نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ دی ۵, پنجشنبه

اینجا هندوستان نیست، ایران است!

زرآباد با آب و هوای گرم و مرطوب و ترکیبی از دریا، جنگل و کویر، در 750کیلومتری جنوب غربی زاهدان در استان سیستان و بلوچستان قرار دارد. 75درصد از جمعیت 21000نفری این منطقه کشاورز ومابقی صیاد هستند. این شهر به هندوستان کوچک معروف است.

معتادان در شفق عقده‌ای می شوند!

کمپ شفق به روایت معتادان؛
پیرمرد صدایش در نمی‌آید. نگاهم را از زخم هول‌انگیز چشم‌اش می‌دزدم. می‌گوید: همه معتادان را در شفق عقده‌ای کردند.
«53 نفر از معتادانی که به شفق آورده شدند اسهال خونی گرفتند و مردند»، «انترن به بچه‌ها می‌گفت اگر برایم برقصید داروی سرماخوردگی می‌گیرید»، «پایم را از خط زرد آن‌طرف‌تر گذاشتم و تا سرحد مرگ با لوله سبز کتک خوردم» و... اینها همه روایت‌های معتادانی است که تجربه رفتن به اردوگاه ترک اعتیاد اجباری «شفق» را از سر گذرانده‌اند. روبه‌رویم می‌نشینند و می‌گویند و می‌گویند.

 شاید برای ساعت‌ها حرف دارند؛ روایت‌های تکان‌دهنده‌ای از شفق، از نگاه و سیستمی که معتاد را شهروند نمی‌داند یا حتی انسان؛ روایت‌هایی آنقدر تکان‌دهنده که گاه مجبورت می‌کند مصاحبه را قطع کنی و بروی قدم بزنی یا چند نفس عمیق بکشی.

 اردوگاه اجباری درمان اعتیاد «شفق» یا به قول مسوولان «کمپ شفق» اردوگاهی است که بر اساس اصلاحیه قانون درمان اعتیاد مصوب مجمع‌تشخیص‌مصلحت‌نظام در سال 89 برای درمان معتادان متجاهر یعنی معتادانی که از ظاهرشان می‌توان پی به اعتیادشان برد ایجاد شد. قرار بود این اردوگاه زیرنظر شورای هماهنگی مبارزه با موادمخدر ایجاد شود و وزارت بهداشت، ستاد مبارزه با موادمخدر، شهرداری تهران و... در ایجاد و تجهیز و ساماندهی معتادان در این مراکز مشارکت داشته باشند اما هیچ‌کدام از این اتفاق‌ها نیفتاد و در عمل شفق به جایی برای نگهداری معتادان برای مدتی کوتاه بدون رعایت کمترین حقوق انسانی‌شان بدل شد. آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگو‌های ما با معتادانی است که از «شفق» بازگشته‌اند با روایت‌هایی از مرگ، گرسنگی، ضرب‌وشتم و...


سیدمحمد 33‌ساله است. با موهای جوگندمی، صورتی بسیار لاغر و استخوان‌های بیرون زده. می‌گوید: «10سال مصرف موادمخدر را داشتم. دوسال است که با مصرف متادون پیشگیری می‌کنم. من با اینکه کارت «متادون» داشتم، توسط گشت شهرداری من را گرفتند. حتی از ما تست گرفته نشد درحالی که قرار بود تست گرفته شود و تحویل «شفق» شدم.»

‌چه زمانی شما را گرفتند؟

دوماه پیش، 47 روز آنجا بودم. در میدان شوش داشتم می‌آمدم به همین مرکز گذری درمان اعتیاد که پناهگاه ماست. نیروی انتظامی من را دستگیر کرد، کارت «متادون» خود را نشان دادم، مامور گفت بیا برویم آزادت می‌کنیم، مشکلی ندارد. گفتم تست بگیرید من مشکلی ندارم، اما شب تا صبح ما را نگه داشتند و بعد ما را به شفق بردند. من حتی گفتم پول کیت تست اعتیاد را از جیب خودم می‌دهم تا از ما تست بگیرند و اگر موردی نداشتیم ما را آزاد کنند، اما این کار را نکردند. من به کمپ رفتم، وقتی برگشتم وزنم چندین‌کیلو اضافه شده بود یا حتی وقتی مواد را مصرف می‌کردم وزنم و ظاهرم خیلی بهتر از زمانی بود که از شفق آزاد شدم. من هر سری که ترک می‌کردم سیستم بدنی‌ام برمی‌گشت وزن و ظاهرم درست می‌شد، اما الان این ظاهر آدمی است که تازه از شفق آزاد شده است. بچه‌ها تعجب می‌کنند به من می‌گویند مصرفت را خیلی بالا بردی؟ من می‌گویم من تازه از «شفق» آمده‌ام دیگر خودتان متوجه شوید چه وضعیت غذایی افتضاحی در آنجا حاکم بود.

‌تعدادتان در «شفق» چقدر بود؟ آیا کف‌خواب هم داشتید؟

سه، چهار روز در هفته، هر اتاق 20، 30 نفر کف‌خواب داشت. در هفته تنها دوروز بچه‌ها روی تخت می‌خوابیدند.

‌«شفق» سوله است؟

یک سوله یک‌تیکه است با 14 اتاق روبه‌روی هم. هر اتاق 50 تخت دارد. کف هر اتاق هم 20، 30 نفر کف‌خواب هستند. هر سه‌نفر دوتا پتو، یکی زیر و یکی رو با وجود سرمای آنجا.

‌وسایل گرمایشی ندارد؟

نه سیستم گرمایشی ندارد، اصلا موتورخانه کار نمی‌کند. من بیرون که آمدم 20، 30هزارتومان هزینه دوا و دکترم شد. بابت سرماخوردگی و آب سرد. اعتراض که می‌کردیم به ما می‌گفتند همینی که هست.

‌یعنی برای استحمام آب گرم نداشتید؟

نه نداشتیم می‌گفتند همینی که هست با آب سرد.

‌آنجا فقط سه وعده غذایی می‌دادند؟ میان‌وعده یا میوه چطور؟

نه اصلا میوه را که باید در خواب می‌دیدیم. تازه بعضی مواقع نان همراه غذا را قطع می‌کردند می‌گفتند نیامده، بعضی مواقع صبحانه چایی تلخ بود و می‌گفتند قند و شکر نیست. وضعیت نظافت هم افتضاح بود. اصلا چیزی به‌نام مایع دستشویی، تاید و شامپو نداشتیم. یادمان رفته بود.
‌آنجا آیا مورد ضرب‌وشتم و تنبیه بدنی هم قرار می‌گرفتید؟
بله.
‌چرا شما را مورد ضرب‌وشتم قرار دادند؟

این کار را می‌کردند که وحشت ایجاد کنند.پیرمردی برای رفتن به دستشویی مشکل داشت، نمی‌توانست خودش را نگه دارد، سه‌بار تکرار کرد و به‌همین خاطر پیرمرد 70ساله را به‌شدت کتک زدند.
‌وضعیت استحمام و استفاده از سرویس بهداشتی چطور بود؟ آیا تعداد حمام و سرویس بهداشتی کافی بود؟

استحمام و استفاده از سرویس بهداشتی آنجا ساعت داشت؛ مثلا پشت بلندگو اعلام می‌کردند برای 20دقیقه تردد باز است. برای 800نفر پنج تا سرویس بهداشتی و اگر تردد طول می‌کشید با لوله سبز کتک می‌زدند، هرکسی که جا می‌ماند را کتک می‌زدند.

‌چندبار در روز زنگ سرویس بهداشتی را می‌زدند؟

سه‌بار؛ یک‌بار قبل از صبحانه، قبل از ناهار و بعد از شام.

‌آنجا چه تعداد نیرو مستقر بود؟ نیروی انتظامی یا... ؟

آنجا نیروی انتظامی نیست، دست‌اندرکاران خودشان بودند. بعضی‌هایشان خودشان مصرف می‌کردند. خود من دیدم آقای «آ» که مسوول آنجا بود مصرف می‌کرد. من انفرادی بودم، پایپ خودش را نشان داد و چنین آزاری را در دوره ترک به ما می‌دادند.
‌به چه دلیلی شما را به انفرادی بردند؟

برای همون تنبیهی که شده بودم.

‌بازرس‌هایی که می‌آمدند از کدام ارگان‌ها بودند؟

از قوه‌قضاییه و وزارت بهداشت اما بچه‌ها را می‌ترساندند تا حرفی نزنند.

‌آیا آنجا مددکار و پزشک مستقر بود؟

مددکار آقای... بود، که الان چندین‌سال است آنجا مستقر است و پولش را از پیمانکار می‌گرفت و هیچ کاری نمی‌کرد.

‌یعنی خدمات مددکاری به شما ارایه نمی‌شد؟


اصلا، به‌هیچ‌عنوان، من زندان رفتم و تجربه خدمات مددکاری را دارم، اما آنجا چیزی به‌نام مددکاری وجود نداشت.

‌معتادانی که آنجا بودند خانواده‌هایشان در جریان قرار می‌گرفتند؟ ملاقاتی داشتند؟

مسوولان آنجا می‌آمدند و شماره‌ها را جمع‌آوری می‌کردند و می‌گفتند تماس می‌گیریم، اما این کار را نکردند.

‌آنهایی که «اچ‌آی‌وی» مثبت بودند یا هپاتیت‌دار شدند آیا خدمات درمانی دریافت می‌کردند؟
اصلا توجهی نمی‌شد. مثلا کسی بود که مدارک پزشکی داشت و زیرنظر دانشگاه علوم پزشکی بود و دارو می‌گرفت؛ «اچ‌آی‌وی» مثبت و هپاتیتی بود. وقتی گفت مدارکش را پاره کردند. اهمیتی نمی‌دادند.

‌اسهال خونی چطور؟ آیا در مدتی که آنجا بودی کسی مبتلا شده بود؟

آن سالی که اسهال خونی شایع شد، من شفق بودم. 48نفر مردند. اول پنج‌نفر در «شفق» مردند و بعد مابقی را به کمرد انتقال دادند و آنجا مردند. زمان طرح اجلاس سران بود که همه را می‌گرفتند.

‌پس زمان طرح اجلاس هم جمع‌آوری شدی؟

بله.

‌آن‌موقع ظرفیت‌ها چطور بود؟

افتضاح بود، آمار کل تخت «شفق» 450نفر است. هزارو300نفر آمارمان در آن زمان بود یعنی داخل راهرو و دستشویی هم معتادان می‌خوابیدند. هر اتاقی 60 نفر کف‌خواب داشت و همین باعث شد این بیماری شایع شود و یک‌نفر که اسهال خونی داشت باعث شد 53 نفر بمیرند.

‌چرا آنها را به کمرد انتقال دادند؟

چون بازرس می‌آمد و می‌خواستند سروته قضیه را هم بیاورند.

‌تعداد فوت‌شدگان در «شفق» چطور بود؟ آیا زمانی که شفق بودی کسی فوت شد جز ماجرای اسهال خونی؟

بله پیرمردی بود که به‌خاطر آب سرد حمام و اینها، بیمار شد و اهمیتی ندادند و فوت شد و یکی هم بود که سیستم گوارشش مشکل داشت.

‌اینهایی که فوت می‌کنند جنازه‌شان را تحویل خانواده می‌دهند؟

خیر، در ابتدا می‌فرستند پزشکی‌قانونی و برگه فوت صادر می‌کنند. علت فوت را نرسیدن موادمخدر عنوان می‌کنند، در حالی که اصلا ربطی ندارد، چون معتاد پس از سه، چهارروز پاک می‌شود و بعد از 37روز دلیلی ندارد به‌خاطر نرسیدن مواد مخدر بمیرد.

مسوول مرکز گذری می‌گوید ماموران چشم سیروس را ترکانده‌اند. «شفق» هم رفته است. سیروس وارد می‌شود با چشمی به رنگ خون، اطراف چشمش کبود و ورم کرده و زخم است. هول می‌کنم به‌محض دیدنش.

‌می‌پرسم چشمت چه شده است؟
ماموران زدند.
‌‌برای اینکه می‌خواستند به شفق بروی؟
آره، اجباری است دیگر. می‌گیرند و می‌برند و نگه می‌دارند. ما معتادان مریضیم، عوض اینکه از ما حمایت کنند با ما بدرفتاری می‌کنند.
‌پس چرا نرفتی و اینجایی؟
من را از هشت صبح بردند تا هشت شب. بدون نان و آب و غذا... بعد من را رها کردند، نمی‌دانم چرا. پیرمرد صدایش در نمی‌آید. نگاهم را از زخم هول‌انگیز چشم‌اش می‌دزدم. می‌گوید: همه معتادان را در شفق عقده‌ای کردند.

‌چندبار شفق رفتی؟

دو، سه‌بار.
‌آخرین باری که رفتی کی بود؟

پارسال بود.
‌چه موقع؟

22شهریور. یک‌بار خودم را از ماشین پرت کردم تا به آنجا نروم.

‌آقا سیروس! درباره شفق تعریف می‌کنید؟

شفق جای خوبی است؛ اگر تعداد جمعیتش کم باشد. ظرفیتش 600 نفر است؛ اگر 600 نفر باشیم خوب است اما هزارو800نفر بودیم. شفق در مقابل این تعداد خیلی ضعیف است. نه غذای خوبی می‌دهند و رفتارشان هم با بچه‌ها خوب نیست.
‌‌برای چی؟
چون پا رو خطی می‌کردند.
‌پا رو خطی یعنی اشتباه؟


آره.
‌پا رو خطی‌هایتان چی بود؟

مثلا می‌گفتند چرا صدایت کردم، نگاه نکردی. بعد قسم می‌خوردیم می‌گفتیم نشنیدم، ببخشید. اما کتک می‌زدند.

شهروز را صدا می‌زنند. شبیه معتادها نیست. چهره سرحالی دارد و درشت‌اندام است و سیه‌چرده با ته‌ریش و جای چندزخم بر صورتش. کاپشن چریکی به تن دارد. می‌نشیند روی صندلی و شروع می‌کند: «من دو دفعه «شفق» رفتم. 30 اردیبهشت یک‌بار من را گرفتند تا اواسط خرداد و فردای عیدفطر گرفتند و اول برج هشت آزاد شدم.»

‌کجا گرفتند؟
تو خیابان «شوش» می‌آمدم «دی‌ای سی»، در حال راه‌رفتن با دست‌خالی بدون مواد. دومدل دستگیر می‌کنند، یک مدل زیر نظر «ناجا»ست و یک مدل زیرنظر شهرداری است. به دسته اول می‌گویند انفرادی ناجا، چون تک‌تک می‌گیرند و مدل دوم را طرحی شهرداری می‌گویند.

‌درباره وضعیت شفق تعریف می‌کنید؟

آنجا وقتی وارد می‌شوی دکتر «ح نامی» است که او امضا می‌کند باید وارد شوید یا خیر. آقایی هست معروف به رضا موتوری. او گوشی و پول می‌گیرد و خیلی راحت جواب آزمایش اعتیاد را منفی می‌کند.

وقتی مثبت می‌آوری و می‌روید داخل سالنی که تقریبا 200، 300متر است. دو سری که من را گرفتند یکسری 400 نفر بودیم که می‌گفتند طرح توفان یک، یکسری هم 600 نفر بودیم که می‌گفتند طرح توفان 2. همه را می‌ریزند داخل آن سالن. آن سالن دو دستشویی بیشتر ندارد. آب شیرین که به هیچ عنوان وجود ندارد. با دبه 20لیتری آب می‌آورند، با دست باید آب بخوری. 500، 600نفر در آن حالت خماری و درد و ترک فیزیکی، نه آبی هست برای دوش گرفتن و نه آبی برای خوردن. عین گوسفند 600نفر را می‌فرستند وسط و لوله سبز دست گرفته‌اند و کتک می‌زنند. یکسری ستون وسط سالن است که می‌گویند ستون سخنگو اگر صدایت در بیاید به ستون بسته می‌شوی و اگر درگیر شوی کتک بدی می‌خوری. اگر بگویی که به خانواده‌ام اطلاع بدهید، می‌گویند من زنگ می‌زنم اما باید به خانواده‌ات بگویی که یک شارژ 10هزارتومانی بفرستند.

اگر نفرستی دمارت را درمی‌آورند. درباره بچه‌های شهرستان هم به خانواده‌شان می‌گویند به این حساب پول بریزید و ما هوای بچه‌تان را داریم. وقتی طرح فیزیکی تمام شد و خماری را پس دادیم، وارد سالن اصلی شدیم. 15تا دوش حمام است با جمعیت 60نفری هر اتاق. زن و بچه‌دار، پیروجوان فرقی نمی‌کند، همه لخت مادرزاد باید بروند زیر دوش. سه دقیقه مهلت حمام است اما خبری از صابون و شامپو و اینها هم نیست. به هیچ عنوان هم آب گرم نمی‌بینی. تابستان و زمستان آب سرد است. هفته‌ای یک‌بار سهمیه حمام داریم، آن هم همان سه دقیقه است. شپش غوغا می‌کند؛ از سروکول مردم بالا می‌رود.

مریضی بیداد می‌کند و با هر عنوانی هم که مریض شوید دکتر می‌روید یک قرص سفیدرنگ می‌دهند. برایشان فرقی ندارد. معتادان خیلی راحت می‌میرند جلوی چشم همه. من دوباری که آنجا بودم شاهد مرگ پنج، شش‌نفر بودم.

‌به چه خاطر؟
وقتی شما اعتیاد‌داری بدنت ضعیف است و وضعیت غذایی هم که نزدیک صفر است. صبح یک تکه نان و لواش یک نخود پنیر می‌دهند. ظهر اینقدر برنج است (کف دستش را نشان می‌دهد). خدا سرشاهده من کسی را آنجا دیدم که مقوا خرد کرد داخل سوپش که ته دلش را بگیرد. شب هم اندازه ظرف بستنی کوچک سوپ جو می‌دهند و هر شب هم شام سوپ جو است. بدن معتاد ضعیف است و بیشتر گرسنگی عذاب می‌دهد و آب شیرین هم نیست. روزی یک 20 لیتری آب شیرین می‌آورند و از امروز تا فردا آب نیست. وقتی آب شیرین نیست آب شور می‌خورند و خیلی معذرت می‌خواهم اسهال خونی می‌گیرند و بدن ضعیف است و کسی به داد اینها نمی‌رسد و جان می‌دهند.

‌آنجا پزشک دارد؟
نه، دوتا انترن شیفتی هستند. وقتی مریض می‌شوید 10 تا 20نفر را با هم می‌برند. خداشاهده من به چشم خودم دیدم انترن شربت گلو را داخل نوشابه خانواده قاطی می‌کرد و می‌گفت هرکی برقصد شربت می‌دهم بخورد. بچه‌ها را به رقص واداشت تا تفریح کند. می‌گفت می‌رقصی یا نه؟ بعد بیمار می‌گفت من نمی‌توانم برقصم، مریضم. انترن می‌گفت شربت نمی‌دهم، برو نفر بعد. وقتی هم اعتراض می‌کردیم، می‌گفتند اینجا اردوگاه ترک اجباری است. اما جای دیگر که راجع به «شفق» صحبت می‌شود، می‌گویند نگویید اردوگاه اجباری، بگویید کمپ شفق.

یک‌روز آقایی را کتک زدند، گفت خدایا چرا به داد ما نمی‌رسی. مسوول آنجا آمد، و گفت ببین شفق خدا ندارد. اصطلاحشان معروف است؛ می‌گفتند آسمان شفق خدا ندارد که شما خدا را صدا می‌کنید. هیچ‌کس به داد ما نمی‌رسید. من خودم دو دفعه رفتم و عین دو دفعه تا بیرون آمدم مصرف کردم چون برایم عقده و کینه شده بود زیرا با میل خودم نرفتم و زوری رفتم با آن بلاهایی که آنجا سر ما آوردند. از در که بیرون آمدم، بیرون، کشیدم.. بدترین کارها را از معتادان می‌کشیدند؛ از بنایی و نقاشی برای یک نخ سیگار. چون آنجا سهمیه هر نفر یک نخ سیگار بیشتر نیست. آنجا قانونش سه‌ماه و یک‌روز است؛ پول سه ماه و یک روزش را می‌گیرند و بعد ما را زودتر آزاد می‌کردند. یک روز هم بازرسی آمده بود و به کیفیت غذا معترض بود. در جواب گفتند بودجه نداریم، بازرس گفت برای 400نفر برای سه ماه و یک‌روز شهرداری 900میلیون بودجه داده است. چطور این غذا را می‌دهید.

مسلم پیرمرد است، با چشمانی روشن. شوخ است و پرحرارت حرف می‌زند. می‌گوید: در گرمخانه دستگیر شده است.

‌ می‌گویم درباره وضعیت شفق توضیح دهید؟

می‌گوید: «آنجا از لحاظ آمار و غذا افتضاح است. معتادان از زور گرسنگی زدوبند می‌کردن، سیگار می‌دادند و وعده غذایی هم را می‌گرفتند. ظهر برنج می‌دهند که سیر نمی‌کند و واقعا باید گشنگی کشید. هیچ‌گونه امکاناتی ندارد. امکانات را نمی‌دانم شهرداری باید بدهد یا جای دیگری. آنجا ظرفیتش 600تا تخت است اما بالای هزارو800نفر آنجا ساکن بودیم. شپش بیداد می‌کرد و حمام خوب نداشت. خود من را یک مدت بردند «شفق»، بعد برای طرح پیرمردها بردند کمرد که بهتر بود. پیرمردها را می‌بردند کمپ علی صابر که بعد از مدتی هم رها می‌کردند. در «شفق» احترام نمی‌گذارند مثلا خود من آمدم این‌طرف خط زرد و در حد مرگ کتک خوردم.
‌ خط زرد یعنی چه؟
فرض کن اینجا راهرو است، خط زرد می‌کشیدند وسطش و ما حق نداشتیم آن‌طرفش راه برویم اگر می‌رفتیم کتکمان می‌زدند.
‌ برای چی؟
برای چی ندارد قانونش است.
‌ چند روز شفق بودی؟
دوره من 28روزه بود که 21روزش را شفق بودم و بعد من را برای طرح پیرمردها بردند کمپ علی صابر که فردایش به دستور سردار روزبهانی آزادم کردند.
‌ راجع به «شفق» بیشتر صحبت می‌کنی؟
«شفق» را درکل بگویم ببندی بهتر است.
‌ در مدتی که آنجا بودی شاهد مرگ کسی هم بودی؟
چرا یک‌نفر بود که سکته کرد. یک پیرمردی هم بود که ماند زیرپا، یکدفعه در را باز می‌کردند- آقایان خیلی معذرت می‌خواهم- همه بروند دستشویی همه فرار می‌کردند و روی هم می‌افتادند، دمپایی هم نبود هیچ‌چی نبود که پیرمرد ماند زیر دست‌وپا.

***
معاون ستاد مبارزه با موادمخدر: قبول داریم «شفق» استاندارد نیست

فارس: معاون ستاد مبارزه با موادمخدر گفت: مرکز «شفق» در تهران نیز باید فقط مرکز غربالگری می‌شد اما اکنون مرکز نگهداری شده است. اینکه چرا ما در تهران این مشکلات را داریم به‌دلیل پیچیدگی ماهیت خود استان است. ما امسال سه‌میلیاردتومان هزینه کردیم، این بیانگر آن است که استان ویژه‌ای داریم.

او با اشاره به ناتوانی شورای هماهنگی مبارزه با موادمخدر در انجام مهم‌ترین وظیفه قانونی خود یعنی ایجاد هماهنگی بین دستگاه‌ها گفت: انتظار ما از استاندار تهران این است که بر عملکرد دستگاه‌ها نظارت و آیین‌نامه ماده16 را اجرایی کند. این اتفاق در سایر استان‌ها در حال انجام است اما هجمه اعتیاد در تهران باعث بروز مشکلاتی می‌شود در حالی که با کمی مداخله جدی می‌توانیم این بحران‌ها را حل کنیم.


وی اذعان کرد: شورای هماهنگی مبارزه با موادمخدر تهران نتوانسته از ظرفیت قانونی برای سرخط‌کردن دستگاه‌ها استفاده کند اما علت دیگر موضع انفعالی دانشگاه‌های علوم‌پزشکی استان تهران است.

دین‌پرست گفت: من از دانشگاه‌های علوم‌پزشکی ایران، تهران و شهیدبهشتی گلایه‌مند هستم که چرا به وظایف قانونی خود عمل نمی‌کنند اما زمانی که از آنها علت را جویا می‌شویم می‌گویند نامه‌نگاری‌های زیادی کرده‌اند و باید مرکز شفق بسته شود.

 انتظار من از دانشگاه‌ها این نیست بلکه باید طبق مفاد آیین‌نامه ابلاغی ستاد هرگونه اقدام خارج از چارچوب را به‌منزله مداخله غیرمجاز در امور پزشکی بدانند و نسبت به هرکسی که به این قانون تخطی می‌کند اعلام جرم کنند. این آقایان به مراکز ماده16 نیامدند و این اتفاق افتاد.

وی گفت: بخشی از مواردی را که گفته‌اند قبول داریم اما بارها با مسوولان دانشگاه علوم‌پزشکی و معاونان درمان وزارت بهداشت جلسه داشتیم و حتی در حضور وزیر کشور و استاندار اعلام کرده‌ایم که حاضریم همه هزینه‌های مورد نیاز برای استانداردکردن مرکز «شفق» را بدهیم اما آنقدر رفتارهای کودکانه در سطح این مسوولان وجود دارد چه در شورا و چه در دانشگاه‌ها که حاضر نیستند از این فرصت طلایی استفاده کنند و آنها فقط از دور نشسته و می‌گویند این مرکز استاندارد نیست.

معاون ستاد مبارزه با موادمخدر ادامه داد: ما هم قبول داریم که این مرکز ایراداتی دارد اما به‌عنوان ستاد آمادگی تخصیص اعتبار را داده‌ایم چرا این حرف‌ها را می‌زنند آیا شفق واقعا قابلیت استانداردسازی را ندارد، اگر ندارد اعلام کنند تا آن را ببندیم. بنابراین ناتوانی شورای هماهنگی و سکوت غیرمسوولانه دانشگاه‌های علوم‌پزشکی در تهران نتیجه‌اش وضعیت اکنون شفق شد.

وی افزود: نگهداری معتادان را تحت هر شرایطی انجام می‌دهم اما همه اینها برخلاف قانون و سیاست‌های موردنظر ستاد است. همیشه نگرانی ما این بوده که وجه انتظامی بر درمان پیشی بگیرد اما در تهران این اتفاق افتاد و در این آشفته‌بازار، دانشگاه‌های علوم‌پزشکی وارد عمل نشدند و اوضاع را اصلاح نکردند.

معاون درمان ستاد مبارزه با موادمخدر در ادامه تاکید کرد: دلیل دیگر مشکلات «شفق» ناهماهنگی در شهرداری است. متاسفانه شهرداری تهران کم‌کم نقش کمرنگ خود را در حوزه اعتیاد بیرنگ‌ کرده است. ما در حال حاضر ماهانه 400‌میلیون‌تومان فقط هزینه نگهداری معتادان در تهران را می‌دهیم.

چه نهادهای غیر‌دولتی از بیت‌المال سهم می‌برند؟

در حالی که به نظر می‌رسد، نگاهی انقباضی بر لایحه بودجه سال ۹۳ حکمفرماست، دولت در کنار افزایش سهم شرکت‌های دولتی، حمایت خود از اشخاص حقوقی غیر دولتی را نیز فراموش نکرده و سهمی ۱۹۰ میلیارد تومانی برای آن‌ها در نظر گرفته است. نام این سازمان‌ها در بودجه مشخص شده است.
کد خبر: ۳۶۷۱۸۱
تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۳۹۲ - ۱۵:۰۶ - 26 December 2013
یکی از جداولی که کل لایحه بودجه را شامل می‌شود و همه ساله بحث‌های بسیاری بر سر  آن از سوی نمایندگان مجلس و اشخاص حقوقی مطرح می‌شود، مربوط به کمک دولت به مؤسسات و اشخاص حقوقی غیر‌دولتی است که امسال نیز در قالب جدول شماره ۱۷ و با مبلغی نزدیک ۱۹۰ میلیارد تومان به مجلس فرستاده شده است.

به گزارش «تانباک»، در حالی که به نظر می‌رسد، نگاهی انقباضی بر لایحه بودجه سال ۹۳ حکمفرماست، دولت در کنار افزایش سهم شرکت‌های دولتی، حمایت خود از اشخاص حقوقی غیر دولتی را نیز فراموش نکرده و سهمی ۱۹۰ میلیارد تومانی برای آن‌ها در نظر گرفته است.

در بخش ردیف‌های متفرقه هزینه‌های دولت نام ۵۱ سازمان و مؤسسه به چشم می‌خورد که طبق برنامه‌های قوه مجریه مبلغی در حدود ۱۱۹ میلیارد تومان به عنوان کمک هزینهٔ اعتبارات هزینه‌ای و ۷۰ میلیارد تومان نیز در قالب اعتبارات دارایی‌های تملک سرمایه‌ای دریافت خواهند کرد.
در میان نهادهایی که با توجه به این بند از لایحه بودجه اعتبارات هزینه‌ای دریافت می‌کنند، نام مؤسساتی چون سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، بنیاد فرهنگی مهدی موعود، دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، بنیاد حکمت اسلامی صدرا و بنیاد بین‌المللی غدیر دیده می‌شوند.

در کنار آن، ‌هفت میلیارد و ۲۰۰ میلیون نیز برای کمک به مؤسسات فرهنگی و دینی استان‌ها، یک میلیارد برای کمک به مرکز تربیت مدارس دینی مناطق محروم، یک میلیارد برای کمک به هیات رزمندگان اسلام و همچنین مبلغ ۲.‌۵ میلیارد تومان نیز برای کمک به اقلیت‌های دینی در نظر گرفته شده است.

در بخش اعتبارات تملک دارایی‌های سرمایه‌ای نیز که شامل طرح‌های عمرانی و گسترش برخی از اماکن هست، نیز مبلغ ۲۵ میلیارد تومان به شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه (کمک به تکمیل و تجهیز مصلی‌ها)، ‌۲۵ میلیارد تومان به طرح زیارت (موضوع ماده ۱۲ قانون برنامه پنجم توسعه)، ‌۲۰ میلیارد تومان مربوط به تکمیل طرح آستان مقدس حضرت امام (ره) مدنظر قرار گرفته است.

به این ترتیب، در مجموع دولت در لایحه بودجه سال ۹۳ که به مجلس ارائه شده، ‌۱۱۹ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان ‌برای کمک به اعتبارات هزینه‌ای این ۵۱ مؤسسه و همچنین مبلغ ۷۰ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان ‌نیز جهت کمک به اعتبارات تملک دارایی‌های سرمایه‌ای این نهاد‌ها اختصاص داده است.

این بخش از بودجه به دلیل ویژ‌گی‌هایی که دارد، همواره از سوی مؤسسات و افراد نزدیک به دولت و یا افراد خاص منجر به چانه‌زنی و حتی در برخی ‌موارد ایجاد رانت به برخی از افراد می‌شود، البته در بودجه امسال این میزان از بودجه به مقدار چشمگیری کاهش پیدا کرده و بسیاری از افراد و نهادهایی که در زمان احمدی‌نژاد در بودجه سال ۹۲ اعتباراتی ‌دریافت کرده بودند، از بودجه حذف شده است.

غلامرضا تاجگردون، عضو کمیسیون تلفیق و نائیب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه در گفت‌و‌گو با تابناک در مورد جدول شماره ۱۷ بودجه و کمک به مؤسسات غیر دولتی گفت: این جدول سال ۹۱ در حدود ۷۹۰ میلیارد تومان بوده و الان به حدود ۱۹۰ میلیارد رسیده است. کاهش و ساماندهی این بودجه کار خوبی است که انجام شده است. شاید همچنان در آن خطاهایی وجود داشته باشد اما به مراتب بهتر از گذشته است.

وی در مورد دلیل پرداخت بودجه به این نهاد‌ها و اقدامات سازنده‌ای که می‌توانند داشته باشند گفت: آنهایی که شخصی بوده‌اند، حذف شده‌اند اما چند مورد همچنان وجود دار از جمله مؤسسه آیت الله مصباح یزدی و چند نفر دیگر.

این نماینده در مورد بودجه‌هایی که از طرف وزارت‌خانه‌ها و سایر سازمان‌ها به نهادهای غیر دولتی می‌شود، گفت: بودجه این‌ها در این حد و اندازه نیست. شاید کل بودجه غیر شمول وزارت ارشاد ۲ میلیارد تومان باشد، این‌ها سازمان‌هایی هستند که بر اساس قانون می‌توانند کمک بگیرند. ۰.‌۵ درصد بودجه جاری، اعتبارات خارج از شمول است و سازمان‌ها می‌توانند به افراد ‌یا سازمان‌هایی که در راستای اهداف سازمان می‌توانند کمک کنند، پرداخت کنند.

وی در مورد ‌شرایط سازمان‌هایی که شامل این کمک‌ها می‌شوند، گفت: سازمان‌هایی که فعالیت گسترده دارند و مجوز فعالیت داشته باشند، کمیته‌ای متشکل از مجلس و ارشاد و سازمان مدیریت برای تعیین این سازمان‌ها تشکیل شده است.

تاجگردون در پاسخ به اینکه آیا نزدیکی سازمانی به دولت می‌تواند عاملی برای قرار گرفتن سازمان در این فهرست شود، گفت: من مؤسسه‌ای ندیده‌ام که به این دلیل در فهرست قرار گرفته باشد. همه نوع سازمانی در این فهرست هست.

فاجعه مواد مخدر و مسئولانی که شیشه را از پشت شیشه دیده‌اند!+ویدئو

حال شبکه خبر سراغ این ماجرا رفته و مستندی کوتاه و جالب را در این زمینه آماده کرده است. مستندی که طی آن برخی خبرنگاران شبکه خبر به خرید مواد مخدر تحت عنوان مشتری مواد افیونی برای پارتی اقدام می‌کنند و در مقابل سراغ اشخاصی رفته که از وضعیت وخیم و جسارت فروشندگان و معتادین در مواجهه با مردم سخن می گویند و از زاویه نگاه خود، دغدغه هایشان را در این زمینه مطرح می‌کنند.
کد خبر: ۳۶۷۲۱۸
تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۳۹۲ - ۲۰:۵۴ - 26 December 2013
علی رغم همه تلاش‌ها برای کاهش حجم مصرف مواد مخدر و رو به کاهش گذاشتن تعداد معتادان کشورمان، نشانه‌های خوبی در این باره مشاهده نمی‌شود و همین مسئله منجر به پیگیری‌های رسانه‌ای تازه شده که ابعاد تازه‌ای از این فاجعه را پیش روی ناظران قرار می‌دهد.

به گزارش «تابناک»، مواد مخدر با میلیون‌ها قربانی که روی دست جامعه ایرانی گذاشته، همچنان روند رو به رشدی را پشت سر می‌گذارد. مخدرهای صنعتی که تولیدشان در داخل کشور با شیوه‌هایی نه چندان پیچیده میسر است، توانسته‌اند برای خود در بازار مصرف جا باز کنند و عرصه تازه‌ای در کنار مخدرهای سنتی به خود اختصاص دهند.

توزیع مواد مخدر نیز آنچنان وسعت یافته که دسترسی به انواع مخدرها، حتی مخدرهای گرانقیمتی که از کشورهای غربی به ایرام می آید، چندان دشوار نیست، چه رسد به مخدرهای سنتی با حجم بالای واردات از مرزهای غربی و مخدرهای صنعتی با حجم بالای تولید در داخل کشور و بازار سنتی توزیع در این پهنه وسیع جغرافیایی با میلیون‌ها مشتری.

تلویزیون که دریافته مبارزه با موادمخدر علی رغم همه تلاش‌های نهادهای مسئول هنوز موثر واقع نشده و روند توسعه مشتریان این مواد همچنان رو به رشد است، در هفته های اخیر به کنکاش درباره ابعاد این بلای خانمان سوز برآمده و در این زمینه سراغ گروه‌های مختلف مسئول و درگیر در حوزه قانون گذاری و اجرا و همچنان گروه‌های آسیب دیده و در معرض آسیب قرار گرفته است.

در همین رابطه چندی پیش شاهد مناظره ای در این زمینه در قالب برنامه مناظره بودیم که مسئولان امر در حوزه های مختلف حضور داشتند و متاسفانه هریک ضمن دفاع از عملکرد خود و برخی حوزه‌های موازی اش، گناه را بر گردن دیگری را ابعاد بزرگ این ماجرا می انداخت و در نهایت نیز راهکارهای عملی برای توقف و سپس کاهش سریع میزان واردات و تولید، توزیع و مصرف مواد مخدر در ایران ارائه نشد اما مشخص شد تا چه میزان در این زمینه اختلاف وجود دارد.

حال شبکه خبر سراغ این ماجرا رفته و مستندی کوتاه و جالب را در این زمینه آماده کرده است. مستندی که طی آن برخی خبرنگاران شبکه خبر به خرید مواد مخدر تحت عنوان مشتری مواد افیونی برای پارتی اقدام می‌کنند و در مقابل سراغ اشخاصی رفته که از وضعیت وخیم و جسارت فروشندگان و معتادین در مواجهه با مردم سخن می گویند و از زاویه نگاه خود، دغدغه هایشان را در این زمینه مطرح می‌کنند.

مسئولان قانون گذار و برنامه ریز و همچنین مجری نیز بخشی از اظهارنظرکنندگان در این مستند کوتاه هستند که اظهارات برخی شان بسیار جالب است، ازجمله اظهارات یکی از ایشان که تاکنون شیشه را ندیده و تاکید دارد تنها در نمایشگاه هایی که در رابطه با مواد مخدر برگزار شد، این ماده را مشاهده کرده است. این مستند این علامت سوال را برابر ذهن مخاطب قرار می دهد که آیا می توان از مسئولانی که شیشه را از پشت شیشه دیده‌اند، توقع راهکارهای عملی و زودبازده برای کاهش ابعاد فاجعه مواد مخدر داشت؟


عکس / روی جلد کتاب دائره المعارف فتنه 88 
 دفتر مرکزی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در تهران از کتاب دائره المعارف فتنه 88 رونمایی کر.



وضعیت مسکن مهر ۶ سال پس از کلنگ‌زنی


ساخت واحدهای مسکونی مهر در حالی انجام می‌شود که رییس جمهور در گزارش خود اظهار داشته که ساخت مسکن برای متقاضیان به صورت خوابگاه و در بیابان‌ها صورت گرفته که این نوع ساخت و ساز در شان مردم نیست. به گفته روحانی 43 درصد از تورم چهار سال گذشته بر گردن مسکن مهر است زیرا ساخت این واحدها منجر به تزریق پول از سوی بانک مرکزی شد. رییس دولت تدبیر و امید با اشاره به دو میلیون واحد مسکونی در حال ساخت گفت که هزینه این واحدهای مسکونی از جیب مردم تامین شده است ولی متاسفانه در این خصوص از مردم اجازه ای گرفته نشد.
با این حال وزیر راه و شهرسازی دولت یازدهم تکمیل تعهدات دولت قبل را متعهد شد و گفت واحد مسکونی جدیدی در قالب مسکن مهر ساخته نمی‌شود.




advertisement@gooya.com 

















همچنین بر اساس وعده مسولان فعلی کار ساخت واحدهای مسکن مهر در دو سال و نیم آینده به پایان می‌رسد. پروژه مسکن مهر به عنوان بزرگ ترین پروژه عمرانی مسکونی کشور در دولت نهم آغاز به کار کرد. تاکنون از دو میلیون واحد مسکونی در حال ساخت 600 هزار واحد مسکونی تکمیل و تحویل متقاضیان شده است. همچنین ساخت تعداد زیادی واحد مسکونی در شهرهای جدید پایان یافته است اما به دلیل نبود خدمات زیر بنایی و روبنایی امکان تحویل به متقاضیان وجود ندارد. عکس: پوریا پاکیزه - ایسنا

'بدون تحقیق حق حرف زدن ندارید'؛ صد و بیست سالگی مائوتسه دونگ



مجسمه طلای ۱۶ میلیون دلاری مائو در نمایشگاهی در استان گوانگدونگ
مثل هر چیز دیگر در چین، نقش مائو در این کشور مجموعه‌ای از تناقض‌هاست. او هم بزرگتر و هم کوچکتر از تصویر عظیمش در میدان معروف تیان آن من پکن است، تصویری که به نظر نمی رسد به این زودی ها پایین بیاید.
شاید علت این است که مائو بنیانگذار جمهوری خلق چین است و مردم چند پارچه و پراکنده این کشور باستانی را متحد کرده است.

درباره نویسنده

سیدنی ریتنبرگ آمریکایی در بحرانی‌ترین سال‌های چین ۳۵ سال در این کشور زندگی کرد، عضو حزب کمونیست بود و با مائو و بسیاری از رهبران ارشد حزب کمونیست دوست بود.
اما جوانان امروزی چین از جمله اعضای جوان حزب کمونیست چین چندان چیز زیادی درباره افکار، نوشته‌ها و موفقیت‌های چشمگیر و اشتباهات دهشتناک او نمی‌دانند.
ژی جین‌پنگ رئیس جمهور چین و تیم تازه‌ای که با خود به سر کار آورده هشدار داده‌اند که "مائوزدایی" به سبک روسیه باعث سردرگمی و تضعیف رژیم حاکم می‌شود، حال آنکه آنها ثبات رژیم را برای عبور از راه ناهموار اصلاحات ضروری می‌دانند.
با این حال رهبری چین ماجراجویی‌های فاجعه بار مائو از جمله "گام بزرگ به جلو" در دهه ۱۹۵۰ و "انقلاب فرهنگی" بین سال‌های ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۶ را انکار نمی‌کند.
چنین آزمایش‌های خودبزرگ‌بینانه اجتماعی، به قیمت جان ده‌ها میلیون نفر تمام شد.
البه مائو بر خلاف استالین کسی را محکوم نکرد و قصد نداشت قحطی وحشتناک چین را ایجاد کند.
اما او بخوبی آگاه بود که آزمایش اجتماعی عظیمی را به عهده گرفته که زندگی جمعیت کثیری را مختل کرده بود، و البته مطمئن هم نبود که نتیجه آن چه خواهد بود.
او در واقع در سال ۱۹۵۸ که نویسنده چپ آمریکایی، آنا لوئیز استرانگ، قصد داشت کتابی در ستایش گام بزرگ به جلو بنویسد به نوعی به این موضوع اعتراف کرد: "پنج سال دیگر برای نوشتن کتاب صبر کن"، و این توضیح را اضافه کرد که خود او نمی‌داند نتیجه چه خواهد بود.
حال سوال این است که آیا ژی در صدد احیای مائوئیسم است؟ یا بو شیلای، وزیر سابق بازرگانی و دبیرکل سابق و بدنام شده حزب کمونیست چونگ‌کینگ (یکی از مهمترین شهرهای جنوب چین از نظر تقسیمات حزب کمونیست) چنین قصدی داشت؟
"سیدنی ریتنبرگ می‌گوید حزب کمونیست تنها گروه سازمان‌دهی شده و بزرگ بود که می‌خواست چین را از فقر نجات دهد"
پاسخ منفی است.
بو صرفا می‌خواست با شعار تساوی جمعیتی نظر فقرا را جلب کند.
اما در مورد ژی، سیاست‌های اقتصادی او کاملا در جهت عکس اقتصاد مائوئیستی است اما او زیرکانه منطق دیالکتیکی مائو را برای تجزیه و تحلیل مشکلات چین و راه حل‌های فرضی آن به کار می‌گیرد و البته درباره دستاوردهای مثبت رهبری مائو هم بحث می‌کند.
و این ما را به نکته بسیار جالبی می ‌رساند، نکته ای که محققان غربی تقریبا همگی از آن غفلت کرده اند، جز چند استثنا مثل پیتر نولان استاد دانشگاه کمبریج.
نولان معتقد است فلسفه هم‌نهادی-تحلیلی (analytic/synthetic ) مائو اصیل‌ترین سلاح مخفی چین است اگرچه امروزه حتی در چین هم نادیده گرفته می شود.

مائوتسه دونگ

متولد ۲۶ دسامبر ۱۸۹۳ در استان هونان در مرکز چین
یکی از اولین اعضای حزب کمونیست چین در سال ۱۹۲۱
مائو و ده هزار نفر از کمونیست‌ها برای یافتن پایگاهی مطمئن در شمال غربی ده هزار کیلومتر راه‌پیمایی کردند که "راهپیمایی بزرگ" مشهور شد.
در پایان جنگ جهانی دوم کمونیست‌ها حمله خود به کومینتانگ به رهبری چیانگ کای شک را آغاز کردند.
مائو در سال ۱۹۴۹ تاسیس جمهوری خلق چین را اعلام کرد.
در سال ۱۹۵۸ مائو گام بزرگ به جلو، مجموعه‌ای از اصلاحات ارضی و صنعتی و جابجایی نیروی کار را به اجرا در آورد. این سیاست‌ها به همراه خشکسالی و تحریم غرب به قحطی بزرگ چین در سال‌های ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۱ منجر شد که آن را بزرگترین قحطی تاریخ می‌دانند و شمار قربانیان را تا چهل میلیون نفر تحمین می‌زنند.
مائو برای اینکه گسترش سلطه خود بر کشور، در سال ۱۹۶۶ انقلاب فرهنگی را آغاز کرد تا کشور را از "عناصر آلوده" پاک و "روحیه انقلابی" را احیا کند. نتیجه آن مرگ یک و نیم میلیون نفر و نابودی بسیاری از میراث فرهنگی چین بود.
در سال ۱۹۶۷ بسیاری از شهرهای چین در آستانه شورش بودند و مائو ارتش را برای سرکوب آنها به کار گرفت.
او ناآرامی‌ها را با موفقیت سرکوب کرد اما وضعیت سلامتی‌اش رو به وخامت می‌رفت.
مائو سال‌های بعد را صرف بهبود روابط با ژاپن، اروپا و آمریکا کرد. سفر ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا به چین در سال ۱۹۷۲ که به دیپلماسی پینگ‌پنگ معروف شد نقطه اوج این دوران بود.
مائو در سپتامبر ۱۹۷۶ درگذشت.
چین را در سپتامبر سال ۱۹۴۵ تصور کنید، زمانی که من وارد این کشور شدم.
دو حزب رقیب، حزب ملی‌گرای کومینتانگ و حزب کمونیست چین به روی هم اسلحه کشیده بودند تا در جنگ داخلی خونینی قدرت را قبضه کنند.
نیروهای ملی‌گرا تغذیه خوب داشتند و نیروهای آموزش دیده‌شان از پشتیبانی هوایی برخوردار بود، واحد تانک، توپخانه سنگین و حمل و نقل موتوری داشت و نیروهایش بسیار بیشتر از کمونیست ها بود.
کومینتانگ تمام راههای ارتباطی عمده و تمام شهرهای مهم بیرون منچوری (شمال شرقی چین) را در کنترل داشتند. آنها از حمایت عظیم آمریکا از نظر مالی و تسلیحاتی بهره‌مند بودند و برتری‌شان بی چون و چرا به نظر می رسید.
اما در طرف کمونیست‌ها چه خبر بود؟ من در نوامبر ۱۹۴۶ از یانان چهل کیلومتر پیاده طی کردم تا به بریگاد ۳۵۹ کمونیست برسم که با فرمانده‌اش وانگ ژن دوست بودم.
بریگاد ۳۵۹ در "راه‌پیمایی بزرگ" (Long March) شرکت داشت و راهی را ساخته بود که تا استان گواندونگ امتداد داشت و به ساخت پایگاه هوایی آمریکا در آنجا در جنگ جهانی دوم کمک کرده بود.
من آنها را زمانی که پای پیاده به سمت یانان راه افتاده بودند ملاقات کردم و از آنچه دیدم منقلب شدم.
جماعتی ژنده پوش و متفرق که بیشترشان نوجوان به نظر می رسیدند.
زندگی خصوصی رئییس مائو به قلم لی ژی سوی، پزشکی شخصی مائو در سال ۱۹۹۴ چاپ شد و برخی در صحت آن تردید کرده‌اند. او در این کتاب از تنبلی، بی‌توجهی مائو به بهداشت فردی، سیگارکشیدن دائم، اعتیاد به قرص خواب و روابط بسیار متعدد با زنان بویژه دختران نوجوان اشاره کرده است
در هر جوخه فقط چند نفر کفشی به پا داشتند و بقیه با علف برای خود صندل ساخته بودند.
از هر دهنفر در جوخه، پنج یا شش نفر تفنگ‌های غنیمت گرفته شده از ژاپنی ها را داشتند و بقیه چماق یا گرز به دست داشتند.
با دیدن آنها قلبم ریخت، چطور ممکن است آنها در جنگ پیروز شوند؟
اما آنها پیروز شدند، بدون دردسر چندانی. چرا؟ برای اینکه آنها تفکری برتر و علمی‌تر داشتند که به سیاستهایی مبتکرانه و بی اندازه محبوب مثل اصلاحات ارضی انجامیده بود؛ و برای اینکه تاکتیک‌هایی چند منظوره داشتند که افسران کهنه‌اندیش کومینانگ را منکوب کرد.
مورخان در چین و خارج از چین تا قرن‌ها به مطالعه نقش مائو ادامه خواهند داد اما بعید است مردم چین این چهره پراستعداد را که هم خیر عظیم ایجاد کرد و هم شر عظیم، به فراموشی بسپارند.

افشای لیست شماری از اسامی شكنجه گران ولایت سید علی ( + عکس