نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ مهر ۱, جمعه

پناهجو شدن اشرفیها خبری خوب اما با کاستی ها و ابهامات ایرج شکری



پناهجو شدن اشرفیها خبری خوب اما با کاستی ها و ابهامات
ایرج شکری
سایتهای اینترنتی و تلویزیون مجاهدین روز 17 سپتامبر برابر 26 شهریور خبر تایید شرایط و موقعیت ساکنان اشرف به عنوان پناهجو از سوی کمیساریای عالی پناهندگی را اعلام کردند*. همراه با این خبر این موضوع که تصمیم کمیساریای عالی پناهندگی به اطلاع مقامات دولت مالکی رسیده است و کمیساریا از دولت مالکی خواهان به تعویق انداختن مهلت بستن کمپ اشرف (پایان سال جاری میلادی)، برای داشتن فرصت لازم برای رسیدگی به درخواستهای بیش از سه هزار نفر از ساکنان اشرف شده، نیز به اطلاع عموم رسید. بنابر خبر منتشر شده از سوی مجاهدین کمیساریای عالی پناهندگی در 13 سپتامبر با انتشار بیانیه یی تصمیم خود را اعلام کره بود. مهمترین جنبه مثبت در تصمیم کمیساریای عالی پناهندگی، به نظر نگارنده این است که یاد آور شده است« هیچ گونه الزام رسمی و قانونی برای افراد برای جداشدن از سازمان مجاهدین خلق ایران در رابطه با موقعیت پناهندگی وجود ندارد. البته پرونده همه افراد براساس محتوای آن و قانون بین الملل مورد قضاوت قرار می گیرد. به این منظور در یک محل امن و بیطرف مصاحبه های خصوصی و محرمانه صورت می گیرد». بنابراین دیگر آن شرط نامربوطی که سفیران ثابت و سیّار آمریکا، برای ثبت نام ساکنان اشرف به عنوان پناهنده قرار داده بودند، یعنی انحلال سازمان مجاهدین منتفی است. از نکات مثبت دیگر این اقدام که کم اهمیت هم نیست و مورد تاکید خانم مریم رجوی هم قرار گرفته است، این است که پناهجو شناخته شدن ساکنان اشرف از سوی کمیساریای عالی پناهندگی همراه با تاکید بر تضمین امنیت آنهاست که مورد تهدید دولت مالکی بود. کمیساریای عالی پناهندگی یاد آور شده است «قانون بین الملل ایجاب می کند که آنها باید قادر باشند از حفاظتِ بنیادین امنیت و رفاه برخوردار باشند. این شامل اصل "نان رفولمان" و حفاظت علیه اخراج یا بازگشت به مرزهای سرزمین هایی است که جان یا آزادی آنها مورد تهدید قرار می گیرد». اما با این حال برای وادار ساختن دولت مالکی به پایبندی به این تعهد ظاهرا کمیساریای عالی هیچ تضمینی نداده است. در نامه کمیساریا به وکلای ساکنان اشرف آمده است:« همانطور که ملاحظه میکنید، کمیساریا در یک محیط پیچیده در عراق عمل میکند و بنابراین ما نمیتوانیم آن تضمینی را که در این خصوص در نامه ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۱ خود در مورد امنیت ساکنان اشرف، در پی آن هستید به شما بدهیم. امنیت پناهجویان و پناهندگان در نهایت، مسئولیت کشور میزبان است» شاید معنی این یاد آوری آن باشد که مثلا کمیساریا نمی تواند هیچ اقدامی برای برچیده شدن آن سیصد بلند گویی که همچنان برای شکنجه روانی و خرد کردن اعصاب مجاهدین مستقر دراشرف در کار است، بکند. البته می شود این خوش بینی را داشت که لااقل تاپان سال میلادی جاری اتفاق ناگواری در اشرف نیافتد. به ویژه اگر کار هیآت یا فرستادگان و مسئولانی که باید به پرونده درخواست آن بیش از سه هزار نفر رسیدگی کنند آغاز شود. مبهم ترین و در عین حال نگران کننده ترین نکته یی میماند این است که، با توجه به این که قبلا خانم رجوی هم یاد آور شده بود که مقامات عراقی در تهدیدات خود علیه مجاهدین مستقر در اشرف گفته بودند به تشکیل پرونده برای تعقیب قضایی بیش از صد تن از آنان اقدام کرده اند، و با توجه به این که در بیانیه کمیساریا هم یاد آوری شده است که :«... اگر دلایل جدی در مورد کارها و جرایمی وجود داشته باشد که طبق کنوانسیون ۱۹۵۱ ژنو، مانع برسمیت شناختن پناهندگی است، بایستی مورد بررسی قرار بگیرد »، معلوم نیست که کمیساریا با ادعا ها و پیگردهای قضایی عراقیها چگونه برخورد خواهد کرد. از این بابت است که اکنون که کمیساریای عالی پناهندگی آنها را به عنوان پناهجو شناخته است، فعال شدن اتحادیه اروپا برای اقدام براساس طرحی که نماینده پارلمان اروپا تهیه کرده بود، می تواند راه مانور مالکی را در این زمینه ببندد اگر چه توطئه در این زمینه را شاید کاملا خنثی نکند. در این زمینه فعالیت وکلای مجاهدین می تواند مؤثر باشد. در شرایطی که مجاهدین مستقر در اشرف قرار گرفته اند بالاترین تضمین برای خروج سالم مجاهدین از این تله که رهبری مجاهدین با توّهمات خود محور بینانه خود، بی جهت مجاهدین را در آن نگه داشت، ورود آمریکا به مساله و تاکیدش بر مالکی که آمریکا بر مسئولیتی که براساس تضمین حفاظت، به اشرفیها داده بود، پایبند است و آنها نباید تحت تعقیب قضایی و تحمل پیامد های آن قرار بگیرند. آمریکا و اقعا در این مساله مسئولیت درجه اول دارد و تا کنون مقامات مسئول آمریکا در آنچه بر اشرف گذشته مثل بی سروپاها و ولگردها و در برابر ترویسم رژیم ملاها بزدلانه عمل کرده اند و به روشنی به رژیم باج داده اند.
نکته یی از فرمایشات خانم رجوی به مناسبت انتشار بیانیه کمیساریای یاد شده، که نگارنده نمی توانم با آن موافق باشم این است که در این تصیمم کمیساریای عالی پناهندگی،«جوشش خون شهیدان» هم نقش داسته است. اگر رهبری مجاهدین به جای تصمیم غلط ناشی از توّهمات خود، یعنی اصرار به ماندن در اشرف که آن را «دژ استراتژیک مقاومت مردم» و ساکنانش را «قیام آفرینان» نام دادند و بازگشت حافظت آن به نیروهای آمریکایی- امری که شدنی نبود- و به جای فحش دادن به دولت مالکی و این که بستن اشرف «خوابهای پنبه دانه ای است» و وارد شدن در کارزار انتخاباتی عراق، علیه او، به دولت عراق پیام می داد که اصراری برای ماندن در اشرف و عراق ندارد و آن کشور را ترک می کند و خواهان پناهجو شناخته شدن است، و به جای تاکید مکرّر بر قطعنامه 24 آوریل 2009 پارلمان اروپا و این که عراق باید این کار و آن کار را بکند، دنبال درخواست پناهندگی و انتقال از عراق بود، اکنون آن 47 هفت نفر شهید و آن بیش از هزار نفر مصدوم و مجروح نشده بودند و آن همه رنج بیهوده به اشرفی ها تحمیل نشده بود، و نیازی هم به متوسل شدن به «جوشش خون شهیدان » برای پناهجو شناخته شدن نبود. به هرحال باید آرزو کرد که تا نوروز امسال مساله انتقال مجاهدین از اشرف به کشورهای اروپایی حل شده باشد تا دیگر ما شاهد «خونفشانی» اشرفیها در «بیابیا گفتن» به نیروهای عراقی و صحنه های دلخراش و فجیع نظیر آنچه در مرداد 88 و فروردین 90 رویداد، نباشیم. بهای سنگینی که هیچ مساله یی از مبارزه مردم علیه رژیم را حل نمی کند.
30 شهریور 1390 – 21 سپتامبر 2011

درد و رنج را در این چهره اندازه گیری کنید





پدر زهرا بنی یعقوب: با رشوه و تهدید ساکت نمی شویم

خبرگزاری هرانا - چهار سال از قتل زهرا بنی یعقوب، پزشک ۲۷ ساله ایرانی در بازداشتگاه بسیج همدان می‌گذرد. پدر او در گفتگو با جرس از پیشنهاد «حق السکوت» می گوید و تلاش برای عدم پیگیری این پرونده، اما او می گوید: تا زمانی که زنده باشم پیگیر خواهم بود تا قاتل فرزندم محاکمه شود.
زهرا بنی یعقوب، پزشک ۲۷ ساله ایرانی در سال ۱۳۸۶ شهر همدان بازداشت و سپس به زندان منتقل شد اما دو روز بعد ماموران بازداشتگاه اعلام کردند که او با پارچه پلاکاردی که تکه تکه شده بوده خودکشی کرده است. خانواده وی از همان ابتدا خودکشی را مردود اعلام کرده و از ماموران بازداشتگاه ستاد امر به معروف و نهی از منکر همدان شکایت کردند.
ابواقاسم بنی یعقوب، پدر این پزشک جان باخته بعد از گذشت چهار سال هنوز پیگیر پرونده قتل دخترش است و می گوید اگرچه آنها را تهدید کرده و حتی پیشنهاد «رشوه» هم داده اند اما ساکت نخواهند شد.
مادر زهرا بنی یعقوب نیز گفته است: زهرا شکنجه شده بود، گلویش جای بریدگی داشت و ران و پای چپ اش هم کبود بود، سرش ورم کرده بود و مثل اینکه به جایی خورده باشد سرش برجسته شده بود.
گفتگوی جرس با ابولقاسم بنی یعقوب، پدر زهرا بنی یعقوب، در مورد جزییات جدید پرونده قتل مشکوک این پزشک ایرانی در پی می آید.

آقای بنی یعقوب بعد از چهار سال می خواستم ببینم چه گذشته در این مدت و پیگیری های شما در چه مرحله ای است.
ما در وضعیت بدی هستیم. خیلی ها نمی توانند به خانه ما بیایند . هرکس به خانه ما می آید دستگیرش می کنند. اگرچه قبلا پرونده را بسته بودند که ما دیگر پیگیری نکنیم اما پرونده زهرا هنوز در دیوان عالی کشور است...
قبلا هم خبری منتشر شده بود مبنی بر تبرئه شدن متهمان به قتل عمد آیا بعد از آن شما پیگیری کردید؟
دو نفر از متهمان در زندان بودند ولی بعد کسانی به خانه ما آمدند و گفتند اینها نباید زندان بروند؛ ولی ما شکایت کردیم که این دو نفر را به زندان اوین بردند.
این دو نفر چه کسانی بودند ؟
یکی محمد علی قرباغی، رییس امر به معروف همدان بود و یکی دیگر همان کسی بود که دخترم را دستگیر کرده بود. اما بعدش کسانی آمدند خانه ما و تهدید کردند و گفتند ما خانه ی شما را به آتش می کشیم، باید از این خانه بروید. بعد از این مسله ما شکایت کردیم به قوه قضاییه که این دو نفر بیست روز در زندان اوین بودند. اما بعد دادستانی هماهنگ کرد اینها را فرستاند همدان، که شب ها در خانه شان هستند و روزها به زندان برمی گردند.
شما به این شیوه اعتراضی نکردید ؟
چرا ما دوباره شکایت کردیم که معاون قوه قضاییه آقای رییسی نوشتند که دادگاه قتل برگزار شود. ما تمام پرونده را بردیم؛ بعد پرونده به دیوان عالی کشور رفت ولی هیچگاه دادگاه قتل برگزار نشد.
به شما گفتند به چه دلیلی دادگاه برگزار نشد؟
می گویند بر اساس ماده ۱۸ ، شاکی نمی تواند اعاده دادرسی کند. می گویند در دوران آقای صادق لاریجانی این ماده بسته شد. یعنی حتی کسی که فرزندش هم کشته شد نمی تواند اعاده دادرسی کند. برای همین اصلا دادگاهی برای قتل برگزار نشد.
آیا خودتان درخواست دیدار با آقای لاریجانی داده اید یا نامه ای به ریاست قوه قضاییه ارسال کرده اید تا از نزدیک در این مورد پیگیر شوید؟
بله ولی اصلا پذیرش نمی کنند. همین هفته پیش هم رفتم ولی اجازه نمی دهند. به دیوان عالی کشور هم مراجعه کردم اما اصلا اجازه نمی دهند مسئولان قضایی را ببینم. به ما نمی گویند پس ما چه کسی را در این مملکت باید ببینیم. چهارسال گذشته ولی هیچ پاسخی نمی دهند.
بعد از چهارسال آیا امیدی دارید که این پرونده نتیجه دهد؟
ما ناامید نمی شویم. تا آخر هم هستیم. حتی پارسال آمدند خانه ی ما و گفتند به شما پول می دهیم، دیگر دادگستری نروید. گفتند هرچه پول تا به حال خرج کردید را به شما می دهیم شما دیگر پیگیر پرونده نشوید. یک سردار سپاه و یک نفر از وزارت اطلاعات آمدند خانه ما؛ می خواستند به یک شکلی به ما رشوه بدهند که ما رضایت بدهیم ولی من قبول نکردم.
ممکن است بگویید در پیگیری ها به شما علت مرگ را چه می گویند؟
ببینید در تمام مدارک و پرونده ای که به اندازه سه هزار صفحه می شود از همدان گرفته تا پزشک قانونی تهران، همه تاکید می کنند « قتل مشکوک». یعنی خودشان می دانند که این قتل بوده است و نه خودکشی .
از مسئولان چه کسانی شما را مورد حمایت قرار داده و خواستار شناسایی قاتل شده اند؟
خیلی از مسئولان می دانند چه شد. حتی آقای مطهری نماینده ی مجلس هم این را تاکید کرد که چرا جواب این خانواده را نمی دهید. آقای کروبی هم در تلویزیون زمان انتخابات گفت که چرا پزشکی که در همدان کشته شد کسی پاسخگو نیست. هیچ مدرکی که ثابت کند دخترم خودکشی کرده است وجود ندارد. اما متاسفانه از بازپرس تا معاون دادستان هرجا که می رویم و هرچه پیگیری می کنیم همه به قاتل کمک می کنند و به ما هیچ کس هیچ کمکی نمی کند. حتی سال ۸۶ فرماندهان سپاه به دفتر رهبری نامه نوشتند و سئوال کردند که زهرا بنی یعقوب را چه کسی کشته. ولی چرا کسی پاسخ نداد؟ من دیگر درمانده شدم از بس که به دادگستری مراجعه کردم؛ خسته شدم ولی هیچ کس جواب نمی دهد.
شما پیکر زهرا را چگونه تحویل گرفتید؟ آیا آثاری از شکنجه را هم مشاهده کردید؟
من پیکر خونین او را تحویل گرفتم، یعنی پیکر خونین دخترم را تحویل دادند... من خودم آثار ضرب و شتم را دیدم. اینها ادعا می کنند با پارچه خودکشی کرده ولی همان پارچه ای که ادعا می کنند را خودشان بعدا به گردن دخترم بستند. رییس اداره آگاهی همدان گفت آنها هیچ تصویری از خودکشی ندارند. این مدارکی که ارائه می دهند در مورد خودکشی همه جعلی است و همه تلاش شان این هست که با تهدید و ارعاب کارشان را پیش ببرند. ما به هیچ وجه رضایت نمی دهم تا بالاخره دادگاه صالحه ای تشکیل شود و حق به حق دار برسد.
اگر سخن ناگفته ای باقی مانده است بفرمایید؟
زهرای من چند بار به خوابم آمد؛ دخترم به من می گوید، بابا خسته نشو، پیگیری کن بالاخره یک روزی جواب می گیری.... زهرای من بیگناه کشته شد، از تمام مدافعین حقوق بشر، هرجای دنیا که هستند می خواهم کمکم کنند. من کارمند این حکومت بودم، برای این کشور زجر کشیدم. الان باید به این روزگار می رسیدم؟ آقای عبدالفتاح سلطانی وکیل دخترم بود که دوباره او را زندانی کردند. از حقوقدانان و وکلا، هر کسی هر جای دنیا که هستند در خواست می کنم هر قدمی که می توانند برای ما بردارند