نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۵ خرداد ۲۲, شنبه

خاطرمان باشد که جماعت آخوند اهل کار نبوده و تا پیش از انقلاب ضد سلطنتی در سال ۱۳۵۷ عموما روضه خوان بوده و برسر سفره وجوعات شرعی (مُفت خوری و مال مردم خوری به نام دین) انگل وار ارتزاق می کردندو از جمله علی خامنه ای ولی فقیه نظام. اما اکنون به برکت سرقت یک انقلاب و یک مملکت دزدیهای کوچکی که در نزاع های درونی از هم رو می کنند اقلام میلیاردی است! سرکرده دزدان سرگردنه هم خامنه ای است که یک امپراطوری مالی را در تیول خود دارد و اخیرا ام‍پراطوری آخوند واعظ طبسی پس از مرگش را به آن افزوده است. این در حالی است که به نوشته رسانه های حکومتی شمار حاشیه نشینان ایران هم اکنون به ۱۵ میلیون نفر می رسد. اما به گزارش رسانه های خبری «از شیر مرغ تا جان آدمیزاد» هم نمی‌تواند شرح حال یکی از چهار غول بزرگ اقتصاد ایران باشد. نهادی که روزگاری قرار بود با موقوفات شهروندان کار خیریه پیشه کند، حالا آن‌قدر بزرگ و قدرتمند شده است که هیچ نهادی توان رویارویی با آن را ندارد.تولید و ارائه بیش از ۳۰۰ نوع محصول کشاورزی، صنعتی، لبنی، مالی،خدماتی و فنی و تجارت و مالکیت حداقل ۴۰۰ هزار هکتار زمین کشاورزی، آستان قدس رضوی را به غول غیر‌قابل مهاری در اقتصاد و سیاست ایران تبدیل کرده است. به‌گونه‌ای که نه نهادهای نظارتی و نه دولت جرات نزدیک شدن به حریم و حوزه استحفاظی عباس واعظ طبسی را ندارند.
آخوند سالخورده‌ای که هم نماینده ولی فقیه در استان خراسان بود و هم عضو مجلس خبرگان رهبری ناظر بر عملکرد ولی‌فقیه، به روایت برخی از همشهری‌هایش قدرتی بیشتر از مقام‌های دولتی را داشت و برخی به کنایه او را والی خراسان می‌ نامیدند. برای معرفی شهردار مشهد و استاندار خراسان و سایر مقام‌های محلی، روسای دولت ناچار بودند نظر مساعد او را جلب کنند. او بیش از آن‌که به عنوان نماینده ولی فقیه یا عضو مجلس خبرگان رهبری شناخته شود، با آستان قدس رضوی و فعالیت‌های اقتصادی آن شناخته می‌شد.

روزي كه ستارخان، سردار ملي اشك ريخت

روزي كه ستارخان، سردار ملي اشك ريخت



ستارخان سردار ملي نوشته است كه من هيچ وقت اشك نمي ريختم چرا كه اگر من اشك مي ريختم آذربايجان شكست مي خورد. و اگر آذربايجان شكست مي خورد. ايران شكست خورده بود. تنها در جريان مشروطه دو بار اشك ريختم آن هم دريك روز  / حدود 9ماه بود كه تحت فشار بوديم بدون غذا؛ بدون لباس ....از قرارگاه آمدم بيرون چشمم به زني افتاد با بچه اي در بغل ديدم كه بچه از بغل مادرش پايين آمد چاردسته پا رفت به سمت يك بوته علف و علف را  از ريشه در آوردو از شدت گرسنگي شروع كرد خاك ريشه ها را خوردن... با خود گفتم الان مادر آن بچه به من فحش مي دهد و مي گويد: لعنت به ستارخان كه ما را به اين روز انداخته است. اما مادر كودك آمد بچه اش را بغل كرد و گفت؛ عيبي ندارد، فرزندم؛ خاك مي خوريم 

در زیر تصویری از تفاوت ساحل روسیه و ایران در دریای خزر را مشاهده می‌کنید.
، در زیر تصویری از تفاوت ساحل روسیه و ایران در دریای خزر  را مشاهده می‌کنید.
164368_573
 


وضعیت ۱۰ هزار «تن فروش» در تهران؛ ۳۵ درصد متاهل!

tanforoushi-zanan-iran1.jpg
سید هادی کسایی زاده در گزارشی در خبرگزاری موج نوشت:
وضعیت تن فروشی در پایتخت آرام آرام به سمت آژیر خطر کشیده می شود اما مسئولان همچنان از بیان آمارها و وضعیت هراس دارند و حتی وزیرکشور هم هیچ حرفی از این آسیب اجتماعی به بهارستانی ها نزد.
روسپی گری یا تن فروش به افرادی گفته می شود که از راه ارتباط جنسی با جنس مخالف اقدام به کسب درآمد می کنند. اما این تعریف کمی متفاوت شده چراکه همجنس گرایی و تن فروشی خاموش هم به جمع تعاریف روسپی گری اضافه شده است.
دیگر زمان حکومت «زال ممد» در دوره رضا شاه نیست تا دخترکان خیابانی تهران را در محلی گرد هم جمع کرده و به خوشگذران ها ارائه دهد. «شهر نو» هم نداریم! لاله زار هم سالهای سال است لاله زار قدیم نیست…
ملکه اعتضادی، پری آژدان قزی، پری بلنده، سیمین بی ام و، اشرف چهارچشم، پری سیاه، شهلا آبادانی، ناهید و بسیاری از زنان روسپی تهران فراموش شده اند. اما متاسفانه تن فروشی یا همان روسپی گری همچنان بازارش در پایتخت داغ داغ است فقط کمی روش تبلیغات و قیمت ها متفاوت شده با این فرق که مسئولان این آسیب اجتماعی را تابو می دانند و بعنوان خط قرمز به هیچ عنوان به آن ورود نمی کنند. حتی وزیرکشور هم در ارائه گزارش آسیب های اجتماعی به مجلس حرفی از روسپی ها نزد.
در این میان گروهی معتقدند نباید پرونده روسپی های تهران را باز کرد و گروهی دیگر می گویند باید این تابو شکسته شود. اما منتقدان معتقدند که تعداد روسپی های پایتخت آنقدر اندک و کم است که احساس خطر نمی شود. اما شاید گفتگو با کارشناسی که مستقیم با روسپی های تهرانی ارتباط دارد قابل تامل باشد.
نامش فرحناز سلیمی است، متولد تهران، متخصص مامایی و کارشناس ارشد روانشناسی؛ می گوید: از سال ۸۸ در بندرعباس شروع به فعالیت کردم، به دلیل ماموریت همسرم که متخصص اعصاب و روان است به این شهر سفر کردیم، از طریق دوست همسرم (متخص روانشناسی) به مرکز مشاوره ویژه زنان آسیب پذیر آمدم و رسما کارم آغاز شد.
از آغاز فعالیت هایش در محله شهناز بندرعباس و چگونگی ارائه مشاوره به زنان آسیب پذیر می گوید: مجوز طرح از سوی وزارت بهداشت با هدف اصلی کنترل اچ آی وی و جلوگیری از گسترش آن از طریق رابطه جنسی بود چرا که سایر روش های انتقال بیماری ایدز از جمله مادر به فرزند و سرنگ آلوده کنترل شده بود.
وزارت بهداشت پروژه ای را در ۸ استان کشور تعریف کرد، به نام «طرح کاهش آسیب و ارتقای سلامت»؛ براساس پروتکل وزارت بهداشت ۴ گروه هدف برای مرکز ما تعیین شد؛ زنانی که سابقه زندان دارند، زنانی که همسرانشان به زندان افتاده، زنان تن فروش، زنان که معتادند یا همسرانشان اعتیاد دارند. ما باید این زنان را شناسایی کرده و برای مشاوره و معاینات مامایی به مرکز ارجاع می دادیم. تامین هزینه ها بر عهده وزارت بهداشت بود و ما توانستیم طی ۱۸ ماه در بندر عباس ۱۵۳ نفر را جذب کنیم.
بیشتر گروه های جذب شده زنان معتاد و تن فروش بودند، و کار ما کنترل اچ ای وی بود و باید می دانستیم که این زنان رابطه جنسی دارند یا خیر؟ وقتی از خانم سلیمی سوال کردیم چرا در این منطقه کشور این نوع آسیب زیاد است گفت: تعداد مردان مجرد در بندرعباس به دلیل مهاجرت و کار در پتروشیمی ها زیاد است. آن ها اغلب کارگران فصلی هستند وبرای نیاز جنسی خود با این زن ها در ارتباط اند.
اما پس از سه سال با پایان ماموریت همسرم باید به تهران باز می گشتیم، در جلسه آخری که با دانشگاه علوم پزشکی تهران برگزار شد اعلام کردم که باید به تهران برگردم؛ در همان جا پیشنهاد حضور در یک مرکز از سوی یکی از روانشناسان به من داده شد. گرفتن مجوز ۴ ماه طول کشید و در نهایت با ۴ پرسنل(دو دکتر روانشناس، من، یک مسئول فنی و یک کارشناس بهداشت عمومی) مرکزی را با ۴ هدف احداث مرکز مشاوره ، احداث مرکز کاهش آسیب زنان، مرکز نگهداری افراد معتاد، کوتاه و میان مدت، مرکز خدمات روانشناختی در تهران راه اندازی کردیم. حالا نام این مرکزجمعیت آفتاب است. مکان اجاره ای است، درآمدی هم نداریم و مرکز بودجه خود را از دانشگاه علوم پزشکی دریافت می کند و با همین مقدار باید هم خدمات و هم حقوق اعضا را تامین کنیم.
اما شاید برایتان جای سوال باشد که این زنان چگونه شناسایی می شوند؟ سلیمی در باره نحوه پیدا کردن آن ها می گوید: سال های پیش در بندرعباس خودمان برای شناسایی به محله های خاص می ر فتیم اما کار سختی بود چراکه همان لحظه به ما اعتماد نمی کنند، اکنون از میان پرونده های مرکز(زنانی که سابقه اعتیاد و تن فروشی دارند) افرادی با روابط عمومی بالا به عنوان همسان انتخاب می کنیم(گروه هایی که از قبل خودمان شناسایی کردیم و اعتماد دو طرفه میان ما وجود دارد) و به آن ها آموزش می دهیم.
*شناسایی ۳۲ پاتوق تن فروشان در تهران
گروه های هدف ما در چند محله پایتخت هستند(معتادان در محل هرندی و کیان شهر) گروهی از این همسان ها معتادان و گروهی تن فروشان را جذب می کنند. گروهی هم فقط در پاتوق ها و خانه های تیمی رفت و آمد می کنند، بخشی از آن ها گذری هستند و گاهی اوقات همسان ها سراغ دوستان مدرسه ای خود می روند، آن ها بابت هر فردی که به مرکز معرفی می کنند حق الزحمه می گیرند. ما در سال گذشته ۳۲ پاتوق در تهران شناسایی کردیم و ۵ منطقه تهران را زیر نظر داریم.
*سه گروه در تهران تن فروشی می کنند
خانم سلیمی علت تن فروشی زنان را فقر و تامین مواد مخدر برای خود و یا همسر می داند و می گوید: بیشتر زنان، بالای ۳۰ سال سن دارند و شاید بهتر است بگویم مشکل و علت تن فروشی زنان در تهران با بندرعباس فرقی ندارد. ما افرادی داریم که تنها برای تامین یک وعده غذایی اقدام به تن فروشی می کنند! برخی برای اینکه پول تعویض مدل ماشین یا خرید مانتو را ندارند دست به تن فروشی می کنند. و افراد جوانی که تجربه جنسی برایشان مهم است سراغ چنین زنانی با بدترین وجهه می روند.
*گروهی از تن فروشان تهرانی با ۵ هزار تومان هم تن فروشی می کنند
او از شوهرانی با غیرت! گفت که برای تامین مواد زنانِ خود را در اختیار مردانی قرار می دهند که خود انتخاب کرده اند و از مادرانی که صاحب خانه(پاتوق) هستند و یکی از اتاق ها را شیر کش خانه و اتاق دیگر را در اختیار تن فروشان قرار می دهد! خانم سلیمی با اظهار تاسف از قیمت تن فروشی زنان می گفت: قیمت ها با توجه به نوع افراد، لوکس و ساده متفاوت است از شبی چند صد هزار تا ۵ هزار تومان! اما میانگین قیمت ۶۰ هزار تومان است، ۶۰ درصد آن ها یا معتاد هستند و یا سابقه اعتیاد دارند. که ما در سال ۹۵ می خواهیم بر روی تن فروشان و پاتوق های لوکس تن فروشی کار کنیم.
*درصد زیادی از تن فروشان همسرانشان زندانی هستند
مدیر جمعیت آفتاب می گوید: ۶۰۰ پرونده در مرکز داریم که نیمی از آن ها تن فروش هستند، از میان تن فروش ها هم شاید ۴ نفر سادیسم جنسی داشته باشند، درصد بالایی از آن ها زنانی هستند که همسرشان زندانی است(۳۰ درصد)، ۱۵ درصد از زنان تن فروش هم زندان رفته اند و درصد کمی هم از آن ها به سراغ افراد معلول می روند؛ از سازمان زندان ها درخواست کردیم تا برای معرفی موسسه به زندان زنان برویم تا بعد از آزادی برای خدمات و مشاوره به ما مراجعه کنند اما تا کنون این اتفاق نیفتاده است.
*وقتی مدیر یک NGO را از مجلس بیرون کردند!
این داستان تلاش های خانم سلیمی رئیس مرکز توانبخشی زنان آسیب دیده و تن فروش است که تنها و فقط با ۴ پرسنل آن را اداره می کند؛ خانم سلیمی با بغض اما چشمانی امیدوار از روزی صحبت کرد که از جلسه کمیسیون اجتماعی مجلس (موضوع جلسه بررسی آسیب های اجتماعی بود) بیرونش کردند؛ هر چند علیرضا محجوب بعد ها برای دلجویی آمد، اما او آن روز را فراموش نمی کند که برای ارائه آمارهایی از زنان آسیب دیده پایتخت(تن فروش و معتاد و …) و برای کمک خواستن از وکلای ملت به پیشنهاد یکی از نماینده های تهران به آن جلسه رفت اما یکی از نمایندگان زن آمارهای اورا کذب دانست و با صدای بلند گفت: این خانم دارد اشاعه فحشا می کند، زن آسیب پذیر چیست؟ بیرونش کنید!
خانم سلیمی می گوید: برخی از دختران نمی دانند تن فروش هستند، این درحالی است که روزانه ممکن است با ۴ مرد در ارتباط باشند، جالب است بدانید که بیشتر آن ها افراد زیر ۳۰ سال و باسواد هستند، ۳۰ درصد زنان تن فروش دیپلم و بالاتر، ۵۰ درصد سیکل و زیر دیپلم و درصد کوچکی از آن ها بی سواد هستند. ما به این تن فروشی خاموش می گوییم.
*۳۵ درصد تن فروشان متاهل هستند
به گفته خانم سلیمی بخشی از دختران و زنان تن فروش، افراد معتقدی هستند که صیغه می کنند، اما تعریف درستی از این چارچوب عقیدتی ندارند و عده نگه نمی دارند، دختران طرد شده از خانواده در قالب خانواده های مذهبی و معتقدی که پس از تن فروشی روی بازگشت به خانه را ندارند. حدود ۲ درصد از تن فروشان دختر و ۳۵ درصد آن ها متاهل هستند؛ بسیاری از این زنان تن فروش از ارتباط های خود باردار می شوند که فرزندان خود را یا می فروشند یا به سازمان های حمایتی می سپارند و یا سقط می کنند. فرزندان بسیاری از آن ها شناسنامه ندارند؛ رها شده و به عنوان واسطه مواد مخدر از آن ها استفاده می کنند.
بخشی دیگر اززنان تن فروش (حدود یک سوم) در دوران بچگی مورد تعرض محارم قرار گرفته و از آن ها باردار شده اند. حتی مواردی از زنان تن فروش هم جنسگرا وجود داشته که بیشتر آن ها سابقه زندان دارند و قابل شناسایی هستند. تاسف بار تر اینکه تن فروشی در دختران ۱۶ ساله دیده می شود که خانواده دار و با سواد هستند.
*تهران حدود ۱۰ هزار تن فروش دارد
براساس آماری که خانم سلیمی از پرونده های مرکز به دست آورده حدود ۱۰ هزار نفر از زنان پایتخت تن فروش هستند، او می گوید: کار مرکز امر به معروف و نهی از منکر نیست؛ ما نمی توانیم به زن بگوییم تن فروشی نکن، مشاور مذهبی هم نداریم؛ کار ما کاهش آسیب است، ما تنها می توانیم سرنگ و کاندوم رایگان در اختیار زنان قرار دهیم تا رابطه ایمن تری برقرار کنند، حتی به آن ها می گوییم اگر می خواهی رابطه داشته باشی از میان ۲۰ رابطه ۵ رابطه سالم با پول زیاد انتخاب کن، شاید باورتان نشود اما مردانی هم هستند که به دلیل اینکه خانم هایشان از کاندوم در رابطه جنسی استفاده می کند به سراغ زنان تن فروش می روند.
سلیمی ادامه می دهد: روزی از آقای ناصر بخت معاون سیاسی انتظامی فرماندار تهران برای شنیدن صدای بیمارانِ مرکز دعوت کردیم و وی در آخر جلسه گفت: «تا یک ساعت پیش قبل از اینکه به اینجا بیایم اگر از من برنامه ریزی برای این زنان را می خواستید می گفتم این ها زنانی زیر خط فقر هسند که باید به آن ها پول داد اما اکنون می فهمم که مشکل اینها فقر نیست».
*ازدولت و جلس می خوام اجازه دهند حرف بزنیم
سلیمی می گفت: پیشنهاد ما تغییر مکان مرکز به یکی از مناطق شمال تهران بود اما دانشگاه تهران اعلام کرد این مکان را مقر فرماندهی کنید و بیماران مرکز را از بالاشهر های پایتخت به مقر ارجاع دهید. از خانم سلیمی سوال کردیم که چه درخواستی از دولت یا مجلس دارند؟ چه امکاناتی نیاز دارند؟ که در جواب گفت: بیشتر از اینکه تقاضای دفتر و نیرو کنم زبان باز می خواهم، من می خواهم حرف بزنم، گزارش کارهایی که در طی ۸ سال انجام دادم را ارائه کنم اما دریغ! نمی گذارند حرف بزنم، من تا زمانی که از عملکردم گزارش دهم متوجه درستی یا نقص کارم می شوم.
من می خواهم اجازه دهند درباره مسئله ارتباط جنسی در دبیرستان های پسرانه و دخترانه صحبت کنم، چرا که بیشترین همسان های موفق ما زنان تن فروش را از دوستان دوره مدرسه پیدا می کنند؛ به وضوح مشخص است که این زنان تن فروش در دوران مدرسه، قبل از ازدواج، تن فروشی به معنای رابطه جنسی داشتند؛ شاید ندانید که این ارتباط ها در دوران مدرسه با راننده سرویس مدارس، شوهر همسایه، همکار مادر و یا پدر بوده.
*برخی تن فروشی ها برای ترقی یک کارمند در اداره صورت می گیرد
در میان افرادی که به مرکز مراجعه کردند و پرونده نیمه تمام باقی گذاشتند زنانی را می بینید که در ادارات خصوصی کار می کنند(مراتب ترقی این کارمندان با میزان ارتباط جنسی شان رابطه مستقیم دارد) اما مراجعه مستقیم ندارند، گاهی برای مشاوره با مرکز تماس می گیرند، برخی افراد برای کار راه انداختن و عبور از بوروکراسی اداری از زنان تن فروش استفاده می کنند.
به گفته خانم سلیمی ۴ مرکز دیگر هم در دیگر مناطق پایتخت با همین هدف فعالیت می کنند که ارتباط چندانی با یکدیگر نداریم. تعداد آن ها کم است و بسیاری از بیماران ما متعلق به شهرستان های اطراف و حاشیه های پایتخت هستند که در آن نزدیکی چنین مرکزی وجود ندارد.
سلیمی درباره خدمات مرکز می گوید: محل نگهداری برای زنان نداریم و تنها وعده غذایی ظهر (ناهار) و سرنگ و کاندوم رایگان همراه با مشاوره در اختیارشان می گذاریم؛ بودجه زیادی نداریم و با اینکه وسایل را دانشگاه ارسال می کند اما بخشی از آن ها را خودمان خریداری می کنیم، طی یک سال با دانشگاه قرارداد ۴۵ میلیونی منعقد کردیم اما با این حال مالیات کسر می شود، در حالی که دانشگاه قبل از اینکه پولی به حساب ما بریزد مالیات را باید پرداخت کند نمی دانم ما و چنین مرکزی باید مالیات بپردازیم؟ جذب کردن بیماران این مرکز کار سختی است و سلیمی درباره آن توضیح می دهد: ما در صحبت با زنان عبارت تن فروش را به کار نمی بریم و می گوییم اگر دوست داشتی از این خدمات استفاده کن.
ما حتی در پوشش خودمان دقت می کنیم باید از رنگ های شاد استفاده کنیم و با پزشکان بدون مرز برای خدمات درمانی در ارتباطیم. ۱۴ زن که متادون مصرف می کنند پای ثابت مرکز ما هستند وقتی با آن ها صحبت می کنیم می گویند: ما آسیب های اجتماعی هستیم که با شما نون می خوریم. نون که می خوریم تی هم می کشیم؛ وقتی شیشه مصرف می کنند با آن ها صحبت نمی کنیم.

از او درباره راه حل پیشگیری از این آسیب در میان زنان جامعه پرسیدیم که در پاسخ گفت: ما باید ارتباط جنسی را تعریف کنیم، به عنوان افراد خانواده چگونه ارتباط را تعریف کردیم؟ زمانی به زیر ابرو برداشتن و سیگار کشیدن و طرز لباس پوشیدن در مدارس گیر می دادیم اما اکنون مسخره است. چقدر باید به حاشیه پرداخت؟ یادم می آید دوران مدرسه خودم را که دو بار یکی به دلیل سر کردن مقنعه چانه دار و بار دیگر به دلیل پوشیدن جوراب سفید از مدرسه بیرونم کردند، بدون آنکه بدانند در راه مدرسه به خانه چه اتفاقاتی برای من می افتد؟ بنابراین باید عمیق تر به موضوع نگاه کرد.

کامران دانشجو+صدای آمریکا+صفحه آخر

گوشه‌هایی از زندگی سراسر فساد کامران دانشجو چشم‌وچراغ خامنه‌ای در دانشگاه‌ها 
ایرج مصداقی

کامران دانشجو متولد سال ۱۳۳۶ هجری شمسی در شهرستان دامغان است. نام خانوادگی‌اش در اصل کسائیان بوده که به دانشجو تغییر دادند. پدر وی مسعود دانشجو در سال ۱۳۴۲ از دانشگاه تهران لیسانس قضایی گرفت و پس از استعفا از آموزش و پرورش، وارد سیستم قضایی شد. وی پیش از انقلاب در سمت‌های ریاست دادگاه شهرستان فسا و سمنان خدمت کرد و پس از انقلاب توسط بهشتی به ریاست دادگستری استان سمنان رسید و سپس در پست‌هایی چون مشاور دیوان عدالت اداری و دادیاری دادسرای انتظامی قضات مشغول کار شد.
  
کامران دانشجو به همراه پدر و مادرش
کامران دانشجو در سال ۱۳۵۶ برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و در شهریور ۱۳۵۷ به مسیحیت گروید و در یونان به جورجیوس کامران تغییر نام داد و سپس غسل تعمید داده شد تا با دختر مسیحی ارتدوکسی بنام اولگا که ۴ سال از خودش بزرگتر بود ازدواج کند. این اقدامات در دفتر «مطران دیمتریادوس» در شهر فولوس یونان انجام شده است. روزنامه کویتی «الرای» اسناد مربوط به عقدنامه، غسل تعمید و تغییر نام وی را در وب گاه خود منتشر کرده است . [1]
کامران دانشجو و اطرافیان وی هیچ‌گاه به تکذیب اخبار انتشاریافته در مورد تغییر دین او و ازدواجش با یک زن یونانی نپرداختند. خانواده دانشجو و اطرافیان‌شان می‌دانستند وارد شدن در این ماجرا کار را برای آن‌ها بدتر خواهد کرد. اگر این اتفاق در هر کشور دیگر می‌افتاد طوفان خبری و افکار عمومی دست از سر سوژه‌ی مورد نظر بر نمی‌داشت اما قواعد حاکم بر «ام‌‌القرا» اسلام، متفاوت از جهان مدرن و معاصر است.
اطلاعی از تاریخ جدایی وی از همسر یونانی‌اش و ازدواج مجددش در دست نیست. به احتمال زیاد پیروزی انقلاب و انتخاب پدر به عنوان رئیس دادگستری سمنان از سوی بهشتی رئیس قوه قضاییه و بوی کبابی که به مشام برادران دانشجو رسیده بود، باعث جدایی کامران از همسرش و بالاگرفتن تب اسلام‌خواهی او و دیگر برادرانش شد. [2]
 
پس از فتوای خمینی برای قتل سلمان رشدی، دانشجو که در تحصیل موفقیت چندانی نداشت، به همراه برادر بزرگترش فرهاد که هر دو در ابن‌الوقتی نمونه‌اند، موقعیت را برای بازگشت به کشور مغتنم شمردند. وی و برادرش کوشیدند با ایجاد هیاهو برای تضمین آینده خود برنامه‌ریزی کنند. آن‌ها به خوبی می‌دانستند که از اوایل سال ۶۷ دولت انگلیس مبادرت به اخراج تعدادی از وابستگان رژیم کرده است و ایجاد سروصدا در ارتباط با سلمان رشدی می‌تواند باعث اخراج آن‌ها از انگلیس و موقعیت‌های شغلی در کشور شود اما هیچ‌گاه در مخیله‌شان نمی‌گنجید اوضاع اینقدر شیر تو شیر باشد که آن‌ها تا این درجه رشد کنند.   
 
پس از بازگشت به کشور، نام کامران دانشجو برای اولین بار در جریان دادگاه روزنامه «سلام» در سال ۱۳۷۸مطرح شد. وی به همراه احمدی‌نژاد و حمیدرضا ترقی و درویش‌پور، جزو شاکیان این روزنامه و مدیر مسئول آن موسوی خوئینی‌ها بودند که تا قبل از به قدرت رسیدن خامنه‌ای، یکی از نزدیکان «بیت‌امام» و «نماینده امام» و مورد اعتماد او بود و احکام متعددی از وی دریافت کرده بود.
 
از چپ کامران دانشجو، احمدی نژاد، درویش‌پور نماینده دزفول و حمیدرضا ترقی نماینده تهران در دادگاه روزنامه سلام
 
در سال ۱۳۸۴ کامران دانشجو به توصیه‌ی احمدی نژاد، توسط مصطفی پورمحمدی یکی از جنایتکاران علیه بشریت به استانداری تهران رسید و به چهره‌ی مشهوری تبدیل شد. وی در این مقام با سازماندهی انتخابات سومین دوره‌‌ی شورای شهر تهران، و انجام تقلب آشکار در آن، زمینه‌ی انتخاب مجدد برادرش خسرو و پروین احمدی‌نژاد را فراهم کرد. در میان تعجب ناظران از لیست حامیان احمدی‌نژاد تنها این دو نفر که برادرانشان اهرم انتخابات را در دست داشتند به شورای شهر راه یافتند و بقیه با شکست سختی مواجه شدند؛ درست مانند پروسه‌ی انتخاب احمد جنتی در انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری، در حالی که تمامی همپالگی‌هایش حذف شدند.
 
دانشجو در دوران کوتاه وزارت علی کردان، قائم مقام وزیر کشور و پس از برکناری کردان به خاطر افشای مدرک تحصیلی تقلبی‌اش، سرپرست وزارت کشور شد.
او که پست قائم مقامی وزیر کشور و رئیس ستاد انتخابات کشور را در جریان دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی به عهده داشت، به عنوان فردی که پیشتر امتحان «نجابت» از سرگذرانده بود، مسئولیت هدایت بزرگترین تقلب انتخاباتی تاریخ ایران را به عهده گرفت تا اجازه ندهد نام دو «نانجیب» از صندوق بیرون آید.
دانشجو پس از موفقیت در این امر و برآورده کردن انتظار «رهبر معظم انقلاب» با تأیید وی ارتقای مقام یافت و به وزارت علوم دولت احمدی نژاد رسید تا با اجرای منویات و دستورالمعمل‌های ولی فقیه نظام در دانشگاه‌ها، یکی از سیاه‌ترین دوره‌ها را در این وزارت خانه رقم زند.  
 
دانشجو مأمور «نجیب» «مقام معظم رهبری» برای اسلامی‌کردن دانشگاه‌ها
 
پیش از آن که در مورد فساد دانشجو توضیح دهم نگاهی خواهم داشت به گفته‌های او در مورد «اسلامی کردن» دانشگاه‌ها و علوم انسانی تا دلیل پرداختنم به زندگی خصوصی این فرد و آن‌چه در پس پرده می‌کند، مشخص شود:‌
 
«در زمان رای اعتماد، اولویت برنامه‌های من اسلامی کردن دانشگاه‌ها بود. همان برنامه‌ای که من به رئیس جمهور دادم و ایشان هم تایید کرد. هنوز هم به این تعهد پایبند هستم. ... در زمان رضاخان عده‌ای رفتند در غرب دوره دیدند و سپس برگشتند و عین آن دانشگاه‌ها را در ایران اجرا و کپی کردند و این کار دقیقا بدون توجه به مناسبات اجتماعی داخل ایران بود. پس ما دانشگاه بومی نداریم. بعد از انقلاب، درست است که اتفاقاتی افتاد و دانشگاه‌ها به سمت اسلامی شدن پیش رفتند اما ماهیت آن مخصوصا در علوم انسانی تغییر نکرد. باید از نظر محتوایی دانشگاه‌ها اسلامی شوند. آن هم باید از علوم انسانی اتفاق بیفتد.... تمام سرفصل‌هایی که ما داشتیم بر اساس انسان‌شناسی غربی بود و ما آمدیم این را تغییر بدهیم. ... در کنار تغییر محتوایی یک عده‌ای قائل به این هستند که اصلا شکل و ظاهر مهم نیست. اما به عقیده من شکل و ظاهر مهم است. عبادات ما یک شکل و ماهیتی دارد. این شکل و ماهیت باید یک تناسبی داشته باشد.... اگر قرار است دانشگاه اسلامی داشته باشیم باید شکل و ظاهر و مناسبات درون دانشگاهی هم بر اساس شرع مقدس اسلام باشد. باید روابط بین دانشجویان، بین دانشجویان و اساتید، اسلامی باشد. شکل نگاه، پوشش، عفاف، حجاب هم باید اسلامی باشد .... ما دانشگاه بومی می‌خواهیم. چطور دختر و پسری که هنوز تکلیف نشده‌اند را در کلاس اول و دوم ابتدایی جدا می‌کنیم. اما در دانشگاه کنار هم می‌نشانیم. ما می‌گوییم دانشگاه تک‌جنسیتی ایجاد می‌کنیم برای کسانی که می‌خواهند جدا باشند. در یک کلام باید دانشگاهی داشته باشیم که با فرهنگ ایرانی اسلامی همگام باشد.» [3]
 
موضوع اسلامی کردن محتوای علوم انسانی آنقدر مورد علاقه‌ و تأکید «مقام معظم رهبری» رهبری بود که بازجویان وزارت اطلاعات سعید حجاریان را مجبور کردند در محضر «دادگاه عدل اسلامی» در دفاعیاتش با وضعیتی رقت‌بار ضمن ابراز توبه و انابه و درخواست عفو و بخشش به خاطر گناهانی که مرتکب شده بود، در مذمت «علوم انحرافی غرب» و آفات علوم انسانی غربی روضه‌خوانی کند. [4]البته از آن‌جایی که حجاریان به خاطر لکنت زبان و آثار سوءقصد دلدادگان «امام خامنه‌‌ای» خودش نمی‌توانست متن را از رو بخواند، سعید شریعتی یکی دیگر از متهمان دادگاه، این وظیفه را به دوش گرفت.
 
دانشجو همچنین به عنوان یک مدافع دوآتشه «فرهنگ اسلامی ایرانی» و مخالف «فرهنگ غربی» مدعیست:‌
 
«دانشگاه اثرگذارترین نهاد فرهنگی به شمار می‌رود و اگر دانشگاه‌ها دارای فرهنگ اسلامی ایرانی باشند، جامعه نیز به فرهنگ اسلامی ایرانی دست می‌یابد. اما اگر در درون دانشگاه‌ها فرهنگ غربی رایج باشد، در جامعه نیز فرهنگ غربی ایجاد می‌شود.» [5]
 
به ادعای کامران دانشجو در مورد نحوه‌ی پذیرش پست استانداری تهران در جریان سفر مکه و استخاره و ... توجه کنید:
«مجری: بعد از انتخاب شدن آقای احمدی‌نژاد مکه بودید که به شما گفتند بیا، بعد رفتید پاستور، پیشنهاد به شما چه بود؟
دانشجو: یکی از معاونت‌ها را به بنده پیشنهاد دادند. چون خودشان نگفتند من هم نگویم بهتر است، من استخاره کردم. من خیلی اهل استخاره نیستم، یکی در مکه به بنده زنگ زد و گفت آقای رئیس‌جمهور می‌خواهند ۲ساعت دیگر شما را ببینند. گفتم من که طی‌الارض نمی‌توانم بکنم اگر ایشان بلد هستند می‌بینم. گفتم من مکه هستم. بعد رفتم پاستور فکر می‌کنم سر ظهر رسیدم.
آقای احمدی‌نژاد پیشنهادی به من دادند و من گفتم اجازه بدهید استخاره کنم استخاره کردم بد آمد یک مسئله دیگری را پیشنهاد کردند دوباره استخاره کردم بد آمد باز معاونت بود یک مسئله را دوباره پیشنهاد کردند دوباره بد آمد برای چهارمین بار، تماس گرفته و گفته بود استانداری تهران گفتم باشد جواب می‌دهم همانجا زنگ زدم و نظر مثبتم را اعلام کردم.» [6]
 
نگاهی به زندگی یکی از وزرای «پاک‌دست‌ترین» دولت تاریخ معاصر به تعبیر «رهبر معظم انقلاب»
 
درست است که روابط خصوصی افراد به خودشان برمی‌گردد و می‌بایستی حریم آن‌ها را حفظ کرد اما وزیری که از صبح تا شام دم از «اخلاق» و «انقلاب فرهنگی» و « جداسازی جنسیتی» و «پاکسازی» محیط دانشگاه و رعایت محرم و نامحرم می‌زند، قطعا مشمول این قاعده نمی‌شود.
خامنه‌ای در پایان کار هشت ساله دولت احمدی‌نژاد ضمن آن که «برجسته کردن شعارهای انقلاب در عرصه‌های داخل و خارج را از ویژگی‌های تحسین برانگیز» دولت وی خواند، در توصیف خدمات آن گفت:‌
 
«در هشت سال اخیر همه احساس و درک کردند که رئیس جمهور محترم و همکاران ایشان، با تحمل سختی‌ها، نسبت به همه دولت‌ها و دوره‌های دیگر، کارهای بسیار پرحجم و پرشتابی انجام می‌دهند که این واقعیت، نکته برجسته و قابل تقدیری است. ... بی اعتنایی به امتیازات، کار بی وقفه و خودداری از آسودگی و استراحت، امتیاز بزرگ این دولت است و همه کسانی که در صدد قضاوت هستند باید به این نکات با ارزش توجه کنند.» [7]
 
در برابر یاوه‌گویی خامنه‌ای بایستی ایستاد و اجازه نداد ساده‌دلان، فریب دستگاه عظیم تبلیغاتی و مداحی وی را که بر دروغ و نیرنگ و شیادی و «نانجیبی» بنا شده بخورند. این حق مردم‌ است که بدانند چهره‌های کریهی که پشت نقاب «اسلام» و «شرع» و «قانون» پنهان شده‌اند و از صبح تا شام دم از «اخلاق» و «نجابت» می‌زنند و خامنه‌ای به دروغ در وصف‌شان روضه می‌خواند چه کسانی هستند.
 
کامران دانشجو یکی از کسانی است که خامنه‌ای «امتیاز بزرگ»شان را «بی‌اعتنایی به امتیازات، کار بی‌وقفه و خودداری از آسودگی و استراحت» معرفی می‌کند. وقتی خامنه‌ای مخالفان و رقبایش را «نانجیب»‌ می‌خواند باید نشان داد «نجیب»‌های مورد نظر او چه کسانی هستند.  
دانشجو طی سال‌های گذشته با استفاده از رانت قدرت و پشتیبانی دستگاه امنیتی، فارغ‌البال به سوءاستفاده جنسی، تجاوز و انواع و اقسام فساد‌های اخلاقی که در ذهن نمی‌گنجد پرداخته است. هرچه قدرت او در نظام افزایش یافت، میزان فساد و سوءاستفاده جنسی او نیز بصورت لجام‌گسیخته‌ای فزونی گرفت.
 
 
کامران دانشجو در مراسم عزاداری اربعین در کنار «مقام معظم رهبری»
 
دانشجو که در دروغگویی و وارونه‌نمایی دست مرشدش احمدی‌نژاد را از پشت بسته، در حاشیه «مجمع عالی بسیج» در مشهد ضمن گفتگو با خبرنگار فارس می‌گوید:‌
 
«مردم با وجود تمام این سیاه‌نمایی‌ها با بصیرت کافی سربازان نظام و خدمتگزاران بی‌ادعای ساده‌زیست خود را که از جنس خودشان هست از افرادی که پرمدعا، تنبل و تجمل‌گرایند و به دنبال تشریفاتند و بهانه‌تراشی و سیاه‌نمایی می‌کنند و فقط نگاهشان به خارج از توانایی‌هایی داخلی است، تشخیص می‌دهند. [8]
 
سخنان این عنصر «نجیب» در مذمت «تجمل‌گرایی» و «تشریفات» و تکریم «ساده زیستی» در حالی ایراد می‌شوند که وی دخترهای جوانی را که فریب می‌داد در اتوموبیل «لامبورگینی» جا به جا کرده و از ساختمان مجلل چند طبقه‌‌ای در خیابان فرشته تهران که دارای درب الکتریکی و ... است، به عنوان یکی از محل‌های عیش و نوش خود استفاده می‌کرد.
در این محل که یک زن محجبه (احتمالاً خدمتکار) و مردی که عرقچین بر سر داشت و عبا بر دوش و به زبان عربی صحبت می‌کرد حضور داشتند، کامران دانشجو بدون پرده‌پوشی و یا پنهان‌کاری، سور و سات‌اش را می‌چید و طعمه‌ به دام انداخته را برای تجاوز به عنف و سوءاستفاده جنسی به آن‌جا می‌برد. در اتاق خواب لوکس این خانه‌ی مجلل، به همراه «تجملات» گوناگون، انواع و اقسام مشروبات الکلی و عطر و ادکلن‌های مشهور یافت می‌شد که حاکی از «ساده زیستی» ادعایی کامران دانشجو است.
در سال ۱۳۸۶ مدتی این عنصر «بی‌ادعا»ی «نجیب» برای شکار سوژه‌هایش، مشتری تئاتر شهر و دانشگاه هنر بود و از محیط‌های هنری به عنوان پاتوق استفاده می‌کرد. احتمالاً آن را هم زعمای قوم به تلاش‌اش برای «اسلامی‌کردن» محیط‌های هنری ربط می‌دهد.
 
 
کامران دانشجو در خبرگزاری فارس به قرآن بوسه می‌زند
 
کامران دانشجو شخصاً از انواع مشروبات الکلی برندهای مشهور جهانی استفاده می‌کند. در مواردی که اطلاع دارم وی هنگام برقراری رابطه‌ی جنسی به تمسخر آیات قرآن و مهم‌ترین شعارهای اسلامی مانند «لا اله الا الله»، و ... می‌پرداخت و به جای «الله»، معبود خود را «چیز» دیگری که شرم مانع توصیف آن است، معرفی می‌کرد و مستانه همراه با موزیک می‌رقصید و همچون چهارپایان راه می‌رفت و ...
این در حالی است که وی ادعا می‌کند به خاطر توهین سلمان رشدی به اسلام و پیامبر، غیرت او گل کرده و خون‌اش به جوش آمده است و در مقابل استکبار انگلیس ایستاده است.
 
این «سرباز نظام» که «ولی فقیه مسلمین جهان»، ضمن «خدا قوت گویی» به او، ویژگی‌اش را «کار بی‌وقفه و خودداری از آسودگی و استراحت» می‌نامد، هنگام لذت‌جویی جنسی، به تمسخر «شهدا»ی جنگ ایران و عراق و «سادات» و «بهشت» و ... پرداخته و به همراه رفتار عجیب و مشمئز‌کننده‌اش، جملات و کلمات رکیک و شنیعی بر زبان می‌آورد.
او همچنین هنگام ازاله بکارت قربانی آن هم به وحشیانه‌ترین شکل، با قهقهه از او می‌خواست به میمنت آن که بکارتش را از دست داده و «زن شده، سوره نساء» بخواند چرا که «فرشته‌ها روی شانه‌اش نشسته‌اند».
عفت کلام و رعایت محدودیت‌های اخلاقی در فضای مجازی، مرا از تکرار جملات و کلمات و اعمال و رفتار کثیف این «سرباز نظام و خدمتگزار بی‌ادعای ساده‌زیست» که «نجابت»‌ از سر و رویش می‌بارد باز می‌دارد.
وی همچنین ادعا می‌کرد یکی از هفت ثواب بزرگ نزد «شیعه»، رابطه جنسی با «زن شوهردار» است و دیگری نوشیدن «ویسکی».
حتماً «مقام معظم رهبری» وقتی در تیرماه ۱۳۹۲ پس از پایان کار دولت احمدی نژاد به تأیید و تشویق او و دیگران «سربازان نظام» پرداختند و به آن‌ها «خدا قوت» گفتند، موارد فوق را از نظر گذرانده بودند و اگر نه، بایستی از «حیدر مصلحی» وزیر اطلاعات مورد تأییدشان که درس جنایت و شقاوت و توطئه‌گری را در «بیت معظم رهبری» و حضور در کلاس‌های درس «خارج فقه» آن «مقام شامخ» آموخته، حسابرسی کنند چرا در حالی که جزئیات موضوعات مربوط به کامران دانشجو را «رصد» می‌کرده، مواردی از این دست را به اطلاع ایشان نرسانده است.
البته برای من جای تردیدی نیست که شخص مقام معظم رهبری از همه‌ی این امور مطلع هستند. چنانجه پرونده‌ی مربوط به «فساد اخلاقی»، «اعمال منافی عفت» و «اغفال نوجوانان» محمد گندم نژاد طوسی معروف به استاد سعید طوسی از قاریان مشهور و «مسئول نوجوانان جامعه قرآنی کشور» که محبوب «مقام معظم رهبری» است با اعمال نفوذ ایشان نه تنها «مخفی» و «محرمانه» مانده بلکه رسیدگی به آن در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.  این پرونده در سال ۱۳۹۱ در محاکم قضایی گشوده شد و دارای شکات خصوصی متعددی است، ولی در همان حال کارگران و محرومان کشورمان هر روز با احکام بیرحمانه شلاق و زندان و اخراج از کار مواجه می‌شوند و دختران و پسران به خاطر شرکت در جشن و پایکوبی بلافاصله پس از دستگیری به شلاق و جریمه و ... محکوم می‌شوند.
 
البته هستند مقامات قضایی و امنیتی رژیم که معتقدند از «امام جعفر» منقوله دارند که «سید» می‌تواند با زن شوهردار بخوابد و نوشیدن مشروبات الکلی و استعمال تریاک یکی از سرگرمی‌های معمول آن‌هاست. اگر سواد فقهی رهبری یه این امور قد نمی‌دهد می‌توانند از مقامات بالای قضایی و امنیتی پرس‌وجو کنند تا برایشان ثابت شود که عین حقیقت را می‌گویم.
 
کامران دانشجو در مراسم تودیع‌اش از وزارت علوم بوسه بر قرآن می‌زند
 
 کامران دانشجو همچنین مدعی بود هر دختری که با او بخوابد «ثواب هفتاد هزار فرشته» را می‌برد چرا که او در «سیستم ولایت فقیه» خدمت می‌کند. [9]
برای توصیف وقاحت و بی‌شرمی کامران دانشجو همین بس که او قصد داشت با زور قربانی جنسی‌اش را همراه خود به سفر «مکه» و زیارت «خانه‌ خدا» ببرد.
یکی دیگر از محل‌های مورد استفاده کامران دانشجو برای سوءاستفاده‌های جنسی، خانه‌ای بود در نارمک که به دفعات از آن برای عیش و عشرت استفاده کرده است.
طبیعی است آن‌چه که من می‌دانم با توجه به محدودیت‌هایم مشت نمونه خروار هم نیست و دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم به خوبی در جریان جزئیات اعمال دانشجو و «داستان‌های هزار و یک شب» وی است.
 
کامران دانشجو در کنار دو همسری که دارد، با استفاده از رانت قدرت و نزدیکی به باندهای سیاه بصورت مداوم از مواهب همسر موقت و دوست دختر و ... بهره‌مند می‌شود.
همسر دوم دانشجو که بسیار جوان و زیبا است، توسط این چهره‌ی فاسد اغفال و به زور مورد آزار و اذیت شدید جنسی قرار گرفت. این دختر عاقبت در سال ۱۳۹۱ پس از تحمل‌ سال‌ها رنج و عذاب روحی توسط دایی‌اش که آخوندی است به نام «ج»، همراه با ضرب و شتم از خانه‌ای که به آن پناه برده بود به زور بیرون کشیده شد و توسط پاترولی که ۴ مأمور مسلح در آن انتظار او را می کشیدند به محضر برده شد و به عقد این عنصر رذل درآمد. آخوند مزبور اخیراً به تومور مغزی دچار شده است. داستان زندگی این دختر «یکی داستانی است پر آب چشم». 
 
دانشجو در پناه دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم از طریق تهدید و ارعاب خانواده، و تحمیل انواع و اقسام فشار‌های روانی، آن‌ها را وادار کرد تا با ضرب و شتم و آزار و اذیت مداوم، دخترشان را مجبور به ازدواج با وی کنند تا سیاه‌کاری‌اش در پرده بماند و به مراد دل برسد. کامران دانشجو در طول سال‌های گذشته بارها با ضرب و شتم و آزار و اذیت بسیار این دختر جوان را مجبور کرده است تن به اعتراف‌های مورد نظرش بدهد. بگونه‌ای که موضوع به یکی از سرگرمی‌های این جنایت‌کار تبدیل شده است.
این دختر طی سال های گذشته به خاطر زندگی با مردی که از او متنفر است ضمن تحمل مصیب‌های بسیار، دچار آسیب‌های جسمی و روانی شدیدی نیز شده است. این دختر دردمند دارای دو پسر دوقلو از کامران دانشجو است.  
 
نمی‌دانم همسر اول دانشجو در انگلستان چه می‌کرده، اما گفته می‌شود در دو دهه گذشته وی مشغول تحصیل «علوم حوزوی» بوده و در حدود ۷ سال است که در حوزه‌ی علمیه «زینب کبری» در خیابان پاسداران به تدریس اشتغال دارد. او به خوبی در جریان بخشی از فساد همسرش هست اما استفاده از خوان نعمت «نظام الهی» و برخورداری از ویژگی‌های شخصیتی یک «ضعیفه» دست پرورده‌ی حوزه، وی را از اعتراض به اعمال شوهرش باز‌می‌دارد. وی در پاسخ به اعتراضات صورت گرفته در ارتباط با فساد شوهرش، به شاکیان می‌گوید: «چشم‌تان کور دنبال این کارها نروید.»
البته او مانند همه‌‌ی زنان حوزوی و روحانیت شیعه، معتقد است که «فاطمه زهرا» فرموده، «هیچ لذتی برای زن شیعه بالاتر از صیغه شدن نیست». در راستای عملی کردن این «سنت حسنه» تعدادی از عوامل مؤنث وابسته به رژیم، نهضت «محقیون» را تشکیل داده‌اند که برای همسران‌شان که غالباً در رژیم پست‌های بالا دارند «صیغه‌ی شب جمعه» جور می‌کنند و خود از ثواب اخروی آن بهره‌مند می‌شوند. 
 
لودگی و پررویی او در دروغگویی، به احمدی‌نژاد و هادی غفاری رفته است. این عنصر پاک‌دست نظام در گفتگو با خبرگزاری مهر در رابطه با همسر اولش می‌گوید:
«کارتم در اختیار همسرم قرار دارد، از سال ۶۱ یا ۶۲ که ازدواج کردیم تاکنون اینطوری بوده که وقتی از خانه بیرون می‌آیم همسرم به من ۷ هزار تومان می‌دهد و می‌گوید: «هزار تومانش را هم در صندوق صدقات بینداز ». حتی الان اگر جیب من را بگردید پولی همراهم نیست.» [10]
 
در فروردین ۱۳۹۰، خبر بیماری قلبی کامران دانشجو و یا تظاهر به داشتن بیماری قلبی از سوی وی، که بلافاصله به بیماری آرتروز و گردن درد تقلیل یافت، هنگامی انتشار پیدا کرد که وی متوجه اطلاع من از فساد اخلاقی‌اش شد.[11]  از قرار معلوم دستگاه اطلاعاتی، او را در جریان امر قرار داده بود و یا از او بازخواست کرده بود. چه بسا از واکنش‌ احتمالی من و یا روشنگری در موارد فوق و بازتاب‌هایش می‌ترسید. وی یک سال بعد در مردادماه همراه همسر اولش در راهپیمایی روز قدس شرکت کرد. [12]
بنا به دلایلی آن موقع از روشنگری در مورد وی خودداری کردم ولی همچنان اعمال و رفتار او را زیر نظر داشتم.  
 
پس از آن، دانشجو در سخنرانی‌ها و در مصاحبه با رسانه‌ها مانند دیگر مداحان و سینه‌چاکان «آقا»، بر میزان «ولایت‌پذیری»‌اش افزود و در جریان اختلاف احمدی‌نژاد با حیدر مصلحی وزیر اطلاعات مورد حمایت خامنه‌ای، کوشید جانب وزیر اطلاعات را بگیرد. او در دعوای بین جناح «اصولگرا» و «جریان انحرافی» حول و حوش احمدی‌نژاد، ولی‌نعمت‌اش را تنها گذارد و به دستورات او مبنی بر برکناری رؤسای دانشگاه‌های تهران و تربیت مدرس توجهی نکرد. او که به شدت خود را نیازمند حمایت دستگاه اطلاعاتی و امنیتی می‌دید، پیه برکناری از وزارت را هم به تنش مالید اما حاضر نشد در کنار احمدی‌نژاد بماند چرا که موضوع را خطرناک می‌دید.
تنها مشکل قانونی باعث شد او تا پایان کار دولت احمدی‌نژاد در وزارت علوم بماند. چرا که در صورت برکناری دانشجو از سوی احمدی نژاد، وی مجبور بود برای ریاست خود در راس دولت، دوباره از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد بگیرد. [13]
با این حال بعد از پایان کار دولت، او برای به دست آوردن دل احمدی‌نژاد گفت اگر می‌گذاشتند وی «امیرکبیر» دوم می‌شد.
 
دفاع کامران دانشجو از حضرات آیات مصباح و جنتی و یزدی «پیاده‌سازان مبنای اسلام»
 
آن‌چه در بالا یاد شد، تنها یک نمونه از اعمال در «خلوت» دانشجو است. «جلوه»‌ی دیگر این چهره‌ی «نجیب» و مورد علاقه‌ی شورای نگهبان، در «محراب و منبر» نمود پیدا می‌کند. 
دانشجو که از شدت علاقه و ارادت «مقام معظم رهبری به احمد جنتی و مصباح یزدی و شیخ محمد یزدی، با خبر است در دفاع از این چهره‌ها که در فساد و دزدی و غارت و جنایت و خشونت زبانزد هستند از چیزی فروگذار نمی‌کند:‌
«به گزارش نامه نیوز، کامران دانشجو وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دولت دهم در گفت‌وگویی با اشاره به دلایل هجمه رسانه‌های بیگانه منتسب به انگلیس به حضرات آیات؛ مصباح، جنتی و یزدی گفت: برای اینکه بخواهیم به دلیل هجمه به این آقایان برسیم، باید ببینیم چرا این عزیزان برای هجمه انتخاب شدند؟ چرا به بقیه هجمه نمی‌شود؟ دلیلش این است که دشمن از مواضع این آقایان می‌ترسد، زیرا آن‌ها خار چشم دشمنان و مظهر گفتمان امام و رهبری هستند.
وی افزود: حضرات آیات مصباح، جنتی و یزدی مظهر استکبارستیزی هستند، این حضرات به آرمان‌های انقلاب عینیت بخشیدند و به ماهیت انقلاب اسلامی وفادار هستند.
... مسلم است که رسانه‌های بیگانه از افرادی که پیاده‌ساز مبنای اسلام هستند نیز می‌ترسند و به دلیل مواضع اسلامی که این سه بزرگوار دارند طبیعی است که رسانه‌های بیگانه علیه این افراد هجمه وارد کنند، ولی آنچه طبیعی نیست و جای تعجب دارد، این است که چرا برخی در ایران خط رسانه‌های بیگانه را دنبال می‌کنند؟ مگر این افراد هم از اسلام می‌ترسند؟ مگر آنها هم از ماهیت نظام و گفتمان اسلامی می‌ترسند که خط آنها را دنبال می‌کنند، یا حتی بعضاً به آنها خط می‌دهند؟
... این حضرات خار چشم دشمن هستند، ایران را دوست دارند، استکبارستیز هستند و به خاطر منافع خود با دشمن معامله نمی‌کنند، اینها استقلال ایران را پاسداری می‌کنند و حاضر نیستند به خاطر منافع خود عاشورا را مذاکره بنامند.
... حضرات آیات مصباح، جنتی و یزدی حاضر نیستند با آمریکا و انگلیس معامله کنند، هرگز حاضر نمی‌شوند ماهیت جمهوری اسلامی عوض شود و فقط یک اسم از آن باقی بماند، اینها شعار نمی‌دهند بلکه در عمل ولایتمدار هستند، در عمل به ولایت سمعاً و طاعتا می‌گویند و فقط در کلام نیست.
... رسانه‌های بیگانه از شاخص‌های ارزشی این حضرات خوشش نمی‌آید زیرا آنها به دنبال پایین آوردن عمود خیمه نظام هستند و تا امثال این بزرگان باشند، اجازه نمی‌دهند عمود خیمه نظام پایین بیاید، بنابراین مجبورند در برابر این افراد به ترور شخصیت پرداخته و موضع‌گیری کنند. ... مردم می‌دانند چه کسانی برای گندم ری و چه کسانی برای عزت نظام کار می‌کنند.
... این خواص نباید با دشمن همراهی کنند و نباید با همنوایی رسانه‌های بیگانه گذشته خود را خراب کنند، مردم ما چرایی عاشورا را می‌دانند، مردم در تاریخ کسانی را دیدند که برای امام حسین(ع) جان دادند، ملت در تاریخ واکاوی کردند و می‌دانند چه افرادی در حال حاضر برای گندم ری و رسیدن به قدرت کار می‌کنند. ... مردم معاویه و شمر زمان خود را می‌شناسند، به قول شهید مطهری(ره) شمر ۱۴۰۰ سال پیش مرد، حالا باید عمروعاص، شمر و معاویه زمان‌مان را بشناسیم و مردم از این بابت آگاه هستند.» [14]
 
رابطه کامران دانشجو با «شیطان‌پرست‌ها» و حضور در «سکس‌پارتی‌»‌های آنان
 
شخصیت بدون ماسک این عنصر «مکتبی»، «عاشوراشناس»، «استکبارستیز»، معتقد به «گفتمان اسلامی» و «شاخص‌های ارزشی» ما را با پدیده‌ای آشنا می‌کند که سراغش را تنها در جمهوری اسلامی و نزدیک‌ترین افراد به «بیت‌رهبری» می‌توان گرفت.
مأمور «اسلامی کردن» دانشگاه‌ها و علوم انسانی، که به تعبیر «مقام معظم رهبری» یکی از کسانی است که «شعارهای انقلاب را در داخل و خارج از کشور سردست گرفته‌اند»، روابط نزدیکی با کلیسای «شیطان پرست‌ها»ی ایران و عبدالله آبادی یکی از «کاهنان» اصلی این فرقه داشت. عبدالله آبادی که در سال ۱۳۹۳ در سن هشتاد و سه سالگی در تهران درگذشت و یا به قولی «دق‌مرگ» شد، به سادیسم جنسی عجیب و غریبی هم مبتلا بود.
 
دانشجو که در سال ۱۳۸۹ رسماً اعلام کرده بود «هیچ دانشگاهی حق برگزاری اردوی مختلط دانشجویی را ندارد»، شخصاً از سال ۱۳۸۴ در بزم‌ها و «سکس‌پارتی‌»‌های «مختلط» این فرقه‌ی خطرناک و منحرف شرکت می‌کرد بدون آن که دغدغه‌ای از هجوم نیروهای امنیتی و دستگیری شرکت‌کنندگان داشته باشد. چه بسا سابقه‌ی آشنایی او با گردانندگان این فرقه به قبل از این تاریخ برگردد. رابطه‌ی وی با «شیطان‌پرست‌»ها نه بر اساس اعتقاد به باورهای آن‌ها بلکه تنها برای سوءاستفاده جنسی از دختران زیبا و جوان و بهره‌مند‌شدن از خدمات «بردگان جنسی» بود.
ارتباط کامران دانشجو با شیطان پرست‌ها و سوءاستفاده‌های جنسی‌اش از دختران جوان به دورانی بر می‌گشت که در منبر و هنگام وعظ به فکر «آخرت» خود بود.
او چند روز پیش از دستور احمدی نژاد، ضمن آنکه صراحتاً از «جداسازی ردیف‌های دختران و پسران در کلاس‌ها» سخن گفته بود، اعلام کرده بود: «هرچه می‌خواهید جوسازی كنید اما قائل به این نیستیم كه آخرت خود را به دنیای احدالناسی بدهیم!» [15]
 
کامران دانشجو علاوه بر شرکت در مجالس و بزم‌های خصوصی خانه‌ی عبدالله آبادی در سعادت آباد تهران، در معابد «شیطان پرست‌ها» از جمله در شهرری شرکت می‌کرد.
او همچنین در دیگر بزم‌های خصوصی «شیطان‌پرست»‌ها که در ویلا‌ها و باغ‌های مجلل این فرقه برگزار می‌شد شرکت کرده و از دختران جوانی که توسط کاهنان کثیف و پلید این فرقه خطرناک فریب داده شده بودند، بهره‌جویی جنسی می‌کرد. آن‌چه استانلی کوبریک در فیلم به یادماندنی Eyes Wide Shut  [16] با نام فارسی «چشمان کاملاً بسته»[17] نشان می‌دهد در برابر آنچه در «ام‌القرای اسلام» و تحت نظارت دستگاه امنیتی صورت می‌گرفت هیچ  است.
برای مثال در یکی از مراسمی که در «معبد» شهرری این فرقه برگزار شد و بین ۴۰ تا ۵۰ دختر حضور داشتند، دختران ملزم بودند که لباس‌ زیرشان را در سبدی قرار دهند و کامران دانشجو و دیگر حاضران هر لباسی را برمی‌داشتند آن دختر برای کامجویی جنسی در اختیار او قرار می‌گرفت. به دختران مزبور درجریان مغزشویی وعده سفر به سیاره «زهره» و زندگی جاوید در «پاندمونیوم» یا کاخ «لوسیفر» داده می‌شد. یکی از دختران بطور «تصادفی» در ۴ نوبت مختلف مجبور به همخوابگی با وی شده بود. البته در این سکس‌پارتی‌ها قربانیان و سوءاستفاده‌کنندگان لزومی به استفاده از ماسک نمی‌دیدند. اما بنا به سنت فرقه بین آن‌ها سکوت برقرار بود و کلامی رد و بدل نمی‌شد.
این دخترها که تحت تأثیر مواد مخدر سنگین بودند مجبور به ارائه انواع و اقسام سرویس‌های جنسی به کامران دانشجو و دیگر میهمانان «عالیقدر» می‌شدند. تخطی از قوانین فرقه، مجازات‌های سخت و بی‌رحمانه‌ای را که در تصور نمی‌گنجد در پی داشت.
«ن – الف» یکی از کسانی که چندین بار در خانه‌ی نارمک با کامران دانشجو همخوابه شد، از قربانیان «شیطان‌پرست‌«ها بود که در اثر سوءاستفاده‌های غیرمتعارف جنسی رهبران این فرقه و مصرف شدید مواد مخدر و ... به لحاظ جسمی و روانی شدیداً آسیب‌دیده بود. کامران دانشجو در منزل عبدالله آبادی با این فرد آشنا شده و قرار و مدار رابطه جنسی با او گذاشته بود . «ن – الف» سال گذشته در خارج از کشور به طرز دردمندانه‌ای خود را حلق‌آویز کرد.
این دسته اعمال «سرباز رهبری» در وزارت علوم، در حالی صورت می‌گرفت که تنها در یک مورد «دست‌کم پنجاه دانشجوی دانشکده برق دانشگاه علم و صنعت به علت آنچه شرکت در اردوی مختلط با دیگر دانشجویان عنوان شده، به کمیته انضباطی احضار و به یک ترم محرومیت از تحصیل محکوم شدند.» [18]
و جعفری دولت‌‌آبادی دادستان عمومی و انقلاب تهران به صراحت ورزشکاران و هنرمندان را تهدید کرده و می‌گوید:
 
«اگر ورزشكاران و هنرمندان در جلسات مبتذل و خلاف موازین شركت كنند و اتهام آنها محرز شود اسامی آنها اعلام خواهد شد. هنرمندانی كه در فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی حضو ر دارند و ورزشكارانی كه مورد توجه جامعه بویژه جوانان هستند، نباید در جلسات خلاف موازین شرع شركت كنند.» [19]  
نکته‌ی قابل توجه آن که جعفری دولت‌آبادی شخصاً در جریان «سکس‌پارتی»‌های مزبور و حضور کامران دانشجو در آن‌هاست.
 
دانشجو در مورد «خداترسی» خود می‌گوید:‌
«وقتی آن طرف آب [انگلستان] در زندان کتکم می‌زدند بیشتر مقاوم می‌شدم. اصلاً لرزه به تنم نمی افتد و از تنها چیزی که می‌ترسم عقوبت خداوند است. بدون اغراق می‌گویم ترس برای من بی معناست و از دشمن هم نمی‌ترسم. اما وقتی دوست می‌زند چنان درد می‌گیرد و چنان به قلبم فشار می‌آید که گاهی اوقات از خداوند می‌پرسم واقعاً عالم دوستی این است؟» [20]
کامران دانشجو یک روز هم در انگلستان زندانی نبوده است و هرچه می‌گوید دروغ است.
 
اعمال «دانشجو» که به زعم خود و آشنایانش به «خوش سکسی» معروف است، بازتاب دهنده‌ی یکی از وعده‌های عوام‌فریبانه‌ی خمینی هنگام ورود به کشور است که در بهشت زهرا فریاد می‌زد «شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم.» این است «مقام انسانیت»ی که خمینی وعده می‌داد.[21]  
تأکید می‌کنم کامران دانشجو فقط یک نمونه از دستگاه فسادی است که خامنه‌ای هدایت آن را به عهده دارد. فساد محمدحسین صفار هرندی عضو شورای تشخیص مصلحت نظام و نماینده محبوب مقام معظم رهبری و از رهبران «دلواپسان» زبانزد است و نیاز به نگارش مطلبی جداگانه دارد. قلم از بیان فساد مداحان مورد علاقه‌ی «رهبری» همچون سعید حدادیان که در کنف حمایت «بیت رهبری» به «کرسی» دانشگاه هم دست یافته، عاجز است. در مورد فساد روحانیون حاکم چه بگویم که حق مطلب ادا شود.  
در لینک زیر می‌توانید به سفارش روسپی توسط محمدشریف ملک‌زاده معاون احمدی‌نژاد و مشاور‌ آیت‌الله هاشمی شاهرودی رئیس پیشین قوه قضاییه و نایب‌ رئیس مجلس خبرگان رهبری توجه کنید. او که یک بار به زندان افتاده بود، به دستور خامنه‌ای آزاد شد.  [22]
او مدعی است با آن که معاون احمدی‌نژاد است اما حکم خودش را از «ولی عصر امام زمان» گرفته و تحت عنایات خاص «علی‌ابن موسی‌الرضا» امام هشتم شیعیان است و صحبت خودش را با «دلال محبتی» که برایش روسپی می‌فرستد، با «انشاءالله تعالی» و «التماس دعا» پایان می‌دهد.
البته مصباح یزدی هم محبت امثال کامران دانشجو را جبران کرده و در رابطه با نظام اسلامی غرق در فساد ‌و «خلوص مردان حاضر در صحنه‌اش»‌ می‌گوید:‌
 
«در برخی جوامع همانند غرب کار به جایی رسیده است که رؤسای آن به دلیل فسادهای گوناگون مجبور به استعفا می شوند، کشور ما در شرایطی قرار گرفته که در مقایسه با جاهای دیگر بهشت است که این به برکت اسلام، انقلاب و خلوص مردان حاضر در صحنه به دست آمده است.» [23]
 
دانشجو و ملک‌زاده و بقیه کارگزاران نظام ولایت که بخوبی در جریان فساد دستگاه رهبری هستند، می‌دانند مادامی که سخنان خامنه‌ای را تکرار کنند، مجیز او را بگویند و امربر و فرمانبر او باشند، دستشان برای انجام هر فسق و فجوری باز است.
 
نگاه دانشجو به «انگشت اشاره مقام معظم رهبری»
 
با وجود این سوابق و لواحق، میزان اطاعت پذیری دانشجو از «مقام شامخ ولایت» و «حضرت آقا» مثال زدنی است. به همین دلیل او مورد تفقد ویژه «مقام معظم رهبری» قرار می‌گرفت و ایشان در دوران وزارت وی مدعی بودند که خیالشان از محیط‌های دانشگاهی راحت شده است. دانشجو در دوران وزارتش هنگام افتتاح ساختمان مرکز منطقه‌ای اطلاع رسانی علوم و فناوری، تصریح کرد:
 
«هرچه داریم از ولایت داریم و اگر قرار است مسیر را درست ادامه دهیم باید نگاهمان به انگشت اشاره مقام معظم رهبری باشد. ... اساس پژوهش در نگاه غربی تک بعدی و مادی است و پژوهش ابزاری برای سلطه بر دیگران محسوب می شود و هدف آن تولید دانش برای سلطه گری است که این ناشی از تعریف انسان و خلقت از نگاه غربی است. درنگاه غربی منشأ برای خالق، خلقت و آخرت وجود ندارد و برهمین اساس تولید علم آنان منجر به سلطه گری می شود و این جاست که آپارتاید علمی معنا پیدا می کند اما درجهان بینی توحیدی هدف از تولید علم و دانش و انجام پژوهش تعالی بشریت است نه برای سلطه بر انسانهای دیگر زیرا هدف از خلقت انسان نیز سلطه گری بر سایرین نبوده است.
... بطور مثال زمانی که  جمهوری اسلامی ایران به فناوری هسته‌ای دست یافت، اعلام شد که ما حاضریم این فناوری را در اختیار همگان قرار دهیم و هیچگاه به انحصار و انحصارگرایی در امور علمی و پژوهشی مبادرت نمی‌کنیم. ما نیز به جهانی شدن علم قائل هستیم ولی این مسئله باید براساس حکومت بر قلبها صورت می‌گیرد و نه برحسب حدود جغرافیایی.
... دانشگاه‌های ما باید به سمتی بروند که در تعریف انسان و هستی علاوه بر قائل بودن به چه بود، چه هست و چه خواهد شد، در مسیر خلقت به مفاهیمی از قبیل چه کسی خلق کرد و برای چه خلق کرد نیز قائل باشند و این مکتب است که عالم ملکوتی تحویل جامعه می‌دهد زیرا این عالم ابتدا خودش در جهان بینی اش  متحول شده و با حالتی ملکوتی جامعه را نیز متحول می‌کند. ... ما بدنبال غرب ستیزی نیستیم بلکه معتقدیم مظاهر غرب زدگی که از زمان قاجاریه شروع شد و  پایه و اساس دانشگاهها از همان موقع براساس غرب زدگی و فرهنگی مآبی بنا شد باید از دانشگاههای کشور زدوده شود.
... در تطابق منطقی ظاهر و محتوی مرکز دقت کافی صورت گیرد و چیدمان این مرکز به گونه ای باشد که هرکس وارد آن می شود احساس کند که به مرکز اطلاع رسانی منطقه‌ای و  پایگاه استنادی علوم جهان اسلام وارد شده است.» [24]
 
کامران دانشجو یکی از «عالمان ملکوتی» مورد نظر است که ابتدا «خودش در جهان‌بینی‌اش متحول شده و با حالتی ملکوتی» از سوی «حضرت آقا» و «معجزه‌ هزارسوم» و «دولت امام زمان» به نیابت از «حضرت ولی‌عصر» مسئولیت «ملکوتی» کردن «جامعه» به عهده‌ی او گذاشته شد.
 
دانشجو به عنوان یک پیرو  «مقام معظم رهبری» و «ولایتمدار» در مورد «فتنه»‌ و «فتنه‌جویان» می‌گوید:‌
 
«یک عده‌ای که هنوز هم قائل به کلمه فتنه نیستند. ببینید گفتن «مقام معظم رهبری» خوب است، شرط لازم است ولی کافی نیست. کافی این است که در عمل پشت سر مقام معظم رهبری حرکت کنید. حضرت آقا تا به حال چندبار از واژه «فتنه» استفاده کردند؟ چندبار این فتنه را به عنوان فتنه واقعاً خطرناک اعلام کردند؟ چرا برخی از خواص ما از فتنه نمی‌گویند؟ ولایتمداری در عمل نشان داده می‌شود نه فقط در نظر، ولایتمداری در عمل سخت است، وگرنه حضرت آقا حرفی را بزنند که مطابق میل من هست و من هم همان را بگویم که ولایتمداری نیست... انتظار از خواص و مسئولین، خصوصاً مسئولینی که الان مسئولیت اجرایی را در قوه اجرایی این نظام که فتنه‌ای برایش رخ داد که می‌خواست این نظام را براندازی کند، است بگویند فتنه‌ای بود، فتنه‌ای بود که از آن طرف آب برنامه‌ریزی شده بود اما الحمدلله رب العالمین این نظام ایستادگی کرد و ملت توانست ایستادگی کند که نظام توانست ایستادگی کند، مثل دفاع مقدس که ملت ایستاد. برخی از انسجام و وحدت می‌گویند، محور این انسجام و وحدت چیست؟ عمود کجاست؟ محور این انسجام و وحدت مقام معظم رهبری است، حضرت آقا هم فتنه و ابعاد فتنه را چندین بار تحلیل کردند، یک کاری که آحاد ملت از مسئولین انتظار دارند.» [25]
 
افشای روابط پنهانی او با آزاده اردکانی قزوینی، معلم خصوصی مشایی و بقایی در آسانسور و کامجویی از وی که بطور گسترده در فضای مجازی انتشار یافت،[26] تنها گوشه‌ی کوچکی از «کارهای بسیار پرحجم و پرشتاب» وی را که «مقام شامخ ولایت» توصیف می‌کردند نشان می‌دهد. [27] این تنها یک نمونه از دست‌درازی‌های او به «خودی»‌هاست. البته «جام نیوز» کوشید به نیابت از سوی کامران دانشجو موضوع را تکذیب کند. [28]
 
تصاویر این دو نفر در فیلم مشخص نیست و از روی آن با ضرس قاطع نمی‌توان این دو را شناسایی کرد؛ اما اطلاع دارم که دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ضمن تأیید هویت این دو نفر، به منظور توجیه عمل آنان و انفعال نظام در برخورد با جرم مشهود، آزاده اردکانی را صیغه‌ی کامران دانشجو و همسر شرعی او معرفی می‌کند. این که چرا این دو بطور مخفیانه و دزدکی در آسانسور به عشق‌بازی مشغول بودند، معمایی است که لابد مسئولان ورازت اطلاعات، اطلاعات سپاه پاسداران و بیت رهبری و کسانی که این دو را مورد پرس‌وجو قرار‌داده‌اند از آن مطلعند.
 
ارتباط کامران دانشجو با سپاه پاسداران و سرداران سپاه
  
کامران دانشجو به همراه فرماندهان ارزشی سپاه، یحیی رحیم صفوی و محمدعلی جعفری
 
دانشجو از دیرباز روابط نزدیکی با سپاه پاسداران و محافل نظامی رژیم داشته است. از جمله  او بین سال‌های ۶۸ تا ۷۰ قائم‌مقام مركز طراحی و تولید وزارت سپاه (سابق)، از سال ۷۶ تا ۸۰ مدیر گروه سازه مركز تحقیقات ماهواره وزارت دفاع، و از سال ۶۹ تا ۷۱ رئیس مركز تحقیقات هواپیمایی فجر وزارت دفاع و از سال ۸۱ تا ۸۴ رئیس مركز تحقیقات و طراحی فن‌آوری‌های نوین هوا فضا وزارت دفاع بوده است.
 
ادعا‌های کامران دانشجو درباره‌ی من
 
از آن‌جایی که کامران دانشجو از طریق رصد فضای مجازی توسط دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم، در جریان اطلاع من از روابط و تبهکاری‌هایش بود، با صلاحدید مقامات امنیتی رژیم به زعم خود پیش‌دستی کرده و در ماه‌های اخیر این‌جا و آن‌جا و به ویژه در محیط‌های دانشگاهی و از جمله در مراسمی که حراست «دانشگاه هنر» در آمفی‌تأتر این دانشگاه برگزار کرده بود، خود را در زمره‌ی دوستان قدیمی من جا زده است و عاجزانه از دانشجویان و ... درخواست می‌کرده که فریب مرا نخورند.
این اولین تلاش دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم علیه من نبود. پیش‌تر علی‌اکبر رائفی‌پور به اصطلاح «روشنفکر» رژیم، اصغر فاضل[29] سربازجوی بیرحم و شقی شعبه‌ی ۷ اوین در دهه‌ی ۶۰ و رئیس دفتر محمدی‌گیلانی در سال‌های بعد و همچنین مجتبی حلوایی مسئول جوخه‌های اعدام و تیرخلاص زن اوین در دهه‌ی ۶۰ و معاون امنیتی و انتظامی زندان اوین و یکی از فعالان کشتار ۶۷ را در این دانشگاه حاضر کرده بودند تا به زعم خود به تبلیغ علیه من و ... بپردازند که همگی با شکست مواجه و به ضد خود تبدیل شد.
پیشتر در مقاله‌ی «پاسخ من به دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم برای مناظره در «دانشگاه هنر تهران»به گوشه‌ای از تلاش‌های رژیم در این مورد اشاره کردم. [30]
دستگاه اطلاعاتی رژیم در این تلاش تنها نبود و از امدادهای دستگاه تبلیغاتی مجاهدین و عناصر وابسته به «بیت ولی فقیه مغلوب» در اورسورواز نیز برخوردار بود و آن‌ها همین تبلیغات را در داخل کشور علیه من داشتند و البته سرشان به سنگ خورد اما درس‌های لازم را نگرفتند. [31] به موقع در مورد آن‌ها نیز روشنگری لازم را خواهم کرد.
 
کامران دانشجو که دغدغه روشنگری من در مورد سوابق‌اش را داشت، با طرح این دعاوی می‌خواست موضوع را در ذهن دانشجویان به دعوای شخصی من و خودش و «نمک ناشناسی» من در برابر خدمات و محبت‌هایش تقلیل دهد.
او که «صداقت»‌ و «درستی»‌اش را مردم در انتخابات ۸۸ تجربه کرده‌اند به صورت ابلهانه‌ای مطرح کرده است که از بچه محل‌ها و دوستان دوران کودکی من و برادرم بوده و ما در زمره‌ی دوستان خوب یکدیگر بوده‌ایم!
او که سطح شعور دانشجویان را به اندازه‌ی خودش فرض کرده بود، برای اثبات دوستی‌اش با من، از روی استیصال و درماندگی، یوزری جعلی به نام ایرج مصداقی درست کرده و پیام‌هایی حاوی احوالپرسی رد و بدل می‌کند.  
این دانشمند و نادره‌ی دهر که به زعم خود برای رژیم موشک به فضا می‌فرستاده، در سالن آمفی‌تئاتر «دانشگاه هنر» در حضور دانشجویان از طریق دستگاه «اوپک» پیام‌های رد و بدل شده را بزرگ‌نمایی کرده و به آن‌ها نشان می‌دهد.
دانشجویان نیز در پاسخ، ضمن تمسخر و هو کردن وی می‌گویند: «رد آی پی تو را با آر اس اس زديم، متوجه شدیم از ايران بوده است». چنان مضحکه‌ای در می‌گیرد که نیروهای حراست هم به خنده می‌‌افتند و خود دانشجو هم لاجرم از بلاهتی که به خرج داده زهرخند می‌زند. بر اساس شنیده‌هایم یکی از دانشجویان به نام «ن- ش» که از مراسم فیلم‌ گرفته بود، مدتی است که پیدایش نیست؛ از قرار معلوم توسط دستگاه اطلاعاتی و امنیتی دستگیر شده است.
دانشجو در سخنرانی مزبور همچنین ادعا می‌کند که من و او هر دو در «کنفدراسیون دانشجویان» مشغول فعالیت علیه رژیم شاه بوده‌ایم. او نمی‌داند که «کنفدارسیون دانشجویان و محصلین ایرانی برای احیاء جنبش واحد دانشجویی» که من در رابطه با آن فعالیت می‌کردم، یک جریان مارکسیستی بود که بعدها یک شاخه‌ی آن «سربداران» را در ایران تشکیل دادند. این به مفهوم آن است که وی در مقطع انقلاب در یک جنبش مارکسیستی مشغول فعالیت بوده است!
دانشجو در ادامه سخنرانی‌اش ادعا می‌کند که در دهه‌ی ۶۰ مرا نفوذی فرستادند در مجاهدین، اما به خاطر سادگی‌ام فریب خورده و در آنجا ماندگار شدم.
او هم‌چنین ادعا می‌کند خیلی تلاش کرده که مرا نجات دهد ولی از آن‌جایی که حاضر به کوتاه آمدن از مواضع‌ام نشدم، موفقیتی در این زمینه حاصل نکرده است.
از دیگر ادعاهای او این بود که مدام در زندان اوین به من سر می‌زده و برایم لباس و خوراکی می‌آورده است. در جریان کشتار ۶۷ نیز مرا به منزلش برده و بعد از کشتار به زندان برگردانده است تا گزندی به من نرسد. دلیل دشمنی من با او نیز ازدواج وی با یکی از بستگانم است.
نکته قابل توجه آن که کامران دانشجو در عمرش برای یک لحظه هم مرا ندیده و در دهه‌ی ۶۰ که من زندانی بودم و به ویژه در هنگام کشتار ۶۷ وی در انگلیس مشغول خوشگذرانی بوده است. هیچ یک از بستگان[32] من هم با او ازدواج نکرده است و خوشبختانه هیچ‌یک از دوستان دوران کودکی، نوجوانی و  بزرگسالی من چنین موجودات کثیف و رذلی نبوده‌اند.
 
سناریوسازی دانشجو در مورد سوابق انقلابی‌اش
 
دانشجو در گفتگو با تلویزیون رژیم با سرهم‌بندی مشتی جعلیات برای خود سابقه انقلابی تراشیده و می‌گوید:
 
«وقتی حضرت امام فتوا دادند و حکم صادر کردند در ارتباط با سلمان رشدی، همسرم با من بود. همسرم وقتی به خانه آمد اخبار را شنید. من به ایشان گفتم باید سریع‌تر کارم را جمع کنم چون وزارت کشور انگلیس گفته دانشجویان ایران را اخراج می‌کند. گفتم اگر بخواهند یک نفر را هم اخراج کنند من همان یک نفر هستم علتش هم واضح بود. حدود ۱۸ بار پلیس انگلیس بنده را گرفته بود.
مجری: سر چه موضوعاتی؟
دانشجو: اولین بار درست بعد از پیروزی انقلاب بود که رفتم، سال ۵۸ بود. یک خودرویی منفجر شد که در آن خودرو یک ایرانی و یک بحرینی به شهادت رسیدند. آقای کوروش فولادی  که مدتی هم نماینده مجلس بود هشت سال هم آنجا زندانی شد، ایشان هم مجروح شد. او را گرفتند و به زندان بردند. صبح روز بعدش به خانه ما ریختند. اسکاتلندیارد ریخت. کتاب‌های شهید مطهری و همه نوارهایی را که داشتم ریختند و بردند؛ اذیت می‌کردند. کتک زیاد می‌زدند. خیلی می‌زدند. جوری بود که اخوی من هم آمده بود آن موقع. فرهاد هم آمده بود. فرهاد وقتی آمد ملاقات من. من تو پهلوهام و این‌ها زیاد می‌زدند. حالت کف و خون بالا می آوردم و اذیت می‌شدم. وقتی من اخراج شدم.  یک هفت هشت روز مانده بود. به من شنبه یک نامه‌ای دادند، وزارت کشور آن‌جا دادند. تو پرونده است. شما به علت طرفداری از خمینی و ارگانیزیشن‌هایی که مجموعه‌های طرفدار آیت‌الله خمینی هستند، برای امنیت کشور خطرناک شناخته می‌شوید. من این مطالب را می‌گویم تا مشخص شود که آزادی در آنجا هم جرم است.» [33]
 
خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران، در گزارش خود از گفتگوی تلویزیونی کامران دانشجو، از آن‌جایی که متوجه پرت‌وپلاگویی او در مورد دستگیری‌اش در انگلیس می‌شود، این بخش را حذف می‌کند تا ادعاهای وی واقعی‌تر جلوه داده شود. دانشجو بصورت درهم و برهم و البته مضحکی در مورد دستگیری سال ۵۸ و شکنجه‌اش صحبت می‌کند و ناگهان وسط کار بدون که این بفهمد چه می‌گوید به موضوع اخراج که در سال ۱۳۶۸ بوده اشاره می‌کند و شنونده را گیج و پا در هوا نگاه می‌دارد.[34]   
 
و در گفتگو با خبرگزاری مهر می‌گوید:‌
«غرب کاملاً نسبت به من شناخت دارد، به هر حال من چند پروژه دارم، من ۱۷ تا ۱۸ بار برای فعالیت‌های سیاسی زمان تحصیلم در لندن دستگیر شدم و به زندان رفتم.  MI5وMI6 ، چندین بار من را تهدید کردند، گرفتند و بردند و آوردند ».[35]
برادران دانشجو آخرین نفراتی بودند که در سال ۱۳۶۸ اخراج شدند و جمع‌شان به ۱۸ نفر رسید. علاقه دانشجو به عدد ۱۸ در ارتباط با تعداد دستگیری‌هایش از همین جا ناشی می‌شود و عددی که الله بختکی بر زبان آورد تا خود را خیلی مهم و دولت انگلستان را خیلی جنایتکار نشان دهد. در سال ۱۳۶۷ دولت انگلستان اقدام به اخراج ۳۰ ایرانی مقیم انگلیس و تعطیل کنسولگری جمهوری اسلامی در هنگ‌کنگ کرد. در آن موقع برادران دانشجو هیچ خطری برای انگلستان نداشتند.
کامران دانشجو در گفتگو با باشگاه خبرنگاران برای مهیج‌تر کردن موضوع اخراجش از انگلیس از روی شیوه‌‌ی وزارت اطلاعات برای قتل مخالفان سیاسی کپی برادری کرده و داستان دیگری را سرهم می‌کند:‌
 
«آمدند جلوی در خانه. سه نفر بودند از اسکاتلندیارد. یک عکسی را نشان می‌دادند. گفت این آدم را می بینی. این ماشین را می‌بینی در عکس بعدی. این ماشین زده به این آدم. صحنه تصادف. این آدم افتاده زمین. بعدهم می‌بینی مرده. شما نمی‌خواهی به این صحنه دچار بشی؟ » [36]
 
کامران دانشجو فرق اسکاتلندیارد و MI5 و MI6 و حوزه‌ی وظایف و فعالیت‌ آنان را هم نمی‌داند و از آن‌جایی که با یک ابله‌تر از خودش گفتگو می‌کند، بدون کوچکترین پروایی اسامی را پشت سر هم ردیف می‌کند.
البته این احتمال هست که روزی وزارت اطلاعات چنین صحنه‌ای و یا صحنه‌ی مشابهی را برایش اجرا کند تا سناریویی که خودش خلق کرده به نمایش درآید همانطور که صحنه‌ی واجبی خوری را برای سعید امامی ترتیب دادند.
 
مدارک تحصیلی جعلی کامران دانشجو
 
تحصیلات و مدارک ادعایی کامران دانشجو نیز دروغی بیش نیست و فقط خودش از آن‌ها اطلاع دارد.
وی در معرفی‌نامه‌اش به عنوان فرد پیشنهادی احمدی‌نژاد برای تصدی وزارتخانه علوم، ادعا کرده بود که دارای مدرک «دکترای هوا فضا از کالج لندن» است. در حالی که در تاریخ انگلستان، دانشگاهی به نام «کالج لندن» وجود نداشته است. در صفحه‌ی شخصی دانشجو محل تحصیل وی در مقطع دکترا «دانشگاه منچستر انگلستان» قید شده بود. در صفحه انگلیسی وی در سایت دانشگاه علم و صنعت نام جدیدی برای دانشگاه به شکل انستیتو سلطنتی علوم و تکنولوژی منچستر اعلام شده بود. البته چنین دانشگاهی هم وجود خارجی ندارد. نکته‌ی عجیب آن که دانشجو نام دانشگاه محل تحصیل‌اش را هم نمی‌داند.
در آخرین تغییر و تحولات راجع به مدرک تحصیلی کامران دانشجو، او در گفتگو با خبرگزاری مهر دروغ دیگری می‌بافد و مدعی می‌شود:‌
«من در بهترین و تاپترین دانشگاه اروپا یعنی امپریال کالج تحصیل کردم که اگر در اروپا اول نباشد دوم است، حتی در کوئین مری که یکی از اصلی ترین کالج‌های لندن به شمار می‌آید، تحصیل کردم. وقتی من اخراج شدم برگه ای دستم دادند و به من ۹ روز مهلت دادند، سپس اخراجم کردند و گفتند: «تو به خاطر فعالیت‌هایی که اینجا در طرفداری از – امام که نمی‌گفتند- خمینی انجام دادی، دستگیر شدی». هنوز هم برگه اخراجم مهر و موم شده در اختیارم است. عوامل فتنه یا همان جنبش سبز از دانشگاه کوئین مری خواسته بودند اعلام کند کامران دانشجو، دانشجوی این دانشگاه نبوده و این برایشان خیلی مهم بود؛ کوئین مری از من سوال کرد آیا سوابقت را در اختیارشان قرار دهیم و من هم گفتم هر چه خواستید به آنها بدهید فقط دروغ نگویید.» [37]
 
بلاهت دانشجو و مخاظب وی در خبرگراری مهر حد و حصر ندارد. تصورش را بکنید یک کارمند اداری دانشگاه ۲۰ سال پس از اخراج وی از انگلستان با او تماس می‌گیرد و می‌پرسد سوابق دانشجویی تو را بدهیم یا نه؟ گویا اسرار بمب اتم را می‌خواستند انتشار دهند. و مسئولان دانشگاه کوئین مری بیکار هستند دور دنیا بگردند تا دانشجو را پیدا کنند و چنین سؤالی از او بپرسند! دانشجو با سعه صدری که دارد می‌گوید «هرچه خواستید بدهید فقط دروغ نگویید.» نکته‌ی قابل توجه آن‌که هیچ سابقه‌ای از وی در هیچ‌‌یک از دانشگاه‌های انگلیس به ویژه دانشگاه‌هایی که نام می‌برد به دست نیامده است. 
 
هیچ مقاله‌‌ی علمی به نام دانشجو قبل از سال ۱۹۹۹ انتشار نیافته است. محال است کسی در مقطع فوق‌ لیسانس و دکترا در انگلستان تحصیل کرده باشد و مقاله‌ای به نام وی انتشار نیافته باشد. در ضمن هیچ پایان‌ نامه‌ی فوق‌لیسانسی هم از وی در هیچ‌کجا مشاهده نمی‌شود. محال است او در انگلستان مدرک فوق‌لیسانس گرفته باشد. هیچ اثری از تحصیل او در مقطع دکترا در انگلستان وجود ندارد، غیر از ادعای خود او.
 
فرهاد دانشجو بعد از برملاشدن دروغ‌های کامران دانشجو در مورد گرفتن دکترا از امپریال کالج لندن، مدعی شد که او نیز فقط دفاع از تز‌ دکترایش مانده بود که به علت اخراج بلافاصله این کار را در ایران انجام داد!
بر فرض که او در ایران و با رانت قدرت دکترا گرفته باشد؛ سؤال این است که از کدام دانشگاه؟ هیچ مدرکی دال بر دفاع او از پایان نامه دکترا در ایران هم موجود نیست. [38]
 
در جریان رای اعتماد مجلس به وزارت او، موضوع تحصیلاتش در لندن زیر سوال رفت و چنانچه دفاع لاریجانی و شهاب‌الدین صدر رئیس کمیسیون بهداشت مجلس از وی و توصیه‌ی بیت رهبری نبود، نمی‌توانست رأی اعتماد هم‌جناحی‌هایش را بگیرد. خامنه‌ای به خاطر افتضاح انتخابات ۸۸ که تحت نظر کامران دانشجو انجام گرفت نمی‌توانست بپذیرد که او به خاطر دروغگویی در مورد تحصیلاتش و یا افشای سوابق ننگین‌اش رأی اعتماد نگیرد. او معنای رأی عدم اعتماد به دانشجو را رأی عدم اعتماد به صحت انتخابات می‌دید.
 
در توصیف شخصیت متقلب دانشجو می‌توان به «سرقت علمی» او نیز اشاره کرد. انتشار مقاله «علمی» کامران دانشجو و مجید شهروی دیگر «استاد» دانشگاه علم و صنعت در نشریه Engineering with Computers در سال ۲۰۰۸ افتضاح بزرگی به بار آورد که منجر به حذف مقاله و موضع‌گیری رسمی مسئولان نشریه شد. بسیاری از بخش‌ها و تصاویر مقاله‌ی این دو نفر، کلمه به کلمه کپی‌برداری از مقالهٔ دو دانشمند کره‌ای بود که در سال ۲۰۰۲ به چاپ رسیده بود. همچنین بخش‌های دیگر این مقاله کپی‌برداری از مقاله‌ای بود که در سال ۲۰۰۳ در یک کنفرانس ارایه شده بود.
مقاله‌ای دیگر در سال ۲۰۰۹ از همین نویسندگان در ژورنال تایوانی مکانیک به چاپ رسید که از مقاله دو دانشمند آمریکایی که در سال ۲۰۰۶ منتشر شده بود، به سرقت برده شده بود. تاکنون سه ژورنال علمی مقالات وی را بعد از چاپ به علت تقلبی بودن پس گرفته‌اند. بی‌جهت نیست ایران با بیش از ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دانلود غیر قانونی مقالات علمی از Sci-Hub در صدر فهرست سارقان علمی دنیا قرار گرفته است.  [39]  وقتی وزیر علوم کشوری خود سارق علمی باشد تکلیف بقیه روشن است. 
دروغ‌گویی دانشجو تنها منحصر به سرقت علمی و یا مدارک علمی‌اش نیست. وی در دوران وزارت‌اش در ارتباط با رشد تولیدات علمی و بهت و حیرت جهان از این همه پیشرفت، دروغی نبود که تولید نکند. او رشد تولیدات علمی کشور در دوران احمدی نژاد را ۱۱ تا ۱۳ برابر متوسط رشد تولیدات علمی دنیا معرفی کرد. [40]
 
دوران تصدی وزارت علوم توسط کامران دانشجو
 
کامران دانشجو با چنین سوابقی مورد اعتماد «رهبر معظم انقلاب» برای ایجاد فضای پرطراوت و نورانی اسلامی در دانشگاه‌ها قرار گرفت. خامنه‌ای همچنان می‌کوشد از میراث وی و «پاکدست‌ترین» دولت تاریخ معاصر ایران دفاع کند و مانع رسیدگی به جرائم آن‌ها شود.  
پرونده‌ی استخدام ۲۴ هزار عضو هیئت علمی که غالباً از میان بسیجی‌ها و نیروهای وابسته به جریان فکری احمدی‌نژاد برخاسته بودند و از کمترین بهره‌ی علمی برخوردار نبودند و اختصاص بورسیه‌های غیرقانونی به عوامل دولتی تنها یکی از افتضاحاتی است که او به بار آورد[41] و به دستور خامنه ای و در حمایت از او و دولت احمدی‌نژاد بر آن سرپوش گذاشته شد و دولت روحانی از پیگیری آن بازماند. یکی از بورسیه شدگان سارا دانشجو دختر خودش بود. بر اساس اسناد موجود دانشگاه تربیت مدرس در روزهای پایانی حضور وی در وزارت علوم طی نامه‌ای از این وزارتخانه درخواست کرده بود که با بورس سارا دانشجو موافقت شود. و  محمود ملاباشی معاون آموزشی کامران دانشجو در مدت کوتاه شش روزه با درخواست دانشگاه تربیت مدرس موافقت کرده بود. [42]
 
وضعیت وخامت‌بار مدارک تحصیلی ارائه شده از سوی دانشگاه‌های «ام‌القرا» اسلام که وزرای آن محمد مهدی زاهدی و کامران دانشجو مورد وثوق مقام ولایت بودند، به جایی رسید که افراد با داشتن دیپلم جعلی [تنها هزاران نفر در رباط‌کریم در حوالی تهران] قادر به ورود به دانشگاه‌ها و دریافت لیسانس و فوق‌ لیسانس شدند. و صدای نمایندگان مجلس هم در آمد. [43]
 
یکی دیگر از موارد مطرح شده در ارتباط با تصدی وزارت علوم توسط وی، اختلاس ۳۲ میلیاردی در صندوق رفاه دانشجویان دانشگاه علم و صنعت تهران است. دانشجویان به عنوان اعتراض با رنگ روی در اتاق وی نوشته‌ بودند ۳۲ میلیارد. [44]
دانشجو  از جمله کسانی بود که پس از سرکوب جنبش ۸۸ به تهدید دانشجویان و اساتید پرداخت:
«فردی که دانشگاه را به سمت یک جناح یا یک فرد از یک جناح یا یک حزب سیاسی سوق دهد، بداند که خواسته یا ناخواسته و غافل یا جاهل خیانت می‌کند."
یا
«برخی در دام دشمن افتادند که حساب آنها از دانشگاهیانی که مورد اعتماد مردم هستند جداست و دانشگاهیان هرگز اجازه نمی دهند که دشمن یک بار دیگر به کشور طمع کند.»
و
«دانشگاه جای اساتیدی که بخواهند علیه "نظام جمهوری اسلامی و خواسته های مردم در حماسه ۹ دی و ۲۲ بهمن" فعالیت کنند، نیست.»[45]
در دوران وزارت وی، بسیاری از چهره‌های دانشگاهی برخلاف میل‌شان بازنشسته، بازخرید و اخراج شدند و موج ستاره دار شدن، تعلیق و اخراج دانشجویان بالا گرفت.
تلاش کامران دانشجو برای انتصاب برادر بزرگترش فرهاد دانشجو به ریاست «دانشگاه آزاد اسلامی» که با توطئه‌ی خامنه‌ای و نمایندگان او برای تضعیف موقعیت رفسنجانی میسر شد دیری نپایید و با پایان دولت احمدی‌نژاد ستاره اقبال برادران دانشجو نیز افول کرد. 
با این حال سیستم آموزشی کشور همچنان از لطمات و ضرباتی که برادران دانشجو و به ویژه «کامران» به آن تحمیل کردند رنج می‌برد و اثرات ناگوار آن تا سال‌ها باقی خواهد ماند.
«شورای دفاع از حق تحصیل» در بیانیه‌ی خود ضمن آن که کامران دانشجو را مسئول «انقلاب فرهنگی دوم» نامید به درستی در مورد دلیل انتخاب او به عنوان وزیر علوم نوشت:‌
«... شورا معتقد است انتخاب ایشان به عنوان وزیر علوم که فردی نزدیک به کانون‌های قدرت و دارای نقاط ضعف متعدد شخصی و در نتیجه گوش به فرمان نهادهای امنیتی است، با هدف پاکسازی دانشگاه‌ها از دانشجویان و اساتید منتقد و به صفر رساندن هرگونه فعالیت سیاسی، فرهنگی و صنفی در دانشگاه‌های کشور است.» [46]
 
کامران دانشجو و پرونده زمین‌خواری و دریافت رشوه و  ...
 
در تیرماه ۱۳۹۴ روزنامه قانون خبر از متهم شدن کامران دانشجو به زمین خواری داد. موضوع برمی‌گشت به شكایت سازمان امور اراضی ایران در ارتباط با زمین‌خواری در لواسان. با این که پرونده در سال ۹۳ باز شده است اما همچنان خبری از پیگیری و یا صدور کیفرخواست و ... نیست. [47]
 
در نوبت عصر ششمین جلسه دادگاه اختلاس بیمه ایران و استانداری، که روز چهارشنبه ١۷ خرداد ماه ۱۳۹۱ در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، کامران دانشجو به دریافت رشوه و مرتضی تمدن، استاندار سابق تهران، به دریافت مبالغ غیر قانونی متهم شدند.[48]
 
معلوم نیست تیغ نظام کی برگردن او فرود آید اما ظاهراً همچنان به وی نیاز دارند. دانشجو در مقطع امضای قرارداد برجام و همچنین انتخابات فعال شد و به عنوان سخنگوی «جبهه یکتا» (یاران کارمدآی و تحول ایران اسلامی) و عضو «شورای همگرایی اصولگرایی» در انتخابات مجلس شورای اسلامی به گفتگو با رسانه‌ها پرداخت و تا می‌توانست از «حضرت آقا» و «فرمایشات» ایشان نقل قول آورد. [49]
 
دانشجو به عنوان یکی از مخالفان برجام و مذاکرات هسته‌ای دروغ‌های عجیب و غریبی را سرهم کرد از جمله این که  «در همان سال دانشمندان خود را به آنها معرفی کردیم و آنها لیست ترور خود را منتشر کردند و علنی گفتند که ما این افراد را ترور خواهیم کرد.» [50]
 
این که کجا چنین مطلبی را «آن‌ها» علنی گفته‌اند، ظاهراً تنها وزیر علوم «پاکدست» ترین دولت تاریخ معاصر و شرکای او از آن مطلعند. دم زدن او از «منافع ملی» و ... توسط امثال کامران دانشجو بیانگر ماهیت و منش چهره‌ی کسانی است که مزورانه می‌کوشند همراه با «مقام شامخ ولایت» در بوق «عزت ملی» بدمند.
 
البته او پس از پایان دوران احمدی‌نژاد و ترک دولت، همچنان ارتباط خود را با جامعه «مداحان» کشور و اراذل و اوباش حول و حوش منصور ارضی و سعید حدادیان و محمود کریمی و محمود ژولیده و ... حفظ کرد و یکی از شرکت‌کنندگان در «مراسم رونمایی از مجموعه ۲۱ جلدی کتب آموزشی تخصصی مداحی اهل بیت علیهم السلام» بود. [51]
 
ختم کلام
طی هفته‌‌های گذشته‌ هاشمی رفسنجانی، مکارم شیرازی مرجع تقلید شیعه، لاریجانی رئیس قوه قضاییه، اژه‌ای دادستان کل کشور،  امامان جمعه و نمایندگان خامنه‌ای در ارگان‌های مختلف و ... یک صدا به محکومیت «صله رحم» و دیدار فائزه هاشمی با فریبا کمال‌آبادی یکی از زندانیان سیاسی بهایی کشورمان پرداخته و فریاد وا اسلاما سر دادند. خواهیم دید این شیادان در مقابل افشای فساد کامران دانشجو و توهین به آیات قرآن و «شهدا» و «ارزش‌‌»‌های شیعه چگونه سکوت خواهند کرد و لب از لب نخواهند گشود چنانکه در موارد قبلی کردند.
روز ۲۱ خرداد ۱۳۹۵ یوسف طباطبایی نژاد امام جمعه اصفهان که یکی از آمران اسیدپاشی روی زنان است، در مورد علت خشکی زاینده رود گفت:
«عکس‌هایی به دفتر من رسیده است که زنان در کنار زاینده‌رود خشک مثل اروپا عکس گرفته‌اند همین کارها را می‌کنید رودخانه که خشک شد بالا دست آن هم خشک می شود. » [52]
منتظر خواهم شد واکنش او را وقتی این مقاله به «دفترش» میرسد ببینم.
 
تردید نکنید هر جا که خامنه‌ای و نمایندگان او و امامان جمعه و جماعت در مذمت فسق و فجور می‌گویند به منظور پوشاندن فساد بی‌حد و اندازه‌ی خودشان است. خامنه‌ای و نمایندگانش به منظور تحمیق مردم و فریب ساده‌دلان از فسق و فجور در «آنتالیا» و «آنالیا» و تایلند و ... می‌نالند. خامنه‌ای خود بهتر از هرکس می‌داند در «گعده‌«های آخوندی در قم و مشهد و یزد و اصفهان و کاشان و ... چه می‌گذرد و نمایندگان مستقیم او تا کجا غرق در فسادند.
نظامی که در آن «شورای نگهبان» منتخب «مقام معظم رهبری»، مینو خالقی نماینده مجلس از اصفهان را با ۱۹۳ هزار و ۳۹۹ رأی به اتهام عدم رعایت موازین «شرع انور» و «شئونات اسلامی» در سفر خارج از کشور آن‌هم بر اساس گزارش رقیب‌ انتخاباتی‌اش رد صلاحیت می‌کند، و ولی فقیه بر این ظلم و خیره‌سری آشکار مهر تأیید می‌گذارد بایستی چشم‌و چراغ‌اش و مسئول اسلامی‌کردن دانشگاه‌هایش و رئیس ستاد انتخابات‌اش، کامران دانشجو باشد که تنها گوشه‌ای از فساد او را شرح دادم. البته اگر غیر از این بود باید در ماهیت این نظام سراپا غرق در فساد و جنایت و شقاوت و بی‌عدالتی شک می‌کردیم.
 
نظامی که بیش از هفت هزار مأمور «نامحسوس پلیس امنیت برای اجرای «طرح امنیت اخلاقی» تنها در پایتخت اختصاص می‌دهد، و ده‌ها هزار نیروی محسوس انتظامی از صبح تا شام در کوچه و خیابان و محل کار و ... مردم را زیر نظر دارند و به بهانه‌ی «بدحجابی، صدای موسیقی بلند یا رابطه دوستانه بین دختران و پسران» آن‌ها را مورد آزار و اذیت و توهین و تحقیر و بازداشت و شلاق و اخاذی و ... قرار می‌دهند بایستی از چنین مسئولانی برای جا انداختن «فرهنگ اسلامی» برخوردار باشد. این در حالی است که تنها ۲۶۰۰ مأمور برای حفظ و حراست از محیط زیست مشغول کارند.
کامران دانشجو شخصاً ارزش وقت تلف کردن و صرف انرژی ندارد. برای شناخت نظام حاکم بر کشورمان، پرداختن به او و امثال او موضوعیت می‌یابد. او آینه تمام نمای تمامی ابن‌الوقت‌هایی است که به مدد نزدیکی به «بیت رهبری» و «مقام شامخ ولایت» و نهادهای امنیتی و نظامی، هست و نیست کشور را به غارت برده و فساد بی‌سابقه‌ای را تحت نام «اسلام» و حاکم کردن «ارزش‌های اسلامی» نهادینه کرده‌‌ و کشور را در لبه پرتگاه قرار داده‌اند. با توجه به اهمیت این موضوع، برای افشای چهره‌‌‌ی کامران دانشجو و امثال او و به زیرکشیدن‌شان از قدرت از هیچ کوششی نباید فروگذار کرد و نباید فراموش کرد که بزرگترین خطر برای ایران، ادامه حکومت جمهوری اسلامی است. در صورت تداوم این حکومت هر فاجعه‌ای می‌تواند رخ دهد.
 
 
ایرج مصداقی ۲۲خرداد ۱۳۹۵
 
 
 
 
 


[2]   فرهاد برادر وی بعداً مدعی شد هنگام اخراج از انگلستان در حال ارائه تز دکترایش بود که امکان پذیر نشد. بعداً اساتید دانشگاه محل تحصیل‌اش در لندن، به یونان سفر کردند تا این تحفه در آن‌جا تز دکترایش را ارائه دهد! هرچند چنین امری بعید به نظر می‌رسد اما نکته‌ی جالب مطرح کردن نام یونان بود که با نام برادرش کامران گره خورده است.
[3]   http://www.jamnews.ir/detail/News/207555
[4]   http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8806030459
[5]   http://www.jamnews.ir/detail/News/145676
[6]   http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930921000381 
[7]   http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=23087
[9]   در میان مسئولین امنیتی و قضایی رژیم هستند کسانی که معتقدند پاداش هرگونه آسیب جنسی زنان در هنگام نزدیکی با آن‌ها، خشت‌های طلا در بهشت خواهد بود.
[10]   http://www.entekhab.ir/fa/news/123070
[11]   http://www.fardanews.com/fa/news/144572
[12]   http://khabarfarsi.com/ext/3203745
[13]   http://danakhabar.com/fa/news/1153433
[15]   http://www.shafaf.ir/fa/pages/?cid=64990
[16]   http://www.rollingstone.com/movies/news/why-eyes-wide-shut-is-a-bizarro-holiday-classic-20151217?page=2
[17]   http://naghdefarsi.com/classic-movies/3394-----eyes-wide-shut----.html
[18]   http://www.fardanews.com/fa/news/127394
[19]   http://www.entekhab.ir/fa/news/267979
[20]   http://www.entekhab.ir/fa/news/123070
[21]   به جای آن که به وعده‌ی خمینی مبنی بر مجانی کردن آب و برق و گاز عمل کنند «فضاهای اصلی مساجد، حسینیه‌ها، موسسات قرآنی، دارالقرآن‌ها، حوزه‌های علمیه، گلزارهای شهدا، امامزاده‌ها، و ... از پرداخت حق انشعاب آب و فاضلاب، برق و گاز برای یک بار هزینه مصارف، ماهانه شامل عوارض مربوطه، معاف شدند. »  
[22]   https://www.youtube.com/watch?v=IXABMt-ffWU
[23]   http://www.rasanews.ir/detail/News/426314/14
[24]   http://www.khouznews.ir/fa/news/1401
[25]   http://www.fardanews.com/fa/news/385670
[26]   https://www.youtube.com/watch?v=B1lRl_Rm5gw
[27]   آزاده اردكانی قزوینی، لیسانیسه میكروبشناسی دانشگاه آزاد بود و پس از تدریس خصوصی زبان انگلیسی به دو تن از نزدیكان احمدی‌نژاد یعنی مشایی و بقایی یكباره نردبان موفقیت را به صورت جهشی طی كرد و به معاونت موزه ملی ایران و سپس به ریاست آن منصوب گردید. در ۱۴ تیرماه ۱۳۹۰ خبربازداشت وی منتشر شد اما با تودیع وثیقه آزاد شد و یک سال بعد در ۱۰ آبان ۱۳۹۱ از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام تحصیل مال نامشروع به ۶ ماه حبس و پرداخت ۵۰ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شد. بر اساس این گزارش پرونده وی در خصوص اتهامات جاسوسی ، اختلاس توام با جعل و اخذ رشوه همچنان مفتوح است.
http://www.bultannews.com/fa/news/168688
[28]   http://www.jamnews.ir/detail/News/145658
[29]   گفته می‌شود او در دهه‌ی ۶۰ پسر خردسالش را به عنوان تنبیه چنان به زمین می‌کوبد که برای همه‌ی عمر فلج می‌شود.
[30]   http://www.irajmesdaghi.com/maghaleh-597.html
[31]   http://www.irajmesdaghi.com/maghaleh-588.html
[32]   یک جا حق با کامران دانشجو است. همسر دوم او نه از بستگانم، بلکه کسی است که به خوبی او را می‌شناسم و به خاطر سرنوشت تلخی که به آن دچار شد، همچنان افسوس می‌خورم. ای‌کاش قادر به انجام کاری برایش بودم. ای کاش می‌توانستم او را از کشور خارج کنم تا به چنگ گرگی همچون دانشجو نیافتد. کامران دانشجو و اربابانش بخوبی در جریان امر هستند که چه می‌گویم. 
[33]   https://www.youtube.com/watch?v=mL3z3jEm1fA
[34]   http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930921000381 
[35]   http://www.entekhab.ir/fa/news/123070
[36]   https://www.youtube.com/watch?v=1cHfhogWy4Y  دقیقه ۳ و ۲۲ ثانیه
[37]   http://www.entekhab.ir/fa/news/123070
[38]   http://ireport.cnn.com/docs/DOC-321588
[39]   http://www.tabnak.ir/fa/news/589291
[40]   http://www.jamnews.ir/detail/News/209885
[41]   http://roozno.com/fa/news/47137
[42]   http://fararu.com/fa/news/162640
[43]   http://www.eghtesadonline.com/fa/content/82802
[45]   http://www.bbc.com/persian/iran/2010/06/100602_l07_iran89_university_hijab_daneshjoo.shtml
[46]   https://persian.iranhumanrights.org/1391/02/acrd/
[48]   http://www.irangreenvoice.com/article/2012/jun/22/24256
[49]   http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940925001548
[51]   http://www.jamnews.ir/detail/News/412685
[52]   http://www.isna.ir/news/95031712301