نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۵ خرداد ۲۲, شنبه

روزي كه ستارخان، سردار ملي اشك ريخت

روزي كه ستارخان، سردار ملي اشك ريخت



ستارخان سردار ملي نوشته است كه من هيچ وقت اشك نمي ريختم چرا كه اگر من اشك مي ريختم آذربايجان شكست مي خورد. و اگر آذربايجان شكست مي خورد. ايران شكست خورده بود. تنها در جريان مشروطه دو بار اشك ريختم آن هم دريك روز  / حدود 9ماه بود كه تحت فشار بوديم بدون غذا؛ بدون لباس ....از قرارگاه آمدم بيرون چشمم به زني افتاد با بچه اي در بغل ديدم كه بچه از بغل مادرش پايين آمد چاردسته پا رفت به سمت يك بوته علف و علف را  از ريشه در آوردو از شدت گرسنگي شروع كرد خاك ريشه ها را خوردن... با خود گفتم الان مادر آن بچه به من فحش مي دهد و مي گويد: لعنت به ستارخان كه ما را به اين روز انداخته است. اما مادر كودك آمد بچه اش را بغل كرد و گفت؛ عيبي ندارد، فرزندم؛ خاك مي خوريم 

هیچ نظری موجود نیست: