۱۳۹۳ مرداد ۳, جمعه
محمد رضا پور شجری، وبلاگ نویس زندانی را آزاد کنید
محمد رضا پور شجری، وبلاگ نویس زندانی را آزاد کنید
فرامرز طاهری: سیامک مهر یا محمد رضا پورشجری، نویسندۀ وبلاگ گزارش به خاک ایران، منتقد اسلام و شیعه، زندانی سیاسی و مبارز علیه بیداد مذهبی در ایران را برای اولین بار در وبلاگ گزارش به خاک ایران و از طریق خواندن مقاله اش شناختم. همیشه تحت تاثیر جسارت و شهامت بی نظیرش در زمینه نقد اسلام قرار داشتم و با خود میگفتم، دل شیر دارد که در دهان گرگی چون نظام مذهبی فاشیستی ایران، فریاد حق طلبی و عدالت خواهی سر میدهد. واقعیت این است که نقد اسلام و به چالش کشیدن نقاط تاریک و غیر شفاف این دین همواره کاری بسیار دشوار و پرهزینه بوده. چون اسلام به ذات خود عموما ناشکیبا و پرخاشگرست. مبلغانی که این دین اساس زندگی و درآمدشان را تشکیل میدهد، همچون پلنگی وحشی از این قلمرو آئینی اجدادشان دفاع میکنند و منتقدین را در دو وجه اجتماعی و حقوقی وحشیانه می درند. حس نیرومند مالکیت و میل به انحصار این مبلغان غالبا مفتخور و سربار جوامع مسلمان، بر اسلام، آنانرا به قتل و غارت و ایجاد محدودیت های اجتماعی و سیاسی برای منتقدین وامیدارد. و سیامک مهر با آگاهی از تمام این مصائب پای در این میدان گذاشت، لذا بیجا نیست اگر او را پهلوانی بنامیم که برای رستاخیز فرهنگ ایران برخاسته و در زیر شکنجه شریعت بیداد اسلام قرار داشته و دارد. سیامک مهر در 21 شهریور سال 1389 با یورش و ضرب و شتم شدید مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به بند سپاه که در کنترل بازجویان وزارت اطلاعات می باشد منتقل گردید. او معتقد است که دزدان مدینه(پیروان محمد) در صدر اسلام زمانی که موفق شدند مکه را تصرف کنند و رؤسای گردن کلفت قبایل همچون ابوسفیان را با خویش همراه و هم پیمان نمایند، به چنان قدرت مخوفی دست یافتند که تقریباً هیچ نیروی معارضی در سرزمین عربستان قادر به مقابله با آنان نبود. در این زمان آدمها و شمشیرکش های محمد به همه سو گسیل بودند و از هر قبیله و عشیره ای طلب باج می کردند و چناچه با مخالفت روبرو می شدند همه را قتل عام می کردند و زنان و کودکانشان را برده می ساختند و اموالشان را غارت می کردند.
طبق مرامنامهء مافیای مدینه یک پنجم از برده ها و اموال و غنایم سهم پدرخوانده، یعنی محمد می شد. نقادی های شجاعانه، و در عین حال عاقلانه به دینی که 1400 سال است افکار و اندیشه های ایرانیان را به زنجیر خرافات و موهومات کشیده بود، و موجبات استیلای مشتی آخوند شیعه مفتخور بر جان و مال و ناموس مردم ایران را فراهم نموده بود، آنهم در داخل ایران و در تیررس ماموران جلاد نظام، اگر نگویم کاری بی نظیر، یقینا کم نظیر بود و انگیزه های فراوانی برای منتقدین به این دین که تلاش میکردند با روشنگری افکار عمومی شیعیان ایران را ارتقاء بخشند، به ارمغان آورد. سیامک مهر در تمام طول محکومیت از عقاید انتقادی خود لحظه ای عقب نشینی نکرد و تحت تاثیر تهدیدات ضد انسانی شکنجه گران دولتی قرار نگرفت. او سلحشورانه از مواضع خود دفاع نمود و زمانیکه بدو اتهام توهین به ولی فقیه را زدند با شهامت در پیشگاه دادگاه رژیم اعلام نمود که چنین مقامی را هرگز به رسمیت نمی شناسند. محمد رضا پورشجری با اشاره به فاجعه تجاوز اعراب به سرزمینهای ایران اعتقاد دارد که هجوم گرازوار مسلمانان به ایران و تسلط مافیای مدینه بر جان و مال مردم ایران یکی از تلخترین و دردناکترین صفحات تاریخ ایرانزمین را رقم زده است. کفتارهای اسلام با شمشیرهایی برهنه به مدت دو قرن در دریایی از خون ایرانیان به پیش می تاختند. مردان جوان و زنان و کودکان را در زنجیر می کردند و در بازارهای برده فروشی مکه و مدینه به حراج می گذاشتند. این یک واقعیت تلخ تاریخی بود که خیلی کم از سوی نویسندگان و پژوهشگران ایرانی بدان اشاره شده ، اما پورشجری در کمال صداقت و شجاعت وقایع دردناک را از دل تاریخ بیرون کشید و با زبانی گویا به باد انتقاد گرفت. زمانیکه در دادگاه رژیم آخوند از او پرسیده شده مگر شما اسلام شناسید که از اسلام می نویسید، در جواب گفت: نه من اهریمن شناسم.
چهارشنبه اول تیرماه سال 1390 وبلاگ نویس زندانی محمدرضا پورشجری (سیامک مهر) با دست بند و پا بند به شعبۀ 109 دادگاه کرج برده شد. پابند او به حدی سفت بسته شد بود که منجر به زخمی شدن پایش و خونریزی آن گردید. دادگاه وی توسط فردی بنام سرابی که عراقی است حوالی ساعت 10:00 بدون حضور وکیل ، منشی دادگاه و نماینده دادستان برگزار شد و تا ساعت 11:30 ادامه داشت. در جریان محاکمه سرابی به وبلاگ نویس زندانی گفت : پرونده ات خیلی سنگین است و اتهام شما محاربه و سب نبی است. وبلاگ نویس زندانی نسبت به اتهامات و برخوردهای وی اعتراض نمود و دادگاه را غیر قانونی و فاقد مشروعیت دانست. سرابی در پاسخ به اعتراضات آقای پور شجری گفت: پرونده را به شعبۀ دیگری ارجاع خواهم داد تا کس دیگری به آن رسیدگی نماید و ختم جلسه را اعلام نمود. شدت فشار ها و شکنجه ها در زندان بحدی زیاد بود که او اقدام به خودکشی ناموفق نمود. بازجویان وزارت اطلاعات و شکنجه گران، هفته ها او را در سلولهای انفرادی بند سپاه قرار دادند. سپس او را به فرعی کاملا ایزوله شده بند 6 منتقل و چندین ماه بدون هواخوری و حداقل امکانات اولیه انسانی وی را در این بند نگهداری می کردند . پس از آن او را به سلولهای انفرادی بند 1 شکنجه گاه زندان گوهردشت کرج منتقل کردند. او اخیرا به سالن ایزوله شده 12 بند 4 منتقل شده است. این وبلاگ نویس زندانی نزدیک به 9 ماه از داشتن ملاقات با خانواده اش محروم بود و در این اثنا 3 بار با خانواده اش تماس تلفنی کوتاه داشته است. او در مورد اولین جلسۀ دادگاه خویش میگوید: آذرماه سال 1389 بدون اطلاع قبلی اولین جلسه به اصطلاح دادگاه رسیدگی به اتهامات من در شعبۀ 2 دادسرای انقلاب کرج برگزار شد که به همه چیز شباهت دارد به غیر از دادگاه. واژۀ داد در فرهنگ ایران از ارجمندی بسیاری برخوردار است معنای ژرف آن با آنچه در نظام استبداد اینجا به عدالت ترجمه شده، هرگز برابر این دادگاه، جایگاهی که در آن مدیریت جامعه به داد مردم می رسد، حقوق و آزادیهای طبیعی مردم را که از سوی قدرت مداران مورد تجاوز و تضیع قرار گرفته اعاده می کند، نیست. امروز به 2 اتهام من رسیدگی می شد، توهین به مقام معظم رهبری و ارتباط با سایتهای ضد انقلاب.
طبق مرامنامهء مافیای مدینه یک پنجم از برده ها و اموال و غنایم سهم پدرخوانده، یعنی محمد می شد. نقادی های شجاعانه، و در عین حال عاقلانه به دینی که 1400 سال است افکار و اندیشه های ایرانیان را به زنجیر خرافات و موهومات کشیده بود، و موجبات استیلای مشتی آخوند شیعه مفتخور بر جان و مال و ناموس مردم ایران را فراهم نموده بود، آنهم در داخل ایران و در تیررس ماموران جلاد نظام، اگر نگویم کاری بی نظیر، یقینا کم نظیر بود و انگیزه های فراوانی برای منتقدین به این دین که تلاش میکردند با روشنگری افکار عمومی شیعیان ایران را ارتقاء بخشند، به ارمغان آورد.
در ابتدا عرض کردم که در دورۀ 37 سالۀ پهلوی دوم و در دورۀ 32 سال حکومت استبداد دینی هرگز هیچ دادگاه و محکمۀ که صلاحیت داشته و شایسته بوده باشد به اتهاماتی از جمله اتهامات سیاسی و وجدانی و عقیدتی، رسیدگی نکرده است و من این جلسه را به عنوان دادگاه به رسمیت نمی شناسم، زیرا که از حداقل وجاهت قانونی برخورد دار است، هیئت منصفه حضور ندارند، من وکیل ندارم و نمایندگان رسانه ها نیز غایب هستند. اما بدلیل اینکه من هر از فرصتی جهت راز بیان اندیشه ها و آراء خود استفاده می برم، از این موقعیت ناخواسته نیز بهره می جویم و علیرغم بی اعتبار دانستن این مجلس به عنوان دادگاه از نوشتارهای خود دفاع می کنم. در مورد توهین به مقام معظم رهبری باید عرض کنم من شخصی، شیخی، جایگاهی به این نام نمی شناسم. اگر منظور فرد خودکامه و ستمگر و دیکتاتوری است که برای حفظ قدرت انحصارات خود با زور و قهر و خشونت حکومت می کند و مخالفان و معترضان خود را در زندانها با شکنجه به قتل می رساند و در بیابانها به گلوله می بندد، از حق طبیعی هر شهروندیست که از ایشان به دشنام، یعنی به نام بد یاد کنند. محمد رضا پورشجری خود را محصول جمهوری اسلامی میداند و میگوید: من ساخت حکومت اسلامی ام، رژیم استبداد دینی خود مسئول تولید آدم های با اندیشه های مثل من است. همانطوری که این رژیم 7 میلیون معتاد، بیش از 3 میلین مواد فروش، چند میلیون زن خیابانی تولید کرده است، به همان نسبت نیز چند میلیون کفر گو متنفر از تمامی عربده های اسلام حاکمان ستمگر تولید کرده است. او معتقدست پیش از تسلط نظام مذهبی بر ایران در سال 1357 اگر مجموع نوشته ها و کتب انتقادی و ضد اسلامی را جمع آوری می کردیم یک جعبه کوچک را پر نمی ساخت اما اکنون یک کتابخانه عمومی هم گنجایش کتابها و مقالات و پژوهشهای انتقادی و اسلام ستیز را ندارد.
نظام مذهبی ایران نمی تواند سیامک مهر را به زانو درآورد. او حتا یک قدم از مواضع روشن و انتقادیش به اسلام سیاسی عقب نشینی نکرده و به رژیم ثابت نموده که بهاء دفاع از مواضعش را با خون و جان خود خواهد پرداخت. با اینکه از نظر سلامتی در وضعیت بسیار بدی بسر میبرد، اما از هرگونه درمان تحت نظر دژخیمان نظام مذهبی خودداری میکند و تا آخر بر سر عقایدش ایستاده است. چاره ای برای نظام جز آزادی این وبلاگ نویس جسور باقی نمانده و باید به هر صورت به آن گردن نهد. هرگونه آسیب بیشتر به این زندانی سیاسی موجب رسوائی و بی آبروئی بیشتر نظام مذهبی ایرانست. بامید آزادی این اسطوره مقاومت و سلحشوری.
جمعه, 03 مرداد 1393
25/07/2014
زنان و دختران ١١ تا ٤٢ ساله «داعش دستور ختنه زنان در عراق را صادر کرد»
زنان و دختران ١١ تا ٤٢ ساله
«داعش دستور ختنه زنان در عراق را صادر کرد»
۱۳۹۳ مرداد ۰۲
خبر / رادیو کوچه
سازمان ملل متحد اعلام کرد که دولت اسلامی عراق و شام موسوم به «داعش» دستور ختنه تمامی زنان و دختران ١١ تا ۴٢ ساله، در شهر موصل و اطراف آنرا صادر کرده است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، ژاکلین بادکوک، هماهنگ کننده کمکهای بشردوستانه سازمان ملل متحد در عراق روز پنجشنبه بیست و چهارم ژوئیه، در یک تماس ویدیویی از شهر اربیل در اقلیم کردستان، گفته است که این فتوا از سوی جنگجویان مسلمان سنی صادره شده و ۴ میلیون زن و دختر را در این شهر تحت تاثیر قرار خواهد داد.
بنابه این گزارش، بادکوک گفته است: این برای عراق و به ویژه این منطقه موضوعی جدید و مایه نگرانی است، و باید در این مورد اقدامی صورت گیرد. این خواسته مردم عراق و یا زنان این کشور نیست و آنها اسیر دست تروریستها هستند.
شورشیان وابسته به دولت اسلامی عراق و شام، که یک تشکل اسلامگرای افراطی سنی است، پس از چند هفته درگیری پراکنده حدود یک ماه پیش، شهرهای موصل و تکریت در عراق را هدف حمله قرار دادند و در حالی که نفرات ارتش و پلیس دولت مرکزی از برابر آنان گریخته بودند، این شهرها را به تحت کنترل خود درآورند.
Palestinian children as human
1
Palestinian relatives of Tawfiq al-Aga, who medics said was killed in Israeli shelling, mourn during his funeral in Khan Younis in the southern Gaza Strip.
خودسوزی، شیوهای رایج در خودکشی
ـ خودکشی عملی عمدی است که فرد با آگاهی از نتیجه آن یعنی مرگ، دست به انجام آن میزند. جامعهشناس مشهور «امیل دورکیم»، در مطالعهای که بر روی مسئله خودکشی داشت و در اثری به همین نام به این نتیجه رسید که نیرویی که تعیینکننده خودکشی است، نیرویی روانشناختی نیست بلکه نیرویی اجتماعی است.(۱) بنابراین خودکشی که در ظاهر عملی فردی و شخصی به نظر میآید، ریشههای اجتماعی دارد. یکی از روشهای خودکشی که در ایران بسیار شایع است و علل اجتماعی دارد، خودسوزی زنان است. در این نوشتار سعی شده است به بررسی خودسوزی زنان در ایران، علل آن، میزان شیوع و موضوعات مرتبط پرداخته شود. در این باب پرسشهایی از «فریبا داوودی مهاجر»، فعال حقوق زنان نیز داشتهایم. وی از نزدیک با این موضوع به صورت میدانی و پژوهشی درگیر بوده است و از تجارب شخصی خود (در دیدار با زنانی که خودسوزی کرده بودند) برای ما گفته است.
خودسوزی، شیوهای رایج در خودکشی
خودسوزی نوعی از خودکشی است که به قربانیبودن فرد اشاره دارد. در واقع افرادی که دست به چنین اقدامی میزنند، میخواهند با این کار اعتراض خود را نسبت به شرایطی که در آن هستند اعلام کنند و برای خلاصی خود چارهای جز آتش نمیبینند. خودسوزی بسته به زمان و مکان وقوع آن دلایل مختلفی همچون ایمان، ناامیدی و اعتراض داشته است. از خودسوزی هندوها که ریشه دینی دارد تا خودسوزی زنان افغان که ریشه در شرایط اجتماعی آنان دارد. خودسوزی در کشورهای توسعهیافته بسیار نادر است، اما آن را با شدت بیشتر در منطقه بالتیک، آفریقا مانند مصر و در آسیا در کشورهای ایران ،هند و ویتنام گزارش کردهاند که میزان آن در یک بازه ۱۰ تا ۳۵ در ۱۰۰هزار در سال است که کمترین میزان بازه مربوط به کشور مصر است و بیشترین آن مربوط به منطقه بالتیک (از جمله لیتوانی، فنلاند، و روسیه) است. ایران از نظر نرخ خودکشی رتبه ۳۹ در جهان را دارد و گزارشهای زیادی از خودسوزی در ایران منتشر میشود. برای مثال در ایران در سال ۱۳۹۱، به طور متوسط ۴.۳۶ درصد از کل خودکشیها، خودسوزی اعلام شد و در این میان در این سال استان ایلام بالاترین درصد خودسوزی را داشت و این رقم به ۷۱ درصد رسید که رقم بالایی به حساب میآید. همچنین در مطالعه ای که توسط «لیلی پناغی» و همکارانش صورت گرفته است، در بین کلیه دانشجویان سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۵، خودسوزی چهارمین شیوه خودکشی بوده است که با ۳۲ مورد گزارش شده، ۱.۱۲ درصد از کل خودکشیها را شامل میشود و در بین زنان دانشجو با ۷.۸ درصد، دومین شیوه خودکشی محسوب میشود. همچنین این مطالعه نشان داده که این شیوه خودکشی در بین مردها کمترین میزان را با نرخ ۴.۳ درصد دارا است و با توجه به علت اصلی این شیوه خودکشی، یعنی خشونت علیه زنان، این نکته قابل توجه است. خودسوزی زنان در ایران به خصوص در نواحی غربی، امر جدیدی به نظر نمیآید و بیش از سه دهه است که فعالان در حوزه های اجتماعی و زنان به این مسئله پرداختهاند.
علل خودسوزی زنان
در واقع، خودسوزی زنان هم علت روانشناختی دارد، هم علل فرهنگی و اجتماعی اما در این نوشتار به بررسی اجتماعی این پدیده پرداخته خواهد شد. در واقع، برای کنترل یک پدیده اجتماعی نامطلوب نیاز است تا علت وقوع آن شناسایی شود و زمینههای بروز آن از بین برود، از این رو در این قسمت به مهمترین علتهای خودسوزی زنان پرداخته میشود. بيشترين انگيزه و علت، مشکلات خانوادگي در زندگي زناشويي (۹۲ درصد) است. از بين اين مشکلات سوءرفتار کلامي در ۵.۸۸ درصد، خشونت متوسط در ۶.۵۸ درصد، کتککاري و خشونتجسمي در ۲.۶۳ درصد و مشکلات جنسي در ۱.۲۴ درصد از خودسوزیها، از موارد اصلي علت اقدام به آن بودهاند. همچنین در پژوهش دیگری که توسط «امیرمرادی» و همکارانش صورت گرفته است، این نتیجه بدست آمده که بيشترين علل اقدام به خودسوزی در زنان متأهل، خشونت خانوادگی و مشکلات زناشويی آنها بوده است.
«فریبا داوودی مهاجر» درباره تجارب شخصیاش از مواجهه با زنانی که خودسوزی کرده بودند، اینگونه میگوید: « اولین تجربه من از خودسوزیِ یک زن زمانی بود که دوستم که اتفاقا اسمش فریبا هم بود، خودش را آتش زد . آن زمان هر دو ۲۱ ساله بودیم و او به شدت از خشونت جسمی رنج میبرد . تازه نوزادش به دنیا آمده بود و یک شب که شوهرش او را از خانه بیرون کرد، خودش را آتش زد . با چه حالی به دیدنش در مرکز سوانح و سوختگی ونک رفتم، خدا میداند .فریبا نگاهم کرد و گفت میخواستم همسرم یک عمر در عذاب وجدان بسوزد ، هر چند که بعد از مدتی همسرش دو بار ازدواج کرد و همسرانش هم از او طلاق گرفتند».
به نظر خانم داوودی مهاجر، زنانی که خودسوزی میکنند، می خواهند بازماندگان را تنبیه کنند و از شدت خشونت یا تحقیر به آتش پناه میبرند. وی سوالی را که همیشه برای خود مطرح میداند اینکه زنان چرا دردناکترین و جانکاهترین روش را انتخاب میکنند و از این طریق از چه کسانی میخواهند انتقام بگیرند. به گفته ایشان اکثر زنانی که خودسوزی میکنند سواد پایینی دارند، زیرا برای افراد دارای تحصیلات عالی، امکانات امیدبخش بیشتری در جامعه فراهم است و آنان از طریق مشورت با دیگران و دسترسی به امکانات اجتماعی، مشکلات خود را برطرف میکنند.
