نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۱ اسفند ۱۲, شنبه

فرهاد شعبانی:گزارشی از دیدار با "ینس اورباک" دبیر کل دفتر بین المللی اولاف پالمه درباره سومین کنفرانس مخفی این مرکز درباره ایران

فرهاد شعبانی:گزارشی از دیدار با "ینس اورباک" دبیر کل دفتر بین المللی اولاف پالمه درباره سومین کنفرانس مخفی این مرکز درباره ایران



مقدمه
بر متن تب و تاب ناشی از اظهارنظر پیرامون کنفرانسی که با "عنوان اتحاد برای دموکراسی در ایران" توسط مرکز بین المللی اولاف پالمه در جریان بود، تصمیم گرفتم مستقیما" سراغ "ینس اورباک" دبیر کل این مرکز بروم و در باره انگیزه ها، تدارکات، نحوه انتخاب عناصر و جریانات؛ و سیاستهای اعلام نشده پشت پرده برگزاری این کنفرانس با او گفتگوئی داشته باشم.
طی تماسی تلفنی با لیلا نراقی از همکاران این مرکز، ضمن معرفی خودم بعنوان ژورنالیست و دانش آموز مدرسه ژورنالیستی پوپیوس*، قصدم را با ایشان در میان گذاشتم. او نیز وعده داد که تقاضای دیدار را با ینس در میان گذاشته و پاسخ دهد. طولی نکشید، با ارسال ایمیلی،اعلام کرد که روز دوشنبه 14 فوریه ینس تلفنی با شما تماس خواهد گرفت. چنین شد، عصر روز دوشنبه ینس اورباک طی تماسی اعلام کرد که آماده است به پرسش هایم پاسخ بدهد.
در پاسخ گفتم از این طریق نمی شود. حضوری و چشم در چشم. پذیرفت و قرار گذاشتیم که روز 5 شنبه 17 فوریه راس ساعت 11 قبل از ظهر همدیگر را در دفتر کار ایشان در مرکز بین المللی اولاف پالمه ملاقات کنیم. ساعت 10 و 45 دقیقه در آنجا حاضر شدم بعداز انجام تشریفات لازمه، راس ساعت 11 در اطاق کارش او با هم روبرو شدم.
ینس اورباک کیست ؟
ینس اورباک متولد 21 آوریل سال 1959 میلادی، عضو حزب سوسیال دمکرات سوئد، تحصیل کرده آمریکا در حوزه مناسبات بین المللی، تحصیل کرده دانشگاه استکهلم در زمینه اقتصاد، وزیر در کابینه یوران پرشون نخست وزیر سوسیال دمکرات، و با آغاز دهه 90 میلادی به فعالیت ژورنالیستی روی آورد، و مجری چند برنامه رادیوئی برنامه های اجتماعی تلویزیون و مقاله نویس مطبوعات سوئد بود. ینس از سپتامبر سال  2008 میلادی تاکنون بعنوان دبیر کل مرکز بین المللی اولاف پالمه تعیین شده است.
آغاز گفتگو
نمیدانم او چه انتظاری از نتایج این گفتگو داشت، اما بمحض نشستن و روبروی هم قرار گرفتن، یک دیکتافون ( ضبط صوت الکترونیکی)، یک دوربین عکاسی و دفتر و قلمم را روی میز گذاشتم و به او گفتم کل گفتگویمان را ضبط خواهم کرد، چند قطعه عکس با هم خواهیم گرفت و نکاتی را برای طرح سئوالات تکمیلی ام از شما، یادداشت خواهم کرد. همه را پذیرفت و بعنوان مقدمه ازم پرسید. این یک پروژه مدرسه است یا در نظر داری آن منتشر کنی ؟
پاسخ دادم : به زبانهای کردی و فارسی و سوئدی این گفتگو را منتشر خواهم کرد.
گفتگوی من با او از شکل یک گفتگوی ژورنالیستی خارج و به دیالوگ مابین دو نگرش به اوضاع ایران و راه حلها تبدیل شد. ینس بعنوان ژورنالیستی باسابقه که با تکنیک مصاحبهِ خبرنگاران آشنائی کامل دارد، از دادن پاسخ به برخی سئوالاتم طفره رفت، در پاسخ به برخی سئوالاتم دچار تناقض شد؛ و آخر سر در حالیکه نگاهم را نسبت به کنفرانس و اوضاع ایران از نگاه مهمانانش در "کنفرانس اتحاد برای دمکراسی در ایران" متفاوت دید؛ و احساس  کردم از طرح سئوالات انتقادیم کلافه شده، برای به "اصلاح خودش" ساکت کردنم در متن گفتگو گفت : تو کمونیست هستی. سرم را بالا گرفتم و درست به مردمک چشمانش نگاه کردم و گفتم آره کمونیست هستم.
  این پرسش او مرا به یاد واکنشهائی انداخت که  شماری از کسانیکه یان یوسف سون خبرنگار مشهور پژوهشی سوئد و مجری برنامه افشاگرانه اوپدراگ گرانسکنیگ برنامه ائی که سوء استفاده سیاستمداران و مدیران شرکتها را افشاء می کند، انداخت. یان یوسف سون که با شجاعت و شهامت خاص و شایسته اش بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی و سوء استفاده سیاستمداران و مقامات پلیس را افشاء و بسیاری از آنها را رسوا کرده است، بارها توسط مخاطبین اش کمونیست لقب گرفته و کمونیست خوانده شده است. این برخورد ینس اورباک با خودم، من را به یاد چنین برخوردهای انداخت. اما باوجود همه اینها ینس در پاسخ به سئوال وجود نقشه ائی برای اپوزسیون سازی از بالای سر مردم ایران دچار تناقض گوئی شد که در متن گفتگو قابل تشخیص است.  
ترجمه شده گفتگو با ینس اورباک را امانت دارانه و تنها با پس و پیش کردن برخی سئوالات و حذف تکرارها و موارد غیرضرور منتشر می کنم، و قضاوت در باره آن را به شما خوانندگان آن می سپارم. پس بهتر است در باره انگیزه های مرکز بین المللی اولاف پالمه و مهمانان کنفرانس از برگزاری "کنفرانسی با عنوان اتحاد برای دمکراسی در ایران" بر متن این گفتگو خودتان قضاوت کنید.
فرهاد : کنفرانسی برای دمکراسی در ایران در چهارم و پنجم فوریه، ابتکارعمل از کی بود ؟
ینس اورباک : بخشا" اینجا و بخشا بیرون از مرکز بود. ما تاکنون دو کنفرانس مخفیانه دیگر در باره ایران برگزار کرده ایم که عناصری از داخل در آن شرکت کرده بودند، علت مخفی بودنش حضور این عناصر  و دشواری آنها برای بازگشت به ایران بوده است.
فرهاد : منظورت اینه که این سومین کنفرانس مخفی مرکز بین المللی اولاف پالمه برای دمکراسی در ایران بود.
ینس : بلی
فرهاد : دو کنفرانس دیگر را کی برگزار کردید؟
ینس :  طی دوسال گذشته
فرهاد : کاملا مخفی و در محلهای مخفی؟
ینس : بلی، بعداز آن دو کنفرانس، درخواستهائی را از بیرون برای برگزاری این کنفرانس دریافت کردیم. ما وقتیکه چنین درخواستهائی را دریافت می کنیم. افرادی را که به سوسیال دمکراسی و جنبش کارگری نزدیک اند و با هم کار کرده ایم را فرامیخوانم و در باره این درخواستها با آنها و مشخصا" درخواست مبنی بر برگزاری کنفرانس مشورت می کنم. به دنبال، گروه مشاوران را تشکیل می دهم و در باره دستور نشست با آنها مشورت می کنم، بخصوص در باره کسانی که باید دعوت کنیم. کسانی را که دعوت کرده بودیم از طیف های گوناگون اقلیت های قومی و احزاب سیاسی، روشنفکران و نویسندگان بودند. آنها نمایندگان طیف وسیعی بودند که برای دمکراسی در ایران فعالیت می کنند، و گروهی که من با آنها کار می کنم به جنبش کارگری نزدیک اند و من به آنها اعتماد دارم. منظورش گروه مشاورانش می باشد. مصاحبه کننده
فرهاد : معیارهای شما برای انتخاب افراد و جریانات سیاسی برای شرکت در کنفرانس کدامها بودند؟
ینس : تا آنجائی که به مرکز اولاف پالمه برمی گردد، ما خواهان حضور طیف گسترده ائی بودیم. از چپ ها گرفته تا رفرمیست ها، سلطنت طلبان و جمهوریخواهان و کسانی که موافق یک رژیم سکولار هستند. کسانی که بتازگی از ایران بیرون آمده اند و کسانی که مدتهاست بیرون از ایران هستند. جوان، پیر، مرد و زن و نمایندگان اقلیتهای قومی. ما خواهان حضور طیف گسترده ائی هستیم. اما وقتی که ما مرز 50 نفر را در نظر می گیریم طبیعی است که مورد انتقاد قرار می گیریم که، کسانی نبوده اند و میبایست حضور می داشتند. ما با چنین انتقاداتی آشنا هستیم.  
فرهاد : معیار شما برای دعوت از جریانات معینی از جمله سلطنت طلبان چی بود ؟
ینس : بلی آنها 2 تا 3 نفر بودند.
فرهاد : فرقی نمی کند 1 الی 2 نفر، آنها نمایندگان رژیمی هستند که توسط مردم ایران در یک انقلاب سقوط کرد. علاوه بر آنها کسانی را به این کنفرانس دعوت کردید که در بنیانگذاری و سازماندهی سپاه پاسداران نقش داشتند.
ینس : منظورت سازگاراست ؟
فرهاد : بلی منظورم محسن سازگاراست. بر اساس کدام معیارها شما چنین افراد و جریاناتی را انتخاب کرده اید؟
ینس : من خودم شخصا" این افراد را انتخاب نکرده ام، اما به حضور افراد بحث بر انگیز هم که امروز برای دمکراسی در ایران فعالیت می کنند، اعتراض نکردم. در مورد سازگارا هم باید بگویم که او وقتی متوجه شد که انحرافی در جریان است از ایران بیرون آمد، اینکه او در پایه گذاری سپاه پاسداران نقش داشت، بر کسی پوشیده نیست.  
فرهاد : این چه نوع دمکراسی است که تو مثل ینس اورباک و سوسیال دمکراسی به آن باور دارید که محسن سازگارا می تواند برای آن فعالیت کند؟
ینس : ما به این شکل برای دمکراسی و مصالحه کار می کنیم. چه در آفریقا باشد یا اندونزی یا فلسطین، ما گروههای وسیعی را دعوت می کنیم، افرادی را هم که دارای گذشته بحث برانگیز هستند را هم دعوت می کنیم.
فرهاد : سازگارا از بینان گذاران سپاه پاسداران است.
ینس : ما هم میدانیم. او در زندان هم بوده و اعتصاب غذا هم کرده است.
فرهاد : او با جناحهای دیگر رژیم اختلاف داشت ربطی به جنبش کارگری و جنبش زنان ندارد.
ینس : در چنین کنفرانسی شرکت کنندگان گسترده تر از جنبش کارگری بودند.
فرهاد : بعنوان یک سوسیال دمکرات، یک ژورنالیست، یک اقتصاد دان بر این عقیده هستی که سلطنت طلبان و سازگارا و نوری زاده و دو جریان ناسیونالیست کردستانی که در این کنفرانس نمایندگی شدند، می توانند برای استقرار دمکراسی در ایران فعالیت بکنند؟
ینس : اگر بخواهند. اگر بخواهم بعنوان یک سوسیال دمکرات به سئوالت پاسخ بدهم، بلی. من یک سیاستمدار محافظه کار سوئدی را هم به کنفرانس دعوت کردم. برای اینکه میخواستم نشان بدهم ما به دیالوگ نیاز داریم. ما دمکرات هستیم. اینکه چه ایدئولوژی داریم این موضوع دیگری است. ما به دنبال مخرج مشترک حداقل هستیم. در ایران مخرج مشترک حداقل کدام است؟ انسانهائی از گرایشات مختلف برای انتخابات آزاد و عادلانه فعالیت کنند. اگر حول یک انتخابات آزاد و عادلانه گرد آمدند. بتدریج  می توانند در باره عناصر و امکانات دمکراسی بحث کنند. این افراد می توانند از ایدئولوژیها و گذشته متفاوت باشند. برای من فرقی نمی کند.
فرهاد : خیلی خوب، هدف مرکز بین المللی اولاف پالمه این است که جبهه ائی تشکیل دهد که بعداز سرنگونی جمهوری اسلامی ایران قدرت را دست گیرد؟
ینس : چنین شایعه ائی وجود دارد اما ما هرگز چنین هدفی نداریم.
فرهاد : اگر مبتکران بیرونی که خواستند شما این کنفرانس را برایشان برگزار کنید چنین هدفی داشتند، چی ؟
ینس :  ما با آنها در این باره صحبت کردیم. آنها به من اطمینان دادند که چنین هدفی ندارند. ما توان چنین کاری را نداریم.
فرهاد : بخشی از آنها چنین هدفی را دارند و این بر کسی پوشیده نیست که آنها به دنبال مدل لیبی، مصر و سوریه هستند. 
  ینس : اینجا آدمهای عاقل تر از آنی وجود داشتند که آنها بتوانند چنین هدفی را پیش ببرند. شما می توانید گزارش را مطالعه کنید. بلی یک یا دو نفر چنین نظری داشتند. ولی آزادی بیان وجود داشت. اما ما و گروهی که مهمانان را دعوت کرد چنین هدفی نداشتیم. اما وقتی طیف وسیعی را دعوت می کنی، نمی توانی از حضور چنین کسانی هم جلوگیری بکنی .
فرهاد : داده های تائید شده ائی وجود دارد که آنها در حال تشکیل اپوزسیون جانشین هستند.
ینس : چطوری می توانند اینکار را انجام بدهند؟ تو در حالی می توانی چنین کاری را بکنی که مشروعیت داشته باشی و دیگران قبولت داشته باشند. تو قانونا"  زمانی حق تشکیل چنین اپوزسیون جانشینی را داری که مورد حمایت باشی. تشکیل چنین اپوزسیونی بستگی به میزان حمایت دارد. من در این باره اظهار نظر نمی کنم.
فرهاد : اشکالی ندارد می توانی اظهار نظر بکنی
ینس :  در حال حاضر شایعات زیادی مبنی بر تئوری توطئه وجود دارد که پایه های خودش را دارد. تشکیل یک جبهه زمانی امکانپذیر است که شما مورد حمایت قرار گرفته باشید. پخش این شایعات نشان می دهد که حمایت از چنین جبهه ائی خیلی ضعیف است. چنین جلساتی دارای هیچگونه حق تصمیم گیری برای یک ایرانی بیرون از نشست را ندارد. این امکانی برای گفتگو و دیدار است.
فرهاد :  شمار زیادی از ایرانیان داخل و خارج از کشور معتقدند مرکز بین المللی اولاف پالمه از بالای سر آنها در صدد اپوزسیون سازی است.
ینس :  این نظر آنهاست. آنها می توانند بگویند که نشستی داشتیم برای اینکه بمب بسازیم یا هر چیز دیگری. این نظر آنهاست.
فرهاد : اما کسانی که شما به این کنفرانس دعوت کرده بودید دارای چنین نقشه ائی هستند.
ینس : پس با آنها صحبت کن. من با تو موافق نیستم. ما میخواستیم تعداد بیشتری از رفرمیستها را دعوت کنیم. اما آنها نیامدند. آیا نباید نشست را برگزار کنیم؟ ما نشست را برگزار کردیم بخاطر اینکه آدمها امکان ملاقات همدیگر را داشته باشند.
فرهاد : میدانم که ژورنالیست توانائی هستی  اما به پرسش من پاسخ ندادی. بسیاری از کسانی که شما به این کنفرانس دعوت کرده بودید، به دنبال اپوزسیون سازی مطابق الگوی لیبی و سوریه هستند. هم کُردهای حاضر در این کنفرانس و هم کسانی چون سازگارا و امثالهم.
ینس : این موضوع در نشست مطرح نشد. اگر می شد ما به آن توجه نمی کردیم. این پاسخ سئوالت بود؟ ما در باره تحریمها، انتخابات و اوضاع ایران گفتگو کردیم. چیزی که تو می گوئی در نشست مطرح نشد.  پس نقشه آنها شکست خورد.
فرهاد : ما می دانیم که چرا آنها از مرکز بین المللی اولاف پالمه خواستند چنین کنفرانسی را برایشان برگزار کند.  میدانید چرا ؟ نهادهای بین المللی وابسته به آمریکا شانس برگزاری چنین نشستهائی را بدون افشاء شدن و مورد انتقاد قرار گرفتن فوری توسط جنبش های اجتماعی را ندارند. اما مرکز بین المللی اولاف پالمه و  پالمه هنوز خوشنام است.
ینس : پس چرا در نشست آنرا مطرح نکردند.
فرهاد : برای آنها فعلا کافی بود که خبر برگزاری این نشست که تلاشی است برای اپوزسیون سازی علنی و رسانه ائی شود. یکی دیگر از دلائلش این بود که این کنفرانس قبل از گشایش، علنی شد و  مورد انتقاد قرار گرفت، و آنها جرئت طرح نقشه هایشان را نداشتند. از جمله تشکیل شورای ملی از نوع سوریه و لیبی، آنها به دنبال چنین نقشه های هستند.
 ینس : آنها زمانی می توانند چنین نقشه هائی را عملی کنند که مورد حمایت باشند.
فرهاد : اگر غربیها از آنها حمایت کنند؟
ینس : می توانم بگویم که کشورهای غربی زمانی از آنها حمایت می کنند که آنها از حمایت گسترده گروههای مختلف ایرانی برخوردار باشند.
فرهاد : منظورت از گروههای مختلف ایرانی چیه ؟
ینس : گروههای مختلف اپوزسیون ایران، جنبش کارگری، رفرمیستها و جنبش سبز.
فرهاد : آنها برای اپوزسیون سازی از بالای سر مردم از هچگونه حمایتی برخوردار نیستند اما نقشه اش را دارند.
ینس : نقشه، این نظر شماست. تو حق داری دارای چنین ایده ائی باشی.
فرهاد : ینس این را بدان که مردم ایران و فعالین جنیش کارگری خیلی صریح و روشن علیه برگزاری چنین کنفرانسهائی که از بالای سر آنها در صدد اپوزسیون سازی است، هستند.
ینس : من خودم را بالای سر هیچ کسی قرار نداده ام. این شکاکیت های شماست. ما می توانیم نشستی تنها برای تو و کلوب کارگری ات داشته باشیم که تعدای بیایند و بگویند چرا تنها آنها را دعوت کرده اید. این یک امکان برای آنها بود که بتوانند جمع شوند. دفعه بعد شاید برای آذربایجانیهائی که امکان ملاقات داشته باشند که خیلی مشکل دارند. و دفعه بعد هم شاید برای کردها. این مسئله را خیلی جدی نگیرید. این امکان را بدهید که انسانها همدیگر را ببینند و بحث کنند. این کاری بود که ما کردیم. آنها حق نداشتند که برای دیگران تصمیم بگیرند.
فرهاد : گفته می شود که مرکز بین المللی اولاف پالمه دنباله رو این نقشه ها بوده است.
ینس : مطلقا نه . من براین باورم که شما در باره تاثیرات این نشست اغراق می کنید. به خاطر اینکه عده ائی بیرون از این نشست بودند. اگر در این نشست کسانی دارای چنین نقشه ائی بودند باید آنها پاسخ بدهند. یک اپوزسیون زمانی مشروعیت دارد که از حمایت بیرونی برخوردار باشد.
فرهاد : منظورت از حمایت بیرونی چیست ؟
ینس : حمایت گروههای مختلفی که میخواهند در چنین اپوزسیونی باشند. اگر شما بگوئید که رژیمی را از بیرون تشکیل می دهی اما حمایت نداشته باشی، مشروعیت هم نداری.
فرهاد : منظورت این است که شورای ملی سوریه هم ازحمایت مردم سوریه برخورداراست ؟
ینس : نه، آنها گروههای مختلفی هستند. اما اگر به آنها امکان داده شود که همدیگر را ملاقات کنند و در این مورد گفتگو کنند، بهرحال من فکر می کنم این خیلی خوب است. وقتی که ما نشستی برای سوریه ائی ها برگزار کردیم، شمار زیادی از کمیته های هماهنگی هم حضور داشتند.
فرهاد : شورای ملی سوریه از حمایت مردمی برخوردار نیست
ینس : بخشا" برخوردارند.
فرهاد : شورای ملی لیبی از حمایت مردمی برخوردار نبود. بلکه از حمایت دولتهای آمریکا و اروپائی برخوردار بود.
ینس : شرایط ها متفاوت اند.
فرهاد : کسانیکه شما به این کنفرانس دعوت کرده بودید. دنبال چنین مدلهائی هستند.
ینس : نه،  همه آنها نه
فرهاد : تو می گوئی نه همه آنها
ینس : من نمی دانم. من در مغز آنها نیستم. من به آنها امکان می دهم که گفتگو بکنند.
فرهاد : اما تو می دانی که عده ائی از آنها دارای چنین نقشه ائی هستند.
ینس : من بر این باورم که در دراز مدت اپوزسیون ایرانی به همکاری بیشتری نیاز دارد. اپوزسیون ایرانی پراکنده و از حمایت قوی مردم ایران برخوردار نیست.
فرهاد : منهم با تو هم عقیده هستم این گروه از اپوزسیون که شما به نشست دعوت کرده بودی از حمایت گسترده برخوردار نیستد. من شمار زیادی از آنها را می شناسم. لیست آنها را دارم. افرادی از آنها از آن روزی که تانکهای آمریکائی از کویت به سمت بغداد حرکت کردند تاکنون دنبال چنین نقشه هائی هستند. نقشه حمله آمریکا به ایران و پیدا کردن موقعیتی در کردستان و ایران. نمایندگان کُردی که در این نشست حضور داشتند بعداز شکست چنین نقشه هائی به سمت سبزها رفتندو آلان استراتژی شان را از این طریق پیش می برند.  آمریکا دارای نقشه ائی برای ایران است. آنها نمیخواهند چنین نشست هائی را خودشان برگزار کنند. میخواهد مرکز بین المللی پالمه را قربانی کنند.
ینس : آیا فکر می کنی دو نشست قبلی ما هم  دارای چنین هدفی بود.
فرهاد : که چی ؟
ینس : که اپوزسیون سازی می کنیم و در جهت آمریکا حرکت می کنیم.
فرهاد : من اطلاعاتی در باره نشست های قبلی تان ندارم. اما در آخرین کنفرانس شما گرایشات پرو آمریکائی زیاد بود. آنهائی که در میدیای آمریکائی، و در وزارت خارجه آمریکا پایگاههائی دارند. برخی از کسانی که مورد نظر شما و  در کنفرانس سوسیال دمکراتهای سوئد حضور داشتند، کسانی هستند که باید به جرم سرکوب اعتراضات مردمی مورد محاکمه قرار گیرند. در این باره چه می گوئی؟
ینس :  ما با مصالحه رفتار می کنیم. مهمترین ابزار مصالحه کمیسیون حقیقت یاب است. دادگاه است. دادگاه لاهه وجود دارد. طبیعتا" مهم است که ببینیم چه اتفاقی افتاده و چه جرائمی صورت گرفته است و ... باید موضوع را با خود آنها مطرح کرد. من فکر می کنم می دانم منظورت چه کسانی است. باید در یک دادگاه به این مسئله رسیدگی کرد.
فرهاد : می توانی با میلوسویچ در یک نشست بر سر  استقرار دمکراسی گفتگو بکنی ؟
ینس : امکان دارد. در شرایطی که نوعی از دیالوگ ضروری است. به دنبال خیلی مهم است که او را تحویل دادگاه داد برای جرائمی که مرتکب شده است.


فرهاد : مرکز بین المللی اولاف پالمه یک نهاد بین المللی جنبش کارگری سوئد است که در بسیاری از کشورها فعال است. شما در این کنفرانس نمایندگانی از جنبش کارگری ایران هم داشتید؟
ینس : بلی
فرهاد : کی ؟
ینس : در کنفرانس لینا یان والن حضور داشت.
فرهاد : منظورم از ایران است.
ینس : آها منظورت از ایران است؟ بلی، احزاب چپ. ما مورد انتقاد قرار گرفتیم که در این کنفرانس چپ ها زیاد بودند.
فرهاد : برعکس
ینس : ما در این باره مورد انتقاد قرار گرفتیم. این را من می گویم. اما تو می توانی هر نظر دیگری داشته باشی.
فرهاد : به نمایندگی از طرف کارگران و فعالین جنبش کارگری ایران حتی یک نماینده هم در کنفرانس شما حضور نداشت. چه کسی فعالین جنبش اتحادیه ائی زندانی در ایران را که هزینه دمکراسی در ایران را می پردازند نمایندگی می کرد؟ چه کسی اسانلو، مددی، رضا شهابی، شاهرخ زمانی و محمود صالحی را در این کنفرانس نمایندگی می کرد؟
ینس : ما حدود 20 نفر را دعوت کرده بودیم که به حضور افرادی در لیست از جمله سلطنت طلبان اعتراض داشتند و نیامدند. ما  برای حضور تعداد هرچه بیشتری در این کنفرانس هرکاری از دستمان ساخته بود انجام دادیم.
فرهاد : ینس این پاسخ سئوال من نبود.
ینس : تو سخنرانی کردی
فرهاد : من سخنرانی نکردم. چه کسی فعالین زندانی جنبش کارگری را در این کنفرانس نمایندگی می کرد؟
ینس : من بعدا" پاسخ این سئوالت را خواهم داد. اما 20 نفر دیگر از احزاب رفرمیست را دعوت کرده بودیم که متاسفانه یا نتوانستند بیایند، یا نخواستند بیایند.
فرهاد : شما هیچ حزب سیاسی چپی را دعوت نکرده بودید.
ینس : به ما انتقاد شد که تعداد چپ ها در این کنفرانس زیاد بود.
فرهاد : مطابق اطلاعات و تحقیقات ما روزنامه نگاران، جریاناتی که شما تحت عنوان چپ به این کنفرانس دعوت کرده بودید، جریاناتی بودند که با این رژیم همکاری کرده اند. از جمله فدائیان اکثریت. جریاناتی که رژیم را در سرکوب اعتراضات مردمی، جنبش کارگری، جنبش زنان و دانشجویان و بویژه جنبش مردم کردستان حمایت کردند.
ینس : بلی : آنها هم حضور داشتند.
فرهاد : اما شما، تعداد زیادی از احزاب چپ را به این کنفرانس دعوت نکردید، هم احزاب چپ فعال در جنبش کردستان و هم احزاب چپ سراسری.
ینس : ما نمایندگانی از 2 یا 3 حزب کردستانی را داشتیم. احزابی را که نبودند در کنفرانس بعدی دعوت می کنیم.
فرهاد : هزینه برگزاری این کنفرانس از کجا تامین شد؟
ینس : مرکز بین المللی اولاف پالمه. ما از بیرون حمایت مالی نمی شویم. ما برای برگزاری پروژه های دیگر هم بودجه داریم
فرهاد : این پولها کمک های سیدا** به شماست؟
ینس : بلی همه اش، تقریبا همه اش.
فرهاد : شما در مقابل جنبش کارگری خودت را مسئول نمی دانی که کمکهای سیدا را برای برگزاری چنین کنفرانسهائی هزینه می کنی؟
ینس : واقعا بلی، مطلقا"
فرهاد : شما در این رابطه مورد انتقاد هستید.
ینس : بلی می دانم همیشه چنین انتقاداتی وجود دارد.
فرهاد : شما در حال حاضر برای فاکتور برخی از هزینه هایتان مورد انتقاد هستید. مقاله ائی  در باره اینکه شما کمکهای سیدا را نامناسب هزینه کرده اید را مطالعه کرده ائی؟
ینس : بلی فکر می کنم آنرا دیده ام.
فرهاد : چرا کنفرانس را مخفیانه و در اختفاء  برگزار کردید؟
ینس : به این شکل بود که چند نفر از شرکت کنندگان که نیامدند، نمیخواستند اسامی و تصویر آنها منتشر شود. آنها به دلائلی نگران بودند. ما هم به این درخواست احترام گذاشتیم.
فرهاد : اگر کمونیستها به مرکز بین المللی اولاف پالمه مراجعه و خواهان برگزاری چنین کنفرانسی شوند و بخواهند در باره امکان راههای برقراری دمکراسی در ایران بحث کنند، چنین کنفرانسی را برایشان برگزار می کنید؟
ینس : باید بگویم  به همان شکلی که درخواست قبلی را دریافت کردیم. باید رویکردهایمان را در باره ایران روشن کنیم. باید بگویم حالا که تو را شناختم، تو اسامی افراد دیگری را که می توانی در این کنفرانس باشند، بدهی، معتقدم می تواند جالب باشد. اما من باید اول با کسانیکه با گذشته ایرانی در جنبش کارگری هستند چک کنم که، آیا این آدمها می توانند در یک نشست با یک دیالوگ سازنده در کنار هم قرار گیرند. اما من باید با شمار دیگری این نشست را تکمیل کنم. بنابراین من تنها یک گروه را دعوت نمی کنم. همان کاری را می کنم که در این کنفرانس انجام دادیم.
فرهاد : سئوال من خیلی روشن بود ینس.
ینس : تنها کمونیست ها را دعوت نمی کنم. نه فکر نمی کنم. ما قبلا چنین درخواستی را از جانب آذربایجانیها دریافت کردیم، اما در حال حاضر رویکرد ما در ایران این نیست. برای ما مهم است که در چنین نشستی آذربایجانیهائی را داشته باشیم که دارای علایق دمکراتیک باشند.
فرهاد : نکته ائی را شما باید بدانید، در این کنفرانس جریاناتی را کنار گذاشتید که از حمایت گسترده در ایران برخوردار هستند. به نسبت ایرانیان، سوئد یکی از کشورهای است که چپها در آن از موقعیت قوئی برخوردارند. بدون حضور آنها هیچ فعالیتی ممکن نیست. آنها در کنفرانس شما حضور نداشتند.
ینس : بلی امکان دارد.
فرهاد : قطعا"
ینس: پس یکی یا دو تا از آنها می توانند درخواست کنفرانس کنند، ما بررسی می کنیم که چه کسانی هستند و آیا در یک دیالوگ سازنده می توانند باشند.
فرهاد : باید بگویم که فعالین جنبش کارگری همانهائی که در زندانهای رژیم هستند و مطابق گفته خودت بدون جنبش کارگری دمکراسی معنا ندارد، بشدت شما را  بخاطر این کار مورد انتقاد قرار داده اند.
ینس : برای همین است که ما خوشحال خواهیم شد با جنبش کارگری در اینجا که با جنبش کارگری ایران رابطه دارد کار کنیم.
فرهاد : متاسفانه در کنفرانس شما نمایندگانی از جنبش کارگری ایران حضور نداشتند و تنها گرایش راست حضور داشت. چه پاسخی برای این دارید؟
ینس : من مورد انتقاد قرار گرفتم که چپ ها در کنفرانس زیاد بودند. ما در مرکز اولاف پالمه برای گفتگو و دادن امکان برای کسانیکه باور ما را ندارد اما نیاز دارند در باره دمکراسی در ایران گفتگو بکنند، تسهیلات فراهم می کنیم.
فرهاد : اما مردم ایران حاضر نیستند بپذیرند که این کنفرانس، کنفرانسی برای دمکراسی در ایران بود. کنفرانسی که بنیان گذار سپاه پاسداران، و جریانانی چون فدائی اکثریت که برای محکم کردن پایه های رژیم و سرکوب مردم به رژیم کمک کردند، کنفرانسی برای دمکراسی نبود.
ینس : مطابق نظر تو ما میبایست از هم فکران تو  در جنبش کارگری دعوت می کردیم؟ برای چنین کاری آماده هستیم.
فرهاد : این واقعیت دارد که من یک فعال جنبش کارگری در سوئد و ایران هستم. اما در حال حاضر بعنوان یک ژورنالیست روبروی تو نشسته ام.
ینس : تو همچنین یک کمونیست هستی!
فرهاد : بلی من یک کمونیست هستم. این را هرگز پنهان نکرده ام. وقتی که کارگران سوئدی من را بعنوان دبیر کلوپ کارگریشان انتخاب کردند، می دانستند که کمونیست هستم.
ینس : الگوی تو اتحاد جماهیر شوروی است.
فرهاد : بلی. اما زمانیکه استالین قدرت را بدست گرفت شوروی هرگز الگوی من نبوده است. اما انقلاب اکتبر الگوی من است.
ینس : از خودم تشکر می کنم.

زیرنویس ها :
* مدرسه ژورنالیستی پوپیوس قدیمی ترین مدرسه ژورنالیستی اسکاندیناویست که بسیاری از خبرنگاران و ژورنالیستهای رادیو، تلویزیون و مطبوعات سوئد فارغ التحصیل این مدرسه هستند.
**سیدا : نهاد دولتی که سازماندهی درصدی از مالیات مردم سوئد برای کمک به کشورهای فقیر را  با عناوین گوناگون هزینه می کند.
ینس اورباک – فرهاد شعبانی


مهرداد مهرپورمحمدی: نابودی درختان کهنسال ایران


قطورترين درخت كهنسال كشور به نام " لول " يا انجیر معابد در روستای نصيرآبی هرمزگان قرار دارد كه محيط آن ۳۴ متر و پوشش تاج آن بسيار وسيع است

درختان کهنسال در شمار میراث فرهنگی کشورها به شمار می­روند و در کشورهایی که انسان و محیط زیست دارای ارزش و اهمیت می­باشند، جایگاه خاصی دارند و مراقبت­های لازم از آن­ها به عمل می­آید. اما در کشور ایران تحت حاکمیت رژیم ضد انسانی و غارتگر جمهوری اسلامی، تعداد زیادی از این درختان تا کنون از بین رفته­اند و اغلب درختان باقی­مانده در خطر نابودی قرار دارند. من در این نوشته به طور مختصر و کوتاه، به وضعیت درختان کهنسال ایران و رفتار مسئولین حکومت جمهوری اسلامی در قبال این درختان می­پردازم و اشاره­ای به برخی از درختان کهنسال از بین رفته و درختان کهنسال در خطر نابودی دارم.
معیار سنجش درختان کهنسال
 در کشورهای اروپایی سن بیولوژیک درختان معیار سنجش درختان کهنسال است. درخت با سن بیش از ۱۰۰ سال درخت کهنسال است و با سن بیش از ۲۰۰ سال به عنوان اثر طبیعی معرفی می‌شود و قوانین ویژه‌ای نیز برای حفاظت و حمایت از آنها وجود دارد. تعریف مشخصی برای درختان کهنسال براساس معیارهای بین‌المللی وجود ندارد. کارشناسان فضای سبز؛ عامل سن، قطر، ارتفاع، فرم و گستردگی تاج درخت را معیار سنجش درختان کهنسال قرار می‌دهند. سن درخت در تشخیص و طبقه‌بندی درختان کهنسال مهم‌ترین عامل است .۱
در ایران به طور معمول عنوان «درختان کهنسال» برای درختانی استفاده شده است که دارای سن چند صد ساله باشند. در عین حال، درختان کهنی نیز در کشور ما وجود دارند که اگرچه در دایره تعریف یادشده نمی­گنجند و دارای ویژگی حداقل سن مزبور نیستند اما در برخی موارد چند ده سال و گاه بیش از یک­صد سال، سن دارند. این درختان نیز دارای اهمیت زیادی هستند و محتمل است که در صورت به عمل آمدن مراقبت­های لازم از آن­ها، دست کم بخشی از آن­ها به کهنسالی برسند. از هر دو این گروه­ها درختان پرشماری در سراسر کشور، توسط عامل انسانی از بین رفته­اند و درختان دیگری با تهدید نابودی مواجه­اند. بر این مبنا، من در این نوشته درختان کهنسال مورد بحث را در دو گروه جای داده­ام. ابتدا به درختان کهنسالی می­پردازم که دارای ویژگی سن  چند صد سال بودند و یا هستند و سپس به درختان کهنسالی که سن آن­ها کمتر از سن یادشده است، اشاره­ای می­نمایم. در ضمن این نوشته درختان واقع در بافت جنگل­های طبیعی را در بر نمی­گیرد.

ميراث فرهنگی
ميراث فرهنگی به آثار مادی و معنوی به جامانده از گذشته گفته می‌شود كه بر هويت فرهنگی يک جامعه انسانی دلالت دارد و از آن جهت قابل توجه است كه در شناخت زندگی گذشتگان مفيد و مؤثر است و برای مطالعه جوامع، اقوام، و ملل گوناگون، و نيز بازشناسی آثار مادی تمدن‌ها و سير تشكيل و تكامل آنها سندی باارزش به‌شمار می‌آيد. برای هر ملت، شناخت گذشته برای ساختن آينده‌ای بر پايه هويت فرهنگی خويش اهميت می‌يابد. در حقيقت پويايی و بقای فرهنگی در آينده، نيازمند پيوستگی ميان ديروز و امروز و فردای ملت‌هاست. امروزه در آغاز هزاره سوم و عصر ارتباطات و جهانی شدن، وجه تمايز ملت‌ها از يكديگر هويت فرهنگی است كه ريشه در ميراث فرهنگی دارد. از اين‌رو، حفظ ميراث فرهنگی برای يک ملت، پشتوانه حيات فرهنگی در آينده خواهد بود. در آخرين دسته‌بندی دارايی‌های فرهنگی كه در هفدهمين جلسه مجمع عمومی يونسكو در سال ۱۹۷۲ در پاريس، با نام كنوانسيون حفاظت جهانی ميراث فرهنگی به تصويب رسيد ميراث طبیعی نيز به اين دسته‌بندی‌ها افزوده شد. در دو ماده اول و دوم اين عهدنامه، هر دو عبارت ميراث فرهنگی و ميراث طبيعی تبيين شده است.۲
جایگاه ارزشمند درختان کهنسال
درختان در اجتماع زيستی يكی از مهمترين سيستم­های زندگی بخش در جوامع انسانی به شمار می­روند. درختان تضمين كننده بقا، پايداری آب و خاک و هوای كره زمين محسوب می­شوند به همين دليل پيش از حضور انسان در كره خاكی جنگل­ها به وجود آمدند و تكيه­گاه استواری را برای تكامل جوامع انسانی به وجود آوردند.
درختان كهنسال هر كشور از جمله مهمترين ذخاير ژنتيكی گياهی آن به شمار می­روند. ارزش شناخت و حفظ اين منابع از نظر ملی و تاريخ طبيعی با حفظ بناهای تاريخی هر كشور برابری دارد. درختان كهنسال، يادمان زنده و بناهای تاريخی ،يادمان خالی از حيات اين مرز و بوم محسوب می­شوند. حفظ ذخایر ژنتیکی از جمله درختان کهنسال، از مهم­ترین وظایف هر قوم و ملتی است. وقتی صحبت از كهنسالی می­شود بدين معنی است كه اين درختان چندين برابر دوره ديرزيستی بيولوژيک خود را تاكنون پشت سر گذاشته­اند. درختان كهنسال در دوران طولانی زندگی خود، گاه هزاران سال موانع اكولوژيک و تنش­های نامساعد محيطی متعددی را پشت سر گذاشته و همچنان پايدار به زندگی خود ادامه داده­اند. اگر بخواهيم مثالی در اين ارتباط داشته باشيم می­توانيم از سرو چند هزار ساله و به قولی
۴ هزار ساله ابركوه نام ببريم. نمونه برداری انجام شده از بذور اين سرو در سال ۱۳۷۷ معرف ۹۰ درصد قوه ناميه در بذور اين درخت بوده است. نتايج اين تحقيق به نوعی معرف توان فيزيولوژی بالای اين سرو بعد از هزاران سال گذر زمان است. متأسفانه هر ساله به دلايل مختلف تعدادی از اين درختان آسيب ديده يا قطع شده­اند.
از سال ۱۳۷۲ طرح درختان كهنسال ايران تدوين و جهت انجام اين طرح از سازمان­ها و مراجع ذيصلاح درخواست مساعدت شد. هيچ سازمان و ارگانی به طور رسمی اين پيشنهاد را رد نكرد؛ به عبارت ديگر اهميت موضوع آن­چنان ژرف بود كه نياز به انجام طرح قاطعی در اين مورد احساس می­شد. ولی تاکنون هیچ سازمانی از این طرح پشتیبانی مالی نکرده است. اهداف طرح مورد نظر در مرحله اول؛ شناخت درختان کهنسال، در مرحله بعد بررسی شرايط حاضر استقرار درختان كهنسال و بالاخره چگونگی نگهداری و تكثير جنسی آن­ها به عنوان ذخاير ژنتيكی ارزشمند ايران و جهان بوده است. اين در حالی است كه سالانه ناظر نابودی چندين پايه درخت در نقاط  مختلف كشور هستيم. نداشتن پشتوانه تخصصی عميق، مسئله نابودی اين درختان را تسريع كرده است. در بعضی از مناطق بدون دقت به اهميت همزيستی­های چند صد ساله و شايد هزاران ساله جوامع گياهی قديمی، نوع آبياری را تغيير داده و با ايجاد پارک و فضای سبز جديد در اطراف اين پايه­ها تصور آن دارند كه نسبت به حفظ حيات اين درختان گام مثبتی برداشته شده است. در صورتی كه آبياری­های مداوم و بدون رعايت اصول فنی باعث شده كه رفته رفته از نظر طبيعی اين درختان برای كسب آب مورد نياز، ريشه های عميق خود را از دست داده و ريشه­های سطحی­تر آنها وسعت بيشتری بيابد.۳
تعداد و سن درختان كهنسال ایران
 درواقع آمار دقیق و مشخصی از تعداد و نیز سن درختان کهنسال ایران وجود ندارد. در گفته­های کارشناسان ودست­اندرکاران امر نیز اختلافاتی به چشم می­خورد. مدير طرح ملی شناسايی و حفاظت درختان کهنسال ايران،در سال ۱۳۸۸، در باره تعداد درختان کهنسال موجود در ایران گفت: در سراسر كشورمان شايد ۴۰۰ اصله درخت كهنسال وجود داشته باشد كه ميانگين سن آنها ۸۰۰ سال است. در حقيقت طی ساليان گذشته، هر دو سال، شرايطی مهيا شده تا يک درخت به مرحله كهنسالی رسيده است. هرساله سه و يا چهار درخت كهنسال در كشور قطع می­شود، اين روند تاسف انگيز به آنجا منتهی خواهد شد كه طی سال های آينده تنها ۲۰۰ درخت كهنسال خواهيم داشت و اين يک فاجعه است.۴
برخی دیگر تعداد کل درختان کهنسال ایران را در حدود یک­هزار اصله عنوان نموده­اند که حدود ۳۰۰ اصله آن­ها شناسایی شده است.۵
گونه­های درختان کهنسال ایران
 درختان کهنسال ایران از گونه­های مختلفی می­باشند. از جمله گونه­ های موجود می­توان سرو، چنار، بلوط، اُرس، زبان گنجشک، توت، گردو، کاج، داغداغان، انجیر­معابد، عناب، بنه(پسته وحشی)، سرخدار، زیتون و شمشاد را نام برد.
کهنسال­ترین درخت موجود در ایران
 سرو ابرکوه(سرو زرتشتی) کهنسال­ترین درخت ایران به شمار می­آید. در مورد سن این سرو اتفاق نظر وجود ندارد و در نوشته­های مختلف، ارقام متفاوتی را برای آن آورده­اند که گستره­ای از هشت هزار سال تا یک هزار و دویست سال را دربر می­گیرد. در بیشتر نوشته­ها، سن این سرو را ۴۰۰۰ تا ۴۵۰۰ سال نوشته­اند. با توجه به نوشته­های مختلف تاریخی، احتمال این که سرو ابرکوه متعلق به دوره پس از اسلام باشد بسیار اندک است. یکی از کارشناسان حوزه محیط زیست و منابع طبیعی در خصوص سن سرو ابرکوه نوشته است: «... برخی از مطالعات علمی نشان می­دهد که سرو ابرکوه حداکثر عمری در حدود ۲ تا ۲۵۰۰ سال دارد.»۶
قطور­ترین درخت کهنسال موجود در ایران
 قطورترين درخت كهنسال كشور به نام « لول » يا انجیر معابد در روستای نصيرآبی هرمزگان قرار دارد كه محيط آن ۳۴ متر و پوشش تاج آن بسيار وسيع است.۷
تهدید­ها و عوامل نابودی درختان کهنسال
تعداد زیادی از درختان کهنسال ایران طی سال­های پس از انقلاب ۱۳۵۷ از بین رفته­اند. در نابودی این درختان عامل انسانی با انگیزه­های مختلف، نقش مهمی ایفا نموده است. با توجه به مدارک موجود و در دسترس، انگیزه­های ارتجاعی مذهبی و اقتصادی عوامل مهم در نابودی درختان کهنسال بوده­اند. قطع درختان کهنسال به بهانه مبارزه با خرافات از جمله مهمترین عوامل نابودی این درختان بوده است که همچنان تهدیدی جدی برای برخی درختان باقی­مانده به شمار می­رود. دستگاه­های ذیربط حکومتی تقریبا هیچ اقدامی در جهت حفظ و نگهداری درختان کهنسال انجام نداده و نمی­دهند و اگر در جایی هم توجهی صورت گیرد، اقدامات فردی افرادی علاقمند و دوستدار محیط زیست است. حکومت(دستگاه­هایی همچون اوقاف، شهرداری­ها، وزارت راه و ترابری، وزارت نیرو و ...) خود نابودکننده اصلی و عمده درختان و از جمله درختان کهنسال است.  نبود اراده لازم در سطوح بالا برای جلوگیری از نابودی درختان کهنسال و بهبود شرایط نا­به­سامان آن­ها، کاملا به چشم می­خورد.
مسایل و مشکلات اجرایی حفاظت از درختان کهنسال
 در بخش اجرایی مسایل و مشکلاتی وجود دارد که از جمله آن­ها می­توان بدین موارد اشاره نمود: نبود و یا کمبود بودجه برای انجام اقدامات لازم، ضعف قوانین و مقررات، مشخص نبودن متولی امور در برخی موارد و عدم هماهنگی دستگاه­های اجرایی با یکدیگر و با دستگاه قضایی، تعیین نشدن حریم و تجاوز به حریم درختان.
تعیین حریم به جای خود مسئله بسیار مهمی است که انجام نمی پذیرد. این البته منحصر به درختان کهنسال و آثار طبیعی نیست و در مورد اغلب آثار ملی صدق می­کند. به نوشته یک نشریه: از مردادماه ۱۳۸۴ مرداد ۱۳۹۰، سازمان ميراث ‌فرهنگی در هر ۲۸ دقيقه يک اثر را در فهرست آثار ملی ثبت كرده است. اما با اين وجود از ۲۶هزار و۳۰۰ اثری كه در دوره مزبور به ثبت رسيده است، تنها درمورد ۵۲۰ اثر، تعيين حريم انجام شده است. تعيين حريم از اصلی­ترين موارد درج شده در قانون برای ثبت ملی يک اثر تاريخی به شمار می‌آيد، اين كار از تجاوزات و ساخت‌وساز در حريم و عرصه آثار جلوگيری می‌كند ... عدم توجه به اصل اساسی تعيين حريم در موارد ثبت شده پيش از سال ۸۴ نيز وجود داشت، اما پس از اين زمان ثبت آثار در فهرست آثار ملی بدون تعيين عرصه و حريم شدت بيشتری يافت ... عدم توجه به حر‌يم‌های آثار ثبت ملی، تجاوز به حريم، عرصه و منظر اين آثار را آسان كرده است، در صورتی كه براساس قانون هر گونه ساخت‌وساز در محدوده حريم، عرصه و محوطه‌های تاريخی ثبت‌شده در فهرست آثار ملی ممنوع است. در مواردی كه چنين اقدام‌هايی انجام شده است در صورت پيگيری و شكايت سازمان يا دوستداران آثار تاريخی، اعتراض آنها به جايی نخواهد رسيد. مديركل دفتر ثبت آثار تاريخی، فرهنگی و طبيعی سازمان ميراث ‌فرهنگی كشور در ... رابطه با عدم تعيين حريم و عرصه آثار ثبت‌شده ملی می‌گويد: «تعيين عرصه و حريم هزينه‌های زيادی دارد، مشاوران هم پول زيادی برای اين كار می‌گيرند. استان‌ها به دليل كمبود بودجه و اعتبار توان اين كار را ندارند ....»۸
تهدیدهای محیطی درختان کهنسال
 عوامل پایین رفتن سطح آب سفره‌های زیرزمینی و افزایشEC(درجه شوری) آب، نبود نگرش و دستورالعمل علمی نسبت به حفاظت از این درختان، استفاده تفرج­گاهی و استراحت­گاهی از درختان، پارک سازی و محوطه­سازی نظیر عملیات آسفالت در اطراف درختان، از بین رفتن باغات اطراف، قطع شاخه­های درختان، آبیاری نادرست و ...، وجود آفات و بیماری­های احتمالی، آتش سوزی، وقوع توفان‌های سهمگین و ...، آلودگی هوا و افزایش خشکی را از مهمترین تهدید‌ها و آسیب­های درختان کهنسال استان یزد برشمرده­اند که اغلب این عوامل در سایر نقاط کشور نیز درختان کهنسال را تهدید می­نماید.۹
درختان کهنسال نابود شده
چنار کهنسال نیاسر: نابود نمودن چنار کهنسال شهر نیاسر از جمله آخرین رخدادهایی است که گزارش شده است. یکی از رسانه­ها که خبر مربوط را منتشر نموده است، چنین نوشته است: «چنار کهنسال نیاسر که در شمار میراث طبیعی این شهر بود، از بُن کنده شد. چند نفر از اهالی محله تالار نیاسر با همکاری هیات امناء مسجد امام حسن عسگری، اقدام به قطع درخت چنار کهنسال و تنومند موجود در گوشه حیاط این مسجد نمودند و تنه آن را از محل خارج کرده و جای آن را سیمان ریختند. این چنار کهنسال با عُمری نزدیک به ۱۲۰۰ سال، در حریم چارتاقی نیاسر و در محور فرهنگی – تاریخی شهر نیاسر قرار داشت و این محور به شماره ۱۸۱۰۶ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.  پس از این رویداد، پایگاه میراث فرهنگی نیاسر و شهرداری این شهر از عاملان قطع چنار شکایت کرده‌اند که پرونده در دست بررسی می‌باشد. عاملان، انگیزه خود از قطع این درخت را توسعه محدوده مسجد بیان کرده‌اند. این چنار تنومند در نزدیکی چشمه‌ای کهنسال و در محدوده مسجدی قرار داشت که به نظر می‌رسد بازمانده نیایشگاهی باستانی باشد که به مسجد تبدیل شده است. همه ساله مردم محلی در پای این درخت کهنسال و در کنار حوض بزرگی که از آب چشمه سیراب می‌شود، آیین قربانی گاوی آذین‌بندی شده را برگزار می‌کردند که به نظر می‌رسد بازمانده آیین‌های کهن باشد... چنارهای کهنسال نیاسر از جاذبه‌های مهم گردشگری این شهر هستند. دو چنار کهنسال و مشهور دیگر یعنی چنار پای چارتاقی و چنار روداب نیز که هر دو از میراث طبیعی نیاسر هستند، در حال حاضر بسیار آسیب‌پذیر بوده و در معرض خطر قرار دارند و اکنون که این چنار کهنسال قطع شده است، بیم آن وجود دارد که به دلایل واهی چنین سرنوشت ناگواری برای دیگر درختان کهنسال نیاسر روی دهد... یادگاری‌نویسی بر تنه این چنار و عدم تعیین حریم آن و پیشروی قسمت خالی شده درخت و همچنین تبدیل به محلی برای ریختن زباله در پای آن طی سالیان گذشته، آسیب‌پذیری این درخت کهنسال را دوچندان کرده است.... کهن‌شهر نیاسر در 25 کیلومترى شمال غربى شهرستان کاشان در حاشیه کویر مرکزى ایران و در استان اصفهان واقع است...۱۰
چنار کهنسال «آب بخش» استهبان: در مرداد ۱۳۹۰، خبر قطع درخت چنار کهنسال «آب­بخش» در شهر استهبان و وضعیت نا­به­سامان دیگر چنارهای این شهر منتشر گردید: «درحال‌حاضرعدم‌ رسيدگی و قطع چنارهای کهنسال استهبان که قدمت آنها به پيش از اسلام برمی‌گردد، نگرانی دوستداران و فعالان ميراث فرهنگی و طبيعی اين منطقه را برانگيخته است. چنار ۹۰۰ ساله «آب بخش» استهبان درحالی خشک و توسط شهرداری قطع شد که به تازگی با تخطئی به حريم «سرو ننه بچه» اين درخت کهنسال را هم به شدت آسيب پذير کرده است. از سروهای کوهی و خودرو استهبان که روزگاری جاذبه محسوب می‌شد و پای گردشگر را به منطقه باز می­کرد حالا ديگر جز کنده چيزی باقی نمانده است... هم اکنون در استهبان ۴ درخت کهنسال وجود دارد که به دليل عدم توجه مسئولان درحال نابود هستند. ... «درخت چنار کهنسال آب بخش» در مرکز شهر استهبان با ارتفاع ۴۷ متر و قطر تقريبی ۵/۱۱ متر با قدمت ۹۰۰ سال درحالی قطع می‌شود که با از بين بردن مرو که مرکزاصلی بخش آب چشمه های استهبان بوده است وسيمانی شدن جدول‌های آب وآسفالته شدن اطراف چنار و بی­توجهي مسئولان باعث شد روز به روز از طراوت و سرسبزی آن کاسته تا اين که چنار ۹۰۰ ساله استهبان کاملا خشک و توسط شهرداری قطع شد. به گفته عضو انجمن پيشگامان خورشيد استهبان تنه­ی خشکيده اين درخت  در ابتدای جاده ورودی باختری شهر درزمين کاشته شد تا عبرتی باشد برای همگان... وی با اعتقاد براين که اين چنار ۹۰۰ ساله ميدان امام(آب‌‌بخش) در استهبان فارس كه به علت بی­توجهی مسئولان شهری خشك شده بود توسط شهرداری اين شهر تاريخی قطع شد... دليل قطع آن از سوی مسئولان اين طور عنوان شد، اين درخت در اثر بی‌آبی خشک و پوسيده شده بود و بيم آن می­رفت كه روی مسجد يا رهگذری بيافتد. به همين علت شهردار سابق استهبان طی طرحی از سوی استانداری اقدام به قطع اين درخت تاريخی كرد.
به گفته شهرداری استهبان طرح قطع اين درخت بيش از ده سال پيش داده شده بود اما شهردار سابق اين شهر به تازگی آن را قطع كرده است. اما اهالی شهر استهبان که از قطع اين درخت به شدت ناراضی هستند، آن­ها معتقدند اين چنار در طی ۹۰۰ سال قدمت خود مشكلی برای اين شهر به وجود نياورده بود و قطع آن بدون در نظر گرفتن خواسته اهالی شهر بوده است... 
تعرض به حريم سرو مقدس «ننه و بچه» استهبان
در سمت چپ پايانی خيابان دهن آسيو(ميثم) ودر ابتدای دامنه­ی کوه فتح­آباد استهبان درخت سرو کهنسالی وجود دارد که سرو«ننه وبچه» ناميده می­شود ... عدم رعايت و حفظ حريم سرو ننه و بچه نگرانی اهالی، ميراث فرهنگی و محيط زيست استهبان را در پی داشته است. عضو انجمن پيشگامان خورشيد استهبان در اين خصوص گفت: درحال حاضر ديوار کشی در حريم ۱ متری سرو ننه بچه توسط آموزش و پرورش و آبياری‌های مکرری که انجام می­شود آينده آخرين سرو کهنسال استهبان را به مخاطره انداخته است. چرا که کارشناسان محيط زيست معتقدند اين درخت هزاران سال بدون اين که نياز به آبياری داشته باشد به حيات خود ادامه داده است ... چندی پيش گودبرداری‌هايی که در اطراف سرو ننه بچه انجام شد اين درخت کهنسال را به شدت تحت تاثير قرار داد که با مخالفت و پيگيری فعالان و دوستداران ميراث فرهنگی استهبان مانع از نابودی اين درخت شد.»۱۱
درخت کهنسال «بقعه سید رقیه» رشت: در فروردین سال ۱۳۸۹ یک اصله درخت کهنسال در «بقعه سید رقیه» رشت، به دستور مدیر کل سازمان اوقاف و امورخیریه گیلان و به بهانه مبارزه با خرافه پرستی قطع شد. حجت­الاسلام سید کاظم میرحسینی اشکوری مدیر کل اوقاف و امور خیریه گیلان ، این درخت را به دلیل آن­که مردم محلی با ارادت و نیاز به آن پارچه می بندند از مظاهر خرافه گرایی و بت پرستی دانسته و گفته بود : مجوزهای لازم برای قطع درخت را دریافت کرده­ایم. این درخت فاقد ارزش چوبی و جزو درختان تخریبی محسوب می­شود. اشکوری  پیش­تر نیز گفته بود که در سال جاری مقابله با این گونه خرافات با جدیت ادامه دارد.۱۲
البته خرافه پرستی کار پسندیده­ای نیست اما برخی مردم ناآگاه از سر ناچاری و به دلیل گرفتار شدن در پیله مشکلات، به اماکن و درختانی روی می­آورند تا در جایی که عدل وداد حکمفرما نیست و حکومت اسلامی حق و سهم آنان را از ثروت­های ملی را نمی­دهد و مردم را با مشکلاتی که برایشان به وجود آورده، به حال خود رها نموده است، به تصور خود از راه دیگری مسایل و مشکلاتشان را برطرف نمایند. اتفاقا نه تنها در دوره حکومت جمهوری اسلامی بلکه در طول سده­های متمادی این روحانیون بوده­اند که برای خواب کردن مردم و تشویق آنان به پذیرش ظلم و ستم دستگاه­های حکومتی، انواع خرافه و باورهای پوسیده و نادرست را در میان مردم رواج داده­اند. در عین حال باید توجه داشت که احترام ویژه مردم به برخی درختان کهنسال، سبب دیرپایی و ماندگاری آن­ها گردیده است و چه بسا اگر درختان مزبور چنین مورد عنایت قرار نمی­گرفتند، بدین سنین نمی­رسیدند و از بین می­رفتند.
چنار ۵۰۰ ساله دامغان: در اردیبهشت ۱۳۸۸، درخت چنار ۵۰۰ ساله دامغان نابود گردید. بنا به گزارش، این درخت کهنسال که در منطقه «فیخار» شهرستان دامغان قرار داشت در اقدامی خودسرانه و نابخردانه توسط یکی از مالکین منطقه قطع شد، در حالی که درخت یاد شده جزء درختان شناسایی شده سازمان تحقیقات جنگلها و مراتع کشور بوده است. نایب رییس هیئت مدیره جمعیت اتحاد سبز دامغان در این خصوص گفته بود: بررسی­های صورت گرفته نشان می­دهد که مالکین منطقه علت قطع درخت را مزاحمت ریشه­های آن برای مسیر قنات و چشمه آب ذکر کرده­اند. دست­اندرکاران قنات در منطقه فیخار دامغان عاملان این جنایت در حق طبیعت هستند. با توجه به اقلیم دامغان و بادهای تند در این منطقه وجود درختانی پهن برگ و با سن بالا برای حفظ وضعیت هوای منطقه بسیار موثر هستند.۱۳

درخت کهنسال قم: در آذر ماه ۱۳۸۷، اداره كل اوقاف و امور خيريه قم، به بهانه مبارزه با خرافه پرستی يک اصله درخت كهنسال را در نزدیكی مسجد جمكران قطع كرد. اين درخت در حريم پنج امامزاده و منطقه گرگابی(در نزديكی مسجد جمكران) قرار داشته است و قطع آن بدون هماهنگی و مجوز اداره كل منابع طبيعی استان صورت گرفت.۱۴
درختان کهنسال رضوانشهر: در آبان ماه سال ۱۳۸۷ و چند روز پیش از قطع درخت در قم، به دستور حجت الاسلام سید کاظم میرحسینی اشکوری مدیر کل وقت اوقاف و امور خیریه گیلان، به بهانه مبارزه با خرافات، دو اصله درخت کهنسال در رضوانشهر استان گیلان قطع شد که موجی از اعتراضات مردم وبه ویژه فعالان زیست­محیطی را به دنبال داشت. علت قطع اين درختان، ساخت وساز بنا در زمين­های اوقاف عنوان نیز عنوان شده است. همچنین مديركل منابع طبيعی استان گيلان در پاسخ به این پرسش كه چرا مجوز قطع اين درختان از طرف سازمان صادر شده است، گفت: در اواخر سال ۸۴ سازمان اوقاف و امور خيريه برای قطع پنج درخت كه مالكيت زمين­های آن را برعهده داشت، مجوز گرفت. در همان سال، سه درخت از پنج درخت قطع شد و در هفته گذشته هم دو درخت ديگر كه سال­ها قبل مجوزش صادر شده بود، قطع شد... از طرف سازمان اوقاف برای گرفتن مجوز قطع باقی درختان با ما تماس گرفته شد كه درآمد آن هم صرف امور خيريه شود، که سازمان هم مخالفت خود را با آن اعلام کرد.۱۵
در پی انعکاس خبر قطع درختان کهنسال در گیلان و دفاع مدیر­کل اوقاف استان مزبور از تصمیم و اقدام خود، برخی فعالان زیست­محیطی این تصمیم و اقدام را محکوم نمودند. از جمله یک کارشناس حوزه محیط زیست و منابع­طبیعی(در آبان ۱۳۸۷) چنین نوشت:
«قطع درختان کهنسال گیلان به بهانه مبارزه با خرافات!
... کافی است به تاریخ معاصر ایران نگاهی بیاندازیم و ببینیم که چگونه وقتی برای نخستین بار، وسایلی چون رادیو، تلویزیون و ویدئو وارد کشور شد و یا نخستین کلاس‌های درس به شیوه‌ی نوین برای کودکان این آب و خاک سامان می‌گرفت و قرار بر آن شده بود تا مکتب‌خانه‌ها جای خود را به دبستان و دبیرستان‌های مدرن و امروزی بدهند، برخی از متحجرین با حربه‌ی دفاع از دین و فرهنگ ملّی، چگونه با آنها به مقابله برخواستند، کلاس‌های درس را به آتش کشیدند و کتاب‌سوزان راه انداختند و فرمان تحریم و قدغن بودن استفاده از رادیو و تلویزیون و ویدئو و را صادر کردند! همان نگاهی که متأسفانه هنوز هم رگه‌هایی پرنفوذ از آن را می‌توان در برخورد بدبینانه­ی رسمی به اینترنت و ماهواره مشاهده کرد!
در صورتی که رادیو، تلویزیون، ویدئو، ماهواره و نظایر آن، ابزارهایی هستند که چنانچه خردمندانه و سزاوارانه مورد استفاده قرار گیرند، نه‌تنها خطری برای پایداری هیچ مردم و ملتی ندارند، که در شمار ارزان‌ترین و کارآمدترین روش‌های ارتقاء دانستگی عمومی جامعه نیز به شمار می‌آیند. اما در این مورد خاص، یعنی قطع دیرینه‌ترین و ارزشمندترین درختان گیلان، به جرم مقدس برشمردن آنها از سوی مردم، ژرفا ی افسوس، غم و حیرت نگارنده به مراتب بیشتر و عمیق­تر است. ایران­زمین در قلمرویی از کره خاک گسترده شده که حدود ۹۰ درصد آن، متعلق به زیست­اقلیم­های خشک (Dry Lands) است؛ ما در کشوری زندگی می‌کنیم که مساحت رویشگاه‌های جنگلی آن به زحمت از مرز ۷ درصد خاک آن تجاوز می‌کند. کافی است بدانیم مطابق یکی از آخرین تقسیم بندی‌های فائو که در اجلاس کبک کانادا در سال ۲۰۰۳ ارایه شد، ایران کماکان به همراه ۵۳ کشور دیگر در شمار ممالکی قرار دارد که کمتر از ۱۰ درصد از خاک آنها را جنگل در بر گرفته است که اصطلاحاً به آنها کشورهای با پوشش کم جنگل (LFCCS) یا ” Low Forest Cover Countries ”  گفته می­شود؛ کشورهایی که با ۶/۱۳۵ میلیون هکتار جنگل(اندکی بیش از یک سوّم مساحت جنگل‌های برزیل)، فقط حدود ۳ درصد از مجموع گستره‌ی جنگل‌های جهان را در اختیار دارند.
می‌بینید؟! ما در کشوری زندگی می‌کنیم که باید قدر پوشش درختی خود را بیش از هر کشور و مردم دیگری بدانیم؛ واقعیتی که ریشه در فرهنگ و سنن دیرینه‌ی این آب و خاک مقدس هم دارد ... پس چگونه است که این گونه جاهلانه به قتل ارزشمندترین پایه‌های دیرینه‌ی مرغوب‌ترین گونه‌های جنگلی خود در گیلان، اقدام کرده و با افتخار اعلام می‌کنیم: «تاکنون ۴۰ اصله درخت قدیمی مقدس‌نما در گیلان شناسایی شده که این درختان قطع و چوب آن در امور خیریه استفاده می‌شود آیا به جای قطع تنه‌های این درخت‌های بی‌گناه بهتر نیست و نبود که با ریشه‌های خرافه‌پرستی و دلایل تمایل مردم به این باورهای افیونی بپردازیم؟ آیا مردمی که حاجت خود را از درخت طلب می‌کنند، با قطع فیزیکی این درخت، ممکن نیست به سوی درخت، چشمه، کوه و هر چیز زنده و غیر زنده‌ی دیگری تمایل یابند؟ آیا این رویکرد چیزی جز پاک کردن صورت مسأله است؟!
وای بر ما!
جناب حجت الاسلام و المسلمین میرحسینی اشکوری، مدیر کل اوقاف و امور خیریه استان گیلان، روی سخنم باشماست!
اگر می‌خواهید با خرافه‌پرستی به صورتی جدی مبارزه کنید، چرا به ریشه‌ها نمی‌پردازید و رگه‌های این خرافه‌پرستی و ترویج اوهام مذهبی را در ساخت همین برنامه‌ها و سریال‌های مناسبتی سیمای جمهوری اسلامی ایران ره‌گیری نمی‌کنید؟ وقتی اعضای یک کابینه، میثاق‌نامه‌های خود را در چاه می‌اندازند و آن هم نه در یک چاه! بلکه در چاه‌های مردانه و زنانه!! وقتی پیوسته سخن از هاله و نور به میان می‌آورند و برای «او» بر سر سفره‌ی خویش، بشقاب غذایی مجزا کنار می‌گذارند، دیگر چه انتظاری از مردم کوچه و بازار دارید؟ وقتی با افتخار اعلام می‌کنیم که در فلان سفر رییس‌جمهور و در عصر به کارگیری از موبایل و اینترنت و اینترانت، همچنان و در هر سفر آقای احمدی نژاد، چندین کیلو نامه از سوی مردم به ایشان جمع‌آوری می‌شود و چه هزینه‌ها و وقت گرانبهایی را که به هدر نمی‌دهیم تا این نامه‌ها، نوشته، فرستاده و خوانده شوند؛ چگونه است که فقط زورتان به چند درخت بی‌گناه و ناهمتا رسیده است؟ درختانی که – متاسفانه باید بپذیریم – اگر همین باورهای تقدس‌گونه نبود، بی‌شک تاکنون چیزی از آنها باقی نمانده بود!
... آیا می‌دانید آنچه که کماکان مورد رشک بوم‌شناسان کشورهای اروپایی است، وجود همین چند ده درخت دیرزیستی است که در ایران حضور دارند و زیست می‌کنند؟! آیا می‌دانید این درختان، تاریخ گویای این آب و خاک و اندوخته­ی ژنتیکی بی­نظیر طبیعت وطن هستند؟ ... افسوس که قدرشناس نیستیم؛ افسوس که این‌ همه سخاوت و بردباری آنها را در نیافتیم. در گوشه و کنار و جای جای این مرز و بوم، از بلندای البرز و زاگرس تا سواحل بی‌انتهای لوت حضور دارند، امّا اغلب ما آنها را نمی‌بینیم و حرمت نمی‌نهیم. غافل از این که چه بسیارند مردمی در جهان که آرزوی داشتن فقط یکی از آن‌ها را دارند.
... باور کنید که اگر در هر کشور دیگری، چنین جنایتی در حق ارزشمند‌ترین درختان یک سرزمین رخ داده بود، تمام مسئولینی که مسبب آن بودند، نه‌تنها باید استعفا می‌دادند، بلکه چاره‌ای جز پرداخت خسارت و تحمل زندان نداشتند. نه این که این گونه راحت و با افتخار و در رسمی‌ترین و پرنفوذ‌ترین تریبون‌های یک مملکت گزارش بیلان داده و از عملکرد خود دفاع کنند! ....»۱۶
یک کارشناس وفعال زیست­محیطی دیگر نیز در انتقاد از عمل قطع درختان کهنسال به بهانه مبارزه با خرافه­پرستی- ضمن درج تصویری از یک ضریح که برخی بر پشت یک وانت­بار قرار داده بودند و در شهر اراک می­چرخاندند- نوشت:
«خرافه، این امامزادۀ سیار است، نه درختان كهنسال قم و گیلان!
یک ماه است كه بحث قطع درختان كهنسال در برخی استان ها همچون گیلان و قم به بهانۀ مبارزه با خرافه پرستی داغ شده و متاسفانه به دستور مدیران اوقاف در این مدت، ۴ درخت كهنسال چند صد ساله در گیلان و نیز در نزدیكی مسجد جمكران قم قطع شده است ... آقایان مدیران اوقاف! این تصویر را ببینید و شرمنده شوید! این­كه عده­ای ضریح ساختۀ دست بشر را این­چنین بر پشت ماشین قرار می­دهند و مثل كاسب­های دوره گرد در شهر اراک می­چرخانند تا مردم در آن پول بریزند آیا این خرافه نیست؟ این­ كه یک نفر از متولیان این امامزاده دوره گرد، ‌پارچه­های سبز به مردم می­دهد تا مردم ضریح بدون امام را زیارت كنند و به آن دخیل ببندند این خرافه و خرافه پرستی و حماقت و اوهام نیست؟ اگر دخیل بستن به درخت خرافه است،‌ آیا دخیل بستن به این مكعب فلزی توخالی كه بر پشت ماشین قرار داده شده و در شهر می­گردد،‌ وهم و خرافه نیست؟
چگونه است كه چنین آشكارا خود مظاهر خرافه پرستی را در كشور رواج می­دهیم و خیلی راحت از كنار این وهم و خرافه­های آشكار كه خود مسئول آن هستید می­گذرید و بعد ناجوانمردانه به جان درختان كهنسال وطن كه مورد احترام همه مردم،‌ همه ادیان و همه فرهنگ­ها و اقوام است، ‌می­افتید و درختان را قطع می­كنید؟
جای تاسف است كه مسئولان سازمان جنگل­ها و مراتع و وزارتخانه جهاد كشاورزی كه می­بایست طبق قانون حفاظت از ذخایر جنگلی و منابع طبیعی حافظ این درختان باشند و به طور خاص حتی می­بایست مانع از قطع گونه­هایی چون سرو زرین شوند،‌ در برابر جنایتی كه شبانه در محل ۵ امامزاده قم رقم خورد و یک درخت سرو ۵۰۰ ساله را سرنگون كردند، ‌سكوت اختیار كرده و انگار نه انگار!! وقتی متولی در خواب است پیداست كه هر كسی از راه می­رسد به خود اجازه می­دهد چنین با میراث طبیعی این سرزمین برخورد كند
... درختی كه ۵۰۰ سال همۀ ناملایمت­های محیطی و انسانی را تحمل كرده و در وسط یک بیابان برهوت لم یزرع دوام آورده و ۵۰۰ سال تمام سایه و خنكی خود را نثار زوار امامزاده كرده امروز به جرم محترم بودن در نزد مردم قطع می­شود! وااسفا كه این روزها محیط زیست وطن،‌ نه یک متولی كه بلكه صدها و بلكه هزاران متولی ناآگاه دارد . باورم نمی­شود! باورم نمی­شود كه ارتجاع تا این حد در این مرز و بوم به اوج رسیده كه اگر مردم به غلط و از روی نادانی به درخت دخیل می­بندند،‌ به جای آن که مردم را به راه درست هدایت كنند درخت را ریشه كن می­كنند. آیا با این كار ریشۀ خرافه برای همیشه خشكید؟ آیا مردم نادانی كه به درخت دخیل می­بستند،‌ بعد از این به چیز دیگری دخیل نخواهند بست؟!
... وااسفا كه حماقت چنان به اوج رسیده كه خرافه پرستان و مروجان اصلی خرافه را نمی­بینیم و درختان زبان بسته را عامل ترویج خرافه می پنداریم!...۱۷
وعده قطع بقیه درختان کهنسال گیلان: پس از انعکاس خبر قطع درختان کهنسال در گیلان، حجت‌الاسلام میرحسینی اشکوری(مدیرکل وقت اوقاف و امور خیریه گیلان) که مسبب امر بود، در یک برنامه‌ی زنده‌ی تلویزیونی استانی شرکت کرد و نه‌ تنها از عملکرد گذشته‌ی خویش در صدور فرمان قطع درخت ارزشمند و کهنسال ۱۵۰۰ ساله‌ی رضوان‌‌شهر به بهانه‌ی مقابله با ترویج خرافه‌ پرستی ابراز پشیمانی نکرد، بلکه با قاطعیتی بیشتر و با لحنی حاکی از تهدید اعلام کرد: «تاکنون ۲ درخت را قطع کردیم، بقیه را هم قطع می کنیم! تا با خرافات مبارزه کرده و مردم را به طرف امام­زاده‌ها هدایت کنیم .…»۱۸
البته در پس «هدایت مردم به طرف امام­زاده­ها»، درآمد کلانی برای اداره اوقاف و امور خیریه وجود دارد و تلاش مسئولین بر آن است که از منابع درآمدی آن­ها کاسته نشود بلکه بر رونق این بازار افزوده شود. مدیر­کل اوقاف و امور خیریه استان گیلان(در بهمن ۱۳۹۰)  درخصوص درآمد بقعه­های گیلان گفت: « گیلان دارای ۹۴۰ بقعه متبرکه است که از این تعداد ۵۰ تا ۶۰ درصد بقاع درآمد خوبی دارند. نذورات بقاع متبرکه به ترتیب ۴۰ درصد عمرانی، ۲۰درصد  فرهنگی، ۳۰ درصد مدیریتی و ۱۰ درصد به عنوان حق تولی به سازمان مرکزی واریز و  دوباره برای تعمیر و بازسازی بقاع متبرکه  کم درآمد استان بازپس داده می­شود... امسال سازمان اوقاف و امور خیریه کشور ۵۷۰ میلیون تومان از محل درآمد ۱۰ درصد واریزی به استان برگشت داده ....»۱۹
ملاحظه می­شود که مبلغ ۵۷۰ میلیون تومان فقط از محل ۱۰ درصد درآمد بقعه­ها، نصیب اداره کل اوقاف گیلان گردیده است. البته در سایر ردیف­های هزینه­ای نیز که تحت عنوان عمرانی و فرهنگی و ... برشمرده شده است، مسئولین با سند­سازی پول­های کلانی به جیب می­زنند.
درختان کهنسال در معرض نابودی
سرو چند هزار ساله ابرقو(سرو زرتشتی): نام ابرقوی يزد با سروهای کهن سال آن عجين است. در اين شهر پنج درخت کهن سال وجود دارد که در بين آن­ها، دو درخت سرو از بقيه عمر بيشتری دارند. يکی هزار ساله و ديگری چهارهزار و ۵۰۰ ساله. سرو چهار هزار و ۵۰۰ ساله همان درخت معروفی است که به عنوان ميراث جهانی در يونسکو ثبت شده است. ریيس اداره منابع طبيعی شهرستان ابرقو(در سال ۱۳۸۹) گفته است: آن­چه بيش از همه در مورد درخت کهن سال ابرقو تامل برانگيز است اين است که با وجود اهميت جهانی اين سرو کهنسال، وظيفه حفاظت و رسيدگی به آن متولی مشخصی ندارد. واقعيت اين است که اين درخت خارج از محدوده وظايف اداره منابع طبيعی و در حوزه شهری قرار دارد ولی به عنوان يک کارشناس که در زمينه درختان مطالعه و تحقيقات داشته­ام می­گويم که اين درخت کهن سال شرايط مناسبی ندارد. سرو ابرقو با چهار، پنج هزار سال عمر اهميت خاصی دارد ولی متولی مشخصی ندارد که مسئوليت آن را بپذيرد و مسئوليت مراقبت و نگهداری از سرو را انجام دهد. متاسفانه با وجود اهميت اين سرو کهنسال، در کنار آن خيابان احداث شده که همين آسفالت خيابان هم موجب آسيب رساندن به خاک می­شود و هم موجب بازتابش نور آفتاب به سمت سرو می­شود همچنين احداث ساختمان­های مسکونی و دولتی در اطراف اين سرو بر روی روند حياتی سرو بی تاثير نيست. بايد هر چه سريعتر نسبت به وضعيت سرو اقدامات لازم صورت گيرد و گرنه سرو به طور حتم دچار آسيب جدی می­شود....۲۰
درخت سرو كهنسال كرج: درخت سرو كهنسال كرج در آستانه نابودی است. معاون اداره ميراث فرهنگی ، صنايع دستی و گردشگری كرج در این باره گفته است: «اين درخت كه بيش از يک هزار و دويست سال قدمت دارد جزء آثار حفاظت شده اما ثبت ملی نشده است. اين درخت تا سال ۱۳۶۵ سبز و دارای برگ بوده كه به دنبال برخی شايعات مبنی بر وجود گنج در زير اين درخت از سوی افراد سودجو مورد تخريب قرار گرفت و ريشه­های آن آسيب ديد ... متاسفانه همه ساله تعدادی از اين ذخاير ارزشمند ملی به دليل غفلت، ناآگاهی توسط عوامل طبيعی و انسانی آسيب جدی می­بينند.»۲۱
درختان کهن‌سال مزار «شيخ احمد جام»: چهار اصله درخت پسته با بيش از ۹۰۰سال قدمت(درختان روييده روی قبر شيخ احمد جام و اطراف آن)، چهار اصله درخت عناب با قدمتی بيش از ۴۰۰ سال و يک اصله درخت کاج از جمله‌ی مهم‌ترين و كهن‌ترين درختان اين مجموعه هستند كه در وضعيت مناسبی قرار ندارند. یکی از اعضای دفتر فنی مزار شيخ احمد جام درباره‌ی شرايط باغ و درختان تاريخی اين مجموعه(در بهمن ۱۳۹۰) گفته است: متخصصان دفتر فنی توليت مزار جام در آخرين بررسی خود درباره‌ی اين درخت‌ها اعلام كردند كه باقی‌مانده‌ی درختان کهن‌سال مجموعه دچار فرسايش شديد شده‌اند و در اين ميان، درخت کاج نسبت به بقيه‌ی درختان بيشتر در معرض خشک شدن است. به گفته‌ی يکی از کارشناسان منابع طبيعی مزار جام، اين درخت کاج که در ايران با نام «پينوس تهران» معروف است، با توجه به قطر تنه و مقايسه‌ی گونه‌های هم‌نوع و اشاره‌های تاريخی در سفرنامه‌ها و مقالات موجود، حدود ۵۰۰ سال قدمت دارد که با توجه به زمان ورود اين گونه درخت به ايران، آن را قديمی‌ترين«پينوس تهران» در ايران می‌توان دانست. با وجود اين‌ که اين کاج در رويشگاه واقعی خود نيست، در سال‌های گذشته، شرايط زيستی نسبتا خوبی داشته است. بر اساس شواهد موجود، متأسفانه در زمان انجام عمليات مرمتی و به‌سازی بناهای تاريخی مجموعه‌ی مزار شيخ احمد جام و محوطه‌ی آن در طول ۴۰سال اخير، علاوه بر حذف شدن بسياری از عناصر تاريخی، برخی درختان کهن‌سال اين مجموعه نيز از ريشه كنده‌ شدند... به‌دنبال مکاتبه‌های انجام‌شده از دفتر توليت مزار جام به سازمان‌ها و اداره‌های مربوط برای پيگيری و جلوگيری از خشک شدن اين ميراث سبز تاريخی، تا کنون هيچ پاسخ قانع‌کننده‌ای گرفته نشده است.۲۲
درختان سرو کهنسال ایلام: به گزارش یکی از رسانه­ها(در آذر ۱۳۹۰)، درختان سرو کهنسال استان ایلام در وضعیت نامناسبی قرار دارند و در حال نابودی­اند:
یکی از ذخیره گاه های نادر استان ایلام درختان ۲۶۰۰ ساله معروف به «سروهای زربین» است که علاوه بر ناشناخته ماندن این محوطه طبیعی تاریخی، درختان سرو نیز بر اثر سوزاندن و قطع نابود شده­اند. درختان سرو زربین(تعداد ۲۲ اصله) در روستا بان­سول در بخش چوار از توابع شهرستان ایلام قرار دارند. به گفته معاون فنی اداره منابع طبیعی استان ایلام: این سروهای کهنسال طبق اعلام کارشناسان و دستگاه های مرتبط برای سنجش سن و تحقیقات و مطالعات، با ۲۶۰۰ سال قدمت تخمین زده شده اند. این درختان سرو جزو قدیمی ترین سروهای کشور هستند.
و در محوطه‌ تاریخی ـ طبیعی بان‌سول برفراز روستای بان سرو چوار قرار گرفته­اند که فاصله روستا تا این محوطه ۶۰ متر است. سوزاندن این درختان سرو در حالی اتفاق افتاده است که این درختان با ساقه بسیار پهن دارای زیبایی و عظمت هستند. متاسفانه مسئولان دستگاه های مرتبط برای حفاظت و مستندسازی برای عدم نابودی این درختان کاری انجام نداده­اند این در حالی است که این درختان روز به روز بیشتر تخریب می­شوند. طبق اعلام مسئولان سازمان میراث فرهنگی استان ایلام به زودی این درختان در آثار معنوی کشور ثبت می­شود اما سئوال این جاست که مسئولان طی این مدت چرا از درختان تاریخی نگهداری نکرده­اند و حال که این درختان به چنین حال و روزی افتاده­اند به فکر ثبت افتاده­اند. اثر گرد و غبار و خشکیدگی و همچنین قطع بعضی شاخ و برگ­های درختان سرو ایلام باعث شده تعدادی از درختان نیز به طور طبیعی نابود شوند. ریشه این درختان آن­قدر زیاد است که در بین سنگ­های رسوبی صحنه­های زیبایی را به وجود آورده است ولی باز هم انسان­ها دست به قطع ریشه بعضی از این درختان زده­اند. یکی از درختان سرو نیز به طور کامل سوخته و قطع شده است و دست­های انسان برای از بین بردن این درخت زیبا نیز دیده می­شود. به هر حال این درختان سرو در حالی که می­توانند به یک اثر مهم تاریخی و طبیعی در آثار ملی کشور ثبت شوند اکنون به حال و روز بدی دچار شده­اند.۲۳
درختان اُرس خراسان شمالی: به گفته مسئول محيط طبيعی سازمان محيط زيست خراسان شمالی(در خرداد ۱۳۸۸): در استان خراسان شمالی رويشگاه­های قابل توجه­ای از درخت ارس وجود دارد به ويژه در ارتفاعات منطقه حفاظت شده و قرخود و منطقه حفاظت شده گلول و سرانی ... درخت ارس سرانی شيروان يكی از ۵ درخت كهنسال ايران است كه پی­گیری ثبت آن توسط اداره كل حفاظت محيط زيست جهت ثبت در ليست آثار طبيعی ملی انجام شده است. به گفته سازمان منابع طبيعی بعضی ... اقدام به قطع درختان چند صد ساله ارس در مراتع و كوهستان­های اين استان می­نمايند.۲۴
درختان نابود شده دارای سن کمتر
در این جا چند مورد از موارد پرشمار قطع درختانی ارایه می­گردد که به لحاظ قدمت، سن کمتری دارند. موارد زیر را بر اساس تاریخ رخداد(از جدید به قدیم) مرتب نموده­ام.  
درختان چنار شهر سیاهکل: قطع ۸۵ اصله درخت چنار در سیاهکل توسط شهرداری شهر در بهمن ۱۳۹۰، از جمله آخرین فعالیت های تخریبی بوده است. بر اساس گزارش­ها، منافع اقتصادی گروهی و از جمله شهردار سیاهکل در قطع درختان مزبور بوده است و مبالغ کلانی در فروش درختان قطع شده و نیز کاشت نهال­های جدید به جیب مسئولان منطقه می­رود. نکته جالب این است که پس از قطع درختان مزبور، شهرداری سیاهکل در پی سند­سازی برای قانونی جلوه دادن امور، اقدام به تهیه صورت­جلسه­ای مبنی بر صدور مجوز قطع درختان نموده و برخی اعضای شورای شهر نیز صورت­جلسه را امضا نموده­اند. در همین حال مسئولین منطقه به دنبال عدم انعکاس اخبار مربوط هستند.۲۵
درختان فوق سنی حدود ۲۵ تا ۳۰ سال  را داشتند. و علت قطع آن­ها آسیب رساندن به سیم های برق عنوان شد.۲۶
درختان کهنسال اردکان: چندی پیش و در طول سال ۱۳۹۰، بیش از ۳۰۰ اصله درخت کهنسال در استان خشک و کم بارش یزد قطع شد و اعتراضات صورت گرفته مردم تاثیری در روند امر نداشت. به گزارش یک رسانه­ در آذر ماه ۱۳۹۰: «در چند ماه گذشته بیش از ۳۰۰ اصله درخت که قدمت آنها بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال بوده در منطقه کویر مرکزی ایران و توسط اداره جهاد­کشاورزی شهرستان اردکان استان یزد قطع شده است . ... رئیس جهاد کشاورزی شهرستان اردکان ... ضمن تائید این مسئله از اجرای «طرح از رده خارج کردن درختان فرسوده در قسمت کویر مرکزی ایران» خبر داد و گفت: «این درختان کهنسال بی‌ثمر هستند و در این طرح جایگزینی قرار است با درختان ثمردار تعویض شوند!» همچنین در این برنامه رادیویی فرماندار اردکان از وقوع این مسئله اعلام بی­اطلاعی کرد و پس از آن که  مجری برنامه گفت نیم ساعت پس از آغاز قطع کردن درختان، معاونان شما در جریان قرار گرفته بودند، گفت: به ایشان تذکر می دهم. قطع ۳۰۰ اصله درخت کهنسال در روستای «حاجی آباد زرین» اردکان در حالی صورت می­گیرد که این منطقه از سوی دولت منطقه ویژه گردشگری اعلام گردیده است و همچنین با اطلاع از این امر که در مناطق کویری بذر درختان به سختی امکان رویش و رشد و نمو پیدا خواهند کرد....»۲۷
درختان بزرگراه«امام علی» تهران: رييس اداره محيط زيست شهر تهران(در مرداد ۱۳۹۰) در باره قطع درختان بزرگراه «امام علی» تهران گفت: شهرداری مسوول قطع درختان شهر است، محيط زيست دخالتی در اين امر ندارد. ۲۰۰ اصله درخت را در اين بزرگراه قطع و از بين بردند اما در پاسخ به محيط زيست فقط گفتند كه درختان را قطع نكرده­ايم آن­ها را به نقطه­ای ديگر منتقل كرده­ايم!! كدام نقطه نامعلوم است كه آدرسی هم نمی­دهند.۲۸
درختان بزرگراه «صدر» تهران: در اوایل فروردین ۱۳۹۰، بیل­های مکانیکی شهرداری تهران اقدام به قطع صدها اصله درخت توت در رفیوژ میانی اتوبان صدر حدفاصل اتوبان بابابی تا اتوبان مدرس کرده و شبانه لاشه بسیاری از درختان را توسط ده­ها دستگاه کامیون از محل خارج کردند.۲۹
درختان بزرگراه «چمران» تهران: در مرداد ۱۳۸۹موضوع قطع درختان در بزرگراه چمران از سوی برخی رسانه ها مطرح شد اما مديران شهری تهران اين مسئله را تکذيب کردند. با اين حال تصاويری که اينک موجود است نشان می­دهد که درختان بزرگراه چمران قطع شده­اند... در بزرگراه چمران حدود ۵۰۰ درخت قطع شده است و اگر اكنون مديران مرتبط در شهرداری تهران مدعی جابه­جايی درختان اين بزرگراه هستند، منظورشان چند نهالی است كه سه سال قبل در اين مسير كاشته شد... سه سال قبل[۱۳۸۶] بين درختان بزرگ و تنومند بزرگراه چمران نهال كاشتند در صورتی كه از نظر كارشناسی نبايد چنين كاری انجام شود مگر اينكه قصد و غرضی در كار باشد... هدف از اين كار در سه سال قبل اين بود كه آن نهال­ها تا امروز رشد كنند و اگر كسانی به مفقود شدن درختان اعتراض كردند، اين گونه وانمود شود كه فقط تعدادی نهال جابه جا شده است.۳۰
درختان پارک جنگلی لویزان: قطع درختان پارک جنگلی لویزان در سال ۱۳۸۴ صورت گرفت. پارک جنگلی لویزان که در سال ۱۳۴۶ بنا شده یکی از ریه‌های تنفسی شهر تهران خوانده می‌شود که شهروندانش هر سال بارها با وضعیت اضطراری ناشی از آلودگی بیش از حد هوا مواجه‌اند. قطع هزاران درخت پارک جنگلی لویزان توسط شهرداری، در روزهای تعطیل تاسوعا و عاشورا و در شب انجام شد. به گفته رییس اداره‌ حفاظت منابع طبیعی استان تهران، این عمل شهرداری بدون اطلاع آنها انجام شد. او همچنین با اشاره به این که قطع درختان به‌ وسیله‌ی لودرهایی با چراغ خاموش و در شب انجام شده اطلاع می‌دهد که شکواییه‌ی اداره‌ی حفاظت که روز عاشورا تنظیم شده «به ‌دادسرای محل(دادسرای رسالت) ارسال شد که به دلیل تعطیل بودن و نبود قاضی كشیک منجر به صدور حكم نشد.» آیا این نیز دلیل دیگری برای انتخاب این روز بوده است؟
... مدیر عامل سازمان پارک­ها و فضای سبز شهرداری تهران و معاون فنی و عمرانی شهرداری از ۲ هزار و ۸۰۰ درخت قطع شده سخن می‌گویند و مدیركل منابع طبیعی استان تهران، این تعداد را ۷ هزار اصله می‌خواند و برخی از مسئولان از ۱۳ هزار و حتا ۱۹ هزار درخت قطع شده می‌گویند. رییس کمیسیون عمران شورای اسلامی شهر تهران مدعی است «بر اساس پیش‌ بینی­ها، نزدیک به ١٣ هزار اصله درخت در پارک لویزان قطع شده و شهرداری تهران تا ١٥ سال آینده هم نمی‌تواند به این میزان، درخت جایگزین کند.»۳۱
درختان پارک­های جنگلی تهران: به نوشته یک نشریه(در فروردین ۱۳۸۷): چند سالی است كه آغاز و پايان هر سال همراه با قطع صدها درخت ۴۰ تا ۵۰ ساله در پارک­های جنگلی تهران است. اين شروع با پارک جنگلی لويزان در سال ۱۳۸۴ آغاز شد. سال بعد نوبت به پارک سرخه حصار رسيد و در پايان سال ۱۳۸۶ درختان جنگلی پارک خرگوش دره شبانه قطع و سپس مدفون شدند... سال ۸۴ بود كه شهرداری تهران به بهانه ساخت بزرگراه شهيد زين­الدين بيش از ۱۲ هزار اصله درخت را شبانه و در تعطيلات نوروز قطع كرد. هرچند بعد مشخص شد مجوز اين كار توسط سازمان جنگل ها، مراتع و آبخيزداری داده شده بود همانند پارک جنگلی خرگوش دره. با وجودی كه سازمان جنگل­ها، مراتع و آبخيزداری كشور مسئول حفاظت از درختان جنگلی در مناطق حفاظت شده است، كاربری تعدادی از پارک های جنگلی حفاظت شده را به شهرداری­ها واگذار می­كند تا پس از مدتی مسئولان برای پروژه­های عمرانی شهر تهران راحت­ترين گزينه را كه همان قطع درختان پارک­ها است، انتخاب كنند....۳۲
قطع درختان چه توسط شهرداری و چه توسط غیر، محل درآمد شهرداری بوده است. از این رو، هنرنمایی شهرداری تهران در نابود نمودن درختان، محدود به سال­های اخیر و نمونه­های ذکر شده نمی­شود و در طول حکومت جمهوری اسلامی و از جمله در دهه­های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ انجام شده است. در گزارش کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور در خصوص تحقیق و تفحص شهرداری تهران که در دوره چهارم(خرداد ماه ۱۳۷۵) در مجلس شورای اسلامی ارایه شد، در باره عملکرد شهرداری تهران در حوزه درختان چنین آمده بود: «... طبق مدارک موجود شهرداری تهران در سال ۶۸ تاکنون مجوز قطع ۷۵۰۰۰ اصله درخت را صادر و از این بابت مبلغ ۹ میلیارد و ۷۶۰ میلیون و ۸۴۱ هزار و ۷۵۰ ریال عوارض دریافت داشته است و علاوه بر این تعداد بی­شماری اشجار و درختان کهنسال را نیز توسط شهرداری در پارک جنگلی نصر و دیگر اراضی قطع نموده است.»۳۳
درختان کهنسال بوشهر: در اردیبهشت سال ۱۳۸۹، ۱۳ اصله درخت «بابل» در محله «چهار باغ رایانی» بوشهر قطع گردیدند که سن یکی از این درختان بیش از ۲۰۰ سال بوده است. این درختان در قطعه زمینی ۵ هکتاری قرار داشتند که توسط «ستاد اجرایی فرمان امام» تملیک و به مزایده گذاشته شده بود. کنسرسیومی که زمین را خریداری نمود برای ساخت و ساز در زمین اقدام کرد و با اخذ حکم از دادستانی بوشهر، اقدام به قطع درختان نمود. به گفته مدیرعامل سازمان پارک­ها و فضای سبز شهرداری بوشهر(در اردیبهشت ۱۳۸۹): «... گزارش­هایی مردمی مبنی بر قطع درختان کهنسال بابل در منطقه رایانی بوشهر دریافت کردیم و به محض اطلاع در محل حضور یافته و مشاهده کردیم که تعدادی با اره برقی و جرثقیل در حال قطع درختان هستند. بلافاصله و با رایزنی­هایی که انجام دادیم موفق شدیم جلوی قطع این درختان را گرفته و لوازم و وسایل آنان را ضبط کنیم. متأسفانه فرد مورد نظر مجدداً شب گذشته و با دستور دادستانی بوشهر مجوز قطع این درختان را اخذ کرده بود، قطع این درختان مجدداً آغاز شده که با اعتراضات گسترده مردمی نیز مواجه شده است.
خوشبختانه هم اکنون موفق شدیم تا جلوی قطع این درختان را بگیریم و در حال حاضر نماینده شهرداری در دادستانی بوشهر مشغول به رایزنی و جلوگیری از قطع کامل این درختان است. بر اساس نص صریح قانون، کسانی که می­خواهند در اراضی بیش از ۵۰۰ متر درختان را قطع کنند باید از شهرداری مجوزهای لازم را اخذ کنند. این افراد باید مشخصاً بابت خسارت­هایی که وارد می کنند مبالغی را بپردازند تا شهرداری با این مبالغ در همان محل به بازسازی فضای سبز بپردازد. همچنین قانون به شهرداری اجازه داده تا در صورت صلاحدید این زمین­ها را خریداری کرده و برای استفاده عموم بهره­برداری کند. متأسفانه تاکنون تعداد ۱۳ درخت بابل قدیمی در این منطقه قطع شده است. یکی از این درختان دارای عمری بالغ بر ۲۰۰ سال بوده است.» وی ضمن ابراز امیدواری نسبت به جلوگیری از قطع حدود ۷۰ درخت قدیمی دیگر در این منطقه، به ارزش بسیار بالای این درختان برای صنایع لنج سازی اشاره نمود و گفت: «متأسفانه افرادی که برای قطع درختان به این منطقه آمدند در وهله اول به سراغ درختان بابل رفته و آن­ها را از بین بردند.» درخت بابل به لحاظ بزرگی شبیه درخت گردو است و دارای برگ­های ریز و ریشه­های قوی است که در سال­های دور از هند وارد ایران شده­ و هم اکنون به نوعی بومی مناطق جنوب ایران محسوب می­شود.۳۴
درختان کهنسال دزفول: در دی ماه ۱۳۸۸، بيش از ۲۰ اصله درخت كهنسال از انواع «ابریشم»، «کنار» و «کهور» در محوطه ساختمان راديو دزفول قطع شد. مديران اين مركز علت اين اقدام را لحاظ كردن مسائل امنيتی اعلام كردند. قطع درختان بدون اخذ مجوزهای لازم از سوی سازمان پارک­ها و فضای سبز شهرداری دزفول صورت گرفت و تخلف محسوب می‌شود.۳۵
درختان کهنسال خرم­آباد: در دی ماه ۱۳۸۸، تعداد ۴۵ اصله درخت کهنسال ۵۰ تا ۱۰۰ ساله در محوطه ساختمان ارتش در خرم آباد برای ساخت و ساز قطع شد که پس از حضور نیروهای شهرداری در محل، روند قطع درختان متوقف شد. تلاشهای خبرنگار یکی از رسانه­ها برای ورود به محوطه، گرفتن عکس از صحنه و مصاحبه با مسئولان ارتش نتیجه ای در بر نداشت و نیروهای شهرداری نیز که به منظور جلوگیری از قطع مابقی درختان در صحنه حضور پیدا کرده بودند با ممانعت نیروهای ارتش مواجه شدند. معاون محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست استان لرستان در این خصوص گفت: در جریان حادثه رخ داده در روز گذشته ۴۵ اصله درخت کهنسال در محوطه اداری یک واحد نظامی در خرم آباد قطع شده است. به لحاظ قانونی این موضوع به ما ارتباطی ندارد، چون محوطه این واحد نظامی خصوصی است و مالکیت خصوصی دارد نمی توان به لحاظ قانونی در این موضوع دخالت کرد. چون قطع درختان در محوطه این اداره بوده است به لحاظ قانونی نمی توانیم برخوردی صورت دهیم، این سازمان تنها می تواند با ارائه تذکر به مسئولان ارتش خواستار جایگزینی این درختان شود. مطابق لایحه قانونی حفظ و گسترش فضای سبز قطع هر نوع درخت در معابر، میادین، بزرگراهها، باغات و محل هایی که به صورت باغ است بدون اجازه شهرداری ممنوع است.۳۶
درختان كهنسال امامزاده عبدالله آمل: درختان کهنسال(درختان پالم) محوطه امام­زاده عبدالله آمل، در شهریور ۱۳۸۸، توسط اداره اوقاف شهرستان آمل قطع گردید. چنین عنوان شد که قطع این درختان برای بازسازی ساختمان امام­زاده صورت گرفته است. بنا به گفته بومیان منطقه سن این درختان با امام­زاده ، یکی بوده است.۳۷
در همین راستا، رييس روابط عمومی اداره اوقاف آمل(در شهریور ۱۳۸۸) در پاسخ به اين پرسش كه آيا برای قطع اين درختان مجوزی اخذ شده بود؟؛ گفته بود: از كجا مجوز بگيريم؟ اين درختان را خودمان كاشته بوديم خودمان هم قطع كرديم. وی پيرامون گزارش تصويری كه نشان دهنده قطع درختان كهنسال اين امامزاده بود، گفت: كسانی كه اين عكس­ها را ارسال كرده­اند نيت خوبی در سر نداشته­اند و بهتر آن است كه شما نيز به صحت اين عكس­ها اعتماد نكنيد.۳۸
اگر­چه مواردی که به عنوان مثال ارایه گردید متعلق به دهه ۱۳۸۰ می­باشد اما همان گونه که پیش از این اشاره نمودم، وارد آوردن خسارت به محیط زیست در حکومت جمهوری اسلامی، منحصر به سال­های اخیر نمی­شود و پیش از آن را نیز در بر می­گیرد. در این جا به یک نمونه اشاره می­نمایم که قطع درختان چنار در شهرستان استهبان در سال ۱۳۶۸ می­باشد.
در سال ۱۳۶۸، اداره حج و اوقاف و امور خیریه شهرستان استهبان اقدام به قطع تعداد زیادی درخت چنار و فروش آن­ها نمود. در پی این اقدام نوشته­ای در نکوهش این عمل در یک نشریه به چاپ رسید که واکنش رییس اداره حج و اوقاف و امور خیریه شهرستان استهبان را به دنبال داشت. او نامه­ای به عنوان پاسخ به نشریه مزبور فرستاد که قسمت­هایی از آن در این جا نقل می­گردد: «ظریف حریفی که در تهران سکنی گزیده ... مقاله­ای تحت عنوان قطع یک سره چنارهای استهبان اسب فصاحت را در میدان وقاحت دوانیده و به زعم خود با فخامت و جزالتی تمام به نام حفظ و بقای فضای سبز دل سوزانده و اشک تمساح ریخته است ... مگر نه اینست که بر اساس مندرجات وقفنامه­های موجود درختان چنار در استهبان وقف عام است و مقصود از آن امور خیریه است و مخصوص دسته و طبقه معین نیست و اصولا درآمد آن مرتبط است بر مدارس و مساجد و تکایا و طلاب علوم دینی که سایه این درختان درآمدزا نیست بلکه تنها چوب آن است که به عقیده نویسنده مقاله از آن مبل­ها ساخته آید... میلیون­ها درخت انجیر و بادام در این شهرستان به علت عدم نزول بارندگی و کمبود آب که حاصل دسترنج و پینه دست و عرق جبین همان مردمی است که از آن سخن رفته است بدون آن که قطع درختی در کار باشد خشکیده است که درد اساسی این است نه تعدادی درخت چنار وقفی که تا دو سال دیگر مجددا درختی تنومند است و سرفراز که اگر بی­بر نشده بود به چنین سرنوشتی نمی­رسید
ببـرنـد چوب درختـان بی بر
سزا خود همین است مَر بی بری را
... اگر نویسنده مایل و راغب بر آن است که سایه درختان چنار و کسانی که دقیقا با توجه به مفاد وقفنامه­های واقفین مصارف آن معین است از سر خود و کسانی که بر لب جوی و سایه چنار می­نشیند و گذر عمر را نمی­بینند کم نشود چه معقول و پسندیده است رنج سفر را بر خویشتن هموار و معادل قیمت ارزیابی شده درختان وقفی که در معرض قطع قرار می­گیرند مرحمت فرمایند تا هم نیت واقف بدرقه راهشان باشد و هم از نسیم خنک بهاری که درختان چنار در مسیر چشمه قهری را به رقص وامی­دارد مستفیذ گردند... آن چه دستخوش تغییر و تحول شده است اندیشه مرفهینی است که تمام دگرگونی­ها را در سایه درختان می­بینند و نادانی و نارسائی فکر خویش را به دیگران نسبت می­دهند....»۳۹
همان طور که ملاحظه می­شود، در حکومت جمهوری اسلامی، به غیر از مسئولین کسی حق اظهارنظر در باره محیط زیست و منابع طبیعی را ندارد و اگر غیر از این اقدامی کند سزاوار شنیدن ناسزا است، درختان بی­بر(بدون میوه) می­باید قطع شوند و البته درآمد حاصل نیز بایستی نصیب آخوندها شود، چنانچه فردی خواستار حفظ درختان و عدم قطع آن­ها باشد بایستی قیمت آن­­ها را بپردازد و ....
با این که موضوع این نوشتار، درختان کهنسال است اما بد نیست اشاره نمایم که درختان نسبتا جوان نیز مصون از خطر نابودی نیستند که در این جا یک مورد را برمی­شمرم.
قطع بیش از ۳۴۰۰ اصله درخت در سنندج: در دی ماه ۱۳۸۹، بیش از ۳۴۰۰ اصله درخت مثمر و غیر مثمر با عمر بیش از ۱۵ سال، واقع در زمینی در داخل محدوده شهر سنندج قطع شد. اداره کل اوقاف و امور خیریه استان کردستان، با حکم قضایی و بدون هماهنگی با شهرداری و شورای شهر سنندج، اقدام به قطع این درختان نمود.۴۰
به هر روی آن چه در این نوشته ارایه گردید، بخش کوچکی از ستم بزرگی است که در حق محیط زیست ایران و سرمایه­های ارزشمند آن روا داشته شده است. عناد و دشمنی مسئولین مرتجع و متحجر حکومت جمهوری اسلامی با نشانه­های ملی به جا مانده از دوران پیش از اسلام و نیز رفتار غارتگرانه آنان در قبال تمامی پدیده­ها، آسیب­های فراوانی را به محیط زیست ایران وارد آورده است. از یاد نبریم که در نخستین حمله اعراب به ایران و پس از تسلط آن­ها بر کشور، سرو کهنسال کاشمر که از جمله نشانه­های ملی و به جای مانده پیش از هجوم اعراب بود، به دستور متوکل خلیفه عباسی(سده سوم هجری، حکومت از سال ۲۳۲ تا ۲۴۷) و به بهانه استفاده از چوب آن در ساخت بنا، قطع گردید. حکام جمهوری اسلامی نیز جانشینان واقعی همان جانیان هستند و به همان سبک و سیاق عمل می­کنند و در سراشیبی سقوط، به فعالیت­های تخریبی خود شدت بخشیده­اند. به رغم اعتراض­های فراوان فعالان و دوستداران محیط زیست در طول سال­های طولانی، متاسفانه تغییری در روند تخریب محیط زیست ایران صورت نگرفته و نمی­گیرد و امید آن که با سرنگونی هر چه سریع­تر حکومت جمهوری اسلامی، از تخریب و غارت بیشتر محیط زیست و سایر منابع ایران جلوگیری گردد.
**********
منابع
۸- ثبت شتاب‌زده آثار ملی بدون انجام اقدامات كارشناسی از سال ۸۴. نوشته صدرا محقق. روزنامه شرق.شماره ۱۳۰۱(۲ مرداد ۱۳۹۰).
۱۵- قطع درختان به بهانه مبارزه با خرافات. نوشته مونا قاسمیان.روزنامه اعتماد، شماره ۱۸۱۷(۱۳۸۷/۸/۲۱)، صفحه ۱۴. 
۲۰- سرو ابرقو ميراث ۴۵۰۰ ساله­ای که متولی ندارد. روزنامه مردم سالاری. شماره ۲۴۷۳(۱۳۸۹/۶/۴).
۲۴-  روزنامه رسالت، شماره 6724 به تاريخ 19/3/88، صفحه 6 (شهرستان) 
http://siyahkalnews.ir۲۵- شهرسیاهکل/ادامه-قطع-سریالی-شهر-این-خبر-بروز-رسانی-میشود
http://siyahkalnews.ir۲۶- اخبار-مهم/قطع-درختان-خیابان-شهید-انصاری-توسط-شهرداری
۳۰- قطع ۵۰۰ درخت و نهال در بزرگراه چمران. روزنامه ايران، شماره ۴۵۷۸(۱۳۸۹/۵/۲۵)، صفحه ۱۲(تهران).
۳۲- آتش سوزی در پارک جنگلی لويزان، درختان می­سوزند يا سوزانده می­شوند.نوشته مونا قاسمیان. روزنامه اعتماد، شماره ۱۶۴۷(۱۳۸۷/۱/۲۲)، صفحه ۱۴(اجتماعی).
۳۳- مذاکرات مجلس شورای اسلامی.دوره چهارم، جلسه ۴۲۴(۱۳۷۵/۳/۲).
۳۸- 
۳۹- مجله سنبله. باز هم در باره چنارهای استهبان.شماره ۲۱(مهر ماه ۱۳۶۸)، ص.ص ۶۶ و ۶۷.