شنبه 19 سپتامبر 2015 زمین ما
ابتکار؛ دشمن دیروز آمریکا، همسر دلالش و پسری ساکن کالیفرنیا
از حمله به سفارت انگلستان در تهران انتقاد میکند. اما وقتی سخن از اشغال سفارت آمریکا به میان میآید، لبخند میزند و ماجرا را با آب و تاب تعریف و تسخیر آن را تایید میکند. آن روزها خواهر مری خطاب میشد و شور انقلابی سراپای وجودش را فرا گرفته بود. میگوید پدر و مادرش یک گونی بزرگ شکلات به سفارت اشغال شده آمریکا برده بودند اما خودش بینصیب ماند و فقط خبرش به او رسید. همچنان سفارت آمریکا را لانه جاسوسی مینامد، اما فرزند بزرگش عیسی به همراه خانودهاش این روزها در لسآنجلس زندگی میکند.
معصومه ابتکار، معاون رییس جمهور و رییس سازمان محیطزیست چهرهای است که باید از نو شناخت. مادرش، فاطمه برزگر از بنیانگذاران خیریه زینب کبری درباره فعالیتهای ابتکار جوان و انقلابی در مصاحبهای گفته است: «ایشان خیلی جوان بودند؛ ۱۶ سالش بود. میرفت کمیتههای کارگری تا ۱۱ شب هم میماند.» در این میان مصاحبهکننده نمیپرسد چگونه حدود ۴۰ سال پیش و در خانوادهای سنتی دختر نوجوان اجازه داشته وقت خود را تا حوالی نیمهشب بیرون از خانه سپری کند. در عوض، مصاحبهکننده نظر عیسی، پسر بزرگ ابتکار را درباره حمله دانشجویان پیرو خط امام به سفارت آمریکا در ۱۳ آبانماه ۱۳۵۸ جویا شده است. او میگوید بعد از مطالعه ترجمه فارسی کتاب مادرش به نام تسخیر توانسته حمله دانشجویان را درک کند. شاید همین درک عمیق او باعث شده که راهی ایالت کالیفرنیا شود و در غرب آمریکا روزگار خود بگذراند. پیش از این در زمانی که معصومه ابتکار در دولت محمد خاتمی نیز رییس سازمان محیطزیست بود، پسرش در حالی که دانشجوی تازه نفسی بود با دفتر حفاظت لایه ازون این سازمان همکاری مستمری میکرد.
گروگانگیر دیروز، قهرمان امروز
در اکثر مصاحبههایی که در خلال این سالها درباره تسخیر سفارت آمریکا با ابتکار انجام شده، کمتر به گروگانگیری ۴۴۴ روزه دیپلماتهای آمریکایی و شرایط رعبانگیزی که آنان تجربه کردند پرداخته میشود. وقتی خواهر مری به دلیل تسلطش بر زبان انگلیسی به عنوان سخنگوی دانشجویان انتخاب شد، مقابل دوربینهای خبرنگاران قرار میگرفت و به سوالهای آنان در حالی پاسخ میداد که برادران دانشجوی خط امام با ریشهای انبوه کنارش دیده میشدند. در یکی از این مصاحبهها میگوید که آمریکا عامل بدبختی ایران است، و نه گروگانها. وقتی خبرنگار از ابتکار میپرسد حاضر است شخصا اسلحه بردارد و گروگانها را بکشد؟ بدون آن که کوچکترین ذرهای تردید در صدا و رفتار خواهر مری دیده شود به این سوال پاسخ مثبت میدهد. قرار است جهان غرب این درندهخویی خانم ابتکار را فراموش کند. بنابراین به راحتی او را قهرمان زمین لقب میدهند و بر گذشته سیاه او رنگی از فراموشی میپاشند.
شاید بهتر باشد این سوال را از مقامات آمریکایی پرسید که وقتی برای درخواست ویزای توریستی و دانشجویی، تمام پیشینه متقاضیان و حتی گذشته پدران و مادرانش بررسی میشود و درخواستهای بسیاری از آنان بیهیچ دلیلی رد میشود، چگونه کسی که اقدام تروریستی مادرش را در تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگیری ۴۴۴ روزه دیپلماتهای آمریکایی تایید میکند، میتواند به راحتی وارد خاک این کشور شود؟
در اکثر مصاحبههایی که در خلال این سالها درباره تسخیر سفارت آمریکا با ابتکار انجام شده، کمتر به گروگانگیری ۴۴۴ روزه دیپلماتهای آمریکایی و شرایط رعبانگیزی که آنان تجربه کردند پرداخته میشود. وقتی خواهر مری به دلیل تسلطش بر زبان انگلیسی به عنوان سخنگوی دانشجویان انتخاب شد، مقابل دوربینهای خبرنگاران قرار میگرفت و به سوالهای آنان در حالی پاسخ میداد که برادران دانشجوی خط امام با ریشهای انبوه کنارش دیده میشدند. در یکی از این مصاحبهها میگوید که آمریکا عامل بدبختی ایران است، و نه گروگانها. وقتی خبرنگار از ابتکار میپرسد حاضر است شخصا اسلحه بردارد و گروگانها را بکشد؟ بدون آن که کوچکترین ذرهای تردید در صدا و رفتار خواهر مری دیده شود به این سوال پاسخ مثبت میدهد. قرار است جهان غرب این درندهخویی خانم ابتکار را فراموش کند. بنابراین به راحتی او را قهرمان زمین لقب میدهند و بر گذشته سیاه او رنگی از فراموشی میپاشند.
شاید بهتر باشد این سوال را از مقامات آمریکایی پرسید که وقتی برای درخواست ویزای توریستی و دانشجویی، تمام پیشینه متقاضیان و حتی گذشته پدران و مادرانش بررسی میشود و درخواستهای بسیاری از آنان بیهیچ دلیلی رد میشود، چگونه کسی که اقدام تروریستی مادرش را در تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگیری ۴۴۴ روزه دیپلماتهای آمریکایی تایید میکند، میتواند به راحتی وارد خاک این کشور شود؟
مافیا، بنزین و شکار
جنجال بر سر ممنوع کردن بنزین پتروشیمی و واردات بنزین با کیفیت سبب شد، نام سید محمد هاشمی همسر معصومه ابتکار مورد توجه رسانهها قرار بگیرد. زوایای تاریک فعالیتهای او اما آن قدر گسترده است که نمیتوان با یکی دو مصاحبه مطبوعاتی از آنها پرده برداشت.
سید محمد هاشمی در مصاحبهاش با خبرگزاری ایلنا اصرار عجیبی دارد تا ثابت کند با خانواده هاشمی رفسنجانی نسبتی ندارد. او هر گونه دخالتی را در واردات بنزین و شکارفروشی به یک شیوه رد میکند: حتی یک لیتر بنزین در پمپ بنزین هم خرید و فروش نکردهام، زیرا من با تاکسی تردد میکنم.»
شوهر ابتکار برای انکار فعالیت در شکارفروشی هم از همین روش استفاه میکند: «من تاکنون یک گرم گوشت شکار نخوردهام، هیچ شکاری هم نزدهام و به جز در مکه که گوسفند سر بریدم، سر هیچ حیوانی را نبریدهام.»
او که خود را مهندس معرفی میکند یادش میرود که متخصص حیاتوحش نیست و در شکار هم دستی نداشته اما در پاسخ به سوال خبرنگار درباره این که آیا در شکار دست دارد یا نه در شمایل یک متخصص ظاهر میشود و میگوید: «من شخصا دلیل علمی را قبول دارم، معتقدم با کنترل و در سن بالا باید شکار انجام شود، ولی نکتهاش این است که همین الان که شکار ممنوع است، میدانید؛ چقدر شکار غیرمجاز انجام میشود؟ البته میگویند؛ اگر ۱۰ درصد شکار غیرمجاز، جواز شکار داده شود، ۵۰ درصد از میزان شکار غیرمجاز پایین میآید. به طور مثال در جایی که دو هزار راس در سال شکار غیرمجاز وجود دارد، اگر ۲۰۰ مجوز داده شود، شکار به هزار راس در سال میرسد. اما آنچه به نظر من میآید، این است که اگر تکثیر به قصد شکار باشد؛ مشکل حل میشود، یعنی تکثیر و به قصد شکار رهاسازی کنند.»
بحث دست داشتن محمد هاشمی، این مدیر ارشد وزارت اطلاعات، در شکار به حدود ۱۶ سال پیش برمیگردد. آن زمان در محافل محیطزیستی شنیده میشد شوهر خانم ابتکار از مدیران رده بالای وزارت اطلاعات است. او بر عکس موارد دیگر این نکته را در مصاحبه با ایلنا رد نمیکند و میگوید: «همچنین برای فعالیت در وزارت اطلاعات دعوت شدم و مسئول معاونت اطلاعات خارجی وزارت اطلاعات را داشتم و برای مدتی از سال ۶۵ تا ۶۸ در حساس ترین مقاطع مانند قضایای مربوط به مک فارلین با مجموعه دوستان سپاه و..... در ارتباط بودم تا آنکه در تابستان سال ۶۸ کارت پایان خدمتم را گرفتم و از دولت جدا شدم.»
جنجال بر سر ممنوع کردن بنزین پتروشیمی و واردات بنزین با کیفیت سبب شد، نام سید محمد هاشمی همسر معصومه ابتکار مورد توجه رسانهها قرار بگیرد. زوایای تاریک فعالیتهای او اما آن قدر گسترده است که نمیتوان با یکی دو مصاحبه مطبوعاتی از آنها پرده برداشت.
سید محمد هاشمی در مصاحبهاش با خبرگزاری ایلنا اصرار عجیبی دارد تا ثابت کند با خانواده هاشمی رفسنجانی نسبتی ندارد. او هر گونه دخالتی را در واردات بنزین و شکارفروشی به یک شیوه رد میکند: حتی یک لیتر بنزین در پمپ بنزین هم خرید و فروش نکردهام، زیرا من با تاکسی تردد میکنم.»
شوهر ابتکار برای انکار فعالیت در شکارفروشی هم از همین روش استفاه میکند: «من تاکنون یک گرم گوشت شکار نخوردهام، هیچ شکاری هم نزدهام و به جز در مکه که گوسفند سر بریدم، سر هیچ حیوانی را نبریدهام.»
او که خود را مهندس معرفی میکند یادش میرود که متخصص حیاتوحش نیست و در شکار هم دستی نداشته اما در پاسخ به سوال خبرنگار درباره این که آیا در شکار دست دارد یا نه در شمایل یک متخصص ظاهر میشود و میگوید: «من شخصا دلیل علمی را قبول دارم، معتقدم با کنترل و در سن بالا باید شکار انجام شود، ولی نکتهاش این است که همین الان که شکار ممنوع است، میدانید؛ چقدر شکار غیرمجاز انجام میشود؟ البته میگویند؛ اگر ۱۰ درصد شکار غیرمجاز، جواز شکار داده شود، ۵۰ درصد از میزان شکار غیرمجاز پایین میآید. به طور مثال در جایی که دو هزار راس در سال شکار غیرمجاز وجود دارد، اگر ۲۰۰ مجوز داده شود، شکار به هزار راس در سال میرسد. اما آنچه به نظر من میآید، این است که اگر تکثیر به قصد شکار باشد؛ مشکل حل میشود، یعنی تکثیر و به قصد شکار رهاسازی کنند.»
بحث دست داشتن محمد هاشمی، این مدیر ارشد وزارت اطلاعات، در شکار به حدود ۱۶ سال پیش برمیگردد. آن زمان در محافل محیطزیستی شنیده میشد شوهر خانم ابتکار از مدیران رده بالای وزارت اطلاعات است. او بر عکس موارد دیگر این نکته را در مصاحبه با ایلنا رد نمیکند و میگوید: «همچنین برای فعالیت در وزارت اطلاعات دعوت شدم و مسئول معاونت اطلاعات خارجی وزارت اطلاعات را داشتم و برای مدتی از سال ۶۵ تا ۶۸ در حساس ترین مقاطع مانند قضایای مربوط به مک فارلین با مجموعه دوستان سپاه و..... در ارتباط بودم تا آنکه در تابستان سال ۶۸ کارت پایان خدمتم را گرفتم و از دولت جدا شدم.»
یکی دو سالی بعد از آن که خواهر مری سابق، برای اولین بار کار خود را به عنوان رییس سازمان محیطزیست شروع کرد، این موضوع در میان محیطزیستیها دهان به دهان میچرخید که شوهر او، با یکی از قدیمیترین شرکتهای شکار و سافاری که پیش از انقلاب راهاندازی شده بود، همکاری تنگاتنگی دارد. مدیر آمریکایی آن شرکت شکار بعد از ۱۵ سال بهرهمندی از طبیعت ایران، در آستانه وقوع انقلاب کشور را ترک کرد. اما نام آن شرکت همچنان باقی ماند. مدتی بعد از انقلاب مدیریت این شرکت به دست یک ایرانی افتاد. او سالها پیش و در زمان دولت اصلاحات، به نگارنده گفت هر وقت که بخواهد میتواند برود و با خانم ابتکار ملاقات کند. تقریبا هر بار در ساختمان سابق محیطزیست در خیابان ویلای تهران دیده میشد که در حال خارج شدن از «حوزه ریاست سازمان» بود. در آن زمان دریافت مجوز برای ایجاد شکارگاه خصوصی را پیگیری میکرد. او که اینک دو شرکت شکار را مدیریت میکند، عضو هیات مدیره حیاتوحش میراث پارسیان است؛ تشکلی حفاظتگرا که در اقدامی بیسابقه و بی سر و صدا تلاش داشت پروانه قوچ کمیاب لارستان را به مبلغ یکصد هزار دلار بفروشد.
گرچه سال پیش سازمان محیطزیست شکار را ممنوع اعلام کرد اما برخی از این قاعده مستثنا بودند. خانم ابتکار این خبر را اعلام کرد و گفت کسانی که در تکثیر و پرورش حیاتوحش دستی داشتهاند از این ممنوعیت، مبرا هستند. او اما توضیح بیشتری ارائه نکرد و هیچوقت هم معلوم نشد این مبرایان از ممنوعیت شکار کدام تکثیرکنندگان حیاتوحش بودهاند.
گرچه سال پیش سازمان محیطزیست شکار را ممنوع اعلام کرد اما برخی از این قاعده مستثنا بودند. خانم ابتکار این خبر را اعلام کرد و گفت کسانی که در تکثیر و پرورش حیاتوحش دستی داشتهاند از این ممنوعیت، مبرا هستند. او اما توضیح بیشتری ارائه نکرد و هیچوقت هم معلوم نشد این مبرایان از ممنوعیت شکار کدام تکثیرکنندگان حیاتوحش بودهاند.
دلال آرتمیا و دریافت ۱۰ میلیارد
حدود ۱۸ سال پیش وقتی دریاچه ارومیه هنوز آب داشت، شرکت شیلات ایران به فکر فروش آرتمیای دریاچه افتاد. آرتمیا، میگوی ریزی است که در آب شور زندگی میکند و او از جمله منبع غذایی مهم پرندگان آبزی نظیر فلامینگو است و در صنایع پرورش میگو و ماهی نیز به کار میرود. قرارداد با شرکت گنت بلژیک بسته شد تا آرتمیای دریاچه ارومیه برای استفاده در تولید محصولات بهداشتی و آرایشی به این کشور ارسال شود.
زمان بحث شور شدن دریاچه ارومیه تازه مطرح شده بود و بیم آن میرفت که آرتمیا نتواند در آبی دوام بیاورد که نزدیک به دو برابر بیش از حالت عادی شور شده بود. از طرف دیگر، برداشت آرتمیا نیز به صورت لجامگسیختهای انجام میشد. هر کس میتوانست صید روزانه خود را به پایگاههای شیلات تحویل دهد. آن زمان گفته میشد شیلات برای هر کیلو آرتمیا صد دلار میپردازد. برای همین مردم گونی-گونی آرتمیا به ماموران شیلات تحویل میدادند. چه این رقم درست و چه نادرست، برداشت آرتمیا آن قدر انبوه و لجامگسیخته بود که تشکلهای تازه نفس محلی را به واکنش واداشت. دفتر حقوقی سازمان محیطزیست نیز وارد عمل شد و در نهایت قرارداد با گنت بلژیک را ملغی کردند. دلال این ماجرا به گفته فردی مطلع در دفتر حقوقی سازمان محیطزیست، کسی نبود جز شوهر خانم ابتکار.
سید محمد هاشمی در مصاحبهاش با ایلنا به رییس دولت اصلاحات نیز اشاره میکند و میگوید که رییس دولت اصلاحات سر خودی بیشتر داد میزد تا رقیب: «این همان قضیه زنده باد مخالف من است که مهم است حکومت این تئوری را داشته باشد، البته این حیا هم در طرف مقابل باید باشد که مخالفت را به دشمنی تبدیل نکند.»
گرچه او به صورت ضمنی به عدم مواضعه سید محمد خاتمی با دوستانش اشاره میکند، اما همچنان در دالانهای سازمان محیطزیست این سخن شنیده میشود که خانم ابتکار نزد محمد خاتمی رفته و برای شوهر بیکارش تقاضای وام ۱۰ میلیاردی کرده است.
حدود ۱۸ سال پیش وقتی دریاچه ارومیه هنوز آب داشت، شرکت شیلات ایران به فکر فروش آرتمیای دریاچه افتاد. آرتمیا، میگوی ریزی است که در آب شور زندگی میکند و او از جمله منبع غذایی مهم پرندگان آبزی نظیر فلامینگو است و در صنایع پرورش میگو و ماهی نیز به کار میرود. قرارداد با شرکت گنت بلژیک بسته شد تا آرتمیای دریاچه ارومیه برای استفاده در تولید محصولات بهداشتی و آرایشی به این کشور ارسال شود.
زمان بحث شور شدن دریاچه ارومیه تازه مطرح شده بود و بیم آن میرفت که آرتمیا نتواند در آبی دوام بیاورد که نزدیک به دو برابر بیش از حالت عادی شور شده بود. از طرف دیگر، برداشت آرتمیا نیز به صورت لجامگسیختهای انجام میشد. هر کس میتوانست صید روزانه خود را به پایگاههای شیلات تحویل دهد. آن زمان گفته میشد شیلات برای هر کیلو آرتمیا صد دلار میپردازد. برای همین مردم گونی-گونی آرتمیا به ماموران شیلات تحویل میدادند. چه این رقم درست و چه نادرست، برداشت آرتمیا آن قدر انبوه و لجامگسیخته بود که تشکلهای تازه نفس محلی را به واکنش واداشت. دفتر حقوقی سازمان محیطزیست نیز وارد عمل شد و در نهایت قرارداد با گنت بلژیک را ملغی کردند. دلال این ماجرا به گفته فردی مطلع در دفتر حقوقی سازمان محیطزیست، کسی نبود جز شوهر خانم ابتکار.
سید محمد هاشمی در مصاحبهاش با ایلنا به رییس دولت اصلاحات نیز اشاره میکند و میگوید که رییس دولت اصلاحات سر خودی بیشتر داد میزد تا رقیب: «این همان قضیه زنده باد مخالف من است که مهم است حکومت این تئوری را داشته باشد، البته این حیا هم در طرف مقابل باید باشد که مخالفت را به دشمنی تبدیل نکند.»
گرچه او به صورت ضمنی به عدم مواضعه سید محمد خاتمی با دوستانش اشاره میکند، اما همچنان در دالانهای سازمان محیطزیست این سخن شنیده میشود که خانم ابتکار نزد محمد خاتمی رفته و برای شوهر بیکارش تقاضای وام ۱۰ میلیاردی کرده است.
دلال چوبهای وارد نشده
پس از آن که جنجال بر سر واردات بنزین بالا میگیرد، بازوهای رسانهای وابسته به جناح رقیب اسنادی منتشر میکنند که نشان میدهد محمد هاشمی، کارنامه اقتصادی روشنی ندارد. او در سال ۱۳۶۹ به عنوان رییس هیاتمدیره، به همراه معصومه ابتکار، بهزاد هاشمی و افسانهالسادات میری شرکتی به نام تبت تاسیس میکند که کارش واردات و صادرات است. شماره ثبت شرکت تبت ۵۷۸۶۷ است. اما دو سال بعد، شرکت دیگری با نام آرینشید با همان شماره ثبت و رییس هیاتمدیره، با استانداری تهران قرارداد میبنند؛ مبلغ قرارداد ۳۸ میلیون تومان است برای وارد کردن چهار هزار مترمکعب چوب روسی. قرار بود این محموله ظرف ۸۵ روز به استانداری تحویل داده شود. حدود نیمی از مبلغ قرارداد گرفته میشود. اما بعد از گذشت ماهها فقط ۵۰۰ مترمکعب (یعنی ۱۲ و نیم درصد کل) چوبها تحویل داده میشود که استاندارد لازم را هم نداشته است. وبسایت جهاننیوز کل این گزارش را به صورت مستند منتشر کرده است.
پس از آن که جنجال بر سر واردات بنزین بالا میگیرد، بازوهای رسانهای وابسته به جناح رقیب اسنادی منتشر میکنند که نشان میدهد محمد هاشمی، کارنامه اقتصادی روشنی ندارد. او در سال ۱۳۶۹ به عنوان رییس هیاتمدیره، به همراه معصومه ابتکار، بهزاد هاشمی و افسانهالسادات میری شرکتی به نام تبت تاسیس میکند که کارش واردات و صادرات است. شماره ثبت شرکت تبت ۵۷۸۶۷ است. اما دو سال بعد، شرکت دیگری با نام آرینشید با همان شماره ثبت و رییس هیاتمدیره، با استانداری تهران قرارداد میبنند؛ مبلغ قرارداد ۳۸ میلیون تومان است برای وارد کردن چهار هزار مترمکعب چوب روسی. قرار بود این محموله ظرف ۸۵ روز به استانداری تحویل داده شود. حدود نیمی از مبلغ قرارداد گرفته میشود. اما بعد از گذشت ماهها فقط ۵۰۰ مترمکعب (یعنی ۱۲ و نیم درصد کل) چوبها تحویل داده میشود که استاندارد لازم را هم نداشته است. وبسایت جهاننیوز کل این گزارش را به صورت مستند منتشر کرده است.
تصویر روشنی از فعالیتهای اقتصادی خانم ابتکار، شوهرش سید محمد هاشمی و دو فرزندشان عیسی و طه در دسترس نیست. آنچه روشن است مماشات رییس سازمان محیطزیست با بنگاههای اقتصادی و گردشگری است، غائله آشوراده تنها یکی از آنهاست. راهاندازی صندوق ملی محیطزیست نیز از نکات تاریکی است که باید به صورت جداگانه به آن پرداخت. آنچه امروز روشن شده این است، اشغالگر سفارت آمریکا و گرونگانگیر سابق، امروز فرزند و عروس و نوهاش را راهی کشور «شیطان بزرگ» کرده است و کسی از او و پسر ارشدش نمیپرسد اگر «آمریکای جهانخوار» این قدر نفرتانگیز است که بعد از گذشت ۳۶ سال از آن اقدام خشن و وحشیانه، هنوز مورد تایید هر دو نفر شماست، چرا عیسی هاشمی، همسرش مریم طهماسبی و فرزندشان اینک در غرب آمریکا زندگی میکنند؟ راستی فرزند ابتکار در آمریکا به چه کاری مشغول است؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر