برگردان و توضیحات: محمد علی اصفهانی
لوموند، در روز چهارشنبه ۱۵ ژوئيه، با همکاری خبرگزاری رويترز و خبرگزاری فرانسه، از افشاگری فارق قدومی، يکی از بنیانگذاران سرشناس جنبش فتح، دبير کل کمیته ی مرکزی، و رييس دفتر سياسی اين جنبش، در مورد همدستی محمود عباس با اسراييل، در به قتل رسانيدن ياسر عرفات خبر می دهد.
در اين خجسته ايّام جنبش مردمی در ايران، و به هنگامی که بايد بيشترين تمرکز ما بر آنچه در اين جنبش می گذرد باشد، لحظاتی در ترجمه و انتشار گزارش کوتاه لوموند، درنگ کردم. ولی اين درنگ، ديری نپاييد. چرا که:
٭ سرنوشت ما، از سرنوشت تمامی خاورميانه، و سرنوشت تمامی خاورميانه، از سرنوشت فلسطين لگدمال شده در زير چکمه های رژيم اشغالگر اسراييل، که همسان و همسرشت نظام غاصب حاکم بر سرزمين ماست، جدا نيست؛ و اين همه، در پيوندی ارگانيک و زنده و پويا (و نه تنها جغرافيايی) باهمديگر قرار دارند.
٭ خامنه ای، و احمدی نژاد ـ «رييس جمهوری» محبوب آيپاک، بزرگترين لابی صهيونيسم در آمريکا و در سراسر جهان ـ (۱) و دار و دسته ی اين سالوسان دغل و مزوّر، با اشک تمساح ريختن برای فلسطين، ضربه يی هولناک، چه در بيرون، و چه در اندرون ايران، بر اعتبار مقاومت سرزمين زيتون وارد آورده اند. و اين جنایتِ هنوز بی مکافات مانده ی اين نابکاران، دوستداران واقعی فلسطين را، به خصوص در ايران، به طور مضاعف، مسئول می کند.
٭ سهراب شهيد ما، فرزند خلف پروين فهيمی است که از «مادران صلح ايران» است. مادرانی که يکی از فلسفه های گرد هم آمدنشان، علاوه بر مقابله با هرگونه حرکت آمريکا و اسراييل در جهت تجاوز به ايران، دفاع از حقوق مردم فلسطين در برابر دشمن متجاوز نیز هست (۲)؛ و به هنگام تازه ترين تهاجم نظامی اسراييل به غزه، و کشتار مستقيم (صرفنظر از کشتار روزمره و بی وقفه به وسيله ی تحريم غذايی و دارويی و درمانی) اسيران بی پناه اين «اردوگاه مرگ» (در فاصله يی کمتر از يک سال از تهاجم قبلی) ديديم که چگونه، مادران صلح را اراذل و اوباش خامنه ای ـ همان ها که امروز فرزندان اين مادران را به خاک و خون می کشند و به شکنجه گاه ها می برند ـ به جرم تظاهرات در همدردی با مردم فلسطين، زير مشت و لگد و باتون گرفتند و لت و پار کردند.
٭ و خلاصه: سخن، همچنان همان است که بود و هست و تا سرنگونی بساط ملايان، خواهد بود:
ايران شده فلسطين
مردم! چرا نشستين؟
۲۵ تيرماه ۱۳۸۸
۱۶ ژوئيه ۲۰۰۹
حکومت فلسطين، فعاليت کانال تلويزيونی الجزيره را در کرانه ی رود اردن [ محل اسقرار «حکومت فلسطين» به کارگردانی محمود عباس ـ م ] ممنوع اعلام کرد. چرا که اين کانال، خبر اتهام همدستی محمود عباس با اسراييل در توطئه ی به قتل رسانيدن ياسر عرفات را منعکس کرده است.
حکومت فلسطين می گويد که کانال تلويزيونی الجزيره را به خاطر بی آبرو کردن محمود عباس در نزد مردم فلسطين، تحت پيگرد قرار خواهد داد.
«الجزيره»، در تاريخ سه شنبه ۱۴ ژوئيه، سندی را منتشر کرد که در يکشنبه ۱۲ ژوئيه، به وسيله ی فاروق قدومی، دبير کل تبعيدی کميته ی مرکزی جنبش فتح، در اردن، در اختيار روزنامه نگاران قرار گرفته است.
فاروق قدومی، با اين سند، محمود عباس را متهم می کند که در توطئه ی قتل ياسر عرفات، با اسراييل، همدست بوده است.
ياسر عرفات، رهبر جنبش فتح ـ مهمترين تشکّل جبهه ی آزادی فلسطين ـ و نخستين رييس حکومت خودمختار فلسطين، يعنی حکومتی که نتيجه ی قرارداد اسلو در سال ۱۹۹۳ بود، در سال ۲۰۰۴ بر اثر ابتلا به بيماری يی که ماهيت آن هرگز به طور دقيق تشخيص داده نشد، به قتل رسيد.
کميته ی مرکزی فتح [ در ترکيب کودتايی کنونی آن، به رهبری محمود عباس ـ م ] اين گزارش را «سلسله يی از دروغ ها» ناميده است که ساخته ی فاروق قدومی نزديک به سوريه است.
فارق قدومی، دبير کل کميته ی مرکزی جنبش فتح، در اعتراض به قرارداد «اسلو»، همچنان به زندگی تبعيدی خود در تونس ادامه می دهد (۳) و حاضر نشده است که به فلسطين برگردد.
از دو سال پيش که نيرو های فتح [ آن بخش فتح که با محمود عباس هستند ـ م ] از حماس شکست خوردند، روابط دولت محمود عباس با کانال تلويزيونی الجزيره، متشنج شده است. در آن زمان، نماينده ی اين کانال در محل، مزاحمت ها و آزار و اذيت های فتح در حق حماس را گزارش کرده بود. (۴)
کانال تلويزيونی الجزيره [ در پی اقدام اخير دولت محمود عباس ـ م ] طی اطلاعيه يی اعلام داشت که:
اين نيز باز نشانه يی ديگر است از ابعاد هنگفت تجاوز هايی که دولت حاکم در کرانه ی رود اردن، در حق مطبوعات و رسانه های عمومی روا می دارد.------------------------------------------------------------------
لينک گزارش لوموند:
lemonde.fr/proche-orient/article/2009/07/15/l-autori
te-palestinienne-interdit-al-jazira-en-cis
jordanie_1219223_3218.html
۱ـ «اگر محمود احمدی نژاد را مرم ايران در انتخابات ماه ژوئن، بار ديگر به عنوان رييس جمهوری خود انتخاب کنند، اين هديه يی به ما و لطفی در حق ماست... ما نيازمند به احمدی نژاد هستيم... بدون احمدی نژاد، کار ما در چالش با ايران دشوار خواهد بود...». اين ها را در نشست بزرگ و تعيين کننده و پر سر و صدای ماه مه «آيپاک»، بزرگترين و نيرومند ترين لابی اسراييل در آمريکا، دو تن از سخنرانان برجسته ی اين لابی اظهار داشتند.
بزرگترين لابی اسراييل در آمريکا خواهان انتخاب دوباره احمدی نژاد است! ـ به همين قلم:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/iran-aipac.html
۲ ـ متن اطلاعيه ی «مادران صلح ايران» که مادر سهراب شهيد از اعضای آن است، در ارتباط با تجاوز دسامبر و ژانويه ی گذشته ی اسراييل به غزه، و قتل عام اسيران اردوگاه مرگ خود برای چندمين بار:
مردم صلح دوست و آزاده ی جهان
در روزهايی که ميليون ها نفر از مردم جهان در تکاپوی برگزاری جشن های سال نوی ميلادی به سر می برند، هزاران انسان در قلب خاورميانه در آتش خشونت های هولناک می سوزند.
کودکان اين منطقه نه اشتياق لباس و کفش نو، که دغدغه ی از دست دادن جان، سلامتی، خانواده و کاشانه خود را دارند.
محاصره ی طولانی و کشتار بی رحمانه ی مردم غزه به منظور نسل کشی، در حالی ادامه دارد که کشورهای به ظاهر امن و پايدار منطقه همچون هند و پاکستان نيز در پی اقدامات تروريستی در خطر جنگ قرارگرفته اند.
از سوی ديگر به بهانه ی مبارزه با تروريسم روستاهای افغانستان و پاکستان بمباران شده، غيرنظاميان به خاک و خون کشيده می شوند.
سيمای کنونی جهان در اين گوشه از کره خاکی خونين و غم بار است.
مادران صلح ايران از نيروهای فعال و آزادی خواه و همه مردم صلح دوست ايران و جهان می خواهند، در اين سال نو، با هر وسيله و امکان مدنی که در اختيار دارند، اعتراض شديد خود را نسبت به حملات اسرائيل در غزه و لبنان و وادارنمودن اين حکومت به رعايت قطعنامه های سازمان ملل، ابراز دارند.
باشد که با اقدامی فراگير و جهانی به اين انسان کشی ها پايان داده شود.
ما قاطعانه هرگونه خشونت و جنگ افروزی در جهان را محکوم نموده و با مردم بی دفاع غزه ابراز همدردی و همبستگی می کنيم.
مادران صلح ايرانhttp://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/gaza-ensan.htm
۳ ـ محمود درويش، شاعر فقيد فلسطين، و عضو مستعفی کميته ی اجرايی سازمان آزادی فلسطين نيز همچون فاروق قدومی، در مخالفت با قرارداد صلح اسلو، از بازگشت به فلسطين خودداری کرده بود.
در باره ی اين موضوع، و چگونگی بازگشت اجباری او به فلسطين، دو مقاله ی زير به همين قلم:نه در رثا، که با ياد محمود درويش:
http://www.ghoghnoos.org/honar/honarg/honarg01/m-darwish.html
سپرده به باد وخاک و تاريخ در البروه ـ نگاهی به گزارش خانم ميشل سيبونی عضو سازمان وحدت يهودی فرانسه برای صلح:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/sibony-16-06-08.html
۴ ـ در باره ی چگونگی کودتای نافرجام محمود عباس و سازمان امنيت او تحت رهبری محمد دحلان:
ميشل وارشاوسکی: در فلسطين، چه کسی عليه چه کسی کودتا کرد؟ ـ به ترجمه ی همين قلم:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar03/warschawski-l.html
جان پيلجر نيز محمود عباس را «دست نشانده ی اسراييل»، و رييس احتمالی يک «دولت ويشی از نوع فلسطينی آن» (دولت دست نشانده ی آلمان در فرانسه به هنگام اشغال فرانسه، «دولت ويشی» ناميده می شد) معرفی می کند، و حکومت او را برآمده از طرح اسراييلی محو تدريجی فلسطين (طرح داگان) و دستپخت خود داگان می داند:جان پيلجر : ديوار برلن های جديد را درهم فروريزيم ـ به ترجمه ی همين قلم:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar06/pilger-gaza.html
و نيز:
جان پيلجر: هولوکاستی که انکار می شود؛ و سکوت آن ها که حقيقت را می دانند ـ به ترجمه ی همين قلم:http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/pilger-sokoot.html
رابرت فيسک هم از محمود عباس چنين ياد می کند:
و حالا ما امروز مايليم که با آژان وفادار خودمان، آقای محمود عباّس «مُدِره» مذاکره کنيم. «مدره» به روايت بی بی سی، سی ان ان، و فاکس نيوز.
با مردی که يک کتاب ۶۰۰ صفحه يی در باره ی قرارداد اُسلو نوشته است بدون آن که حتّی يکبار هم کلمه ی «اشغالگری» را به کار برده باشد... يک «رهبر» که ما می توانيم به او اعتماد کنيم. چرا که او کراوات به گردن می بندد و به کاخ سفيد می رود و همه اش چيزهای خوبْ خوب می گويد.
فلسطينی ها به حماس به خاطر اين رأی نداده اند که يک «جمهوری اسلامی» بخواهند... آن ها برای اين به حماس رأی داده اند که از فساد سازمان الفتح ِ آقای محمود عبّاس ، و پوسيدگی و تباهی روزافزون «دولت فلسطين» خسته شده بودند...
رابرت فيسک: به فلسطين، خوش آمديد ـ به ترجمه ی همين قلم:http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar03/welcome.html
همچنين مراجعه شود به دو مقاله ی زير از راقم اين سطور:
غزه، و هفت پرسش و پاسخ در باب راست و دروغ مدعيان
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/haft-porsesh.html
استريپ تيز مکتب «انسان دوستان» در تهاجم اسراييل به غزه
۱۳۸۸ تیر ۲۷, شنبه
فاروق قدومی: عرفات را اسرايیل با همدستی محمود عباس به قتل رساند
Israel troops speak out on Gaza war/ Al Jazeera
| |||||
Israel troops speak out on Gaza war | |||||
| |||||
Some troops fighting in Israel's war on Gaza were urged by their commanders to shoot first rather than worry about killing civilians, a document from an Israeli activist group shows. Published on Wednesday, the document also gives an insight into Israel's policy of house demolitions and its use of white phosphorus during its 22-day campaign. "Better hit an innocent than hesitate to target an enemy," one soldier is recorded as saying, speaking about instructions given to him in advance of the operation, which ran from December 27 to January 18. Another interpreted the orders given to him as: "If you're not sure, kill ... In urban warfare, anyone is your enemy. No innocents." Under such conditions, it is possible the Israelis feared attacks by suicide bombers. "There were lots of suicide bomber alerts at the time, all the time," said one of the unnamed soldiers whose testimony was recorded in the document. Report rejected The Israeli military has rejected the criticisms levelled against it, saying in a statement the they were "based on hearsay".
Speaking to Al Jazeera, Lieutenant-Colonel Avital Leibovich, an Israeli army spokesperson, criticised the document for not containing "facts", such as the names or ranks of the soldiers or dates on which the testimonies were recorded. She also defended the Israeli army's conduct during its Gaza campaign. "We did many things in order to try to save lives of the population, such as half a million leaflets were dropped from the air, numerous phone calls to terrorists' homes were made, we used the local media to warn the public and so on and so forth," she said. Some of the soldiers' testimonies in the report record the use of white phosphorous, a controversial weapon that can cause chemical burns. One soldier said that his unit had received an order to "ignite" an area. "The way to do that was to actually fire phosphorus shells from above," he said. "What the phosphorus does is to let out an umbrella of fire over the target and naturally that ignites the whole house." Human shields The results of a white phosphorus bombardment were "upsetting" another soldier said, "because in training you learn that white phosphorus is not used, and you're taught that it's not humane". International law permits the use of white phosphorus as an "obscurant" to cover troop movements and prevent enemies from using certain guided weapons. Soldiers also described a "Neighbour Procedure" in which civilians were forced to enter suspect buildings ahead of troops. They cited cases of civilians advancing in front of a soldier resting his rifle on their shoulder. An earlier report by rights-group Amnesty International accused Israel of "breaching laws of war" and accused it of putting children and other civilians in harm's way "by forcing them to remain in or near houses which they took over and used as military positions". UN investigation Israel has consistently said its troops had respected international law during its war on Gaza, in which over 1,300 Palestinians were killed, many of them children. Ten Israeli soldiers and three civilians were also killed in the fighting.
The soldiers' testimonies published by Breaking the Silence come soon after a UN team investigating possible war crimes in Gaza ended a week-long fact finding mission in the Strip. The four-member team entered from Egypt after Israel failed to grant visas, despite repeated requests by the UN. Israel accuses the UN branch carrying out the mission of bias against it. An inquiry by the Israeli military into its own conduct during the war found no evidence of war crimes being committed. Al Jazeera is not responsible for the content of external websites. | |||||
|
«رفتند و منازل ایرانیان بهایی را سوزاندند»
هموطن!
باين ويدئو نگاه کنيد تا رنج و مصيبت هموطنان بهائي مان درک کنيد!
محمد تقي فلسفي" مزدور، مامور سرويس اطلاعاتي ،از عاملين کودتای ننگين
۱۳۳۲بهمراهي خائنيني همچون" مکي"، "کاشاني" ،"بقائي" و۰۰۰
در سال ۱۳۳۴قبل ماه رمضان بديدن" بروجردی" (آخوند خوش آمد گو
به شاه پس از باز گشت از ايتاليا) ميرود،وی به گله وشکايت ميگويد:" از دست
حزب توده و نفت راحت شديم ، حالا گرفتار بهائي ها هستم" . فلسفي در جواب ميگويد :
" ميخواهي پیام شما را بشاه برسانم "، وی موافقت مينمايد۰مساله خراب کردن
" حضر القدس" عبادتگاه بهائيان را"باشاه درميان ميگذارند و شاه موافقت ميکند۰
همانطور که دراين تصاوير و ويدئو مشاهده
مينمائيد کلنگ اول را" فلسفئ " مزدور و سپس " باتمانقليچ " جنايتکار و در کنار وی،
تصوير بنيان گذار "ساواک "سپهبد تيمور بختيار" ملاحظه ميکنيد۰
آشنايي با افکار و انديشه های قرون وسطائي مرتجعين!
" يزدي"با انتقاد از اظهارات روز گذشته هاشمي رفسنجاني در نماز جمعه، تصريح كرد كه در حكومت اسلامي مشروعيت و مقبوليت با يكديگر متفاوت است و همراهي مردم، براي حكومت مشروعيت ايجاد نميكند.
به گزارش ايسنا، اين عضو فقهاي شوراي نگهبان در جمع خبرنگاران درباره خطبههاي روز گذشته نماز جمعهي تهران اظهار كرد: آقاي هاشمي رفسنجاني در خطبهي اول و دوم خود زيربناي ديگري را مطرح كرده است كه ميخواهم بگويم حتما ايشان اشتباه كرده و اشتباه ميكنند. به آنچه مورد اتفاق فقهاي اسلامي و شيعهي اثني عشري است توجه نشده است و آن مسالهي حق حاكميت در نظام جمهوري اسلامي ايران است كه ناشي از مردم و خداوند متعال است.
رييس دبيرخانهي مجلس خبرگان رهبري با بيان اينكه مشروعيت با مقبوليت تفاوت دارد، تاكيد كرد: مشروعيت حاكميت در اسلام از طرف خداوند است و مقبوليت حاكميت با همراهي مردم است.
وي توضيح داد: درست است كه بدون همراهي مردم هيچ حاكم اسلامي نميتواند كاري انجام دهد اما همراهي مردم، مشروعيت حكومت را ايجاد نميكند حتي در مورد پيامبر اسلام (ص) هم اينگونه بود.
اين عضو فقهاي شوراي نگهبان در ادامه به بخش ديگري از سخنان رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام در خطبههاي روز گذشته نماز جمعه تهران اشاره كرد و گفت: تاريخي كه ايشان ذكر كردند و البته بخشي از آن را اشاره كرده و بخشي را اشاره نكردهاند در واقع اين است كه پيامبر خدا به غير از مقام پيامبري، رهبر و امام هستند. به حكم آيات شريفهي معين كه از جمله در هشت آيهي قرآن از كلمهي اطيعوا الله و اطيعوا الرسول نام برده شده است تماما مويد اين مطلب است كه براي پيامبر اكرم (ص) در كنار وظايف پيامبري، كارهاي نظارتي و كارهايي كه توسط حاكم جامعه انجام ميشود در نظر گرفته شده بود.
يزدي ادامه داد: اما آيات ديگري هست كه ولايت رسول را قرار داده است. در طول جنگ مصادرهي اموال و خراب كردن مسجد منافقين تماما دستورات حكومتي بوده است.
وي خاطرنشان كرد: پيامبر همهجا رافت و مهرباني و رحمت نميكرده است. در جايي كه لازم بوده جنگ كرده و دستور تخريب مسجد ضرار را داده است و اين امر لازم بوده است.
رييس شوراي عالي جامعه مدرسين حوزه علميه قم ادامه داد: اصل مهمي كه زيربناي حكومت اسلامي است، مورد توجه آقاي هاشمي قرار نگرفت اينكه اگر مردم باشند حكومت هست و اگر نباشند نيست، اين غلط است. شك نداريم كه علي(ع) خليفهي پيامبر (ص) است اما زماني كه پيامبر (ص) رحلت نمودند مردم با ايشان همراهي نكردند. آيا اين مساله به اين معنا بود كه حضرت علي (ع) خليفه نبود، اين گونه نيست. حضرت علي(ع) كنار نرفتند و در حد توان حتي مردم را ارشاد و راهنمايي كردند. يعني اميرالمومنين در 25 سال خليفهي مسلمين بودند به عبارت ديگر ايشان مشروعيت را داشتند اما مقبوليت نبود. بعد از مرگ عثمان ميبينيم كه مردم همراهي كردند و علي (ع) خليفه شد.
آيتالله يزدي تاكيد كرد: اين مساله كه مشروعيت با مقبوليت متفاوت است زيربناي اسلامي است كه از زمان پيامبر اكرم (ص)،ائمه معصومين،غيبت كبري و در زمان ما اين گونه است كه ولي فقيه با دستور الهي، ولي امر است و حضور مردم امكان عمل و استيفاي حق را ميرساند.
وي در ادامهي سخنان خود مثالي از رهبري امام راحل در زمان طاغوت ارائه كرد و گفت: هنوز طاغوت حكومت ميكرد كه امام دستورات حكومتي صادر ميكردند كه اين دستورات با اتكاء به مشروعيت از طرف خداوند و به خاطر اينكه ايشان نائب امام زمان (عج) بودند، صادر ميشد.
رييس شوراي عالي جامعه مدرسين حوزه علميه قم خاطرنشان كرد: آقاي هاشمي رفسنجاني به اين مساله مهم اسلامي بيتوجهي كردند و هم خطبهي اول و هم در خطبهي دوم به گونهاي بحث كردند كه فقط حكومت مردمي است.
يزدي با بيان اينكه مساله نصب الهي مطرح است و اينكه ولي فقيه در زمان غيبت ولي امر از جانب امام زمان(عج) است، خاطرنشان كرد: فتواي بيشتر فقها اين است كه او بايد اعلام حضور كند و مردم بايد با او همراهي كنند.
وي در ادامه به بخش ديگري از سخنان آيت الله هاشمي رفسنجاني مبني بر اينكه بذر ترديد در اين انتخابات افشانده شد اشاره كرد و گفت: هاشمي از مردم تجليل كرد و اين واقعيت درستي است كه همه ميدانند اما ايشان گفتند بذر ترديد در اين انتخابات افشانده شد و اين يكي از ويژگيهاي انتخابات اين دوره بود.
وي در پاسخ به اين جمله خطاب به هاشمي رفسنجاني اين سوال را مطرح كرد كه چه كسي بود كه اولين بذر ترديد را افشاند. قبل از انتخابات چه كسي به مقام معظم رهبري نامه نوشت و گفت كه در خيابانها آتش فتنه ايجاد شده و دود آن به چشم اين و آن ميرود. چه كسي جز خود ايشان( رفسنجاني) بذر ترديد را افشاند.
عضو فقهاي شوراي نگهبان در ادامه تشكيل كميته صيانت از آراي مردم را امري غيرقانوني دانست و اضافه كرد: قانون، نظارت بر انتخابات را بر عهده شوراي نگهبان نهاده است حال چه كسي كميته غيرقانوني صيانت آرا را تشكيل داد؟ رييس آن چه كسي بود؟ به چه مناسبت تاسيس شد؟ چرا به نظارت شوراي نگهبان تكيه نشد؟
يزدي در دفاع از عملكرد وزارت كشور و شوراي نگهبان گفت: اين وزارت كشور همان وزارت كشوري است كه رياست جمهوري هاشمي را اداره كرد.رياست جمهوري خاتمي را اداره كرد. اين شوراي نگهبان همان شوراي نگهباني است كه انتخابات رياست جمهوري ايشان و آقاي خاتمي را نظارت كردند. چطور آن زمان اين بحثها و حرفها پيش نيامد اما قبل از انتخابات اين دوره اين مساله و اين بحث پيش آمد.
وي خطاب به هاشمي رفسنجاني گفت: مساله خيانت و تقلب در انتخابات را چه كسي مطرح كرد و كجا مطرح شد؟ در زماني كه هنوز انتخابات اعلام نشده بود! اين چه معنا دارد؟ بذر ترديد را چه كسي افشاند؟ بايد با آنها برخورد شود. چه گروههايي كمك كردند تا اين بذر آبياري شود و اين همه فساد و فتنه در خيابانها ايجاد شده و امنيت كشور را زير سوال بردند.
وي در ادامه به ديگر سخنان هاشمي رفسنجاني در خطبههاي نماز جمعه ديروز تهران اشاره كرد و گفت: ايشان در نماز رسما پيشنهاد آزادي بازداشت شدگان را ميكنند. مگر ايشان رييس مجمع تشخيص مصلحت نيستند. ايشان به خوبي ميدانند كه اين كار مربوط به دستگاه قضايي كشور است. ايشان مساله پايبندي به قانون را مطرح ميكنند در حالي كه اين گفته ايشان با ديگر سخنان و رفتارهاي او تناقض دارد.
رييس دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري خاطرنشان كرد: اگر شما قانون مدار هستيد نبايد پيشنهاد آزادي بازداشت شدگان را بدهيد اما ميتوانيد توصيه كنيد كه با دقت به جرايم آنها رسيدگي كنند.
وي در خصوص علت بازداشت كساني كه در بازداشت هستند؟ گفت: كساني كه در بازداشت هستند پولهايي گرفتهاند، كارهايي كردهاند و در متن تحريك مردم گرفته شدهاند لذا نبايد آزاد شوند. اگر كشور قانون دارد و لازم است قانون حاكم باشد اگر از من پرسيده شود من ميگويم نبايد آزاد شوند.
وي خطاب به رفسنجاني گفت: شما چه كاره هستيد كه ميگوييد بايد بازداشت شدگان آزاد شوند؟ اگر شما خيرخواه مردم هستيد كه مطمئنا همين طور است بايد بگوييد به مساله آنها دقيقا رسيدگي شود. در اين فتنه آدمها كشته شدهاند چه كسي بايد جواب آنها را بدهد.
يزدي ادامه داد: بعد از انتخابات و فتنهها و سخنراني رهبري سكوت معنادار آقاي هاشمي يعني چه؟ آيا اين تنها فقط يك سكوت است؟ اين سكوت نوعي حمايت و طرفداري از جبهه مخالف و تاييد صحنههاي خياباني است.
اين عضو فقهاي شوراي نگهبان ادامه داد: من ميپرسم رييس مجلس خبرگان چرا سكوت كرديد و نگفتيد نبايد خيابان بياييد و شيشهها را بشكنيد؟ در حالي كه شما در سطح بالايي هستيد.
وي از عملكرد شوراي نگهبان در بحث انتخابات دفاع كرد و گفت: ايشان (هاشمي) گفت كه شوراي نگهبان به وظيفه خود عمل نكرد، من در شوراي نگهبان بودم ودر پيشگاه خداوند شهادت ميدهم كه آنچه انجام گرفت با دقت و صحت بود.
وي ادامه داد: اين همان شورايي است كه خبرگان هم از آن عبور كردهاند. چطور ايشان ميگويد شوراي نگهبان عمل نكرد و در مقابل پيشنهاد ميكند براي اعتمادسازي كاري كنيد.
وي خاطرنشان كرد: شوراي نگهبان بيش از هر دوره در اين دوره با كانديداها همراهي كرد كه بتوانند حرف و شكايتشان را بگويند. اين پنج روز مهلت را ما از رهبري درخواست كرديم اما كانديداها نيامدند و بازشماري صندوقها با پيشنهاد خود شوراي نگهبان بود.
رييس شوراي عالي جامعه مدرسين حوزه علميه قم در ادامه اظهار كرد: طي فردا يا پس فردا گزارش تفصيلي شوراي نگهبان در 50 تا 60 صفحه براي مردم منتشر خواهد شد كه ريز قضايا در آن مطرح شده است.
وي خطاب به آقاي هاشمي گفت: اينكه ميگوييد فضا را طوري آماده كنيد كه هر كس حرفش را بزند يعني چه؟ يعني موسوي بگويد بايد انتخابات باطل شود؟ چون در مناظره در مورد آقاي هاشمي صحبت شده است؟ در واقع نميدانم منظور ايشان چه بوده است؟
وي گفت: آقاي هاشمي با آن همه سوابقي كه داريد و موقعيت كنوني آيا مصلحت كشور اين طور ايجاب ميكند؟
يزدي به جلسه روز پنج شنبه با هاشمي رفسنجاني و توصيههاي حوزه خبرگان و شورا به ايشان اشاره كرد و گفت: همه توصيه كردند اين نماز بايد ايجاد وحدت كند اما شما آمديد ايجاد اختلاف كرديد و آن حرفها و حديثها را برگردانديد. اين جريانات روشن كرد كه جريان چيز ديگري بود كه از قبل از انتخابات طرح آن ريخته شده بود. جرياني كه با حمايت انگليس بود و به دنبال ساقط كردن رهبري، واژگون كردن نظام و انقلابي به قول برخي مخملي بود.
وي در ادامه به مصوبه مجمع تشخيص مصلحت نظام در خصوص بيرون آمدن چند نفر دو شغله دولتي اشاره كرد و گفت: حالا مصلحت كشور ايجاب ميكند شما چند نفر دو شغله را بگوييد بروند كنار. خوب رفتند. آقاي الهام از جمله اين دو شغلهها بود كه طبق مصوبه شما خارج شد. آيا مصلحت كشور تامين شد؟
وي در ادامه به حاشيههاي نماز جمعه ديروز اشاره كرد و گفت: اكثريت قريب به اتفاق كشور اسلام را ميخواهند اما يك عدهاي كه جوان هستند و تحت تاثير برنامه ماهوارهاي هستند بيايند شعار دهند كه چه؟ با آن وضعيت پارچه سبز به دست بسته و يا لباس سبز پوشيده؟ آيا ما بايد اينها را تقويت كنيم يا اكثريت را و نظام را تقويت كنيم؟
وي موكدا به جلسه روز پنج شنبه با هاشمي رفسنجاني اشاره كرد و گفت: ما با ايشان صحبت كرديم و گفتيم كه در نماز دنبال چيزهايي كه برخي مسايل را زنده ميكند نباشيد. رهبري خطر را رفع كردند. شما مجددا در صدد بوديد كه خطر را برگردانيد اما اين خطر دامن شما را ميگيرد.
وي خاطرنشان كرد: من توقع نداشتم شما از رهبري تجليل كنيد. تجليل نكرديد آن نامهاي كه نه سلام و نه عليك در آن بود يك طرف اين هم سخنراني شما از طرف ديگر. كشور در سايه رهبري امنيت دارد. مردم دنبال رهبري هستند مثل روز براي شما روشن است كه اگر رهبري حمايت نكند شما نميتوانيد كشور را اداره كنيد.
وي از عدم تشكر هاشمي از رهبري به شدت انتقاد كرد و گفت: حداقل به اندازه حمايت رهبري از شما، شما از رهبر حمايت ميكرديد متاسفانه اين روشها و برخوردها از شما خلاف انتظار بود.
وي در پايان سخنان اوليه خود گفت: ايشان در مقابل اين صحبتها، صحبتهاي مثبتي كردند كه از جمله آن بحث پايبندي به قانون بود. ايشان بايد خودشان ابتدا به قانون عمل كنند و احترام رهبري را حفظ نمايند.
در ادامه اين جلسه يكي از خبرنگاران در مورد شكايت موسوي از خبرگزاري فارس سوال كرد كه آيت الله يزدي در پاسخ گفت: بايد جواب اين سوال را از خود ايشان بپرسيد. آقاي موسوي كه خود در جريان طبيعي كارشان و قبل از نتيجه اعلام شده خودشان پيروز اعلام كردند و تا الان هم دنبال ابطال هستند اما ابطال دليل ميخواهد. توجه به فاصله مهم است. انتخابات مجلس كه منطقهاي است اگر كسي اعتراض كند و بگويد فلان صندوق اشكال دارد و آن صندوق تخلفش ثابت شود و ابطال شود مجددا همان صندوق انتخابات دوباره اجرا ميشود اما انتخابات رياست جمهوري انتخابات كشوري است و شهر خاصي نميتواند ملاك باشد.
وي گفت: اگر من آن زمان (4 سال آينده) در شوراي نگهبان بودم هرگز صلاحيت ميرحسين موسوي را تاييد نميكنم چرا كه وي تا الان تن به هيچ قانون و حرف منطقي نداده است حتي در بازنگري از ده درصد صندوقها يا نمايندگان او حاضر نشدهاند و يا وقتي آمدند به وي گفتند كه نتيجه تغييري نكرده است.
وي درخصوص سوال ديگري در مورد انتصاب رحيم مشايي به سمت معاونت اول رييس جمهور گفت: رييس جمهور با عدهاي كار ميكند. همكاران وي دو دسته هستند يك دسته به اختيار ايشانند و يك دسته بايد به تاييد مجلس برسند. ايشان آمدهاند عدهاي را انتخاب كردهاند كه مورد نظرشان بوده است و كساني از دوستان هم با آمدن آنها مخالف بودند و حتي به ايشان توصيه كردند كه با او همكاري نكند. ايشان تنها امر و نهي را از رهبري ميداند و امر و نهي را از شخص ديگري قبول ندارد.
يزدي ادامه داد: من به طور مستقيم با ايشان اين مساله را در مورد مشايي مطرح كردم كه همكاراني كه حساسيت روي ايشان است نبايد به همكاري به اين نزديكي قبول كرد. به ايشان در قالب نصيحت و موعظه اين صحبتها و اين تذكرات داده شده است و داده خواهد شد.
وي در پاسخ به سوال خبرنگار ديگري در مورد قسمتي از سخنان آقاي هاشمي كه عنوان كردند نامهاي را در خصوص انتخابات در مجلس خبرگان مطرح كرده است؟ گفت: تمام سخنان آقاي هاشمي ظاهرا بيسند بوده است و تنها ادعاست.
وي در پاسخ به سوالي در مورد ادعاي مشاور رييس جمهور در امور روحانيت كه روحانيت براي تجمع و راهنمايي نياز به اجازه از هيچ مركزي ندارند، گفت: مشاور رييس جمهور نبايد در مورد حوزه صحبت كند. حركات حوزه بايد با موافقت مراجع باشد. آن چه تحت عنوان حوزه است و برخي از حركات كه رنگ سياسي دارد بايد با موافقت شوراي عالي حوزه صورت گيرد اما آنچه انجام گرفته است دنبال كرديم، روشن شد كه آنها هم اجازه داشتهاند هم اجازه نداشتهاند.
وي در پاسخ به سوال خبرنگار ديگري كه هاشمي رفسنجاني از اعضاي مجلس خبرگان امضا گرفته است كه بحث حكميت رهبري را مطرح كند؟ گفت: تا آنجايي كه من اطلاع دارم و در دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري هستم چنين مسالهاي مطرح نشده است.
مشاهدات تکاندهندهی یک پزشک از شنبهی خونین،
من پزشکی هستم که خوشبختانه یا متأسفانه شاهد عینی فجایع تکاندهنده و وحشتناک شنبهی خونین 30 خرداد از نزدیک بودهام.
تاکنون به دلایل مختلف نخواستهام یا نتوانستهام گوشهای از حقیقت فجایعی را که به چشم خود دیدهام، نقل کنم. ولی اینک تصمیم گرفتهام، ولو به هر قیمت، پس از گذشت چند هفته، گوشهای از فجایع تلخی را که خود شاهد آن بودهام، برای همهی هموطنانی که زخم آن روز بر روحشان جاری است، حکایت کنم. باشد که گفتن حقیقت از بار فشاری که این روزها بر من وارد شده، بکاهد و نیز ادای دینی باشد بر آن مظلومان حقخواهی که در آخرین لحظات حیات دنیوی آنان، اینجانب تک و تنها بر بالینشان بوده ام و در حالی که چشمانم در نگاهشان گره خورده بود، جان به جانآفرین تسلیم کردند. باشد که در تاریخ این دیار مظلوم ثبت گردد، و اگر فرصتی بود و عمری، همه را با ذکر جزئیات در دفتری گرد خواهم آورد تا آیندگان بخوانند و عبرت بگیرند. ولی هماینک در این فرصت به همین مقدار یادآوری آن روز خونین بسنده میکنم.
من هم مانند بسیاری از شما شاهد جنایات فجیع و جاهلانه برادران بسیجی بودهام. من یک پزشک هستم و شخصا از داخل آمبولانس شاهد بودم که در مقابل ایستگاه متروی نواب، از پشتبام مسجد لولاگر چند نفر بسیجی با اسلحه کلاشینکف و ژ3 بصورت مستقیم به مردم تیراندازی میکردند و خود شخصا دیدم مغز پسری جوان را که روی سکوهای سیاهرنگ مقابل مترو پخش شده بود. آیا باز هم از جنایات بسیجیان بگویم؟
من خود شخصا از داخل بیمارستان امام خمینی و از پشت نردهها دیدم که - در حالی که در همهجای دنیا گلولههای گاز اشکآور هوایی یا منحنی زده میشود - در اینجا در میدان توحید و در فاصله چند متری من، جوانی در اثر اصابت مستقیم و هدفگیری شدهی گلوله بزرگ و داغ گاز اشکآور و اصابت آن به گردنش، خون از گلویش فواره زد و درجا بر روی زمین افتاد و کشته شد.
من خود در خیابان جمالزاده از داخل یک آمبولانس شاهد بودم که بسیجیهای موتورسوار چگونه با زنجیرهایی که در دست داشتند، از پشت بر کمر پسران و دختران میزدند، و دیدم که چگونه دختری پس از ضربهی شدید و وحشیانهی زنجیر یک بسیجی موتورسوار بر کمرش، از شدت درد نالهای سر داد و با صورت بر روی آسفالت افتاد.
من شخصا شاهد بودم که در تقاطع خیابان کارگر شمالی و بلوار کشاورز، مقابل کیوسک نیروی انتظامی، ونهای سفیدرنگ سپاه با پلاک شخصی توقف میکردند و دستگیرشدگان را یک به یک بیهیچ دلیلی از آنها پایین میآوردند و در اختیار 50 نفر بسیجی که در آنجا تونل وحشت! تشکیل داده بودند، میگذاشتند تا از تونل باتوم، چماق، زنجیر و فحشهای برادران عبور کند، و سپس پیکر خونآلود و نیمهجان وی را دوباره به داخل ماشین میانداختند و سپس نفر بعدی... و فردا که از آنجا عبور میکردم، هنوز سنگفرش آنجا خونآلود بود.
من خود یک بسیجی را دیدم که لابد به علت خوردن موتورش به مردم! مجروح شده بود و او را به بیمارستان آورده بودند. وقتی به چفیهی دور کمر وی دقت کردم، متوجه شدم که در زیر این چفیه یک قمهی بزرگ پنهان شده است! خدایا چه میبینم، چفیه و قمه؟! قمه و بسیجی؟! و وقتی از او پرسیدم بچهی کجایی، گفت که ما از طرف سپاه شهری (سپاه جنوب تهران) اعزام شدهایم! خدایا اعزام برای کدام نبرد و مقابله با چه کسی؟!
شاید هیچ کس دیگر نداند که کشتگان این روز و یا شهدای خونینبدن این روز خدا، نه [آنطور که فرماندهی نیروی انتظامی گفته است] 20 نفر، بلکه حداقل چندین برابر این تعداد بودهاند. به گونهای که فقط در بیمارستان امام خمینی 22 نفر از مجروحین ورودی در 24 ساعت اولیه به سردخانه منتقل شدند؛ یا در بیمارستان رسول اکرم (ستارخان) 16 نفر از جمله دو کودک 4 و 9 ساله! (میتوانید صحتش را از دانشجویان پزشکی این بیمارستان سؤال کنید) و یا در بیمارستان شریعتی 9 نفر. این در حالی است که حداقل نیمی از کشتهها و مجروحین به بیمارستان بقیةالله سپاه و ولیعصر ناجا منتقل شدهاند.
و دست آخر اینکه بنابر اطلاع یک دوست معتبر در پزشکی قانونی، تا این زمان، حداقل 140 نفر در شنبه خونین 30 خرداد تاوان آزادیخواهی خود و ملت خود را پس دادهاند. تازه این در شرایطی است که بسیاری از آنها روزهای بعد به خیل شهدا پیوستند؛ از جمله زن جوان باردار سه ماههای که باتوم برقی آنچنان با شدت بر سرش خورده بود که دچار ضربه مغزی شده بود و پس از یک هفته در کما بودن، در نهایت به همراه جنین خود به حق پیوست. ظاهرا ضارب بسیجی وی از روی موتور، به جای فرد دیگری، وی را مضروب ساخته بود، و تازه بعضی از مردم فکر میکنند که کشتهشدگان فقط ندا و چند نفری هستند که از پشت دوربینها دیده شدهاند و جنایتها فقط همانها بوده است که در صفحههای تلویزیونها و اینترنت دیدهاند!
هرگز، هرگز! جنایات آن چند هزار متأسفانه برادر غافل بسیجی که از روز جمعه از شهرستانهای مختلف با اتوبوس به تهران آمده بودند و پس از تحریک احساسی و بیمنطق در نماز جمعه، آنچنان شدند که در روز شنبه آنگونه با خواهران و برادران خود رفتار کردند. نکته جالب اینکه گروهی از مضروبین، خود بسیجیهایی بودند که تنها جرمشان برای باتوم خوردن از گروهی دیگر از بسیج، داشتن چفیه و دستار سبزشان بوده است! و هرگز از یاد نمیبرم صحنهای که یکی از همین بسیجیهای سبز در روی تخت اورژانس، کارت بسیجی فعال خود را درآورد و در برابر دیدگان ما و دیگران پاره پاره کرد و بر بسیجی بودن خود لعنت فرستاد!
آری، این است عاقبت حکمرانی جهالت و بیخردی و تعصب کور بر یک مملکت: برادر علیه برادر، بسیجی علیه ملت، بسیجی علیه بسیجی! و هرگز و تا آخر عمر از یاد نمیبرم آن لحظهای را که در نیمههای شب بر سر بالین جوان خوشسیمایی که محاسن کوتاهی داشت و دستبند سبز به دست گره زده بود و در اثر شلیک مستقیم گلوله، کبد و طحالش از بین رفته بود و در حالی که بر روی یک برانکارد در محوطه اورژانس بیمارستان امام قرار گرفته بود (چون نه تختی وجود داشت و نه حتی فضایی خالی) و قبل از آنکه من و دوست دیگری CPR (احیاء) بیحاصلی برای او انجام دادیم، در آخرین لحظات با لبخند و در حالی که به نقطهای خیره شده بود، آرام سه بار گفت : یا حسین، یا حسین، یا حسین ... و سپس جان به جانآفرین تسلیم کرد.
عمق جنایتی که من دیدم، آنقدر فجیع بوده که هیچگاه به ذهن شما نیز خطور نخواهد کرد، و اینکه چگونه تعدادی از دستگیرشدگان را آنچنان در زیر شکنجه مورد مهرورزی قرار داده بودند که دو روز بعد جنازهی آنها را به سردخانه بیمارستان امام آوردند و از آنجا به پزشکی قانونی و از آنجا به سردخانهی میوه و ترهبار جنوب تهران! و هرگز هیچکس جز ما عمق این فاجعه را نفهمیده است و نخواهد فهمید، چرا که هرگز آنها را به سردخانه متروک میدان بهمن تهران و یکی دو سردخانه دیگر در همان حوالی راه نخواهند داد ...
الملک یبقی مع الکفر ولایبقی مع الظلم