نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ آبان ۲۲, چهارشنبه

/ کوچه های جنوب تهران و عزاداری

/ کوچه های جنوب تهران و عزاداری



























[تاريخ مطلب: بيس

قسمت دوم گزارش رویترز در مورد اموال تخت کنترل خامنه ای : درست زمانی که تحریم ها به ایران فشار می آورد، سازمانی که تحت کنترل خامنه ای است بیش از پیش رونق گرفت


رویترز:

تحقیق ویژه رویترز در شرح قدرت رهبر ایران: نهاد ناشناخته ای که برای کمک به محرومین شکل گرفته بود، به یک جریان اقتصادی تبدیل شده است که میلیاردها دلار پول در اختیار دارد.

درست زمانی که تحریم ها به ایران فشار میاورد، سازمانی که تحت کنترل خامنه ای است بیش از پیش رونق گرفت.

قسمت اول


نسخه متنی انگلیسی          نسخه فارسی PDF


قسمت دوم

نسخه متنی انگلیسی          نسخه فارسی PDF

راحمدی‌نژاد در هیأت‌فاطمیون‌



شقاوت رژيم سرچشمه اش دروس حوزوی است!

برای خجسته پیر پاکباز ما: علی اشرف درویشیان

ایستاده ای تو همچو سرو
ای خجسته پیر پاکباز پهنهٔ نبرد!
Darvishian-Ali Ashraf-1گرچه تیر بی امان دشمنت نشست
بر ستبر سرو گون قامتت
گفتی ای عزیز تیرهای بی شمار
بر نشست بر تنان بوته وار ما
***

دل گران مدارای عزیز!
جنگل است جای بس درخت و بوته ها
هر یکی ستبر یا خمیده قامتی
این یکی نزارِ تیر بی امان روزگار
وان دگر به رویش مدام در میان گیر ودار کارزار
با سوارِ بادپایِ تیزرو
برسمند بی امان روزگار
***
پیرِ راهپویِ ما
عمر تو دراز باد و قامتت ستبر
تا به یُمنِ هستیَت
جنگلِ همیشه سبز دیرپای
از تو سبزِ پرتوانِ رازدان
وام گیرد و زید ستبرتر
بر ستیغ سربلند کوهسار
با همهٔ کشاکش هماره اش
گرچه تیزهاست همچنان روان سویِ ستبرِ قامتش
***
ایستاده ای توهمچو سرو
عمر تو دراز باد و قامتت ستبر
دیر مان و شاد زی
ای خجسته پیکِ راهوارِ زندگی

17/8/92 ( 2013/11/7 )

«راز قتل‌های اقتصادی در پایتخت»؛ قتل دو مقام اقتصادی در کمتر از یک هفته


روزنامه اعتماد در شماره سه‌شنبه از احتمال ارتباط کشته شدن صفدر رحمت‎آبادی معاون وزارت صنعت، معدن و تجارت با «قتل‌های اقتصادی» خبر داده است.

به نوشته این روزنامه، معمای کشته شدن صفدر رحمت آبادی در حالی پیش روی کارآگاهان پلیس پایتخت و مسئولان امنیتی قرار دارد که سبب مطرح شدن یک پرونده قتل دیگر نیز شده است، پرونده کشته شدن میرشمس‌الدین پورباقری عضو هیئت‌ مدیره شهرجدید پرند، که تاکنون رسانه‌ای نشده بود.

روزنامه اعتماد گزارش داده است که صفدر رحمت آبادی معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت در حالی روز یک‌شنبه در میدان گلبرگ تهران در یک سوء قصد مسلحانه کشته شد که پنج‌شنبه ۱۶ آبان نیز  میرشمس‌الدین پورباقری نیز با روشی مشابه کشته شده بود.

این روزنامه با اشاره به اظهارات مقام پلیس آگاهی تهران که تاکید دارند یک «آشنا» از داخل خودروی صفدر رحمت آبادی به او شلیک کرده است، یادآوری کرده است که میرشمس‌الدین پورباقری شهردار پیشین انزلی و لاهیجان و عضو هیئت مدیره شهرک جدید پرند تهران نیز به رغم آن که با ضربات چاقو به قتل رسیده است اما «ضارب یا ضاربان او نیز آشنا بوده و وقتی سوار بر خودروی او بودند دست به این اقدام زدند».

به نوشته اعتماد، «تاکنون هیچ یک از مقامات پلیس و مسئولان امنیتی درباره ارتباط احتمالی این دو جنایت سخنی به میان نیاورده‌اند»، اما «گفته می‌شود فشارهای مختلفی بر این معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت مبنی بر چرایی اخراج ۲۰۰ نفر در محدوده پرند مطرح بوده است، و این افراد در اواخر دولت دهم وارد شهرک‌های صنعتی شده بودند».

این روزنامه ضمن انتشار اظهارات مقام‌های مختلف قضایی، امنیتی و انتظامی درباره «انگیزه نامعلوم» کشته شدن صفدر رحمت آبادی، از قول علیرضا محرابی، رئیس پلیس اطلاعات و امنیت عمومی تهران بزرگ، نوشته است: «احتمالا قتل آقای رحمت‌آبادی با انگیزه‌های شخصی رخ داده و موضوع ترور و مسائل سیاسی در کار نیست» و علی عبداللهی، معاون امنیتی انتظامی وزارت کشور نیز در اظهاراتی مشابه گفته است: «قتل معاون پارلمانی وزیر صنعت، معدن و تجارت انگیزه سیاسی و امنیتی نداشته و بر اساس شواهد و نتایج تحقیقات، خصومت شخصی باعث قتل معاون وزیر پارلمانی شده است».

روزنامه اعتماد با اشاره به واکنش خانواده صفدر رحمت آبادی درباره اظهارات مقام‌های امنیتی و انتظامی نوشته است که مظفر رحمت‌آبادی مدیرکل غله استان کرمانشاه و برادر معاون کشته شده وزارت صنعت، معدن و تجارت این اظهارات را «ناراحت‌کننده و غیرقابل قبول» عنوان کرده و گفته است: «نه خانواده ما و نه شخص ایشان هیچ مشکلی با هیچ شخص یا گروهی نداشته و نداریم و این موضوع قابل قبول نیست که مرحوم رحمت‌آبادی در حادثه‌ای نشأت گرفته از یک درگیری شخصی کشته شده است».

فریدون امیرآبادی، معاون دادستان تهران و سرپرست دادسرای امور جنایی، نیز به روزنامه اعتماد گفته است: «من از ساعات اولیه بعد از حادثه در محل جنایت حاضر شدم. تحقیقات سیر طبیعی خود را طی می‌کند اما تاکنون مظنونی در این خصوص دستگیر نشده است.» وی هرگونه اظهارنظر درباره این جنایت را به بعد از تکمیل تحقیقات موکول کرده است.

روزنامه اعتماد ضمن گزارش جزئیاتی از چگونگی پیدا شدن جنازه معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت در داخل خودروی پژو پارس در کنار خیابان گلبرگ و در نزدیکی یک هیئت مذهبی نوشته است که «پوکه‌های کشف شده در خودرو نشان می‌دهد گلوله‌ها از داخل خودرو و از کلتی کمری شلیک شده است» و پس از تماس شهروندان با پلیس «بیشتر از ۲۰ دقیقه تا رسیدن پلیس طول کشید» و «کمتر از ۲۴ ساعت پس از قتل نیز پیکر وی از مقابل وزارت صنعت، معدن و تجارت تشییع شد».

سرهنگ عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ، در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد «وجود هرگونه ارتباط بین قتل صفدر رحمت‌آبادی معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت با قتل میرشمس‌الدین پورباقری، عضو هیئت مدیره شهر جدید پرند که روز پنج‌شنبه در خودرو اش در گرمدره به قتل رسید را رد کرده است».

رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ به اعتماد گفته است: «شواهد و قرائن نشان می‌دهد این دو قتل هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند.»

گزارشی از برگزاری مراسم یادمان 25 سالگی اعدام زندانیان سیاسی در سال 67


اشک های چروکیده مادر
می چکد 
بر خاک سرزمین ام،
طاقت جوانه می زند

یادمان بیست و پنج سالگی اعدام محمود، محمدعلی بهکیش و مهرداد پناهی شبستری و دیگر زندانیان سیاسی که در تابستان سال 67 اعدام شدند، هم چنین یادبود محسن، زهرا و محمدرضا بهکیش و سیامک اسدیان که به ترتیب در اردیبهشت سال 64، شهریور سال 62، اسفند سال 60 و مهر سال 60 کشته شدند، با تاخیر ناخواسته چند ماهه، در منزل مادر بهکیش و به همت دخترش منصوره و با همراهی سایر اعضای خانواده و دوستان، عصر پنج شنبه 16 آبان برگزار شد.
در این مراسم تعدادی از مادران و خانواده های خاوران، تعدادی از زندانیان دهه شصت، از خانواده کشته شدگان قتل های زنجیره ای، از خانواده کشته شدگان سال 88، از خانواده کشته شدگان کهریزک و هم چنین تعدادی از زندانیان سیاسی آزاد شده اخیر، از اعضای کانون نویسندگان، از فعالان حقوق بشر و مادران پارک لاله و دیگر یاران و همراهان حضور یافته بودند. جمعیت در فضای کوچک خانه به حدی زیاد بود که جای نشستن نبود و تعدادی از مهمان ها از ابتدا تا پایان مراسم با علاقمندی ایستاده بودند، برخی نیز در میان برنامه برای باز کردن جا برای تازه واردها، رفتند.
ابتدا خوشامد گویی و پذیرایی انجام شد و برنامه ساعت 7 با اعلام یک دقیقه سکوت توسط یکی از مادران خاوران آغاز شد. مهمان ها همگی به پاس احترام به آن عزیزان به پا خاستند و سپس درود فرستادند و سرود خواندند. بعد از آن فیلم "مادران خاوران" تهیه شده توسط "بنیاد پژوهش های زنان" و صحبت های اعتراضی مادر بهکیش به سازمان ملل پخش شد که هر دو بسیار مورد توجه قرار گرفت. دیدن فیلم مادران خاوران تاثیر زیادی بر حاضران گذاشت و اشک همه را جاری کرد، زیرا پس از گذشت سی و چند سال هنوز این زخم ها باز است و بر تار و پود تک تک خانواده ها و همراهان نقش بسته است. مرور تاریخ جنایت های حکومت و پیگیری خانواده ها برای کشف حقیقت و دادخواهی، از یک طرف یادآور حقیقتی تلخ از ظلم و بیداد حکومتی است که به اسم آزادی خواهی خود را به مردم تحمیل کرد و از طرفی دیگر یادآور مقاومت و پایداری جان باختگانی است که برای مبارزه با این بیدادگری بر اهداف انسانی و آرمان خود ایستادند و سر خم نکردند.  

روایت گر فیلم، تاریخچه ای از کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت و به ویژه کشتار زندانیان سیاسی در سال 67 را بیان کرد، هم چنین روایتی از مبارزات مادران ایران زمین علیه فراموشی و برای دادخواهی. این که چگونه خانواده ها در جلوی زندان های زمان شاه و به خصوص در تحصن دادگستری در 23 دی 1357 برای آزادی زندانیان سیاسی به هم نزدیک تر شدند و بعد از حکومت اسلامی نیز این آشنایی ها در جلوی زندان های مختلف اوین، گوهردشت و قزل حصار بیشتر و بیشتر شد. این که چگونه کشته شدگان گروه های چپ را به خاوران بردند. این که پس از پذیرش قطعنامه 598، در مرداد سال 67 ملاقات ها قطع شد و چگونه حکومت با دستاویز قرار دادن حمله مجاهدین خلق، تعداد زیادی از زندانیان مجاهد و چپ را اعدام کرد، این که خانواده ها چگونه پیگیر موضوع شدند و به کجاها رفتند ولی پاسخی نگرفتند و توطئه سکوت پابرجا ماند و بدون هیچ توضیحی بر چگونگی و چرایی اعدام ها، در آذرماه همان سال ساک های زندانیان را تحویل دادند و بعد از کلی پیگیری خانواده ها برای یافتن محل دفن اعدام شدگان، آنها را راهی گورستان ها کردند و خاوران را یافتند. این که چگونه گورستان خاوران ایجاد شد، گورستانی در شرق تهران که ابتدا آن را لعنت آباد نامیده بودند و خانواده ها نام خاوران یعنی برآمدگاه آفتاب را بر آن نام نهادند. این که خانواده ها چگونه با دسته های گل راهی خاوران شدند و در دهم شهریور سال 68 اولین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی را در خاوران برگزار کردند و با حمله نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و بازداشت تعدادی از خانواده ها مواجه شدند. این که چگونه پیگیری خانواده ها و کنش گران سیاسی و جان به در بردگان باعث شد که گزارش گر ویژه سازمان ملل (گالین دوپل) برای رسیدگی به اعدام ها به ایران بیاید و خانواده ها با اسناد و مدارک به میدان آرژانتین رفتند، ولی به آنها اجازه ندادند که با او دیداری داشته باشند و باز مورد حمله نیروهای امنیتی قرار گرفتند. این که با چه شرایطی گالین دوپل را به خاوران بردند و به خانواده ها اجازه ندادند که در آنجا هم حضور یابند و بالاخره این که چگونه پرونده این جنایت های هولناک مسکوت ماند، ولی خانواده ها با تمام تهدیدها و اذیت و آزارها ساکت نماندند و برای مبارزه با فراموشی به خاوران رفتند و ارتباط با همدیگر را حفظ کردند. پس از فیلم تنی چند از زندانیان سیاسی در دهه شصت تاکید کردند که کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال 67 ربطی به حمله مجاهدین نداشته است و از سال 66 طراحی شده بود.
مراسم با صحبت های خانواده ها ادامه یافت، یکی از همسران با بغضی فروخورده گفت: " این موضوع آنقدر مرا آزرده ساخته که هنوز نمی توانم راحت از این فاجعه حرف بزنم، او ادامه داد: "بعد از قطع تلفن و بی خبری از بچه ها به تعدادی از مادران و همسران و خانواده ها گفتم که بیایید تا رسیدن خبری از آنان همراه با خانواده و فرزندان مان جلوی زندان گوهردشت تحصن کنیم، اما مرا متهم به چپ روی کردند و به همین دلیل این تجمع شکل نگرفت. من حس خیلی بدی داشتم و حدس می زدم که بچه ها را خواهند کشت و ما دیگر آنها را نخواهیم دید".
سپس تعدادی دیگر از مادران، همسران و فرزندان و دوستان از خاطرات تلخ و شیرین خود گفتند. شنیدن تک تک این خاطرات، فضا را از طرفی حزن انگیز می کرد و از طرف دیگر قوت قلبی می داد که رفتن این عزیزان و پایداری و ایستادگی خانواده ها برای ماندن و ساختن دنیایی انسانی بیهوده نبوده است. پس از آن یکی از مادران کشته شدگان سال 88 با بیان این که من در مقابل شما مادرانی که حتی نمی دانید فرزندتان را  کجا دفن کرده اند و سنگ قبری نیز از آنها ندارید، شرمنده هستم و غم خود را در مقابل شما کوچک می دانم و به او گفته شد چرا تو شرمنده باشی، جنایت کاران باید شرمنده باشند و لحظاتی در آغوش تعدادی از مادران گریست. یکی از حاضرین گفت:" در تاریخ صد و چند ساله ایران، جنبش مادران خاوران یکی از تاثیرگذار ترین ها بوده است"، دیگری گفت:" بچه هایی که اعدام شدند، همه هدف و آرمان داشتند و بی دلیل کشته نشدند و جمهوری اسلامی نیز آنها را آگاهانه کشت و بهتر است که در مراسم ها بیشتر بر این جنبه تاکید شود، هم چنین گفت دادخواهی از جمهوری اسلامی نیز فایده ای ندارد" و ....   
پس از آن منصوره بهکیش برای نشان دادن روند تلاش های مادران خاوران، نامه های جمعی و اعتراضی خانواده ها به دکتر حبیبی و خاتمی و سازمان ملل را خواند تا نشان دهد که در آن فضای ترس و وحشت، خانواده ها سکوت نکردند و صدای اعتراض خود را بلند کردند و مسوولان را مورد بازخواست قرار دادند، ولی هیچ پاسخی حتی از طرف سازمان ملل نگرفتند و از آن پس فعالیت های دادخواهانه شان را با برگزاری مراسم یادبود و رفتن دایم به خاوران و افشاگری برای کشف حقیقت و برقراری عدالت ادامه دادند. وی ادامه داد: "پس از این همه سال هنوز حق خانواده ها برای دانستن حقیقت به رسمیت شناخته نمی شود و مدام از طرف حکومت مورد اذیت و آزار قرار می گیرند و این موارد نقض حقوق بشر حتی در گزارش احمد شهید نیز جایی ندارد."  
در میان برنامه ها قطعات اشعاری زیبا توسط تنی چند از حاضران خوانده شد، شعرهایی از شاملو، فریدون مشیری، سایه و ... چند نفر نیز خودشان شعرهایی سروده بودند که خواندند. هم چنین سرود و تصنیف هایی از جمله مرغ سحر، خاوران و ... به صورت دسته جمعی و سرودهایی همراه با صدای دلنشین تار توسط یکی از دوستان و هم صدایی دیگران اجرا شد، در پایان مراسم نیز همه ایستادند و سرآمد زمستون را با صدایی رسا و گروهی خواندند. هم چنین تصویری از سوزن دوزی ستاره ها اثر محسن بهکیش و برادرانش در زندان که عکس های بهکیش ها و سیامک اسدیان و مهرداد پناهی در آن جایگذاری شده بود، به مهمان ها تقدیم شد.
شور و نشاطی در میان خانواده ها و مهمان ها ایجاد شده بود و همه خشنود از حضورشان در این مراسم، با روحیه ای سرشار از امید برای فردایی بهتر، منزل مادر بهکیش عزیز را ترک کردند.  
یاد همه رهروان آزادی و عدالت و برابری انسان ها گرامی باد!
مادران پارک لاله ایران 
20 آبان 1392