نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۳ آذر ۲۴, دوشنبه

تاریخ جهان، دادگاه جهان است (۹) رمانتیسم قیامی علیه هنجارهای عصر روشنگری


تاریخ جهان، دادگاه جهان است (۹)
رمانتیسم قیامی علیه هنجارهای عصر روشنگری 
 
 
آشنایی با سر فصل‌ها و نقاط عطف تاریخ جهان را با بحث پیرامون رمانتیسم Romanticism ادامه می‌دهم. جنبش فکری، ادبی و هنری که اواخر سده‌ی ۱۸ میلادی از آلمان آغاز شد، مرزهای آن کشور را درنوردید و به هر جا که نوعی نارضایتی اجتماعی وجود داشت رخنه کرد. عصری از تاریخ فرهنگ در غرب اروپا که در هنرهای تجسمی، ادبیات و موسیقی آثار خود را نشان داد.
اهمیت رمانتیسم (دوره رمانتیک) در این است که در چند قرن اخیر بزرگترین جنبشی بوده که زندگی و اندیشه دنیای غرب را دگرگون کرده‌است.
...
در گفتگوهای روزمره گاه می‌شنویم که نباید رمانتیک بود یا مثلاً به فلان موضوع بهتر است با دید رمانتیک نگاه نکنیم و از این قبیل...
 واقعش رمانتیسم بسیار فراتر از این است. حوزه‏ متاثر از این مکتب نه تنها هنر و ادبیات را در بر می‏‌گیرد بلکه تمام افکار، عقاید، ایده ‏های اجتماعی و سیاسی، جنبش‌های مذهبی و حتی اقتصاد را شامل می‌شود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
بخشهای پیشین
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
رمانتیسم، رودرروی کلاسیسیم
در سیر تفکر جامعه غربی، بعد از شکوفایی علم و ادعاهای بزرگ عصر روشنگری، دوره رمانتیسم پدیدار می‌گردد و با اما و اگر در همه چیز، ادعاهای علمی را به حوزه‌های محدود باز می‌گرداند. رمانتیسم رودرروی کلاسیسیم Classicism آن را به چالش می‌گیرد.
منظور از کلاسیسم، جنبشی است که بر آفرینش آثار هنری و ادبی با الهام از هنر باستان (یونان و روم)، و بازگشت به اصول و ارزش‌های زیبایی‌شناسی آنان تکیه داشت.
...
در تقابل با هنر کهن و کلاسیک، رمانتیسم روح هنر مدرن را نشان می‌دهد.
آیزیا برلین Isaiah Berlin آن را بزرگترین تحولی می‌داند که بشر غربی تا کنون در زندگی‌اش تجربه کرده‌است. تجربه‌ای که از جمله پیامدهایش لیبرالیسم و مدارا بود و پی بردن به نقصان‌های زندگی و نیز افزایش ادراک عقلانی‌ی ما از خویشتن.
از ارکان عمده‌ رمانتیسم گریز از محیط و زمان موجود است. ویکتورهوگو در مقدمه نمایشنامه «ارنانی» Hernani آن را «آزادی خواهی در هنر» توصیف می‌کند. 
تعریف دقیق رمانتیسم آسان نیست تنها می‌دانیم همه‏ شئون انسان غربی را تحت تاثیر خود قرار داد و اواخر قرن هیجدم و اواسط قرن نوزدهم میلادی در اروپا حرف اول را می‌زد.
امثال گوته، شیلر، هولدرلین، ویکتور هوگو، شاتو بریان، لامارتین، الکساندر پوشکین، لرمانتف، ویلیام بلیک، بتهوون، مندلسون، واگنر و... از بزرگترین هنرمندان رمانتیک به شمار می‏‌آیند.
...
رمانتیسم از اواخر قرن هجدهم - دوران پیروزی های نمایان علم - پا گرفت. در آن زمان عقل گرایی چنان بی پروا پیش تاخت که حس و شعور آدمی آن را چون دیواری در برابر خود دید. پس به ناچار کوشید تا گریزگاه هایی دیگر بیابد.
رمانتیسم انگشت بر چیزی نهاد که کلاسیسیم ناگفته رهایش کرده بود، یعنی بر آن نیروهای ناشناخته و نیز بر این واقعیت که توصیف خشک و رسمی از انسان و تفسیر به رأی امثال «الوسیوس» و «جیمز میل» و «اچ.جی.ولز» و...، از انسان، تمامیت او را بیان نمی‌کند.
...
مفهوم کثرت و بی کرانگی، از دستاوردهای رمانتیسم است. رمانتیسم به این شناخت رسید که جنبه هایی از هستی انسان، بویژه جنبه‌هایی از زندگی درونی انسان، وجود دارد که نادیده انگاشته شده و بدین ترتیب تصویر او تا حد بسیار زیادی مخدوش و بی اعتبار است.
...
متفکرین و هنرمندان رمانتیک، تأکید بیش از حد بر عقل را محدودکننده و سرکوبگر روح آدمی می‌دانستند و بر مؤلفه‌هایی چون هنر، شور، هیجان، تخیل، مضامین معنوی، مناسک، نمادها تأکید نموده، به نقش اسطوره در ساختن هویت جامعه واقف بودند. 
در میان اصحاب رمانتیک، امر خاص ارزشمندتر از امر عام بود و خاص‌بودن فرهنگ‌های بومی، تنوع و تکثر زبان‌های بشری، هویت‌های محلی و منحصربه‌فرد بودن آدمیان ستایش می‌شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
رمانتیسم، واکنشی به انقلاب صنعتی
پیدایش رمانتیسم معلول علل اجتماعی متعددی بوده است که از آن میان می‌توان به انقلاب صنعتیانگلستان، اشاره کرد. انقلاب صنعتی جدا از تاثیرات دگرگون‌ساز و مثبتش، نابودی طبیعت و محیط زیست، توسعه‏ فاصله‏ طبقاتی و استثمار و بهره‏ کشی از طبقه‏ کارگر را هم به دنبال داشت. نظم حاکم بر آن هم سود محور بود و بیش از هر چیز عواطف انسانی، آزادی و استقلال شخصیت عامه‏ مردم را خدشه دار می‌کرد. همین مساله یکی از انگیزه‏ های مبارزه اجتماعی زیر بیرق رمانتیسم بود.
رمانتیسم در واقع واکنشی بود به انقلاب صنعتی. همچنین قیامی علیه هنجارهای اشرافی، اجتماعی و سیاسی عصر روشنگری
 
رمانتیسم شیوۀ اندیشۀ جامعۀ جدید و بیان جهانبینی نسلی بود که دیگر به ارزشهای مطلق باور نداشت و نمی‌توانست هیچ ارزشی را بی آنکه دربارۀ نسبیّت آن و محدودیّت تاریخی آن بیندیشد باور کند. هر چیزی را بسته به فرض هایی تاریخی می‌دید، زیرا به عنوان قسمتی از سرنوشت شخصی خود، سقوط فرهنگ کهن و ظهور فرهنگ نو را تجربه کرده بود.
...
ایدئولوژی انقلاب فرانسه و نتیجه‌های آن هم باعث شد رمانتیسم جانی تازه بگیرد. انقلاب کبیر فرانسه دگرگونی بافت جامعه اروپایی و تبدیل آن از شکل فئودالی به بورژوایی را در پی داشت و با تأثیر عظیمی که بر روشنفکران و نویسندگان گذاشت، به پاگرفتن رمانتیسم میدان داد.
انقلاب فرانسه شکننده بودن نظم سیاسی حاکم و امکان پذیر بودن ایجاد نظامی نو و مبتنی بر آزادی و عدالت اجتماعی را آشکار ساخت و رمانتیک‌‏ها که سرشار از آرمانگرایی بودند، تحولات اجتماعی و سیاسی در فرانسه را به فال نیک گرفتند و با شور و شوق به ستایش از آن پرداختند.
فیلسوفانی نظیر یوهان فیشته و فریدریش شلینگ در باب انقلاب فرانسه به تالیف کتاب و مقالات و ایراد سخنرانی‌های مختلف پرداختند و متفکران دیگری نیز نظیر کانت و هگل به ستایش از انقلاب فرانسه و تحلیل آن توجه داشتند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
رگه‌های‌ اندیشه‌ رمانتیک همزاد بشریت‌ است‌
آثار باقی‌ مانده‌ از گذشتگان‌ ادبیات‌ جهان‌ از نظر تخیل‌ و احساس‌ (که‌ دو ویژگی‌ عمده‌ به‌ رمانتیسم شمار می‌روند) بسیار متعالی‌ هستند. در اقصی‌ نقاط‌ جهان‌ وقتی‌ آثار ادبی‌ گذشتگان‌ مورد مطالعه‌ قرار می‌گیرد، ویژگی‌های‌ رمانتیک در آثار و اشعار آنان‌ به‌ طور پراکنده‌ قابل‌ درک است.‌
...
رمانتسیم از آشنایی متفکرین غربی با دنیای شرق هم بهره گرفته‌است. چون این مسئله زمینه را برای تاکید بر جنبه‏ های راز آمیز انسانی باز کرد و این دریچه را گشود که نمی‌توان آدمی را فقط در چهارچوب عقل محصور نمود. ترجمه‏ رباعیات خیام، گلستان سعدی، شاهنامه‏ فردوسی، قصه‏ های هزار و یک شب همگی در این سالها صورت گرفت. سال ۱۷۱۱ میلادی ژان شاردن سفر نامه‏ خود را منتشر ساخت. منتسکیو نامه‏ های ایرانی را نوشت، گوته دیوان شرقی را تالیف کرد و به ستایش از حافظ پرداخت، شوپنهاور از عرفان شرق و بودا متاثر بود و بسیاری از متفکرین دیگر با تالیف سفرنامه‏ ها و ترجمه‏ کتب شرقی به تسریع این روند کمک کردند.
برخی معتقدند میراث‌ افلاطون‌ با مسیحیت‌ (که‌ آن‌ هم‌ شرقی‌ است‌) در هم‌ ریخت و با مکتب‌ نوافلاطونی‌ نیروی‌ بیشتری‌ گرفت و دوران‌ جدید رمانتیسم‌ را پدید آورد.
غیر از انقلاب صنعتی انگلستان، انقلاب کبیر فرانسه و آشنایی متفکرین غربی با دنیای شرق ـ نظریه‌ی شناخت فیشته، و یک رمان از گوته به نام «ویلهلم ماینستر» Wilhelm Meister در شکل‌گیری‌ جنبش رمانتیسم تاثیر زیادی داشته‌اند.
رمان مزبور، داستان خود تعلیم یافتگی فردی است که سرنوشت خودش را فراسوی زندگی بدون روح بورژوازی آنزمان رقم می‌زند. شرحی است از خودسازی انسانی پرتلاش و توصیف این که چگونه می‌تواند بر خویشتن مسلط شود و با اراده خود، چیزی را تغییر دهد. ضمن این که نثر گوته برای رمانتیک‌ها جذبه داشت، چون از حالت جدی، ناگهان به بیانی وجدآمیز، شاعرانه و تغزلی می‌جهید و یکباره سر از شعر درمی‌آورد و دوباره سریعاً به همان نثر آهنگین و جدّی باز می‌گشت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
اشیاء دارای مفاهیم پنهان نیز هستند
در زمینه ادبی، انتشار اشعار «اوسیان» Ossian شاعر حماسه سرای اسکاتلندی در رشد و گسترش گرایش‌های رومانتیک تأثیری بسیار داشت. همچنین اشاعه ادبیات قرون وسطی و آثار شکسپیر در اروپا، که گرایش جدیدی را در بین شعرا و نویسندگان پدید آورد و ارزش های زمانه را به چالش گرفت.
ارزش هایی نظیر:
- حفظ سلسله مراتب اجتماعی،
- حاکمیت خرد و عقل سلیم بر دنیای هنر و ادبیات،
- برگردان واژه به واژه آثار اندیشه‌ورزان یونان و روم باستان)
...
بالادهای غنایی Lyrical Ballads (منظومۀ های داستانی) «ویلیام ورد زورث» و «ساموئل کالریج»، تبلور اوج این تحول فلسفی و ادبی بود.
ورد زورث در مقدمه بالادهای غنایی انتخاب موضوعاتی را که از زندگی مردم عادی گرفته شده، و بیان این موضوعات را به زبانی ساده توصیه می‌کرد.
شاعرانی چون «جان کیتز» و «ویلیام بلیک»، نه تنها نمادها را در اشعارشان به کار می‌بردند، زمینه اشعار خود را هم از اقلیم‌های اسرارآمیز و گذشته های دور انتخاب می‌کردند و بیانی رویایی به اشعار خود می‌بخشیدند.
آنان معتقد بودند که اشیا علاوه بر خصوصیت های ظاهری خود، دارای مفاهیم پنهان نیز هستند.
شاعر انگلیسی «پرسی بیش شلی» Percy Bysshe Shelley، گفته است: «من همواره در آنچه می‌بینم به دنبال تشابه چیزی هستم که در پس اکنون و آن شیء ملموس و مادی وجود دارد.»
...
رمانتیک ها با تاکید بر اهمیت نیروی خیال، در واقع بنیاد تفکر نوکلاسیکی را که بر عقل سلیم و قوه تمییز تکیه بیش از حد داشت در هم فرو ریختند. بیهوده نیست که در بسیاری از آثار رمانتیک ها شخصیت اصلی معمولاً یک شورشی است که بر ضد شرایط حاکم عصیان می‌کند.
...
رمانتیسم تنها یک مکتبی ادبی نیست و درواقع خیزشی اجتماعی ـ سیاسی محسوب می‌شود.
نهضتی که همه صورت‌ها (فرم ها)، قواعد، قراردادها، سنتها و سایر قیود کلاسیسم را مانع درک طبیعت و لذت بردن از آن و بیان آن می‌دانست، و با قید و بندها اصلاً کنار نمی‌آمد. به احساسات و تخیل بها می‌داد و معتقد بود بر عقل تجارت پیشه فضیلت دارد. حکم می‌کرد که هنرمند نباید اسیر قیود اجتماعی و هنری باقی بماند. می‌بایست حس و فهم خویش را بیان کرده، ملاحظه هیچ چیز و هیچ کسی را نکند.
تمایز رمانتیسم به عنوان دوره ای در تاریخ ادبیات و هنر جدید، از رمانتیسم به عنوان جلوه ای از پویایی شناسی درونی مدرنیته ضروری است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
رمانتیسم نقش بسیار بزرگی در تصمیم‌گیری‌ های مردم دارد
در برابر ستمگران غالب و مغلوب که نه تنها آگاهی، بلکه همچنین ناخودآگاهی و نیمه آگاهی فرد را هم دستکاری و اداره و کنترل می‌کنند، آزادیخواهان در نقد قدرت و در ایجاد فضا و امکانات برای بسیج مردم، از حوزه رومانتیک هم بهره ‌می‌برند و باید ببرند. نمی‌توان فقط با خواست های سلبی و نفی وضع موجود و فقط مرگ بر این و مرگ بر آن، مردم را به حرکتی منسجم و طولانی کشاند. مهر، کینه، عشق، شور، ایمان، انزجار، همدردی، پریشانی، رهایی، دلتنگی، شوق، وجد و آزادگی بی واسطه عقل هم، آدمی را به عمل وا می‌دارند.
...
رمانتیسم نقش بسیار بزرگی در تصمیم‌گیری‌ های مردم دارد. به این واقعیت وقتی پی می‌بریم که جامعه خودمان را خوب بشناسیم. گاه حساسیّـت عاطفی یک قلب پرشور، ارزش بیشتری دارد تا ارزیابی‌های شتابزده و سیخکی یک به اصطلاح عاقل خونسرد. شعور سیاسی، ترکیبی از شناخت دو حوزه عقلی و رومانتیک است و بسیاری از ما از این واقعیت غافلیم.
...
اگرچه‌ نهضت‌ رمانتیسم‌ مربوط‌ به‌ اروپا است‌ اما همانطور که پیشتر گفتم حس‌ رمانتیک در سایر ملل‌ از جمله‌ شرق‌، از دیرباز وجود داشته‌‌است‌. در ایران‌ حس مزبور در اشعار شاعرانی‌ چون‌ «نیما»، «شهریار» «فروغ‌»، «نادرپور»، «رهی معیری»، «سیاوش کسرایی»، «هوشنگ ابتهاج» و... کسان دیگری که من نمی‌شناسم جلوه‌گر شده‌است.
 
رهاورد رمانتیسم‌ ادب‌ غنایی‌ است‌ و پایگاه‌ ادب‌ غنایی‌ در ادبیات‌ کهن‌ ایران‌ سبک عراقی
در سبک عراقی‌ حداکثر جلوه‌های‌ رمانتیسم‌ و ادب‌ احساس‌گرا را می‌توان یافت. (احساس‌گرایی‌، اسطوره‌ گریزی‌، جولان‌ خیال‌، توصیف‌، گرایش‌ به‌ عرفان‌ و...)
در آثار «رودکی‌»، «شهید بلخی‌»، «عنصری‌»، «فرخی‌ سیستانی‌»، «دقیقی‌» و «رابعه‌ بلخی‌» و... جلوه‌هایی‌ از شعر غنایی‌ به‌ چشم‌ می‌خورد.
...
اوج‌ رمانتیسم‌ در اشعار ایران‌ در دوره‌ بعد از مشروطیت‌ جلوه‌گر می‌شود.
اولین ترجمه‌هایی که از شاعران غرب به خصوص رمانتیک به چاپ رسید. همچنین، شکست آرمان‌های مشروطیت، زمینه‌های مساعدی برای شکل‌گیری این‌گونه تفکرات در عرصه ادبیات ایران به وجود می‌آورد.
در افکار کساني مانند جلال الدين ميرزا فرزند فتحعليشاه و يا ‏ميرزا آقا خان و ديگر روشنفکران ايراني مي‌توان رگه‌هاي نيرومند افکار رمانتيک را باز يافت.
... 
اگر این گفته «فردریش شلگل» را بپذیریم که «آن چیزی رمانتیک است که موضوع و محتوایی عاطفی و احساساتی را در شکل و صورتی تخیلی و خلاقانه به تصویر درآورد.»، آنوقت می‌توان گفت در آثار صادق هدایت، محمد حجازي، علي دشتي، حسينقلي مستعان، جواد فاضل و... هم رگه‌هايي از رمانتيک دیده می‌شود. 
رمانتیسم انقلابی در ایران با افسانه نیما، حیدربابای شهریار، سحوری میم آزرم، زمستان مهدی اخوان ثالث، شبانه احمد شاملو، منظومه آرش کمانگیر، یاد و خاطره امثال جمیله بو پاشا، رمان هایی چون «برگردیم گل نسرین بچینیم»، دفاعیه خسرو گلسرخی و شکرالله پاکنژاد و نیز، چکامه «پس از شهادت» دکتر علی شریعتی اوج می‌گیرد و البته با ابتلائات بیشماری که امثال مرتضی کیوان، محمد حنیف‌نژاد، مصطفی شعاعیان و حمید اشرف و... از سرگذراندند.
حیدربایا آغاش لارون اوجالدی
آمما حئییف، جوانلارون قوْجالدى
توْخلیلارون آریخلییب، آجالدى
کؤلگه دؤندى، گوْن باتدى، قاش قَرَلدى
قوردون گؤزى قارانلیقدا بَرَلدى
حیدر بابا درختانت قد کشید، اما دریغ که جوانانت را قد خمید. برّه‌ها را لاغری آمد پدید، ظلمت شب به روشنی چیره شد، چشمان گرگ در سیاهی خیره شد.
...
در غرب، رمانتيسم واکنشي در برابر انقلاب صنعتی و انقلاب فرانسه و خلاصه يک جريان «پسا انقلاب» بود، اما در ايران رمانتيسم سياسي بستر و زمينه ساز انقلاب شد. انقلابی که با حماسه گرايي، شهادت طلبي و ‏قهرمان گرايي (سه ويژگي رمانتيک) همراه و همنشین شد.
تکیه بر رویارویی امام حسین با دار و دسته یزید از مهمترین ویژگی‌های رمانتیسم انقلاب ایران بود. جدا از شباهت شگفت‌انگیز داستان کربلا با تراژدي سياوش، در حماسه عاشورا همه عناصر و لوازم يک ‏جنبش رمانتيک وجود داشت. 
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
رمانتیسم در ابتدای کار نوعی سبک ادبی بود
صفت رمانتیک از کلمه‏ لاتینی رمانتیکوس (Romanticus) گرفته شده‌ و ریشه‏ آن کلمه‏ رمان است که اصل آن رومانو (Romano) به معنای رومی است. رمان در صورت ابتدایی ‏اش به داستانی اطلاق می‌شد که نه به زبان لاتینی بلکه به زبانهای بومی کشورهای مختلف اروپا یا زبانهای رومیایی نوشته شده و ساختاری جدید داشته باشد به این معنا که از قوانین و مقررات کلاسیک تبعیت نکند.
درواقع انتخاب لفظ رومانتیک به این خاطر است که در قرون یازده و دوازده میلادی وسیله بیان عامه مردم زبانهای رومیائی بود و مطالبی که به این زبانها بیان می‌شد بیشتر داستانها و منظومه‌هائی بود که در آنها سرگذشت شهسواران و تلاششان برای حفظ آئین شهسواری و کارهای عجیب و اسرارآمیز آمده‌است. اینگونه داستانها در مقابل آثاری که به لاتینی نوشته می‌شد و عنوان «کلاسیک» داشت، «رمان» نام گرفت.
...
در قرن هجدهم (میلادی) سرمشق های کلاسیک و طرز بیان کلاسیک، یگانه سرمشق صحیح و محک ادب و هنر محسوب می‌شد و ادب و هنر قرون وسطی نماینده راه و رسم فکر و زندگی عصر جاهلی بشمار می‌آمد که درخور مردم با فرهنگ نمی‌تواند باشد. اما در اواخر قرن ۱۸ و دهه اول قرن ۱۹ تمایلات و زندگی فکری بکلی دگرگون شد و رمانتیست ها به صحنه آمدند که داوری عمومی را قبول نداشتند و صحبت از دو دنیای متفاوت می‌کردند. نخستین بار ادیب آلمانی فریدریش فون شلگل این دو دنیا و دستکاه ارزشی را با کلاسیک و رمانتیک از هم جدا کرد.
...
رمانتیسم در ابتدای کار نوعی سبک ادبی بود، نوعی شورش ادبی علیه قوانین عقل‏گرایانه‏‎ی مکتب کلاسیسم که مکتب جا افتاده‏ رنسانس و دوره‏ خردگرایی در اروپا محسوب می‌شد. رمانتیسم به جای تکیه بر نظم و پیروی از قواعد خشک و عقلانی از پیش تعیین شده بر عواطف و احساسات، شور و هیجان، تخیل خلاق و رها، فردیت و آزادی هنرمند تاکید می‌کرد.
اما رفته رفته این شورش از حوزه‏ ادبیات و هنر به عرصه‏ اجتماع و سیاست نیز کشیده شد و در آن زمینه ‏ها نیز روحیه‏ رمانتیسم علیه روح خردگرایی اروپای آن روزگار قد علم کرد. مردم دیگر از عقل که پس از رنسانس آن همه مدت حکومت کرده بود و از آن دسته از مکاتب ادبی که مشخصات هر کدام با دقت معین و شماره‌بندی شده‌بود، خسته شده بودند.
در این دوره در کنار عقل، به احساسات و عواطف هم اتکا می‌شد و آن چیزی زیبا و صادقانه به حساب می‏آمد که از شور و هیجان الهام گرفته باشد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
رمانتیسم فردیت و آزادی هنرمند را ارج می‌نهد
اراده‌گرایی(اینکه غیر ممکنی وجود ندارد و از پس هر مانعی می‌توان برآمد)، بازگشت به طبیعت(به اصل و طبیعت واقعی خویش) و، حرمت نهادن به فردیت، از جمله مولفه‌های رمانتیسم است.
رمانتیسم به فرد هویّت بخشید. پس از آن بود که نثر بیش از پیش شخصیّت پیدا کرد و داستان کوتاه و بلند بیش از پیش ارجمند شد. پیدایش انواع رمان‌ ازجمله رهاوردهای رمانتیسم است.
 
رمانتسیم برای احیای استقلال و آزادی فردی انسانها بیش از هر چیز بر فردیت انسان و بر تفوق عاطفه و تخیل بر عقل تاکید می‌کند. منظور، عقل تاجرپیشه است که به نام مصلحت، چشم بر حقیقت می‌پوشد.
رمانتیک‌ها البته کاوش عقلی را یکسره بیهوده نمی‌دانستند، بلکه معتقد بودند که عقل فقط نمایندهٔ جزئی از استعدادهای انسان است. آنان نیروی انسانی را شگرف‌تر از آن می‌دیدند که مقهور محض عقل باشد و معتقد بودند آگاهی به مفهوم عقل، تنها بخشی از هویت آدمی را تشکیل می‌دهد.
شکسپیر از زبان هملت گفته‌است: تفکر و تعقل (صرف) همه ما را ترسو و جبون می‌کند. عزم و اراده، هر زمان که با افکار احتیاط آمیز توأم گردد صلابت خود را از دست می‌دهد...
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
رمانتیسم گذرگاه روحیه فاشیستی می‌شود
رمانتیست‌ها به احساسات اصالت داده و آن را معنا دار می‌بینند، اما در توضیح آن ها راهی جز بیان عقلانی و منطقی نمی‌یابند. روی همین حساب تلاش می‌کنند تا با منطق، همان وجوه غیر عقلانی، را توضیح دهند!
...
نمی‌شود عقلانیت را با مکانیزم احساسات باز آفرینی کرد. آفرینش دوباره عقل بر اساس منطقی متضاد با آن، می‌تواند به سقوط تمامی ماهیت عقل به پوچی منجر شود. ماهیتی که کار اصلیش شناخت است.
از اینجا است که رمانتیسم گذرگاه روحیه فاشیستی می‌شود. بگذریم که رمانتیسم می‌تواند با سقوط‌ از تخیل‌ به‌ توهم‌ نیز، به ابتذال درغلطد.
...
چگونه رمانتیسم می‌تواند گذرگاه روحیه فاشیستی ‌شود؟
انسان رومانتیک جهان را لطیف می‌بیند، او بسیار حساس و دلسوز بوده و چه بسا حاضر است زندگی خودش را نیز فدا کند. همیشه نگران وضع دیگران و آماده از خود گذشتگی است.
این صفات به خودی پاک و زیباست ولی تهدید هم درست همین جاست.
اگر قبله و هدف نهایی این صفات مشخص نباشد فاجعه است. یعنی آن انسان پاک و دلسوزو فداکار، فقط گوش بفرمان باشد و بفرموده هر ناراستی و جفایی را توجیه کند. 
در اینصورت از دل یک چنین موجود لطیف و مهربانی، می‌تواند شمر و هند جگرخوار سر برآورَد و سر برآورده‌است.
مگر فاشیسم از سر دلسوزی در جامعه آلمان و ایتالیا و ژاپن شکل نگرفت؟ بسیاری از فاشیستها، آرمان خواه‌ترین ها بوده و هستند. اما قدم به قدم در فرآیندی کُند و چندین ساله، راهکار وصول به آرمان هایشان را ناگزیر از مسیر قدرت داشتن، پیدا می‌کنند.
...
وای به وقتی که امام و پیشآهنگ نیز، همه را نردبان و پله کان فرض کند و سیاست را به مثابه «هنر» ‌ببیند. آن وقت، همانطور که یک هنرمند با دست اندازی در مواد هنری، سعی در آفرینش یک اثر می‌کند، راهبر مربوطه نیز با کف و دف و سرود و درود دیگران و با تعریف خود به عنوان یک صانع هنری، سعی در آفرینش دوباره ی امر سیاسی و انسان ها می‌کند.
در چنین حالتی یک سوی این دوگانه، مهر و محبّت، و سوی دیگر قساوت و خشونتِ وصول به نتیجه و غایت، خواهد بود.
این دوگانه، رفت و برگشتی در روحیه انسان رومانتیک پدید می‌آورد، که منجر به ظهور یکی از این دو حالت به طور غالب در وی خواهد شد.
...
اگر به حق آزادی مخالف خویش باور نداشته باشیم، هر چقدر هم فداکار و از خودگذشته باشیم، بی تردید نتیجه خواهی فاشیستی بیشتر غالب می‌شود و این غلبه راه را به سمت از میان رفتن ذره ذره روحیه محبت آمیز پدید می‌آورد و،
اینگونه است که یک انسان پاک آرمانخواه، استحاله شده، به ضد خودش مبدل می‌شود. 


پانویس
سفرنامه ژان شاردن John Chardin
ژان شاردن در نیمه دوّم قرن هفدهم میلادی دوبار به ایران عصر صفوی مسافرت کرد و شرح مشاهدات خود را در هشت مجلّد به چاپ رسانید.
 منتسکیو، گیبون، ولتر و روسو به مشاهدات وی اهمیت می‌دادند. نظریه مشهور منتسکیو درمورد تأثیر شرایط اقلیمی بر طرز فکر و روابط اجتماعی جوامع، که در آثاری مانند نامه های ایرانی و روح القوانین طرح شده‌است، به گزارشات شاردن از ایران و هندوستان ارجاع دارد. گیبون نیز او را کنجکاو ترین سیاح دنیای جدید می‌دانست.
 رونالد فریر Ronald W. Ferrier سفرنامه شاردن (نسخه چاپ آمستردام، ۱۷۱۱)، را ترجمه و تلخیص کرده‌است.
Ronald W. Ferrier A Journey to Persia: Jean Chardin' s Portrait of a Seventeenth-Century Empire London & New York: I. B. Tauris, 1996 ISBN I 34058 465 2
 ـــــــــــــــــــــــــــــــ 
موسیقی و دوره رمانتیک
به عصر رمانتیسم دوره رمانتیک هم گفته می‌شود. دوره رمانتیک را می‌توان پایه تفکرات جهان هنر در قرون جدید دانست. یکی از مهم‌ترین دوره‌های شکوفایی ادبی در تاریخ ادبیات جهان دوران رمانتیک است.
لغت رمانتیک ابتدا برای بیان ایده های جدیدی که در هنر نقاشی و ادبیات بکار برده می‌شد مورد استفاده قرار گرفت اما پس از آغاز قرن نوزدهم موسیقیدان ها نیز از این واژه برای بیان شیوه های نوین آهنگسازی و اجرا استفاده کردند. 
شوبرت، شوپن، شومان، برامس، یوهان اشتراوس، پاگانینی، روسینی، چایکوفسکی، بیزه، وردی، واگنر، لیست، مندلسون، البنیز، دورژاک، افن باخ، سن سان، گریگ، الگار، دبوسی، موسرگسکی، ریمسکی کورساکف و مالر از موسیقیدانان مشهور دوران رمانتیک هستند.
...
به گفته صاحبنظران موسیقی کارهای آخر بتهوون (مثل سمفونی معروف شماره ۹)
Symphony No. 9 in D minor, Op. 125 /the Choral
حال و هوای رمانتیک دارند.
همچنین آثار زیر:
دانوب آبی (یوهان اشتراوس)
 The Blue Danube
دریاچه (چایکوفسکی) قو
Swan Lake
پرواز زنبور عسل (ریمسکی کورساکف)
 Flight of the Bumblebee
نکتورن شماره ۲ (شوپن)
Nocturne op.9 No.2 
سمفونی شماره ۳ (برامس)
 Symphony No. 3 in F major, Op. 90
رقص شماره ۵ مجار (برامس)
Hungarian Dance No 5 
آرایشگر شهر سویل (روسینی) The Barber of Seville
سمفونی دنیای نو (دورژاک)
 New World" Symphony No. 9"
ارفه در دوزخ (ژاک افن‌باخ)
 Orphée aux enfers
به گفته صاحبنظران، در دوره رمانتیک، موسیقی اگرچه از نظر ساختار شبیه به کارهای عصر کلاسیک بود ولی بیشتر به تم و ملودی توجه می‌شد و هارمونی هم متنوع تر بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ 
دردا که این معما شرح و بیان ندارد
این واقعیت که رمانتیسم می‌تواند گذرگاه روحیه فاشیستی هم بشود، به توضیح بیشتر نیاز دارد و از حوصله این بحث بیرون است. هر کدام ما می‌توانیم در این مورد خاطراتی را بیاد بیآوریم...
بیاد بیاوریم کسانی را که چون اشک چشم صاف و زلال بودند و برای آنچه باور داشتند، سر از پا نمی‌شناختند اما...
اما از میان همانها (همان آدم های پاک و فداکار) قابیل ها برخاستند و با اقتدا به کلاغ، برای برادر و خواهر خویش چاه و چاله کندند و به هابیل کُشی و بی مروتی روی آوردند. سپس با تزئین و تسویل عملکرد جاهلانه خویش، جفا را وفا تصور نمودند و تصور هم می‌کنند.
هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
دردا که این معما شرح و بیان ندارد
ـــــــــــــــــــــــــــــــ 
منابع
  • David Levin, History as Romantic Art, 1967
  • John Emerson, "Sir John Chardin," in Encyclopaedia Iranica, Vol. 5, pp. 773-963
  • Edward F. Kravitt, The Lied: Mirror of Late Romanticism , Yale University Press, 1996
  •  Donald M. Borchert, Encyclopedia of Philosophy
  • اشرف زاده، سید حمیدرضا، رمانتیسم‌، اصول‌ آن‌ و نفوذ آن‌ در شعر معاصر ایران‌
  • دایرة المعارف بریتانیکا، ذیل رمانتیسم
  • ثروت، منصور، مکتب رمانتیسم
  • آیزایا برلین، ریشه های رمانتیسم، ترجمه عبد الله کوثری
  • جعفری، مسعود، سیر رمانتیسم در ایران
  • قیصری، علی، گزارشی از سفرنامه شاردن
  • سید حسینی، رضا، مکتبهای ادبی
  • فردریک کاپلستون، تاریخ فلسفه
  • صلح جو، سپیده، بر همه چیز کتابت بُوَد مگر بر آب...
  • خواجات، بهزاد، رمانتیسم ایرانی
  • ژان لوک نانسی و فیلیپ لاکولابارت، تئوری ادبیات در رمانتیسم آلمانی،
  • حیدریان، محسن، رمانتیسم ایرانی
  • مارتین تراوِرس، ادبیات اروپایی، از رمانتیسم تا پست مدرنیسم
  • والاس براك وي و هربرت واينستاك، مردان موسيقي
  • ای دبلیو لاک، موسیقی و نهضت رمانتیک در موسیقی
  • ژاک بارزون، کلاسیک، رومانتیک و مدرن
  • ویکی‌پدیا، موسیقی رمانتیک
  • هوشنگ کامکار، موسیقی کلاسیک و رمانتیک 
  • وطن آبادی، کامران، نگاهی به موسیقی رمانتیک
  • مقالات تاریخی و علمی در مورد رمانتیسم
... 

هیچ نظری موجود نیست: