نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ مرداد ۳, شنبه


برگزاری پانزدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو، شاعر ملی ایرانیان

شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴ - ۲۵ ژوييه ۲۰۱۵


کانون نویسندگان ایران برگزار کرد:
چمعه، دوم مرداد، با حضور جمعیتی انبوه مراسم یادبود پانزدهمین سال درگذشت احمد شاملو برگزار شد. چند روز پیش از آن کانون نویسندگان ایران در اطلاعیه‌ی خود نوشته بود: " کانون نویسندگان ایران همراه با دوستداران فرهنگ و ادب و جوانان آزادی خواه، روز جمعه، دوم مرداد ماه سال ۱۳۹۴، ساعت پنج عصر، با حضور در گورستان امامزاده طاهر کرج، مزار احمد شاملو ( الف بامداد )، شاعر عشق، عدالت و آزادی را گلباران می کند."
هنوز ساعت 5 عصر نشده بود که جمعیتی چشمگیر بر مزار شاملو گرد آمد. ماموران امنیتی و انتظامی به شیوه‌ی همیشگی خود ساعتی پیش از آغاز برنامه در گورستان حضور داشتند و در همان دقایق اولیه به اعضایی از کانون نویسندگان که به چشمشان آشنا می‌آمد، اولتیماتوم می‌دادند که برنامه را برچینند و از جمعیت بخواهند که محل را ترک کنند. تلاش تهدیدآمیز آنها البته به جایی نرسید و اعضای کانون، آنها که مسئولیت برگزاری مراسم را به عهده داشتند، با وجود فشارها و تهدیدها برنامه را شروع کردند. از سویی هر لحظه بر تعداد جمعیت افزوده می‌شد طوری که در چند سال اخیر سابقه نداشت.
مجری برنامه علی‌رضا عباسی با خواندن قطعه شعری از شاملو مراسم را آغاز کرد . سپس حمید یزدان پناه عضو هیئت دبیران بیانیه کانون را خواند. سخنران اول بابک احمدی بود. او از نقش شاعرانه‌ی شاملو در ادبیات و اجتماع سخن گفت. در ادامه محمد زندی و داریوش معمار هر یک سروده‌ای از خود خواندند. علی سطوتی دومین سخنران مراسم بود که به علت تنگی وقت موفق نشد مطلب طولانی خود را تا پایان بخواند. ویژگی‌های شعر شاملو بخشی از سخنان او بود. تا پایان برنامه چند شاعر دیگر به دعوت مجری سروده‌های خود را خواندند: لیلی گله‌داران، آرش الله‌وردی، رضا عابد، سارا محمدی اردکانی و حسین فاضلی.
پس از به پایان رسیدن برنامه‌ی کانون دوستداران شاملو با خواندن شعرهای او مراتب قدرشناسی خود را نسبت به این شاعر انسان‌مدار و آزادی‌خواه نشان دادند.
مراسم رو به پایان بود که یکی از ماموران از جواد قاسمی جوانی که از مراسم عکس می‌گرفت خواست دوربین‌اش را تحویل او دهد. در پی امتناعِ جواد قاسمی مامور خواست به زور متوسل شود که کشمکشی پیش آمد و جمعیت به جانبداری از جوان پرداخت و مامور ناکام ماند. اما هنگامی که قاسمی قصد بیرون رفتن از گورستان را داشته ماموران به او و چند تن دیگر که قصد دفاع از او را داشتند یورش میبرند و پس از ضرب و شتم آنها را به پایگاه انتظامی می‌برند ولی در نهایت پس از ساعتی بازداشت آزادشان می‌کنند.
حضور پرتعداد جمعیت و جوانان از ویژگی‌های مراسم امسال بود. یاد احمد شاملو گرامی باد!













گزارشی دیگر:
امروزدوم مرداد ماه ۹۴، امامزاده طاهر، پانزدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو، شاعر ملی ایرانیان...

پیش‌بینی می‌کردم امروز بیشتر از همیشه مردم بیان. این‌بار نه تنها پارکینگ امامزاده طاهر به سرعت پر از ماشین شد، که در دوطرف خیابان و در محل پارک ممنوع هم ماشین‌ها قطاری پارک کرده بودن، پلیس‌ها این‌بار مهربون‌تر بودن و اینطور که فریبرز رئیس‌دانا می‌گفت یک ساعت اجازه سخنرانی و تجمع دادند. به گفته‌ی رئیس‌دانا به اندازه صد هزار تومن کتاب ازش گرفته بودن که کانون نویسندگان به موقع برنامه‌شو تموم کنه. آخرش متوجه نشدم بهش دادن یا نه. آخر برنامه وقتی خلوت شد داشت باهاشون چونه می‌زد بگیره.
طبق معمول اولین سبد گل رو کانون نویسندگان بر سر مزار گذاشت و با دو سه جعبه بزرگ شیرینی از مردم پذیرایی کردن.
برخلاف سالهای قبل که پلیس‌ها زود مردم رو با رفتار تقریبا خشن متفرق می‌کردن، امسال تا اونجایی که من بودم اوائل برنامه در گوشه و کنار وایساده بودن و در آخر به صورت ستون در چند متری مزار شاملو جلو اومدن، رفتار بدی با مردم نکردن. همه‌مون با موبایل فیلم و عکس می‌گرفتیم و برخلاف سالهای قبل هیچ اعتراضی بهمون نمیشد.
فقط وقتی در اواخر برنامه در ضلع غربی تجمع دوربین جواد قاسمی، کسی که از مراسم عکاسی می‌کرد گرفتن مردم شروع به هو کردن نیروی انتظامی کردن و بعد از چند دقیقه ساکت شدن. من اونور بودم و متوجه نشدم چی شد، فکر می‌کنم اگه دستگیرش کرده بودن مردم ساکت نمی‌شدن.
گاهی از مسجد با بلندگو صدای نوجه و سینه زنی میومد که معلوم بود از قصد اینکارو می‌کنن که ما صدای سخنران‌ها رو نفهمیم.
طبق معمول، چند نفر شعرهای معروف شاملو رو با صدای بلند خوندن و بقیه باهاش همخونی کردیم.
وقتی برنامه تموم شد و داشتیم به خونه‌هامون برمی‌گشتیم هنوز عده‌ای بودن که تازه دنبال جای پارک برای ورود به امامزاده و رسیدن به مراسم بودن. می‌گفتیم چرا حالا اومدین، می‌گفتن فکر می‌کردیم مثل بقیه برنامه‌ها با یکی دوساعت تأخیر شروع می‌شه. گفتیم ببخشید که به موقع شروع شد.




















هیچ نظری موجود نیست: