نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ تیر ۲۲, چهارشنبه

ایالات متحده امریکا: تحقیقات در رابطه با مرگ‏ تنها دو تن از بازداشت‏شدگان سیا کافی نیست



ا

چهار شنبه ۲۲ تير ۱۳۹۰ - ۱۳ ژوييه ۲۰۱۱



hrw.jpg

(واشنگتن دی سی، 12 ژوئیه 2011) – سازمان دیده بان حقوق بشر در گزارشی که امروز منتشر گردید اظهار داشت شواهد فراوانی که در مورد ارتکاب شکنجه توسط دولت بوش به دست آمده پرزیدنت باراک اوباما را ملزم ساخته تا دستور دهد تحقیقات جنایی در باره اتهامات بدرفتاری با زندانیان که توسط رئیس جمهور سابق جورج بوش و دیگر مقامات رسمی عالیرتبه مجاز گردیده بود انجام گیرد. سازمان دیده بان حقوق بشر گفت دولت اوباما تعهدات ایالات متحده در قبال کنوانسیون منع شکنجه، یعنی انجام تحقیقات در باره شکنجه و دیگر بدرفتاری ها با بازداشت شدگان را نادیده گرفته است.

گزارش «گریز شکنجه گر از مجازات: دولت بوش و بدرفتاری با زندانیان» در 107 صفحه اطلاعات مفصلی را در باره ضرورت انجام تحقیقات جنایی در مورد بوش و مقامات رسمی اداری عالیرتبه از جمله معاون رئیس جمهور، دیک چینی، وزیر دفاع، دونالد رامزفلد، و رئیس سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا)، جورج تنت برای صدور فرمان اجرای اعمالی چون «غرق مجازی»، استفاده از زندان‎های مخفی سیا، و انتقال زندانیان به کشورهایی که در آنها تحت شکنجه قرار گرفتند، ارائه می‎دهد.

کنت راث، مدیر اجرایی سازمان دیده بان حقوق بشر، اظهار داشت: «شواهد محکمی جهت تحقیق بوش، چینی، رامزفلد و تنت وجود دارد. پرزیدنت اوباما شکنجه را به عنوان انتخاب یک سیاست تاسف آور و نه جنایت تعبیر کرده و تصمیم وی برای پایان دادن به بدرفتاری هنگام بازجویی می تواند به راحتی برگشت پذیر باشد مگر آنکه ممانعت قانونی علیه شکنجه صراحتاً اجرا شود».

سازمان دیده بان حقوق بشر اعلام کرد که اگر دولت ایالات متحده به طور جدی پیگیر تحقیقات جنایی نشود کشورهای دیگر باید مقامات امریکایی را که در انجام این جنایات علیه زندانیان دست داشته‎اند بر طبق حقوق بین‎الملل محاکمه کنند».

راث گفت: «ایالات متحده قانوناً متعهد است در باره چنین جنایاتی تحقیق کند. اگر دولت امریکا از این اقدامات پرهیز کند کشورهای دیگر باید این کار را انجام دهند».

در اوت 2009 وزیر دادگستری ایالات متحده اریک هولدر، معاون وزارت دادگستری امریکا، جان دارهام را برگزید تا در باره بدرفتاری با زندانیان تحقیق نماید، اما تحقیقات وی را به بررسی اعمال «غیر مجاز» محدود ساخت. این بدان معنا بود که این تحقیقات شامل بررسی شکنجه از جمله غرق مجازی و بدرفتاری‏های دیگر که توسط وکلای دولت بوش مجاز شمرده شده بود نمی‎شد، با وجود آنکه چنین اعمالی ناقض قوانین داخلی امریکا و حقوق بین‎الملل بودند. در 30 ژوئن هولدر درخواست دارهام جهت تحقیقات کامل در رابطه با مرگ دو نفر را که تحت نظارت سازمان سیا در عراق و افغانستان انجام گرفته بود قبول کرد. اما دیده بان حقوق بشر گفت که حوزه محدود تحقیقات دارهام نمی تواند پاسخگوی بدرفتاری سیستماتیک توسط دولت باشد.

راث اظهار داشت: «الگوی بدرفتاری دولت ایالات متحده در چند کشور مختلف نتیجه اعمال‏ غیرقانونی توسط اشخاص نبوده بلکه نتیجه تصمیماتی بود که توسط مقامات عالیرتبه دولت ایالات متحده اتخاذ شده بود که حاضر بودند قوانین را منعطف و یا رد کنند، و یا آنها را نادیده بگیرند».

سازمان دیده بان حقوق بشر با استناد به اظهارات چهار مقام رسمی عالیرتبه دولت بوش گفت که:

- پرزیدنت بوش علناً اعتراف کرد که در دو مورد استفاده از غرق مجازی را تأیید کرده است و این عمل نوعی اعدام ساختگی است که حالت خفگی در آب را القاء می‎نماید و ایالات متحده امریکا مدتهاست که این عمل را قانوناً نوعی شکنجه به حساب می آورد. بوش همچنین بازداشتگاه‏های مخفی و غیر قانونی سیا و برنامه‏های انتقال غیرقانونی زندانیان را مورد تأیید قرار داد. بر اساس این برنامه‏ها بازداشت شدگان در حبس انفرادی نگاه داشته شده و غالباً به کشورهایی مانند مصر و سوریه انتقال یافته‏اند که در آنها احتمالاً تحت شکنجه قرار می‏گرفتند.

- معاون ریاست جمهور، چینی، نیروی محرکه اصلی در تأسیس بازداشتگاه‏های غیر قانونی و سیاست‏های بازجویی آنها بود، به طوری که وی ریاست جلسات مهمی که در آنها عملیات ویژه سیا، از جمله غرق مجازی یکی از بازداشت شدگان به نام ابو زبیده در سال 2002 مورد گفتگو قرار می‏گرفت را به عهده داشت.

- وزیر دفاع رامزفلد روش‏های بازجویی غیر قانونی را مورد تأیید قرار داده و از نزدیک بازجویی محمد القحطانی که در زندان گوانتانامو به مدت شش هفته تحت بازجویی خشونت‏ آمیز قرار گرفته بود را دنبال می کرد. به نظر می رسد که این جلسات بازجویی در مجموع شکنجه محسوب می شوند.

- رئیس سیا، تنت، استفاده سازمان سیا از غرق مجازی، قرار دادن زندانی در وضعیت دردناک، ایجاد صدا و نور شدید، محرومیت از خواب و دیگر روش‏های بازجویی زجرآور و نیز برنامه‏های انتقال غیر قانونی زندانیان سیا را تأیید کرده و بر انجام آنها نظارت داشت.

پرزیدنت بوش در مصاحبه با رسانه‏ها تلاش کرده تا عمل خود در باره مجاز شمردن غرق مجازی را بدین طریق توجیه نماید که وکلای وزارت دادگستری آنها را قانونی شمردند. سازمان دیده بان حقوق بشر گفت در حالیکه بوش باید حتی بدون مشاوره با یک وکیل هم تشخیص می‏داد که غرق مجازی شکنجه محسوب می شود، اطلاعات قابل ملاحظه‏ای هم در دست است که مقامات اداری عالیرتبه، از جمله آقای چینی، سعی داشتند نظر وکلا را تحت نفوذ بگیرند.

راث اظهار داشت: «مقامات عالیرتبه دولت بوش نباید قادر به جهت دادن و نیز دستچین کردن توصیه‏های قانونی باشند و سپس در پس این توصیه‏ها پنهان شوند و وانمود کنند که چنین توصیه‏ها خارج از اراده و اختیارشان به آنها ارائه شده است».

سازمان دیده بان حقوق بشر نیز خواستار انجام تحقیقات جنایی شامل بررسی تهیه یادداشت‏های وزارت دادگستری گردید که برای توجیه رفتار غیر قانونی با زندانیان مورد استفاده قرار گرفت شد.

سازمان دیده بان حقوق بشر همچنین گفت که قربانیان شکنجه باید بر طبق کنوانسیون منع شکنجه غرامت عادلانه و کافی دریافت نمایند. هم دولت بوش و هم دولت اوباما موفق شده اند با به کار گیری گسترده رویه های قضایی از قبیل اسرار دولتی و مصون بودن مقامات رسمی دادگاه‏ها را از وارد آوردن اتهام شکنجه در اقامه دعاوی مدنی باز دارند.

سازمان دیده بان حقوق بشر گفت یک کمیسیون مستقل و بیطرف مشابه کمیسیون 11 سپتامبر باید تشکیل گردد تا اعمال قوه مجریه، سیا، ارتش، و کنگره را در ارتباط با سیاست‏ها و رویه‏های دولت بوش که منجر به آزار و اذیت زندانیان شده است مورد بررسی قرار دهد. این کمیسیون باید توصیه‏هایی را ارائه دهد که تضمین نماید آزار و اذیت‏های سیستماتیک دولت بوش دیگر تکرار نشود.

در فوریه 2011، بوش برنامه سفر خود به سوئیس را تعطیل نمود زیرا تعدادی از قربانیان شکنجه قصد داشتند در آنجا یک دعوی کیفری برعلیه وی اقامه نمایند. در حال حاضر یک سری تحقیقات در باره مقامات رسمی امریکایی دست اندر کار در شکنجه در اسپانیا در جریان است. اسنادی که توسط ویکی لیکس افشا گردید آشکار ساخت که فشارهای امریکا بر روی مقامات اسپانیایی برای بستن این پرونده در زمان دولت اوباما کماکان ادامه یافته است.

سازمان دیده بان حقوق بشر اظهار نمود شکست دولت امریکا برای تحقیق در مورد ارتکاب شکنجه و بدرفتاری با زندانیان توسط مقامات رسمی ایالات متحده تلاش‏های این کشور را برای پاسخگو ساختن ناقضین حقوق بشر در کشورهای دیگر تضعیف می ‎کند.

راث گفت: «هنگامی که جنایات شدید بین المللی در مناطقی چون دارفور، لیبی، و سریلانکا صورت می گیرد درست است که دولت ایالات متحده خواستار اجرای عدالت شود، اما نباید سیاست یک بام و دو هوا برقرار باشد. هنگامی که دولت ایالات متحده مقامات رسمی خود را در برابر پیگرد و دادرسی محافظت می‏نماید نادیده انگاشتن تلاشهای جهانی برای اجرای عدالت در مورد مرتکبین جنایات جدی را آسان تر می سازد».

برای خواندن گزارش «گریز شکنجه گر از مجازات: دولت بوش و بدرفتاری با زندانیان» به زبان انگلیسی، لطفاً به http://www.hrw.org/node/100263 مراجعه نمایید.

برای کسب اطلاعات بیشتر لطفاً با افراد ذیل تماس بگیرید:

در بروکسل، رید برودی (انگلیسی، فرانسوی، اسپانیولی، پرتغالی): 786-8625-49-32+ (موبایل) یا brodyr@hrw.org

در نیویورک، لورا پیتر (انگلیسی): 1897-216-212-1+ یا 4361-450-917-1+ (موبایل) یا pitterl@hrw.org

در نیویورک، فراز صانعی (انگلیسی، فارسی): 1290-216-212-1+ یا 0153-428-310-1+ (موبایل) یاsaneif@hrw.org

کودکان در جنگ


کودکان در جنگ
 
ش.بامداد
وقتی محلات مسکونی شهرها و يا روستاها جولانگاه جنگ و ترور و اشغال می‌شوند، کودکان فشار سنگين آثار جنگ را خاموش و بی‌دفاع تحمل می‌کنند. در گوشه و کنار جهان، کودکان بيش از ٣٠ کشور هم اکنون چنين وضعيتی دارند. با وجود اعلاميه جهانی حقوق کودک و تصويب دو پروتکل موثر بر آن برای دفاع از جان کودکان درمناطق جنگی و به رغم همه فعاليتها و اقدامات با ارزشی که در سالهای اخير توسط افراد، گروههای جامعه مدنی، سازمانهای غير دولتی و دولتی، و سازمانهای بين المللی انجام گرفته است، تنها در دهه گذشته دو ميليون کودک در مناطق و کشورهای درگير جنگ کشته شده‌اند، بيش از ٤ ميليون آواره و يک ميليون يتيم برجای مانده‌اند، و بيش از ده ميليون دچار مشکلات روانی، ناشی از آسيب‌های گوناگونی مثل آدم ربايی، زندان، تجاوز جنسی و ديدن مرگ فجيع اعضای خانواده، شده‌اند. هم اکنون صدهاهزار کودک به عنوان جنگجو در ارتشهای دولتی و يا گروههای شورشی سلاح به دست دارند. وضعيتی که دختر بچه‌ها در جريان جنگ و حتی پس ازآن تجربه و تحمل می‌کنند غير قابل تصور است و نيازهای عاجل آنها مورد توجه جدی واقع نشده است.
از اواخر سده گذشته، با فروپاشی شماری از دولتها و دادستد افسارگسيخته اسلحه و مهمات، جنگهای داخلی ابعاد تازه‌ای پيدا کرده، و جمعيت‌های وحشت زده از جنايتهای شرم آور و گروههای غيرمتعارف و مافيايیبيشتر شده‌اند. به رغم مفاد روشن مصوبه رم در رابطه با دادگاه کيفری بين المللی اما اين جنايات همچنان ادامه دارد.
در آفريقا ٣٠ جنگ از سال ١٩٧٠ که عمدتا هم کشمکشهای داخلی بوده‌اند قاره را در محاق نکبت جنگ و چرخه فقر و توسعه نيافتگی بيشتر گرفتار کرده‌اند.
دهه گذشته در افغانستان، آنگولا، بوسنی و هرزه گوين، کنگو، اريتره، اتيوپی، رواندا، سيرالئون، سومالی، سودان، کوزوو، تيمور شرقی، عراق و نقاط مشتعل ديگر ساز و کارهای توسعه و دستاوردهای مدرنيزم مانند آزادی ، دمكراسی ، سواد، بهداشت، رفاه، و فن آوری‌های جديد و ... هر چه بيشتر منهدم شده‌اند. دستاورد فرهنگها و تمدن‌های گوناگون بشری در خطر نابودی قرار گرفته‌اند. و حقوق شهروندی و به خصوص حقوق زنان و کودکان بيشتر و بدتر نقض شده است.
"شکنجه در عصر ترس"١ ، نام کتابی است که اخيرا توسط انتشارات "سرافيم" در کانادا منتشر شده است. نويسنده کتاب دکتر عزت مصلی نژاد، کارشناس ارشد و پژوهشگر مرکز کانادايی قربانيان شکنجه ٣ فصل از ١٢ فصل کتاب را به موضوع خشونت نسبت به کودکان در جهان ما و نيز فصلی را به وضعيت کودکان در زندانهای ايران اختصاص داده است. آنچه در زير می‌آيد برگردانی است از بخشی از اين کتاب و نگاهی است به وضعيت کودکانی که در مناطق جنگی زندگی می‌کنند.







رنج‌های ته نشين در خون
قربانيان جنگهای دوران جديد عمدتا غير نظاميان و به خصوص کودکان هستند. در شصت سالی که از جنگ جهانی دوم گذشته است، جهان ما شاهد بيش از ١٥٠ جنگ بزرگ و کوچک بوده که ١٣٠ مورد آن در کشورهای در حال توسعه و توسعه نيافته جايی که نکبت فقر، استبداد، و جنگ‌های قومی بيداد می‌کنند، رخ داده است.
نسبت تلفات غير نظاميان از ١٠ درصد کل تلفات در جنگ اول جهانی به نود درصد در جنگ‌های اخیر رسیده است که هشتاد درصد آن نيز کودکان و زنان بوده‌اند. در جنگ‌های داخلی عموما نزاع و درگیری در مناطقی که مردم زندگی می‌کنند، جريان دارد و نه در ميدان‌های جنگ. در دوره زمانی پس از پايان جنگ سرد اين اعضای گروههای متخاصم و فرزندانشان بوده‌اند که آماج کينه‌های قومی و جنگهای داخلی قرار گرفته‌اند.
گراسا ماشل، نماينده دبيرکل سازمان ملل در مسائل مربوط به کودکان مناطق جنگی در سال ١٩٩٦ در گزارش٢ مشهورخود به مجمع عمومی سازمان ملل در مورد اثرات جنگ بر کودکان "می نويسد: "بگذاريد کودکان را مناطق صلح بناميم. به اين ترتيب سرانجام نوع بشر اعلام خواهد کرد که دوران کودکی دوران مصونيت است و کودکان از اثرات مهلک نبردهای نظامی بايد در امان بمانند."
نه سال از بيان اين سخنان گذشته است، اما فشار مصيبت‌های جنگ بر کودکان همچنان بی حد و حصر است. جنگ تخريب زيرساخت‌های اقتصادی، توسعه نايافتگی بيشتر و فقر فزونتر را در پی داشته و دارد. و هزاران دختر جوان را به پذيرش ويروس "اچ.آ.وی" و ابتلا به ايدز و تن دادن به فحشا برای بدست آوردن پول و غذا واداشته است.
جنگ‌ها،در هر گوشه جهان، از کودکان تلفات می‌گيرند و کودکی آنان را به يغما می‌برند. در برخی مناطق طول زمان جنگ‌ها بيش از سن و سال بچه‌هاست. کودکان بسياری در اين مناطق هرگز شانس تجربه نوع ديگری از زندگی جز زيستن در جنگ را به دست نياورده
¬اند، اما آنان در سال‌های اوليه زندگی خود درد و رنج‌هايی را تجربه می‌کنند، که بيش از تجارب دردناک زندگی آدمهای بالغ است.

زير بالهای ترس و مرگ
جنگ، اشغال و حملات تروريستی بدبختی‌های کودکان را فرا تر از تصور افزايش داده است.
_ در عراق کودکان اصلی ترين قربانيان جنگ و اشغال هستند
پيش از اشغال توسط نيروهای ائتلاف، مرگ و مير کودکان زير پنجساله عراقی بيش از دو برابر مرگ مير کودکان در ده سال پيش از آن شده بود.
در گزارشی که توسط صندوق کودکان سازمان ملل در مورد وضعيت کودکان جهان در سال ٢٠٠٤ تهيه شده، چنين آمده است: يکی از درگيريهای ميان عراقی‌ها و نيروهای ائتلاف در فلوجه و بصره، برای نمونه، کشته شدن فجيع بيش از ١٠٠ کودک را در پی داشت که برخی از آنان در راه مدرسه و خانه تلف شدند. همين گزارش می‌افزايد: گروه‌های مافيايی از دزديدن کودکان برای گروگانگيری، و يا وادار کردن بچه‌ها به انواع و اقسام کارهای تروريستی، و تحقير و تنبيه آنها لحظه‌ای فروگذار نيستند.

_ هم کودکان فلسطينی و هم کودکان اسرائيلی از جنگ و ستيز ميان دولت‌هايشان در کابوس و عذاب مداوم بزرگ می‌شوند. در حين عمليات ارتش و نيروهای امنيتی اسرائيل و نيز حملات تروريستی حماس و حزب
¬الله، کودکان در برابر ديدگان يکديگر کشته يا زخمی می‌شوند. علاوه بر اين کودکان فلسطينی شاهد ويرانی خانه‌ها ومحله‌های زندگيشان هستند و بايد جور مجازات جمعی فلسطينيان توسط دولت اسرائيل را هم بکشند. هزارها کودک فلسطينی هم اکنون در خيل آوارگان جهان جای دارند. گذران يک زندگی معمولی و عادی به خاطر وقفه‌های مدام در خدمات آموزشی و بهداشتی، بسته شدن جاده‌ها، و برقراری حکومت نظامی از آنان دريغ شده است. نه در خانه و خيابان و نه در مدارسی که توسط سازمان ملل بر پا می‌شوند، کودکان فلسطينی از آتش گلوله‌های اسرائيلی در امان نيستند. "ما هميشه گوشمان پر از صدای هلی کوپتر، تانک و بمب است."
_ شهرهای فلسطينی رفح و خان يونس در نوار غزه و نابلس و جنين در کرانه غربی از سوی اسرائيل به عنوان مناطق جنگی اعلام شده اند، و همين به ارتش اسرائيل اختيار تام داده تا به گلوله باران مناطق مسکونی و صاف کردن خانه‌های فلسطينيان بپردازند. طبق گفته "مرکز فلسطينی حقوق بشر"، در چهار سال انتفاضه، ١٣٦ کودک در رفح و خان يونس کشته شده اند، يعنی يک چهارم کودکانی که در خلال نا آراميهای اين دوره به علل مختلف از قبيل گلوله باران‌های بی هدف، کاربرد زور و خشونت، تيراندازی، کشتار و هدف قرار دادن کودکان به قتل رسيده‌اند.
_ بنا به شواهد عفو بين الملل، در سال ٢٠٠٤ هزاران زن و دختر توسط "جانجويد"، گروه شبه نظامی بدوی، که بوسيله حکومت سودان حمايت می‌شود، ربوده و یا مورد تجاوز واقع شده‌اند. شبه نظاميان جانجويد به ترويج دوباره تجاوزات گروهی به بچه‌های مدارس پرداخته‌اند. آن‌ها در پناه بمباران هواپيماهای جنگی سودان، دهکده‌ها را آتش می‌زنند، و شهروندان را می‌کشند. قربانيان اصلی اين فجايع همواره کودکان بوده و هستند.
تراژدی دارفور، نشان درماندگی دنيای ما در حمايت از کودکان در مقابل غول پليد جنگ است. تا اکتبر ٢٠٠٤ ، بيش از ٢/١ ميليون کودک تنها در نتيجه اين جنگ آواره شده‌اند.


در راه مدرسه
اختلال در تحصيل کودکان و ويرانی مدارس فراورده جانبی جنگهاست





.

_ خاطره تلخ کشتار کودکان روس در مدرسه اشان هنوز از يادها نرفته است، در سپتامبر ٢٠٠٤ ، گروگان گرفتن مدرسه‌ای در بسلان ( غرب روسيه)، بوسيله گروههای نظامی چچن و حمله متقابل نيروهای امنيتی روسيه بيش از ٣٥٠ کشته به جای گذاشت که ١٥٠ نفر آنان کودکان کم سن و سال بودند. اين رويداد غم انگيز نشانگر اهانتی شرم آور به اصلی ترين اصول اخلاق انسانی توسط حکومت‌ها و نيروهای شورشی است.
_ وضعيت البته در مناطق جنگزده ديگر، بهتر از اين نيست. به عنوان نمونه در ماه می‌٢٠٠٣ در آسه ی اندونزی، ٤٦٠ مدرسه در جنگ ميان نيروهای دولتی و شورشيان طعمه حريق شدند. در نپال، مدارس اغلب به عنوان مراکز تبليغ و يا عضوگيری دولت و مخالفان استفاده می‌شوند. حمله به و يا دزديدن معلمان و محصلان امری پر شمار است. در افغانستان احزاب غيرحکومتی، مدارس دخترانه را آتش می‌زنند و شبنامه‌هايی توزيع می‌کنند که در آنها دختران محصل را تهديد و مرعوب می‌کنند.
_ در مناطق اشغالی فلسطين، ١٣٠٠ مدرسه در پی وضع حکومت نظامی، محاصره مناطق، و يا تعطيلی‌ها از کار کردن بازمانده‌اند.
_ در منطقه بوگانيول در گينه جديد پاپوآ، ٩ منطقه "ورود ممنوع" تحت کنترل شورشيان جدايی طلب قرار دارد، بچه‌ها در اين مناطق نمی‌توانند به مدرسه بروند.
_ درس خواندن بچه‌ها در عراق در شرايط پر خطر و تهديد مدام بمبارانها، تظاهرات خونين، آدم ربايی و ديگر خشونتهای هولناک برآمده از اشغال و جنگ انجام می‌گيرد.

آغاز انفجار مين‌ها
خاتمه جنگ و مخاصمه معمولا به معنی پايان فاجعه برای بچه‌ها نيست، تازه کودکان در معرض انفجار باقيمانده‌های مواد منفجره جنگ قرار می‌گيرند که هزاران تن از آنان هر ساله کشته يا معلول می‌شوند. نزديک به دو سوم از ٦٥ کشوری که ازسال ٢٠٠٢ تا ٢٠٠٣ با تلفات غيرنظاميان در اثر انفجار مين روبرو بوده اند، هيچ عمليات جنگی هنگام رخدادن انفجارها وجود نداشته است.
تحقيقات ديده بان حقوق بشر نشان می‌دهد که استفاده از بمب‌های خوشه‌ای به وسيله نيروهای ائتلاف در مناطق مسکونی عراق يکی از علل اصلی تلفات غير نظاميان در سال ٢٠٠٣ بوده است. بيش از ٢٠٠ ميليون مين زمينی در زرادخانه‌های ٦٧ کشور جهان انبار شده‌اند. برای توليد هر مين زمينی حدود ٣ دلار هزينه می‌شود در حاليکه پاک کردن هر يک مستلزم هزينه‌ای حدود ١٠٠٠ دلار است. به رغم وجود قرار داد ممنوعيت کاربرد مين ، هر ساله در اثر انفجار مين حدود ٢٠٠٠٠ نفر کشته و يا ناقص العضو می‌شوند. بيش از ٨٠ در صد اينان غيرنظامی هستند و يک سومشان کودکانی که غالبا به مراقبت و امکانات بهداشتی دسترسی ندارند.

بر بال آرزوی صلح
ليندا دختر چهارده‌ای ساله که در جريان جنگ‌های داخلی آنگولا آواره شده است می‌گويد:
" اينجا، ما بچه‌ها در رنج و وضعيت دردناکیزندگی می‌کنيم. می‌بايد همه پولمون رو ذخيره کنيم تا بتونيم از تانکرآب، آب خوردن بخريم. با پولی که ما داريم هيچ چيز ديگه‌ای نمیشه خريد. به جای لباس، کهنه‌های کثيف و پاره‌ای به تن داريم. من هيچوقت نمی‌تونم راحت بخوابم. رختخواب ما تکه‌های کاغذ و مقوا‌هايی است که روی زمين کنار هم می‌چينيم . پيشتر در شهر خودم که بودم به مدرسه می‌رفتم، ولی اينجا به جای مدرسه رفتن بايد مراقب خواهر و برادرهام باشم تا پدر و مادرم بتونند سر کار برند. من آرزو دارم مثل مردم عادی زندگی کنم. دوست دارم خانه و لباسی مثل بقيه داشته باشم، دلم می‌خواد به مدرسه برم و درس بخونم. آرزوم اينه که به شهر و خونه خودمون برگردم. من دلم می‌خواد در صلح زندگی کنم."

کودکان قربانيان بی گناه همه جنگها هستند. آنگاه که بچه‌ها در جنگ کشته يا مجروح نشوند، آواره و يتيم می‌شوند، دزديده می‌شوند، مورد تجاوز قرار می‌گيرند، دچار اضطرابهای روانی حاصل از مشاهده مستقيم خشونت می‌شوند، بی خانمان، فقير، و عزادار عزيزترين کسانشان می‌شوند. وقتی هم که از اين همه مصيبت جان به در می‌برند اغلب برای ادامه بقا خود را در کشاکش نبردی ديگر بر عليه انواع بيماريها، سرپناه نا مناسب، فقدان آب سالم و غذا و خدمات بهداشتی می‌يابند.

----------------------------------------------------------------
پانوشت:
1.
Ezat Mossallanejad, Torture in The Age of Fear, Toronto, Seraphim, 2005.
2.
Craca Machel Report, Impact of Armed Conflict on Children, 1996.