نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۶ مهر ۱۲, چهارشنبه

خاطراتی از سناتور شمس الملوک مصاحب و پری بلنده! بقلم دکتر اسکندر دلدم

خاطراتی از سناتور شمس الملوک مصاحب و پری بلنده! بقلم دکتر اسکندر دلدم
پس از سقوط شاه در بهمن ۱۳۵۷ حاج محمود مانیان از سران بازار و نزدیک به جبهه ملی به‌اتفاق چند تن از دوستان و نزدیکانش محل کاباره شکوفه نو متعلق به مرحوم پرویز حجازی در خیابان سی متری نرسیده به میدان دروازه قزوین و دیواربه‌دیوار شهرنو را تصرف کرده و تبدیل به محل بازپروری و اطراق تعدادی از معتادان قلعه و دروازه قزوین کردند!
22195527_1743197455985713_4694097468642308499_n
باآنکه انقلاب اسلامی شده بود و چند ماهی هم از استقرار اسلام در کشور می‌گذشت مع‌هذا قلعه شهرنو ؛ مشتمل بر دو خیابان طویل شرقی غربی همچنان مفتوح بود و اقتصاد سکس تهران کما فی السابق سرپا بود و حتی برای حفظ نظم و امنیت مراجعین علاوه بر پاسگاه شهربانی سابق که در انتهای خیابان اول دایر بود کمیته‌ای هم در همان حوالی دایر کرده بودند!
حاج مانیان و خیرین تغییر کاربری شکوفه نو به محل بازپروری معتادان از این امر بسیار ناراضی بودند که چرا این محل تعطیل نمی‌شود تا اینکه فشارها نتیجه داد و ویلای سرمایه‌دار معروف ثابت، کارآفرین و مالک پپسی کولا و چندین کارخانه صنعتی و شرکت‌های بزرگ تجاری واقع در انتهای خیابان جردن که بر روی تپه مرتفعی واقع و به کاخ سنگی مشهور بود را برای اسکان روسپیان شهرنو و بازپروری آن‌ها اختصاص داده و در یک اقدام ضربتی به مدیریت حجت الاسلام فلاحیان (بعداً  وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی) روسپیان جمع‌آوری و به کاخ حبیب ثابت پاسال منتقل شدند!
یک روز صبح زود کامیون‌هایی که از قبل تدارک دیده‌شده بودند به محله فساد تهران آورده شده و پاسداران کمیته تحت نظارت حجت‌الاسلام فلاحیان اسباب و اثاثیه این زنان بخت‌برگشته و آسیب‌دیده و قربانی اجتماع را جمع‌آوری و همراه آن‌ها به الهیه و کاخ ثابت منتقل کردند!
البته همه این زنان عاقبت‌به‌خیر نشدند و چندتایی زیر دندان شیخ صادق خلخالی گیر کردند و در اواسط تیرماه ۱۳۵۸ به جوخه اعدام سپرده شدند!
یکی از اعدام‌شده‌ها معروف به ” پری بلنده» از خانم رییس‌های بسیار ثروتمند قلعه شهرنو بود. او زن لاغر و سبزه‌رویی بود که در خیابان اول قلعه شهرنو چهارخانه بسیار بزرگ داشت و با مقامات بالای کشور صمیمیتی به هم رسانده و حتی با آن‌ها رفت‌وآمد می‌کرد. یک اتومبیل شورولت (مدل ایمپالا) سفیدرنگ داشت که هرروز صبح راننده‌اش او را به شهرنو می‌آورد و شب‌ها هم پس از کار روزانه با همین اتومبیل به خانه‌اش می‌رفت.
پری بلنده با اداره تشریفات نخست‌وزیری و وزارت امور خارجه همکاری داشت و برای میهمانان خارجی که به دعوت رسمی دولت یا وزارت امور خارجه به ایران می‌آمدند بساط عیش می‌چید و زنان و دخترانی را که در اختیار داشت به میهمانی‌های مربوط به رجال و سردمداران رژیم می‌فرستاد.
در برابر ارائه این خدمات، پری بلنده و سایر سردسته‌های شهرنو از حمایت مسئولین بلندپایه کشور و روسای شهربانی و ساواک برخوردار بودند و هیچ‌کس جلودار آن‌ها نبود و هر کاری که می‌خواستند آزادانه انجام می‌دادند. دختران و زنانی که به لطایف‌الحیل وارد شهرنو می‌کردند مدت زیادی دوام نمی‌آوردند و به دلیل آنکه این بیچارگان از ساعات اولیه صبح تا نیمه‌شب مورد سوءاستفاده جنسی قرار داشتند دچار پیری زودرس شده و اکثریت‌قریب‌به‌اتفاق آن‌ها از فرط تألمات روحی به مواد مخدر (بیشتر استعمال هروئین) روی می‌آوردند و ظرف مدت کوتاهی چنان درب‌وداغان می‌شدند که زن بیست‌ساله، چهل‌ساله به نظر می‌رسید.
به همین دلیل زنانی که وارد قلعه شهرنو می‌شدند پس از یک سال یا حداکثر دو سال که فرسوده می‌شدند و دیگر قادر به جلب مشتری نبودند توسط سردسته‌ها از خیابان‌های شهرنو رانده‌شده و به کوچه‌پس‌کوچه‌های انتهای خیابان دوم که مأمن فواحش هروئینی و اکثراً آلوده به بیماری‌های مقاربتی بود پناه می‌بردند.

سردسته‌ها برای جایگزین کردن زنان رانده‌شده به زنان جدید نیاز داشتند و به همین دلیل دور تسلسل فساد ادامه می‌یافت و هرروز به طرق مختلف دختران و زنان جدیدی را وارد این محله نفرین‌شده می‌کردند. در خانه‌های بعضی از این سردسته‌ها قلعه شهرنو نظیر پری بلنده، اشرف چهارچشم و شهلا آبادانی همیشه دختران و زنان کم سن و سال و جدیدالورود حضور داشتند و هیچ‌کس از این سردسته‌ها سؤال نمی‌کرد که شما این زنان را از کجا وارد قلعه کرده‌اید؟
ثریا ترکه ، فاطمه اره ، پری‌بلنده، اشرف‌چهارچشم، مژگان کچل، سیمین ب ام و ازجمله اعدام‌شدگان بودند.
این چند نفر را به‌عنوان عوامل اصلی به انحراف کشاندن زنان شوهردار و دختران و کشاندن آن‌ها به شهرنو شناسایی و از سایرین جدا کرده، دست خلخالی داده بودند!
در ضمن دستگیری‌های آن ایام ازقضا خانم سناتور شمس الملوک مصاحب نویسنده و شاعر (خواهر ریاضیدان برجسته غلامحسین مصاحب – مؤلف فرهنگ مصاحب) هم دستگیر و به زندان و سلول عمومی زنان منتقل و محبوس می‌گردد.
(البته پس از دستگیری خانم مصاحب رجال و معاریف و اساتید فوراً اقدام کردند و حتی چند مسئول دولتی جمهوری اسلامی مداخله کردند و خانم مصاحب که جرمش فقط عضویت در مجلس سنا اعلام‌شده بود مدتی بعد آزاد شد!)
پس از آزادی از زندان همان‌طور که رسم است دوستان و آشنایان مهمانی می‌دادند و آزادی او را جشن می‌گرفتند…
دریکی از این مهمانی‌ها در منزل زنده‌یاد سیمین بهبهانی (خلیلی) که در تهران‌پارس همسایه من و دریادار سید احمد مدنی بود، یکی دو ماه بعد از خلاصی خانم مصاحب برگزار شد از هر دری سخن به میان رفت و پای خاطراتی از ایام حبس به میان آمد.
خانم مصاحب که زنی صاحب‌قلم شاعر و ادیب و مترجم فرهیخته و متینی بود (ساله معاون وزارت فرهنگ و ۱۷ سال سناتور انتصابی) در مورد اولین مواجه خود با پری بلنده و ثریا ترکه و اشرف چهارچشم و سایر دستگیرشده‌های محله بدنام در زندان تعریف می‌کرد:
” وقتی وارد زندان شدم همان‌طور که عادت محبوسین است این بیچاره‌ها دور من حلقه‌زده و در مورد علت دستگیری و به زندان افتادنم سؤال می‌کردند.
بخصوص پری بلنده که بسیار رنگ و رو باخته و مریض‌احوال و روحیه باخته بود مصر بود بداند مرا برای چه گرفته‌اند.
گفتم من سناتور بودم و به جرم سناتوری مرا دستگیر کرده‌اند!
چندنفری سری به علامت تأسف تکان دادند و گفتند:
” به‌هرحال تو یک جرمی مرتکب شده‌ای، اما معلوم نیست ما را برای چی گرفته‌اند؟! ”
ما از شهربانی جواز کار داشتیم و از بهداری کارت بهداشتی داشتیم و کار غیرقانونی نکرده‌ایم که این‌طور گرفتار زندان و محبس شویم!
این بیچاره‌ها که اکثرشان چند روز بعد تیرباران شدند سناتور مجلس سنا بودن را جرمی سنگین‌تر از فحشا می‌دانستند، اما راه‌اندازی خانه فساد و فریب زنان و دختران و آوردن آن‌ها را به شهرنو جرم نمی‌انگاشتند! ”
خاطره دیگر خانم سناتور شمس الملوک مصاحب از بازجویی و زوال و جواب‌های آ شیخ صادق خلخالی بود؛
” می‌گفت خلخالی در اولین برخورد به من گفت جرم تو سنگین است چون سناتور شاه بوده‌ای و قراردادهای کاپیتولاسیون و فروش مملکت اسلام به آمریکا را امضاء کرده‌ای!
من با ملایمت وظیفه مجلس سنا را برای او شرح دادم و در ضمن گفتم که در موقع تصویب قانونی که مد نظر شما است من سناتور نبوده‌ام و از چندوچون آن کاملاً بی‌خبر هستم!
بعد خلخالی گفت در مورد تریاک‌هایی که از شاه می‌گرفتی بگو!
گفتم من هرگز تریاکی نبوده‌ام و تا آنجا که می‌دانم شاه هم به کسی تریاک نمی‌داد!
خلخالی گفت پس این تریاک سناتوری که معروف است را چه کسی به سناتورها می‌داد؟
ما اطلاع داریم که به سناتورها تریاک سناتوری و به نمایندگان مجلس تریاک مجلسی و به بزرگان دولت تریاک دولتی می‌داده‌اند!
بعد هم یک اکیپ فرستاد تا منزل مرا دقیقاً بازرسی و تریاک‌های سناتوری را کشف و ضمیمه پرونده کنند!
که البته چیزی نیافتند و من هم چند روز بعد با مداخله چند تن از بزرگان که خانواده ما را می‌شناختند و به بی‌گناهی من واقف بودند آزاد شدم. “
خانم شمس الملوک مصاحب در سال ۱۳۷۶ در تهران درگذشت.22089018_1743198022652323_7541260359414820525_n

هیچ نظری موجود نیست: