نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۳ دی ۲۴, چهارشنبه

جنجال حذف اسراییل از نقشه خاورمیانه



یک موسسه انتشاراتی در نیویورک در نقشه ای که برای استفاده در مدارس منتشر کرده در منطقه خاورمیانه رژیم اسراییل را از نقشه جغرافیا به طور کامل حذف کرده است.
به گزارش عصر ایران به نقل از سی ان ان موسسه انتشاراتی و مطبوعاتی ” هارپر کولینز” که وابسته به غول رسانه ای نیوز کورپوریشین بوده و سهامدار اصلی آن “روپرت مرداک”سرمایه دار صاحب دهها کمپانی رسانه ای است، در نقشه جغرافیایی از منطقه خاورمیانه اسراییل را از روی نقشه محو کرده است.
این در حالی است که در نقشه چاپ شده به مناطقی چون کرانه باختری و نوار غزه اشاره شده است و نام تمامی کشورهای خاورمیانه و کشورهای همسایه رژیم اسراییل مورد اشاره قرار گرفته است. از هارپر کولینز به عنوان بزرگ ترین موسسه انتشاراتی جهان یاد می شود.
انتشار این نقشه واکنش ها و مخالفت هایی را از جانب حامیان اسراییل در آمریکا و اروپا به همراه داشته است. در این نقشه پس از کشور اردن تا سواحل مدیترانه هیچ نامی از اسراییل ذکر نشده و در عوض نام دو منطقه کرانه باختری و نوار غزه در نقشه نوشته شده است.
یکی از شرکت های زیر مجموعه موسسه کولینز در پاسخ به انتقادها گفته است این نقشه برای استفاده در خاورمیانه چاپ شده و به دلیل عدم استقبال از نقشه ها و اطلس هایی که نام اسراییل دارد در منطقه خاورمیانه، این مجموعه از نقشه ها بدون ذکر نام اسراییل زیر چاپ رفته است.
اسراییل از نقشه جهان محو شد (+عکس)
بسیاری از کشورهای اسلامی و غالب کشورهای منطقه خاورمیانه موجودیت رژیم اسراییل را به رسمیت نمی شناسند و معتقدند رژیم اسراییل یک رژیم غاصب است که سرزمین های فلسطین را اشغال کرده است، با این حال آمریکا و کشورهای غربی مهم ترین متحدان رژیم تل آویو محسوب می شوند و اسراییل دارای یک لابی بسیار قوی در آمریکا است.
انتشار این نقشه همزمان با افزایش تلاش ها در جامعه جهانی برای تثبیت موجودیت کشور فلسطین و به رسمیت شناخته شدن فلسطین به عنوان یک کشور مستقل عضو سازمان ملل صورت می گیرد.
از سوی دیگر روپرت مرداک ۸۳ ساله به عنوان صاحب بزرگ ترین کمپانی های رسانه ای دنیا که به غول رسانه ای معروف است، در افکار عمومی به عنوان یک سرمایه دار حامی رژیم اسراییل شناخته می شود.

از مجموع ۱۵میلیون‌و۴۱۸هزارخانوار ساکن در نقاط شهری کشور، ۱۵میلیون‌و۳۸۶خانوار در واحد‌های مسکونی معمولی ساکن بوده‌اند و بقیه خانوار‌ها در سایر انواع محل سکونت اعم از چادر، آلونک، زاغه و مشابه، کپر و مسافرخانه، ساختمان‌های در دست تخریب یا ساخت یا محل‌های کار سکونت داشته‌اند

 براساس نتایج سرشماری در سال۱۳۹۰ در کل کشور، از مجموع ۲۱میلیون‌خانوار ساکن کشور، ٩٩/۵درصد خانوار‌ها ساکن در واحد‌های مسکونی معمولی بوده‌اند که از این میان شش‌میلیون‌و۳۴۲هزارنفر از آنان در واحد‌های مسکونی آپارتمانی و ۱۴میلیون‌و۷۰۷هزارنفر آنان نیز در واحد‌های مسکونی غیرآپارتمانی ساکن بوده‌اند. اما نکته حایزاهمیت در این تحلیل مرکز آمار ایران، سکونت‌های غیرمعمولی در ایران است. به‌طوری‌که براساس تحلیل این سازمان در سال‌جاری، ۱۰۹هزارو۹۹خانوار ایرانی در سایر انواع محل سکونت اعم از، چادر، آلونک، زاغه و مشابه، کپر و مسافرخانه، ساختمان‌های در دست تخریب یا ساخت یا محل‌های کار، سکونت داشته‌اند. در مجموع می‌توان گفت نیم‌درصد ایرانیان در محل‌های غیر از محل زندگی عادی و معمولی زندگی می‌کنند. جزییات این بررسی آماری همچنین نشان می‌دهد در کل کشور تعداد ۵۸هزارو۱۹۹خانواده در کپر، ۹هزارو۴۰۳خانواده در چادر، هفت‌هزارو۴۰۲خانواده در آلونک، زاغه و مشابه آن به‌سر می‌برند و همچنین ۱۹هزارو۲۰۹خانوار در مسافرخانه‌ها، ساختمان‌های در دست تخریب یا ساخت یا محل‌های کار به‌سر می‌برند و به عبارت دیگر محلی مستقل برای زندگی در اختیار ندارند.
اوضاع سکونت‌های غیرمعمولی در شهرهای ایران
بررسی‌های آمار مرکز آمار ایران نشان می‌دهد در سال۱۳۹۰، از مجموع ۱۵میلیون‌و۴۱۸هزارخانوار ساکن در نقاط شهری کشور، ۱۵میلیون‌و۳۸۶خانوار در واحد‌های مسکونی معمولی ساکن بوده‌اند و بقیه خانوار‌ها در سایر انواع محل سکونت اعم از چادر، آلونک، زاغه و مشابه، کپر و مسافرخانه، ساختمان‌های در دست تخریب یا ساخت یا محل‌های کار سکونت داشته‌اند. براساس این آمار، تغییر محسوسی در سهم خانوار‌های ساکن در واحد‌های مسکونی معمولی در سال۱۳۹۰ نسبت به سال‌های۱۳۸۵ و ۱۳۷۵ مشاهده نمی‌شود ولی نسب به سال۱۳۶۵ حدود دودرصد کاهش داشته است. براساس اطلاعات سرشماری سال۱۳۹۰ در نقاط شهری کشور، تعداد سه‌هزارو۳۲۵خانوار در آلونک و زاغه و مشابه ساکن بوده‌اند، سه‌هزارو۶۵۰خانوار در کپر، ۶۷۰خانوار در چادر و ۱۲هزارو۷۰۴خانوار در مسافرخانه، ساختمان‌های در دست ساخت یا تخریب و محل کار سکونت دارند. علاوه بر نکات یادشده، براساس اطلاعات مرکز آمار ایران ۱۱هزارو۲۷۳هزارخانوار ایرانی در محل‌هایی به‌جز واحد‌های مسکونی معمولی ساکن بوده‌اند که نوع محل سکونت خود را تغییر نداده‌اند.
اوضاع سکونت‌های غیرمعمولی در روستاهای ایران
علاوه‌بر آمار‌های ارایه‌شده در رابطه با نحوه سکونت خانوار‌های ایرانی در کل کشور و مناطق شهری، بررسی‌های مرکز آمار ایران در مناطق روستایی نشان می‌دهد سکونت‌های غیرمعمولی در روستاهای ایران کمتر از مناطق شهری است. براساس نتایج سرشماری سال۱۳۹۰، پنج‌میلیون‌و۷۴۰هزارخانوار در نقاط روستایی کشور ساکن هستند که از این میان ٩٨/۶درصد در واحد‌های مسکونی معمولی ساکن بوده‌اند و بقیه خانوار‌ها در سایر انواع محل سکونت اعم از چادر، آلونک، زاغه و مشابه، کپر و مسافرخانه، ساختمان‌های در دست تخریب یا ساخت یا محل‌های کار سکونت داشته‌اند که ١/۴درصد خانوار‌های روستایی را شامل می‌شوند.
افزایش کپرنشینی در روستاهای ایران
مقایسه اطلاعات سرشماری سال۱۳۹۰ با سرشماری سال۱۳۸۵ که از سوی «مهدی فرحزادی»؛ رییس گروه آمار‌های ساختمان مسکن دفتر صنعت، معدن و زیربنایی مرکز آمار ایران صورت گرفته، نشان‌دهنده آن است که سهم خانوار‌های ساکن در واحد‌های مسکوتی معمولی در نقاط روستایی، ٠/١درصد افزایش داشته که ناشی از کاهش سهم خانوار‌های ساکن در کپر از ۵۶هزارو۱۴۰خانوار به ۵۴هزارو۵۴۹خانوار بوده است. اما مقایسه اطلاعات سرشماری سال۱۳۹۰ با سال۱۳۷۵ نشان می‌دهد، سهم خانوار‌های ساکن در واحد‌های مسکونی معمولی در نقاط روستایی، حدود ٠/١درصد کاهش یافته و سهم خانوار‌های ساکن در کپر ٠/١درصد افزایش یافته است. براین اساس می‌توان گفت تعداد خانوار‌های ساکن در کپر از ۳۱هزارو۷۱۳خانوار در سال۱۳۶۵ به ۳۹هزارو۷۴خانوار در سال۱۳۷۵ و ۵۶هزارو۱۴۰هزار در سال۱۳۸۵ و ۵۴هزارو۵۴۹هزارخانوار در سال۱۳۹۰ افزایش یافته است.

شرق

روزنامه فوق محافظه‌کار اسرائیل تصویر آنگلا مرکل را حذف کرد

در حالی‌که رسانه‌های جهان تصاویر متعددی از صف سیاستمداران جهان در راهپیمایی پس از ترورهای اخیر در پاریس را منتشر کرده‌اند، یک روزنامه به‌شدت محافظه‌کار اسرائیلی در اقدامی تصاویر تمامی سیاستمداران زن، به‌ویژه آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان را حذف کرده است.
تصاویر آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، آن ایدالگو، شهردار پاریس و فدریکا موگرینی، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در روزنامه اسرائیلی «هامُدیا» حذف شده‌اند.
تصاویر آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، آن ایدالگو، شهردار پاریس و فدریکا موگرینی، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در روزنامه اسرائیلی «هامُدیا» حذف شده‌اند.
اشپیگل‌آنلاین روز سه‌شنبه ۱۳ ژانویه / ۲۳ دی نوشته است، راهپیمایی یادبود کشته‌شدگان حملات تروریستی پاریس در خاطره‌ها خواهد ماند. دلیل اصلی آن همبستگی بی‌سابقه مردم بود اما حضور بیش از ۴۰ تن از رهبران سیاسی جهان، تصاویر منتشرشده در این‌باره و حاشیه‌های آن نیز این رویداد را به یادماندنی کرده است.
در این تصاویر شاهد شرکت بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل هستیم، در حالی‌که به‌گفته رسانه‌های اسرائیل نتانیاهو قرار نبود در این مراسم شرکت کند و خود تصمیم گرفت که به پاریس برود. این اقدام نخست‌وزیر اسرائیل موجب دلخوری دفتر ریاست جمهوری فرانسه شد و این دفتر به همین دلیل محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین را نیز دعوت کرد.
همچنین قرار نبود که نیکلا سرکوزی، رئیس‌جمهور پیشین فرانسه در صفوف نخست راهپیمایی رهبران جهان در پاریس حضور داشته باشد اما او نیز خود را در ردیف‌های اول جا داد و همین ماجرا دستاویزی شد تا مردم فرانسه با شوخی در شبکه‌های اجتماعی تصاویر سرکوزی را مثلا در کنار هلموت کُهل و فرانسوا میتران رهبران آلمان و فرانسه در سال‌های دور یا در کنار ارنستو چه‌گوارا و فیدل کاسترو، رهبران انقلاب کوبا؛ یا در پسزمینه تابلوی شام آخر لئوناردو داوینچی، مونتاژ کنند.
شوخی‌های مردم در شبکه‌های اجتماعی با حضور نیکلا سرکوزی رئیس‌جمهور پیشین فرانسه در صفوف نخست راهپیمایی رهبران جهان در پاریس
شوخی‌های مردم در شبکه‌های اجتماعی با حضور نیکلا سرکوزی رئیس‌جمهور پیشین فرانسه در صفوف نخست راهپیمایی رهبران جهان در پاریس
یکی از مسائل جالب دیگر در راهپیمایی روز یکشنبه شرکت نکردن باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا در آن بود که دولت آمریکا از این بابت پوزش خواست.
این موضوع که راهپیمایی رهبران کشورهای جهان به‌دلیل مسائل امنیتی در خیابانی مسدودشده و خالی برگزار شد نیز از موضوعات بحث‌برانگیز این روز بود.
اما مسائل جنجالی این روز با انتشار تصاویر صف اول راهپیمایی رهبران جهان در روزنامه فوق محافظه‌کار اسرائیل به نام «هامُدیا» با ۲۵ هزار شمارگان (تیراژ) تکمیل شد.
در نسخه عکسی که این روزنامه منتشر کرد چهره‌های زنان سیاستمداری که در راهپیمایی یکشنبه شرکت کرده بودند، به‌ویژه آنگلا مرکل که در طول راهپیمایی در کنار فرانسوا اولاند، رئیس‌جمهور فرانسه و در وسط صف نخست حرکت می‌کرد، حذف و پاک شده‌اند.
همچنین تصویر آن ایدالگو، شهردار پاریس که دست در دست ژان کلود یونکر، رئیس کمیسیون اروپا، داده حذف شده است.
این عکس چنان بریده شده است که تصویر فدریکا موگرینی، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز حذف شده و تنها یک دست او در تصویر پیداست.
تصویر منتشرشده در روزنامه اسرائیلی «هامُدیا»
تصویر منتشرشده در روزنامه اسرائیلی «هامُدیا»
محافظه‌کاران تندرو در اسرائیل به قوانین سخت‌گیرانه مذهبی پایبندند و از حضور در بسیاری از بخش‌های جامعه مدرن پرهیز می‌کنند. آن‌ها به‌ویژه خواهان تفکیک جنسیتی در اتوبوس‌ها، بیمارستان‌ها و حتی گورستان‌ها هستند و با انتشار تصاویر زنان مخالفند. به همین دلیل در اورشلیم (بیت‌المقدس) همواره پوسترهای تبلیغاتی با تصاویر زنان پاره می‌شوند.
سانسور تصاویر در صفحات روزنامه‌ها از جمله موارد متداول در محافل محافظه‌کاران تندرو در اسرائیل است.
مورد مشابه در این زمینه انتشار تصاویر باراک اوباما و مقام‌های ارشد آمریکا در کاخ سفید و در عصر روز یکم ماه مه ۲۰۱۱ به‌هنگام تماشای تصاویر زنده عملیاتی که منجر به کشته شدن اسامه بن‌لادن رهبر القاعده شد، است. یک هفته‌نامه محافظه‌کار یهودی که در آمریکا منتشر می‌شود تصویر هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده را حذف کرد و به دلیل این تغییر مورد سرزنش کاخ سفید قرار گرفت.

دو دختر درون خودروی مشتعل


این حادثه صبح سه شنبه توسط رانندگان خودروهای عبوری به سامانه ۱۲۵ آتش نشانی تهران اطلاع داده شد بنا به گفته معاون منطقه سه عملیات آتش نشانی تهران، در اثر برخورد شدید خودروی سواری هوندا سیویک با گاردریل میانی در مسیر غرب به شرق بزرگراه شهید بابایی، خودرو آتش گرفت و دو سرنشین آنکه دو دختر جوان بودند در میان شعله‌های آتش و در داخل خودرو گیر کردند.
-مرتضی بهروز با اشاره به اینکه دو پسر ۱۸ ساله از سرنشینان دیگر خودرو که دچار آسیب دیدگی شده بودند از اتاقک خودرو خارج شده بودند، افزود: آتش نشانان به محض حضوردر محل حادثه بوسیله لوله‌های آبدهی آتش‌ را خاموش کردند. 

 هر دو سرنشین دختر به علت شدت سوختگی و صدمات وارده در‌‌ همان لحظات اولیه جان خود را از دست دادند که پس از تائید فوت آنان توسط عوامل اورژانس، جنازه این دو دختر جوان توسط آتش نشانان تحویل نیروی انتظامی شد. 




مرد داعشی در ویدئو می گوید این دو مرد عضو سرویس اطلاعاتی روسیه هستند که برای جاسوسی از داعش به سوریه اعزام شده اند.


مرد داعشی در ویدئو می گوید این دو مرد عضو سرویس اطلاعاتی روسیه هستند که برای جاسوسی از داعش به سوریه اعزام شده اند.

گروه داعش روز دوشنبه نیز ویدئوی یک نوجوان 14 ساله انتحاری را منتشر کرد که در استان صلاح الدین عراق دست به حمله انتحاری می زند.

ویدئوی جدید منتشره از سوی داعش با نام " افشای یک دشمن از درون " منتشر شده است.

مرد داعشی در این ویدئو می گوید این دو مرد روس در ازای پرداخت پول به دنبال جمع آوری اطلاعات از ستیزه جویان وابسته به داعش و رهبران آنها بوده اند. او می افزاید این دو مرد به ویژه به دنبال کشف سرنخ هایی از اعضاء چچنی تبار عضو داعش بوده اند.

چارلی وینتر پژوهشگر ضد تروریسم در اندیشکده " کوییلیام " در بریتانیا به ایندپندنت می گوید به نظر می رسد دلیل استفاده از کودکان در ویدئوهای اخیر داعش صرف نظر از اینکه این کودکان واقعا دست به اعدام یا اعمال انتحاری می زنند یا صرفا یک صحنه سازی تبلیغاتی است، افزودن یک عامل شوکه کننده به این ویدئوهاست.

کودک 10 ساله داعشی در پایان این ویدئو در پاسخ به سوالی درباره آینده اش با خنده می گوید:" من ذبح کننده کفار برای شما خواهم بود. " این کودک می افزاید: "به اذن خدا در آینده مجاهدی چون شما خواهم شد. 








انصار حزب‌الله ایران از کشتار شارلی‌ابدو استقبال کرد

انصار حزب‌الله ایران از کشتار شارلی‌ابدو استقبال کرد


نشریه گروه انصار حزب‌الله در ایران، کشتار کارکنان مجله فرانسوی شارلی ابدو را اجرای "کیفر مشروع ساب النبی" خوانده و آن را به مسلمانان تبریک گفته است.
این هفته‌نامه تیتر زده: "امسال ایام ربیع نور علی نور شد/دشمن هتاک نبی روانه گور شد" و با روتیتر "حمد و سپاس بی کران خدای سرمدی و هزاران تبریک و تهنیت به امت محمدی" از کشتار کارکنان مجله شارلی ابدو استقبال کرده است.
ارگان انصار حزب‌الله می‌گوید که "اجرای کیفر مشروع ساب النبی ربطی به عمل تروریستی و داعش ندارد".
این نشریه همچنین "موضع انفعالی" حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران و "اطلاع رسانی غلط انداز صدا و سیما" را به شدت محکوم کرده است.
این در حالی است که در روزهای اخیر مقام‌های ایرانی به صراحت یا به طور تلویحی حمله به دفتر شارلی ابدو را محکوم کرده‌اند. هرچند برخی از آنان قدرت‌های غربی را هم متهم کرده‌اند که در این زمینه مقصر هستند.
از جمله صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه ایران، امروز حملات اخیر در فرانسه را محکوم کرد. آقای لاریجانی در عین حال گفته است: "متاسفانه غربی­‌ها طوری برخورد می‌کنند که گویی در دنیا دو نوع تروریسم بد و خوب وجود دارد. در حالی که تروریسم در هر حالتی بد و جنایتکارانه است و باید صادقانه با آن برخورد کرد."
با وجود این موضع مقام‌های رسمی، هفته‌نامه یالثارات نوشته است که قتل کسانی که به پیامبر اسلام توهین کرده‌اند "پدیده‌ای مبارک" است اما "باید حساب آن را از فاعلان آن جدا ساخت."
یالثارات گفته است: "عملیات کیفر ساب النبی از ماه ها قبل طراحی و با فریاد 'ما انتقام پیامبرمان را گرفتیم' اجرایی شد."
سب النبی به معنی دشنام دادن به پیامبر است و به دشنام دهنده ساب النبی می گویند.

القاعده یمن مسئولیت حمله به شارلی‌ابدو را به عهده گرفت

القاعده یمن مسئولیت حمله به شارلی‌ابدو را به عهده گرفت


القاعده یمن رسما مسئولیت حمله هفته گذشته به دفتر مجله فرانسوی شارلی ابدو را به عهده گرفت.
رهبر این گروه در پیامی ویدئویی اعلام کرده است که مهاجمان به شارلی ابدو دستور داشتند که به خاطر "توهین به پیامبر اسلام" به دفتر این مجله حمله کنند.
در حمله هفته گذشته برادران کواشی به دفتر شارلی ابدو ۱۲ نفر کشته شدند. پیشتر اخباری از ارتباط این دو با شاخه القاعده در یمن منتشر شده بود.
در پیام ویدئویی آمده است: "سازمان القاعده در شبه‌جزیره عربستان مسئولیت عملیات انتقام رسول خدا" را به عهده می‌گیرد.
ناصر بن علی آل انسی، از رهبران القاعده یمن، گفته است رهبری این سازمان "انتخاب هدف، برنامه‌ریزی و تامین مالی عملیات" را انجام داده است.
ایمن الظواهری، رهبر سازمان القاعده پیشتر از مسلمانان خواسته بود که با هر وسیله‌ای به اهدافی در کشورهای غربی حمله کنند.

حمله و گروگانگیری

به عهده گرفتن مسئولیت حمله اخیر از طرف القاعد یمن در حالی صورت می‌گیرد که پیشتر ویدئویی از امدی کولیبالی منتشر شد که او در آن به ابوبکر بغدادی، رهبر گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) اعلام وفاداری می‌کرد.
امدی کولیبالی پس از حمله برادران کواشی به دفتر شارلی ابدو یک مامور پلیس را کشت و روز بعد از آن هم در یک فروشگاه محصولات کوشر (معادل حلال برای یهودیان) دست به گروگانگیری زد.
آن گروگانگیری با کشته شدن آمدی کولیبالی و چهار گروگان پایان گرفت.
همزمان با آن، سعید و شریف کواشی، مهاجمان به دفتر شارلی‌ابدو نیز در چاپخانه‌ای در نزدیکی پاریس یک نفر را گروگان گرفتند. این گروگانگیری با کشته شدن گروگانگیران و آزادی گروگان پایان یافت.

نامه ای به روح الله خمینی مورخ بهمن ماه ۱۳۵۹ علی اصغر حاج سیدجوادی

نامه ای به روح الله خمینی مورخ بهمن ماه ۱۳۵۹
علی اصغر حاج سیدجوادی


AAHajseidjavadi.jpg
نوشته ای است به دنبال نوشته های دیگر خطاب به آقای خمینی دو سال پس از انقلاب و استقرار نظام ولایت خمینی در اعتراض به خدعه ای که به نام اسلام از سوی رهبر انقلاب به امید و ایمان به آزادی ملت ایران زده شد. انتشار این نوشته یادآوری به نسل جوان تشنه آزادی و امنیّت است تا در نگاه به مصیبتی که از رهگذر سرقت انقلاب به نام اسلام و حق الهی به حکومت مطلقه برکشور ما گذشته است، نگویند که چرا نگفتید. ما گفتیم اما برای ما مردم خسته از استبداد و فساد سلطنت و فرهنگ منتظر الظهور منجی، فرصتی نبود که از خود بپرسیم با واژگون کردن گذشته، اگر ما مردم ایران برفراز گرایشهای اعتقادی خود از مذهب گرفته تا لامذهبی بر سر حق مشترک انسان بر آزادی و امنیّت در صف اتحاد برای پس گرفتن حق غصب شده خود نایستیم، آینده ای جز گذشته نخواهیم داشت. لازم به گفتن است که ایران در ژئوپولیتیک خود در بهترین موقعیّت تاریخی و در بدترین شکل رهبری سیاسی به سر می برد.

حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی!

سخنان شما را دیشب از تلویزیون ایران شنیدم؛ با لحنی عصبی از مسئولین مملکت می خواستید که اختلافات را کنار بگذارند و از روزنامه ها طلب می کردید که مطالب تفرقه انگیز ننویسند و سرانجام مسئولان کشور را تهدید کردید که «نکنند کاری را که شما مجبور شوید آنچه را که به آنها داده اید، از آنان پس بگیرید»
مشکل کار مملکت ما در همین است که مسئولان کشور منتخب مردم نیستند و در برابر مردم احساس مسئولیّت نمی کنند. روزی که شما در تقریرات خود در نجف در زمینه ولایت فقیه گفتید که«قیم ملت با قیم صغار از لحاظ وظیفه و موقعیّت هیچ فرقی ندارد...» سنگ بنای این دورنمای تاریک و خوفناک در سرنوشت انقلاب ایران گذاشته شد.

با تکیه به همین تلقی است که امروز مسئولین اصلی امور کشور که همه از منصوبین و منتخبین شما و مورد حمایت شما هستند، مردم را صغاری می دانند که باید بدون اراده از قیم خود اطاعت کنند. اگر فراموش نکرده باشید پس از تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی، شخص شما بودید که با انتخاب مستقیم رئیس دیوان کشور و دادستان دیوان کشور بدون مشورت با شورای عالی قضائی، نخستین گام را در راه عدول از قانون اساسی جمهوری اسلامی برداشتید. اگر به خاطرتان باشد در هنگامی که مسئله ولایت فقیه و شورای نگهبان در مجلس مطرح شد، من نوشتم که« در قانون اساسی سلطنتی هم قدرت و حاکمیّت شاه هرگز مافوق قانون و فراتر از حاکمیّت مردم و ملت نبود؛ در حالی که در قانون اساسی این حکومت، قدرت ولایت فقیه و شورای نگهبان قدرتی مافوق قانون و غیر مسئول در برابر حاکمیّت مردم شناخته شده است» من به صراحت نوشتم:«وضع نظامی که به قدرت مطلقه مشروعیّت و حقانیّت قانونی بخشیده است، در آینده، انقلاب و جامعه ما را به کجا خواهد برد؟»

من در همان هنگام نوشتم: قدرتی که منتخب مردم و نمایندگان واقعی آنها نیست و از هرگونه مسئولیّت و پاسخگوئی نسبت به اعمال و تصمیم های خود فارغ و آزاد است، چگونه می تواند به اصل«و شاورهم فی الامر و امرُهم شوری بینهم» مقید بماند و اصولاً فرد یا افرادی که مردم را صغیر بدانند یعنی مردم را قابل و لایق دخالت و نظارت در سرنوشت خود ندانند، چگونه می توانند مصالح مردم را تشخیص بدهند و مسائل و مشکلات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی جامعه را حل کنند؟

امروز می بینید که نه اینکه مسائل و مشکلات ناشی از سالهای طولانی حکومت فساد و غارت خانواده پهلوی در مسیر حل و فصل قرار نگرفته است، بلکه تلقی شما از حکومت و ولایت فقیه که مردم را باید مثل صغار مرفوع القلم و نابالغ و یا دیوانه های مهجور از عقل و شعور اداره کرد، کار مملکت و سرنوشت مردم را به صحنه جدال و نزاع بین منصوبین و منتخبین شما برای رسیدن به قدرت مطلقه و خالی کردن میدان از هرگونه مخالف و رقیب با استفاده از هر وسیله خشونتبار محدود کرده است. آن روزی که من پس از پیروزی انقلاب نوشتم که مملکت را به گونه پدرسالاری و شیوه مرسوم دوران خلفا نمی توان اداره کرد، به خاطر اجتناب از همین اوضاعی بود که امروز مملکت را در گرداب تفرقه و جنگ و عوامفریبی و دروغ و فساد و غارت بیت المال مردم فرو برده است. چه کسانی مملکت را تبدیل به صحنه جدال بین خود کرده اند؟ چه کسانی امروز در رأس مقامات عالی مملکت بدون اعتنا به مردم و احترام به حقوق قانونی و آزادی های اساسی آنها بر سر تصاحب قدرت مطلقه و خفه کردن آزادی کاری جز توطئه و تبلیغ و سخنرانی و مصاحبه و تجهیز گروه های فشار ندارند؟ چه کسانی با شیوه های استالینی حکومت قرون وسطائی سلطان سعید ابن تیمور را بر مردم مستقر کرده اند؟ چه کسانی امروز با پول مردم و با زور چوب و چماق بر مطبوعات و رادیو تلویزیون مسلط شده اند؟ چه کسانی به نام فقیه و حاکم شرع بر همه ی اموال و انفس مردم بیدریغ و بدون کوچکترین نظارتی مسلط شده و حتا حق دفاع و استغاثه و دادخواهی را نیز از مردم بی گناه در دادگاه ها و زندان ها و ادارات گرفته اند؟ چه کسانی در مملکت اسلامی با تشکیل انجمن های اسلامی شیوه نفاق افکنی و تفرقه اندازی و کین خواهی و تسویه حسابهای خصوصی را بر سرنوشت کارمندان سازمان های دولتی و دستگاه و مؤسسات خصوصی مسلط کرده اند؟ چه کسانی با اشغال سفارت و گروگان گیری راه نفوذ مجدد امپریالیزم امریکا و نابودی ی میلیاردها دلار اندوخته ایران را برای سرمایه داران و بانکداران امریکا هموار کردند و سرانجام با قبول خفت و خواری در برابر امریکا تسلیم شدند و این تسلیم و تحقیر را به زور تبلیغ و سانسور و جو اختناق و هوچیگری سفیران بزرگترین پیروزی تمام تاریخ بشر!!! معرفی کرده اند؟ چه کسانی برای پیشبرد هدف و مقاصد خود جهت تسلط بر قدرت و سوء استفاده از نفوذ و حرمت شما در نزد مردم، شما را از مرحله امامت و پیامبری گذرانده و به مرحله ی خداگونگی رسانده اند؟ و شعار امام و امت را با استفاده از همان شیوه های تملق و چاپلوسی جایگزین شعار شاه و ملت کرده اند؟

شما اکنون به افرادی که خودتان آن ها را در رأس مقامات مهم کشور نشانده اید، می گوئید که اگر اختلاف های خود را کنار نگذارند، آن چه را که به آن ها داده اید از آنان پس می گیرید! اما این دوای درد این جامعه نیست. شما بدون آن که در باره صلاحیّت آن ها تردید کنید، در باره صلاحیّت کسانی که با همه ی اعتماد و حسن ظن شما؛ و امید و مصلحت مردم محروم جامعه ی ما به خاطر منافع و مقاصد خصوصی و گروهی خود پشت پا زده اند، اکنون آن ها را دعوت به سازش می کنید.

اما سازش بر سر چه؟ آنها اگر به انقلاب و دستاوردهای انقلاب و رهائی مردم محروم ما از اسارت اقتصادی امپریالیزم و فقر و بیکاری و بی سوادی و استثمار، ایمان و اعتقاد داشتند، این چنین تا پای اضمحلال و نابودی انقلاب و استقلال ایران و پایمال کردن حقوق قانونی مردم و خونهای پاک هزاران شهید راه آزادی ملت با یکدیگر و با مردم به ستیز برنمی خاستند. آنها همانطور که اشغال سفارت امریکا و گروگانگیری را به قیمت احیای قدرت نظامی و اقتصادی و سیاسی امپریالیزم وسیله تحکیم قدرت خود و سرکوب انقلابیون راستین کشور قرار دادند، حتا تا پای شکست ایران در جنگ با دشمن متجاوز عراق و تسلیم ایران نیز در جهت استقرار قدرت مطلقه خود بر مردم ایستاده اند.

بنابراین، اگر آنها صلاحیّت اداره امور وطن بحران زده ما را داشتند، کار را در توطئه چینی و نفاق افکنی و سرکوب اندیشه و ذهنیّت انتقادی به جائی نمی رساندند که شما امروز آنها را به پس گرفتن آنچه که به آنان داده اید تهدید کنید! همه تلاش آنها این است که با استفاده از نفوذ و حرمت شما زمینه را برای حکومت بلامنازع خود بعد از شما آماده کنند و شما لحظه ای این دورنما را در پیش چشمان خود مجسم کنید که این افراد پس از شما با آماده کردن همه ی طرحهای توطئه و تجاوز، چه بلائی بر سر استقلال مملکت و حقوق قانونی مردم محروم آن که همه ی امید خود را به پیروزی انقلاب و سرنگونی رژیم جبار پهلوی بسته بود، خواهد آورد؟


والسلام علی اصغر حاج سید جوادی پنجشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۵۹

روح روح الله خمینی در کشتار پاریس ظاهر شد

روح روح الله خمینی در کشتار پاریس ظاهر شد
ایرج شكری


روز چهارشنبه 7 ژانویه (17 دی)  دو مرد مسلح به دفتر نشریه طنز و فکاهی شارلی ابدو در پاریس حمله کرده و تحریریه نشریه را با کشتن ده نفر از اعضای آن، از جمله 4 کاریکاتوریست به خون کشیدند. در این کشتار دو پلیس نیز به قتل رسیدند و از کارکنان زخمی نشریه حال 6 تن وخیم گزارش شد. آدمکشها، فریاد الله و اکبر سردادند و به گزارش بخش فارسی رادیو فرانسه گفته اند که «انتقام پیامبر را گرفتیم».
این نشریه کاریکاتورهایی که رفتار اسلامگریان متعصب و خشونتگرا را مورد تمسخر و طنز قرار می داد، و نیز کاریکاتورهای از پیامبر درج می کرد. البته دولت و نیروهای نظامی و انتظامی هم آن طور که در گزارشهایی که به این رویداد اختصاص یافت از طنز سوژه های مورد طنز این نشریه بودند. اسلامگریان مستبدان مرتجع و آزادی ستیز و خشونتگرا هستند که سزای هر منتقدی به اسلام یا منتقد به رفتار و زندگی پیامبر را مرگ و وظیفه شرعی خود را کشتن منتقد می دانند. ما ایرانیان جنایت و کشتار با احکام اسلام و قرآن را، با شکل گرفتن رژیم آخوندهای جنایتکار و سالها قبل از پیدایش طالبان و القاعده و داعش، شناخته و تجربه کرده ایم.
آنچه روز چهارشنبه 17 دی در پاریس اتفاق افتاد، اجرای همان خط و ربطی بود که خمینی در ایران پیش گرفت. خط و ربطی که علاوه بر کشتار گروههای دگر اندیش که برچسب «مفسد فی الارض و محاربه با خدا و رسول» به آنها زده می شد، در دو حکم و فتوایی که خمینی به  طور مشخص و روشن با متهم کردن فرد یا افرادی به اهانت به  دختر پیامبر و پیامبر اسلام صادر کرد، نمایان است. حتی همان اوائل به قدرت رسیدن خمینی در ایران و قبل از رویداد 30 خرداد 60،  لاجوردی جنایتکار که از شهریور 59، زمان رسیدگی به پرونده گروه فرقان که متهم به ترور چند تن از کارگزاران و عوامل رژیم بودند، «دادستان انقلاب اسلامی تهران» شده بود، یک نفر را که اگر درست به یادم مانده باشد معلمی بود و اتهاماتی در ضدیت با رژیم به او زده شده بود ، ضمن سوال جواب از او، به اتهام این که سَب رسول الله کرده است، به عنوان انجام تکلیف اسلامی و شرعی خود، با شلیک گلوله یی با کلت خود،کشته بود.
در آن زمان هنوز اختناق وحشتناک بعد از سی خرداد 1360 و به ویژه بعد از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفت تیر همان سال، برقرار نشده بود و این مساله به مطبوعات درز کرد. بنا بر نظر فقهای شیعه دامنه صدور حکم قتل به جرام اهانت منحصر به «ساب النبی» نیست و «ساب الامام» یعنی به توهین کنندگان به امامان و نیز به دختر پیامبر هم محکوم به مرگ هستند و باید کشته بشوند*. دو رویداد که اساس آن همین اعتقاد است، در تاریخ رژیم منحوس آخوندی با انعکاس رسانه ای ثبت شده است. یکی خشم خمینی در مورد اظهار نظر یک شنونده برنامه رادیو رژیم که در روز تولد فاطمه دختر پیامبر (که رژیم آن را روز زن نامیده) در برابر این سوال که آیا به نظر او فاطمه بهترین الگوی زن نمونه است، او گفته بود که اوشین شخصیت یک سریال تلویزیونی ساخته ژاپن را که رژیم از تلویزیون پخش می کرد، به دختر پیامبر ترجیح می دهد چون دختر پیامبر 1400 سال پیش زندگی می کرده است اما اوشین الگوی مناسب تری برای زن امروز است. این اتفاق چند ماه بعد از پذیرفتن قطعنامه 598 آتش بس در جنگ با عراق که خمینی آن را به نوشیدن جام تلخ چون زهر تشبیه کرد، اتفاق افتاد.
خمینی با خشم جنون آمیزی بشدت پخش این نظر خواهی را مورد حمله قرار داد و در نامه ای به محمد هاشمی (برادر هاشمی رفسنجانی) مدیر عامل وقت سازمان رادیو تلویزیون نوشت: «با کمال تأسف و تأثر روز گذشته (روز شنبه ۸ بهمن) از صدای جمهوری اسلامی مطلبی در مورد الگوی زن پخش گردیده است که انسان شرم دارد بازگو نماید. فردی که این مطلب را پخش کرده است تعزیر و اخراج می‌گردد و دست‌اندرکاران آن تعزیر خواهند شد. در صورتی که ثابت شود قصد توهین درکار بوده است، بلاشک فرد توهین‌کننده محکوم به اعدام است. اگر بار دیگر از این گونه قضایا تکرار گردد، موجب تنبیه و توبیخ و مجازات شدید و جدی مسئولین بالای صدا و سیما خواهد شد. البته در تمامی زمینه‌ها قوه قضاییه اقدام می‌نماید.» مورد دیگر مسائله فتوای قتل سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی بود. در مورد آن کتاب که به زبان انگلیسی بود و قبلا در کشورهایی مثل پاکستان و هند اعتراضاتی راه افتاده بود و این کتاب را به آتش کشیده  شده بود، اما فتوای قتلی برای آن صادر نشده بود. اما خمینی با اطلاع از خشم برانگیز بودن کتاب یاد شده، در بین مسلمانان متعصب، از موضع رهبر «مسلمانان جهان»- موقعیتی که خودش برای خودش می شناخت و در پیامهایی که همه ساله با عنوان «برائت از مشرکین» برای مراسم حج می فرستاد به خوبی نمایان بود-، حکم قتل رشدی را صادر کرد.
متن حکم و فتوای خمینی این بود« به اطلاع کلیه مسلمانان غیور سراسر جهان می رسانم ، مولف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام ، و پیامبر (ص) و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن ، محکوم به اعدام می باشند . از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند سریعا آنان را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرات نکند به مقدسات مسلمین توهین کند و هرکس در این راه کشته شود، شهید است. ضمنا اگر کسی دسترسی به مولف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام ندارد او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد».
این فتوای خمینی موجی از اعتراض و محکومیت در کشورهای اروپایی بر انگیخت و چند کشور اروپایی سفیران خود را از تهران فراخوندند و یک بحران سیاسی بزرگ در رابطه رژیم و غرب به وجود آمد. اما مدتی بعد بدون این که  خمینی حکم خود را لغو کرده باشد، سفرای خود را به ایران باز گرداندند. کنفرانس کشورهای اسلامی(47 کشور)، فتوای خمینی را محکوم نکرد بلکه سلمان رشدی را محکوم کرد و او را مرتد شناخت که تاییدی بر فتوای خمینی بود. سلمان رشدی چون پدرش مسلمان بوده مرتد فطری شمرده می شد و حکم اعدام واجب القتل بودن مرتد فطری بر اساس احکام «شرع انور» حتی در صورت توبه هم لغو نمی شود. در برابر شایعه ای که چهار روز بعد از فتوای خمینی شنیده می شد، این که خمینی گفته است اگر سلمان رشدی توبه کند بخشیده خواهد شد، خمینی موضع صریحی گرفت و این گونه آن را رد کرد«این موضوع صد در صد تکذیب می گردد . سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان گردد بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامی هم خود را به کار گیرد تا او را به درک واصل گرداند. اگر غیر مسلمانی از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریعتر از مسلمانان او را اعدام کند ، بر مسلمانان واجب است آنچه را در قبال این عمل می خواهد به عنوان جایزه و یا مزد عمل به او بپردازند .( صحیفه امام ج 21 ص 268) »**. 
بنیاد پانزده خرداد تحت ریاست آخوند حسن صانعی هم دو سال بعد از صدور این فتوا، در سال 69 جایزه ای برای اجرای حکم قتل سلمان رشدی تعیین کرد که بعدا هرچند سال یکبار چیزی هم به آن اضافه می کرد. آخرین مورد اضافه کردن مبلغ جایزه در اخباری که در اینترنت منتشر شده مربوط است به شهریور سال 91 که بنیاد 15 خرداد جایزه قتل رشدی را با افزایش پانصد هزار دلاری، مبلغ آن را به سه میلیون سیصد هزار دلار رسانده است.
خمینی از بمب رسانه ای با انعکاس جهانی که منفجر کرده بود و بلوایی که با این پیام برپا کرده بود، برای تحکیم موقعیت به شدت آسیب دیده خود (در اثر پذیرش آتش بس و مجبور به عقب نشینی شدن از یکدنگی جنون آمیز در ادامه جنگی که برای گسترش دامنه «ولایتش» می خواست)، در داخل و نزد آخوندهای حوزه که احتمالا نق و نوق هایی کرده بودند و به گوشش رسیده بود، استفاده کرد و آن پیام سراسر تحقیر و اهانت را در سوم اسفند همان سال(67) به عنوان پیام به روحانیت و طلاب حوزه های علیمه فرستاد. اگر چه سلمان رشدی با حافظت شدیدی که دولت انگلیس برایش برقرار کرد، از تعرض و دسترسی ترویست های اسلامی مصون ماند، صدور این فتوا پیامدهای خشونت باری داشت و قربانیانی گرفت که به طور خلاصه اینها هستند: پس از فرمان و فتوای سید  روح الله الموسوالخمینی مبنی برکشتن سلمان رشدی افرادی در صدد اجرای این حکم بر آمدند از جمله ” مصطفی مازح”جوان لبنانی که پیش از همه توانسته بود با پاسپورت فرانسوی وارد هتل محل اقامت سلمان رشدی شود؛ ولی در روز حادثه با انفجار زودهنگام بمبی که برای کشتن رشدی کار گذاشته بود، از هدفش بازماند و کشته شد.
مدت زمانی بعد که البته فاصله نسبتا زیادی با این رویداد داشت، نشریه صبح که توسط مهدی نصیری سردبیر سابق کیهان منتشر می شد، با درج عکس بزرگی از وی او را معرفی و از او تجلیل کرد و در رژیم از او به عنوان «شهید» یاد می شود و مراسمی هم در تجلیل از او از سوی محافلی از رژیم برگزار شد. در سال ۱۹۹۱ مترجم آیات شیطانی به ژاپنی، هیتوشی ایگاریشی در توکیو با ضربات چاقو کشته شد، و به مترجم ایتالیایی کتاب هم در میلان حمله شد. در سال ۱۹۹۳ ناشر نروژی کتاب مورد حملۀ مسلحانه قرار گرفت. در همین سال عزیز نسین مترجم کتاب به ترکی در هتلی در شهر سیواس مورد حمله قرار گرفت. هرچند نسین توانست از هتل فرار کند ولی در پی به آتش کشیده شدن هتل ۳۳ نفر کشته شدند. این واقعه به کشتار سیواس معروف شد. دفتر نشر”نیما”در آلمان که ترجمۀ فارسی این کتاب را منتشر کرده بود به آتش کشیده شد و نیما نعمتی مدیر این انتشارات بار‌ها تهدید شد.همچنین سردبیر مجلهٔ “خلق”چاپ سلیمانیه که بخشی از ترجمهٔ کردی این کتاب را در سال ۲۰۱۰ منتشر کرده بود هدف حملهٔ مسلحانه قرار گرفت. سردبیر از این حادثه جان سالم بدر برد ولی مترجم کتاب از آن زمان پنهان شده‌است در حالی‌که تعدادی از روحانیون سلیمانیه و اربیل حکم قتل وی را صادر کرده‌اند. ».
مهاجمان به دفتر نشریه شارلی ابدو(چارلی هبدو) که در محل شرکتی در حومه شمال پاریس که بعد از گریز از محل جنایت در آنجا موضع گرفته بودند، و یک مهاجم دیگر که در ارتباط با آن همان مهاجمان در یک سوپرمارکت یهودیان در منطقه ای در پاریس دست به گروگانگیری 16 نفر زده بود، در عصر روز جمعه در حالی که هر دو نقطه در محاصره نیروهای ویژه بود در رویا رویی با آن نیروها کشته شدند. در همین روز جمعه که مصادف با تولد پیامبر اسلام هم بود، در ام القرای اسلام یکی دو صدا در محکوم کردن حمله تروریستی به نشریه شارلی ابدو شنیده شد. یکی از این صداها از سوی آخوند درنده احمد خاتمی در نماز جمعه بود که گفت««ما حمله تروریستی در فرانسه را به شدت محکوم می‌کنیم و معتقدیم اسلام اجازه کشتن بی‌گناهان را نمی‌دهد، خواه این بی‌گناه در پاریس باشد یا در سوریه و عراق و یمن و پاکستان و افغانستان.». و صدای دیگر از سوی رئیس جمهوری رژیم آخوندی در حضور «رهبر معظم انقلاب» بود، البته بدون نام بردن و اشاره مستقیم به رویداد کشتار نشریه شارلی ابدو. این دیدار هم به مناسبت سالروز تولد پیامبر صورت گرفت که رژیم « هفته وحدت مسلمانان» هم به مناسبت آن برگزار می کند.
آخوند روحانی در این زمینه گفت:« آنها که به ناروا به نام جهاد و دین و اسلام به آدم‌کشی و خشونت و افراط می‌پردازند، چه بخواهند و چه نخواهند در مسیر اسلام‌هراسی و اسلام‌ستیزی قدم گذاشته‌اند». آخوند روحانی به کلی جنایات رژیم به اسم اجرای اسلام و دین و با احکام اسلامی «محاربه با خدا و رسول» صورت گرفته و کشتن روزنامه نگاران و روشنفکران و قتلهای زنجیره ای توسط سربازان  گمنام امام زمان را از یاد برد. حتی یکی از «ولد زنا»های در خدمت اسلام و ولایت فقیه به نام محمدکاظم انبار لویی که در رسالت علیه روشنفکران و اهل قلم پارس می کرد و خرناس می کشید، قبل از شروع قتل کسانی چون میرعلایی و زالزاده یکبار با الهام از «فرمایشات رهبر» در مورد تهاجم فرهنگی، کسانی را که «نه تنها لتزام عملی به اسلام ندارند بلکه حتی گاهی گاه جرأت می کنند به مقدسات نظام توهین کنند و یا ارزشهای آنرا زیر سئوال ببرند»، مجوز انتشار نشریه های فرهنگی اجتماعی گرفته اند و «به دست و پازدن های فرهنگی خود چند سی سی سیاست تزریق کرده اند»  تهدید کرد که اگر می خواهند «دار فانی را به مرگ طبیعی وداع کنند»، پا را فراتر از گلیم خودشان دراز نکنند(رسالت 31 مرداد 70)
حرفهای روحانی در محکوم کردن آدم کشی و خشونت، مثل خیلی حرفها و ادعاهای مزوّرانه دیگر دست اندرکاران رژیم جنایتکار اسلامی این قاتلان جوانان و نوجوانان آزادیخواه و ترقیخواه ایرانی در دهه سیاه 60 و کشتار زندانیان سیاسی، درست بر خلاف عملکرد رژیم است. اما آنچه این محکوم کردنهای عملیات تروریستی خونین اسلامگرایان در پاریس   با همه توخالی بودنش به همراه دارد، گند زدن به خودشان و به رفتار امامشان در ماجرای صدور فتوای قتل سلمان رشدی است که همه شان آنرا تایید و اجرای آن را وظیفه و تکلیف دانسته اند و حتی فراتر از این یکبار مجمع روحانیون مبارز که آخوند موسوی خوئینی ها از عناصر محوری آن است، از آن فتوا و حکم خمینی با عنوان «عزت بخش» نام برد و تاکنون هیچکدامشان مریدان خمینی و گردانندگان این رژیم منحوس، خشونتبار بودن و زشت بودن آن فتوا را محکوم نکرده اند. 
اما در دیدار یاد شده خامنه ای حرفهایی زد که در درستی صد در صد آن تردیدی نیست و از بابت توهم زدایی موجود در آن برای کسانی که بسیار مایلند در مورد نابرد باری ذاتی اسلام خود را به نفهمی بزنند، یا به آن آگاهند اما با شیّادی می خواهند چهره و مفهوم دیگری از آن ارائه بکنند، سزاوار است که یک «خدا پدرت را بیامرزد» به او گفت و آن این که تصریح کرد:«ترویج پلورالیسم برداشت غلط از قرآن کریم و متون اسلامی» است و افزود که: «بر مبنای آیات صریح قرآن، اسلام، پلورالیسم را قبول ندارد» خامنه ای آیاتی را هم که برای «ترویج پلورالیسم» مورد استناد قرار می گیرد مورد اشاره قرار داده بود اما به نظر می رسد که پایگاه اطلاع رسانی «مقام معظم رهبری» برای این که به طور ناخواسته آیات مذکور را «ترویج»نکرده باشد، در درج سخنان «رهبر» آنها را حذف کرده است.
خامنه ای بر «اشدّاءُ عَلَی الکُفار رُحماءُ بَینَهم» بین مسلمانان تاکید کرده و این در حالیست که در همان روز اجازه برگزاری نماز جماعت به سنیان دعوت شده به مناسبت تولد پیامیر و هفته وحدت، نداده و علاوه بر آن معنی این «رُحماءُ بینهم» را هم در رفتاری که با ملی مذهبی ها و با منتظری و با کروبی و میرحسین موسوی که همه مسلمان و شیعه و  این نامبردگان از«یاران امام» و مسئولان بلند پایه نظام از اول انقلاب و «دوران دفاع مقدس» بوده اند،شده است، به روشنی برای همه عیان کرده اند.
 حال مناسبت است که یک نگاه و یاد آوری کوتاهی هم از کینه توزی و نابرد خمینی که - از همان نابرد بودن و عدم تحمل دگراندیشان در اسلام که همه را یا خراج گذار و «جزیه» پرداز و ذلیل و یا کشته می خواهد، سرچشمه میگیرد، بشود. خمینی از همان آغاز کینه و نفرت خود را به مطبوعات و اهل قلم نشان داد. او در اول خرداد 58 در دیدار با اعضای «کمیته های انقلاب اسلامی قزوین گفت: « من از شما تشكر مي كنم كه آمديد از نزديك با هم ملاقات كنيم و درد دلمان را بگوييم. درد زياد است. ما از سرنيزه ها و مسلسها فارغ شديم و اكنون سر قلمها بر ضد ماست. قلمها جاي سرنيزه آمده است. مقاله ها به جاي مسلسل به روي اسلام بسته شده[...]ما گرفتار به اصطلاح روشنفكرها هستيم. ما گرفتار آزاديخواهان هستيم [...] آنها آزادي را نمي دانند چيست و من اميدوارم يك وقت ملت ما و آزاديخواهان ما بيدار شوند و از اين غربي بودن بيرون بيايند» (کیهان 10 خرداد58)
خمینی دو ماه بعد حرف آخرش را زد و اواخر ماه رمضان و در 26 مرداد زمانی که در قم اقامت داشت اراده و تصمیم به قتل عام کردن اهل قلم و بستن مطبوعات را در سخنانی لبریز از خشم و جنون بر زبان راند و اظهار تاسف کرد که چرا از اول چوبه های دار در میدان های بزرگ برای برای «درو کردن» رهبران احزاب و دست اندر کاران مطبوعات برپا نکرده است و در همان سخنرانی به صراحت اعلام کرد که اگر لازم بداند، همه آنها را که مفسد و فاسد می نامید، یعنی همان دست اندرکاران مطبوعات و احزاب سیاسی را، با سرمشق قرار دادن «امیرالمومنین، مرد نمونه عالم» در گردن زدن هفتصد نفر از یهود بنی قریظه در یک روز، از دم تیغ خواهد گذراند. خمینی در همان سخنرانی دستور تعطیلی مطبوعات مستقل و تحت تعقیب قرار گرفتن دست اندرکاران آن را صادر کرد. در ویدئویی که لینک آن در زیر آمده است سخنان خمینی را می شود شنید:
روزنامه نگاران مطبوعات تحت کنترل و سانسور زمان شاه که به رغم تهدید های ساواک و حکومت نظامی و دولت نظامی با اعتصاب 62 روزه خود، مشت محکمی به پوزه دستگاه اختناق سرکوب شاه زده بودند و تاثیر بسیار در بالا بردن روحیه مردم در رویارویی با رژیم شاه گذاشته بودند، هنوز نفسی در «بهار آزادی» نکشیده، با اختناق مهیب تر و درنده تری روبه روشدند. بعد از سقوط رژیم شاه، یک نشریه طنز و فکاهی به نام آهنگر منتشر می شد و عملکرد تازه قدرت رسیدگان اسلامگرا را که در راه انحصار قدرت و سرکوب نیروهای مردمی و ترقیخواه بودند، با طنز و کاریکاتور مورد انتقاد انتقاد قرار می داد. این نشریه همراه با روزنامه آیندگان، به دفعات مورد انتقاد اعضای دولت موقت قرار گرفته بود همچنان که اطرافیان خمینی هم به شدت به این دو نشریه حمله می کردند و آدم عوضی و پر مدعایی که خمینی او را سرپرست رادیو تلویزیون تعیین کرده بود، صادق قطب زاده، به دفعات آیندگان و را آهنگر با ا از «رادیوتلویزیون ملی ایران» مورد حمله و اهانت قرار داد بدون این که به منتقدان و مورد حمله قرار گرفتگان امکان استفاده از آن و پاسخگویی داده شود. 
در پایان ذکری از شرارت و اعمال سیاه رژیم آریامهری را مناسب می دانم و آن این که هفته نامه طنز و کاریکاتور و پرطرفدار «توفیق» در دوران محمد رضا شاه چند بار مورد توقیف قرار گرفت و روشن است که در پی هر توقیف و تعطیلی موقت سروکار دست اندرکاران آن به دستگاه امنیتی می افتاد. توفیق درسال 1350 توسط رژیم شاه تعطیل شد و دیگر منتشر نشد.
توضیحات و منابع:
* در مورد شرعی بودن کشتن ساب النبی و رفتار پیامبر اسلام در این مورد در سایت عماریون در لینک زیر توضیحات فقهی و شرعی آمده است:
* اطلاعاتی در مورد فتوای قتل رشدی و پیامدهای آن
برای اطلاعات بیشتر در مورد نشریه توفیق
چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۳ - ۱۴ ژانویه ۲۰۱۵