نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۳ آبان ۲۸, چهارشنبه

77.8‌میلیون نفر تنها 23 میلیون نفر یعنی از هر 3 ایرانی تنها یک نفر شاغل است و 54 میلیون ایرانی هیچ نقشی در اقتصاد کشور ندارند.

بانک مرکزی در حالی جدیدترین گزارش نماگرهای فصل بهار را منتشر کرد که هزینه دولت همچون فصل گذشته دو برابر درآمد و از سوی دیگر کسری بودجه به 18 هزار میلیارد تومان رسیده است.

به گزارش میزان، جدیدترین گزارش نماگرهای فصل بهار بر روی خروجی سایت بانک مرکزی قرار گرفت، در این گزارش آمده است از جمعیت 77.8‌میلیون نفر تنها 23 میلیون نفر یعنی از هر 3 ایرانی تنها یک نفر شاغل است و 54 میلیون ایرانی هیچ نقشی در اقتصاد کشور ندارند.

همچنین طبق گزارش منتشر شده از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران نشان می دهد که دولت در فصل بهار سال جاری 18.6هزار میلیارد تومان کسری تراز عملیاتی داشته است. 

از سوی دیگر این گزارش نشان می دهد که درآمد دولت در سه ماهه نخست سال جاری 16 هزار میلیارد تومان بوده است در صورتی که هزینه 33.2 هزار میلیارد تومان یعنی دو برابر درآمد است. این در حالی است که در فصل گذشته نیز هزینه دولت دو برابر درآمدش بود. با چنین تفاسیری می توان دریافت که مدیریت مالی دولت که وزارت اقتصاد و دارای عهده دار آن است در این زمینه موفق عمل نکرده است.

همچنین طبق گزارش منتشر شده از سوی بانک مرکزی 13.9‌هزار‌میلیارد تومان واگذاری دارایی سرمایه‌ ای و 0.3‌ میلیارد تومان تملک دارایی سرمایه‌ ای، 13.9‌هزار‌میلیارد تومان رقم مربوط به خالص واگذاری دارایی‌های سرمایه‌ ای دولت در سه ماه نخست سال جاری است.

در حالی که 11.8‌هزار‌میلیارد تومان کسری تراز عملیاتی دولت در سه ماهه نخست سال گذشته بوده است بنابراین با چنین آماری می توان دریافت که 58 درصد کسری بودجه دولت نسبت به بهار سال گذشته رشد داشته است.

البته ناگفته نماند که درآمد دولت در سه ماهه نخست سال جاری در مقایسه با مدت زمان مشابه سال گذشته 26 درصد و هزینه ها نیز 37 درصد رشد داشته است که خروجی این درآمد و هزینه ها 18.6 هزار میلیارد تومان کسری بودجه بوده است.

با توجه به گزارش منتشر از سوی بانک مرکزی نرخ بیکاری در فصل بهار امسال 10.7 درصد بوده است که نرخ بیکاری در شهرها 12‌درصد و در روستاها 7.5‌ درصد استخراج شده است.

این در حالی است که نرخ بیکاری در گروه سنی 15 تا 29 سال 22.2 و به طور کلی در میان جوانان 15 تا 24 سال 24.8 درصد بوده است.

همچنین طبق گزارش منتشر صادرات کالا 23‌ میلیارد دلار و واردات 14.6‌میلیارد دلار و به این ترتیب تراز بازرگانی کشور 8.5‌میلیارد دلار بوده است. 

تراز حساب جاری 7‌ میلیارد دلار و کل بدهی‌های خارجی در پایان خرداد سال جاری 6.4‌ میلیارد دلار و متوسط نرخ دلار امریکا در بازار بین بانکی 2551 تومان بوده است. 

نرخ رشد نقدینگی خرداد سال جاری نسبت به اسفند سال گذشته 3.9‌ درصد، نرخ رشد پول در این دوره منفی 4.1‌ درصد، رشد شبه‌پول 5.9‌ درصد و نرخ رشد سپرده‌های بخش‌غیردولتی 4.9‌ درصد بوده است.

نابودی جنگل های شمال: حکومت اسلامی جنگلها و شالیزارهای شمال را به یک ویلا بزرگ برای ثروتمندان تبدیل کرد

نابودی جنگل های شمال: حکومت اسلامی جنگلها و شالیزارهای شمال را به یک ویلا بزرگ برای ثروتمندان تبدیل کرد

















هارمر مدعی شده است: پهپادی که داعش ادعای به دام انداختن آن را کرده است، بسیار شبیه به پهپاد «مهاجر-4» ایران است. حضور پهپاد ایران در داخل خاک عراق نشان می‌دهد که ایران با داعش درگیر شده است.

iranDroneISIS4.jpg
ایسنا - با توجه به اینکه پهپادها (هواپیماهای بدون سرنشین) برای حمله به داعش در آسمان عراق به پرواز درمی‌آیند، اکنون این گروه ادعا می‌کند یکی از پهپادهای ایرانی را به دام انداخته است.
به گزارش ایسنا، آنا به نقل از روزنامه آمریکایی دیلی‌بیست گزارش داد: جنگجویان داعش ادعا می‌کنند تونسته‌اند یکی از پهپاد‌های ایران را به دام بیندازند؛ داعش از اوایل بامداد امروز، عکس‌های این پهپاد را در رسانه‌های اجتماعی منتشر کرده است.
iranDroneISIS3.jpg
این گروه اعلام کرده است که این پهپاد را در استان دیاله عراق سرنگون کرده است.
«کریستوفر هارمر» کارشناس «مؤسسه مطالعات جنگ» آمریکا اعلام کرد عکس‌های منتشر شده از این پهپاد نشان می‌دهد که 100 درصد متعلق به آمریکا یا ناتو نیست.
iranDroneISIS2.jpg
این گزارش می‌افزاید: پهپادهای ایران علاوه بر حمایت از دولت و مبارزان شیعه در عراق، در کنار پهپادهای آمریکایی و نیروهای ائتلاف، از اوایل تابستان امسال در آسمان عراق شروع به گشت‌زنی کردند. اگر داعش واقعاً توانسته باشد پهپاد مهاجر-4 را به دام بیندازد، این نخستین باری نیست که آنها تجهیزات نظامی دشمنانشان را می‌ربایند.
هارمر به این موضوع تاکید کرد که داعش توانسته است توانایی خود در ساقط کردن بالگردها و جنگنده‌های سوریه را هم نشان دهد.
وی افزود: فرض کنیم که پهپادی به دست داعش افتاده است، اما آنها بدون داشتن تجهیزات مناسب برای تعمیر و راه‌اندازی پهپاد «مهاجر-4»، نمی‌توانند کاری کنند و فقط می‌توانند با آن عکس یادگاری بگیرند.
هارمر همچنین گفت: اگر داعش بتواند واحد فرماندهی و کنترل پهپاد را در اختیار بگیرد، یک یا دو بار می‌تواند از آن استفاده کند اما این گروه نمی‌تواند از پهپاد به طور مؤثر استفاده کند.

سازمان ملل از نقض جدی حقوق بشر در ايران ابراز نگرانی کرد، فدراسيون بين‌المللی جامعه‌های حقوق بشر و سازمان‌های عضو آن

سازمان ملل از نقض جدی حقوق بشر در ايران ابراز نگرانی کرد، فدراسيون بين‌المللی جامعه‌های حقوق بشر و سازمان‌های عضو آن

فدراسيون بين‌المللی جامعه‌های حقوق بشر و سازمان‌های عضو آن، جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران و کانون مدافعان حقوق بشر، از تصويب قطعنامه ديروز در کميته سوم مجمع عمومی سازمان ملل استقبال کردند. در اين قطعنامه سازمان ملل "نگرانی عميق خود را از نقض جدی، مداوم و مکرر حقوق بشر" در ايران، به ويژه "شمار هراس‌برانگيز اعدام‌ها و افزايش اعدام‌ها بدون توجه به موازين بين‌المللی محافظتی، از جمله اعدام در انظار عمومی" ابراز کرد.
فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر
و سازمان های عضو آن
جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران
کانون مدافعان حقوق بشر
پيام مشترک رسانه ای
ايران:
سازمان ملل از نقض جدی حقوق بشر در ايران ابراز نگرانی کرد
http://www.fidh.org/16500
پاريس، ۲۸ آبان ۱۳۹۳ (۱۹ نوامبر ۲۰۱۴)، سازمان های ما از تصويب قطعنامه ديروز در کميته سوم مجمع عمومی سازمان ملل استقبال می کنند. در اين قطعنامه سازمان ملل «نگرانی عميق خود را از نقض جدی، مداوم و مکرر حقوق بشر» در ايران، به ويژه «شمار هراس برانگيز اعدام ها و افزايش اعدام ها بدون توجه به موازين بين المللی محافظتی، از جمله اعدام در انظار عمومی» ابراز کرد. دولت های عضو سازمان ملل دولت ايران را فراخواندند از جمله به اعدام کودکان پايان دهد، شکنجه را ملغا کند، به هرگونه تبعيض عليه جوامع قومی و اقليت های دينی و ديگر موارد نقض حقوق بشر عليه زنان آنها خاتمه و به سرکوب آزادی ها پايان دهد، و همکاری با کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل را گسترش دهد.
عبدالکريم لاهيجی، رييس فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر، گفت: «فراخوانِ فراگيرترين نهاد سازمان ملل نشان می دهد که وضعيت حقوق بشر در ايران هنوز باعث نگرانی جدی و به حق شايسته توجه جهانيان است. ما از دولتمردان ايران می خواهيم با اجرای فوری توصيه های اين قطعنامه تعهد جدی خود را به حقوق بشر به نمايش بگذارند.»
پيش از گفتگوهای مربوط به اين رأی مهم سازمان ملل، سازمان های ما با نمايندگان بسياری از کشورهای عضو مجمع عمومی سازمان ملل ديدار کردند و ضمن طرح نگرانی های اصلی ما در باره وضعيت حقوق بشر در ايران خواهان پشتيبانی آنها از اين قطعنامه شدند. ما از اين واقعيت استقبال می کنيم که قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل بسياری از توصيه هايی را که در بيانيه اعلام مواضع خود به هیأت های نمايندگی سازمان ملل ارايه کرديم در برگرفته است.

قطعنامه سازمان ملل با رأی موافق ۷۸ کشور، رای منفی ۳۵ کشور و رای ممتنع ۶۹ کشور به تصويب رسيده است. انتظار می رود اين قطعنامه در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در ماه دسامبر مورد تاييد قرار بگيرد.

پارلمان اسپانیا با تصویب طرحی از دولت این کشور خواست، در چارچوب سیاست‌های اتحادیه اروپا مقدمات به رسمیت شناختن کشور فلسطین را فراهم کند

صدای آلمان
پارلمان اسپانیا با تصویب طرحی از دولت این کشور خواست، در چارچوب سیاست‌های اتحادیه اروپا مقدمات به رسمیت شناختن کشور فلسطین را فراهم کند. طرح نمایندگان برای دولت اسپانیا الزام‌آور نیست.
روز سه شنبه (۱۸ نوامبر / ۲۷ آبان) نمایندگان پارلمان اسپانیا طرحی را تصویب کردند که بر اساس آن، دولت این کشور موظف است در چارچوب سیاست‌های اتحادیه اروپا برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین تلاش کند.

۳۱۹ تن از نمایندگان پارلمان به این طرح رای مثبت دادند، تنها دو نماینده با آن مخالفت کردند. این طرح از سوی حزب اپوزیسیون کارگران سوسیالیست اسپانیا مطرح شده بود و حزب حاکم خلق نیز پس از چند اصلاحیه، با آن موافقت کرد.
مصوبه پارلمان اسپانیا برای دولت الزام‌آور نیست اما بعد نمادین آن برای حل بحران خاورمیانه پر اهمیت است. اکثر کشورهای اروپایی خواستار ایجاد کشور فلسطینی هستند و آن را تنها راه حل موثر برای حل بحران خاورمیانه می‌دانند.
پیشتر بریتانیا و ایرلند نیز طرح‌های مشابهی را تصویب کرده بودند. تنها دولت سوئد در روز ۳۰ اکتبر به طور رسمی کشور فلسطین را به رسمیت شناخت.
فلسطینی‌ها خواستار تشکیل کشوری مستقل در کرانه‌ی باختری رود اردن، شرق بیت‌المقدس و نوار غزه هستند. اسرائیل با وجود چنین کشوری مخالف است.

سیمای تاریخی و حقیقی یک قدیس کوششی برای تماشای روزگار و سرگذشت حقیقی و زمینی امام رضا (قسمت سیزدهم) اسماعیل وفا یغمایی

سیمای تاریخی و حقیقی یک قدیس کوششی برای تماشای روزگار و سرگذشت حقیقی و زمینی امام رضا (قسمت سیزدهم) 
اسماعیل وفا یغمایی


توضیح.آنچه میخوانید بخشهای یازدهم تا بیست و چهارم سومین مجموعه کار تحقیقی مفصل من بر روی تاریخ اسلام و ایران و تطبیق این دو بر یکدیگر با نام تاریخ مقدس شیعه است . بخشهای یازدهم تا بیست و چهارم اختصاص به روزگار زاد و زیست امام رضا ووقایع تاریخ ایران در این دوران دارد.امام رضااگر نه نامدار ترین بلکه یکی از نامدارترین امامان مقدس شیعه و مزار او پر ازدحام ترین زیارتگاه در سراسر جهان است است.حرم او هفتاد هکتار مساحت دارد و سالانه بیست و پنج میلیون نفر به زیارت او می ایند و در روز تولدش سه میلیون نفر به زیارت او می شتابند. و بیست هزار خادم و مامور تمام وقت کار حفظ و نگهداری حرم را بر عهده دارند. نود درصد زمینهای کشاورزی استان خراسان (استانی بامساحتی معادل 313.335 کیلومتر مربع)کمی کمتر از مساحت فرانسه(40674843کیلومتر مربع) و بیش از دو برابر مساحت انگلستان(130395کیلومتر مربع) متعلق به استانقدس رضوی و باصطلاح در مالکیت امام رضااست.روزگار او معاصر با بسیاری حوادث منجمله بزرگترین جنبش تاریخ ایران یعنی جنبش بابک خرمدین علیه امپراطوری اسلامی است.کوشش میکنیم با چشم تاریخ و در گذر از تاریخ روزگار امام رضا و خود او را بنگریم.خواندن این مجموعه به شما یاری میدهد تا بتوانید دیگر بخشهای تاریخ ایران را بهتر حس کنید..........
مهاجرتهای علویان به ایران در زمان ولایتعهدی امام رضا و بعد از آن.ماجرای کاروان علویان و آمدن کاروانی از علویان و برادران و خواهران امام رضا به ایران
در گوشه دیگری از ایران در شهر قم حرم پر شکوه خواهر امام رضا فاطمه معصومه برگ دیگری از تاریخ سالهای آغاز قرن سوم هجری را باز میگوید. آرامگاه خواهر امام رضادر میان بقعه با بلندی ۲۰/۱ و طول و عرض ۹۵/۲ در ۲۰/۱ متر قرار گرفته و با کاشی‌های نفیس و زرفام (آغاز قرن هفتم پوشیده شده‌است. گرداگرد مرقد ، دیواری به بلندی دو متر و طول و عرض تقریبی (۸۰/۴، در , ۴۰/۴) قرار دارد که در سال ۹۵۰ بنا گردید و با کاشی معرق آراسته شد. که اکنون این دیوار با ضریح مشبک از جنس نقره پوشیده شده‌است. رونق نخستین حرم به قرن هفتم باز میگردد در زیر گنبد بجز چهار شاه صفوی، شاه عباس دوم، شاه صفی،شاه سلیمان ، شاه سلطان حسین و دو شاه و چند شاهزاده قاجار ، فتحعلیشاه و محمد شاه قاجار ومهد علیا مادر ناصر الدینشاه و چند تن دیگر، 5 تن از امام زادگان و همراهان خواهر امام رضا (فاطمه معصومه)در سفر قم مدفون هستند که میمونه، دختر موسی مبرقع نوه امام جواد ، ام محمد دختر موسی مبرقع، قاسم دختر کوکبی از نوادگان امام سجاد ،ام حبیب کنیز ابوعلی نوه امام رضا و ام اسحاق کنیز محمد بن موسی مبرقع از آن جمله آن‌ها هستند.
گروه دیگر که در جوار حرم مدفونند علمای شیعه هستند؛ مشهورترین مزار "آیت‌الله بروجردی" است.
مقابل آن در مسجد بالاسر حرم، چند قبر قرار دارد در اینجا مزار " مرتضا مطهری"، "علامه طباطبائی"، "آیت‌الله بهاءالدینی"، "آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری" (موسس حوزه علمیه قم)، "آیت‌الله بهجت" و ... قرار دارد.
در سمت صحن اتابک وسط حیاط، سنگ قبر مرتفع "قطب‌الدین راوندی"، از علمای شیعی قرن ششم قرار دارد. در حجره‌های صحن اتابک افراد مشهوری دفن هستند؛ در یکی از آنها مزار "دکتر مفتح" واقع شده است.
آن طرف حیاط نیز در یکی دیگر از حجره‌ها مزار "شیخ فضل‌الله نوری" قرار دارد؛
دسته دیگر از افرادی که در این مکان دفن شده اند ؛ "پروین ‌اعتصامی" و پدرش، یوسف اعتصامی است. ازقبر "علی‌اصغر اتابک"، صدر اعظم ایران در زمان ناصرالدین شاه و "مظفرالدین شاه" نیز باید یاد آورد اما سرگذشت اصلی ترین شخصیت این مجموعه فاطمه معصومه خواهر نامدار امام رضاچگونه است.
ماجرای فاطمه معصومه خواهر امام رضا.كاروانى شگفت وسرنوشتى اندوهبار
در كشاكش ماجراهاى مقر فرمانروائى مامون در مرو، وشورش و التهاب مخالفان ولايتعهدى امام رضا در بغداد ، وچرخش سياست مامون، كاروانى متشكل از شمارى از برادران و خواهران امام رضا و علويان و هواداران آنان از مدينه به سوى ايران حركت كرد تا خود را به مقر خلافت مامون و جائى كه برادر و بزرگ خاندانشان به عنوان وليعهد در كنار مامون زندگى مى كرد برساند. سيماى شاخص اين كاروان فاطمه (معصومه) خواهر امام رضا و زنى است كه منابع شيعه او را از زمره محدثان و دانايان شيعه معرفى كرده اند.
براى چه اين كاروان از مدينه حركت كرد؟
.برای چه این کاروان در کشاکش میان مامون و فضل ابن سهل و امام رضا از مدینه به سوی مرو حرکت کرد؟
- آياهمانطور كه منابع شيعى مى نويسند مقصود از اين سفر ديدار خواهر امام رضا با او بوده است ؟

قم. حرم حضرت معصومه
-آيا چنانكه برخى ديگر نوشته اند، نزديكان امام رضا براى بيعت با او به عنوان وليعهد روانه مرو شده بودند؟
-ایا امام رضا شخصا از آنها دعوت کرده بود تا از مدینه به مرو بیایند؟
آيا اگر از زواياى ديگر، ماجرا را بنگريم نمى توانيم به اين نتيجه برسيم كه:
برادران و خواهران و اصحاب امام رضاپس از شنيدن اخبار:
ــ تعويض سمبل عباسيان(رنگ سياه) به سمبل علويان(رنگ سبز)
ــ اعلام ولايتعهدى على ابن موسى
ــ ازدواج او با خواهر خليفه
وامثال اين قضايا ساده دلانه و فارع از بازیهای خطرناک و خونین سیاسی ،تصميم گرفته اند حال که ستاره اقبال علویان در حال طلوع است به مرو پايتخت اقبال علويان كوچ كنند. كوچ جمعى از اقوام درجه اول امام رضا به اين ظن دامن مى زند. با اين همه علت حركت اين كاروان چندان روشن نيست. منابع شيعى با قرنها تلاش عالمان مذهبى، طبق معمول و سنت، مه و ابرى غليظ از عاطفه و احساس مذهبى را بر اين ماجرا پراكنده اند كه در ميان اين مه و ابر سرگذشت واقعی كاروان گم و بى نشان شده و پى گيرى تاريخى چندان آسان نيست. اما آنچه روشن است اين است كه اين سفر در شرايطى نامناسب و در حاليكه دربار مامون در حال تغيير سياست بود انجام شد و بسيارى از مسافران اين كاروان در نقاط مختلف به دليل بيمارى و يا آنچنان كه برخی منابع مى نويسند به دست عاملان مامون و راهزنان یا عاملان مامون در هیئت و لباس راهزنان جان باختند.
شمارى از ششهزار آمامزاده اى( بنا بر گزارش سازمان مقابر و اماكن متبركه) كه در ايران زندگى را به پايان رسانده اند و فضای ایران را قرنها و تا کنون از غلظت مذهبی و باورهای شگفت پر کرده اند از اعضاى اين كاروان و يا فرزندان و نوادگان اعضاى اين كاروانند كه اصل و نسبشان به موسى ابن جعفر مى رسد . این کاروان اگر چه هرگز به مقصد نرسید اما موجب شد تا امامزادگان بسیاری در گوشه و کنار ایران سر بر آورند و قرنها قبه و بارگاهشان مورد اقبال عموم و نیز رونق بازار ملایان وباعث اقبال مذهب گردد.

تعداد کاروانیان
تعداد كاروانيان زياد بود و در منابع مختلف، بخصوص منابع فراوانى كه در باره ، خواهر امام رضا وجود دارد به نام و نشان كاروانيان مى توان دسترسى پيدا كرد. اعضاى اين كاروان در اساس دو دسته بودند.
1- اعضاى علوى و هم خونان امام رضا.
2- اعضائى كه از هواداران و دوستان علويان بودند.

داخل حرم حضرت معصومه
در مورد گروه نخست ،به همراه خواهر امام رضابيست و سه نفر علوى از خاندان موسى ابن جعفرشامل برادران و برادرزادگان از زمره مسافران كاروان بودند. نام برخى از برادران امام رضا ‏به نقل از ابراهيم ابن حرب فوعى (مولف بحر الانساب ــ نسخه هاى عكسى مركز احياء ميراث اسلامى) عبارتست از:

1- فضل 2- على 3- جعفر 4- هادى 5- قاسم 6- زيد
به نظر مى رسد«هادى‏» تصحيف «هارون‏» باشد. چون در کتابهاى مربوط به انساب از هادى به عنوان يكى از فرزندان موسى ابن جعفر نام برده نشده است. بجز اين موسى ابن جعفر به غير از على ابن‏ موسى‏ فرزند ديگرى به نام على نداشته است . همچنين مولف بحر الانساب در مورد زيد النار اشتباه كرده است چون زيد معروف به زيد النار ( زيد اتش افروز) كه در بصره قيام كرده بود وخانه هاى عباسيان و طرفداران آنها را به آتش مى كشيد در آن هنگام دستگير شده و نزدامام رضا به مرو فرستاده شده بود .بدين ترتيب چهار تن ازشش تنافراد فوق همراه كاروان بوده اند. مقبره ای بنام سید ابراهیم فرزند برهان الدین نوه امام زین العابدین در نیمه راه چالوس وجود دارد که به امامزاده سپهسالار معروفست و گویند سرپرست این کاروان بوده است

علاوه بر مردان، زنانى نيز از مسافران كاروان بودند.اسامى برخى از آنان عبارتست از :
ميمونه، فاطمه صغرى و خديجه خاتون و... (دختران امام كاظم) و سلطانه موصليه‏ كه خدمتگار و خواهر امام رضا بود. طبيبى بنام سيد مرتضى نيزكه از خاندان علوى بود و كار طبابت كاروان را به عهده داشت كاروان را همراهى مى كرد.

در باره فاطمه معصومه خواهر امام رضا

فاطمه معصومه خواهر تنی امام رضا ست.آنها از سوی پدر و مادر خواهر و برادر تنی هستند.مادر امام رضا ومعصومه بانوئی سودانی الاصل(اهل نوبه) بنام تکتم بوده که او را نجمه،سُكَن، خيزران، صقره، اروى ، ام البنين و طاهره نیز مینامیده اند. اسامی را بنا بر سنت به دلایل صفات جسمی و روحی اشخاص بر آنها مینهادند یا در رابطه با بردگان به علایق صاحبان آنها مربوط میشد. یعنی در هر بار خرید و فروش نامها بنا بر ذوق صاحب جدید تغییر میکرد و به همین دلیل گاه بردگان چندین نام را با خود داشتند.
نوشته اند نجمه را همسر امام صادق از بازار برده فروشان خریداری نمود و چون اوصاف پسندیده او را دید او رابه ازدواج فرزند خود در آورد و از این پیوند امام رضا
و معصومه زاده شدند. به دلیل اینکه مادر امام رضا اهل سودان بود امام رضا سیمائی سبزه و بقول اعراب سمرا داشت.
امامزاده سپهسالار در چالوس
تاریخ تولدفاطمه معصومه به درستی معلوم نیست ولیکتاب «مستدرک سفینه البحار» تاریخ تولد او را طبق اسناد به دست آمده، در روز ۱ ذیقعده سال ۱۷۳(قمری) در شهر [مدینه] نوشته‌است. او هنگام سفر بیست و هفت ساله بود و بیست و سه سال از امام رضا کوچکتر بود. اوپس از درگذشت موسی ابن جعفر مثل سایر اعضای خانواده تحت سر پرستی امام رضا بود. نوشته اند روابط عاطفی مستحکمی بین امام رضا و معصومه وجود داشت و همین یکی از علل سفر می تواند باشد.
فقیهان و محدثان شیعه در مورد دانش و کرامات او بسیار نوشته اند و بر نکات عجیبی تاکید کرده اند که از آن میگذریم و نیز نوشته اند او برای انتشار تشییع به ایران مسافرت کرد تا شهر به شهر سفر کند و بذر تشییع را بپراکند. مساله جالب توجه در باره او و نیز سایر خواهران امام رضا این است که هیچکدام از آنها ازدواج نکردند.

چرا خواهران امام رضا ازدواج نکردند

مقوله قابل تامل اين كه خواهران امام رضا هيچكدام(مگر يكى ) ازدواج نكردند يا چنانكه برخى منابع اشاره مى كنند موسى ابن جعفر كار ازدواج آنان را به امام رضا واگذاشت تا هر طور كه او مى داند عمل كند.
يعقوبى در تاريخ يعقوبى(جلد 2 صفحه 421 )مى‏ گويد:
موسى بن ‏جعفر وصيت كرد كه دخترانش شوهر نكنند و هيچ يك از آنان شوهر نكر
مگر ام ‏سلمه در مصر به ازدواج قاسم بن محمد بن ‏جعفر بن ‏محمددرآمد و در اين باره ميان قاسم و خويشانش جريان سختى پيش آمد تا آنجا كه قاسم قسم خورد... جز آنكه او را به حج ‏برد، منظورى نداشته است‏.

وصيت نامه موسى ابن جعفردر این باره
شيخ صدوق عالم بزرگ شيعه متن كامل وصيت‏نامه اي از موسى ابن جعفر را نقل كرده است كه در اين وصيت نامه به مساله ازدواج يا عدم ازدواج دخترانش اشاره شده است
اگر از كشاكشهائى كه پس از وفات موسى ابن جعفر بر سر امامت امام رضا پيش آمد و ظهور انشعابات مختلف بر سر مساله امامت( كه پيش از اين اشاره شد) بگذريم وامانت عالمان وفقيهان شيعه را در ارائه اسناد مختلف و از جمله وصيت نامه اى كه مطلقا امام رضا را وارث امامتى الهى و امام بر حق شيعه دانسته قبول كنيم،و اين وصيت نامه را سندى براى از دور خارج كردن ساير گروهها و فرقه ها( در دوران شيخ بزرگ صدوق و همفكرانش) ندانيم مى توان بر اين وصيت نامه درنگ و تامل كرد.امام هفتم شيعيان در بخشى از وصيت نامه اش بهازدواج دخترانش اشاره كرده، مى گويد:
...در مورد اموال و خانواده و فرزندانم، او(امام رضا)بمنزله خود من است، و اگر صلاح ديد كه برادرانش را - كه در آغاز اين نوشته از آنها نام برده ‏ام - «به همان صورت كه من در اينجا ذكر مى‏ كنم‏» باقى بگذارد، مى‏تواند اين كار را بكند و اگر نخواست، مى ‏تواند آنها را كنار بگذارد و كسى حق اعتراض به او را ندارد، و اگر كسى از آنها بخواهد خواهر خود را عروس كند، بدون اجازه و دستور او اين حق را ندارد، و هر نيرو و قدرتى بخواهد او را از اختياراتى كه در اينجا ذكر كرده ‏ام، كنار بزند و مانع او بشود، با اين كار از خدا و رسولش فاصله گرفته و بركنار شده است و خدا و رسولش نيز با او رابطه‏ اى نخواهند داشت، و لعنت ‏خداوند و تمام لعنت‏ كنندگان و ملائكه مقرب و انبياء و مرسلين و مؤمنين بر چنين شخصى باد، و هيچ يك از سلاطين و نيز هيچ يك از فرزندانم حق ندارند او را از اموالى كه نزد او دارم بركنار كنند، من نزد او اموالى دارم، و سخنان او در مورد مبلغ آن، كاملا مورد قبول من است چه كم بگويد، چه زياد، و علت ذكر اسامى ساير فرزندانم فقط اين بود كه نام آنها و اولاد صغيرم در اينجا با احترام ذكر شود و آنها شناخته شوند.
آن همسرانم كه ام ولد(كنيز) هستند، هر كدام كه در منزل باقى ماندند، داراى همان حقوق و مقررىخواهند بود كه در زمان حياتم از آن برخوردار بودند، به اين شرط كه او مايل باشد، و آنهايى كه ازدواج كنند ديگر نمى‏توانند بازگردند و مقررى دريافت دارند مگر اينكه«على‏» صلاح بداند، دخترانم نيز همين گونه‏ اند.
امر ازدواج دخترانم بدست هيچ يك از برادران مادريشان نيست و دخترانم نبايد كارى انجام دهند جز با صلاح ديد و مشورت او، و اگر برادران مادرى دخترانم (بدون اجازه «على‏»)در مورد ازدواج آنان كارى انجام دهند خداوند تعالى و رسولش - صلى الله عليه و آله- را مخالفت و نافرمانى كرده ‏اند، او نسبت ‏به مسائل ازدواج قوم خود داناتر است اگر خواست تزويج مى‏كند و اگر نخواست، نمى‏ كند، و من آنان را نسبت ‏به آنچه در اين نوشته ذكر كرده‏ ام وصيت نموده ‏ام و خداوند را بر آنها گواه مى‏گيريم.
(پايان بخشى از وصيت نامه به روايت شيخ صدوق)
در باره اين وصيت نامه، و تاكيد موسى ابن جعفر براين كه: تنها امام رضا حق دارد براى ازدواج خواهرانش تصميم بگيرد، تعبيرها و تفسيرهاى مختلفى شده و مى شود.
تفسير معقول و منطقى اين ماجرا همان است كه پاره اى از اهل فن بر آن تاكيد كرده اند و آنهم روحيات خاص موسى ابن جعفر و كثرت فرزندان دختر و جلوگيرى از اختلاط خاندان خود با افراد ناشايست بود. در كنار اين مى توان حوادث زندگى امام رضا و سفر او به مرو و سرانجام درگذشت وصى موسى ابن جعفر را نيز از عوامل تجرد زنانى دانست كه تمام و وكمال سر در حلقه ارادت برادرى داشتند كه امام آنان نيز بود. انطباق تجرد دختران موسى ابن جعفر با تئورى هاى مبارزاتى و اينكه آنان به خاطر مبارزه تجرد اختيار كرده بودند ما را از واقعيت دور خواهد كرد. به خاطر مبارزه البته مى توان تجرد اختيار كرد ولى در آغاز قرن سوم هجرى ودر توفان شورشهاى خونين علويان زيدى و حسنى، و در حاليكه امام رضا بزرگ خاندان علويان درهيچ شورش و جنبشى شركت نداشت، دختران هفتمين امام شيعيان در رابطه با هيچ جنبشى قرار نداشتند كه بخاطر ضرورتهاى مبارزاتى تجرد اختيار كنند. تاريخ زندگى شمارى از آنان تا آن حدى كه روشن است همين را مى گويد و احترام گذاشتن به آنان در ميان شيعيان نه به خاطرمبارزات سياسى و اجتماعى آنان بلكه به خاطر پيوند خونى با امام رضا و موسى ابن جعفر و نسب رساندن به پيامبر اسلام است. 
احتمالات و نظريات مختلفى براى ازدواج نكردن دختران حضرت موسى بن جعفر ذکر شده است.به شماری از انها بطور دقیق تر اشاره میشود.

نظریه اول وصيّت موسى بن جعفرو منع ازدواج
به دخترانش وصيت كرده تا ازدواج نكنند ! ابن واضح يعقوبى طرفدار اين نظريه است . سخن او در اين باب چنين است :
موسى بن جعفر را هيجده پسر و 23 دختربود ، پسران عبارت بودند از :
على‌رضا ، ابراهيم ، عباس ، قاسم ، اسماعيل ، جعفر ، هارون ، حسن ، احمد ، محمد ، عبيدالله ، حمزه ، زيد ، عبدالله ، اسحاق ، حسين ، فضل و سليمان

اسامی موجود دختران موسی ابن جعفر عبارتند از:
فاطمه کبرا. فاطمه صغرا. رقیه. حلیمه. ام‌ابیها. رقیه صغرا. ام‌جعفر. لبابه. زینب. خدیجه علیّه. آمنه.-حسنه. بریهه. عایشه. ام‌سلمه . میمونه . ام‌کلثوم

موسى بن جعفر وصيت كرد كه دخترانش شوهر نكنند و هيچ كس از آنان شوهر نكرد ، مگر ام سلمه كه در مصر به ازدواج قاسم بن محمد بن جعفر بن محمد در آمد و در اين‌باره ميان قاسم و خويشاوندانش جريان سختى پيش آمد تا آنجا كه قاسم قسم خورد كه جامه از وى دور نكرده است و جز آنكه عقد موقتى بسته شده براى محرميّت در مسير رفتن به حج و منظورى نداشته است .
( تاريخ يعقوبى ، احمد بن ابى يعقوب ( ابن واضح ) ، وزارت فرهنگ و آموزش عالى ، ترجمه محمد ابراهيم آيتى ، ج 2 ، ص 42)
در این مورد بايد گفت :
اولا چنين وصيّتى برخلاف سنت پیامبرو امامان شیعه است
ثانياً ، متن وصيت حضرت موسى بن جعفر غير از آن چيزى است كه يعقوبى ادّعا دارد . براى قضاوت در اين زمينه ، ابتدا متن وصيت را مرور مى‌كنيم.
ابراهيم بن عبدالله از موسى بن جعفر نقل كرده كه جمعى را مانند اسحاق بن جعفر ، ابراهيم بن محمد و جعفر بن صالح و . . . را بر وصيت خود شاهد گرفت و فرمود : اُشْهِدُ هُمْ اَنّ هَذِهِ وَصِيَّتى. . . اَوصَيْتُ بها اِلى عَلَىٍّ‌ٍ اِبْنى . . . و اِنْ اَرادَ رَجَلٌ مِنْهَم اَنْ يُزَوِّجَ أختَهُ فَلَيْسَ لَهُ اَنْ يُزَوِّجَها الاّ بِاِذْنِهِ وَ اَمْرِهِ . . . وَ لا يُزَوِّجَ بَناتى اَحَدٌ مِنْ اِخْوتِهِنَّ وَ مِنْ اُمّهاتِهِنَّ وَ لا سُلْطانٌ وَ لا عَمِلَ لَهُنّ اِلاّ بِرأيِهِ وَ مَشْوَرتهِ ، فَاِنْ فَعْلُوا ذلِكَ فَقَدْ خالَفُوا الله تَعالى وَ رَسُولَهُ ( ص ) وَ حادُّوهُ فى مُلْكِهِ وَ هُوَ اَعْرَفُ بِمنالحِ قَوْمِهِ اِنْ اَرادَ اَنْ يَزَوِّجَ زَوَّجَ ، وَ اِنْ اَرادَ اَنْ يَتْرَكَ تَرَكَ . . .
( بحارالانوار ، داراحياء التراث العربى ، ج 48 ، ص 276 280 عيون الاخبار ، ج 1 ، ص 26 عوالم ، ج 21 ، ص 475 اصول كافى ، ج 1 ، ص317 )

ترجمه
شاهد مى‌گيرم آنها را كه اين وصيّت من است كه به فرزندم على وصيت كرده‌ام. . . ( از جمله وصيتم اين است ) اگر مردى از شما خواست خواهرش را شوهر دهد ، اين حق را ندارد ، مگر با اجازه و فرمان او ( على ) و نه دختران من ( حق دارند ) كه يكى از خواهران خود را شوهر دهند و يا مادران آنها و نه سلطانى ، و نه كارى براى آنها انجام دهد ، مگر اينكه با نظر و مشورت او ( على ) باشد . اگر بدون اجازه او به چنين كارى اقدام كنند ، به راستى با خدا و رسولش مخالفت و در سلطنت او منازعه كرده‌اند و او ( حضرت رضا ) به مصالح قومش در امر ازدواج آگاه‌تر است . اگر خواست به كسى شوهر دهد ، شوهر مى‌دهد و اگر خواست رد كند ، رد مى‌كند
در اين وصيت‌نامه ، با صراحت به فرزندان اعلام مى‌دارد که خواهران بايد در هر كارى از جمله مسئله ازدواج از او اطاعت كنند و هر فردى را كه على بن موسى مناسب ديد ، آنان با او ازدواج كنند چرا كه آن حضرت به مسائل ازدواج آگاه‌تر و به وضعيت بستگان آشنايان آشناتر است . در اينجا هرگز سخن از ترك ازدواج دختران موسى بن جعفر و خواهران نيست سخن در اين است كه بر ازدواج آنان رضا بايد نظارت داشته باشد
بنابراين نظريه يعقوبى بى‌اساسى است و نمى‌توان بر آن اعتماد كرد و به همين جهت ، برخى محققين صريحاً سخن يعقوبى را مجعول و بى اساس دانسته‌اند
.حياه الامام موسى بن جعفر ، قرشى ، ج 2 ، ص 497

نظریه دوم نبودن همسر مناسب

نظريه دوم اين است كه دختران مخصوصاً معصومه درحد بالايى قرار داشتند و كسى همسنگ و همسر آنها پيدا نمى‌شد و يكى از امورى كه در تزويج دختر مورد توجه قرار مى‌گيرد ، هم كفو بودن است
در این مورد باید گفت
اين نظريه نيز نمى‌تواند قابل تأييد باشد زيرا سنت اين نبوده كه دختران خود را به جهت پيدا نشدن همسنگ در خانه نگه دارند و مانع ازدواج آنان شوند ، بلكه آنان ، هم در قول ، و هم در عمل خود ، مؤمن و مؤمنه كفو يكديگر مى‌دانستند . از پيامبر نقل شده است كه :
هر گاه كسى به خواستگارى دختر شما آمد كه ديندارى و امانتدارى او را مى‌پسنديد ( هر چند در حد دختر شما نباشد )شوهر دهيد و اگر شوهر ندهيد ، در زمين فتنه و فساد بزرگ بر پا مى‌شود .
( منتخب ميزان الحكمه ، ص 234بحارالانوار ، دارالكتب الاسلاميه ، ج 103 ، ص 237 ، حديث25)
ثانياً ، جوانانی از تبار امام حسن و امام حسین و نيز در ميان شيعيان افرادى وجود داشتند كه مى‌توانستند همسران مناسب براى آنان باشند
نظریه سوم وحشت خواستاران از ازدواج با دختران موسی ابن جعفر

نظريه سوم آن است كه اختناق هارون الرشيد و وجود خفقان در آن دوران ، چنان شديد بود كه حتى كسى جرئت نداشت براى پرسيدن مسائل شرعى به در خانه موسى بن جعفر مراجعه كند ، تا چه رسد به اينكه به عنوان داماد رفت و آمد دائمى با خانواده موسى بن جعفر داشته باشد چرا كه همين ارتباط نسبى زمينه‌اى را فراهم مى‌ساخت تا هارون به اذيت و آزار او بپردازد . ازطرفى زندانى شدن امام نيز ، انگيزه خواستگارى از دختران آن حضرت را كاهش مى‌داد .
البته این سئوال بر جا میماند که چگونه امام هفتم علیرغم زندان و بازداشت در طول پنجاه و سه سال زندگی خود موفق به داشتن سی و هشت یاچهل و یک فرزند پسر و دختر گردد.
نوشته اند بعد از وفات امام هفتم وحشت بيشترى بر مردم حاكم شد و امام رضا نيز تحت نظر قرارگرفت . در زمان مأمون به خراسان احضار شد و بعد از يك سال ، خواهرش و جمعى از برادران او به خراسان حركت كردند ، اما در راه ، معصومه
درگذشت وازدواج او هم تحقق نيافت
کاروان وگذر راهی دور و دراز

كاروان راهى دور و دراز و صعب را از مدینه به قصد مرو طى كرد و از شهرها و منزلگاههای فراوان گذشت. اسامی این شهرها و منزلگاهها و فاصله ها برجای مانده است:
کاروان از مدينه، راه كوفه و بغداد را انتخاب كرده است.شرح منازل سی گانه قسمت اول اين مسير به اين ترتيب است.

1 مدينه تا طرف،27 ميل.

2 طرف تا سقره،7 ميل.

3 سقره تا بطن‏النخل، 15 ميل. (از طرف تا بطن‏النخل22 ميل مى‏شود)

4 بطن‏النخل تا مكحولين.

5 مكحولين تا حصين.

6 حصين تا عسيله،13 ميل. (از عسيله تا بطن‏النخل‏36ميل است )

7 عسيله تا محدث، 28 ميل.

8 عسيله تا معدن نقره،43 ميل. (معدن نقره، محل تلاقى راه بصره، كوفه و مدينه است)

9 معدن نقره تا حاجر، 34 ميل. (قرورى، استراحتگاه شبانه اين منزل است)

10 حاجر تا سميراء، 34 ميل. (استراحتگاه شبانه آن عباسه است)

11 سميراء تا توز، 20 ميل (استراحتگاه شبانه آن محقية است)

12 توز تا فيد، 31 ميل. (استراحتگاه شبانه آن قرنتين است )

13 فيد تا الاجفر،36 ميل. (در آنجا مسجد جامعى است، قرائن استراحتگاه شبانه آن است)

14 الاجفر تا خزيمية، 24 ميل. (استراحتگاه شبانه آن اغر)

15 خزمية تا ثعلبية، 32 ميل. (استراحتگاه آن عين است)

16 ثعلبية تا بطانية، 11 ميل. (استراحتگاه آن بهينة است)

17 بطانية تا شقوق،29 ميل (استراحتگاه آن بدرين است)

18 شقوق تا زباله، 21 ميل. (استراحتگاه آن تنانير است )

19 زباله تا قاع، 24 ميل. (استراحتگاه آن جريسى است)

20 قاع تا عقبه، 24 ميل (استراحتگاه شبانه آن جلحاء است)

21 عقبه تا واقصه، 20 ميل (استراحتگاه شبانه آن سماء است )

22 واقصه تا قرعاء، 24 ميل. (طرف استراحتگاه آن است)

23 قرعاء تا مغيثه، 32 ميل. (مسجد سعد استراحتگاه آن است)

24 مغيثه تا قادسيه، 30 ميل.

25 قادسيه تا كوفه، 15 ميل.

26 كوفه تا ساهى،7 ميل.

27 ساهى تا بازار اسد،7 فرسخ.

28 بازار اسد تا قصر ابن‏هبيره،6 فرسخ.

29 قصر ابن‏هبيره تا پل كوثى، 5 فرسخ.

30 پل كوثى تا بغداد،7 فرسخ.

مهمترين شهرها و منازلى كه كاروان در ادامه مسير از بغداد تا ساوه پيمود عبارتند از:

1 از بغداد تا نهروان: 4 فرسخ.

2 نهروان تا دير ترمه: 4 فرسخ.

3 دير ترمه تا دسكره: 8 فرسخ.

4 دسكره تا جولا:7 فرسخ.

5 جولاء تا خانقين:7 فرسخ.

6 خانقين تا قصر شيرين:6 فرسخ.

7 قصر شيرين تا حلوان: 5 فرسخ.

8 حلوان تا ماى ذرواستان: 4 فرسخ.

9 ماى ذرواستان تا مرج القلعه:6 فرسخ.

10 مرج القلعه تا زبيديه:7 فرسخ.

11 زبيديه تا خوش كارش:3 فرسخ.

12 خوش كارش تا قصر عمر: 4فرسخ.

13 قصر عمر تا قرماشين: 8فرسخ.

14 قرماشين تا شبديز:3 فرسخ.

15 قرماشين تا دكان:6 فرسخ.

16 دكان تا قصر اللصوص:7فرسخ.

17 قصر اللصوص تا خنداد:7فرسخ.

18 خنداد تا همدان: 8 فرسخ.

19 همدان تا بوزنجرد:9 فرسخ.

20 بوزنجرد تا طرزه: 8 فرسخ.

21 طرزه تا روذه:7 فرسخ.

22 روذه تا سونقين:7 فرسخ.

23 سونقين تا ساوه: 8 فرسخ.

در ادامه مسير اصطخرى فاصله ساوه تا قم را 12 فرسنگ ذكر مى‏كند.

کاروان مورد حمله راهزنان قرار میگیرد
کاروانیان با رنج و مرارت بسیار سفر میکنند. تعدادی از کاروانیان منجمله فاطمه صغری در مسیر راه فوت میکنند. فاطمه صغرى، دختری نوجوان حدود پانزده ساله بود بود و در مسير كاروان از دنيا رفت و در روستايى از توابع آشتيان به خاك سپرده شد. خديجه خاتون، نیز وفات يافت . سلطان یا سلطانه موصليه نيز در نائين دفن شده است. «سيد مرتضى طبيب کاروان نیز فوت میشود و در قم مدفون میشود و گفته شده است خاندان میرزا محمد طبیب ازتبار همین طبیب است .
وقتی که تاریخ مه آلوده و غیر قابل شناسائی میشود
در رابطه با چهار تن از دختران موسی ابن جعفر اسناد دیگری وجود دارد که گاه گیج کننده است. نوشته اند.
امام موسی كاظم علیه السلام چهار تن از دختران خویش را فاطمه نامیده است:
1. فاطمه كبری - 
فاطمه كبری، حضرت فاطمه معصومه است كه در شهر قم به خاك سپرده شده است.
2. فاطمه صغری - فاطمه صغری مشهور به «بی بی هیبت» و «حكیمه خاتون»، در ورودی شهر باكو مدفون است. کشور آذربایجان
3. فاطمه وسطی - فاطمه وسطی در اصفهان مدفون است.
4. فاطمه اخری - فاطمه اخری در شهر رشت مدفون است و به نام خواهر امام معروف است.
سر گذشت شگفت فاطمه صغری یا بی بی هیبت
نوشته اند پس از حذف امام رضا حكومت عباسی چنان عرصه را برای امام زادگان و منسوبین به آنها تنگ كرد كه برخی از آن ها تصمیم به هجرت از شهر و دیار خود گرفتند، از جمله آنها حكیمه خاتون خواهر امام رضا بود كه همراه سه تن از برادرزادگان خود از طریق بندر انزلی به سمت باكو حركت كرد. در آن زمان، جمهوری آذربایجان از ایران جدا نشده بود و در واقع، مسافرت ایشان در محدوده ممالك اسلامی و از شهری به شهر دیگر صورت گرفت.در این مسافرت كه از طریق دریای خزر صورت گرفت، متأسفانه كشتی حامل این بزرگان در دریا آسیب دید و تكه تكه شد. فردی به نام «بابا سوجد» كه او نیز با كشتی مسافرت می كرد، این امام زادگان را نجات داد و با كشتی خود به ساحل خزر و به یك فرسخی باكو رسانید. در باكو آنان را به «حاجی بدری» كه مردی پرهیزگار و متقی و در عین حال از تجار ثروتمند آن دیار محسوب می شد، سپرد. وی این بزرگان را نزد خود نگه داشت و اموال خود را صرف هزینه زندگی آنها كرد و خود، خادم آنان شد
بی بی هیبت مدتی را در شهر باكو زندگی كرد، امّا مدت دقیق آن مشخص نیست. در این مدت حاجی بدری، خدمتكار آن حضرت و برادرزادگانش بود. او به خاطر اینكه درباریان بنی عباس متوجه حضور بی بی هیبت و همراهانش در باكو نشوند، اسم خود را از حاجی بدری به «هیبت» تغییر داد و شایع كرد كه آن حضرت، بی بی و عمه اش است. از این زمان، فاطمه دخترامام موسی بن جعفر به بی بی هیبت مشهور شد و به مرور زمان و در اثر كثرت استعمال كسره بی بی حذف شد و آن حضرت «بی بی هیبت» نامیده شد.
ایشان هنگام آسیب دیدن كشتی در دریا، به آب افتاد و از این رو، مریض شد و مدت زیادی عمر نكرد و در اثر بیماری فوت کرد. ابتدا، حكیمه خاتون و پس از مدتی، دیگر امام زادگان فوت کردند كه یكی از آنها در طرف چپ و دو نفر دیگر در طرف راست او به خاك سپرده شده اند. در طرف چپ، دختری از برادرزادگان كه ظاهراً دختر امام رضا علیه السلام است و در طرف راست، پسران یكی از برادرانش به خاك سپرده شده اند. بر روی مزار این بزرگان نامی از آنها نوشته نشده و آیات قرآنی بر روی سنگ قبرشان حك شده است. تنها بر روی قبر بی بی هیبت، نام حكیمه خاتون دختر حضرت امام موسی كاظم علیه السلام به چشم می خورد.
مقبره فاطمه صغری یا بی بی هیبت در باکو
پس از فوت بی بی هیبت در همان منزلی كه در دامنه كوه محل عبادتشان واقع شده بود، به خاك سپرده شد. قبراو و برادرزاده هایش به خاطر اینكه مورد بی احترامی افراد حكومتی و مخالفان اهل بیت علیهم السلام واقع نشود، مخفی نگه داشته شد. تنها تعداد معدودی از شیعیان از جمله حاجی بدری و خانواده اش از این موضوع اطلاع داشتند و به زیارت می رفتند. . در سال 1257 م. شیروان شاه فرخ زال كه تقریباً بر محدوده جمهوری آذربایجان كنونی حكومت می كرد، متوجه این مطلب شد و مسجد و حرمی بر روی مزار بنا كرد و امام زادگان را مورد تجلیل قرار داد.
حرم تا سال 1934 م. پذیرای زائران بود. در نهم سبتامبر 1934 ملادی. به دستور استالین، حرم با دینامیت منفجر و با خاك یكسان شدو بر روی آن جاده ای و طاقی کشیده شد. تا مردم از روی قبرها رد شوند !در تاریخ 21 می 1994 میلادی در عید قربان كه رئیس جمهور وقت حیدر علی اف به این قسمت شهر آمده بود، از وی خواسته شد كه طاق، تخریب و حرم تجدید بنا شود. به همین منظور، بخشی از جاده را كندند و قسمتهایی از حرم كه سالم مانده بود، به حیدر علی اف نشان دادند كه او پس از تبریك عید، موافقت خود را با تخریب طاق اعلام كرد و اظهار داشت كه فرهنگ اصیل ما اینجا مدفون است. او دستور تخریب طاق را صادر كرد. اما 8 ماه طول كشید تا موافقت ادارات جلب شود. پس از طی مراحل قانونی، در طی دو روز، طاق تخریب و قبر بی بی هیبت نمایان گشت.
بقعه فاطمه اخری رشت
قبرها و حتی بخشهایی از حرم قبلی، از جمله زیر زمین آن، در زیر آسفالت سالم مانده بود و تنها سنگ قبر بی بی هیبت از وسط شكاف برداشته بود. حكومت كمونیستی هنگام تخریب تنها قسمتهایی از حرم را كه برای ایجاد جاده لازم بود، خاكبرداری كرده و بقیه آن هنوز سالم مانده بود؛ در هر حال بی بی هیبت دوباره احیا شد.
حیدر علی اف پس از تخریب جاده، برای كلنگ زنی احداث ساختمان حرم، در مكان حضور یافت و حرم بر روی 120 پایه كه محیط هر یك 60 سانتی متر و با ارتفاع 28 - 26 متر بنا گردید. وی مبلغ 700 هزار دلار برای ساخت حرم اختصاص داد. بقیه آن نیز از طریق نذورات مردم تأمین شد.

ادامه سفر کاروان و کشتار فجیع کاروانیان

کاروان سرانجام به حوالى ساوه می رسد. كاروانيان خسته و كوفته و شمارى از اعضاى كاروان بيمار بودند . در همين شرايط بود كه كاروان مورد تهاجم قرار میگیرد.اين حادثه چه بود و كاروان از طرف چه كسانى مورد حمله قرار گرفت ؟ به درستى مشخص نيست. منابع موجود اخبار متفاوتى را كه به صورت زير مى توان آنها را دسته بندى كرد ارائه مى كنند:
1ـ كاروان در حوالى ساوه مورد حمله راهزنان قرار گرفت.
2 ــ شمارى از كفار و حراميان كاروان را مورد حمله قرار دادند.
3 ــ به دستور مامون كاروان مورد حمله قرار گرفت.
4 ــ به دستور مامون كاروان مورد حمله قرار گرفت و مردان كشته و زنان از جمله فاطمه معصومه مسموم شدند.

ماجرا هر چه بوده است اگر سرنوشت كاروانيان را دنبال كنيم مى بينيم كه سرنوشت اين كاروان (كاروانى كه از مدينه به راه افتاد تا خود را به مرو برساند) از كاروان بازماندگان واقعه كربلا كه روانه پايتخت يزيد بود در مواردى دردناكتر است.
به نظر مى رسد كه نخستين حمله از سوى راهزنان بوده است، ولى با توجه به سرنوشت شمارى از اعضاى كاروان و علويان مهاجرى كه پس از اين واقعه روانه ايران شدند اين گمان در ذهن پر رنگ مى شودكه پس از تغيير سياست مامون وبازگشت به سوى تيره و تبار خونى و سياسى خود، شاید نوعى تصفيه و كشتاراشكار و پنهان، روزگار علويان و نزديكان امام رضا را تيره و تار كرده است .در هر حال پس از ماجراى ساوه شمارى از اهالى قم به يارى كاروان آمدند.
بیست و سه تن از کاروانیان مقتول به خاک سپرده میشوند
قم از سالها قبل و از همان آغاز تصرف و اشغال ايران اتراقگاه قبايل مهاجر عرب و بعدها محل اقامت شمارى از علويان مهاجر و پيروان امامان شيعه بود. گروههاى مختلفى از اعراب همزمان با فتوحات اسلامى در اقصى نقاط ايران اسكان يافتند. برخى از سپاهيان لشكر اسلام بودند كه ايران را بر عراق و حجاز ترجيح داده و ماندگار شدند. بعضى ديگر در طى مهاجرت‏هاى گوناگون به ايران آمدند
. يعقوبى در البلدان در توصيف قم مى‏نويسد، از جمله قم:
«و كسى كه قصد قم دارد، چون كسى كه رو به مشرق مى‏رود از همدان بيرون رود و در روستاهاى همدان پيش رود، و از شهر همدان تا شهر قم پنج منزل راه است و «شهر بزرگ قم‏»، به آن «مينجان‏» گفته مى‏شود و شهرى است جليل ‏القدر كه گويند در آن هزار گذر است و درون شهر دژى است كهن براى عجم، و در كنار آن شهرى است كه به آن «كمندان‏» گفته مى‏شود و آن را رودخانه‏اى است كه در ميان دو شهر آب در آن جارى است و روى آن پلهايى است كه با سنگ بسته شده و روى آنها از شهر «مينجان‏»به شهر «كمندان‏» عبور مى‏كنند.
و اهالى آن كه بر آن چيره‏اند، قومى هستند از«مذحج‏» و سپس از «اشعريان‏» و در آن مردمى از عجمهاى كهن سكونت دارند، و قومى هم از موالى كه خود مى‏گويند كه آنان موالى عبدالله بن ‏عباس عبدالمطلب‏ اند، و اين شهر را دو نهر است، يكى از آندو در بالاى شهر و معروف است‏به «راس المور» و ديگرى در پايين شهر و معروف به «فوروز» و اين دو نهر از چشمه‏ هايى است كه در كاريزهاى حفر شده‏اى جارى مى‏شود، و اين شهر در مرغزار با وسعتى است‏به اندازه ده فرسخ، و سپس به كوههاى آن مى‏رسد، كه از آنها است كوهى معروف به «روستاى سرداب‏»و كوهى معروف به «ملاحه‏» و آن را دوازده روستا است: «روستاى ستاره‏» و «روستاى كرزمان‏» و «روستاى فراهان‏» و «روستاى وره‏» و «روستاى طيرس‏» و «روستاى كوردر» و «روستاى وردراه‏» و «روستاى سرداب‏» و «روستاى براوشتان‏» و «روستاى براحه‏» و «روستاى قارص‏» و «روستاى هندجان‏» و بيشتر آب آشاميدنى اهل شهر در تابستان از چاههاست، و راهها از قم به رى و اصفهان و كرج و همدان از هم جدا مى‏شود و خراج آن چهار ميليون و پانصد هزار درهم است.
***
تشيع در قم از ربع آخر قرن اول هجرى رواج يافت و از سوى امامان شيعه به عنوان پناهگاه شيعيان محسوب شد و خيل عظيمى از پيروان را در خود جاى داد.
دورى قم از مركز خلافت و سابقه تشيع در آن، به راحتى توانست‏ شهر را پناهگاهى براى شیعیان سازدوقتى كاروان مدينه در ساوه مورد هجوم قرار گرفت مردم قم به يارى آنها شتافته و كاروان را به شهر خويش هدايت كردند.
مؤلف تاريخ قم مى‏نويسد:

ديگر از سادات حسينيه از فرزندان موسى بن ‏جعفر (عليهماالسلام) كه به قم آمدند فاطمه بود دختر موسى بن ‏جعفر(عليهماالسلام)، چنين گويند بعضى از مشايخ قم كه چون امام على بن ‏موسى‏ الرضا(عليهماالسلام) را از مدينه بيرون كردند تا به مرو رود از براى عقد بيعت ‏به ولايت عهد براى او فى سنة ماتين، خواهر او فاطمه بنت موسى بن‏ جعفر در سنه احدى و ماتين به طلب او بيرون آمد، چون به ساوه رسيد بيمار شد، پرسيد كه:
ميان من و ميان شهر قم چقدر مسافت است؟
او را گفتند كه:
ده فرسخ است.
خادم خود را بفرمود تا او را بر دارد و به قم برد. خادم او را به قم آورد و در سراى موسى بن‏ خزرج بن‏ سعد اشعرى فرود آمد و نزول كرد.

اهالى قم اجساد كشتگان را كه بيست و سه تن از مردان همراه كاروان یعنی تقریبا تمام مردان کاروان بودند به خاك سپرده و بقيه را به سوى قم راهنمون شدند و با احترام آنان را به شهر وارد كردند.
فاطمه معصومه در اين هنگام سخت بيمار بود و سرانجام پس از هفده روز فوت كرد و توسط بزرگان شهر در محله بابلان قم به خاك سپرده شد. او در اول ذى القعده سال 173 هجرى متولد شده و دردهم ربيع الثانى سال 201 هجرى در سن بيست و هشت سالگى در گذشت. در ميان شيعيان او سومين بانوى مقدس و مورد احترام بعد از فاطمه همسر، و زينب دختر على ابن ابيطالب است. نوشته اند كه موسى ابن جعفر چهار دختر بنامهاى فاطمه داشت كه نخستين آنان فاطمه كبرى(معصومه) نام داشت. از سرنوشت ساير كاروانيان تصوير روشنى در دست نيست. خواهر كوچكترامام رضا پيش از اين قضايا در آشتيان بيمار شده و در گذشته بود و آرامگاه او در يكى از روستاهاى حوالى آشتيان برجاست.

خديجه خواهر ديگر نيز در قم در گذشت. بعدها طبيب كاروان در قم و سلطان موصليه خدمتگار فاطمه معصومه در نائين روزگار را به پايان بردند.

مهاجرتهای دیگر راهى پوشيده از اجسادعلويان
در حول و حوش حركت اين كاروان چه مدت زمانى قبل و چه مدتى بعد، شمارى ديگر از تبار و خاندان موسى ابن جعفر و اقوام و نزديكان امام رضا از مدينه، اقامتگاه تاريخى و سنتى علويان روانه ايران شدند كه سرنوشتى شبيه به سر نوشت اعضاى كاروان پيدا كردند و در گوشه و كنار ايران بنا بر آنچه كه منابع برجاى مانده نوشته اند يا به دست عمال حكومت به قتل رسيدند ويا در سختى و اختفا روزگار گذرانده و در گذشتند.
حسن ابن محمد ابن حسن قمى (مؤلف تاريخ قم) از مهاجرت گروهى از فرزندان ابوطالب به اين شهر خبر مى‏دهد كه جز نام برخى از آنها در كتب انساب، هيچ اطلاع ديگرى در دست نيست.به نظر مى رسد كهتمامى اين مهاجرتها پس از سفرامام رضا وخواهرش صورت گرفته باشند.
از ديگر كتابهائى كه از مهاجرت هاى علويان به ايران خبر داده است كتابى است به نام منتقله الطالبيين تاليف ابو اسماعيل ابراهيم ابن ناصر ابن طباطبا كه چگونگى مهاجرت ها را بر اساس نام شهرها تنظيم كرده است.
او به مهاجرت قريب به پنجاه تن از خاندان موسى ابن جعفر به ايران اشاره مى‏كند كه به شهرهايى چون آذربايجان، ارجان (بهبهان)، آبه (از نواحى قم)، آمل، بلخ، بخارا، ترنجه (از نواحى بين آمل و سارى) ترمذ، جندى‏شاپور، جره (از روستاهاى شيراز). خراسان، رامهرمز، رى، شاپور (از نواحى فارس)، سيرجان، شيراز، طبرستان، طوس، فسا، قزوين، قم، نيشابور، همدان و هرات هجرت نموده و در آن شهرها سكنى گزيده‏اند.
دیگر مهاجران علوی که در این دوران به ایران آمدند

برخى از مهاجران علوى كه به ايران آمدند عبارتند از:

1 ــ احمد

شاهچراغ. شیراز
سيد ميراحمد بن ‏موسى معروف به «شاه‏چراغ‏»، برادر امام رضا و بزرگترين پسر موسى ابن جعفر، پس از امام رضا است كه بعد از ولايتعهدى امام رضا عزم خراسان نمود و در دو فرسنگى شيراز، خبر مسموم شدنامام رضا به اورسيد و چون مامون دستور قلع و قمع علويان را داده بود، لذا شاهچراغ در شيراز به دست‏ حاكم آنجا به قتل رسيد. نوشته اند كه پس از اين واقعه فرزندش «شاهزاده ابراهيم‏»به قم مهاجرت كرد.

2- على ‏اكبر

على‏ اكبر كه آرامگاهش در 18كيلومترى شمال شرقى شهرضا (قمشه) واقع است، نيز از برادران امام رضا و شاه‏چراغ دانسته شده است. كه به مناسبت‏ حضور امام رضا به ايران مهاجرت كرده، و قبل از رسيدن به طوس در از دنيا رفته است. اطلاع دقيقى از چگونگى در گذشت وى در دست نيست.

3- شهرضا

شهرضا به روايتى فرزند موسى ابن جعفر است كه به فرمان امام رضا براى ارشاد مردم به اصفهان (قمشه) رهسپار شده و سپس به دست راهزنان يا عوامل حكومتى در كنار كوه شهرضا جان باخته است.

4- صالح

مطابق كتيبه بالاى سر در صحن امامزاده صالح ومتن زيارتنامه آز، از برادرانامام رضاست.

5- عبدالله

از فرزندان موسى ابن جعفر و از مهاجران به ايران است كه آرامگاه او در اسد آباد است.

6- عبیدالله

او نيز از فرزندان موسى ابن جعفر است كه به عنوان مهاجر به ايران آمد و در دماوند توسط جماعتى ناشناس مورد هجوم قرار گرفت و جان باخت.

7ــ اسحاق

از فرزندان موسى ابن جعفر است كه در شهر ساوه روزگار را به پايان برد.

8 ــ هارون

در ده كيلومترى ساوه مزارى موجود است كه به نام امامزاده هارون بن ‏موسى‏ مشهور است.گفته مى‏شود كه ااو بعد از حمله به كاروان و پس از آنكه زخمى شد با جراحات زيادى در داخل زراعات قريه«ورزنه‏» به زمين افتاده ولى راهزنان يا ماموران حكومت او را پيدا كرده و آماج شمشير كردند. در اطراف ساوه و تفرش امامزادهاى زيادى وجود دارد كه به نظر مى رسد شمار زيادى از آنها از همراهان كاروان خواهر امام رضا بوده اند و در حوادثى كه بر كاروان و كاروانيان فرود آمد جان باخته اند.

9 ــ محمد

محمد ابن موسى درشرق شهر تفرش زندگى را به پايان برد. مزار او مشهد امامزاده محمد ناميده مى شود ونام و نشان مزار خبر از شهادت او به دست ماموران حكومتى مى دهد.

10 ــ هادى

بقعه‏اى در دهكده جمزقان در دهستان قاهان از بخش خلجستان به نام امامزاده هادى فرزند موسى ابن جعفر وجود دارد كه مردم روستاهاى دور و نزديك به زيارت آن مى‏روند. احتمال اينكه ايناو نيز ازهمراهانكاروان بوده و در حمله راهزنان يانيروهاى بنى‏عباس متوارى وزخمى شده و جانباخته باشد وجود دارد.

11- جعفر

او نيز از فرزندان موسى ابن جعفر است كه در دهكده گيو از روستاهاى دستگرد روزگار را به پايان برد.

12ــ زكريا

مزار اينامامزاده بين دهكده عيسى ‏آباد و ميدانك در بخش خلجستان قرار دارد.

13 ــ سليمان

فرزند موسى ابن جعفر و از همراهان كاروان مهاجران مدينه به مرو بود كه در شهر ساوه در جدال با حاكم شهر جان باخت. و در روستاى آوه به خاك سپرده شد. در منابع اختران تابناك جلد 1 صفحه281 و رد على النقض صفحه 170 نكاتى در باره او وجود دارد.

14ــ بى‏ بى

در مركز شهر تفرش بقعه اى بنام در بى بى وجود دارد. او از همراهان و از دختران موسى ابن جعفر بوده كه نام واقعى او مشخص نيست و در شهر تفرش زندگى خود را به پايان رسانده. از چگونگى در گذشت و يا شهادت او اطلاعى در دست نيست.

15 ــ فاطمه صغرى

او درقبل حوالى سال 185 هجرى متولد شده و در سال201 سنين هفده هجده سالگى را مى گذراند . از چگونگى درگذشت و سرنوشت او اطلاعى در دست نيست. تنها در بادكوبه مزارى به نام او وجود دارد. در بحار الانوارجلد 46 صفحه204 و تحفه العالم صفحات 73 به بعد اطلاعاتى در باره او مى توان يافت

16 ــ ميمونه

او نيز از خواهران امام رضا بود كه از سرنوشت او اطلاعى در دست نيست. در كشف الغمه صفحه 243 نكاتى راجع به او وجود دارد و اشاره شده است كه از مادرى كه كنيز بود متولد شد و از راويان حديث بود.
اينها نام و نشان شمارى از خواهران و برادران امام رضاست كه در ايران ودر تلاطم امواج توفانى آغاز قرن سوم هجرى روزگار را به پايان رساندند.
علاوه بر سادات موسوى، حسينى و حسنى، بعضى از اصحاب امام كاظم(ع) كه از اصحاب امام رضا نيز هستند به ايران مهاجرت نموده‏اند و به طور غالب در قم سكونت نموده‏اند و يا نخست در شهر ديگرى چون اهواز سكونت نموده و سپس به قم منتقل شده‏اند.اصحاب امام كاظم كه هجرت اختيار نموده‏اند، به قرار زير است:

- ابراهيم بن‏ محمد اشعرى

- ابراهيم بن ‏هاشم

- ابوحرير قمى (زكرياى ادريس

- احمد بن‏ اسحاق بن‏ عبدالله اشعرى، ابوعلى قمى

- حسين بن ‏سعيد اهوازى

- حسين بن‏ مالك قمى

- ريان بن ‏شبيب

- ريان بن صلت

- زكريا بن‏ آدم

- سعد بن ‏سعد اشعرى قمى

- سهل بن‏ يسع

- عبدالعزيز بن‏ مهتدى

- عبدالله بن‏ صلت

- على بن‏ ريان بن‏صلت

- محمد بن‏ حسن اشعرى

- محمد بن ‏سهل قمى

- محمد بن‏ على بن‏ عيسى اشعرى قمى

- مرزبان بن‏ عمران بن‏ عبدالله بن ‏سعد اشعرى

البته ممكن است‏ برخى از اين اصحاب در طى مسافرتهاى عديده‏ اى كه به حجاز و عراق داشته ‏اند از امام كاظم حديث آموخته باشند و موطن اصلى آنها قم بوده باشد
ادامه دارد.

چهل و چهار سال زندان برای سه فعال سیاسی کُرد

چهل و چهار سال زندان برای سه فعال سیاسی کُرد


 

سه زندانی سیاسی کُرد دیزل‌آباد به تحمل 44 سال زندان محکوم شده و حکم آنها در شعبه 15 دادگاه انقلاب کرمانشاه تایید شده است.
بنابه گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، شعبه پانزدهم دادگاه تجدید نظر استان کرمانشاه، سه فعال سیاسی کُرد به نام‌های کیانوش رستمی، محسن خدابنده‌لو و نعمت فتحی را که در مجموع به ۴۴ سال زندان محکوم شده بودند، تایید کرد.
گفته شده در این حکم کیانوش رستمی و محسن خدابنده‌لو به اتهام تبلیغ علیه نظام و عضویت در حزب دمکرات کردستان، هرکدام به تحمل ۱۵ سال زندان و همچنین به اتهام توهین به رهبری به دو سال زندان محکوم شدند.
نعمت فتحی نیز به اتهام تبلیغ از طریق عضویت در حزب دمکرات کردستان، به ۱۰ سال زندان محکوم شد.
این سه زندانی هم‌اکنون در زندان دیزل‌آباد کرمانشاه به سر می‌برند.
سه‌شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۳ - 2014 November 18

مسعود رجوی و «پرچم»اش / از «جیم» تا «عین جیم» همنشین بهار

مسعود رجوی و «پرچم»اش / از «جیم» تا «عین جیم»
همنشین بهار


 
این مطلب پس از اشاره به غیبت و حضور مسعود رجوی، دربرگیرنده کتابچه موسوم به «پرچم» نوشته اوست که نکات قابل تأملی در بردارد و فهم آن (بویژه نانوشته‌های بین سطور) برای دوستان و دشمنان مجاهدین، هر دو ضروری است. باید با دقت و حوصله آنرا کاوید. دوستی می‌گفت بعد از مرور کل کتاب سرگیجه گرفتم و انگشت به دهان ماندم.
می‌توان البته خود را هم مخاطب دید و قرائت کرد. (به دیدار خویشتن رفت)
ــــــــــــــــــــــــــــــ
این پرچم با آن پرچم فرق دارد 
در آذر ماه ۱۳۵۳ مقاله‌ای در حدود ۱۰۰ صفحه بنام «پرچم مبارزه ایدئولوژیک را بر افراشته داریم» توسط تقی شهرام توزیع می‌شود که به بررسی جهت انتخاب ایدئولوژی برای سازمان و جمعبندی نظرهای ارائه شده پرداخته بود. آن مقاله نیز به اختصار «پرچم» نامیده می‌شد.
کتابچه حاضر با مقاله تقی شهرام که انگیزه نگارش و موضوعش چیز دیگری بود، اشتباه نشود.
ــــــــــــــــــــــــــــــ 
زنده بودن فراتر از دم و بازدم و حرف و صوت است
چندین و چند سال است که مسعود رجوی غیب‌اش زده و «در قید حضور» نیست. امیدوارم «حّی» و «زنده» باشد تا از جمله بنویسد و «چتر»ی باشد برای چراهای بیشمار که چون باران می‌بارد و سر ایستادن هم ندارد. زنده باشد و پاسخگو.
...
ممکن است کسی در قید حیات باشد اما زنده نباشد یا بعکس، وقتی هم که نیست، باشد. زنده بودن فراتر از دَم و بازدَم و حرف و صوت است. زنده بودن چیز دیگری است.
امیدوارم- حتی اگر واقعاً هم کنار رفته و یا زمانی بخواهد به هر دلیل مسئولیت خودش را به دیگری بسپارد - بنویسد.
...
در دوران غیبت، «غیبت»ی که انگار رنگ حضور نمی‌بیند، از ایشان نوشته‌ای با عنوان استراتژی قیام و سرنگونی (اشرف کانون استراتژیکی نبرد...) منتشر شده است،
باضافه چندین پیام به ساکنین اشرف و لیبرتی و... که آخرین‌اش در باب اسیدپاشی بود و اینکه منکر اول ولایت فقیه و معروف اول، ارتش آزادی است.
پیشتر البته به خامنه‌ای و... هم خط و حطوط می‌داد که راه ریاست جمهوری رفسنجانی را هموار کند و به تقسیم قدرت با او تن بدهد و...
به یگان‌های ارتش آزادیبخش (در داخل کشور) هم برپا برپا داد و از «آتش و حرکت» سخن گفت...
...
نمی‌دانم ایشان در این مدت طولاتی که غایب بودند، «چه باید کرد» ‌های دیگری هم تدوین کرده‌اند یا نه.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
استراتژی و چه باید کرد به کنار
حالا استراتژی مستراتژی به کنار، نزدیک به نیم قرن از حیات سازمان (سازمان به هر حال مذهبی) مجاهدین می‌گذرد اما هنوز حتی قرآن و نهج البلاغه را که مسعود رجوی به این آیه و آن خطبه‌اش استناد می‌کند، ترجمه نکرده‌اند. توجه کنیم که این دو کتاب در شمار مهمترین منابع سازمان بوده‌است و انتظار فوق در دستگاه خود مجاهدین هم کاملاً بجاست.
حال بگذریم که امروزه نه تنها جهان عوض شده که مهمتر از آن «دید ما نسبت به جهان» نیز، عوض شده و وارد یک مرحله بسیار حساس و دوره گفتمانی جدیدی شده‌ایم.
نسل فکور امروز به هر دلیل بر خلاف پدران و مادران خویش در مقطع انقلاب بزرگ ضد سلطنتی، گرد مباحثی چون تکامل و شناخت و تضاد و دیالکتیک و مبارزه طبقاتی و...نمی‌گردد، درست یا غلط، اصلاً با گفتمان سال ۱۳۵۷، مَچ نیست. چرا؟ چون با موضوعات تازه‌ای مثل مدرنیسم، پست مدرنیسم، جهانی شدن، رابطه دین و قدرت، عقل مدرن، جامعه مدنی، حقوق شهروندی، فردیت (نه خودخواهی و منیّت)، مکتب فرانکفورت، گفتمان دموکراسی... و مقولاتی مانند جدائی دین از دولت روبرو است.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
آیا محکمات امروز، می‌تواند متشابهات فردا باشد؟
نسل عاصی و هوشیار امروز که از دغل و دروغ مدعیان کُفری‌ شده و فاتحه همه «رهبران» را خوانده‌است، در وادی دیگری سیر می‌کند و پرسش‌های دیگری دارد:
آیا جهان را باید چندان تنگ کرد تا جامه تئوری ما بر قامت آن برازنده باشد، یا جامه تئوری را چندان گشود که بر اندام جهان چالاک آید؟ آیا می‌توان سر به سر اصول هم گذاشت و در این وادی به اجتهاد دست زد؟ آیا محکمات امروز، می‌تواند متشابهات فردا باشد و به عکس، متشابه امروز، محکم فردا؟
آیا اصلاً احیاء و تکامل معرفت دینی راهگشاست؟ مسئله روز است؟...
و بالاتر از همه این سئوال:
وقتی کسی خود و جریان خود را حق دانست، آیا این حق را هم دارد که همه چیز را تابع و خاضع بخواهد؟
ــــــــــــــــــــــــــــــ 
مسئله مجاهدین به غیر مجاهدین هم مربوط است 
سرنوشت بسیاری از ایرانیان (حتی اگر اصلاً سیاسی نبوده و اسم مجاهدین را هم نشنیده باشند) مستقیم یا غیرمستقیم متأثر از عملکرد رهبری مجاهدین است.
ضربه شهریور سال ۵۰، تیرباران محمّد حنیف نژاد و یاران شجاعش در سال ۵۱، آنچه در پشت سپر به اصطلاح «تغییر ایدئولوژی» در سال ۵۴ گذشت، سی خرداد سال ۶۰، انفجار در حزب جمهوری اسلامی، ترور کسانیکه «سرانگشتان» رژیم خوانده شدند، عملیات موسوم به مهندسی (که تا قیام قیامت هم توجیه ندارد)، پس لرزه های سال پرابتلای ۶۰ و اعدام‌ بیش از ۴۰۰۰ زندانی در سال ۶۷...
(اینگونه وقایع) فقط دامن حانواده های مجاهدین را نگرفت. گرد و غبارش حتی بر سر و روی کسانی که با آنان زاویه و فاصله دارند نیز، نشست. 
پیآمدِ نشست‌های مجاهدین در «بنیاد علوی»، «جنگلهای شمال»، «کوههای فارس»، «کوه های آلان»، «منطقه مُحّرمهِ مرزی»...(کردستان)، «بغداد» و «اورسورواز» و... دیگرانی را هم که از آن نه باخبر بودند نه موافق، در برگرفته است. 
حتی کسانی که سالیان دراز بعد از نشست‌ها به دنیا آمدند، از کنش و واکنش مجاهدین با رژیم (و با امثال صدام و جان بولتون) تأثیر گرفته و اینک سرنوشت دیگری پیدا کرده‌اند.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
ثبت وقایع، برای مبارزه با فراموشی است
کتابچه حاضر (پرچم) به قلم مسعود رجوی است و تا پیش از بمباران مجاهدین و حضور آمریکایی‌ها در عراق، در قرارگاه اشرف حکم «رساله عملیه» را داشته است. اینکه حالا چه توصیفی از آن می‌شود اهمیتی ندارد و واقعیتی را که گفتم تغییر نمی‌دهد. همچنین حاشیه نویسی‌های رژیم پسندانه بر کتابچه مزبور و انتشار بخشهایی از آن توسط اضداد مجاهدین در سالیان پیش، نمی‌تواند بر تمامی آن گرد و غبار بپاشد.
...
ثبت اینگونه مطالب برای مبارزه با فراموشی است و ندایی در درونم مرا به این کار وامی‌دارد. اینکه مصلحت نیست و آسیب می‌بینم، اهمیتی ندارد. پشتم به کوه اُحد است. مسیر خودم را می‌روم و باکی هم از اینطرف و آن طرف ندارم. نه چیزی دارم که کسی بخواهد با گرفتنش تهدیدم کند و نه چیزی می‌خواهم که با دادنش تطمیع شوم. نه مبارز و مجاهدم و نه ادعای روشنگری و روشنفکری دارم. به سهم ناچیز خویش و با مرارت بسیار، یادمان‌ها را زنده می‌کنم.
...
مقصود از ارائه این مطلب، جانبداری، یا رویارویی با گروه و سازمانی نیست. مرزبندی من در درجه نخست با مدعّیان صاحب اختیاری جهان، با دشمنان آزادی و با قاتلین زندانیان سیاسی است که از پستان دین شیر دنیا می‌دوشند.
پس ز نقش لفظ‌های مثنوی
صورتی ضال است و هادی معنوی
در نبی فرمود کین قرآن ز دل
هادی بعضی و بعضی را مضّل
...
درج این مقاله و همه نوشته‌ها و ویدیوهای من در سایت‌ها و وبلاگ‌هایی که مدح ستمگران می‌کنند ممنوع است. 

 
 
 
أَلَا وَإنَّ الدَّعِی ابْنَ الدَّعِی قَدْ رَکزَ بَینَ اثْنَتَینِ: بَینَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه
پرچم
(منظور پرچم امام حسین است که مجاهدین می‌گویند وارث حقیقی‌اش هستند)
...
فهرست مطالب
۱-  شاخص‌های عملیات جاری پیشواز «سین آ» (پیش به سوی سرنگونی)
بحث تشکیلاتی – ایدئولوژیک
۲-  فصل اول: تعریف مجاهد خلق و شرایط عضویت در سازمان
 ۳- فصل دوم: ارتش آزادیبخش
 ۴- فصل سوم: مفهوم و علائم انقلاب مریم
 ۵- فصل چهارم: عارضه‌ها و رهنمودها
 ۶- فصل پنجم: تطهیر و انقلاب
 ۷- فصل ششم: مرزهای سرخ تشکیلاتی – ایدئولوژیک +بحث «مسلح شدن به تئوری انقلاب مریم»
 ۸- فصل هفتم: طعمه شناسی
 ۹- فصل هشتم: تذکرات
۱۰- فصل نهم: تناقضات «ج» (جنسیت و تمایل به جنس مخالف) محور اصلی ع.ج (عملیات جاری)
۱۱- فصل دهم: مفهوم صفر صفر و صد صد
۱۲- فصل یازدهم: الزامات تشکیلاتی – ایدئولوژیک «س آ» (سرنگونی و آمادگی)
۱۳- فصل دوازدهم: تشکیلات برادران
جمعبندی تشکیلاتی – ایدئولوژیک (خانه تکانی...)
۱۴- فصل سیزدهم: هیئت تشکیلات
۱۵- فصل چهاردهم: سلسله مراتب تشکیلاتی و فرماندهی برادران
...
«شاخص‌های عملیات جاری»
نکات رهبری در مورد برگزاری نشستهای ع.ج (عملیات جاری)
اصل بر این است که در عملیات جاری به هدف بزنیم و آخ رژیم را در بیاوریم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ضوابط جمع:
۱.  جمع باید بداند که مسئول عملیات جاری کیست و خودش را با مسئول نشست کوک کند.
۲.  جمع اگر در مورد نشست یا مسئول آن حرفی دارد، پیشنهادش را بدهد.
۳.  باید توجه کرد که به قلب قضیه زده ایم یا داریم فاکت به فاکت می‌رویم.
۴.  باید دید فاکت دقیق (است) یا غیر دقیق، اگر فاکت دقیق نیست نگوئید، زیرا به فرد هیچ کمکی نمی‌کند.
۵.  به مجاهد خلق ترحم نباید کرد، سازش نباید کرد.
۶.  اشکال و ایرادگیری غیر دقیق نکنید، به افراد پیله نکنید.
۷.  از قد و قواره افراد ایراد نگیرید، از قدیم و از بچگی افراد ایراد نگیرید.
۸.  مسئولیت جمع انقلاب کردن سوژه است، مثل بورژوایی که سرمایه دار است، طعمه نیز برای خودش سرمایه‌ای دارد که بالا کشیده و نمی‌خواهد از دست بدهد. جمع باید این سرمایه را از او بگیرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ضوابط مسئول نشست:
۹.  شرط اول مسئول نشست کنترل مواد فوق است.
۱۰. باید اصل و فرع کرد و به موضوع اصلی پرداخت.
۱۱. هر چه شما خطا و غیر دقیق شلیک کنید یا بیراهه بروید به جیب سوژه می‌ریزد. شاخص این است که وقتی با سوژه می‌جنگید جیب سوژه را پر نکنید. مواضع سوژه را مستحکم نکنید. شما باید سوژه را از سنگرش بیرون بکشید.
۱۲. شما حق ندارید افراد را پریشان کنید.
۱۳. ما کلان معامله داریم نه یک قران و ده شاهی.
۱۴. در فرد شکاف ایجاد نکنید، باید تشخیص بدهید پشت چه چیزی گیر کرده است.
۱۵. قدرت، هیبت و فایده عملیات جاری در این است که من را از ته دره به لب جاده برسانید و بجایش رژیم را به ته دره بیاندازید. بزبان ساده سود ما در چیست و زیان دشمن در چیست. مسئول نشست دنبال این مسئله باشد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ضوابط سوژه:
۱۶. سوژه برای «دوئل» و «جدل» نیامده است.
۱۷. سوژه باید فاکتها را گوش کرده و تصویر خودش را ببیند.
۱۹. سوژه نباید وقت جمع را بگیرد. نشست ۶ روزه را به نشست ۶ ساعته و نشست ۶ ساعته را به ۴۵ دقیقه تبدیل کنید.
۲۰. اگر سوژه صداقت داشته باشد می‌تواند جمع را به نقطه اصلی برساند. اصل مسئله این است که شما تا کنون به ریشه یعنی «ج» نزده اید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل اول: تعریف مجاهد خلق و شرایط عضویت در سازمان
پیشواز «سین آ» (پیش به سوی سرنگونی)
بحث تشکیلاتی – ایدئولوژیک
... 
 ۱- هر سازمان و حزب و تشکیلات انقلابی با سه چیز مشخص می‌شود:
الف. ایدئولوژی راهنمای عمل که تعیین کننده جهان بینی و سمت گیری تاریخی و طبقاتی آن است (ریشه)
ب. تشکیلات و سازمان درونی که ظرف حیات و عامل برپایی آن است (ساقه)
ج. خط مشی سیاسی و استراتژیک که تنظیم رابطه آن سازمان را با جامعه و قدرت حاکم بر آن مشخص می‌کند و سازمان به این وسیله هدفهای خود را گام به گام محقق می‌کند (میوه)
 
۲- رابطه عضویت و رابطه ارگانیک = رابطه اندام‌واره با همان گروه خون، با همان نبض و سلسله اعصاب و واکنشها
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضو ها را نماند قرار
 
۳- در سلسله مراتب تشکیلاتی عضویت کیفی‌ترین مرز است.
مجاهد خلق = عضو سازمان با هفت خصوصیت مشخص می‌شود و هر کدام از این هفت ویژگی را از دست بدهد عضویتش ساقط می‌شود.
- قبول آگاهانه و مختارانه ایدئولوژی اسلام و تشیع انقلابی بمعنای ضد استثماری و ضد آخوندهای ارتجاعی با پایبندی به شعائر.
- انقلاب پذیری یعنی ضد ایدئولوژی جنسیت و فردیت با پایبندی به بندهای انقلاب درونی مجاهدین بخصوص هژمونی خواهران ذیصلاح مجاهد (شورای رهبری)
- قبول آگاهانه استراتژی با پایبندی به ارتش آزادیبخش و سیاستهای انقلابی (ضد شیخ و شاه = ضد استبداد و وابستگی)
- تشکیلات پذیری = انضباط آهنین = دستورپذیری تشکیلاتی = فرمانپذیری نظامی = قبول سانترالیزم (ضد لیبرالیزم و مسئولیت گریزی)
- انتقاد پذیری = جهاد اکبر = مبارزه وقفه ناپذیر ایدئولوژیک درونی = عملیات جاری با تضمین جمعی
- شهادت پذیری
- حرفه‌ای بودن (تمام وقت)
 
۴- عضویت با مجموعه‌ای آموزش‌های تئوریک (علمی و فلسفی و تاریخی و سیاسی و اقتصادی) و همچنین با آزمایش‌های عملی (نظامی و عملیاتی) محرز و تصویب می‌شود. تا احراز شرایط لازم هر چند سال هم که طول بکشد نباید ابلاغ عضویت نمود. عضویت بایستی رسماً ابلاغ و با سوگند حضوری و مکتوب مسجل شود.
 
۵- شرایط کاندیدای عضویت (K) همان شرایط عضویت و تلاش برای احراز آن است.
 
۶- برادری که به ارتش آزادیبخش آمده است و شرایط کاندیدای عضویت را دارد پس از دوره شش ماهه پذیرش وارد یگان رزمی می‌شود و کاندید دوم عضویت است به شرط دارا بودن شرایط و عبور از آموزشهای نظری و آزمایشهای عملی سه سال پس از ورود به ارتش آزادیبخش کاندید اول عضویت و در خاتمه پنج سال عضو سازمان می‌شود.
 
۷- بنابر این در ارتش آزادیبخش عضو مجاهدین داریم یا کاندید عضویت، رزمنده غیر مجاهد (هم) که بطور انفرادی به قرارگاه‌های مجاهدین پیوسته‌اند از روز اول در تقاضانامه فرم پرسنلی وضعیت ایدئولوژیک آنها مشخص بوده و به ضوابط قرارگاه‌های میزبان و همچنین به عملیات جاری با تضمین جمعی ملتزم هستند.
 
۸- هوادار: کسی است که ایدئولوژی و خط مشی سیاسی – استراتژیک (ارتش آزادیبخش) را قبول دارد و مدافع آن است و در همین راستا کار و کمک می‌کند اما هنوز بطور حرفه‌ای تشکیلات پذیر و رزم آور نشده است.
H3: هوادار در رابطه (که مقداری کار و کمک می‌کند)
H2: هوادار نیمه وقت (سه روز در هفته)
H1: هوادار حرفه‌ای تمام وقت که لا اقل سه سال بطور مستقل و حرفه‌ای در ارتباط با تشکل‌های هوادار سازمان کار کرده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل دوم ارتش آزادیبخش
 ۹- خصوصیات یک ارتش
ارتش عالی‌ترین و متکامل‌ترین و کم شکاف‌ترین ساختار اداری و سازماندهی در تاریخ بشر است. زیرا انسان مجبور بوده برای جنگیدن با دشمن و برای حفظ خودش از ضربات به حداکثر:
- جمع گرایی
- نظم پذیری
- انضباط
- سرعت عمل
- فرمان‌پذیری
- بستن شکافها در برابر دشمن
- و بالاترین تکنیک و تاکتیک
روی بیاورد.
- لباس متحد الشکل، صبحگاه و شامگاه، نظام جمع، آنکادر کردن و همه آئین‌ها و تشریقات نظامی و حتی موزیک نظامی در همین راستاست.
- سنگ بنای ارتشهای ارتجاعی جهل و اجبار و تقسیم بندیهای طبقاتی برای دفاع از طبقه حاکم است. اما نقطه عزیمت یک ارتش انقلابی آگاهی و اختیار و قبول داوطلبانه حداکثر نظم و انضباط برای تحقق یک آرمان انقلابی است.
- خلقهایی که مبارزات آنها به حد یک ارتش آزادیبخش و انقلابی تکامل پیدا کرده است قطعاً پیروز می‌شوند.
 
۱۰- ارتش آزادیبخش ملی ایران عالی‌ترین ثمره و بیمه نامه مبارزات صد ساله مردم ایران از مشروطه به بعد است که مجاهدین آگاهانه پس از طی کردن و حذف خط مشی‌های دیگر برای سرنگونی دشمن ضد بشری بنیاد گذاشته‌اند.
 
۱۱- این ارتش سرزمین ندارد و نباید سرباز مدافع داشته باشد و تمام عیار می‌جنگد زیرا:
الف. استراتژی جنگ آزادیبخش نوین تکیه‌اش بر زمین آزاد شده نیست و نمی‌تواند باشد چون در تهاجم مطلق جواب دارد و نه در تدافع.
ب. در خاک خارجی تجمع نیروی انبوه کمی جواب ندارد و تأکید روی کیفیت و عنصر داوطلب پایبند به عملیات جاری است.
ج. هژمونی و فرماندهی خواهران.
د. موتور محرک، عنصر مجاهد انقلاب کرده و بدون اسکان است.
 ۱۲- سازمان مجاهدین خلق ایران در ارتش آزادیبخش آزمایش تاریخی پس می‌دهد و به کمال می‌رسد هر مجاهد خلق یک افسر ارتش آزادیبخش است.
 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل سوم - مفهوم و علائم انقلاب مریم 
۱۳- تعریف انقلاب مریم = بندهای ناشی شده از کسر رهایی = شورای رهبری
(کسر رهایی =کسری است که در صورت، رهبری عقیدتی و در مخرج عدم حمل تناقض و نتیجه‌اش مساوی است با رهایی)
راهبری عقیدتی = سلاح بی همتا = سرچشمه رهایی و توانائیهای مجاهدین و ارتش آزادیبخش - در صورتیکه سلاح انقلاب و عملیات جاری بر زمین گذاشته شود نه ارتش خواهیم داشت و نه آلترناتیو انقلابی.
- این سلاح در سیاست و استراتژی بیش از حمایت از یک ابر قدرت برای ما عمل کرده و در ۱۲ سال گذشته آزمایش پس داده‌است.
- این سلاح ضد جنسیت و فردیت فروبرنده است.
- ضرورت این سلاح تنها پس از ضرورت درک استراتژیک و سیاسی آن برای سرنگونی میسر است. والا درک و دریافتهای فردی، خصلت گرایانه و ریاضت کشانه خواهیم داشت.
- این بالاترین و والاترین حماسه ایدئولوژیک عصر ما است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
۱۴- علائم عبور:
۱) شهامت شیرجه رفتن و جسارت ایدئولوژیکی برای بیرون ریختن تناقضات دارد و خودش بی طاقت است تا هر چه سریعتر و مسئولانه‌تر خود را پاکیزه نماید و بنابراین خود پیشقدم بردن آبروی کاذب خود می‌شود تا آبروی رهایی بخرد.
...
- هدف از تناقض نوشتن تعیین داوطلبانه مختصات درونی برای جستجوی راه حل و پرتاب به جلو است.
- نوشتن تناقض = عملیات شناسایی موقعیت و مختصات درونی و ایدئولوژیکی برای پیدا کردن دهانه آتش دشمن تا با تضمین جمعی و آتشباری سنگین صد برابر درهم کوبیده شود.
- هدف اقرار کشیشی برای آرامش وجدان بطور کاذب نیست.
- هدف حرمت شکنی و پرده دری واشاعه زشتی و منکر نیست.
- هدف سرکوفت زدن و اعمال فشار نیست.
- سمت‌گیری به جانب خشک شدن تناقض دانی و سفید‌شدن قلب و ضمیر است.
 
۲) از لیبرالیسم (ولنگاری و ولگردی) سیاسی و استراتژیک و ولگردی تشکیلاتی و ایدئولوژیک بغایت منزجر است. به انضباط آهنین هم در ایدئولوژی و شعائر پایبند است.
 
۳) مشکل کرسی و رده و بالا و پایین کار کردن در اینجا و آنجا ندارد. چون پاره‌ای از همان رهبری و همان رهبری و همان سازمان و ناموس ایدئولوژیکی اوست.
 
۴) در عملیات جاری بر مشکل طلاق و «ج» (جنسیت و تمایل به جنس مخالف) غلبه می‌کند، آن میدان را فتح می‌کند، تحت کنترل در می‌آورد و تناقضات مربوطه را بلادرنگ با تهاجم حداکثر و با آتشباری سنگین در هم می‌کوبد.
 
۵) تا مغز استخوان و بدون تظاهر و فرمالیزم به بند «د» (پذیرش هژمونی خواهران توسط برادران) معتقد و پایبند است.
 
۶) هرچه بیشتر دریافت کند از خود تهی تر می‌شود. خود را هرچه عام تر می‌کند و نه خاص تر و ویژه تر. یعنی برعکس حالتی که دریافت سم و فاسد کننده است.
 
۷) در عملیات جاری می‌خواهد بقیه را هم علیه دشمن ضدبشری در انقلاب ذوب کند و در این راه اول از همه از خودش مایه می‌گذارد.
 
۸) به کیسه ارتش و سازمان و رهبری چیزی می‌ریزد نه اینکه فقط برداشت و برای خود خرج کند.
 
۹) با عملیات جاری و آتشباری و تهاجم سنگین حتا اگر در موردی شکست بخورد یا بلغزد، بلادرنگ از جا برمی‌خیزد، «واو» (بیهوده و وامانده) نمی‌شود و به حفظ سنگر انقلاب و پاک کردن آثار شکست از روح و روان خود قیام می‌کند.
 
۱۰) هیچ نشانه‌ای از درخود بودن و استیصال ندارد و سراپا اهل پاسخگویی و پرداخت و مسئولیت است و خدا را هم به آن شکر می‌گذارد.
- درخود بودن یعنی پاسخگو و مسئول نبودن، یعنی غرق در حساب‌های ذهنی و انواع توهمات بودن.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل چهارم – عارضه‌ها و رهنمودها 
۱۵- آدمی برای پرهیز از مسائل حقیقی خودش (ج و ف=جنسیت و فردیت) و برای فرار از فاش کردن حقیقت به انواع و اقسام مقولات ذهنی یا فلسفی و یا سیاسی و یا استراتژیکی و یا تشکیلاتی چنگ می‌زند تا پشت آن سنگر و موضع بگیرد و در قدم بعد و از این سنگر خود ساخته دست به تهاجم بزند.
مثلاً مناسبات یا ع. ج (عملیات جاری) را عَلم کند یا مسائل فلسفی و سیاسی عنوان کند.
چاره کار در این است که اصل دعوا را بشناسیم، بشکافیم تا قطر زره «ن» (نرینه وحشی) بر ملا شود.
۱۶- اگر کسی اعتماد نداشتن جمع به خودش را بهانه کرد باید گفت اعتماد را باید کسب کرد، اعتماد رایگان نیست.
 ۱۷- توقف و درجا زدن پشت مسائل دنیای گذشته (از کودکی تا دیروز) یعنی خیز برنداشتن برای آینده.
۱۸ - کسی که زمین خورد بلادرنگ باید برخیزد و خود را بتکاند. دراز کش و تسلیم مرز سرخ است.
۱۹- هر طلبکاری بیانگر یک بدهکاری پرداخت نشده است.
۲۰- اگر کسی گفت ضعیف هستم و نمی‌توانم باید گفت: قوی شو می‌توانی.
۲۱- اگر گفت لیاقت و صلاحیت ندارم باید گفت: پیدا کن.
۲۲- اگر گفت شرم می‌کنم: باید گفت البته شرم یک احساس انقلابی است مقدمه یک تغییر است. آنقدر زیاد شرم کن که تغییر کنی.
۲۳- مجروح شدن و بیماری و از دست دادن اعضای بدن در جریان نبرد آزادیبخش، آزمایش بزرگی است که سرفرازی در آن و صبر و مقاومت در برابر آن بسا فراتر از شهادت در عملیات است.
۲۴- به کادرهایی که در خانواده سازمانی به دنیا آمده اند،‌ به بازماندگان شهیدان، به میلیشیای سابق و لاحق باید دو چندان سخت گرفت چون در تهدید ول دادگی خود هستند. دوچندان دریافت کرده‌اند، موجی از دریافت‌های مستمر را به لحاظ سیاسی و اجتماعی با خود دارند، پس انتظار هم دو برابر و مسئولیت هم دو چندان است.
۲۵- فسیل شدن در دستگاه «ن» (نرینه وحشی) نداریم. انکار «ن» یعنی که فرد منکر قفل شدن خودش در این عنصر است.
۲۶- آنچه را آدمی بیش از هر چیزی از آن فرار می‌کند، مشکل در همانجاست.
۲۷- فردیت غلیظ به قطبّیت راه می‌برد که در مناسبات جمعی قابل تحمل نیست. قطب الزام پاسخگویی ندارد و برای همین باید از او فاصله گرفت الا این که هسته «ن» را بمباران کند.
۲۸- هر مجاهدی که در طرفین طیف دچار ابتلاء و آزمایش بریدگی و یا شهادت همسر سابق شده است باید از این آزمایش سرفرازانه عبور کند و آنگاه مجدداً وارد دنیای جدید ارتش مریم شود. یعنی باید حفره طلاق خود را دریابد.
۲۹- لمپنیسم (به معنی عامیانه لات بازی) که میدان دادن به عناصر بی طبقه و بی هویت حاشیه تولید است، خوره مناسبات جمعی است. هر کس که از اردوگاه آمده است باید ریشه لمپن بازی را قطع کند، دیگر دکان اردوگاه نداریم.
(اشاره به اسرای جنگ ایران و عراق است که در اردوگاه رمادی عراق به سر می‌بردند وجذب تشکیلات مجاهدین شده بودند)
 
۳۰- فهرست حقه بازی‌ها:
-    ویژه کردن خود به هر دلیل
-    استیصال و عجز و ناتوانی
-    مظلوم بازی
-    لائیک بازی کسی که حتی یک لحظه مجاهدی داشته است.
-    تمارض
...
این قبیل موارد چیزی جز بهانه جویی برای سرباز زدن از قیام به مسئولیت نیست که فرصت طلبی برای فرار از مسئولیت است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل پنجم - تطهیر و انقلاب
۳۱- اصل صد در صد:
اصل اساسی تطهیر و انقلاب، اصل پایه‌ای مؤسسان دوم ارتش آزادیبخش (است. بنابراین) به جز عوامل رژیم می‌توان و باید همه کسانی را که به مجاهدین گرویده اند انقلاب نمود.(تا تغییر کرده و متحول شوند) انقلاب کلام آخر و کاکل مبارزه ایدئولوژیک مجاهدین است.
۳۲- عملیات جاری = جهاد اکبر (است)
مکانیسم تطهیر و انقلاب و مبارزه وقفه ناپذیر ایدئولوژیک، آتشباری و رزم بی امان علیه «ج و ف» (جنسیت و فردیت، نرینه وحشی و فردیت افسار گسیخته) (و مساوی با) = مفهوم تقوا (است)
ان اکرمکم عندالله اتقیکم
بنابراین عملیات جاری مقدس‌ترین نبرد مجاهدین و ارتش آزادی در پیچیده‌ترین شرایط علیه رژیم آخوندی بوده و می‌باشد.
۳۳- مهم: انسان موجودی است اجتماعی
انسان، اجتماعی انقلاب می‌کند و نه انفرادی، (پس) فرد باید خود را به جمع بسپارد و جمع باید فرد را انقلاب دهد.
۳۴- جمع مقصر اصلی انقلاب نکردن فردی است که به مجاهدین و ارتش آزادیبخش گرویده‌است.
... 
اشتباهات سه گانه عبارتند از:
- راست روی؛ یعنی عمده کردن تضادها و سازشکاری و حل نکردن آن و انبار کردن
- چپ روی؛ یعنی سیخ و سمبه زائد و فرعی و سطحی
- ظرف نامناسب کار یا نداشتن کار
۳۵- ترس از موشک / ترس از عملیات / ترس از دشمن / و یا خاتمی زدگی سیاسی تماماً عارضه‌هایی هستند که قابل مهار کردن و عبور است و می‌توان و باید بر همه آنها غلبه کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
 فصل ششم مرزهای سرخ تشکیلاتی– ایدئولوژیک
۳۶- ناآگاهی و مادون بودن نسبت به ضرورت مبارزه ایدئولوژیک و مرزهای سرخ تشکیلاتی، ایدئولوژیک نداریم و الا «س آ» (سرنگونی و آمادگی) به ثمر نمی‌رسد و بدترین ضربه‌ها را از درون می‌خوریم و با بدتر از رژیم و پاسدار مواجه می‌شویم.
۳۷- عجز و استیصال و ناتوانی در مبارزه ایدئولوژیک نداریم.
۳۸- لائیک بازی و «R» شدن کادرها و اعضاء و کاندیدای عضویت و هواداران سوگند خورده و کسی که حتی یک لحظه صادقانه ایدئولوژیک مجاهدین هم داشته باشند، نداریم.
(شاید منظور از «R» شدن، اشاره به افراد غیر مجاهد از نوع مارکسیست و مسیحی و غیره در ارتش آزادیبخش است. نمی‌دانم)
...
سازمان رزم ارتشها در دوران «س آ» (سرنگونی و آمادگی) فقط از اعضاء و کاندیداهای عضویت سازمان تشکیل می‌شود.
غیر مجاهدین به شرط اعلام هویت ایدئولوژیکی، جداگانه در جنب یک ارتش قرار می‌گیرند.
۳۹- مجاهد بدون شعائر و نماز جز در پذیرش و آموزش نداریم.
۴۰- مجاهد اقساطی و مدت دار با اتمام تاریخ مصرف نداریم.
۴۱- خواهر و برادر مجاهد بیمار فلان بن فلان نداریم هر چند همه نوع مراقبت و رسیدگی از بیماران داریم.
۴۲- مجاهد بازنشسته و در حاشیه نداریم.
۴۳- مجاهد ملاقاتی و دارای تابعیت خارجی و سیتی زن نداریم.
۴۴- مجاهد پناهنده و دارای تابعیت خارجی نداریم.
۴۵- مهم‌ترین مرز سرخ، طعمه رژیم و وزارت اطلاعات رژیم آخوندی و تکثیر آن در خارجه (است. بنابراین) فرستادن بریده به خارجه نداریم و نمی‌توانیم داشته باشیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
(آموزش تخصصی) 
مسلح شدن به تئوری انقلاب مریم 
مقدمه- بدون تسلیح به تئوری انقلاب، در برابر تهدیدهای ضد انقلاب آسیب پذیر هستیم و به همین دلیل باید تئوری و تاریخچۀ انقلاب ایدئولوژیکی درونی مجاهدین را بیاموزیم.
 
1- انقلاب ایدئولوژیکی درونی مجاهدین قبل از هرچیز، آب بندی و مرزبندی تاریخی مجاهدین در برابر بورژوازی است که متحد عینی ارتجاع خمینی علیه مبارزۀ مسلحانه، علیه آلترناتیو انقلابی دمکراتیک و علیه ارتش آزادیبخش بوده و می‌باشد.
 
2- بورژوازی استحاله طلب خارجه نشین (اضداد مجاهدین) و بورژوازی استحاله طلب داخلی که در جریان جنگ ضد میهنی با ارتجاع خمینی بودند در سال ۱۳۷۶ در داخل رژیم، سر و سخنگوی رسمی پیدا کرد (خاتمی) و با تمام قوا تاخت و تاز علیه مجاهدین را هم بلحاظ سیاسی و هم به لحاظ نظامی و تروریستی مضاعف نمود. (در اثر B پریم و B زگوند)
 
3- بورژوازی در مناسبات درونی به صورت «طعمه» بیرون می‌زند که ضد انقلاب درونی مجاهدین است و نقطه آغاز آن مسائل «دوران» می‌باشد. (ج ---- شیطان رجیم).
 
4- ۲۷ سال پیش اپورتونیستهای چپ نما سازمان مجاهدین را تحت نام مارکسیسم متلاشی کردند و راه برای خمینی هموار شد.
پیام و سلاح ایدئولوژیکی مجاهدین «اسلام در چپ مارکسیسم» بود که سازمان را هم در برابر اپورتونیستها و هم در برابر جریان راست ارتجاعی حفظ و جنگ آور و آمادۀ خیز ۳۰ خرداد در مقابله با خمینی کرد. 
- یعنی «اسلام در چپ مارکسیسم» بن بست شکن، عامل ایدئولوژیکی بقاء، راهگشا و کلید نجات در ربع قرن پیش بود.
- این پیام در بیانیۀ ۱۲ ماده‌ای تدوین شده بود و ایدئولوژی و تشکیلات و سیاست ما را احیاء کرد و سرانجام از یک گروه کوچک به یک آلترناتیو با دهها هزار شهید ارتقاء داد.
برای تاریخ ایران و اسلام سربلندی و افتخار آفرید و مجاهدین تنها جریانی شدند که در برابر خمینی جانانه به مقاومت تمام عیار برخاستند.
 
5- سوآل اساسی: اکنون سوآل این است که در دوران مبارزۀ مسلحانه برای سرنگونی رژیم خمینی و برای استقرار «آلترناتیو دمکراتیک – انقلابی»، عامل ایدئولوژیکی بقاء عنصر راهگشا و کلید نجات (به مصداق «اسلام در چپ مارکسیسم» در ربع قرن پیش) چیست؟
جواب: انقلاب مریم با ۱۰ بند و مکانیزم عملیات جاری و شستشوی ایدئولوژیکی در ابتدای وادی «ج» تا ندهد طعمه و شیطان رجیم. 
بخصوص که این بار، مانند درختی که آب و آفتاب و هوای بهاری از آن دریغ شده باشد، دشمن ما را از سرزمین و ملأ خودمان بیرون رانده و ناگزیر از هجرت انقلابی نموده است. 
- مهمتر این که علاوه بر مسائل ایران، به شدت از مسائل منطقه‌ای (مانند جنگ کویت) و مسائل بین المللی (مانند جنگ افغانستان و لیست تروریستی) آسیب پذیر هستیم.
بنابراین، کلید نجات، پاسخ به مسئلۀ بود و نبود، و جواب مسئلۀ سرنگونی در روزگار خمینی و حکومت آخوندی، انقلاب است و بس. 
در یک کلام، انقلاب همآورد ارتجاع و بورژوازی و پاسخ به مسئلۀ سیاسی- استراتژیکی دوران، یعنی مسئلۀ سرنگونی است. 
- همچنانکه در فروغ به اثبات رسید، مجاهدین بدون انقلاب، ظرفیت و سقف سرنگونی نداشتند.
 
6- بندها و مکانیزم‌های انقلاب، هرکدام فلسفۀ خود را دارد و بطور قانونمند (و نه تصادفی) بر اساس تجربه‌ها و الزام‌های پاسخگویی به مسئلۀ سیاسی – استراتژیکی دوران (سرنگونی) تدوین شده است.
حاصل خون شهیدان و رزم و رنج زندگان و پیکار تمام عیار با دشمن ضدبشری است. 
به عنوان مثال: مبارزۀ مجاهدین در روزگار خمینی، برای اولین بار در تاریخ ایران و تاریخ اسلام، با تولد و پدیدۀ جدیدی همراه است که زن انقلابی مجاهد خلق می‌باشد. 
- این پدیده به صورت جریان وار و در ابعاد کلان، با شهادت و قهرمانی‌های بسیار در برابر رژیم زن ستیز خمینی همراه بوده است که در سالهای ۶۳ و ۶۴ به قرار گرفتن زن انقلابی و ذیصلاح مجاهد خلق در رهبری منجر گردید. یعنی که تصادفی در کار نبوده و حرکت قانونمند پیش رفته است.
همچنانکه بعد از آتش بس و بعد از تجربه فروغ و بعد از مرگ خمینی بطور قانونمند به طلاق علی الدوام و انحلال اسکان و سرانجام به هژمونی زن انقلابی و ذیصلاح مجاهد خلق و تشکیل شورای رهبری راه می‌بریم.
 
7- در برابر بورژوازی نیز بطور قانونمند با پدیدۀ «طعمه» روبرو هستیم. زیرا از فردای ۳۰ خرداد و هجرت انقلابی و انتقال کادرها به خارج از کشور، تهدید اصلی، بورژوازی و مادۀ بالفعل آن در داخل مناسبات «طعمه» بوده است. منظور طعمۀ بورژوازی و ارتجاع علیه مجاهدین و ارتش آزادیبخش و آلترناتیو انقلابی است.
 
8- دو رویکرد بکلی متفاوت و سراپا متضاد با انقلاب و بندها و مکانیزم اجرائی یومیۀ آن (عملیات جاری و شستشو) وجود دارد: 
- برخورد پاسیو انفرادی و تدافعی که در بهترین صورت فرد را حفظ می‌کند. در این برخورد، فرد از موضع پایین و بصورت فردی-درونی، می‌بیند و می‌چیند. همه چیز از درون فرد آغاز شده و به درون فرد ختم می‌شود و معلوم نیست که دشمن بیرونی و درونی کیست و در کجاست؟ واضح است جنبشی که دشمن بیرونی و درونی خود را نشناسد مغلوب خواهد شد. 
- برخورد رزمندۀ تهاجمی که از بالا یعنی به مثابه پاسخ سیاسی-استراتژیک به مسئله دوران (سرنگونی) و با همان روح «اسلام در چپ مارکسیسم» به انقلاب ایدئولوژیک درونی و به بندهای آن می‌نگرد. این یک رویکرد جمعی و سیاسی بعنوان کلید نجات خلق ستمدیده در برابر رژیم پلید آخوندی است.
در این برخورد، ارتجاع هدف نظامی و بورژوازی هدف سیاسی در بیرون ما هستند و ضدانقلاب درون مناسبات ما «طعمۀ» بورژوازی و ارتجاع است.
 
9- خیانت به انقلاب درونی در مورد برادران شاخ و دم ندارد و در ساده ‌‌ترین و تیز ترین و گزنده ترین کلام عبارت است از یک جریان پفیوزی (سازش و انفعال) در برابر بورژوازی و ارتجاع که آدمی در آن شمشیر انقلاب را غلاف می‌کند یا آنرا وارونه و سر و ته یعنی طلبکارانه و علیه خودمان بکار می‌گیرد. یا هم که فقط از لبۀ پهن آن استفاده می‌کند که فاقد تیزی و برندگی و مسئله حل کنی است. 
حال آنکه ما، به مصداق اسلام در چپ مارکسیسم و مجاهدین همآورد ارتجاع و بورژوازی، نبردی و سلاحی و شمشیری شایستۀ سرنگونی رژیم خمینی می‌خواهیم.
 
10- بر همۀ برادران مجاهد و مخصوصاً هر برادر مجاهدی که روزگار اپورتونیستی را به چشم دیده و یا به گوش شنیده یا تاریخچه را خوانده است، واجب است تا همچنانکه نقاط منفی و مثبت خود را در جریان اپورتونیستی قرائت نموده است، اکنون خود را در جریان انقلاب ایدئولوژیک از روز اول انقلاب (سال ۶۳ و ۶۴) تا همین امروز بخواند تا: 
اولا- خودش پوسته شکنی و جهش کند. 
ثانیاً- به آموزش و کمک سایر برادران مجاهد قیام کند. 
ثالثاً- بار سین آ را ببندد.
 
11- نمودار ....
(نمودار ها اضافه نشده است)
12- پرچم انقلاب مریم در سرزمین امام حسین در سالی که در آن دو عاشورا است عیدی سال ۸۱ است.
(آیا اشاره به عاشورای امام حسین و نیز عاشورای مجاهدین است که  از نظر خودشان در آن ایام احتمال وقوعش می‌رفت؟)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل هفتم - طعمه شناسی
۴۶- همه مجاهدین باید مفهوم طعمه را بیاموزند و الا نه فقط از روزگار خاتمی بلکه حتی از ۳۰ خرداد و ضربه اپورتونیستی نیز به لحاظ سیاسی و ایدئولوژیک عبور نکرده‌اند.
۴۷- طعمه کسی است که دشمن خدا و خلق امکان سوء استفاده سیاسی از او علیه مجاهدین و ارتش آزادیبخش و مخصوصاً علیه آلترناتیو انقلابی پیدا می‌کند.
۴۸- بدون مبالغه هر طعمه پایمال کننده خون یکصد شهید و بسا بیشتر است. طعمه سازی مهمترین مرز سرخ تشکیلاتی و ایدئولوژیکی مجاهدین است (الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ)
۴۹- چپ نمایی‌های اپورتونیستی، زدن زیر آب مناسبات و سلسله مراتب تشکیلاتی، تغییر دادن یک شبه استراتژی و اعلام بریدگی «بی سر و صدا» با نامه به رهبری؛ تماماً علامتها و روشهای مورد استفاده طعمه است.
۵۰- شاخص طعمه، گریز از جمع و مسئولیت پذیری یعنی گریز از پاسخ گویی به جمع است.
۵۱- شاخص بریده واقعی پرداخت قیمت در برابر جمع و دوربین و رفتن به داخله است. بریده واقعی می‌خواهد به اسکان و زندگی عادی برسد و از پرداخت قیمت در برابر جمع و دوربین ابائی ندارد و هیچ شکاف و امکانی برای طعمه شدن سیاسی باقی نمی‌گذارد.
۵۲- جای بریده واقعی و کسی که نمی‌خواهد بجنگد و خواهان زندگی عادی است، مثل ۷۰ میلیون ایرانی دیگر در داخل ایران است.
- بریده‌ای که بدون قرص و سلاح به داخله می‌رود، دیگر مجاهد و افسر ارتش آزادیبخش نیست و آن را کنار گذاشته و به سوگند خود پشت کرده و قصد مبارزه با رژیم را ندارد. یعنی که مطلقاً خطر شکنجه و اعدام ندارد و تا کنون حتی یک مورد هم از این که در سالهای اخیر چنین کسی اعدام شده باشد وجود ندارد، زیرا اعدام او قویاً به زیان دشمن است.
۵۳- اما طعمه هم زندگی بورژوایی می‌خواهد، هم پاسپورت پناهندگی (از خون مجاهدین) هم ادعای اپوزیسیون دارد و هم می‌خواهد با سابقه و عنوان قبلی خود قیمت خود را هر چه بالاتر ببرد.
۵۴- حتی یک روز نزد مجاهدین بودن قیمت فروش را کیفاً بالا می‌برد چه رسد به سابقه‌های طولانی و عضویت در سازمان...
- بنابر این بریده «محترم و آبرودار» نداریم و نمی‌توانیم داشته باشیم. زیرا یا طعمه بالفعل است یا می‌شود.
- کسی که می‌خواهد مارک بریدگی نخورد و قیمت زندگی خواهی را در جمع و در برابر دوربین نپردازد و یا داخله نرود قطعاً بریده نیست. یا طعمه است و یا مجاهدی است که بخاطر «ج و ف» (جنسیت و فردیت) لپّر خورده است.
(نمودار اضافه نشده‌است)
...
۵۵- اینجاست که طعمه «خارجه دوست» و پیمان شکن که سلاح و مبارزه را زمین گذاشته و در منتهای استثمارگری می‌خواهد محصول و رنج و خون مجاهدین را سابقه و سرمایه خود قرار بدهد و از سوختن سیاسی این سابقه و این سرمایه می‌ترسد به ناگهان مبارز می‌شود، از رژیم فاصله می‌گیرد به هیچ وجه نمی‌خواهد به داخل ایران نزد رژیم برود. گوئیا که ایشان یک مجاهد یا انقلابی جلیل القدری است که با کوله بار سالیان به کشف و شهودهای مبارزاتی جدید رسیده که البته فقط در فرنگ از حساب سیاسی مجاهدین به بار می‌نشیند...
متقابلاً سازمان هم که جنگ خود را در منطقه رها نکرده تا به حل و فصل مسئله ایشان بپردازد، تبدیل به ستمگر جباری می‌شود که مانع آزادی و انتخاب و سیر و سلوک و کشف و شهود طعمه در فرنگستان است.
- به این می‌گویند عوض شدن جای ظالم و مظلوم
۵۶- از قضا هر چه سابقه بریده بیشتر است طلبکاری او هم بیشتر است، گمان می‌کند داخله رفتن مال افراد بی سر و پا و نفرات بی نام و نشان و بی رده و عنوان است و سابقه او ایجاب می‌کند باج بیشتری بگیرد. حق خود می‌داند بیشتر استثمار کند و خون بیشتری بمکد بجای اینکه حساب بیشتر پس بدهد.
به طعمه باید گفت: اگر اهل جنگ و عملیات هستی بایست و بجنگ = به عملیات برو. اگر هم اهل جنگ و عملیات نیستی و بریدی برو در ایران و بگو نادم و تواب هستم و مثل ۷۰ میلیون دیگر زندگی کن و ازدواج کن...
- نحوه برخورد سایر انقلاب‌ها، جنبش‌ها و احزاب با آن کسانی که در حین جنگ سلاح را بر زمین می‌گذارند روشن است، اما سازمان با بریده‌ای که امکان طعمه شدن خود را می‌سوزاند و به داخله نمی‌رود و از قضا وحدت دار عمل می‌کند، کمک می‌کند، پول می‌دهد...او را موقتاً تأمین می‌کند تا نیازی به رژیم نداشته باشد...
- فرستادن به داخله یا به صورت غیرقانونی (از طریق قاچاقچی و یا خود ما) و یا به صورت قانونی از طریق کشور میزبان (با نوشتن تقاضا نامه بازگشت به ایران از طریق قانونی هر زمان که تبادل واقع شود)
- عراق بر خلاف کشورهای اروپایی پناهنده نمی‌پذیرد و با افراد طرف حساب نمی‌شود و به همین دلیل، نه در ورود و نه در خروج مورد سئوال و جواب واقع نمی‌شوند و هیچ فرم قانونی پر نمی‌کنند.
- از لحاظ قانونی فردی که مسئولیت او را سازمان نپذیرد شامل قانون ورود غیر مجاز است. 
۵۷- تعیین تکلیف بریده و هرکس که عهد و سوگند خود با خدا و خلق را زیر پا می‌گذارد:
- اعلام در برابر جمع و دوربین
- بازگشت قانونی به داخل ایران پس از دو سال در مورد کسانی که اطلاعات ویژه ندارند
خروجی تا زمان پاک کردن رد‌ های اطلاعاتی و امنیتی در مورد کسانی که اطلاعات ویژه دارند.
(خروجی شاید اشاره به محلی دِنج و محصور، جدا از دیگران است. زندان؟...)
...
۵٨- در عراق و سایر کشورها کار غیر قانونی و قاچاق نداریم. بازگشت قانونی از طریق اداره اقامت اتباع خارجی صورت می‌گیرد و متفاضی بایستی به این اداره بنویسد که در خاتمه دوره دوساله اقامت در خروجی ارتش آزادیبخش ملی ایران خواهان بازگشت قانونی به ایران است.
(نمی‌دانم صحت دارد یا نه. گفته می‌شود منظور ازراهکارهای قانونی و اداره اتباع خارجی، همان استخبارات وسازمان امنیت عراق است)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
ماده تکمیلی ۵۹ در مورد طعمه:
- طعمه فراتر از نفوذی است.
- به همین دلیل آب‌بندی ضد طعمه و عملیات جاری فراتر از عملیات نظامی است.
- در حقیقت، بریده ترکش طعمه است.
- فصل مشترک همه موارد طعمه خالی شدن خود فرد و سپس خالی کردن و ریل عضو گیری سایر نفرات /محفل/باند/لمپنیسیم/ و موارد اخلاقی است.
- نگاهبانی نکردن از بالاترین مرز سرخ تشکیلاتی – ایدئولوژیک در برابر طعمه بزرگترین جرم مجاهد خلق در درون سازمان رزم است.
- در طول زمان بنا بر قوانین تکامل نمونه‌ها و موارد طعمه نسبت به قبل بدتر و بدتر می‌شود، همچنانکه نمونه‌های عالی و درخشان ایدئولوژیکی بیشتر و بیشتر می‌شود.
- هدف از آب بندی ضد طعمه قبل از هر چیز و هر کس حفظ حرمت و حریم عنصر جنگنده و گوهر بی بدیل موجود در سازمان رزم سرنگونی است.
- اکنون اهمیت و عظمت سر فصل ایدئولوژیکی و تشکیلاتی و استراتژیکی کنونی با آب‌بندی در برابر طعمه روشن و هر چه درخشان‌تر می‌شود.
- در سازمان و ارتش آزادیبخش تحول بزرگی در جریان است که راه پیروزی را هموار می‌کند و الا در بهترین شرایط سیاسی و بیرونی هم که باشیم، بدون صفر صفر و صد صد تشکیلاتی و ایدئولوژیک، به جایی نخواهیم رسید.
- پس سرفصل را دریابیم.
... 
۶۰- مجاهد لپر خورده = درگیر جنسیت و فردیت (است) = جمع باید یکصد بار تیغ بیشتر در عملیات جاری بر او بکشد تا هر چه سریعتر بیرون بیاید. منظور مشروع نمودن لپر خوردن نیست. یعنی «مجاهد لپر خورده» عنوان و اسم فامیل هیچ مجاهدی نیست و مرز سرخ است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل هشتم – تذکرات
۶۱- حلقه ضعیف = جمع گریز = گریزان از عملیات جاری
حلقه قوی و محکم که می‌توان در هر آزمایشی روی او حساب کرد = پاسخگو به جمع = عملیات جاری
۶۲- امر انقلاب و تعیین تکلیف موارد بریده و طعمه در دسته و یگان صورت می‌گیرد. در صورت لزوم هیئت تشکیلات هر قرارگاه و هر سازمان (مرکب از شورای رهبری MO + M قدیم بالاتر از ۱۵ سال) تعیین تکیلف می‌کنند.
(M و MO اشاره به عضو مرکزیت ستاد و مرکزیت نهاد است)
- اگر بازهم موردی حل نشده باقی بماند، برای اینکه در دوران «س آ» (سرنگونی و آمادگی) چوب لای چرخ نشود باید به «خروجی» منتقل گردد سپس در زمانی که نشست بزرگ تشکیل شود در نوبت و در دستور رسیدگی قرار خواهد گرفت.
۶۳- مجازات جرائم اخلاقی طبق آئین نامه شش ماه تا ۳ سال زندان است. در صورت تکرار در آینده جرائم بخشیده شده گذشته منظور خواهد شد.
۶۴- در عملیات جاری به عنوان رزم جاری دسته و یگان، حداکثر تهاجم رادیکال انقلابی و مجاهدی البته بسیار ضروری است و شرط تعیین کننده تغییر و انقلاب فردی و جمعی است. اما مبنای آگاهی بخش لازم را فراموش نکنید. زیرا جای آن را هیچ حمله و هجوم و کلمه تند و تیز پر نمی‌کند.
در یک کلام باید اتمام حجت نمود = خلع سلاح سیاسی و ایدئولوژیکی سوژه = تفهیم و آگاه نمودن
 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل نهم - تناقضات «ج» محور اصلی عملیات جاری
۶۵- بر حسب همه تجارب، تناقضات «ج» (جنسیت و تمایل به جنس مخالف) نقطه شروع مسائل تشکیلاتی و ایدئولوژیک همه برادران است.
- اگر این تناقضات را در جمع برادران مجاهد، با عملیات جاری، جمعی کنیم، در نطفه بمباران می‌شود و یا دست کم به طور کیفی، کاهش پیدا می‌کند. در غیر این صورت مثل یک غده عفونی مخفی می‌ماند و در مراحل بعد به انواع و اقسام گیر و پیچهای تشکیلاتی و سیاسی و ایدئولوژیک منجر می‌شود. (محفل - لمپنیسم - لائیک بازی - ترک شعائر - ولگردی - بریدگی - طعمه و حتی خودکشی)
- تناقضات نگفته «ج» ابتدای راهی است که انتهای آن طعمه است.
«ج» (جنسیت) ← شیطان رجیم
- محور اصلی و کامل عملیات جاری بی شکاف (هزار درجه) بیان همین موارد است.
- فرمانده یگان و دسته و یا برادر ارشد باید لااقل یک نشست عملیات جاری را در هفته به این موارد اختصاص بدهد، بطوریکه هر برادر مجاهد، هر هفته از این بابت صفر صفر باشد و تناقض نگفته نداشته باشد.
- به این می‌گویند شستشو و غسل ایدئولوژیکی هفتگی که تطهیر کننده همه برادران است. بیان تناقض‌های مربوط به بند «ج» و همچنین تناقضات مربوط به ترس از موشک و شهادت و عملیات در نشست عملیات جاری ۵۱% کار و ۵۱% راه مقابله و مبارزه و ریشه کن کردن این موارد است.
جمع در این مورد معجزه می‌کند. تجربه کنید. در هر مورد که ذکر اسامی مصلحت نیست، اسم را به صورت مکتوب برای فرمانده مرکز یا ارتش و سازمانها ارسال کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل دهم - مفهوم صفر.صفر و صد
 ۶۶- صفر صفر تشکیلاتی - ایدئولوژیک
- آب بندی ضد طعمه در برابر بورژوازی و قطع رشته‌های نامرئی با رژیم = خیز به جلو با بستن شکاف و راه به عقب که الزام آن غسل واجب هفتگی از تناقضات بند «ج» است. (إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا)
 
- صد.صد = انقلاب پذیری همگانی داوطلبانه ارتش آزادیبخش بجز عوامل رژیم
...
توجه:
- بدون این صفر صفر و صد صد و بجای آوردن شستشو و غسل هفتگی لطفاً ارزشهای اصیل مجاهدین و مخصوصاً انقلاب، عملیات جاری، دیگ و عملیات نظامی را خراب نکنید، زیرا به نتیجه نمی‌رسید، لوث و اسباب دردسر هم می‌شود.
۶۷- مسئولیت پذیری متناسب با سابقه تمام وقت و حرفه‌ای در داخل مناسبات، طلبکاری جمع از فرد و لازمه صد صد است به شرط اینکه مسئولیت را صوری و قپّه تلقی نکنیم و به شرط اینکه از خدا بخواهیم که در همه کارهای ارتش برادران و مسئولانی با بالاترین رده قرار بگیرند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل یازدهم - الزامات تشکیلاتی - ایدئولوژیک «س آ»
۶۸- مبنای لازم = صفر صفر و صد صد سیاسی - استراتژیک
۶۹- شرط کافی و تعیین کننده = صفر صفر و صد صد تشکیلاتی - ایدئولوژیک
۷۰- تفاوت سر فصل و شرایط و تعادل قوای کنونی با ۶۸ (مرگ آیت‌الله خمینی) و ۷۲ (بحث ریاست جمهوری مریم رجوی) و ۷۶ (انتخابات در ایران و گزینش محمد خاتمی) دو (تا) دنیا است.
- انقلاب در برابر اسکان.
- شورای رهبری در برابر هژمونی «ن» (نرینه وحشی)
- بند «ر» (ریاست جمهوری مریم رجوی) در برابر استحاله و بورژوازی = تضمین مجاهدین و آلترناتیو انقلابی در برابر صلح، استحاله و هرگونه انتخابات و تحرک سیاسی بورژوازی استحاله گرا.
- عبور از آتش بس
- عبور از کویت و بمبارانها
- عبور از مروارید
- عبور از بریده و طعمه
- عبور از ۹ بحران بزرگ در عراق
- آزمایش ۳ ساله مجاهدین در دوران سه ساله بند «ر» (ریاست جمهوری مریم رجوی) در خارجه
- ۹۵۱ عملیات و درگیری و مأموریت‌های راهگشایی در دوره خاتمی
- ۷۷ موشک...(این قسمت خوانده نمی‌شود و نقظه چین است)
... 
۷۱- سرفصل «س آ» (سرنگونی و آمادگی) جدی است. کیفی است. روح دوران را دریابیم.
۷۲- پاکیزه سازی صفوف مجاهدین و ارتش آزادیبخش را به هر قیمتی می‌پذیریم. استقبال می‌کنیم و لازمه «س آ» می‌دانیم.
سازمان و ارتش در این دوران زنبور عسل است و نه مگس.
۷۳- ترس از خمینی و رژیمش هزاران بار در عالم واقع از ترس از جمع بیشتر است. کسی که از عملیات جاری و غسل هفتگی و لحظه‌ای در جمع مجاهدین می‌ترسد هزاران بار بیشتر از رژیم آخوندی می‌ترسد.
۷۴- در قضایای تشکیلاتی هر مسئله‌ای را که حل نکنیم به قوت خود باقی است و در طول زمان تشدید و پیچیده می‌شود.
۷۵- اصل طلایی احیاء وظایف و مأموریت‌های سیاسی (غیر نظامی):
- با همان جدیت «اسلام در چپ مارکسیسم» کلیه امور، وظایف و مأموریت‌های غیر نظامی مجاهدین فقط در چپ کار نظامی جواب دارد و نتیجه بخش است.
- تیم سیاسی و RB (روابط بین المللی) و نشریه و تبلیغات و شورا و روابط و ME (مالی اجتماعی) و JS (جنگ سیاسی) و مالی و کلیه امور ستادی و قرارگاهی در صورتی که از لحاظ انقلابی و ایدئولوژیک در چپ تیم عملیاتی انتحاری نباشد حرام است. کاری از پیش نمی‌برد، گزارش درستی هم نمی‌دهد، گیج می‌شود و گیج می‌کند و خط سازمان را در گل فرو می‌برد.
- لازمه لباس عادی سازی در هر کجا و در مورد هر مجاهد خلق اعم از خواهر یا برادر قرار گرفتن در چپ تیم عملیاتی است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل دوازدهم تشکیلات برادران 
۷۶) برادر ول شده در کروکی و در سازمان کار و در یومیه و در آسایشگاه نداریم. تشکیلات فرو پاشیده برادران به هیچ بهانه‌ای قابل قبول نیست (از جمله به بهانه هژمونی خواهران)
طبق نظام جدید رده بندی:
- مسئول هر کس (اعم از خواهر و برادر) باید یک رده بالاتر از خودش باشد و در داخل هیچ رده‌ای لایه نداریم.
- هر کجا که چند برادر هم رده در عرض هم کار می‌کنند، حتی اگر مسؤول رده بالاتر وجود ندارد، ارشد آنها را باید فرمانده و مسؤول نمود تا مخصوصاً شستشوی ایدئولوژیکی و غسل واجب هفتگی از تناقضات بند «ج» (جنسیت) تعطیل نشود.
- در داخل هر رده، کار و مسئولیت و ارشدیت هر فرد بر اساس صلاحیت، توسط شورای رهبری تعیین و ابلاغ می‌شود و اگر فرد قبول نداشت، رأی هم رده‌های خودش و رده‌های بالاتر در سازمان مربوطه ملاک تشخیص صلاحیت و تعیین مسئولیت است. 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 ۷۷ - احیاء بند ۹ = مسئولیت پذیری و پاسخگویی تمام عیار برادران MB بالا = مسئولیت الف تا ی:
- محکم به دست گرفتن کار و مسئولیت هر چقدر هم بی اهمیت جلوه کند.
- پیدا کردن تناقضات امور قضایا
- از دست ندادن زمان در همه امور سیاسی و نظامی و تشکیلاتی
... 
ماده تکمیلی ۷۸
- مرد مجاهد (همچنین زن انقلابی مجاهد خلق) خود زَر می‌دهد حجام را،
یعنی همه راه‌های فرار را خودش می‌بندد و همه پل‌های پشت سر خود را خودش خراب می‌کند (مثل سیتی زن)
- از وسوسه‌های فردیت بورژوازی فریب نمی‌خورد و حتی اگر ع. ج (عملیات جاری) و غسل به تلخی زهر هم باشد آن را در کمال آگاهی و اختیار میل می‌کند.
- از تیغ کشی عنصر مجاهد خلق استقبال می‌کند.
تعادل قوای تشکیلاتی (جمع) را در کمال آگاهی و اختیار علیه گریز خود از انقلاب و پرچم به کار می‌گیرد.
- در بحث رده بندی و سازماندهی نیز هر شکافی را به روی خود می‌بندد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
پانویس 
 
تابلوی عاشورا را خودم گذاشته‌ام و مربوط به کتابچه پرچم نیست.
نمودارهای کتابچه پرچم اضافه نشده‌است.
توضیحات داخل پرانتز جزو متن نیست.
فصل سیزدهم و چهاردهم (هیئت تشکیلاتی / سلسله مراتب تشکیلاتی و فرماندهی برادران) به موضوعی دیگر می‌پردازد و اضافه نکرده‌ام.. 
شاید MB اشاره به مجاهدین دارای تابعیت کشورهای خارجی است. نمی‌دانم.
...
در ماده تکمیلی ۷۸ تعبیر «زَر می‌دهد حجام را» اشاره به دفتر دوم مثنوی است و داستان پرسیدن موسی از حق، سر غلبه ظالمان را
از حجامت کودکان گریند زار 
که نمی‌دانند ایشان سّر کار
مرد خود زر می‌دهد حجام را
می نوازد نیش خون آشام را
...
سایت همنشین بهار