نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۸ شهریور ۲, دوشنبه




«بند ۲۰۴ مخفی سپاه»، زندان جدید کودتا گران؟

دوشنبه ۲ شهريور ۱۳۸۸ - ۲۴ اوت ۲۰۰۹

anarestan-evin-s.jpg
گزارش دریافتی اضافه کرده است که «بند ۲۰۴ مخفی سپاه» یک بند تازه بنیاد است و احتمالا با دستگیری های اخیر هم افتتاح شده است. این بند در دل کوه مانند یک غار کنده شده است و سلول های آن به صورت قبر تعبیه شده اند. زندانی با ورود به این سلول ها خود را در درون یک تابوت می یابد. نه نوری در کار است و نه صدائی شنیده می شود. تاریکی و سکوت مطلق حکمفرماست و زندانبانان و بازجو ها با چراغ به سراغ زندانی می روند و بعد از انجام کارشان دوباره او را در تاریکی قبر رها می کنند. بعضی وقت ها هم مثل مورد آقای زیدآبادی هفته ها او را در تنهائی خود رها می کنند.
خانم محمدی همسر آقای زید آبادی وقتی که اعلام کرد: « احمد می گفت انگار توی قبر بودم » شاید کسی تصور نمی کرد که کسی را «۳۵ روز» در محلی مثل قبر زندانی و در واقع زنده به گور کنند، بدون نور، بدون هر گونه صدائی و کسی هم سراغ او نیاید که بگوید به چه دلیلی در این گور حبس شده است.
هر چند باور کردن چنین رفتاری با زندانیان، با توجه به واقعیات دیگر در زندان های جمهوری اسلامی دشوار نیست. اما تصور وجود زندانی با مشخصات قبر نشاندهنده روحیات غیر انسانی حاکم بر عوامل سرکوب در ایران است. گزارشی که به دست ما رسیده است از وجود چنین زندانی خبر می دهد. از قرار معلوم فقط زندان کهریزک نیست که در آن دست به هر جنایتی علیه فرزندان مردم زده شده است، زندان های دیگری هم وجو دارند که هنوز کسی از آن ها خبر ندارد و معلوم نیست که در آن ها چه فجایعی رخ داده است.
شواهد حاکی است که کودتاگران برای درهم شکستن مقاومت فعالان سیاسی بازداشت شده از مدت ها قبل برنامه داشته اند. ظاهرا آن ها برای هر دسته از این بازداشت شدگان زندان های مخصوصی را هم تدارک دیده و یا حتی ساخته اند. قرائن حاکی است که احتمالا این قبر ها برای بازداشت شدگانی از میان فعالان سیاسی و فرهنگی ساخته شده است. برخی از آن ها مثل آقای زیدآبادی یا عیسی سحر خیز نویسنده و تحلیل گر و یا مثل آقای ابطحی معاون رئیس جمهور سابق و یا مثل آقای بهزاد نبوی وزیر و عضو هیات رئیسه مجلس ششم و یا همچون آقای تاج زاده و ده ها نفر دیگر از مدیران ارشد خود این نظام در سال های پیش بوده اند. چنان که پیداست هنوز هم تعدادی از آن ها مثل آقای تاج زاده هم چنان از قبر بیرون آورده نشده اند.
گزارشی که به دست ما رسیده است از این زندان مخوف با عنوان «بند ۲۰۴ مخفی سپاه» یاد می کند. در این گزارش تاکید شده است که این زندان با بند های ۱ و ۲ «الف» سپاه در اوین متفاوت است. لازم به ذکر است که در محوطه اوین هرکدام از نهاد های امنیتی حکومت، بند خاص خودشان را دارند. از جمله این که بند ۲۰۹ اوین هم متعلق به وزارت اطلاعات است.
گزارش دریافتی اضافه کرده است که «بند ۲۰۴ مخفی سپاه» یک بند تازه بنیاد است و احتمالا با دستگیری های اخیر هم افتتاح شده است. گزارش می گوید این بند در دل کوه و بنا به گمان گزارشگر به صورت یک غار کنده شده است و سلول های آن به صورت قبر تعبیه شده اند. بنا به این گزارش زندانی با ورود به این سلول ها خود را در درون یک تابوت می یابد. نه نوری در کار است و نه صدائی شنیده می شود. تاریکی و سکوت مطلق حکمفرماست و زندانبانان و بازجو ها با چراغ به سراغ زندانی می روند و بعد از انجام کارشان دوباره او را در تاریکی قبر رها می کنند. بعضی وقت ها هم ظاهرا مثل مورد آقای زیدآبادی هفته ها او را در تنهائی خود رها می کنند.
گزارش می گوید که این زندان در قطعه معروف به «انارستان» در محوطه زندان اوین، قرار دارد که بنا به همین منبع، پیشتر در دهه ۶۰، لاجوردی از آن جا به عنوان محل اقامت خود استفاده می کرده است. در این گزارش تاکید شده است که بر این زندان نیز، هم چون دو بند اختصاصی دیگر سپاه پاسداران ( بند ۱و ۲ الف) در اوین، قوه قضائیه هیچ گونه نظارتی ندارد.
نقشه های دریافتی ضمیمه، موقعیت احتمالی این زندان را مشخص می کنند.








نقشه بند ۲۰۹ اوین (طبقه دوم)


پدر شهید مصطفی غنیان از دو روزنامه‌ی وابسته به دولت کودتا شکایت کرد



حاج محمد تقی غنیان، پدر شهید مصطفی غنیان، با ارسال نامه‌ای به هیئت نظارت بر مطبوعات از روزنامه‌های وطن امروز و ایران دو تریبون تیم رسانه‌ای کودتاچیان، به علت انتصاب اظهارات سراسر دروغ و کذب به وی شکایت کرد و خواستار تعقیب مسئولان این دو روزنامه شد.


به گزارش موج سبز آزادی، شهید غنیان دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته معماری دانشگاه تهران که در شامگاه 26 خرداد ماه در حالی که روی پشت بام ساختمان 8طبقه در حال سر دادن بانگ «الله اکبر» بود، به ضرب گلوله تک تیراندازهای مستقر در محله سعادت آباد به شهادت رسید. دانشجوی شهید مصطفی غنیان پس از گذشت چند دقیقه از اصابت گلوله‌ای که به سوی سر او شلیک شده بود و شقیقه‌اش را سوراخ کرده بود، در آغوش پدرش جان داد و به شهادت رسید.

این گزارش حاکی است، روزنامه‌های وطن امروز و ایران و خبرگزاری دروغگو فارس که از حامیان رسانه‌ای کودتاچیان محسوب می‌شوند، پیش از این با انتصاب سخنان کذب به پدر شهید مصطفی غنیان از قول وی مدعی شده بودند که پدر شهید غنیان در مراسم ختم فرزند شهیدش در مسجد « کرامت» مشهد، مهندس موسوی را مسئول خون فرزندش دانسته است.

این اظهارات دروغ در حالی منتشر شد که مراسم ختم شهید مصطفی غنیان در مسجد «قبا» شهر مشهد برگزار شده بود و پدر شهید غنیان پس از انتشار این مطالب کذب، در توضیحاتی به خبرگزاری ایرنا منطقه خراسان و مصاحبه‌ای با هفته نامه نخست در مشهد، مطالب منتشر شده در رسانه‌های کودتاچیان را به شدت تکذیب کرد. اما با وجود این تکذیب‌ها، رسانه‌های کودتاچیان مطالب کذبی را که در صفحه اول روزنامه‌ها و سایت‌هایشان منتشر کرده بودند، تصحیح نکردند.

بر اساس گزارش «موج سبز آزادی» پدر شهید غنیان در مراسم ترحیم فرزند شهیدش در مسجد قبا شهر مشهد اینچنین می‌گوید: «... فرزندم این لیاقت را داشت که در راه اسلام و قرآن و در راه حفظ استقلال این کشور و در راه آزادی ملت مسلمان و عزیز ایران، تنها سرمایه‌اش را که جانش بود، غریبانه نثار کند.»

اکنون محمدتقى غنیان در شکایتنامه ارسالی خود به هیئت نظارت بر مطبوعات آورده است: « خبر روزنامه وطن‌امروز و ایران مبنى بر شکایت اینجانب از مهندس موسوى جعلى و سراسر دروغ است. »

به گزارش روزنامه حیات نو که برای اولین بار این شکایتنامه را منتشر کرد، متن این شکایتنامه بدین شرح است: «مصطفى غنیان فرزند جوان اینجانب محمدتقى غنیان در حوادث اخیر تهران در بامداد روز 26/3/1388 در روى پشت‌بام طبقه هشتم منزل مسکونى واقع در سعادت‌آباد به ضرب گلوله کشته شده و مجالس یاد بود فرزند بیگناه و مظلومم روزهاى 29 و 30 خرداد 88 در مسجد قباى مشهد برگزار شده است.اینجانب در سخنان خود در مجالس یاد شده و سایر مجالس در حضور هزاران نفر از مردم شریف مشهد هیچ‌گونه جهت‌گیرى سیاسى در مورد عاملین قتل فرزندم یا متهم کردن شخص خاصى نکرده‌ام. لیکن متاسفانه روزنامه وطن‌امروز متعلق به آقاى مهرداد بذرپاش در شماره 173 مورخ 3/4/88 در عنوان بزرگ صفحه اول و دوم از قول اینجانب مهندس میرحسین موسوى را متهم اول مرگ فرزندم معرفى و تقاضاى مجازات ایشان را چاپ کرده و مطالب کذب دیگرى نیز اضافه نموده است و روزنامه ایران نیز در شماره 4246 مورخ 7/4/88 خلاصه خبر جعلى و سراسر دروغ فوق را در صفحه 3 (دیگه چه خبر؟) چاپ کرده است.اینجانب در مصاحبه مشروح روز 10/4/88 با خبرگزارى جمهورى اسلامى (ایرنا) با کد خبر: 570981 ضمن شرح مصیبت وارده اخبار چاپ شده فوق را تکذیب کرده‌ام از آن هیئت محترم تقاضا دارم: طبق قانون مطبوعات، ضمن دستور تعقیب مسئولان این روزنامه‌ها از نظر نشر خبر جعلى و دروغ مقرر فرمایید هر دو روزنامه فوق متن این تکذیب‌نامه را در اولین فرصت و در همان صفحات و با همان تیتر چاپ و به آگاهى عموم برسانند. »

تصویر هفته