شنبه 28 فوریه 2015 توکا نیستانی
۱۳۹۳ اسفند ۱۰, یکشنبه
تجمع معلمان معترض در تهران، خوزستان و چند استان ایران
شماری از معلمان ایران در اعتراض به "تبعیض بین کارکنان دولت و کمی بودجه آموزش و پرورش" در تهران، خراسان رضوی، خوزستان و چند استان دیگر تجمع کردند.
معلمان معترض، خواستار اجرای کامل نظام و حقوق هماهنگ کارکنان دولت هستند، به این صورت که معلمان دارای مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا به اندازه سایر کارمندان دولت با مدرک مشابه حقوق بگیرند.
آنان میگویند که در مقایسه با سایر کارمندان دولت، حقوق معلمان با مدارک تحصیلی مشابه، کمتر است.
یکی از معلمان در حاشیه تجمع کرمانشاه به خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران گفته است که با وجود داشتن مدرک دکترا، حقوق او ماهانه یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان و به گفته او بسیار کمتر از حقوق سایر کارمندان دولت با مدرک مشابه است.
یکی از شعارهای اصلی معلمان معترض این بود: "ما از فرق مینالیم نه از فقر".
بعضی از معلمان هم به بودجه اختصاص داده شده به وزارت آموزش و پرورش در سال ۱۳۹۴ اعتراض دارند.
ایلنا، خبرگزاری کار ایران میگوید که به اعتقاد این معلمان در شرایطی که وزارت آموزش و پرورش با ۵ هزار میلیارد تومان کسری بودجه مواجه است، نمیتواند به نیازهای کارکنان این وزارتخانه پاسخ دهد.
محمود بهشتی لنگرودی، سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران پیشتر به ایرنا گفته بود که فرهنگیان از مجلس انتظار دارند بودجه آموزش و پرورش هم مشابه بخش سلامت و بهداشت که افزایش ۷۰ درصدی داشته، امسال افزایش یابد.
به گفته آقای لنگرودی، گرچه دولت با مشکل کاهش قیمت نفت مواجه است، اما افزایش ۱۴ درصدی حقوق فرهنگیان با تورم همخوانی ندارد و "دولت باید با جابهجایی، بخشهایی از ردیفهای بودجهای موجود را به آموزش و پرورش تزریق کند."
علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش ایران هم در واکنش به این خواستهها چند روز پیش به ایرنا گفته بود "بر اساس وعده و قولی که سازمان مدیریت و برنامهریزی برای پرداخت بودجه داده است، این وزارتخانه به معلمان اعلام کرده که معوقات آنان را پرداخت خواهد کرد."
او در عین حال گفته است که اگر قولی که داده شده عملی شود، وزارت آموزش و پرورش سعی میکند بخش عمده مطالبات را تا پایان امسال پرداخت کند.
امروز، علاوه بر تهران و خراسان رضوی و خوزستان، معلمان در شهرهای چند استان دیگر از جمله استانهای فارس، لرستان، هرمزگان، کردستان و قزوین هم تجمع کردهاند.
طرح دوفوریتی مجلس، تیرخلاص محیط زیست
طرح دوفوریتی مجلس، تیرخلاص محیط زیست
منتشرشده در فوریه 28, 2015
مازیار واحدی / تهاجم علنی علیه محیط زیست از سوی مجلس کلید خورد. یکشنبهگذشته، سوم اسفندماه، مجلسی ها با جمع آوری صد و سی امضا طرح دوفوریتی ادغام سازمان محیط زیست در وزارت کشاورزی را به مجلس بردند. آنها می خواهند مجلس این طرح را در دستور کار خودش قرار بدهد. با تصویب این طرح سازمان حفاظت از محیط زیست به زیر مجموعه ای از وزارت کشاورزی تبدیل خواهد شد. در نگاه اول به نظر می رسد این برخوردیست جناحی که از سوی مخالفان دولت سازماندهی شده است، که می تواند اینگونه هم باشد.
اما اگر از زاویه منافع مردم و محیط زیست، و نه منافع این باند یا آن جناح حکومتی به قضییه نگاه کنیم می بینیم که مسئله بسیار پیچیده تر از درگیری های جناحی و باند بازی های درون حکومتی است. محیط زیست در حال مصادره شدن است. مجلس بسیج شده تا برای حل بحران محیط زیست، کل صورت مسئله رو پاک کند. آنها می خواهند دست و پای این سازمان را در محدوده مسایل کشاورزی ببندند. نه اینکه دچار این توهم باشیم که همین الان این سازمان کارهای مهمی انجام می دهد که مثلا بعد از ادغام نمی تواند، نه. مسئله این است که ببینیم آنها از این کار چه منافعی را دنبال می کنند.
این یک اصل است. هیچ وقت نمی شود به حاکمان، مخصوصا حاکمانِ حکومتهائی که در آن دموکراسی جائی ندارد، اعتماد کرد. نگاهی به عملکرد زیست محیطی رژیم بخوبی نشان از آن دارد که تاکنون هیچ اقدام مثبتی به نفع محیط زیست صورت نگرفته است. همان گونه که در زمینه های دیگر چنین اتفاقی رخ نداده است. دو دلیل اصلی باعث شده مسئله محیط زیست به موردی برای جنگ و دعوا بین باندهای حکومتی تبدیل شود. مورد اول نگاه کالائی آنها به طبیعت به عنوان منبعی برای کسب سود بیشتر می باشد. مورد دوم هم شکل گیری مقاومت های مردمی در اعتراض به این بحران است که به اشکال گوناگون در جای جای کشور شاهد آن هستیم.
در طول بیش از سه و نیم دهه سازمانهای اقتصادی در جمهوری اسلامی به تمامی منابعی که می شد آنها را به پول نزدیک کرد دست اندازی کرده اند. در حال حاضر صنعت و تجارت به دلایل مختلف، سوددهی خود را برای آنها از دست داده است. نیروی کار کارگران، پرستاران، معلمان، فرهنگی ها و خلاصه همه آنهائی که به جز نیروی کار خود چیز دیگری برای عرضه ندارند را هم که دیگر نمی توانند از این ارزان تر بخرند. طبیعت اما منبعی است که کماکان برای آنها سود دهی دارد. آنها نمی خواهند این منبع را از دست بدهند. فروش تراکم در بحث ساختمان سازی، سدسازی ها، تجاوز به حریم سواحل، نابودکردن جنگلها به انحنای مختلف، از جاده سازی گرفته تا آتش زدن باصطلاح «غیرعمدی» جنگلها، خشکاندن تالاب ها برای استخراج نفت، واگذاری تالاب ها برای کسب درآمد و هزاران دلیل دیگر بخوبی ردپای این سازمانهای اقتصادی دولتی و خصوصی را در نابودی محیط زیست بخوبی نشان می دهند.
از سوی دیگر شاهدیم که این تهاجم به محیط زیست واکنش اعتراضی مردم را هم در پی داشته است. این واکنش ها در هر منطقه خود را به شکل خاصی نشان می دهد. اگر در ارومیه خود را به شکل اعتراض به سدسازی ها و فروش مجوز حفر چاه عمیق و در نتیجه خشکی این دریاچه نشان می دهد، در شمال کشور اعتراض به نابودی جنگلها، تعرض به مناطق ساحلی برای ساخت ویلا و واگذاری تالاب ها، در جنوب درخواست هوای سالم برای تنفس، در سیستان و بلوچستان و کرمان درخواست تامین آب برای جلوگیری از کوچ اقوام، و در اصفهان و مناطق مرکزی کمبود آب و اختصاص دادن آب موجود به صنایع آب بر مواردی هستند که مردم این مناطق را به هم نزدیک کرده و در پی جستن چاره به خیابانها کشانده است. و این برای رژیمی که برای حق مردم برای داشتن محیط زیستی سالم و هوائی پاک برای تنفس، تره هم خورد نمی کند خطرناک است.
مهم این است که ما حق نداریم از مردم بخواهیم از حق اعتراض خودشان بگذرند و از دست مارهای جهنمی به عقرب پناه ببرند. اینکه جناح های رژیم در دعواهای خود، بعضی از فسادهای بین مقامات را لو می دهند، بسیار خوب است و مردم می توانند از این افشاگری ها استفاده کنند. ولی این همه کار نیست. اگر شکل گیری نهادهای زیست محیطی مستقل و فعالیت های آنها در بین مردم توانسته این بحران را رسانه ای کند و به قول معروف کک در تنبان بالائی ها بیاندازد، پس بایستی آنها را از دستبرد این جناحها محافظت کنیم. این سازمانها تا وقتی که در کنار مردم قرار دارند و خود را در اختیار این یا آن باند حکومتی قرار نمی دهند دارای قدرت بازدارندگی بسیار بالائی هستند. فعالین زیست محیطی حق دارند که در پی گسترش این قدرت باشند. تنها به این طریق است که می توانند رژیم را مجبور کنند تا به قواعد زیست محیطی تن بدهد.
باید در مقابل طرح ادغام ایستاد تا بگوییم راه دیگری هم خارج از روابط بین باندهای حکومتی، برای بالا بردن ضریب بازدارندگی تخریب محیط زیست وجود دارد. باید در مقابل این طرح ایستاد به این دلیل ساده که ادغام، در مقابل رشد سازمانهای زیست محیطی دیوار ایجاد می کند. آنهائی که می خواهند برای حل بحران محیط زیست در چهارچوب نظام به این فرد یا آن گروه وابسته به رژیم آویزان شوند را بگذارید به اعمال خود ادامه دهند. ما را با آنها کاری نیست. ما باید، و اصلا مجبوریم از تلاشهائی که برای ایجاد تشکلهای زیست محیطی مستقل از این جناح ها صورت می گیرد حمایت کنیم. مطالبات مشخصی که این نهادها مطرح می کنند ابتکار عمل را از دست بالائی ها می گیرد. همسوئی و همگرائی نهاد ها و تشکلهای زیست محیطی حول خواستهای مشخص می تواند سدی در مقابل سیاست های مخرب رژیم ایجاد کند. در غیر این صورت در بر روی همان پاشنه خواهد چرخید. این نهادها هستند که می توانند با این تهاجهم دولتی به محیط زیست مقابله کنند. در واقع بردن طرح دوفوریتی ادغام به مجلس به شکلی نشان از این دارد که رژیم از حضور مستقل مردم در دفاع از محیط زیست احساس خطر کرده است. بوی امید به مشام می رسد.
اشتراک در:
پستها (Atom)