نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۷ فروردین ۸, پنجشنبه

به اين ۹ دليل، بوش به ايران حمله خواهد کرد محمدعلی اصفهانی

مطلبی نوشته بود عبدالباری عطوان سردبير «القدس العربی» نشريّه ی عرب زبان فلسطينی يی که در لندن منتشر و در سراسر جهان پخش می شود، در کمتر از دو ماه پيش از اين، در نشريّه اش.
در آن زمان، هنوز:
ـ جرج بوش از «جنگ جهانی سوّم» ی که قصد دارد با تجاوز به ايران به راه بياندازد، سخن نرانده بود؛
ـ اولمرت به فرانسه نيامده بود تا به گفته ی سازمان وحدت يهودی فرانسه برای صلح «موعظه ی جنگ با ايران را بخواند... و از سکّوی فرانسه برای متقاعد کردن دولت های غربی برای حمله به ايران استفاده کند» (۱)
ـ همزمان با سفر اولمرت به فرانسه، مجاهدين خلق که در حال حاضر فعال ترين جريان سياسی ايرانی هماهنگ با اسراييل و آمريکا در ماجرای حمله به ايران است، نماينده ی خود در تلويزيون نئوکان ـ اسراييلی و جنگ افروز فاکس نيوز را برای اجرای چند کنفرانس مشترک به مأموريّتی چند روزه به اروپا نياورده بود تا همراه با مسئول کميسيون خارجی «شورای مقامت» در مورد خطرات فوری و مهيبی که «جامعه ی جهانی» به خصوص آمريکا و اسراييل و سربازان آمريکايی در عراق را از سوی حکومت ايران تهديد می کند، و در مضرّات مماشاتگری های البرادعی که نهايتاً منجر به نابودی کره ی زمين در چند ماه آينده به وسيله ی بمب اتمی ملَايان خواهد شد، کنفرانس مشترک برگزار کند.
ـ آقای رجوی در پيام هفتم آبان خود، صريحاً اعلام نکرده بود که تهديد جهان، نه جنگ، بلکه «نه جنگ» است [تهديد جهان اين است که جنگ در نگيرد، نه آن که بر اثر تلاش های جنبش جهانی فريبخورده ی صلح، و لابی های رژيم، و مزدوران آن در اپوزيسيون ایرانی و اجنبيان ضد جنگ، خدای نکرده، مسأله ی حمله به ايران منتفی شود.] و نيز مژده نداده بود که جنگی که درخواهد گرفت زمينی هم خواهد بود و در آن مجاهدين حرف نهايی را خواهند زد؛ و عيره و غيره وغيره... (۲)
ـ زهرا، پزشک جوان، که گويا از فعالان جنبش ضدمردمی و رفورميستی و فريبکارانه ی «کمپين يک ميليون امضا» برای «بقای رژيم ولايت فقيه» هم بود، در ستاد امر به معروف و نهی از منکر حکومت سالوس و ريا و زر و زور و تزوير به قتل نرسيده بود؛
ـ جنبش های اجتماعی که به وسيله ی دشمنان مردم و ترکش خورده های دو خرداد و مزدوران رنگارنگ رژيم با اتکّا به نيروی توده ها و نه «پيشتازان قهرمان خلق» انجام می گيرد و خاک در چشم توده ها می پاشد، به اوج امروزی خود نرسيده بود؛
ـ علی اصغر حاج سيّد جوادی (و يا «سيّد» آنطور که، مثل خيلی از دوستانش، ما بچه های قديم کيهان او را می ناميديم) به عنوان يک «غدّار قلم به دست»، نامه ی سرگشاده يی به «منصور حلآج» زمان يعنی رييس دانشگاه کلمبيا ننوشته بود و در آن نگفته بود که ملّت ايران در مبارزه برای سرنگونی رژيم به قيّمانی مثل جنابعالی و دوستان اسراييليتان و جرج بوشتان و زندان گوانتانامويتان نيازی ندارد؛ و از همين رو علاوه بر صفت هميشگيش «عموجان فرومايه» در يک هجوم دسته جمعی و سيستماتيک و مستمر و همه جانبه، به القابی جديد از قبيل «خر پيری که می خواهد در طويله ی آخوند ها قيمت خودش را بالا ببرد» و «بيشرم و حقير و پست و مردمفروش و دلقک سياسی و بی غيرت و رذل و غنی شده در منجلاب آخوند های رذل و جانی، و مردک بی وجدان و الخ، مفتخر نشده بود که:
ادامه مطلب


هیچ نظری موجود نیست: