانى را که در فرهنگ ایران هست، حفظ کنند؛ بلکه از طرف ما نیز باید این اندازه سعى شود که با ایجاد تزلزل در این آرمان‌هاى انسانى، امید آنکه در آینده هم ایرانى مثل ایرانى گذشته ملامت‌ناپذیر بماند، از بین نرود.
...

گفت‌‌‌وشنود با اسماعیل یغمائی18

France holds first elections since Paris attacks

Muslims Who Attended Killer’s Mosque Speak Out

Une mafia criminel a pris le POUVOIR aux Etats Unis -Charles Gave

مصاحبه با چرخنده‎