نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۳ مرداد ۹, پنجشنبه

این فرد کاوری بر تن داشت که روی آن دروغ ، فقر و اختناق دلیل اقدام خودکشی نوشته شده بود.

حوالی ظهر امروز یک جوان ۳۶ ساله به بالای پل عابر پیاده میدان هفتم تیر رفت که ماموران اورژانس اجتماعی و نیروهای آتش‌نشانی به همراه تشک نجات در محل حاضر شده و پس از صحبت با وی، او را از بالای این پل عابر پایین آورده و تحویل عوامل نیروی انتظامی حاضر در محل دادند.

گفته می‌شود این فرد کاوری بر تن داشت که روی آن دروغ ، فقر و اختناق دلیل اقدام خودکشی نوشته شده بود.

 


کودکان اسرائيلی و فلسطينی/ می خواهم به اين مادران فلسطينی بگويم: " صبور و خوش بين باشید، به رسميت شناختن دو طرفه، ممکن است

Tsemel-Leah-1

۱۳۹۳/۰۵/۰۹- Leah TSEMEL: والدين من درست قبل از قتل عامی که قسمت اعظم خانواده ام درآن کشته شدند، اروپا را به مقصد مکانی- که فلسطين ناميده می شد و ما آن را اسرائيل می ناميم – ترک کردند تا زندگی بهتر و امنيت يک کشور را برای من فراهم کنند. پس از حدود شصت سال نمی توانم بگويم که آنها موفق شده اند، کاملاً برعکس. به نظر می رسد تمام کسانی که می خواستند کشور اسرائيل را بنا نهند، نمی دانستند که ساختن آينده ای جديد بر پايۀ بيدادگری امکان پذير نيست. هم اينک بيش از سی سال است که از فلسطينی ها در دادگاه های اسرائيلی دفاع می کنم و معذلک با تمام تلاش خود براي فهماندن اين حقيقت انکار ناپذير به قاضی ها، هميشه موفق نبوده ام. وضعيت هر روز بدتر می شود و سال گذشته برای يک قدم به جلو، مجبور شدم دو تا سه قدم به عقب بردارم.

نويسنده ای به نام "ديويد گراسمن" دربارۀ "دگرگونسازی" زبان ای صحبت می کند که توسط نيروهای اشغالگر اسرائيلی اختراع شده است. "اشغال"، به " آزاد سازی" تبديل شده است. "استعمار" به "استقرار صلح"، "کشتار" به "هدف گيری" ...، اين تلاش در کتمان جنايت، به راديکاليزه شدن زبان در نزد فلسطينيان نيز انجاميده است. پيشترها که فلسطينيان در بيت المقدس براي مشاوره نزد من می آمدند، دربارۀ "سرباز" يا " اشغالگر" که برای مثال گوسفند آنها را دزديده بود، حرف می زدند، ولی امروز کودکان فلسطينی همانند بزرگترهايشان ديگر از اين کلمات استفاده نمی کنند. آنها آشکارا می گويند Elyahud (يهودی ها): " يهودی ها کارت شناسائی مرا توقيف کردند"،" يهودی ها مرا زدند"، " يهودی ها خراب کردند " ... و غيره. دولت اسرائيل که بدين ترتيب نمايندۀ همۀ يهودی های جهان شده است، چقدر مرا می ترساند، زير در آينده همۀ يهودی ها با برچسب سرباز، پليس و اشغالگر، شناسائي خواهند شد.

کودک فلسطيني که از لغت Elyahud برای خطاب کردن يهودی ها، افراد دارای يونيفرم، افراد دارای کاکی (کاسکت) استفاده می کند، در آينده در آغوش تعصب و خشک انديشی خواهد افتاد. ولی اشتباه نکنيم. تعصبی اينگونه، نزد يهودی ها نيز تقويت می شود. بر روی ديوارهای شهرهای مان می توان عبارت " عربها بيرون" يا " مرگ بر عرب ها" را به زبان عبری خواند.

تا جايی که، دولت اسرائيل ما چنين آشکارا دربارل آقاي ياسر عرفات ، رئيس جمهور منتخب فلسطينی ها صحبت می کند: او را بکشيم؟ تبعيدش کنيم؟ يا با انجام يک انتخابات رئيس جمهور ضعيف تری انتخاب کنيم که بتوانيم هرچه می خواهيم توسط او بدست آوريم؟

طبيعتاً قربانيان اصلی اشغال و ظلم و ستم از هر دو طرف، کودکان هستند. قوانين مصوب پيش از سال ١٩٤٨ که در دوران تحت الحمايگی بريتانيا، پيش از استقلال اسرائيل رواج داشتند، هنوز اجرا می شوند. اين قوانين به هر قدرت اشغالگری، اجازۀ اعمال مجازات های دستجمعی را می دهد.

من اخيراً در دادگاهی موفق نبودم. سعی کردم به نام يک انجمن دفاع از حقوق بشر در برابر تخريب خانۀ يک جوان فلسطينی مقاومت کنم، او دريک عمليات انتحاری، با انفجار بمب نزديک کمپ نظامی درحوالی تل آويو کشته شده و هشت نفر ديگر را نيز به کشتن داده بود. قانون مصوب دوران تحت الحمايگی (بريتانيا) می گويد که خانۀ کسی که درعمليات شرکت کرده، بايد ويران شود. زمانی که خانوادۀ آن جوان را خواستم تا به آنها بگويم که در دادگاه موفق نبوده ام و خانه به زودي تخريب خواهد شد، مادر او به من گفت "می دانستيم که اميدی نيست، و ساعت ها است که آن خانه را تخليه کرده ايم".

خيلی کم اتفاق می افتد که وقت داشته باشيم تا خانه را قبل از اجرای حکم تخليه کنيم. تخريب خانه، فقط کسي را که قانون را زيرپا گذاشته تنبيه نمی کند، بلکه خانواده او را نيز هدف می گيرد، اغلب، ارتش بدون تفکر اين کار را انجام می دهد: "شما فقط پنج دقيقه وقت داريد که خانه را تخليه کنيد". همه چيز نابود می شود، حتی مبل ها و وسايل شخصي. گاهی از اين خانواده ها می پرسم ظرف اين چند دقيقه چه چيزهائي را برمی داريد. می گويند: "مدارک تحصيلی بچه ها". باخوشحالي می گويم: "چه خوشبينی ای! "

کودکان يا برادران و خواهران تروريست هاي فلسطيني براي بقيه عمرشان تحت تاثير اين وقايع خواهند بود. در وضعيت اشغال نظامي، آنها حق ترک کشور، جابجائي از شهري به شهر ديگر، ادامۀ تحصيل در جاي ديگر، يا ديدن نزديکان خود را در زندان ندارند. در اين سال های اخير، خانوادۀ تروريست هاي فلسطيني به عنوان تنبيه، کوچ داده مي شوند. از آغاز انتفاضۀ جديد، کليۀ شهرها و روستاهای سرزمين هاي فلسطيني اشغال شده، تحت محاصره و منع عبور و مرور کامل قرار دارند و تانک هاي اسرائيلي به دلخواه به آنها وارد يا از آنها خارج مي شوند. کودکان فلسطيني ورزش جديدي انجام مي دهند که عبارتست از بالا رفتن از تپه ها، کوه ها و کليۀ موانع ايجاد شده توسط اسرائيلي ها براي جلوگيري از عبور از يک شهر يا يک روستا به ديگري. اگر اين « ورزش » در بازي هاي المپيک وجود داشت، فلسطيني ها حتما" صاحب مدال طلا مي شدند.

آقاي آريل شارون در حال احداث يک "ديوار امنيتي" بين اسرائيل و فلسطيين است که مرز هاي تعريف شدل سال ١٩٦٧ را رعايت نمي کند. هدف از احداث اين ديوار در وحلۀ اول ايجاد نوعي آپارتايد بين ساکنان يهودي و فلسطيني و سپس غصب زمين هائي است که هنوز توسط مهاجرين يهودي، تحت کنترل دولت اسرائيل قرار نگرفته اند.

اگر نمايش مادران فلسطيني، کودکاني که مشغول بالا رفتن از موانع هستند، به نظر خنده دار است، ولي حوادثِ هولناک، بيشتر و بيشتر مي شوند. به تازگي سربازان اسرائيلي از عبور يک زن باردار فلسطيني در حال زايمان از يک پست کنترل جلوگيري کرده اند و باعث مرگ کودک شدند.

ظلم و ستم و تحقير، هر روز بيش از روز پيش مي شود. اگر پدري بخواهد کودک خود را از دهکده اي نزديک رام الله... به بيمارستاني برساند، بايد ساعت ها راه برود. و اين پدر چه تحقيري را بايد تحمل کند، يک ريش سفيد قوم بايد براي عبور از پست کنترل، به سربازان التماس کند؟ چه تصويري از والدين در ذهن کودک نقش خواهد بست؟

کشتار جوانان که جاي خود دارد، مانند همان کودک ده ساله اي که نزديک يک پست کنترل در خروجي بيت المقدس به خاطر پرتاب سنگ کشته شد، يا پرتاب بمبي به وزن يک تن روي غزه (که بالاترين تراکم جمعيتي را در تمام دنيا دارد) توسط هواپيماي اسرائيلي که منجر به کشته شدن شانزده کودک گرديد ...، هم اکنون سه سال است که "محمد الدوره" کوچک در آغوش پدر جان به جان آفرين تسليم کرده است، او يک سمبل نيست، بلکه تجربه اي است که هر روز اتفاق مي افتد.

قسمتي از اين تراژدي عظيم به شباهت اين دو ملت بر مي گردد. دوستي اروپائي از من سؤال کرد که چگونه سربازان مي تواند يهوديان عرب را از اعراب غير يهودي شناسائي کنند، در حالي که همه به هم شبيه هستند. چيزي را که شنيده بودم به او گفتم: "سرباز، مستقيماً در چشمان فرد نگاه مي کند و اگر چشمان او چشمان يک يهودي بود، او حتماً عرب [یهودی] است".

روزي در مرز فلسطين شرقي و غربي، ١٥٠ فلسطيني را با سنين مختلف در يک پارک عمومي ديدم. آنها از نوار اردن مي آمدند و مجوز معتبر اسرائيلي نداشتند. با اطمينان از خودم به عنوان يک زن سفيد پوست، يهودي و وکيلT سعي کردم با اين مردان و سربازان صحبت کنم و مشکل را حل کنم. سربازان باتري تلفن هاي همراه اين مردان را ضبط کرده و به آنها دستور داده بودند که صحبت نکنند. آنها ساکت سر جاي خود ايستاده بودند و من ناگهان احساس حماقت کردمT زيرا آنها وضعيت را بهتر از من درک مي کردند. آنها مي دانستند که اگر به من جواب دهندT برايشان گران تمام خواهد شد و دخالت من هيچ ارزشي ندارد.

حاکميت تحميلي سربازان و پليس اسرائيلT بسيار سنگين تر از سيستم قضائي است که من نمايندۀ آن هستم. به پريمو لوي Primo levi (١) فکر مي کردم، در حاليکه با خود مي گفتم او بايد خيلي خرسند باشد که زنده نماند تا ببيند که اينبار ملت ديگري است که قرباني يهوديان شده است.

نخست وزير سابق اسرائيل "گلدان ماير" مي گفت که "افزايش جمعيت افسار گسيختۀ فلسطينيان، هر شب باعث کابوس من مي شود". در ٢٩ اوت گذشته، مجلس کنست لايحه اي را به تائيد رسانده که در صورت ازدواج يک مرد اسرائيلي با يک زن فلسطيني در سرزمين هاي اشغالي، همسر حق ورود به اسرائيل را ندارد و هر بچه اي که متولد شود و در اولين سال تولد نام او ثبت نشود، اسرائيلي محسوب نخواهد شد. ما با تمام قوا در حال مبارزه با اين سياست تمايز هستيم، که بايد جرأت گفتن نام اصلی آن را داشته باشيم: نژادپرستی.

چگونه مي توانيم از عاملين عمليات انتحاري ياد نکنيم؟ آنها کودکان فلسطيني هستند. از ميان آنها کساني را مي شناسم که کشته شده اند و کساني که زنده اند. اشتباه نکنيم آنها اينکار را نمي کنند چون به آنها وعدۀ هفتاد دوشيزۀ باکره را در آنسوي شهادت داده اند و يا چون شستشوي مغزي شده اند. اگر اين جوانان از کليۀ قشرهاي جامعه، داوطلبانه براي مرگ آماده اند، براي اين است که احساس نا اميدي عميقي مي کنند. آنها اين حس را دارند که چيز زيادي براي از دست دادن ندارند و شايد با اين کار حداقل افتخاري کسب کنند. در بارۀ جامعه ای مانند فلسطين که کودکانی آمادۀ مردن تربيت می کند، يا جامعۀ ما که می تواند گروه های مخفی ای بوجود آورد که قادرند خودروی بمب گذاری شده ای را در بيت المقدس نزديک يک مدرسۀ دخترانه، پارک کنند، چه مي توان گفت؟

کشتن کودکان به تمايلي جنون آسا تبديل شده است! از آغاز آخرين انتفاضه، ٧٠٠ فلسطيني و ١٠٠ اسرائيلي زير ١٦ سال جان خود را از دست داده اند. در سه سال اخير ، ارتش و پليس اسرائيل ٣٨٢ کودک فلسطيني را کشته اند و ٧٩ کودک يهودي نيز جان خود را از دست داده اند.

کودک اسرائيلی بودن، امروز در اسرائيل يک کابوس است. مي ترسيد که سوار اتوبوس شويد، به بازار يا منزل يکي از دوستان برويد، قبل از ورود به هر جايي، سربازان شما را تفتيش مي کنند. و اين مغلطۀ بيمارگونه که من با آن مبارزه مي کنم، مبني بر اين که تاريخ قتل عام يهوديان (" مردم جهان از يهودي ها متنفرند، ما هميشه قرباني بوده ايم" ) و « قرباني شدن» جديد اسرائيلي ها (" ما قرباني هستيم، زيرا فلسطيني ها مار مي کشند")، با هم مرتبط اند.

اين مقايسه قابل قبول نيست. در گذشته ما قرباني بوده ايم، ولي هم اينک اين مائيم که ديگران را قرباني مي کنيم. پس از سي و شش سال اشغال، دومين نسل ساکن در سرزمين هاي اشغالي به نام انجيل صحبت مي کنند. چگونه مي توانيم از وطن جديد خود جدا شويم؟ " درست پس از ١٩٦٧، سربازان جوان از خود مي پرسيدند: " آيا ما حق داريم زمين هاي ملت ديگري را فتح کنيم؟ از اين پس عملاً ديگر سؤالي پرسيده نمي شود. تمامي سربازان جوان توجيه شده اند. همگي آنها در پست هاي کنترل به کار گمارده شده اند، حتي يکي از آنها پيدا نمي شود که در نيمه هاي شب، خانواده اي را براي دستگيري عضوي از آن، از خواب بيدار نکرده باشد.

تعداد کمي از سربازان، که البته هر روز بيشتر مي شوند، از انجام خدمت سربازي در سرزمين هاي اشغالي سرباز مي زنند. تعداد بيشتري از اسرائيلي ها مي گويند " نمي خواهم خود را در اين کار درگير کنم". اميد ديگر ما به والدين است، اين والدين قهرمان فلسطيني که برخلاف اشغال، تنفر را به کودکان خود نمي آموزند، به آنها اجازه نمي دهند که با اسرائيلي ها مانند هيولا رفتار کنند، با آنها دربارۀ عقايد مختلف موجود بين اسرائيلي ها صحبت مي کنند. به آنها ياد مي دهند که دربارۀ مردم بر اساس رفتار آنها قضاوت کنند، نه بر اساس اصل و ريشۀ آنها.

می خواهم به اين مادران فلسطينی بگويم: " صبور و خوش بين باشید، به رسميت شناختن دو طرفه، ممکن است، ما قبلاً نتيجۀ کار سازمان آزاديبخش فلسطين (OLP) را ديده ايم. هم اکنون، در جهان (در سال ١٩٦٧ اينطور نبود) تمايل عمومي براي تشکيل يک دولت فلسطيني در همسايگي دولت اسرائيل وجود دارد . نسل بعد را آماده کنيد، زيرا آينده حامل خبرهاي خوب خواهد بود". مي خواهم به مادران اسرائيلي که براي صلح مبارزه مي کنند يادآوري کنم که آنها قبلاً در جنگي پيروز شده اند و حالا بايد آنرا ادامه دهند. "سازمان چهار مادر"، برگرفته از "چهار مادر انجيل" ، اين پيروزي را بدست آورده که ارتش اسرائيل بايد از لبنان خارج شود. سازمان ديگري به نام زنان سياه پوش، هم اينک به مدت ٢٠ سال است که هر هفته بر ضد اشغال راه پيمائي مي کنند، به آنها مي گويم: " شما پيروز خواهيد شد".

گروه ديگري نيز از زنان اسرائيلي وجود دارد که در کنار سنگر ها جمع مي شوند و در کنار سربازان، پسران خودشان، مي ايستند و به آنها و همچنين به فلسطيني ها مي گويند: " ما با اين نژاد پرستي وجه مشترکي نداريم، ما عليه آن هستيم"

" نوريت پلد" که پدر او يک ژنرال عاليرتبه بود، به خاطر صلح مبارزه ميی کند. دختر او که نوجوانی بيش نبود، در مرکز بيت المقدس طی يک عمليات انتحاری توسط نوجوانی فلسطينی کشته شد (٢). اين زن به جای برگزيدن تنفر، صلح را انتخاب کرده و سازمانی تشکيل داده که والدين فلسطينی و اسرائيلیِ قربانی تروريسم را گرد هم می آورد و برای صلح مبازه می کند.

هنگاميکه او در سال ٢٠٠١ جايزۀ ساخاروف را دريافت کرد، در مقابل پارلمان اروپا، ابراهيم، پدر افسانه ای اسحاق و اسماعيل، سمبل دو ملت را ياد کرد. ابراهيم می خواست برای اثبات ايمان خود به خداوند، اسحاق را قرباني کند که خداوند او را از اينکار بازداشت و برای او گوسفندی فرستاد تا به جای پسرش قربانی کند. "اگر نخواهيم که کرۀ زمين ما پر از کودکان مرده باشد، ما مادران بايد صدای خود را بلند کنيم و ساير صداها را خفه کنيم. ما بايد کاري کنيم که همۀ دنيا صداي خداوند را بشنوند که به ابراهيم مي گويد: "دستت را بر روي کودک بلند مکن "

١ – پريمو لووي ، از بازماندگان اردوگاه اشويتس که در کتاب "اگر يک انسان بود"، مشاهدات خود را بيان کرد. اين کتاب شهرت جهاني يافت و به مثابۀ کتاب مرجع در مورد جنايات فاشيسم تبديل شد. او که متولد ١٩١٩ بود، در سال ١٩٨٧ خودکشي کرد.( م)

٢ – رجوع شود به مقاله نوريت پلد، " بی بی تو چه کردی " لوموند ديپلماتيک، اکتبر ١٩٩٧

منبع: لوموند دیپلماتیک، 
نوامبر ٢٠٠٣

فلیسیا ـ آمالیا لانگر در سال ۱۹٣۰ در خانواده‍ای یهودی در شهر تارنوو (لهستان) دیده به جهان گشود. بیشتر اعضای این خانواده در "شوآه" به قتل رسیدند. او در سال ۱۹۵۰ راهی اسرائیل شد و از سالهای ۷۰ تا کنون یکی از مشهورترین وکلای مدافع جهان بشمار می رو



فلیسیا ـ آمالیا لانگر در سال ۱۹٣۰ در خانواده‍ای یهودی در شهر تارنوو (لهستان) دیده به جهان گشود. بیشتر اعضای این خانواده در "شوآه" به قتل رسیدند. او در سال ۱۹۵۰ راهی اسرائیل شد و از سالهای ۷۰ تا کنون یکی از مشهورترین وکلای مدافع جهان بشمار می رود.
خانم لانگر درسال ۱۹۶۷ علیرغم کارزاری وسیع و خصمانه وکالت فلسطینی ها را در دادگاه‍های نظامی بعهده گرفت.
فلیسیا لانگر از سال ۱۹۷۰ تاکنون با پذیرش شهروندی آلمان در توربینگن زندگی می‍کند. "نوبل آلترناتیو" یکی از جمله جایزه ها و نشان‍های گوناگون دریافتی او به شمار می‍رود.
او در سال ۲۰۱۴ به دعوت مشترک گروهی از ایرانیان و اسرائیلیان، روزهایی در برلین اقامت داشت و در یک برنامه سخنرانی شرکت کرد. در این برنامه بیش از یک صد نفر از شهروندان آلمانی و ایرانی حضور داشتند.
در زیر با متن مصاحبه ی خانم مارلند گورینگ ("نویس دویچلند") با فلیسیا لانگر آشنا می شوید.


• خانم لانگر، الان به تصاویری از غزه و اسرائیل که نگاه می‍کنید، چه احساسی به شما دست می دهد؟

ـ من الان چنان درمانده و خشمگینم، که نمی توانم احساس خود را بیان کنم. هنگامی که در این تصویرها چشمم به کودکان، سالخوردگان و مردگان می افتد، می گویم: شرم باد بر ما!
گفته می شود که تاکنون دست کم ۷۰۰ فلسطینی در غزه کشته شده اند. دو سوم کشته شدگان از افراد غیرنظامی بوده اند. کودکان بخش بزرگی از جمعیت غزه را تشکیل می دهند، به این خاطر شمار کودکان کشته شده زیاد است،. فکر می کنم که سرانجام این سیاست دهشت انگیز اسرائیل جز پاشیدن تخم نفرت نخواهد بود. به نظر می‍رسد که اتئلاف فتح و حماس، اسرائیل را به این تجاوز برانگیخت. اسرائیل نمی خواست و نمی خواهد چنین وحدتی را بپذیرد.


• نظرتان درباره واکنش بین المللی چیست؟ آیا آن را متناسب (با ابعاد کنش اسرائیل) می‍بینید؟ 

ـ این واکنش ضعیف است و کارا نیست. ارتش اسرائیل به جنگی جنایت کارانه دست زده است. ارتش اسرائیل به افراد غیرنظامی حمله و خانه های آنها را ویران می کند. این نه تنها شرم آور، بلکه ناقض کنوانسیون ژنو و قطعنامه های سازمان ملل است. اما جهانیان این کشتار را نمی بینند. من در یک برگ اینترنتی فلسطینی ها از کشتاری در یک "گتو" سخن گفته ام. 
هفت سال است که مردم غزه در پس حصار زندگی می کنند و رنج می برند. هشتاد در صد آنها زیر مرز فقر زندگی می کنند. ۹۰ درصد ساکنان غزه دسترسی به آب آشامیدنی ندارند. غزه بزرگترین زندان جهان است. 
به گفته ی جان جینگ، سرپرست موسسه ی کمک به پناهندگان فلسطینی سازمان ملل متحد، "اکنون غزه مترادف است با نقض حقوق بین المللی و انسان ستیزی". جان جینگ این حرف را نه امروز، بلکه یک سال پیش به زبان آورد.
هیچ سیاستمدار غربی نیست که مسئول این وضع نباشد. برای نمونه خانم مرکل، که به قدر قدرت ترین زن جهان مشهور است، ورود ارتش اسرائیل به غزه را تایید کرد و حتی یک بار هم حاضر نشد که از کشتار کودکان در غزه ابراز تاسف کند. نمی دانم آیا خانم مرکل احساسی نیز دارد! 

• نظرتان درباره حماس چیست که از مناطق مسکونی موشک پرتاب می‍کند؟ 

ـ من نه تنها با موشک پرانی، بلکه با هرگونه آزار و کشتار مردم بی گناه مخالفم. من هرگز از خود آمادگی نشان ندادم که وکالت کسانی را قبول کنم که به چنین اعمالی دست زده بودند.
به یاد داشته باشید که اسرائیل ۴۷ سال است که فلسطین را اشغال کرده است، و سیاست سرکوبگرانه و آپارتاید گونه ی اسرائیل سبب ساز ناآرامی و خشونت در مناطق اشغالی شده است. پرتاب موشک به سوی اسرائیل نیز پیآمد چنین سیاسی است. ولی با این وجود باید آن را محکوم کرد.
با کمال تاسف باید گفت که جنگ اسرائیل، جنگی است ویرانگر و دردناک. ما در "کنست" نماینده ای داریم بنام "آیلت شاکل" از حزب "بیت یهودی" که در دولت نیز شرکت دارد. او در یک برگ اینترنتی نوشت: 
"همه ی فلسطینی ها دشمن ما هستند. حتی زنان فلسطینی را باید کشت، چون اینها مار به دنیا می آورند."
گرچه ما در اسرائیل افراد صلح جو نیز داریم، اما نمی توان از جنبش صلح سخن گفت. بدبختانه هواداران صلح در اسرائیل در وضعیت بدی به سر می برند. هر حرفی از صلح خیانت خوانده می‍شود. 

• اما اسرائیل چگونه باید از خود در برابر موشک پرانی ها دفاع کند؟

ـ بهترین دفاع از خود، از راه صلح جویی است. بدون صلح آینده امنی وجود نخواهد داشت. اسرائیل سال‍هاست که می توانست راه صلح را پیشه کند. "سازمان آزادیبخش فلسطین" نه تنها اسرائیل را به رسمیت شناخته، بلکه هوادار تشکیل دو کشور اسرائیل و فلسطین نیز هست. حماس هم گفته است، که چنان‍چه مردم فلسطین خواهان تاسیس دو کشور باشند، از این طرح پشتیبانی خواهد کرد. نزدیکی "فتح" و"حماس" گامی است بس مهم. از سوی دیگر، اسرائیل است که هر گونه پیشنهادی را برای پیشبرد رد می کند و اشغالگری خود را گسترش می بخشد.
در حال حاضر ۶۰۰۰۰۰ اسرائیلی در مناطق اشغالی سکنا گزیده اند، یعنی ۲۲ درصد فلسطین. در حالی که چنین اقدامی ناقض قوانین بین لمللی است. این جنگ، جنگی است جنایت کارانه. باید پرسید که چرا اسرائیل چنین کاری را به خود اجازه می دهد؟
من و همسرم از بازماندگان "هولوکاوست" هستیم و الان می‍بینیم که هم اکنون اسرائیل برای توجیه جنگ افروزی خود به سوء استفاده از "هولوکاست" دست می یازد و من بر این گفته خود پافشاری می کنم.
شوهرم در ۵ اردوگاه نازی ها بسر برد و در سال ۱۹۴٨ در "ترزین اشتات" آزاد شد.
هر چند هر دوی ما همه ی بستگان خود را از دست داده ایم، اما انساندوستی خود را حفظ کرده ایم.

• آیا راه حلی سراغ دارید؟

ـ آری. حتما راه حلی هست. اما بدون اعمال فشار بر اسرائیل نمی توان سیاست اسرائیل را تغییر داد.
در افریقای جنوبی بساط " آپارتاید" برچیده شد، چون مردم این کشور از همبستگی جهانیان و سازمان ملل برخوردار بودند. اما فلسطینی ها را بحال خود تنها گذاشته ایم.

• نخستین گام اسرائیل چه باید باشد؟

ـ نخست اسرائیل باید به مسئله ی سکونت اتباع خود در مناطق اشغالی به نحوی فیصله دهد. چگونه؟ من نمی دانم، ولی اسرائیلی ها این را می دانند. اسرائیل باید به اشغال فلسطین پایان بخشد، به حقوق فلسطینی ها احترام بگذارد و به آنها حق بازگشت به زادگاهشان را واگذار کند. فراموش می شود که همه این خواستها را می توان در قطع‍نامه های سازمان ملل نیز خواند. این فراموشکاران در "حزب چپ" نیز هستند. پدیده ای که برای من اسرائیلی و یهودی شرم آور است.  

بیش از ۱۰۰ هنرمند اسپانیایی، از جمله خاویر باردم و پنه‌لوپه کروز، زوج سینمایی و ستارگان سینما، و پدرو آلمودوار، فیلمساز مطرح این کشور، دادخواستی را با عنوان «بیانیه فرهنگ در برابر نسل‌کشی فلسطینی‌ها» بر صفحه فیس‌بوک امضا کردند که اسرائیل را به‌شدت مورد انتقاد قرار داده و خواهان آتش‌بس فوری در غزه شده‌ است.



بیش از ۱۰۰ هنرمند اسپانیایی، از جمله خاویر باردم و پنه‌لوپه کروز، زوج سینمایی و ستارگان سینما، و پدرو آلمودوار، فیلمساز مطرح این کشور، دادخواستی را با عنوان «بیانیه فرهنگ در برابر نسل‌کشی فلسطینی‌ها» بر صفحه فیس‌بوک امضا کردند که اسرائیل را به‌شدت مورد انتقاد قرار داده و خواهان آتش‌بس فوری در غزه شده‌ است.

به گزارش وب سایت رادیو زمانه به نقل از خبرگزاری آلمان، در این دادخواست بازیگران، فیلمسازان، نویسندگان و موسیقی‌دانان اسپانیا از دولت این کشور و اعضای اتحادیه اروپا خواسته‌اند تا «بمباران مردم غیرنظامی فلسطین در نوار غزه از طریق هوا و زمین و دریا را محکوم کنند.»

«بیانیه فرهنگ در برابر نسل‌کشی فلسطینی‌ها» نامه سرگشاده‌ای بود که پیش از این خاویر باردم آن را با تفاوت‌هایی نوشته بود و روزنامه‌ها و وب‌سایت‌های اسپانیایی آن را منتشر کرده بودند.

خاویر باردم ۴۵ ساله و برنده جایزه اسکار در این بیانیه ضمن بیان این‌که «این یک اشغال و جنگ نابودگر علیه مردم بی‌دفاع است»، رفتار کشورهای غربی را که به این «نسل‌کشی» اجازه می‌دهند، «غیرقابل درک و توجیه» و «شرم‌آور» توصیف کرده بود.

با این حال متن دادخواستی که در فیس‌بوک ده‌ها هنرمند آن را امضا کرده‌اند ملایم‌تر از متنی است که باردم نوشته بود.

هنرمندان در این دادخواست خواهان بازگشت اسرائیل به مرزهای سال ۱۹۶۷ و برداشتن محاصره غزه شده‌اند. آنها همچنین گفته‌اند که اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها باید پای میز گفت‌وگو بنشینند تا به یک «صلح عادلانه و پایدار دست یابند.»

امضاکنندگان دادخواست افزوده‌اند که گذرگاه‌های مرزی باید بلافاصله گشوده شوند تا رفت و آمد مردم، تیم‌های پزشکی و توزیع داروها و مواد غذایی، امکان‌پذیر شود.

از دیگر امضاکنندگان این دادخواست می‌توان به بازیگرانی چون روزا ماریا ساردا، لولا هره‌را، ادواردو نوریگا، و همچنین فیلمسازانی چون بنیتو زامبرانو و مُنتشو آرمنداریز اشاره کرد.

خاویر باردم برای رفع هرگونه تعبیر ضدیهودی بر بیانیه خود گفته بود: «پسر من در یک بیمارستان یهودی به دنیا آمده است برای این‌که بسیاری از کسانی که من دوستشان دارم و به من نزدیک هستند، یهودی‌اند. یهودی بودن مترادف با پشتیبانی از چنین قتل عامی نیست، همان‌طور که فلسطینی بودن به معنای تروریست گروه حماس بودن نیست.»

باردم افزوده است: «این یک ادعای پوچ است و به این می‌ماند که هر آلمانی را با نازیسم پیوند دهیم.»



هنرمندان مطرح دیگر از کشورهای مختلف نیز در رابطه با رویدادهای غزه در شبکه‌های اجتماعی واکنش نشان داده‌اند. از جمله مدونا، خواننده آمریکایی خشم خود را از سکوت جامعه جهانی نسبت به کشتار در غزه ابراز داشته و نوشته است: «من از حماس پشتیبانی نمی‌کنم. من از کرامت انسانی و احترام به آن دفاع می‌کنم. من از صلح دفاع می‌کنم. جنگ را تمام کنید!»

میا فارو، بازیگر آمریکایی نیز در توئیت خود از اعتراض به «خشونت اسرائیل در غزه» به‌دور از «احساسات ضد یهودی» پشتیبانی کرده است.

جان کیوساک، بازیگر آمریکایی هم در صفحه توئیتر خود گفته است: «بمباران غیرنظامیان دفاع مشروع از خود نیست.»

پیام مروان برغوتی از زندان هداریم، سلول ۲۸ ترجمه بهروز عارفی

پیام مروان برغوتی
از زندان هداریم، سلول ۲۸

ترجمه بهروز عارفی
Wed 30 07 2014 


روزنامه اومانیته، ۲۷ ژوئیه ۲۰۱۴
به خلق ما و به جهان

اجازه میخواهم ابتدا به خلق مان، به شهیدان کشته شده در جریان تجاوز وحشیانه اسرائیل علیه باریکه غزه، از جمله کودکان، زنان و سالمندان سلام کنم؛ درود بفرستم به خیزش توده ای بیت المقدس، کرانه باختری و درون اسرائیل و همچنین به جنبش های مقاومت . از سلول باریکم در میان هزاران زندانی فلسطینی،پیام من این است:

تجاوز دهشتناک علیه خلق مان را محکوم کرده و تاکید می کنم که این تجاوزی است علیه همه ی فلسطین، همه ی ملت ما، علیه همه عرب ها، مسلمانان، و همه آزادی خواهان سراسر جهان.

از رهبران فلسطینی، پیش از همه، کمیته اجرائی سازمان آزادی بخش فلسطین، کمیته مرکزی الفتح، رئیس محمود عباس، حکومت او، رهبری باریکه غزه، می خواهم که در کنار خلق مان در نبرد دائمی مقاومت برای درهم شکستن محاصره و بازسازی شرکت کنند.

خلق مان را فرامی خوانم تا جنبش توده ای گسترده ای به راه انداخته و در تظاهرات علیه تجاوز و اشغال شرکت کند.

برچیده شدن فوری محاصره ی غیرانسانی علیه خلق ما در باریکه غزه، تضمین گشایش گذرگاه رفح ضروری است و آن هم برای همیشه.
از بخش های امنیتی فلسطین و نیروهای ملی می خواهم که با حفاظت از شهروندان در سراسر سرزمین به وظیفه شان عمل کنند.

اهمیت دارد که دوباره، سازمان ملل متحد را برای کسب عضویت کامل دولت فلسطین و دسترسی به همه کنوانسیون ها و نهادهائی که محافظت از حقوق خلق ما را تضمین کند، به اقدام فراخواند. و در ابتدا از دیوان بین المللی جنائی شروع کرد.

راه آزادی و کرامت از فداکاری مفروش است.

ملت ها نباید تسلیم شوند. ملت ها نمی توانند شکست بخورند و باید همزیستی با اشغالگر و متجاوز را رد بکنند.

خلق ما دارای منابع پایان نیافتنی است برای ادامه ی مبارزه.
ما موظف هستیم که فداکاری او را به پیروزی سیاسی تبدیل کنیم و آن ها را هر چه بیشتر به آزادی و استقلال نردیک نمائیم. خلق ما باید با اتحاد تلاش هایش به اشغال خاتمه دهد و مظهر وحدت ملی ای باشد که به معنی قانون پیروزی برای همه خلق های ستمدیده است.

آخرسر، به خلق فلسطین، هرجا که هست، می گویم که دیدار ما نزدیک است. این میله های زندان، هم چون محاصره، تجاوز و اشغال شکست خواهند خورد.

رتش اسرائیل ١٦ هزار نیروی ذخیره را احضار کرد

ارتش اسرائیل ١٦ هزار نیروی ذخیره را احضار کرد


احضار افراد بیشتر احتمال گسترش عملیات اسرائیل در غزه را بیشتر کرده است
با ادامه جنگ در غزه، ارتش اسرائیل تعداد دیگری از افراد ذخیره را به خدمت احضار کرده و از آمادگی خود برای "پوزش خواهی" از اصابت گلوله به محل اسکان آوارگان جنگ غزه سخن گفته است.

عملیات نظامی اسرائیل در نوار غزه روز ٨ ژوئیه با حملات هوایی آغاز شد و در روز ١٧ ژوئیه، با عبور واحدهای زمینی از مرز با غزه، گسترش یافت. اسرائیل هدف از عملیات غزه را نابودی توان موشکی حماس و جهاد اسلامی و انهدام تونل‌هایی اعلام داشته که، به گفته مقامات نظامی اسرائیلی، پیکارجویان فلسطینی از آنها برای رخنه به خاک اسرائیل استفاده می‌کنند.
روز پنجشنبه، ٩ تیر (٣١ ژوئیه)، سخنگوی ارتش اسرائیل اعلام کرد که با توجه به ادامه عملیات نظامی در نوار غزه، دستور احضار شانزده هزار تن دیگر از افراد ذخیره ارتش را صادر کرده است. تا کنون، هشتاد و شش هزار تن از افراد ذخیره ارتش اسرائیل به خدمت احضار شده‌اند.
روز گذشته، نوار غزه شاهد عملیات سنگین هوایی و زمینی اسرائیل بود و به گفته منابع فلسطینی و اسرائیلی، در این روز بیش از یکصد و ده فلسطینی و سه سرباز اسرائیلی کشته شدند. به این ترتیب، شمار تلفات جنگ غزه به بیش از یکهزار و سیصد و شصت فلسطینی می‌رسد که اکثر آنان غیرنظامیان بوده‌اند. شمار کشته شدگان اسرائیل در این مدت پنجاه و شش نظامی و سه غیرنظامی گزارش شده که غیرنظامیان در اثر اصابت موشک‌های پرتاب شده از غزه جان خود را از دست داده‌اند.
تصمیم ارتش اسرائیل به احضار نفرات بیشتر می‌تواند به معنی آن باشد که دولت اسرائیل در نظر ندارد به زودی به عملیات غزه پایان دهد. در حالیکه در مراحل اولیه این جنگ، دولت اسرائیل احتمالا به دلیل افزایش تلفات غیرنظامی و نگرانی از فشار افکار عمومی در داخل و خارج به برقراری آتش‌بس گرایش نشان می‌داد، با ادامه جنگ و علایم حاکی از حمایت مردم اسرائیل از این جنگ، مقامات دولتی بر دستیابی به "اهداف" خود در غزه، شامل نابودی یا دست کم تضعیف توان موشکی فلسطینیان و انهدام تونل‌های مرزی تاکید نهاده‌اند.
حمله به مدرسه تحت نظر سازمان ملل واکنش تند جهانی را در پی آورده است
با افزایش تلفات ارتش اسرائیل، به نظر می‌رسد که دولت این کشور در نظر ندارد بدون تحقق بخش قابل توجهی از این اهداف، به جنگ کنونی خاتمه دهد. روز گذشته، منابع نظامی اسرائیل گفتند که تا کنون سی و دو تونل مرزی را کشف و اکثر آنها را منهدم کرده‌اند و انتظار می‌رود طی چند روز آینده، سایر تونل‌ها را نیز شناسایی و نابود کنند.
ارتش اسرائیل در اجرای عملیات نابودی تونل‌های مرزی، یک نوار سه کیلومتری در مرز شمالی غزه را به منطقه جنگی تبدیل کرده و هدف حملات سنگین قرار داده است. با توجه به اینکه این نوار عملیاتی بخش بزرگی از سرزمین غزه را شامل می‌شود و با توجه به تراکم جمعیت در این بخش از سرزمین‌های فلسطینی، حملات زمینی اسرائیل هم تلفات گسترده غیرنظامی را در پی داشته است.
روز گذشته، انفجار در یک مدرسه تحت نظر سازمان ملل که یکی از مراکز امن محل اسکان گروهی از بیجاشدگان جنگ غزه بود، تلفاتی برجای گذاشت. این نخستین بار نبود که یک مرکز اسکان آوارگان هدف قرار می‌گرفت و اسرائیل مسئول این حمله دانسته می‌شد. در برخی موارد قبلی، اسرائیل گفته بود که انحراف موشک فلسطینیان از مسیر آن باعث چنین حوادثی شده هر چند در این موارد شواهد مشخصی ارائه نداده است.
حمله دیروز با واکنش تند سازمان ملل و شماری از دولت‌ها، از جمله مقامات آمریکایی، مواجه شد. سازمان ملل گفته است که در حمله روز گذشته، دست کم پانزده نفر، از جمله تعدادی کودک کشته و دهها تن دیگر زخمی شده اند و مشخصا تاکید کرده که نیروی زمینی اسرائیل مسئول این حمله بوده است. روز گذشته، دبیرکل سازمان ملل با محکوم کردن این حمله، آن را گستاخانه و غیرقابل توجیه خواند و سخنگوی وی نیز گفت که قبلا به واحدهای ارتش اسرائیل اطلاع داده شده بود که این محل تحت نظر سازمان ملل قرار دارد و به اسکان آوارگان اختصاص یافته است.
روز پنجشنبه، سخنگوی ارتش اسرائیل گفت که موضوع هدف قرار گرفتن این مدرسه در دست بررسی است. وی افزود در صورتی که نیروهای اسرائیلی این مدرسه را به اشتباه هدف قرار داده باشند، ارتش اسرائیل رسما از این واقعه پوزش خواهد خواست. مقامات اسرائیلی می‌گویند قبل از انجام عملیات هوایی و زمینی به هر نقطه‌ای در غزه، پیشاپیش به غیرنظامیان حاضر در محل هشدار می‌دهد اما منابع فلسطینی این هشدارها را کافی و به موقع ندانسته‌اند.

حمله خونین اسرائیل به بازار و مدرسه در نوار غزه و اعتراضات جهانی

حمله خونین اسرائیل به بازار و مدرسه در نوار غزه و اعتراضات جهانی

در پی حمله خونین اسرائیل به یک بازار و یک مدرسه در نوار غزه، ارتش این کشور اعلام آتش‌بس ۴ ساعته کرد. در این میان سران کشورهای آمریکای لاتین خواستار یک آتش‌بس پایدار شده‌اند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، اسرائیل روز چهار‌شنبه (۸ مرداد / ۳۰ ژوئیه) به طور یک جانبه آتش‌بسی چهار ساعته اعلام کرد. هدف از این آتش بس ایجاد امکان برای رسیدن کمک‌های امدادگرانه به دست فلسطینیان نوار غزه عنوان شده است.

آتش بس کوتاه مدت اسرائیل در حالی اعلام شده است که در پی حمله توپخانه نیروی زمینی این کشور در روز چهار‌شنبه (۸ مرداد / ۳۰ ژوئیه) به یک بازار در شرق نوار غزه ۱۷ فلسطینی کشته شدند.

مجموعه مطالب درباره بحران غزه
نیروهای امدادگر فلسطینی در این باره گفته‌اند که در این حمله بیش از ۲۰۰ نفر نیز زخمی شده‌اند. یک سخنگوی ارتش اسرائیل گفت که تحقیقاتی درباره دلایل این حمله آغاز شده است.

همایش سران "مرکوسور"

سران کشورهای عضو بازار مشترک آمریکای جنوبی موسوم به "مرکوسور"، روز سه‌شنبه (۷ مرداد / ۲۹ ژوئیه) در چهل‌و‌ششمین همایش خود در کاراکاس، پایتخت ونزوئلا، خواستار برقراری آتش‌بس پایدار میان اسرائیل و فلسطینیان شدند.

نیکلاس مادورو، رئیس جمهوری ونزوئلا، خواستار قطع ارتباط بازار آزاد تجاری با اسرائیل شد. رئیس جمهوری ونزوئلا فعالیت‌های اسرائیل در نوار غزه را "نسل‌کشی و جنگ‌طلبی علیه خلق فلسطین" خواند.

بیانیه پایانی همایش اما لحنی ملایم‌تر داشت. در این بیانیه از جمله آمده است که خشونت شدید به کار رفته از طرف اسرائیل در نوار غزه متناسب با عملیات طرف مقابل نیست؛ خشونتی که قربانیان‌اش "بیشتر غیرنظامیانی هستند که در میان‌شان کودکان و زنان فراوانی" وجود دارند.
چهل‌و‌ششمین همایش سران مرکوسور در پایتخت ونزوئلا
چهل‌و‌ششمین همایش سران مرکوسور در پایتخت ونزوئلا

سران کشورهای عضو بازار مشترک آمریکای جنوبی همچنین نگرانی عمیق خود را از وخیم‌تر شدن شرایط انسانی در نوار غزه ابراز داشتند و خواستار رعایت قوانین بین‌المللی در منطقه بحران‌زده خاورمیانه شدند.

آنها خواستار بررسی نقض قوانین بین‌المللی در جریان درگیری‌ها میان نیروهای اسرائیلی و فلسطینیان شدند و اعلام کردند که حصر چندساله نوار غزه، که سبب تضییقات فراوانی نسبت به فلسطینیان این منطقه شده، باید هرچه زودتر پایان گیرد.

حصر غزه از سال ۲۰۰۷ آغاز شده است. اسرائیل اعلام کرده است که این اقدام برای جلوگیری از انتقال سلاح به شبه ‌نظامیان انجام شده است. در پی حصر چندساله، ارسال مواد ضروری اولیه زندگی برای مردم نوار غزه ممنوع اعلام شده و مردم این منطقه از دریافت این مواد محروم‌اند.

سران "مرکوسور" اعلام کردند که حاضرند برای حل بحران خاورمیانه بکوشند تا "دو کشور مستقل اسرائیل و فلسطین در کنار هم و با مرزهای مشخص" به وجود آیند.

در جریان همایش اعلام شد که شیلی و پرو در اعتراض به خشونت نیروهای اسرائیل در نوار غزه، سفیران خود را از این کشور فراخوانده‌اند.

حمله اسرائیل به یک مدرسه با ۱۶ کشته

آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی در خاورمیانه (UNRWA) پس از حمله اسرائیل به یک مدرسه فلسطینی در نوار غزه که زیر نظر سازمان ملل متحد اداره می‌شود، اسرائیل را به "نقض شدید قوانین بین الملل" متهم کرد.

پیر کرهن‌بوهل، رئیس آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی در خاورمیانه، این حمله اسرائیل را که صبح چهار‌شنبه (۸ مرداد / ۳۰ ژوئیه) صورت گرفته است، به شدت محکوم کرد. او گفت: «من از جامعه جهانی می‌خواهم متحدانه جلوی این کشتار را بگیرد.»

پیر کرهن‌بوهل در ادامه گفت که این ششمین حمله ارتش اسرائیل به یک مدرسه در نوار غزه است و این در حالی است که اسرائیل محل این مدارس را به خوبی می‌شناسد. رئیس آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی در خاورمیانه در ادامه گفت که او کلامی برای ابراز خشم خود نمی‌یابد.

آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی در خاورمیانه اعلام کرده است که در پی حمله به این دبستان دخترانه که در شهر جبلیه در نوار غزه واقع است، ۱۶ نفر کشته شده‌اند. در حال حاضر در این دبستان سه هزار و ۳۰۰ آواره فلسطینی به سر می‌برند. دو کلاس درس این مدرسه در پی اصابت توپ ویران شده‌اند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، در حال حاضر در مجموع ۱۸۰ هزار آواره فلسطینی در ۸۳ مدرسه نوار غزه که زیر نظر سازمان ملل متحد اداره می‌شوند پناه گرفته‌اند.

یک سخنگوی ارتش اسرائیل در تل آویو در ارتباط با این حمله گفت که طبق تحقیقات اولیه، از نزدیکی این مدرسه نارنجک‌هایی به سوی نیروهای اسرائیلی پرتاب شده بودند و نیروهای اسرائیلی به این حملات پاسخ داده‌اند.

افزایش قربانیان جنگ غزه

به گزارش وزارت بهداشت نوار غزه، از آغاز حملات اسرائیل در هشتم ژوئیه (۱۷ تیر) تاکنون ۱۲۸۳ نفر کشته و ۷۲۰۰ نفر زخمی شده‌اند. جنگ غزه که اکنون وارد بیست‌و‌سومین روز خود شده است، طولانی‌ترین جنگ اسرائیل از سال ۲۰۰۶ میلادی تا کنون بوده است.

کریس گانس، سخنگوی آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی در خاورمیانه، اعلام کرد که در جنگ غزه پنج نفر از کارمندان سازمان ملل متحد نیز کشته شده‌اند. در میان کارمندان کشته شده سازمان ملل سه نفر معلم هستند.

دولت اسرائیل اعلام کرده است که تا کنون ۵۳ سرباز و سه غیرنظامی اسرائیلی در این جنگ کشته شده‌اند. از آغاز این جنگ تاکنون، به گفته مقامات اسرائیلی، دو هزار و ۶۷۰ موشک از نوار غزه به سوی اسرائیل پرتاب شده است.

۱۳۹۳ مرداد ۸, چهارشنبه

تبريك حافظ به مناسبت فرا رسيدن عيدفطر و سخنى چند از هنوز هم تنهائى حافظ اسماعیل وفا یغمایی


تبريك حافظ به مناسبت فرا رسيدن عيدفطر و سخنى چند از هنوز هم تنهائى حافظ 
اسماعیل وفا یغمایی

بيا كه ترك فلك خوان روزه غارت كرد!
هلال عيد به دور قدح! اشارت كرد
ثواب روزه و حج قبول، آنكس برد
كه خاك ميكده ى عشق را زيارت كرد
مقام اصلى ما گوشه خراباتست
خداش خير دهد آنكه اين عمارت كرد
بهاى باده ى چون لعل چيست؟ جوهر عقل
بيا كه سود كسى برد، كاين تجارت كرد
نماز در خم آن ابروان محرابى
كسى كند كه به خون جگر طهارت كرد
فغان كه نرگس جماش شيخ شهر امروز
نظر به درد كشان از سر حقارت كرد
به روى يار نظر كن ز ديده منت دار
كه كار ديده، نظر از سر بصارت كرد
حديث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ!
اگر چه صنعت بسيار در عبادت كرد
استادان نامدار ادب فارسى و بزرگانى چون زرين كوب و مسكوب و استاد گرامى داريوش آشورى، كه با كار ارزشمند و ماندنى اش، «هستى شناسى حافظ» نگاهى تازه، عميق و مدرن به انديشه حافظ انداخته است، اعتقاد ندارند كه حافظ بى خدا ، ماترياليست، ملحد و امثال اينها بوده است، اما اين كه حافظ، به ريش مضحك خداى شيخ و پيروان شيخ و لاجرم «عوام الناس» و «خواص الناس» مى خنديده و زير بار آن اسلامى كه هنوز هم سعى مىشود با انواع و اقسام وياگراهاى فلسفى و سياسى، مردانگى اش از ضعف و فتور مصون و از گزند روزگار محفوظ بماند نبوده، شكى نيست.
احتياجى نيست كه بزرگان اين را تائيد كنند. خود حافظ به روشنى اين را مى گويد و تاكيد مى كند كه زير بار مذهب و خداى مومنين و مومنات، چه از نوع ارتجاعى و چه از نوع انقلابى و دموكراتيكش نيست. او خداى خود و مذهب خود( مشتق شده از ذهب و اسم مكان، يعنى محل گذر و پويش فكرى)خودش را خودش ساخته است يا كشف اش كرده است، و اين يعنى اين كه:
«خود پيامبر خويشتن» بوده است
و اين يعنى اين كه:
توان اين را داشته تا اين «دفتر بى معنى» را در « رهن شراب» گذاشته و «خرقه آلوده» را «غرق مى ناب» بكند
و اين يعنى اين كه:
با خود جرئت و جگر و ساير چيزهاى لازم ، يعنى شعورى تند و تيز و عميق و دانشى در خور داشته است كه در آن جهل بازار قرن هفتم و هشتم هجرى، مكتب و مرام خود را خود پى افكند وراه خود را دنبال كند و چراغ و خورشيد خويش را بر افروزد.
كسانى كه دستى در كار ادبيات و بخصوص شعر دارند و در اين وادى جدى هستند ضرورت و جود يك زمينه فلسفى را به عنوان يك جهان بينى ،براى سرودن و حركت ادبى خود به خوبى حس مى كنند. عصر ما عصرى است كه خيلى ها ديگر، ضرورت داشتن يك آرمان و بستر حركت فلسفى را ضرورى نمى دانند، پرتابلشان را دارند و مكدونالدشان را مى خورند و به تعميرات لازمه و فيزيكى خود مى پردازند تا بيشترزندگى را بمكند و بيشتر با مرگ تن خود مقابله كنند و بار زندگى را بكشند وسرانجام از گذر زمان شكست بخورند و بگذرند و بروند، ولى براى سرودن نمى شود اين گونه بود، و بخصوص وقتى سراينده حافظ باشد و بخواهد بجنگد نمى تواند در خلاء و بدون يك افق براى نگرش، بجنگد، پس با «خدائى در برابر خدائى» قد بر مى افرازد و به قول استاد آشورى شهامت شگفت او نيز ر يشه در همين دارد .
حافظ خدائى را باور ندارد كه:
قهار و جبار و منتقم، و از اين نوع چيزهاست كه همه اش را ديكتاتورهاى زمينى از نوع ظل الله ها و يا روح الله ها و آيه الله ها و جانورهاى مشابه دارند.
حافظ خدائى را باور ندارد كه :
بسيارعلاقه دارد «خودش خيلى خيلى بزرگ» و بى نظير باشد و «بندگانش خيلى خيلى كوچك» و مشابه هم و فرمان پذير باشند! او خدائى را دوست ندارد كه علاقه جنون آسائى داشته باشد كه بندگانش را ببخشد و عذر خواهى آنها را بپذيرد و خرد شده و خوار و حقير و تخليه شده و پشيمان و بى غرور و شور انسانى، و همواره زانو زده و عذر خواه، مثل يك مشت گوسفند و گاو اخته شده( اخته شده روانى) روانه بهشتشان كند تا در زير سايه او از وصل حوريان درشت چشم و گرد پستان برخوردار شوند و يا قدوس يا قدوس بكشند و كيف كنند كه بجاى آغوش گرم و نرم حوريان در آغوش شعله هاى دوزخ نيستند و مادر مرده هاى ديگرى دارند مى سوزند و عذاب مى كشند و توسط نيمسوزهاى فروزان سپوخته مى شوند.
حافظ همچنين خدائى را قبول ندارد كه:
با مقدارى تعميرات و تعويض برخى قطعات و تغيير رنگ و لباس وادوكلن و دئودورانت ها در نقطه مركزى و فلسفى همان جانور كهن سومرى ــ بابلى ــ فينيقى است كه از خون انسان به عنوان قربانى خود زنده است و هنگامى كه انسانها مانند گوسفند سربريده بر خود مى پيچند و جان مى دهند او قهقهه زنان كيف مى كند و از احساس رضايت سرشار مى شود. خدائى كه از عبد بودن و برده و بنده بودن مخلوق خود كوتاه نمى آيد و از مقام خود به عنوان مولى و برده دار بزرگ دست بر نمى دارد.

خداى حافظ حتى معشوق انسان نيست كه بخواهد انسان دمادم ناز او را بكشد ،خداى حافظ نه معشوق انسان، كه عاشق اوست!، و به پاس عاشق شدن ، تا او را در قدرت خود شريك كند و خليفه الله كند به او امكان «عصيان بزرگ، شورش عليه فرمان خود» و با كليد اين شورش« امكان ازادى» را به او مى دهد و او را از اشيا و جمادات و گياهان و حيوانات متمايز مى سازد و اين همان چيزى است كه هيچ امامى آن را بر نمى تابد، بر اين پايه مى توان راز جسارت حافظ را دريافت و حافظ را نه به مثابه فقط يك شاعر بلكه به مثابه يك«پيامبر زيباى زمينى ايرانى» تا حدودى شناخت و آ نگاه بدون نگرانى از شيعه يا سنى بودن او؟، يا اينكه شراب مى خورده يا آبجوى بدون الكل و شربت آبليمو؟، و يا خودش خطبه عقد معشوقه اش را خوانده بوده تا به حرام نيفتد و يا مرتكب زنا مى شده؟، خدا و مذهب او را حس كرد و راز جسارتهاى شجاعانه و خرد كننده او را دريافت، و فهميد كه چرا ديوانش را نه با نام خدا بلكه با نام شراب و عشق و با مصرعى به وام گرفته از يزيد ابن معاويه ، منفورترين چهره در تاريخ تشيع و در ميان ايرانيان شروع كرده است.
الا يا ايها الساقى ادر كاسا و ناولها
كه عشق اسان نمود اول ولى افتاد مشكلها
كه چرا بهشت را گدائى نمى كند و فرياد مى كشد:
فردا اگر نه روضه رضوان به ما دهند
غلمان ز روضه حور ز جنت به در كشيم
كه چرا ترس از صحراى محشر را با پياله بستن بر كفن خود به سخره مى گيرد:
پياله بر كفنم بند تا سحر گه حشر
به مى ز دل ببرم هول روز رستاخيز
كه چرا از لب لعل سفتن در نيمه شب تاريك پروائى ندارد
لب لعلى گزيده ام كه مپرس!
و هزار چراى ديگر كه از آنها در مى گذرم و شما را به خواندن اثر استاد آشورى و ديوان خواجه سفارش مى كنم و در اينجا تنها به چند اشاره به دو غزل حافظ به مناسبت پايان ماه رمضان اكتفا مى كنم.
اشارات مذهبى در شعرهاى حافظ كم نيست و از جمله اشاره به ماه رمضان، اما با تمسك به اين اشارات و رديف كردن فهرستهاى گران از آيات و احاديث مورد استناد حافظ وتلاش براى يافتن مذهب و اسلام حافظ ،آب در غربال بيختن است. خواجه در غزل معروفش
نفس باد صبا مشك فشان خواهد شد، يكماهى قبل از ماه رمضان فتوا مى دهد كه:
ماه شعبان قدح از دست منه كاين خورشيد
از نظر تا شب عيد رمضان خواهد شد
و دو سه خط بالاتر اشاره كرده كه به دليل دراز بودن مجلس وعظ ،و كلاف دراز ترهات و چرنديات مجالس حضرت امام و تلف شدن و تمام شدن عمر از مسجد راه خرابات و همنشينى با خراباتيان را در پيش گرفته است
گر زمسجد به خرابات شدم خرده مگير
مجلس وعظ درازست و زمان خواهد شد
با اين حساب مى توان حدس زد كه ماه رمضان بر خواجه در روزگارى كه امام مسجد شيراز در حلقه مريدان از خوار و ذليل شدن خربزه با حجم بزرگش و رفعت گردوى كوچك بر شاخسار بلند سخن مى گفت و مى فرمود
سبحان الله من يرفع الصغير و يضع الكبير، پناه به خدائى كه كوچك(گردو) را رفعت مى دهد و بزرگ( خربزه) را خوار و ذليل مى كند، چگونه مى گذشته است. اما خواجه خاموش در غزلى به مناسبت عيد فطراز احوالات روحى خود سخن گفته و تبريكات خالصانه خود را نثار مومنان كرده است.
بيا كه ترك فلك خوان روزه غارت كرد!
هلال عيد به دور قدح! اشارت كرد
ثواب روزه و حج قبول، آنكس برد
كه خاك ميكده ى عشق را زيارت كرد
كسانى كه غزلسرا باشند و وزن شعر پارسى را حس كنند خوب مى دانند كه در اين وزن:
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات چه شور و ضرب و ريتم هشدار دهنده اى نهفته است، همان وزنى كه استاد كد كنى در بخوان بنام گل سرخ به كار گرفته، انگار مناديي ندا در مى افكند ، انگار كولى دف زنى به ميدان مى جهد،انگار خاتونى سر بند بر مى دارد وموجى از گيسوانش را بر بر و دوش مى افشاند و انگار اركسترى عظيم شروع به نواختن مى كند. خواجه اين چنين شروع مى كند:
بيا! كه ترك فلك خوان روزه غارت كرد.
در ادبيات پارسى اصطلاحات تركتازى، تركى كردن و امثال آنها فراوانست، اميدوارم برداشت بد نشود ولى قرنها حكومت دولتهاى ترك، تركان غير ايرانى مهاجر بر ايران، از سلجوقيان و خوارزمشاهيان گرفته تا چنگيزيان و تيموريان خاطره خوشى در اذهان بر جا نگذاشته وياد اين اقوام صحرا نشين جنگجوى نيرومند با غارت و چپاول و جنگ همراه بوده است به همين علت هم حافظ ندا مى دهد بيا كه ترك فلك، گردش ايام، مانند تهاجمات تركان حمله كرد و سفره روزه را غارت كرد و بساط ماه رمضان در هم پيچيده شد. و بعد از آن دوبيت، شكل ماه او را به ياد جام شراب مى اندازد كه ماه در اولين شب شبيه ابروى يار، خنجر، زورق و جام شراب است كه حافظ بيشتر اين آخرى را مى پسندد.
مصرع اول بيان شادى است و مصرع دوم كار برد جام دگم شكن و تابوى سنگين روزگار در عيد فطر است و در بيت دوم بدون آنكه كسى را بخواهد بيازارد به راز اصلى يعنى عشق اشاره مى كند، ميكده عشق و زيارت خاكش، كه هم تيزى و تندى بيت اول را مقدارى براى مومنين قابل تحمل مى كند و هم به مساله اصلى مى پردازد، ماجراى عشق.
در غزلهاى حافظ چندان نمى شود به طور منطقى حركت كرد، گاه بين دو بيت هيچ فاصله اى نيست و گاه فاصله فراوانست انگار خواجه بسا ابيات را پاك كرده و يا از آنها گذشته است اما در احساس ، ما اين فاصله ها را نمى بينيم، غزلهاى حافظ در بسيآرى اوقات حس شدنى است. فاصله ابيات سوم و چهارم و پنجم اين چنين است. خواجه بر جايگاه اقامت خود، خرابات و دعاى خير در حق بانى خرابات! تاكيد مى كند . از بحث خرابات مى گذرم كه نفسگير است و در اين نوشته نمى گنجد اما همين قدر مى توان دانست كه جايگاه پيام آور و رسولى چون حافظ كه خداى او نه معشوق بلكه عاشق است در مسجد كه جايگاه خداوند قهار و منتقم و رحمان و رحيم است نيست، آن را به امام مسجد وا مى گذارد و به خرابات مى رود، جائى كه در آن مى توان فارغ از تابوها و در آنسوى مرزهاى معمول افقى ديگر را نظاره كرد.
مقام اصلى ما گوشه خراباتست
خداش خير دهد آنكه اين امارت كرد
بهاى باده چون لعل چيست، جوهر عقل
بيا كه سود كسى برد كاين تجارت كرد
بعد از رفت و برگشتى دوباره به جام باده و بهاى آن كه جوهر عقل ، احتمالا عقل سازمانيافته در جداول ارزشى شريعت و دستگاه ارزشى شيخ شهر است، خواجه مى رود كه نماز عيد خود را بگذارد. نمازى در خم ابروانى كه محراب وار است و بارها حافظ در شعر خود از آنها ياد كرده است. و طبعا نمازى اين چنين، نماز بردن زيبائى در جهان شگفت حافظ شيخ را به چشم غره وا مى دارد و شعر طنز آلود حافظ را به مصاف او مى برد كه در پايان ماه رمضان مى توان كر و فر ملايان قرن هفتم را در ميان انبوه هواداران و مريدانشان و در حاليكه قاريان صدا در صدا افكنده اند و سينى هاى حلوا و خرما در مجالس متعدد در سراسر شهر در چرخش است به خوبى باز نگريست. حافظ در چنين شرايطى در خرابات خود تنهاست، و شايد عليرغم آن شادى شورنده آغاز با احساس اينكه در چه جهانى تنفس مى كند رگه اى از خاكستر اندوه بر شعر او مى نشيند
نماز در خم آن ابروان محرابى
كسى كند كه به خون جگر طهارت كرد
فغان كه نرگس جماش شيخ شهر امروز
نظر به درد كشان از سر حقارت كرد
چه بايد كرد. خواجه پاسخ نگاه حقارت آميز نرگس جماش شيخ را در نظاره رخسار يار مى بيند. هلال عيد بر آمده است، منت پذير چشم خويش باش كه مى تواند زيبائى را به تو بنوشاند وبه روى ماه خاكى خود نظاره كن و سخن آخر اين كه در سراسر شهر مجالس بر پاست، غلغله مومنين و مومنات گوش فلك را كر كرده است، امامان چهار نعل بر منابر مى تازند و ميخ اسلامى را كه قرار است قرنها بعد در هيئت جمهورى اسلامى تسمه از گرده ملتى بكشد مى كوبند با اين همه ماجراى عشق ، فروغ مذهب رسول تنهاى روزگار و راز خداوندى خداى حافظ را از حافظ بشنو، اگر چه براى نيازردن ديگران در نظرگاه عوام مجبور به صنعت( با ضم ص ) وكلكهاى خاص خود شده است
به روى يار نظر كن ز ديده منت دار
كه كار ديده، نظر از سر بصارت كرد
حديث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
اگر چه صنعت بسيار در عبادت كرد
جدال حافظ هنوز هم ادامه دار وهنوز هم امامان مى تازند و سينى هاى حلوا و خرما در ميان هياهوى مومنان و مريدان در چرخش است و به نظر من هنوز هم پيامبر تنهاى عصر امير مبارزالدين محمد اگر چه كتابش در كنار قران در اكثر خانه ها وجود دارد تنهاست تا زمانى كه ما نه جسارت لامذهبى، بلكه جسارت عظيم تر ادراك دستگاه شناختى نوين و لاجرم جهانى نوين را نداشته باشيم او تنهاست اگر چه او هميشه در آينده ايستاده است.
دوم نوامبر 2005 ميلادى
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ-
بيتى معروف از شعر يزيد ابن معاويه كه حافظ مصرعى از آن را به كار گرفته اين است
اناا لمسموم ماعندي بترياقٍ ولا راقي
ادركاسا وناولها الا يا ايهاالساقي


مثله كردن


غزه ؟چه سکوتی!؟ مردم بی پناه! کودکان و زنان قربانی

GAZE AND PHOTO


جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014
جنایات اسرائیل در غزه 2014