نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۸ دی ۳۰, چهارشنبه

گزارش دومین نشست خانواده زندانیان سیاسی محکوم به اعدام در سنندج / تصویری

خانواده های مورد اشاره در اقدامی نمادین با استفاده از تصاویر زندانیان محکوم به اعدام در سایر نقاط کشور و همچنین تصاویری از جان باختگان وقایع اخیر به اعلام همبستگی و اتحاد با سایر خانواده های زندانیان سیاسی محکوم به اعدام و همینطور جان باختگان وقایع اخیر پرداختند. مادران زندانیان محکوم به اعدام حاضر در نشست ضمن اعلام تصمیم خود بر تداوم و گسترش فعالیتهای خود از اعلام آمادگی خود برای سفر به تهران جهت پیگیری وضعیت فرزندان خود و همبستگی با سایر زندانیان محکوم به اعدام در اولین زمان ممکن سخن گفتند

نشست خانواده های زندانیان محکوم به اعدام در سنندج برگزار شد.

خبرگزاری هرانا : تعدادی از خانواده های زندانیان محکوم به اعدام نشست هایی را با موضوع مخالفت با حکم اعدام و درخواست آزادی فرزندان خود آغاز کرده اند.

به گزارش کمیته کردستان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، تنی از خانواده های زندانیان سیاسی کرد محکوم به اعدام در حرکتی غیرسیاسی با برگزاری نشست هایی ضمن محکوم کردن حکم اعدام در تمامیت آن، به بیان موارد حقوقی نقض شده در پرونده فرزندان خود و نهایتاً درخواست آزادی آنان پرداختند. خانواده ها در این نشست ها به ناعادلانه بودن و غیرحقوقی بودن روند منتهی به صدور حکم اعدام برای فرزندان خود اشاره کردند و همچنین از تداوم اعدام زندانیان سیاسی در کردستان که با اعدام دو زندانی در طی هفته های اخیر وارد مراحل جدیدی شده است ابراز نگرانی کردند.

جلسه اول این نشست مورخ 23 دیماه در شهر کامیاران و جلسه دوم آن روز گذشته مورخ 24 دیماه در شهر سنندج برگزار شد. در این نشست که به دلیل فضای امنیتی کردستان و تهدید مستمر خانواده ها به صورت غیر عمومی و فقط با حضور خانواده های زندانیان برگزار شده بود، مادران و بستگان با آوردن تصاویر فرزندان محکوم به اعدام خود یاد آنان را گرامی داشتند.

خانواده های مورد اشاره در اقدامی نمادین با استفاده از تصاویر زندانیان محکوم به اعدام در سایر نقاط کشور و همچنین تصاویری از جان باختگان وقایع اخیر به اعلام همبستگی و اتحاد با سایر خانواده های زندانیان سیاسی محکوم به اعدام و همینطور جان باختگان وقایع اخیر پرداختند. مادران زندانیان محکوم به اعدام حاضر در نشست ضمن اعلام تصمیم خود بر تداوم و گسترش فعالیتهای خود از اعلام آمادگی خود برای سفر به تهران جهت پیگیری وضعیت فرزندان خود و همبستگی با سایر زندانیان محکوم به اعدام در اولین زمان ممکن سخن گفتند.

در پایان نشست دوم، مادران و خانواده های مورد اشاره با عزیمت به بهشت محمدیه (گورستان سنندج) در مراسم سالگرد ابراهیم لطف الهی (دانشجوی جان باخته در بازداشتگاه اطلاعات سنندج) شرکت کردند.

لازم به یادآوری است در حال حاضر بیش از چهل زندانی سیاسی محکوم به اعدام در سراسر کشور وجود دارد که اسامی 37 تن از آنان به قرار ذیل است :

- علی صارمی، ایوب پرکار، احمد کریمی، محمدرضا علی زمانی، ناصر عبدالحسینی، رضا خادمی، آرش رحمانی پور

- عبدالرحمان ناروئی، عابد گهرام زهی، عبدالحمید ریگی، عبدالجلیل ریگی، ناصر شه بخش، محمود ریگی

- علی ساعدی، ولید نیسی، ماحد فرادی پور، دعیر مهاوی، ماهر مهاوی، احمد ساعدی، یوسف لفته پور

- زینب جلالیان، حبیب الله‌ لطیفی، شیرکو معارفی، فرهاد وکیلی، فرزاد کمانگر، علی حیدریان، حسین خضری، رشید آخکندی، محمد امین آگوشی، احمد پولاد خانی، سید سامی حسینی، سید جمال محمدی، رستم ارکیا، مصطفی سلیمی، انور رستمی، حسن ‌تالعی و ایرج محمدی

گزارشات از نشست های مورد اشاره در پی می آید

نقد برنامه های پنجگانه"توسعه" نظام ولايت فقيه در آينه آمار(1)


ژاله وفا


در حالی که جنبش مردم ايران هشتمين ماه اعتلای خود را طی ميکند و کليت نظام ولايت فقيه در اين جنبش به زير علامت سوال رفته ومردم اصل ولايت فقيه رابه مثابه سرمنشاء مشکلات و معضلات کشور را نشانه گرفته اند ،هر روز که رژيم مافيای ولايت فقيه ادامه حيات می دهد ، شاهد تحليلی رفتن بنيه ، توان و نيروهای محرکه ايران می باشيم.
گواه صادق اين تحليل و هرز انرژی و بنيه اقتصادی کشور، آمار و ارقام اقتصادی است که آينه عملکرد دولتهای اين نظام در30 سال اخير و خصوصا دولت کودتايی احمدی نژاد است .اين آمار زبان شفاف و گويای خود را دارند و با همه کوشش نظام در قلب وسانسور آنها اثرات و تبعات دهشتناک آن بر بدنه اقتصاد ايران بخوبی قابل رويت است .
کوشش باورمندان به جنبش در افشای فضای بحران زده و آلوده سياسی ای که نظام ولايت فقيه با ماهيت خود می آفريند ، نبايستی نگاهها را از ضربات مهلک اين نظام به بنيه اقتصاد کشور غافل کند.
از اينرو نگارنده سعی دارد در دو شماره به بررسی ماهيت برنامه های "توسعه " نظام ولايت فقيه هرچند در زرورقی از اغراق و تبليغات پر طمطراق پيچيده و ارائه می شوند پرداخته ودر آينه آمار اقتصادی نشان دهد که نه تنها اهداف فرضی و خيالی برنامه های توسعه برآورده نشده و نخواهند شد ،بلکه ماهيت فاسد و مافيايی نظام ولايت فقيه روز بروز نيز اقتصاد ايران را با ضربات پياپی حاصل از نادانی و بی کفايتی و فساد مسئولانش به ورطه نابودی نزديک تر می نمايد.
ضرب المثلها در هر فرهنگی حاصل و حامل جهان معرفتی ، فرهنگی و تجربی مردم يک سرزمين است اکنون به مصداق " سالی که نکوست از بهارش پيداست" و " حرمت امامزاده را بايد متوليش نگاه دارد "قبل از بررسی برنامه های پنجگانه "توسعه " نظام ولايت فقيه ، به عملکرد دولت کودتايی احمدی نژاد در برخورد با مقررات نظام ولايت فقيه که خود را بدان ملتزم دانسته وبرای حفظ آن سوگند ياد کرده ! می پردازم تا محرز شود وقتی حرمت اين مقررات را قوه مجريه همين نظام رعايت نمی کند وای به حال وعده های خيالی و فرضی که به مردمی می دهند که ادامه حيات و ماهيت نظام ولايت فقيه را برای سلامت جامعه خود مضر می دانند.ابتدا خاطر نشان سازم که از ديد نگارنده چه قوه مجريه و چه قوه مقننه نظام ولايت فقيه اصل و ماهيتشان همگی در خدمت تداوم اين نظام قرار دارد و نه حقوق و منافع ملی و قوه قضائيه نيز کارش حمايت قضايی از دزدان و حراج دهندگان واقعی ثروتهای ملی است. از اينرو "قوانين" مصوب مجلس نظام نيز در خدمت حقوق ملی نيستند ،لذا از اعتبار ساقط اندو چنانچه در اين نوشتار نام ازلزوم رعايت ضوابط قانونی می آيد ،منظور نشان دادن از هم گسيختگی و بی کفايتی و قدرت باوری مجرين و مسئولان اين نظام است در عدم پايبندی و عمل به قوانين و ضوابطی که حتی خود مقرر می نمايند.در واقع همگی بنده قدرت مذبذبی هستند که هر روز توقعات و الزامات ديگری دارد و چون کارگزاران نظام ولايت فقيه ،منجمله برنامه ريزان اين نظام بر اين امر واقفند که عمر قدرت کوتاه است، رفتار و کردارشان بر اساس دم را غنيمت شمردن وهرچه سريعتر به حراج گذاشتن منابع کشور برای رفع توقعات نظام ولايت فقيه می باشد. چرا که اگر مجلس و دولتی حقوقمند بودند و خود را در خدمت مردم و نه نظام مافيايی می دانستند ، قوانينی را تصويب می نمودند و کمر همت به اجرای آن می بستند که اين منابع را منابع نسلهای آينده بشمار آورند از اينرو در مصرف آن کمال امساک و در تخصيص آن عدالت و آينده نگری و رعايت حقوق نسلهای آينده را سرمشق قرار ميدادند و آن منابع را در براه انداختن دستگاه توليد کشور و ادغام در اقتصاد داخلی بکار می گرفتند .و علاوه بر منابع مادی کشور به نيروهای محرکه انسانی کشور و خصوصا عنصر زمان با مسئوليتی صد چندان رفتار می نمودند .وقتی که انسان به عينه می بيند که در بسياری از کشورها عدم اجرای يک پروژه عادی عمرانی با توبيخ و نتايج سختی برای مسئولان آن همراه است ، ولی در کشور ما" دولت" و "مجلس " امر بررسی و تصويب برنامه 5 ساله و بودجه را 4 ماه به تعويق می اندازند وبا وجود اين تاخير تازه اعلام نيز می کنند که اکنون نيز مجلس تعطيلات دارد و فرصت برای بررسی لوايح ندارد !و به عواقب اين تاخير 4 ماهه در کل اقتصاد کشور هيچ نمی انديشند ،ميتوان پی به عمق فسادی برد که در نظام ولايت فقيه در همه نهادهايش ريشه دوانده است .

برنامه پنجم "توسعه" و بودجه 1389چالش دولت و مجلس

احمدی نژاد رئيس دولت کودتا ، 4 روز پيش يعنی در تاريخ دوشنبه 21 دی با حضور در مجلس، لايحه برنامه پنجم توسعه را با تغيير نام به "برنامه پنجم پيشرفت و عدالت " تقديم مجلس کرد و از مجلس خواست که وقت خود را تنها صرف بررسی و نه دوباره نوشتن برنامه کند!و تاکيد کرد هر وقت مجلس تقاضا کرد لايحه بودجه 1389 را نيز ارائه ميدهم !
اين در حالی است که طبق قوانين مجلس همين نظام ، دولت موظف است خود حد اکثر تا تاريخ 15 آذر هر سال لايحه بودجه سال بعد را تقديم مجلس کند وارائه آن منوط به درخواست مجلس نمی باشد. اما از آنجا که سال 1389 سال آغاز برنامه پنجم توسعه است و لايحه بودجه نيز بايستی بر اساس آن برنامه تدوين و بررسی و تصويب شود ، بدون تصويب اين برنامه توسط مجلس ، عملا کار بررسی بودجه سال 1389 که دوماه بيشتر به آغازش نمانده ، ممکن نيست.
جالب توجه اينکه سياستهای کلی اين برنامه بعد از تصويب مجمع تشخيص مصلحت نظام و تاييد خامنه ای درسال گذشته در تاريخ 21دی 1387در 45 بند به دولت ابلاغ شد و دولت نيز مبلغ 3 ميليارد تومان بودجه برای بررسی آن در هيات وزيران اختصاص داد و احمدی نژاد نيزدر همان زمان از استادان بسيجی درخواست کرد برای طراحی برنامه پنجم توسعه براساس الگوهای اسلامى و بهره گيری از 3ميليارد تومان اختصاصی خود را آماده کنند!
علی لاريجانی رياست مجلس هشتم بعد از تاخير فاحش دولت احمدی نژاد در ارائه برنامه پنجم "توسعه" به مجلس ،3روز پيش اعلام کرد که در اوايل امسال نامه ای به دولت نوشته و از دولت خواسته تا اواخر خردادماه برنامه پنجم را ( که کليات آن به مدت يکسال در اختيارش بوده است) را به مجلس ارائه دهد تا مجلس فرصت داشته باشد تا شهريورماه آن را بررسی کند. اما اين لايحه ارائه نشد . اکنون برخی" نمايندگان "مجلس می گويند که مجلس برای بررسی لايحه بودجه و لايحه برنامه پنج ساله پنجم به چهار ماه وقت نياز دارد در حالی که تا پايان سال تنها حدود دوماه زمان باقی مانده است !و لاريجانی نيز متعاقبا عملا تصويب نهايی هر دو لايحه بودجه 89 و برنامه پنجم در سال 88 را منتفی اعلام کرد!
از طرفی بايستی دولت نيز گزارش عملکرد برنامه چهارم توسعه را نيز قبل از ارائه لايحه برنامه پنجم "توسعه "و نيز لايحه بودجه به مجلس ارائه ميداد ، تا "نمايندگان " اين فرصت و امکان را داشته باشند که عملکرد دولت را در سالهای قبل بررسی کرده وبتوان ميزان تعهد و پيروی و يا تخطی های دولت از برنامه هاو اهداف کمی وکيفی چهارم "توسعه" نيز مشخص شود و ميزانی برای سنجش خود برنامه چهارم نيز بدست آيد. از اين امر بگذريم که اگر مجلس اين نظام قدرت و کفايت و بضاعت فکری بررسی و نظارتی صحيح و بايسته را می داشت ،نه دولت غير مشروع کودتا جرات می يافت با کم محلی صرف به مقررات مجلس تا بدين حد به آن مجلس جسارت کند و نه وضعيت اقتصادی کشور تا بدينسان وخيم و آشفته می بود .نکته ديگر قابل ذکر اينکه دولت کودتا حتی هنوز گزارش عملکرد برنامه چهارم را نيز به مجلس ارائه نکرده واحمدی نژاد به هنگام ارائه لايحه برنامه پنجم گفت در آينده(!) گزارش عملکرد و نقد برنامه چهارم را ارائه خواهم کرد !

