نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۱ فروردین ۱۰, پنجشنبه

بلاتکليفی اعضای يک خانواده‌ی بهايی پس از ۸۰ روز بازداشت موقت


10فروردين: بلاتکليفی اعضای يک خانواده‌ی بهايی پس از ۸۰ روز بازداشت موقت
هرانا - علي‌رغم گذشت بيش از ۸۰ روز از زمان بازداشت اعضای يک خانواده به نام‌های"بختيار راسخی"، "فرحناز نعيمی" و "فرين راسخی"، اين سه شهروند بهايی ساکن کرمان کماکان در بلاتکليفی به سر مي‌برند.

اعضای يک خانواده‌ی بهايی کرمانی در حالی کماکان در بازداشت به سر مي‌برند که فرحناز نعيمي، مادر خانواده، پس از گذشت اندک زمانی از بازداشت دچار خونريزی شديد روده شده است

شش زندانی سیاسی در خطر اجرای حکم اعدام


شش زندانی سیاسی در خطر اجرای حکم اعدام


 از تهران تا کردستان صدور حکم اعدام برای زندانیانی با جرم سیاسی که در دادگاه‌های غیرعلنی و بدون حضور هیأت منصفه محاکمه می‌شوند همچنان ادامه دارد. اخیرا سازمان عفو بین‌الملل عنوان "حکومت جلاد" را به جمهوری اسلامی داده است.
سعید ملک‌پور، عبدالرضا قنبری، شیرکو معارفی، حبیب‌الله گلپری‌پور، زانیار و لقمان مرادی شش تن از ۲۸ زندانی سیاسی هستند که برایشان حکم اعدام صادر شده و این احکام از سوی دادگاه تجدید نظر یا دیوان عالی کشور تایید نیز شده است.
عبدالرضا قنبری معلم ۴۴ ساله‌ای که روز عاشورای سال ۱۳۸۸ دستگیر شد از بهار ۱۳۸۹ که دادگاه تجدیدنظر حکم اعدام او را تایید کرد در انتظار اجرای حکم به سر می‌برد.
وی که معلم ادبیات در یکی از مدارس پاکدشت ورامین است، از داشتن وکیل اختیاری محروم است و وکیل تسخیری او نیز در جلسه دادگاه گفته به دلیل کرد بان بودن نمی‌تواند از موکلش دفاع کند.
سایت "ندای سبز آزادی" عبدالرضا قنبری را اینگونه معرفی کرده است: «عبدالرضا قنبری یکی از فعال‌ترین زندانیان بند ۳۵۰ در حوزه فرهنگی است که برنامه‌های حوزه شعر و ادب و داستان را در این بند هدایت و مدیریت می‌کند. این آموزگار زندانی، شش جلد کتاب کمک آموزشی و ادبی دارد، موسس انجمن اهل قلم در گرمساراست، انتشار گاهنامه‌ی "نویسه" را عهده‌دار شده، معلم نمونه در الگوی تدریس است و در دانشگاه‌های آزاد و پیام نور سابقه‌ی تدریس دارد».
وی به توصیه قاضی پرونده‌اش تقاضای عفو داد اما کمیسیون عفو وبخشودگی قوه قضائیه در اسفند ۸۹ با تقاضای او مخالفت کرد.
حکم اعدام سعید ملک‌پور طراح و متخصص وب نیز که از مهرماه ۱۳۸۷ در زندان است، توسط دیوان عالی کشور تایید شده است.
نعمت احمدی یکی از وکلای سعید ملک‌پور به دویچه‌وله گفت که برای پرونده موکلش تقاضای ماده ۱۸ را کرده که به معنی اعاده دادرسی است. وی گفت این تقاضا یک بار رد شده اما دوباره آن را مطرح کرده‌اند و او امیدوار است که این بار با این درخواست موافقت شود.

زندانیان کرد در خطر اعدام
حبیب‌الله گلپری‌پور، جوان ۲۷ ساله سنندجی در اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ به اعدام محکوم شد و این حکم از سوی دیوان عالی کشور تایید شده است.
شیرکو معارفی، زندانی سیاسی کرد نیز از روز جمعه ۲۶ اسفند به سلول انفرادی منتقل شده و به همین دلیل احتمال می‌رود که حکم اعدام او به زودی اجرا شود.
وکیل مدافع حبیب‌الله گلپری‌پور و شیرکو معارفی می‌گوید برای هردو موکلش تقاضای عفو کرده و منتظر پاسخ کمیسیون عفو و بخشودگی است.
خلیل بهرامیان همچنین تاکید کرده که مهم‌ترین اشکال حقوقی در این دو پرونده عدم رعایت اصل ۱۶۸ قانون اساسی است. این اصل می‌گوید رسیدگی به جرائم سیاسی باید در دادگاه علنی و با حضور هیأت منصفه صورت بگیرد. این در حالی است که پرونده این افراد در دادگاه غیرعلنی و حتی بدون حضور اعضای خانواده آنها برگزار می‌شود.
استدلال قضات در برپایی این دادگاه‌ها "عدم تعریف جرم سیاسی" در قوانین ایران است. اما به گفته‌ی حقوقدانان، عدم تعریف دلیلی بر وجود نداشتن این جرم نیست. در همه‌جای دنیا جرايمی که در ارتباط با تغییر حکومت باشند جرایم سیاسی محسوب می‌شوند و رسیدگی به آنها باید در دادگاه علنی باشد.
لقمان و زانیار مرادی به اتهام عضویت در یک حزب سیاسی کُرد و همچنین کشتن فرزند امام جمعه شهرستان مریوان، در تیرماه ۱۳۸۸ توسط قاضی صلواتی به اعدام محکوم شدند.
هردوی متهمان در دادگاه گفتند که اعترافاتشان تحت شکنجه بوده و در قتل شرکت نداشته‌اند.
سازمان عفو بین‌الملل در گزارش سالانه خود برای سال ۲۰۱۱ یک بار دیگر جمهوری اسلامی ایران را جزو "حکومت‌های جلاد" نامید که نه تنها حکم اعدام در آن صادر و اجرا می‌شود بلکه آمار اجرای این حکم نسبت به سال قبل افزایش نیز داشته است. بر اساس این گزارش تنها اعدام‌های در ملاء عام در سال ۱۳۹۰ نسبت به سال قبل چهار برابر شده است.

منبع: دویچه‌وله

جواد دادستان: سخنی با عاشقان سینه چاک سینمای جمهوری اسلامی

جواد دادستان: سخنی با عاشقان سینه چاک سینمای جمهوری اسلامی



هردم ازین باغ بری می رسد    تازه تر از تازه تری می رسد

جواد دادستان

"عده‌ای از اهل هنر و ادب! در خارج کشور ظاهراً همه چی‌ را با هم دوست دارند. هم صادق هدایت را دوست دارند هم رجاله‌های را که هدایت علیه آنها بود. هم مخالفین حکومت را دوست دارند هم تولیدات فرهنگی‌ و ترفند سیاسی حکومت را. مرزبندی که نباشد همین است. آنچه که می‌‌ماند فقط ادا و اطوار سیاسی است . تفاوت هنرمندان و مبارزانی مثل هدایت، ساعدی، شاملو، صمد بهرنگی... با دیگران در حفظ همین مرزبندی با حاکمان است" . برگرفته از سینما، هدفمندی یارانه ها، جنگ و ضد جنگ نوشته مسلم منصوری

با آرزوی سالی پر از راستی٬ درستکاری٬ صداقت واحترام واقعی به ارزشهای انسانی
و با سلام و دروود
بیشنر مایل بودم گزارشی هرچند کوتاه از موفقیت دهمین جشنواره جهانی سینمای ایران در تبعید و فیلم های افشاگرانه اش و تاثیر آنها بر تماشاگران ایرانی و غیر ایرانی٬ سپاسگزاری از همه ی عزیزانی که بدون هیچ چشمداشتی و مثل همیشه با حضور گرمشان به برنامه های جشنواره گرما بخشیدند٬ از شرکت میشل لنسدال هنرپیشه ی مشهورفرانسوی (که تاکنون دوبارجایزه سزارگرفته) در شب گشایش ٬ و همه ی وسایل ارتباط جمعی ایرانی و غیر ایرانی که از هنرمندان تبعیدی واقعی و از جشنواره حمایت کردند بنویسم ولی با شگفتگی بسیار٬سیل نامه های تبریک و شادباش که از سوی جماعت اهل ادب و هنردر تبعید‼ یا درتعطیلات اجباری به آقای اصغر فرهادی در سایت ها روان است را می بینم به ناچار به چند پرسش از این خانم ها و آقایان ادبی فرهنگی هنری سیاسی فراری که اکثرا سنی از آنها گذشته و در همه ی اموربا تجربه اند اما گویی امروزدرغربت به خود گم گشتگی و الزایمر خودخواسته دچار شده اند٬ بسنده می کنم...

خانم ها و آقایان

آیا می توانید فقط یک فیلم را تکرار می کنم فقط یک فیلم جمهوری اسلامی را که در فستیوال های جهانی جایزه گرفته است نام ببرید که از پیچ و خم سانسور نگذشته باشد... از زمان استقرارجمهوری اسلامی تا به امروز٬ هیچ فیلمی از ایران بیرون نیامده مگر وفاداری کامل سناریست و کارگردان به رﮋیم ثابت شده باشد... آیا شما ج.ا. را دموکرات٬ بی هوش و نادان تصورکرده اید؟ رﮊیمی که همه ی مخارج فیلم های منتقدش را از سناریو تا امکان پخش وسیعشان در خارج از کشورمی دهد به زعم شما بایدهم دموکرات باشد! آنهم رﮊیمی که مداوم زندگی مردم را ازهرجهت می کاود٬ رﮊیمی که زهرا کاظمی ها را٬ بلوگ نویس ها را٬ آزادی خواهان را از پیر و جوان و... را پس از شکنجه و تجاوز٬اجساد تکه پاره شان را در گورستان های بی نام و نشان رها می کند...آنگاه شما به سمبل رﮋیم شادباش می گویید؟؟؟  شاید هم بگویید که این خانم ها و آقایان سینماگرجایزه بگیرکه با پول مردم در خارج به شهرت رسیده اند٬ و من و شما در این جا و بلطف تبلیغات وسیع رﮊیم و کارگزارانش با نامشان آشنا شده ایم٬ باهوش تر از آخوند ها هستند! در این صورت درنگی برای بازگشت شما به میهن اسلامی جایز نیست٬ برگردید و تا دیر نشده از مزایای بیشمار ج.ا. استفاده کنید... 

توجه کنید به همین خطابه و پیام تکراری اصغر فرهادی در مراسم اسکار را٬ هدیه تهرانی در مراسمی که برای بزرگداشت ایشان (حال به چه دلیلی)؟ و دریافت جایزه (به چه بهانه ای)؟ در اینجا (پاریس) برگزارشده بود و احمدی ﻧﮊاد در سازمان ملل هم٬  پیش تر ایراد فرموده اند!
اینها را با یک کاغذ از پیش نوشته در جیبشان که مبادا یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر پشت میکرفون ها فرمایش نکنند و یابوشان رم نکند و  بهمراه آیت الکرسی (لابد برای این که چشم شور ما این ها را چشم نزند) به خارج می فرستند.. 
تصور کنیم امثال فرهادی و دیگر تاجران هنرمند شده در کشورهای غربی زندگی می کردند٬ آیا می توانستند چایزه ای دریافت کنند؟ شاید هم در حد یک فیلم ساز معمولی باقی می ماندند! 

شما را به شرافتتان قسم می دهم آیا می توانید فقط یک پلان و نه یک سکانس در همه ی فیلم های صادراتی جایزه بگیر٬ از گورستان خاوران٬ از تجاوزاتی که به زن و مرد در زندانها می شود٬ از خشونتی که در تظاهرات بر تظاهرکنندگان می شود٬ از کودکان کار٬ از زندگی رقت بار حاشیه نشان٬ از اعدام هم جنس گرایان و بقیه مصایبی که بر مردم می رود٬ پیدا کنید؟ آیا هرگز دیده اید که یک بار هم که شده این تاجران فرصت طلب هنرمند٬ این لاشخورهای انسان نما (صفت بهتری درخورشان نیست)!در فیلم هایشان کمترین اشاره ای به این مسایل داشته باشند؟ موضوع فیلم هایشان بر می گردد به این که اگر مردم مشکل دارند رﮊیم مقصر نیست٬ خودشان مقصرند! آیا ملت در بند ایران این ها را به فیلم ساختن (آن هم فیلم های تبلیغاتی) مجبورکرده است؟ و اگر روزی این خانمها و آقایان ازفیلم سازی دست بردارند مردم عزا خواهند گرفت؟؟؟  
 و باز نگاه کنید به همین فیلم جدایی نادر... هر چه دلتان بخواهد تبلیغ کرده است!...
- تبلیغ برای اسلام هست (مسلمان خوب دزدی و خیانت نمی کند) !
- تبلیغ برای سیستم قضایی هم هست٬ (قضات اسلامی عادل هستند و این که می گویند حکم به بریدن دست و پا و تقاص و اعدام می دهند شایعه دشمنان است و امثال قاضی مرتضوی هم لابد آلمانی اند) !..
- زن باید تابع شوهرش باشد باید بسوزد و بسازد (پیام ضمنی به ناراضیان داخل و و فراری خارج نشین که برگردید و تابع حکومت های دزد و جنایتکارتان باشید و خفه خان بگیرید)!

آیا هیچ گاه برحسب اتفاق شنیده اید یا خوانده اید که پناه جویانی در کنار گوش شما پس ازجواب رد کشورها به درخواست شان خودسوزی کرده اند؟ یک لحظه خودتان را جای آنها بگزارید که حاضر نشده اند به ایران بازگردند و مرگ را در کشور غریب به بازگشت به دامان پر مهر و عطوفت ج.ا. که امثال فرهادی راپرورانده ترجیح داده اند.

خانم ها و آقایان

شنیده اید یا خوانده اید که آقای فرهادی در عرض ده سال هفت فیلم ساخته است و تهیه کننده فیلم قبلی اش (درباره الی) هم از مقامات ساواما است...
در همان کشور آقای فرهادی هنرمندانی چون بیضایی و تقوایی هم هستند که مورد بی مهری ج.ا. قرار گرفته اند... ازخودتان بپرسید چرا بیضایی در عرض سی و سه سال فقط سه فیلم ساخته است؟... آیا فکر میکنید که بیضایی یا تقوایی فیلم سازی را کمتر از این آقا و امثال او می دانند؟ بیادتان می آورم که بیضایی چندی پیش از سوی سینماگران داخل بعنوان بزرگترین سینماگرایران شناخته شد...



پیام دیگر این شاهکار ج.ا. به هنرمندان است:
مطیع باشی پاداشت شهرت و جایزه وسفربه خارج است با پول تو جیبی... کمترین غری بزنی فیلم هایت را همانند فیلم های بیضایی در چند سینمای تهران و شهرستانها اکران می کنیم آن هم هنگامی که همه درتعطیلی و مسافرت اند... بدین ترتیب امکان فیلم سازی را حتی با سرمایه ی خصوصی را هم ازت می گیریم!...

خانم ها و آقایان

کم رو و خجالتی نباشید
 مستقیما به خود سپاه پاسداران شادباش بگویید که موجب این همه نشاط شما شده است...

خانم ها و آقایان

شما اگر هنرمندان را با کارشان می سنجید و نه به میزان انسانیت٬ حساسیت و نگاهشان به دردهای جامعه شان چرا به کمک سیف الاسلام فرزند معمر قذافی نمی شتابید که هنرمند نقاش و آرشیتکت است و پیش از سقوط رﮊیمش نمایشگاه های متعددی هم از وی در غرب برگزارشده است!

- هیچگاه فراموش نمی کنم که حدود چهارده سال پیش همین موج شادباش گویی بسوی محسن مخملباف٬ عباس کیارستمی٬ و این اواخر پناهی (ببینید آش چقدر شور است که این یکی را حتی عباس کیارستمی هم افشا کرد) ٬ و ... روان بود و انرﮊی و وقت بسیاری از گروهی از ما سینماگران تبعیدی را می گرفتند و امروز از دهان همان طرفداران می شنویم که ای آقا این ها دیگر مطرح نیستند و چه و چه و امروز می فرمایند که پیام فیلم جدایی نادراز سیمین یا جدایی سیمین از نادر ...آن چنان رﮊیم اسراییل را به وحشت انداخته است که فیلم را به شکل وسیعی در اسراییل اکران کرده است ...(جل الخالق از دست این ایرانی های بامزه٬ باهوش و مبتکر) !...
همین داستان درباره ی خاتمی هم اعتبار دارد که زور می زدند که ثابت کنند که خاتمی آزادی خواه است و ایران را به بهشت تبدیل می کند و ...
و حال که خاتمی کاملا رسوا شده است به معجزات حضرات موسوی و کروبی دخیل بسته اند!...

- غرب با عشوه گری و با امتیازاتی که می دهد می خواهد دل سنگ آخوندهارا بدست بیاورد و با مهربانی بسیار به فیلم هایی که اکثرا بسیار معمولی هم هستند جایزه پشت جایزه می دهند و نه یکی و نه دوتا بلکه بیش از هزار و چهارصدتا! آیا باید خودرا به ساده لوحی زد و به خود و دیگران تلقین کرد که: هنر نزد ایرانیان است و بس!

خانم ها و آقایان بزرگوار

چگونه است که شما هیچ تفاوتی میان انسان های با شرف و آزاده ای چون:  صادق هدایت٬ سعید سلطانپور٬دکترغلامحسین ساعدی٬ فریدون فرخ زاد٬ سهراب شهیدثالث٬ احمد کسروی٬ میرزاده عشقی و ... با این خانم ها و آقایان فرصت طلب که به حق آرایشگران و سفرای بی چون و چرای فرهنگی آخوند ها هستند قایل نمی شوید؟ و آیا فرزندانتان را هم به روش زندگی لاشخورها و گرازهای انسان نمایی چون این تاجران هنری تشویق می کنید؟
آخرین پرسشم این است که اگر صادق هدایت٬ سعید سلطانپور٬ دکترغلامحسین ساعدی٬ فریدون فریدون فرخ زاد٬ سهراب شهیدثالث٬ احمد کسروی٬ میرزاده عشقی ... هنوز زنده می بودند٬ نسبت به نامه ی عاشقانه ی شما به مزدوران فرهنگی ج.ا. چه عکس العملی نشان میدادند؟

خانم ها و آقایان

برای برخی از شما٬ تاریخ جنایات ج.ا. از سه سال پیش و برای برخی دیگر از سال 67 اما برای من از سوزانیدن 400 تماشاگر در سینما رکس آبادان شروع می شود!   
هزاران هزار افسوس که چشمهایتان را بر روی سی و سه سال جنگ بی امان ج.ا. بر علیه مردم ایران بسته اید...

جواد دادستان
مدیر هنری انجمن هنر در تبعید
پاریس پانزده مارس دوهزار و دوازده

داستان وفا کودک مژگان عمادی + عکس


داستان وفا کودک مژگان عمادی + عکس
اسم این كودك بهائی وفا است، او در كشور ایران و در شهر شیراز زندگی می كند، با این كه بیش از ۷ سال از سن او نگذشته اما تبعیض، خشونت و بی عدالتی را بارها در زندگی خود تجربه كرده است! كلاس اول كه می خواست در یك مدرسه نام نویسی كند والدینش همۀ مدرسه های اطراف خانه شان را زیر و رو كردند تا یكی از آنها حاضر شد این پسر باهوش و مؤدب را ثبت نام كند، مادر وفا كه تا دو ماه گذشته مشغول ترجمۀ دومین كتابش بود هم یك زن ایرانی شریف است و با تمام وجودش كشور و هموطنانش را فارغ از هر گونه تبعیض دوست دارد، حدود چهل و پنج روز پیش افرادی بدون حكم بازداشت قانونی و بدون ارائۀ كارت شناسائی به منزلشان آمدند و با زور وارد منزلشان شدند، پدر وفا كه ابتدا آنها را با سارقین مسلح اشتباه گرفته بود هر چه تلاش كرد تا همسایه ها را خبر كند دهانش را گرفتند و در خانۀ خودش به او دستبند زدند! بعد از ورود هم درب اتاقشان را شكستند!

چرا؟ چون همسرش رفته بود به پلیس (نه پلیس بین الملل) همین پلیس ۱۱۰ خودمان زنگ بزند! آنها تمام كتاب ها و عكس هائی كه برای وفا و خانواده اش مقدس بود را با بی حرمتی در یك كیسه ریختند و با خود بردند، عكس ها و فیلم های خانوادگی و خصوصی آنها را هم بردند و در آخر مادر وفا را جلو چشمان این كودك و خواهر نوجوانش كه از وحشت زبانشان بند آمده بود بردند،

از بی حرمتی ها و اهانت هائی كه پدر وفا در دادگاه و اداره جاتی كه قانوناً باید به شكایات مردم رسیدگی كنند تحمل كرد كه بگذریم وفا دیگر حتی عكس مادرش را هم در خانه نداشت تا بتواند دق دلش را با دیدن آن خالی كند! تا این كه یك روز یك پاكت پیدا كرد كه مادرش روی آن نوشته بود:
وفای عزیزم، وقتی پدرش را دید گفت: «بابا یه سورپرایز برات دارم» و این نوشته را به پدرش نشان داد، بعد هم روی یك مبل نشست و به آن نوشته خیره شد و تا آنجائی كه می توانست گریه كرد، فردای آن شب هم وقتی كه پدرش آخرهای شب خسته و كوفته او را از خانۀ عمویش به خانه آورد، وفا حاضر نشد لباس های خوابش را بپوشد چون مادرش تازه آنها را برایش خریده بود و گوئی بوی او را می داد، آن شب وفا لباس هایش را در بغل گرفت و به خواب رفت.
فردای آن شب پدر وفا كه خیلی تحت تأثیر این دو واقعۀ اخیر قرار گرفته بود دست وفا را گرفت و با خود به دادگاه برد، با زحمت فراوان و به طور معجزه آسائی توانست در حد دو دقیقه مسئول مربوطه را ملاقات كند و داستان وفا و خواهر نوجوانش كه به تازگی بیشتر از گذشته به وجود مادرش نیاز داشت را به سرعت برای او بگوید و طی یک نامه خواهش كرد تا حكم بازداشت همسرش را به حكم وثیقه تبدیل كنند، آن مسئول كه از نگاه كردن به چشمان پدر كراهت داشت در ابتدا گفت که این موضوع به من مربوط نیست اما در یك لحظه که چشمش به این پسر غمگین و پریشان افتاد انگار كه دلش سوخت! با حالتی خاص نامه را از دست پدر گرفت، زیرش مطلبی نوشت و آن را به پدر داد تا به مسئول دیگر بدهد، مثل این كه گفت: فهمیدم، واقعاً راست می گوئی، شرایط سختی داری! خصوصاً این كه پدر وفا برایش گفت كه چند سال قبل پدر و مادر همسرم فوت شده اند و او از خانواده شان فقط یك برادر دارد كه آن هم در خدمت خودتان در زندان است!
فرید عمادی كه با همسرش در زندان هستند و داستان كودك دوساله شان كه نزد مادر بزرگ پیرش زندگی می كند خود داستان دیگری از این تبعیض و نابرابری است، به هر حال مسئول دوم هم وقتی حكایت وفا و خانواده اش را شنید با لحنی مخصوص گفت: قول نمی دهم و دلش نیامد از این پاسكاری شیرین و لذت بخش بگذرد! گویا این پاسكاری یك بازی مرسوم و رایج آن مكان است! از آنجائی كه در زندان هم به مادر وفا قول آزادی در روز بیست و هفتم اسفند نود را داده بودند پدر وفا دست از تلاش برنداشت و امیدوارانه سعی كرد اعضای خانواده را شب عید دوباره دور هم جمع كند، از پیش مسئول اول به دومی و از دومی به اولی و نامه نگاری های متوالی تا این که بالاخره روز بیست وهفتم اسفند با شنیدن سیل توهین و تحقیر از دفتر مسئول دوم بیرون آمد و حال توپی را داشت كه بادش را كشیده باشند! چه می توانست به فرزندانش بگوید؟ چگونه می خواستند سه نفری سال نو را در كنار سفرۀ هفت سین بگذرانند؟
بگذریم، در همان روز مادر وفا را به یك زندان وحشتناك با همبندی های جور وا جور از دزد و قاتل گرفته تا معتاد و جنایتكار در کیان آباد شیراز منتقل كردند، بیست و هشتم وفا و خواهرش با كمك زن عمو و دوستان عزیزشان لباس های عیدشان را خریدند و پدرش هم به هر صورتی بود همین كار را كرد، سفرۀ هفت سین را با سلیقه تر از هر سال چیدند و باغچه های منزل را گل كاری كردند و به هر زحمتی بود تا نیمه های شب خانه را تمیز و مرتب كردند، طوری كه وقتی وفا از حمام بیرون آمد در دم، كنار بخاری خوابش برد و احتمالاً تا صبح خواب آزادی مادر بی گناهش را می دیده! صبح آن روز این خانواده هنگام سال تحویل سفرۀ هفت سینشان را روی اتومبیلشان كنار دیوار زندان پهن كردند و با رادیو ماشین لحظۀ سال تحویل را به یاد سال های گذشته گذارانیدند.
پدر و مادر وفا معتقدند كه سختی های این دوران می تواند باعث رشد معنوی كلیۀ اعضای خانوادۀ آنها شود و معتقدند كه این موضوع برای جامعۀ دگراندیش ایرانی و به خصوص برای بهائیان چیز تازه ای نیست، آنها امیدوارند كه این گونه حوادث نتواند نه آنها و نه خانواده هائی از این قبیل را افسرده و ناامید كند، همچنین امیدوارند كه وفا و سحر هم علیرغم مشاهده این تبعیض و بی عدالتی ها توانائی یادگیری و به كارگیری این آموزۀ آئین بهائی را داشته باشند: «…..واكنش صحیح در مقابل ظلم نه قبول خواسته های سركوبگران است و نه پیروی از خوی و روش آنان، نفوسی كه گرفتار جور و ستم هستند می توانند با اتكا به قدرتی درونی كه روح انسان را از آسیب كینه و نفرت محفوظ می دارد و موجب تداوم رفتار منطقی و اخلاقی می شود ورای ظلم و عدوان بنگرند و بر آن فائق آیند…..»

بازگشت قیمت دلار آزاد به تابلوی صرافی‌ها/ دلالان

بازگشت قیمت دلار آزاد به تابلوی صرافی‌ها/ دلالان: کاسبی خوب است!
مهر : با آغاز سال جدید قیمت هر دلار آزاد امروز چهارشنبه در بازار 1920 تومان و هر یورو نیز به 2560 تومان رسید، همچنین هر قطعه سکه تمام بهار آزادی طرح جدید نیز حداکثر 795 هزار تومان فروخته می‌شود.
به گزارش خبرنگار مهر از بازار ارزفروشان تهران( میدان فردوسی) امروز چهارشنبه قیمت هر دلار آزاد در تابلوی صرافی ها 1890 تومان قیمت خرید و 1920 تومان نیز قیمت فروش دارد در حالی که طی ماههای گذشته و پس از تک نرخی شدن قیمت دلار رقم 1226 تومان در تابلوی صرافی ها بوده است.

بر پایه این گزارش با وجود نیمه تعطیل بودن بازار ارزفروشان تهران و بسته بودن برخی از صرافی ها، قیمت خرید یورو در تابلوی برخی دیگر از صرافی های فعال 2500 تومان و قیمت فروش آن نیز 2560 تومان اعلام شده است.

همچنین قیمت خرید هر پوند نیز در تابلوی صرافی ها2950 تومان و قیمت فروش آن نیز 3040 تومان اعلام شده است. با این وجود برخی دیگر از صرافی ها نیز از درج قیمت انواع سکه و ارز در تابلوها خودداری کردند.

یک فروشنده ارز آزاد در گفتگو با خبرنگار مهر از فعالیت نسبی بازار ارز در روزهای اخیر خبر داد و گفت: طی هفته های پایانی سال گذشته و روزهای اخیر مشتریانی برای خرید و فروش ارز در بازار وجود داشته اند.

وی با مناسب توصیف کردن خرید و فروش انواع ارزهای معتبر از جمله دلار در بازار آزاد بیان داشت: قیمت خرید هر دلار آزاد هم اکنون 1880 تا 1890 تومان در بازار غیر رسمی است و قیمت فروش آن نیز 1910 تومان خواهد بود.

این فروشنده آزاد ارز همچنین قیمت هر یورو را برای فروش 2560 تومان و قیمت خرید آن را نیز 2530 تومان اعلام کرد و افزود: قیمت خرید پون 2900 تومان و فروش آن در بازار آزاد نیز 3050 تومان است.

وی با انتقاد از سیاست های یک سال گذشته بانک مرکزی و وزارت اقتصاد در خصوص بروز نوسانات شدید در بازار انواع ارزهای معتبر و همچنین سکه بیان داشت: دلار طی چند ماه از 1100 تومان به 2000 تومان رسید اما مسئولان اقتصادی به جای حل ریشه ای بروز این نوسانات قیمت دستوری 1226 تومان را تعیین کردند که می بینیم پس از مدت کوتاهی حتی از تابلوی صرافی ها نیز خارج شده است.

بررسی وضعیت قیمت انواع سکه در تابلوی صرافی هایی که اقدام به درج قیمت کرده اند نیز نشان دهنده عدم وجود قیمت برای سکه های گرمی است با این حال قیمت هر قطعه سکه تمام بهار آزادی طرح جدید در تابلوی صرافی ها برای خرید 760 تا 770 هزار تومان و قیمت فروش آن نیز 785 تا 795 هزار تومان اعلام شده است.

همچنین قیمت هر قطعه سکه تمام بهار آزادی طرح قدیم نیز برای فروش 780 تا 790 هزار تومان و برای خرید 760هزار تومان اعلام شده و در این رابطه قیمت هر قطعه نیم سکه نیز برای خرید 375 هزار تومان و برای فروش 390 هزار تومان است.
 
قیمت هر ربع سکه نیز طی روز جاری برای خرید 199 تا 200 هزار تومان و برای فروش نیز از 206 تا 208 هزار تومان متغیر است.

تحریم‌های تازه آمریکا علیه افراد و شرکت‌های ایرانی شرکت صنعتی دریایی ایران (صدرا)، «متعلق» به سپاه تحریم شد

تحریم‌های تازه آمریکا علیه افراد و شرکت‌های ایرانی
شرکت صنعتی دریایی ایران (صدرا)، «متعلق» به سپاه تحریم شد

رادیو فردا : یک روز پس از تحریم سه عضو نیروی قدس سپاه و دو شرکت ایرانی، وزارت خزانه داری آمریکا روز چهارشنبه دامنه تحریم‌های خود را گسترش داده و دو نهاد مرتبط با سپاه پاسداران، دو شرکت متعلق به کشتیرانی جمهوری اسلامی و همچنین دو مقام این شرکت را مورد تحریم قرار داد.

وزارت خزانه داری آمریکا در بیانیه‌ای گفته است: تحریم‌های روز چهارشنبه عمق دخالت سپاه پاسداران و شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی را در اقدامات غیر قانونی و فریبکارانه هر چه بیشتر افشا کرد.

در بیانیه وزارت خزانه داری آمریکا آمده است که شرکت صنعتی دریایی ایران (صدرا)، «متعلق» به قرار‌گاه خاتم الانبیا، شرکت فناوری آبهای عمیق «پی جی اس» وابسته به صدرا، دو شرکت متعلق به کشتیرانی جمهوری اسلامی: آژانس کشتیرانی مالشیپ و شرکت مدالیتی در مالت، به همراه سید علاءالدین سادات رسول و علی عزتی از مقام‌های شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی مورد تحریم قرار گرفته‌اند.

آدام سزوبین، مدیر دفتر کنترل دارایی‌های خارجی وزارت خزانه داری آمریکا، در این زمینه گفته است: «با قرار دادن این افراد و شرکت‌ها در فهرست تحریم‌ها، خزانه داری (آمریکا) این پیام روشن را ارسال می‌کند که تلاش‌های ایران برای دور زدن تحریم‌های بین المللی از نظر دور نمانده‌ است.»

وی اضافه کرده است: ما به هدف قرار دادن حکومت جمهوری اسلامی و به ویژه سپاه پاسداران که در حال گسترش نفوذ خود در اقتصاد ایران است، ادامه خواهیم داد.

طبق این تحریم‌ها کلیه دارایی‌های این افراد و شرکت‌ها در قلمرو آمریکا مسدود می‌شود و هرگونه همکاری شرکت‌های خارجی با این افراد و شرکت‌ها باعث خواهد شد تا این شرکت‌های خارجی از ارتباط با بازار تجاری و مالی آمریکا محروم بشوند.

شورای امنیت سازمان ملل متحد طی سال‌های اخیر چهار قطعنامه تحریمی علیه جمهوری اسلامی تصویب کرده است که در آن خواستار توقف فعالیت‌های غنی سازی اورانیوم توسط ایران شده است. ایران تاکنون از اجرای این قطعنامه‌ها سر پیچی کرده و می‌گوید غنی سازی اورانیوم را حق خود می‌داند.

آمریکا و اتحادیه اروپا نیز علاوه بر تحریم‌های شورای امنیت خود تحریم‌های یکجانبه‌ای را علیه ایران اعمال کرده‌اند.

در همین زمینه، وزرات خزانه داری آمریکا روز گذشته شرکت هوایی باربری «هواپیمایی یاس ایر» در تهران، شرکت کشتیرانی بهینه، اسماعیل غنی، سید علی اکبر طباطبایی و حسین (عظیم) آقاجانی، از اعضای نیروی قدس سپاه، به همراه علی جگا، شهروند نیجریه را به اتهام نقش داشتن در ارسال سلاح از ایران به خاورمیانه و افریقا مورد تحریم قرار داد.

آزادی پنج شکارچی که 58 گلوله ساچمه ای به بدن محیط بان شلیک کردند + عکس

آزادی پنج شکارچی که 58 گلوله ساچمه ای به بدن محیط بان شلیک کردند + عکس


مهر: ششمین شکارچی متخلف حمله به محیط بان وظیفه شناس پارک ملی گلستان دستگیر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، ابولافضل جلالی راد محیط بان وظیفه شناس پارک ملی گلستان در شب پنجم عید در حین انجام وظیفه از سوی شش شکارچی غیرمجاز مورد اصابت گلوله ساچمه زنی قرار گرفت.

مسئول روابط عمومی محیط زیست گلستان گفت: در یک ماموریت نامحسوس توسط پرسنل یگان حفاظت اداره کل محیط زیست استان ششمین ضارب تیراندازی به محیط بان وظیفه شناس پارک ملی گلستان دستگیر شد.

احمد دباغیان در گفتگو با خبرنگار مهر افزود: این شکارچی متخلف در مخفیگاه خود در شهر آشخانه استان خراسان شمالی دستگیر و تحویل مقامات قضایی شد.

وی عنوان کرد: ماموارن یگان حفاظت اداره کل محیط زیست استان با پی بردن به محل مخفیگاه این شکارچی توانستند وی را دستگیر کنند.

وی نورمحمد – ق، ایوب – خ، جوادجواد – ج، شهاب الدین – م، رضا – ت، و صمد – ت را شکارچیان متخلف و ضارب محیط بان وظیفه شناس گلستان عنوان کرد.

به گفته دباغیان، ظاهرا شکارچیان متخلف با قید وثیه آزاد شده اند.

مسئول روابط عمومی محیط زیست گلستان، وضعیت محیط بان وظیفه شناس پارک ملی گلستان را رضایت بخش دانست و گفت: این محیط بان هنوز در بیمارستان بستری است.

وی افزود: از شکارچیان متخلف دو قبضه اسلحه ساچمه زنی غیرمجازف یک قبضه اسلحه گلوله زنی غیرمجاز، یک قبضه اسلجه بادی، 24 عدد فشنگ چهارپاره، چهار عدد فشنگ گلوله زنی، دو دستگاه دوربین چشمی و دو دستگاه موتورسیکلت فاقدا پلاک کشف شد.

ابوالفضل جلالی راد" محیط بان وظیفه شناس پارک ملی گلستان است که در حین انجام ماموریت از سوی شکارچیان مورد اصابت گلوله قرار گرفت.

این محیطبان محیط زیست در راستای حفاظت از حیات وحش و در حین ماموریت با 58 گلوله ساچمه زنی زخمی شد.

تاکنون یک عمل جراحی برای خروج ساچمه از بدن این محیط بان وظیفه شناس انجام شد و خروج کامل ساچمه ها نیازمند عمل های دیگر است.

این محیط بان اکنون همزمان با تعطیلات نوروزی در بیمارستان امام علی   بجنورد بسر می برد.

جلالی راد در گفتگو با خبرنگار مهر به شرح و جزئیات ماجرا پرداخت و افزود: گزارشی ناشی از بروز تخلف در محدوده تحت پوشش گزارش شد و سه نقطه از منطقه را که احتمال عبور و بازگشت شکارچیان غیرمجاز می رفت  کنترل کردیم.

وی اظهار داشت: شکارچیان در حین بازگشت از شکار به ما برخورد کردند و به تعقیب آنها پرداختیم.

وی با بیان اینکه تعداد شکارچیان به احتمال زیاد شش نفر بودند، گفت: به تعقیب شکارچیان پرداختیم و موتورسیکلت دو شکارچی به دلیل افتادن در چاله واژگون شد.

جلالی راد گفت: سریع از ماشین پیاده شدم تا شکارچیان را دستگیر کنم و یکی از شکارچیان که اسلحه داشت، تهدید به شلیک کرد.

وی افزود: چند قدم مانده بود که شکارچیان را دستگیر کنم با شلیک گلوله مواجه شدم و دیگر چیزی به خاطر ندارم.