نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۸ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

وادار کردن مادر سالخورده به امضای برگه ای که فرزندش در زیر شکنجه به قتل نرسیده است

بنابه گزارشات رسیده از آگاهی شاپور،مادر یکی از جانباختگان که فرزندش در زیر شکنجه به قتل رسیده بود را به آگاهی شاپور فراخوانده شد و با تهدید و فشار او را وادار کردن برگه ای را امضا نماید که فرزندش بصورت طبیعی فوت کرده است و در زیر شکنجه به قتل نرسیده است.
خانم مهین شادپور 68 ساله مادر حسین توکلی برازجانی که در زیر شکنجه در آگاهی شاپور به قتل رسیده و فرزند دیگر او عباس توکلی برازجانی که در حال حاضر در بند 6 زندان گوهردشت بصورت بلاتکلیف بسر می برد.پس از افشای قتل فرزندش در رسانه ها و ارسال گزارش آن به سازمانهای حقوق بشری تهدیدات و فشارهای مامورین آگاهی بر این خانواده شدت یافت.مامورین آگاهی با تماسهای تلفنی ممتد ابتدا ایشان را تهدید می کردند که مسئله قتل فرزندش را نباید پیگیری کند در غیر اینصورت برای فرزند دیگرش که در زندان بسر می برد حکم اعدام صادر خواهند کرد و همچنین جان سایر اعضای خانواده بخصوص دختران جوان را به خطر خواهد انداخت و باعث ناپدید شدن آنها خواهد شد.
پس از تهدیدات و یک جنگ روانی که بصورت تلفنی و یا مراجعه حضوری افراد موتور سوار به منزل آنها صورت می گرفت آنها را تحت فشار قرار دادند که در قبال قتل فرزندشان سکوت کنند. تا اینکه خانم شادپور را روز چهارشنبه 18 شهریور ماه به آگاهی شاپور فراخواندند. خانم شادپور توسط سرگرد پاسدار نریمانی همراه با 3 نفر دیگر ایشان را برای چند ساعت مورد بازجوئی و تهدید و فشار قرار دادند. سرگرد پاسدار نریمانی با تهدید خطاب به خانم شادپور گفت: این یکی را هم اعدام می کنیم،سرو صداش را در نیاور اولا به جائی نمی رسید،وقت تلف کردنه ،کسی به شما گوش نمی کنه و در ضمن بقیه هم را به خطر میاندازی.نریمانی در پایان تهدیدات و فشارها برگه ای را در مقابل خانم شادپور قرار داد و از او برای پیشگیری از اتفاقات بعدی باید این را امضاء کنید . در این برگه نوشته شده است که فرزندش حسین (امیر) توکلی برازجانی 33 ساله بصورت طبیعی فوت نموده است و از هیچ کسی شکایتی ندارد.ابتدا با مخالفت خانم شاپور مواجه شد ولی نریمانی خانم شادپور را تهدید به بازداشت کرد و به او گفت: در صورت عدم امضاء این برگه شما را هم بعنوان تبانی با فرزندانت بازداشت می کنیم و حکم آن را داریم. که نهایتا او را وادرا به امضاء آن برگه نمودند.
لازم به یادآوری است 27 تیر ماه 1387 مامورین نیروی انتظامی با یورش به 2 آپارتمان مسکونی خانواده توکلی برازجانی و شلیک به آنها خانم سودابه شادپور 50 ساله از ناحیه گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت.آقای عباس توکلی برازجانی و بردارش حسین توکلی برازجانی در مقابل چشمان سایر اعضاء خانواده مورد ضرب وشتم شدید قرار گرفتند و چند ساعت در منزل شخصی آنها مورد شکنجه قرار گرفتند . این یورش در نیمه های شب صورت گرفت در حالی که خانم ها و فرزندان آنها در حال استراحت بودند. و آنها در مقابل چشمان پاسداران مجبوربه عوض کردن لباسهای خود بودند و به آنها فحشهای غیر اخلاقی میدادند . پس از آن تقریبا تمامی اعضای خانواده دستگیرو به آگاهی شاپور انتقال دادند: تناز ابوالحسنی احمدی 16 ساله/خسرو قائدی 17 ساله /مهنابا توکلی برازجانی 26 ساله/فاطمه فراهانی واشکانی/سودابه شادپور 50 ساله /عباس توکلی برازجانی 38 ساله /حسین توکلی برازجانی 33 ساله / محسن
آنها تحت شکنجه های طاقت فرسا و غیر انسانی قرار گرفتند که به قرار زیر می باشد: با انبر دست پوست نقاط حساس را فشار دادن و حتی زخمی کردند /به مدت طولانی با باطوم و سایر اشیائ زندانی را مورد شکنجه قرار دادن / ازپشت دست بند و پابند زدن / جوجه کباب کردن /آویزان کردن به مدت طولانی تا زمانی که زندانی بیهوش شود/ در عطش نگه داشتن زندانی به مدت طولانی / د ر طی 24 ساعت زندانی فقط 2 بار حق استفاده از دستشوئی دارد/ تهدید به تجاوز به خانم هایی که دستگیر شدن توسط قاضی پرونده بنام روشن/هنگام شکنجه کیسه بر روی صورت زندانی کشیدن/ پریدن روی دست زندانی با پا در حالی که دستبند به دست زندانی است/ سایر اعضای خانواده یا شاهد شکنجه بستگان خود هستند و یا صدای زجه و ناله های آنها را می شنیدند .
آقای حسین توکلی برزاجانی 33 ساله در اثر شکنجه های قرون وسطائی و وحشیانه و مستمر در حالی که تمامی بدن او سیاه شده بود.در 6 مردادماه 1387 در سلول کناری برادرش آقای عباس توکلی زندانی بود او صدای شکنجه کردن و زجه های برادرش را می شنید و بعد از مدتی صدای وی قطع شد و هیاهوی پاسداربنده ها که می گفتند: مُرد او ُمرد را می شنید. و بدین طریق این زندانی را به قتل رسید.
افرادی که دستور دهنده و شکنجه کننده زندانیان بیدفاع بودند ؛سرهنگ پاسدار مرتضی رستمی نیا رئیس بازداشتگاه ،سرهنگ پاسدار کرمی، سرهنگ پاسدار مدحی و افراد تحت فرمان آنها هستند.

در حال حاضر عباس توکلی برازجانی در بند 6 زندان گوهردشت کرج در حالت بلاتکلیفی بسر می برد. آنها متهم هستند که با نیروی انتظامی درگیری داشته اند و در منزل خود سلاح نگهداری میکردند.

23شهريور :بيانيه مشترک نهادهای حقوق بشر ايرانی :سرکوب، شکنجه و تجاوز به دستگيرشدگان اعتراضات و نيز دفن مخفيانه‌ی اجساد نقض گسترده، حقوق بشر در جمهوری اسلامی ايران

کميته گزارشگران حقوق بشر:

سازمان حقوق بشرکردستان

فعالين ايرانی دفاع از حقو ق بشر در اروپا و آمريکای شمالی

کميته دفاع از زندانيان سياسی

کميته گزارشگران حقوق بشر

سازمانها و نهادهای بين المللی دفاع از حقوق بشر!

سرکوب و اعمال خشونت در برابر اعتراضات مسالمت‌آميز مردمي، شکنجه و تجاوز به دستگيرشدگان اعتراضات و نيز دفن مخفيانه‌ی اجساد، بازداشت گسترده فعالان سياسي، فعلان حقوق بشر و روزنامه‌نگاران، سانسور و توقيف مطبوعات، روند روز افزون اعدام‌ها در ماه‌های اخير و نيز گزارش‌های متعدد نهادهای حقوق بشر از موارد نقض شده حقوق بشر در ايران نشان از اراده‌ی مستحکم جمهوری اسلامی ايران در نقض گسترده، مستمر و برنامه‌ريزی حقوق بشر دارد. در حالی که حجم عظيم گزارش‌های مستند در اين زمينه تنها ترسيم‌گر بخش کوچکی از نقض حقوق جامعه ايرانی است.

نقض گسترده و برنامه‌ريزی شده‌ی حقوق بشر در يک کشور نشان از اراده‌ی جمعی در بالاترين سطح قدرت و خواست حاکميت آن سرزمين در راستای بي‌توجهی هدفدار به حقوق مشروع شهروندان جامعه است. چرا که نقض گسترده اين حقوق تنها در صورت قدرت متمرکز و منافع پايدار امکان وجود و توجيه مي‌يابد. در ايران و در حالی که هر روزه اخبار و مستنداتی در خصوص نقض آشکار حقوق افراد و گروه‌ها منتشر مي‌شود، مدتی پيش و به دستور رئيس قوه قضاييه سعيد مرتضوي، دادستان تهران که در ساليان اخير نقش عمده‌ای را در پرونده‌سازی برای فعالان و روزنامه‌نگاران ايران ايفا مي‌نمود از مقام خود برکنار شد. سوالی که در اذهان مطرح مي‌شود اينست که آيا صرف تغيير يک فرد مي‌تواند نشانی از تغييرات مثبت در سيستم قضايی ايران و حفظ استقلال آن محسوب شود؟ گو اينکه سعيد مرتضوی از سوی همان مقام در سمتی بالاتر به معاونت دادستانی کل کشور منصوب شد. همان طور که پيش‌تر تاکيد شد گستردگی و استمرار در نقض حقوق بشر نشان از برنامه‌ريزی در بالاترين سطح از هرم قدرت جهت نيل به اهداف و منافعی خاص دارد و با تغيير يک فرد نمي‌‌توان بهبودی در اين وضعيت را انتظار داشت. چرا که سيستم قضائي، در هماهنگی با ديگر نهادهای جمهوری اسلامی ايران، نه بر اساس احقاق حق پايمال شده مردم بلکه بيشتر بر پشتيبانی از متعرضين به حقوق مردم بنا شده است. در جمهوری اسلامی ايران بارها افراد متعدی در حوزه قوه قضاييه و دادگستری تغيير يافته و بخشنامه‌هائی در رابطه با آنچه اصلاح روند حقوقی ناميده شده صادر شده که هيچ کدام به تغيير مثبت و پايدار منجر نشده است. البته عملکرد دادستانی جديد تهران در اين چند روز اخير که منجر به دستگيری عده ای ديگر و بستن دفاتر فعالين حقق بشر و معترضين به جريان انتخابات شد، خود نشانی ديگر از اين واقعيت است.

در صورتی مي‌توان از تحولات مطلوب و عملی در حوزه حقوق بشر سخن راند که معيارهای زير برای ارزيابی بکار گرفته شوند:

کليه زندانيان عقيدتی و سياسی آزاد شوند

نهادهای مستقل حقوق بشر در داخل و خارج از کشور آزادی عمل داشته باشند.

آزادی نشر و مطبوعات وجود داشته باشد.

امکان تشکيل و اعزام يک هيئت مستقل و غير دولتی بين المللی برای رسيدگی به وضعيت حقوق بشر در ايران [ از آن جمله مشخص کردن عوامل سرکوب‌های خشونت بار اخير مردم ] فراهم گردد.

تا زمانی که تمامی اين شروط جامه عمل بخود نبوشند جابجائی صرف يک مقام مسئول اقدامی عوام فريبانه محسوب شده و در راستای حرکت بسوی رعايت حقوق مندرج در اعلاميه حقوق بشر و ديگر ميثاق‌های بين المللی [که ايران نيز ملتزم به رعايت آن‌ها است] نيست.

ما از تمامی نهادهای مستقل حقوق بشر در عرصه بين المللی خواستار توجه هر چه بيشتر به وضعيت حقوق بشر در ايران و تلاش و اقدام موثر در راستای دستيابی به خواسته‌های مذکور هستيم.


23 شهريور 1388 - 14 سپتامبر 2009

23شهريور :پس از 40 روز بی خبری مطلق/ حضور عبدالله مومنی در بيدادگاه کودتاچيان

ادوارنيوز: پس از 40 روز بی خبری مطلق از عبدالله مومنی سخنگوی سازمان دانش آموختگان ايران (ادوار تحکيم وحدت) صبح امروز و در جريان پنجمين جلسه بيدادگاه فعالان سياسی وی در سالن اجتماعات کاخ دادگستری حاضر شده است.

به گزارش ادوارنيوز، در حالی که پيش از اين از سوی مقامات دادگستری اعلام شده بود که رسانه ها حق نام بردن از حاضران در دادگاه را ندارند، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامي، اعلام کرده است که "عبدالله مومنى از عناصر اصلى سازمان ادوار تحکيم وحدت يکى از متهمانى است که در دادگاه امروز حضور يافته است".

بنا به اعلام اين خبرگزاری به جز عبدالله مومنی 5 تن ديگر نيز که نامی از آنها برده نشده در جلسه دادگاه به عنوان متهم حاضر شده اند.

در متن کيفرخواست قرائت شده پيش از محاکمه عبدالله مومني، به طرح اتهام عليه اينترنت و سايت هايی نظير فيس بوک و يوتيوپ پرداخته شده است.

پايگاه خبری ادوارنيوز، با تاکيد براينکه اين محاکمات کوچکترين مشروعيت و وجاهتی ندارد، از اعلام حضور عبدالله مومنی در اين بيدادگاه که به منزله اطمينان از حيات اين عضو دربند سازمان ادوارتحکيم وحدت پس از 40 روز بی خبری مطلق می باشد، ابراز خوشنودی می کند.

گزارشی از فضای این روزهای ایران

روی سنگفرش ها نوشته مرگ بر دیکتاتور

روزآنلاين، فرشته قاضی : با وجود گذشت سه ماه از کودتای انتخاباتی 22 خرداد و دستگیری های وسیع، مردم همچنان بر مواضع خود پافشاری می کنند واز هر فرصتی برای اعلام اعتراضات شان بهره می برند.گزارش زیر که حاصل گفت و گو با مردم است، برشی از این حضور مردمی را پیش رو می گذارد.

بعد از کودتای 22 خردادو سرریز شدن مردم معترض به خیابان ها، گردانندگان حکومت به جای حل مساله، راه سرکوب را در پیش گرفتند و گمان کردند با ایجاد رعب و وحشت و تهدید و بازداشت های فله ای نخبگان و جوانان می توانند مردم را ساکت کنند.اکنون با گذشت سه ماه و در حالیکه هنوز بسیاری از دستگیرشدگان در زندان ها زیر شکنجه های روحی و جسمی قرار دارند و حاکمیت از تمام توان خود برای سرکوب مردم بهره می گیرد، مردم ایران چه می اندیشند؟ آیا این تهدید ها و سرکوب ها، مردم را از پی گیری حقوق خود منصرف کرده است؟پاسخ را از زبان مردم می خوانیم.

احمدی نژاد سرنگون می شود

سارا، تهرانی و روزنامه نگارست. او می گوید: مردم امید خود را از دست نداده اند؛ این را می شود از رنگ های سبزی که زیرکانه زیر لباس هایشان پنهان می کنند وفریاد الله اکبری که با وجود همه تهدید ها و ارعاب ها، در برخی نقاط شهر همچنان به گوش می رسد فهمید. من خیلی ها را در اتوبوس و تاکسی و جاهای دیگر دیده ام که می گویند احمدی نژاد سرنگون می شود و تا پایان این دوره ریاست جمهوری دوام نمی آورد.

سارا در عین حال از کسانی هم سخن می گوید که معتقدند سپاه باز هم جوان های مردم را می کشد و جنبش را سرکوب می کند، اما همین عده نیز به گفته سارا، به بازگشایی دانشگاهها امیدوارند و معتقدند با باز شدن دانشگاهها، جنبش سبز، جان تازه ای می گیرد.

سارا در پاسخ به این سوال که فکر میکند در صورت بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی، چه اتفاقی خواهد افتاد، می گوید:بدون شک اعتراضات دوباره بالا می گیرد و اتفاقا خیلی شلوغ و غیر قابل کنترل خواهد شد. من مردمی را می بینم که می گویند ممکن است کشت و کشتار پیش بیاید اما صحنه را ترک نخواهیم کرد.

حکومت نظامی غیر رسمی در تهران

مریم که دانشجوی پزشکی است، وضعیت شهر تهران را اینگونه توصیف می کند: تمام شهر پر از مامور است. همان مامورهایی که کلاه کج دارند و لباس یشمی می پوشند. از سوی دیگر بسیج و انصار حزب الله را با کاور سفید و به عنوان کمک به ماموران راهنمایی و رانندگی در خیابان ها ریخته اند. طرح امنیت جدیدی هم دارند وبه اسم انضباط اجتماعی، ماموران شان را به خیابان ها ریخته اند. در اصل حکومت نظامی اعلام نشده و غیر رسمی برقرار است. مردم با اینکه از کشتار و بازداشت ها خسته هستند اما مدام ابراز نارضایتی می کنند و در تاکسی و اتوبوس و اماکن عمومی علیه حکومت حرف می زنند، اما خیلی احتیاط می کنند و هراس دارند چون همه جای شهر پر از مامور است؛ حتی پاسگاه های سیار هم راه اندازی کرده اند. با جنایاتی که انجام داده اند مردم هنگام رد شدن از کنار آنها واقعا تنشان می لرزد.

رضا، متخصص کامپیوتر است/ او نیز از حکومت نظامی غیر رسمی که در تهران حاکم است سخن می گوید: اگر صدای کسی در بیاید در جا خفه اش می کنند اما برخی جاها هم هست که مردم بسیجی ها را می زنند.

او توضیح میدهد: خیابان ها را قرق کرده اند اما در کوچه ها کنترل چندانی ندارند و از دستشان در میرود. چند روز پیش دریکی از کوچه های تهرانپارس، خودم دیدم که یک نفر به یکباره شعار مرگ بر دیکتاتور سر داد و یهو مردم دور او جمع شدند و با او همصدا شدند. بعد نیروهای بسیج ریختند توی کوچه اما مردم به شعار دادن ادامه دادند و با بسیجی ها درگیر شدند و چون تعداد مردم زیاد بود بسیجی ها را زدند اما ظرف چند دقیقه اینقدر مامور ریخت که مردم پراکنده شدند.

وحشت حکومت

سامان نیز به دلیل کارش هر روز در سطح شهر حضور دارد. او می گوید: با وجود اینکه مردم هر روز تهدید می شوند اما بحث روز قدس به شدت بالا گرفته و قطعا مردم از این روز برای ادامه اعتراضات خود استفاده خواهند کرد.

سامان می افزاید: لغو مراسم شب های احیا در حرم آیت الله خمینی و لغو بزرگداشت آیت الله طالقانی در مردم و بخصوص قشرهای مذهبی تاثیر بدی گذاشته. آنها همه از کشتارها و جنایت های صورت گرفته به شدت شاکی هستند. با وجود اینکه خیلی از راههای اطلاع رسانی مردم مسدود شده اما همه فهمیده اند که حکومت دست به خشونت زده و خیلی ها می گویند اینها بدتر از شاه هستند و جوان های مردم را پرپر کردند و خدا به خانواده ها صبر بدهد و... البته اکنون بیشترین حرفی که بین مردم زده می شود بحث روز قدس و لغو مراسم حرم است و نقطه مشترک بحث ها هم این است که "حکومت به وحشت افتاده است" و خیلی ها هم می گویند که دولت احمدی نژاد دوام نمی آورد.

به گفته سامان، مردم خود را برای بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی آماده کرده اند. او توضیح میدهد: برخی حتی می گویند که احتمال حصر خانگی خاتمی و مهدی هاشمی و خود هاشمی رفسنجانی نیز هست و قطعا مردم در صورت چنین حوادثی به خیابان ها می ریزند و کنترل اوضاع برای همیشه از دست حکومت خارج می شود.

زیر پوست شهر

فاطمه اما می گوید که با وجود خلوت شدن خیابان ها و سکوت ظاهری، لباس های سبز مردم نشان از زیر پوست شهر دارد.

این دانشجوی جوان می افزاید: در اماکن عمومی مثل آرایشگاه یا کلاس های ورزش که میروم می بینم که برخلاف تمام تلاش های حکومت برای عدم آگاهی مردم از جنایاتشان، مردم به خوبی از همه مسائل آگاه هستند و خوب میدانند که چه کسانی کشته شدند و چه کسانی در بازداشت هستند و حتی جزئیات تجاوز به در زندان ها را نیز خبر دارند.

روز قدس، روز ایران خواهد بود

یاشا، جامعه شناسی است که خبر از آماده شدن مردم برای روز قدس میدهد. او می گوید: با تمام سرکوب ها، شور و حال عجیبی بین جوانان هست. سر کوچه ما یک بقالی است که اصلا هم آدم سیاسی نیست اما اکنون به یکی از مراکز خبر رسانی و هماهنگی مردم تبدیل شده است.اینگونه شبکه های غیر رسمی خبر رسانی حتی در نقاط جنوب شهر هم وجود دارد.

به گفته یاشا، مردم معتقدند که روز قدس باید، روز ایران باشد و تهدیدات برخی از مسولان و اظهار نظرات شان درباره روز قدس راکه می گویند "روز قدس متعلق به مردم فلسطین است و آن را سیاسی نکنید" مسخره می کنند.

این جامعه شناس می گوید: من دوستانی دارم که کارمند سپاه هستند و انها هم به شدت هیجان دارند و می گویند که روز قدس باید آبروی کودتا چیان رو ببریم. از طرفی با اینکه بعد از این همه جنایت، یک نوع افسردگی بین جوان تر ها حاکم شده اما کوچکترین روزنه ای که ایجاد می شود همین جوانان چنان شور و حالی پیدا می کنند که هر کاری از آنها بر می آید؛ همه هم یک چیز میخواهند "تغییر" و تا حاصل نشدن آن زمین نمی نشینند.

وی می افزاید: بین مردم که میرویم می بینیم اکثرا به احمدی نژاد و خامنه ای و سپاه، بد و بیراه می گویند و نفرتشان از آنها روز به روز بیشتر می شود. مردم فیلم های مربوط به برخی بازداشتگاه ها را در گوشی موبایلشان برای همدیگر می فرستند و اخبار تجاوز ها و کشتارها را رد و بدل می کنند. حتی در همان بقالی که به شما گفتم من فردی را دیدم که خود را کارمند یکی از بازداشتگا هها معرفی میکرد و فیلمی را برای پخش شدن بین مردم داد که در این فیلم زندانیان را با دستان بسته و چشم های بسته، از پله ها به پایین پرت میکردند و در پایین پله ها نیز با کتک به جانشان می افتادند. این فیلم ها اکنون بین مردم از طریق موبایل رد و بدل می شود.

به گفته یاشا، مردم به شدت به اخبار تجاوز ها و شکنجه ها حساس شده اند. از سوی دیگر محاکمات نمایشی آنها را عصبانی کرده و همدلی شان را نسبت به زندانیان بیشتر کرده. مردم اکثرا می گویند: "ببین چیکار کردن و چه بلایی سرشون آوردن که ابطحی و عطریان فر در دادگاه اعتراف کردند". در کل اصلا این دادگاهها را قبول ندارند.

او نیز معتقد است که در صورت بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی، مهار مردم غیر قابل امکان خواهد بود.

شورش در اصفهان

اما فقط تهران نیست که چنین اوضاعی دارد. مهرناز، دانشجوی اصفهانی می گوید که یک نوع آرامش کاذب در شهر اصفهان حاکم است اما از شعارنویسی های روی در و دیوار شهر می توان فهمید زیر پوست شهر چه می گذرد.

به گفته او، مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه ای، شعارهایی است که مردم حتی بر سنگفرش خیابان ها هم می نویسند و بسیجی ها روی آن رنگ می پاشند اما باز مردم می نویسند.

مهرناز می افزاید: در شب های احیا، من در مسجد النبی اصفهان میدیدم که مردم با شال سبز و یا مچ بند سبز می آمدند. در حالی که موتورسواران بسیج مدام در پارک ها و خیابان ها جولان میدهند اما رنگ سبز نمادی است که نشان میدهد جنبش زنده است؛ حتی در بازی تیم های ذوب آهن و پرسپولیس هم بسیاری از مردم با لباس سبز آمده بودند و تلویزیون مدام سعی میکرد مردم را نشان ندهد و فدراسیون هم که به تیم ذوب آهن گفته باید رنگ لباسشان را که سبز است تغییر دهند.

این دانشجو معتقد است که در صورت بازداشت موسوی و کروبی در اصفهان شورشی می شود که پایان کار حکومت است. او می گوید: در اصفهان آیت الله طاهری و آیت الله منتظری نفوذ زیادی دارند و اکثر طیف های مذهبی اصفهان هم طرفدار میرحسین موسوی و بخصوص آیت الله طاهری هستند.

مهرناز می گوید: مردم را نمی توانند به هیچ عنوان مایوس کنند. اوضاع بیشتر شبیه آتش زیر خاکستر است که سر باز میکند.