نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۶ آبان ۵, جمعه

ادبیات کودکان و ساختارهای اجتماعی : نوشتاری ازعلی اشرف درویشیان

ادبیات کودکان و ساختارهای اجتماعی : نوشتاری ازعلی اشرف درویشیان



سلام و هزاران بار سلام به همه­ی دوستان عزیز و هموطنان گرامی، فارسی­زبانان و همه رفقایی که به هرشکلی آوراه­ی گرد جهان شدند. سلام دارم خدمت همه و تشکرمی­کنم که از راه دور و این مسافت به این جلسه تشریف آورده­اید. در این سرما که مثل تیغ می­برد. خیلی متشکرم. از کسانی که این سمینارها را برگذار می­کنند خیلی متشکرم. اقلا هر چند سال یک بار روی ماه­تان را می­بینیم و مدت­ها در تنهایی با این دیدارها خوشحالم. از دوستان سوئدی هم که در جلسه شرکت کرده­اند بسیار سپاسگذارم. گرچه با زبان الکن من آشنا نیستد. اما همین که من دهنم تکان می­خورد، فکر می­کنند من دارم حرف می­زنم.
باید خدمت­تان عرض کنم این که ما در ایران از شش ساله­گی  کودکان را در مدرسه نام نویسی می­کنیم، از ابتکارات ژان پیاژه است. چرا که ثابت می­کند که قبل از شش ساله­گی کودک بسیاری از مسائل را درک نمی­کند. در شش ساله­گی است که رشد مغزی کودک برای فراگیری بعضی چیزها آماده است، از جمله این که فرق عدد و معدود را بفهمد. کودک قبل از شش ساله­گی عدد، پنج و شش و چهار و سایر اعداد را نمی­تواند درک کند که چه معنایی دارند. یعنی بدون معدود نمی­تواند درک کند بایستی به او بگویی شش سیب، چهارهواپیما، پنج اتوموبیل، باید معدود همراهش باشد. بنابراین قبل ازاین که این ها را درک کند، نمی­تواند آموزش ریاضیات به او داد. این­ها همه ازابتکارات و کشف­های ژان پیاژه است.
متنی دارم که برای شما می خوانم.
وقتی از کودکان حرف می­زنیم نباید از یاد ببریم که آن­ها نوع خاصی از انسان هستند و نه مینیاتوری از آدم­های بزرگ­سال. این رمز ورود به ادبیات کودکان است.
ادبیات کودک بیان هنری دنیای کودکان است. بیان هنری آنچه که در آن و با آن زیست می­کنند و آنچه که باید در آن بزی­اند. برای رسیدن به این منظور لازم است شرایط زیست کودکان را بشناسیم. برای نویسنده­ی کودک شناخت ویژگی­های رشدی کودکان و همچنین شرایط محیطی که در آن زندگی می­کند از ضروریات است. بدون دریافت موقعیت کودک در جهان کنونی و بدون درک دوره­ی سنی آن­ها نمی­توان ادبیاتی در خور برای این گروه از انسان­ها فراهم آورد. روانشناسی رشد کودک نیازها و امکانات حسی، عقلانی و عاطفی کودک، در دوره­های سنی متفاوتی که تا بزرگسالی طی می­کند، را تبیین کرده است. این خود ابزار مهمی برای بهتر نوشتن از کودکان و برای کودکان است. به این معنا کودک از تولد تا هجده سالگی که دوره کودکی نام گرفته مراحل گوناگونی از رشد را پشت سر می­گذارد که هر مرحله ویژگی­ها و نیازهای جسمی و معنوی خاص خود را دارد. لازمه­ی پاسخ­گویی به این نیازها از طرف ادبیات کودک و تا آنجا که به ادبیات مربوط می­شود، شناخت عمیق و درست مراحل گوناگون رشد است. ادبیات کودکان شش ساله با ادبیات برای کودکان دوازده ساله متفاوت است. همین­طورادبیات این یکی ها با کودکان شانزده ساله. دوره­ی هجده ساله­ی کودکی دورانی مشحون از تغییرات جسمی و روانی است که گاه تفاوت­های اساسی بین مراحل آن وجود دارد. نویسنده­ی کودک این ویژگی­ها را باید بشناسد. سهل­گیری امر کودکان به صرف کودک بودنشان، سهل­انگاری وحشتناکی است که متاسفانه در ایران به وفور به چشم می­خورد. سهل انگاری البته واژه­ای خوش­بینانه است. زیرا در اکثر موارد ادبیات تولید شده برای کودکان آگاهانه و به منظور تبلیغ ایدئولوژی حکومتی صورت می­گیرد.
گذشته از شناخت خصوصیات دوره­ی سنی و مراحل رشد کودک، آگاهی از موقعیت اجتماعی کودک نیز نویسنده را به سوی خلق آثار مناسب یاری می­دهد.

کودک و خانواده: از منظر جامعه شناسی رایج، خانواده یکی از نهادهای ضروری و مهم اجتماع است. از جانب دولت­ها و موسسات وابسته به آن برای حفظ و تداوم این نهاد تبلیغات و تلاش های فراوانی می­شود. این کوشش­ها به چند دلیل انجام می­گیرد: وجود این نهاد سیطره­ی حکومت­ها را بر جامعه امکان­پذیرتر، کنترل جامعه را سهل­تر و بازتولید نیروی کار را ارزان­تر می­کند و همچنین کانالی است برای تحکیم هژمونی فرهنگی طبقه­ی حاکم. هر چه این پدیده "خصوصی"تر باشد، مسئولیت و هزینه­ی دولت­ها در قبال مسایل آن کم­تر و هر چه اجتماعی­تر و عمومی­تر شود، مسئولیت جامعه و دولت در برابر آن بیشتر می­شود. به همین دلیل است که دولت­ها می­کوشند خانواده را امر خصوصی افراد بنمایانند. در این رویکرد کودکان از نظارت جامعه و دولت دور داشته  می­شوند و سرنوشت­شان به وضعیت والدین و به ویژه به وضع روانی، عاطفی و مالی پدر گره می­خورد. القای "مالکیت بر فرزند"، تبلیغ "اختیار کودک با اولیا است" کوفتن بر طبل "چاردیواری اختیاری"، و... گوشه­هایی از فرهنگی است که می­خواهد کودک و خانواده را از دید جامعه و از مسئولیت دولت حذف کند. از سوی دیگر بار آوردن کودکانی مطیع که امر اولیا به ویژه امر و خواست پدر برایشان وحی منزل و خدایی داشته باشد، به حفظ نهاد خانواده در شکل کنونی کمک می­کند. وهمچنین کودک را آماده می­سازد تا در بزرگسالی نیز خواست و امر متولیان جامعه و حکومت­گران را همچون امر پدر گردن بگذارد و اطاعت کردن را بدیهی بداند. مطیع بار آوردن کودک، نگاه غیر انتقادی، چون و چرا نکردن از ثمرات چنین رویکردی است.
و چنین است که مشاهده می­کنیم در ایران، هشتاد درصد کودک­ آزاری­ها، که در مواردی به مرگ کودک منجر می­شود، در خانه ها و توسط پدر و مادرها انجام می­گیرد. یا به کار گماردن کودکان و استثمار آن­ها بیشتر از طریق افراد بزرگتر خانواده انجام می­گیرد. این آماری است که فرهنگ "خصوصی بودن" خانواده را بی­آبرو و کارکرد بی­رحمانه­ی آن را برملا می­کند. ادبیات پیشرو و خلاق کودک بسته به دوره­ی سنی و مرحله­ی رشد کودک لازم است "چون و چرا" کردن را به کودک بیاموزد. یا آن را، بر خلاف فرهنگ سنتی و واپس­گرا، ارزش بداند. هم­چنین نقش اجتماع را در ذهن کودک پر رنگ­تر کند و آن را خانواده­ای بزرگتر و قابل اعتمادتر نشان دهد.

کودک و مدرسه: پس از خانواده کودک با مدرسه سروکار پیدا می­کند. نقش آموزش و پرورش نیز در تکمیل نقش خانواده پرورش انسان­هایی است که نقش تعیین شده را ایفا کنند. برجسته کردن فرد و منافع فردی ، ایجاد رقابت برای رسیدن به افقی که جز منفعت فرد نیست و... و روی دیگر سکه تعلق بخشیدن­های کاذب فرد به فرقه­ها و گروه­های مذهبی، ناسیونالیستی و قومی این­ها مبانی ارزشی آموزش و پرورش کنونی هستند. مدارس محلی برای پرورش نیروی کار و سربازگیری سیاسی به منظور گردش کار نظام سرمایه است. مدارس عموما بازتاب سلسله مراتب اجتماعی و سیاسی درون جامعه هستند. در جوامع دیکتاتوری مدارس نیز به شیوه­ای دیکتاتورمابانه اداره می­شوند. به اطاعت واداشتن دانش­آموزان از طریق اعمال زور یا تبلیغ فرهنگ سلطه­پذیری و ارزش قلمداد کردن سربه زیری و تحمل از جمله راه­های آماده­سازی روانی و عاطفی کودک در بزرگسالی است. در ایران بیشتر کتاب­های درسی مذهبی هستند که بازتابی است از ایدئولوژی حکومت و راهی برای به اطاعت کشاندن.
ادبیات کودک در مقابل این هجوم ایدئولوژک به کودکان و در مقابل این تلاش برای به انقیاد درآوردن ذهن و زبان کودک باید بر علم و نه ایدئولوژی تاکید کند. بر اهمیت منافع اجتماع، بر متضاد نبودن فرد و اجتماع تاکید بگذارد. بر دوست داشتن و دوست داشته شدن بر اهمیت مهرورزی و تعاون و همکاری و عدم سکوت در مقابل ناملایمات، بر آزادی بیان و کوشش برای ساختن محیط و دنیایی بهتر دست بگذارد. و باز تاکید می­کنم که خلق اثر ادبی برای کودکان باید با توجه به سطح رشد آن­ها باشد. اما رویکرد در همه­ی مراحل کودکی یکی است: انسان و انسانیت!

کودک و اجتماع: کودکان در اوضاع کنونی جهان موقعیت­های متفاوتی دارند. هر جا که مبارزه­ی جنبش­های اجتماعی در زمینه­ی حقوق کودک به بار نشسته است، کودکان در موقعیت بهتری به سر می­برند و در اجتماع از شان و شخصیت والاتری برخوردارند. اما در کشورهای موسوم به جهان سوم، پنهان­ترین و نادیده­ترین بخش انسانی جامعه کودکان هستند. آن­ها در "چاردیواری خانه"، در مدارس، در کوچه و خیابان، در مناسباتی که پیش­تر از آن نوشتم، رها هستند. و جز در تبلیغات دوره­ای دولت­ها جایی به حساب نمی­آیند. کودک در فرهنگ رایج فاقد شخصیت مستقل به حساب می­آید. او همه جا تابعی از بزرگسالان خویش است. در این فرهنگ، "بچه­ی خوب" کودکی است حرف شنو، مطیع، سربه زیر، آرام و... کودکان به انواع روش­ها سرکوب می­شوند و خلاقیت­هایشان پا مال وضع اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی می­شود. وجود چند ملیون کودک کار و هزاران دخترک تن­فروش و کودکان فراوان محروم از تحصیل و پدیده­ی گسترده­ی کودک آزاری و... تصویری از شان و شخصیت کودک در ایران را به نمایش می­گذارد. این تصویر بسیار تحقیرآمیز است.
ادبیات کودک ایران باید شان راستین و حقیقی کودک را به او بازگرداند. در شعرها و داستان­ها و دیگر متونش باید به جنگ فرهنگ تحقیرکننده­ی کودک برود و نشان دهد که کودک شهروندی ویژه است و باید همه جا او را در صدر برنامه­ها قرار داد و منافعش را اولویت بخشید. این برای نویسنده و شاعر کودک میسر نمی­شود، مگر آن که حقوق کودک را بشناسد و آن را جهانشمول بداند.
من به سهم خود از ستمی که بر کودکان می­رود، از تصویر حقارت باری که بعضا ادبیات رسمی کودک به ترسیمش کمک می­کند، شرمنده­ام و به آن جهانی می­اندیشم که منافع مادی و معنوی کودک در آن، منافع کل جامعه شده باشد. می­دانم که این، در جهان سلطه­ی سرمایه به دست نمی­آید، اما برای به دست آوردن هر ذره­اش باید تلاش کرد.
در پایان به آغاز سخن باز می­گردم: کودک مینیاتور آدم بزرگسال نیست، او انسانی ویژه است. به این معنا ادبیات کودک نیز ادبیاتی ویژه است.

برگرفته از: «داروگ» شماره­ی بیست و هفتم، اوت 2013، ویژه­ی سمینار ادبیات کودک، «فرهنگ کارگران کوچک»

هیچ نظری موجود نیست: