نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ تیر ۶, پنجشنبه

امه سزر و آندره برتون: دو رنگ، یک صدا



امه سزر و آندره برتون: دو رنگ، یک صدا


بزرگداشت صدمین سالگی امه سزر در قبرستان لاژویو در مارتینیک
گرچه دوران تفکرات امه سزر، به ویژه عقاید تند و تیزش درباره استعمار، گذشته و نسل جدید کشورهای استقلال‌یافته هم نقدهایی به آثار این شاعر، نمایشنامه‌نویس و سیاستمدار سیاه‌پوست وارد می‌کنند، اما تقریبا بزرگداشت صدسالگی امه سزر در اغلب کشورهای جهان در حال برگزاری است.
امسال در مارتینیک – جزیره‌ای که امه سزر ۲۶ ژوئن ۱۹۱۳ در آن به دنیا آمد و سال ۲۰۰۸ در آن درگذشت - دفتر کارش به موزه‌ تبدیل شد و روز ۲۶ ژوئن از سوی ژان مارک ارو، نخست وزیر فرانسه افتتاح شد.
همزمان در پاریس، فرانسوا اولاند، رییس جمهور فرانسه، هم با حضور در مقابل لوح یادبودی که دو سال پیش برای امه سرز در پانتئون نصب شد، به یکی از خالقان تعبیر «سیاه‌وارگی» ادای احترام کرد.
اولاند گفت که امه سرز با کلماتش به عنوان شاعر، و رفتارش به عنوان سیاستمدار، علیه «برده‌داری»، «استعمار» و «وحشیگری» مبارزه کرد.

امه سزر در ایران


در مطرح شدن نام امه سزر در ایران، بیش از همه علی شریعتی نقش داشت که این شاعر و سیاستمدار مبارز را یکی از «پیامبران قرن بیستم» خواند. روشنفکرانی مثل مصطفی رحیمی نیز در کتاب‌هایی چون «کشتار عام» مقالات سزر را به فارسی ترجمه کرده و درباره او نوشته‌اند.
اما در میان آثار ادبی امه سزر، نمایشنامه‌های وی بیش از اشعارش بخت ترجمه شدن داشته‌اند. منوچهر هزارخانی، که سه نمایشنامه از آثار امه سزر را ترجمه کرده، در گفت‌وگویی گفته است که درک مفاهیمی که سزر در شعرش تصویر می‌کند، کار چندان آسانی نیست.
با این حال، علاوه بر ترجمه نخستین کتاب شعر امه سزر «دفتر بازگشت به زادبوم»، کتاب‌ها، مقالات و گفت‌وگوهایی نیز درباره مضمون و سبک اشعار این شاعر، در نشریات مختلف فارسی، از جمله کتاب زمان به چاپ رسیده است.
همچنین شهرداری پاریس قسمتی از کناره رود سن در منطقه یک این شهر را به اسم امه سزر نامگذاری، و مجلس فرانسه نیز قطعنامه‌ای در بزرگداشت این نماینده مجلس در سال‌های ۱۹۴۵ تا ۱۹۹۳ صادر کرد.
علاوه بر شهرهای مختلف فرانسه، در لندن، بروکسل، نیویورک، واشنگتن، جزایر کارائیب، داکار (سنگال) و برخی دیگر از شهرهای جهان، نشست‌ها، جشنواره‌‌ها و نمایشگاه‌هایی برای امه سزر برپا شده و فیلم‌هایی درباره او به نمایش درآمده است.

امه سزر و نفی بردگی فرهنگی

امه سزر در آثارش به ویژه در «خطابه‌ای درباره استعمار»، بی‌ هیچ ملاحظه‌ای به اروپا و آمریکا حمله و غرب را به برکندن «ریشه گوناگونی‌ها» متهم می‌کند. او در رفتارهای سیاسی‌اش نخواست قالبی به خود بگیرد و حتی از حزب کمونیست جدا شد: «می‌خواهم که مارکسیسم و کمونیسم در خدمت ملت‌های سیاه‌‍پوست باشند، نه ملت‌های سیاه‌‍پوست در خدمت مارکسیسم و کمونیسم.»
علاوه بر سیاست، امه سزر در ادبیات نیز جزو کسانی بود که هرگونه «بردگی فرهنگی» را رد می‌کردند و با خشم و قاطعیت، خواستار پیدایش ادبیاتی مستقل بودند که آزادی سیاسی‌شان را نیز بر آن ادبیات استوار کنند.
این دسته از ادیبان سیاه‌پوست، هر نوع پیروی از نحله‌های ادبی غرب را نکوهش می‌کردند و آن را در راستای استعمار می‌دانستند.
اساسا واژه «سیاه‌وارگی» در روزنامه «له‌تودیان نوار» (که ترجمه اش 'دانشجوی سیاه' است)، روزنامه‌ای که از سوی امه سزر و برخی از دوستان شاعرش مثل لئوپولد سدار سنگور در سال ۱۹۳۴ تأسیس شد، اشاره به همین نفی است؛ نفی غرب استعمارگر، نفی ایدئولوژی‌های اروپایی و در نهایت نفی بردگی فرهنگی.
امثال امه سزر، با وجود این که زبانشان فرانسوی بود، اما می‌خواستند کلامی را به وجود آورند که از هرگونه آداب فرانسوی به دور باشد؛ به قول دوستش سنگور: «آن چه مرد سیاه به ارمغان می‌آورد.»
اما مگر شاعر می‌تواند شعر تأثیرگذار بگوید و همزمان متأثر از جریان‌ها و جنبش‌های زمانه خود نباشد؟ امه سزر و دیگر شاعران سیاه‌‍پوست هم از این قاعده مستثنی نبودند. آنها اگر می‌خواستند هم نمی‌توانستند محیط ادبی اطراف خود را نادیده بگیرند و نفی کنند.

امه سزر، یک سال پیش از مرگ - ۲۰۰۷
دو عامل عمده باعث شد تا امه سزر علی‌رغم میل اولیه‌اش، به جنبش ادبی معاصر خود که همان «سوررئالیسم» بود نزدیک شود؛ یکی، جنگ جهانی دوم و از هم پاشیدن حلقه نویسندگان سیاه‌پوست پاریس، و دیگری رسیدن این شاعر به مرحله پختگی در شعر.

امه سزر و سوررئالیسم

در این نزدیکی، ملاقات آندره برتون، شاعر فرانسوی و پیشگام جنبش سوررئالیسم، با امه سزر نیز بسیار تأثیرگذار بود، به گونه‌ای که مورخان ادبی، مثل «روموالد فونکوآ» در کتابی که درباره امه سزر نوشته، داستان این ملاقات را شبیه «افسانه‌ها» می‌دانند و اهمیت این ملاقات را برای امه سزر کمتر از ملاقات با شاعران بزرگ سیاه‌پوست هم‌عصرش مثل لئوپولد سدار سنگور نمی‌شمارند.
در مارس ۱۹۴۱ کشتی حامل گروهی از نویسندگان و روشنفکران فرانسوی از جمله آندره برتون که از شهر بندری مارسی در جنوب فرانسه به مقصد آمریکا در حرکت بود، به ناچار در جزیره مارتینیک پهلو گرفت. در زمان اشغال فرانسه از سوی آلمان، این نویسندگان و روشنفکران به اتهام «ضدیت با فرانسه» تبعید شده بودند.
در اقامت کوتاه برتون در مارتینیک بود که این شاعر مطرح فرانسوی با مجله «تروپیک» آشنا شد: «با پیش‌داوری آن را در دست گرفتم. اما آن چه در این نشریه گفته شده بود، همان چیزی بود که باید گفته می‌شد.»
«تروپیک» مجله‌ای بود که امه سزر پس از فروپاشی «له‌تودیان نوار» در پاریس، در بازگشت به مارتینیک آن را با مشکلات فراوان منتشر می‌کرد.
کشف این نشریه از سوی آندره برتون، آن طور که خود این شاعر نوشت، موجب شد تمام تصورات کهنه‌اش نسبت به ادبیات امه سزر رنگ ببازد: «صدای امه سزر در این مجله همچون خوشه‌ای از نور بود.»
همچنین خواندن «تروپیک»، برتون را بیشتر در سوررئالیسم خود فرو برد، و به جنبه‌های جدیدی از انقلابی‌گری در این مکتب ادبی رساند.
آندره برتون پس از اقامت کوتاهش در مارتینیک، وقتی به نیویورک رفت، در نشریه‌ای که در تبعید منتشر می‌کرد، تلاش کرد تا صدای امه سزر را که مسحورش شده بود به گوش جهانیان برساند.
در حالی که تا آن زمان، لهجه فرانسوی سیاه‌‍پوستان از سوی جامعه فرانسه به تمسخر گرفته می‌شد، آندره برتون به ستایش زبان فرانسه امه سزر برخاست: «این سیاه‌‌پوست زبان فرانسه را به گونه‌ای به کار می‌گیرد که هیچ سفیدی از پس این کار برنمی‌آید.»
همچنین برتون معتقد بود که امه سزر فقط صدای سیاهان نبود، بلکه صدای تمام بشریت، دغدغه‌ها، نگرانی‌ها و امیدهایش بود.
از سوی مقابل، امه سزر نیز با نزدیکی به آندره برتون و سوررئالیسم، راه خود را با این شاعر و این مکتب ادبی مشترک دید.
پیر برونل، مورخ فرانسوی، در کتاب «تاریخ ادبیات فرانسه» به نقل از سوزان سزر، همسر امه سزر، نوشته که نویسندگان «تروپیک» دریافتند «هدف سوررئالیست‌ها در هنر و همچنین در زندگی، آزادی است.»
و به این ترتیب، امه سزر و همفکرانش از سوررئالیسم برای رسیدن به رهایی و همچنین عمق و غنابخشیدن به ادبیات خود بهره بردند و شعر امه سزر به جایی رسید که آندره برتون، حیات‌بخشی آن را به «اکسیژن» تشبیه کرد:
«از من به هیچ روی مرد پرنفرتی نسازید که به او احساسی جز کینه ندارم
می‌دانید که این به هیچ روی ناشی از نفرت از نژادهای دیگر نیست
می‌خواهم عیبجوی این تنها نسل باشم.»

هیچ نظری موجود نیست: