نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ فروردین ۲۲, دوشنبه

کوشش نظامی - امنیتی برای خارج کردن دولت عراق از زیر فشار

فراسوی خبر... 27 فروردین



منصور امان


به مُوازات افزایش فشار بین المللی بر دولت عراق به دلیل حمله به شهر اشرف و کُشتار دهها تن از ساکنان آن، طراحان و سفارش دهندگان این یورش ناچار به بیرون آمدن از پُشت پرده شده و به گونه مُستقیم وارد صحنه جنایت شده اند.

در حالی که رژیم جمهوری اسلامی تا روز شنبه تلاش کرده بود برای پرهیز از برانگیختن حساسیت بیشتر، پُشتیبانی علنی از تهاجُم نظامی به مُخالفان خود را در سطح دیپلُماتیک نگه دارد، حجم بی پیشینه محکومیت بین المللی این اقدام که در ایستگاه اول مُتوجه مُجری آن (دولت عراق) گردید، آن را ناگُزیر به شانه دهی کامل زیر این تبهکاری مُسلحانه ساخت.

روز گُذشته (یکشنبه) دو سرکرده سپاه پاسداران بر خواست جمهوری اسلامی مبنی بر آنچه که "انحلال" سازمان مُجاهدین خلق خواندند پافشاری کرده و آمریکا را به حمایت از این سازمان مُتهم کردند. جانشین سرکرده سپاه پاسداران، آقای حُسین سلامی توضیح داد: "گروهک مُنافقین نباید اجازه فعالیت و تشکیلات داشته باشد و ما خواهان این هستیم که این تشکیلات مُنحل شود."

همزمان، آقای مُحمد پاکپور، سرکرده نیروی زمینی سپاه پاسداران نیز همراه با ابراز سرخوردگی از برخوردن به مانع در دستیابی به این هدف، گفت: "اگر حمایت آمریکاییها نبود، مُنافقین نمی توانستند تاکُنون در برابر مردُم عراق دوام بیاورند."

در همین روز، مجلس مُلاها نیز جلسه محرمانه تشکیل داد تا "پیرامون تحوُلات منطقه" به رایزنی بپردازد. رییس شورای امنیت ملی رژیم که به این نشست دعوت شده بود، از حضور در آن خودداری کرد اما این امر مانع آن نشد که اعضای کُمیسیون امنیت ملی مجلس بعدا به صورت آشکار از زیر ضرب رفتن دولت آقای مالکی به دلیل پایمالی حُقوق بشر شکایت کنند.

کوشش نظامی - امنیتی رژیم ولایت فقیه برای خارج کردن دولت عراق از زیر حملات بین المللی و داخلی و ارسال پیام پُشتیبانی از آن، بیش از همه نشانگر غافلگیر شدن آنها در برابر این واکُنشها است. دولتهای آمریکا و انگلیس، اتحادیه اُروپا و اتحادیه عرب یورش نظامی به ساکنان اشرف و کُشتار آنها را محکوم ساخته اند. سازمانهای غیر دولتی همچون عفو بین الملل، سازمان خبرنگاران بی مرز و کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران خواستار توقف این حملات و تحقیق در باره آن شده اند. نهاد بین دولتی شورای امنیت سازمان ملل، سفیر عراق را برای توضیح در باره کُشتار ساکنان اشرف احضار کرد و یک نهاد دیگر، اتحادیه اروپا با فراخواندن دولت عراق به "احترام به حُقوق انسانی ساکنان اُردوگاه اشرف"، از قصد خود مبنی بر اعزام بازرسان بین المللی به این کشور خبر داد.
از سوی دیگر، تا کُنون شُمار زیادی از سازمانها، گروه ها و تشکُلهای سیاسی، حُقوق بشری و صنفی ایرانی نیز جنایت سفارشی دولت مالکی را محکوم کرده و پایان اقدامات ضدانسانی علیه ساکنان اشرف را خواستار شده اند.
این - همانی رژیم جمهوری اسلامی میان شرایط فعلی و بُحران اجتماعی در کشورهای منطقه با حمله آمریکا به عراق در سال 2003، تا کُنون دستاوردی جُز به کُنج رانده شدن آقای مالکی نداشته است. دفاع صریح سرکردگان سپاه پاسداران، بازوی اجرایی سیاست صُدور ارتجاع مذهبی در عراق و نیز پایوران امنیتی رژیم از یورش مُسلحانه و خشونت بار به شهر اشرف، شرایط را برای هر دو طرف در تهران و بغداد بهتر نمی کند.
جنایت دولت عراق


علیه اعضای سازمان مجاهدین خلق محکوم است!

بهرام رحمانی



بهرام رحماني







ارتش عراق، در ساعات اولیه بامداد جمعه، ۱۹ فروردین 1390 برابر با ۸ آوریل 2011، با توپ و تانک و تیربار و خمپاره به کمپ اشرف، حمله کردند و شماری از ساکنان این کمپ را کشتند؛ زخمی کردند و تعدادی را نیز به اسارت گرفتند. اين دومين مورد از حملات نيروهای عراقی طی سه سال گذشته به کمپ اشرف است که منجر به کشته شدن تعدادی از ساکنين آن گرديده است. شاهین قبادی، سخن گوی کمپ اشرف، گفته است که 33 نفر کشته و 325 نفر زخمی شده اند.



ارتش عراق، در حالی مرتکب چنین جنایت بزرگی شده است که نیروهای آمریکایی در زمان حمله در نزدیک کمپ اشرف بودند و یک روز قبل نیز وزیر دفاع آمریکا وارد عراق شده بود. اما هیچ اقدام پیش گیرانه ای در حمله جنایت کارانه ارتش عراق به این کمپ، انجام ندادند.



