هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰
ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم!
ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست!
سلام به شهدای خلق!
سلام به آزادی!
شواهدی از 'سرپوش گذاشتن' سازمان ملل بر بحران مسلمانان میانمار
جونا فیشرگزارشگر بیبیسی در میانمار
حق نشر عکسAFPImage captionصدها هزار نفر از مردمان روهینگیا اکنون در ارودگاههای آوارگان در بنگلادش زندگی اسکان یافتهاند
منابعی در سازمان ملل متحد و یک نهاد یاریرسان به بیبیسی گفتهاند دفتر سازمان ملل در میانمار در چند سال گذشته از طرح و برجسته کردن موارد نقض حقوق انسانی مسلمانان روهینگیا با دولت این کشور ممانعت کرده است.
همچنین یک مقام سابق سازمان ملل متحد میگوید رئیس دفتر سازمان ملل در میانمار مانع از دسترسی فعالان حقوقبشر به مناطق آسیب دیده مردمان روهینگیا شده است.
دفتر نمایندگی سازمان ملل در میانمار با این یافتههای بیبیسی "قویا مخالفت" کرده است.
در پی اوج گرفتن بحران میان ارتش میانمار و این اقلیت مسلمان، بیش از ۵۰۰ هزار نفر از مردمان روهینگیا طی یک ماه گذشته به بنگلادش گریختهاند.
از ماه اوت که دور جدید بحرانها میان دولت میانمار و اقلیت روهینگیا اوج گرفته، سازمان ملل علاوه بر ارسال کمکهای انساندوستانه، بارها تلاش کرده عملیات نظامیان میانمار در استان راخین را متوقف کند.
امروز، پنجشنبه (۲۸ سپتامبر - ششم مهر) آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد ضمن تقاضای مجدد از دولت میانمار برای توقف عملیات نظامی در استان راخین، وضعیت آوراگان روهینگیا "سریعترین بحران انسانی در حال رشد جهان" خطاب کرد.
آقای گوترش همزمان از دولت میانمار خواست ضمن متوقف کردن عملیات نظامی در راخین با تضمین کردن دسترسی بدون مشکل امدادگران به همه مناطق بحران زده، اجازه دهد کمکهای انساندوستانه به این مناطق ارسال شود.
بنابر گزارشها، تنها امروز و در جریان یک واقعه، دست کم ۱۴ زن و کودک پناهجو که قصد فرار از میانمار را داشتند، پس از واژگون شدن قایقشان در رودخانه مرزی این کشور با بنگلادش غرق شدند.
نجات یافتگان میگویند قایق هنگامی که به ساحل شهر کاکس بازار در بنگلادش نزدیک میشد، پس از برخورد یک شیی که از زیر آب به قایق خورده، واژگون شده است.
تنها ظرف ۴۸ ساعت گذشته، حدود ۲۰۰۰ نفر از مسلمانان روهینگیا با استفاده از قایق خود را به سواحل بنگلادش رساندهاند.
با وجود تلاشهای گسترده کنونی سازمان ملل متحد برای کنترل بحران روهینگیا، منابعی در سازمان ملل و یک نهاد کمکرسان به بیبیسی گفتهاند چهار سال پیش، رناتا لوک دسالیین، رئیس کانادایی دفتر نمایندگی سازمان ملل متحد در میانمار مانع از سفر فعالان حقوق بشری به مناطق روهینگیا نشین شده؛ تلاش کرده فعالیتها برای اطلاعرسانی در مورد بحران روهینگیا را متوقف کند و آن دسته از کارمندان سازمان ملل متحد را که سعی داشتهاند نسبت به قریب الوقوع بودن یک پاکسازی قومی در این منطقه هشدار دهند، به انزوا بکشاند.
کارولین واندنابیل، یکی از امدادگران که تجربه کار در روآندا به سالهای ۹۴-۱۹۹۳ در خلال شکلگیری نسلکشی این کشور آفریقایی را هم دارد، میگوید از نظر او نشانههای قریبالوقوع بودن یک بحران مشابه در میانمار وجود داشته است اما او یا دیگران جرات علنی کردن آن را نیافتهاند.
"نه این که نمیشد در این باره حرف زد، اما مشخص بود که اگر بخواهی روی این مساله انگشت بگذاری، ممکن است دیگر به جلسات دعوتت نکنند و یا شرایط ادامه کار برایت یکباره لغو شود و ناچار به ترک کشور شوی."
"در آن ایام با گروهی از بازرگان مقیم و تجار اهل برمهای بودم و صحبت از استان راخین و روهینگیا شد که یکی از برمهایها گفت: 'باید همه اینها رو مثل سگ کشت.' برای من، این سطح از نزول ارزش جان انسانها نشانهای بود از این که جامعه برمه اکنون به جایی رسیده که چنین باورهایی را به عنوان یک هنجار پذیرا شود."
آن طور که جونا فیشر، خبرنگار بیبیسی که این تحقیقات را انجام داده میگوید طرح مساله بحران روهینگیا و خطر نسلکشی در این منطقه در میان کارمندان دفتر سازمان ملل میانمار "به یک تابو بدل شده بوده است."
حق نشر عکسREUTERSImage captionبرخی از روستاهای روهینگیانشین در شمال ایالت راخین سوزانده و با خاک یکسان شده است
روز پنجشنبه همچنین گزارش شد که دولت میانمار بازدید برنامهریزی شده نماینده سازمان ملل متحد از ایالت راخین را لغو کرده است.
سخنگوی سازمان ملل متحد در یانگون، پایتخت میانمار، به بیبیسی گفته که هیچ دلیلی برای لغو این بازدید داده نشده است.
سازمان ملل برای چند هفته برنامهریزی و کسب اجازه از دولت میانمار برای بازدید از این منطقه آشوبزده تلاش میکرد. این نخستین دیدار نماینده سازمان ملل از ایالت راخین از زمان آغاز ناآرامیهای اخیر در اواخر ماه گذشته است.
مجتمع تجاری آدینه که ساخت آن در دوره شورای سوم شهر رشت آغاز شد، همواره با تخلفات متعددی همراه بود. اوج این تخلفات زمانی صورت گرفت که شورای سوم رشت به دلیل اختلاس منحل، اعضاء شورا و شهردار وقتِ رشت راهی زندان شدند. در این دوران آیتالله زینالعابدین قربانی امام جمعه رشت و نماینده ولی فقیه در گیلان بیشترین تخلفات ساخت این بنا را انجام داد و شورای چهارم نیز نتوانست جلوی او را بگیرد.
یکی از اعضاء چهارمین دوره شورای شهر رشت که نخواست نامش فاش شود به خبرنگار آمدنیوز گفت: «آیت الله قربانی از سال ۹۱ تا کنون بالغ بر ۳۰ میلیارد تومان بابت تخلفات ساختمانی مجتمع آدینه به شهردار و کمیسیون ماده ۱۰۰ بدهکار است»
به گفته ی این عضو شورای شهر رشت، شهرداری چندین بار از راههای مختلف سعی کرد تا مطالبات خود را بگیرد، اما «آیت الله قربانی» گفت هزینه تخلفات ساختمانی که باید به شهرداری میدادم را برای ساختِ «حوزه امیرالمونین» رشت خرج کرده ام! و تلویحاً تهدید کرد که اگر زیاد پیگیری کنید، از تریبون نماز جمعه شهر انتقاداتی که به شما دارم را بیان خواهم کرد!»
با این همه، حدود هفت سال از پیش فروش و بیش از دوسال از موعدِ تحویل واحدهای این مجتمع تجاری میگذرد، خریداران نه واحدهای خود را تحویل گرفتند و نه می توانند پول هایی که این همه سال دست امام جمعه رشت مانده را بگیرند! از طرفی شهرداری رشت هم نمیتواند مطالبات شش ساله خود را دریافت کند! بلا تکلیفی خریدارانِ واحدهای مجتمع «آدینه» رشت که توسط «زین العابیدن قربانی» امام جمعه رشت و نماینده ولی فقیه در گیلان ساخته شده، باعث شد تا ظهر روز چهارشنبه پنجم مهرماه، مالکین این واحدها مقابل دفتر فروش مجتمع «آدینه» تجمع کنند. تصاویر زیر مربوط به تجمع روز گذشته ی خریداران مغازه های عمارت «آدینه» مقابل دفتر فروش این مجتمع است.
بیش از ۴۰ درصد خانوارهای ایرانی زیر خط فقر هستند
ایران وایر: مقامهای ایران درباره اینکه خط فقر کجاست و چند نفر زیر این خط زندگی میکنند، تفاهمی ندارند. اوایل شهریور امسال محمد نهاوندیان، معاون اقتصادی رئیسجمهوری شمار ایرانیان زیر خط فقر را ۱۰ میلیون نفر اعلام کرد. اما کمتر از سه هفته بعد، پرویز فتاح رئیس کمیته امداد گفت میتوان تا ۲۰ میلیون نفر را در دایره فقیران مطلق قرار داد. به گفته آقای فتاح، تعیین و اعلام خط فقر، برای دولت هزینه سیاسی و بینالمللی دارد. با استفاده از آمارهای رسمی، میتوان شمار افراد زیر خط فقر در کشور را تخمین زد و دادهها نشان میدهد که احتمالاْ شمار ایرانیان زیر خط فقر بسیار بالاتر از آمارهایی است که مسئولان ارائه کردهاند. نکته مهمتر این است که دادهها مشخص میکنند که شمار خانوارهای زیر خط فقر در سالهای اخیر رو به افزایش بوده است.
اندازهگیری خط فقر در ایران
انتشار رسمی و شفاف خط فقر مطلق و نسبی از طرف دولتها بهطور طبیعی امکان بررسیهای تحلیلی و سیاستگذاری را فراهم میآورد و ضمن وادار ساختن دولتها به پاسخگویی درباره آن، مانع از آشفتگی آماری و رونق حدس و گمانهای بیپایه نیز خواهد شد. اما در ایران از جایی بهیکباره این شفافیت آماری در نظر دولت تبدیل به یک تهدید شد و از آن پس آمار رسمی خط فقر هیچگاه منتشر نشد. آخرین آمارهای رسمی از خط فقر در ایران به سال ۱۳۹۲ و مطالعه انجام شده در مرکز آمار ایران برمیگردد. در این سال خط فقر مطلق برای یک خانواده شهری در ایران بهطور تقریبی ماهیانه یک میلیون تومان بوده است. در ادبیات اقتصادی فقر را عدم بهرهمندی از رفاه میدانند و رفاه را نیز با میزان مصرف و هزینه خانوادهها اندازهگیری میکنند. به همین دلیل برای برآوردی بهروزتر از وضعیت خط فقر در ایران میتوان از دادههای مربوط به طرح بودجه خانوار (بانک مرکزی) یا طرح هزینه-درآمد خانوار (مرکز آمار) کمک گرفت. طرحهای سالانه مرکز آمار به دلیل آنکه به تفکیک مناطق شهری و روستایی منتشر میشوند اطلاعات بیشتری فراهم میکنند اما از سال ۱۳۹۳ به اینسو جزئیات آنها منتشر نشده است. به همین دلیل در این یادداشت از دادههای طرح بودجه خانوار شهری استفاده کردهایم که تا پایان سال ۱۳۹۵ اطلاعات آن منتشر شده است.
برای اندازهگیری خط فقر روشهای متعددی وجود دارد که با توجه به معیارهای مختلف تحقیقاتی و جغرافیایی میتواند منجر به نتایج متفاوتی نیز بشود. یکی از سادهترین این روشها که با استفاده از این پژوهش منتشر شده از سوی بانک مرکزی انتخاب شده، استفاده از ضریبی از (۶۶ درصد میانگین) هزینه یک خانوار متوسط به عنوان خط فقر نسبی در هر سال است. نمودار ۱ نشاندهنده تغییرات خط فقر نسبی ماهانه در ایران از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵ است. همانگونه که از نمودار پیداست اگر در سال ۱۳۸۵ یک خانوار شهری ایرانی با درآمد ماهانه کمتر از ۴۰۰ هزار تومان در ماه فقیر نسبی به شمار میرفته است در سال ۱۳۹۵ این عدد به دومیلیون و دویست هزار تومان در ماه رسیده است. رشدی که اگرچه شتابان اما متناسب با روند تورمهای بسیار بالای سالهای ذکر شده نیز بوده است. خط فقر کجاست؟
برای درک بهتر مفهوم خط فقر لازم است بدانیم که در هر سال چه درصدی از خانوادههای ایرانی زیر خط فقر قرار داشتهاند. اگرچه آمار ارائه شده در اینجا منحصر به خانوارهای شهری است اما با توجه به سهم ۷۴ درصدی جمعیت شهرنشین از کل جمعیت تقریبا ۸۰ میلیون نفری ایران در سال ۱۳۹۵، سهم فقرای شهری از کل جمعیت خانوارهای فقیر سهمی تعیینکننده خواهد بود. تخمین جمعیتِ زیر خط فقر نسبی با استفاده از میزان خط فقر نسبی و نیز پراکندگی خانوارها در گروههای هزینهای در نمودار دو نشان داده شده است. منبع: بانک مرکزی- گزارش سالانه بررسی بودجه خانوار در مناطق شهری ایران
در این نتایج درصد جمعیت زیر خط فقر نسبی در ده سال گذشته همواره بین ۴۰ تا ۴۵ درصد در نوسان بوده است به نحوی که در سال ۱۳۸۵ این درصد نزدیک به ۴۲ درصد و در سال ۱۳۹۵ نزدیک به ۴۴.۵ درصد بوده است. در نمودار فوق اما علیرغم حرکت خط فقر در بازهای مشخص میتوان دو روند جزئی را تشخیص داد. روند کاهش خط فقر در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ و روند افزایش خط فقر از سال ۱۳۹۱ تا کنون. روند کاهشی را میتوان از اثرات اجرای طرح هدفمندی یارانهها از ابتدای سال ۱۳۸۹ دانست که به نظر میرسد در دو سال نخست تا حدی سبب کاهش فقر شده است. با این حال بلافاصله از سال ۱۳۹۱ روند افزایشی دوباره آغاز میشود. این سال همزمان با اوجگیری تحریمهای بینالمللی و نیز اوجگیری تورم است که بعضا از نتایج اجرای طرح هدفمندی یارانهها نیز محسوب میشود. پس از سال ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ نیز اگرچه تحریمها کمتر شده است اما وضعیت اقتصاد ایران بهگونهای بوده است که کماکان درصد افراد زیر خط فقر در حال رشد است.
بودجه فقرزدایی
یافتههای فوق فارغ از نوسانات مقطعی آنها نشان میدهد اقدامات دولتهای ایران برای مقابله با فقر تاکنون نتایج مطلوبی به همراه نداشته است. در ایران اگرچه دولت متولی رسمی اقتصاد، تامین اجتماعی و رفاه در کشور به شمار میرود اما تنها بازیگر این عرصه نیست. علاوه بر دولت نهادهای دیگری مانند بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی، ستاد اجرایی فرمان امام نیز وجود دارند که فقرزدایی از جمله وظایف رسمی آنهاست. با این حال اطلاع دقیقی از وضعیت بودجه و مخارج این نهادها که مستقیما زیر نظر رهبر ایران اداره میشوند وجود ندارد. از سوی دیگر در بودجه دولت ایران نیز ردیف بودجه مشخصی برای هزینههای مربوط به فقرزدایی ذکر نشده است. با توجه به همه این موارد ما وضعیت دو نهاد رسمی متولی فقرزدایی در ایران یعنی سازمان بهزیستی و کمیته امداد امام را که مستقیما از دولت ایران بودجه دریافت میکنند مورد بررسی قرار دادهایم. بنابر آمار اعلام شده از سوی رئیس کمیته امداد در سال ۱۳۹۵ تعداد افراد تحت پوشش کمیته امداد پنج میلیون نفر و تعداد افراد تحت پوشش بهزیستی ۲ میلیون نفر بودهاند.
در سال ۱۳۸۷ سازمان بهزیستی مجموعا ۴۳۴میلیارد تومان و کمیته امداد مجموعا ۱۴۹۷ میلیارد تومان از دولت ایران بودجه دریافت کردهاند. این اعداد در سال ۱۳۹۵ به ۱۹۳۴ میلیارد تومان برای سازمان بهزیستی و ۴۰۲۹ میلیارد تومان برای کمیته امداد رسیده است.
نمودار ۳ نشان میدهد که در فاصله سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۵ تغییرات مجموع بودجه این دو نهاد با لحاظ قیمتهای ثابت سال ۱۳۸۷ چگونه بوده است. این نمودار نشان میدهد که در سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ که سالهای اوج تورم در ایران بوده است بودجه این دو نهاد عموما کمتر از تورم افزایش یافته است و به عبارت دیگر ارزش بودجه آنها کاهش یافته است. اتفاقی که با روند افزایش فقر در سالهای پس از ۱۳۹۰ نیز همراستا است.
این روند در دوره دولت اول حسن روحانی معکوس شده است و بودجه این دو نهاد از سال ۱۳۹۳ بیشتر از متوسط تورم افزایش یافته است. با اینحال مجموع بودجه فقرزدایی به قیمت ثابت همچنان بسیار کمتر از بودجه سال ۱۳۸۷ است. از سوی دیگر دولت ایران در این فاصله سالانه مقدار ۴۰ هزار میلیارد تومان نیز یارانه به خانوارهای ایرانی پرداخت کرده است. یارانهای که از سال ۱۳۸۹ تا کنون همواره میزان آن ماهانه ۴۵۵۰۰ تومان به ازای هر نفر ثابت بوده است و با لحاظ کردن تورم سالانه عملا ارزش آن در انتهای سال ۹۵ به کمتر از یک پنجم ارزش اولیه کاهش یافته است. مجموع این کاهش ارزش بودجه از یک سو و کاهش ارزش یارانههای نقدی از سوی دیگر میتواند توضیحی برای روند افزایشی تعداد خانوادههای زیر خط فقر در سالهای اخیر باشد. جمعبندی
روندهای آماری فوق چند واقعیت را برای ما عیانتر از پیش میسازد. نخست آنکه عدم انتشار رسمی خط فقر از طرف دولت ایران سبب پدید آمدن تفاسیر و روشهای مختلفی برای محاسبه خط فقر شده است که امکان بررسیهای تحلیلی را محدود میکند. در نتیجه آشفتگی آماری و تکیه بر حدس و گمان بیپایه سبب میشود نتوان دولت را به صورت مشخص وادار به پاسخگویی و سیاستگذاریهای اساسی کرد. دوم آنکه تعداد خانوادههای زیر خط فقر در ایران پس از کاهش نسبی مجموع هزینههای مربوط به فقرزدایی در یک دوره کوتاه، مجددا رو به افزایش گذاشته است. دست آخر، وضعیت کنونی آمار نشان میدهد که اگر در ایران برای مبارزه با فقر به سرعت چارهای اندیشیده نشود، روند افزایش تعداد خانوارهای زیر خط فقر ادامه خواهد داشت و جامعه بیش از پیش فقیر خواهد شد. در حال حاضر تقریبا نیمی از خانوارهای جمعیت شهری ایران زیر خط فقر زندگی میکنند!
أبو مِخنَف لوط بن یحیی (متوفای ١۵۷ ﻫ)، اهل کوفه، از مشهورترین راویان حادﺛﮥ عاشوراست و کتاب «مقتل الحسین» تماماً بر اساس روایات أبو مخنف نوشته شده و محمد بن جریر طبری (متوفای ٣١٠ ﻫ) هم بخش اعظم وقایع مربوط به کشته شدن حسین رو تو کتاب تاریخ خودش بر اساس روایات أبو مخنف نوشته. أبو مخنف جزء بزرگترین و معروﻑترین جاعلین حدیث شمرده میشه و روایات بسیار زیادی رو با جزئیات شکﺑﺮانگیز و مضحک در فضائل و مصیبتﻫﺎی حسین، امام سوم شیعیان، جعل کرده و برای جماعت دیگری نقل کرده. أبو مِخنَف به طور کل مورد سوء ظن بزرگترین و معتبرترین محدثین ﻫﻢعصر خودش بوده و تقریباً هیچکس از او حدیث نقل ﻧﻤﻰکرده و اگر هم از او حدیث نقل ﻣﻰکردن، حتماً به نامعتبر بودنش هم اشاره ﻣﻰکردن. أبو مخنف نه تنها در مورد حادﺛﮥ عاشورا روایات بسیار زیادی رو جعل کرده، بلکه به تعداد بسیار زیادی از صحابه مثل عبدالله بن عباس هم دروغ بسته و همیشه عادت داشته که از افرادی حدیث نقل کنه که جز خودش، هیچکش حتی اسمشون رو هم نشنیده بود! گفته میشه که أبو مخنف بر اساس همین روایات دروغین، بیشتر از ۴۰ تا کتاب نوشته بود که در نوع خودش بسیار مشکوک و خندﻩداره! محمد بن جریر هم برای نقل وقایع عاشورا، منبع دیگری غیر از روایات أبو مخنف سراغ نداشته و به همین دلیل هم مجبور شده که روایاتش رو تو کتاب تاریخش نقل کنه.
أبو زکریا يحيی بن معين (متوفای ٢٣٣ ﻫ) از مشهورترین محدثین مسلمان در مورد أبو مخنف گفته: «هرگز راستگو و مورد اطمینان نیست.»
أبو حاتم محمد بن إدریس (متوفای ٢٧٧ ﻫ) هم در مورد أبو مخنف گفته: «او از درﺟﮥ اعتبار ساقط است و احادیث او را باید ترک کرد. از افرادی مجهولﺍلهویه روایت نقل ﻣﻰکرد.»
أبو أحمد عبد الله بن عدی (متوفای ٣۶۵ ﻫ) در موردش میگه: «اخبار دروغین بسیار زیادی را برای شیعیان جعل نموده بود و جماعت بسیار زیادی را بدین وسیله فریب داده بود.»
علی بن عمر دارقطنی (متوفای ٣٨٠ ﻫ) هم در موردش میگه: «روایاتش بسیار ضعیف است.»
جمال الدین عبد الرحمن بن محمد جوزی (متوفای ۵۹۷ ﻫ) در موردش نوشته: «بسیار دروغگو بود.»
شمس الدین محمد بن أحمد ذهبی (متوفای ٧۴۸ ﻫ) هم در موردش نوشته: «هیچ اعتمادی به او نیست. او از افرادی ناشناخته و مجهولﺍلهویه روایت نقل کرده و بر اساس آنها کتاب نوشته است.»
مراجعه کنید به: الکامل فی ضعفاء الرجال، أبو أحمد عبد الله بن عدی الجرجانی، انتشارات دار الکتب العلمیة (بیروت)، چاپ اول (۱۴۰۵ ﮪ)، جلد ٧، ﺻﻔﺤﮥ ٢۴۱
همچنین مراجعه کنید به: الموضوعات، جمال الدین عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی، انتشارات المکتبة السلفیة (مدینه)، چاپ اول (۱٣٨۶ ﮪ)، جلد ۱، ﺻﻔﺤﮥ ۴۰۶
همچنین مراجعه کنید به: سیر أعلام النبلاء، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، انتشارات مؤسسة الرسالة (بیروت)، چاپ سوم (۱۴۱٨ ﮪ)، جلد ٧، صفحات ٣۰۱ و ٣۰٢
همچنین مراجعه کنید به: میزان الإعتدال فی نقد الرجال، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، انتشارات دار المعرفة (بیروت)، چاپ اول (۱٣٨٢ ﮪ)، جلد ٣، صفحات ۴۱۹ و ۴٢٠
بیش از نصف استان خراسان شمالی درگیر خشکسالی است مسئولان محیط زیست مدام اعلام می کنند که این استان پنجمین استان در کشور است که با این پدیده مواجه شده چرا که میزان اثرات خشکسالی در ۵۱ درصد گستره خراسان شمالی شدید، ۳۶ درصد متوسط و ۹ درصد هم خفیف بیان شده است. مردم روستاهای کالیمانی، عشایر قنبرآباد، عشایر برزل آباد و ... جزو مردمی هستند که زندگی شان را به سختی می گذرانند و برای مصرف روزانه از آب هر روز حداقل ده بار مسافت یک کیلومتری را با خطراتی که در مسیر وجود دارد طی می کنند تا به چشمه تقریبا خشک شده برسند. آبی که مردم برای شست و شوی خود و حیوانات استفاده می کنند هم آلوده است و هم کم .مردم کالیمانی و مناطق دیگر استان خراسان شمالی بین گرد و خاک فراموشی در بیابان های خراسان شمالی زندگی می کنند و هر نسیم داغ و زمختی که به روستایشان می رسد، یک لایه دیگر از غبار فراموشی را روی آن ها می نشاند. گویی زمان در این مناطق، موقعیت خود را گم کرده و بین گذشته و حال سرگردان است. تصاویر ثبت شده از این مناطق مربوط به روزهای تابستان سال هزار و سیصد و نود و شش مشکلات مردم محروم خراسان شمالی تهیه شده است.
اعضای محترم انجمن جهانی قلم درود! برگزاری هشتادوسومین کنگرهی انجمن جهانی قلم را به اعضا و همهی نویسندگانی که دغدغهی زیستن در جهانی آزاد و برابر دارند، شادباش میگوییم. کانون نویسندگان ایران که تا چند ماه دیگر ( آوریل ۲۰۱٨) وارد پنجاهمین سال تاسیس خود میشود از فرصت پیشآمده برای سخن گفتن با اعضای انجمنی که در بالای هدفهای خود پاسداری از آزادی بیان را قرار داده، خرسند است. این همان هدفی است که کانون نویسندگان ایران بر اساس آن تشکیل شده است و در راهش، در رژیم گذشته و کنونی ، همواره متحمل فشار و آزار و ممنوعیت و سرکوب بوده است. بازداشت و زندان و احضار پیاپی اعضای این تشکل از زمان تاسیس آن و بعدها به قتل رساندن برخی از آنها در پروژههایی که ماموران امنیتی طراحی کرده بودند، فقط گوشهای از شرایط خشونتبار و سبعانهای است که کانون در طول سالیان حیات خود با آن روبرو بوده و هست. این رویه همچنان ادامه دارد و در شکلهای دیگر تکرار میشود. برای درک بهتر این وضعیت شاید دانستن این نکته کافی باشد که کانون برای انجام فعالیتهایش حق داشتن حتی یک اتاق را به نام خود ندارد و گاه جلساتی که در منزل اعضا برگزار می کند با تهدید ماموران امنیتی مواجه میشود. سال گذشته با هجوم ماموران به محل برگزاری مجمع عمومی کانون که منزل شخصی یکی از اعضا بود، از تشکیل آن جلوگیری کردند؛ کاری که در این سالها بارها تکرار شده است. ممانعت از برگزاری مراسم و جلسات ادبی و پروندهسازی امنیتی برای اعضا و . . . گسترهی این برخوردها به کانون محدود نیست و عرصههای دیگر را نیز دربر دارد. هماکنون چندین خبرنگار، وبلاگنویس و کسانیکه عقاید خود را در سطح عمومی ابراز داشتهاند در زندان هستند و حتی بعضی از آنها حکم اعدام گرفتهاند. شماری از فعالان حقوق زن ، کنشگران حقوق کودک و اعضای تشکلهای کارگری در زندان هستند. در همین روزها (و احتمالا زمانی که شما این پیام را میشنوید) چندین زندانی از همین نوع که برشمردیم ، برای اعتراض به پایمال شدن حقوق اولیهاشان نزدیک به پنجاه روز است که در اعتصاب غذا بسر میبرند.
همکاران عزیز! در بیان نتیجهی چند دهه اعمال سانسور و کاربرد سیستماتیک سیاستهای فرهنگیِ حاکمیت در عرصهی ادبیات و هنر، همین بس که در کشور ٨۰ میلیونی ایران تیراژ کتاب به سیصد نسخه رسیده و خودسانسوری به مثابهی تابعی از سانسور، بیدادگرانه و موریانهوار به جان فرهنگ انسانی افتاده است و هر دم آن را پوکتر میکند. در جهان قرن بیستویکم متاسفانه هنوز جایی ، جاهایی وجود دارد که نویسندگان مجبورند برای انتشار کتاب خود از دولت مجوز بگیرند و اثر خود را ابتدا از چشم ماموران دولتی بگذرانند و سپس منتشر کنند؛ ایران یکی از این معدود کشورهاست. عرصهی هنر، از موسیقی تا سینما و از تئاتر تا رقص نیز از ویرانگری سانسور در امان نیست. طرفه آنکه نیمی از جمعیت؛ یعنی زنان حق وارد شدن به بعضی از هنرها را ندارند. کانون نویسندگان ایران در کنار تلاشهای دیگر، برای توجه بیشتر جامعه به اثرهای مخرب سانسور و مبارزه با آن، نزدیک به یک دهه است که روز سیزدهم آذر را روز مبارزه با سانسور در ایران نامگذاری کرده است. با وجود همهی تنگناهایی که دولتها در نیم قرن عمر کانون بر فعالیت آن تحمیل کردند این تشکل از هدفهای اساسی خود گامی به عقب برنداشت و مبارزهاش را با سانسور حکومتی، دفاع از آزادی بیان و حقوق صنفی و حیثیت اجتماعی نویسندگان ادامه داد. این راهِ ناگزیر نویسندگانی است که یقین دارند شکوفایی ادبیات و هنر و هر نوع ابراز وجود آدمی جز با آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا ممکن نیست.
نویسندگان آزاده! امیدواریم هشتادوسومین کنگرهی انجمن جهانی قلم با نتیجه و موفقیت بسیار برگزار شود. با توجه به هدفهای تعریف شده، بیتردید برای این انجمن موفقیت معنای دیگری جز بسط هرچه بیشتر آزادی بیان در جهان و از میان بردن موانع پیش روی آن ندارد. هر ذره عقب راندن سانسور و رها کردن قلم از شر آن برای کانونها و انجمنهایی مانند انجمن قلم یک پیروزی محسوب میشود. کانون نویسندگان ایران خود را جزو جامعهی جهانی اهل قلم میداند و انتظار دارد در مسیر ناهموار کوششهایش و در شرایطی که گوشهی بسیار کوچکی از آن را توصیف کردیم، از حمایتهای معنوی انجمن قلم و نویسندگان آزاد اندیش جهان برخوردار شود. اگر چهرهی جهان اکنون خونین است، اگر جهل و عقبماندگی به صورت بمب میان مردم منفجر میشود و قربانی میگیرد، اگر رنج و اندوه و فقر و بیسوادی در جای جای جهان زندگی بسیاری از انسانها را تیره و تار کرده است و صدها "اگر" دیگر از این دست . . . یکی از دلایلش به عقب رانده شدن قلمهای مستقل و شریف و انسانگرا و تحدید آزادی بیان از سوی دولتها و جریانهایی است که از چنین وضعیتی سود میبرند. وظیفهای که ما به عنوان نویسنده بر عهده داریم رهایی این قلمهاست تا بیشتر و بیشتر به عرصه بیایند. درود بر کوشش شما.
هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۷ (۲۵ شهریور ۱٣۹۶)