نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۵ آبان ۱۴, جمعه

 ضرب آهنگ شانه در میان چله، صدای تلم زدن برای تهیه ماست و دوغ و زندگی با دام تنها یک سکانس از زندگی  مردمان مازندران 
هم‌آغوشی اصلاحات و پول کثیف؛
حمایت نمایندگان لیست امید از حقوق نجومی و سوء استفاده اشخاصی چون فاطمه حسینی از تریبون مجلس، جای هیچ تردیدی را باقی نمی‌گذارد که امیدی‌ها با رانت و پول وارد مجلس شدند.
پس از گذشت هشت ماه از انتخابات مجلس شورای اسلامی دهم، پشت پرده لیست امید آشکار می‌شود؛ لیستی که محصول استمرار اضلاع اصلی ائتلاف انتخاباتی ریاست جمهوری یازدهم بود. «مگوها»ی لیست جریان اصلاحات از سوی فعالان سیاسی برجسته آنان بیان می‌گردد، هرچند پیش از در انتخابات شورای شهر چهارم تهران نیز بیان شد.
افشاگری علیه «رانت» و «پول» لیست امید
الهه کولایی، عضو شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاحات، خبری مهم از مناسبات درونی اصلاحات نسبت به چگونگی چینش اعضای لیست امید بیان کرد؛ «رانت» و «پول» مؤلفه‌های اصلی برای انتخابات نامزدهای لیست امید بودند؛ نامزدهایی که هم‌اکنون در کسوت نماینده «مردم» در بهارستان دهم حضور دارند.
الهه کولایی در بررسی ورود «پول‌های نجومی» و اثرات «رانت» بر تصمیمات سیاسی و جهت‌دهی انتخاباتی افشاگری بی‌سابقه انجام داد؛ این فعال برجسته اصلاحات اظهار داشت: «به‌هرحال افرادی که از امکان مالی و ارتباطات خوبی برخوردارند و چنین امکاناتی برای آن‌ها فراهم است، قطعاً نسبت به بقیه افراد شانس بیشتر و بهتری برای حضور در همه لیست‌های انتخاباتی دارند.» وی در بخشی دیگر از سخنان خود اظهار داشت: «همیشه پول و قدرت در حوزه سیاست تأثیرگذار هستند. برخی کاندیداها از طریق رانت وارد لیست امید شدند و من این مسئله را تکذیب نمی‌کنم.»
لیست امید
روزنامه اصلاح‌طلب آرمان امروز نیز روایت جدیدی از حضور گروه‌های فشار «رانتی» و «پولی» در فرایند تصمیم‌گیری و روند تصمیم‌سازی‌های جریان اصلاحات در مناسبات سیاسی داد؛ این روزنامه ضریب قدرت «وابستگی» به «مدیران» اصلاحات را مهم توصیف کرد و در همین راستا نوشت: «رانت سیاسی به معنی وابستگی نمایندگان لیست امید، حتی بیشتر از «پول» به چشم می‌خورد، زیرا هستند افرادی که به علت وابستگی به مدیران دوران اصلاحات وارد لیست‌های انتخاباتی شدند»[1] اولین نفر در لیست «رانتی» امید فاطمه حسینی است؛ او فرزند صفدر حسینی، وزیر دولت اصلاحات و از مشهورترین افراد در پرونده حقوق‌های نجومی است.
لیست امید
فاطمه حسینی در پوسترهای انتخاباتی از «مبارزه با فساد» و «افزایش شفافیت اقتصادی» سخن به میان آورد و سرانجام مردم تهران در هفتم اسفند 1394 با اعتماد به این شعارها و تأکید رئیس دولت اصلاحات، وی را رهسپار «خانه ملت» کردند؛ اما اولین نطق وی در خانه «ملت» دفاع از پاکی اقتصادی «خانواده» خود بود.
همچنین روزنامه آرمان امروز به روایت قدرت «پول» برخی از احزاب اصلاحات در سهم‌خواهی‌های لیست انتخاباتی اشاره کرد و نوشت: «احزابی در بین اصلاح‌طلبان هستند که هیچ نیروی قوی در میان اعضای آن‌ها وجود ندارد و خروجی آن‌ها نهایتاً نمایندگان منزوی در مجلس است، اما به علت داشتن امکاناتی از جمله «چاپخانه» همه ساله در انتخابات گوناگون افرادی را به اجبار در حالتی که وزنه‌ای در انتخابات میان گروه‌های سیاسی ندارند، وارد لیست‌های انتخاباتی اصلاح‌طلبان می‌کنند.»[2]
لیست امید «پولی و رانتی» نبود! / ائتلاف اصلاح‌طلبان مهم است
«خبری که اگر در برخی کشورهای منتشر می‌شد، پس از انتشار آن بلافاصله موجی از استعفا از فعالیت سیاسی و عذرخواهی را با خود به همراه داشت، اما اکنون در عرصه سیاسی ایران خبری ازاین‌دست نیست.»[3] روزنامه آرمان امروز انتظار «عذرخواهی» و «استعفا» به دلیل اثرگذاری شاخص «رانت» و «پول» در چینش نامزدهای لیست امید از سوی افراد تصمیم گیر اصلاحات دارد؛ اما در آن وادی «سیاسی» خبری از عذرخواهی نسبت به شفافیت نیست!
علی صوفی، رئیس ستاد انتخاباتی مجلس اصلاح‌طلبان، به‌مانند گذشته با رد حضور در لیست امید با مؤلفه‌های تصمیم‌گیری «پولی و رانتی» به توضیح کمک‌های مالی به ستاد انتخاباتی اصلاحات پرداخت و در همین راستا اظهار داشت: «حدود ۳۰۰ میلیون تومان توسط آقای مرعشی به‌حساب ستاد واریز شد که بعداً به حساب کاندیدای حزب کارگزاران گذاشته شد و فرد شناخته‌شده‌ای هم حدود ۱۰۰ میلیون به‌حساب ستاد به‌صورت نقدی واریز کرد و دیگر هیچ کمک نقدی‌ای به‌حساب واریز نشد تا اینکه لیست تهران بسته شد و بعد از بستن لیست قرار شد افرادی که در لیست امید تهران بودند نفری ۵۰ میلیون برای هزینه‌های ستادهای انتخاباتی به حساب ستاد تهران واریز کنند که از سی نفر آقای دکتر عارف دو برابر سهم خود را به‌حساب ستاد انتخاباتی تهران واریز کردند. خانم صفدر حسینی هم سهم خود را پرداخت کرد. همچنین برخی دیگر هم تا سهم پنجاه میلیون را در چند بخش واریز کردند و عده‌ای هم کمتر از سهم خود دادند، بااین‌وجود نصف مبلغی که پیش‌بینی می‌شد تأمین نشد»[4]
لیست امید
فشارهای از سوی سران اصلاحات به الهه کولایی افشاگر تعاملات درون جریانی اصلاحات افزایش یافت؛ به‌نحوی‌که وی مجبور به رد این اظهارات شد و «اتحاد اصلاح‌طلبان» را بر نقد قدرت «رانت و پول» در جریان اصلاحات ترجیح داد؛ در همین راستا آذر منصوری فعال اصلاح‌طلب نوشت: «هیچ عاملی نباید ائتلاف و انسجام اصلاح‌طلبان را با چالش مواجه کند. نقدهای دلسوزانه‌ای که قاعدتاً باید با هدف اصلاح رویه‌ها بخش مهمی از برنامه‌ها را به خود اختصاص دهد. حفظ این ائتلاف برای ما از نتیجه آن مهم‌تر است.»[5]
حمله مشارکتی‌ها به کارگزارانی‌ها
اما هدف الهه کولایی عضو حزب منحله مشارکت از افشاگری پیرامون لیست امید چیست؟ او که پیش‌ازاین ریاست عارف بر مجلس دهم را قطعی تلقی می‌کرد؛ نوک پیکان خود را به سمت اصلی‌ترین حزب سیاسی اصلاحات و مانع ریاست عارف بر بهارستان نشانه رفته است.
مرجع ضمیر این سخنان، حزب کارگزاران سازندگی است؛ حزب کارگزاران سازندگی اصلی‌ترین منابع مالی اصلاحات به شمار می‌رود؛ آنان تکنوکرات‌های با قدرت مالی فراوان که میراث‌شان از حضور در دولت هاشمی رفسنجانی است؛ در همین راستا محمد عطریانفر از اعضای شورای مرکز حزب کارگزاران سازندگی اظهار داشت: «کارگزاران در درون جبهه به آرمان‌های اصلاحات وفادار بوده و به تصمیمات مشترک هم به نحو احسن عمل کرده است. یادتان هم نرود به تجربه ثابت شده است همواره موتور محرکه و توسعه جریان اصلاح‌طلب با کارگزاران است، سوخت را کارگزاران می‌رساند، البته نه فقط پول که سازمان‌دهی و ساختار را آن‌ها عهده دارند.»[6] و از سوی دیگر حزب کارگزاران سازندگی با همراهی حزب اعتدال و توسعه به نمایندگی از دولت یازدهم توانست؛ محمدرضا عارف را از ریاست مجلس شورای اسلامی بازدارد و همچنین این حزب در روند فعالیت مجدد شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاحات خواهان حاشیه راندن و حذف ساختاری محمدرضا عارف و حامیانش هستند.
به نظر می‌رسد که با ترکیب جدید شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاحات، مشارکتی‌ها خواهان نقش‌آفرینی بیشتر در تصمیم‌سازی‌های این شورای دارند و اولین گام را با حمله به رقیب دیرینه خود آغاز کرده‌اند.
اما فراتر از مناسبت درون جناحی اصلاحات، این سؤال در افکار عمومی نسبت به نوع حضور نمایندگان لیست امید مطرح می‌گردد که آیا نوع رفتار پارلمانی آنان متناسب با دستورات و منافع، منابع «رانتی» و «پولی» است؟ آیا اعضای «پارلمان در سایه» همان افراد لابی‌های «رانتی» و «پولی» است؟ آیا لیست انتخابات آینده شورای شهر اصلاح‌طلبان نیز با معیار «پول» و «رانت» بسته خواهد شد؟

زن جوانی که پیش از ظهر امروز در شهرک آزادی تهران مرتکب قتل همسر و دو فرزندش شده است

زن جوانی  در شهرک آزادی تهران مرتکب قتل همسر و دو فرزندش شده است در اظهاراتش مدعی شد که همسرش با زن دیگری در ارتباط بوده است.
، حدود ساعت 12 امروز وقوع یک جنایت هولناک در ساختمانی در شهرک آزادی به مأموران کلانتری 150 تهرانسر اعلام شد که بلافاصله تیمی از نیروی انتظامی در محل حاضر شدند و طی بررسی‌های اولیه مشخص شد زن 34 ساله‌ای همسر 39 ساله، دختر 11 ساله و پسر 4 ساله‌اش را به ضربات چاقو به طرح هولناکی به قتل رسانده و پس از خودزنی قصد پریدن از بالکن خانه و خودکشی را داشت که مأموران توانستندوی را بازداشت کنند. همچنین دیگر دختر زن جوان که 10 سال دارد توسط مادرش مجروح شده بود که به همراه مادرش به بیمارستان انتقال یافتند.
محل وقوع جنایت
دقایقی بعد مراتب این قتل به قاضی مرادی بازپرس ویژه قتل پایتخت اعلام شد و بازپرس امور جنایی تهران در محل وقوع جنایت حاضر شد.همچنین بررسی صحنه وقوع جرم نشان داد که تمامی اموال محل وقوع جنایت شکسته و به شدت تخریب شده است.
  همسایه‌های قاتل پس از شنیدن صدای مشاجره و درخواست کمک فرزندان قاتل در منزل آنها را شکستند و پلیس را در جریان این جنایت هولناک گذاشتند.
جزئیاتی از قتل فجیع اعضای یک خانواده در شهرک آزادی +عکس

  بازپرس امور جنایی تهران جسد مقتولان به پزشکی قانونی انتقال یافت.
حفاظت محیط زیست در زمینه حفظ حیات در دریاچه رو به مرگِ ارومیه، وزیر نیرو و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست را قاتلان این دریاچه ملی و جهانی نامید و گفت: طی سه سال گذشته، فصل جدیدی بر درد این دریاچه ملی اضافه شده است.
 
وی با ذکر یک اتفاق مهم تلخ برای افزایش سطح آب دریاچه ارومیه علاوه بر بحران خشک شدن، ورود فاضلاب به دریاچه نیز بحرانی زیست محیطی را برای ادامه حیات گونه های طبیعی در این سرزمین رقم زده است.
 
در خصوص مقصر ورود فاضلاب به این دریاچه، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و وزیر نیرو را دو متهم اصلی این فاجعه زیست محیطی دانست و اظهار داشت: متاسافنه وزیر نیرو به جای حفاظت از دریاچه ارومیه، اجازه ورود فاضلاب شهری و پساب شهرک های صنعتی واقع در تبریز و ارومیه را از طریق رودخانه های منتهی به این دریاچه داده است.
در گزارش های سازمان حفاظت محیط زیست، زمان و میزان ورود فاضلاب و پساب به دریاچه وجود دارد اما متاسفانه هیچ اقدام پیشگیرانه ای توسط سازمان حفاظت محیط زیست صورت نمی گیرد.
 
ش حفاظت محیط زیست و همچنین بررسی های میدانی خود گفت: متاسفانه هنگام بارندگی، کلیه تصفیه خانه ها خاموش می شوند و تمامی پساب شهرک های صنعتی بدون تصفیه وارد دریاچه ارومیه می شود.
 
شکل اصلی را عدم نظارت صحیح رئیس سازمان حفاظت محیط زیست نسبت به تجهیز کارخانه ها و شهرک های صنعتی به سیستم های تصفیه فاضلاب دانست و گفت: بر اساس برآوردهای صورت گرفته، تصفیه خانه های موجود تنها برای تصفیه یک سوم از خروجی پساب کارخانه ها ظرفیت دارند و سازمان حفاظت محیط زیست برخلاف مسئولیت حاکمیتی خود و بدون در نظر گرفتن تامین زیر ساخت های لازم، مجوز فعالیت این کارخانه ها را در ارومیه و تبریز صادر کرده است.
 ابتکار را قاتل دریاچه ارومیه دانست و گفت: وزیر نیرو مرگ دریاچه را کلید زد و حالا سازمان حفاظت محیط زیست با بی مسئولیتی خود، نابودی محیط زیست و حیات طبیعی این تالاب جهانی را سرعت بخشیده است چرا که هیچ پروژه ای درکشور بدون مجوز سازمان حفاظت محیط زیست اجرایی نمی شود.

اهالی این روستا نه برای دفاع از حق زندگی خود، بلکه برای ادامه حیات دام هایشان چندین بار اعتصاب کرده اند. با خود فکر میکنی اهالی این روستا با طلای سیاه هم خانه اند اما چراغ این هم خانه برای آن ها خاموش است

از آن سو مجنون میخوانندش اما سایه جنونش این سو شعله انداخته! سرزمین عجیبی است، تالاب های کوچک و زمین های خشک و بایر، بیابان خانه های شطرنجی را ساخته که میگویند اگر با بیل به جانشان بیافتی،به نفت می‌رسی!
 کیلومترها با مرکز اصلی شهر اهواز فاصله دارد، تا چشم کار میکند بیابان است و خشکی،
میگویند از ٢٣چاه  روزانه ٧٥هزار بشکه نفت  تولید می شود و تولید گاز آن نیز در دست اقدام است. می‌گویند این میدان یکی از چرخ های اصلی است که اقتصاد ایران را می چرخاند... چرخ ها می چرخند و می‌چرخند و میبینی که از دل آن بیابان، سبزه زار بیرون می آید و از دل سبزه زار، تالاب و این چرخه همچنان ادامه دارد، گویی طبیعتِ اینجا تو را به بازی گرفته است!

دیدن ساربانی با شترهایش، تو را مجددا مطمئن می کند که در بیابان هستی، اطمینانی که تنها چند کیلومتر جلوتر با دیدن چند راس گاو دوباره از دست می رود!
درگیر بازی طبیعت شده ای که آتش فلرها از دور توجه ات را به خود جلب میکند و باز در انتظار دیدن مجموعه آزادگان شمالی غرق میشوی، اما ناگهان دست کوچک چند کودک که زیر سایه شعله های آتش دنبال یکدیگر می دوند تو را از رویاهایت بیرون می کشد و با حقیقت محرومیت مواجه می کند! چشم هایت ناخوداگاه دنبال سرپناه کودکان می گردد که متوجه میشوی روستای کوچکی در چند کیلومتری آزادگان شمالی نفس می کشد، نفسی که پر از سم و آلودگی است و آنطور که کارکنان آزادگان شمالی می گویند چندین بار تا مرز خفگی اهالی روستا که زهیریه نام دارد رفته است.

 اهالی این روستا نه برای دفاع از حق زندگی خود، بلکه برای ادامه حیات دام هایشان چندین بار اعتصاب کرده اند. با خود فکر میکنی اهالی این روستا با طلای سیاه هم خانه اند اما چراغ این هم خانه برای آن ها خاموش است، فکر میکنی که اگر با بیل به جان این خانه های کاهگلی بیوفتی، به نفت می رسی!

Mohammad Amini Speech on Ahmad Kasravi 2016 - سخنرانی محمد امینی درباره ...

How the West Re-colonized China

U.S. Elections "November Chaos": What You're Not Being Told

آیت الله محمد حسینی قزوینی، رئیس شبکه تلویزیونی ولایت را بهتر بشناسیم

محاکمه سريع وترورمشکوک عباس هويدا

آخوند ! خانه عفاف ! ريش وانتخابات

آخوند ! خانه عفاف ! ريش وانتخابات

گفتگو با دکتر فریبرز رئیس دانا در ایران پیرامون تجمع چند هزار نفره در کن...

نشست ١٨١: نگاهی بر تاریخ ادیان زرتشتی و مانوی

نشست ۱۸۸: مفهوم غرب زدگی با همراهی داریوش آشوری

#چنین_گفت_زرتشت، فریدریش ویلهلم #نیچه، ترجمه‌یِ داریوشِ آشوری،

داریوش آشوری
زرتشت وصفِ فرزانه‌اي را شنید که از خواب و فضلیت نیکو سخن می‌گفت و بدان خاطر بسیار پاس داشته می‌شد و پاداش می‌گرفت و جوانان همه پایِ کرسیِ آموزش‌اش می‌نشستند. زرتشت به سراغِ او رفت و با جوانان همه پای کرسی‌اش نشست. و فرزانه چنین گفت:
حرمت و شرم در پیشگاهِ خواب! این است سَرِ کارها! از بدخوابان و شب‌زنده‌داران بپرهیزید!
دزد نیز در پیشگاهِ خواب شرمگین است و در خلالِ شب آرام می‌خزد. اما شبپا بی‌شرم است و کرنایِ خود را بی‌شرمانه با خود می‌کشد.
خفتن هنري کوچک نیست: برایِ آن سراسرِ روز را بیدار می‌باید بود.
روزانه می‌باید ده بار بر خود چیره شوید. زیرا این کار خوب خسته می‌کند و برایِ روان همچون افیون است.
دیگر بار می‌باید ده بار با خود آشتی کنید. زیرا چیرگی مایه‌ی تلخ‌کامی‌ ست و هر که با خود آشتی نکرده باشد بد می‌خوابد.
روزانه می‌باید ده حقیقت بیابید. و گرنه شبانگاه نیز هنوز در جست‌‌ـ‌وـ‌جویِ حقیقت خواهید بود و روانِ‌تان گرسنه خواهد ماند.
روزانه می‌باید ده بار بخندید و شادی کنید. و گرنه معده‌یِ شما، این پدرِ رنج، شب هنگام شما را خواهد آزرد.
کمتر کسي می‌داند که برایِ خوب خفتن فضیلت‌ها را تمام باید داشت. شهادتِ دروغ دهم؟ زنا کنم؟ در کنیزِ همسایه طمع بندم؟ این‌ها هیچ‌یک با خوابِ خوب سازگار نیست.
و آن کس که فضیلت‌ها را تمام دارد نیز بابد یک نکته را بداند، و آن به‌هنگام خواباندنِ فضیلت‌ها ست.
تا آن که آن زَنَکانِ خوب‌روی بر سرِ تو، ای شوربخت، با یکدیگر به ستیز بر نخیزند!
صلح با خدا و همسایه: خوابِ خوش چنین می‌طلبد و نیز صلح با شیطانِ همسایه! تا شبانگاه به سراغ‌ات نیاید!
احترام به اولیایِ امور و اطاعت از ایشان، حتّا احترام به اولیایِ کژـ‌‌وـ‌کوژ! خوابِ خوش چنین می‌خواهد. من چه توانم کرد که قدرت دوست دارد با پای کژـ‌‌وـ‌کوژ راه رود؟
نزدِ من بهترین شبان هماره آن کس است که گوسپندان‌اش را به سرِ سبزترین مرغزار می‌راند: چرا که این با خوابِ خوش سازگار است.
نه سرفرازی‌هایِ بسیار می‌خواهم و نه گنجینه‌هایِ بزرگ که صفراـ‌انگیز اند. امّا بی‌نامي نیک و گنجینه‌اي کوچک نیز آسوده نتوان خفت.
هم‌نشینانِ اندک، در نظرِ من، بهتر اند از هم‌نشینانِ بد. امّا هم‌نشینان می‌باید به‌هنگام آیند و به هنگام روند. این با خوابِ خوش سازگار است.
مسکین‌ـ‌جانان نیز بسي خوش‌آیندِ من اند. آنان خواب را می‌افزایند. آنان سعادتمند اند به‌ویژه اگر همیشه حق را به ایشان دهند.
روز بر فضیلتمند چنین می‌گذرد. امّا با فرا رسیدنِ شب هرگز خواب را به خود فرا نمی‌خوانم. خواب، آن خداوندگارِ فضیلت‌ها، خوش ندارد که فرا خوانده شود.
بل می‌اندیشم که سراسرِ روز در چه کار بوده ام، چه اندیشیده ام و شکیبا چون گاو، نشخوارکُنان، از خود می‌پرسم: و امّا ده چیرگی ات چه بوده است؟
و چه بوده است ده آشتی و ده حقیقت و ده خنده‌اي که دل از آن شاد بوده است؟
همچنان که در این‌ها فرو می‌روم و در گاهواره‌یِ چهل اندیشه‌یِ خویش تاب می‌خورم، ناگاه، خواب، آن ناخوانده، آن خداوندگارِ فضیلت‌ها، بر من چیره می‌شود.
خواب بر دیدگان‌ام می‌کوبد و دیدگان‌ام سنگین می‌شود. خواب دست بر دهان‌ام می‌ساید و دهان‌ام باز می‌ماند.
به‌راستی، آن عزیزترین دزد، با پای‌پوشِ نرم به سراغ‌ام می‌آید و اندیشه‌های‌ام را از من درمی‌رباید آن گاه من چون این کرسی لال می‌ایستم.
امّا ایستادن‌ام چندان به درازا نمی‌کشد: چه آن گاه می‌آرمم.

زرتشت چون سخنانِ فرزانه شنید، در دل بخندید. زیرا از آن سخنان فروغي بر او دمیده بود و با دلِ خود چنین گفت:
این فرزانه با چهل اندیشه‌اش در چشمِ من ابلهي ست. امّا ایمان دارم که او راه‌‌ـ‌‌و‌‌‌ـ‌‌روشِ خفتن را خوب می‌داند.
نیک‌بخت آن که همسایه‌یِ دیوار به دیوارِ این فرزانه است‌! چنین خوابي واگیر است حتّا از خلالِ دیواري ستبر.
در کرسی‌اش نیز افسوني هست و جوانان بیهوده در پیشگاهِ این واعظِ فضیلت ننشسته اند.
این است فرزانگیِ او: بیدار باش تا خوب بخوابی! و به راستی، اگر زندگی را معنایي نمی‌بود و بر من بود که به بی‌معناییِ زندگی تن در دهم، مرا نیز تن در دادنی‌ترین بی‌معنایی همین بود.
اکنون بر من آشکار شد که انسان آن گاه که به دنبالِ واعظانِ فضیلت می‌رفت. از همه بیش به دنبالِ چه می‌رفت: به دنیایِ خوابِ خوش می رفت و فضیلت‌هایِ خواب‌آور برایِ آن!
فرزانگی نزدِ این فرزانگانِ ستوده‌ی کرسی نشین همه، خفتن بی‌خواب دیدن بود. برای زندگی معنایي بِهْ از این نمی‌شناسند.
امروزه نیز هستند تني چند از مانندانِ این واعظِ فضیلت ــ امّا همیشه نه چنین راستگو ــ که روزگارِشان سر آمده است و دگر چندان بیش نخواهند ایستاد زیرا هم‌اکنون می‌آرمند!
خوشا این خواب‌آلودگان! زیرا به‌زودی از هوش خواهند رفت.

--#چنین_گفت_زرتشت، فریدریش ویلهلم #نیچه، ترجمه‌یِ داریوشِ آشوری، نشرِ آگه، ص۳۹-۴۲.
پوستر : Thus Spoke Zarathustra از
Kevin Tong Illustration
داریوش آشوری

ماکیاوللی از آن‌جا که خوش داشت مردمِ روزگارِ خویش را تکان دهد، خود را شریرتر از آن‌چه بود، می‌نمود. این گرایش همراه با برخي نکته‌پردازی‌هایِ گستاخانه وی را به بی‌اخلاقی نامدار کرد. امّا، آن نکته‌پردازی‌ها، نظریه‌پردازی‌هایِ ناب بودند به دور از هرگونه وسواسِ اخلاقی؛ وسواسي که روزگارِ ماکیاوللی چه بسا از هر روزگاري کمیاب‌تر بود. امّا سبکِ جسورانه و گوهرگرانه‌یِ وی سبب می‌شد که این‌گونه گفتارها را جدا از هدفي که الهام‌بخشِ آن بوده، به‌آسانی از متن جدا کنند و درباره‌یِ آن‌ها هیاهو به پا کنند. بدین‌سان، کاتولیک‌هایِ ضدِّ دین‌پیرایی(counter-reformation) بر این گزین‌گویه‌ها بسیار تاختند. فرانسویان، که در دورانِ پادشاهیِ کاترین دو مدیسیِ ایتالیایی‌زاده، از دستِ هر چیزِ ایتالیایی به جان آمده بودند، برایِ بیانِ نفرتِ خود و به عنوانِ دشنام، اصطلاحِ «ماکیاولیسم» را ساختند. و از سویِ دیگر، ماکیاوللی نوآور بود و گرایش بدان داشت که به گفته‌هایِ خود صورتي‌گزافه‌گرا دهد. در کتابِ «گفتارها» خطرهایي را برمی‌شمرَد که در کمینِ او و همه‌یِ کساني ست که در پیِ «روش‌هایِ نو و سامان‌هایِ نو ... دریاها و سرزمین‌هایِ نایافته» اند. او «کفّاره‌دهنده بود، زیرا که مردي بزرگ بود، زیرا که شوربخت بود.»
اگرچه بر اساسِ جمله‌هایي که از میانِ نوشته‌هایِ وی، با نگریستن به معنایِ ظاهریِ آن‌ها، از متن بیرون کشیده اند وی را مردي بی‌مهر و بدباور و طعنه‌زن بر اخلاق شمرده اند، ولی در نوشته‌هایِ او کمتر صفحه‌اي ست و در زندگانیِ وی کمتر کاري که حکایت از آن نداشته باشد که مردي بوده است پرشور و گشاده‌دست و آتشین‌دَم، و در باطن اهلِ ایمان. هیچ چیزي به اندازه‌یِ این دو مصراعِ شعر که درباره‌یِ خویش گفته، او را نمی‌شناسانَد:

«می‌خندم، امّا نه از درون
می‌سوزم، امّا نه از برون.»

ماکیاوللیِ اندیشه‌ورز و نویسنده ذهني سخت نظریه‌پرداز داشت. بی‌امان در آن می‌کوشید که کردارِ بشری را به قالبِ فرمول‌ها و قاعده‌هایِ علمی بریزد و در پسِ رخدادهایِ جزئی انگیزه‌هایِ کلّی را ببیند. در مقامِ یکي از پایه‌گذارانِ فلسفه‌یِ تاریخ، چنان‌که در پیش‌گفتارِ «گفتارها» نوشته است، به‌خوبی می‌دانست که «راهي را که هیچ‌کس هنوز در آن گام نزده است» می‌گشاید. و درباره‌یِ کتاب‌هایِ تاریخ، بیرون از هر بهره‌یِ ادبی یا سرگرم‌کننده، «از آن مزه‌اي که با خود دارند» سخن گفت. نخستین کسي بود که نظریه‌یِ گشت‌هایِ دوره‌ایِ تاریخ را پیش کشید و با این اصل که سرشتِ بشری دگرگونی‌ناپذیر است، نخستین کسي بود که علمِ سیاست را بر پژوهشِ رفتارِ بشری بنیاد کرد نه پیشداوری‌هایِ اخلاقی.
ماکیاوللی نویسنده‌ و اندیشه‌ورزي بود بزرگ؛ و نیز شاعر. امّا شاعری‌اش بیشتر در نثر-اش پدیدار است تا در شعر-اش؛ نثري که در ادبیاتِ ایتالیایی بی‌مانند است. و نیز باید گفت که توانمندی‌هایِ شگرفِ وی را در هر زمینه‌اي که در آن کوشید، می‌توان دید؛ در تاریخ‌نویسی، در رساله‌هایِ سیاسی، در داستان‌هایِ کوتاه، و به‌ویژه در کمدی‌نویسی.

-------
*ماکیاوللی: زندگی و روزگار-اش، برگرفته از چاپِ ۱۹۷۴ دانشنامه‌یِ بریتانیکا، ترجمه‌یِ داریوشِ آشوری.

بگیر و ببند در روز کوروش!