از این هجوم غیرانسانی و وحشیانه ارتش عراق به کمپ اشرف، چند فیلم ویدیوئی در شبکه یوتیوب منتشر شده که گروهی از نظامیان مسلح را هنگام ورود به کمپ اشرف نشان می دهد. در این فیلم ها، انتقال افراد زخمی و اجساد کسانی به عنوان کشته شدگان این حمله نشان داده می شود.



کمپ اشرف، در استان دياله عراق و 60 کيلومتری شمال بغداد واقع گرديده که محل اسکان 3400 تن از ايرانيان تبعيدی و پناهنده، از جمله اعضا و هواداران سازمان مجاهدين خلق ايران می باشد.



این حملات هیستریک و جنایت کارانه به ساکنان کمپ اشرف، از یک سو همکاری آشکار حکومت عراق با حکومت اسلامی ایران را به نمایش می گذارد و از سوی دیگر، ریاکاری دولت های آشغالگر آمریکا و انگلیس و دیگر دولت های غربی در عراق را نشان می دهد که نظاره گر این کشتارها هستند.







گزارشگران بدون مرز، با انتشار اطلاعیه ای نوشته است که نیروهای نظامی از ورود خبرنگاران جلوگیری می کنند تا سرکوب و کشتار غیرنظامیان را پنهان سازند. هم چنین نیروهای امنیتی دولت عراق کسانی را که به فیلم برداری و عکس برداری از این درگیری مشغول بودند، عامدانه هدف قرار داده اند.



کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، از دولت عراق خواستار حداکثر خویشتنداری برای جلوگیری از بروز اعمال خشونت بار جدید در کمپ اشرف شد .



سخن گوی کمیساریای عالی امور پناهندگان در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت این مرجع بین المللی اطلاعاتی حول عملیات نیروهای عراقی در داخل کمپ اشرف علیه شهروندان ایرانی به‌ دست آورده که بسیار نگران کننده است .



سازمان عفو بين الملل، گفت که «مقامات عراقی می بايستی تحقيقاتی فوری را در مورد گزارش هايی که حاکی از کشته و زخمی شدن تعدادی از ساکنان تبعيدی ايرانی کمپ اشرف در شمال بغداد در جريان حمله صورت گرفته توسط نيروهای عراقی به گوش می رسد را آغاز کنند.»



مالکوم اسمارت، مدير بخش خاورميانه و شمال آفريقا سازمان عفو بين الملل، در اين باره گفته است: «بنا بر گزارش هايی که دريافت کرده ايم، نيروهای عراقی صبح امروز با خشونت زيادی به کمپ اشرف وارد شدند که با مقاومت ساکنين آن مواجه گرديدند.»



مقامات سازمان مجاهدين خلق ايران، به سازمان عفو بين الملل گفته اند که «با توجه به محدوديت های اعمال شده توسط دولت عراق، مرکز درمانی اين کمپ تجهيزات و داروهای مناسبی برای رسيدگی به کسانی که به گزارش اين سازمان در درگيری های روز گذشته زخمی شده ‌اند را در اختيار ندارد.»



مدير بخش خاورميانه و شمال آفريقا سازمان عفو بين ‌الملل گفت: «در صورتی که اين مساله صحت داشته باشد بسيار نگران کننده است.»

به گفته عفو بين الملل «مقامات عراقی چه بخواهند و چه نخواهند مسئول تامين امنيت و رفاه ساکنان اردوگاه اشرف می ‌باشند و اين شامل دسترسی فوری و مناسب به خدمات درمانی در مواقع لزوم می ‌باشد.»

سازمان مجاهدین، به عفو بين الملل گفته است که «از اواسط سال 2009 که ايالات متحده کنترل اردوگاه اشرف را به نيروهای امنيتی عراقی واگذار کرده، حضور مداوم نظاميان دسترسی به خدمات درمانی در داخل و خارج اردوگاه را دشوار کرده است.»

دولت جدید عراق به رهبری نوری المالکی، خواهان برچیده‌ شدن کمپ اشرف است، اما تلاش‌ های آن ها برای انتقال افراد مستقر در کمپ به کشورهای ثالث نتیجه‌ ای در بر نداشته است.

نوری المالکی، نخست وزیر عراق، از سفیران کشورهای عضو اتحادیه اروپا خواسته است اعضای سازمان مجاهدین خلق را در هر جا که می خواهند جای دهند چرا که عراق دیگر حاضر به تحمل حضور آنان در این کشور نیست.

سران حکومت اسلامی ایران، از حمله ارتش عراق به کمپ اشرف، اظهار رضایت کرده اند و اظهارنظرها و موضع گیری هایشان در این باره نشان می دهد که احتمالا مقامات امنیتی دولت مالکی و احمدی نژاد، در حمله به کمپ اشرف، توافقات و معاملات پشت پرده ای داشته اند.
«افکار نیوز»، یک سایت حامی دولت احمدی نژاد، درباره حمله به کمپ اشرف، نوشته است: «نیروهای امنیتی عراق به مقر استقرار منافقین در پادگان اشرف حمله کردند. در این حمله که جهت راندن منافقین از خاک عراق صورت پذیرفت دست کم ۹ نفر به هلاکت رسیده و تعدادی مجروح و اسیر شدند.»

وزیر امور خارجه حکومت اسلامی نیز در گفتگو با خبرنگاران، اقدام جنایت کارانه ارتش عراق علیه افراد سازمان مجاهدین خلق و کشتار آنان را ستوده است.