جالب تر از همه اينکه احمدی نژاد فقط 8 نسخه ازلايحه برنامه پنجم "توسعه" را در اختيار هيات رئيسه مجلس قرارداد و ساير نمايندگان و خبرنگاران رسانه‌ها از محتوای برنامه بي‌خبر مانده‌اند.سانسور افکار عمومی از محتوای اين برنامه به حدی است که نگارنده تا 4 روز بعد نيز در هيچ رسانه ای به نسخه ای از اين برنامه برنخورده است!
اما از فحوای کليات آن برنامه که در دسترس است و نيز تعاريف احمدی نژاد از ويژه گيهای برنامه پنجم از قبيل "در برنامه پنجم يک دسته رويکردها را مد نظر قرار داده‌ايم که اولين آن حفظ خط امام (ره) و استمرار خط نورانی ولايت به عنوان ستون فقرات فرهنگ و نظام اجتماعی سياسی ملت ايران است؛ چرا که راه و ياد و مکتب امام (ره) با ولايت و مکتب ملت ما در جهت ساختن فردايی روشن است"
پيداست که بايد منتظر ماند تا صبح دلتش بدمد !
اهداف فرضی وغلوآميز و بلند پروازانه ای که تحقق آنها به اجرای اين برنامه نسبت داده ميشود از قبيل :
بر اساس اين برنامه ما بايد در عرصه علمى و اقتصادى نيز در سال1404 *
قدرت اول منطقه شويم!( وصف محسن رضايی از برنامه پنجم "توسعه" )و
*"من به نمايندگان در مجلس نيز گفتم اگر اين طرح و برنامه بدون مانع و مشکل و در يک سازوکار روان اجرا شود به شما تضمين مي‌دهم ظرف سه سال آينده يک بيکار و يک فقير در کشور پيدا نشود!"(سخنان احمدی نژاد در 23 دی88 در اهواز )
وقتی جنبه مضحک بودنش برهمگان آشکار می شود که خوانندگان گرامی سه نمونه ناتوانی دولت کودتا را در اداره اموربديهی اقتصادی کشور نظاره کنند :
1-در ديماه امسال محمدرضا مس‌فروش رئيس سازمان صنايع و معادن استان تهران اعلام کرد:" به تازگی جواز تاسيس ۸ هزار کارگاه توليدی فقط در استان تهران لغو شده است و لغو جواز مربوط به آن‌گروه طرح‌های صنعتی است که پيشرفت فيزيکی آن‌ها کمتر از ۴ درصد بوده!!" بدينسان دولتی که ناتوان از رفع علت فسادی به اين گستردگی در سطح صنعت تهران است که ۸ هزار گيرنده جواز تاسيس به دليل سوء استفاده از اين جوازها، حکم ابطال جوازهای خود را دريافت می کنند ،
2-و زمانی که محمد نهاونديان، رئيس اتاق بازرگانی و صنايع و معادن ايران، چند هفته پيش اعلام کرد :" صنايع ايران در حال حاضر تنها با نيمی از ظرفيت توليد خود مشغول به کار هستندو اين به معنای آن است که نيمی از افراد شاغل بايد کار خود را ازدست بدهند."(قدس 7 شهريور 88 )
3- و يا وقتی بهروز صادقي، رئيس کميسيون صنعت اتاق بازرگانی و صنايع و معادن ايران اعلام ميکند : " وضعيت واحدهای صنعتی در 27 استان کشور را بررسی کرده و در اين بررسی مشخص شده که "در هر استان فقط 30 درصد واحدها در حال توليد واقعی هستند "(مهر 12 مهر 88 )
چگونه وبا چه درجه از وقاحت ، مسئولان اين نظام به مردم وعده قدرت اول منطقه شدن در16 سال ديگر آنهم در عرصه علمی و اقتصادی شدن را ميدهند!
4-و يا زمانی که علی راستگو دبير اجرائی خانه کارگر ميگويد«مي‌گويند که شمار شاغلان افزايش يافته، در حالی که تعداد شاغلان بسياری از کارخانه‌ها از ۲ هزار نفر به ۲۰۰ نفر کاهش يافته است!» (ايلنا۲۱ دی 88 )
5-و يا وقتی يکی از معاونتهای همين دولت يعنی علی عسگری معاون اقتصادی معاونت برنامه ريزی رياست جمهوری اعلام ميکند :" 15 ميليون ايرانی (20 درصد جمعيت کنونی) براساس شاخص اقتصادی زير خط فقر به سر می برند"( سرمايه 17 ارديبهشت87 ) و شمار آنان مسلما در طول سال گذشته افزايش نيز داشته است ،
پوچی و غير واقعی بودن وعده احمدی نژاد درنداشتن حتی 1 نفر بيکار و يا فقير درظرف سه سال آينده بخوبی هويدا می شود!


محتوای برنامه های "توسعه " پنجگانه در نظام ولايت فقيه :

اما از آنجا که همه ارکان زندگی سياسی � اقتصادی و اجتماعی مردم ايران در نظام ولايت فقيه صحنه تاخت و تاز مافيای نظامی- مالی است ، در ادبيات برنامه نويسی اين نظام همواره ، جای خالی مجموعه‌ای از اهداف قابل پيگيری از قبيل برنامه های درست سنجيده شده کاهش واقعی اتکای بودجه به در آمد نفتی ،تسهيل رشد اقتصادی ،ثبات اقتصاد کلان ، برقراری امنيت اقتصادي، نظام توزيع در آمدی عادلانه و ... مشهود است تا بودجه هرساله نيز به عنوان ابزار تحقق آن اهداف مطرح باشد! با حکومت احمدی نژاد حتی فاتحه "برنامه چهارم توسعه" نيز خوانده شد چرا که نه سال گذشته و نه امسال گزارش عملکرد برنامه چهارم توسعه را به مجلس ارايه نکرد.

. اما برنامه ای که در چهار چوب نظام ولايت فقيه تنظيم شود از ابتدا مسلم است که مختصات ضد رشد دارد. چرا که واضعان آن درک مبتنی بر آزادی نداشته و ندارند تا متوجه شوند که مشکل به مثابه يک موجود زنده،هم محيط زيست دارد وهم ايجاد کننده داردو ايجاد کننده مشکلات اقتصادی ايران ماهيت نظام ولايت فقيه است. از اينرو واضعان برنامه های "توسعه" بر مدار قدرت ، مشکلات اقتصادی را همانند يک شيئ تلقی می کنند. و از طرفی متوجه نبوده ونيستند که درهر نظامی که خود مساله ساز است همچون نظام ولايت فقيه ، انتظار حل مسله امری عبث است. چرا که بديهی است نظامی که سياستش بر بحران سازی و مساله سازی است واز قبل وجود بحران و مساله گذران عمر ميکند ، قصد و تمايلی به حل آن مسائل و بحرانها را نيز ندارد وگرنه به ايجاد آنها دست نمی يازيد! و همانگونه که شکم انسان گرسنه را نميتوان با دادن وعده و ارائه آمار دروغ سير کرد و رنگ رخساره خبر ميدهد ازسر ضمير ، برای مردم ايران نيز بطور روزمره وضعيت بحران زده و نابسامان اقتصاد ايران نيز براحتی قابل مشاهده و لمس است و پوچ بودن و فرضی و خيالاتی بودن اهداف برنامه ريزی های کلان مسئولان نظام ولايت فقيه به استناد همان وضعيت روزمره فقر و گرسنگی و نا امنی اقتصادی امری بديهی گشته است.
مطالعه متون 4 برنامه به اصطلاح "توسعه" در اين نظام واضح می کند که برنامه های "توسعه " اين نظام هم در تشخيص وضعيت و وضعيت سنجی مسائل کشور ، هم در ارزيابی و تشخيص نظام اهداف ، هم در تخصيص امکانات و هم عوامل موثر در اجرا و برنامه های عملياتی و تنظيم سازماندهى اجرايى و...،اشکالات اساسی و ساختاری وجود دارد.و اصولا به مشکلات اقتصادی و عاملها و راه حلها در اين برنامه ها منفرد از يکديگر و نيز منتزع ازساير جنبه های انسانی فرهنگی واجتماعی -سياسی نگاه ميشود .بی دليل نيست که در عمل مى بينيم حتی درحکومت ۸ ساله دوران خاتمی که خود را مجری واقعی برنامه" توسعه" ميدانست ، مشکلات ساختاری اقتصادی که خود نظام ولايت فقيه بوجود آورده بود راه حل نيافتند و خود رئيس دولت و زنگنه وزير نفتش به نفت تنها بعنوان منبع درآمد نگاه می کردند و خواب افزايش استخراج و فروش نفت رساندن آن به ۷ ميليون بشکه در روز را مى ديدند. وثمره آن سياست، بروی کار آمدن مجری بغرنج تری بنام حکومت احمدی نژاد شد که بر آن مجموعه بغرنج به ارث رسيده ،مقادير معتنابهی مساله و بحران افزوده است و هيچ ضابطه ای را هم رعايت نمى کند!

به زعم نگارنده مادامی که ذهنيت واضعان و برنامه نويسان اين نظام حول مدار قدرت و الزامات قدرت و نه انسان و نيازهای واقعی و حقوق وی دور ميزند ومادامی که نظام فاسد و ضد رشد ولايت فقيه پا برجاست ،در چهارچوب چنين نظامی حتی وقتی عده ای قصد ساخت هم داشته باشند از راه تخريب ميسازند! تخريب نظام توليد و تخريب از راه دامن زدن به مصرف و حراج منابع ملی از قبيل نفت و گاز و...از اينرو ملاحظه می کنيم که حتی بودجه نويسی در نظامی که محورش رانتخواری است معنای ديگری جز نحوه توزيع رانت ندارد!
و امابرنامه اول توسعه (1368تا 1372 )برنامه سياستهای«تعديل اقتصادی» دستوری صندوق بين المللی پول بود که در عکس العمل نسبت به سياستهای افراطی دولتی دوران آقای موسوی در زمان جنگ اتخاذ شد .در واقع در گزارش پيوست قانون برنامه اول توسعه كه به امضای اكبر هاشمى رفسنجانی رئيس جمهوری وقت رسيده و توسط كارشناسان سازمان برنامه و بودجه وقت منتشر شده است، عملكرد اقتصاد كشور طی سالهای62 تا 67 را مورد بررسی قرار داده و درآن گزارش سازمان برنامه و بودجه وقت كاهش سهم ارزش افزوده بخش صنعت، افت سهم ماشين آلات و تجهيزات صنعتي، وابستگى صنعت به خارج، كاهش بهره وری صنايع و تنزل سهم صنايع در صادرات را مهمترين نقاط ضعف صنايع در دولت موسوی اعلام كرده است.
در زمانی که بعد از دولت موسوی ،دولت رفسنجانی بر روی کار آمد، دولت وی بر لزوم اجرای سياستهای تعديل يعنی نسخه حقنه شده صندوق بين المللی پول به دولت وی ، پای فشرد اما دولت وی نيز در اجرای سياستهای تعديل نيزشکست خورد ، چرا که مطابق نسخه صندوق بين المللی پول بايستی در طول برنامه اول "توسعه"حجم بخش دولتی کوچک ميشد که نشد بلکه افزايش نيز يافت ونيز دولت رفسنجانی نتوانست از نظارت و مديريت قيمت گذاريها در بخش غير دولتی مطابق سياستهای تعديل اقتصادی چشم پوشی کند ،و يا به حذف يارانه ها موفق شود و يا به تقويت بخش خصوص بپردازد .بلکه رانت خواری را رواج دادن و به گسترش تعداد و دامنه عمل گروههای مافيايی که در زمان دولت آقای موسوی شکل گيری خود را آغازکرده و نضج گرفته بودند ، دامن زد وبدين سان بود که در کنار تقويت ساخت مافيايی و از هم پاشيدگی اقتصاد ، نابسامانی های اجتماعی خصوصا امر اعتياد و رواج فحشا و... نيز افزايش يافتند.
دولت رفسنجانی سياست درهای باز اقتصادی را به اجرا در آورد. با اجرای اين برنامه، حجم واردات به سرعت افزايش يافت و از ۵/۱۶ ميليارد دلار در سال ۱۳۶۸ به بيش از ۳۰ ميليارد دلار در سال ۱۳۷۰ رسيد. يکسان سازی نرخ ارز در فاصله کمتر از چند ماه به دليل افزايش حجم نقدينگي، تورم، کاهش قيمت نفت و تشديد تحريم‌های آمريکا عليه ايران متوقف شد و نخستين دور اصلاحات اقتصادی که دولت هاشمی رفسنجانی آن را آغاز کرده بود خيلی زود به بن بست رسيد. متأسفانه اجرای اين سياست حجم بدهي‌های خارجی دولت را به بيش از ۲۳ ميليارد دلار افزايش داد و تورم 49.3 درصدی را در تاريخ ايران ثبت کرد.با بحرانی شدن اوضاع اقتصادي، دولت هاشمی رفسنجانی که از بازپرداخت وام‌ها عاجز مانده بود با عقب نشينی از برنامه‌های اعلام شده خود، واردات را محدود کرد ودر برنامه دوم توسعه(1373 تا 1379 ) به دليل نارسايی ‌های موجود در اقتصاد حاصل از بی کفايتی ، دولت به ناچار به سمت سياستهای«تثبيت اقتصاد» روی آورد.
برنامه‌هايی چون خصوصی سازي، راه اندازی موسسات مالی و اعتباری در قالب برنامه اول، توسعه و بازگشايی بازار بورس تهران از جمله برنامه‌هايی بود که در دوره هاشمی رفسنجانی به اجرا درآمد. تلاش دولت هاشمی رفسنجانی برای آزاد سازی نظام ارزی به شکست منجر شد و نتيجه آن نرخ تورم حدود ۵۰ درصد و بدهی بی سابقه خارجی ايران بود.
و اما حتی با استناد به گزارش رسمی عملكرد برنامه سوم " توسعه"( 1979 تا 1383 )يعنی در دوران دوم حکومت آقای خاتمی ، روند كند خصوصي‌‏سازی که برنامه سوم "توسعه" وعده داده بود، ادامه پرداخت يارانه‌‏های سنگين به بخش انرژی وتوليد كشور، موفق نبودن در زمينه مقررات‌‏زدايی و لغو انحصارات، رواج بازار قاچاق و همچنين بازار غير رسمی ،بزرگ تر شدن دولت، كاهش ارزش ريال ، عدم توفيق در رعايت اكيد انضباط مالى عليرغم سياست های اعلام شده دولت در برنامه پنج ساله سوم "توسعه "و برنامه هاى بودجه - كه منجر به تورم و كاهش ارزش ريال شد و تضييع منابع بخش عمومی به دليل طولانی تر شدن دوره بهره برداری از طرح های عمرانی از جمله ناكامي‌‏ها برنامه سوم "توسعه" بود.
در سال 1380 يعنی در 5 سال بعد از بروی کار آمدن دولت اصلاحات آقای خاتمی ،مرحوم شادروان دکتر حسين عظيمی بر آورد کرد که پس از انقلاب بيش از 500 ميليارد دلار درآمد نفت و گاز عايد كشور شده است. اين حجم منابع مالی براستی قادر است برهوتی را تبديل به بهشت كند!
اما در واقع مشاهده می کنيم که برنامه های "توسعه" مسئولان نظام ولايت فقيه در واقع ضد توسعه و رشد و به عبارتی ديگر رشد ازرشد ماندگی ووسيله ای برای بهدر دادن سرمايه ها ، منابع وحقوق ملی ايران است.
در شماره آينده به نقد برنامه چهارم "توسعه" و نيز برنامه پنجم "توسعه "(چنانچه نسخه ای از برنامه پنجم در اختيار افکار عمومی قرار گرفته باشد ) در آينه ارقام و واقعيات اقتصادی می پردازم.
24 ديماه 1388
jalehwafa@yahoo.de
27 دی 1388

به جای يک بيانيه ی پنج يا ده ماده يی ديگر


محمد علی اصفهانی


اين روز ها همه مشغول صدور بيانيه های پنج ماده يی و ده ماده يی هستند. بيانيه صادر کردن کار بزرگان است؛ ولی به نظر می رسد که حق نوشتن يک متن ساده، و به پنج ـ شش بند تقسيم کردن آن را، دستکم اعلاميه ی جهانی حقوق بشر، برای همه، از جمله راقم اين سطور، به رسميت شناخته باشد.
بنا بر اين:

بند اول:
ايرانِ امروز، در مرحله ی انقلاب قرار دارد، نه در مرحله ی رفرم. جنبش جاري، از رفرمگرايی آغاز شد؛ ولی برای چندمين بار، اين اصل طلايی را به اثبات رسانيد که رفرمگرايي، در شرايطي، می تواند در خدمت انقلاب قرار گيرد.
پيشتر از اين هم به اين موضوع پرداخته بودم (۱)، و اين که:
گفته می شود که اين ˝رژيم˝، ˝ظرفيت˝ رفرم ندارد. من اما دوست دارم بگويم که اين ˝حاکميت˝، با رفرم، ˝متلاشي˝ می شود. و ميان آن گفته و اين گفته، تفاوتی است ميان ˝رژيم˝ با ˝حاکميت˝؛ و ميان ˝ظرفيت نداشتن˝ با ˝متلاشی شدن˝.
دستکم از مرگ خمينی به بعد، حاکميت در ايران، مجموعه يی است مغشوش که در آن، آنچه سرنوشت موقت هر ˝موضوع˝ را رقم می زند، نه اراده ی منسجم يک ˝رژيم˝، بلکه ـ به تناسبِ هر مقطع و هر موضوع ـ برآيند هردم متغير نيرو هايی است که در حال کشاکش دائمی بايکديگرند.
˝ظرفيت نداشتن˝ نيز، بيان ˝ايستايي˝ است؛ ولی ˝متلاشی شدن˝ بيان حرکت است. حرکت به سمت تلاشی. در بيان اول، از اساس، خواست ˝رفرم˝ نفی می شود؛ و در بيان دوم، هرگونه خواست رفرم، به عنوان کمکی بالفعل به متلاشی شدن، و کمکی بالقوه به متلاشی کردن، مورد تأييد قرار می گيرد...
حاکميتی که با رفرم، متلاشی می شود، در برابر خواست رفرم، ايستادگی می کند. و چون در برابر خواست رفرم، ايستادگی می کند، در بستگی و انسداد فضای درون خويش، به هنگام شکوفايی فضای بيرون خويش، از هم فرو خواهد پاشيد!
و هم از اين رو، در حضور حاکميتی از اين دست، رفرمگرايان، ˝متحد عيني˝ کسانی هستند که درهم کوبيدن حاکميت، و ساختن بنايی نوين را به عنوان هدف خود انتخاب کرده اند.

بند دوم:
از آنجا که رفرمگرايان، با چنين بياني، ˝متحد عيني˝ کسانی هستند که درهم کوبيدن حاکميت، و ساختن بنايی نوين را به عنوان هدف خود انتخاب کرده اند، هر عملی در جهت دو قطبی کردن نيروهای درون جنبش، و ايجاد دشمني، کينه، نفرت، دلزدگي، خستگي، و جدايی در ميان اين نيرو ها، چه از ناحيه ی رفرمگرايان انجام بپذيرد، و چه از ناحيه ی انقلابگرايان، يا به شکست جنبش با تمام نيرو های درون آن، و يا به تحميل هزينه يی بر مردم، سنگين تر از اندازه ی تحملشان، منجر خواهد شد.
لازم است که نيرو های درون جنبش، تا حد اکثر ممکن، و تا نقطه يی که پرنسيپ ها اجازه می دهد، با تکيه بر نقاط اشتراک، و با در نظر داشتن ارتفاع سقف يک انتظار عقلانی (و نه آرمانی و ايده آل) که هر طرف ـ با توجه به ماهيت طرف ديگر ـ می تواند از او داشته باشد، در کنار يکديگر حرکت کنند.
و فرق است ميان ˝در کنار يکديگر˝ با ˝ذوب شده در يکديگر˝. حرکت در کنار يکديگر، نه به معنای نديده گرفتن نقاط افتراق است، و نه به معنای نفی حرکت های جداگانه نيز در چهارچوب های جداگانه. حرکت در کنار يکديگر ـ در اينجا ـ فقط به معنای حضور در يک جبهه ی فراگير ِ اعلام شده يا اعلام نشده است و بس.
و اين جبهه ی فراگير ِ اعلام شده يا اعلام نشده هم بر امتداد گام های نخستينی شکل گرفته است و می گيرد که پيش از برداشتن آن ها نمی توان گام های بعدی را برداشت. مگر از طريق ˝طيّ الارض˝ (در يک چشم بر هم زدن، از شرق تا غرب عالم را درنورديدن).
نگرانی از اين که کسانی مردم را فريب خواهند داد و در نيمه راه از حرکت باز خواهند داشت، بيشتر از عدم شناخت ماهيت جنبش جاری نتيجه می شود، و از بها دادن بيش از اندازه به نقش چهره های مطرح جنبش، در تعيين سرنوشت نهايی جنبش.
در مسير حرکت، تنها آن هايی که بيشترين انطباق را با روح حرکت دارند هستند که باقی خواهند ماند؛ يا اصلاً تازه متولد خواهند شد.

بند سوم:
جنبش جاري، ماهيت ايده ئو لوژيک، و به تبع آن، ماهيت مذهبی ندارد؛ هرچند در آن از نماد های مذهبي، به اشکال مختلف، استفاده شده است؛ و هرچند که به طور طبيعی و خود به خودي، بخش عمده ی افراد حاضر در آن را ـ به دليل توده يی بودن جنبش، و موقعيت کشور خاستگاه آن ـ کسانی که مسلمان ناميده می شوند تشکيل می دهند. اما مسلمانانی که در اکثريتِ نزديک به تماميت خود، خواهان جدايی کامل دو نهاد دين و حکومت از يکديگر هستند، و با دين به عنوان موضوعی شخصی برخورد می کنند.
آن هايی که می کوشند تا تضاد ميان حاکميت و مردم را با تضاد ميان اعتقاد و بی اعتقادی به دين يکی يا همسان جلوه دهند، با هر نيتی که داشته باشند ـ در عمل ـ بر ادعای يک دار و دسته، مُهر تأييد می نهند:
ادعای دار و دسته ی ولی فقيه، که خود را نماينده ی خدا، و حاکم شرع اسلام می داند، و نيرو های مقابل خود را در جنگ با خدا و اسلام. نه در جنگ با اصل نظام خلافت و اصل حاکميت شرع.
˝اسلام ستيزان حرفه يي˝، که جا و بی جا، خصوصيات و ذهنيات خود را به جنبش تعميم می دهند، و يا خواست اصلی توده ها، يعنی حاکميتی منبعث از اراده ی مردم، و متکی بر قوانين وضع شده توسط مردم را تحت الشّعاع دعوای فرعی و کهن و تمام نشدنی اعتقاد يا عدم اعتقاد به دين قرار می دهند (و گاه نيز اين را سکولاريسم و لاييسيته معرفی می کنند!) خوب است لحظه يی بيانديشند و ببينند که دارند آب به آسياب چه کسانی می ريزند.

بند چهارم:
در جنبش جاري، غالب بودن وجه ˝مدني˝ بر وجه ˝سياسي˝ به معنای خاص کلمه، حاوی نقاط قوتی است همچون تضمين شدگی پيشاپيش حقوق مدنی ـ به خصوص حقوق زنان و نيز حقوق ˝اقليت˝ ها ـ ، و آزادی های اجتماعی و فردي، و همزيستی مسالمت آميز، و اصالت انسان (تقدم انسان بر هر مقوله ی ديگر)، و سلامت روانی جامعه، در صورت پيروزی جنبش.
و حاوی نقاط ضعفی است همچون ناپختگي، بی بهره بودن از ˝رهبري˝ (در معنای مديريت هماهنگ کننده ی مسئوليت پذير ِ مسئوليت ساز ِ مسئوليت خواهِ پاسخگو؛ و نه در معنای به لجن کشيده شده ی آن)، امکان تأثيرپذيری های نامطلوب از اين سو و آن سو، و عدم پيوند لازم با مضامين مبارزه ی طبقاتی (باز هم نه در معنای ارزان و کليشه يی اين مضامين).
تا زمانی که اين نقاط ضعف، بر طرف نشده باشند، انتظار پيروزی يی شايسته ی جنبش را داشتن، بيشتر به ˝يا شانس و يا اقبال˝ نزديک است تا به قطعيت.

بند پنجم:
خشونت و قهر (در گيومه و بيرون گيومه)، و عدم خشونت و قهر (در گيومه و بيرون گيومه)، موضوع استراتژيک جنبش نيست؛ و فقط می تواند به عنوان بحثی در موضوع تاکتيک، به طور مقطعي، از اهميت ويژه برخوردار شود.
راقم اين سطور، به صورت جداگانه در نوشته يی ديگر، سعی کرده است تا به سهم خود، بابی بر اين مقوله بگشايد؛ و در اينجا به جای تکرار، خواننده ی احتمالاً علاقمند را ـ علی الحساب ـ به همان نوشته ارجاع می دهد. (۲)

و بند بی شماره:
ديروز، ارزانی کسانی باد که خود را در آن تعريف می کنند. امروز اما، در زير گام های آنانی است که به سوی فردا در حرکتند.

۳۰ دی ۱۳۸۸
----------------------------------------------------------------------
۱ ـ به جای اذيت کردن موسوي، کار خودمان را بکنيم:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar09/khod.html
۲ ـ خشونت و مسالمت را از نو تعريف کنيم:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar09/koshoonat.html

آلبوم موزه مردم شناسی کاخ خورشید در استان خراسان رضوی/ مصطفی معراجی






موزه مردم شناسی کاخ خورشید در استان خراسان رضوی/ مصطفی معراجی

موزه مردم شناسی کاخ خورشید در استان خراسان رضوی

موزه مردم شناسی کاخ خورشید در استان خراسان رضوی

موزه مردم شناسی کاخ خورشید در استان خراسان رضوی

موزه مردم شناسی کاخ خورشید در استان خراسان رضوی

موزه مردم شناسی کاخ خورشید در استان خراسان رضوی

موزه مردم شناسی کاخ خورشید در استان خراسان رضوی

موزه مردم شناسی کاخ خورشید در استان خراسان رضوی

موزه مردم شناسی کاخ خورشید در استان خراسان رضوی

موزه مردم شناسی کاخ خورشید در استان خراسان رضوی

موزه مردم شناسی کاخ خورشید در استان خراسان رضوی

موزه مردم شناسی کاخ خورشید در استان خراسان رضوی

موزه مردم شناسی کاخ خورشید در استان خراسان رضوی

موزه مردم شناسی کاخ خورشید در استان خراسان رضوی

موزه مردم شناسی کاخ خورشید در استان خراسان رضوی

گل‌- زادگان ( محمدصادق)

ایرج مصداقی

گل‌- زادگان ( محمدصادق)

محمد صادق گلزاده غفوری در سال ۱۳۳۶ در ساوه به دنیا آمد. وی در اسفند سال ۱۳۵۴ دستگیر و به اتهام اقدام علیه رژیم پهلوی به ۵ حبس محکوم شد و در آبان‌ماه ۵۷ همراه با صدها زندانی سیاسی دیگر از زندان قصر آزاد شد. صادق پس از پیروزی قیام ضد سلطنتی به هواداری از سازمان مجاهدین خلق پرداخت و در سال ۵۹ محافظت پدرش دکتر علی گلزاده غفوری را نیز که به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شده بود به عهده گرفت. وی در مرداد ماه ۱۳۶۰ دستگیر شد و پس از تحمل شکنجه‌های طاقت فرسا و دفاع سیاسی و ایدئولوژیک از مجاهدین در دادگاه در مقابل جوخه اعدام ایستاد. تلویزیون جمهوری اسلامی در سال ۶۰ یک صحنه‌ی کوتاه از دادگاه وی را نشان داد که صادق با صلابت در پاسخ به رئيس دادگاه که وی را از عذاب آخرت می‌ترساند گفت: به زودی همه چیر روشن می‌شود.

نامه‌های وی به خانواده و همچنین وصیت‌نامه‌های پرشور او نشان‌دهنده اراده‌ی خلل ناپذیرش در مبارزه با نظام جمهوری اسلامی بود.

نامه صادق گلزاده به خانواده

بنام خدا

خدمت پدر، مادر و سایر برادران و خواهران عزیزم. پس ازعرض سلام می‌دانید که گذران روز شب در اجتماعی که نظام فاشیسم مذهبی بر آن حاکم است و ظلم و ستم این‌ها از قبل ۲۲ بهمن توسط بهشتی خائن طرح‌ریزی شده بود و توافق‌های پشت پرده با آمریکایی‌ ‌ها هم ایجاد شده بود و سپس با ایجاد حزب چماقداران پس از ۲۲ بهمن کار سازماندهی چماقداران را آغاز کردند و الان پس از رشد و نمو این پدیده، ما شاهد آخرین مرحله آن یعنی خونخواری شبانه روزی ارتجاع و استبداد زیر پرده دین از خون جوانان و مردان و زنان قهرمان آزاده میهنمان هستیم. آری بر خلاف نظر بعضی روشنفکران این پدیده دفعتاً ایجاد نشده و راه مبارزه با آن هم نمی‌تواند دفعتاً‌ کشف شود. تا حال هر چه در حق مردم ما خیانت کردند از قبیل تدوین قانون اساسی، تشکیل مجلس قلابی و خفقان مطبوعاتی و ... و هرچه برادران و خواهران قهرمان میلیشیا را مظلومانه به ضرب چماق و چاقو به شهادت رساندند ولی نسل رزمنده و آ‌گاه ما سنگر مقاومت انقلابی را ترک نکرد و دست به افشای چهره کریه مرتجعین زد تا این که برای اولین بار طبق هشدار برادر مجاهد مسعود رجوی به مرتجعین که : «وای بر شما که تصمیم بگیریم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ دهیم»، در روز تاریخی ۳۰ خرداد جواب اراذل و اوباش چماقدار و چاقوکش را با همان اسلحه سرد دادند و دیدیم که مرتجعین شکست خورده رگبار سرب مذاب را بسوی قلب مردم بی سلاح نشانه رفتند و داغ ننگ ابدی بر پیشانی سردمداران حاکم بخصوص خمینی این پیر ضحاک خون آشام زمان نشاندند. آری کشتار بیرحمانه و ناجوانمردانه و دستگیری انبوه مبارزان و معترضان گسترش یافت،‌اما جواب انقلابیون و آزادیخواهان میهن‌مان هم دیگر پا بپای آن با قاطعیت و هشیاری انقلابی ادامه دارد و امید که هرچه زودتر ریشه پوسیده‌ی این درخت کهنسال برای ابد از صحنه‌ی اجتماع‌مان کنده شود ولی باید بدانید این راه – راه خدا- رسالت انقلابیون و آزادگان بدون سختی و بذل خونهای پاک امثال حسین (ع) که در باره‌اش گفته‌اند : «بذل مهجته لیستنقظ عبادک من عباده العباد الی عباد‌الله...» (۱) امکان ندارد. لذا به تمام مدعیان ریایی اسلام بگوئید یا دست از اسلام نمایی بردارید یا اگر در جهت همیاری و همکاری با انقلابیون در هراسند «حق ندارید» با عنوان اسلام راه مبارزه مسلحانه با رژیم ضد خلقی کودتا را محکوم کنید»
نامه صادق گلزاده به مادرش

مادر قهرمانم هیچ ترس و یاس به دل راه مده، پیوسته همچنانکه تا حال با ترسویان و بزدلان قاطعانه به بحث و جدل می‌پرداختی راه مقاومت مسلحانه انقلابی را در میان خلق تبلیغ کن و بدان که خون‌های ناچیز ما اگر در جهت ضربه به نهادهای ضدخلقی و ضد‌انقلابی و ضد اسلامی مرتجعین برخاک می‌ریزد فردا قیام سرتاسری خلق را در پی خواهد داشت، خلقی که نیروی بی پایان و بالنده خود ایمان می‌آورد و به نابودی مرتجعین نیز.

إذا الشّعْبُ يَوْمَاً أرَادَ الْحَيَـاةَ فَلا بُدَّ للقدر أنْ ینقضی

وَلا بُـدَّ لِلَّيـْلِ أنْ يَنْجَلِــي وَلا بُدَّ للقَيْدِ أَنْ يَـنْكَسِـر (۲)

درود بر فرزند قهرمان خلق و تبلور نسل انقلاب ، مسعود رجوی

مرگ بر امپریالیزم

مرگ بر پیرکفتار ارتجاع خمینی و ایادی خونخوارش

سلام بر خلق- زنده باد آزادی و اسلام انقلابی

فرزندت صادق ساعت ۳ و نیم بعد از ظهر ۶۰/۵/۲۳

وصیت نامه صادق گلزاده غفوری

بنام خدا و بنام خلق قهرمان ایران

اینجانب محمد صادق گلزاده فرزنده علی دارای شماره شناسنامه ۱۰۲۹ صادره از ساوه پس از بررسی عملکرد رژیم کنونی حاکم بر ایران که از ابتدا بر پایه انحصارطلبی و حذف نیروهای مخالف که بعضاً‌ خیلی خیرخواهانه و از موضع مترقیانه به مخالفت با طرز تفکر حاکم بر روند امور اجرایی مملکت می‌پرداختند قرار داشت قابل پیش‌بینی بود که این خشک مغزی روزی جلوی رشد تمام استعدادهای تکاملی انسان را در این کشور خواهد گرفت. آری می‌دیدیم بی‌شرمانه تفکر پوسیده و ارتجاعی خود را تحت نام اسلام و قانون اساسی تصویب کردند و با تقلب‌های بزرگ مجلس نمایندگان قلابی درست کردند که پیوسته حقوق خلق را زیر پا بگذارند و کسی هم مزاحم‌شان نشود. خفقان مطبوعاتی ایجاد کردند و ... ولی مجاهدین خلق و میلیشیای قهرمان که حاضر نبودند حتی ذره‌ای از مطالبه حقوق اساسی خلق کوتاه بیایند پیوسته در زیر ضربات مرتجعین قرار داشتند ولی همچنان در سنگر مبارزه و مقاومت ماندند و خلق را به حقوق‌شان آگاه کردند. و اینک پس از کودتای ارتجاعی خمینی و کشتار بی‌رحمانه بهترین فرزندان خلق در راهپیمایی ۳۰ خرداد و اعدام‌های شبانه روزی جوانان انقلابی، قهر انقلابی مسلحانه تحت لوای پرافتخار سازمان مجاهدین خلق ایران هرچه پرفروغ‌تر رخ می‌نماید و راه آینده خلق را روشن می‌نماید.

با امید روزی که ارتش خلق یکپارچه و مسلح بساط ظلم و استثمار رژیم خونخوار خمینی را از میهن‌مان برچیند و به زباله دان تاریخ بیاندازد.

پیش به سوی جامعه بی‌طبقه توحیدی

مرگ بر پیرکفتار ارتجاع خمینی و مزدوران خونخوارش

مرگ بر امپریالیزم

سلام بر خلق زنده باد آزادی و اسلام انقلابی

۶۰/۵/۲۹ محمد صادق گلزاده

وصیت‌نامه صادق گلزاده غفوری

این کلمات را در عید فطر سال ۱۴۰۱ هجری قمری مطابق ۱۳۶۰/۵/۱۱ به عنوان آخرین وصیت‌نامه خود می‌نویسم:

نگرانی عمیق خود را از این ... که این تغییر اوضاع در ایران یافته است و دست اندرکاران، این اوضاع را اوضاع اسلامی می‌شمارند ابراز می‌دارم. فریاد می‌زنم که این کارها که اینان کرده و می‌کنند به هیچ وجه اسلام نیست. این نظام سیاسی نظام سیاسی اسلامی نیست. این سیاست اقتصادی، اقتصاد اسلامی نیست. این پیشوایان مدعی اسلام، اسلام را وسیله‌ای برای سرکار ماندن خود قرار داده‌اند. تعصباتی نابجا و غروری بی‌اندازه دارند. عملشان در این مدت کوتاه بعد از تغییر اوضاع سیاسی و اجتماعی مردم را از اسلام بیزار ساخته است. ... زندان‌های‌شان اینطور پر باشد و ... مذهبی‌ها اینطور بیزار از مجلس شورایشان، اقتصاد...

... (با) رندی و نقشه کشی‌ها... و حزب بازی‌ها ... قوانینی ... بگذرانند که سازگار فقط با قشر خاصی باشد. بودجه بیت‌المال (را) اینقدر بی تقوی تنها در راه حفظ خودشان بکار برند . اسلحه‌ها را با قیمت گزاف بدون آنکه مردم بدانند که چه می‌گذرد از اسلحه سازان بین‌المللی خریده جان و مال مردم را هدر دهند و بسیاری نگرانیهای دیگر.

اینهمه انحصارطلبی ها، خودخواهی. سرتا پا دافعه بودن، تحمل مخالف را نداشتن

۲- ... برای تشییع و تشریفات پس از مرگ ، خود را و دیگری را به زحمت نیاندازند در گوشه‌ای گمنام اگر شد کوهستاننی دورافتاده، یا حتی قعر دریاها بی نام و نشان....که بودم ....که از خواندن فاتحه بر سر قبر ... چه نامی که چه اثری...زهی.......از این نام و عکس و نظایر آنها...

۳-...از کتاب‌هایی که در کتابخانه منزل هست بعضی‌ها را نوشته‌ام که متعلق به کیست رسانده شود به صاحبان اصلیش، بقیه را هم ... (به جایی بدهید) که... استفاده شود . مگر آنکه خودتان به تناسب اهمیت از آن استفاده کنید. بهر حال مطمئن باشید در یک مرکز عام المنفعه ... با تصویب خانوادگی

۴- ... نظام ... به نظام شورایی معتقدم. و در قانون اساسی هم که در مجلس به اصطلاح مجلس خبرگان تهیه شد ... قرار شد توسط اعضاء شرکت کننده امضا شود. ...

(شماره ۵۵ در زیر صفحه، متن قانون اساسی)

توضیح مطلب اینکه ... یکی از اصول قانون اساسی مطرح شده با این جمله شروع می‌شود. ...

من پیشنهاد کردم که این جمله......من طرحی دادم که...

بهر حال به نظر من این نظام فعلی در چهارچوب اسلام نیست...

۵- از این اختلافات درون... برادرکشی‌ها...اختناق...سخت نگرانم و بنظر می‌رسد که در انقلاب اصیل اولیه انحراف حاصل شده است. از این خون‌ها که...، احساس ناراحتی شدید می‌نمایم و باعث و بانی آنرا غرور نابجای تصمیم‌گیرندگان می‌دانم. عدم بهره‌مندی از عمق اسلام که دین سازندگی و با مخالف فکری، رفتاری کریمانه و بزرگوار داشتن که بر عکس آن بسیار .... عمل شده و متکبرانه.... و آن را ... می‌دانم. حسابرسی به آن...

دست اندرکاران رهبری و قضایی را به محاکمه و... می‌کردم تا پاسخگوی ... از یکطرف که سخت به ... اسلام خیانت شد. این ... که خود را جای امام معصوم قرار داده .... ولی امر ...ساخته‌اند در حالیکه لیاقت آنرا ندارند. سلطه گرانه اینکار را می‌کنند. عدالت و قسط اسلامی را نمی‌دانند و نمی‌شناسند ...

با قضاوت غیر شایسته نام قاضی بر خود نهاده‌اند .

واحسرتا از این قضاوت‌ها و خون‌ها که...

ایرج مصداقی

۲۸ دیماه ۱۳۸۸

www.irajmesdaghi.com

irajmesdaghi@yahoo.com

پانویس

۱- اشاره‌ای به زیارت عاشورا . بي‌دريغ خيرخواهى كرد و جان خود را در راه تو داد تا برهاند بندگانت را از عبادت بندگانت و آنها را به عبادت الله رهنمون کند.

۲- این شعری است با نام «ارادة الحياة» یا «اراده‌ی زندگی» از سروده‌های ابوالقاسم الشابی شاعر تونسی

که درست آن به شرح زیر است:

إذا الشّعْبُ يَوْمَاً أرَادَ الْحَيَـاةَ فَلا بُدَّ أنْ يَسْتَجِيبَ القَـدَر

وَلا بُـدَّ لِلَّيـْلِ أنْ يَنْجَلِــي وَلا بُدَّ للقَيْدِ أَنْ يَـنْكَسِـر

وَمَنْ لَمْ يُعَانِقْهُ شَوْقُ الْحَيَـاةِ * تَبَخَّـرَ في جَوِّهَـا ...


هنگامی که خلقی اراده می‌کند که برخیزد سرنوشت باید به او بگوید چشم (سرنوشت چاره‌ای جز اجابت خواست او ندارد )

بر شب (شب تیره) است که به صبح انجامد و بر زنجیرهاست که بگسلد

هر آنکه شور زندگی او را در بر نمی‌گیرد در فضای زندگی محو و نابود می‌شود