آبهای نیلگونی که روزگاری در اقصی نقاط جهان، از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب، خلیج فارس نامیده میشد و در پارسی بودنش هیچ شک و شبههای به میان نمیآمد، امروزه درگیر تعصبات و کجفهمیهایی شده است که به عمد سعی دارند پیشینهای سه هزار ساله را با دست آویز کردن برخی اسناد و ادعاهای بیپایه، که اغلب آنها هم با ریخت و پاشهای شیوخ عرب فراهم شده، تغییر نام دهند.
خلیج فارس از کهن تا به امروز
خلیج فارس به لحاظ موقعیت استراتژیک و منابع طبیعی سرشار آن از دیرباز تا کنون مورد توجه دولتها و ملتهای مختلف بوده و بسیاری از سلاطین و پادشاهان از همان زمانهای کهن به موقعیت اقتصادی آن نظر داشتهاند که از آن جمله میتوان به حمایت پادشاهان هخامنشی و پارتی از گسترش بازرگانی در این منطقه اشاره کرد.
پارتها دو راه تجاری را تحت کنترل داشتند که یکی از آن دو، راه تجاری بوده که از کنار فرات و از آسیای صغیر و سوریه وبینالنهرین شمالی به سمت خلیج فارس گسترده بوده است .
داریوش پادشاه هخامنشی ایران برای گسترش بازرگانی در ایران دستور داد کانال سوئز ایجاد شود تا کشتیهای بازرگانی بتوانند از بنادر دریای پارس و از دریای سرخ به مصر و مدیترانه راه یابند.
در سنگنبشتهای به جای مانده از آن دوره آمده است:
من پارسیام و از پارس، مصر را فتح و امر کردم این کانال را بکنند و از "پی رو" (رودنیل) که در مصر جاری است تا دریایی از پارس به آن میروند. این کانال کنده شد و چنان که امر کردم کشتیها روانه شدند؛ چنانکه اراده من بود .
چنان که در تاریخ نقل شده است؛ اشکانیان بازرگانی را گسترش دادند، با رومیان رقابت شدیدی داشتند و دریای فارس را به شکلیک راه ترانزیت درآوردند.
این پیشرفت در دوران ساسانی ادامه یافت و بندر سیراف (اطراف بوشهر) مرکز بازرگانی بزرگی شد و حتی در اسناد تاریخی چین از سده چهارم تا دوازدهم میلادی، همه جا نام پارس، فارس، پارسوا و ایران به صورت گسترده دیده میشود و این نشانگر وجود روابط تجاری با این مناطق است.
پس از فتح ایران به دست مسلمانان، باز هم ایرانیان در دریانوردی از دیگر دولتهای خاورمیانه جلوتر بودند، خلفای عرب ترتیبات تجارت دریایی ایرانیان با هند و چین و... را حفظ کردند.
در گذر تاریخ ایران نیز استعمارگرانی سودجو دیده میشوند که برای بهدست آوردن موقعیت بالای خلیج فارس همواره در کشمکش بودند. نمونه بارز، آن در عصر صفوی بود که عثمانیها تاخت و تاز به خلیج فارس را شروع کرده بودند و هر روز بر نیروی دریایی و تقویت آن میافزودند. پرتغالیها از دیگر سوی در حدود سده ۱۶ میلادی به این منطقه تسلط کامل داشتند و با عثمانیها درگیر بودند تا آن که سرانجام در سال ۱۵۸۷ م. شاه عباس به کمک انگلیسیها پرتغالیها را عقب راندند و در عوض پای انگلیسیها به این منطقه کاملا باز شد. هلندیها در سال ۱۰۳۳ هـ. با به دست گرفتن تنگه هرمز، سهمی از بازرگانی ایران را تصاحب کردند. این امر باعث کشمکش با انگلیسیها شد. چندی نگذشت که در سال ۱۰۷۵ هـ. شرکت فرانسوی هند خاوری تأسیس و رقیب دیگری افزوده شد. البته، باید یادآور شد در زمان حکومت افشاریان، نادرشاه توانست نیروی دریایی در خلیج فارس ایجاد کند و چند فروند کشتی از انگلیسیها و هلندیها بخرد.
در دوره قاجار بیش از هر زمان دیگر خلیج فارس مورد تاخت و تاز کشورهای استعماری قرار گرفت؛ بهویژه استعمار انگلستان که خود را فرمانروای خلیج فارس میدانست و بیتدبیری شاهان قاجار میدان را برای حضور نامشروع انگلیس، فرانسه و روسیه هموارتر ساخت. امیرکبیر برای تشکیل نیروی دریایی ایران در خلیج فارس و دریای کاسپین بسیار تلاش کرد، اما با کارشکنیهای رقبا به موفقیت نرسید.
حضور بیگانگان در ایران و کسب منافع تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه داشت تا اینکه بار دیگر ایران پهلوی با پشتوانه آمریکا برخلیج فارس چیره شد و با تقویت نیروی دریایی خود، اداره خلیج فارس را بهدست گرفت. اما وابستگی ایران به آمریکا دیری نپایید و موجب سرنگونی نظام شاهنشاهی شد. پس از انقلاب اسلامی دسیسههای امریکا باعث نزاع در منطقه شد که در شکل جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و اعمال فشارهای نظامی و سیاسی آمریکا و متحدانش کاملا آشکار شد. امروزه نیز آمریکا و انگلیس با تحریک کشورهای حاشیه خلیج همیشه فارس درصدد ایجاد ناامنی در منطقه بوده و با ترفند نام جعلی خلیج عر بی، سعی درراهاندازی جنگ روانی دارند.
نام تاریخی خلیج فارس
جغرافینویسان قدیم در نامگذاری سرزمینها، دریاها، رودها، کوهها و... ریشههایی را در نظر داشتند؛ مانند اینکه نام بیشتر رودها از رنگ آبها و سرزمینها و... برگزیده میشد، نام کوهها از همانند بودن آنها به کالبدهای دیگر گرفته شده و نام دریاچهها و دریاها از ریشه استوارتری پیروی شده و بیشتر آنها به نام کشور و سرزمینی که در نزدیکی و پیرامون آنها قرار گرفته، نامیده شده است؛ مانند خلیج مکزیک، خلیج فارس، دریای چین، اقیانوس هند، دریای مازندران (کاسپین) و...
ناحیه جنوبغربی ایران فارس است که ساکنان قدیم آن «پرسهها» (پارسیان) نام داشتند و یونانیان آنها را پرشیا (persay)میگفتند و دو سلسله پادشاهی (ساسانی و هخامنشی) از این قوم برخاستند. برخی محققان معتقدند، پارسیان همان مردم پارسوا(parsua) هستند که ساکن دریاچه ارومیه بودند (که نام آنان در کتیبه آشوری آمده) و به طرف جنوب رفته و در سرزمین پارس سکنی گزیدند. به همین مناسبت دریای مجاور این منطقه، دریای پارس نامیده شد که در آن موقع هیچ یک از کشورهای کوچک و بزرگ امروزی در سواحل خلیج فارس نبودند و اگر هم بودند، جزیی از سرزمین پهناور ایران به شمار میرفتند. حتی کشورهای قدرتمند آن روز چون یونان و رم با اجازه ایرانیان کشتیهای خود را وارد خلیج فارس میکردند. یونانیان به این دریا پرس میگفتند.
داریوش بزرگ از این دریا یاد کرده و عبارت «درایه تیه هچا پارسا آبی» به معنای دریای پارس را به کار برده که در کتیبه به جایمانده از وی مشهود است.
اعراب نیز میدانند که این نام (خلیج فارس) از دیرباز نام حقیقی این دریای بزرگ بوده است. جغرافیدانان بنام عرب هم از قرنهاینخستین اسلام آن را میشناختند. ابی القاسم عبیدالله بن عبدالله مستوفی، معروف به ابن خرداذبه، که کتاب خود «مسالک و ممالک» را درسال ۲۳۴– ۲۳۰هـ. ق نگاشته است، درباره خلیج فارس مینویسد:
دجله وسط مدینه بغداد ثم تمر به واسط الیان تصب الی البطائح و... تمر الی البصره و تمر الی ناحیه المذار ثم یصب الجمیعالی بحر فارس .....
مسعودی، نویسنده مشهور دیگر عرب؛ در کتاب ارزشمند خود «مروج الذهب و معادن الجوهر» زمانی که از مجموع اخبار راجع به دریاها سخن گفته، از خلیج فارس بهعنوان دریای پارس یاد کرده است. وی مینویسد: «بحر فارس تکثر امواجه و یصعب رکوبه و ....». ابن حوقل سیاح معروف و جغرافیدان بنام عرب، نقل میکند:
در سال ۳۳۱ هـ ق به عزم مطالعه درباره کشورها و ملتهای مختلف و به منظور تجارت از بغداد بیرون شدم و کشورهای اسلامی را از شرق به غرب پیمودم و آثار متقدمان را نیز مطالعه کردم.
وی در کتاب معروف خود «صوره الارض» از خلیج فارس به نام بحر فارس یاد میکند. اصطخری، جغرافیدان خبره عرب و نویسنده کتاب «المسالک و الممالک» باز هم از دریای فارس یاد میکند: بعد دیار العرب بحر فارس فانه...
در معجم البلدان، کتابی مشهور که همه جغرافیدانان از آن بهعنوان یک فرهنگ جغرافیایی معتبر یاد میکنند، از خلیج فارس بهعنوان «بحر فارس» یاد شده است:
بحر فارس: هو شعبه من البحرالهند الاعظم و اسمه بالفارسیه کما ذکره حمزه زراره کما مسیر من التیز من النواحی مکران علی سواحل بحر فارس ای عبادان...
بنابراین، آنچه از متون تاریخی استنباط میشود و حتی جغرافیدانان عرب به آن اذعان داشتهاند این است که خلیج فارس در ادوار تاریخ متعلق به پارسیان و ایران بوده است و امروزه اعراب با همکاری آمریکا و انگلستان در تلاشی بیهوده هستند تا با درآمد کلان ناشی از نفت این مالکیت تاریخی و کهن ایران را از بین ببرند و زمینه را برای چپاول هر چه بیشتر این دریا فراهم سازند.
سابقه جعل نام خلیج فارس
درباره نام خلیج فارس تا اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی هیچ گونه بحث و جدلی در میان نبوده و در تمام منابع اروپایی و آسیایی وآمریکایی و دایرةالمعارفها و نقشههای جغرافیایی این کشورها نام خلیج فارس در تمام زبانها به همین نام ذکر شده است.
اصطلاح خلیج عربی نخستین بار از طرف یکی از نمایندگان سیاسی انگلیس در خلیج فارس به نام «سر چارلز بلگریو» عنوان شده ودر واقع او بود که به قصد تفرقه بین ایران و کشورهای عرب این تخم لق را در دهان اعراب شکسته است. سر چارلز بلگریو که بیشاز ۳۰ سال نماینده سیاسی و کارگزار دولت انگلیس در خلیج فارس بود، بعد از مراجعت به انگلستان در سال ۱۹۶۶ کتابی درباره سواحل جنوبی خلیج فارس منتشر کرد و در آن برای اولین بار نوشت که «عربها ترجیح میدهند خلیج فارس را خلیج عربیبنامند». این نماینده قطعا قبل از انتشار کتاب و مراجعت به انگلستان در تماس با مقامات امارات جنوبی خلیج فارس این فکر را در ذهن آنها القا کرده بود و تصادفی نیست که بلافاصله پس از انتشار کتاب سر چارلز بلگریو که نام قبلی سواحل جنوبی خلیج فارسیعنی «ساحل دزدان» را روی کتاب خود نهاده بود، اصطلاح «الخلیج العربی» در مطبوعات کشورهای عربی رواج پیدا کرد و درمکاتبات رسمی به زبان انگلیسی نیز اصطلاح «آرابیان گلف» جایگزین اصطلاح معمول و رایج قدیمی «پرشین گلف» شد.
دولت ایران در روز ۱۳ مرداد سال ۱۳۳۷ به دلیل تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربی از سوی عراق و برخی دیگر از کشورهای عربی و انگلیس اعتراض خود را به دولت جدید عراق به رهبری قاسم که با یک کودتای نظامی بر سر کار آمده بود و تمایل به حرکتهایآزادیخواهانه مصر به رهبری جمال عبدالناصر داشت، اعلام کرد. در این زمان بعضی از کشورهای عربی حتی اعتبار هنگفتی از محلدرآمدهای کلان نفتی خود در اختیار بعضی از مأموران سیاسی در خارج گذاشتند تا با تطمیع مطبوعات خارجی نام مجعول خلیجعربی را به جای خلیج فارس رواج دهند.
در نیمه نخست بهمن ماه سال ۱۳۷۰ شمسی سر ویراستار سازمان ملل متحد با اشاره به اعتراضهای پیاپی نمایندگان ایران در آن سازمان به استفاده از نام ساختگی خلیج عربی در اسناد این سازمان از کارکنان سازمان ملل خواسته تا اعتراض دولت ایران راهمیشه در نظر داشته باشند. کار به جایی رسید که در یازدهم شهریور ماه سال ۱۳۷۱ هنگامی که حیدر ابوبکر العطاس نخست وزیرجمهوری یمن در اجلاس سران جنبش عدم تعهد که در جاکارتا پایتخت اندونزی برگزار میشد، از نام ساختگی خلیج عربی استفادهکرد، با اعتراض شدید نمایندگان ایرانی روبهرو شد. او سرانجام از نمایندگان ایران عذرخواهی کرد و این عمل را غیرعمد خواند.
در خصوص استدلال قومگرایان عرب در مورد اکثریت جمعیت عرب، تعداد کشورها و مرزها در خلیج فارس اشاره به نظر استاد فهمی هویدی، نویسنده مشهور عرب، کفایت میکند. او به طعنه با اشاره به کثرت ساکنان غیرعرب، کشورهای عربی خلیج فارس، در روزنامه شرق الاوسط و در مصاحبه با شبکه تلویزیونی الجزیره اعلام کرده است در چند سال آینده عربها در میان انبوه جمعیت غیربومی گم خواهند شد. جمعیت هندیهای مقیم قطر، امارات، کویت، بحرین و عمان از بومیان عرب بیشتر است! بومیان قطر تنها ۱۵درصد ساکنان آن را تشکیل میدهد. چگونه چنین هویتهایی میتوانند بهعنوان کشور ملت و هویت ملی و قومی تعبیر شوند.خلیج فارس در دورههایی از تاریخ و حتی در دوره فتحعلی شاه (طبق قرارداد مجمل ۱۸۰۹ و مفصل ۱۸۱۲) یک دریای ایرانی بوده و انگلیسیها برای استقرار در هر منطقه از سواحل ایران رخصت (مجوز) میگرفتند. هم اکنون نیز ایران ۱۸۰۰ کیلومتر از ۳۳۰۰ کیلومتر تمام سواحل خلیج فارس را در اختیار دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر