نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ فروردین ۵, دوشنبه


                                 
روحانی نسبت به برهنگی و رابطه طبیعی دو جنس حساسیت دارد ؛ امّا از کنار فقر و فلاکت انسانها با آسودگی می گذرد .                                                                                « سوزان ارتس »
 
" اقتصاد " یک مقولهِ علمی است و مانند فیزیک ؛ شیمی ؛ ریاضیات و .... فرمول بندی ها و قوانین خاص خود را دارد که با  داشتن دانش مربوطه و رعایت صحیح اصول و قوانین آن ــ متناسب با زمان و مکان و شرایط ــ و با ساز و کار های مناسب و مدیریت صحیح و البته همراه و موازی با توسعه سیاسی می توان زمینه های توسعه و پیشرفت اقتصادی و رفاه مادی را در کشوری فراهم کرد . اما روحانیون و سردمداران خود خواه و خود پرست که فرق میان علم و بلاهت را نمیدانند و خود را عالم و خبره همه علوم و از جمله عالم  علوم اقتصادی هم میدانند؛ بدون شرمساری و سر افکندگی از ویرانی و فاجعه اقتصادی که در کشور ما بوجود آورده اند هنوز هم مدعی اند که کشور ما مهد پیشرفت و شکوفائی در همه زمینه ها از جمله اقتصاد می باشد .
خمینی بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در 17 شهریور 1358 در جمع کارکنان رادیو گفت : اولیاء ما هم برای اسلام جان دادند نه برای اقتصاد ؛ اقتصاد قابل نیست ...... الاغ هم زیر بنای همه چیزش اقتصاد است ( صحیفه نور جلد 9 ص 450 (  
 در نظامی که بنیانگذار آن " اقتصاد " را زیر بنای خر و الاغ میداند ــ بر خلاف روایات متعددِ دینیِ مورد اعتقاد مسلمانان که " مقتصد بودن از صفات نیکوی فرد مسلمان معرفی شده است ــ و در کتاب " مناسک حج " اش از مردم میخواهد برای پولدار شدن در پله چهارم " صفا " ــ از مراسم حج ــ فلان دعا را بخوانند ؛ می توانست روشن باشد که چه فاجعه ای در پیش است و تصور بهبود اوضاع و شرایط اقتصادی مردم و کشور امر محال و بیهوده ای میباشد .
اگر چه خمینی با این موضعگیری و سخنان مسخره ؛ دیدگاههای عقب مانده خود را در مورد مهمترین عامل مؤثر در پیشرفت ؛ رفاه اجتماعی و آبادانی کشور بیان کرد و تا حدود زیادی چشم انداز تیره و تار اوضاع آیندهِ اقتصادی مردم و کشور را مشخص کرد ولی مردم و نیروهای سیاسی در آنزمان غرق درشادی ؛ نشاط و هیجانِ انقلابی که توانسته بود بزرگترین و پر قدرت ترین دیکتاتور منطقه را سرنگون کند ــ ژاندارم منطقه ــ و غافل از ارتجاع و واپس گرائی خمینی و برنامه های در پیشِ آخوندها ؛ گفته های خمینی را نشنیده گرفتند و با امید و اعتماد و آرزوهای خوب برای آینده ؛ به انتظاردست آوردهای انقلاب چشم به  معجزه و راهگشائی نو کیسه گان جدید ؛ دوختند .
خمینی در حالیکه  در ابتدای ورود به کشور ؛ وعده آب و برق و بلیط اتوبوس مجانی به همه مردم میداد و درست بیاد دارم که تیتر بزرگ صفحه اول روزنامه کیهان در سال 58 از قول خمینی نوشته بود که : کسی خانه نخرد ؛ ما همه را صاحب خانه خواهیم کرد . جنگ 8 ساله با عراق را که خود بانی و باعث شروع آن بود و آنرا نعمت الهی میدانست ؛ بهانه کمبودها ؛ مشکلات و معضلات اقتصادی نموده و با دستاویز اینکه کشور در حال جنگ است ؛ صدای اعتراضات مردم به فقر و کمبودها را خفه نمود . بعدا" ؛ خمینی نه تنها کسی را صاحب خانه نکرد بلکه در جنگی ضد ملی و بی حاصل بسیاری از خانه های مردم نیز بر سر ساکنین آن آوار گردید .
واقعیت این بود که خمینی و دیگر آخوندها و روحانیون تازه به قدرت خزیده هیچ تصوری از اقتصاد ؛ نیازها و مشکلات و چالش های جامعه ایران نداشتند و اساسا آنها مادون درک مقتضیات جامعه ای بودند که فاز بورژوازی را پشت سر گذاشته بود . دیدگاههای آنان به قبل از بورژوازی یعنی دوره های برده داری و فئودالیته تعلق داشت .
خمینی و آخوندهای تازه به قدرت رسیده در حالی این وعده ها را به مردم میدادند که درک آنان از اقتصاد و روابط پیچیده اقتصادی " نه یک درک علمی منطبق بر شرایط جامعه ایران بلکه باز گشت به اقتصاد صدر اسلام " و عصر برده داری بود . ساز و کاری که هیچ تناسب و ارتباطی با مشکلات اقتصادی امروزی بشر در دنیای مدرن و پیشرفته کنونی ندارد و نداشت  .
با چنین درک نازلی از اقتصاد و در حالیکه خمینی در سودای احیا کردن شرایط اقتصادی " صدر اسلام " بود ؛ نیروهای نظامی ــ سپاهی ؛ بسیجی و حزب اللهی ــ که از جنگ ویرانگر 8 ساله با عراق جان سالم برده و زنده مانده بودند به درون شهرهای کشور سرازیر شدند . بسیاری از این نیروها ؛ بعنوان سهمیه " رزمندگان جبهه اسلام " از دانشگاهها و دیگر مراکز آموزشی عالی کشور سر در آوردند .
بعدا"این نیروها فارغ التحصیل شده و بعنوان مدیر و متخصص در دوایر و ادارات مختلف بکار گرفته شدند و اقتصاد نیمه جان از جنگِ جامعه ای 70 میلیونی با درآمدهای بیکران نفتی را آماج شلیک های خود کردند . یعنی بی صلاحیت ترین افراد قلب اقتصاد کشوری مرفه و ثروتمند را در خدمت تاراج و چپاول ؛ مورد هدف قرار دادند .
بدین ترتیب نیروهای سپاهی ؛ بسیجی و حزب اللهی ؛ سکانداران اصلی عرصه اقتصادی کشور شدند و هیچ عرصه ای از فعالیت اقتصادی کشور از تجاوز و دست درازی آنها مصون نماند . به این ترتیب به یمن انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی ؛ طیف " خودی " و نو کیسه ای با برخورداری از تمامی نعمت ها و تسهیلات در جامعه بوجود آمد که روز به روز بر دامنه نفوذ و اقتدار مالی آنان افزوده گردید و در مقابل به مردم ــ صاحبان اصلی انقلاب ــ و " غیر خودی " ها نه تنها از انقلابی که کرده بودند بهره و نصیبی عاید نشد  بلکه بر دامنه فقر و تنگدستی آنها افزوده گردیده و زندان ؛ شکنجه و چوبه های دار نصیب بردند .
و چنین شد که بر خلاف وعده های اولیه خمینی به مردم که دسترنج مردم و زحمتکشان و ثروت های کشور عایدی مردم و محرومان جامعه خواهد شد و دیگر در کشور فقر و تنگدستی وجود نخواهد داشت و همه را صاحب خانه خواهیم کرد و ... ؛ سردمداران تازه بقدرت رسیده ای به " هزار فامیل " جدید تبدیل شدند ــ جای " هزار فامیل " دوران پهلوی را گرفتند ــ و در زیر بیرق اسلام ؛ سرمایه داران و ملاکان " مکتبی " بوجود آمدند .
در ادامه ؛ این قشر نوکیسه با تشکیل و گسترش بنیادها و گروههای مالی ؛ صنعتی ؛ کشاورزی و تجاری عمده ترین ابزار تولید و ثروت های سرشار نفتی کشور را به قیمت محرومیت و سیه روزی اکثریت مردم ؛ در چنگ گرفتند .
با ادامه حکومت آخوندها روز به روز بر فقر و محرومیت مردم و بر شکاف طبقاتی افزوده شد . از طرفی بر تعداد محرومان و گرسنگان ؛ کودکان خیابانی ؛ کارتن خوابها ؛ زنان خیابانی و .....  افزوده شد و از طرفی برج و باروی طبقات مرفه و ثروتمندان جدید بالاتر و بالاتر رفت و 80  در صد ثروت کشور در اختیار یک اقلیت 15 در صدی ــ و به روایتی 10 در صدی ــ قرار گرفت . و دیگر حتی در تبلیغات رژیم نه تنها خبری از وعده های اولیه خمینی نبود ؛ بلکه بسیاری از سران رژیم هم ؛ دیگر به فقر و بی خانمانی گسترده ای که دامان مردم را گرفته بود ؛ اعتراف نموده و استیصال و ناتوانی خود را ــ برای  برون رفت از این وضعیت ــ ابراز داشتند  .
اجبار به کار دوم و شیفت های اضافی ؛ فحشاء و تن فروشی و فروش اجزاء بدن برای تهیه مایحتاج زندگی خانواده ؛ در جامعه رواج یافت و کودکان و نو جوانان محیط درس و تحصیل را رها کردند و برای کمک به درآمد ناچیز خانواده های خود و تأمین حداقلهای مورد نیاز وارد بازار کار شدند و به باربری ؛ پادوئی ؛ دست فروشی ؛ ماشین شوئی و ... مشغول شدند .
کشوری غنی و ثروتمند آنچنان مورد هجوم و غارت موران و ماران عمامه بسر و باندهای دزد و غارتگر نظام قرار گرفت که امروزه می بینیم ؛ تأمین روزانه حداقل هایِ اقتصادی برای بقاء زندگی به معضل جدی بیشتر ایرانیان تبدیل شده است .
امروزه دیگر فقر و فلاکت مردم ؛ دزدی و فساد ؛ غارت و چپاول ثروت های کشور  و بی قانونی و یغماگری باندهای رژیم آنچنان عرصه اقتصاد کشور را فرا گرفته که " سعید حجاریان " نظریه پرداز اصلاح طلبان ــ از باندهای درونی رژیم ــ ؛ وضعیت وخامت بار اقتصادی مردم و بهم ریختگی اوضاع اقتصادی کشور ؛ را به شرایط " حسینقلی خانی "* تشبیه کرده است و میگوید :
کارگر شب که بخانه میرود ؛ جلوی خانواده اش با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارد و با قرض زندگی میکند . او نمی داند که کی قرض هایش را ادا کند ؛ او نیز معلق است . همینطور مؤجر و مستأجری که یکباره با قیمت های نجومی مواجه می شوند معلقند ؛ بورس معلق است . حتی وزیر معلق است ؛ وزیری که نمی داند آیا رئیس دولت بودجه اش را باو میدهد و یا نمی دهد ؛ نمی تواند دست بکاری بزند . حتی رئیس دولت دست بکارهائی میزند که نشان از سرگشتگی و تعلیق دارد و ..... گویی در وضع تعلیق ؛ نوعی هرج و مرج و حکومت " حسینقلی خانی " بر جامعه حاکم است .
 
این وضعیت فاجعه بار که دیگر بسیاری از مقامات خود رژیم هم بآن اعتراف می کنند چرا بوجود آمده ؟ بانی و باعث آن چه کسی و چه کسانی هستند ؟ برای نجات مردم و کشور و خلاصی از این وضعیت چه باید کرد ؟ و .......
بسیار روشن است که عوامل متعددی مانند سوء مدیریت ؛ ورود بی رویه واردات ؛ عدم حمایت از تولید ملی ؛ افزایش نقدینگی ؛ فساد و دزدی سردمداران رژیم ؛ قاچاق گسترده کالا ؛ برنامه اتمی و تحریم های اقتصادی غرب و انزوای بین المللی  و ...... در پیدایش این نابسامانی ها و بحران های گریبانگیر اقتصاد ایران مؤثر بوده و بعضا" ؛ آن را تشدید کرده است . ولّی این عاملها ؛ هیچکدام عامل اصلی وضعیت وخامت بار کنونی اقتصاد کشور نمی باشد .
امروزه دیگر با قاطعیت میتوان گفت ؛ " نظام جمهوری اسلامی " خود عامل اصلی پیدایش این وضعیت دردناک می باشد ؛ یعنی شکست " جمهوری اسلامی " و نظام دینی بعنوان یک " پروژه اقتصادی " ذاتی این " نظام دینی " بوده و قبل از هر چیز سیاسی است و ریشه در ساختار سیاسی و فرهنگی و دیدگاههای سردمداران این رژیم قرون وسطائی دارد .
بعبارتی ذات بحران زا ؛ کهنه و ارتجاعی " نظام جمهوری اسلامی " منشاء اصلی این وضعیت است و این ؛ آن عامل اصلی است که بحران را به همه زمینه ها و از جمله " اقتصاد " سرایت داده است . یعنی عامل اصلی وضعیت فاجعه بار کنونی و مانع اصلی هر فرج و گشایشی در اوضاع اقتصادی کشور خود نظام جمهوری اسلامی می باشد . بهمین خاطر است که تنها با سرنگونی تمامیت این رژیم است که  راه هر فرج و گشایشی باز می شود .
اما چرا ساختار دینی این نظام ؛ و راهکارهای اقتصادی آن ؛ عامل سقوط اقتصاد و سیه روزی مردم شده است ؟ چرا دیدگاههای آخوندهای شیعه از عوامل مؤثر در بزانو در آوردن اقتصاد ایران و گسترش فقر و گسترش شکاف طبقاتی در جامعه شده است ؟ پاسخ به سئوالات ؛ موضوع اصلی این مقاله است که در بخش دوم  بآن خواهم پرداخت . در آخر بد نیست به دیدگاه یکی از بزرگترین مراجع شیعه دردوران مشروطه در باره برابری و مساوات در اسلام اشاره کنم :
شیخ فضل الله نوری ــ دوران مشروطیت ـ در اعلامیه ای علیه مشروطه طلبان صادر کرد به صراحت بر وجود فقر و نابرابری و شکاف طبقاتی در حکومت اسلامی صحه گذاشته و گفته است که مساوات و برابری در اسلام محال است  : یکی از موارد آن ضلالت نامه ــ قانون اساسی مشروطه ــ ؛ این است که افراد مملکت متساوی الحقوف اند ...... در حالیکه محال است با اسلام حکم مساوات . ........ ادامه دارد
 
 
25.03.2013
          arezo1953@yahoo.de   
 
 
 
پاورقی   :
 
*حسینقلی خان در زمان ناصرالدینشاه قاجار والی پشتکوه لرستان بود . در قلمرو حکومت این والی هیچکس از قدرت و اختیاری برخوردار نبود و وی بر جان و مال مردم حکومت میکرد ؛ و اختیار دار  همه والی پشتکوه بود . هیچکس جرأت تخلف و تخطی از فرامین و دستورات او را نداشت . مصیبتی مانند " ولی فقیه " در امروز ایران .
 

هیچ نظری موجود نیست: