نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ آذر ۲۰, جمعه


کودکانی که نه کودکی می کنند و نه تحصیل

kb
 ده ساله است و بی توجه به ما خشت ها را برای مهیا شدن در آفتاب می گذارد. نامش طاهر است. می گوید که چند سالی می شود که در این کوره مشغول کار است. برادران دیگرش نیز در کوره های اطراف کار می کنند. وقتی از او می پرسیم که درس می خواند یا نه مکثی می کند و به اطراف چشم می دوزد گویی در میان آجرهای نارس بخواهد به جواب سوال ما برسد. وقتی که دوباره سوال را تکرار می کنیم ما را به بهانه ی کار ترک می کند و به سراغ خشت ها می رود تنها یکی از کارگران آنجاست که به ما می گوید طاهر هیچ وقت مدرسه نرفته. این ها فرصت درس و مشق ندارند. و به بچه هایی اشاره می کند که در بیابان های اطراف شهرک قائم با دست های کوچکشان مشغول ترکیب بندی دقیقی برای آجرها هستند. این دست ها قرار بوده روزی قلم در دست بگیرد و حالا جبر روزگار آن ها را این چنین به کار گرفته است. آنها جمعی را تشکیل می دهد که به “بازماند گان” مشهورند.
تاریخِ بازماند گی
کودک بازمانده از تحصیل در تعاریف حقوقی به آن گروه سنی از جمعیت گفته می شود که در سنین مدرسه یعنی بین شش تا ۱۸سال باید در طول سال تحصیلی در چرخه‏ آموزشی کشور حضور داشته باشد اما به هر دلیلی وارد چرخه‏ آموزش نشده‏اند یا بعد از مدت کوتاهی از آن خارج شده‏اند. طبق آمار هم اکنون ۱۲۴ میلیون کودک بین ۶ تا ۱۵سال از سال ۲۰۱۳ یا به مدرسه نرفته اند و یا ترک تحصیل کرده اند. در کشورمان اما آمار دقیقی از کودکان بازمانده از تحصیل وجود ندارد. آماری که از چند ده هزار نفر شروع می شود و به چند میلیون نفر هم می رسد. چند میلیون نفری که به طور دقیق در گزارش سال ۹۰ مرکز پژوهش های مجلس، به این ترتیب آورده شده بود، «بیش از سه میلیون و ۵۰۰ کودک بین ۶ تا ۱۷ ساله از تحصیل بازمانده اند که یا اصلاً به مدرسه نرفته اند یا در طول سال های تحصیلی به دلایل مختلف از تحصیل بازمانده اند». این آمار، منهای کودکان و نوجوانانی است که در سال های قبل از ۱۳۸۵، به دلایل مختلف از تحصیل بازمانده اند و هم اکنون از چرخه نوجوانی وارد جوانی شده و پای در دهه دوم زندگی خود گذاشته اند. البته بعضی از مسئولان هم معتقدند که هم اکنون این رقم به مرز ۴ میلیون نفر در سن تحصیل رسیده است. چهار میلیون نفری که به قول آن ها به معنای «تزریق بی سوادی به جامعه» است. با این حال، معاون آموزش و ابتدایی وزیر آموزش و پرورش آبان ماه ۹۱ اعلام کرد که تنها پنج هزار نفر بازمانده از تحصیل شناسایی شده است در حالی که رئیس مرکز آمار آموزش و پرورش بهمن ماه همان سال گفت، اسامی ۱۴۵هزار لازم التعلیم بازمانده از تحصیل شناسایی و به معاونت آموزش ابتدایی ارائه شده است. از طرفی هم براساس آماری که معاون آموزش و ابتدایی وزیر آموزش و پرورش در سال ۹۱ منتشر کرد، دیگر در کشور بازمانده از تحصیل وجود ندارد. چرا که به گفته او، در دور ترین نقاط کشور حتی بین عشایر، تمامی امکانات لازم آموزشی برای همه دانش آموزان تهیه و فراهم شده است.با این حال در ابتدای سال تحصیلی امسال بود محمد لطفی نماینده سمن‌ها در اتاق فکر شورای ساماندهی کودکان کار و خیابان در گفتگو با ایلنا، از وجود ۷۵ هزار کلاس اولی بازمانده از تحصیل در ایران خبر داد. هر چند وی در ادامه افزود که تلاش است تا ۸ هزار نفر از این بازماندگان به چرخه ی آموزش بازگردند اما با این وجود قریب به هفتاد هزار کودک بازمانده از درس و مدرسه نگران کننده به نظر می رسد. گفته می شود بیش از ۲۵ درصد از این واجدان آموزش به دلیل نیاز خانواده‏ها به درآمد این محصلان اقدام به ترک تحصیل می کنند. فشار کاری که این کودکان بر دوش خود احساس می کنند سبب می شود که در نهایت آنها عطای تحصیل را به لقایش بخشیده و روانه ی بازار کار شوند. اما تنها داشتن غم نان و مسئله ی اقتصادی  دلیل ترک تحصیل نیست. اعتیاد، داشتن معلولیت جسمی و فقدان مدارک هویتی که گریبان گیر اغلب کودکان افغان است نیز از دیگر دلایل معتبر خارج شدن این کودکان از چرخه ی آموزش اند.
سیستان و بلوچستان در صدر

 در این استان یکصد هزار کودک از تحصیل بازمانده‌اند که این میزان بیشترین تعداد کودکان محروم از تحصیل کشور را شامل می شود. نخعی معتقد است ۳۰ درصد از این ۱۰۰ هزار کودک، در شهرستان سرباز زندگی می‌کنند. شهرستان سرباز در استان سیستان و بلوچستان یکی از مناطق سنی‌نشین ایران بوده و دارای ۸۰۰ روستاست. جمعیت این شهرستان در آخرین سرشاری رسمی در ایران ۱۶۳ هزار نفر برآورد شده بود، که ۵۷ هزار تن از آنها بی‌سواد اعلام شده بودند. مرداد ماه سال جاری نیز علی اوسط هاشمی٬ استاندار سیستان و بلوچستان به خبرگزاری مهر گفته بود تنها در مقطع ابتدایی٬ ۳۳ هزار کودک بازمانده از تحصیل در این استان وجود دارد. وی از بی‌سوادی ۵۰۰ هزار نفر در این استان خبر داده که ۲۵۰ هزار نفر از آنها زیر ۵۰ سال سن دارند. هاشمی دو مشکل اصلی در زمینه آموزش در این استان را «کمبود فضاهای آموزشی و پرورشی» و «نیروی انسانی» اعلام کرده بود. استفاده از نیروی انسانی غیربومی نیز یکی از عوامل فشار بر آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان اعلام شده است. استاندار سیستان و بلوچستان گفته جذب و تربیت نیروی بومی می‌تواند فشار نقل و انتقال در آینده را کاهش داده و ماندگاری نیروی انسانی در منطقه را افزایش دهد. حمیدرضا پشنگ، یکی از نمایندگان سیستان و بلوچستان در مجلس شورای اسلامی تیر ماه سال جاری گفته بود تنها نیمی از دانش‌آموزان این استان دیپلم می‌گیرند.

آفتابی برای کودکان در تاریکی
کودکان بازمانده  در مسیر زندگی پیش رو در جدال با جامعه ی بزرگتر مغلوب خواستِ آسیب های اجتماعی می شوند و نیازمند دستگیری دستگاه های مسئول می باشند. چنین به نظر می رسد که در این زمینه متاسفانه دستگاه ها فاقد یک سیاست ملی مدون هستند که بتواند جوانب مختلف این مبحث را بررسی و به جلوگیری از ازدیاد این بازمانده گی یاری برسانند. بازماندگی از تحصیل چالشی است فراروی جامعه ایران و تنها با تکیه بر دیگر نهادها از جمله سمن ها می توان به یاری این قشر نیازمند نور شتافت تا از این تاریکی رهایی یایند. مشکلات اقتصادی که دامن گیر خانوداه های نیازمند می شود کودکانشان  را وادار می کند که به جای تحصیل گزینه ی کار را برگزینند و به ناچار روانه ی دنیای بزرگترها می شوند حال آنکه جای ایشان پشت نیمکت های مدرسه است و نه در پستوی کارخانه ها و خیابان ها. تاسیس مدارس شبانه روزی خیریه برای کودکان کار و آموزش خانواده های آنها برای مهم جلوه دادن امر تحصیل از اولین راهکارهای برو نرفت از این آسیب فلج کننده است. روندی که اکنون با جان گرفتن سمن ها شاهد آن هستیم و در چند استان شاهد جهاد و ایثار خیرینی هستیم که به شکلی خودجوش به یاری این کودکان شتافته اند تا همپای کار و تلاش برای رزق حلال به کسب سواد نیز بپردازند.

هیچ نظری موجود نیست: