نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۶ اسفند ۱, سه‌شنبه

گزارش ضیاء نبوی از وضعیت زندان کارون در اهواز


آقای نبوی به تحمل ۱۱ سال حبس در تبعید محکوم شده است. به گزارش سایت کلمه، ضیا نبوی، فعال دانشجویی به تازگی در نامه ای سرگشاده خطاب به محمد جواد اردشیر لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه شرایط سخت زندان کارون در اهواز را توصیف کرده است.

آقای نبوی در این نامه به ازدحام و تراکم جمعیت در این زندان، وضعیت غیر بهداشتی زندانیان و مکان های عمومی، عدم وجود سیستم فاضلاب مناسب، وضعیت بد غذا، کمبود میوه و همچنین عدم وجود امکانات ارتباطی اشاره کرده است.

ضیاء نبوی از دانشجویان موسوم به "ستاره دار" است که از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب با حکم قاضی عباس پیر عباسی به ۱۵ سال زندان در تبعید و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد، این حکم در دادگاه تجدید نظر به یازده سال زندان در تبعید کاهش یافت.

او در ابتدای نامه خود به آقای لاریجانی تاکید کرده که هیچ نوع اغراق و بزرگنمایی در نوشته اش وجود ندارد. او همچنین بزرگترین و اساسی ترین مشکل زندان کارون را ازدحام و تراکم "وحشتناک" جمعیت زندانیان آن دانسته است.

آقای نبوی در مثالی وضعیت تراکم جمعیت این زندان را این طور توصیف کرده: "در بند ۶ زندان که شخصا ساکن آن هستم حداکثر ظرفیت بند که از روی تعداد تخت های اتاق حساب می شود حدود ۱۱۰ نفر است ولی در این بند به طور متوسط بیش از ۳۰۰ نفر زندانی هستند، یعنی حدودا سه برابر حداکثر ظرفیت."

او با ذکر این نکته که بعضی از زندانیان به دلیل جمعیت زیاد مجبورند کف زمین بخوابند، نوشته که خود او هم شش ماه به دلیل نداشتن تخت روی زمین خوابیده است. آقای نبوی نوشته است: "نزدیک به یک سوم جمعیت بند، حیاط خوابند. حیاط خواب به این معنی است که تمامی هواخوری زندان توسط پتوهای زندانیان مفروش شده و تعدادی از زندانی ها روز و شب را در گرما و سرما در حیاط به سر می برند."

زندانیان حیاط خواب به گفته آقای نبوی به هنگام بارندگی هیچ سرپناهی ندارند و "گاه در آشپزخانه، گاه حمام و گاه حتی در توالت می خوابند." آقای نبوی همچنین تراکم جمعیت بسیار زیاد در این زندان را دلیلی برای عدم رعایت اصل تفکیک جرایم دانسته و همنشینی و مجاورت زندانیان با اتهام سرقت و مواد مخدر که مشکلات خاصی مانند اعتیاد، بیماری های خطرناک و مشکلات بهداشتی دارند را در یک بند با زندانیان سیاسی مشکل آفرین توصیف کرده است. 

 احساس من این است که کم کم زندگی ام از محتوای انسانی تهی می شود و به خلق و خوی حیوانی رجعت می کنم.

در بخش دیگری از این نامه درباره وضع بهداشتی این زندان آمده است: "واژه بهداشت در این زندان کاملا نامانوس است. تعدادی از زندانیان در بیرون از زندان به اصطلاح 'کارتن خواب' بوده اند و سبک زندگی خود را به این مکان هم انتقال داده اند؛ افرادی که هرگز حمام نمی روند، لباسشهایشان را عوض نمی کنند، از هیچ ماده شوینده ای استفاده نمی کنند و حتی چیزی هم به پا نمی کنند و مسیر توالت و حمام و بقیه جاها را با پای برهنه طی می کنند با وجود چنین افرادی باید وضع بهداشتی بند برای شما کاملا قابل تصور باشد."

ضیا نبوی سرویس حمام و توالت زندان کارون را آلوده و مستعمل توصیف کرده و نوشته است که زندانیان برای استفاده از حمام، که آب آن هم اکثر اوقات سرد است، باید ساعت ها در صف بمانند.

به نوشته او: "فقط کافی است لحظه ای را تصور کنید که در یک محیط دو متری یک نفر دست می شوید، یک نفر آب می خورد، یک نفر مسواک می زند، یک نفر ظرف می شوید، یکی وضو می گیرد، یکی صورتش را اصلاح می کند، یکی برنجش را آبکش می کند، یکی بینی اش را تخلیه می کند و… انصافا لحظه تهوع آوری است، اگر چه از آن گریزی نیست."

یکی دیگر از مشکلات بزرگ این بند به گفته آقای نبوی فاضلاب زندان است که به علت نبود مهار مناسب در سیستم فاضلاب، موش و سوسک به سادگی از آن بیرون می آید. گرفتن هراز گاه مسیر فاضلاب و بیرون زدن آن از کف هواخوری مشکل دیگر فاضلاب این زندان است که به ویژه "حیاط خواب ها" را آواره می کند.

در نامه آقای نبوی آمده است: "این فاضلاب که گاه کل فضای هواخوری را پر می کند، معمولا تا مدت ها در این وضع باقی می ماند و انصافا آلودگی و بوی تعفن ناشی از آن دیوانه کننده است تا جایی که گاه استنشاق هوای پاک تبدیل به آرزو می شود."

آقای نبوی در ادامه نوشته است: "هوای ناشی از دم و بازدم این همه زندانی و دود سیگار آنها در چنین محیط بسته و محدودی به خودی خود شکنجه است، اما همراه شدن آن با بوی فاضلاب واقعا غیر قابل تحمل است، البته قسمت اصلی فاجعه آن است که باران تندی هم ببارد و آنگاه است که هواخوری تبدیل به استخر می شود و تردد در آن و رفت و آمد به حمام و توالت جز با چرخ دستی ممکن نیست. قسمت ناگوارتر اینکه پس از فرو نشستن این فاضلاب روی همین زمین بار دیگر زندانیان بساط خود را پهن می کنند، می خوابند و می خورند و روزگار می گذرانند."

آقای نبوی در بخش دیگری از نامه خود به وضعیت بد غذا و فروشگاه زندان اشاره می کند که به طور متوسط هر شش هفته یک بار میوه می آورند.

از دیگر مسائل مطرح شده در نامه این دانشجوی زندانی، کمبود امکاناتی مانند روزنامه و مجله در زندان و همچنین تنها سه دقیقه اجازه مکالمه تلفنی در هفته با خانواده است.

آقای نبوی خطاب به دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه نوشته است: "آنچه در این جا می گذرد حقیقتا 'ورای حد تقریر' است و قابل بازنمائی نیست! من چنین وضعیتی را نه پیش از این تجربه کرده بودم و نه جائی خوانده یا شنیده بودم. وضعیتی ناگوار که اگر بخواهم با موجزترین جمله بیانش کنم، وضعیتی مرزی بین زندگی انسانی و زندگی حیوانی است."

در پایان نامه این نامه آمده است: "در این چند ماهی که در این زندان به سر می برم گاهی وقتی افکار و رفتارم را در طول شبانه روز مرور می کنم به نتایج عجیبی می رسم، احساس من این است که کم کم زندگی ام از محتوای انسانی تهی می شود و به خلق و خوی حیوانی رجعت می کنم! منظورم این است که غریزه صیانت نفس و میل به زنده ماندن، کم کم به اصلی ترین محرک و دغدغه ام بدل شده است و گوئی جز زنده ماندن هیچ مساله مهمی برایم وجود ندارد."

هیچ نظری موجود نیست: