نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ شهریور ۲۶, سه‌شنبه

ژاله خون شد. هفده شهریور، آغازِ پایانِ رژیم شاه
واقعه میدان ژاله چنان خونین و مرگبار بود که کشمکش‌های گذشته میان دولت و مخالفان را از یاد برد.
این واقعه، پایان شورش‌های پراکنده و آغاز انقلاب واقعی بود.
زبیگنیو برژینسکی، مشاور وقت امنیت ملی آمریکا
 
جمعهٔ سیاه Black Friday 1978 به واقعه کشتار تظاهرکنندگان در محلات فقیر نشین جنوب تهران و همچنین میدان ژاله، توسط نیروهای نظامی ارتش شاهنشاهی گفته می‌شود که در هفدهم شهریور ۱۳۵۷و در جریان ناآرامی هایی که به انقلاب بزرگ ضد سلطنتی انجامید، رخ داد.
رویداد آنروز امکان به ثمر رسیدن اصلاحات تدریجی، آرام و لیبرالی را عقیم گذارد و هر گونه امید به مصالحه را از بین برد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حکومت نظامی در تهران و ۱۱ شهر دیگر
چندروز پس از واقعهٔ مشکوک آتش‌سوزی سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷که به پای دولت گذاشته شد، جمشید آموزگار مجبور به استعفا گردید. شش روز بعد چهارم شهریور ۵۷، جعفر شریف امامی با شعار آشتی ملّی جلو آمد تا به قول خودش کاری کند کارستان. اما ۹ روز بعد (۱۳ شهریور)، راهپیمایی بزرگ عید فطر در تپه‌های قیطریه تهران، فصل تازه ای رقم زد و خشم و خروش مردم در تظاهرات عظیم ۱۶ شهریور به اوج رسید.
تظاهرات ۱۶ شهریور ۵۷ که بیش از نیم میلیون نفر از مردم تهران در آن شرکت کردند، بزرگ‌ترین گردهمایی انجام‌گرفته در ایران تا آن زمان بود.
با گسترش تظاهرات، سپهبد ناصر مقدم، رئیس ساواک با استناد به نظر کار‌شناسان ساواک و اداره دوم ارتش، دستور شاه را برای برقراری حکومت نظامی در تهران و برخی شهر‌ها به دست آورد و دولت شریف امامی غروب ۱۶ شهریور ۱۳۵۷ در تهران و ۱۱ شهر دیگر (قم، تبریز، مشهد، اصفهان، شیراز، آبادان، اهواز، قزوین، کازرون، جهرم و کرج) اعلام حکومت نظامی کرد.
فرماندار نظامی‌ تهران و حومه ارتشبد غلام‌ علی‌ اویسی‌ بود.
فرمانداران‌ نظامی‌ شهرهای دیگر:
سرلشکر عبدالرضا اسفندیاری‌ (شیراز)، سرلشکر رضا ناجی‌ (اصفهان‌)، سرلشکر
بیدآبادی‌ (تبریز)، سرتیپ‌ عبدالرحیم‌ جعفری‌ (مشهد)، سرتیپ‌ شمس‌ تبریزی‌ (اهواز)، سرتیپ‌ جهانگیر اسفندیاری‌ (آبادان‌)، سرلشکر کمال‌ نظامی‌ (قم‌)، سرتیپ‌ غفاری‌ (کازرون‌)، سرتیپ‌ شاپور میرهادی‌ (کرج‌)، سرتیپ‌ نعمت‌الله معتمدی ‌(قزوین‌)، سرتیپ‌ نادور (جهرم)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تشکیل هرگونه اجتماعی از ۲ نفر به بالا ممنوع است.
شورای امنیت ملی دولت شریف امامی همان روز تشکیل جلسه داد و در مذاکرات آنروز به ضرورت برقراری حکومت نظامی در تهران و ۱۱ شهر دیگر رأی داده شد. اما برخی از حاضران در آن جلسه استدلال می‌کردند که در ساعات محدود باقیمانده تا صبح روز ۱۷ شهریور (زمان آغاز برقراری حکومت نظامی) مردم امکان آگاهی از این تصمیم جدید دولت را نخواهند داشت و نگران بودند.
جمعه ساعت ۶ صبح (۱۷ شهریور ماه ۱۳۵۷) ارتشبد غلامعلی اویسی مقررات حکومت نظامی را که به قول وی به مدت شش ماه باید در تهران و ۱۱ شهر دیگر رعایت شود اعلام نمود و در اطلاعیه بعدی گفت: «تشکیل هرگونه اجتماعی از ۲ نفر به بالا ممنوع است و به مامورین انتظامی دستور اکید داده شده است که با متخلفین به شدت برخورد کنند.»
همچنان که پیش‌بینی می‌شد، مردم نتوانستند در جریان تصمیم دولت قرار بگیرند، بهمین دلیل از صبح زود ساعت ۶ صبح روز ۱۷ شهریور در بسیاری از نقاط تهران و سایر شهرها به خیابانها ریخته و بدون توجه به اخطارهایی که درباره برقراری مقررات حکومت نظامی داده می‌شد، بر ضد رژیم به تظاهرات پرداختند.
...
در تظاهرات ۱۶ شهریور، راهپیمایی فردا جمعه، دهان به دهان می‌گشت. دعوت کنندهٔ اصلی راهپیمایی روز هفده شهریور روحانی‌ای به نام علامه یحیی نوری ساکن اطراف میدان ژاله بود که به صورت انفرادی عمل می‌نمود
از اولین ساعات صبح روز جمعه، مردم برای شرکت در راهپیمایی و نماز جمعه به امامت وی راهی میدان ژاله شدند. غافل از آنکه از ساعت ۶ صبح، حکومت نظامی اعلام و درحال اجراست و اجتماع بیش از دو یا سه نفر ممنوع است.
...
گفته می‌شود فرماندهان نظامی ابتدا چندبار با بلندگو از مردم خواستند که متفرق شوند و وقتی با بی‌تفاوتی روبه‌رو شدند، به سوی آنان آتش گشودند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بخشی از گزارش خبرنگار روزنامه فیگارو از تهران روز واقعه
«ساعت ۸ صبح میدان ژاله؛ ‌ارتش و نیروهای امنیتی کاملا در میدان مستقر گشته‌اند و تمام راه‌هایی را که به میدان متصل می‌شود بسته‌اند. ماسک‌های ضد گاز،‌ کلاه کاسک‌ها، ‌سرنیزه‌ها و تفنگ‌های نشانه رفته در پرتو نور خورشید می‌درخشید. راه‌پیمایان و تظاهرکنندگان کجا هستند؟ بله اینجا هستند. در میدان و کوچه‌ها طوری موضع گرفته‌اند که به سختی دیده می‌شوند و در حالتی جدی و فریب‌دهنده اما کاملا هوشیار و آگاه از ریسکی که در پیش دارند،‌ آن هم بدون کوچک‌ترین سلاحی و تنها با دست خالی همراه با فریادها و پلاکاردهایی که در دست دارند. در ساعت ۸ و ۱۵ دقیقه از قسمت فرماندهی نظامی صدایی که با بلندگو تقویت شده است چنین می‌گوید:‌ حکومت نظامی است. به شما دستور داده می‌شود که متفرق شوید، ما را مجبور به تیراندازی نکنید...
ساعت ۹ و ۱۵ دقیقه از قسمت دیگر میدان به یکباره صدای رگبار مسلسل‌ها شنیده می‌شود...تیراندازی مدت ۳۰ ثانیه به طول انجامید. تیراندازی به مردم بی ‌دفاع و بی ‌سلاح چه کار آسانی بود...»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واقعه ۱۷ شهریور پیامدهای زیادی داشت.
واقعه ۱۷ شهریور پیامدهای زیادی داشت و ناآرامیها وارد مرحله جدیدی شد. نخست‌وزیر وقت جعفر شریف امامی برای آرام کردن فضای بحرانی کشور، به تقلا افتاد و طی نطقی از واقعه میدان ژاله ابراز تأسف کرد و کشته‌شدگان و جان باختگان ۱۷ شهریور را مورد تکریم قرار داده و به مردم به دلیل این فاجعه تسلیت گفت.
موضع‌گیری وی از سوی «پرنیان فر» رئیس ساواک تهران، مورد اعتراض واقع شد و وی طی نامه‌ای خطاب به مقدم، به دیدگاه نخست‌وزیر توپید و پرسید که اگر سخن شریف امامی در ادای احترام به کشته‌شدگان در روز ۱۷ شهریور مورد تأیید مجموعه حکومت بوده باشد، پس در این میان نیروهای امنیتی و انتظامی که به دستور حکومت در آن روز مرتکب این به اصطلاح کشتار شدند، در چه جایگاهی قرار خواهند گرفت؟
پرنیان‌فر هشدار داد که سخنان نخست‌وزیر آثار و تبعات سوئی در تضعیف روحیه نیروهای ساواک و دیگر نیروهای نظامی و انتظامی بر جای خواهد گذاشت.
از مهم ترین پیامدهای ۱۷شهریور توسعه اعتصابات به شکلی فراگیر در سراسر کشور بود. با توسعه ی اعتصابات صاحبان سرمایه از هرگونه سرمایه گذاری جدید امتناع می‌کردند. در نتیجه بحران بیکاری رو به افزایش نهاد، فرار سرمایه ها و خروج ذخایر ارزی تشدید گردید و رژِیم شاه به تنگنا افتاد.
۱۷ شهریور ۱۳۵۷ بین مردم و حکومت بیش از پیش شکاف انداخت و امکان هر نوع پیوستگی یا سازش را از بین برد. همچنین مشی مبارزه مسالمت آمیز در چار چوب قانون اساسی زیر سوال رفت و تلاش ها برای سرنگونی رژیم پهلوی به شکلی قهر آمیز مورد حمایت قرار گرفت. شایع شد اویسی دستور دستگیری کریم سنجابی، مهندس بازرگان، داریوش فروهر، ...معینیان، عبدالکریم لاهیجی، محمود به‌آذین، هدایت الله متین دفتری و رحمت الله مقدم مراغه‌ای را داده و آنها دستگیر شده اند.
واقعه ۱۷ شهریور سال ۵۷ در میان وقایع سال آخر حکومت پهلوی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار بود. در حقیقت با این کشتار، راه مخالفین و مبارزین برای همیشه از حکومت جدا شد.
...
اینکه علاوه بر ساواک و نیروهای نظامی، واحدهایی از سربازان اسرائیلی در جریان کشتار ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ دست داشته‌اند (یا بعکس) فلسطینی های طرفدار عرفات بودند که به مردم در میدان ژاله شلیک کردند، واقعیت ندارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۶ عامل کشتار ۱۷ شهریور تیرباران شدند.
بر اساس گزارش روزنامه کیهان ۲۹ فروردین ۱۳۵۸ «در اجرای عدل اسلامی و تعیین کیفر متهمین و متجاوزین به حقوق مردم و پاکسازی ارتش از وجود عناصری که با اقداماتی خیانت‌بار تصور ارتش ضد خلقی را القاء می‌کردند...
۱ - سرهنگ پرویز شمیرانی
۲ - ستوان دوم عبدالله حاج عباسی
۳ - ستوان دوم مصطفی رخشان
۴ - گروهبان یکم کادر حجت‌الله اشرفی
۵ - گروهبان دوم وظیفه رضا موسیوند
۶ - سرباز وظیفه نعمت‌الله مرادی
به علت محاربه با خدا، رسول خدا، مردم ایران، نایب امام و فساد در ارض و شرکت مستقیم در قتل و کشتار مردم مبارز تهران و ایران در ۱۷ شهریور (جمعه سیاه) و روزهای استقرار حکومت سیاه نظامی به موجب حکم دادگاه انقلاب اسلامی محکوم به اعدام شدند و حکم صادره در ساعت ۲ و ۵۰ دقیقه سحرگاه امروز به مورد اجرا گذاشته شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در میدان ژاله چند نفر جان باختند؟
فرماندار نظامی‌ تهران در اطلاعیه‌ شماره‌ ۴ خود اعلام‌ کرد:
«در واقعه‌ ۱۷ شهریور ۵۸ نفر کشته‌ شده‌اند.» البته بعدآً آمار ۸۷ کشته (و ۲۰۵ مجروح) را تأیید نمود. دادگستری‌ اما این رقم را‌ به ۹۵ نفر رساند.
دکتر محمد باهری که در آن زمان عهده دار سمت وزارت دادگستری بوده است می‌گوید بنابر گزارش سازمان پزشکی قانونی و سازمان بهشت زهرا مجموع کشته شدگان روز هفدهم شهریور (و زخمی هایی که تا روز بیست وششم شهریور فوت کرده‌اند) در مجموع ۱۲۶ نفر بوده است.
«پارسونز» سفیر انگلیس‌ تعداد شهدا را «‌صدها نفر» ذکر کرد‌ و سولیوان‌ سفیر آمریکا در گزارش خودش نوشت که در میدان‌ ژاله ‌«بیش از ۲۰۰‌ نفر از تظاهرکنندگان‌ کشته‌ شدند.»‌
کارتر در مکالمه تلفنی با شاه، به کشته شدن ۹۵ نفر در میدان ژاله اشاره دارد و «جان دی استمپل» (از مسؤولین سفارت ایالات متحده آمریکا در ایران) از قول منابع پزشکی کشته شدگان در میدان ژاله را بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ نفر ذکر می‌کند.
میشل فوکو فیلسوف فرانسوی که برای پوشش دادن وقایع انقلاب در یک روزنامه ایتالیایی به محل حوادث رفته بود، مدعی شد که ۴۰۰۰ تن در این روز هدف گلوله قرار گرفته‌اند.
...
۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ در میدان‌ ژاله‌ تهران‌ (میدان‌ شهدا) ۶۳ نفر جان باختند. (۶۴ نفر، اشتباه است.)
یک قاچاقچی مواد مخدر به نام علی مژده کار، که بعد از انقلاب فراری شده بود، با دوز و کلک دوستانش در میان شهدای ۱۷شهریور گنجانده شد و حتی «کوچه باشگاه» واقع در حوالی میدان سرآسیاب دولاب در منطقه چهارده تهران را، به نام وی نامگذاری نمودند.
پس از چند سال علی مژده کار یواشکی به محل زندگی خود بازگشت اما با شناسایی اهالی این محله، بار دیگر جیم شد.
چند سال پیش با اعتراض دسته جمعی مردم محل، نام وی از لیست شهدا حذف شده‌است اما گویا کوچه، هنوز همان نام را دارد. کوچه شهید علی مژده کار 
...
۱۷شهریور سال ۵۷ در پانزده نقطه دیگر تهران‌ نیز ۲۴ نفر در درگیری‌ها کشته‌ شدند. 
بنابراین‌ تعداد کل‌ شهدای‌ ۱۷ شهریور سال‌ ۵۷ در سراسر تهران‌ ۸۷ نفر است‌.  

پانویس 
۱۷ شهریور و کانون فرهنگی هنری چاووش
از جمله پیامدهای واقعه ۱۷ شهریور، برکشیدن کانون فرهنگی هنری چاووش بود. یک روز بعد از کشتار میدان ژاله، (شنبه ۱۸ ۱۳۵۷) امیرهوشنگ ابتهاج (هـ. الف. سایه)، محمد رضا لطفی، محمد رضا شجریان، حسین علیزاده... به همراه برخی از موسیقیدانان ایران از رادیو استعفا کردند و به این ترتیب کانون چاووش شامل دو گروه شیدا و عارف تاسیس شد و فصل تازه‌ای در موسیقی فاخر ایرانی رقم خورد. چاووش در آن سال‌ها فی‌الواقع خانه موسیقیدانان و نقطه عطف موسیقی ایرانی بود. آفرینش بیش از بیست قطعه موسیقی باکلام و بی‌کلام ماندگار و حفظ پیوستگی و انسجام ساختاری میان آنها کاری خطیر و بی‌مانند است که اوج آن را می‌توان در اجرای کنسرت دانشگاه ملی در سال ۱۳۵۸ دید.
علاوه بر هوشنگ ابتهاج، که در سرودن و انتخاب اشعار زیبا، تاثیرگذار و متناسب با آهنگهای ساخته شده، نقش زیادی داشت، هنرمندانی چون محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان، محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، برادران کامکار و... نیز چاووش را ماندگار کردند. چاووش یک پارادایم در موسیقی معاصر ایران بود.
...
ژاله خون شد
شاعر: سیاوش کسرائی / آهنگساز: حسین علیزاده / خواننده: گروه کر
مطلع شعر: ژاله بر سنگ افتاد چون شد
اجرا: همسرایان گروه شیدا در سال ۱۳۵۷
 ...
ژاله بر سنگ افتاد، چون شد
ژاله خون شد
خون چه شد ؟ خون چه شد؟
خون جنون شد
ژاله خون کن، خون جنون کن
سلطنت زین جنون واژگون کن
ژاله خون کن، خون جنون کن
سلطنت زین جنون واژگون کن
ژاله بر گل نشان، گل پران کن
بر شهیدان در این گلستان کن
نام گم نام ها جاودان کن
تا به صبح آید این شام تیره
در شب تیره آتشفشان کن
در شب تیره آتشفشان کن
دست در کن
شو خطر کن
خانه ی ظلم زیر و زبر کن
دست در کن
شو خطر کن
خانه ی ظلم زیر و زبر کن
...
جان خواهر
کارگر، روستایی، برادر
پیشه ور، ای جوان، ای دلاور
ما همه یک صف و در برابر
آن ستم کاره، آن تاج بر سر
دست در کن
شو خطر کن
خانه ظلم زیر و زبر کن
دست در کن
شو خطر کن
خانه ظلم زیر و زبر کن
...
خواهر من، گرامی برادر
چون به هر حال تنهاست مادر
من به خاک افتادم تو بگذر
بهر ایجاد دنیای بهتر
بهر ایجاد دنیای بهتر
دست در کن
شو خطر کن
خانه ظلم زیر و زبر کن
دست در کن
شو خطر کن
خانه ظلم زیر و زبر کن
...
ای شما ای صف بی شماران
اشک من در نثار شمایان
بر سر هر گذرگاه و میدان
ژاله شد، ژاله شد
ژاله چون شد
ژاله خون، ژاله دریای خون شد
خون جنون
خون جنون
سلطنت واژگون
سلطنت واژگون
ژاله بر سنگ افتاد، چون شد
ژاله خون شد
خون چه شد ؟ خون چه شد؟
خون جنون شد
ژاله خون کن، خون جنون کن
سلطنت زین جنون واژگون کن
...
سایت همنشین بهار
ایمیل
 
 

دو سال از بازداشت عبدالفتاح سلطانی، وکیل دادگستری می گذرد وکلای سلطانی ماه ها ست که از ملاقات با وی منع شده اند


به گزارش تارنمای «حامیان حقوق بشر»، سلطانی در اسفند ١٣٩٠ در دادگاه بدوی به اتهام‌های «تبلیغ علیه نظام»، «شرکت در تشکیل کانون مدافعان حقوق بشر»، «اجتماع و تبانی علیه نظام» و همچنین «تحصیل مال حرام» به خاطر دریافت جایزه حقوق بشری نورنبرگ در سال ١٣٨٨ محکوم شد به ١٨ سال زندان در تبعید محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به ١٣ سال تقلیل یافت.
گزارش‌ها حکایت از آن دارد که بازجویان وزارت اطلاعات پیش از صدور حکم تجدید نظر به آقای سلطانی فشار آورده بودند تا در ازای کاهش محکومیت و از جمله لغو تبعید، علیه خودش و کانون مدافعان حقوق بشر سخن بگوید و او نپذیرفته بود.

بر اساس این گزارش، با مهناز پراکند، وکیل دادگستری و از همکاران نزدیک آقای سلطانی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه آمده است:

امروز دو سال از بازداشت آقای سلطانی می‌گذرد و ١١ سال از حکمی که به اعتقاد بسیاری از حقوق دانان هیچ گونه مستنداتی برای صدورش وجود نداشته باقی مانده. آیا با تغییرات اخیر ایجاد شده در فضای سیاسی کشور، فکر می‌کنید امکان بازنگری در حکم آقای سلطانی وجود دارد؟

بله همان طور که گفتید امروز دو سال از بازداشت غیرقانونی و محاکمه و محکومیت غیرعادلانه ایشان می‌گذرد. و در پاسخ به سؤال دوم هم باید گفت بله، راهکارهایی وجود دارد. اول اینکه ایشان بعد از صدور حکم از دادگاه تجدیدنظر، از طریق وکلای خود تقاضای اعاده دادرسی کرده‌اند که هنوز هیچ قرار یا تصمیمی در این خصوص به ایشان یا وکلایشان ابلاغ نشده است. دوم اینکه همان طور که می‌دانید آقای سلطانی به اتهام سه جرم تعزیری و به اصطلاح حقوقی به جرایم تعزیری متعدد به 13 سال حبس محکوم شده‌اند.
قانون مجازات اسلامی سابق که در زمان محاکمه و صدور حکم علیه آقای سلطانی و بقیه محکومین اجرا می‌شد، در فصل سوم باب تعدد جرم مقرر کرده بود: «…هرگاه جرایم ارتکابی مختلف باشد باید برای هر یک از جرایم مجازات جداگانه تعیین شود …»
بر اساس آن قانون اگر به کسی اتهام سه جرم مختلف و یا بیشتر منتسب می‌شد که همه از جرایم تعزیری بودند طبق قانون به مجازات تک تک جرایم ارتکابی محکوم می‌گردید و باید همه مجازات‌ها در مورد او اجرا می‌شد و استثنا یا موجبی برای عدم اجرای حتی یکی از مجازات‌ها نبود.
اما در ماده ١٣٤ قانون جدید مجازات که در سال ١٣٩٢ تصویب شد، مقرر شده است که: «در جرایم موجب تعزیر هرگاه جرایم ارتکابی بیش از سه جرم نباشد، دادگاه برای هر یک از آن جرایم حداکثر مجازات مقرر را حکم می‌کند و هرگاه جرایم ارتکابی بیش از سه جرم باشد، مجازات هر یک را بیش از حداکثر مجازات مقرر قانونی مشروط به اینکه از حداکثر به اضافه نصف آن تجاوز نکند، تعیین می‌نماید. در هر یک از موارد فوق فقط مجازات اشد قابل اجرا است و اگر مجازات به علل قانونی تقلیل یابد یا تبدیل یا غیرقابل اجرا شود، مجازات اشد بعدی اجرا می‌شود.»
قسمت اول این ماده در مورد اجرای احکام کسانی تعیین تکلیف کرده است که به ارتکاب بیشتر از سه جرم متهم و محکوم می‌شوند و مقرر کرده که در مرحله صدور حکم قاضی باید برای هر یک از جرایم مجازاتی بیشتر از حداکثر مجازاتی که در قانون برایش تعیین شده است، حکم صادر می‌کند. و در مواردی که فرد به ارتکاب تا سه جرم محکوم شود در مرحله اجرا قاضی اجباری برای تعیین مجازاتی بیشتر از حداکثر ندارد.
آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد حکم این قانون در مرحله اجرا است که در قسمت دوم ماده ١٣٤ آمده است و آن اینکه می‌گوید: «…در هر یک از موارد فوق فقط مجازات اشد قابل اجرا است…» مقرره ای که در قانون سابق وجود نداشت.
آنچه که مسلم است این که مجازات تعدد جرم در قانون جدید خفیف‌تر است از مجازاتی که در قانون سابق مقررشده بود. بنابراین در خصوص موضوع سؤال شما یعنی وجود امکان بازنگری در حکم ایشان باید بگویم طبق بند” ب “ماده ١٠ قانون مجازات اسلامی جدید، قاضی اجرای احکام مکلف است در مواردی که مجازات جرمی خفیف‌تر از مجازت سابق است، اگر به مرحله اجرا در نیامده باشند از اساس حکم اجرا نمی‌شود و اگر مثل مورد آقای سلطانی و بقیه زندانیان سیاسی که حکم در مرحله اجرا باشد، قاضی اجرای احکام مکلف است از دادگاه تقاضای اصلاح حکم را نماید. در این صورت فقط اشد مجازات یعنی ١٠ سال در مورد ایشان قابل اجرا خواهد بود نه ١٣ سال حبس .
سوم اینکه ایشان و بسیاری از زندانیان سیاسی در دادگاه‌های انقلاب که فاقد صلاحیت رسیدگی به این پرونده‌ها است، محاکمه شده‌اند و از دادرسی عادلانه برخوردار نبوده‌اند. به همین دلیل نتوانستند دفاع مؤثری از خود به عمل آورند.
بهترین و قانونی‌ترین راه این است که مجدد مورد محاکمه قرار گیرند و این‌ بار در دادگاهی صالح با قضاتی صالح به صورت علنی و با حضور رسانه‌ها و خبرگزاری‌های داخلی و خارجی مورد محاکمه قرار گیرند و بتوانند در برابر دیدگان همه از خود دفاع نمایند تا هم جامعه حقوقی و قضائی ایران وهم افکار عمومی و مردم به قضاوت بنشینند من مطمئن هستم که در این صورت حکم برائت ایشان و همه کسانی که به اتهامات واهی امنیتی محکومیت گرفته‌اند صادر خواهد شد.

آیا در این مدت آقای سلطانی توانسته اند از حق ملاقات با وکلایشان برخوردار باشند و این ملاقات‌ها چند وقت به چند وقت انجام می‌شود؟
در سال گذشته ایشان ملاقات‌های محدودی با وکلای خود در زندان داشتند اما برخلاف مقررات صریح آیین نامه اجرایی سازمان زندان‌ها مبنی بر اینکه وکلا هر زمان که لازم بدانند حق دارند با موکلین خود در زندان ملاقات نمایند متأسفانه ماه‌هاست که وکلای ایشان موفق به اخذ مجوز ملاقات با ایشان نشده‌اند همان طور که بقیه زندانیان سیاسی نیز از این حق محروم اند.
از لحاظ جسمی در چه وضعیتی هستند؟
ایشان از نظر روحی در شرایط بسیار عالی هستند اما به لحاظ جسمانی قطعآ بیماری‌ها و مشکلات جسمی که با آن دست به گریبان بودند رفع نشده است و باید تحت درمان باشند. و نیاز دارند که همچنان تحت مداوا باشند.
ملاقات‌ها با خانواده منظم انجام می‌شود؟ کابینی یا حضوری؟
بله خانواده ایشان می‌توانند هرهفته یک بار به طورکابینی با ایشان ملاقات داشته باشند. البته دو یا سه بار در طی این دو سال اجازه ملاقات حضوری به خانواده‌شان داده‌ شده است. اما تا کنون نتوانسته اند از حق مرخصی استفاده نمایند.