نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۶ بهمن ۲۵, چهارشنبه

تجديد تعهد سياسي جوانان فلسطيني خود را شکست خورده حس نمي کنند... Akram BELKAID , Olivier Pironet


در خيابان اصلي دانشگاه بيرزيت واقع در اطراف رام الله مقر تشکيلات خود مختار فلسطين، پرچم هاي فلسطين زير زوزهء باد تکان مي خوردند. با فاصلهء کمي از ستون يادمان بيست و هشت «شهيد» دانشگاه که همگي به دست ارتش اسرائيل کشته شده اند، صف تظاهرات شکل مي گرفت. يک عضو انتظامات از قطعه اي به قطعه ديگر مي پريد. او که در زير کلاه خود، بانقابي چهره اش را پوشانده بود، با نارنجک و مواد منفجره در کمر به زنان و مردان جوان با لباس هاي رزمي زيتوني و چهره اي پوشيده با چپيه نظم مي داد. همه آن ها در تجليل از مقاومت مسلحانه شعار مي دادند. آن ها پرچم هائي به رنگ الفتح در دست داشتند که از رهبر فقيد، ياسر عرفات ( ٢٠٠٤-١٩٢٩) تجليل مي کرد و نيز شعارهائي براي اداي احترام به شيخ احمد ياسين (٢٠٠٤-١٩٣٧)، بنيان گذار حرکت مقاومت اسلامي (حماس) مي دادند. اين راه پيمائي را جنبش جوانان الفتح (شبيبه)، حزب محمودعباس سازمان داده بودند. آن ها تاکيد داشتند که گردهم آئي از دو جنبش سياسي بزرگ فلسطيني اي تجليل کند که براي اجراي پيمان «مصالحه» بين دو جريان با دشواري روبرويند. اين پيمان که در اکتبر ٢٠١٧ امضا شده، قرار است تاريخ ده سال رقابت، روياروئي و برادرکشي را ورق بزند.
دانشجويان رشته جامعه شناسي، کمي دورتر با قيافه اي گرفته صحنه را تماشا مي کنند. رامي ت، بيست ساله (١) مي گويد: «واقعا مسخره است. چيزي که الفتح و تشکيلات خودگردان به جوانان عرضه مي کنند، تشبثات نمادين است. همه چيز دارد به جز عمل سياسي جدي. رژيم نمي خواهد بسيج همگاني اي را برانگيزد که مثمر ثمر باشد. حکومت هراس دارد که سياسي شدن جوانان قبل از همه، به شورشي عليه قدرت تبديل شود». درحالي که ٧٠ درصد جمعيت کمتر از سي سال دارند، سياسي شدن جوانان موضوع بسيار حساسي براي رهبران فلسطيني است که مردم بيش از پيش حقانيتش را زير سوال برده اند. پيش از پيمان هاي اسلو در ١٩٩٣ و ايجاد « تشکيلات خودگردان فلسطين»، «شوراي عالي براي جوانان و ورزش»، موسسه اي وابسته به «سازمان آزادي بخش فلسطين» (PLO)، آموزش ايدئولوژيکي را از جمله از طريق برگزاري اردوگاه درتعطيلات و بسيج جوانان داوطلب بر عهده داشت. در سال ١٩٩٣، يک وزارت جوانان و ورزش «براي امکان شرکت جوانان در زمينه اقتصادي، اجتماعي و سياسي» ايجاد شد. با گذشت زمان، فعاليت هاي سازماندهي متوقف شده و وزرات خانه در سال ٢٠١٣ منحل شده «شوراي عالي» با مسئوليت محمود عباس دوباره به کار پرداخت.
به عقيدهء يوسف م، ٢٢ ساله، دانشجوي جامعه شناسي «تشکيلات خودگردان مي خواهد جوانان را از رزمجوئي واقعي موجود در صحنه دور کرده و از شکل گيري روش هاي جديد فعاليت سياسي جلوگيري کند. درحالي که از اوايل سال هاي دهه ٢٠٠٠ و شکست روند "صلح" اسلو، جوانان نقطهء اتکائي ندارند. ما خشمگين هستيم. خلق ما هيچ بهره سياسي نبرده است. تفرقه بين الفتح و حماس ما را بر مي آشوبد. اشغال واقعيتي دائمي است. در اثر اشغال ما با خشونت روزمره به سر مي بريم. اوضاع اجتماعي و اقتصادي ما بي ثبات است. همه شرايط براي تدارک بسيجي بزرگ و سراسري فراهم است.»
آن گاه که «تشکيلات خودگردان» اقدام به خفه کردن اعتراض ها مي کند
يک پژوهش جديد (٢) نشان مي دهد که جوانان «نخستين قربانيان مبارزه با اشغال اسرائيلي ها» هستند و از ميان ٩٥ فلسطيني که ارتش اسرائيل يا کولون ها [اهالي شهرک هاي استعماري] در سال ٢٠١٧ به قتل رسانده، پنجاه نفر کمتر از ٢٥ سال داشتند (٣). اما جوانان نيز با مشکلات اقتصادي سر به گريبان اند و نرخ بيکاري ٢٧ درصدي (١٨ درصد در کرانه باختري و ٤٢ درصد در غزه)، يعني «از بالاترين ميزان در جهان» است، و بنا به اسناد سازمان ملل متحد، «اين شدت کم سابقه (...)از زمان "رکود اقتصادي بزرگ" [بحران اقتصادي سال هاي دهه ١٩٣٠] به ندرت مشاهده شده است». (٤) تقريبا يک سوم افراد ١٥ تا ٢٩ ساله در کرانه باختري بيکار هستند و در مورد زنان، بيکاري شامل نيمي از آنان مي شود که اکثريت جوانان دانشگاه ديده را تشکيل مي دهند. در سطح کل کشور، فقط ٤٠ درصداز جوانان فلسطيني وارد بازار کار شده اند و بيکاري ٥٦ درصد از جوانان ١٥ تا ٢٩ ساله را در غزه دربر مي گيرد. اگر چه ميزان دانشجويان دانشگاه يکي از بالاترين تعداد در جهان عرب (به موجب اسناد يونسکو ٤٤ درصد) است، دانشجويان پس از کسب ديپلم دانشگاه به دشواري کاري به دست مي آورند. بسياري از تحصيلکرده ها مجبورند به بازار کار «غيررسمي» روي مي آورند و حقوقي بسيار کمتر از حداقل دستمزد تعيين شده از سوي تشکيلات خودگردان (٤/٢ دلار يا دو اورو) دريافت کنند و از هيچ پوشش بيمه اجتماعي نيز برخوردار نمي شوند.
هُدي آ، بيست ساله، دانشجوي دانشگاه بيت لحم است، گنجينه سرسبزي بربلندي هاي شهري شلوغ که محل گذر اتوبوس هاي جهانگرداني ست که براي ديدار کوتاهي از کليساي زادگاه مسيح از اسرائيل مي آيند. اين دانشگاه کاتوليک که سه چهارم دانشجويانش مسلمان هستند و هشتاد درصدشان دختر، داراي ٣٥٠٠ دانشجوست. هدي اهل بيت المقدس شرقي ست که اسرائيل تاسيس دانشگاه فلسطيني را ممنوع کرده است. او از اوضاعي مي گويد که مرتبا رو به وخامت گذاشته است: «اشغال بر زندگي دانشجوئي ما سنگيني مي کند. گزينش ما و همين طور دانشگاه ما يا محل تحصيل ما را اشغال تحميل مي کند. اگر ساکن بيت المقدس باشيم، پيش از ثبت نام در دانشگاه بيرزيت يا نابلس، بايد کلي تعمق کنيم ، دست کم به خاطر تضييعاتي که اسرائيل براي رفت و آمد ايجاد مي کند (٥). اما، دانشگاه پيلهء منزوي اي ست که از نظر سياسي ما را تربيت نمي کند تا بتوانيم با اين اوضاع مقابله کنيم. براي بزرگترهاي ما، ورود به دانشگاه به معني انتخاب يک حزب و تعهد در مبارزات بود. امروز چنين نيست.» شمار بسياري از دانشجويان و مُدرساني که پاي صحبت شان نشستيم، تاسف مي خورند که نه حماس و نه الفتح برنامه سياسي مناسبي ندارند تا بتوانند جوانان را بسيج کرده و ظهور نخبگاني را که قادر باشند سکان هدايت جنبش ملي از نفس افتاده را به دست گيرند، تقويت کنند.
ما بارها چنين انتقادهائي را شنيديم. براي مثال، در دانشگاه بيت لحم کافي ست که در فعاليت هاي يک نيمروز شرکت کنيم تا ميزان ابهام اوضاع را بسنجيم. از يک سو، در حياطي زير سايه، دويست دانشجوي بانشاط و پرسر و صدا در يک نوع بازي بيست سوالي ترانه هاي غربي يا موسيقي پاپ لبناني را اجرا مي کنند. از طرف ديگر، در تالاري حدود سي دانشجو به طور پراکنده در فضائي جدي در بحث اختلاف برانگيزي درباره قانون شرکت دارند که تشکيلات خودگردان در ژوئن ٢٠١٧ درمورد جنايت هاي الکترونيکي [يارانه اي] وضع کرده است. اين قانون که رسما براي سامان دهي کاربرد اينترنت و شبکه هاي اجتماعي تهيه شده، امکان مي دهد که هر شهروندي را زنداني کند، اگر آنان « به تماميت دولت، نظم عمومي، و نيز امنيت داخلي يا خارجي کشور» آسيب رسانند يا «وحدت ملي و صلح اجتماعي» را تهديد کنند. (٦) بخش بزرگي از جامعه مدني اين قانون را مغاير با حقوق اساسي مي دانند زيرا هدف آن خفه کردن يا مجازات مخالفان، رزمندگان و جواناني است که در شبکه هاي اجتماعي فعاليت مي کنند که پر از انتقاد به قدرت سياسي حاکم است و نيز روزنامه نگاراني را هدف قرار مي دهد که رژيم را تحقير مي کنند. از مثال هاي بارز اين تضييعات، دستگيري عيسي عمرُو، مسئول جنبش «جوانان عليه کولوني ها» در شهر الخليل (هبرون) از طرف سرويس مخفي و امنيت فلسطين در سپتامبر گذشته است. او در صفحه هاي فيس بوک، از دستگيري روزنامه نگاري که خواهان استعفاي محمود عباس شده بود، انتقاد کرده بود. آقاي عمرُو پيش از آن نيز در فوريه ٢٠١٦ به خاطر سازماندهي تظاهراتي آرام عليه مستعمره سازي به دست ارتش اسرائيل دستگير شده بود ... (٧)
«نبض»، جنبش ضد اشغال و مستعمره سازي
ياسر د ٢٣ ساله،دانشجوي روزنامه نگاري از سازماندهان اين بحث است. او از بي علاقگي دانشجويان حتي براي موضوعي که براي انان اهميت بسزا دارد و نيز از عدم بسيج جوانان عليه قوانيني که آزادي بيان و زندگي خصوصي را زيرپا مي گذارد، تعجب نمي کند. « حکومت پدران و مادران را تشويق مي کند که با وام گرفتن مصرف کنند (٨) و از اين رو براي مخالفت با نظم موجود ترديد دارند. در مورد جوانان، يادآوري شود که شرايط زندگي شان به نحوي ست که آن ها هم مي خواهند تفريح کنند. خوب، براي آن ها توهم ايجاد مي کنند که گويا مي توانند مثل هر جاي ديگر دنيا عمل کنند. اين به اين معني نيست که آن ها آگاهي سياسي ندارند؛ واقعيت اين ست که آنان هويت خود را در هيچ کدام از نيروهاي موجود بازنمي يابند.» يک بررسي مرجع ، ٧٣ درصد فلسطيني هاي ١٥ تا ٢٩ ساله تاييد مي کنند که عضو هيچ حزبي نيستند و نسبت به نهادهاي موجود بدبيني زيادي دارند (٩).
مَنال ج، ٢٢ ساله دانشجوي علوم ارتباطات بحث را از آغاز تا پايان دنبال کرده است. او از حميد فرج نويسنده و مقاله نويس تقدیر مي کند هنگامي که او « قانون ضدآزادي را که مي خواهد صداي مخالفان را خفه کند، نکوهش مي کند» و نارضايتي خود را مخفي نمي کند، آن گاه که وکيل نزديک به حکومت مي گويد که «اوضاع دشوار [فلسطينيان] اقتضا مي کند که خويشتن دار باشيم و احساس مسئوليت بکنيم چرا که آزادي کامل بيان نه ممکن است و نه مطلوب» . آيا به اين دليل او حاضر است که از نظر سياسي درگير شود؟ او معذب پاسخ مي دهد: «من تصميم دارم اين کار را بکنم، ولي ساده نيست. قاعده اي وجود دارد که همه جوانان آشنا هستند: فعاليت سياسي ، به اين معني ست که دير يا زود به زندان مي روي، چه زندان فلسطيني يا اسرائيلي. اين کار براي زنان پيامدهاي اسفناک دارد. فراتر از اثرات جسمي و اخلاقي زنداني شدن، اين خطر وجود دارد که هرگز شوهري پيدانکني، زيرا جامعه بسيار محافظه کار است وهر شايعه اي بر وجهه زني که زندان کشيده، آسيب مي رساند.» همه زنان دستگير شده از توجهي که رسانه هاي بين المللي براي احِد تميمي، ١٦ ساله که در دسامبر گذشته به خاطر هل دادن دو سرباز اسرائيلي زنداني شد، برخوردار نمي شوند. از سال ١٩٦٧، ٨٠٠ هزار فلسطيني در سرزمين هاي اشغالي در زندان هاي اسرائيلي زنداني شده اند، يعني دو نفر از هر پنج مرد بالغ – و اغلب در زندان هاي حبس اداري، بدون هيچ اتهام مشخص يا بدون محاکمه اي. در بين آن ها، ١٥هزار زن وجود داشت.
وسام ج، ٢٦ ساله، دانشجوي جامعه شناسي دانشگاه بيرزيت و نزديک به جناح چپ افراطي نيز مثل بسياري از دانشجويان اين دانشگاه با زندان که مهد رزمندگي در فلسطين شناخته مي شود، آشناست (نزديک به شصت نفر از دانشجويان هم اکنون در زندان هاي اسرائيل به سر مي برند، و نزديک به هشتصد نفرشان در ده سال گذشته به دست ارتش اسرائيل دستگير شده اند). او پس از گذراندن سه سال در سياهچال هاي اسرائيل، در سال ٢٠١٥ آزاد شده و در نتيجه سه سال از تحصيلاتش عقب مانده است. چرا رنداني شده بود؟ او با لبخندي محجوبانه و بدون اشاره به جزئيات پاسخ مي دهد: «من به اتهام "تندروي" دستگير و محاکمه شدم». او مثل همکلاسي هايش، رامي و يوسف در جنبش نبض (تپش)، جنبش جوانان مبارز عليه اشغال و شهرک سازي هاي استعماري اسرائيل فعاليت مي کند، و يوسف قاطعانه مي گويد که همچنين عليه «تشکيلات خودگردان، تفرقه سياسي بين فلسطيني ها و "عادي سازي" روابط با تل آويو که برخي سازمان هاي غيردولتي و کله گنده هاي رژيم تبليغ مي کنند» . نبض در راستاي جنبش اعتراضي توده اي که در سال ٢٠١١ «جمعيت ٢٥ مارس» در رام الله براي وحدت ملي در مقابل اسرائيل فرا مي خواند، ايجاد شد. او مي افزايد جنبش «نبض» اعلام مي کند که «مستقل از حزب هاي بزرگ» است و او سپس مي افزايد «ما عليه آن ها کاري نمي کنيم، حتي اگر خود را خارج از چارچوب سياسي سنتي اي مي دانيم که ناتواني هاي خود را نشان داده است.»
هممان طوري که رامي اظهار مي داشت، اين جنبش با گرايش «چپ» که برخي اعضايش از جناح اسلامگرا مي آيند، در چند شهرکرانه باختري پراکنده شده و تلاش مي کند با جوانان غزه پيوند ايجاد کند. جنبش همچنين بر آموزش توده اي تاکيد کرده و در زمينه « هويت يابي مجدد، تاريخ وحافظه جمعي فلسطيني» مبارزه مي کند « که پراکندگی تهدیدش می کند و سياست نئوليبرال تشکيلات خودگردان زير نفوذ بانک جهاني وغربي ها نيز آن تفرقه را تقويت مي کند».از اين گذشته، اعضاي «نبض» مي خواهند عليه تکه پاره شدن سرزمين ها مباره کرده و از اين جلوگيري کند که جدائي بين شهرهاي بزرگ کرانه باختري در تصورات فلسطيني ها واقعيت « شبه جزيره اي از شهرک هاي خودمختار» را جا بياندازد. وسام مي افزايد: «ما همچنين فعاليت هاي فرهنگي و هنري عرضه مي کنيم. براي مثال، يک گروه تئاتر در اردوگاه هاي پناهندگان برنامه اجرا مي کند تا به فرهنگ مردمي کشور رنگ و شادابي بدهد». ارائه چشم اندازي جمعي به « نسل اسلو »
صبيح صبيح، جامعه شناس فلسطيني و پژوهشگر دانشگاه اِکس-مارسِي فرانسه، که از نزديک تحولات اين جنبش را دنبال مي کند، معتقد است که «اين فعالان سياسي مي خواهند به "سبک ديگر"ي کار سياسي بکنند. آن ها در برابر گفتمان رهبران مان درباره "رشد اقتصادي"، "نوسازي دولتي" و "صلح"، به عنوان هدفي متعالي که آزادي تمام فلسطين است، مدل مقاومت را پيشنهاد مي کنند (نه فقط مقاومت عليه اسرائيل، بلکه همچنين در برابر برنامه اقتصادي، سياسي، آموزشي و فرهنگي). به همين جهت آن ها هم هدف مقامات اسرائيلي هستند وهم سرويس هاي امنيتي تشکيلات خود مختارو نيز هر جرياني که به مسئله نظم موجود مربوط مي شود.» . اسرائيلي ها در اين مورد اشتباه نمي کنند: يکي از پايه گذاران «نبض»، که سال پيش دستگير شده، اکنون به عنوان «زنداني اداري» در زندان اسرائيل به سر مي برد. [زنداني اداري واژه اي ست که ارتش اسرائيل در مورد زندانياني به کار مي برد که از پوشش قضائي و حقوقي و وکيل برخوردار نبوده و نه محکوميت مشخصي دارند و نه اتهام مشخص. اما مي توانند ماه ها و سال ها در زندان هاي اسرائيل بمانند.م]. باسل الاعرج، نزديک به اين جنبش، پس از تعقيب طولاني در روز ٦ مارس ٢٠١٧ در البيره (رام الله) به دست سربازان اسرائيل کشته شد. او که سي و سه ساله و داروساز اهل الولجه (بيت لحم) بود، علاوه بر اين که در صحنه اعتراضات حضور دائمي داشت، در زمينه کارگاه هاي آموزشي مردمي نيز فعال بود. او اندکي پيش، از زندان نيروهاي امنيتي فلسطين آزاد شده بود. اين نيروها او را به «تدارک عمل تروريستي» متهم کرده و شش ماه زنداني کرده بودند. از نگاه بسياري ، مرگ او نتيجه هم آهنگي امنيتي بين سرويس هاي اطلاعاتي فلسطيني و همقطاران اسرائيلي آن هاست که مورد نکوهش شديد اهالي سرزمين هاي اشغالي ست (١٠).
«نبض» به يقين تنها سازمان جوانان مبارز و فعال در فلسطين نيست. گذشته از اعضاي انجمن هاي سنتي (ورزشي، فرهنگي، همبستگي ....)، نزديک به چهل درصد از جوانان ١٥ تا ٢٩ ساله در جنبش هاي مشابهي عضو هستند و در سال هاي اخير کانون ها، کميته ها و انجمن هاي بسياري تاسيس شده اند که شعار مرکزي شان «وحدت مردم فلسطين» است، مانند Gaza Youth Breaks Out(GYBO) يا Jabal Al-Mukaber Local Youth Initiative [ابتکار جوانان در جبل مُکبِر]. انجمن GYBO را بلاگرهاي غزه در سال ٢٠١٠ تاسيس کردند که هم اشغال اسرائيل را نکوهش مي کنند و هم فساد مسئولان سياسي و اهمال احزاب سياسي عمدهء فلسطين را. انجمن جوانان جبل مُکبِر واقع در بيت المقدس شرقي در ١٦ مارس ٢٠١٤ با سازماندهي زنجير انساني پيرامون حصار شهر مقدس جهت اعتراض به شهرک سازي هاي يهودي و تاکيد بر هويت فلسطيني مشهور شد. کريم قطان، پژوهشگر و نويسنده متولد بيت لحم توضيح مي دهد که «نسل ما خواهان خلاقيت و ابتکار عمل است. اين نسل اميدوار است که بتواند در گفتمان سياسي سنتي، نوآوري کند و علت وفور ابتکار عمل هائي که فرهنگ، امور اجتماعي، تعهد سياسي و هنر را در هم مي آميزد، همين است.» او که عضو «طرح اطلال» (ويراني ها) است و وظيفه اش دعوت از جوانان هنرمند، پژوهشگر و نوسنده، خواه فلسطيني و خواه خارجي، براي کار و اقامت در اريحاست، اطمينان دارد که اقدام به خلاقيت «بخشي از روش هاي جديد بسيج همگاني ست». به عقيدهء او، اين کار امکان مي دهد تا در مورد پيوندهاي همبستگي بين غربي ها و فلسطيني ها از نو انديشيد. «زمان سازمان هاي غير دولتي (او ان جي) که بيايند سه ماه در سرزمين ما بگذرانند و بعد با اين حس رضايت که وظيفه شان را انجام داده اند، برگردند، سر آمده است. خارجي ها – از جمله فرانسويان – نبايد براي اين بيايند که "مواظب ما" باشند، بلکه بايد بيايند با ما کار کنند. همان طوري که ما ازآن ها ياد مي گيريم، آن ها نيز از ما بياموزند.»
ميزان نفوذ اين جنبش ها و اهميت شان در جامعه چقدر است؟ به عقيده اباهرالسقا، استاد جامعه شناسي در دانشگاه بيرزيت، «نبايد در مورد ميزان نفوذ اين سازمان ها غلو کرد، چرا که با توجه فضاي محدودي که آن ها براي فعاليت در اختيار دارند، و نيز بازدارندگي هاي مربوط به ساختار قدرت و البته سرکوب اسرائيل، نفوذ آن ها نسبتا محدود است. اما، جنبش هائي نظير "نبض" قادرند ديناميسمي ايجاد کرده و در دراز مدت براي دگرگوني هاي مهم در زمينه اجتماعي-سياسي، زمينه را آماده کنند. آن چه مسلم است، اين است که آن ها در زمينه تعهد جمعي راه حلي در اختيار جوانان فلسطين قرار مي دهند. جواناني که در نبود هر چشم انداز يا امکان ايفاي نقش تعيين کننده در جامعه، دچار ياس شده اند. بيشتر اين جوانان، که احساس مي کنند به حال خود رهاشده اند، همه احزاب را يک جا رد مي کنند و در خودفرو مي روند و با اين مخاطره روبرو هستند که بخشي از آنان به عمليات خشونت بار روي آورند .» همان گونه که در جريان سال هاي ٢٠١٥ و ٢٠١٦ ديديم، عده اي از جوانان به حملات پراکنده عليه سربازان اسرائيلي و کولون ها در سرزمين هاي اشغال شده دست زدند که اغلب، تنها سلاح شان يک چاقو بود. اين حملات عمدتا کار جوانان کمتر از ٢٥ سال بود که بدون وابستگي حزبي و خواست مشخص صورت مي گرفت. (١١) اين حملات موجب گسترش سرکوب شد که در اثر آن ١٧٤ فلسطيني از اکتبر ٢٠١٥ تا فوريه ٢٠١٦ کشته شدند.
بسياري از مخاطبان ما گفتند که اين کارهاي نوميدانه را درک کرده و حاضر نيستند آن ها را محکوم کنند. انيسه د، ٢٥ ساله، ساکن اردوگاه جنين ايت است که ٧٠درصد از سيزده هزار نفر جمعيت آن بيکارند. او در سنين کودکي تجاوز اسرائيل را در آوريل ٢٠٠٢ به آن اردوگاه شاهد بود. در آن تهاجم، طبق آمار رسمي، پنجاه و دو فلسطيني کشته شدند (دست کم، دويست نفر به گفته اهالي). او که تخصصي ندارد در يک هتل شمال شهر خدمتکار است که اکثريت مشتريانش فلسطينيان اسرائيل هستند. او اعتراف مي کند که بارها خواسته است دست به کارهاي خشونت آميز بزند. «خودم را مُجاب مي کنم. چرا که مي دانم اسرائيليان همه اعضاي خانواده مرا تنبيه خواهند کرد و مي دانم که همهء شورش هاي ما به بهاي گزافي تمام شده است. ولي من وضعيت مردمم را تحمل نمي کنم. نمي توانم تسليم شوم. کساني را که به خاطر آرمان مان جان داده اند، تحسين مي کنم.» به عقيده هدي، دانشجوي رشته روزنامه نگاري در بيت لحم، «حمله هاي شخصي عليه سربازان در پايگاه هاي بازرسي يکي از اشکال مقاومت در برابر اشغال، مخالفت با خشونت هاي اسرائيل است»، يوسف دانشجوي بيرزيت فکر مي کند که «اين کارهاي افراطي حاصل نوميدي عظيم در مقابل گسترش و تداوم مستعمره سازي ها ، آزردگي هاي روزانه در پاسگاه هاي بازرسي و افقي کاملا بسته است ». اين نقطه نظري است که محسن ب، شاگرد بقالي بيست ساله در شهر نابلس با لحني تند در حضور ما تکرار کرد: «از بدو تولد، اسرائيلي ها فقط يک بار به من اجازه داده اند که به بيت المقدس بروم و در اين جا خود را در خفقان حس مي کنم، محبوس در کشور خودم. من پس اندازي ندارم، ازدواج نکرده ام، و تحصيلات عالي هم ندارم. من با ماندن در اين جا، براي ميهنم فداکاري کرده ام، اما اکنون فقط يک آرزو دارم: رفتن به خارج. راه ديگري نمانده ، يا اين يا در پاسگاه کنترل خودم را بيندازم روي يک سرباز اسرائيلي...». محسن، مثل اکثريت مخاطبان ما، براي جنبش هاي مسلح نظير القاعده و سازمان دولت اسلامي (داعش) سمپاتي دارد.
در الخليل، ديوار بتوني و گِيت بازرسي
از نگاه مجدي آ، ٢٨ ساله، از چهره هاي اردوگاه پناهنگان دهيشه در بيت لحم، مهاجرت چاره کار نيست. در اين اردوگاه که يکي از بزرگترين اردوگاه هاي پناهندگان در کرانه باختري است، ١٥ هزار نفر زندگي مي کنند و بوته آزمايشي است براي سنجش ميزان سرخوردگي جوانان. مجدي توضيح مي دهد :« دهیشه از مکان هائي است که ارتش اسرائيل دائما تحت نظر دارند و مثل بقيه اردوگاه ها مرتبا به آن حمله مي کند. اکثريت دستگيرشدگان را جوانان تشکيل مي دهند که به فراخواندن به خشونت در فيس بوک يا پرتاب سنگ به سربازان متهم مي شوند . در شش ماه گذشته، بيش از صد جوان در اثر اين تهاجمات زخمي شده اند. در سال ٢٠١٧، دو جوان ٢١ و ١٩ ساله نيز کشته شده اند و در حدود هشتاد کودک که سربازان عامدانه بر پاهاي شان تيراندازي کرده بودند، معلول شده اند.» . هنگامي در مورد خطرهائي که جوانان مخالف اشغال و يا مخالف سياست تشکيلات خودگردان را تهديد مي کند، مي پرسيم، روراست پاسخ مي دهند: «ما نه مي توانيم اعتراض کنيم و نه خارج از خواسته هاي هيئت حاکمه، فعاليت سياسي داشته باشيم ؛ ما از هر طرف زير فشار هستيم. تنها راه حل، فعاليت هاي مسالمت آميز است. براي مثال، من تصميم گرفتم که به خارج نرفته و همين جا بمانم و از طريق فعاليت هاي اجتماعي و فرهنگي به جماعت خدمت کنم. من براي دفاع از حقوق مان در اين جا خواهم ماند، حتي اگر به بهاي جانم تمام شود.»
ماهر ل،٢٦ ساله، مغازه دار در بخش قديمي شهر الخليل، در چندصد متري مقبره پيامبران (مسجد ابراهيم) معتقد است که اگر ماندن در فلسطين نشانهء مقاومت يا صُمود («پايداري») است ، بازگشت به فلسطين نيز همين معنا را دارد. جمعيت اهالي فلسطيني اين مرکز تاريخي در طول بيست سال نصف شده است. شش هزار نفر ياقيمانده دائما زير فشار هشتصد کولون بسيار ستيزه جو و نزديک به سه هزار سرباز اسرائيلي قرار دارند. آن چه در محل ديده مي شود، ديوار بتوني،نقاط بازرسي، در گردانِ فلزي براي کنترل گذرگاه، دوربين هاي مراقبت و «گِيت هاي بازرسي» مجهز به فلزياب که ارتش اسرائيل نصب کرده، تورهاي فلزي که مغازه داران براي حفظ نادر مغازه هاي بازشان از اشياء و آشغال هائي که کولون ها از طبقه هاي بالا مي اندازند، خانه هاي فلسطيني که همين کولون ها آسيب رسانده اند، همه نشان مي دهد که زندگي در اين جا جهنمي ست. ماهِر با چهره اي گرفته، اين نکته را تاييد مي کند ولي مي گويد با تجربه سه ساله اي که در زندگي در خارج دارد، حاضر نيست کشورش را ترک کند. «من سه سال به آلمان مهاجرت کردم، اما دل تنگي براي ميهنم بسيار قوي تر بود. مي توانستم دوباره بروم. کولون ها و سازمان هاي پشتيبان آنان ما را به مهاجرت تحريک مي کنند؛ حتي برخي از آن ها کمک مالي هم مي کنند. اين يک فرصت استثنائي خواهد بود: کسبِ من در حال نزار است، زيرا کمتر مشتري جسوري پيدا مي شود که مخاطره خريد در مغازه ما را به جان بخرد. اما، من هرگز مغازه ام را نخواهم فروخت و هر چه پيش آيد در اين جا خواهم ماند. منتظر مي مانم. زمان دشمن ما نيست.»
پاورقي ها:
١ – همه نام هاي مخاطبان ما "اسم مستعار" هستند به جز دو جامعه شناس و نويسنده.
٢ – Palestinian Youth , Palestinian Academic Society for the Study of International Affairs (Passia), Jerusalem, Avril 2017, www.passia.org
٣ – Cf. « Deaths in 2017 », Israel-Palestine Timeline,www.israelpalestinetimeline.org
٤ – Rapport sur l’assistance de la Cnuced au peuple palestinien, Conférence des Nations unies sur le commerce et le développement (Cnuced), Genève, 10 juillet 2017
٥ – درمورد نقض آزادي رفت و امد فلسطيني ها به نقشه چاپ شده در اين شماره مجله "شيوهء نگاه" (فوريه-مارس) ٢٠١٨س مراجعه کنيد: la carte-affiche insérée dans Manière de voir, « Palestine. Un peuple, une colonisation », n° 157, février-mars 2018
٦ – Presidential Decree No. 16 of 2017 Regarding Cybercrime, articles 20 et 51, Ramallah, 24 juin 2017. مجلس اسرائيل، به نوبهء خود در اوايل ٢٠١٧، قانوني گذرانده که فيس بوک را مجبور مي کند تا هر متني را که دعوت به "خشونت" يا "تروريسم" مي کند، حذف کند
٧ – Farid Al-Atrash et Issa Amro, La Chronique d’Amnesty, Paris, novembre 2017.
٨ - سلام فياض نخست وزير تشکيلات خودگردان از ٢٠٠٧ تا ٢٠١٣، در سال ٢٠٠٨ تصميماتي براي تسهيل وام مصرف اتخاذ کرد. براي مثال، تخمين زده مي شود که دو سوم خانوار هاي رام الله مقروض هستند. به سند زير مراجعه کنيد: « Palestinian workers campaign for social justice », Middle East Report, Richmond (États-Unis), n° 281, hiver 2016. ٩ – « The Status of Youth in Palestine 2013 », Sharek Youth Forum, Ramallah, 2013.
١٠ – Cf. Shatha Hammad et Zena Tahhan, « “Basil al-Araj was a beacon for Palestinian youth” », Al-Jazeera, 7 mars 2017, www.aljazeera.com. در مورد همکاری امنیتی اسرائیل-فلسطین به مقاله "شبح انتفاضه در کرانه باختری" (لوموند دیپلماتیک، اکتبر ٢٠١٤ مراجعه کنید:http://ir.mondediplo.com/article222...
١١ - به مقاله زیر مراجعه کنید: "چرا انتفاضه چاقو ادامه دارد" نوشته سیلون سیپِل، فوریه 2016:https://orientxxi.info/magazine/art...

هیچ نظری موجود نیست: