نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

پیامدهای احتمالی گزارش گلدستون برای محمود عباس


محمود عباس در کانون انتقادها قرار گرفته است

انتشار گزارش هیات حقیقت یاب سازمان ملل متحد درباره جنگ غزه که به گزارش قاضی گلدستون شهرت یافته، بحران بزرگی برای تشکیلات خودگردان فلسطینی و محمود عباس، رهبر این سازمان بوجود آورده است.

در این گزارش مفصل که 15 سپتامبر امسال منتشر شد، اتهام های سنگینی از جمله ارتکاب جنایات جنگی و حتی جنایت احتمالی علیه بشریت به نظامیان اسرائیلی و شبه نظامیان فلسطینی وارد شد.

بخش اعظم این اتهام ها متوجه ارتش اسرائیل شده است.

روز جمعه، دوم اکتبر، هیات نمایندگی تشکیلات خودگردان فلسطینی در سازمان ملل متحد از درخواستش برای پیگیری گزارش قاضی گلدستون در شورای حقوق بشر این سازمان صرفنظر کرد.

این اقدام که ظاهرا به طور مخفی انجام شد، جنجال خبری بزرگی در رسانه های عرب زبان برانگیخت و موضع گیری های ضد و نقیض مقامات تشکیلات خودگردان، زمینه را برای طرح اتهام های جدی علیه این گروه و شخص محمود عباس، رهبر آن، فراهم کرد.

در نهایت صائب عریقات که پیشتر این اتهام را تکذیب کرده بود و یاسر عبد ربه، دبیر شورای اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین، هر دو به این اقدام اذعان کرده اند و آن را یک اشتباه دانسته اند.

آقای عریقات گفت شماری از کشورهای عرب از مسکوت ماندن گزارش گلدستون مخفیانه حمایت کرده و تهدید کرده بودند که اگر انتقادها به تشکیلات خودگردان ادامه پیدا کند، اسم این کشورها را افشا خواهد کرد.

آقای عبد ربه نیز گفت "ما باید شجاعت اعتراف به اشتباهاتمان را داشته باشیم."

محمود عباس هم که در کانون حمله ها قرار گرفته، کمیسیونی برای حقیقت یابی تعیین کرده است، هر چند که در نهایت چنین تصمیمی نمی توانسته بدون دستور شخص او اجرا شود.

اما چرا باید تشکیلات خودگردان فلسطینی خواستار مسکوت ماندن گزارشی شود که اسرائیل و حماس را به ارتکاب جنایات جنگی متهم کرده است؟

محرز است که محمود عباس با آغاز حمله اسرائیل به نوار غزه، بلافاصله این اقدام اسرائیل را محکوم نکرد، تشکیلات خودگردان در طول جنگ با بازگشایی گذرگاه رفح علنا مخالف بود و می گفت باید پیش از بازگشائی آن، نیروهای این تشکیلات در گذرگاه مذکور مستقر شوند.

این تشکیلات تا اواخر جنگ موضعی در خصوص رفع محاصره اقتصادی غزه نگرفت و محمود عباس نیز تلویحا مسوولیت جنگ را متوجه گروه حماس کرد.

بر اساس این شواهد و نشانه های متعدد دیگر، می شود نتیجه گیری کرد که تشکیلات خودگردان امیدوار بوده عملیات اسرائیل به سقوط حماس در غزه منجر شود.

بسیاری از گزارش های جنجالی چند روز اخیر مدعی اند که اسرائیلی ها با علم به این موضوع، احتمالا محمود عباس را با حق السکوت گیری وادار به تمکین کرده اند.

اما باید در عین حال باید در نظر داشت که اصولا انتظار چندانی نبوده که گزارش هیات حقیقت یاب سازمان ملل متحد، به اقدامی عملی یا موثر از سوی شورای امنیت علیه اسرائیل منجر شود.

در نتیجه به هر علتی فلسطینی ها با مسکوت گذاشتن این گزارش موافقت کرده باشند، عملاً امتیاز فوق العاده ای به اسرائیل نداده اند. فقط مدیریت ماجرا از سوی تشکیلات خودگردان به قدری ضعیف بوده که چنین بحران عظیمی را برای مشروعیتشان ایجاد کرده است.

شورای امنیت سازمان ملل متحد چهارشنبه، هفتم اکتبر، به درخواست لیبی، برای بررسی چگونگی رسیدگی به این گزارش، یک جلسه اضطراری غیر علنی تشکیل داده است.

در این جلسه قرار است شورای امنیت تصمیم بگیرد آیا با درخواست لیبی برای بررسی رسمی گزارش گلداستون موافقت کند یا خیر.

با توجه به موضع انتقادی آمریکا نسبت به این گزارش و حمایت غیر مترقبه و جنجالی هیات تشکیلات خودگردان فلسطینی از مسکوت ماندن این گزارش، احتمال موافقت با پیشنهاد لیبی بعید به نظر می رسد.


فزایش تنش‌ها میان فلسطینیان و یهودی‌ها در بیت المقدس bbc

پلیس اسرائیل نوجوانان فلسطینی را که سنگ پرتاب کرده، بازداشت کرد

هزاران پلیس اسرائیلی به دنبال دو روز درگیری میان یهودیان و فلسطینیان، در مناطق مختلف بیت المقدس مستقر شده اند.

تنش ها در اطراف اماکن مقدس فلسطینیان و یهودیان (قبه الصخره و دیوار غربی) طی روزهای اخیر شدت یافته و درگیری هایی میان فلسطینیان و یهودیان روی داده است.

مقام های تشکیلات خودگردان فلسطینی، اسرائیل را به تلاش برای "یهودی کردن" بیت المقدس متهم کرده اند.

پلیس اسرائیل روز یکشنبه و دوشنبه با فلسطینیانی که سنگ پرتاب می کردند، درگیر شد. این درگیری ها در اطراف اماکن مذهبی و بیت المقدس شرقی رخ داده است.

فلسطینیان می گویند تلاش می کنند از این محوطه در برابر یهودیان افراطی محافظت کنند چون بیم آن دارند که این دسته از یهودیان به اماکن مقدس مسلمانان بی حرمتی کنند.

فلسطینی ها به این مکان مقدس حرم شریف و یهودی ها به آن کوه معبد می گویند. هر دو طرف ادعای مالکیت بر این محل را می کنند. تا کنون درگیری های زیادی در این محل روی داده است و قیام فلسطینیان (انتفاضه) در سال 2000 از همین مکان آغاز شد.

یک سخنگوی پلیس اسرائیل گفت که چند هزار پلیس اسرائیلی امروز سه شنبه (ششم اکتبر) پیش از شروع جشن یهودیان در خیابان های بیت المقدس مستقر شده اند.

پلیس اسرائیل به سمت فلسطینیان گاز اشک آور شلیک کرده است

در درگیری های هفته پیش حدود سی نفر زخمی شدند. فلسطینیان در اعتراض به ورود بازدیدکنندگانی به محوطه حرم شریف، به سوی آنها سنگ پرتاب کردند.

پلیس اسرائیل می گوید بازدیدکنندگان از این محوطه، فرانسوی بودند اما فلسطینیان می گویند این افراد از یهودیان بنیادگرا بودند و این گمانه زنی مطرح شده که این یهودیان دست راستی قصد دارند تا در محوطه حرم شریف، دست به راهپیمایی بزنند.

روز دوشنبه، درگیری های جزئی در محوطه بیرونی مسجد روی داد. روز گذشته هزاران یهودی در مراسمی در دیوار غربی برای برپایی جشن مذهبی سوکوت شرکت کردند. سوکوت جشنی به مناسبت خروج بنی اسرائیل از مصر است.

پلیس اسرائیل به همین مناسبت ورود فلسطینیان زیر پنجاه سال را به مسجد ممنوع کرد. اسرائیل دلیل این اقدام را ورود مقادیر زیادی سنگ به داخل محوطه مسجد اعلام کرد.

فلسطینیان به پرتاب سنگ به سوی پلیس پرداخته اند و پلیس نیز در مقابل دست به بازداشت فلسطینیان که عمدتا نوجوان هستند، زده است.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل گفته است که حوادث بیت المقدس را به دقت پیگیری می کند و با مسئولان امنیتی در حال مشورت است.

تعیین وضعیت بیت المقدس یکی از موانع اصلی در روند صلح خاورمیانه است. اعراب یک سوم جمعیت بیت المقدس را تشکیل می دهند و جمعیت آنها بالغ بر 750 هزار نفر است.

فلسطینی ها خواهان تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی با پایتختی بیت المقدس شرقی هستند.

بخش شرقی بیت المقدس در جریان جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967 به اشغال اسرائیل در آمد.


پلیس اسرائیل نه خانواده فلسطینی را از خانه های خود در بیت المقدس شرقی اشغالی بیرون کرده است.

bbc

پلیس اسرائیل نه خانواده فلسطینی را از خانه های خود در بیت المقدس شرقی اشغالی بیرون کرده است.

این نه خانواده در دو ساختمان در منطقه شیخ جراح زندگی می کردند.

مقام های شهر بیت المقدس مجوز ساخت بیست خانه جدید در این منطقه را برای یهودیان صادر کرده اند. این به رغم درخواست های بین المللی برای عدم ساخت شهرک های یهودی نشین در مناطق اشغالی است.

دیوان عالی اسرائیل در رای نهایی خود گفت که این زمین ها متعلق به خانواده های یهودی است.

تخلیه خانواده های فلسطینی از خانه های خود در منطقه شیخ جراح پیش از غروب و با حضور تعداد زیادی پلیس ضد شورش صورت گرفت.

دیپلمات های خارجی که بسیاری از آنها در منطقه شیخ جراح زندگی می کنند طی ماه های اخیر از فلسطینی ها حمایت کرده اند.

درگیری های پراکنده ای هم میان پلیس و معترضان برگزار شده است.

این اقدام پلیس اسرائیل با محکومیت بین المللی رو به رو شده و فلسطینی ها نیز خشم خود را از این اقدام ابراز داشته اند.

صائب عریقات، مذاکره کننده ارشد فلسطینی گفته است که اسرائیل با این کار نشان داد که هیچ احترامی به قوانین بین المللی نمی گذارد. رفیق حسینی، سخنگوی محمود عباس هم اقدام اسرائیل را غیر قانونی و غیر انسانی خوانده است.

نهادهای وابسته به سازمان ملل هم اقدام اسرائیل در تخلیه دو خانواده فلسطینی از خانه های خود را محکوم کرده اند. رابرت سری، یک مقام ارشد سازمان ملل این اقدام را غیر قابل قبول خوانده است.

کنسولگری بریتانیا هم گفته است اسکان دادن شهرک نشینان افراطی یهودی در زمین هایی که از دیرباز به اعراب تعلق داشته، غیر قابل قبول است.

منطقه شیخ جراح از مناطق نزدیک به خط سبز است که غرب و شرق بیت المقدس را از یکدیگر جدا می کند.

تعیین تکلیف وضعیت شهر بیت المقدس یکی از حساس ترین مسایل در حل مناقشه خاورمیانه است.

فلسطینی ها خواهان آن هستند که کشور فلسطینی با پایتختی بیت المقدس شرقی شکل بگیرد اما اسرائیل می گوید بیت المقدس واحد، پایتخت ابدی این کشور است.

بسیاری از کشورها از ساخت و سازهای اسرائیل در بخش اشغالی بیت المقدس انتقاد کرده و خواهان توقف آن شده اند.

دو هفته پیش وزارت خارجه آمریکا با احضار سفیر اسرائیل در این کشور، خواهان توقف ساخت بیست خانه در بیت المقدس شرقی شد.

بیت المقدس شرقی در سال 1967 در جنگ اعراب با اسرائیل به اشغال اسرائیل در آمد. دولت اسرائيل در سال ۱۹۸۱ بيت المقدس شرقی را به خاک خود ضمیمه ساخت، اما جامعه جهانی این امر را به رسمیت نشناخته است.


تصمیم دولت اسرائیل برای ساخت و سازها در بیت المقدس شرقی، علی رغم مخالفت آشکار bbc




درخواست لیبی برای بررسی گزارش غزه در شورای امنیت

تهاجم نظامی اسرائیل تلفات گسترده ای در غزه به بار آورد

شورای امنیت سازمان ملل درخواست لیبی برای یک جلسه فوق العاده برای پرداختن به گزارش اخیر این سازمان در باره غزه را بررسی می کند.

گزارش جنجالی سازمان ملل که توسط قاضی ریچارد گلداستون، قاضی اهل آفریقای جنوبی تهیه شده، در باره عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ژانویه سال پیش است.

لی لئونگ مین، سفیر ویتنام که ریاست دوره ای شورای امنیت را در حال حاضر به عهده دارد به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته است که جلسه ای در این خصوص امروز چهارشنبه پشت درهای بسته تشکیل می شود.

لیبی تنها عضو عرب شورای امنیت است که پانزده کشور در آن عضویت دارند.

قاضی گلداستون از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد مامور رسیدگی به وضعیت غزه شده بود. او در گزارش خود نتیجه گرفت که اسرائیل و پیکارجویان فلسطینی مرتکب جرایم جنگی شده اند.

نماینده تشکیلات خودگردان فلسطینی در سازمان ملل با صدور بیانیه ای گفته است که از درخواست لیبی برای پرداختن به این گزارش، کاملا استقبال می کند.

اقدام لیبی و حمایت تشکیلات خودگردان فلسطینی موجب شگفتی برخی کشورها شده است. هفته پیش شورای حقوق بشر سازمان ملل، به درخواست تشکیلات خودگردان فلسطینی رای گیری در مورد قطعنامه ای در مورد این گزارش را تا بهار آینده به تاخیر انداخت.

این اقدام دولت فلسطینی با مخالفت های شدیدی در مناطق فلسطینی رو به رو شد.

به گفته تحلیلگران، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی از سوی حماس تحت فشار زیادی برای موافقت با تاخیر در رای گیری در مورد این گزارش قرار گرفته بود و به نظر می رسد تغییر موضع فلسطینی ها، از این فشارها منشا گرفته است.

گزارش قاضی اهل آفریقای جنوبی با مخالفت شدید اسرائیل رو به رو شد و آمریکا نیز تلاش های زیادی برای به تعویق انداختن رای گیری کرد. این کشور احتمالا با رسیدگی به محتوای این گزارش در نشست شورای امنیت نیز مخالفت خواهد کرد.

رای گیری در مورد این گزارش، راه را برای پیگیری قضایی احتمالی آن هموار می کند.

http://1r1f.wordpress.com/

So if I had to boil down your comment to any real argument you’re basically saying this: your settler buddies would absolutely love to be Palestinian citizens, as long as that state is not anti-Semitic like the Hamas charter is, and it is a good democracy etc. This is obviously a big fat lie. If that’s the case, why aren’t they saying that? Why aren’t we hearing about settlers’ leaders meeting with the PA, negotiating their possible future role in the Palestinian state?

My report on Efrat is coming soon, but here’s just a little indication of how well it is set up to be integrated into the Palestinian state. On the municipality’s Web site there is a picture gallery, in which you can see how Jews and Palestinians work together in Efrat, go together to market and play sports together.

Oh, I’m sorry, this was Efrat OF YOUR DREAMS. The real Efrat doesn’t have a single picture of even a shadow of a Palestinian in its gallery, they simply don’t exist. Nor does that wall that snakes right East of Efrat, or the lands that were confiscated in order to make way for Efrat’s new sewer pipe… Yes that’s right, Palestinian fields were uprooted to make room for your crap. Literally.

Hard to watch, but probably not for you.

Back to the gallery. What DO we see in the Gallery?

درگیری فیزیکی با زندانیان سیاسی بند 8 زندان اوین

خبرگزاری هرانا : تعدادی از زندانیان خطرناک محبوس در زندان اوین اقدام به حمله فیزیکی به زندانیان عقیدتی این بند زندان کردند.

به گزارش واحد زندانیان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح امروز مورخ 16 مهرماه، جمعی از مجرمان خطرناک سالن 10 اندرزگاه 8 زندان اوین نخست با فحاشی به کاندیداهای اصلاح طلب انتخابات ریاست جمهوری اخیر به اهانت به زندانیان سیاسی قدیمی و جدید الورود (دستگیر شدگانی که در جلسات دوم و سوم محاکمات در برابر دوربین های تلویزیون مورد محاکمه قرار گرفتند) پرداخته و آنگاه به دکتر حسین کرمی مسئول کمیته پزشکان ستاد میر حسین موسوی که از اواسط تیرماه در بازداشت نیروهای امنیتی بوده و از حدود یکماه پیش نیز به بند عمومی منتقل شده است حمله فیزیکی کردند.

زندانیان سیاسی شاهد موضوع این مهم را به تحریک مسئولان زندان عنوان داشتند، در این میان با توجه به انحلال بند سیاسی زندان اوین یکی از مکانیزمهای فشار بر زندانیان عقیدتی، استفاده از اهرم فحاشی حتی حمله فیزیکی مجرمان معتاد و خطرناک به زندانیان سیاسی است.

تصاویری از تظاهرات در سال 1332 ـ تهران

تصاویری از تظاهرات در سال 1332 ـ تهران

عکس؛ خیابان نشینی یک خانواده تهرانی


*تحريف خطبه امام اول شيعيان توسط مصباح يزدی. عليرضا بهشتی

اعتماد
ولايت پذيرى در عصر غيبت معصوم
اين نوشتار گفتار يکى از استادان برجسته حوزه علميه را در اينکه تبعيت از رئيس جمهور به منزله تبعيت از خداوند است، با دقت بيشترى مورد بررسى قرار مى دهد که ابتدا استناد ايشان به کلام امام على(ع) مورد توجه قرار مى گيرد. لذا لازم است آنچه در بيانات شان آمده را مرور کنيم؛

آن جمله يى که در ميان همه اين خطبه انتخاب کردم، براى توجه دادن به نکته يى است که براى بسيارى از ما مورد غفلت واقع مى شود. حضرت در ابتداى خطبه اشاره مى کنند که اصولاً حق از کجا پيدا مى شود و به مطلبى اشاره مى کنند که در هيچ يک از مکاتب فلسفه و حقوق درست تبيين نشده. ايشان مى فرمايند حق از جايى پيدا مى شود که کسى مالک چيزى باشد، اختيارش را داشته باشد. همه هستى مملوک خداست. هر کس هرچه دارد، از خداست. ريشه همه حقوق از خداى متعال است و اولين حقى هم که در عالم شکل مى گيرد، حق خدا بر بندگان است ولى خداى متعال از باب لطف و عنايتى که به بندگان دارد، حق را يک طرفه قرار نداده و فرموده من بر شما حقى دارم و شما هم بر من حقى داريد؛ حق من بر بندگانم اين است که اطاعت کنند، حق آنها هم اين است که پاداش درخورى به آنها عطا کنم.

و بعد مى افزايند؛ بعد از حق خدا نوبت به اين مى رسد که خدا حقى بر بندگان، بعضى بر بعضى ديگر قرار داده است، چون همه بندگان خدا هستند و اگر حقى هم داشته باشند، خدا آن حق را به آنها مى دهد، پس هر بنده يى هم که حقى دارد، خدا به او داده، مثل حقى که پدر بر پسر دارد، حقى که همسايه بر همسايه دارد. حقوقى است که بندگان به هم دارند اما اين حقوق را خدا براى بندگان قرار داده است. همه هستى از خداست و هر چه از لوازم هستى است، از خداست. اين در مقدمه خطبه آمده است تا اينکه مى رسد به اينجا ، از حق خدا که اصل حقوق است، بگذريم، بزرگ ترين حقى که خدا براى يک انسان نسبت به انسان ديگر قرار داده است، حقى است که والى بر مردم و مردم بر والى دارند که متقابل است؛ حقى که سرپرست جامعه بر جامعه دارد و بالعکس. اين بالاترين حقى است که خدا براى انسانى نسبت به انسان ديگر قرار داده است.

قوام اين کشور به اين است که اين مردم اطاعت رهبرشان را، اطاعت از خدا مى دانند، چون دين با سياست توام است. وقتى امام مى فرمايد جبهه ها را پر کنيد، مردم همچون نماز خواندن اين را واجب مى دانند. وقتى مى فرمايد مصوبات حکومت هاى اسلامى واجب الاطاعه است، مردم آن را همچون امرى واجب مى پذيرند. آنچه رمز پيروزى اين انقلاب بود، اين بود که مردم اطاعت از رهبر اين حکومت را همچون اطاعت از خدا براى خود مى پنداشتند و محبت اين حکومت را محبت خدا مى دانند. همان پيامبر فرمود اجر رسالت پيامبر، محبت اهل بيت است. اجر قيام و انقلاب امام، محبت جانشين اوست . اين است که مردم را آنچنان با رهبرشان جوش مى دهد که از هم انفکاک ناپذير هستند.

سپس به نکته اصلى مورد نظر ما مى رسند که؛ يکى از آرزوهاى مردم در اقشار مختلف اين است که رهبرشان را ببينند. کجاى عالم چنين چيزى را سراغ داريد؟ و اين نيست چون که او را جانشين امام زمان مى دانند، ديدن ايشان را همچون ديدن امام زمان مى دانند، البته نه اينکه خود ايشان، بلکه پرتويى از وجود مقدس امام زمان را با ديدن ولى فقيه مى بينند. امام رحمه الله مى فرمود جان من، فداى خاک پاى امام زمان (روحى لتراب مقدمه الفداه). مقام امام زمان را با کسى نمى توان مقايسه کرد اما اين يک پرتويى است از ايشان. اين رمز پيروزى و رمز پيشرفت و دوام در مقابل همه توطئه هاست که اين را مى خواهند بگيرند. خوب هم درک کردند و تشخيص دادند. متاسفانه در درون جامعه ما آن طور که بايد و شايد به اين مساله توجه نشده و نمى شود. عموم مردم ما، همين مردمى که نمازخوان و مسجدى و متدين هستند، اين چيزها را خوب درک مى کنند، اما خواصى که مسووليت پذير هستند در پست هاى مختلف، آنها خيلى باورشان اين نيست. آنها خيال مى کنند رهبر هم همچون رئيس جمهور است. اين يک جور پست است و آن هم يک جور ديگر و چندان هم فرقى ندارد. همان طور که انتخاباتى مى شود و زد و خورد مى شود، آن هم همين طور است. فرقى نمى کند، يک عده طرفدارشان هستند و يک عده نيستند. در صورتى که ماهيت اين دو با هم تفاوت ماهوى دارد، آن يک رهبر دينى و جانشينى امام زمان دارد و آن ديگرى نماينده يى که مردم انتخابش کردند. اين دو با هم خيلى تفاوت دارد. بله رئيس جمهور وقتى از طرف ولى فقيه نصب شد، مى شود عامل او و آن پرتوى قداستى که او دارد، بر اين هم مى تابد. وقتى شد رئيس جمهورى اسلامى و حکمش را از رهبر يعنى از جانشين امام دريافت کرد، آن قداست بر اين هم مى تابد. آن وقت اطاعت رئيس جمهور، اطاعت مجلس و ساير نهادهاى قانونى هم مى شود اطاعت خدا. اما حساب رهبر جداست. اطاعت از ايشان اطاعت از امام زمان و خداست. مردم براى او مقامى قائل هستند که گويا از لب هاى ايشان شنيده اند او نايب من است. البته چنين چيزى نيست چون نصب، نصب عام است، يعنى گفتند در زمان غيبت، کسانى که واجد اين شرايط هستند، از طرف امام زمان نيابت دارند. شخص تعيين نشده، اما بعد از اينکه خبرگان تاييد کردند بهترين شخص درخور اين مقام، فلان شخص است، مصداق اين تعريف تاييد مى شود، به هر حال ,من اعظم تلک الحقوق, والى خطبه اميرالمومنين، همان رهبرى است که ما امروز از او ياد مى کنيم. در اول خطبه هم همين است حقى که من به شما دارم، آن نکته يى که من خواستم در اين مقدمه عرض کنم، اين است که عزيزان ما توجه بيشتر به اين مساله داشته باشيد که ديندارى فقط نماز خواندن نيست، اطاعت از رهبر شرعى و قانوني، اين هم جزء دين ماست. من نمى گويم، بلکه اميرالمومنين مى فرمايد. بالاترين حق، همين حق است. مردم هم حق دارند. مردم حق شان اين است که رهبر تمام توانش را صرف اجراى احکام اسلامى و رفع نيازهاى مردم کند. اگر کوتاهى کند، حق مردم را ادا نکرده است. اگر به جاى اينکه شب ها و روزهايش را صرف اين کند که ببيند مصلحت مردم چه چيزى را اقتضا مى کند، در روابط بين الملل چه چيزى اقتضا مى کند، حتى برود سفر زيارتى و به اين نياز مردم رسيدگى نکند، مسوول است، و اگر بدانيم هرچه فکر کنيم، کم است، خدا چه نعمتى را به ما داده که بعد از هزاران سال تاريخى که داريم از تاريخ خودمان و اسلام بگرديم، در حکامى که در کشورهاى اسلامى و غيراسلامى بوده اند، چنين رهبرى با چنين جامعيتى نمى يابيم.

و سرانجام به بخش حقوق مردم بر رهبر مى رسند؛ حالا اگر فرصت کرديد و اين خطبه را کامل خوانديد، نکته هاى عظيمى در آن پيدا مى کنيد. ممکن است مثلاً شما به ذهن تان بيايد که پست رهبرى در افق بالايى است و کسانى مى توانند به آنها کمک کنند که هم طراز خودشان باشند. فرض کنيد وزرا مى توانند به رئيس جمهور کمک کنند، علما و مراجع مى توانند به رهبر کمک کنند. در دنباله خطبه داريم که در عالم هيچ کسى نيست که نتواند به رهبر جامعه اسلامى کمک کند. همه مى توانند؛ کوچک و بزرگ و هيچ کس مستثنى نيست در اينکه اين حق را ادا کند. مثلاً کسانى در قواى نظامي، مجريه، مقننه، قضائيه و... فکر کنند اينها دارند به وظايف شان عمل مى کنند، ما ديگر چه کاره ايم، من طلبه، هنرمند، دانشجو، ما چه کار به مسوولان کشور داريم، اگر چنين چيزى به فکر کسى بيايد، اميرالمومنين در همين خطبه پاسخ آنها را داده است، که هيچ کس کوچک تر از اين نيست که بتواند به حاکم اسلامى کمک کند. همه اين عظمت را دارند که کمک کنند و بايد هم کمک کنند. حاکم اسلامى هر کس باشد، بزرگ تر از آن نيست که بزرگ تر از کمک مردم باشد. هر کس در هر حدى باشد به کوچک ترين افراد جامعه نياز دارد، يعنى هيچ مسلمانى نبايد خودش را نسبت به مسائل اجتماعى معاف بداند، کلکم راع و کلکم مسئول. با توجه به موضوع بحث نوشتار حاضر، مى توان نکات مهم در سخنان ايشان را به طور خلاصه چنين برشمرد؛

1- در نظام جمهورى اسلامي، رهبر جانشين امام زمان (عج) است و قداست امام معصوم (ع) به او سرايت مى کند.

2- هنگام تنفيذ حکم رياست جمهورى از سوى رهبري، اين قداست به رئيس جمهور هم سرايت مى کند.

3- حق متقابل مردم نسبت به رهبرى نظام اسلامى اين است که نسبت به امور سياسى جامعه بى تفاوت نبوده و آگاه باشد که صرف نظر از جايگاهى که هر کس دارد، مى تواند به او کمک کند.

حال خطبه 207 نهج البلاغه که در تاييد اين ديدگاه برگزيده اند را مرور مى کنيم تا معلوم شود چه اندازه مويد ديدگاه ايشان است. با اينکه خطبه مذکور طولانى است، اما ترجمه تمامى آن را در اينجا مى آوريم تا فضاى کلام امام على (ع) را آن طور که منعقد شده بازشناسيم؛

اما بعد، بى گمان خداى سبحان مرا بر شما- با ولايت امرتان- و شما را بر من حقى رقم زده است و اين حقوق متقابل ميان من و شما برابر است. حق را در مقام سخن فراخ ترين ميدان است، ولى در عمل و پاسدارى انصاف تنگنايى بى مانند چرا که حق چون به سود کسى اجرا شود ناگزير به زيان او نيز به کار رود و به زيان هر کس اجرا شود به سود او نيز جريان يابد. اگر بنا بود در موردى حق يک سويه اجرا شود چنين موردى تنها از آن خداى سبحان بود، نه آفريده هاى او، چرا که او بر بندگان قدرتى است بى کران و قلمرو سرنوشتى که او رقم زده است، عدالت ناب است بى گمان. با اين همه در اين مورد نيز حق را به گونه يى متقابل نهاده است؛ حق خويش را بر بندگان فرمانبرى بى چون و چرا و در برابر پاداش آنان را- از سر فضل و کرم و فزونى و گشايشى که خداوندى او را سزاست- دوچندان رقم زده است.

در اين ميان خداوند حقوق متقابل در روابط اجتماعى انسان ها را بخشى از حقوق خود رقم زده است که بزرگ ترين بعد آن، حقوق متقابل مردم و زمامداران است و اين فرضيه يى الهى است که خداوند سبحان آن را براى هر يک بر ديگرى واجب کرده است، پس آن حقوق متقابل را نظام همبستگى و راز شکوه دين شان خواسته است. چنان که ملت سامان نيابد مگر با اصلاح زمامداران و زمامداران اصلاح نشوند جز با استقامت ملت. پس هرگاه ملت حق والى را بپردازد و زمامدار نيز حقوق ملت را پاس دارد حق در ميان شان شکوه يابد، راه هاى دين استوار شود، شناسه هاى عدالت راست شود و سنت ها در روندى فراخور جريان يابد. بدين سان زمانه اصلاح مى شود، به ماندگارى دولت اميد مى رود و آزمندى دشمنان به نوميدى مبدل مى شود. ولى هنگامى که ملت بر زمامدار خود چيره خو شود و زمامدار با ملت خود از در زورگويى درآيد، اختلاف کلمه رخ مى دهد، نشانه هاى جور آشکار مى شود، دغلکارى در دين فزونى مى يابد و راه هاى اصلى سنت بى رهرو مى ماند. هوا و هوس مبناى عمل قرار مى گيرد و احکام به تعطيل کشيده مى شود. بيمارى هاى نفسانى فزونى مى گيرد، چنان که از تعطيل حق، هرچند بزرگ باشد و عملى شدن باطل، هرچند چشمگير، کسى احساس نگرانى نمى کند. از اين رو نيکان به ذلت مى افتند و بدان عزت مى يابند و بندگان از خدا کيفرى گران مى بينند.

پس بر شما باد پند دادن متقابل در اين زمينه و همکارى نيک بر آن، چراکه هيچ کس هرچند بر خشنودى خدا سخت حريص و در سختکوشى و مبارزات عملى سابقه اش طولانى باشد نمى تواند به ژرفاى اطاعت خداوند- چنان که او را شايسته است- راه يابد. اما بخشى از حقوق واجب الهى بر بندگان اين است که در حد توان و استعداد خويش از نصيحت دريغ نورزند و بر اجراى حق در ميان خود همکارى کنند. هيچ کس- هرچند در شناخت و اجراى حق جايگاهى عظيم يابد و در کسب فضيلت دينى پرسابقه و پيشتاز باشد- در چنان مقامى نباشد که در اجراى حقوق الهى که بدو تکليف شده است، بى نياز از يارى ديگران باشد و از ديگر سو هيچ کس- هرچند نفوس کوچکش بشمارند و چشم ها حقيرش ببينند- کمتر از آن نباشد که در اين زمينه کمکى بدهد يا کمکى بستاند. چون سخن حضرت به اينجا رسيد مردى از اصحاب با گفتارى طولانى که در ضمن آن حضرتش را ثناى فراوان گفت و پيروى و گوش به فرمان بودنش را يادآور شد، مولا را پاسخ گفت و امام سخن خويش را چنين پى گرفت؛ بى گمان ناچيز ديدن همه چيز در برابر بزرگى خداوند بخشى از حقوق او است بر هر آن که شکوه خداى را در ژرفاى جان پذيرا باشد و او را در قلب جايگاهى شکوهمند دهد و بى شک سزاوارترين کس به اين ويژگى هم او است که نعمت خداوند بر دوش اش بيشتر سنگينى مى کند و از نيکى هاى سراسر لطف حق بهره يى افزون تر دارد، که بى ترديد نعمت خداوند بر دوش هر کس سنگينى کند، حق الهى نيز بر وى بزرگى گيرد. بى گمان از پست ترين حالت هاى زمامداران جامعه در نگاه مردم شايسته اين است که به اين گمان متهم شوند که دوستدار ستايش اند و سياست کشوردارى شان بر کبرورزى بنا يافته است. و به راستى که من خوش ندارم اين پندار در ذهن تان راه يابد که به چاپلوسى گراييده ام و شنيدن ثناى خويش را دوست دارم. من- با سپاس از خداوند- چنين نيستم اما اگر چنين نيز بودم، آن را به عنوان خاکسارى در برابر خداوند سبحان- که به بزرگى سزاوارتر است- وامى نهادم. آرى بسا که مردمان پس از درگيرى پيروزمندانه، از ستايش شيرين کام شوند. ولى از شما مى خواهم براى آنکه احياناً توانسته ام در پيشگاه خدا و شما- به انگيزه خداترسى- بخشى از حقوقى را که به گردن دارم، بپردازم و از عهده وظايف واجبى که ناگزير از انجام دادن آنم، برآيم، مرا با مدح و ثناى نيکو نستاييد و بدان سان که رسم سخن گفتن با جباران تاريخ است، با من سخن مگوييد و آنچنان که از زورمندان دژخوى پروا مى کنند، از من فاصله مگيريد و با تصنع با من نياميزيد و چنين مپنداريد که اگر با من سخن حقى گفته شود مرا گران مى آيد، و نيز گمان مبريد من بزرگداشت نفس خويش را خواهانم، زيرا آن که از شنيدن حق و پيشنهاد عدالت احساس سنگينى کند، عمل به آن دو برايش سنگين تر باشد. پس از سخن حق و پيشنهاد عدل دريغ مورزيد، که من نزد خود برتر از آن نيستم که خطا نکنم و از خطا در کردار خويش نيز احساس ايمنى ندارم، مگر آنکه خداوند در برابر خويشتن خويشم کفايت کند، که او بيش از خود من قلمرو هستى ام را مالک باشد.

آري، واقعيت جز اين نيست که من و شما همگى بندگانى هستيم در ملک پروردگارى که جز او پروردگارى نباشد. او است که حتى بخش هايى از خود ما را که- فراتر از مالکيت خودمان- در تملک دارد، و هم او است که ما را از جاهليتى که در آن بوديم به نظامى درآورد که سامان مان دهد. پس در پى گمراهى هدايت را جايگزين ساخت و از پس کوري، بينايى مان ارزانى داشت.

آنچه از کلام امام على (ع) مى توان استنتاج کرد، عبارت است از؛

1- حقوق رهبر جامعه اسلامى و مردم حقوقى است برابر و متقابل

2- اگر قرار باشد حقوق يک سويه يى وجود داشته باشد تنها مى تواند از آن خدا باشد.

3- اما در اين مورد هم حق دوسويه است يعنى فرمانبرى بى چون و چراى بندگان از او و پاداش دهى به بندگان در مقابل

4- حقوق زمامداران و مردم نيز دوسويه است؛ به رسميت شناخته شدن فرمانبردارى فرمانروايان از سوى مردم و تلاش براى اصلاح زمامداران به وسيله مردم و از طريق پايدارى مردم.

5- ديده بانى امور از سوى مردم که هم شامل نظارت بر حکومت مى شود و هم شامل مراقبت از جامعه (امر به معروف و نهى از منکر)

6- در اين رابطه متقابل هيچ کس از ديگرى بى نياز نيست.

7- رهبرى جامعه اسلامى ممکن است خطا کند، مردم حق دارند او را نسبت به خطايش آگاه کنند و در اين کار بايد از زبان مدح و ستايش (که زبانى است که براى خطاب کردن حاکمان ستمکار به کار بسته مى شود) سخت پرهيز کنند. نتيجه آنکه به نظر مى رسد گزينش و قرائت ارائه شده توسط آن استاد گرامى با آنچه در خطبه امام على (ع) آمده از نظر سياق، محتوا و زمينه بحث ناسازگار است. اما مهم تر از اين ناسازگارى توجه به يک مساله مهم است يعنى تفاوت ميان دو گفتمان در باب ولايت و حکومت از ديدگاه اسلام. اما پيش از ورود به اصل بحث، لازم است مقدمتاً به چند نکته توجه شود.

اول اينکه شهيد بهشتى به عنوان يک انديشمند دو ويژگى بارز دارد؛ يکى از اين ويژگى ها اين است که درک صحيحى از پيوند ميان عمل و نظر نزد وى مشهود است. اهميت اين ويژگى در اين نکته مهم نهفته که در آسيب شناسى حرکت هاى اصلاحى که در چند سال اخير در ايران شکل گرفته، مى توان از علل عدم موفقيت نهضت هاى اصلاح گرانه به فقدان درک صحيح از نوع رابطه عمل و نظر اشاره کرد. اينکه بفهميم عمل و نظر پيوندهاى پيچيده يى با هم دارند، مى تواند راهگشاى بسيارى بن بست هاى مسدود فکرى و عملى باشد. در انديشه شهيد بهشتى و سيره عملى او و نوع فعاليت هاى او و در آثار باقى مانده از وى به خوبى اين درک صحيح از اين پيوند آشکار است. براى پيگيرى دقيق تر موضوع خوانندگان گرامى را مراجعه به برخى از آثار وى از جمله کتاب ربا، بانکدارى و قوانين مالى اسلام، کتاب بهداشت و تنظيم خانواده، کتاب اتحاديه انجمن هاى اسلامى اروپا، کتاب نقش آزادى در تربيت کودکان و کتاب سه گونه اسلام توصيه مى کنيم. ويژگى دوم اينکه در مواجهه با انديشه شهيد بهشتى درمى يابيم با مجموعه يى منسجم سر و کار داريم که اجزاى آن با هم ربطى منطقى دارند. برخلاف اکثر انديشمندان مسلمان معاصر شهيد بهشتى به طرح مباحث پراکنده يى که نتوان آنها را کنار هم قرار داد، اقدام نمى کند. براى نمونه مى توان به کتاب شناخت اسلام (به همراه آقايان باهنر و گلزاده غفورى) که سال گذشته با تجديدنظرهايى تجديد چاپ شد، مراجعه کرد.

رنگ انقلاب عليه متجاوزان سبز نيست
فريدون گيلانی


gilani@f-gilani.com

مسائل را پيچيده می کنند ؛ آنقدر پيچيده که بتوانند نه تنها بخشی از جامعه ، بلکه در ابعاد قابل تاملی افکار عمومی جهانيان را هم بفريبند و منحرف کنند .
سعی می کنند بروقايع اثر بگذارند و نتايج وقايع را آن گونه که خود می خواهند و به سودشان است تحويل ساده انديشان بدهند . و يادشان می رود که به يمن پيشرفت علم و آگاهی ، ما در دهه اول قرن بيست و يکم زندگی می کنيم ، نه در قرن هجدهم و نوزدهم و حتی هفت دهه ی اول قرن بيستم .
در هر دو مورد ، با ساختن اتفاق ها و داستان های فرعی ، می خواهند با استفاده از رنگ سبز ، افزودن " جنبش " و " نهضت اميد " و کلمات و ترکيب هائی از اين دست به اين رنگ ، و کوشش در افزودن " مسالمت آميز " و " قانونی " و " اصلاح طلبی " و از اين ياوه ها به آن , جنبش , و , نهضت , که در نماد و نمود خود ضد " ساختار " است ، به سلب خصلت انقلابی و سرنگونی طلبی از ماهيت " جنبش " بپردازند و موجوديت آن را که در کوچه ها و خيابان ها و دانشگاه ها و مدارس و کارگاه ها و کارخانه ها خود را بيان می کند ، تلطيف کنند . يا حتی چنين وانمود کنند که جنبش رو به اعتلا فرو نشسته است .
حتی اگر لازم شد ؛ که عملا می بينيم لازم شده است ، مذاکرات و سازش های ديرينه ی خود را که دست کم از ماجرای ايران کنترا علنی شده است ، علنی تر از هميشه می کنند تا براصل واقعه که برخورد رو به رشد تضاد حاکميت اسلامی با حاکميت است ، اثر بگذارند . در اين زمينه که تاکتيک مشترک زنجيره ی سرمايه داری جهان است ، توجه رسانه های اغلب مافيائی و قابل خريد و فروش را از واقعه ی اصلی که در گيری نابرابر ميان مردم به تنگ آمده از ستمکاری و ستمکاران است ، بر می گيرند و آن را به سمت مساله هسته ای منحرف می کنند . برای رسيدن به اين هدف ، همه ی طرف های قضيه ، بنا به سنت ديرينه ، از تبحر و شيوه ی سخنوری و طرز استدلال روشنفکر نمايانی که هر يک به استخدام يکی از طرفين در آمده اند ؛ استفاده می کنند . با مروری به برنامه های تبليغاتی طرف های ماجرا ، چه صدای سی آی ا با اسم مستعار صدای آمريکا و بی بی سی و فرستنده هائی از اين دست که خط و ربط سازمان های جاسوسی و شوراهای امنيت ملی کشور مورد نظر خود را پيش می برند ، يا رسانه های دولتی حکومت اسلامي؛ اعم از تصويری يا کتبی ، متوجه اين واقعيت می شويم . و متوجه می شويم که همه ی طرف ها ، با وارونه نشان دادن واقعيت ها ، هويت سازی دلخواه برای واقعيت ها ، و بازی با الفاظ و مفاهيم و رويدادهای جاری ، می خواهند اصل قضيه را با درشت نمائی رنگ سبز و مسالمت آميز بودن جنبش و وارد کردن مردم در دعواهای درونی حاکميت بر سر تعادل قوا و هزار و يک ترفند ديگر ، از سکه بيندازند ، کمرنگ جلوه دهند و بر مطالبه ی اصلی ستمديدگان ايران سر پوش بگذارند .
طرفين ماجرا ، در دوسمت مردم ديواره های آهنين ساخته اند و مدام اين ديواره ها را به هم نزديک تر می کنند تا توده ها در محاصره ی آن ها از نفس بيفتند و جنبشی که اين گونه قدرتمند و آگاهانه در گرفته است و سر فرو نشستن ندارد ، آن وسط جان بسپارد .
درست در همين بزنگاه تاريخی است که نظريه ی رسيدن به آزادی از طريق آگاهی در مقابل مردم و پيشتازان مبارزه قرار می گيرد . طرفينی که در ظاهر در گيرند ، در باطن قرار نيست به حلقه يا حلقه هائی از زنجير سرمايه داری جهانی لطمه ای ؛ آن هم لطمه ای جبران ناپذير بزنند . درست مثل افغانستان و عراق و فيليپين و کلمبيا و پرو و به طور کلی قاره ها و کشورهای تحت سلطه ، بسيار زيبا و متين و دلفريب از آزادی و آبادی و دموکراسی و مردم حرف می زنند ، اما هدفی جز حفظ منافع و قدرت سياسی خود را که حافظ اين منافع است ، مد نظر ندارند . در اين دستگاه که شکل پيشرفته ی استعمار است ، مردم نه تنها وسيله و ابزارند ، بلکه خميری را ماننده اند که فقط بايد به دست صاحبان آن زنجير شکل بگيرند ، نه آن که خود حق داشته باشند به خود و آينده شان شکل بدهند .
آموزگاران انديشه و خرد و آگاهی بر آنند که سرمايه داری جهانی زنجيری است متشکل از حلقه های فراوان . اين حلقه ها ، در کشورهای مختلف عمل می کنند . هرگاه يکی از اين حلقه ها، يا چند حلقه به طور هم زمان ، در نتيجه ی آسيب های جدی که ناشی از سياست اقتصادی حاکم بر آن کشور ؛ يا کشورهاست تکان بخورد ، سراسر زنجير تکان خواهد خورد و حلقه ، يا حلقه های اصلی زنجير را به وحشت خواهد انداخت . عناصر تشکيل دهنده ی حلقه های اين زنجير ، و به ويژه حلقه و حلقه های اصلی آن را شرکت های بزرگی تشکيل می دهند که حفظ منافع آن ها ، چه با سياست های توسعه طلبانه ، يا توسل به زور و پرداخت جايزه و انعام ، وظيفه ی اصلی قدرت های بزرگ است که از ديرباز ناوگان های جنگی ، نيروی هوائی و سازمان ها وستادهای ضربتی خود ، مثل فرماندهی مرکزی را برای انجام همين وظيفه مجهز کرده اند .
حلقه هائی که با خريد جنگ افزارهای مدرن ، منطقه ای را در حيطه ی قدرت خود قرار می دهند ، بايد به حلقه اصلی ، و لاجرم مرکز نظامی و توليد جنگ افزار قدرت های بزرگ وصل باشند . در غير اين صورت ، تعادل زنجير به هم می خورد و حلقه ، يا حلقه های اصلی ، وظيفه دارند برای حفظ منافع شرکت ها و تجارت خود ، آن حلقه را به صورت های تشويقی ، يا تنبيهی ، از حرکت غير متعارف باز دارند . حکومت اسلامی که بازار مکاره کالاهای حلقه اصلی و حلقه های متصل به آنست ، نوعی سرمايه داری عقب مانده است که به مثابه يکی از حلقه ها دچار پريشانی و تکان های نا مطلوب شده و با خريد مدرن ترين انواع جنگ افزار و برخورداری از آموزش های ضروری استفاده از آن ها ، باعث تکان غير قابل تحملی در زنجير جهانی شده . بنابراين ، به خوبی می داند که يا بايد با فشار قدرت نظامی حلقه اصلی از زنجير بزرگ جداشده و بکلی � منتها با همه ايران ، مثل افغانستان و عراق ... � نابود شود ، يا به انجام وظيقه خود به عنوان حلقه ای کوچک از آن زنجير بزرگ ، بدون هيچ اما و اگری گردن بگذارد . اين البته فرق می کند با برخورد آگاهانه مردم با اين حلقه .
اين حلقه ها ، در همه کشورها ، بايد تحت سلطه ی حلقه و حلقه های اصلی باقی بمانند . آن چه می تواند در اين هماهنگی ايجاد اخلال کند ، آگاهی و توسعه آگاهی است که در نتيجه ی خود ، زنجير بزرگ را پريشان می کند . اين حلقه ، مثل ساير حلقه ها ، می تواند مدرن ترين جنگ افزارها را هم بخرد ، می تواند � مثل حکومت اسلامی � باعث شود که حلقه های کوچکتری مثل شيخ نشين ها و بحرين ، يا حلقه های بزرگ تری مثل اسرائيل و عربستان سعودی و مصر ، سرمايه های ملی خود را به صورت کلان و در جهت حفظ توازن قوا ، به کارخانه های اسلحه سازی حلقه و حلقه های اصلی سرازيرکنند ، اما اجازه ندارد از دايره ی خريد مثلا تکنولوژی هسته ای ، از حلقه بزرگ خارج شود و در واقع حلقه اصلی را با دور زدن آن دچار پريشانی و نگرانی کند .
چه جرج بوش رئيس جمهوری ايالات متحده باشد ، يا تئودورروزولت و مک کينلی و ليندون جانسون و کارتر و کندی و اوباما ، اختيار آن زنجير دست آنان نيست . روسای جمهوری و نخست وزيران و صدر اعظم ها ؛ حالا می خواهد در ايالات متحده باشد ، يا در بريتانيا و فرانسه و آلمان و استراليا و اسپانياو ايتاليا و روسيه و امروزه چين ، حلقه های اصلی اين زنجير را تشکيل می دهند و بايد حافظ آن باشند . چين و روسيه و فرانسه و آلمان و استراليا و ... به همان ميزان بايد با استفاده از سياست های توسعه طلبانه و قدرت نظامی حافظ منافع تجاری خود باشند ، که ايالات متحده .
شايد بيش از يک قرن پيش به قول کاپيتان آلفرد تيلرماهان مدير ناوگان جنگی جوان ايالات متحده ، ,اين کشوربايد از چنان نيروی دريائی قدرتمندی برخوردار می شد تا می توانست از ناوگان های تجاری خود حفاظت کند و کشورهای نافرمان را مجبور کند که دروازه های خود را به روی تجارت و سرمايه گذاری بگشايند . ,
اما امروز ، با وجودی که ايالات متحده ميراث خوار سياست های استعماری اروپا بوده است ، اتحاديه اروپا و روسيه و چين هم ، حالا شرمسار ، يا به صورت علنی ، چنين فلسفه ای را دنبال می کنند و جملگی بر می گردند به فلسفه تيلرماهان که : " هيچ ملتی ، بدون سلطه کافی و وسيع بربازارها ، و دست يابی به منابع طبيعی کشورهای ديگر ، به عظمت نرسيده است . "
به همين دليل است که می گويم حالا ديگر حلقه ی اصلی آن زنجير اهريمنی ، فقط ايالات متحده نيست و اين حلقه ، تبديل به مجموعه ی محدود و معدودی از حلقه های متمرکزاصلی شده که عملا ، و با وجود رقابت های جاری ، به صورت حلقه ای واحد در آمده و می تواند برای حفظ سلطه ی خود، راه حکومت هائی مثل حکومت اسلامی ايران را برای حفظ حاکميت جهانی خود ، برای سرکوبی جنبش های اجتماعی و کارگری که می توانند به اين حلقه لطمه جدی بزنند ، به صورت های مستقيم و غير مستقيم هموار کند . و ، مثلا ، در اوج تقابل جدی توده های ستمديده با حاکميت ارتجاعی و توطئه های امپرياليستی ، موضوع را در ظاهر امر عوض کند و با مذاکره علنی و تهديدی ملايم در حاشيه ی آن ، انعکاس اصل قضيه را در افکار عمومی جهان تغيير دهد . والا که صورت مساله در ايران کاملا روشن است و حالا ديگر هر طفل ابجد خوانی هم می داند که علم کردن مذاکره علنی و مذاکره محرمانه ميان ويليام برنز معاون وزارت امور خارجه ايالات متحده با سعيد جليلی رئيس هئيت مذاکره کننده حکومت اسلامی در ويلای ژنو ؛ آن هم پس از روخوانی احمدی نژاد در اجلاس ساليانه سازمان ملل و باقی ماندن وزير امور خارجه او در واشينگتن و رفتن مکرر در مکرر پای بازی کيک و کلت ، نه تنها بحث و نقلی تازه در اين موضع نيست ، بلکه عملا به کمک حکومت اسلامی می رود تا بتواند با قدرت نمائی دروغ پردازانه در داخل کشور ، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ميدان و امکان بيشتری برای قدرت نمائی و سرکوبی جنبش آزاديخواهانه و مآلا سرنگونی طلبانه مردم ايران بدهد .
آن که می خندد ، به قول برتولت برشت ، خبر هولناک را نشنيده است ، آن که از خود وسيله ای می سازد تا ديوارهای آهنين و تا دندان مسلح حلقه های کوچک و بزرگ به هم نزديک تر شوند ، خبر هولناک مثله شدن مردم ميان اين ديوارها را که از مصالح مشابه ساخته شده اند ، نمی خواهد بشنود . و نمی خواهد که ابعاد و زير و زبر اين خبر به گوش مردم برسد . آن که ؛ به ويژه از موضع ظاهری چپ ، هدف مردم برای براندازی را با لفاظی های احمقانه نفی می کند و به اهل انديشه و خرد و قلمی که تنها راه رهائی مردم ايران را برافتادن حاکميت اسلامی و استقرار حاکميت مردم برمردم می دانند می تازد ، اتفاقا خبرهولناک را شنيده و با دريافت دستمزد کلان پشتک و وارو می زند تا خبر را در هاله ای از ترفند ها و ابهامات تبليغاتی فروبرد . آن که نمی خواهد بپذيرد که تنها راه رهائی مردم از چنگ مشتی مسلح بی ترحم ، مبارزه قهر آميز و برداشتن اسلحه است ، به هر صورت منافعی دارد که آن را در رده های طبقاتی در معرض خطر می بيند . چه آن هائی که به نام صاحب عنوان به مزدوری اين طرف ، يا آن طرف اين معادله ی بی مجهول رفته اند ، نه تنها آگاهانه تبديل به عنصری از عناصر آن ديواره های آهنی شده اند ، بلکه آگاهانه کمر به منحرف کردن و بازداشتن مبارزات مردم بسته اند و نمی خواهند واقعيت را ببينند که علاوه بر سياست های حاکم بر تبليغات تصويری و صوتی و کتبی امپرياليست ها و دست نشاندگان شان :
وقتی علی اکبر هاشمی رفسنجانی در منبر نماز جمعه ( روز جمعه 26 تيرماه 1388 ) علنا برای آرام کردن اوضاع می گويد " کاری نکنيم که يک عده از دشمنان ما ، ما را سرزنش و شماتت کنند و به ريش ما بخندند و برای ما نقشه بکشند " و از اين ياوه ها ، بديهی است که پس از آن برای حفظ نظام بيانيه ی پايانی مجلس خبرگان در تائيد رهبری همکار قديمی و صميمی خود خامنه ای را با اعلام آشکار , بيعت , با او امضا کند و بعد هم تسبيح به دست ، کنار رهبر بنشيند و زعم خود به ريش آن هائی که به او و شرکايش مير حسين موسوی و ... رنگ سبز پاشيده بودند ، بخندد .
وقتی مير حسين موسوی با راه انداختن جريان سازمان يافته ی " يا حسين ، مير حسين ، " همزمان با بازشدن مدارس و دانشگاه ها ، خطر تشديد و تسريع جنبش سرنگونی طلبانه و نشستن در رديف اول متهمان جنايات هولناک دهه 60 اسلامی را احساس می کند ، راهی ندارد جز آن که در بيانيه شماره 13 خود ، برای جلوگيری از تبديل شدن خيزش به قهر انقلابی ، به صدای بلند بگويد که " ما در چهار چوب نظام جمهوری اسلامی فعاليت می کنيم . " مير حسين موسوی می داند که خيزش توده ای از رنگ های جعلی عبور کرده ، می داند که سبزبازان خارج کشوری که از بستر های گوناگون و با سرمايه گذاری های کلان برخاسته اند ، به يمن آگاهی مردم ؛ حتی آن هائی که فکر می کردند علی آباد هم دهی است ، به کنه و هدف منحرف کردن جنبش توده ای به سمت اصلاحات پی برده اند و به امواج سهمگين مردم سرنگونی طلب پيوسته اند .
و ... و ... و ...
پس بايد عناصر درگير برسر قرارگرفتن بر مسند های فرمايشی قدرت ، به سست شدن حلقه بينديشند و برای سرپوش گذاشتن بر بحران داخلی ، و احتمالا به اميد خاموش کردن جنبش و برون رفت از فشار خرد کننده ی آن ، به دامن حلقه اصلی بياويزند تا با هدايت های سياسی روسيه و چين ، بحران خارجی را کاهش دهند و حتی اگر اين تدبير هم کارگر نيفتاد ، حلقه ی اصلی زنجير می تواند به خواست اين حلقه کوچک در آن زنجير بزرگ ، پای بحران جنگ برود تا به زعم مردرندانه ی خود ، بحران داخلی را در جريان توفانی سهمگين خاموش کند .
ديواره های آهنين ارتجاع داخلی و توسعه طلبان آن سوی آب ها که در اين سوی آب ها 700 پايگاه نظامی و بخصوص 125 پايگاه نظامی بزرگ دارند ، بايد در اين بازی ها برای له کردن مردم به هم نزديک شوند . اين نزديکی ، چه به سازش بينجامد ، يا به جنگی که موشک پرانی های حلقه ی کوچک و مانور نظامی مشترک ايالات متحده و اسرائيل و تشديد بازی کلت و کيک ، بنا به آخرين تجربه های جاری در عراق و افغانستان ، جز به ويرانی ملی و کشتار هولناک مردم ره نخواهد برد.
مردم آزاد نيستند ، اما اگر آگاه شوند که من زمنيه هايش را دارم می بينم ، به خلاف تئوری , از آزادی به آگاهی ، , در اين مرحله ی حساس از تاريخ ايران ، از آگاهی و مبارزه قهرآميز آگاهانه ، بر موضوع پيچيده کردن مسائل و کوشش مرتجعان و امپرياليست ها برای تاثير گذاشتن بروقايع ، فائق خواهند آمد و به آزادی خواهند رسيد .
حالا که بخش های آگاه مبارزه اطمينان يافته اند آزادی شان از واشينگتن و لندن و مسکو و پکن و پاريس و برلين نمی گذرد ، بدون ترديد بيش از گذشته به اهميت استقلال و پاره کردن شبکه های تور اختناق خواهند انديشيد . وقوع اين حادثه تاريخی ، زمانی امکان پذير خواهد شد که مردم از آن زنجير جدا شوند . می دانم که سخت است ، اما رويائی و ايداليستی هم نيست ، امکان پذير است . امپرياليست ها که صاحبان حلقه های اصلی زنجيرند ، بنا به تجربه دست کم صد و اندی سال گذشته ، ثابت کرده اند که مردم حق ندارند به دست و با اراده خود حاکميتی را براندازند ، چرا که بنا به منافع و مصالح شرکت های امپرياليستی ، اين قبا را تنها برتن سياستمداران و ارتش های آنان دوخته اند .
هفتم اکتبر 1388


نگرانى فعالان بخش خصوصى از روزهاى پيش‌رو
اقتصاد کشور‌ تشنه منابع مالى‌ است

حیات نو: نشست هيئت نمايندگان اتاق بازرگانى تهران با حضور محمد نهاونديان رئيس اتاق ايران برگزار شد. در اين نشست هيئت نمايندگان اتاق تهران بر ادامه رياست نهاونديان بر اتاق ايران تاکيد کردند تا شايعات کناره‌گيرى نهاونديان از اين سمت را حداقل براى مدتى از نظرها دور کند. به گزارش ايلنا رئيس اتاق بازرگانى وصنايع ومعادن تهران درابتداى اين نشست، سخنانش را با تبريک موفقيت ايران در مذاکرات ژنو آغاز کرد و گفت: اين موفقيت نه تنها گام بسيار بلند و موثرى براى ايران در عرصه سياسى و بين‌المللى به شمار مى‌رود بلکه اميد مى‌رود تا شاهد اثرات مطلوب آن در حوزه اقتصاد کشور نيز باشيم و بتوانيم درآينده در زمينه‌هاى اقتصاد نيز به مذاکرات مطلوب و پرثمر با اعضاى گروه موسوم به 1+5 بنشينيم . وى سپس به اجلاس گروه 20، 1+7 ، بانک جهانى و صندوق بين‌المللى پول در ترکيه اشاره کرد و گفت: گروه 20 که متشکل از 20 کشور موثر و مطرح در اقتصاد جهان است آرام آرام به سوى جايگزين شدن گروه1+7 پيش مى‌رود وقصد دارد درعرصه اقتصاد جهانى تصميم‌سازى وتصميم‌گيرى کند. به اين ترتيب به نظر مى‌رسد فصل جديدى در اقتصاد دنيا آغاز شود و اميد مى‌رود قدرت‌هاى بزرگ اقتصادى دنيا بتوانند گام‌هاى موثر و سازنده‌اى را براى اقتصاد و رفاه دنيا بردارند.
تاسف از عدم حضور ايران در گروه 20
يحيى آل اسحاق از حضور نداشتن ايران در اين گروه اظهار تاسف کرد و گفت: کشورهاى زيادى درهمسايگى ما عضو اين گروه شده‌اند اما جاى تاسف است که ايران با توجه به پتانسيل بالا و توانمندى‌هاى سرشارى که دارد براى عضويت در اين گروه پذيرفته نشده است. وى علت عدم حضور ايران در اين اجلاس را نداشتن شاخص‌ها و شروط لازم براى پذيرش در گروه دانست و گفت: اميدواريم درسايه برنامه‌ريزى مناسب ودورى از تنش‌هاى سياسى با ارتقاء و توسعه اقتصادى هر چه بيشتر بتوانيم در آينده از کشورهاى تاثيرگذار در اقتصاد دنيا شويم و در چنين گروه‌هايى حضور موثر و فعال داشته باشيم. رئيس اتاق تهران به موضوع بحران اقتصادى دنيا اشاره کرد و گفت: با وجود اين که کشورهاى قدرتمند دنيا، با تکيه برقواعد اقتصاد آزاد، اداره اقتصاد خود را به بخش خصوصى سپرده‌اند و خود از دخالت در چنين امورى کناره گرفته‌اند و تنها ناظر بر اجراى قوانين و مقررات هستند، اما شاهد آن بوديم که همين دولت‌ها براى کمک به بخش خصوصى و خروج از بحران، رقم 3500 ميلياد دلار هزينه کرده‌اند و آمريکا به تنهايى 1100 ميليارد دلار به اقتصاد خود تزريق کرده است وبه نظر مى‌رسد درشرايط کنونى بحران اقتصادى به انتهاى خود نزديک شده است. آل اسحاق سپس به تاثيرمسائل اقتصادى بين‌المللى بر اقتصاد ايران اشاره کرد و گفت: سال گذشته وقوع بحران اقتصادي، بر اقتصاد ايران تاثيرگذار بود واکنون که بحران روبه پايان است، بازهم اقتصاد ما تحت تاثير قرار خواهد گرفت بنابراين شايسته است که سياست‌گذاران، متناسب با اين گونه فراز ونشيب‌ها، سياست‌گذارى صحيحى اتخاذ کنند.
رکود در صنايع
وى افزود: البته گزارش‌ها و آمار و ارقام ارائه شده حاکى از آن است که تورم ايران به شکل قابل توجهى کاهش يافته که اين گزارش مى‌تواند به تنهايى خبر خوبى باشد اما بايد توجه داشت که بخشى از صنايع کشورهم دچار رکود شده‌اند ودولت بايد اعلام کند که کاهش تورم اولويت است يا افزايش توليد واشتغال. رئيس اتاق تهران گفت: واقعيت اين است که دراثر اعمال برخى سياست‌هاى پولي، اقتصاد کشوردچار تشنگى منابع مالى شده و بخش خصوصى اميدواراست هرچه زودتر اين محدوديت برطرف شود. رئيس اتاق تهران گفت: رئيس کل بانک مرکزى به تازگى پيشنهادى ارائه داده است که اگر اجرايى شود مى‌تواند دراين زمينه موثر واقع شود. دکتر بهمنى معتقد است با پرداخت بدهى 9 هزار ميليارد تومانى دولت به بانک مرکزى و 11هزار ميليارد تومان بدهى قبلى دولت، بانک مرکزى مى‌تواند سرمايه‌اى 20 هزار ميليارد تومانى دراختيارداشته باشد که اگر اين مبلغ به بانک‌هاى کشور و پس ازآن به صنايع تزريق شود، مى‌توان به حل بسيارى از مشکلات بنگاه‌ها اميدوار بود.

به بهانه روز جهاني كودك
كودكانی كه هرگز كودكي نكرده‌اند

ایلنا
سيزده سال بيشتر ندارد اما تمام خواسته ها وآمالش مثل يك پسر بالاي 25سال است.
تمام انگيزه اش شاد كردن خواهر 3ساله خود با خريدن يك عروسك مو طلايي بوده يا شايد هم براي فرار از شكنجه هاي نا پدري اش روز و شب به فكر كسب در آمد است ‏ وقتي كار مي كند چهره خشن به خود مي گيرد اما به محض اينكه لحظه فراغ از كار مي رسد ، شايد هنگام خواب ، بالش خوابش پر از اشك حسرت روزگار باشد.
به گزارش خبرنگار ايلنا باز هم يك سال از روز جهاني كودك پارسال گذشت و روز جهاني كودك ديگري آغاز شد. شايد كودكي كه هميشه در پنبه بزرگ شده و پدر و مادرش اجازه نداده كه قند در دلش آب شود، اين روز جهاني را براي كودكش جشن بگيري و هديه گران قيمتي را به او تقديم كند، اما نمي‌توان تا اين حد گل و بلبل تصور كرد چرا كه كودكان بسياري هستند كه حتي نمي‌توانند برنامه‌هاي ويژه تلويزيوني اين روز را مشاهده كنند و اين روز را نيز مانند روزهاي ديگر به سختي به صبح مي‌رسانند.
شانزدهم مهرماه روز جهاني كودك است اما كودكان ما كه در اين روز هم از حال و روز خود غافلند و حتي نمي‌دانند مطالبي كه طي سال به كودكان مانند خودشان اختصاص پيدا مي‌كند از چه جسني است.
مجيد دلش مي‌خواهد كه هر از چند گاهي تعدادي ازدفتر كتاب‌هاي كهنه خود را كه مربوط به روزگار محصلي‌اش بود، ورق بزند اما مي‌ترسد هوايي شود.
سبحان هم هرگز دفتر و كتابي را ميان دستانش لمس نكرده تا بداند درس و مدرسه چه طعمي دارد. كار اين كودكان درست در وراي آمارهاي ناقص مسئولان مبهم مانده و هاله‌اي از علامت سئوال بر روي اين معضل خودنمايي مي‌كند.

گزارش مستندی از وضعیت کودکان کار نیست
سعيد مدني آسيب‌شناس اجتماعي در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا، تاكيد مي‌كند وزارت كار كه متولي اصلي نظارت بر كار كودكان است نه تنها هيچ گزارش مستندي از وضعيت كودكان ندارد، بلكه بازرسان اين وزارتخانه تنها براي نظارت بر وضعيت گروه‌‌هاي بزرگسال‌ متمركز شده‌اند و بر شرايط كار كودكان نظارتي ندارند به طوري كه كارفرمايان هم مسايل و شرايط كودكان را از اين بازرسان مخفي نگاه مي‌دارند.
او با بيان اينكه سازمان‌هاي حمايتي مي‌توانند زمينه‌هاي لازم را براي ورود اين كودكان به آموزش فراهم كنند ادامه مي‌دهد: چنانچه در برخي از مناطق محروم مدارس مناسبي براي ادامه تحصيل كودكان وجود ندارد و يا در مناطق شهري كشور ساعات كار كودكان اجازه تحصيل به آنها نمي‌دهد، بايد شرايطي فراهم شود كه كودكان بعد از ساعت كار بتوانند ادامه تحصيل بدهند اما در حال حاضر از اين منظر با كاستي‌هاي زيادي روبرو هستيم.

خاموشي مسئولان براي آمار مربوط به كودكان كار
آنچه كه مهم جلوه مي‌كند دستپاچه شدن مسئولان به هنگام دادن آمارهاي مربوط به كودكان كار بوده كه سعي مي‌كنند اين آمار را از طريق آخرين سرشماري مربوط به سال 85 مطرح كنند.
فاطمه قاسم‌زاده عضو كميته هماهنگي شبكه ياري كودكان ايران به ايلنا مي‌گويد:‌ اينكه در ايران هيچ آمار مشخصي در اين ارتباط وجود ندارد خودش به تنهايي معضل جديدي است و اگر آماري در اين زمينه ارايه مي‌شود ناقص بوده و قابل استناد نيست، شايد به دليل مطمئن نبودن آمارها است كه كمتر مسئولي براي ارايه آمار لب به اظهارنظري گشايد.
او ادامه مي‌دهد: مطابق با آخرين آمارها بيش از سه ميليون كودك بازمانده از تحصيل و ترك تحصيل كرده وجود دارد كه به دليل فشارهاي اقتصادي موجود و خانواده خود، راهي جز اشتغال ندارند.
كار كودكان در كوره‌پزخانه‌هاي جنوب تهران، زباله‌گردي، كار در كارخانه‌هاي ذوب شيشه و ... از جمله كارهاي دشوار كودكان است كه عضو كميته هماهنگي شبكه ياري كودكان ايران را مجبور به اظهارنظر در مورد آنها مي‌كند، «ايران اگرچه مقابله‌نامه منع كارهاي دشوار براي كودكان را پذيرفتند اما در اين زمينه اقدامي انجام نمي‌دهد»
او ادامه مي‌دهد: اين كودكان كودكي ندارند و كودكي نكردن آنها در آينده گريبانشان را مي‌گيرد،‌اين كودكان در آينده پدر و مادر خوبي براي كودكان خود نخواهند بود چرا كه از نعمت كودكي كردن محروم شده‌اند.
قاسم‌زاده به فشارهاي جسمي حاصل از كار اشاره مي‌كند. گزارش‌هايي آمده مبني بر اينكه كودكان روزانه 10ـ12 ساعت زير نور كم قالي‌بافي مي‌كنند و محيط كار مرطوب و نامناسبي دارد و به نوعي بسياري از كارگاه‌هاي فعلي ايران از شمول قانون كار خارج هستند و نظارتي بر آنها وجود ندارد.

رشد حس تنفر و پرخاشگری در کودکان کار
همه افراد جامعه وقتي اين كودكان را مشاهده مي‌كنند نگاه موقتي از سر دلسوزي به آنها مي‌اندازند و از كنارشان به سادگي عبور مي‌كنند اما آزارهاي عاطفي و رواني وارد آمده بر روي اين كودكان قصه پرغصه‌اي دارد.
عضو كميته هماهنگي شبكه ياري كودكان در اين مورد مي‌گويد: به دليل سرگرم نشدن اين كودكان به بازي و نشاط بسياري از احساس‌هاي منفي در اين كودكان شكل مي‌گيرد و خصومت با ديگران،‌انتقام‌گيري، پرخاشگري و ساير احساس‌هاي منفي در اثر حس‌هاي تبعيض به وجود آمده در اين كودكان به اوج خود مي‌رسد كه اگر اين خشم‌ها كنترل نشود، منجر به ايجاد رفتارهاي منفي در آنها مي‌شود.
سعيد مدني جامعه شناس يه ايلنا تاكيد مي كند : گروهي از اين دسته از كودكان مستعد بزه كاري و بزه ديدگي نيز هستند چرا كه با عدم دسترسي به منابع كافي براي ايجاد زندگي بهتر و عدم برخورداري آنان از رشد اجتماعي قادر به دفاع و حمايت از خود در برابر انواع سواستفاده ها نيستند.

برای کودک کار روزی وجود ندارد
روز جهاني كودكان نزديك است ، اما براي كودكان كار هيچ روز جهاني وجود ندارد.
كودكان كار نه كودكي پر نشاط را تجربه كرده اند و نه حس در آغوش پر مهر خانواده بزرگ شدن را تجريه كرده . دستان خشن اما سخاوت مندش مي خواهد تا يك هزار توماني را بدون دغدغه لمس كند .
كاش فاصله طبقاتي از كودكي شروع نمي شد .

گزارش :سميه جاهد عطائيان

نقاشيهاى ٣بعدى بر سنگفرش پياده روها٠

http://fishki.net/comment.php?id=56677


Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)




Джулиан Бивер и его творение (50 фото)


via