نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ تیر ۴, پنجشنبه

دوران طلائی دو رژيم"جنايتکار"و"وطنفروش"!"شاه" و "شيخ" (3)

جدایی بحرین از ایران از زبان نماینده ویژه ایران 

.

این ویدئو بخشی از مصاحبه امیرخسرو افشار قاسملو، نماینده ویژه ایران در مذاکرات جدایی بحرین، با دکترحبیب لاجوردی سرپرست پروژه تاریخ شفاهی هاروارد می باشد - دقایق 12 تا 30 - کاست 3، لبه دوم نوار - مصاحبه در سال 1985 در شهر لندن. 



CIA involvement in 1953 Iranian coup

.









روایت دکتر شاپور بختیار از ماجرای کاروانسرا سنگی


ساواک علیه عناصری که رژیم آنها را نامطلوب تشخیص میداد روشهای مختلفی به کار میگرفت.

در اواخر سال ۱۹۷۸ ما در یک روز تعطیل مذهبی در منزل دوستی که باغ بزرگی در کاروانسرا سنگی داشت ضیافتی ترتیب داده بودیم. از تمام طبقات بدون توجه به موقعیت اجتماعی آنها دعوت به عمل آمده بود. تنها مسئله ای که من میتوانم به یقین بگویم این است که در میان مدعوین یک کمونیست و یا حتی یک « سمپاتیزان » هم نبود. 

ما همه در قانونی ترین وضع ممکن دور هم جمع بودیم که ناگهان سر و کلهٌ ۴۰۰ نفر با لباسهای متحدالشکل نظامی و چماقهای عظیم پیدا شد. این عده بر سر ما ریختند، بقدر واقع کتکمان زدند، ما را «نوکر اجنبی» ،«خائن» ، «خودفروخته» خواندند و آنچه توانستند شکستند و خراب کردند. جمع ما حدود ۱۵۰۰ زن و مرد را شامل بود که بعضی با اتوبوس و بعضی با بنز ۴۵۰ به این محل آمده بودند ولی همه ناگزیر پای برهنه و پیاده پا به فرار گذاشتند.

وقتی من توانستم از گوشه ای خودم را به بیرون برسانم سر راهم صدها جفت کفش یافتم. یکی از دوستان دچار خون ریزی شدید شده بود، یکی دیگر بیحرکت و بیحال در باغ افتاده بود، من حوالی ۹ و ۳۰ دقیقه شب از مخفیگاه کوچکمان به راه افتادم و بالأخره وقتی با تاکسی و دستی شکسته به خانه ام رسیدم ساعت یک بعد از نیمه شب بود. 

هنگامی که به نخست وزیری منصوب شدم فهمیدم ژنرالی که این عملیات را رهبری کرده است چه کسی بوده، ساواک با هلیکوپتر محل را شناسائی کرده بود، و صف آرائی مأمورین عملیات در خور یک جنگ واقعی بود.

غالب سران ساواک نظامی بودند و بیشترشان در آن سازمان مزایای مالی و اختیاراتی داشتند که حتی وزرا از آن محروم بودند. اکثراً آدمهای منفوری بودند جز پاکروان که سه سال ریاست این سازمان را بر عهده داشت.

من میتوانم بگویم که در آن سه سال شکنجه در ساواک معمول نبود. مشت و کتک حتماً رایج بود ولی شکنجه های متشکل و سازمان یافته و مداوم وجود نداشت. بر خلاف نصیری، همان کسی که به خانهٌ مصدق حمله کرد و ۱۴ سال در رأس ساواک باقی ماند و از نظر شعور و اخلاق فرد پستی بود، ....

.
.


.
.
.

هیچ نظری موجود نیست: