نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ دی ۱۷, پنجشنبه


استریپ تیز فرمانده قرارگاه پدافند هویی خاتم الانبیاء
ایرج شكری

جست و خیزها و دست افشانی و پایکوبی در 9 دی به مناسبت آنچه اسمش را «حماسه 9 دی» گذاشته اند مربوط  است به جناح هار و عناصر حزب اللهی و بخشی از عناصر عقب مانده و نادان که سیاهی لشکر حمایت از «رهبر» را تشکیل می دهند. تظاهرات  دولتی 9 دی را در سال 88 رژیم ولایت فقیه برای خنثی کردن و ترمیم کردن آثار ضربه تظاهرات مردم در روز عاشورا (در 6 دی براه انداخت) که مردم ضمن درگیری با نیروهای سرکوبگر، در آن شعارهایی چون دیکتاتور، مرگ بر خامنه ای و«این همه لشکر آمده/ علیه رهبر آمده» دادند.
 امسال البته جناب رئیس حقوقدان دولت «تدبیر و امید»،با تجلیل از «حماسه 9 دی»، نشان داد که از در دریدگی و بیشرمی و اتهام ناروا زدن به خادمان بلند پایه دیروزی ومغضوب نظام برای حفظ موقعیت خود در دستگاه ولایت فقیه، چیزی کم از، عربده کشهای جناح غالب ندارد، همچنان که سید محمد خاتمی مغضوب و ممنوع التصویر و ممنوع المصاحبه، زمانی که رئیس جمهور بود، وقتی لاجوردی جلاد به هلاکت رسید، با تجلیل از خدمات او به نظام، دنائتی طراز یک حاکم شرع و یک آمر کشتار زندانیان سیاسی را به نمایش گذاشت. در نمایشات و اظهار وجود کردنها و مهمل گویی های به مناسبت «حماسه 9 دی» امسال، سرتیپ اسماعیل فرزاد فرمانده قرارگاه پدافند هوایی («خاتم الانبیاء) ارتش، پیام تبریکی به مناسبت سالگرد «حماسه 9 دی» به جوانان فرستاده است، کاری که از ارتشی ها دیده نشده و نباید هم از آنها سربزند.
متن پیام لبریز است از ستایش از مقام ولایت و رهبری و آمادگی برای جان فشانی در راه حفظ آن! که قابل درک است و می شود فهمید که در این رژیم گند گرفته استبدای فرد محور فرقه ای، که شعار «جانم فدای رهبر» روی حمایل بر شانه گارد احترام انداخته شده است، زیر دستان و تحت امرها اگر دم به دم نسبت به رهبر اعلام وفاداری نکنند، ممکن است از سوی دستگاه ضد اطلاعات یا «حفاظت اطلاعات» و نمایندگی ولی فقیه برایشان پرونده سازی بشود. اما آنجا که سرتیپ اسماعیلی در پیام خود اعتراضات مردم علیه تقلب بزرگ انتخاباتی با مدیریت شورای نگهبان را که حاصلش ریاست جمهوری مجدد محمود احمدی نژاد بود با تمام فسادها و غارت ثروت ملی و مشکلاتی که برای مردم و گشور ببار آورد، مورد حمله قرار داده است و آن را «توطئه ها و نقشه های استکبار جهانی و نوکران دست آموز آن » دانسته، این قرار گرفتن در نقش کسانی چون حسین شریعتمداری منفور و اتهام زدن به میرحسین موسوی و کروبی و توهین به مردم معترض (مردمی که وقتی احمدی نژاد آنها را «خس و خاشاک» نامید، تودهنی ها سنگینی دریافت کرد) است که او برای بیشتر جلوه کردن اعلام مریدی به خامنه ای بیان کرده است.
فرستادن چنین پیامی بی تردید از خیالات و آروزهای جاه طلبانه و مقام پرستی ناشی می شود. او در این پیام از جمله گفته است:«[مردم در 9 دی] وارد صحنه شده و با پشتیبانی و نشان دادن اوج ارادت خود به ولایت فقیه، زیباترین جلوه‌های بصیرت،‌ ولایتمداری و دشمن‌شناسی که حاصل تعلیم و تعلم در مکتب عاشورا و تولی و تبری بود را خلق نموده و به دشمنان این مرز و بوم ثابت کردند که جوانان کنونی این مرز و بوم همچون جوانان نسل اوّل و دوم این انقلاب دوشادوش یکدیگر و با بصیرتی عمیق، آماده اطاعت از فرامین فصل الخطاب ولی امر خود در صحنه حضور بوده و با راهبری ها و هدایت های این سکاندار سفینه انقلاب که همواره با شجاعت و ذکاوت خاص خویش، آن را از میان امواج متلاطم تهدیدات و تهاجمات دشمن به ساحل نجات رهنمون ساخته، نخواهند گذاشت توطئه‌ها و نقشه‌های استکبار جهانی و نوکران دست‌آموز او در ادامه راه شهدا و امام شهیدان خللی ایجاد کنند.».
این آدم فرصت طلب که در مصاحبه هایی که با او شده زیاد «سنگ بسیج» را به سینه می زند و خود را بسیجی نشان می دهد، با این پیام،«استریپتیز»( Striptease) و نمایش عریانی از هویت و بینش پاسدار گونه و مستبدانه وسطح نازل فهم و شعور خود را، در صحنه بزن بکوب و جست و خیز سالگرد«حماسه9 دی» در برابر ایرانیان داخل و خارج کشور ارائه کرده، و کاملا آگاهانه و عنتر وار خواسته نشان بدهد که خوب یاد گرفته و بلد است که «جای دوست، و جای دشمن» را چگونه نشان بدهد و البته با اینکار خواسته است جای خودش را هم که در کنار و پشت سر «برادران» پاسدار و بسیجی است و چسباندن خودش به آنها، همه ببینند. او به حوزه علمیه هم رفت و آمد می کند. در مورد زندگی نامه او آمده است که در 1350 در رودسر متولدشده و در سال 68 دیپلم ریاضی گرفته است و در همان سال در رشته مهندسی تکنولوژی فرماندهی و کنترل، وارد دانشگاه هوایی شده و در سال 1372 با مدرک کارشناسی فارغ التحصیل و به درج ستوان دومی رسیده است(بنابر این در جنگ شرکت نداشته).
او طی چند سال بعد از  قرار گرفتن در پست های مختلف درسال 1389 « با توجه به هوش بالا و رتبه‌های بالای نظامی در دانشگاه دافوس و اثبات توانایی‌های بالای خود به یکباره از درجهٔ سرهنگ تمام به سرتیپ تمام ارتقای درجه یافت و بنا به پیشنهاد فرماندهی کل آجا و تصویب رهبری، طی حکمی به سمت فرماندهی قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء ارتش منصوب شد».یعنی ایشان یک درجه را که در رژیم مهمل جمهوری اسلامی ابداع شده است و آن «سرتیب دوم» است، را پریده و شده سرتیپ تمام. ما اطلاعی از میزان هوش و «توانایی های بالای او» نداریم شاید هم همینطور باشد، اما فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی، عطاالله صالحی دایی ایشان است و اوست که خواهر زاده خود را به عنوان فرمانده پدافند هوایی تعیین و معرفی کرده است و خامنه ای هم حکمش را صادر کرده است.
مساله این است که تاثیرات وجود افراد متملق و «دستمال ابریشمی به دست» به دایره یی که تنها فرد متملق و مقاصد فرصت طلبانه اش در آن قرار دارند، محدود نمی شود.این قبیل افراد، با رفتار و گفتار خودشان،به کلی فضای دستگاهی را که در آن شاغل هستند، برای کسانی که نمی خواهند متملق و دستمال به دست باشند، سنگین می کنند. این به ویژه در دستگاهی که کنترل امنیتی و ایدئولوژیکی شدید رژیم بر آن حاکم است(مثل ارتش)، دیگران را در وضعیتی قرار می دهد که خود را به لحاظ امنیتی در خطر «عنصرمشکوک» و ناراضی ارزیابی شدن حس کنند و شاید کسانی نفع خود را در آن ببینند که برای زیر ذره بین قرار نگرفتن، راه تملق و دستمال ابریشمی دست گرفتن را پیش بگیرند و این ضایعه و زیان می تواند محیط اطراف خود را بیالاید. به ویژه وقتی که «بُز گر» بالاترین مسئول و فرمانده دستگاه باشد .
به هرحال فرصت طلبان و آستانبوسان و متملقان از محصولات دیکتاتوری هستند و دوران خمنیی و نظام درنده ولایت فقیه، رشد انواع آن را در جامعه به همراه داشته است، چنانکه حتی در دوران تصدی وزارت ارشاد توسط مهندس میرسلیم فرومایه، معاون یا سخنگویی از این وزارتخانه  در مکاتبه ای عنوان «معظم له» را برای میرسلیم بکار برده بود(اینطور یادم مانده انتقاد از این مساله در روزنامه ابرار همراه با تصویر نامه درج شده بود). اما خوشبختانه برخلاف ضایعات فرهنگی و اجتماعی عمیق ناشی از عملکرد آخوندهای فرومایه بر پیکر جامعه، اینطور نیست که دیگر هیچ زمین و زمینه یی برای پیدایش محصول دیگری جز این تولیدات سمی و متعفن، زیر سلطه دیکتاتوری نمانده باشد. یک نمونه برای اثبات این مدعا، انزجاری بود که هم از سوی اهل هنر و سینما و هم از سوی گروههای مختلف مردم و جوانان به فیلم «قلّاده های طلا» و کارگردان و بازیگران آن نشان دادند. فیلمی که برای تحریف مساله اعتراضات مردم علیه کودتای انتخاباتی بود. آن فیلم مسخره که کارگردان آن می خواست این دروغ را به مردم اماله کند که تظاهرات و اعتراضات علیه تقلب انتخاباتی، طراحی شده در خارج و با همکاری سرویس های اطلاعاتی خارجی و «منافقین»اجرا شده و شرکت کنندگان در آن هم از همجنسگرایان و «منافقین» و هدایت شده از سوی سرویس های اطلاعاتی خارجی بوده اند!
خود محوری بینی و تکّبر زیاد، خرّیت زیاد ببار می آورد. چطور ممکن بود مردمی که خود می دانستند به چه چیز اعتراض کرده اند و چرا، خودشان را آلت دست بیگانه بدانند؟ ابولقاسم طالبی حرامزاده کارگردان فیلم که یک هرزه وزارت اطلاعاتی است، مدعی بود که مطلقا فیلمش سفارشی نبوده و هیچ کمکی هم از دولت(احمدی نژاد) دریافت نکرده است. اما چندی بعد از بیان این ادعای او در مصاحبه یی، شمقدری رئیس سازمان سینمایی وزارت گند گرفته ارشاد اسلامی به صراحت گفت که یک میلیارد تومان برای تهیه آن به کمک کرده است. یکی از بازیگران آن فیلم(امین حیایی) چندی بعد از نمایش آن فیلم در مصاحبه یی نالید که بعد از بازی در آن فیلم دیگر کاری(از سوی کارگردانان دیگر) به او داده نمی شود. هنرپیشه دیگر آن هم که عنصر معلوم الحالی است چنان منفور است که خیلی از هنرمندان سینما حاضر نیستند در کنار او در فیلمی ظاهر شوند. یک اتفاق را - که فکر می کنم این سرتیپ جوان  جویای مقام خوب است به خطر بسپارد تا از احتمال از هول هلیم در دیگ افتادن و بورشدن در آینده در امان بماند-  یاد آوری می کنم و آن اتفاق مربوط به همین سه  چهار ماه پیش(نیمه مهر) است. عزیز جعفری نادان، فرمانده سپاه، در سخنانی در چهار محال و بختیاری،« جنگ تحمیلی هشت ساله، دوم خرداد[76]، فتنه هشت ماهه سال 88 و فتنه بزرگ هسته‌ای » را چهار فتنه بزرگی نامیده بود که از نظر او آمریکا طرّاح و مسبب آن بوده است.
این حرف او را گرایش متمایل به «اصلاح طلبان» درون رژیم و روحانی زیرذره بین قرار دادند و سایت تدبیر وابسته به رئیس جمهور رژیم در یادداشتی با انتقاد از این اظهارات، پیام ستایش آمیز و لبریز از رضایت خاطر خامنه ای از چگونگی برگزاری انتخابت 2 خرداد 76 را برای رو کم کنی فرمانده پرحرف و نادان سپاه، ضمیمه یادداشت مربوطه کرد* و سایت سپاه چاره را در آن دید که آن جملات که غلط زیادی فرمانده سپاه در آن آمده بود را، از متن منتشر شده در سپاه نیوز حذف کند. بنابر این، این سرتیپ حزب اللهی ارتش، بهتر است با آن «مسلمانی» و ولایتمداری کمی هم شعور(سعی کند پیدا کند) و انصاف همراه کند تا از صدمات غلط های زیادی در امان بماند.
ارتشی که خواهد ما و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که محو خواهد شد.
آنچه روشن است این است که در آینده و با استقرار دموکراسی در ایران کشور ما هم به ارتش نیاز دارد و کشوری با وسعت ایران و با موقعیت جغرافیایی و منطقه ای حساس، حتما به ارتشی حرفه ای با بزرگی متناسب با وسعت کشور و با سلاحهای مدرن نیاز دارد، این هم روشن است که ما نیازی به «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» که وظیفه مهم و درجه اولش سرکوبی و بگیر و ببند منتقدان این رژیم مستبد ضد ایرانی لعنتی مذهبی است، نداریم. سپاه پاسداران باید برچیده شود، به هر طریقی که شده، و برچیده خواهد شد. توصیه من به آقایان فرماندهان ارتش و نیز آنان که بعد از انقلاب وارد ارتش شده اند، این است که سرباز ایران زمین و در خدمت میهن و مردم ایران باشید. کشور ایران یک واقعیت تاریخی است با سابقه و ریشه چند هزار ساله .فرمانروایانی بر این سرزمین و مردم آن حکم رانی کرده و رفته اند. ایران و مردم ایران توفان ها و مصائب زیادی از سر گذرانده و پایدار مانده اند.
با کشتن شاه مستبد قاجار و انقلاب مشروطه، به دوران استبداد قاجاری پایان داند و به دوران استبداد پهلوی با انقلاب سال 57- که البته خمینی آن را«ملاخور» کرد. مردم ایران به این استبداد ضد ایرانی و جنایتکار مذهبی هم سرانجام پایان خواهند داد. اکثریت مرم ایران مسلمانند و از قرنها قبل از پیدایش دار و دسته خمینی، هرکس بنا به باور و برداشت خودش مسلمان بوده است. خمینی با آن افکار منحط جبّارانه اش در سخنرانی 3 خرداد 58(مندرج در کیهان 5 خرداد 58)* که گفت:«اسلام یعنی آخوند، روحانییین و اسلام در هم مدغمند»*، روشی پیش گرفت که هم دین مردم را آلوده به همین کثافاتی کرد که از سیما و سخن و رفتار آخوندهای ریز و درشت و پاسدارانش می بارد و هم روح بخشی از مردم مذهبی را با گسترش خرافه و اوباش گری و رفتارهای ناشایستی که
امروز هم در مقلدان و مریدان ولی امرمسلمین دیده می شود، مسموم و تباه کرد.
* http://iradj-shokri.blogspot.fr/2015/06/58-58.html
 کسانی که دوران استبداد آریامهری و رعب ساواک او را دیده اند، بیاد دارند که ساواک چنان رعبی گسترده بود که «دیوار موش داره موش هم گوش داره»، همه را به احتیاط در انتقاد کردن از عملکرد رژیم وا می داشت. اما دیدیم که رعب و توّحش ساواک نتوانست مانع از آن شود فرزندان دلاور ایران زمین علیه نظام قدر قدرت تا دندان مسلح شاه، سلاح بدست علیه او بپا خیزند و به آن ضربه بزنند و دلهای مردم ایران را از شور و شوق قابل تحقق بودن رسیدن روز سرنگونی رژیم و کیفر دادن عُمّال جنایتکارش لبریز کنند. شاه با تکیه بر ساواک و پلیس و ارتش تا سال 56  و حتی اوائل سال 57 گمان می برد اعلیحضرت قدر قدرت است و هیچ خللی به سلطنتش وارد نخواهد شد. اما پخش تلویزیونی تظاهرات 13 آبان در دانشگاه (که با فشار کارکنان اعتصابی تلویزیون عملی شد) و نشان دادن شلیک ارتش به سوی شرکت کنندگان در تظاهرات- که مثل نفتی بود که روی آتش بریزند-، سبب شد که فردای آن آتش ها در شهرها بپا شود، و شاه متکبّر که از بعد از کودتای 28 مرداد با سرکوب و اختناق کمترین اعتراض و انتقادی را در نطفه خفه می کرد،صدای انقلاب مردم را شنید و از مردم فرصت خواست و قول داد که دیگر غلطهای گذشته تکرار نخواهد شد، اما دیر شده بود. مردم، مردم تحقیر شده طی سالیانی به درازی ربع قرن از 28 مرداد 32 تا سال 57 تشنه انتقام سرکوبی ها و تحقیرها و امیدهای بباد رفته شان بودند. با سرنگون شدن رژیم آریامهری، و با اجرای احکام شرع به فرمان خمینی، کارگزاران و فرماندهان ارتش شاهنشاهی امکان برخورداری از محاکمه عادلانه را نیافتند و «تر و خشک» با هم سوختند. پس آقایان ارتشی، سعی کنید کار خودتان را بکنید و سرباز ایران زمین باشید. ولایت فقیه محکوم به برچیده شدن و نابودی است. سعی کنید سربازان ایران باشید و حفظ میهن از دشمن و خدمت به مردم را وظیفه خود بدانید. مصیبت بار بودن ارتشی که«جانثار» شاهنشاه بود و نیروهای زبده اش مثل نوهد  و گارد جاویدان را برای سرکوب کردن تظاهرات و اعتراضات دانشجویان بکار می گرفت، را ارتش تجربه کرده است، سرباز و «فدایی»ولایت فقیهی که این همه مورد نفرت بخش بزرگی از مردم ایران به ویژه جوانان و دانشجویان و کارگران است، نه تنها افتخاری ندارد بلکه نشانه خرفتی و عقب ماندگی و بیگانه با مردم بودن است. به ویژه آن که ارتش و ارتشی ها، در طول جنگ و سالیان گذشته، فشارها و تبعیض تحمیل شده از سوی سپاه و نیز فشار روحی مربوط به تحریف حقایق جنگ و بی عدالتی در مورد ندیده گرفته شدن جانفشانی های ارتشیان در جنگ و عدم امکان اظهار نظر و شرح حقایق و واقعیت آنچه که رخ داده، به مردم را هم تحمل کرده اند. درسخن گفتن متین باشید و بگذارید رجز خوانی های ابلهانه و مهمل گویی، در انحصار فرماندهان سپاه و امثال جعفری و سلامی و فدوی بماند. خصوصا وارد تهمت و افترا زنی در جنگ جناحی و سگ دعواهای باندهای رژیم نشوید. به خاطر بسپارید که  سرباز ایران هستید و باید در خدمت مردم و میهن باشید و بر اساس این نقش، دانش خود و توانایی ها ارتش را را بالا ببرید.
*************************** 
توضیحات و اطلاعاتی در مورد سرتیپ فرزاد اسماعیلی و سرلشکر عطاالله صالحی
 اول، بدنیست یاد آوری کنم که پدافند هوایی درسال 1387 از نیروی هوایی جدا و به شکل یک سازمان مستقل مثل سه نیروی دیگر(زمینی، هوایی، دریایی) در آمده است و اکنون ارتش دارای چهار بخش است(زمینی، دریایی، هوایی، و قرارگاه پدافند هوایی). اگر چه در ویکی پدیا و از قول سرتیپ خلبان احمدمیقانی اولین فرمانده قرارگاه پدافند هوایی آمده است که:« تمام سامانه‌های متعلق به پدافند هوایی کشور از جمله رادارها، دستگاه‌های جمع‌آوری اطلاعات، آتشبارهای موشکی با بردهای بلند، متوسط و کوتاه و سامانه‌های توپخانه‌ای پدافندی تحت کنترل قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیا خواهد بود» اما این به آن معنی نیست که موشکهای سپاه هم تحت کنترل این قرار گاه است. قرارگاه اطلاعات کنترل آسمان کشور را به تفکیک به هر قسمت می دهد، این را خود همین اسماعیلی در یک مصاحبه یی(گمانم بعد از ادعای مربوط به سرنگون شدن یک پهباد اسرائیلی که قصد نفوذ به حریم منطقه هسته ای نطنز را داشت، توسط سپاه پاسداران در اوائل شهریور 93) گفت.
. بنابر این قراگاه به سپاه اطلاعات لازم را می دهد موشکهای سپاه و کلا سکوها و پایگاههای موشکی آنها در اختیار خودشان است و نمی تواند در اختیار قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء باشد.
 در شرح چکونگی فرمانده کل ارتش شدن عطا الله صالحی، دایی فرزاد اسماعیلی آمده است صالحی « سال ٨٢ بازنشست شده بود، و قصد داشت بقيه عمر خود را صرف خدمت در حرم امام رضا(ع) كند، به مشهد رفت و خادم حرم شد، نوروز سال ٨٤ مقام معظم رهبري طبق سنت هر سال روز اول عيد را به مشهد رفته بودند، در صحن امام خميني(ره) به طور اتفاقي با امير صالحي روبه رو مي شوند، رهبر معظم مي پرسند صالحي چه عجب؟ امير صالحي كه لباس مخصوص خدام را بر تن داشت مي گويد اقا بازنشست شدم و خادم امام رضا(ع) شده ام، مقام معظم رهبري مي فرمايد آفرين، بعد از تعطيلات بيا پيش من كارت دارم» صالحی 5 فرودین پیش خامنه ای می رود و خامنه ای به او می گوید« سرلشكر سليمي از من خواسته تا يكي ديگر را جايگزين او كنم، من هم قصد دارم تورا تعيين كنم»، صالحی پاسخ می دهد که تصمیم دارد دوران بازنشستگی را «در خدمت امام رضا باشد» و خامنه ای در جواب می گوید« ارتش جمهوري اسلامي هم متعلق به امام رضا (ع) هست اصلا كل كشور مال ايشان هست همه ما خادم ثامن الائمه هستيم، طبق قانون، فرماندهي كل قوا تو را به خدمت فرا مي خواند!» خامنه ای به او ارتقاء درجه می دهد و اورا فرمانده کل ارتش می کند و با این حساب ایشان ده سال است در این سمت است. عجیب است که خامنه ای آدمی مناسب تر از و برای فرماندهی کل ارتش در طول این ده سال و نیز مناسب تر از سرلشکر فیروز آبادی برای ریاست ستاد فرماندهی کل قوا پیدا نکرده است و این را هم نمی شود فهمید که با این که درجات سپهبدی و ارتشبدی هم برای نیروهای مسلح پیش بینی شده، چرا افراد متعدی از نظامیان از جنگ به این طرف در درجه سرلشکری مانده اند. صالحی سال 1346 وارد ارتش شده است. در احولات ایشان این هم آمده است که « ايشان هم اكنون هم خادم حرم رضوي هستند، و دعاي كميل را هر از چندگاه در حرم مي خوانند». خوش به حال این مردم با این فرمانده کل ارتش اهل دعا و خادم ثامن الائمه!
این جناب صالحی در زمان اعتراضات علیه کودتای انتخاباتی برای موضع گیری در برابر «جریان فتنه» و نشان دادن آستانبوسی ولایت حرفی زد که یک نوع افشاگری یا اطلاع رسانی ناخواسته در آن بود و آن این بود که گفت:«وقتی در پادگان‌ها می‌رفتیم و می‌دیدیم که به عنوان مثال عکس سران فتنه در اتاق‌های برخی از سربازان است به آنها نمی‌گفتیم که آن عکس را پاره کنند، بلکه به مسئول عقیدتی ـ سیاسی می‌گفتیم که سعی کنید از دل‌های آنها این موضوع را بیرون کنید تا خود عکس‌ها را پائین آورند». او که در برابر واحد های امر به معروف و نهی از منکر سخنرانی می کرد، تملق گویی ها و حرفهای آخوند پسند زیادی در آن سخنرانی گفته است که نشان می دهد که آدم کم دانش و و فرصت طلبی است. او برای این که سفت و سخت بودن وفاداریش به مقام ولایت را نشان بدهد گفته بود«من در تمام جلسات این موضوع را گفته‌ام و در اینجا نیز تکرار می‌کنم هیچ کس نباید نگاه ملایمت آمیزی از ارتش در برابر فتنه احساس کند»
به نظر می رسد ایشان که با صیاد شیرازی سابقه دوستی داشته و بنا بر ادعا در زمان شاه همراه او در «داخل ارتش علیه شاه مبارزه می کردند»! در تربیت و ساختن شخصیت خواهر زاده و حس «جهت یابی» او نقش موثر داشته است.

* زندگی نامه سرتیپ فرزاد اسماعیلی در لینک زیر
پیام سرتیپ اسماعیلی در سالگرد 9 دی:
نظرات تنی چند از مقامات نظام در سالگرد 9 دی امسال:

۱۶ دی ۱۳۹۴ - ۶ ژانویه ۲۰۱۶ 

هیچ نظری موجود نیست: