نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۵ مهر ۳۰, جمعه

وقتى بچه باز حكومتى از «من اين كار را نكردم» سخن مى گويد از چه سخن مى گويد؟؛ ف. م. سخن

gooya0417.png
شما ديكتاتورى را در نظر بگيريد، كه از نوع زمينى هم نيست و با آسمان ها در ارتباط است. او در نمازهاى شبانه ى خود از خدا و پيامبر و امامان و بخصوص امام غايب رهنمود مى گيرد و كارهاى سياسى اش را پيش مى بَرَد. اگر مشخص شود كه اين روحانى متصل به آسمان، حتى در انتخاب قارى قرآن، اشتباه كرده و اين قارى، فردى فاسد و بيمار بوده، آنگاه تمام ارتباطات او با آسمان، زير سوال مى رود. براى اين كه چنين سوالى پيش نيايد، بايد قاطعانه گفت او اشتباه نكرده، لذا آن چه به اين قارى نسبت داده مى شود دروغ است و هيچ تجاوزى به بچه ها صورت نگرفته، حتى اگر صدها سند زنده و مكتوب وجود داشته باشد.
«براى سعيد عزيز»
دوران سربازى دوران تجربه هاست. تجربه هاى خوب، تجربه هاى بد. چيزهايى را كه انسان در زندگى اش هرگز نديده، و احتمالا بعد از دوران سربازى هم هرگز نخواهد ديد، در اين دوران دو ساله -حالا چند ماهى كمتر يا بيشتر- از نزديك ديده مى شود و جوانِ تازه از آشيانه ى پدر مادر بيرون آمده، زندگى واقعى در خارج از خانه را تجربه مى كند.
در يكى از صبحگاه هاى آموزشى، ديديم وضع پادگان متفاوت است. بر بالاى سكوى سان، تعدادى ميكروفون ديده مى شود و تختى در پايين سكو. چند نفر با لباس سيويل در جايگاه حضور داشتند و يكى از آن ها شروع به خواندنِ متنى كرد؛ اطلاعيه سازمان قضايى ارتش بود مبنى بر اين كه دو دژبان، اقدام به عمل شنيع لواط كرده اند و هر دو به خوردنِ صد ضربه شلاق محكوم شده اند! در اين حيص و بيص، سربازِ هيكل دارى، كنار تخت ايستاد، و در حالى كه دست هايش را به صورت مشت كرده بالا برده بود با صداى بلند فرياد زد:
بر محمد و آل محمد صلوات!

و ما همگى صلواتى بلند فرستاديم. به نظر مى آمد كه ايشان، شخص شلاق زن باشند كه اين چنين، مثل قهرمانان مشت زنى، دست بالا برده است و با افتخار قرار است پيكر لواط كنندگان را زير ضربات شلاق له و لورده كند.
اما به ناگهان، جوان گردن كلفت، پيراهن اش را از تن در آورد، و در حالى كه مانند «راكى» با دست هاى بالا و با لبخند، براى سربازانى كه با حيرت او را نگاه مى كردند ابراز احساسات مى كرد، رفت و روى تخت دراز كشيد، تا شلاق زن بيايد و او را شلاق بزند! ايشان [بر اساس لغات به كار برده شده در كتب اسلامى] جناب «فاعل» تشريف داشتند! مرد جوان، يكصد ضربه شلاق را «قهرمانانه» و بى آن كه صدايش در بيايد خورد و بعد بر خاست و دو باره در حالى كه دست هايش را بالا برده بود، مثل «پيروزمندان» براى سربازان دست تكان داد! در اين تكان دادن دست به نظر مى رسيد اين پيام نهفته است كه: «مواظب خودتان باشيد! با من طرفيد! احتمالا نفر بعدى خودِ شما باشيد!»
اما «مفعول» ماجرا را كشان كشان به طرف تخت آوردند و به زور او را روى تخت خواباندند و شروع به زدن شلاق كردند كه طفلك با هر ضربه شلاق، از روى تخت به زمين مى افتاد و با وضع رقت انگيزى ضربات دردناك شلاق را دريافت مى كرد...
*****
يك بخش از فرهنگ اجتماعى ما، به همين موضوع لواط و بچه بازى اختصاص دارد، كه متاسفانه بخش كوچكى هم نيست. زنده ياد جعفر شهرى كه دائرةالمعارف «گوياى» زندگى اجتماعى در شهر تهران بود، و كتاب هاى بى نظيرِ «طهران قديم» در ٥ جلد، و «تاريخ اجتماعى تهران در قرن سيزدهم» در ٦ جلد را با اتكا به حافظه ى شگفت انگيزش نوشت، داستان هايى از اين موضوع تعريف مى كرد كه نشان مى داد بچه بازى در جامعه ى ما، امرى عادى بوده و بچه باز نه تنها از اين كار شرم نداشته بلكه نوعى افتخار و نشانه ى قدرت براى او به شمار مى آمده است. بر عكس، بچه هاى موردِ تجاوز قرار گرفته، نه تنها حق شكايتى نداشته اند، بلكه اگر اين امر آشكار مى شده، به شدت تحقير مى شده اند و مورد تمسخر قرار مى گرفته اند و با انگشت نما شدن در جامعه، راه براى آزار و اذيت بيشتر آن ها باز مى شده است.
در اين مطلب كوتاه قصد نداريم به دلايل و علل اين معضل اجتماعى بپردازيم ولى به طور خلاصه مى توانيم بگوييم، در جامعه ى بسته، كه اقدام به جدا كردن پسران از دختران مى كند و رابطه ى ميان آنان را رابطه ى آتش و پنبه مى داند، گرايش به همجنس طبيعتا بيشتر مى شود و در برخى، به صورت عادت و بيمارى باقى مى ماند، و اگر اين گروه، نتوانند براى كارِ خود، «داوطلب» پيدا كنند، و يا ميل به «شكار تازه و نورسته» داشته باشند، به زور و فريب متوسل مى شوند و هر كه را در نزديكى خود بيابند مورد تجاوز قرار مى دهند. در اين مورد و راه هاى سبك كردن فشارهاى جنسى در دوران نوجوانى بعدا بيشتر خواهيم نوشت.
*****
بعد از پخش برنامه ى آقاى مهدى فلاحتى در تلويزيون صداى امريكا، و شنيدن سخنان بچه هايى كه موردِ تجاوزِ قارى مشهور و معلم قرآن قرار گرفتند، تقريبا هيچ شك و شبهه اى باقى نمانده است كه تجاوزهاى متعدد او -كه قطعا بيمار جنسى ست- با سند و مدرك و شهادت قابل اثبات است لذا مى توان با اطمينان خاطر در باره ى شخص او و عمل شنيع اش نوشت. اما اين كه اين شخص موردِ حمايتِ آيت الله خامنه اى ست و يكى از قاريان مورد علاقه ى اوست و اين كه اگر قوه ى قضاييه تا كنون كارى به كار اين متجاوز نداشته به خاطر حمايت شخص آيت الله است، موضوع را از حالت اجتماعى صِرْف، به حالت سياسى در مى آوَرَد، آن هم در بالاترين سطوح مملكتى.
در اينجا، غير از تجاوز، ما با پديده ى سياسى حمايت ديكتاتور از اشخاص مورد علاقه و منتخب اش رو به رو هستيم كه شامل همه ى ديكتاتورها مى شود. يكى از باورهاى ديكتاتورها اين است كه «هرگز اشتباه نمى كنند». آن ها در انتخاب اشخاص «خوب» هم، اشتباه نمى كنند. اگر روزى مشخص شود كه اين اشخاص «خوب»، خوب نيستند و بد هستند، اينجا ديگر موضوع شخص مطرح نيست، بلكه موضوع «اشتباه كردن ديكتاتور» مطرح است.
حال شما ديكتاتورى را در نظر بگيريد، كه از نوع زمينى هم نيست و با آسمان ها در ارتباط است. او در نمازهاى شبانه ى خود از خدا و پيامبر و امامان و بخصوص امام غايب رهنمود مى گيرد و كارهاى سياسى اش را پيش مى بَرَد. اگر مشخص شود كه اين روحانى متصل به آسمان، حتى در انتخاب قارى قرآن، اشتباه كرده و اين قارى، فردى فاسد و بيمار بوده، آنگاه تمام ارتباطات او با آسمان، زير سوال مى رود. براى اين كه چنين سوالى پيش نيايد، بايد قاطعانه گفت او اشتباه نكرده، لذا آن چه به اين قارى نسبت داده مى شود دروغ است و هيچ تجاوزى به بچه ها صورت نگرفته، حتى اگر صدها سند زنده و مكتوب وجود داشته باشد.
اكنون، فرد متجاوز، با پشت گرمى به حمايت ديكتاتور از خود، و با در دست داشتنِ برگِ برنده ى تهديدِ به زير كشيدن تعداد زيادى از حكومتى ها با خود، صورتِ وقيح و بى حياى خود را با بيان اين جملات نشان مى دهد، و مانند لواط كار دوران سربازى ما، به شكايت كنندگان و پيگيران ماجرا هشدار مى دهد كه «مواظب خودتان باشيد كه با من طرفيد!»:
«...مستندات و اظهارات ارائه شده در سایت‌ها و برنامه‌ها و نمایش‌های تلویزیونی، سراسر کذب و جعلی است و به درد فیلم‌های سینمایی می‌خورد.
این جانب تاکنون به دلیل جلوگیری از هتک آبروی جامعه قرآنی سکوت کرده ام اما از این پس به همین دلیل و برای حفظ حیثیت خود در جامعه قرآنی در مقابل این هتاکی ها و پرده‌دری‌ها، اقدامات قانونی خود را از طریق محاکم صالحه قضایی انجام خواهد داد و ان‌شاءالله و به فضل الهی همان طور که وعده الهی در آیات کریمه صدور این سخنان و در جریان تهمت‌زنی به اهل بیت پیامبر اکرم(ص) (قضیه افک)، خیر مؤمنان و شناخت دشمنان و منافقان در جامعه اسلامی است، از این امتحان و آزمایش الهی سربلند بیرون خواهم آمد.
در پایان ضمن تشکر و سپاس از ملت شریف و متدین و دوستان عزیز قرآنی که در این جریان با حمایت‌های خود موجب دلگرمی و توان تحمل این امتحان الهی شدند و عرض شرمساری به ساحت مقدس رهبر عزیز و فرزانه انقلاب حضرت امام خامنه‌ای(مد ظله العالی) که دشمن کینه‌توز چون از صلابت و اقتدار ایشان به تنگ آمده و چون منی را واسطه هتاکی به ایشان قرار داده است که صد البته ذره‌ای غبار هم از این ماجرا بر دامن نورانی ایشان نخواهد نشست و دشمن از این خیال بافی نفعی نخواهد برد، خطاب به استکبار رسانه‌ای می‌گویم، درست فهمیده‌اید که قرآن و خادمان و مروجان قرآن، بزرگ‌ترین سد و مانع در تحقق اهداف شوم و شبیخون فرهنگی شما هستند اما با چنین نمایش‌ها و خیال‌پردازی‌هایی هرگز به مقاصد پلید خود نخواهند رسید و آن چه را که شما مبلغ و نشردهنده آن باشید، مردم بصیر و فهیم ما تکذیب می‌نمایند.
در پایان با التجا و استمداد از درگاه ربوبی برای دفع این کید و دسیسه به ذکر روایتی از امام کاظم(ع) که ذیل آیات شریفه اشاره شده در سوره مبارکه نور وارد شده است، تبرک جسته و برادران و خواهران ایمانی را از آلودن ذهنشان به اکاذیب و اتهامات ناجوانمردانه دشمنان قرآن و اسلام بر حذر می‌دارم که مباد بر خلاف (لاتقف ما لیس لک به علم) با صدور بیانیه‌های دو پهلو آب به آسیاب دشمن بریزند.»

مطلب طولانى شد. فقط دو سه نكته ديگر بگويم و به صحبت ام خاتمه دهم. اول اين كه بايد شجاعت و همت بچه هايى را كه امروز در سن جوانى، از اين فردِ خبيث شكايت كرده اند و پيگير شكايت شان بوده اند و در مقابل تحقيرها و تمسخرها و هزاران اذيت و آزار ديگر مقاومت كرده اند، ستود. همچنين پايمردى و رادمرى خانواده هاى اين جوانان را كه در جامعه ى سنت زده ى ما، بعدها با هزاران مشكل رو به رو خواهند شد.
دوم اين كه بايد به هر طريق، صداى اين بچه ها و خانواده هاى آن ها بود. حال كه اين موضوع در سطح گسترده مطرح شده، بايد به خبررسانى در اين زمينه ادامه داد و بچه ها را تنها نگذاشت.
و آخر از همه، از قضات پاك مانده، در لجنزار قضايى جمهورى اسلامى بايد خواست تا به هر نحو كه صلاح مى دانند، با استناد به اظهارات شهود و مدارك موجود، به داد اين بچه ها برسند كه با فداكارى خود، مى خواهند مانع از وقوع تجاوزهاى بعدى توسط اين شخص شوند.

هیچ نظری موجود نیست: