نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ آذر ۱۲, سه‌شنبه


در لیست اسامی کسانی که نامه سرگشاده به فرانسوا اولاند را امضا کرده اند، نام افرادی که در حکومت جمهوری اسلامی مقام داشته اند (و دارند!) و تعدادی از اعضای رده بالای سازمان "فداییان خلق – اکثریت" و "حزب توده" به چشم میخورد. قابل ذکر است که دو تشکل نامبرده از بدو تاسیس جمهوری اسلامی همواره در کنار رژیم قرار داشته اند. اسامی تعدادی از امضاکنندگان نامه به اولاند:


بابک امیر خسروی (عضو سابق حزب توده و بنیانگذار حزب دمکراتیک مردم ایران)، علی پورنقوی (سازمان اکثریت)، حمیدرضا جلایی پور (فرماندار سابق نقده و مهاباد، معاون سابق استانداری کردستان)، سعید حجاریان (از دست اندرکاران سابق وزارت اطلاعات)، محسن حیدریان (عضو سابق حزب توده، عضو کنونی حزب دمکراتیک مردم ایران)، بهروز خلیق (سازمان اکثریت)، عیسی سحرخیز (از دست اندرکاران سابق وزارت ارشاد و دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی)، مریم سطوت (سازمان اکثریت)، عباس عبدی (از رهبران سابق دانشجویان سابق حمله کننده به سفارت آمریکا و دست اندرکاران سابق دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست‌وزیری، دادستانی کل کشور و مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری)، مهدی فتاپور (سازمان اکثریت)، فرهاد فرجاد (عضو سابق حزب توده و بنیانگذار حزب دمکراتیک مردم ایران)، علی قنبری (سازمان اکثریت)، بهزاد کریمی (سازمان اکثریت)، رجبعلی مزروعی (نماینده سابق مجلس جمهوری اسلامی و از دست اندرکاران سابق وزارت ارشاد و وزارت نیرو)، امیر ممبینی (سازمان اکثریت)، عطاالله مهاجرانی (وزیر سابق ارشاد)، علی اکبر موسوی خوئینی (نماینده سابق مجلس ج.ا.)، فرخ نگهدار (سازمان اکثریت)، حسن یوسفی اشکوری (نماینده سابق مجلس ج.ا.)


.

جواهرات مفقود شده ریاست جمهوری

هدایای محمود احمدی‌نژاد در دولت های نهم و دهم، ابتدا در زیرزمین ساختمان دفتر رئیس‌جمهور نگهداری ...
به گزارش پارسینه، در روابط دیپلماتیک، رسم است که معمولاً در زمان سفر سران کشوری به کشور دیگر، کشور میزبان هدایایی را به رسم میهمان‌نوازی، تقدیم میهمان خود می‌کند. این هدایا شخصی محسوب می‌شود و مالکیت آن، برای شخص هدیه گیرنده محفوظ است.

 با آغاز حکومت جمهوری اسلامی ایران، رؤسای جمهوری، به‌جای استفاده شخصی از هدایای دیپلماتیک، آنان را به موزه‌های مختلف هدیه کردند. آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب در دوران ریاست جمهوری‌، در مجموع 446 هدیه و حجت‌الاسلام سید محمد خاتمی نیز 1750هدیه را در اختیار نهاد ریاست جمهوری قرار دادند تا در موزه‌ای به‌نام موزه هدایا در کاخ سعدآباد نگهداری شود.
در این میان، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در دوران ریاست جمهوری خود، 1134 هدیه دریافت کرد که برای نگهداری از آنها، موزه‌ای را در زادگاه خود راه‌اندازی کرد. میرحسین موسوی نیز برای مجموعه هدایای دریافتی خود در دوران نخست وزیری، موزه‌ای را در زادگاه خود تدارک دید.
هدایای محمود احمدی‌نژاد در دولت های نهم و دهم، ابتدا در زیرزمین ساختمان دفتر رئیس‌جمهور نگهداری می شد. اما بعدها مقداری از این هدایا را به نفع بهزیستی در معرض فروش قرار دادند و اطلاع دقیقی از مابقی هدایا وجود ندارد.
به گزارش پارسینه، علیرضا حبیبی، هنرمند عکاس و فیلمساز، به دعوت دفتر رئیس‌جمهور، از این هدایا عکاسی کرد تا برای تبلیغ این هدایا استفاده شود. مجموعه پیش رو، منتخب همین عکس‌ها است. عکسهای زیر توسط نشریه مکث در اختیار پارسینه قرار گرفته است.


لیست هدایای ریاست جمهوری بدین شرح است:
1-سرویس جواهرات سبزرنگ – شماره 764 – پنج قطعه:
هديه پادشاه کشور عربستان به رييس جمهوري اسلامي ايران
محل اهدا: کشور عربستان
تاریخ: 10 آذر 1386

2-سرویس جواهرات طلا – شماره 869 – پنج قطعه:
هدیه همسر رئیس جمهور کشور سودان به رییس جمهوری اسلامی ایران
محل اهدا: کشور سودان
تاریخ: 16 اردیبهشت 1387


3-سرویس جواهرات سرخ – شماره 870 – پنج قطعه:
هدیه پادشاه کشور عربستان به رییس جمهوری اسلامی ایران
محل اهدا: کشور عربستان
تاریخ: 16 اردیبهشت 1387

4-سرویس جواهرات عاج فیل – شماره 871 – پنج قطعه:
هدیه رئیس جمهور کشور سودان به رییس جمهوری اسلامی ایران
محل اهدا: کشور سودان
تاریخ: 16 اردیبهشت 1387


5-ساعت مچی مردانه جواهر نشان – شماره 879 – یک عدد:
هدیه معاون پادشاه کشور عمان به رییس جمهوری اسلامی ایران
محل اهدا: دفتر ریاست جمهوری
تاریخ: 23 اردیبهشت 1387




6-ساعت مچی زنانه جواهر نشان – شماره 880 – یک عدد:
هدیه معاون پادشاه کشور عمان به رییس جمهوری اسلامی ایران
محل اهدا: دفتر ریاست جمهوری
تاریخ: 23 اردیبهشت 1387

7-دستبند جواهر نشان – شماره 445– یک عدد:
هدیه از کشور مالزی به رییس جمهوری اسلامی ایران
محل اهدا: دفتر رياست جمهوري
تاریخ: 2 بهمن 1385

8-سکه یادبود – شماره 460 – سه عدد:
هدیه رئیس نهاد ریاست جمهوری بلاروس به رییس جمهوری اسلامی ایران
محل اهدا: دفتر ریاست جمهوری
تاریخ: 17 بهمن 1385

9- سکه یادبود – شماره 447 – یک عدد:
هدیه سران کشور کویت
سکه یادبود – شماره 460 – یک عدد:



-10-هدیه رئیس نهاد ریاست جمهوری بلاروس به رییس جمهوری اسلامی ایران
محل اهدا: دفتر ریاست جمهوری
تاریخ: 17 بهمن 1385


در مجموعه هدایای دکتر احمدی‌نژاد، می‌توان به هدایایی از خانواده‌های شهدا و مردم عادی، چندین مجلد قرآن کریم، ظروف تزئینی، توپ فوتبال، چندین شمشیر، چند تخته قالی و فرش، لباس‌های محلی ایرانی و غیر ایرانی، انگشتر، چند قبضه سلاح گرم، چند تندیس، چندین تابلوی نقاشی، چند لوح یادبود از کشور عراق که متعلق به تمدن ایران باستان است و کتاب نفیس الحشایش در مورد پزشکی سنتی اشاره کرد. 

بابا تا کی باید نان بدهد؟

بچه‌ها از ابتدا یاد می‌گیرند: بابا نان داد! این جمله چنان در مغز آنها فرو می‌رود که انگار بابا باید تا آخرین قطره خون خود سرپا بایستد و به هر قیمتی شده است.ماشین با دنده دو زوزه می‌کشد و به راهش ادامه میدهد.پیرمرد حوصله و طاقت این را ...
: ماشین با دنده دو زوزه می‌کشد و به راهش ادامه میدهد.پیرمرد حوصله و طاقت این را ندارد؛ کلاج بگیرد، دنده عوض کند و سرعت ماشین را زیاد کند.مسافرهای از نگاهش و نوع نشستن‌‌اش پشت فرمان این را می‌فهمند.پیرمرد سال‌هاست دارد با همین تاکسی مسافرکشی می‌کند.حالا تاکسی هم مثل خود او قراضه و کم تحمل شده است.

تاکسی نارنجی رنگ هم دوست دارد مثل صاحبش در خانه بماند و استراحت کند.اما پیرمرد نمی‌تواند خود را بازنشسته کند و در خانه بنشیند.او باید هر روز این تن نحیف و خسته را به خیابان بیاورد، از تاکسی قدیمی‌اش بخواهد جلوی مسافرها ترمز کند، مردم را جابجا کند، کرایه بگیرد تا امورات زندگی بچرخد.
پیرمرد دلش خوش است که دختر و پسرش دانشجو هستند و به زودی فارغ‌التحصیل می‌شوند و آن وقت است که او می‌تواند در خانه زیرسایه بچه‌هایش بنشیند و بیاساید.پدر است دیگر! دلش نمی‌آید به بچه‌هایش بگوید خسته است و دیگر تاب و توان کار ندارد.حالا وقت‌اش است که خود بچه ها که دیگر بزرگ شده‌اند، دست به کار شوند و از جیب خود ارتزاق کنند.پدر است و با خودش می‌گوید بچه‌ها چه تقصیری دارند که من دیر ازدواج کردم،‌دیر بچه‌دار شدم و جوانی و تحصیل بچه‌ها خورد به پیری من! پدر است دیگر؛ آنهم یک پدر ایرانی! دلش نمی‌آید به بچه‌ها بگوید، باید مستقل شوید...

یکی از مشکلات جامعه امروز ما عدم استقلال مالی جوانان است.بیشتر جوانان ایرانی با این تفکر زندگی می‌کنند که تا زمانی‌که در خانه پدری هستند، والدین باید مخارج آنها را تامین کنند؛ از خرج روزمره زندگی گرفته تا پول توجیبی، تا خرج درس و مدرسه.

این معضل در کلان‌شهرها بیشتر از شهرهای کوچک و روستاها خود را نشان می‌دهد.در شهرهای کوچک‌تر که مردم هنوز سنتی‌تر زندگی می‌کنند، بچه‌ها بخصوص پسرها از همان نوجوانی در کنار تحصیل حرفه‌ای را هم یاد می‌گیرند؛ مثلا در اوقات بیکاری و فراغت می‌روند، سلمانی، مکانیکی، تعویض روغنی و... یاد می‌گیرند.

آنها از این که یک فن و حرفه را در کنار تحصیل آموزش ببینند ابایی ندارند.پدر و مادر به آنها آموخته‌اند که باید مراقب روز مبادا باشند؛ شاید اتفاق رخ بدهد و آنها مجبور شوند، کار کنند.

اما تا زمانی که روز میادا نشده، پدر و مادر از آنها حمایت می‌کنند و هزینه زندگی آنها را تامین می‌کنند.این گونه بچه‌ها یاد می‌گیرند کار کنند و پول دریافت کنند.این عادت باعث می‌شود وقتی پدرها، پیر شدند، بچه‌ها کار کردن آنها را تاب نیاورند و خودشان سرکار بروند و هزینه تحصیل و بخشی از زندگی پدر و مادر و خانواده را تامین کنند.در اصل احساس مسئولیت از همان کودکی در آنها شکل می‌گیرد و در بزرگی از به عمل تبدیل می‌شود.

اما در کلان‌شهرها که زندگی سنتی در سایه زندگی مدرن قرار گرفته است و بیشتر مردم این شهرها نمی‌دانند که چگونه باید زندگی خود را بین این دو فرهنگ مدیریت کنند، بچه‌ها فقط بچه می‌مانند حتی زمانی که بزرگ می‌شوند، به سن قانونی می‌رسند،به دانشگاه می‌روند، فارغ التحصیل می‌شوند و ...

پدر و مادر وظیفه خود می‌دانند هزینه زندگی آنها را تامین کنند.پدرها تبدیل به خودپرداز‌هایی می‌شوند که باید همیشه جیبشان پر از پول باشد.ندارم و نمی‌توانم وجود ندارد.وظیفه پدر و مادر تامین زندگی بچه‌هاست.در این شرایط این جمله را بسیار می‌توان شنید: شما که نمی‌توانستید زندگی را اداره کنید چرا بچه‌دار شدید؟!

اما این سوال معمولا بی جواب می‌ماند که پدر و مادر تا چه زمانی باید هزینه زندگی بچه‌ها را تامین کنند.در کشورهای پیشرفته در همان کشورهایی که مدرن زندگی می‌کنند و بیشتر ایرانی‌ها تلاش می‌کنند از زندگی آنها تقلید کنند از همان دوره مهدکودک و دبستان به بچه‌ها آموزش داده می‌شود که باید مستقل شوند؛ پدر و مادر فقط تا سن 18 سالگی باید امورات زندگی آنها را تامین کنند و بعد از آن قانون آنها را مکلف به چنین کاری نمی‌کند.بچه ها از همان سال‌های اول زندگی می‌آموزند باید مستقل شوند.

اما در کشور ما این حرفها نه در مهد کودک گفته می‌شود، نه در مدرسه و نه حتی در دانشگاه.استقلال مالی یکی از نکته‌های مغفول مانده سیستم تربیتی و آموزشی در کشور ماست.بچه‌ها از ابتدا یاد می‌گیرند: بابا نان داد! این جمله چنان در مغز آنها فرو می‌رود که انگار بابا باید تا آخرین قطره خون خود سرپا بایستد و به هر قیمتی شده است، نان را به سفره بیاورد و  گرنه حیثیت و مردانه‌گیش دچار فروپاشی می‌شود.

بچه‌ها باید یاید بگیرند تا سن قانونی باید منتظر نان بابا باشند.باید این تفکر از ذهن بچه‌های امروز و جوانان پاک شود که پدر وظیفه دارد هزینه‌های زندگی آنها را تامین کند.پدر حامی فرزندان است.نقش حامی با نقش موظف کاملا متفاوت است.
اگر مهارت‌های زندگی به کودکان امروز آموخته شود، فردا دیگر پیرمردی را نخواهیم دید که برای ده‌شاهی کرایه  و تامین مخارج دختر و پسر دانشجویش، دنده صد تا یک غاز عوض می‌کند.
: محمود احمدی‌نژاد در نامه‌ای به حسن روحانی، از وی برای شرکت در مناظره‌ای صریح و روشنگر دعوت کرد.


 متن کامل نامه احمدی‌نژاد خطاب به روحانی به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حسن روحانی

رئیس‌محترم جمهوری اسلامی ایران

سلام علیکم

با آرزوی موفقیت برای جنابعالی و خدمتگزاران دلسوز در سراسر کشور، با آنکه اینجانب - حتی پس از شنیدن گزارش چند روز گذشته شما که بر "پایه" "انتساب عناوین غیرمنصفانه و بی‌پایه" به دولت‌های نهم و دهم شکل گرفته بود- به اقتضای مصالح کشور، بنا بر سکوت داشته و دارم، لکن به احترام تقاضاهای بی شمار گروه‌های مختلف مردم و از جمله صاحب‌نظران سیاسی و اقتصادی‌، لازم دیدم که از جنابعالی دعوت  نمایم تا در فضایی کاملاً دوستانه و صمیمی، در مناظره‌ای صریح، اصولی و روشنگر در منظر افکار عمومی، ابهامات و حقایق ناب را آنطور که هست، مورد تصدیق و تاکید قرار دهیم تا از فرصت برداشتن گام‌های بلند و استوار در مسیر روبه جلوی کشور دریغ نشود.

اینجانب با تاکید مجدد بر لزوم تحکیم‌ دوستی‌ها و حفظ وحدت و همدلی به ویژه در شرایط کنونی، این روشنگری را از جهت پاسداشت تلاش‌های گسترده، صادقانه و کم‌نظیر همکاران و کارکنان دولت در سراسر کشور و نیز قشر وسیعی از فعالان عرصه خدمت در بخش خصوصی، وظیفه خود می‌دانم، چرا که بار مسئولیت پیشرفت آتی ایران عزیز عمدتا و همچنان بر دوش این عزیزان خواهد بود. بدیهی است که جفا بر این خیل عظیم می‌تواند خسارات جبران‌ناپذیری را متوجه کشور نماید.

خدا را شاهد می‌گیرم که این دعوت نه بر اساس یک حس شخصی، بلکه بر مبنای احساس تکلیف دینی و ملی صورت می‌گیرد. وگرنه اینجانب و همکارانم در طول 8 سال مسئولیت خود، زمانی که در عین تحمل بار سنگین خدمات کم‌سابقه در جای‌جای میهن اسلامی به موازات دشمنی‌های بیگانگان، حجم کم‌نظیر ناملایمات و بی‌مهری‌های برخی در داخل را به عشق ملت بزرگ ایران به جان پذیرفتیم، امتحان خود را به نیکی پس داده‌ایم.

همچنین در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری در شرایطی که دولت دهم در فقدان نماینده‌ای از خود در رقابت‌ انتخاباتی و ما لا پاسخگویی- آماج حجم سنگین و گسترده‌ای از اتهامات و انتقادات ناروا بود- به خوبی و شایستگی به وظیفه شرعی و قانونی خود در صاینت از آرا مردم عمل کرد و با برگزاری انتخاباتی قانونی و سالم، ظرفیت بالای خود را به ظهور رساند. علاوه بر ضرورت حمایت و دفاع از تلاش‌های شبانه‌روزی نیروهای مخلص و سخت‌کوش کشور در همه حوزه‌ها و قوه‌ها، چیزی که موجب مزید نگرانی شده این است که نادیده انگاشتن ظرفیت‌ها و توانمندی‌ها و داشتن برآوردهای ناصحیح و آمارهای نادرست از وضعیت کشور چه بسا به تصمیم‌سازی‌های ناصواب در عرصه سیاسی و اقتصادی داخلی و بین‌المللی و تضعیف امید و نشاط ملی بینجامد.

از این رو با تاکید مجدد بر این دعوت به عنوان قطره‌ای از اقیانوس ملت ایران، آمادگی دارم که همه توان و تجربه خود را برای تسهیل و پیشبرد امور در خدمت دولت قرار دهم.

خادم ملت ایران


محمود احمدی‌نژاد

نگاهی به کاریکاتورهای منتشر شده در رسانه‌های آمریکایی بعد از توافق هسته ای ایران





advertisement@gooya.com 

تصویر زهرا اشراقی، نوه دختری خمینی، روی جلد نشریه فرانسوی


بدهي‌های بابك زنجاني بيش از عايدات تفاهمنامه ژنو
 
مصدق! راحت بخواب نفت ديگر «ملي» نيست
 
گزارشي از گفت و گوي «قانون» با فواد صادقي درباره معماي يك ميلياردر
 
گروه سياسي ، عليرضا شاكر- «داريم شاد و پخته می‌ميريم» مثل قورباغه آب پز . قورباغه اي بر آمده از مطالعات زيست شناختي و مشهور در بين علماي سياست و جامعه شناسي . مطالعات زیست شناختی نشان داده  که اگر قورباغه ای را در ظرفی بیندازیم و آن ظرف را با آب محیط زندگی‌اش پر کنیم و بعد آب را آرام آرام گرم کنیم قورباغه سر جایش می‌ماند و هیچ واکنشی نسبت به افزایش تدریجی حرارت (تغییر محیط) نشان نمی دهد. تا این که آب به جوش مي‌آید و قورباغه مي‌میرد. شاد و پخته مي‌میرد.
فساد و دزدي در ايران هم جامعه ما را با سرنوشتي مشابه مواجه كرده است. غمگين و متضرر از فساد اقتصادي ناظر وقايع پرسش‌برانگيز هستيم. حتي روزنامه نگاران هم چندان به سوي افشاگري روي نمی‌آورند و  از عواقب تلخ احتمالي در هراس هستند. اما در اين ميان هستند روزنامه نگاران افشاگري كه همچنان به اين‌گونه موضوعات می‌پردازند.
  سمفوني گوشخراش دزدي و فساد
دزدي و فساد جامعه را به تباهي می‌كشاند . ائمه در روايات و احاديث متعدد به لزوم پرهيز از فساد در جامعه تاكيد دارند . انقلاب اسلامی‌نيز  همواره به‌دنبال جامعه‌اي سالم و عاري از تباهي بوده‌است. رهبري انقلاب نيز طي سال‌هاي اخير بارها بر لزوم مقابله با اين ثروت ها و فساد و دزدي تاكيد كرده‌اند. با اين حال سمفوني گوشخراش دزدي و فساد همچنان در حال نواختن است . ثروت‌های بادآورده بسياري را پولدار می‌كند و پول بيت المال در جيب افرادي معدود ريخته می‌شود. افرادي كه از قضا بيشترشان هم جوان هستند و هم جوياي نام . از شهرام جزايري 29 ساله ( در زمان دستگيري ) تا مه آفريد 43 و فاضل خداداد (اعدام شده در ماجراي اختلاس مرتضي رفيق دوست ) براي كسب ثروت رشوه ها دادند و از اختلاس 123 ميلياردي (سال 1381)  تا فساد مالي 3 هزار ميلياردي ( سال 1390) . اما برخي از آن جوانان يك شبه پولدار شده هنوز به محضر عدالت كشانده نشده اند، مانند بابك زنجاني 43 ساله !؟
اين جوان هم سن و سال مه آفريد امير خسروي اما با يك تفاوت كوچك؛ بدهي بابك زنجاني ( بنا به گفته خودش ) 30 هزار ميليارد تومان است يعني دقيقا 10 برابر پرونده مه آفريد. ثروت بابك زنجاني بنا به گفته خودش 10 ميليارد دلار است . يعني بيش از 2 برابر تفاهمنامه‌اي ملي . يعني تفاهمنامه ژنو به ميزان  4 ميليارد و دويست ميليون دلار.
  تصويري مغشوش از جواني خوش تيپ
بابک زنجانی تصویری از خود ارائه مي‌دهد که نه تنها ستایش‌آمیز است بلکه مي‌تواند  الگوی جوانان کشور هم باشد. او مي‌گوید که بچه راه‌آهن است. پدرش کارمند راه آهن و از موسسان شرکت تی بی تی بوده و وضع مالی خانوادگی ایشان هم بد نیست. با اینکه تک پسر بوده ولی از زمان تحصیل در هنرستان در بازار کار کرده به‌طوری‌که قبل از سربازی حدود 100 میلیون سرمایه داشته است. در اواخر سربازی به بانک مرکزی منتقل مي‌شود و راننده مرحوم نوربخش مي‌شود. تا ورشكستگي و به زندان افتادن. رفتن به تركيه و تجارت در آنجا و بازگشت به ايران و عهده داري مبادله نفت ، طلا و ارز در سطحي بسيار عجيب و غريب. اما واقعيت اين است كه  گفته‌های بابك زنجاني چهره‌اي  مغشوش و مه آلود از جواني خوشتيپ و خوش‌خنده  به نمایش مي‌گذارد . او به طرز عجيبي از ذكر دقيق تاريخ وقايع و رويدادهاي زندگي اش طفره می‌رود تا جايي كه رضا زندي خبرنگار مجله آسمان كه يكي از تفصيلي‌ترين گفت و گوها را با بابك زنجاني داشته  در بخشي از مصاحبه خود ميلياردر جوان را مورد خطاب قرار داده و می‌گويد: « تا اینجای مصاحبه، یک نکته برایم جالب است. آقای زنجانی که کاسبی مي‌کند و کارهای بانکی بزرگ انجام مي‌دهد، آن وقت تاریخ‌های مهم زندگی اش به دقت یادش نیست! »
  افشاگري عليه آقاي ميلياردر
در 43 سالگي چگونه می‌شود به ثروتي اينچنين رسيد؟ آقاي خوش‌تيپ و بور با خنده می‌گويد : خدا خواست .  اما فقط پاي «خدا» درميان بوده؟ آيا خداوندتبارك و تعالي تنها براي بابك زنجاني خواسته است؟ وقتي اين را به فواد صادقي می‌گويم می‌خندد و  سر می‌چرخاند.
فواد صادقي، روزنامه نگار جنجالي و سردبير سايت افشاگر بازتاب و بازتاب امروز بود كه هر دوي آنها فيلتر شدند. بعد از يكي از بازداشت‌های صادقي رسانه ها مدعي شدند پاي بابك زنجاني در ميان است. خودش البته اين را تاييد يا رد نمی‌كند ولي به ماجراي تماس آقاي «ش» اشاره كرده و می‌گويد«اين آقا ابتدا خواست ما را تطميع كند ولي وقتي ناكام ماند تهديد كرد.»
فواد صادقي كه هم اكنون در اداره سايت فيلتر شده « آينده آنلاين» مشاركت دارد در ماجراي استيضاح وزير كار دولت دهم در مجلس شوراي اسلامی‌نيز اسنادي را منتشر كرد. در آن زمان احمدي ن‍‍ژاد وقتي به مدعي باج‌خواهي برادر علي لاريجاني از مرتضوي در يك پرونده شد از فردي به‌نام «ب . ز» نام برد . تا آن زمان بابك زنجاني تقريبا در حاشيه بود. ولي آن روز و در حالي‌كه هنوز احمدي نژاد در حال سخنراني بود، آينده آنلاين نام فرد مورد اشاره او را افشا كرد و به معناي واقعي بابك زنجاني را به دردسر انداخت.  او در سایت فیلتر شده بازتاب امروز نه تنها اسناد و مدارکی از برخی مسائل مالی منتشر کرد بلکه با رسانه ای کردن تصاویر بابک زنجانی در جمع اسلحه به‌دستان تصویری گانگسترگونه از وی به نمایش گذاشت. شاید یکی از دلایل سرمایه گذاری بابک زنجانی در امور فرهنگی، ورزشی و ورود به عرصه هایی مانند سینما و باشگاه‌داری زدودن چنین تصویرهايي است.
به هر حال براي تهيه اين گزارش به دفتر 50 متري صادقي رفتم، او پشت میزی که در دفاتر مشابه جای منشی است نشسته و  آب و تاب اسناد و مداركي را كه در پوشه داشت برايم نشان می‌داد و من با خود فكر می‌كردم  بابك زنجانی تنها با فروش ساعت 100 میلیون تومانی‌اش مي‌تواند دفتر کار صادقی را  معامله کند. پس او با چه اميدي به اين جدال وارد شده است.
فواد صادقي کمتر لبخند مي‌زند . بیشتر از حرف زدن سکوت مي‌کند و شمرده شمرده و به قول دکتر روحانی بلند و رسا سخن مي‌گوید.  بر عكس بابک زنجانی كه به نوشته خبرنگار آسمان ، صدایی نازک دارد و البته پر خنده و قهقهه.  البته صادقي، تا به‌حال چند بار دستگير و آزاد شده است و می‌گويد كه به اين شيوه عادت دارد و سعي می‌كند با داشتن سندهاي قوي پاسخگوي مقامات امنيتي و قضايي باشد.
  مصدق! راحت بخواب نفت ديگر «ملي» نيست
يكي از مسائل مرتبط با بابك زنجاني تغيير قانون نفت در سال 1390 است. محمد مصدق كه بعد از آن در تاريخ ايران به نامی‌ماندگار تبديل شد كه بعد از كش و قوس‌های بسيار توانست نفت، ثروت ملي ايرانيان را ملي كند . او اما خيلي زود هزينه اين خدمت خود را پرداخت و با كودتايي آمريكايي از تخت نخست وزيري پايين كشيده شد. پيرمرد به روستاي احمد آباد تبعيد شد و همانجا به استقبال مرگ رفت و بدين ترتيب دوراني نوستالژيك در تاريخ معاصر ايران رقم خورد. موقعيتي آميخته از افتخار ملي شدن نفت و آه و حسرتي از سرنوشتي تلخ براي رهبر جنبش . شايد به‌خاطر همين نگاه است كه ايراني ها هنوز هم كه هنوز است نمی‌توانند ماجراي كودتاي 28 مرداد سال 1332 را فراموش كرده و آمريكايي ها را ببخشند .
اما گويا هنوز خيلي ها خبر ندارند كه حدود 2 سال پيش براي نخستين بار نفت از انحصار ملي در آمد. آن هم كاملا قانوني و با همكاري قواي نظام. بدنبال افزايش تحريم‌های حوزه انر‌ژي بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران در گزارشی رسمی اعلام کرده است که صادرات نفت خام در سه ماهه چهارم سال ۱۳۸۹ نسبت به سه ماهه قبل از آن، هفت درصد کاهش يافته است.

 بر اساس گزارش بانک مرکزی که در هفته جاری منتشر شد، صادرات نفت خام ايران در سه ماهه چهارم سال ۱۳۸۹، با هفت درصد کاهش به زير دو ميليون بشکه در روز رسيده و رقم يک ميليون و ۹۹۵ هزار بشکه را به ثبت رسانده است. اين آمار در حالی منتشر می شود که مدير عامل شرکت ملی نفت ايران ميزان صادرات روزانه نفت خام کشور را بيش از دو ميليون و ۳۰۰ هزار بشکه در روز اعلام کرده بود. رستم قاسمي‌وزير نفت وقت هم در همان زمان تحريم‌های بين المللی عليه ايران را «فرصت بسيار مناسبی برای توسعه کشور» عنوان کرده و گفته بود «دشمنان در برنامه‌ريزی خود برای تحريم ايران در گام اول جلوگيری از فروش نفت ايران را هدف قرار دادند اما مرغوبيت نفت ايران همواره مانع از تحقق اين هدف دشمنان می‌شود.» گويا وي از برنامه مجلس براي تغيير قانون خبر داشته است.
مجلس شورای اسلامی با تصويب بخشی از لايحه بودجه در سال ۱۳۹۱ به بخش خصوصی اجازه داد تا نسبت به واردات و فروش نفت خام و فرآورده‌های نفتی اقدام کند و اينچنين بود كه اقدام افرادي مانند بابك زنجاني رخت قانون بر تن گرفت.
 زنجاني تحت حمايت كيست ؟
زنجاني در گفت‌و‌گو با آسمان از ارتباطش با‌هاشمي‌رفسنجاني سخن مي‌گويد، موضوعي كه دفتر رئيس مجمع تشخيص مصلحت آنرا تكذيب مي‌كند. اما ماجرا محدود به اين نيست روزنامه «وطن‌امروز» متعلق به بذرپاش نماينده نزديك به احمدي نژاد نيز با انتشار خبري تلويحا از ديدار بابك زنجاني و حسن روحاني خبر مي‌دهد. اين روزنامه گرچه اسمي‌از آن «مقام عاليرتبه اجرايي» نبرد ولي انتشار اين خبر از سوي برنامه 20:30 بر اين ادعا كه پاي روحاني در ميان است دامن زد. ادعايي كه هنوز از سوي دفتر رئيس جمهور تائيد يا تكذيب نشده است ! زنجاني البته سعي اش بر اين است كه بگويد چهره اي غير‌سياسي و كاملا اقتصادي است. اما آنچه او نتوانسته كتمان كند به اوج رسيدنش در دوره احمدي‌نژاد است او تنها بر اين ادعا پاي فشرده است، كه از سال‌ها قبل از احمدي‌نژاد وارد كار اقتصادي شده. همه مصاحبه‌هاي بابك زنجاني را وقتي زير و رو مي‌كنيد مي‌بينيد كه وی در دوره احمدي ن‍ژاد صفرهاي ثروت ميلياردي اش را بيشتر كرده است. اينكه رقم واقعي بدهي بابك زنجاني چقدر است و چه ميزاني از اين بدهكاري را خود او مي‌پذيرد و چه مبلغ ديگري همچنان بلاتكليف است، هنوز مشخص نيست. فواد صادقي اين پرسش را چنين پاسخ مي‌گويد: بابك زنجاني حامياني دارد. اين جريان متولد ماجراي تحريم‌هاست. به اين معنا كه بعد از افزايش دامنه تحريم‌ها و عملي شدن تحريم‌هاي بانكي و مالي تمهيداتي براي دور زدن تحريم‌ها انديشيده شد كه نوع اجراي آن فساد انگيز شد. بابك زنجاني مولود همان ايام است. او به بهانه اينكه توانايي دور زدن تحريم‌ها را دارد از امكانات بسياري بهره برده و تحت حمايت افراد مختلف قرار گرفت. صادقي از اين جريانات و نهادها و همچنين اسامي‌مرتبط نام مي‌برد و به بابك زنجاني و عقبه آن توصيه مي‌كند: بهتر است قبل از اينكه دستگاه قضايي وارد عمل شود وي پول بيت‌المال را برگرداند. او مي‌گويد: «اگر چنين نكند احتمالا فرار خواهد كرد. لذا بهتر است نهادهاي امنيتي او را تحت مراقبت ويژه قرار دهند.» اما ظاهرا فواد صادقي خوشبين است. چرا كه هنوز پاي بابك زنجاني به دادگاه كشيده نشده فردا (سه شنبه) صادقي بايد در دادگاه حاضر شود و درباره چرايي انتشار برخي مطالب عليه آقاي ميلياردر پاسخگو باشد.

 
۰۸ آذر ساعت ۱۰:۲۸
اسنادی از دریافتی میلیونی برخی از مدیران تامین اجتماعی
اسنادی از دریافتی میلیونی برخی از مدیران تامین اجتماعی
سرویس: اجتماعی
سازمان تامین اجتماعی که با هدف خدمات رسانی به اقشار کم بضاعت و بی بضاعت شکل گرفت امروز تبدیل به بنگاهی اقتصادی شده که بر اساس اسناد موجود، تنها مدیران ارشد این سازمان و در قالب پاداش های نجومی از آن منتفع می شود و آنچه نصیب کارگران به عنوان تامین کنندگان اصلی سرمایه این مجموعه می شود بدهی و ورشکستگی است.
خانه ملت؛ در حالی نوبخش رئیس جدید سازمان تامین اجتماعی کسری بودجه سازمان تامین اجتماعی را رقمی حدود 5 هزار میلیارد تومان اعلام کرده که طبق اسناد موجودی که در اختیار خبرگزاری خانه ملت قرار دارد، کمترین دریافتی مدیران کل این سازمان در شش ماهه سال 92 رقمی بالغ بر 38 میلیون تومان است.
نکته جالب توجه آنجا است در حالی‌که مدیران ارشد این مجموعه دریافت های نجومی( در قالب حقوق و پاداش) دارند هر بار که طرحی با هدف حمایت از بیمه شدگان به ویژه کارگران به صحن علنی مجلس ارایه می شود مسئولان این سازمان علم مخالفت بر افراشته و از نداشتن اعتبار سخن به میان می آورند.
البته بی قانونی ها در پرداخت پاداش به مدیران ارشد سازمان صدای نمایندگان ملت را هم در آورده به طوریکه برخی از نمایندگان مجلس در صحن علنی اعتراضاتی را نسبت به دریافت‌های چند میلیونی مدیران سازمان تامین اجتماعی مطرح کردند در این تذکرات نمایندگان اعلام کردند که لیست مبالغ دریافتی حقوق مزایا و پاداش‌های معاونان و برخی مدیران کل سازمان تامین اجتماعی در سال‌های 91 و شش‌ماه سال 92 چند میلیونی بوده است و این مهم نمونه بارزی از بی‌عدالتی در این سازمان است.
بر اساس اسنادی که در اختیار خبرگزاری خانه ملت قرار دارد متن دریافتی‌های برخی مدیران و معاونان این سازمان به این شرح است:
 
ردیف
نام و نام خانوادگی
کد پرسنلی
دریافتی کل سال 91 ریال
دریافتی کل شش ماهه 92 ریال
دریافتی میانگین سال 91 ریال
میانگین دریافتی شش ماهه سال 92
1
ن. ا
معاونت ...
1.053.704.338
555.171.529
87.808.695
92.528.588
2
م. م
معاونت ...
1.108.321.451
564.395.578
92.260.121
94.065.930
3
ع. ر
معاونت ...
949.740.588
542.855.896
79.145.049
90.475.983
4
ه. ا
معاونت ...
1.152.370.541
726.696.813
96.030.878
121.116.136
5
ش. د
مدیر کل ...
998.305.175
521.156.131
83.192.098
86.859.355
6
م. ج
مدیر کل ...
462.929.190
383.333.474
38.577.433
63.888.912
7
ع. ن
مدیر کل ...
912.596.657
486.834.833
76.049.723
81.139.139
8
ه. ف
مدیر کل ...
173.917.987
382.645.336
14.493.166
63.774.223
9
م. ر
مدیر کل ...
789.874.480
567.588.112
65.822.873
94.598.019
10
ع. پ
مدیر کل ...
582.676.480
803.727.985
66.977.332
97.112.747
11
ر. ا
مشاور مدیرعامل و مدیر کل ...
295.778.025
525.538.428
24.648.169
87.589.738
12
ب. م
مدیر کل دفتر ...
1.129.471.284
657.626.507
94.122.607
109.604.418
13
ع. ر
مشاور اجرایی مدیر عامل و معاون...
1.035.307.148
895.557.379
86.275.596
143.259.563
14
ا. پ
مدیرکل دفتر ...
681.337.235
485.675.294
56.778.103
80.945.882
15
ع. م
مدیر کل ...
841.131.054
507.245.289
70.094.255
84.540.882
16
م. ب
مدیرکل ...
268.947.829
424.433.726
22.412.319
70.738.954
 
 
در همین زمینه ایرج عبدی به خانه ملت می‌گوید: نوع پرداخت حقوق در اکثر سازمان‌ها و نهادها مانند تامین اجتماعی نجومی است و بسیاری ارقام‌ها که به برخی مدیران و معاونان داده می‌شود بر مبنای پاداش و مزایا صورت می‌گیرد .
نماینده مردم خرم‌آباد و دوره، ادامه می‌دهد: امروزه آنچه که برخی مدیران یا حتی کارکنان نهادها و سازمان‌ها زندگی خود را با آن می‌چرخانند، مبالغی است که در قالب پاداش، کارانه، حق‌الزحمه یا تشویقی به آنها پرداخت می‌شود.
وی مشکل اساسی را خلا قانونی در واریز پاداش‌های ملیونی به حساب برخی مدیران و معاونان نهادهای دولتی خواند و می‌افزاید: قانون به شیوه ای است که اجازه می‌دهد پاداش 120 میلیونی پرداخت شود درحالی که حقوق یک بیستم یا یک دهم پاداش نیست.
عضو کمیته تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی می‌گوید: برخی از مدیران از گره کور قانونی استفاده می‌کنند و پاداش‌های نجومی را برای معاونان و کارکنان خود در نظر می‌گیرد؛ به عنوان مثال هیات مدیره که تعیین کننده پاداش‌ها برای کارکنان است تصمیم به پاداش 120 میلیون تومانی برای کارکنان خود می‌گیرد و معتقد است که قانون به وی نگفته که تا چه اندازه می‌تواند مبلغی را به عنوان پاداش در اختیار کارکنان قرار دهد.
عبدی تاکید می‌کند: یکی از ضعف‌های ما این است که مبنای حقوقی در کشور بر اساس روزمزد است بدون‌شک اگر این بحث برای همه کارکنان دولت به کارمزدی تغییر یابد توانسته‌ایم منبع درستی در پرداخت‌ها ایجاد کنیم که در این صورت هم کارآمدی بالا می‌رود هم تلاش‌ها برای ارایه کار بهتر فزونی می‌یابد.
سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس بر این باور است که شاید بتوان از این تحقیق و تفحص انجام شده از سازمان تامین اجتماعی استفاده کرد و قانونی نوشت که بر اساس آن در بحث پرداختی حقوق به کارکنان دولت عدالتی ایجاد شود.
عبدی تصریح می‌کند: اکنون جزئیات تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی به پایان رسیده است و با اسناد 2،3 هزار  صفحه‌ای از این سازمان، قرار است هفته‌ آینده گزارش آن را به مجلس ارایه دهیم؛ به طور حتم اگر مجلس به آن رای دهد دادگاه به این تخلفات رسیدگی خواهد کرد.
نادر قاضی‌پور هم به این  مبالغ میلیونی برخی مدیران سازمان تامین اجتماعی معترض است و می‌گوید:متاسفانه در لیست حقوق و مزایای سازمان تامین اجتماعی مواردی مشاهده می شود مبنی بر آنکه مدیران کل حداقل 6 میلیون و 388 هزار تومان ماهیانه حقوق دریافت می کنند.
نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی بر این باور است که اخذ حقوق 10 میلیون و 960 هزار تومان و 14 میلیون تومانی برخی از این افراد که معادل حقوق یک و نیم سال یک معلم است از مواردی است که ابهام زیادی را در اذهان به جا گذاشته است.
این نماینده مردم در مجلس نهم تصریح می‌کند: باید با ارایه راه حل، از حق و حقوق کارگران دفاع شود، زیرا هر زمان طرحی برای حمایت از کارگران می‌آوریم، تامین اجتماعی می‌گوید که اعتبار نداریم در حالی که اعتبارات را برای خودشان بر می‌دارند.
آنچه مسلم است اینکه تخلفات مالی درهر سازمانی توازن مالی آن را بر هم می‌زند اما مدیران سازمان تامین اجتماعی برای فلج نشدن این سازمان ناچارند از حق کارگرانی مایه گذارند که گاهی با زحمت بسیار  حق بیمه خود را فراهم کرده و آن را به امید ارایه خدماتی بهتر در حساب این سازمان واریز می‌کنند، لذا به نظر می‌رسد رئیس جدید سازمان تامین اجتماعی پیش از آنکه بخواهد هرگونه اقدامی را در پیش گیرد بهتر است به تخلفات مالی معاونان و مدیران خود توجهی کند تا شاهد این همه بریز و بپاش در این سازمان نباشیم؛ تخلفات مالی در حالی صورت می‌گیرد که تقی نوربخش رئیس سازمان تامین اجتماعی بارها در نشست‌های خبری مختلفی از بدهی‌های و مشکلات مالی این سازمان دم می‌زند در حالی که دانسته یا ندانسته هر ماه حساب برخی مدیران و معاونان این سازمان با ارقامی چند میلیونی پر و خالی می‌شود./
گزارش از شکوفه حیدر

در«فرهنگستان هنر» چه می‌گذرد


این سخن را روی در خاصان و عام است. خصوصاً آنکه خاص الخواص است و آنانکه در پایگاه کار فرمایند تا چه پیش آید.او در هرچه فرماید و کند مصلحت مردمان نگاهدارد تا به صلاح آید آنچه به افراط و تفریط بگشته است آخر در این روزگار چه بسیارند آنها که سودشان در زیان خلق است و سلامتشان موقوف بیماری مردمانی از جنس ماست.( اینجا)
در یاد داشت اخیری که ایشان نگاشته است امید به توبه و رستگاری دیگران را درقالب شعری بیان نموده است. روی این سخن با چه کسانیست با هنرمندانی که همراه خواستها و حیات فرهنگی جامعه خودند؟ یا او سوار برموج جدید راه افتاده تا با تمسک به افکار تند روانی که در خفا آنها را مورد تمسخر قرار می دهد برای ابقا، یا دور بودن از خطر بازرسی سابقه ریاستش و مشکلات متعددی که برخلاف دوره پاک قبل از خود فراهم آورده است، ریاست پیشین فرهنگستان را نشانه رود؟ چنین نگاشتنی شائبه وعده ای در پس پرده را برای مخاطبین مطلع فراهم می آورد و نیز اینکه بر ایشان چه امری موجه و مشتبه شده که در مسند قضاوت برای دیگران، خط و رسم فلاح ورستگاری و توبه ترسیم می نمایند وبه هر قیمتی برای باقی ماندن ، آسمان را به ریسمان می بافند :
«شما به فتنه گری کام خویش می جویید
اگر به نیت احیاست یک قیام بس است
خدای را به آغوش خلق باز آیید
فلاح و توبه مهیاست والسلام بس است »
او در ادامه علت این گونه سخن گفتنش را هم شرح داده است که بیطرف بودن در دعوای بین دو گروه مسلمان باطل است و وارد شدن به این منش را هم مطابق رفتار امام حسین دانسته است! ( اینجا)
واما بعد:
آنچه بایسته وشایسته بود نه به اندک ، که به کرّات گفته ونوشته شده است، این نگاشته نیز جز روشنگری، سودایی در سر ندارد واز باب معرفت مردم پرسش هایی را مطرح می کند. باشد که ان شا الله میزان، عمل و این امانت به اهلش واگذار شود.
یک: آقای علی معلم فرهنگستان را در اوج پویایی و موفقیت در حالی تحویل گرفت که مرجعی صاحب اعتبار در فضای هنری کشور بود. درآن زمان هم نیروهایش با تجربه بودند و هم ساختمان هایش تازه و نوساز بود. مدیریت جدید مدیران و نیروهای با تجربه اش را تار و مار کرد و بجای شان کسانی گمارد که نه شان علمی و نه نسبتی با فرهنگستان هنر داشتند. از همین روی، عمر مدیرانی که منصوب شدند چند ماهی بیش نمی پائید و بطور مکرر یکی بعد از دیگری، یا عزل شده و یا اخراج می شدند. از همین روی کارکنان فرهنگستان هنر دریافتند که متاسفانه رویه کاری ایشان، مبتنی بر شک و تهمت اتهام به طرق مختلف به همه نیروها حتی آن هاییست که چندی قبل تر توسط خود با انواع القاب و تعاریف ستوده شده بوده یا منصوب شده بودند. پیامد چنین رویکردی ایجاد فضای بدبینی و نفاق گونه حاضر بر فرهنگستان است که بر هنرمندان و کارمندان فضایی تنگ و نا مناسب فراهم آورده است. عدم تمایل بسیاری از هنرمندان به ارتباط با فرهنگستان یا کاهش تعاملات فضای هنری از فرهنگستان نیز ما حصل چنین شرایطی ست.
- در باره ساختمانها مشکل به گونه ای دیگر خود را نشان می دهد سوال اینجاست که با مرکز فرهنگی و هنری آسمان در زعفرانیه چه رفتاری شد؟ چه ضرورتی داشت که سالن ها، گالریها و همچنین تاسیسات گرانبهای این مرکز را به بهانه تغییر کاربری تخریب و تبدیل به ویرانه کرده و میلیاردها تومان پول بیت المال بدون علت خرج شود و سرانجام در زیانی آشکار ناچار شوند مجددا باز با خرجی کلان آن ها را به حالت اولیه اش برگردانند. اینهمه موجب چهار سال تعطیلی و تخریب سرمایه هنگفت این ساختمان ها شد. سوای این زیان مالی آیا چهار سال تعطیلی برنامه های این مرکز فرهنگی ، خود خسارت کمی نیست؟!
- پس از انتخاب ایشان به ریاست فرهنگستان هنر مجوز تعطیلی دو موسسه مهم صبا و موسسه انتشارت متن توسط جناب آقای علی معلم صادر شد اما به اصرار معدود مدیران قدیمی، از این تصمیم شبهه برانگیز، صرف نظر گردید. اگر عملکرد همین دو موسسه باقی مانده از سالهای پیشین است نبود که امروز فرهنگستان چه چیزی برای عرضه داشت؟
دوم: قراردادهای عجیب با هزینه ها و ارقام هنگفت که هر پژوهشگر هنری می داند که این ارقام برای چنین پژوهشهایی دارای مشکل می باشد و نیز قرارداد هایی ما بین مسئولین منصوب علی معلم با فرهنگستان از جمله معاونت پژوهشی علی معلم در سال ۹۱ که در حین انجام وظیفه بیش از یک میلیارد تومان آنهم بدون ناظر علمی قرارداد بسته بود. سوای اصل این قرار داد، چه کار گروه و چه کارشناسی ، ضرورت چنین پژوهشی را تجویز کرده بود که اکنون کتابهایش در انبار است و خریداری ندارند( نمونه آن در اسناد  زیر قابل مشاهده است).
از این موارد کم نیستند که قراردادهای باارقام کلان بدون کارشناسی یا کارشناسی شبهه‌ناک صورت گرفته است که اسناد آن همگی در دست است و بخشی از آنهم البته ازسیستم شبکه داخلی فرهنگستان به طرز عجیبی پاک شده است.
سوم: ایشان که امروز دم از بیداری و حضور هنرمندان می زنند چرا همین هنرمندان را با خانه خودشان یعنی فرهنگستان هنر بیگانه کرده اند؟ آیا به دستور ایشان نبود که گروههای تخصصی با همه اهمیت و جایگاهی که داشتند تعطیل شد؟ بنابرهمین وضعیت است که برخلاف سالهای شکوفایی و نام آوری فرهنگستان تا کنون حتی یک جلسه اعضای پیوسته که متشکل از نخبگان و بزرگان هنر این کشور هستند تشکیل نشده است.
چهارم: پنج مجله تخصصی و نام آور فرهنگستان تعطیل شد و آقای علی معلم در صحبتی عجیب در ابتدای مدیریت شان گفته بودند خمیر کردن مجلات منتشره بهتر از انتشار آنهاست. این در حالیست که به باور متخصصین و اندیشمندان هنری هر پنج مجله دارای کیفیت ویژه تخصصی بودند و موجب اشتیاق فراوان اساتید و دانشجویان هنری در تولیدات فکری و عملکردی هنری می شدند، ایشان که چنین حکمی صادر کرده اند لابد جایگزین بهتری در نظر گرفته بودند . پس چرا از آن زمان تا کنون یک مجله تخصصی منتشر نشده است ؟
پنجم: به دستور آقای علی معلم هزینه های زیادی صرف ساختن یک استودیو در طبقه پنجم ساختمان ستادی و مرکزی فرهنگستان شده است. براستی چه ضرورتی وجود داشت که چنین مرکزی با این همه هزینه در ساختمانی که مناسب این کار نبود ساخته شود و بعدهم بلا استفاده بماند. آیا برای ضبط کردن چند برنامه از آقای علی معلم ، صرف اینهمه هزینه روا بود ؟
ششم: تمام برنامه های منظم بین المللی مانند دو سالانه های عکس و پوستر، کاریکاتور، خوشنویسی و… تعطیل و همچنین تمام همایش های علمی و پژوهشی بین المللی نیز در کنار همایش های ملی سراسری مانند مکتب اصفهان ، مکتب شیراز که موجب نشاطی چشمگیر در بین هنرمندان و فضاهای علمی هنری بود به امر علی معلم که اعتقادی به هیچ گونه از این فعالیت ها نداشت تعطیل گردید. در حالی این امر صورت گرفت که فقط برای همایش مکتب اول تهران ( قاجار) قریب به دویست کتاب در حوزه های مختلف تعریف و پاره ای از آنها در دست اجرا و پنجاه جلد آماده چاپ بودند.
هفتم : یکی از دلایل اعتبار یک مرکز فرهنگی هنری به گنجینه علمی و آثار هنریست که از آن خود دارد. گنجینه فرهنگستان هنر در دوره ریاست مهندس موسوی با حسن نظر ایشان و مدیریت عالی منابع حقیقتاً محدود مالی با خرید آثار متعددی از هنرمندان گذشته و معاصر، تبدیل به یکی از غنی ترین گنجینه های معتبر در سطح بین المللی شد، اما دوره ریاست جدید با توجه به اینکه بودجه بیشتری در اختیار داشته که بر حسب ارقام و اعداد تقریبا یک و نیم برابر بودجه های قبلی بوده است ، نه تنها هیچ اثری به این گنجینه اضافه نشد بلکه معاون و مشاور ایشان در بازدید از این گنجینه که شامل آثاری از هنرمندان نامدار و با جایگاه بلند داخلی و بین المللی قرن اخیرند گفته بود این آثار بی ارزش هستند و پیشنهاد فروش آنها را داده بودند.
این پرسش ها و بسیار پرسشهای دیگر همچنان پا برجاست. اهالی فرهنگ و هنر، بیش از اینکه به چنین نامه هایی توجه کنند به عملکرد و کردار افراد می نگرند آنها دوره سرشار از فعالیت و سرزندگی پیشین را با این دوره مقایسه کرده و از خود می پرسند چرا در ۴ ساله اخیر مرجعیت علمی فرهنگستان هنر به حد یک فرهنگسرا تنزل پیدا کرده است .
چند نفر در زندان قزلحصار اعتصاب غذا کرده‌اند؟ نگاهی به اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت
ایرج مصداقی

اطلاعیه ۷ آذرماه ۱۳۹۲ «دبیرخانه‌ی شورای ملی مقاومت» را می‌توان در میان اطلاعیه‌های صادر شده از سوی جریان‌های سیاسی نوبر دانست.
این اطلاعیه و نوشته‌هایی از این دست و پیام‌های صادره از سوی مریم رجوی «رئیس جمهور برگزیده مقاومت» نشان‌دهنده‌ی یک فرهنگ هم هست. فرهنگی که نه پاسخگو است و نه احترامی برای واقعیت قائل است.
در اطلاعیه صادره آمده است:‌ 
«مریم رجوی: اعتصاب غذای دو هزار زندانی و اعتراضهای خانواده های آنان به اعدامهای وحشیانه، بیانگر خواست مردم برای سرنگونی رژیمی است كه تنها با اعدام و كشتار بر سر كار است
مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران، اعتصاب غذای سه هزار زندانی در زندان قزل حصار را در اعتراض به اعدام هم‌زنجیران‌شان ستود و ایستادگی آنها را نمونه تحسین‌برانگیزی از گسترش روحیه مقاومت و اعتراض علیه رژیم ضد بشری آخوندی توصیف كرد.»
خوب است «روحیه مقاومت» فعلا از «اشرف» و «لیبرتی» به زندانیان محکوم عادی که بخشی‌شان در زمره‌ی خطرناکترین بزهکاران تلقی می‌شوند گسترش یافته است.
اعضای شورای ملی مقاومت و مواجب‌بگیران هم که برایشان صرف نمی‌کند در این مواقع چیزی بگویند. گردانندگان سایت «همبستگی ملی» و دیگر سایت‌های تابعه آنقدر در کار توطئه علیه این و آن هستند که به این امور نمی‌رسند. حتی فرصت بازنگری و تصحیح آن چه را که نشر می‌دهند ندارند. طول و عرض مقاومت‌ هم که در این مواقع به درد لای جرز می‌خورد. دریغ از یک یادآوری به سایت همبستگی ملی و شورای ملی مقاومت که زودتر «گاف‌»‌شان را تصحیح کنند. ۴ روز صبر کردم بلکه حضرات اشتباه‌شان را تصحیح کنند. حتی در این حد هم در بیش از ۵۰۰ عضو شورای ملی مقاومت و دوستداران مقاومت و ساکنان لیبرتی که به هنگام نیاز به گونه‌ای جلوه‌‌ می‌دهند که گویا از صبح تا شام پشت کامپیوتر نشسته و سایت‌های اینترنتی و نوشته‌ها را بررسی می‌کنند عقلانیت و احساس مسئولیت موجود نیست.
در مورد خبر یاد شده و این که از کجا آمده توضیح کوتاهی ضروری به نظر می‌رسد.
ابتدا «فعالین دمکراسی و حقوق بشر در ایران» تعداد اعتصاب کنندگان را فارغ از این که واقعی هست یا نه، چند روز بوده، ادامه یافته یا نه و ...؟ هزار نفر و سپس مجموعه فعالان حقوق بشر ۱۸۰۰ نفر ذکر کردند. مجاهدین که به شدت برای توجیه اعتصاب غذای لیبرتی و نمایشات مربوط به اعتصاب غذا در اروپا و آمریکا و استرالیا نیاز به تعزیه و روضه‌خوانی داشتند آن را به دو هزار و سه هزار نفر رساندند.
البته فعلا به جز شورای ملی مقاومت و خانم رجوی و اذنابشان کسی موضوع را جدی نگرفته است.
حمید اسدیان شاعر مدیحه‌ سرا پس از آن که « خانم رجوي به خانواده‌هاي زندانيان اعدام شده به ويژه مادران، همسران و فرزندان رنج‌ديده و داغدار درود فرستاد و از عموم مردم ايران به ويژه جوانان خواست به حمايت و پشتيباني همه جانبه از آنان قيام كنند»
به صحنه آمد و برای نشان‌دادن ارادتش به رهبری و «مهر تابان آزادی»، زندانیان جرائم عادی قزلحصار را که در زمره‌ی قاتلان، قاچاقچیان مواد مخدر و گاه قربانیان خطرناک اجتماع هستند «قهرمانان» جا زد و از صف مشترک آنان با ساکنان لیبرتی و «اشرف‌نشان»‌ها در اروپا و آمریکا گفت. به شعری که «برای قهرمانان اعتصاب غذا از قزلحصار تا لیبرتی و كشورهای مختلف جهان» توسط وی سروده شده توجه کنید.  
از مردم و جوانانی که قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ و اعدام‌های پس از جنبش ۸۸ باعث «قیام»‌شان نشد خواسته می شود به حمایت از زندانیان عادی و محکومان مواد مخدر و قتل و ... «قیام» کنند. دوراندیشی را ملاحظه می‌کنید؟‌
سپس سینه‌چاکان‌ ایشان فرصت را مغتنم شمرده فریبکارانه ضمن آن که خطرناکترین زندانیان عادی را که از ستم رژیم به ستوه آمده‌اند به «زندانیان سیاسی» تبدیل کردند مدعی شدند که مقاومت لیبرتی »درس پایداریست که اکنون الهام بخش 2000 زندانی سیاسی قزلحصار برای اعتصاب غذا شده است.» و آن را «روییدن اشرف در هر کران » خواندند.
تا این‌جا یکی از هرار «اشرفی» را که مسعود رجوی وعده داده بود دیدیم.