علی اکبر صالحی، در رابطه با کشتار ساکنین اشرف، گفت: «اقدام دولت عراق برضد مجاهدین خلق، بر اساس قانون اساسی این کشور صورت گرفته و شایسته تقدیر است.» او، هم چنین از تصمیم دیگر دولت عراق در خصوص تشدید فشارها بر اعضای این سازمان خبر داد و گفت: «آخرین تصمیمات دستگاه قضایی عراق هم از ضرورت اقدام جدی برای جلوگیری از ادامه فعالیت و حضور این سازمان در خاک این کشور حکایت دارد.»

از این عنصر حکومت جهل و جنایت و سنگسار، باید پرسید در کجای قانون اساسی دولت عراق، آمده است که ارتش آن کشور، با توپ و تانک و تیربار به کمپ پناهندگان سیاسی بی سلاح یورش ببرد و دست به کشتار وحشیانه ساکنین آن بزند؟!

هم چنین بنا به گزارش خبرگزاری حکومتی فارس، پاسدار یحیی رحیم صفوی، دستيار و مشاور عالی فرمانده كل قوا، یعنی سیدعلی حامنه ای سردسته آدم کشان و تروریست های حکومت اسلامی نیز ضمن حمايت از جمله ارتش عراق به کمپ اشرف، گفته است: «آقای نوری مالكی با دستور به ارتش عراق، حمله نسبتا خوبی را به پايگاه جنايت كاران منافقين داشت و ما اميدواريم اين اقدامات تا پاكسازی كامل اين كشور از لوث وجود منافقين ادامه داشته باشد.»
صفوی، افزود: «اميدواريم امسال، سال اخراج كامل منافقين از عراق باشد و انشاء الله دولت عراق اين برخورد را ادامه داده و منافقان را از اين كشور اخراج كنند تا ديگر اثری از آن ها در همسايگی ايران نباشد.»

این گونه اظهارات قبل از هر ادعایی، آشکارا حاکی از آن است که دولت مالکی و احمدی نژاد در حمله به کمپ اشرف، دست به توافقات پنهانی زده اند.

ساکنان کمپ اشرف، تاریخ نسبتا طولانی را پشت سر گذاشته اند و بی شک آن ها در این مدت خاطرات بسیار تلخ و شیرینی را در این جا تجربه کرده اند. خاطره ها و یادگارهای زیادی در آن جا دارند. در سال 1360، به ویژه پس از درگیری های سی خرداد، گروهی از مجاهدین هم چون سازمان های چپ، به عراق پناهنده شدند و یا از کشورهای اروپایی راهی عراق شدند تا به فعالیت مسلحانه علیه حکومت جنایت کار اسلامی، مبادرت ورزند. اما پس از حمله نیروهای غربی و سقوط حکومت عراق در سال ۲۰۰۳، ساکنان این اردوگاه به عنوان خارجیان مسلح غیرمتخاصم، تحت حفاظت نیروهای آمریکایی قرار گرفتند و بعدا خلع سلاح شدند.

اما در سال ۲۰۰۹، مسئولیت حفاظت از این اردوگاه به دولت عراق واگذار و این کشور متعهد شد با ساکنان آن طبق قوانین عراق رفتار کند و از اقدام به استرداد اجباری اعضای سازمان مجاهدین خلق به ایران، که ممکن است جان آنان را به مخاطره اندازد، خودداری ورزد.

دولت نوری المالکی، نخست وزیر عراق در معامله با حکومت اسلامی ایران، همواره تلاش کرده است ساکنان کمپ اشرف را اخراج کند و یا به ایران تحویل دهد. اما از آن جا که این افراد در صورت استرداد به ایران، با خطر مرگ مواجه می شوند، فشارهای بین المللی مانع از آن شده است که دولت عراق، به چنین اقدامی دست بزند.

این نخستین بار نیست که گزارشی از حمله نیروهای دولتی عراق به ساکنان اردوگاه اشرف مخابره می شود. در ژوئیه سال ۲۰۰۹، گزارش هایی از حمله نیروهای دولتی به اردوگاه اشرف و زخمی شدن و بازداشت گروهی از اعضای سازمان مجاهدین خلق منتشر شد. در ماه دسامبر سال بعد نیز، خبرهای مشابهی منتشر شد و اوایل سال جاری هم گفته شد که افراد ناشناس به ساکنان این اردوگاه هجوم برده و به ضرب و شتم آنان پرداخته اند.

حمله اخیر نیروهای عراقی به اردوگاه اشرف، یک بار دیگر نشان داد که بر خلاف ادعاهای دولت های اشغالگر غربی، هیچ امنیتی در این کشور، نه برای شهروندان آن و نه برای پناهندگان سیاسی مخالف حکومت اسلامی و غیره بر قرار نشده است. آن چنان وضعیت فاجعه باری در عراق به وجود آورده اند که شیرازه جامعه از هم پاشیده و این کشور از یک سو، به محلی برای آزمایش مدرن ترین سلاح های نابود کننده و از سوی دیگر، تصفیه حساب گروه های اسلامی تروریستی و ناسیونالیستی تبدیل شده است. دولت عراق، نه تنها رابطه خوبی با سران و مقامات جنایت کار حکومت اسلامی دارد، بلکه فراتر از آن، سپاه بدر و نیروهای وابسته به مجلس اعلای عراق به رهبری آیت الله حکیم نیز در ارتش و نیروهای امنیتی عراق سازمان دهی شده اند که قبل از سقوط حکومت صدام حسین، بیش تر آن ها در صفوف سپاه پاسداران ایران آموزش دیده اند. بنابراین، یک احتمال قوی این است آن نیروهایی که برای حمله به ساکنان اشرف از سوی دولت مالکی، ماموریت داشتند از نیروهای طرفدار حکومت اسلامی ایران بودند که صرفا با هدف کشتار مجاهدین و برچیدن اردوگاه اشرف، به آن جا اعزام شده بودند. در غیر این صورت، چه لزومی داشت که با توپ و تانک و نارنجک و غیره به ساکنان بی دفاع این اردوگاه، این چنین یورش وحشیانه ای ببرند. چنین یورشی یادآور یورش وحشیانه نیروهای اسرائیلی به اردوگاه های صبرا و شتیلا در لبنان به پناهندگان فلسطینی است.

در گزارشات آمده است که حمله به کمپ اشرف با «گردان‌ ها زرهی، تکاور، پیاده، پیاده مکانیزه و گردان‌ های واکنش سریع و ضدشورش» شروع شده است. گفته شده است که ۲۵۰۰ نفر از ارتش عراق در این حمله شرکت داشتند.

در آستانه آغاز نهمین سال اشغال کشور عراق توسط ارتش آمریکا و متحدانش، گزارش های منتشره، حاکی از آن است که دست کم 2 میلیون تن از شهروندان این کشور در جریان حملات اشغالگران و گروه های تروریستی اسلامی و ناسیونالیستی جان خود را از دست داده اند.

به گزارش پایگاه اینترنتی خبرگزاری «قطر قنا»، در نتیجه وقایع این کشور، صدها هزار نفر نیز دچار نقص عضو گردیده و بیش از 5 میلیون کودک، یکی از والدین خود را از دست داده اند. بیش از 800 هزار نفر از ساکنین شهرهای مختلف این کشور توسط نیروهای امنیتی عراق و ارتش آمریکا زندانی و بازداشت شده اند و 7 میلیون نفر از ساکنین عراق خانه و کاشانه خود را ترک و در داخل و یا به خارج عراق مهاجرت کرده اند . بنابراین، دولتی که از این دریای خون انسانی سر برآورده و و نوکری دولت های امپریالیستی را می کند، چه انتظاری وجود دارد که مخالفین حکومت اسلامی را سرکوب و کشتار نکند؟

بر این اساس، حمله ارتش عراق به کمپ اشرف، با توافق و چراغ سبز مقامات آمریکایی صورت گرفته است. سکوت دولت های غربی و تنها به این که به دولت عراق توصیه کنند در مقابل ساکنین کمپ اشرف «خویشتنداری» به خرج دهد و یا اظهار «تاسف» کردن، عملا چشم بستن به کشتار اعضای این سازمان است و آشکارا ریاکاری سیاسی است. دولت مالکی، بدون اجازه دولت های غربی و در راس همه دولت آمریکا، جرات نمی کرد روز روشن تمام معیارهای انسانی و قوانین جهان شمول را زیر پا بگذارد و انسان های بی سلاح را کشتار کند و حتی به روزنامه نگاران و گروه های امداد پزشکی نیز اجازه ندهد به آن جا نزدیک شوند. مگر دولت مالکی، این قدرت را از کجا آورده و یک تنه در مقابل جوامع جهانی ایستاده است؟!

در اطلاعیه 35 شورای ملی مقاومت آمده است: «نیروهای عراقی در انتقال مجروحان به بیمارستان کارشکنی و نیروهای آمریکایی در تخلیه مجروحان اقدامی نمی کنند...»

بنا به اطلاعیه شماره 40 دبیرخانه شورای ملی مقاومت در تاریخ 21 فروردین 1390 - 10 آپریل 2011، نيروهای ارتش عراق، در جريان حمله وحشيانه روز 19 فروردين به کمپ اشرف، نیز شماری از اعضای مجاهدین مجروح را به گروگان گرفتند و آن ها با بی رحمی با خود بردند.

بنا به همین اطلاعیه، شماری از اين گروگان ها طی سه روز گذشته، در دست نيروهای عراقی و به خاطر عدم رسيدگی پزشكی جان باختند و شمار جان باختگان به 33 تن رسید. شش گروگان باقی مانده، در حال اعتصاب غذا به سر می برند و از نظر سلامتی وضعيت آن ها وخيم است .

علی ياسری، از دفتر مالكی و ریيس كميته سركوب کمپ اشرف، در زندان خالص شخصا از گروگان ها بازجويی نموده و آن ها را تحت فشار قرار داده است.

شکی نیست تا روزی که اشغالگران غربی در عراق حکم رانی می کنند و دولت های دل خواه خود را به کار می گمارند و حکومت اسلامی ایران نیز بر سر کار است جنایت 19 فروردین علیه ساکنین اشرف، باز هم تکرار خواهد شد. در مقابل این حملات پی در پی مسلحانه ارتش عراق، نمی توان با دست خالی و با اتکا به جسارت و شهامت و شعار دادن و فریاد زدن و قربانی دادن ها ایستاد. ادامه این وضعیت، جز خودکشی سیاسی حاصل دیگری ندارد. بنابراین، ضروری ست که رهبری مجاهدین، سیاست دیگری در رابطه با کمپ اشرف اتخاذ نماید.

در چنین موقعیتی، ضروری ست که رهبری سازمان مجاهدین خلق نیز در رابطه با نیروهای خود که در کمپ اشرف به نوعی محبوس هستند و ارتباطی با جامعه عراق ندارند؛ هم چنین کم ترین تحرکی نیز برای ادامه مبارزه شان علیه حکومت جنایت کار اسلامی در آن جا ندارند تغییر جدی در سیاست هایش به وجود آورد و راه های دیگری را برگزیند. برای مثال، بیش ترین تلاش خود را برای انتقال سریع تر ساکنین اشرف به یک کشور امن تر اختصاص دهد. هر چند که شاید برای برخی از ساکنین اشرف که بیش از دو دهه در این منطقه، زندگی و مبارزه کرده اند جا به جایی شان سخت باشد اما در آن جا به هر بهایی ماندن و گروه گروه قربانی شدن، راهکار مناسبی برای ادامه مبارزه نیست. انتظار تا کی؟!


مسلم است که هر انسان و نیروی آزاد خواه این جنایت دولت و ارتش عراق را محکوم کند و از نهادهای بین المللی بخواهد جان و امنیت ساکنین کمپ اشرف را به عهده بگیرند. بسیاری از اردوگاه های پناهندگان در کشورهای مختلف جهان زیر نظر سازمان ملل متحد قرار دارند چرا سازمان ملل، در مورد کمپ اشرف چنین مسئولیتی به عهده نمی گیرد؟ در حالی که ساکنین این اردوگاه، بر اساس ماده 27 کنوانسیون چهارم ژنو، به عنوان پناهنده به رسمیت شناخته شده است.

در پایان با خانواده ها، دوستان و همرزمان جان باختگان کمپ اشرف، صمیمانه همدردی می کنم و همه می دانیم تا روزی که حاکمیت جنایت کارانه جهموری اسلامی ادامه دارد، نه تنها از درد و رنج و آه و اسف اکثریت مردم ایران کاسته نخواهد شد، بلکه هر روز نیز بیش تر از روز قبل شاهد گرانی، فقر، بی کاری، سرکوب، تبه کاری، ترور و اعدام این حکومت خواهیم بود.

یک درس مهم برای جامعه ما از اشغال عراق و افغانستان توسط دولت های غربی و در راس همه هیئت حاکمه آمریکا، و هم چنین حمله نیروهای عراقی به اردوگاه پناهندگان سیاسی مخالف حکومت اسلامی، قاعدتا باید این باشد که هیچ نیروی اپوزیسیون حکومت اسلامی، به دنبال سیاست ها و عملکردهای دولت های غربی و در راس همه دولت آمریکا نیفتد. آن شخصیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و جریاناتی که دیروز و یا حتی امروز طرفدار حمله نظامی به ایران و هم چنین محاصره اقتصادی این کشور بودند و هنوز هستند اگر کمی منافع شخصی و فرقه ای خود را کنار بگذارند و منافع و مصالح عمومی جامعه را مدنظر داشته باشند باید از وقایع عراق و افغاستان و حمله به کمپ اشرف، درس عبرت بگیرند و به جای این که چشم به سیاست ها و حمایت های این و یا آن دولت امپریالیستی و متجاوز بدوزند، به مبارزه متحدانه کارگران و محرومان و همه مردم آزاده کشور در جهت سرنگونی حکومت اسلامی و برپایی یک جامعه آزاد، برابری، مرفه و انسانی باور داشته باشند!

بهرام رحمانی
bahram.rehmani@gmail.com

دوشنبه بیست و سوم فروردین 1390 - یازدهم آپریل 2011

متن کامل نامه هاشم خواستار معلم زندانی در زندان وکیل آباد درباره شرایط غیرانسانی این زندان


۲۲,۰۱,۱۳۹۰

کمپین بین المللی حقوق بشر- متن کامل نامه هاشم خواستار معلم زندانی در زندان وکیل آباد: زندانیان را برهنه بازرسی می کنند؛خوابیدن زندانیان جلوی توالت و روی پله ها

به دنبال انتشار بخش هایی از نامه هاشم خواستار به رییس قوه قضاییه کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران متن کامل نامه وی را برای اولین بار در زیر منتشر می کند:

ریاست محترم قوه قضائیه سلام علیکم

زندان کتابی است که اگر بنویسی نوشتنش تمام نمی شود و اگر بخوانیم خواندنش تمام نمی شود.

با جدا کردن ما زندانیان سیاسی، از خدمه بند در عمومی چهار بند ۶.۱ و انتقال ما به عمومی شماره سه بند ۶.۱ تصمیم گرفتم نامه ی دوم را به رئیس قوه قضاییه و زیر مجموعه آن بنویسم .

به تاریخ ۸۹/۱۰/۶ به عمومی ۳ که قبلا ممنوع الملاقات ها در آن بودند، منتقل شدیم این بند ۵ روز اول شیشه نداشت که جلوی پنجره پتو آویزان کردیم و همه ی ما سرما خوردیم که تعدادی از ما مجبور شدیم آمپول بزنیم .

طبقه ی بالای این بند عمومی ۲ می باشد که به بند قرصی ها، مشهور است فاضلاب این بند از سقف بند ما مرتب چکه می کرد. به سقف پلاستیک زدیم تا این آب کثیف روی پلاستیک جمع شود و از یک گوشه پایین بریزد ( النظافت من الایمان ) .

ظلع شمالی بند که دارای پنجره است همیشه صدای فرز و آهنگری می آید . آب حمام یا سرد سرد است یا آنقدر داغ است که از شیر آب سرد هم آب داغ می آید، در یک نوبت یکی از هم بندی های که ما نمی دانست شیر آب سرد هم داغ است استفاده کرد و دچار سوختگی شد .

علی رغم اینکه تعداد زیادی زندانی در هر بند است دریغ از یک بوته یا درخت سبز الان بیش از یکسال و نیم از زندانی شدنم می گذرد هیچ گونه سبزه ای ندیده ام مگر زمانی که مرا با دستبند و پا بند به دادگاه یا بیمارستان بردند که در شهر چشمم به درخت و سبزه افتاده در زندان ، زندانی گیاهان و درختان را هم فراموش می کند .

هوا خوری بند ما ( بند ۶/۱) ۸×۳۰ است یعنی ۲۴۰ متر مربع است که به صورت شرقی غربی و دور تا دور آن ساختمان یک تا دو طبقه می باشد و در آذر و دی ماه فقط ۲۰ سانتیمتر کف هوا خوری را آفتاب می گیرد.

این بند ۹ سوئیت ( در هر کدام از ۱۰ تا ۱۷ نفر ) و ۵ عمومی که هر یک از ۱۰ تا ۶۰ نفر زندگی می کنند و به جز عمومی ۴ که زندانیان خدمه هستند و در بند باز است، سایر سوئیت ها و عمومی ها باید به صورت جداگانه از این هواخوری استفاده کنند. در زمستان بدن انسان حداقل ۱۵ دقیقه نیاز به آفتاب مستقیم دارد تا ماده ای به نام ارکسترول را تبدیل به ویتامین د کند تا از راشیتیسم و پوکی استخوان جلوگیری کند، ولی به جرأت می گویم که خیلی از زندانیان این بند در زمستان حداقل ۱۵ دقیقه آفتاب ندارند .

فاضلاب بند ۶/۱ که فاضلاب بند ۵ نیز به آن می پیوندد در ماه معمولا چند نوبت بند می آید که اکثرا کف هوا خوری را آب گرفته و زندانیان به تئنه می گویند به به دریا را به داخل زندان آوردند، البته دریای فاضلاب بود .

یکی از هم بندی های ما ایرانی – فرانسوی است که سه سال در افغانستان زندانی بوده و دولت افغانستان او را تحویل ایران داده است. وی می گفت سال آخر آمریکایی ها بر دولت افغانستان فشار آوردند که صلیب سرخ بر زندان ها نظارت داشته باشد، خیلی خوب شد میوه فراوان داشتیم زیر تخت ها پر از میوه بود. در حالی که در ایران همسر یکی از زندانی ها به یکی از مسئولین زندان گفته بود که خودتان میوه نمی دهید چرا فروشگاه بند ۶.۱ میوه نمی آورد ایشان گفته بودند” اینجا زندان است، هتل که نیست! ”

اگر زندانیان میوه و سالاد می داشتند و هوا خوری در طول روز از بروز بسیاری از بیماری ها جلوگیری می شد و در نتیجه مخارج دارو و درمان برای زندان کم می شد .
بند قرنطینه: خوابیدن زندانیان جلوی توالت و روی پله ها به علت نگهداری بیش از حد زندانی ها
سالن ۴ بند قرنطینه که در تیر ماه ۸۷ آنجا بودم ۲۰۰ متر مربع مساحت و ۲۰۰ نفر جمعیت داشت که می گفتند به ۲۵۰ نفر رسیده و در تاریخ ۸۹/۹/۱۳ ، ۴۵۶ زندانی داشته که سرانه هر فرد از فضای آن نیم متر مربع می باشد و این مساحت فقط گنجایش نصف گوسفند را در آغول دارد. قبلا که هوا گرم بود از هوا خوری که وسایل ورزشی درآن نصب بود و ایرانیت روی آن گذاشته بودند استفاده می کردند، اما با سرد شدن هوا دیگر از آن استفاده نمی کنند و مجددا با گذاشتن بخاری، به عنوان فضای اسکان زندانیان استفاده می کنند.

سالن ۴ بند قرنطینه هشتاد تخت یکنفره دارد که به صورت دو نفره از هر تخت استفاده می کنند و زندانیان به صورت کتابی فشرده و بین تخت ها و زیر تخت ها می خوابند. سالن ۱ که مخصوص افراد معتاد است در آن زمان ۳۰۰ نفر و اکنون به روایتی ۱۱۰۰ نفر زندانی دارد. در سالن ۴ بند ۵ که ۱۳ اتاق ۱۵ تختی دارد، جمعیت آن به ۹۵۰ نفر رسیده است که در مسجد و جلوی توالت ها می خوابند و سالن ۱ و ۲ و ۳ هم بهتر از سالن ۴ نیست. بند ۴ هم آنقدر زندانی دارد که جلوی توالت و روی پله ها و ایستگاه پله ها می خوابند هنگام حمام یکنفر زیر دوش و ۱۰ نفر در صف هستند .

سرپرست سابق بند ۶.۱ مرتب به مولوی های اهل سنت متعرض می شد که ریشتان را کوتاه کنید که آنها می گفتند در حد یک مشته در مذهب ما واجب است و ایشان به آنها گفته ریش شما دل ما را سیاه میکند. ( این همه نا به سامانی ها و اعدام ها دلش را سیاه نمی کند ولی ریش مولوی ها دلش را سیاه می کند )

کوتاه کردن اجباری ریش رهبران زندانی اهل تسنن / تبعیض در تماس تلفنی زندانیان

ریش یکی از مولوی های هم بند مرا که به زندان تربت جام منتقل شده است به زور کوتاه کرده اند که او هنگام کوتاه کردن ریشش مرتب گریه می کرده است مگر زدن ریش در زمان رضا خان مشکل مملکت را حل کرد که اکنون کوتاه کردن آن مشکل مملکت را حل کند .

زندانیان در بندهای مشاوره ۲ و ۳ هر روز ۱۰ دقیقه و در بندهای ۴ و ۵ هر روز ۵ دقیقه و در بند ویژه روحانیت هر روز ۱ تا ۲ ساعت سهمیه مکالمه تلفنی دارند در حالیکه در عمومی ۳ بند ۱/۶ قبلا ۴ روز در هفته و اکنون ۳ روز در هفته هر نوبت ۱۰ دقیقه حق مکالمه تلفن دارند و مولوی های اهل سنت قبلا در هر هفته فقط ۱۰ دقیقه و اکنون در اتاق ما هفته ای ۲ نوبت ۱۰ دقیقه حق تلفن دارند . تبعیض تا کجا !؟ هرجا تبعیض هست بی عدالتی هست پس ظلم هست و جایی که ظلم هست آزادی و دموکراسی نیست .

۹۰% زندان به وسیله زندانیان اداره می شود. زندانیان خدمه از امتیازاتی مثل تلفن بیشتر و حمام در ساعت جدا برخوردارند و زمانی که غذا تقسیم می شود ابتدا سهم وکیل بند و خدمه در بیشتر بندها ( به غیر از بند ما ) برداشته می شود. ملاقات حضوری برای خدمه به جای هر ۶ هفته هر ۴ هفته یکبار و ملاقات شرعی به جای هر ۳ هفته هر ۲ هفته یکبار می باشد. ولی یک عده از خدمه مانند رابط بهداری ۲۴ ساعت باید کار کنند و در پایان هفته به ازای آن معادل ۱۵۰۰ تومان سیگار دریافت کنند، استثمار از این هم بیشتر وجود دارد ؟!

زندانیان زیادی دیدم که به خاطر سرمای خیابان و گرسنگی ، از این که به زندان افتاده بودند خوشحال بودند و زندانیانی دیدم از این که آزاد می شدند ناراحت بودند و حتی کرایه رفتند به روستا و شهرشان را نداشتند.

اما این مورد جالب است که یکی از زندانیان که ۵۰ سال سن دارد و صاحب ۴ فرزند می باشد و به جرم سرقت در زندان است می گوید اگر ماهیانه سیصد هزار تومان به من بدهند حاضرم ۳۰ سال حبس را تحمل نموده و در زندان کار کنم . بارها او را هنگامی که به خانواده اش تلفن می زند، دیده ام که همچون کودکان گریه می کند. دل هر بیننده ای را به درد می آورد بله تخم مرغ دزدها را به زندان می اندازند و با دزدان میلیاردی بیت المال مدارا می کنند .

آیا با این تراکم زیاد زندانیان، می شود طبقه بندی زندان را که جزء آیین نامه زندان است اجرا کرد ؟!

نتیجه این می شود که ۳ نفر را از کنار من می برند و اعدام می کنند و هم بندی های من شاهد هستند که چه خواب های وحشتناکی دیده و در خواب چنان جیغ می کشم که همه را از خواب بیدار می کنم .

آن خانم آلمانی به یاد اردوگاه های مرگ هیتلر می افتد

زندان وکیل آباد مشهد، قبل از انقلاب دارای ۴ بند بوده که به وسیله مهندس آلمانی ساخته شده است که حدودا ۱۵۰۰ زندانی داشته و همچون پارک بوده است.

به گفته مسئولین فعلی این زندان برای ۲۵۰۰ زندانی ساخته شده، در حالی که به گفته خود مسئولین در حال حاضر حدود ۱۳۰۰۰ زندانی دارد و تنها امسال نسبت به پارسال ۴۵۰۰ زندانی به آمار زندانیان اضافه شده است.

اگر اشتباه نکنم برتراندراسل فیلسوف فرانسوی می گوید شما جوان فلج را به من دهید من از او قهرمان دو می سازم .حال از شما می پرسم اگر قهرمان دو کشور را مدتی در این زندان نگهداری کنند به غیر از جوانانی افلیج چیزی دیگری تحویل می دهند ؟!

اگر زلزله ای بیاید نجات زندانیان که هیچ، چگونه کارمندان زندان را نجات می دهید؟

اگر آن خانم مهندس آلمانی زنده باشد و او را بیاورند که زندان را ببیند چه احساسی خواهد کرد؟ من فکر می کنم اگر سکته نکند، به یاد اردوگاه های مرگ آلمان هیتلری می افتد.

کدام کشور دارای دموکراسی چنین زندان هایی دارد ؟ خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد. آیا این زندان اسلامی و زیباست؟

مگر حضرت علی ( ع ) که حکومتش از ایران تا مصر بود زندانی داشت ؟

چنین زندانی نتیجه اش تجاوزات جنسی و قتل های مکرر توسط خود زندانیان است. در ۸۹/۱۱/۱۵ یک زندانی به وسیله دیگری به قتل می رسد. زندان گوانتانامو خارج ازخاک آمریکا است و اگر زندانیان به امراض گوناگون مبتلا باشند به مردم آمریکا منتقل نمی شود ، ولی این زندان در داخل شهر مشهد قرار دارد و روزی حداقل ۲۰۰ نفر ورودی دارد که چنانچه این زندانیان به بیماری های مختلف دچار شوند که می شوند و در انواع خلاف کاری ها تخصص ببینند که می بینند، چه می شود؟!
به گفته ی نماینده مجلس زورگیری بیداد می کند، آقایان اگر به زندانیان رحم نمی کنید به خودتان رحم کنید شما از کجا می دانید بیماری به همسر و فرزند شما منتقل نمی شود و یا فرزند و همسر شما به دام خلافکاران نمی افتند؟

حکومت افغانستان که مجبور شده به صلیب سرخ اجازه بازدید از زندان هایش را بدهد به نفع دولت و زندانی شده یا به ضررشان؟ زندانیان افغانستان با آن شرایط استاندارد جذب دولت می شوند یا دشمن دولت؟ چرا دولت ایران اجازه نظارت بر زندان ها را به سازمان های حقوق بشر داخل و خارج نمی دهد؟

اگر ۱۵۰۰ زندانی در رژیم شاه به ۱۰۰۰ نفر تقلیل می یافت آن وقت هم NGO ها اجازه بازدید نمی داد ؟! ( در رژیم شاه اکثر شهرهای خراسان از جمله چناران ، شاندیز و سرخس و … اصلا زندان نداشتند، در حالیکه اکنون چناران حدود ۵۰۰۰ زندانی دارد.)
مسلما نه تنها اجازه بازدید می داد که برای سایر کشورها الگو می گردید و زندانیان هم خجالت زده می شدند که چرا از قانون اطاعت نکرده و به زندان افتاده اند. NGO های مستقل نشانه توسعه یافتگی آن کشور است. کدام کشور دارای دموکراسی چنین زندان هایی دارد؟

یکی از زندانیان به نام احمدشاه نادری ( افغانی ) تعدادی شپش با خودش برده بود که در ملاقات حضوری به خانواده اش نشان دهد که چطور جایی زندگی می کند اتفاقا گرفتار مأمورین بازرسی می شود او را نزد یکی از مسئولین زندان می برند و به او می گویند “می توانی ۵۰۰ شپش در پنج شب بیاوری ؟” می گوید می توانم و او هر شب به راحتی ۱۰۰ شپش نزد مسئول مربوطه می فرستد و سرانجام با ۱۰۷ گرم کریستال همراه با ۶۲ نفر دیگر در ۸۹/۵/۱۹ اعدام شد.

آقای جواد لاریجانی فرد شجاعی است! من به ایشان تبریک میگویم!

آیا این زندان که مشابه آن در ایران کم نیست ننگ ملت ایران و بشریت نیست ؟! زندان آیینه تمام نما از نحوه اداره کشور است و کشور هم بهتر از این اداره نمی شود، به کجا می رویم ؟!

آقای محمد جواد لاریجانی، رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه آدم بسیار شجاعی هستند که در سازمان ملل از رعایت حقوق بشر در ایران از جمله زندان ها دفاع می کند!

با این وضعیت زندان ها و زندانی ها من به ایشان تبریک می گویم!

هتک حرمت و برهنه کردن زندانیان: داخل شورت را هم دست میکنند و میگردند

زمانی که به ملاقات حضوری می رویم یا به هر دلیلی ما را از زندان بیرون می برند ( دادگاه یا بیمارستان ) در مراجعت ما را در اتاق بازرسی به جز یک شورت، لخت می کنند و داخل شورت را نیز نگاه کرده و به دقت بازرسی می کنند و دستی هم به داخل … زندانی می کنند.

تاریخ به یاد دارد که به دستور آقا محمد خان قاجار به لطفعلی خان زند تجاوز کردند و این ننگ تا ابد برای خان قاجار باقی ماند و از جوانمردی خان زند نکاست . آنها که به دست و پای آزادی خواهان دستبند و پابند می زنند و به جوان ها تجاوز می کنند و داخل مقعدشان را نیز بازرسی می کنند جز ننگی ابدی برای خود باقی نمی گذارند .


شیر را بر گردن ار زنجیر بود بر همه زنجیر سازان میر بود

نمی خواهم از خودم دفاع کنم ولی با توجه به اینکه نماینده معلمان هستم و مسئله شأن و منزلت معلم در کار است این جمله را می نویسم:

۱۰ مرتبه مرا با پابند و دستبند و لباس زندانی به بیمارستان و پزشکی قانونی بردند که بارها به خاطر ترافیک مرا به دنبالشان در خیابان ها کشاندند. این شعر مولانا را می خوانم :
عار نبود شیر را از سلسله نیست ما را از قضای حق گله

شیر را بر گردن ار زنجیر بود بر همه زنجیر سازان میر بود


از اتاق ما تا کنون دو تبعه اهل آفریقا ۸۹/۵/۱۹ آکاسی اکابه از غنا و پل چیندو ۸۹/۸/۵ از نیجریه به جرم حمل مواد مخدر اعدام شدند، آیا بهتر نیست حتی اگر تبادل مجرمین بین دو کشور امضا نشده باشد آنها را با حکم صادره و بعد از گرفتن هزینه دادرسی و جریمه تحویل کشورشان داد تا آن کشور هر طور می خواهد با آنها رفتار کند .


در سال ۱۳۵۳ در دانشگاه ارومیه درسی به نام ترویج کشاورزی با رئیس دانشگاه دکتر جعفر راثی داشتیم که بعضی مواقع به بحث سیاسی تبدیل می شد، یکبار ایشان گفت شما باید خود را با وضع موجود تطبیق دهید که من گفتم شرایط موجود را تغییر می دهیم و جوان آن روز که اکنون نزدیک ۶۰ سال سن دارد و معلم بازنشسته است با همان حرارت شور عشق و با تمام بیماری هایی که در زندان به سراغش آمده در بند ۶.۱ زندان مرکزی مشهد ( زندان وکیل آباد )، فریاد می زنم:


«من تغییرمی دهم پس هستم.»

زمستان ۸۹ – بند ۶.۱ زندان مرکزی مشهد


نماینده معلمان در کانون صنفی فرهنگیان خراسان – سید هاشم خواستار
زنده باد زندان تا برقراری دموکراسی