نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۸ اسفند ۲۶, چهارشنبه

چگونه ایرانی برای فردا؟ زهرا بنی صدر



چگونه ایرانی برای فردا؟


































































زهرا بنی صدر ترجمه مقاله زهرا بنی صدر مندرج در روزنامه زمان) (LE TEMPS سوئیس به تاریخ 15 مارس 2010

جنبش همگانی گسترده ای که در اعتراض به انتخاب مشکوک احمدی نژاد، در ایران بطور خودجوش برخاست، مار ا به وجد آورد و به یمن نیرومندی و عزم خویش، به ما افتخار بخشید. در همان حال که ترجمان غرور ملی ما گشت، پرسش از طبیعت خواستهایمان را نیز در برابرمان قرار داد. ما برای ایران چه میخواهیم؟ اصلاح دولت، همان که میر حسین موسوی و مهدی کروبی و محمد خاتمی توقع دارند؟ اما چند و چون اصلاحی که توقع دارند، چیست؟ آیا قصد از آن، تغییر رژیم، همان که بخشی از اپوزیسیون جلای وطن گفته است؟ اگر آری، بدیل رﮊیم کدام است؟ بحث هایی که بین هموطنان در می گیرند، فرصت بروز اختلاف نظرهای بنیادی بر سر تمایلها و خواستها می شوند و تلخ کامیها و درد و خشم فروخفته ببار می آورند. با وجود این، بر سر یک امر اشتراک نظر می یابیم : ما، همه از همبستگی حاصل از جنبش همگانی که از سد اختناق کور و خونریز گذر و بسوی احقاق حقوق مشروع خویش، روی می نهد، احساس غرور می کنیم. این عزم، عزم بر احقاق حقوق، قاطع است. شعار « ما از مرگ هراسی نداریم ، از سکوت می ترسیم» گواه این عزم استوار است. کمتر ملتی، در فاصله صد سال، اینهمه به جنبش همگانی روی آورده، برای آنکه حقوق خویش را بطلبد و بخواهد که نظام مردمسالاری برپا شود: l جنبش همگانی مردم ایران، در خاورمیانه، اولین قانون اساسی و استقرار سلطنت مشروطه را، در سال 1906، به دولت استبدادی تحمیل کرد. و l در1950، همراه با دکتر محمد مصدق به جنبش برای ملی کردن صنعت نفت برخاست. و l در سال 1979 انقلابی را آغاز کرد که استقلال، آزادی و بازیافت هویت ملی ایرانی، هدفهای آن بودند.و l بالاخره امروز، مردم ایران به جنبش روی آورده اند تا که حقوق خویش را بازیابند. این مبارزه مداوم درد ناک، اما بدون شک، عامل همبستگی و غرور ملی این ملت بوده اند. این مبارزه امروز نیز ادامه دارد. اما عدم شفافیت و ابهام موجود در گفتار رهبران کنونی جنبش در ایران مانع حرکت جنبش به پیش شده است. میان خواستهای مردم و مطالبات رهبران جنبش، فاصله ویا دو گانگی وجود دارد. برای اینکه تمامی اقشار جامعه به جنبش بپیوندند، از جمله، گذشته رهبران جنش سبز می باید شفاف شود. گرچه مردم به میر حسین موسوی رای دادند، اما آیا می توانند از یاد ببرند، که در ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای، نخست وزیر و بنا بر این مسئول (بخاطر حمایت صریح و یا غیر مستقیم، از رهگذر سکوت) بسیاری از تبهکاری ها است که توسط دیکتاتوری مذهبی، انجام گرفته اند؟: ساقط کردن نخستین رئیس جمهوری منتخب مردم ، ابوالحسن بنی صدر، دستگیری و شکنجه مخالفان سیاسی،ادامه جنگ ایران و عراق و فساد مالی: صد میلیارد دلار از درآمدهای ایران در دوران حکومت آقای موسوی ناپدید شد. در باره این دوره از تاریخ، سانسور کاملی بر قرار است. میر حسین موسوی در باره این گذشته سنگین بار، بس کم سخن گفته است. بدتر از همه این که هاشمی رفسنجانی، یکی از پایه گذاران استبداد دینی، از کاندیدا توری او به هنگام انتخابات ریاست جمهوری، حمایت مالی کرده است. دومین امری که درخور شفاف شدن است، برداشتی است که از رای به میر حسین موسوی میشود:آیا این رأی به معنی پذیرفتن برنامه اوست که در چهار چوب رﮊیم جمهوری اسلامی و پذیرش قانون اساسی و رهبری آن ( ولایت فقیه) است و یا تنها به معنای ابراز مخالفت با آقای احمدی نژاد است؟ در روزهای آغاز جنبش به این سئوال مشکل میشد پاسخ داد . اما امروز، شعار ها بیشتر از پیش، گویا شده اند: « مرگ بر ولایت فقیه»، « مرگ بر دیکتاتور»، « استقلال، آزادی، جمهوری، جمهوری ایرانی»..... با وجود این، میر حسین موسوی این خواستها را ناشنیده می گیرد (مهدی کروبی و محمد خاتمی نیز چنین می کنند). او مدام به آیت الله خمینی ولزوم رعایت قانون اساسی وجمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه، رجوع می کند. آیا براستی، این گذشته و این قانون اساسی و ولایت فقیه، همان چیزهایی هستند که ایرانیان میخواهند؟ مردم ایران، طی تاریخ خویش با استبداد ها و بی عدالتی ها و تهدیدهای خارجی مقابله کرده اند و از معرکه، پیروز بدرآمده اند. هر بار اتحاد جسته، به مبارزه برخاسته و هربار هدفهاشان شفاف بوده اند، پیروز شده اند. در انقلاب 1979، هدف روشن بود: پایان بخشیدن به دیکتاتوری شاه و سلطه آمریکا. اتحاد و روش مردم ایران را این هدف معین کرد. در 22 سپتامبر 1980، هنگامی که صدام حسین به ایران حمله کرد از پیروزی مطمئن بود. ایرانیان به مقابله برخاستند. با آنکه ارتش ایران متلاشی وایران تحت محاصره اقتصادی بود و جهان غرب از تجاوز عراق به ایران حمایت میکرد، ایرانیان دست بالا را یافتند و متجاوز را عقب نشاندند. تنها یک خطابه (سخنرانی بنی صدر خطاب به ارتشیان)، نیرو و توان دشمن شکن را برانگیخت. آن سخن ارزشهای دیرین ایران، بیانگر وطن دوستی و اتحاد ملی بودند که فردوسی وصف و شرحشان کرده است. هدف روشن بود: واپس راندن متجاوز. اماو سیله ها؟ آنها را می باید ابداع می کردند و این خلاقیت بود که نخستین پیروزی ها را از آن ارتش ایران کرد و این ارتش غرور خویش را باز یافت. پس از مدتهای مدید، برای نخستین بار، ارتش ایران با مردم ایران جوشید. امروز، ایرانیان، در نبرد خود با دولت سرکوبگر، باید ارزشهای واقعی خویش را باز جویند. باید هدفهای خویش را معین و نیز شفاف کنند. در حقیقت، برقرار کردن دموکراسی در محدوده نظامی که به ولایت فقیه مشروعیت می بخشد، به تصور نیز نمی آید. چرا که این دو مقوله متناقضند و آشتی نا پذیر. ما باید، از میر حسین موسوی و مهدی کروبی، که امروز در مقابل تمایلات توتالیتر احمدی نژاد ایستاده اند، بخواهیم بیان خود در باره اصلاحات و همچنین اشاره و مراجعه دائم به آن چه که خط امام می خوانند را شفاف کنند. ما باید شایسته تاریخ خویش باشیم. نمی توانیم به فردوسی، مصدق رجوع کنیم و مجد و بزرگی ایران را جشن بگیریم و در همان حال به آینده ای حقارت بار، بسنده کنیم. باید اعتماد بنفس از دست رفته خویش را بازیابیم، اعتماد بنفس و توانی را باز یابیم که سالها جمود آن را فلج کرده و ازبین برده بود. باید در برابر بیان وگفتمان مرگ و کینه رﮊیم حاکم، بیان زندگی و بردباری را، قرار دهیم. ما باید بتوانیم سرنوشت خویش را خود انتخاب کنیم . زندگیای را برگزینیم که شکوفائی به یمن خلاقیت، نوگردانی، در فضای اجتماعی باز، بارورشدن هوش و استعداد ایرانی را ممکن بگرداند. برای آنکه پیروز شویم، ،اشتباه ها و جنایت ها که در گذشته انجام گرفته اند، می باید از سوی نیروی مخالف درون کشور، بازشناخته شوند تا آشتی ملی، در چشم انداز امید قرار گیرد. هدفها باید تعریفهای دقیق وشفاف بجویند. تنها در این صورت است که جنبش اعتراضی همگانی می شود و می تواند تمامی ملت ایران را، در مبارزه خود، بردبار و نوگردان، از یک دینامیک مثبت، برخوردار کند.

مرگ در آستانه نوروز؛ به‌یاد ثمین باغچه‌بان

ثمین باغچه بان (1386-1304)

ثمین باغچه بان آهنگساز پیشرو ایرانی که همیشه آرزو داشت هر روز نوروز و هر چهارشنبه، چهارشنبه سوری باشد، درست در روز چهارشنبه سوری دو سال پیش (۱۳۸۶) در غربت جانکاه خود در استانبول درگذشت و در نخستین روز نوروز به خاک سپرده شد.

ما در پائیز همان سال به دیدار او رفته بودیم تا گپ و گفت و گوئی با او داشته باشیم. آن چه می‌خوانید حاصل این گفت و گو و یکی دو گفت و گوی پیش از آن است.

ثمین با غچه بان در سال ۱۳۰۴ خورشیدی در تبریز زاده شد. پدرش جبار باغچه بان، در خانه خود کودکستانی به نام " باغچه اطفال" بنیاد کرده بود که در آن از بام تا شام سرود خوانده می‌شد. ثمین در همین باغچه و در میانه شعر و سرود چشم به جهان گشود و در کنار کودکان دیگر از روش‌های پرورشی پدر بهره می‌برد.

ثمین هنوز خردسال بود که همراه خانواده و به سبب ماموریت پدر رهسپار شیراز شد و در آن جا نیز همه لحظات زندگی‌اش در کودکستان خانگی پدر گذشت. در سال ۱۳۱۱ خانواده باغچه بان باز ناگزیر از تغییر محل اقامت شد. این بار نوبت تهران بود که پدر در آن نخستین مدرسه آموزش کر و لال‌ها را به وجود آورد. زندگی پدر سرشار از فقرو فاقه بود. میان مشغله‌های گونه‌گون از شاگرد قنادی گرفته تا آموزگاری، آموزش و پرورش کودکان، به ویژه کودکان کر و لال، بیشترین توان و زمان او را مصروف خود می‌داشت.

ثمین به گفته خودش موش آزمایشگاه پدر شده بود. پدر گوش‌هایش را با موم پر می‌کرد و او را وا می‌داشت بدون استفاده از حس شنوائی حرف‌های اورا دریابد. آزمایش‌های پدر به نتیجه رسید و برای نخستین بار در ایران سمعکی را به نام "تلفن گنگ" اختراع کرد و آن را به نام خود به ثبت رسانید.

ثمین بدینگونه در فضای آموزش و پرورش کلاس پدر از"ارتباط طبیعی صوت و کلام" آگاهی پیدا کرد و دریافت که هر واژه بار صوتی و احساس موزیکال خود را دارد و این دو را می‌توان جای یکدیگر نشانید. آزمایش‌های پدر از یک سو و آشنایی مادر با موسیقی و تارنوازی از سوی دیگر تاثیری ترکیبی در ثمین بر جای نهاد که راه آینده او را روشن ساخت. ثمین در "باغچه اطفال" خواننده سرودهایی بود که از پیوند شعر پدر و آهنگ مادر پدید می‌آمد.

شانس بزرگ

ثمین و ثمینه باغجه بان در کنار پدر (جبار باغچه بان) و مادرشان

ثمین در سال ۱۳۱۷ در هنرستان عالی موسیقی نام نوشت. البته کارها آنگونه که دلش می‌خواست پیش نرفت. آرزو داشت پیانونواز شود ولی شرط محال نخستین آن بود که پیانویی در خانه داشته باشد.

این با زندگی فقیرانه خانواده باغچه بان سازگار نبود. ناگزیر ولی باز هم با شور و شوق ویولن را انتخاب کرد، با این فکر که از ویولنی که مادرش در خانه داشت استفاده کند. ولی شرط غیر عملی دیگر آن بود که جنس ویولن باید ممتاز باشد. ویولن مادر چنین نبود.

ثمین به ناگزیر و بر خلاف میل درون به سازهای بادی روی آورد که آن‌ها را می‌شد از هنرستان به وام گرفت. در قرعه فال ثمین نام دو ساز " کر" و " ابوا" آمده بود. بی رغبتی به سازهای بادی تحمیلی در نهایت به سود ثمین تمام شد. زیرا او را به سوی آهنگسازی سوق داد و در کلاس آرمونی نو بنیاد "پرویز محمود" که تازه از بروکسل بازگشته بود نام نوشت. سازهای بادی نیز به کناری نهاده شد. زیرا به سبب درگیری جنگ دوم جهانی، هنر آموزان خارجی این سازها به کشورهای خود بازگشتند و بیشتر کلاس‌های هنرستان تعطیل شد.

ثمین در جمع یکی دو سالی توانست در هنرستان درس بخواند و بتواند به قول خودش " گام دو ماژور" را با ابوا بنوازد و مبانی اولیه آرمونی را هم بیاموزد. ولی در هنگامه دلسردی‌ها شانس دیگری به او روی آورد.

او توانست با استفاده از یک بورس تحصیلی به ترکیه برود و در کنسرواتوار آنکارا در رشته آهنگسازی تحصیل کند.

ثمین باغچه بان در همان آنکارا با "اولین" دختری از همدوره‌های خود ازدواج کرد و در سال ۱۳۲۹ با ذهن و اندیشه‌ای پرورده به ایران بازگشت. اولین همیشه یار و مددکار ثمین بود.

او که در رشته پیانو و آواز درس خوانده بود، پس از بازگشت به ایران کوشید بیشترین توان خود را برای تفسیر آفریده‌های همسر خود به کار گیرد. ثمین خود همیشه می‌گفت اگر نامی در میان آهنگسازان ایران یافته به همت اولین بوده است.

اولین علاوه بر این، سه گروه آواز جمعی بنیاد کرد. گروه کر هنرستان عالی موسیقی، گروه کر تهران و گروه کر فرح پهلوی. او جدا از سرپرستی گروه‌های آواز جمعی به عضویت سازمان اپرای تهران در آمد وبا صدای گرم خود در تالار رودکی در نقش‌های مختلف اپرائی ظاهر شد.

و اما ثمین پس از بازگشت به ایران در همان هنرستانی که فرا گیری موسیقی را آغاز کرده بود، به آموزش موسیقی پرداخت. او هفده سال تمام استاد هارمونی در هنرستان بود.

آفریده‌ها

اولین همیشه یار و مددکار ثمین بود

با گشایش تالار رودکی در سال ۱۳۴۸ ثمین باغچه بان نیز چون تنی چند از آهنگسازان دیگر به استخدام این سازمان در آمد.

"زال و رودابه" نام نخستین اثر صحنه‌ای اوست که با الهام از شاهنامه فردوسی، برای اجرا در شب گشایش تالار آفریده شده است. بنیاد گروه‌های آواز جمعی از سوی همسر نیز، او را برانگیخت که با کار روی ترانه‌های بومی ایران، قطعاتی برای آواز و گروه بیافریند.

در میان قطعات بازمانده از ثمین در وهله نخست می‌توان از " بومی وار" او یاد کرد. که خودش به آن دلبستگی بسیار داشت و می‌گفت بیست سال منتظر مانده تا دری به تخته‌ای بخورد و آن را با ارکستر سنفونیک تهران اجرا کند. " درخت سرو" یکی دیگر از کارهای او در زمینه موسیقی بومی است، که برای ارکستر بزرگ، گروه کر آواز جمعی و تکخوان، نوشته شده و بر محور این دو بیتی معروف می‌گردد.

درخت سرو بودم، کنج بیشه

تراشیدن مرا با ضرب تیشه

تراشیدن مرا قلیون بسازن

که آتیش بر سرم باشه همیشه

فضا سازی‌های درخشان ثمین از وهم بیشه، انتظار و سوزش آتش، درخت سرو را به یکی از زیباترین قطعات موسیقی پیشرو تبدیل کرده است. "شلیل" و "ویرانه" نیز از قطعات بومی تنظیم شده از سوی ثمین است که ارزش‌های ویژه خود را دارد.

"پرستندگان و سپاهیان" برای گروه آواز جمعی و ارکستر، " که داند که.." و "من عاشقی‌ام" برای آواز جمعی، تکخوان ارکستر، " متل" برای آواز جمعی، پیانو و سازهای ضربی و " شعله سه رنگ" از دیگر آثار به یاد ماندنی او به شمار می‌آید.

رنگین کمون، مشهورترین اثر ثمین در میان ایرانیان است

ثمین قطعات برانگیزاننده‌ای نیز برای کودکان ساخته که تعدادی از آن‌ها را موسسه ماهور، زیر عنوان "رنگین کمون" به بازار فرستاده است. ثمین، رنگین کمون را به پدرش اهدا کرده که "اولین شعرها و سروده‌ها را به او یاد داده و برایش دفترچه نقاشی و مدادهای رنگی خریده... و دستش را گرفته تا بتواند تصویر اولین آهو، کشتی، کلاغ، خورشید و آدم‌ها را بکشد..."

اجرای قطعات رنگین کمون را شماری از اعضای ارکستر سنفونیک رادیو وین، به رهبری "توماس کریستیان داوید" بر عهده داشته‌اند و متن‌ها را بهجت قصری(سوپرانو) و اولین باغچه بان( متسو سوپرانو) خوانده‌اند.

زندگی نامه ثمین باغچه بان کامل نخواهد بود اگر از کوشش‌های او در زمینه ادبیات سخن به میان نیاوریم. او از نادر موسیقیدانان ایرانی بود که دستی توانا در نوشتن داشت و گزارش و نقد و قصه می‌نوشت.

در سفر ترکیه، به " ناظم حکمت" شاعر چپ گرای ترک علاقمند شد و در بازگشت به ایران، برخی از آثار او را به فارسی برگرداند. بعدها به ترتیب سراغ "عزیز نسین" و "یاشار کمال" رفت و کارهائی از آن دو را نیز به فارسی در آورد.

ثمین خود می‌گفت که نخستین معرف شاعران و نویسندگان برجسته ترک به جامعه فرهنگی ایران بوده است. در جمع دوازده جلد کتاب از ثمین به یادگار مانده که غالب آن‌ها به چاپ‌های بعدی رسیده است. دو سه متن دیگر نیز در دوره مهاجرت به ترکیه( از سال ۱۹۸۴ به بعد) فراهم آورده بود و در جستجوی ناشری امین بود که آن‌ها را به دستش بسپارد و چنین نشد.

حمایت یک گروه لابی یهودی از مواضع دولت اوباما در برابر اسرائیل gbbc

جی استریت، لابی یهودی در آمریکا

جی استریت می گوید زمان زیادی برای بازگرداندن اسرائیل و فلسطینیان به میز مذاکره تلف شده است

جی استریت، یک گروه لابی یهودی در آمریکا از دولت باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا مصرانه خواسته است در مذاکرات صلحی که میان اسرائیل و فلسطینیان برگزار می شود، "موضعی قوی تر" را دنبال کند.

اعلام طرح خانه سازی در شرق بیت المقدس توسط دولت اسرائیل در هنگام سفر جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا به این کشور منجر به بروز تنش در روابط میان دو کشور شده است.

آمریکا خواهان آن شده که اسرائیل طرح هایی از این دست را لغو کند اما بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل با عذرخواهی از طرح این مساله در زمان سفر جو بایدن، گفته است که طرح های خانه سازی در بیت المقدس ادامه خواهد یافت.

هیلاری کلینتون، وزیر امورخارجه ایالات متحده روز گذشته خاطرنشان کرد به رغم اختلاف آمریکا و اسرائیل بر سر شهرک سازی در بیت المقدس شرقی، در روابط دو کشور بحران ایجاد نشده است.

مواضع دولت آمریکا در مورد خانه سازی و دولت اسرائیل با واکنش گروه های فشار اسرائیلی در آمریکا مواجه شده است. برخی از گروه های طرفدار اسرائیل در آمریکا، از جمله بزرگترین لابی یهودی (آیپک)، دولت آقای اوباما را مورد حمله قرار داده و تاکید کردند که دولت آمریکا ابراز خشم نکند و از موضع خود عقب نشینی کند.

اما برخی گروه های یهودی که حامی جنبش های طرفدار صلح هستند، با سیاست های دولت آمریکا همراهی کرده و در این زمینه صدای خود را رساتر کرده اند.

جی استریت از جمله این گروه هاست.

این گروه می گوید با جو بایدن موافق است که "برخی اوقات فقط یک دوست می تواند حقیقت تلخ را یادآوری کند."

به گفته جی استریت، زمان زیادی برای بازگرداندن اسرائیل و فلسطینیان به میز مذاکره تلف شده است و اکنون به رهبری بی پروای آمریکا نیاز است تا این بحران به فرصتی واقعی برای پایان دادن به درگیری اسرائیل و فلسطینیان تبدیل شود.

جی استریت اخیرا طوماری شامل بیست هزار امضا را به مقام های کاخ سفید ارائه داده است. این امضاها در حمایت از این خواسته جمع آوری شده است که "رهبری آمریکا برای تشکیل کشور مستقل برای فلسطینیان در مجاورت کشور اسرائیل قوی تر دست به عمل بزند."

مقابله با "حملاتی که اخیرا متوجه دولت آمریکا بوده است" از دیگر اهداف امضاکنندگان این طومار بوده است.

بنا به سایت جی استریت، برخی در آمریکا می خواهند اوضاع به همان منوالی که بوده، باقی بماند و به همین دلیل دولت باراک اوباما را به خاطر نقشی که در مذاکرات صلح خاورمیانه بر عهده گرفته است، مورد حمله قرار داده اند.

اوباما در کنفرانس سالانه آیپک

کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل از دولت اوباما خواسته است که بطور "خصوصی" مسائل مورد اختلاف با اسرائیل را حل و فصل کند

امضاکنندگان این طومار از دولت آمریکا می خواهند که "چارچوب زمانی روشن و مشخصی را برای انجام مذاکرات صلح اعلام کند، وقتی که اسرائیل و فلسطینیان قادر نیستند شکاف موجود میان خود را از بین ببرند، نسبت به دادن راه حل متعهد باشد، وقتی اسرائیل و فلسطینیان به مسئولیت های خود پایبند نیستند، حاضر باشد علنا این مسئله را مطرح کند و آماده باشد نشان دهد که تشکیل دو کشور همجوار اسرائیل و فلسطین برای پایان دادن به بحران تاریخی این منطقه تا چه حد موضوعی جدی است."

فلسطینیان می خواهند کشور مستقل آن ها با پایتختی بیت المقدس شرقی تاسیس شود و نگران این مساله هستند که فعالیت های ساختمانی اسرائیل، ارتباط میان بیت المقدس شرقی و کرانه غربی را قطع کند.

اوایل هفته جاری، بزرگ ترین لابی طرفدار اسرائیل در آمریکا موضع گیری های اخیر دولت اوباما علیه دولت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل را نگران کننده دانست.

کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل، آیپک، تقبیح علنی تصمیم دولت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در باره ساخت ۱۶۰۰ واحد مسکونی در بیت المقدس شرقی از سوی دولت آقای اوباما را یک "نگرانی جدی" خوانده بود.

آیپک یادآور شده بود که اسرائیل مهم ترین متحد استراتژیک ایالات متحده در منطقه خاورمیانه است و در کنگره و بین مردم آمریکا طرفداران زیادی دارد.

کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل از دولت اوباما خواسته است که بطور "خصوصی" مسائل مورد اختلاف را حل و فصل کند.

اسرائیل در جنگ سال ۱۹۶۷ میلادی بخش شرقی بیت المقدس را به اشغال خود در آورد. این اقدام اسرائیل از سوی جامعه جهانی از جمله آمریکا به رسمیت شناخته نشده است.