کارتنخوابها و گسترش ویروس ایدز در میان زنان خیابانی تحقیق میکنند پیش از این از حضور قابل توجه مردان و زنان تحصیل کرده با مدارک فوق دیپلم، لیسانس و فوق لیسانس در بین کارتنخوابها خبر داده بودند.
حالا رئیس شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر تهران میگوید متأسفانه در روزهای اخیر تعدادی پزشک عمومی و متخصص نیز در جمع کارتنخوابهای یقه سفید و دانشگاه رفته دیده شدهاند. در همین حال سردار ساجدی نیا فرمانده پلیس تهران در دیدار با خبرنگاران امنیت حاکم بر پایتخت ایران را بی نظیر دانسته است.
بدون تردید سردار به لحاظ مسئولیت خود از آنچه درباره افزایش تعداد معتادان و روسپیهای کارتنخواب که فرزندان معیوب یا آلوده به ویروس ایدز خود را پس از تولد در اطراف بیمارستانها به قیمت بسیار نازل میفروشند خبر دارد و گزارشهای مربوط به زندگی تأسفآور معتادان بی خانمان را در نشریات و سایتها خوانده است.
سردار سوای احساس افتخار به امنیت پلیسی و به قول مردم گورستانی تهدید کرده خانمهای راننده و زنان سرنشین اتومبیلها در صورت برداشتن روسری خود در داخل ماشین تنبیه خواهند شد.
آذرنیا مسئول شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر ایران میگوید: سال گذشته نزدیک به ۴ هزار معتاد را از خیابانها جمع کردیم امسال هم تعدادی در همین حدود از محلههای مختلف شهر جمع گردیدند.
او درباره نوع مواد مخدر مورد استفاده معتادان میگوید پر طرفدارترین این مواد شیشه از مشتقات هروئین است که آخرین نرخ فروش آن در سطح شهر ۸۰ میلیون تومان برای هر کیلوست. آذرنیا پیوستن تعدادی پزشک عمومی و متخصص را به جمع معتادان کارتن خواب فاجعه میداند و میگوید برخی از این پزشکان را از قبل و به طریق دیگری میشناخته و با دیدن آنها در میان معتادان کارتن خواب شوکه شده است.
آذرنیا در ادامه صحبتهایش از بی توجهی دولت احمدی نژاد در رابطه با مسائل معتادان به شدت انتقاد کرده و از توزیع سرنگ و کاندوم در بین معتادان خبر داده است.
دکتر مینو محرز متخصص سرشناس بیماریهای عفونی و استاد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران که درباره بیماری ایدز تألیفات و تحقیقاتی دارد در این سالها برای افزایش آگاهی مردم در مورد این بیماری با مسئولان تلویزیون و رادیوی رژیم جلساتی داشته و تلاش کرده آنها را برای آشنا نمودن مردم در ساختن برنامههای مخصوص و گفتگو با متخصصین این بیماری قانع کند. او میگوید بعد از مدتها سرانجام مدیران تلویزیون و رادیو که سالها از صحبت درباره بیماری ایدز اکراه داشتند به راه آمدند و حالا تا حدودی در این زمینه همکاری میکنند.
به گفته دکتر محرز در ایران از هر ۱۴ هزار زن خیابانی دو نفر مبتلا به ویروس اچ.آی.وی مثبت هستند. وی تعداد این زنان را که از آنها به عنوان کارگران جنسی یاد میکند بیش از ۵۰۰ نفر میداند.
دکتر محرز در جریان یک سخنرانی اخیرا در تهران گفت، در این لحظه که با شما صحبت میکنم ۳۷ میلیون نفر در جهان با ویروس ایدز زندگی میکنند. در همین حال کسانی که درباره اعتیاد، کارتنخوابی و روسپیگری تحقیق میکنند میگویند تنها ۶ درصد از کارتنخوابها بی سوادند، آنها ازدواج موقت را هم یکی از عوامل انتقال ویروس اچ.آی.وی میدانند و معتقدند اینکه فرزندان حاصل از ازدواج موقت حداقل دارای پدر هستند بد نیست اما در همان حال این نوع ازدواج مضراتی هم دارد که مسئولان باید به آن توجه کنند و راه چاره بیاندیشند.
وقتی رهبر رژیم راست میگوید!
متأسفانه مرز میان ازدواج موقت و تنفروشی مشخص نیست نکته مهم در این میان این است که بررسیهای محققین نشان داده مشتریان زنان خیابانی ۸۰ درصد شغل ثابت دارند و سن آنها بین ۳۰ تا ۵۰ سال است، ۳۳ درصد آنان دارای تحصیلات دبیرستانی، ۳۷ درصد فارغالتحصیل دانشگاه، ۴۴ درصد این مشتریان را نیز افراد پر درآمد تشکیل میدهند.
از سوی دیگر گفتگو با زنان تنفروش نشان داده ۸۰ درصد آنها به ناچار برای تأمین مخارج زندگی خود و فرزندانشان به خودفروشی روی آوردهاند. به گفته علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی وقتی گزارشهای مربوط به معتادان تحصیلکرده کارتنخواب و زنان خیابانی معتاد و فرزندان آلوده به ویروس ایدز آنها را به آیتالله خامنهای دادهاند رهبر رژیم ۶ ساعت وقت خود را صرف خواندن این گزارشها کرده و در پایان به گریه افتاده و گفته است همه اینها تقصیر خودم است! اگر ولی فقیه واقعا چنین حرفی زده باشد راست گفته است، چون گزارشهای روزنامههای چاپ ایران درباره زندگی رقت انگیز زنان و مردان کارتنخواب و آلوده به ایدز و انواع دیگر بیماریهای مقاربتی نشان میدهد در هیچ برههای از تاریخ ایران این فاجعه تا این حد دلخراش و گسترده نبوده است.
علی مطهری فردی است با تجربه طولانی و آگاهی و اطلاع کافی از اوضاع و احوال درون رژیم جمهوری اسلامی که آخوند جماعت را خیلی خوب میشناسد و میداند اولویت علی خامنهای همچنان حفظ موقعیت و اقتدار خود در داخل، دخالت در زندگی روزمره سیاسی و جغرافیائی همسایگان و کشورهای عربی منطقه و تلاش برای تضعیف و در صورت امکان نابودی اسرائیل است و اینکه در گوشه و کنار پایتخت از جمله پارکهای بزرگ که برای تفریح و گردش مردم و پاکیزگی هوای شهر ساخته شده زنان معتاد و آلوده به ویروس ایدز و فرزندان حامل ویروس اچ.آی.وی مثبت آنها در کنار مردان معتاد که با استفاده از سرنگهای آغشته به انواع میکروبها هروئین به خود تزریق میکنند و در هم میلولند اصلا برای او مهم نیست چون اگر غیر از این بود با توجه به نفوذ و قدرت نامحدودی که ولی فقیه دارد قطعا میتوانست به وضعیت این زندگی نکبتبار زنان و مردان معتاد پایان دهد.
اصولا در دیکتاتوریهای یکنفره از قبیل جمهوری اسلامی، عراق زمان صدام حسین، کره شمالی و روسیه تنها دستور دیکتاتور بزرگ است که اجرای آن برای دیگران واجب است همان کاری که معصومه ابتکار رئیس سازمان محیط زیست جمهوری اسلامی و معاون روحانی کرد.
سالها بود شکارچیان وابسته به خانوادههای با نفوذ و منابع قدرت همچنان حیوانات کمیاب را میکشتند برای اطلاعیهها و اتمام حجتهای سازمان محیط زیست که خانم ابتکار رئیس آن است تره هم خرد نمیکردند و محیطبانان را که قصد جلوگیری از شکارچیان غیرمجاز و دستگیری آنها را داشتند با شلیک گلوله میکشتند و اگر محیطبانان در تبادل آتش در حین انجام وظیفه آنها را از پای درمیآوردند به اعدام محکوم میشدند. به طوری که تا یک سال پیش ۷ محیطبان در خطر اعدام قرار داشتند تا آنکه سرانجام رئیس سازمان محیط زیست لابد با صلاحدید رئیس جمهوری به حضور رهبر شرفیاب شد و این ملاقاتها ادامه پیدا کرد تا آنکه سرانجام توانست محیطبانان را از اعدام نجات دهد.
بنابراین تنها راه حل معضل اعتیاد این است که دستور از سوی ولی فقیه صادر شود اما اینکه چرا این کار انجام نشده مشکوک و بحث برانگیز مینماید.
زمانی که علی اکبر ناطق نوری وزیر کشور بود میگفت: در رژیم پیشین قاچاقچیان مواد مخدر را اعدام نمیکردند تا مردم همیشه در حالت نشئه باقی بمانند و توان تحرکات سیاسی را نداشته باشند. اما چنین کاری از سوی مسئولان رژیم کنونی خیلی بیشتر محتمل است زیرا مخالفان رژیم فعلی ایران خیلی زیادتر از موافقانش است.
اخیرا ساکنان اطراف پارک حقانی یکی از پارکهای محل تجمع معتادان و زنهای خیابانی در جنوب تهران به خبرنگاری که برای تهیه گزارش به آنجا رفته بود گفتند از مزاحمتهای معتادان به ستوه آمدهایم در تمامیسطح پارک و اطراف خانههای ما کثافت از در و دیوار بالا میرود. سرنگهای مصرف شده در همه جا دیده میشود و عجیب اینجاست که بارها یا به وسیله نامه و یا حضوری از مسئولان شهرداری و نیروی انتظامیخواستهایم فکری به حال این وضع اسفناک بکنند. آنها گفتهاند مطمئن هستیم آقای قالیباف شهردار تهران و رئیس جمهوری، رهبر و دیگر مقامات مملکتی امکان ندارد چنین شرایطی را در اطراف خانههای خود تحمل کنند.
هفته گذشته هنگام دیدار ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه با علی خامنهای، رهبر رژیم از فرط خوشحالی سر از پا نمیشناخت و در تمام مدتی که رئیس جمهوری روسیه و روسای جمهوری نیجریه و ونزوئلا با او دیدار داشتند یک نفس پشت سر آمریکا و مسئولان دولت آن کشور غیبت کرد و از آنها بد گفت.
مقامات آن کشور را مستکبر و جنایتکار خواند بعد هم امام جمعهها و فرماندهان پاسداران گفتند پوتین از فرودگاه بی صبرانه به دیدار رهبر شتافت و محو جمال بی مثال آقا شد که نور معنویت آن چشم رئیس جمهوری روسیه را خیره کرده بود اما آنهایی که دلیل این دیدار را در شرایط کنونی حاکم بر منطقه و یارگیرهای مصلحتی جناح روسیه، ایران، سوریه در مقابل آمریکا، ترکیه، عربستان میدانند دلایل سیاسی این دیدار را در نوشتهها و اظهارات خود مطرح کردهاند.
به هر حال این بی توجهی تعمدی یا سهل انگارانه در رابطه با اعتیاد، فحشا، کارتنخوابی حالا که دارد از جوانان تحصیلکرده و امیدهای آینده مملکت و حتی پزشکان نیز قربانی میگیرد خم به ابروی رهبر رژیم، سپاهیان و امام جمعههای او نیاورده است. و این بی تفاوتی تنها میتواند نشان از بی خیالی و ناوطنپرستی رهبر و اطرافیان او داشته باشد و بس.
خواننده یکی از نشریات تهران در نامهای به این نشریه نوشته است: مشاهده صحنههای تأسف بار اجتماع معتادان در حال استفاده از سرنگ مشترک و استعمال مواد مخدر به صورت دستجمعی در پارک رازی، میدان گمرک، میدان شوش، اطراف بزرگراه چمران و جاهای دیگر تهران بزرگ واقعا دردناک است و همه در حیرتند چگونه ممکن است حکومتی که به راحتی از جیب ملتی که ۷۰ درصد آن زیر خط فقر زندگی میکنند به حزبالله لبنان و دست پروردگان دیگر خود در نقاط مختلف منطقه پول میدهد مطلقا عین خیالش نیست که زیر گوشش در پایتخت مملکت چه دارد میگذرد و در شرایطی که سلطه اعتیاد بر ایران و آثار سوء این بلای خانمانسوز نسل جوان را به آتش کشیده هیچ برنامه فراگیر و جامعی برای مبارزه با اعتیاد و نجات معتادان در کشور اجرا نمیشود.
در این میان کشمکش طولانی میان نیروی انتظامی و سازمان بهزیستی وزارت بهداشت، قوه قضائیه و سازمان زندانها نیز همواره به این مصیبت دامن زده است.
در چنین شرایطی رژیم جمهوری اسلامیهزاران جوان بسیجی را به دمشق و نقاط دیگر سوریه فرستاده و به طور روزانه خبر کشته شدن عدهای از آنان را در رسانههای فارسی زبان میخوانیم. اولویت خامنهای قطعا مردم ایران و مشکلات و مسائل آنها نیست وگرنه او باید از خواندن گزارش غم انگیزی که علی مطهری از آن صحبت میکند از فرط ناراحتی کمرش خم میشد و از ارسال کمکهای مالی و فرستادن نیرو به لبنان، مرز فلسطین و اسرائیل، یمن و عراق دست بر میداشت و به جای دامن زدن به آتشی که در خاورمیانه برپاست دستور میداد از گسترش فساد، اعتیاد، فحشا، کارتن خوابی جلوگیری شود و شخصا نیز نعلین خود را ور میکشید و به پاتوقهای معتادان سر میزد و از نزدیک زندگی رقتبار قربانیان و بی توجهی خود و همفکرانش را به چشم میدید و به جای کشورگشایی و دخالت در امور دیگران و تعیین تکلیف برای این و آن حداقل مردم بدبختی را که گول قولهای مردان دروغین خدا را در پیش و بعد از انقلاب خوردهاند از منجلاب کنونی نجات میداد.