نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ تیر ۲۶, یکشنبه

«قهر ملی» امروز ضرورت «آشتی ملی» فردا



میلاد مختوم
اولین بحث ها و پیشنهادهای گوناگون پیرامون موضوع "آشتی ملی" پس از آخرین نمایش انتخاباتی ریاست جمهوری آخوندی در ایران و گسترش جنبش اعتراضی مردم به ویژه بر علیه تقلبات نهادینه و گسترده انتخاباتی در نظام ولایت فقیه، از درون رژیم شروع شد. افراد مختلفی از جناح های غالب و مغلوب رژیم آخوندی، بلا استثنا از موضع دلسوزی برای نظام پلید آخوندی، دست به کار شدند و برای جلوگیری از گسترش جنبش اعتراضی مردم و تبدیل آن به یک جنبش مقاومت سراسری برای سرنگونی رژیم، بحث "آشتی ملی" را تحت عناوین مختلف مطرح کردند. پیشقراول این قافله بی آبرو روباه کوسه مکار درنده، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، بود که از منبر جمعه بازار رژیم پیشنهاداتی برای سازش بین جناح های درگیر رژیم مطرح کرد. دومین تلاش رفسنجانی چندی بعد از مسند ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام در قالب طرحی موسوم به طرح وحدت شکل گرفت. پس از او افراد دیگری از درون نظام، از جمله سبزوار رضایی، فرمانده پیشین جنایتکاران پاسدار، آخوند مهدوی کنی، آخوند مکارم شیرازی و ... نیز برای خوردن حلوای آشتی ملی دندان تیز کردند. در این میان طرفداران دولت پاسدار احمدی نژاد هم از طرحی موسوم به طرح "تفاهم ملی" پرده برداری کردند. عده دیگری از گماشته گان ریز و درشت رژیم هم طرح هایی نظیر "طرح آشتی" یا "طرح آتش بس" را ارائه دادند و بالاخره سید میرحسین موسوی خامنه هم طرحی باصطلاح برای برون رفت از بحران صادر کرد که در واقع به نوعی به رسمیت شناختن دولت پاسدار احمدی نژاد را در برداشت. آخرین نمونه این طرح های رسوا، که در واقع هیچگونه هدفی غیر از تدوام بقای رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی را دنبال نمی کنند، توسط محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین آخوندی، مطرح شد، طرحی که در آن خاتمی رستم صولت افندی پیزی در نهایت بی شرمی از ظلمی که بر نظام رفته است سخن می راند و شیادانه از کیسه مردم تحت ستم ایران بذل و بخشش می نماید!

بحث "آشتی ملی" تنها در میان جناح های مختلف غالب و مغلوب رژیم آخوندی در نگرفت، بلکه تعدادی از افراد و گروه های سیاسی خارج از کشور هم در این بحث ها سهیم شدند. از تلاش های مذبوحانه و ادعاهای پوچ تعدادی از گماشته گان ریز و درشت و دست اندر کاران پیشین رژیم جمهوری اسلامی که از بد روزگار ساکن فرنگ شده و برای آشتی دادن مردم تحت ستم با حاکمیت ستم گر با هم مسابقه گذاشته اند، (امثال نبوی ها، گنجی ها، کدیور ها، سروش ها و ...) و همواره به دنبال شیرین کردن دهان مخالفان رژیم با حلوای آشتی کنان دست پخت رژیم هستند، می گذریم و می رسیم به نامه فرخ نگهدار به سید علی خامنه ای، که اگر چه به قول خودش برای دعوت به آشتی ملی یا فراهم آوردن مقدمات آن نوشته شده است، اما در واقع او نگهدار رژیم است و در این نامه جناح های مختلف رژیم آخوندی را به آشتی با همدیگر و مردم ایران را به آشتی با رژیم آخوندی و تن دادن به ننگ تسلیم در برابر ستم جمهوری اسلامی فرا می خواند. رامین جهانبگلو یکی دیگر از افرادی که در جندین مورد بحث آشتی ملی را مطرح کرده است و همواره "آشتی ملی" را با "بخشش" و "خشونت پرهیزی" در هم آمیخته است. آشتی ملی مورد نظر آقای جهانبگلو هم در واقع نوعی آشتی با حکومت آخوندی است که در لابلای واژه های عامه پسندی همچون "بلوغ سیاسی" مردم ایران برای "بخشش" و "خشونت پرهیزی" پنهان است و قرار است همین امروز و در زیر سایه رژیم قرون وسطایی جمهوری اسلامی شکل بگیرد.

آشتی ملی و الگوی افریقای جنوبی

در سیاست و جامعه شناسی از "آشتی ملی" به عنوان بخشی از روند برخورد با گذشته به منظور از میان برداشتن احتلافات تاریخی و پایان دادن به درگیری های درازمدت میان گروه های اجتماعی یا میان مردم و حکومت یاد می شود. از جمله الزامات به ثمر نشستن این روند تشکیل کمیسیون های آشتی و حقیقت یاب برای کشف حقیقت رخدادها است. کمیسیون های حقیقت یاب از سال 1980 به بعد در کشورهای بسیاری پس از سرنگونی دیکتاتورها و گذار به دموکراسی تشکیل شدند. معروف ترین آنها پس از پایان نظام آپارتاید در افریقای جنوبی در سال 1996 توسط نلسون ماندلا تشکیل شد که الگوی آن "کمیسیون حقیقت و عدالت" در شیلی بود که در آوریل 1990 برای بررسی جنایات رژیم پینوشه تشکیل شده بود. برای کمک به کشف حقیقت و روشنگری در مورد جنایات دوران آپارتاید، اصل "عدم مجازات" برای مجرمینی که در برابر این کمیسیون ها به جنایات مرتکب شده اعتراف می کردند، در نظر گرفته شد، چیزی که از جمله انتقادات جدی به این کمیسیون های حقیقت یاب از همان ابتدای کار بود.

منادیان کذایی "آشتی ملی" زیر سایه رژیم آخوندی به طور معمول از نمونه افریقای جنوبی به عنوان الگویی برای ایران نام می برند، در صورتی که تمامی نمونه های تاریخی آشتی ملی در سراسر جهان پس از سرنگونی دیکتاتورها شکل گرفته است. آنها هیچ اشاره ای به نقش بسیار مهم و تعیین کننده تحریم گسترده رژیم آپارتاید از سوی اغلب کشورهای جهان و انزوای بین المللی آن در به ثمر رسیدن مبارزات مردم افریقای جنوبی و پایان آپارتاید نمی کنند، مبادا که رسوایی مخالفت هایشان با تحریم رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی برملا گردد. آنها هیچ اشاره ای به مقاومت مسلحانه کنگره ملی افریقا تحت رهبری نلسون ماندلا بر علیه رژیم نژاد پرست افریقای جنوبی نمی کنند. نلسون ماندلا بازوی مسلحانه کنگره ملی افریقا به نام "نیزه ملت" را در سال 1961، یک سال پس از اینکه تظاهرات مردم توسط نیروهای پلیس افریقای جنوبی به خاک و خون کشیده شد، بنیان گذاشت. گنگره ملی افریقا تا سال 2008 از طرف دولت امریکا به عنوان سازمان تروریستی شناخته می شد. نیروهای "نیزه ملت"، بازوی مسلح کنگره ملی افریقا، در سال 1994 در ارتش ملی افریقای جنوبی ادغام شدند و حتی دو تن از فرماندهان آن، جو مدیس، به عنوان نخستین وزیر دفاع سیاه پوست در افریقای جنوبی و رونی کاسریلز، به عنوان معاون وزیر دفاع برگزیده شدند.

شواهد و نمونه های تاریخی نشان می دهند که پیش فرض رسیدن به "آشتی ملی" یک "قهر ملی" همه جانبه است. ملت ایران تنها پس از سرنگونی رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی است که می توانند به آشتی ملی برسد. بدون شک عدم "قهر ملی" همه جانبه اکثریت مردم تحت ستم ایران با رژیم جنایتکار آخوندی یکی از دلایل مهمی است که عمر ننگین این رژیم را به درازا کشانده است.

شاید در میان کسانی که بر طبل "آشتی ملی" پیش از سرنگونی نظام پوسیده آخوندی، که در واقع همان آشتی با حکومت ستمگر آخوندی است، می کوبند، افرادی با نیت های نیک هم یافت شوند، اینگونه افراد نباید از یاد ببرند که جاده جهنم با نیت های نیک سنگ فرش شده است و به قول عطار:         

با تو گر این سگ کند عزم به گرگ آشتی
بازی برمیدهد تا کندت خوک بند.

میلاد مختوم
17 ژوئیه 2011
 

پدیده ای عجیب به نام چشمه خواری!+تصاویر





دامنه های البرز در شمال غربی تهران یكی از زیباترین مناطق گردشگری ایران و هدیه ای است الهی به شهری بزرگ و شلوغ تا شهروندان با استفاده درست از آن دمی بیارامند و آسودگی خاطر یابند. دره قرار گرفته در پشت زندان اوین كه به دركه-اوین مشهور است یكی از این معدود مكانهای زیباست.

چندی پیش كه بر اساس عادت چند ساله به قصد دیدن چشمه زیبای آن رفته بودم صحنه ای یسیار عجیب دیدم، شما نیز به تصاویر دقت كنید. درختانی چند ده ساله و سر سبز با چشمه ای روان كه به نام سید و سالار شهیدان مزین شده بود تا كام تشنگان را سیراب كند (تصاویرشماره یك و دو مربوط به یك ماه قبل) اكنون توسط عده ای پلمب شده (تصاویرشماره سه  تا شش)، آب آن توسط لوله های پلیكا به مكانی نا معلوم انتقال یافته (تصاویرشماره هفت و هشت) و یكی از معدود مكانهای سالم گردشگری از دست رفته است.

بگذریم از اینكه درختان گردوی منطقه در حال خشكیدن هستند (تصاویرشماره نه تا دوازده) و گروهی نگهبان افغانی افراد را از نزدیك شدن به محل به بهانه خریداری شدن آن توسط فردی كه نام آن را به زبان نمی آورند منع می كنند...

(تصاویرشماره یك و دو خرداد ماه 90، چشمه پر آب)

 

(تصاویرشماره سه و چهار تیر ماه 90، سرچشمه بسته شده است)
 

 

(تصاویرشماره پنج و شش تیر ماه 90، چشمه پلمب شده است)
 

 


(تصاویرشماره هفت و هشت تیر ماه 90، لوله هائی كه در این طرح طبیعت سوز به كار رفته اند)
 

 

( تصاویرشماره نه تا دوازده تیر ماه 90، درختانی كه از بی آبی در كنار چشمه در حال خشك شدن هستند)
 
 

 
 

CIA veteran: Israel to attack Iran in fall


The Israeli security establishment is increasingly worried by Netanyahu's bellicose stance towards 
Al Jazeera
 
Iran.
A longtime CIA officer who spent 21 years in the Middle East is predicting that Israel will bomb Iran in the fall, dragging the United States into another major war and endangering US military and civilian personnel (and other interests) throughout the Middle East and beyond.
Earlier this week, Robert Baer appeared on the provocative KPFK Los Angeles show Background Briefing, hosted by Ian Masters. It was there that he predicted that Israeli Prime Minister Binyamin Netanyahu is likely to ignite a war with Iran in the very near future.
Robert Baer has had a storied career, including a stint in Iraq in the 1990s where he organized opposition to Saddam Hussein. (He was recalled after being accused of trying to organize Saddam's assassination.) Upon his retirement, he received a top decoration for meritorious service.
Baer is no ordinary CIA operative. George Clooney won an Oscar for playing a character based on Baer in the film Syriana (Baer also wrote the book).
He obviously won't name many of his sources in Israel, the United States, and elsewhere, but the few he has named are all Israeli security figures who have publically warned that Netanyahu and Defense Minister Ehud Barak are hell-bent on war.
Most former Mossad chiefs wary of Netanyahu
Baer was especially impressed by the unprecedented warning about Netanyahu's plans by former Mossad chief Meir Dagan. Dagan left the Israeli intelligence agency in September 2010. Two months ago, he predicted that Israel would attack and said that doing so would be "the stupidest thing" he could imagine. According to Haaretz:
When asked about what would happen in the aftermath of an Israeli attack Dagan said that: "It will be followed by a war with Iran. It is the kind of thing where we know how it starts, but not how it will end."
The Iranians have the capability to fire rockets at Israel for a period of months, and Hizbollah could fire tens of thousands of grad rockets and hundreds of long-range missiles, he said. 

According to Ben Caspit of the Israeli daily Maariv, Dagan's blasts at Israel's political leadership are significant not only because Mossad chiefs, in office or retired, traditionally have kept their lips sealed, but also because Dagan is very conservative on security matters.
Caspit writes that Dagan is "one of the most rightwing militant people ever born here. ... When this man says that the leadership has no vision and is irresponsible, we should stop sleeping soundly at night".
Dagan describes the current Israeli government as "dangerous and irresponsible" and views speaking out against Netanyahu as his patriotic duty.
And his abhorrence of Netanyahu is not uncommon in the Israeli security establishment. AccordingtoThink Progress, citing the Forward newspaper, 12 of the 18 living ex-chiefs of Israel's two security agencies (Mossad and Shin Bet), are "either actively opposing Netanyahu's stances or have spoken out against them". Of the remaining six, two are current ministers in Netanyahu government, leaving a grand total of four out of 18 who independently support the prime minister.
In short, while Congress dutifully gives Netanyahu 29 standing ovations, the Israelis who know the most about both Netanyahu and Israel's strategic situation think he is a dangerous disaster.
But according to Baer, we ain't seen nothing yet.
There is almost "near certainty" that Netanyahu is "planning an attack [on Iran] ... and it will probably be in September before the vote on a Palestinian state. And he's also hoping to draw the United States into the conflict", Baer explained.
The Israeli air force would attack "Natanz and other nuclear facilities to degrade their capabilities. The Iranians will strike back where they can: Basra, Baghdad", he said, and even Afghanistan. Then the United States would jump into the fight with attacks on Iranian targets. "Our special forces are already looking at Iranian targets in Iraq and across the border [in Iran] which we would strike. What we're facing here is an escalation, rather than a planned out-and-out war. It's a nightmare scenario. We don't have enough troops in the Middle East to fight a war like that." Baer added, "I think we are looking into the abyss".
US may be dragged into another war
Masters asked Baer why the US military is not mobilizing to stop this war from happening. Baer responded that the military is opposed, as is former Secretary of Defense Robert Gates, who used his influence to thwart an Israeli attack during the Bush and Obama administrations. But he's gone now and "there is a warning order inside the Pentagon" to prepare for war.
It should be noted that the Iranian regime is quite capable of triggering a war with the United States through some combination of colossal stupidity and sheer hatred. In fact, as Baer explained, the Iranian Revolutionary Guard would welcome a war. They are "paranoid". They are "worried about ... what's happening to their country economically, in terms of the oil embargo and other sanctions". And they are worried about a population that increasingly despises the regime.
They need an external enemy. Because we are leaving Iraq, it's Israel. But in order to make this threat believable, they would love an attack on their nuclear facilities, love to go to war in Bahrain and Saudi Arabia and Iraq and hit us where they could. Their defense is asymmetrical. We can take out all of their armored units. It's of little difference to them, same with their surface-to-air missile sites. It would make little difference because they would use terrorism. They would do serious damage to our fleet in the Gulf.

Given all that, is it possible that the United States would allow Israel to attack when the president knows we would be forced to join the war on Israel's side?
"The president is up for re-election next year," Blair pointed out, and Israel is "truly out of control".
What happens when you see 100 F-16's approaching Iraq and there is a call to the White House [from Netanyahu] that says "We're going in, we're at war with Iran"? What does the President of the United States do? He has little influence over Bibi Netanyahu. ... We can't stop him. And he knows it. 

It's a pretty frightening scenario, made infinitely more so by the fact that top Israelis (who have heard Netanyahu's thinking from Netanyahu himself) also see the future the same way. Those Israelis deserve a world of credit for sounding the warning bell loudly enough that we would hear it and do something about it - although it's impossible to know if the people who matter are paying attention.
Actually, only one person matters: the US president. If Israel bombed Iran tomorrow, Congress would forget all about their partisan differences and run, not walk, to the House and Senate floors to endorse the attack and call for unstinting support for Israel. That is what Congress always does, and will always do so long as the lobby (and the donors it directs) are the key players in making our Middle East policies.
And who knows what Obama would do? So far, he has not exactly distinguished himself when it comes to standing up to Netanyahu.
But an Israeli attack on Iran would be different. It would endanger countless Americans (in the region and here at home, too). It would kill off any economic recovery by causing oil prices to skyrocket. It would engulf us in another Middle East war. And it would threaten the existence of the state of Israel.
This is something the president needs to focus on instead of being forced to nickel and dime with the likes of Representative Eric Cantor and Senator Mitch McConnell. How incredible that these two, and their right-wing allies, have our government tied in knots in their incessant effort to elevate themselves by destroying the President of the United States. It is sickening.
MJ Rosenberg is a Senior Foreign Policy Fellow at Media Matters Action Network.
The views expressed in this article are the author's own and do not necessarily represent Al Jazeera's editorial policy.
A version of this article was previously published on Foreign Policy Matters.

معاون اول احمدی نژاد متهم اول پرونده قتل ملا محمد ربیعی



میهن، رضا رایان :  این روزها ازمحمد رضا رحیمی معاون اول رییس جمهور به عنوان متهم اصلی در پرونده فساد های مالی موسوم به باند خیابان فاطمی نام برده می شود اما کمتر کسی می داند که او حداقل در یک پرونده از قتل های زنجیره ای متهم و آمر اصلی است. محمد رضا رحیمی از جانب محسنی اژه ای دادستان کل کشور متهم به فساد مالی و اداری شده است، اما در حالی که مخالفان رحیمی در درون حاکمیت درصدد متمهم کردن وی به فساد مالی هستند، پرونده آمریت وی در قتل ملا محمد ربیعی امام جمعه اهل سنت کرمانشاه به طور تعمدی از سوی حاکمیت به فراموشی سپرده شده است. ملا محمد ربیعی برجسته ترین روحانی اهل سنت غرب کشور وامام جمعه اهل سنت کرمانشاه بود که در سال ۱۳۷۵ پس از انتقاد از حکومت به طرز مشکوکی جان سپرد. پیروان ملا محمد ربیعی که مرگ وی را توطئه محمد رضا رحیمی استاندار وقت کردستان و معاون اول کنونی احمدی نژاد می دانستند در کرمانشاه شروع به تجمع اعتراضی کرند اما این تجمعات یک هفته ای با دخالت نیروهای یگان ویزه پاسداران سرکوب و به خشونت کشیده شد. در نتیجه این خشونت ها یک نفر در کرمانشاه و یک نفر درروانسر از توابع کرمانشاه کشته شدند.

در محافل سیاسی کردستان از وجود سندی نام برده می شود که در آن محمد رضا رحیمی به عنوان استاندار وقت کردستان پس از کشته شدن ملا محمد ربیعی از مقامات بالاتر جمهوری اسلامی برای مشارکت کنندگان در عملیات کشتن وی تقاضای تشویق و پاداش نموده است. از قتل ملا محمد ربیعی به عنوان یک از قتل های زنجیره ای نام برده می شود که در جریان آن تعدادی از چهره ها و شخصیت های فکری، ادبی و سیاسی دگر اندیش توسط باند سعید امامی و با آمریت برخی از مقامات کنونی جمهوری اسلامی کشته شدند.
گفته می شود یکی از دلایل سکوت محسنی اژه ای دادستان کل کشور و سایر مقامات قضایی و امنیتی درباره این پرونده رحیمی و تاکید صرف بر فساد مالی و اداری وی، دست داشتن خود محسنی اژه ای و مقامات ارشد به عنوان آمر در پرونده قتل های زنجیره ای دهه ۷۰ است. طبق همین تحلیل این نگرانی وجود دارد که در صورت عملی شدن تهدیدات کنونی در مورد بازداشت رحیمی ، وی ممکن است به طور مقابل گرو کشی کند و تهدید به افشای اسرار قتل های زنجیره ای کند. به همین دلیل هنوز حاکمیت در مورد بازداشت وی احتیاط می کند.

قتل قوی‌ترین مرد ایران با ضربات چاقو؛ جزئیات حادثه از زبان تنها شاهد



فرارو -  «روح‌الله داداشي» يكي از قويترين مردان ايران شنبه شب و در جريان يك درگيري خونين به قتل رسيد.

به گزارش خبرگزاری ها، ماموران كلانتري 39 گلشهر در ساعت 11:45 شنبه شب از طريق تماس مردمي در جريان وقوع يك درگيري در تقاطع خيابان گلزار كرج قرار گرفتند.

ماموران كلانتري پس از دريافت اين خبر بلافاصله در محل حادثه حضور يافته و دريافتند سرنشينان دو دستگاه خودرو سواري با يكديگر درگير شده كه يكي از آنها در اين حادثه به علت ضربات وارده در ناحيه گردن و سينه مجروح و به بيمارستان شهيد مدني كرج منتقل شده است.

ماموران براي كسب اطلاعات بيشتر راهي بيمارستان شهيد مدني شده و درآنجا دريافتند كه مضروب يكي از قوي‌ترين مردان ايران به نام «روح‌الله داداشي» بود كه به علت شدت جراحات جان خود را از دست داده بود.

تحقيقات ماموران براي واكاوي زواياي پنهان اين پرونده آغاز شد و آنان در اولين گام دريافتند كه اين حادثه در حالي رخ داد که  روح الله داداشي قوي ترين مرد ايران شب گذشته ساعت 11 و 45 دقيقه در منطقه 45 متري گلشهر کرج در حال عبور بود که خودروي پرايدي با سه سرنشين جلوي خودروي داداشي را که هنوز علت آن مشخص نيست گرفته و ابتدا درگيري لفظي پيدا مي کنند.

این درگیری لفظی بین روح الله داداشی و سه سرنشین خودرو پراید تا خیابان پونه کرج ادامه می یابد و در نهایت سرنشینان، از دو خودرو پیاده شده و به درگیری فیزیکی می پردازند.

در این در گیری یکی از سرنشینان پراید چند ضربه چاقو به گردن و سینه روح الله داداشی وارد می کند و بلافاصله به همراه دو سرنشین دیگر پراید متواری می شوند.

این درگیری در حالی رخ می دهد که یکی از خبرنگاران کرجی نیز همراه روح الله داداشی در صحنه حضور داشته است.

این خبرنگار که از نزدیک شاهد این درگیری بود در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: «سه سرنشین پراید به صورت ناگهانی به این قهرمان کرجی حمله ور شده و پس از وارد آوردن ضرباتی به سینه و گلوی وی اقدام به فرار کردند».

شدت جراحات وارده به حدی بود که داداشی قبل از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست می دهد.

در حال حاضر خبرنگار کرجی همراه داداشی به عنوان شاهد اصلی این ماجرا در آگاهی در حال همکاری با نیروی انتظامی برای چهره نگاری از مظنونین از این حادثه است.

گفتنی است روح الله داداشی در رقابتهای قوی ترین مردان جهان که سال گذشته با شرکت 12 تن از قوی ترین مردان جهان در جزیره قشم برگزار شد عنوان قهرمانی را کسب کرد. در حال حاضر جسد در پزشكي قانوني قرار دارد و پرونده جهت رسيدگي تخصصي به پليس آگاهي استان‌هاي تهران و البرز ارجاع داده شده است.

براساس اين گزارش مراسم تشييع پيكر روح الله داداشي ساعت 9 صبح روز دوشنبه -فردا- از مقابل درب منزل وي برگزار مي‌شود.