مهاجر در ادامه بحث به موارد فراوان دیگری از خودسوزیها اشاره می کند: «۱۰ سال قبل برای گزارشی به "مرکز سوانح و سوختگی توحید" مراجعه کردم و به مدت یک ماه با زنانی که خودسوزی کرده بودند گفتگو کردم. خیانت، ازدواج مجدد، خشونت جسمی و روحی، آزار خانواده همسر و فقر، از عمدهترین دلایلی بود که من با آن برخورد کردم. یک مورد هم زنی بود که با وجود پنج فرزند وقتی دخترش را شوهر میدهد و میبیند دخترش تحت خشونت است خودش را آتش میزند. دو مورد هم البته به دلیل افسردگی ناشی از ازدواج اجباری بود. همینطور یا با دختر بچه ۱۲ سالهای هم روبرو شدم که دو سال بعد از خودسوزی مادرش، خودش را آتش زده بود».
البته باید به این نکته نیز توجه داشت که در بسیاری از موارد، علت مرگ را «سانحه» ثبت میکنند و چون آمارها بالا میرود، مرگهایی چون خودکشی، خودسوزی و یا قتل ناموسی در بسیاری مواقع تحت عنوان سانحه ثبت میشوند. همچنین جامعهشناسان باور دارند که در مناطقی که طلاق يا قطع رابطه خانوادگی سختتر و کمتر است، خودکشی و خودسوزی بيشتر انجام میگیرد.
الگوی سنی و جنسی خودسوزی در ایران
تفاوتهای جنسیتی از الگوهای خودسوزی یک موضوع مورد بحث در مطالعات خودکشی است. تحقیقاتی که در ایران از سال ۱۳۴۰ انجام شده است، نشان میدهد که تعداد زنان که دست به خودسوزی میزنند بیشتر از مردان است و همچنین ۶۰ تا ۸۰ درصد از خودسوزیها در استان ایلام و لرستان (غرب ایران) توسط زنان جوان صورت گرفته است. در شهرستان تبریز، بررسی ۴۱۲ مورد خودسوزی در طول سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۱ نشان داد که ۹۹ درصد از موارد خودسوزی توسط زنان انجام گرفته بود. با این حال، در استان زنجان و گیلان، نرخ خودکشی در میان مردان بیشتر بود. به گفته کارشناس مسائل زنان در ایلام، «پروین ذبیحی»، طی سال جاری تا بعد از قتل «فرشته نجاتی»، حداقل هشت مورد خودسوزی در ایلام اتفاق افتاده و حالا هم سه مورد ديگر به آن اضافه شده است که در مجموع ۱۱ مورد از ابتدای امسال میشود. به طور کلی براساس آمارها در ایران بيشترين میران خودکشی بين مردان مجرد و زنان متأهل صورت گرفته است.
فریبا داوودی مهاجر درباره حال روحی این افراد بعد از خودسوزی میگوید: «اکثر اين افراد هم بعد از خودسوزي پشيمان ميشوند. بسياري از اين افراد در واقع ميخواهند با خودسوزي اطرافيان را ادب يا تهديد کنند. خودسوزي مثل يک انفجار است، انفجاري که در يک لحظه رخ ميدهد و خاموش ميشود. در حالي که اين ادب کردن اطرافيان بيشترين ضرر را به خود آنها ميزند، چون بيشتر آنها به دليل سوختگي يا عفونتهاي ناشي از سوختگي ميميرند. اگر هم زنده بمانند به دليل ظاهر وحشتناکي که پيدا ميکنند، زندگي سختي خواهند داشت».
به عقیده او خودسوزی باید با توجه به ابعاد گسترده آن هم از منظر جامعه شناسی و روانشناسی و هم از جنبههای اقتصادی و فرهنگی مورد تحلیل و بررسی کارشناسانه قرار گیرد و در نهایت مسئولان هر چه سریعتر راهکارهای کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت را مد نظر قرار دهند. مهاجر خودسوزی را فریاد استمداد زنانی میداند که فکر میکنند در بیپناهی بزرگی قرار دارند.
- آرون، ریمون، مراحل اساسی در سیر اندیشه جامعه شناسی، ترجمه باقرپرهام،۱۳۸۶، انتشارات علمی و فرهنگی، صفحه ۳۷۷
مجتبی خامنه ای به همراه فرزند ١ میلیون پوندی اش !
مجتبی خامنه ای به همراه فرزند ١ میلیون پوندی اش !
اشتراک در:
پستها (Atom)