کلمه - پنجشنبه, ۸ بهمن, ۱۳۸۸ “یک هفته است از پسرم خبری ندارم و می ترسم او را به زندان گوهر دشت برده باشند می گویند عاشوراییها را به آنجا می برند .» کلمه: هر روز تعدادی از خانواده های بازداشت شدگان عاشورای خونین مقابل دادستانی تهران ، دادگاه انقلاب و زندان اوین تجمع می کنند . دادستانی تهران جایی شلوغ درست نزدیک بازار تهران . این خانواده ها که یک ماه از بازداشت عزیزان و فرزندان شان می گذرد نگران و چشم انتظارند و برخی حتی کوچکترین خبری از وضعیت بازداشت شدگان شان ندارند . آنها هر روز یا به دادستانی تهران می آیند یا دادگاه انقلاب یا زندان اوین . وبلاگ رای ما کجاست ،گزارش داده است: هر روز تعدادی از خانواده های بازداشت شدگان عاشورای خونین مقابل دادستانی تهران ، دادگاه انقلاب و زندان اوین تجمع می کنند . دادستانی تهران جایی شلوغ درست نزدیک بازار تهران . این خانواده ها که یک ماه از بازداشت عزیزان و فرزندان شان می گذرد نگران و چشم انتظارند و برخی حتی کوچکترین خبری از وضعیت بازداشت شدگان شان ندارند . آنها هر روز یا به دادستانی تهران می آیند یا دادگاه انقلاب یا زندان اوین . یکی از مادران که دخترش در این روز بازداشت شده و هم اکنون در بند متادون زندان اوین نگهداری می شود فریاد می زند :« صدای اذان می آید بیایید همین جا نماز را اقامه کنیم تا انقدر به ما انگ بی دینی نزنند» و دیگری با گریه می گوید :« همه بازداشت شدگان زنگ زده اند اما پسر من ۲۰ روز است که هیچ تماس تلفنی با منزل نداشته است من از نگرانی شب و روز ندارم سه بار به دادستانی تهران آمده ام تا بلکه دادم را بستانم . تماس تلفنی کوچکترین حق پسر من است. چرا به او اجازه زنگ زدن نمی دهند .» آنها بعد از اقامه نماز مقابل دادستانی تهران و جلوی چشمان حیرت زده کسانی که در بازار شلوغ رفت و آمد می کنند نمازشان را می خوانند و راهی دادگاه انقلاب در خیابان معلم می شوند بلکه در انجا اثری از عزیزان دربندشان پیدا کنند .مقابل دادگاه انقلاب هم شلوغ است . چشمان گریان مادران وپدران نگران را هرگوشه می بینی. کسانی که از زور نگرانی توان به خانه رفتن را ندارند . این بار زنی پیر به گریه می زند :« سر پل صراط جلوی کسانی را که پسرم را بی دلیل به زندان برده اند می گیرم و بازخواست شان می کنم .او فقط برای عزاداری امام حسین به خیابانها رفته بود پسر ۲۴ ساله من «چه گناهی دارد که اکنون در بند ۲۴۰ زندان اوین زندانی شده است.همانطور که حسین حق را می خواست پسر من نیز رهرو امام حسین است و حق را می خواست.” مادری هم که مدام نام محمد فرزندش را صدا می زند اشک می ریزد :”یک هفته است از پسرم خبری ندارم و می ترسم او را به زندان گوهر دشت برده باشند می گویند عاشوراییها را به آنجا می برند .» مادری دیگر می گوید چرا به ما حق ملاقات با فرزندان مان را نمی دهند و ان دیگری می گوید ای بابا !مگر نشنیده ای که می خواهند به فرزندان ما حکم بدهند بعد از حکم باید به ملاقات فکر کنیم .مادران نگران اما به این حرف ها بسنده نمی کنند و این بار راهی زندان اوین می شوند شاید آنجا بتوانند عزیزان دربندشان را ببینند . این زندگی این روزهای کسانی است که به عاشورایی ها مشهور شده اند مادرانی نگران که جایی جز دادستانی تهران ، دادگاه انقلاب و زندان اوین را نمی شناسند تا شاید ردی از فرزندان دربندشان بیابند آنها برای آزاد شدن عزیزان شان لحظه شماری می کنند و تجمع در مقابل نهادهای قانونی تنها کاری است که این روزها از دست شان بر می آید .
۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه
واکنش کروبی به شعارهای "ساختارشکن" : در صورت لزوم نیروهای نظام، برای «انقلاب، نظام و جمهوری اسلامی» با همه متحد خواهند شد
تابناک :یکی از نامزدهای معترض انتخابات ریاست جمهوری دهم تصریح کرد که در صورت لزوم نیروهای نظام، برای «انقلاب، نظام و جمهوری اسلامی» با همه متحد خواهند شد.
به گزارش «فردا»، مهدی کروبی در مصاحبه با روزنامه فایننشیال تایمز میگوید:«نیروهای دو جناح جمهوری اسلامی که دغدغه نظام اسلامی را دارند، به محض اینکه متوجه شوند، خدایی نکرده، انقلاب، نظام و جمهوری اسلامی در خطر است، با هم متحد خواهند شد.»
کروبی همچنین اظهار داشته است که این اتفاق به زودی روی خواهد داد.
وی با اشاره به سخنان چند روز پیش هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مبنی بر لزوم همکاری نیروهای معتدل دو جناح برای یافتن راه حل، ضمن تائید این سخنان تصریح میکند که «آقای هاشمی رفسنجانی به درستی گفتند که بهترین کسی که میتواند موجب حل مشکلات شود، رهبر انقلاب هستند. با آقای هاشمی موافقم.»
مهدی کروبی در واکنش به شعارهای ساختارشکن و ضدانقلابی نیز میگوید:« به نظر من، این شعارها 100 درصد اشتباه است و هیچ فایدهای ندارد.»
وی تصریح کرد که شعارهای حامیان وی باید در چارچوب نظام و قانون اساسی باشد.
رئیس مجلس ششم تاکید میکند که به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، چارچوبهای نظام و اصل ولایتفقیه پایبند است.
وی همچنین از حضور خود در راهپیمایی روز 22 بهمن نیز خبر داد.
گفتنی است مهدی کروبی چند روز پیش نیز تصریح کرده بود که پس از تنفیذ رهبر معظم انقلاب احمدینژاد را بعنوان رئیس دولت جمهوری اسلامی ایران به رسمیت میشناسد.
خشونت و ایجاد ترس؛ آخرین تیر رژیم. حربه ای که بی اثر میشود.
ژانویه 28, 2010 بدست poyandeh
خشونت و ایجاد ترس؛ آخرین تیر رژیم. حربه ای که بی اثر میشود.
نظام قرون وسطایی ولایت فقیه بطور دایم حکم قتل صادر میکند و ایرانیان را به قتل میرساند. گاه بخاطر جرم بزه کاری؛ گاه اعدام آزادی خواهان و معترضین به سیاست های سرکوب . گاه معترضین گمنام به سرکوب حقوق اجتماعی را تحت عنوان قاچاقچی یا “ارازل و اوباشَ” به قتل میرساند. گاه نویسندگان و فعالین سیاسی را بدون قبول مسئولیت و بوسیله تیم های ترور به قتل میرساند. گاه زندانیان سیاسی را بدون داشتن حکم اعدام تحت عنوان “خودکشی” یه قتل میرساند. این سیاست تازه ای در این نظام نیست. در واقع آمار قتل ها و اعدام های سیاسی در دهه اول قدرت گیری اسلام سیاسی در ایران بسیار بیشتر از آمار اعدام ها ی نظام اسلامی در دو دهه بعد آن است. اساسا توسل یه خشونت یکی از خصوصیات بارزنظام ولایت فقیه است. این رژیم بیشتر از هر نیروی خارجی در 150 سال گذشته به قتل و اعدام آزادیخواهان پرداخته.
اما آخرین اعدام ها با هدف مشخص ایجاد جو ارعاب و تلاش رژیم برای محدود کردن اعتراضات در 22 بهمن است. وحشت نظام ولایت فقیه از اوج گیری اعتراضات مردمی در هفته آینده خود را در اشکال مختلف سیاست های سرکوب، سعی در ایجاد ترس و دلسردی در میان مردم و گاه افسارگسیختگی کامل در واکنش های سیاسی نشان میدهد.
از بلوف های احمدی مقدم در باره کنترل اینترنت گرفته تا ترساندن مردم از پیامدهای سرنگونی رژیم ولایت فقیه و “خطر جنگ داخلی”. از دستگیری گسترده فعالین سیاسی گرفته تا بازی های سیاسی سران نظام. از شوهای مسخره تلویزیونی گرفته تا انواع تهدید های مستقیم و غیر مستقیم به مبارزانی که برای آزادی خود و کشورشان در تدارک هر چه گسترده تر کردن شیوه های اعتراضی برای از پا در آوردن رژیم جهل و جنایت ولایت فقیه هستند.
بزرگترین ابزار رژیم در این مرحله همان ایجاد ترس و تهدید به سرکوب است. اگرچه خامنه ای از هفته بعد از انتخابات بطور مکرر اتمام حجت نموده! اما بنظر میرسد که با تهدید و سرکوب هایی که به گزارشی بیشتر از 750 کشته در ششماه اخیر داشته نه تنها قادر به عقب راندن ایرانیان آزادی خواه نبوده. بلکه در هر مرحله شاهد عمق گرفتن جنبش بوده است.
بنظر میرسد مردم توجهی به تهدیدات و ارعاب و فریب های منتشره از سوی صدا و سیما و مطبوعات وابسته ندارند. جنبش آزادی خواهی روز به روز قدرتمندتر میشود. 50 هزار یا صد هزار نیروی انتظامی قادر به سرکوب میلیونها نفر ایرانی آزادی خواه نخواهند بود. کافی بود روز عاشورا مردم میتوانستند مسالمت آمیز راهپیمایی کنند. آنوقت 5 میلیون در تهران و میلیونها نفر در شهرستانها را مقابل خود میدیدند. آنوقت؛ آنروز کار رژیم تمام شده بود.
مقاومت مشتی بسیجی جاهل در برابر میلیونها جوان فرهیخته دانشگاهی که روز به روز با سازماندهی متشکل تر میشوند بجایی نخواهد رسید. گسترش خشونت در بدترین حالت واکنشی را به همراه خواهد داشت که نتیجه اش غرق شدن هر سرکوب گر در میان صدها ایرانی مبارز و جان به لب رسیده است.
یکایک روزهای عمومی بوسیله جنبش بالنده مردم فتح شده و فتح خواهد شد. روز قدس، روز 13 آبان؛ روز 16 آذر و عاشور، هر کدام نمایشگر عزم و گسترش همبستگی ایرانیان آزادی خواهی بودند که دیگر نمیترسند.
چرا که به خوبی دریافته اند که بهایی که بابت زندگی زیر یوغ استبداد میدهند، بمراتب سنگین تر از بهایی است که برای آزادی پرداخت میکنند. فردا 22 بهمن و سپس چهار شنبه سوری در راه است. آیا به سیزده بدر،10 اردیبهشت؛ 25 خرداد یا 18 تیر سال دیگر خواهند رسید؟
فضاهای عمومی: دانشگاهها، دبیرستانها، بازار ادارات و کارخانجات با گسترش اعتراضات به اشکال متنوع و اعتصابات در کنترل جنبش قرار خواهند گرفت. هسته های مقاومت مدنی محله ها را در اختیار خواهند گرفت و تمامی مراکز سرکوب را شناسایی خواهند نمود. مردم هر بار منسجم تر و با قدرت تر در اعتراضات شرکت خواهند کرد. سندهای جنایات هر روز بیشتر بطور وسیع در تمامی نقاط ایران بخش خواهد شد. روز به روز صفوف ملت قدرتمندتر خواهد شد. روز بروز از شمار کسانی که خواهان ادامه جنایت در برابر جنبش بر حق آزادی خواهی هستند کاسته خواهد شد.
در این میان زمزمه های سازش سران اصلاح طلب حکومتی نباید موجب نگرانی جنبش باشد. چرا که این جنبش آزادی خواهی نیست که به این افراد احتیاج دارد. در واقع قدرت جنبش آزادی خواهی محافظ این افراد در برابر وحشیگری های احتمالی بخش طالبانی نظام است. سران این نظام در عرض سی سال گذشته بوضوح نشان داده اند که برای منافع خود از سر فرزندان خود نیز نمیگذرند. اما لازم است سران اصلاح طلب این اعدام ها را با تمام قوا محکوم کنند. این قدم کوچک اما مهمی در نشان دادن همراهی آنان با جنبش در این مرحله از مبارزات بر علیه طالبان ایران است.
راه حل مهم و اساسی اما در برنامه ریزی برای گسترش وسیع و غیر متمرکز اعتراضات از امروز است. اگر بتوان قوای سرکوب را با اعتراضات پراکنده ولی گسترده از این هفته مشغول نگاه داشت، توانایی رژیم برای متمرکز کردن نیرو و برنامه ریزی برای 22 بهمن کاهش پیدا میکند.
هر روز ادامه حیات بمعنی تداوم اعدام و شکنجه فرزندان این سرزمین و نفی ابتدایی ترین حقوق انسانی ماست.
با شفاف شدن خواسته ها و سازماندهی موثر، نظام جهل و جنایت را بزیر کشیده خواهد شد.
به امید هر چه زودتر رسیدن بهار آزادی و استقرار جمهوری ایران بر اساس موازین مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر .
مادر شهید رامین رمضانی: روز خاکسپاری پسرم همزمان شد با روز تولدش!
هنوز خانواده رامین رمضانی نمی توانند این موضوع را فراموش کنند که روز تولد فرزند دلبندشان امسال با روز خاکسپاری اش مصادف شد.
سخن از رامین رمضانی است. جوانی 22 ساله و از شهدای حوادث پس از انتخابات که امسال روز تولد و خاکسپاری اش با هم برگزار شد. مادرش اشک می ریزد و از گمنامی پسرش می گوید. اینکه کمتر کسی از رامین عزیزش سخن می گوید. رامین در روز 25 خرداد ماه در تجمع مسالمت آمیز میدان آزادی به ضرب گلوله به شهادت رسید.
به گزارش " رای ما کجاست"، مادر و پدر رامین هر دو هنوز سیاهپوش و عزادارند و هرگز نمی توانند داغ از دست دادن پسر عزیزاشان را از یاد ببرند. مادر اشک می ریزد و از رامین حق طلب اش سخن می گوید. او که پس از اعلام نتایج انتخابات لحظه ای چشم بر هم نگذاشت و برای دفاع از حقش کشته شد.
مادر می گوید:«پسرم را یک شهید واقعی می دانم که برای دفاع از حقش کشته شد. او حقش را می خواست. رای اش را می خواست، پس شهید است."
رامین جوان و پرشور که یک سرباز وظیفه در شهر زابل بود. درست 4 روز قبل از شهادتش به تهران آمد. مادر او هرگز نمی تواند لحظه به لحظه روز وداع با فرزندش را از یاد ببرد. روزی که برای پسر دلبند و محبوبش غذای مورد علاقه اش را پخته بود، اما آن روز روز آخر دیدار مادر و فرزند شد. روزی که رامین با عجله از خانه بیرون رفت و هرگز هم به خانه کوچکشان باز نگشت.
پدر اشک می ریزد:« بین همه فرزندانم رامین جور دیگری بود، حق طلب و پرشور بود کسی که هرگز نمی توانست نسبت به مسائل جامعه اش بی تفاوت باشد و...»اشک اجازه ادامه سخنش را نمی دهد.
مادر از نگرانی هایش در آن روز می گوید: خیلی نگران رامین بودم، اما هرگز فکر نمی کردم که حضورش در یک تجمع به کشته شدنش بیانجامد.»
آن روز تا پاسی از شب مادر نگران دلبندش بود. تا انکه تلفن خانه به صدا آمد و مادر با خوشحالی شماره رامین را بر دستگاه تلفن دید. اما وقتی با ذوق به تلفن جواب داد ناشناسی پشت خط از مشخصات رامین گفت و اینکه جنازه اش را در یکی از بیمارستانهای شهر دیده است.
مادر رامین با هق هق گریه ادامه می دهد:«وقتی کلمه جنازه را شنیدم نقش بر
زمین شدم ...»
هر چند آن روز پس از مراجعه به بیمارستان پدر و مادر رامین جنازه اش را تحویل نگرفتند، اما این خبر تلخ حقیقت داشت و چند روز بعد در آگاهی عکسی از رامین را به پدر و مادرش نشان می دهند و درست روز تولد 22 سالگی رامین جنازه اش را به خانواده تحویل می دهند.
پدر که جنازه فرزندش را دیده سری تکان می دهد و سیمای بغض آلودش را به عکس پسرش می دوزد: «جای یک گلوله را روی سینه اش دیدم گلوله ریه و کلیه اش را از بین برده بود...» و باز اشک امانش نمی دهد.
پدر و مادر رامین از این گلایه مندند که تاکنون هیچ رسیدگی درباره پرونده رامین نشده است. آنها میگویند هرگز از خون فرزندشان نمی گذرند.
پدر رامین می گوید:« بارها در کشورمان از اجرای عدالت سخن می گویند، اما این چگونه عدالتی است که با شهروندان مسلمانش این گونه رفتار می کند؟
مادر رامین چشمهای خیسش را به نقطه ای دور دست میدوزد جائی که انگار فقط فرزند حق طلب اش را می بیند:« بین مزار ندا و رامین فقط دو سه قدم فاصله است هر وقت سر قبر ندا می روم با او حرف می زنم و می گویم ندای عزیز هر چند همه جا حرف تو است اما بدان که رامین پیشقراول تو شد و راه را برای شهادت تو باز کرد. مطمئنم که رامین از اینکه در این قطعه به خاک سپرده شده روحش شادمان است جائی که انسانهای حق طلب بر خاک خفته اند."
مادر رامین رمضانی می گوید:"پسرم آقای موسوی را خیلی دوست داشت. به او رای داد و برای دفاع از رایی که به او داده بود، در خون خود غلتید. ما آرزو داشتیم یکبار هم که شده آقای موسوی را که تبدیل به آرمان فرزند ما شده بود، از نزدیک ببینیم که ایشان به دیدن ما آمدند."
محمدرضا علیزمانی و آرش رحمانیپور اعدام شدند! ۱۱ نفر از متهمان وقايع اخير به اعدام محکوم شدند
به گزارش ایسنا:
محمدرضا علیزمانی و آرش رحمانیپور اعدام شدند!
۱۱ نفر از متهمان وقايع اخير به اعدام محکوم شدند
به گزارش ایسنا : «در پي اغتشاشات و اقدامات ضدانقلابي و ساختارشكنانه ماههاي اخير به خصوص در روز عاشورا، شعب دادگاههاي انقلاب اسلامي تهران به اتهامات تعدادي از متهمان رسيدگي و 11 نفر را به اعدام محكوم كردند.
به نقل از پايگاه اطلاع رساني دادسراي عمومي و انقلاب تهران، در همين راستا حكم دو نفر از اين تعداد به نامهاي محمدرضا عليزماني و آرش رحمانيپور كه به تاييد دادگاه تجديدنظر تهران رسيده بود سحرگاه امروز (پنج شنبه) اجرا شد و محكومان به دار مجازات آويخته شدند.
اين گزارش ميافزايد: احكام 9 نفر ديگر از محكومان اغتشاشات ماههاي اخير نيز در مرحله تجديدنظرخواهي است كه در صورت قطعيت احكام صادره، طبق مقررات نسبت به اجراي حكم اقدام خواهد شد.
اتهام محاربه و تلاش براي براندازي نظام جمهوري اسلامي و عضويت در گروهك مسلح ضد انقلابي انجمن پادشاهي ايران و گروهك تروريستي منافقين، از جمله اتهامات اين محكومان است.
افشای زمین خواری18میلیاردی مدیران دولتی
چند تن از مدیران دولتی به اتهام زمین خواری دستگیر شدند.
به گزارش خبرنگار جهان چند مدیر دولتی به همراه یك شركت خصوصی با سوء استفاده از مسئولیت خود ،اراضی دولتی را تصرف می كردند و پس از ساخت و ساز مشغول آنرا به مردم عادی می فروختند.
این مدیران دولتی با استفاده از امكانات دولتی در شهرستان سبزوار و بر خلاف ضوابط و مقررات، توانستند ۱۸ هكتار از اراضی دولتی واقع در حریم شهر را تصرف كنند . ارزش تقریبی این اراضی ۱۸۰ میلیارد ریال برآورد می شود.
این افراد اخیرا توسط مقامات قضایی و نظارتی شهرستان دستگیر شدند و در حال حاضر پرونده تخلفات آنها در حال رسیدگی است.
بی بی سی از اعدام دو تن از متهمان شرکت در تظاهرات اعتراضی
بی بی سی : دو تن از متهمان شرکت در تظاهرات اعتراضی پس از ا نتخابات ایران اعدام شده اند.
روز پنجشنبه، 28 ژانویه (8 بهمن)، خبرگزاری دانشجویان ایران - ایسنا - و چند پایگاه خبررسانی دیگر جمهوری اسلامی به نقل از دادسرای عمومی و انقلاب تهران از صدور احکام اعدام برای یازده تن از متهمان شرکت در تظاهرات عاشورا و اجرای احکام اعدام دو تن از آنان خبر دادند.
براساس این گزارش، دادسرای عمومی و انقلاب تهران با صدور بیانیه ای گفته است که "در پی اغتشاشات و اقدامات ضد انقلابی و ساختارشکنانه ماه های اخیر به خصوص در روز عاشورا، شعب دادگاه های انقلاب اسلامی تهران به اتهام تعدادی از متهمان رسیدگی و یازده نفر را به اعدام محکوم کردند."
این اطلاعیه می افزاید که احکام دو تن از این متهمان به نام های محمد رضا علی زمانی و آرش رحمانی پور که به تایید دادگاه تجدید نظر تهران رسیده بود "سحرگاه امروز (پنجشنبه) اجرا شد."
دادسرای عمومی و انقلاب افزوده است که احکام نه نفر محکومان دیگر در مرحله تجدید نظرخواهی است که در صورت قطعیت، اجرا خواهد شد.
این اطلاعیه می افزاید که "اتهام محاربه و تلاش برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و عضویت در گروهک مسلح ضد انقلابی انجمن پادشاهی ایران و گروهک تروریستی منافقین از جمله اتهامات این محکومان است."
خبر صدور احکام اعدام برای محمد رضا علی زمانی و آرش رحمانی پور به اتهام عضویت در انجمن پادشاهی ایران و فعالیت علیه رژیم جمهوری اسلامی قبلا انتشار یافته و با اعتراض شدید مدافعان حقوق بشر در سطح جهانی مواجه شده بود.
مقامات امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی سازماندهی تظاهرات بعد از انتخابات ریاست جمهوری را به دولت ها، رسانه های خارجی و گروه های مختلف نسبت داده اند و بازداشت شدگان این تجمع ها را به ارتباط با این مراکز متهم ساخته اند.
تاکنون شماری از فعالان سیاسی و مدنی، روزنامه نگاران، دانشجویان و دانشگاهیان و شرکت کنندگان در تجمع های اعتراضی بازداشت و محاکمه و به دوره های زندان محکوم شده اند.
اخیرا دادستانی تهران از محاکمه چند نفر به اتهام محاربه، که در صورت اثبات برای آن مجازات اعدام پیش بینی شده، خبر داده بود.
اتهام ارتباط با انجمن پادشاهی
آرش رحمانی پور از جمله متهمان پرونده موسوم به "انقلاب مخملین" است که در دومین جلسه محاکمات دستجمعی تلویزیونی بعد از انتخابات بحث برانگیز دهمین دوره ریاست جمهوری ظاهر شد.
در این جلسه، آقای رحمانی پور به ارتباط با تشکلی به نام انجمن پادشاهی ایران و اقدام تبلیغی علیه جمهوری اسلامی و دست داشتن ار سازماندهی تظاهرات اعتراضی متهم شد.
آرش رحمانی پور، که به گزارش رادیو و تلویزیون دولتی ایران متولد سال 1368 بود، در این محاکمه تلویزیونی به تمامی دعاوی دادستان از جمله عضویت در انجمن پادشاهی، که به گفته او یک نهاد ملیگرا و طرفدار استقرار سلطنت در ایران است، اعتراف کرد و اتهامات دیگری را هم علیه خود مطرح ساخت.
او گفت که فعالیت او عمدتا از طریق ارتباط ئی میل و اینترنتی با انجمن پادشاهی صورت می گرفته و حاوی اقدامات تبلیغی و سازماندهی تظاهرات اعتراضی بوده است هر چند به گفته وکیل مدافع آقای رحمانی پور، موکل او در فروردین ماه سال جاری و قبل از برگزاری انتخابات و در نتیجه، اعتراضات خیابانی بازداشت شده بود.
آرش رحمانی پور، مانند اکثر متهمان دادگاه های تلویزیونی، گفت که اتهامات او جای دفاع ندارد و از اقدامات خود پوزش خواست اما در ماه اکتبر، اخباری در مورد صدور حکم اعدام برای آرش رحمانی پور انتشار یافت اما رسما تایید نشد.
محمد رضا علی زمانی نیز یکی دیگر از متهمان پرونده "انقلاب مخملین" بود که در دومین جلسه محاکمات تلویزیونی حضور داشت و به عضویت در انجمن پادشاهی و فعالیت تبلیغی برای براندازی رژیم جمهوری اسلامی متهم شد.
از دیگر اتهامات آقای علی زمانی، که در کیفرخواست متولد سال 1351 معرفی شده، خروج غیرمجاز از کشور و سفر به عراق بود که در این ارتباط، اتهام تماس با ماموران آمریکایی نیز به پرونده او افزوده شده بود.
این متهم نیز به تمامی ادعاهای دادستان علیه خود اعتراف کرد و ظاهرا حکم اعدام بر این اساس برای او صادر و اجرا شده است.
در همانحال، انجمن پادشاهی ایران هر نوع ارتباطی با این افراد را به شدت تکذیب کرده است.
اگرچه بخش اصلی کیفرخواست علیه محمد رضا علی زمانی و آرش رحمانی پور به عضویت آنان در یک تشکل سیاسی غیرقانونی ارتباط داشته، اما این دو نفر نخستین کسانی هستند که، به گفته دادسرای تهران، در ارتباط با "اغتشاشات ماه های اخیر" اعدام شده اند.
مدفن سرگرد شهید سخایی در یک قبرستان قدیمی قرار داشت که در محدوده طرح زیباسازی شهرداری بود
چاقوکشان و عدهای از گروهبانهای طرفدار شاه به سرگرد سخایی حمله و او را از اتاق فرمانده لشگر به پایین پرتاب کردند و در حالیکه هنوز زنده بود فرمانده لشگر با ماشین نظامی خود از روی او رد شد. آفتاب: سرگرد محمود سخایی که به عنوان تنها شهید کودتای 28 مرداد شناخته میشود در قبرستان سید حسین کرمان به خاک سپرده شده است.او که از جانب دکتر محمد مصدق به عنوان فرمانده شهربانی کرمان منصوب شده بود، در همان مدت کوتاهی که در این سمت مشغول به فعالیت بود آزادیخواهی خود را نشان داد و همین باعث خشم فرمانده لشگر کرمان شده بود که از طرفداران شاه محسوب میشد. در روز 28 مرداد 1332 با اینکه از اوضاع کشور کاملا آگاه بود راننده خود را مرخص و پیاده در محل کارش حاضر شد و حتی در برابرافرادی که با تحریک برخی سیاسیون مخالف مصدق و فرمانده لشگر کرمان قصد کشتن او را داشتند سخنرانی کرد و از آنها خواست تن به پذیرش کودتا ندهند. مخالفان مصدق، او را با دسیسه به دفتر فرمانده لشگر کشاندند و در یک برنامه از پیش تعیین شده و پس از اینکه درخواست فرمانده لشگر کرمان برای توبه از گذشته و ابراز ارادت به شاه از سوی سرگرد سخایی رد شد، چاقوکشان و عدهای از گروهبانهای طرفدار شاه به سرگرد سخایی حمله و او را از اتاق فرمانده لشگر به پایین پرتاب کردند و در حالیکه هنوز زنده بود فرمانده لشگر با ماشین نظامی خود از روی او رد شد. این جماعت درحالیکه شعار «زنده باد شاه» سر میدادند، او را تا میدان شهر(مشتاقیه فعلی) بر زمین کشیدند و بر تیری چوبی آویزانش کردند. آن روز مردم از ترس ارتشیان و قداره به دستان نتوانستند او را رهایی دهند. شب هنگام پیرمردی به خود جرات داد تا جسد او را در قبرستان «سید حسین» کرمان به خاک بسپارد. از او کتابی با عنوان «مصدق و رستاخیز ملت» به یادگار مانده است. در تهران و برخی شهرهای ایران خیابانی به نام او نامگذاری شده است. سرگرد سخایی متولد 1298 در کاشان بود. بر سنگ قبر سرگرد سخایی نوشته شده است: «مقبره سرگرد سید محمود سخایی سرباز شهید نهضت ملی ایران رییس شهربانی منتخب دکتر مصدق در استان کرمان که در کودتای خائنانه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بدست عمال جنایتکار شاه به شهادت رسید». |
گزارش تصویری/ سرزمین مهر : دشت شقایق -
| ||
| ||
| ||
گزارش تصویری/ سرزمین مهر : دشت شقایق -2 | ||
دشت شقایق در فاصله 30 کلیومتری شهر خلخال در استان اردبیل , همه ساله در این فصل رویش شقایق ها چشم انداز زیبایی دارند . | ||
عکس/ کاووس صاد |